فَقُل لِمَن یَدّعی فی العلم فلسفة *** حَفِظتَ شیئاً و غابَت عنک أشیاء (6)
چنان که در مقالهی «نظّام متکلّم متأدب» نوشتیم محقّقان و پژوهندگان جدید و خاورشناسان امثال استین (Stein)، هورفیتز (Horvitz) مکدونالد (Macdonald) و دی بور (DeBoor) او را بزرگترین فیلسوف مسلمان و از پیشوایان فلسفهی اسلامی اصیل و نخستین واضع مذهب فلسفیای شناختهاند که بر اصول و مبانی منضبط و منسجم استوار است. (7) دکتر محمدعبدالهادی ابوریده هم که دربارهی وی تحقیقی جامع انجام داده و کتابی مستقل پدید آورده، در نهایت بدین نظر صائب رسیده است که: «نظّام به حق از اوائل متفکّرین متفلسف در عالم اسلام به شمار میآید». (8)
«مما یُقال و لا حقیقة عنده *** معقولة تدنو إلی الأفهام
الکسب عند الاشعرّی و الحال *** عندالبهشمّی (84) و طفرة النظّام» (85)
«بَرئتُ من الخوارج لَستُ منهم *** مِن الغزّال منهم و ابن باب»
(مقصود از غزال، واصل و مراد از ابن باب، عمروبن عبید است). (17)
مخالفان فرقهی معتزله و واصل او را به علت قول به «منزلة بین المنزلتین» متّهم به خروج از اجماع امّت کردند؛ ابن راوندی دشمن سرسخت معتزله نوشت:
"معتزله همه به واسطهی قول به «منزلة بین المنزلتین» از اجماع خارج شدند، زیرا پیش از ظهور این فرقه، در فساد قول کسانی که گمان میبردند گناه کارانِ مقربهی اسلام نه مؤمن هستند، نه کافر و نه منافق، اختلافی نبود و همه این قول را فاسد و نادرست میدانستند و مردم را در این مسئله سه قول بیش نبود: قول اول، قول خوارج بود که گناه کار مقرّ را کافر میدانستند. قول دوم، قول مرجئه بود که او را مؤمن میشناختند و قول سوم، قول حسن بصری بود که قایل به نفاق او بود. و چون واصل بن عطا آمد، در حالی که پیش از وی اجماع بر این بود که قول حق از این سه قول بیرون نیست، از این اقوال بیرون شد و گفت گناه کاران اهل نماز نه مؤمن هستند، نه کافر و نه منافق، لذا امّت اسلامی ادعا کرد که او و همچنین جمیع معتزله در یکی از عقاید بنیادین دینشان از اجماع خارج شدهاند. (18)"
امّا خیاط در کتاب الانتصار به نصرت واصل برخاست و در پاسخ ابن راوندی گفت واصل بن عطا قولی را که امّت قایل بدان نباشد، پدید نیاورده است، تا خارج از اجماع امّت باشد. ولکن او چون دید که همهی امّت در تسمیهی مرتکب معصیت کبیره به فسق و فجور اتفاق و اجماع دارند و اختلاف در چیزی سوای آن است، او آنچه را به آن اجماع داشتند، گرفت و از آنچه اختلاف دارند، خودداری کرد. تفسیر آن این است که خوارج و پیروان حسن و مرجئه اجماع بر فسق مرتکب کبیره داشتند و همه او را فاسق مینامیدند. فقط خوارج متفرّد به این قول بودند که او با وجود فسق و فجور کافر است و فقط مرجئه میگفتند که او با وجود فسق و فجور مؤمن است. حسن و پیروان وی میگفتند که او با وجود فسق و فجور منافق است.
واصل گفت شما در تسمیهی مرتکب کبیره به فسق و فجور اجماع کردید و آن به دلیل اجماع شما نام درستی است و قرآن هم در آیهی «قاذف» (یعنی آیهی قذف) و غیر آن بدان ناطق است. پس، لازم و واجب است که او بدان نام نامیده شود. و امّا آن نامهایی که هر یک از شما منفرد به آن هستید، دعوایی است که جز با بیّنه و شاهدی از کتاب خدا یا سنّت نبی او پذیرفته نمیشود. سپس واصل به خوارج گفت: احکام کفّار که مورد اجماع است و در قرآن بدان تصریح شده از مرتکب کبیره زایل و دور است. بنابراین، نام کفر هم از وی زایل میشود زیرا حکم تابع اسم است، همچنان که اسم تابع فعل است. احکام کافران که مورد اجماع و منصوص در قرآن است، بر دو قسم است؛ خدای عزوجل فرموده است:
«قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَة عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
»: (19) (با آنان که به خدا، و روز بازپسین نمیگروند و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کرده، حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند، از آنانی که کتاب به آنها داده شده (یعنی اهل کتاب) کارزار کنید تا آنکه جزیه بدهند و در حالی که خوارند).
حکم خداوند دربارهی اهل کتاب این است و آن از مرتکب کبیره دور است. و خدا فرمود:
«فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً
»: (20) (پس چون کافران را ملاقات کنید، گردنهایشان را بزنید وقتی که ایشان را بسیار بکشید، پس بند را سخت کنید، بعد از آن منّت نهید یا فدیه بگیرید).
این حکم خدا در خصوص مشرکین عرب و هر کافری سوای اهل کتاب است؛ این حکم هم از مرتکب زایل است. در سنّت مورد اجماع هم آمده است که کافران از مسلمانان ارث نمیبرند و در گورستانهای اهل قبله دفن نمیشوند و این حکم هم در خصوص مرتکب معصیت کبیره اجرا نمیشود. حکم خدا دربارهی منافق هم این است که اگر نفاقش را پوشیده نگه دارد و کسی از آن آگاه نباشد و ظاهرش اسلام باشد، او نزد ما مسلم شناخته میشود. آنچه به سود مسلمانان یا به زیان آنهاست، برای او هم هست و اگر کفرش را آشکار سازد، از وی میخواهند توبه کند؛ اگر توبه کرد بر وی باکی نیست وگرنه کشته میشود و این حکم هم از مرتکب کبیره زایل است.
حکم خداوند در حق مؤمن ولایت محبّت و وعده به بهشت است. خداوند (جلّ ذکره) فرموده است: «اللهَ وَلیُّ الَّذینَ آمنوا»، (21) «واللهُ وَلیُّ المؤمِنینَ»، (22) «وَ بَشِّرِ المؤمنینَ بأنّ لهم من اللهِ فضلاً کبیرا»، (23) «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» (24) «یَومَ لا یُخزِی اللهُ النبیَّ والذین آمنوا مَعَهُ»: (25) (روزی که خداوند پیامبر و گروندگان را خوار نمیکند) ولی حکم خداوند در خصوص صاحب کبیره این است که او را لعنت کرده و بیزاری جسته و عذابی عظیم برایش آماده ساخته و گفته است: «اَلا لعنَة اللهِ عَلَی الظّالِمینَ» (26) وَ «إنَّ الفَجَّارَ لفی جَحیمٍ»:(27) (همانا فاجران در دوزخاند) و امثال آن. پس، واجب آمد که مرتکب کبیره مؤمن نباشد که در کتاب خدا احکام ایمان از وی زایل شده است، و کافر هم نیست زیرا احکام کفر از وی زایل شده است، منافق هم نیست که در سنّت رسول، احکام منافقین از وی زایل شده است. پس، واجب آمد که او فاسق فاجر باشد که امت بر تسمیّه وی به آن اجماع کردهاند و خداوند هم در کتابش او را بدان نام نامیده است. بنابراین، چگونه میتوان گفت که واصل بن عطا و معتزله به علت قول به «منزلة بین المنزلتین» از اجماع امّت بیرون رفته است. (28)
اکثر دانشوران و متفلسفان مسلمان در قرون گذشته - که تخصص معمول نبوده - در مسایل متنوّع علمی و فرهنگی اعمّ ادامه ...
دیدگاههای کلامی ابوالهذیل علّافابوالهذیل که متکلّم و متفکّری بسیار قوی و نیرومند بود، در مسایل مختلف کلامی و فلسفی به تفکّر و تأمّل ادامه ...
فیلسوف معتزلهابوالهذیل، محمدبن الهذیل بن عبدالله بن مکحول عبدی معروف به علّاف، یا حَمدان بن هذیل علّاف و یا محمدبن ادامه ...
دیدگاههای کلامی واصل بن عطاواصل، اصل در علم کلام، رأس اعتزال و بنیان گذار کلام معتزله و رییس اول آنهاست. بنابراین، در واقع و به ادامه ...
بنیان گذار کلام اعتزالواصل در سال 80 هجری (699 یا 700 م) در مدینهی طیّبه متولّد شد؛ به اتفاق آراء، او برده به دنیا آمد. برخی ادامه ...
دیدگاه مرجئه دربارهی ایمانمسئلهی اصلی و محوری مرجئه مسئلهی ایمان است که آنها متّفقاً عمل را از اجزاء و ارکان ایمان به شمار نیاوردند، ادامه ...
خاستگاه آموزهی ارجاء در اسلامارجاء در لغت به دو معنی آمده است: الف: امیدوار کردن؛ رجا، یرجو، رجاء و رَجوا، ضدِّ یَئس، بنابراین همزهی ادامه ...
دلایل و شبهات ملحدان و نقد آنها در اثبات خدا (2)گروهی از ملحدان میکوشند وجود خداوند را به زعم خود معلول و ساخته حالات ذهنی و روانی انسان وصف نمایند ادامه ...
دلایل و شبهات ملحدان و نقد آنها در اثبات خدا (1)منکران و ملحدان علاوه بر تشکیک در براهین خداشناسی به گمان خویش میکوشند با دلایل و شبهات مختلف، مدعای ادامه ...
اکثر دانشوران و متفلسفان مسلمان در قرون گذشته - که تخصص معمول نبوده - در مسایل متنوّع علمی و فرهنگی اعمّ ادامه ...
دیدگاههای کلامی ابوالهذیل علّافابوالهذیل که متکلّم و متفکّری بسیار قوی و نیرومند بود، در مسایل مختلف کلامی و فلسفی به تفکّر و تأمّل ادامه ...
فیلسوف معتزلهابوالهذیل، محمدبن الهذیل بن عبدالله بن مکحول عبدی معروف به علّاف، یا حَمدان بن هذیل علّاف و یا محمدبن ادامه ...
دیدگاههای کلامی واصل بن عطاواصل، اصل در علم کلام، رأس اعتزال و بنیان گذار کلام معتزله و رییس اول آنهاست. بنابراین، در واقع و به ادامه ...
بنیان گذار کلام اعتزالواصل در سال 80 هجری (699 یا 700 م) در مدینهی طیّبه متولّد شد؛ به اتفاق آراء، او برده به دنیا آمد. برخی ادامه ...
دیدگاه مرجئه دربارهی ایمانمسئلهی اصلی و محوری مرجئه مسئلهی ایمان است که آنها متّفقاً عمل را از اجزاء و ارکان ایمان به شمار نیاوردند، ادامه ...
خاستگاه آموزهی ارجاء در اسلامارجاء در لغت به دو معنی آمده است: الف: امیدوار کردن؛ رجا، یرجو، رجاء و رَجوا، ضدِّ یَئس، بنابراین همزهی ادامه ...
دلایل و شبهات ملحدان و نقد آنها در اثبات خدا (2)گروهی از ملحدان میکوشند وجود خداوند را به زعم خود معلول و ساخته حالات ذهنی و روانی انسان وصف نمایند ادامه ...
دلایل و شبهات ملحدان و نقد آنها در اثبات خدا (1)منکران و ملحدان علاوه بر تشکیک در براهین خداشناسی به گمان خویش میکوشند با دلایل و شبهات مختلف، مدعای ادامه ...
مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه صنعت نفت:
مسؤول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه صنعت نفت با اشاره به نیاز دانشجویان به میزان و شاخص در فعالیتهای سیاسی، گفت: در نظام اسلامی بهترین شاخص فرمایشات رهبر انقلاب است و اگر جوانان به سیاستهای کلانی که رهبری تعیین کردهاند، توجه کنند از سلامت کار بیشتری در فعالیت سیاسی بهرهمند خواهند بود.
حجتالاسلام والمسلمین جعفر علویکیا در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: دانشجو به علت سن و سال خود از یک حریت، آزادی و استقلال در رأی و نظر برخوردار است که نکته مثبتی است، اما باید توجه داشته باشیم که برخی سیاسیون یا بهتر بگویم برخی سیاستبازان از بیتجربگی این جوانان در پیچوخمهای سیاسی و حریت و استقلالی که در تفکر آنها وجود دارد، استفاده میکنند و جوان را ناخواسته وارد برخی بازیهای سیاسی میکنند.
وی افزود: قطعاً تمام کسانی که در جامعه تأثیرگذار هستند بهویژه اهل علم، اساتید دانشگاه و دانشجویانی که آینده کشور به نحو قابل توجهی در اختیار آنها خواهد بود، باید به موضوع سیاست توجه خاصی داشته باشند.
مسؤول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه صنعت نفت با بیان اینکه سیاست به معنای اداره و مدیریت صحیح جامعه قطعاً باید مورد توجه نخبگان قرار گیرد، تصریح کرد: نخبگان علمی در مدیریت امور جامعه نقش مهمی دارند و اگر مسائل اجتماعی و مسائل روز جامعه خود و حتی دنیا را ندانند، امکان دارد در ایفای این نقش و در تأثیرگذاری در جامعه دچار مشکل شوند. توجه به سیاست و مسائلی که در جریان است و گاهی از دیدگان افراد عادی پنهان میماند، برای اهل علم و دانشگاهیان و دانشجویان بسیار با اهمیت است.
علویکیا تأکید کرد: گاهی سیاست در معنای وارونه یعنی با هدف رسیدن به قدرت به هر شیوهای حتی با کلاهبرداری، با حق جلوهدادن باطل و باطل جلوهدادن حق دنبال میشود؛ متأسفانه در جامعه جهانی این مسأله مطرح است و در جامعه ما نیز این تعریف و این نگاه به سیاست وجود دارد. زمانی که سیاست منطقی، صحیح و درست را در کنار سیاست غلط، ناصحیح و مخرب قرار میدهیم، متوجه میشویم که بصیرت به این معنا که برای حقطلبی صدا، انرژی و توان ما در اختیار باطل قرار نگیرد، از اهمیت بالایی برخوردار است.
وی خاطرنشان کرد: انسان در مسائل سیاسی با توجه به آنکه برخی جریانات با سلیقه، منطق و تمایلات او همخوانی بیشتری دارند یا بعضی جریانات سیاسی دیگر را که با معنای واقعی سیاست فاصله دارند، انتخاب میکند؛ اما برای آنکه فرد دچار مشکل نشده و از صراط مستقیم خارج نشود به میزان و شاخص نیاز دارد که شاخص در نظام جمهوری اسلامی، جدا نشدن از حق ولایت فقیه است. اگر بتوانیم جوانان را تشویق کنیم که به تفکرات، نگاهها، راهبردها و سیاستهای کلانی که رهبری تبیین میکنند، توجه کنند از سلامت کار بیشتری در فعالیت سیاسی بهرهمند خواهند بود.
مسؤول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه صنعت نفت افزود: برخی جریانات سیاسی متأسفانه تعریف غلط سیاست را دنبال و از میان دانشجویان یارگیری و سربازگیری کرده و از احساسات آنها استفاده میکنند تا به قدرتی که به دنبال آن هستند، دست پیدا کنند. اگر با تحلیل صحیح موضوعات را دنبال نکنیم گاهی به نام دین، آزادی و عناوین مثبت و مقدس برای کسانی که به دنبال مطامع دنیایی خود هستند، تبدیل به پیاده نظام میشویم.
علویکیا با بیان اینکه گاهی حتی تحلیل کسانی که فرمایشات رهبری را بیان میکنند نیز مناسب نیست، تأکید کرد: فرمایشات مقام معظم رهبری روشن، مبین و روشنگر است. اگر جوان دانشجو دل در گرو ایران اسلامی دارد و میخواهد مسیر درستی را پیدا کند، حتی اگر فرمایشات رهبری را که به مناسبتهای مختلف ایراد کردهاند، گوش کند پس از مدتی کمکم تفکر و نگاه خاص ایشان را بهدست خواهد آورد و در مواقع مختلف میتواند از آن نگاه بهعنوان یک شاخص استفاده کند تا هرگاه حق و باطل با یکدیگر ترکیب میشوند و تشخیص حق مشکل است، از این دیدگاهها بهعنوان شاخص تشخیص حق استفاده کند.
شروع مصرف دارو و مواد
در این قسمت، مطالعات تحقیقیای مطرح میشوند که فرآیند شروع مصرف مواد را در نوجوانان بررسی کردهاند. این تحقیقات را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: یکی عوامل ژنتیکی و دیگری عوامل روانی اجتماعی خاص.زمینههای ژنتیکی
بحث اصلی در این مورد این اسـت که بعضی نوجوانان زمینههای ژنتیکی برای مصرف مواد دارند، با این حال، بعضی صاحبنظران معتقدند وراثت و ویژگیهای ژنتیکی با عوامل محیطی خاصی در تعامل قرار میگیرند و منجر به مصرف مواد میشوند. محققان به منظور بررسی این علل مختلف به مطالعهی دوقلوهای همسان، خواهر و برادرهای ناتنی و فرزندخواندهها میپردازند.پیشبینیکنندههای روانی اجتماعی
عوامل روانی اجتماعی مختلفی در شروع مصرف مواد مخدر و داروها نقش دارند. این عوامل عبارتند از: مصرف مواد توسط همسالان و والدین، آسیبهای اجتماعی والدین، عزتنفس ضعیف، تنیدگیها و فقدان تأیید اجتماعی (گرین، 1979؛ مارلات (3) و همکاران، 1988).نظام همسالان
همانطور که مشاهده میشود، عوامل روانی اجتماعی مختلفی مانند عوامل بیولوژیکی، بین فردی، درونفردی و فرهنگی اجتماعی در مصرف مواد نقش دارند. با این حال، در مورد یک فرد خاص، برخی عوامل تأثیر بیشتری از سایر عوامل دارند و ممکن اسـت برخی از حوزهها در برخی از مراحل مصرف مواد مهمتر باشند.عوامل زیستشناختی و شخصیتی
در سالهای اخیر موضوعی که بسیار مورد توجه قرار گرفته این اسـت که آیا نشانههای زیستشناختیای وجود دارند که بتوانند افراد الکلی را از افراد غیرالکلی جدا کنند. بعضی معتقدند افراد الکلی در مقایسه با افراد غیرالکلی فعالیت پلاکت کمتری در مونوامین اکسیداز (8) خود دارند (مزیچ (9) و همکاران، 1994). در واقع، فعالیت مونوامین اکسیداز با صفات شخصیتی خاصی مرتبط اسـت (مانند هیجانطلبی) که ممکن اسـت نشاندهندهی این واقعیت باشد که عوامل زیستشناختی در رابطهی بین مصرف الکل و شخصیت نقش دارند.ادامهیافتن مصرف مواد
در این بخش به طور مختصر به تحقیقاتی اشاره میشود که رابطهی بین مصرف مواد و عوامل اجتماعی روانی خاصی را ارزیابی کردهاند. همپوشیهای زیادی بین نظریههای شروع مصرف مواد و ادامهی مصرف مواد وجود دارد.تأثیر مواد مخدر و داروهای روانگردان
میدانیم که افراد نسبت به یک داروی خاص تحمل دارویی پیدا میکنند. به عبارت دیگر، سلولهای عصبی درون مغز، به مرور زمان به حضور یک دارو سازگار میشوند و در نتیجه اجازهی عملکرد طبیعی را میدهند. به این موضوع تحمل دارویی گفته میشود. با کنارگذاشتن مصرف دارو یا کاهش آن، عملکرد و کارکرد مغز تحتتأثیر قرار میگیرد و به نیاز به مصرف دارو میانجامد. برای مثال، کوکائین بسرعت توسط کبد سوخت و ساز شده و به کاهش افسردگی منجر میشود و این با افت سطح کوکائین خون رابطه دارد. در نتیجه، مصرفکننده برای اینکه باز هم افسردگی خود را تسکین دهد، به طرف کوکائین کشیده میشود.عوامل روانی اجتماعی
عوامل شخصیتی و نگرشی نیز با مصرف مواد رابطه دارند. این عوامل شامل انگیزههای شخصی، عزتنفس اندک، تکانشیبودن، هیجانطلبی، نگرشهای منفی نسبت به نمادهای قدرت، افسردگی زیاد، تعهد و مسئولیتپذیری کم و نافرمانی هستند.پینوشتها:
1. Adityanjee & Murray
2. Electroence phalography (EEG)
3. Marlatt
4. Clarck
5. Brook
6. Pilgrim, Abbey & Kershaw
7. Flannery
8. Monoamine Oxidase (MAO)
9. Mezzich
10. Ho
11. Marlatt
12. Searight
شروع مصرف دارو و مواد
در این قسمت، مطالعات تحقیقیای مطرح میشوند که فرآیند شروع مصرف مواد را در نوجوانان بررسی کردهاند. این تحقیقات را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: یکی عوامل ژنتیکی و دیگری عوامل روانی اجتماعی خاص.زمینههای ژنتیکی
بحث اصلی در این مورد این اسـت که بعضی نوجوانان زمینههای ژنتیکی برای مصرف مواد دارند، با این حال، بعضی صاحبنظران معتقدند وراثت و ویژگیهای ژنتیکی با عوامل محیطی خاصی در تعامل قرار میگیرند و منجر به مصرف مواد میشوند. محققان به منظور بررسی این علل مختلف به مطالعهی دوقلوهای همسان، خواهر و برادرهای ناتنی و فرزندخواندهها میپردازند.پیشبینیکنندههای روانی اجتماعی
عوامل روانی اجتماعی مختلفی در شروع مصرف مواد مخدر و داروها نقش دارند. این عوامل عبارتند از: مصرف مواد توسط همسالان و والدین، آسیبهای اجتماعی والدین، عزتنفس ضعیف، تنیدگیها و فقدان تأیید اجتماعی (گرین، 1979؛ مارلات (3) و همکاران، 1988).نظام همسالان
همانطور که مشاهده میشود، عوامل روانی اجتماعی مختلفی مانند عوامل بیولوژیکی، بین فردی، درونفردی و فرهنگی اجتماعی در مصرف مواد نقش دارند. با این حال، در مورد یک فرد خاص، برخی عوامل تأثیر بیشتری از سایر عوامل دارند و ممکن اسـت برخی از حوزهها در برخی از مراحل مصرف مواد مهمتر باشند.عوامل زیستشناختی و شخصیتی
در سالهای اخیر موضوعی که بسیار مورد توجه قرار گرفته این اسـت که آیا نشانههای زیستشناختیای وجود دارند که بتوانند افراد الکلی را از افراد غیرالکلی جدا کنند. بعضی معتقدند افراد الکلی در مقایسه با افراد غیرالکلی فعالیت پلاکت کمتری در مونوامین اکسیداز (8) خود دارند (مزیچ (9) و همکاران، 1994). در واقع، فعالیت مونوامین اکسیداز با صفات شخصیتی خاصی مرتبط اسـت (مانند هیجانطلبی) که ممکن اسـت نشاندهندهی این واقعیت باشد که عوامل زیستشناختی در رابطهی بین مصرف الکل و شخصیت نقش دارند.ادامهیافتن مصرف مواد
در این بخش به طور مختصر به تحقیقاتی اشاره میشود که رابطهی بین مصرف مواد و عوامل اجتماعی روانی خاصی را ارزیابی کردهاند. همپوشیهای زیادی بین نظریههای شروع مصرف مواد و ادامهی مصرف مواد وجود دارد.تأثیر مواد مخدر و داروهای روانگردان
میدانیم که افراد نسبت به یک داروی خاص تحمل دارویی پیدا میکنند. به عبارت دیگر، سلولهای عصبی درون مغز، به مرور زمان به حضور یک دارو سازگار میشوند و در نتیجه اجازهی عملکرد طبیعی را میدهند. به این موضوع تحمل دارویی گفته میشود. با کنارگذاشتن مصرف دارو یا کاهش آن، عملکرد و کارکرد مغز تحتتأثیر قرار میگیرد و به نیاز به مصرف دارو میانجامد. برای مثال، کوکائین بسرعت توسط کبد سوخت و ساز شده و به کاهش افسردگی منجر میشود و این با افت سطح کوکائین خون رابطه دارد. در نتیجه، مصرفکننده برای اینکه باز هم افسردگی خود را تسکین دهد، به طرف کوکائین کشیده میشود.عوامل روانی اجتماعی
عوامل شخصیتی و نگرشی نیز با مصرف مواد رابطه دارند. این عوامل شامل انگیزههای شخصی، عزتنفس اندک، تکانشیبودن، هیجانطلبی، نگرشهای منفی نسبت به نمادهای قدرت، افسردگی زیاد، تعهد و مسئولیتپذیری کم و نافرمانی هستند.پینوشتها:
1. Adityanjee & Murray
2. Electroence phalography (EEG)
3. Marlatt
4. Clarck
5. Brook
6. Pilgrim, Abbey & Kershaw
7. Flannery
8. Monoamine Oxidase (MAO)
9. Mezzich
10. Ho
11. Marlatt
12. Searight
نویسندگان: محمدکاظم شاکر (1)
محمد سعید فیاض (2)
فَقُل لِمَن یَدّعی فی العلم فلسفة *** حَفِظتَ شیئاً و غابَت عنک أشیاء (6)
چنان که در مقالهی «نظّام متکلّم متأدب» نوشتیم محقّقان و پژوهندگان جدید و خاورشناسان امثال استین (Stein)، هورفیتز (Horvitz) مکدونالد (Macdonald) و دی بور (DeBoor) او را بزرگترین فیلسوف مسلمان و از پیشوایان فلسفهی اسلامی اصیل و نخستین واضع مذهب فلسفیای شناختهاند که بر اصول و مبانی منضبط و منسجم استوار است. (7) دکتر محمدعبدالهادی ابوریده هم که دربارهی وی تحقیقی جامع انجام داده و کتابی مستقل پدید آورده، در نهایت بدین نظر صائب رسیده است که: «نظّام به حق از اوائل متفکّرین متفلسف در عالم اسلام به شمار میآید». (8)
«مما یُقال و لا حقیقة عنده *** معقولة تدنو إلی الأفهام
الکسب عند الاشعرّی و الحال *** عندالبهشمّی (84) و طفرة النظّام» (85)
«بَرئتُ من الخوارج لَستُ منهم *** مِن الغزّال منهم و ابن باب»
(مقصود از غزال، واصل و مراد از ابن باب، عمروبن عبید است). (17)
مخالفان فرقهی معتزله و واصل او را به علت قول به «منزلة بین المنزلتین» متّهم به خروج از اجماع امّت کردند؛ ابن راوندی دشمن سرسخت معتزله نوشت:
"معتزله همه به واسطهی قول به «منزلة بین المنزلتین» از اجماع خارج شدند، زیرا پیش از ظهور این فرقه، در فساد قول کسانی که گمان میبردند گناه کارانِ مقربهی اسلام نه مؤمن هستند، نه کافر و نه منافق، اختلافی نبود و همه این قول را فاسد و نادرست میدانستند و مردم را در این مسئله سه قول بیش نبود: قول اول، قول خوارج بود که گناه کار مقرّ را کافر میدانستند. قول دوم، قول مرجئه بود که او را مؤمن میشناختند و قول سوم، قول حسن بصری بود که قایل به نفاق او بود. و چون واصل بن عطا آمد، در حالی که پیش از وی اجماع بر این بود که قول حق از این سه قول بیرون نیست، از این اقوال بیرون شد و گفت گناه کاران اهل نماز نه مؤمن هستند، نه کافر و نه منافق، لذا امّت اسلامی ادعا کرد که او و همچنین جمیع معتزله در یکی از عقاید بنیادین دینشان از اجماع خارج شدهاند. (18)"
امّا خیاط در کتاب الانتصار به نصرت واصل برخاست و در پاسخ ابن راوندی گفت واصل بن عطا قولی را که امّت قایل بدان نباشد، پدید نیاورده است، تا خارج از اجماع امّت باشد. ولکن او چون دید که همهی امّت در تسمیهی مرتکب معصیت کبیره به فسق و فجور اتفاق و اجماع دارند و اختلاف در چیزی سوای آن است، او آنچه را به آن اجماع داشتند، گرفت و از آنچه اختلاف دارند، خودداری کرد. تفسیر آن این است که خوارج و پیروان حسن و مرجئه اجماع بر فسق مرتکب کبیره داشتند و همه او را فاسق مینامیدند. فقط خوارج متفرّد به این قول بودند که او با وجود فسق و فجور کافر است و فقط مرجئه میگفتند که او با وجود فسق و فجور مؤمن است. حسن و پیروان وی میگفتند که او با وجود فسق و فجور منافق است.
واصل گفت شما در تسمیهی مرتکب کبیره به فسق و فجور اجماع کردید و آن به دلیل اجماع شما نام درستی است و قرآن هم در آیهی «قاذف» (یعنی آیهی قذف) و غیر آن بدان ناطق است. پس، لازم و واجب است که او بدان نام نامیده شود. و امّا آن نامهایی که هر یک از شما منفرد به آن هستید، دعوایی است که جز با بیّنه و شاهدی از کتاب خدا یا سنّت نبی او پذیرفته نمیشود. سپس واصل به خوارج گفت: احکام کفّار که مورد اجماع است و در قرآن بدان تصریح شده از مرتکب کبیره زایل و دور است. بنابراین، نام کفر هم از وی زایل میشود زیرا حکم تابع اسم است، همچنان که اسم تابع فعل است. احکام کافران که مورد اجماع و منصوص در قرآن است، بر دو قسم است؛ خدای عزوجل فرموده است:
«قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَة عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ
»: (19) (با آنان که به خدا، و روز بازپسین نمیگروند و آنچه را خدا و پیامبرش حرام کرده، حرام نمیکنند و دین حق را نمیپذیرند، از آنانی که کتاب به آنها داده شده (یعنی اهل کتاب) کارزار کنید تا آنکه جزیه بدهند و در حالی که خوارند).
حکم خداوند دربارهی اهل کتاب این است و آن از مرتکب کبیره دور است. و خدا فرمود:
«فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً
»: (20) (پس چون کافران را ملاقات کنید، گردنهایشان را بزنید وقتی که ایشان را بسیار بکشید، پس بند را سخت کنید، بعد از آن منّت نهید یا فدیه بگیرید).
این حکم خدا در خصوص مشرکین عرب و هر کافری سوای اهل کتاب است؛ این حکم هم از مرتکب زایل است. در سنّت مورد اجماع هم آمده است که کافران از مسلمانان ارث نمیبرند و در گورستانهای اهل قبله دفن نمیشوند و این حکم هم در خصوص مرتکب معصیت کبیره اجرا نمیشود. حکم خدا دربارهی منافق هم این است که اگر نفاقش را پوشیده نگه دارد و کسی از آن آگاه نباشد و ظاهرش اسلام باشد، او نزد ما مسلم شناخته میشود. آنچه به سود مسلمانان یا به زیان آنهاست، برای او هم هست و اگر کفرش را آشکار سازد، از وی میخواهند توبه کند؛ اگر توبه کرد بر وی باکی نیست وگرنه کشته میشود و این حکم هم از مرتکب کبیره زایل است.
حکم خداوند در حق مؤمن ولایت محبّت و وعده به بهشت است. خداوند (جلّ ذکره) فرموده است: «اللهَ وَلیُّ الَّذینَ آمنوا»، (21) «واللهُ وَلیُّ المؤمِنینَ»، (22) «وَ بَشِّرِ المؤمنینَ بأنّ لهم من اللهِ فضلاً کبیرا»، (23) «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ» (24) «یَومَ لا یُخزِی اللهُ النبیَّ والذین آمنوا مَعَهُ»: (25) (روزی که خداوند پیامبر و گروندگان را خوار نمیکند) ولی حکم خداوند در خصوص صاحب کبیره این است که او را لعنت کرده و بیزاری جسته و عذابی عظیم برایش آماده ساخته و گفته است: «اَلا لعنَة اللهِ عَلَی الظّالِمینَ» (26) وَ «إنَّ الفَجَّارَ لفی جَحیمٍ»:(27) (همانا فاجران در دوزخاند) و امثال آن. پس، واجب آمد که مرتکب کبیره مؤمن نباشد که در کتاب خدا احکام ایمان از وی زایل شده است، و کافر هم نیست زیرا احکام کفر از وی زایل شده است، منافق هم نیست که در سنّت رسول، احکام منافقین از وی زایل شده است. پس، واجب آمد که او فاسق فاجر باشد که امت بر تسمیّه وی به آن اجماع کردهاند و خداوند هم در کتابش او را بدان نام نامیده است. بنابراین، چگونه میتوان گفت که واصل بن عطا و معتزله به علت قول به «منزلة بین المنزلتین» از اجماع امّت بیرون رفته است. (28)