قدرت ذهن می تواند در احساس دردها کاملا موثر باشد. با تمرین های زیاد و موثر می توان قدرت ذهنی را افزایش داد. درد مزمن حس سادهای نیست و تحتتاثیر روشهایی است که مغز سیگنالهای درد را پردازش میکند. درواقع، درد مزمن برحسب باورهای فرد درمورد سیگنالهای درد خود، میتواند واکنشهای بسیار قوی احساسی، مثل ترس، اضطراب یا حتی وحشت، برانگیزد.
تنفس عمیق و ریلکسیشن نقاط شروع خوبی برای کنترل درد مزمنتان است.تنها نقطه مثبت درد مزمن میتواند این باشد که مغز میتواند تا اندازهای نحوه کنترل و کاهش حس درد را با استفاده از ترکیبی از تمرکز عمیق، تنفس و تکنیکهای تصویرسازی یاد بگیرد.
تنفس ساده و ریلکسیشن
قبل از هر چیز باید خودتان را ریلکس کنید. برای انجام یک تمرین ریلکسیشن، اول باید زمانی را در نظر بگیرید که میدانید در آن زمان هیچ مزاحمتی نخواهید داشت.
– خودتان را در یک وضعیت آرام (خوابیده یا به راحتی تکیه داده) در اتاقی تاریک قرار دهید. یا چشمهایتان را ببندید و یا روی یک نقطه خاص متمرکز شوید. وضعیت قرارگیریتان باید حتماً راحت باشد.
– به این طریق تنفستان را کندتر کنید: عمیقاً از بینی نفس را داخل بکشید و درحالیکه به آرامی تا ۱۰ میشمارید، با استفاده از قفسه سینه هوا را به داخل شکمتان بکشانید. سپس درحالیکه لبهایتان را جمع کردهاید و تا ۱۰ میشمارید، به آرامی هوا را از دهان بیرون دهید.
– بعد از اینکه احساس کردید ریلکس شدهاید، شروع به استفاده از تکنیکهای تصویرسازی کنید.
وقتی ریلکس شدید، از تکنیکهای تصویرسازی زیر برای کنترل درد مزمن خود استفاده کنید:
تغییر تمرکز: در این تکنیک قدرتمند شما تمرکزتان را بر روی یک قسمت خاص از بدنتان که درد ندارد (مثل دست، پا و …) متمرکز میکنید و حس آن قسمت از برن را تغییر میدهید. بعنوان مثال، تجسم کنید که دستتان گرم میشود. اینکار باعث میشود حواستان از منبع درد منحرف شود.
کوچک کردن توپ درد: در این تکنیک هم دردتان را به شکل یک توپ رنگی تجسم کنید (رنگی را تجسم کنید که یک رنگ استرسآور برایتان است مثل قرمز). هر بار که نفس را داخل میکشید و بیرون میدهید، تصور کنید که «توپ» درد کوچکتر و کوچکتر میشود و بهتدریج رنگ آن به یک رنگ آرامشبخشتر تبدیل میشود
(بعنوان مثال برای خیلی از افراد این رنگ آبی یا سبز است). همینطور میتوانید یک کیسه یخ آرامشبخش و خنککننده (یا کیسه گرم) را تجسم کنید که روی ناحیه درد قرار میدهید. تصاویری را انتخاب کنید که برایتان آرامشبخش و تسکیندهنده باشد.
انتقال حس: از ذهنتان برای تولید حسهای متغیر، مثل گرما، سرما یا بیهوشی، در یکی از دستانتان که درد ندارد استفاده کنید و آن دستتان را رو ناحیه دردناک قرار دهید. انتقال این حس خوشایند و لذتبخش را به ناحیه دردناک تجسم کنید.
حرکت درد: دردتان را از نظر ذهنی از یک ناحیه به یک ناحیه دیگر از بدنتان که تصور میکنید تحمل آن برایتان در آن ناحیه راحتتر است منتقل کنید. مثلاً اگر نمیتوانید حتی یک دقیقه درد را در پایتان تصور کنید، دردتان را ذهنی از پایتان به کمرتان منتقل کنید. حتی میتوانید درد را به خارج از بدنتان و به هوا حرکت دهید. اینکار را میتوانید با تکنیک توپ درد هم انجام دهید. میتوانید توپ درد را در ذهنتان به خارج از بدنتان منتقل کنید.
این تکنیکها برای اینکه در کنترل دردتان موثر واقع شوند همه نیاز به تمرین دارند. قبل از امتحان کردن تکنیکهای تصویرسازی، تمرین تنفس و ریلکسسازی را برای یک تا دو هفته انجام دهید تا در آن حرفهای شوید. وقتی توانستید به وضعیت دیلکسیشن عمیق دست پیدا کنید، تمرینات تصویرسازی را اضافه کنید.
این تمرین را ۳ مرتبه در هفته هربار به مدت ۳۰ دقیقه انجام دهید. با تمرین متوجه خواهید شد که قدرتتان روی درد افزایش مییابد و دستیابی به تسکین درد از شما انرژی ذهنی کمتری میگیرد. همچنین میتوانید از یک متخصص روانشناس که در زمینه کنترل درد تخصص دارد کمک بگیرید.
جام جم سرا:
۱- زیاد مطالعه کنید ذهن شما همانند بدنتان برای اینکه رشد پیدا کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن. سعی کنید با افکار و عقاید انسانهای موفق در طول تاریخ آشنا شوید. شرح حال و تاریخچه زندگی هر یک از آنها را مرور کنید و از آن درس بگیرید. با مطالعه این کتب میتوان حدس زد که چگونه این افراد بزرگ ذهن خود را برای رسیدن به بهترینها پرورش داده بودند. با آگاهی از نظرات دیگران پیرامون مسایل مختلف، سطحی نگری کنار میرود و کم کم یادمیگیرید که با دید عمقی به موضوعات مختلف بنگرید.
۲- فرصتهایی را که در آن ذهن شما خلاق است از دست ندهید شاید بروز بسیاری از مسائل را به شانس واگذار میکنید. خب، در این صورت تصورتان نادرست است. شاید بعضی مواقع حس میکنید که مغزتان اصلا کار نمیکند و هیچ عکس العملی از خود نشان نمیدهد. اما مواقعی هم وجود دارد که ذهنتان به قدری فعال است که میخواهید اینشتین را به رقابت دعوت کنید. تنها مشکل موجود این است که این زمان طلایی مواقعی که شما به آن نیاز دارید، ظاهر نمیشود. زمانی که ذهن در حال فوران است تا آنجا که میتوانید به افکار خود پر و بال دهید. اجازه دهید افکارتان مثل فواره به بالاترین نقطه صعود کنند. هنگامی که برای پرواز کردن به ذهن خود فضا میدهید، او شما را به دوردستها خواهد برد و نتایج شگفت انگیزی را بدست خواهد داد.
۳- یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید هنگامیکه افکار بینظیر به ذهن شما خطور میکنند از ذخیره کردن آنها اطمینان خاطر حاصل کنید. در این امر به یادداشتهای ذهنی اکتفا نکنید زیرا ممکن است به دست فراموشی سپرده شوند. سعی کنید همیشه یک دفترچه یادداشت و یا یک ضبط صوت به همراه داشته باشید به ویژه در کنار تخت خواب خود برای مواقعی که افکار طلایی در نیمه های شب به ذهن شما خطور میکنند. هنگامی که افکارتان در جایی ثبت شوند، شما به راحتی میتوانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را به سرعت به کار ببندید. افکار بزرگ نیز مانند میوهها فقط تا زمانی که تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند.
۴- از افکار دیگران بهره بجویید بهره جستن از افکار و عقاید دیگران نیز به نوبه خود روش مناسبی برای گسترش ایدههای شخصی شماست. افراد مختلف دارای نقطه نظرات و چشم اندازهای متفاوتی هستند. تواناییهای آنها مختلف است و سوابق و پیشینههای متفاوتی دارند. کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن یک بحث در میان جمع، آنقدر پیشنهادهای مختلف شنیده میشود که نیمی از آنها هرگز به ذهن شما نمیرسیدند. به این طریق شما میتوانید با کوله باری سرشار از افکار متفاوت در جاده تصمیم گیری گام بردارید. به نظرات هیچ کس بیتوجهی نکنید. شاید در نگاه اول حتی احمقانه به نظر برسند اما شاید مانند صدفهایی باشند که در خود گوهرهای گرانقیمتی را جای دادهاند. درست نیست که در مورد نظر دیگران به قضاوت بنشینیم سعی کنید به جای قضاوتهای بیهوده آنها را سبک سنگین کرده و در امور روزمره خود به کار بندید.
۵- تغییراتی در محیط اطراف خود ایجاد کنید گاهی اوقات تنها چیزی که باعث میشود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغییر وضع ظاهری محیط اطرافتان است. اگر چشم انداز پیرامون شما تغییر کند، ذهن شما نیز به صورت ناخود آگاه به سمت یک دیدگاه جدید تغییر جهت میدهد. اگر تمام مدت در پشت میز خود بنشینید ذهن خود را در آن شرایط محدود میکنید و هیچ فضایی برای برانگیختگی او باقی نمیگذارید. بنابر این میتوانید پیاده روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید، کنار آب رود بنشینید و در کل به یک مکان جدید قدم بگذارید تا ذهن شما نیز بتواند آزادانه به تمرین و تقلا بپردازد.
۶- بر شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید ذهن کودکان تروتازه و شاداب است. آنها جسور هستند و احساساتشان از طریق فشارهای اجتماعی سرکوب نشده است. به جهان با شگفتی مینگرند و مانند بزرگترها پاکی و معصومیت خود را از دست ندادهاند. با کودکان پیرامون مسائل مختلف صحبت کنید تا با نقطه نظر ساده و بیآلایش آنها آشنا شوید. اگر میخواهید مشکلی را حل کنید نظر آنها را نیز جویا شوید. عقاید آنها شما را به تعجب وا میدارند. آنها قصد تاثیرگذاری در دیگران را ندارند و همه چیز را تنها با اتکا بر پاکی و صداقت بیان میکنند. از سوی دیگر با افراد سالخورده و مسن نیز مشورت کنید. آنها مدتها پیش با تمام این مشکلات مواجه شدهاند و با آن دست و پنجه نرم کردهاند. تجربیاتشان آنقدر سودمند و با ارزش است که هیچ قیمتی را نمیتوان بر روی آن گذاشت. پس آنها را دست کم نگیرید، با دیدگاههایشان به زندگی آشنا شوید و از آنها درس بگیرید. قطعا شما را به سوی جهت مناسب هدایت میکنند و از مشکلات در امان خواهید بود.
۷- به رفیق شفیق خود مراجعه کنید همه ما دوستی داریم که به نظر میرسد توانایی پاسخ به تمام مسائل و مشکلات ما را دارد. چرا تنها در مورد مشکلات شخصی از او کمک میخواهید؟ بد نیست گاهی در مورد مسائل مهمتر نیز از او یاری بجویید.
۸- به تواناییهای خود اتکا کنید قواعد و اصول کلی را برای یک لحظه هم که شده فراموش کنید. این رهنمونها در جای خود مفید هستند اما ممکن است مانند یک چشمبند عمل کرده و قدرت داشتن دید وسیع را از شما بگیرند و اجازه دیدن چشم اندازهای متفاوت را به شما ندهند. هرزگاهی خود را از قید و بند قوانین آزاد کنید. شما میتوانید بدون توجه به کارآیی روشهای گذشته به آسانی و بدون بروز هیچ شک و تردیدی در راه مورد نظر خود گام بردارید. کمی جسارت به خرج دهید و سیستمهای فعلی را زیر سوال برید.
۹- در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازید خیلی خوب است که به ذهن خود اجازه دهید آزادانه به گردش بپردازد. اما این گردش باید در حیطه دانش شما انجام پذیرد. اگر یک طراح هستید لازم نیست راه حلی برای مشکلات اقتصادی پیدا کنید. افکار شما تنها در رشتهای که مهارت دارید خوب کار میکنند و در سایر رشتهها نتیجهای مصیبت بار را به دنبال خواهند داشت. اگر نیاز به ورود به قلمرو دیگری را دارید بهتر است قبل از هر کار با یک متخصص مشورت کنید و اجازه انجام کلیه امور را به دست او بسپارید تا با استفاده از دانش و تخصص خود عمل کند.
۱۰- به ذهن خود آزادی عمل دهید آیا با تمرینهای رایج نویسندگان آشنایی دارید؟ آنها برای مبارزه با محدودیتها یک روش بسیار جالب را برگزیدهاند. فقط کافی است قلم را بر روی کاغذ گذاشته و هر آنچه که در ذهنتان است را بر روی کاغذ بیاورید. میتوانید از مشکلات شروع کنید و به دنبال هیچ گونه ارتباطی در دست نوشتههای خود نباشید. مهم نیست که تا چه حد عبث و نامعقول به نظر میرسند. بعدا میتوانید مثل یک جدول تناوبی آنها را سازماندهی کنید، در آخر نیز امکان دارد به چیزی دست پیدا کنید که بیهوده و بیربط باشد اما چیزی که در این مبحث حائز اهمیت است این است که شما به ذهن خود اجازه غرق شدن در مسائل مختلف را دادهاید و این خود یک امتیاز محسوب میشود. هیچ کس نمیداند شاید به نتیجهای برسید که سالها منتظر آن بودهاید.
۱۱- ایدههای گذشته را از نو بسازید افکار شما مثل کامپیوتر هستند. هر چند وقت یک بار نیاز است که سخت افزار آن را ارتقا دهید. ایدههای بزرگ گذشته را پیش روی خود بگذارید و بر روی آنها عملیات نوسازی انجام دهید. آنها را اصلاح کنید و برای بهبودی آنها تلاش کنید. ضمائم لازم را نیز برای تقویت هر چه بیشتر به آنها بیفزایید. این کارها را میتوان با نوشتن عقاید اولیه خود بر روی کاغذ و نظم دادن به آشفتگی ذهنتان انجام دهید. عالی به نظر میرسد پس منتظر چه هستید؟ بهتر است در انجام آن تعجیل کنید.
۱۲- به نظرتان یک ایده بزرگ از چه ویژگیهایی برخوردار است؟ شرکتها و کمپانیهای بزرگ به ویژه آن دسته که بر روی مسائلی نظیر طراحی و تبلیغات کار میکنند، سرمایه گذاریهای عظیمی صرف میکنند تا به کارکنان خود آموزش دهند که چگونه میتوانند ذهن خود را آزاد کنند تا سرچشمه ایدههای بزرگ باشند. خیلی از آنها از کارمندان درخواست ارائه لیست هفتگی ایدهها را میکنند. در چنین محیطی چیزی به عنوان فکر بد وجود ندارد فقط بعضی ایدهها خام هستند. بنابراین خیالبافی و رویاپردازی کنید تا ذهـن شما به نظریهپردازی عادت کند و از قلمرو سادگی بیرون آید. قدری افسار گسـیـخـــته باشید تا پندار شما به بلندیها پرواز کرده و اوج گیرد.(کیدز24)
انسان وقتی اتفاقی را تجربه میکند فکری به ذهنش خطور و به دنبال آن احساسی را تجربه و سپس رفتار میکند.
گام اول ما برای درمان، آگاهی از افکار منفی است که برخی از آنها عبارتند از:
ـ همه افراد باید من را دوست بدارند و به من احترام بگذارند.
ـ استفاده بیش از حد از باید و الزام در ذهن.
ـ تفکرات همه یا هیچ و اعتقاد به اینکه باید یا همه چیز درست پیش برود یا اگر کمی غلط باشد نهایت فاجعه است.
ـ کسانی که خطا و اشتباه میکنند، باید بشدت مورد تنبیه و سرزنش قرار گیرند.
ـ اگر وقایع و حوادث آنطور که من میخواهم پیش نرود، اوج ناراحتی، گرفتاری و بدبختی را برای من به دنبال خواهد داشت.
ـ اعتقاد به اینکه بدبختی و ناخشنودی که فرد تجربه میکند بهوسیله عوامل بیرونی ایجاد شده و انسان، توانایی کنترل غم و اندوه و اختلالهای روانی و عاطفی خود را ندارد.
ـ لازمه احساس ارزشمندی، وجود بیشترین لیاقت، شایستگی و فعالیت شدید است.
ـ اجتناب و دوری از مشکلات زندگی و مسئولیتهای شخصی، آسانتر از مواجهشدن با آنهاست.
ـ تجارب و وقایع گذشته و تاریخچه زندگی، تعیینکننده مطلق رفتار کنونی فعلی افراد است.
ـ برای هر مشکلی، فقط یک راهحل درست و کامل وجود دارد و اگر به آن دست نیابیم، بسیار وحشتناک و فاجعهآمیز خواهد بود.
ـ وقایع خطرناک و ترسآور، موجب نهایت نگرانی خواهند شد و فرد همواره باید تلاش کند تا امکان به وقوع پیوستن آنها را به تأخیر بیندازد.
ـ اگر فرد در فرآیند درمان، این افکار را شناسایی کند، میتواند به تغییر فکر برسد و در نهایت رفتار او نیز تغییر و آرامش بیشتری را تجربه خواهد کرد.
وقتی اتفاق ناخوشایندی برای شما پیش میآید لازم است مشخص کنید که در آن لحظه چه فکری از ذهن شما عبور میکند که آنقدر احساس ناراحتی دارید و همچنین پس از شناسایی فکر، احساسی را که در آن زمینه به شما دست میدهد نیز ثبت کنید و مثلا تعیین کنید که با خشم یا غم با آن روبهرو شدهاید سپس رفتاری را که برگرفته از آن احساس و رفتار است، نیز شناسایی کنید.
این فرآیند به شما کمک میکند که گام اول را بدرستی طی کنید و بتوانید ویروسهای ذهن خود را شناسایی کنید و حتی در همین مرحله نیز چون آگاهی شما افزایش مییابد معمولا حال بهتری خواهید داشت، اما مداخله اصلی پس از شناسایی، جایگزین کردن افکار منطقی است.
فرد سالم بیش از آنچه به گذشته توجه دارد، به زمان حال و وضع موجود توجه میکند و باور دارد که برای حل مشکلات تنها یک راهحل وجود ندارد.
پس از جایگزین کردن افکار منطقی لازم است احساس خود را و رفتاری را که به دنبال آن بروز میدهید، ثبت کنید.
این کار نیاز به وقت گذاشتن دارد بنابراین در فرآیند تغییر و درمان بهتر است صبور باشیم و مقاومت نکنیم.
دکتر مهرنوش دارینی - روانشناس و مشاور
یافتههای این مطالعه میتواند به طور بالقوه در مدیریت زوال مغزی که با افزایش سن ارتباط دارد، تاثیر داشته و یا به افراد مبتلا به اختلالات مغزی مانند بیماری پارکینسون یا افسردگی کمک کند. پژوهشگران نشان دادند که ترکیبات موجود در انگور سیاه سبب افزایش عملکرد ذهنی، مانند دقت، توجه و خلق و خو میشود.
این مطالعه همچنین نشان داد که عصاره این میوه موجب کاهش فعالیت یک خانواده از آنزیمهایی به نام «مونوآمینواکسیداز» که تنظیم کننده غلظت سروتونین و دوپامین در مغز است می شود.
این مواد شیمیایی انتقال دهنده پیامهای عصبی بوده و به عنوان مواد شناخته شده موثر بر خلق و خو و شناخت، بر درمان علائم عصبی مرتبط با بیماری پارکینسون و اختلالات خلقی، مانند استرس و اضطراب متمرکز هستند.
به گزارش مهر، در این مطالعه ۳۶ نفر افراد بزرگسال ۱۸ تا ۳۵ ساله حضور داشتند و از آنها خواسته شده بود ۲۵۰ میلیلیتر نوشیدنی قبل از انجام مجموعهای از آزمایشات ارزیابی عملکرد ذهنی مصرف کنند. به گروهی از شرکتکنندگان دارونمای شیرین که طعم آن شبیه انگور سیاه بود، به گروه دیگر عصاره آنتوسیانین غنی شده با انگور سیاه و به گروه دیگر آبمیوه انگور سیاه داده شد.
پژوهشگران پس از بررسی نتایج، کشف کردند که مصرف آبمیوه انگور سیاه، سبب ایجاد بهبودی در خلق و خوی افراد و کاهش میزان خستگی فکری و ذهنی آنها شد. علاوه بر این، آزمایش خون این افراد نشان داد که فعالیت آنزیم مونوآمینواکسیداز (MAO) به شدت پس از مصرف آبمیوه انگور سیاه کاهش یافت، این نشان میدهد که ترکیبات موجود در انگور و انگور سیاه برای سلامت مغز و یا کنترل علائم اختلالاتی مانند بیماری پارکینسون مفید است.
افکار غیرمنطقی، جزو خطاهای شناختی انسان محسوب میشود و ریشه بسیاری از مشکلات روحی و بعضا جسمی آنها را تشکیل میدهد. این افکار و باورها مستقیما عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار میدهد و نهایتا فرد احساس نارضایتی میکند و رفتار نامطلوبی از خود ارائه میدهد.
مجله پنجره خلاقیت - ترجمه سعیده فراهانی: مغز و ذهن انسان به شکل جدایی ناپذیری به یکدیگر متصل هستند. ما باید با شگفتی و ترس به آنها بنگریم. بنابراین باید مواظب باشید که چه خوراکی به مغزتان می دهید و چگونه تحریکش می کنید. با این کار عملا ذهن تان را وسعت می بخشید. مغز انسان معادل یک ابررایانه است و بسیار پیچیده تر از هر کامپیوتری که تاکنون به وسیله بشر ساخته شده است، کار می کند.
بالا بردن توانایی مغز برای موفق شدن امری ضروری است از آنجا که می تواند کنترل کند که در نهایت شما چه فردی خواهید شد. مغز یک مرکز فرماندهی است؛ مرکزی که هر کاری را که شما انجام می دهید در بر می گیرد و تحت کنترل در می آورد و همچنین می تواند مشخص کند که چگونه فکر، احساس و عمل می کنید. به عبارت ساده: هنگامی که مغز شما بهترین عملکرد را داشته باشد، به شما اجازه می دهد که بهترین باشید؛ به این علت که می تواند نتیجه را در کنترل خود داشته باشد.
به عبارت دیگر فرصت فوق العاده ای دارد که تا جایی که تصور می کنید، پیش بروید. بنابراین با چنین ابزار فوق العاده ای که در اختیار داریم، چه چیزی باعث می شود که بسیاری از افراد از تجربه کردن فرصت هایی که برای شان پیش می آید، خودداری کنند؟ چندین مانع ساده وجود دارد که اگر به آنها اجازه دهید می توانند قدرت زیادی در تخریب فرآیند یادگیری شما داشته باشند اما می توانید بر آنها غلبه کنید. کلید شکستن این موانع به این شکل است که برعکس شان را انجام دهید.
باورهای تان را تغییر دهید
بسیاری از افراد بر این باورند که نمی توانند یاد بگیرند یا تبدیل به فرد باهوشی شوند. این امر باور بسیار عمیقی است که در بسیاری از افراد ریشه کرده است. اگر باور نداشته باشیم که می توانیم به هدف مان برسیم، قطعا نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم. این به شما بستگی دارد که کاری را انجام دهید که باعث شود باورهای تان تغییر یابد.
وقتی که این کار را انجام دهید، دنیای جدیدی پیش روی تان باز می شود! اطلاعاتی را به مغزتان بدهید که بتواند باورهای تان را تغییر دهد. حقیقت این است که شما ذهنی شگفت انگیز با قدرتی فوق العاده برای یادگیری دارید که حتی نمی توانید تصورش را کنید. فقط باید به آن باور داشته باشید و وقتی که به باورتان عمل کنید، می توانید قدرت ذهن تان را رها سازید.
به دنبال یادگیری دانش صحیح باشید
آنچه برخی از مردم را از فرآیند یادگیری دور نگه می دارد این است که نمی خواهند دسترسی به دانش داشته باشند. دانش از طریق تجربیات، کتاب و ارتباط با مردم به دست می آید. ما باید آن را آرام آرام فرا بگیریم. همچنین این را نیز باید مطرح کرد که بهتر است به دنبال یادگیری دانش صحیح باشیم. کلمات اگر صحیح نباشند، معنایی ندارند. گاهی اوقات از زبان کودکان می شنوم که: «من این را در کتاب خواندم.» اما آیا این امر درست است؟ فقط به این علت که شخصی آن را در کتابی نوشته است نمی توان گفت که این موضوع درست است.
مشتاق یادگیری باشید
برخی از افراد میلی برای یادگیری ندارند. شاید تنبل باشند یا اثر مثبت آن را تاکنون حس نکرده باشند. پس می توان گفت که باید مشتاق یادگیری بود. شاید کمی کار ببرد اما تنها کاری که باید انجام داد این است که شروع به یادگیری موضوعاتی بکنیم که اثر فوری بر روی زندگی مان دارند. وقتی که درباره مفهوم اداری جدیدی موضوعی را یاد بگیرید که به شما در به دست آوردن پول بیشتر کمک کند یا از زیر بار قرض رهای تان کند، می توانید به فر آیند یادگیری اعتماد پیدا کنید. همچنین وقتی که راه صحیحی را پیدا کنید که به شما بیاموزد چگونه با خانواده تان ارتباط برقرار کنید یا چگونه رابطه عاطفی بهتری داشته باشید. در آن صورت میل و اشتیاق به یادگیری پیدا خواهید کرد.
با سخت مطالعه کردن به زندگی تان نظم بدهید
به دست آوردن دانش کار سختی است و زمان طولانی می برد. باید با نظم خاصی آن را دنبال کرد، در غیر این صورت هرگز به دست نمی آید. فرآیند یادگیری نیاز به کار زیاد دارد. هر روز صبح باید با برنامه و روشی از خواب بیدار شوید که به ذهن تان نظم بدهد و دسترسی سریعی به دانش را برای تان فراهم کند. فرآیند یادگیری زمان زیادی را به خود اختصاص می دهد ولی می توانید به آن سرعت ببخشید؛ اما هنوز این فرآیند شامل خواندن، گوش دادن، مرور کردن، تکرار کردن، به کارگیری اطلاعات، آزمایش کردن نتایج، تنظیم مجدد و ... می شود. به عبارت ساده تر همه این کارها، نیاز به زمان زیادی دارد. وقتی که به آرامی اما با اطمینان به زندگی تان نظم بدهید، می توانید دانش کسب کنید و به این کارها سرعت ببخشید.
در هر سنی می توانید فرآیند یادگیری را شروع کنید. مهم نیست که خیلی جوان یا خیلی مسن باشید؛ ذهن تان برای یادگیری خلق شده است و توانایی زیادی برای آن دارد.
به گزارش مهر توصیه خواب نیمروزی، موضوع جدیدی نیست، به ویژه در کشورهای گرم تر مانند اسپانیا. محققان به مدت طولانی مزایای چرت پس از ناهار را مورد مطالعه قرار دادند. یک مطالعه جدید مشخص می کند زمان بهینه ای که سالمندان باید برای بهبود عملکرد ذهنی خود در بعد از ظهر بخوابند، حدود یک ساعت است.
یافته های تحقیق در مجله انجمن طب سالمندان آمریکا مبتنی بر نظرسنجی از تقریبا ۳۰۰۰ فرد مسن چینی در مورد عادات چرت زدن و اطلاعاتی از عملکرد شناختی آنها است. این مطالعه نشان داد در مقایسه با افرادی که چرت نمی زدند یا افرادی که برای مدتی بیش از ۹۰ دقیقه یا کمتر از ۳۰ دقیقه می خوابیدند، کسانی که بعد از ناهار مقدار متوسطی از زمان را چرت می زدند (بیشتر آنها نزدیک به ۶۰ دقیقه می خوابیدند)، به طور کلی عملکرد شناختی بهتری داشتند.
بر اساس نتایج به دست آمده، چرت نسبتا طولانی می تواند بخش مهمی از بهینه سازی عملکرد شناختی در افراد مسن باشد، در نتیجه موجب کاهش خطر وابستگی عملکردی و کیفیت پایین زندگی می شود.
بنیاد بهداشت در پیری، یک گروه غیر انتفاعی که توسط انجمن طب سالمندان آمریکا تاسیس شده است، در بیانیه ای اعلام کرد عملکرد ذهنی بین کسانی که زمان متوسطی می خوابند و بقیه، در رابطه با انتظار افزایش پنج ساله در سن، مشابه است اما کاهش روانی گروه دوم بین چهار تا شش برابر بیشتر است. چرت یک ساعته بعد از ناهار می تواند مزایای زیادی برای عملکرد ذهنی داشته باشند.
این مطالعه همچنین برای کسانی که نگران این هستند که چرت زدن در طول روز، خواب شبانه آنها را مختل کند، بیان کرده است افرادی که طولانی ترین چرت بعد از ناهار را دارند، طولانی ترین خواب در شب را نیز تجربه می کنند. در حالی که افرادی که در طول روز اصلا نمی خوابند، کوتاه ترین خواب شبانه را دارند. با این حال، این بدان معنا نیست که عادت چرت زدن در روز بر خواب شب تاثیر دارد یا بالعکس؛ چرا که توضیح قطعی در این خصوص ارائه نشده است.
کلمات کلیدی: چرت،قیلوله،هوشیاری ذهن،خواب نیمروزی
مجله پنجره خلاقیت - ترجمه سعیده فراهانی: مغز و ذهن انسان به شکل جدایی ناپذیری به یکدیگر متصل هستند. ما باید با شگفتی و ترس به آنها بنگریم. بنابراین باید مواظب باشید که چه خوراکی به مغزتان می دهید و چگونه تحریکش می کنید. با این کار عملا ذهن تان را وسعت می بخشید. مغز انسان معادل یک ابررایانه است و بسیار پیچیده تر از هر کامپیوتری که تاکنون به وسیله بشر ساخته شده است، کار می کند.
بالا بردن توانایی مغز برای موفق شدن امری ضروری است از آنجا که می تواند کنترل کند که در نهایت شما چه فردی خواهید شد. مغز یک مرکز فرماندهی است؛ مرکزی که هر کاری را که شما انجام می دهید در بر می گیرد و تحت کنترل در می آورد و همچنین می تواند مشخص کند که چگونه فکر، احساس و عمل می کنید. به عبارت ساده: هنگامی که مغز شما بهترین عملکرد را داشته باشد، به شما اجازه می دهد که بهترین باشید؛ به این علت که می تواند نتیجه را در کنترل خود داشته باشد.
به عبارت دیگر فرصت فوق العاده ای دارد که تا جایی که تصور می کنید، پیش بروید. بنابراین با چنین ابزار فوق العاده ای که در اختیار داریم، چه چیزی باعث می شود که بسیاری از افراد از تجربه کردن فرصت هایی که برای شان پیش می آید، خودداری کنند؟ چندین مانع ساده وجود دارد که اگر به آنها اجازه دهید می توانند قدرت زیادی در تخریب فرآیند یادگیری شما داشته باشند اما می توانید بر آنها غلبه کنید. کلید شکستن این موانع به این شکل است که برعکس شان را انجام دهید.
باورهای تان را تغییر دهید
بسیاری از افراد بر این باورند که نمی توانند یاد بگیرند یا تبدیل به فرد باهوشی شوند. این امر باور بسیار عمیقی است که در بسیاری از افراد ریشه کرده است. اگر باور نداشته باشیم که می توانیم به هدف مان برسیم، قطعا نمی توانیم به آن دست پیدا کنیم. این به شما بستگی دارد که کاری را انجام دهید که باعث شود باورهای تان تغییر یابد.
وقتی که این کار را انجام دهید، دنیای جدیدی پیش روی تان باز می شود! اطلاعاتی را به مغزتان بدهید که بتواند باورهای تان را تغییر دهد. حقیقت این است که شما ذهنی شگفت انگیز با قدرتی فوق العاده برای یادگیری دارید که حتی نمی توانید تصورش را کنید. فقط باید به آن باور داشته باشید و وقتی که به باورتان عمل کنید، می توانید قدرت ذهن تان را رها سازید.
به دنبال یادگیری دانش صحیح باشید
آنچه برخی از مردم را از فرآیند یادگیری دور نگه می دارد این است که نمی خواهند دسترسی به دانش داشته باشند. دانش از طریق تجربیات، کتاب و ارتباط با مردم به دست می آید. ما باید آن را آرام آرام فرا بگیریم. همچنین این را نیز باید مطرح کرد که بهتر است به دنبال یادگیری دانش صحیح باشیم. کلمات اگر صحیح نباشند، معنایی ندارند. گاهی اوقات از زبان کودکان می شنوم که: «من این را در کتاب خواندم.» اما آیا این امر درست است؟ فقط به این علت که شخصی آن را در کتابی نوشته است نمی توان گفت که این موضوع درست است.
مشتاق یادگیری باشید
برخی از افراد میلی برای یادگیری ندارند. شاید تنبل باشند یا اثر مثبت آن را تاکنون حس نکرده باشند. پس می توان گفت که باید مشتاق یادگیری بود. شاید کمی کار ببرد اما تنها کاری که باید انجام داد این است که شروع به یادگیری موضوعاتی بکنیم که اثر فوری بر روی زندگی مان دارند. وقتی که درباره مفهوم اداری جدیدی موضوعی را یاد بگیرید که به شما در به دست آوردن پول بیشتر کمک کند یا از زیر بار قرض رهای تان کند، می توانید به فر آیند یادگیری اعتماد پیدا کنید. همچنین وقتی که راه صحیحی را پیدا کنید که به شما بیاموزد چگونه با خانواده تان ارتباط برقرار کنید یا چگونه رابطه عاطفی بهتری داشته باشید. در آن صورت میل و اشتیاق به یادگیری پیدا خواهید کرد.
با سخت مطالعه کردن به زندگی تان نظم بدهید
به دست آوردن دانش کار سختی است و زمان طولانی می برد. باید با نظم خاصی آن را دنبال کرد، در غیر این صورت هرگز به دست نمی آید. فرآیند یادگیری نیاز به کار زیاد دارد. هر روز صبح باید با برنامه و روشی از خواب بیدار شوید که به ذهن تان نظم بدهد و دسترسی سریعی به دانش را برای تان فراهم کند. فرآیند یادگیری زمان زیادی را به خود اختصاص می دهد ولی می توانید به آن سرعت ببخشید؛ اما هنوز این فرآیند شامل خواندن، گوش دادن، مرور کردن، تکرار کردن، به کارگیری اطلاعات، آزمایش کردن نتایج، تنظیم مجدد و ... می شود. به عبارت ساده تر همه این کارها، نیاز به زمان زیادی دارد. وقتی که به آرامی اما با اطمینان به زندگی تان نظم بدهید، می توانید دانش کسب کنید و به این کارها سرعت ببخشید.
در هر سنی می توانید فرآیند یادگیری را شروع کنید. مهم نیست که خیلی جوان یا خیلی مسن باشید؛ ذهن تان برای یادگیری خلق شده است و توانایی زیادی برای آن دارد.
زیاد مطالعه کنید
فرصتهایی را که در آن ذهن شما خلاق اســت از دست ندهید
یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید
از افکار دیگران بهره بجویید
تغییراتی در محیط اطراف ایجاد کنید
بر روی شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید
به رفیق شفیق خود مراجعه کنید
به تواناییهای خود اتکا کنید
در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازید
به ذهن خود آزادی عمل دهید
ایدههای گذشته را از نو بسازید
قدرت ذهن می تواند در احساس دردها کاملا موثر باشد. با تمرین های زیاد و موثر می توان قدرت ذهنی را افزایش داد. درد مزمن حس سادهای نیست و تحتتاثیر روشهایی است که مغز سیگنالهای درد را پردازش میکند. درواقع، درد مزمن برحسب باورهای فرد درمورد سیگنالهای درد خود، میتواند واکنشهای بسیار قوی احساسی، مثل ترس، اضطراب یا حتی وحشت، برانگیزد.
تنفس عمیق و ریلکسیشن نقاط شروع خوبی برای کنترل درد مزمنتان است.تنها نقطه مثبت درد مزمن میتواند این باشد که مغز میتواند تا اندازهای نحوه کنترل و کاهش حس درد را با استفاده از ترکیبی از تمرکز عمیق، تنفس و تکنیکهای تصویرسازی یاد بگیرد.
تنفس ساده و ریلکسیشن
قبل از هر چیز باید خودتان را ریلکس کنید. برای انجام یک تمرین ریلکسیشن، اول باید زمانی را در نظر بگیرید که میدانید در آن زمان هیچ مزاحمتی نخواهید داشت.
– خودتان را در یک وضعیت آرام (خوابیده یا به راحتی تکیه داده) در اتاقی تاریک قرار دهید. یا چشمهایتان را ببندید و یا روی یک نقطه خاص متمرکز شوید. وضعیت قرارگیریتان باید حتماً راحت باشد.
– به این طریق تنفستان را کندتر کنید: عمیقاً از بینی نفس را داخل بکشید و درحالیکه به آرامی تا ۱۰ میشمارید، با استفاده از قفسه سینه هوا را به داخل شکمتان بکشانید. سپس درحالیکه لبهایتان را جمع کردهاید و تا ۱۰ میشمارید، به آرامی هوا را از دهان بیرون دهید.
– بعد از اینکه احساس کردید ریلکس شدهاید، شروع به استفاده از تکنیکهای تصویرسازی کنید.
وقتی ریلکس شدید، از تکنیکهای تصویرسازی زیر برای کنترل درد مزمن خود استفاده کنید:
تغییر تمرکز: در این تکنیک قدرتمند شما تمرکزتان را بر روی یک قسمت خاص از بدنتان که درد ندارد (مثل دست، پا و …) متمرکز میکنید و حس آن قسمت از برن را تغییر میدهید. بعنوان مثال، تجسم کنید که دستتان گرم میشود. اینکار باعث میشود حواستان از منبع درد منحرف شود.
کوچک کردن توپ درد: در این تکنیک هم دردتان را به شکل یک توپ رنگی تجسم کنید (رنگی را تجسم کنید که یک رنگ استرسآور برایتان است مثل قرمز). هر بار که نفس را داخل میکشید و بیرون میدهید، تصور کنید که «توپ» درد کوچکتر و کوچکتر میشود و بهتدریج رنگ آن به یک رنگ آرامشبخشتر تبدیل میشود
(بعنوان مثال برای خیلی از افراد این رنگ آبی یا سبز است). همینطور میتوانید یک کیسه یخ آرامشبخش و خنککننده (یا کیسه گرم) را تجسم کنید که روی ناحیه درد قرار میدهید. تصاویری را انتخاب کنید که برایتان آرامشبخش و تسکیندهنده باشد.
انتقال حس: از ذهنتان برای تولید حسهای متغیر، مثل گرما، سرما یا بیهوشی، در یکی از دستانتان که درد ندارد استفاده کنید و آن دستتان را رو ناحیه دردناک قرار دهید. انتقال این حس خوشایند و لذتبخش را به ناحیه دردناک تجسم کنید.
حرکت درد: دردتان را از نظر ذهنی از یک ناحیه به یک ناحیه دیگر از بدنتان که تصور میکنید تحمل آن برایتان در آن ناحیه راحتتر است منتقل کنید. مثلاً اگر نمیتوانید حتی یک دقیقه درد را در پایتان تصور کنید، دردتان را ذهنی از پایتان به کمرتان منتقل کنید. حتی میتوانید درد را به خارج از بدنتان و به هوا حرکت دهید. اینکار را میتوانید با تکنیک توپ درد هم انجام دهید. میتوانید توپ درد را در ذهنتان به خارج از بدنتان منتقل کنید.
این تکنیکها برای اینکه در کنترل دردتان موثر واقع شوند همه نیاز به تمرین دارند. قبل از امتحان کردن تکنیکهای تصویرسازی، تمرین تنفس و ریلکسسازی را برای یک تا دو هفته انجام دهید تا در آن حرفهای شوید. وقتی توانستید به وضعیت دیلکسیشن عمیق دست پیدا کنید، تمرینات تصویرسازی را اضافه کنید.
این تمرین را ۳ مرتبه در هفته هربار به مدت ۳۰ دقیقه انجام دهید. با تمرین متوجه خواهید شد که قدرتتان روی درد افزایش مییابد و دستیابی به تسکین درد از شما انرژی ذهنی کمتری میگیرد. همچنین میتوانید از یک متخصص روانشناس که در زمینه کنترل درد تخصص دارد کمک بگیرید.