علی اکبر محزون به تغییرات در آمار ثبت ازدواج از سال ۹۰ به بعد اشاره کرد و گفت: از سال ۹۰ شاهد رشد منفی و تغییرات در آمار ثبت ازدواج در استانهای مختلف کشور بودهایم به طوری که در این سال ازدواج منفی ۱/۹ درصد، در سال ۹۱ منفی ۵/۱ درصد، سال ۹۲منفی ۶/۷ درصد بوده و در ۹ ماهه نخست سال ۹۳ نیز به منفی ۷/۲ درصد رسیده است.
.
کاهش ۴ درصدی سهم جمعیت جوان
وی با اشاره به اینکه عوامل مختلفی در کاهش نرخ ازدواج و ثبت آن در کشور موثر بوده است، گفت: تغییرات ساختار سنی جمعیت یکی از دلایل اصلی رشد منفی ازدواج محسوب میشود و از سال ۸۵ تا ۹۰ سهم جمعیت جوان (۱۵ تا ۲۹ ساله) ۴ درصد کاهش داشته یعنی از ۳۵/۴ درصد در سال ۸۵ به ۳۱/۵ درصد در سال ۹۰ رسیده است.
وی اظهار داشت: شاخص دیگر در این کاهش میانگین سنی ازدواج است به طوری که طبق سرشماریهای انجام شده در سال ۵۵ تا ۹۰ میانگین سنی برای مردان از ۲۴/۱ تا ۲۶/۷ و برای زنان نیز ۱۹/۷ تا ۲۳/۴ و در ۹ ماهه امسال ۲۸ سال میانگین سنی ازدواج برای مردان و ۲۳/۴ سال برای زنان ثبت شده است.
روند افزایشی تاخیر ازدواج مردان
مدیرکل اطلاعات آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال با اشاره به اینکه میانگین سن ازدواج در سال ۹۱ برای مردان ۲۷/۴ سال و در سال ۹۲ نیز ۲۷/۸ بوده در حالی که این سن برای زنان در سال ۹۱، ۲۲/۱ و در سال ۹۲ نیز ۲۳/۱ بوده است.
به گفته محزون، شاخص سن ۲۰ تا ۳۴ سالگی سن ازدواج برای آقایان تعریف شده و بیش از این سن را سن بالای ازدواج عنوان میکند. آمارها نشان میدهد در سال ۸۴ مردان بالای ۳۵ سال ۶/۷ درصد، در سال ۹۱، ۸/۸ درصد، در سال ۹۲، ۹/۴ درصد و در ۹ ماهه سال ۹۳ این سن به ۱۰/۲ درصد رسیده است به طوری که روند افزایشی تاخیر ازدواج برای آقایان را شاهد هستیم.
افزایش دو برابری تاخیر سن ازدواج زنان در ۱۰ سال
مدیرکل اطلاعات آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال در مورد تاخیر در سن متعارف ازدواج زنان نیز گفت: این تاخیر در زنان شدیدتر بوده به طوری که چون سن ۱۵ تا ۲۹ سالگی سن ازدواج این افراد در نظر گرفته میشود، بنابراین زنان دارای بیش از ۳۰ سال سن، تاخیر در سن متعارف ازدواج داشتهاند این آمار در سال ۸۴، ۶/۳ درصد در سال ۹۱، ۱۱/۲ درصد در سال ۹۲، ۱۲/۵ درصد و در ۹ ماهه سال ۹۳ به ۱۳/۸ درصد رسیده است.
به گفته محزون، شاخص تاخیر سن ازدواج در زنان در کمتر از ۱۰ سال به بیش از دو برابر افزایش یافته است.
تهران صدر نشین افزایش سن ازدواج
وی با تاکید بر اینکه تاخیر سن ازدواج در کلانشهرها نمود بیشتری داشته است، گفت: تهران با ۳۰/۱ سال، شیراز با ۲۹/۱ سال، تبریز و اصفهان با ۲۸/۶ سال و کرج با ۲۸/۱ سال بیشترین میانگین سن ازدواج مردان را به خود اختصاص دادهاند.
محزون افزود: در مورد زنان نیز تهران با ۲۶/۲ سال، شیراز با ۲۵ سال، کرج با ۲۴/۹ سال، اصفهان ۲۴/۷ سال و تبریز با ۲۳/۵ سال بیشترین استانهایی هستند که سن ازدواج زنان بیش از میانگین کشوری است.
وی گفت: میانگین کشوری سن ازدواج برای مردان ۲۷/۸ و برای زنان ۲۳/۱ اعلام شده است.
تفاوت سن ازدواج در مناطق مختلف تهران
مدیرکل اطلاعات آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، اظهار داشت: براساس تحلیلی که برای اولین بار در ثبت احوال انجام شده تهران به سه منطقه شمیرانات، مرکزی و ری تقسیم میشود و میانگین ازدواج زنان و مردان در این سه منطقه متفاوت است به طوری که این سن در شمیرانات برای مردان ۳۲ سال و برای زنان ۲۸/۶ سال و در بخش مرکزی میانگین سن ازدواج مردان ۳۰/۱ و زنان ۲۶/۲ سال و همچنین در بخش ری نیز این سن برای مردان ۲۷/۱ و برای زنان ۲۳/۱ سال اعلام شده است.
محزون تاکید کرد: بررسیهای انجام شده نشان میدهد تحولات نه تنها در کل کشور بلکه در کلانشهرها نیز متفاوت است.(مهر)
عدهای نوک شمشیر این معضل را به سمت دختران ایرانی نشانه میروند و معتقدند افزایش سطح توقعات، افزایش استقلال اجتماعی و تمکن مالی باعث این شده است که دختران ایرانی به ازدواج بیتفاوت شده و دیگر انگیزهای برای تشکیل دادن خانواده نداشته باشند.
در ایران به ویژه شهرهای بزرگ و صنعتی آنکه افزایش آگاهی روند سریع تری را نسبت به سایرشهرها پیش رو دارد عوامل متعددی میتواند در بالارفتن میانگین سن ازدواج و کاهش آمار آن موثر باشد همانند: افزایش آمار طلاق به ویژه طلاقهایی که در مدت زمان کوتاهی بعد از ازدواج ثبت شدهاند، افزایش خیانت و بیتعهدی در میان زوجها، عوامل اقتصادی، تغییر فرهنگ و دگرگونی نظام ارزش فردی و گروهی، افزایش بیکاری و عدم وجود امنیت شغلی برای جوانان و آقایان که امکان ازدواج را از جوانان سلب کرده است.
.
مصطفی ازکیا، جامعهشناس و محقق در زمینه مطالعات زنان تصریح کرد: عوامل و علل متعددی برای به تاخیر افتادن ازدواج در میان جوانان ما وجود دارد. در این مورد باید دیدگاه خود را توسعه دهیم و ابعاد دیگری را هم مورد بررسی قرار دهیم؛ استقلال و تمکن مالی دختر خانومها یکی از این ابعاد است اما افزایش میانگین سن ازدواج ابعاد دیگری هم دارد.
او گفت: بالارفتن سطح تحصیلات هم برای دخترها و هم پسرها، افزایش توقعات برای طرفین، عدم توانایی در برآورده کردن این توقعات توسط آقایان برای همسران آینده خود همه از عواملی است که نه تنها در شهرهای بزرگ و صنعتی ازدواج را به تاخیر محکوم کرده است بلکه تاثیر خود را در شهرهای کوچک و روستاها هم گذاشته است.
ازکیا افزود: متوسط سن ازدواج برای دخترها ۱۵ سال و برای پسرها ۲۰ سال بوده است این آمار امروزه برای مردها به بیست و سه و نیم تا بیست و چهار وبرای زنان به بیست و سه سال رسیده است که این افزایش را ما میتوانیم ناشی از تحولات فرهنگی و تغییر در نظام ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و مذهبی بدانیم که آن هم به دو جنس دختر و پسر مربوط میشود و فقط مختص جنس خاصی نیست. تمام افراد را در جامعه در بر میگیرد.
این جامعهشناس گفت: اما من مهمترین عامل تاخیر درازدواج را عامل اقتصادی میدانم زیرا شرایط امروز ما به جایی رسیده که خانوادههایی که تمکن مالی هم داشته باشند به سختی میتوانند در فرایند ازدواج به فرزندان خود کمک کنند چه برسد به خانوادههایی که از قشر متوسط و کم درآمد جامعه هستند. جوانان شغل مناسب با درآمدی که بتوانند به آن اتکا کنند و تشکیل خانواده بدهند و در روند آن نیازهای همسر و فرزند خود را برآورده کنند ندارند.
ازکیا معتقد است که گناه تاخیر در ازدواج را نباید به گردن دختران بیاندازیم و آنها مسبب این ماجرا بدانیم و در ادامه گفت: یک سلسله اتفاقات و تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی است که میوهٔ ناسالمی را به بار آورده و آن تاخیر در ازدواج جوانان است. دختر هم میخواهد زمانی که ازدواج میکند حداقل زندگی مشترک آن هم سطح خانواده پدری خود و زندگی مجردیاش باشد حالا اگر یک پله هم بالاتر نبود دیگر پایینتر نباشد و این توقع بیجایی نیست.
او تاکید کرد: افزایش ابزار ارتباطات جمعی و نفوذ فرهنگ مغرب زمین هم در این میان نقش مهمی دارد زیرا جوانان ما را به سمتی سوق دادند که خارج ازفرهنگ و عرف خودمان با هم زندگی کنند اما بدون گرفتن مراسم و رسومی که ما به آنها معتقد هستیم. مطالعات پراکندهای انجام شده خوشبختانه این میزان به حدی نرسیدهاند که به یک مسئله و معضل اجتماعی برسند اما در حال رشد هستند و ما باید به فکر پیشگیری باشیم.
ازکیا گفت: حرکت امروز جامعه ما متاسفانه به سمتی است که فقط گروهی از افراد و قشر خاصی از مردم به رفاهیات و امکانات نیاز دارند و گروههای درآمدی متوسط و رو به پایین جامعه نمیتوانند از همهٔ امکانات برخوردار باشند و به راحتی زندگی کنند. اینها مجموعه عواملی است که شرایط فرهنگی و اجتماعی را هم تحت سیطرهٔ خود متحول میکند ازدواج و تشکیل خانواده کاهش مییابد و به دنبالهٔ آن فرزند آوری کمرنگ میشود و در نتیجه کشور با افزایش افراد مسن و سالخورده مواجه میشود یا بعبارتی جامعه پیر میشود.(فردا)
627
علیرضا جعفری در پاسخ به سؤال یکی از شهروندان درباره علاقه زیاد دختر ۶ سالهاش به لوازم آرایشی اظهار داشت: کودکان دوست دارند در دوران کودکی اثری از خود به جای بگذارند به همین دلیل است که به نقاشی و کاردستی علاقه زیادی دارند.
وی افزود: برخی والدین در خانه دیواری را برای نقاشی کودک اختصاص میدهند زیرا کودکان به نقاشی روی دیوار علاقه دارند و از این طریق نیاز خود را به خلق اثر برآورده میکنند.
این متخصص حوزه بهداشت روان محیط خانواده و فرهنگ غالب بر آن را یکی از دلایل علاقه این کودک ۶ ساله به مصرف لوازم آرایشی دانست و گفت: ممکن است محیط خانواده و تماشای برخی فیلمها موجب شود تا کودک به لوازم آرایشی علاقه نشان دهند هر چند که اصلیترین دلیل تلاش برای جلب توجه است.
جعفری افزود: گاهی بیتفاوتی نسبت به برخی رفتارهای کودکان در حذف آن مؤثر است بنابراین والدین این کودک باید نسبت به این رفتار کودک بیتفاوت باشند و او را تنبیه نکنند، همچنین تشویق این رفتار میتواند موجب تثبیت آن شود.
این روانشناس تأکید کرد: برخی کودکان بیتوجهی والدین را با برخی رفتارها جلب میکنند مثلاً وقتی والدین آنها استراحت میکنند صدای تلویزیون را بیشتر میکنند تا توجه والدین را جلب کنند بنابراین بیتفاوتی نسبت به برخی رفتارهای کودک به از بین رفتن آن کمک میکند.
جعفری اظهار داشت: بهتر است مادر این کودک به فرزند خود بگوید که مصرف برخی لوازم برای بزرگسالان است. همچنین ترتیب دادن نمایش عروسکی در خانه و گریم کودک میتواند حس نیاز او به زیبایی و مطرح شدن را تأمین کند.
وی افزود: گریم کردن کودکان در پارکها یکی از روشهای مناسب برای تأمین این حس نیاز است زیرا کودک دوست دارد مرکز توجه باشد و تلاش برای جلب توجه در انسان با خلق اثر خود را نشان میدهد.
این متخصص حوزه بهداشت روان خاطرنشان کرد: برای تأمین نیاز کودک خود به جلب توجه و زیبایی او را در کلاسهای نمایش ثبتنام کنید و هرگز کودک خود را به خاطر رفتاری که علت آن را نمیداند تنبیه نکنید. چنانچه والدین این کودک در واکنش به رفتار او ناتوان بودند میتوانند به روانشناس کودک مراجعه کنند.(فارس)
-
این مراسم که مشابه آن در تمام مدارس دخترانه کره جنوبی برگزار میشود به مراسم سن بلوغ معروف است. دختران در این مراسم قدم به دنیای بزرگسالی میگذارند وخود را برای آموختن آداب و رسوم و همچنین پذیرش مسئولیتهای جدید آماده میکنند.
(عکس: مهر به نقل از ای.اف.پی)
92
حسین احمدینیاز در مورد پرداخت دیه دختران فوت شده در حادثه آتش سوزی مدرسه شینآباد اظهار کرد: سیران یگانه و عسرین رسولزاده دو دختری بودند که در حادثه شین آباد جان خود را از دست دادند و بیمه ایران مقرر کرد که تفاضل دیه این دختران را بپردازد.
وی یادآور شد: به علت جنسیت این دختران نصف دیه به آنان پرداخت شده بود اما با فشارهایی که از سوی قانون بر بیمه وارد شد، بیمه ایران تصویب کرد که تفاضل دیه این دختران را بپردازد اما متاسفانه با وجود گذشت دو ماه از زمان مقرر، هنوز بیمه، این مبلغ را پرداخت نکرده است.
در ۱۵ آذر سال ۱۳۹۱ آتش سوزی به دلیل نقص تجهیزات گرمایشی در مدرسه دخترانهای در روستای شین آباد از توابع پیرانشهر رخ داد که بر اثر این حادثه ۲۹ تن از دانش آموزان این کلاس دچار سوختگی شده و دو تن از آنان نیز جان خود را از دست دادند.(آنا)
505
دکتر محمد جواد فاطمی و رئیس انجمن حمایت از بیماران سوخته افزود: این برنامه در سالن ۱۰۰۰ نفری مرکز همایشهای رازی تهران روز پنجشنبه ۷ اسفند ماه جاری از ساعت ۶ تا ۸ شب برای حضور تمامی خیرین و افرادی که تمایل به حمایت از بیماران سوخته دارند در نظر گرفته شده و شرکت کنندگان میتوانند به میزان تمایل خود در جهت کمک به درمان و احداث بخشهای توانبخشی بیمارستان سوختگی کمک مالی نمایند.
.
وی تأکید کرد: در حال حاضر اغلب بیماران سوخته که زنده میمانند نیاز به اقدامات توانبخشی شامل فیزیوتراپی، کاردرمانی، حمایت درمانی و حمایتهای اجتماعی دارند که متاسفانه در حال حاضر اغلب این بیماران اینگونه خدمات را یا دریافت نمیکنند و یا به صورت ناقص از این شرایط بهره میگیرند.
فاطمی علت نبود خدمات توانبخشی در مراکز سوختگی را هزینه بالای آنها عنوان کرد و افزود: هدف انجمن حمایت از بیماران سوخته تجهیز و راه اندازی مرکز مناسب توانبخشی پس از سوختگی و به صورت رایگان است به گونهای که تمام این دست بیماران بتوانند به راحتی به این خدمات دسترسی داشته باشند و ما امید داریم مسئولین و خیرین محترم با کمکهای خود ما را در رسیدن به این اهداف یاری کنند.
برپایی نمایشگاه نقاشی بچههای سوخته شین آباد
رئیس مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران گفت: به همت انجمن حمایت از بیماران سوخته و با همکاری مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران نمایشگاهی جهت ارائه و معرفی نقاشیهای کودکان سوخته و حادثه دیده شین آبادی در روز اختتامیه چهارمین کنگره کشوری سوختگی برگزار میشود.
وی افزود: انجمن حمایت از بیماران سوخته تعداد ۱۲ نفر از بچههایی که در شین آباد دچار حادثه سوختگی شدند را مورد حمایت خود قرار داده و با کمک از یک معلم نقاشی و آموزشهای لازم شرایطی را برای آنها فراهم کرده تا بتوانند با افزایش توانایی و سطح روحی بالا اقدام به نقاشی کردن کنند و هر کدام از این بچهها تعداد ۴ تابلو نقاشی کشیدهاند که این نقاشیها با حضور بچهها در جریان مراسم اختتامیه کنگره به نمایش در خواهد آمد و خرید این تابلوها توسط خیرین جهت کمک به بچههای شین آبادی و انجمن خواهد بود و از تمامی مسئولین و خیرین درخواست داریم با حضور در این مراسم و خرید این آثار و نقاشیها به این بیماران کمک کنند تا بتوانند به صورت مستقل و با روحیهای بالا در اجتماع حاضر شده و ادامه زندگی دهند.(مهر)
677
میپرسید چرا؟ مگر نمیدانید که زندگی خرج دارد. دانشگاه خرج دارد. مخصوصا که دختر باشی. شهرستانی هم باشی. خانواده مرفه هم نداشته باشی و بخواهی سالم زندگی کنی! عزت نفس داشته باشی و دست آخر بخواهی مملکتت را هم بسازی. مادر نسلی باشی که آینده ساز باشد...
شاید این سوال برایتان به وجود آید دلیل انتخاب کلانشهری مثل تهران و شهرهای دیگر برای تحصیل چیست؟
بیراه نرویم و گزافه نگوییم. همه میدانیم. بیعدالتی آموزشی را میتوان در همین نقطه مشاهده کرد، تمرکز مراکز آموزشی معتبر یا بهعبارتی آپارتاید علمی و امکانات رفاهی، فرهنگی و اجتماعی در یک نقطه و دستیابی به این مدینه فاضله آرزوی هر محصلی است. بسیاری از پشت کنکوریهای شهرستانی برای ورود به آرمانشهر خیالی خود لحظه شماری میکنند و با بردن برگ برنده، با عزمی راسخ قدم در این کلانشهرها میگذارند، غافل از اینکه عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها...
هر دانشجوی مهاجر به دنبال ورودش به شهری دیگر با مسائلی حیاتی روبهرو میشود که شامل هزینههای زندگی و آسیبهای اجتماعی متاثر از غربت، مشکلات خانوادگی، محل اسکان و... است. عوارض و عواقب این مسائل را نمیتوان نادیده گرفت.
در این سوی نگاههای متأثر از تبعیض و مردسالاری، کلمه دختران شهرستانی و دختران خوابگاهی به خودی خود دارای بار ارزش منفی است. یادآور سادگی، کمتوانی وگاه عرصه تاختوتاز و تهمتها!
مگر دختر دانشجو بودن چه اشکالی دارد؟ این همه سوءظنها و سوءتعبیرها از کجا نشأت گرفته است؟ جز شنیدهها و تخیلات بخشی از دنه جامعه که همواره درصدد تخریب بخشی دیگر است؟ آیا واقعا از نزدیک دیدهایم آنها برای گذران زندگی خود چه میکنند؟
حتما میگویید خیلی کارها... بله دخترانی را میشناسم که خیلی کارها میکنند تا روزهایشان شب شود. نمونهاش همین فاطمه...
سال دوم کارشناسی است از شواهد ظاهریاش پیداست از طبقه متوسط رو به پایین جامعه به حساب میآید، مدام نیازمندیهای همشهری را ورق میزند و کاری درخور و متناسب با ساعات کلاسهایش پیدا نمیکند که هم وقتش خوب باشد هم پولش! یکی، همهجوره خوب است جز اینکه راهش دور است کارش چیست؟! خدمات منزل یا همان کلفتی...
تعجب کردهاید؟! خدمات منزل کاری است سنگین، چه به لحاظ جسمی و چه به لحاظ روانی و در قالب کلماتی موجه! کافی است مثل سالهای اول دبستان مبصر بیاید یا ناظم یا حتی مدیر و بگوید دستهایتان روی میز. دیدن دستهای فاطمه اما اشک را بر چشمانتان جاری خواهد کرد. زخم شده، چروکیده، ریش ریش و...
دیگر چه کارهایی را میتوان نام برد؟ از تراکت پخشکنی، فروشندگی در مغازه و مترو، خدمتکار رستورانها (و در خفا کافیشاپها که اگر بفهمند حسابت با کرام الکاتبین است)، دستفروشی، بورس لوازم بهداشتی و آرایشی در دالانهای خوابگاه و دانشکده، امتحان دادن به جای دیگران، خیاطی، نگهداری شیفتی چند نفره از سالمندان، تزریقات و...
بله! کار عار نیست. فاطمههای بسیاری هستند که برای خرج روزانه خود حاضر به کارهایی هستند که من و شماها حتی فکرش را نمیتوانیم بکنیم. امثال او برای تحصیل و معاش جان میکنند و کم هم نیستند. پس چرا در کوی و برزن و تاکسی و مترو و هر جای دیگر این شهر درندشت وقتی اسم دختر دانشجوی شهرستانی میآید نگاهها درهم میرود، حرفهای درگوشی شروع میشود و نیشها باز؟
حالا بعد از گذشت ترمها در این کلانشهرها و کوبیده شدن برچسب دختر خوابگاهی از هرکدامشان بپرسید انگیزه اولیهات برای تحمل سختیهای درس خواندن در غربت و خوابگاهی شدن چه بوده است؟ با لبخندی سرد یاد دوران کودکی و فانتزیهایشان میافتند و با ذوقی سرخورده از جودی آبوت میگویند؛ اما اسطوره کودکانههای دخترانه دیروز، زندگی جودی کجا و ما کجا؟ این کودکان بزرگتر شده، بیخبر از همه جا نمیدانند در انتظارشان دنیایی دیگر در قالب مسائل و مشکلاتی دیگر است که جنسش با دغدغههای جودی فرق دارد. آغاز هر روز برایشان آبستن مسألهای است از تهیه خوراک گرفته تا سرپناه در خیابانی که حتی یک لحظه نمیتوانی تنها بایستی. آخر گشتها به مردها کاری ندارند!
مسأله این است که قشر دانشجو مخصوصا دختر که جنسیتی آسیبپذیر و حساس محسوب میشود به دلیل کمبودهای اجتماعی و منابع آموزشی شهرش که وجود آن حق مسلم همه اعضای جامعه است، مجبور است که روند اجتماعی شدن خود را به گونهای متفاوت طی کند. اما پس از بازگشت به شهرهایشان مسأله همچنان ادامه دارد، آن لطافت شهرستانی فکر و اندیشه کجا و اینجان کندن و بغضهای فروخورده کجا؟
مسأله خوب و موجه نشان دادن این بخش جامعه نیست. مسأله عدم آگاهی ما از شرایط زیستی افرادی که آموزش رایگان حق آنان است. حالا اگر آنان با تلاش خود از بحران مالی هزینههای تحصیلی سربلند بیرون بیایند تازه اول مقابله با آسیبهای جدیتر در تعاملات درون خوابگاهی و گفتمانهای جدید هستیم... (شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
894
ممکن است آنها پسر یا دختر نوجوان خود را با همسالانشان مقایسه کنند و تصور کنند فرآیند بلوغ در نوجوانشان زودتر از موعد شروع شده است یا تاخیری در آن وجود دارد. خوب است بدانید که فرآیند بلوغ از فردی به فرد دیگر متفاوت است و اگر شک و شبههای در این روند برای فرزندتان دارید، قبل از قضاوت باید با پزشک متخصص در این رشته مشورت کنید.
چهارشنبه 13 اسفند 1393 ساعت 14:36
جام جم سرا: یکی از آموزههای دینی و اسلامی و انسانی که توصیه اکید بر آن شده و معمولا مردم نیز در فعالیتهای خیریه و خودجوش نیز به آن اهتمام ویژهای نشان میدهند، نیکوکاری و دستگیری نیازمندان و کمک به دیگران است؛ کاری که این روزها با نزدیک شدن به ایام عید نوروز لزوم همیاری درباره آن بیشتر محسوس است.
علی همت محمود نژاد در حاشیه مراسم گردشگری و عیددیدنی معلولان که در پارک بعثت برگزار شد، گفت: محدودیتهای بسیار زیادی برای معلولان در جامعه وجود دارد؛ این محدودیتها شامل عرصههای نمایندگی مجلس، تدریس در دانشگاهها و غیره است و به عنوان رئیس انجمن حمایت از حقوق معلولان خواستار این هستم که این چالشهای زندگی معلولان رفع و برای بهبود اوضاع زندگی آنان برنامهریزیهای دقیق صورت گیرد.
وی تاکید کرد: خواستار آن هستیم که دولت نگاهی پیشگیرانه به معلولیتها داشته باشد. روزانه 110 نفر در کشور به دلیل تصادفات دچار معلولیت میشوند و توجه به این موضوع میتواند موجب ایجاد اقداماتی پیشگیرانه در خصوص معلولیتها توسط دولت باشد. از اقدامات اساسی در این راستا این است که برای مثال پیچهای خطر در جادهها حذف شوند و یا هیچ ماشین بدون ایربکی در کشور مجوز تولید و یا ورود نداشته باشد.
رئیس انجمن حمایت از حقوق معلولان اظهار کرد: در حال حاضر دولت از طریق هدفمند کردن یارانهها ثروت عظیمی را به دست میآورد که میتواند با برنامه ریزی دقیق چالههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره زندگی معلولان را حل و رفع کند.
وی ادامه داد: پس از هدفمندی یارانهها شاهد سیر سعودی قیمتها و هزینههای وسایل و تجهیزات توانبخشی معلولان بودیم و خواستار آن هستیم که حداقل این وسایل و تجهیزات معافیت مالیاتی دریافت کنند زیرا یک معلول قدرت خرید و تهیه این تجهیزات را با قیمت کنونی ندارد. همچنین خواستار تشکیل شورای عالی معلولان در کشور هستیم زیرا بهزیستی قدرت کافی برای مجاب کردن سایر دستگاهها در خصوص اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان را ندارد و باید شورایی مانند شورای عالی حقوق معلولان تشکیل و به مسائل آنان رسیدگی کند.
محمود نژاد ضمن ابراز تاسف از فضای فرهنگی و نگاه غلط جامعه به معلولیتها در کشور عنوان کرد: همواره در جامعه ما معلولین به عنوان شهروند درجه 2 محسوب میشوند و این نگاه غلط حتی در جامعه جهانی نیز وجود دارد زیرا شاهد آن هستیم که هیچ گاه معلولان در المپیک حضور نداشتند و همواره در پارالمپیک که حاشیه المپیک است حضور دارند.
وی گفت: نرخ بیکاری در میان معلولین 40 درصد است و این نرخ دقیقا 4 برابر جمعیت عادی کشور است و این در حالی است که براساس قانون باید سه درصد استخدامی هر سازمانی را معلولان تشکیل دهند. براساس قانون همچنین باید مستمری معلولان یک سوم درآمد حقوق کارمندان باشد در حالی که اکنون شاهد آن هستیم که این مستمری تنها 52 هزار تومان و معادل یک و نیم کیلوگرم گوشت است.
رئیس انجمن حمایت از حقوق معلولان مهمترین راه حل برای کاهش و رفع محدودیتهای زندگی معلولان را این دانست که بهزیستی با شجاعت اعلام کند بودجه آن به هیچ وجه پاسخگوی نیاز معلولین نیست.
راهحلهایی برای معافیت پسرانی که با دختران معلول ازدواج کنند
رئیس انجمن حمایت از حقوق معلولان ضمن بیان اینکه در قانون آمده است پسر سالمی که با یک دختر معلول ازدواج میکند باید از سربازی معاف شود گفت: در حال حاضر سازمان نظام وظیفه زیر بار این موضوع نمیرود و این امر را موجب ایجاد مسائل اجتماعی متعدد در جامعه میداند در حالی که ما برای جلوگیری از هرگونه سوءاستفاده از این موضوع راه حلهایی ارائه دادهایم.
وی در ادامه تصریح کرد: برای مثال یکی از راه حلهایی که به سازمان نظام وظیفه ارائه شده این است که تا زمانی که یک پسر سالم با دختر معلول ازدواج و عقد آنها به طور رسمی در شناسنامه ثبت شده است آن پسر از سربازی معاف باشد و چنانچه مهر طلاق در شناسنامه آنها زده شد این معافیت سربازی نیز لغو شود.
محمود نژاد همچنین خواستار ایجاد بانک جامع اطلاعاتی معلولان زندانی و ایجاد آیین دادرسی ویژه معلولان شد (ایسنا)