به گزارش شفاف : قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه آمار ارائه شده توسط آموزش و پرورش درباره تعداد دانشآموزان معتاد مورد تایید من نیست، گفت: آمار دانشآموزان معتاد هرچند که بسیار ناچیز است، اما به اعتقاد من، نباید رسانهای شود و با بیان این مطالب مخالف هستم.
علی مویدی با اشاره به اظهارات اخیر یکی از مسئولان آموزش و پرورش در خصوص آمار دانشآموزان معتاد اظهار کرد: نباید دانشآموزان را از این منظر که معتاد هستند جامعه هدف قرار دهیم، بلکه باید آنها را سرمایهای بدانیم که نیازمند توجه بیشتری هستند. دانشآموزان همواره در بحث صیانت و پیشگیری جامعه هدفی برای ستاد مبارزه با موادمخدر بودهاند.
وی با بیان اینکه دانشآموزان به عنوان اولین اولویت ستاد مبارزه با موادمخدر مدنظر هستند، تصریح کرد: هماکنون در 12 استان دانشآموزان مقطع دوم متوسطه تحت آموزش و آگاهیبخشی قرار گرفتهاند. ستاد مبارزه با مواد مخدر با همراهی آموزش و پرورش تلاش میکند تا آگاهی دانشآموزان نسبت به این پدیده بسیار خطرناک افزایش پیدا کند و تمایل آنها به حداقل برسد.
وی با بیان اینکه در خصوص میزان آمار ارائه شده، این آموزش و پرورش است که باید پاسخگو باشد، گفت: باید مشخص شود این آمارها به چه طریقی گرفته شده است. من این آمارها را تایید نمیکنم، اما در عینحال قابل بررسی است.
مویدی ادامه داد: در حوزه نوجوانان و جوانان باید با احتیاط صحبت کنیم چون این قشر بسیار ظریف و دارای روح لطیفی هستند، لذا بیان هر آماری درخصوص جوانان و نوجوانان میتواند چالشساز باشد.
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر تصریح کرد: آمار دانشآموزان معتاد هرچند که بسیار ناچیز است، اما به اعتقاد من، نباید رسانهای شود و با بیان این مطالب مخالف هستم.
پیشتر منصور کیایی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش گفته بود: ۱۳۶ هزار نفر از دانشآموزان در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر هستند و از این میان سه هزار و ۶۰۰ نفر حداقل یکبار مصرف کننده مواد مخدر بودهاند.
منبع : سلامت نیوز
به گزارش شفاف : قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه آمار ارائه شده توسط آموزش و پرورش درباره تعداد دانشآموزان معتاد مورد تایید من نیست، گفت: آمار دانشآموزان معتاد هرچند که بسیار ناچیز است، اما به اعتقاد من، نباید رسانهای شود و با بیان این مطالب مخالف هستم.
علی مویدی با اشاره به اظهارات اخیر یکی از مسئولان آموزش و پرورش در خصوص آمار دانشآموزان معتاد اظهار کرد: نباید دانشآموزان را از این منظر که معتاد هستند جامعه هدف قرار دهیم، بلکه باید آنها را سرمایهای بدانیم که نیازمند توجه بیشتری هستند. دانشآموزان همواره در بحث صیانت و پیشگیری جامعه هدفی برای ستاد مبارزه با موادمخدر بودهاند.
وی با بیان اینکه دانشآموزان به عنوان اولین اولویت ستاد مبارزه با موادمخدر مدنظر هستند، تصریح کرد: هماکنون در 12 استان دانشآموزان مقطع دوم متوسطه تحت آموزش و آگاهیبخشی قرار گرفتهاند. ستاد مبارزه با مواد مخدر با همراهی آموزش و پرورش تلاش میکند تا آگاهی دانشآموزان نسبت به این پدیده بسیار خطرناک افزایش پیدا کند و تمایل آنها به حداقل برسد.
وی با بیان اینکه در خصوص میزان آمار ارائه شده، این آموزش و پرورش است که باید پاسخگو باشد، گفت: باید مشخص شود این آمارها به چه طریقی گرفته شده است. من این آمارها را تایید نمیکنم، اما در عینحال قابل بررسی است.
مویدی ادامه داد: در حوزه نوجوانان و جوانان باید با احتیاط صحبت کنیم چون این قشر بسیار ظریف و دارای روح لطیفی هستند، لذا بیان هر آماری درخصوص جوانان و نوجوانان میتواند چالشساز باشد.
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر تصریح کرد: آمار دانشآموزان معتاد هرچند که بسیار ناچیز است، اما به اعتقاد من، نباید رسانهای شود و با بیان این مطالب مخالف هستم.
پیشتر منصور کیایی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش گفته بود: ۱۳۶ هزار نفر از دانشآموزان در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر هستند و از این میان سه هزار و ۶۰۰ نفر حداقل یکبار مصرف کننده مواد مخدر بودهاند.
منبع : سلامت نیوز
نگاهی به نمایشگاه هنر اچآیوی
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - اولین نمایشگاه هنر اچآیوی (ایدز) در گالری پردیس ملت برگزار شده است. جمعی از هنرمندان برای کمک به کودکان مبتلا به اچآیوی نمایشگاهی برپا کرده و آثار خود را برای فروش به نمایش گذاشتهاند.
هنرمندانی مثل سیروس آقاخانی، محمدعلی بنیاسدی، نیلوفر قادرینژاد، ترانه صادقیان، مهشید رحیمتبریزی، یعقوب امدادیان، فرح اصولی، گیزلا سینایی، سیفالله صمدیان، جاسم غضبانپور و... در این نمایشگاه آثار خود را ارائه کردهاند.
عموم مردم دربارهی اچآی وی (ایدز) خیلی اطلاع دقیقی ندارند. خیلی از مبتلایان، بیماری خود را پنهان میکنند و کودکان مبتلا به این بیماری مشکلات زیادی دارند. علاوه بر این نمایشگاه، دومین همایش کودکان سینما اچآیوی (ایدز)نیز جمعه 7 آبان 95 برگزار میشود.
قرار است با برپایی غرفههایی مثل باشگاههای مثبت، انجمن اهسا، باشگاه جوانان، اتوبوس ایدز (برای مشاوره و تست سریع اچآیوی) دربارهی این بیماری اطلاعرسانی شود.
بازی و نقاشی گروهی برای بچهها و رسیدن کارناوال ایدز که از کرمان با دوچرخه به تهران میرسند، از دیگر برنامههای این روز است.
حکایت رستم و سهراب بهنوعی با ایدز بر روی پرده پیوند خورده و در چند نوبت توسط پردهخوان اجرا میشود. از ساعت 17تا19 نیز برنامهی اصلی همایش با حضور مردم، دستاندرکاران حوزهی ایدز در وزارت بهداشت، هنرمندان سینما، نقاشان، مجسمهسازان و... با نمایش فیلم، از جمله فیلمی که زندهیاد عباس کیارستمی دربارهی ایدز ساخته بود، موسیقی و... آغاز میشود.
ازساعت 19تا21 نیز فیلم مصری «سلما» بهنمایش در میآید. این فیلم بر اساس زندگی واقعی زنی با اچآیوی مثبت ساخته شده است.
کتایون مقدم، نقاش و مجسمهساز و دبیر هنری نمایشگاه نقاشی هنر اچآیوی، به خبرنگار هفتهنامهی دوچرخه میگوید: «همسرم فرزاد توحیدی، سه سال است که دربارهی موضوع اچآیوی کار می کند، مستند میسازد و پژوهش میکند. سال گذشته، همایشی برگزار شد با همکاری انجمن سینمای مستندسازان در حمایت از بچههایی که مبتلا به اچآیوی هستند.
هدف این بود که اگر فیلمسازان فیلمی در اینباره میسازند، بدون انگزدن به بیماران فیلم باشد. پارسال شعار همایش این بود که «مرا بغل کن من نمیتوانم شما را مبتلا کنم».
باورهای غلطی دربارهی این بیماری هست و کودکان مبتلا به این بیماری بسیار صدمه میخورند. این همایش به دنبال شکستن تابوی این بیماری است. خیلیها این بیماری را مخفی نگه میدارند و این، وضع را پیچیدهتر میکند.
بسیار ی از افرادی که ویروس اچآیوی در خون آنها هست خود از این ماجرا بیخبرند. تعداد افراد شناساییشده اچآیویمثبت 31هزار نفر است، اما در خوشبینانهترین حالت، 70هزار نفر دیگر مبتلا هستند و خودشان اطلاع ندارند.
اینگونه است که تعداد زیادی از ازدواجها منجر به انتقال ویروس به زوج و پس از آن به کودک حاصل از این ازدواج میشود.» این هنرمند نقاش میگوید: «تصمیم گرفتیم نمایشگاهی برگزار کنیم برای حمایت مالی از گروههایی که برای کودکان مبتلا به ایدز کار میکنند. هنر، مهمترین رسانه است. هنرمندانی که شرکت کردهاند 50درصد از فروش تابلوهای خود را صرف کودکان مبتلا به ایدز میکنند.»
اثر طاهر شیخالحکمائی
در نمایشگاه میچرخیم. کار زیبایی از آنهمحمد تاتاری را میبینیم. تابلوی زیبایی از فرح اصولی، دو تابلوی زیبا از نیلوفر قادرینژاد و...
نیلوفر قادرینژاد از هنرمندان حاضر در نمایشگاه میگوید: «خیلی دوست دارم در حرکتهایی که به نفع کودکان است شرکت کنم، چون میدانم هنر میتواند تأثیرگذار باشد. این نمایشگاه و همایش بهنوعی اطلاع رسانی خوبی داشته است و فکر کنم بتواند توجه مردم را جلب کند.»
این هنرمند نقاش میگوید: «نسل جوان چندان با هنر آشنا نیستند. بعضی مدارس زنگ نقاشی را حذف کردهاند. ما اگر میخواهیم نسل هنرمندی داشته باشیم ، خوب است که به کودکان و نوجوانان دربارهی فضاهای هنری اطلاعرسانی کنیم و مثل بسیاری از کشورها که به نقاشی اهمیت میدهند و سعی میکنند کودکانشان آثار خوب هنری را ببینند، فرصت تماشای آثار هنری را برای کودکان فراهم کنیم.»
این نمایشگاه تا جمعه 14 آبان 95 دایر است و تا آنروز فرصت هست که به تماشای این آثار هنری در گالری پردیس ملت بروید. گالری پردیس ملت، در خیابان ولیعصر (عج)، تقاطع بزرگراه نیایش قرار دارد.
اثر گیزلا سینایی
اینترنت و در کل فضای مجازی یک شیفتگی ناشی از دانستن به کاربران میدهد... آیا واقعا درک و تفکر از مسیر فضای مجازی ارتقا یافته اسـت؟
به گزارش مشرق، تاثیرات فضای مجازی در حوزه تفکر و آسیبهای شایعی همچون اعتیاد اینترنتی سبب بروز اختلالاتی در شخصیت افراد شده اسـت. شبکههای اجتماعی به عنوان پرکاربردترین نوع بهرهمندی عمومی از فضای مجازی در کنار مزایای بسیار آن مخاطراتی نیز در حوزه تفکر و اندیشه جامعه داشته اسـت که لزوم آگاهسازی نسبت به آن بسیار احساس میشود. دکتر ساعی متخصص حوزه ارتباطات در این مسأله وارد شده اسـت و به تبیین آن پرداختهاند.
اینترنت و در کل فضای مجازی یک شیفتگی ناشی از دانستن به کاربران میدهد... آیا واقعا درک و تفکر از مسیر فضای مجازی ارتقا یافته اسـت؟
اگر بخواهیم پاسخ این را بدهیم دارای یک لایه تاریخی اسـت که مشابه این اتفاق بسیار تکرار شده و اگر این را در نظر بگیریم شاید بتوانیم درباره این بحث بهتری بپردازیم. هربار یک رسانه تکنولوژیک پر سر و صدایی در این چند صدسال اخیر ابداع شده تقریبا مشابه این صحبتها بین اندیشمندان زده شده اسـت. یعنی ما زمانی که کتاب داشتیم و موقعی که روزنامهها فراگیر شدن و چاپ شدن، درحالیکه مردم کمتر کتاب میخواندند، در همین کشور ما روزنامهها بلند بلند خوانده میشد و مردم در تیراژ وسیع استفاده میکردند، همان موقع هم سخن از به وجود آمدن نظام آگاهی جدید به میان آمد یا زمانیکه رادیو ابداع شد و نسلهای جدید آن به روستاها رفت، بحث درباره این بود که ما امروز دیگر به مدرسه نیازی نداریم و انواع و اقسام مباحث توسعه روستایی مطرح شد که حتی ریشه کنی بیسوادی با استفاده از رادیو نیز مطرح گردید و مباحثی از جمله تغییرات عمده در جامعه بشری مطرح شد که با استفاده از آن بتوان مشکلات اقتصادی و بیکاری و بیسوادی و... را از بین برد. این روال و بحثها نیز برای اینترنت و تلوزیون و امروز که شبکههای اجتماعی هم مطرح شده، همان بحثها در حال تکرار شدن اسـت.
امروز که هیجان نسبت به روزنامهها یا رادیو یا تلویزیون فرونشسته و خیلی پر رنگ نیست و این صحبتهایی که در گذشته برای رادیو زده میشد و برای آنها زده بشود مردم خیلی عادی نگاه میکنند و بدون نگاه عجیبی از کنار فرد رد میشوند. مشابه این نگاه برای شبکههای اجتماعی نیز به وجود آمده که این هم اگر به مرور عادی شود و برای مردم مشخص میشود که این حدی مشخصی داشته و به این شکل نبوده که همه بار حل مشکلات بشری روی دوش این تکنولوژیها گذاشت. کما اینکه در بسیاری از اعلامیههای رسمی مانند «اعلامیه توکیو» که در تعریف جامعه اطلاعاتی اسـت، نوع تعریف از جامعه اطلاعاتی یا شبکههای اجتماعی داده میشود. این نوع تعریف جنس اتوپیایی دارد. در خود تعریف شما مشاهده میکنید که وعده حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و آگاهی با وجود آمدن رسانههای جدید حل خواهند شد. درحالیکه هر رسانهای ظرفیتی دارد و در کنار مجموعهای از رسانهها به علاوه نوعی از ارتباطات انسانی و در کنار و داخل و قلب نوعی فرهنگ انسانی اسـت که عمل میکند و اگر چیزی غیر این باشد خود رسانه امری خیلی مهمی در گسترش آگاهی و اطلاعات به نظر نمیآید، باشد.
فضای مجازی چه تنگناهایی در مسیر رشد عقلانی و شخصیتی افراد ایجاد میکند؟ راهکار عبور از این موانع چیست؟
رسانهها اگر بخواهیم از بعد روانشناختی و فیزیولوژیک بررسی کنیم بخشی از ظرفیت انسانها را فعال میکند. انسانها زمانی که با هنگامی که با افراد درحال گفتوگو چهره به چهره هستند دقیقا همان اتفاقات فیزیولوژیک رخ نمیدهد که شما در حال تماشای تلویزیون یا گوش دادن به رادیو یا بازی کامپیوتری هستید. اینها با توجه به بخشهای فیزیولوژیکی، حتی بخشهای متفاوتی از فیزیولوژیک بدن انسان را تحریک میکنند و در حوزه عصبی هم هورمونهای متفاوتی ترشح میشود. لذا هر یک از اینها تاثیرات متفاوتی دارند.
مک لوهان سالهای قبل از واژه رسانههای سرد و رسانههای گرم استفاده کرد که شاید آزمایشهای بعدی خیلی نشان داد که سردی و گرمی حتی به نوع پاسخی که نظام عصبی بدن انسانها به هر نوع رسانه میدهند هم قابل فهم میباشد. مک لوهان توصیفی بیرونی انجام داد و توصیف آن از لحاظ فیزیولوژیکی قابل توصیف اسـت همین محقق یکی از سردترین رسانهها را تلویزیون نام میبرد یا رسانههایی مثل رادیو و سینما جزء رسانههای گرم محسوب میشوند به همین دلیل اسـت که عموما هنگامی که در مواجهه با تلویزیون قرار میگیرید بحث اعتیاد رسانهای در رابطه با تلویزیون را مطرح میکنید درحالیکه اعتیاد به رادیو مطرح نمیشود همچنین نوع استفاده و تاثیرات روی بدن انسان میگذارد بهگونهای اسـت که انسان به رادیو معتاد نمیشود اما به تلویزیون معتاد میشود.
اگر میخواهیم به طور مثال بگوییم که ما سطحی میشویم یا ما از اطلاعات درست استفاده میکنیم باید خیلی روشن بیان کنیم که چه هدفی را در استفاده از رسانهها دنبال میکنیم به طور مثال گفته میشود که هدف ما آگاهی بخشی هست، پس اگر ما استفادههایی از رسانهها میکنیم که خیلی معطوف به سرگرمی و معطوف به یک نوع خلاص شدن از فضای واقعی اسـت و معطوف به یک نوع غفلت و منحرف شدن ذهن از آن چیزی اسـت که انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند، آن زمان دیگر به آن آگاهی و عمقی که در اطلاعات به دنبال آن هستید دست پیدا نمیکنید درحالیکه غرق شدن شما در یک لذت مداومی که از طریق یک رسانه ایجاد میکند به دلیل ترشح هورمونها و نظام پاسخگویی عصبی دارند بهگونهای که نوعی از اعتیاد رسانهای برای شما ایجاد میکند و در اینجا ما یکی از توصیههایی که میکنیم از جمله اینکه شما باید کمتر از آن رسانهها استفادهکنید چون هرچه بیشتر از آن رسانهها استفاده کنید در فضایی فرو میروید که حقیقت امر این اسـت که در این فضا امکان اینکه شما از طریق این رسانهها بتوانید به عمقی بیشتر برسید در شما بهوجود نمیآید، لذا راجع به این مسأله نمیتوان پاسخ یکسانی نمیشود داد. شما باید متناسب با روحیه خود و متناسب با این از مجموعهای رسانهها استفاده بکنید مثالی که برای این مسأله زده میشود مثال سبد غذایی اسـت همانطور که متخصصان تغذیه مواد غذایی را به پنج دسته تقسیم میکنند و در الگوی تغذیه زمانی شما دچار سوءتغذیه میشوید که ممکن اسـت شما کاملا غذا میخورید سیر میشوید اما چون از پنج دسته مواد غذایی بهره نبردهاید دچار سوءتغذیه شوید و برای جلوگیری از این سوءتغذیه نیازمند این اسـت که شما از تمام سبد غذایی استفاده کنید.
در حوزه نظام رسانهای ما شبیه همچنین موردی داریم که هرکسی متناسب با نیازی که دارد باید از عموم رسانهها ولی به اندازه مشخص و با شیوه مشخص استفاده کند تا برای آن آورده و استفاده مشخصی داشته باشد و اگر به این شکل استفاده نکند استفاده از رسانهها بلکه نه تنها برای شخص مفید نیست بلکه یک نوع سوءاستفاده از رسانهها برای این فرد ایجاد میشود
یکی از نکاتی که برای برنامهریزی زندگی و کار هر فرد مهم اسـت اولویتبندی اسـت. در فضای مجازی گهگاه جای اصلی و فرعی عوض میشود. چرا اینگونه میشود و چه تکنیکهایی برای غلبه بر این سردرگمی وجود دارد؟
ما عموما به افرادی که مشاوره میدهیم توصیهای خیلی سادهای که داریم و هرکسی به نظرم بتواند انجام دهد به نتیجه مناسب میرسد و توصیه این اسـت که میگوییم یک برگه بردارید و آن حوزههای اطلاعاتی که مورد نیاز شماست به ترتیب نوشته و علایق خودتان را در حوزههایی که هست بنویسید و حتی ممکن اسـت که 200 مورد شود اما همه آنها را بنویسید. زمانی که از رسانهها استفاده میکنید و با توجه به تصمیمی که از گذشته گرفتهاید که در هر روز میخواهید حداکثر یک ساعت از رسانهها استفاده بکنم شروع کنید از همان جدولی که درست کردید رسانهها را به ترتیب اولویت استفاده کنید و هنگامیکه زمان مشخص شده به پایان رسید این فعالیت را کنار بگذارید و دیگر از این رسانه استفاده نکنید پس از یک مدت خودتان به شأنی از مدیریت میرسید. این کار به مانند مراقبه و محاسبه و نهایت مجازات در حوزه اخلاق اسـت که شبیه به آن را در این حوزه داریم یعنی من جدولی تهیه میکنم و خارج از فضای استفاده از رسانه میبینم که من به چه حوزههای اطلاعاتی نیازمند هستم و براساس انتخابهایی که انجام دادم کاملا مشخص اسـت و از آن سمت همزمانی که استفاده میکنم با سه گانهای شبیه به حوزه اخلاق از همان حوزههایی که مدنظر داریم استفاده میشود و این روش بسیار عملیاتی و قابل فهم برای تمامی سنین اسـت و افراد میتوانند اطلاعات خود را مدیریت کنند و البته این نیازمند خودشناسی و اراده اولیه از طرف فرد اسـت و تلفیق اینها با یک فرایند اولویتبندی استفادهای مفید از این رسانهها را میتواند به همراه داشته باشد.
بمباران اطلاعات فرصت فکر بر روی چیستی و چرایی اطلاعات را از آدمی دریغ کرده اسـت. چه راهی برای مصونیت از کژدادهها در عین بهرهمندی از دادههای مفید وجود دارد؟
کسی که روشی که در سوال قبل بیان شد را درست انجام دهد تقریبا با کمترین کژداده مواجه میشود یعنی وقتی از زاویه استفاده درست از یک امر به آن ورود پیدا کردید اگر حواشی هم به وجود میآید این حواشی حداقلی خواهد بود لذا وقتی شما متناسب با آن اطلاعاتی که متناسب با زندگی و اولویت شما هست و همچنین با مراقبه و محاسبه پیش رفتید نوع استفاده شما خود به خود از استفاده بد باز میدارد و اجازه نمیدهد که به آن سمت بروید ولی اگر بخواهید شما برای یک زندگی شخصی مجموعه فضاهایی در نظر بگیرید، شاید تعریف پروژههای کوچکتر در زندگی به طور مشخص به ما کمک میکند که هنگامی که از فضای مجازی استفاده می کنیم با حداکثر بهرهوری همراه باشد.
فرمان در فضای مجازی به دست کیست؟ آیا ما اطلاعات را جستوجو میکنیم یا اطلاعات ما را راهبری میکنند؟ تئوری کسب اطلاع برای اطلاع، نه اطلاعات برای استفاده، ما را به کجا میبرد؟
قاعدتا اگر بخواهیم زندگی بکنیم ما باید زندگی را راهبری بکنیم یعنی افراد با میزان اتفاقات برخود میکنند که 80 درصد آنها به آن نیازمند نیستند و با نگاهی نزدیکتر باید گفته شود که در خانه هم اشیایی بسیاری داریم که باید مشخص کنیم از کدامیک میتوانیم استفاده کنیم و در داخل فضای مجازی و رسانههای مبتنی برآن باید براساس هدف به کسب اطلاعات بپردازیم.
منبع: پنجرههمزمان با برگزاری دومین جشنواره ملی انرژیهای تجدیدپذیر مسابقه تولید محتوای رسانهای در این حوزه با حمایت ستاد توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر معاونت علمی ریاست جمهوری برگزار میشود.
اما باز در تمام این دعواها روحانی ساکت نشسته است و فقط دعوای شاگردان کابینه را نظاره میکند. آیا وقت آن نرسیده که رئیس هیات دولت آرامش را به کابینه برگرداند و از بحثهایی که هر روز در رسانهها باعث نگرانی اذهان عمومی میشود جلوگیری کند؟
اینترنت و در کل فضای مجازی یک شیفتگی ناشی از دانستن به کاربران میدهد... آیا واقعا درک و تفکر از مسیر فضای مجازی ارتقا یافته اسـت؟
به گزارش مشرق، تاثیرات فضای مجازی در حوزه تفکر و آسیبهای شایعی همچون اعتیاد اینترنتی سبب بروز اختلالاتی در شخصیت افراد شده اسـت. شبکههای اجتماعی به عنوان پرکاربردترین نوع بهرهمندی عمومی از فضای مجازی در کنار مزایای بسیار آن مخاطراتی نیز در حوزه تفکر و اندیشه جامعه داشته اسـت که لزوم آگاهسازی نسبت به آن بسیار احساس میشود. دکتر ساعی متخصص حوزه ارتباطات در این مسأله وارد شده اسـت و به تبیین آن پرداختهاند.
اینترنت و در کل فضای مجازی یک شیفتگی ناشی از دانستن به کاربران میدهد... آیا واقعا درک و تفکر از مسیر فضای مجازی ارتقا یافته اسـت؟
اگر بخواهیم پاسخ این را بدهیم دارای یک لایه تاریخی اسـت که مشابه این اتفاق بسیار تکرار شده و اگر این را در نظر بگیریم شاید بتوانیم درباره این بحث بهتری بپردازیم. هربار یک رسانه تکنولوژیک پر سر و صدایی در این چند صدسال اخیر ابداع شده تقریبا مشابه این صحبتها بین اندیشمندان زده شده اسـت. یعنی ما زمانی که کتاب داشتیم و موقعی که روزنامهها فراگیر شدن و چاپ شدن، درحالیکه مردم کمتر کتاب میخواندند، در همین کشور ما روزنامهها بلند بلند خوانده میشد و مردم در تیراژ وسیع استفاده میکردند، همان موقع هم سخن از به وجود آمدن نظام آگاهی جدید به میان آمد یا زمانیکه رادیو ابداع شد و نسلهای جدید آن به روستاها رفت، بحث درباره این بود که ما امروز دیگر به مدرسه نیازی نداریم و انواع و اقسام مباحث توسعه روستایی مطرح شد که حتی ریشه کنی بیسوادی با استفاده از رادیو نیز مطرح گردید و مباحثی از جمله تغییرات عمده در جامعه بشری مطرح شد که با استفاده از آن بتوان مشکلات اقتصادی و بیکاری و بیسوادی و... را از بین برد. این روال و بحثها نیز برای اینترنت و تلوزیون و امروز که شبکههای اجتماعی هم مطرح شده، همان بحثها در حال تکرار شدن اسـت.
امروز که هیجان نسبت به روزنامهها یا رادیو یا تلویزیون فرونشسته و خیلی پر رنگ نیست و این صحبتهایی که در گذشته برای رادیو زده میشد و برای آنها زده بشود مردم خیلی عادی نگاه میکنند و بدون نگاه عجیبی از کنار فرد رد میشوند. مشابه این نگاه برای شبکههای اجتماعی نیز به وجود آمده که این هم اگر به مرور عادی شود و برای مردم مشخص میشود که این حدی مشخصی داشته و به این شکل نبوده که همه بار حل مشکلات بشری روی دوش این تکنولوژیها گذاشت. کما اینکه در بسیاری از اعلامیههای رسمی مانند «اعلامیه توکیو» که در تعریف جامعه اطلاعاتی اسـت، نوع تعریف از جامعه اطلاعاتی یا شبکههای اجتماعی داده میشود. این نوع تعریف جنس اتوپیایی دارد. در خود تعریف شما مشاهده میکنید که وعده حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و آگاهی با وجود آمدن رسانههای جدید حل خواهند شد. درحالیکه هر رسانهای ظرفیتی دارد و در کنار مجموعهای از رسانهها به علاوه نوعی از ارتباطات انسانی و در کنار و داخل و قلب نوعی فرهنگ انسانی اسـت که عمل میکند و اگر چیزی غیر این باشد خود رسانه امری خیلی مهمی در گسترش آگاهی و اطلاعات به نظر نمیآید، باشد.
فضای مجازی چه تنگناهایی در مسیر رشد عقلانی و شخصیتی افراد ایجاد میکند؟ راهکار عبور از این موانع چیست؟
رسانهها اگر بخواهیم از بعد روانشناختی و فیزیولوژیک بررسی کنیم بخشی از ظرفیت انسانها را فعال میکند. انسانها زمانی که با هنگامی که با افراد درحال گفتوگو چهره به چهره هستند دقیقا همان اتفاقات فیزیولوژیک رخ نمیدهد که شما در حال تماشای تلویزیون یا گوش دادن به رادیو یا بازی کامپیوتری هستید. اینها با توجه به بخشهای فیزیولوژیکی، حتی بخشهای متفاوتی از فیزیولوژیک بدن انسان را تحریک میکنند و در حوزه عصبی هم هورمونهای متفاوتی ترشح میشود. لذا هر یک از اینها تاثیرات متفاوتی دارند.
مک لوهان سالهای قبل از واژه رسانههای سرد و رسانههای گرم استفاده کرد که شاید آزمایشهای بعدی خیلی نشان داد که سردی و گرمی حتی به نوع پاسخی که نظام عصبی بدن انسانها به هر نوع رسانه میدهند هم قابل فهم میباشد. مک لوهان توصیفی بیرونی انجام داد و توصیف آن از لحاظ فیزیولوژیکی قابل توصیف اسـت همین محقق یکی از سردترین رسانهها را تلویزیون نام میبرد یا رسانههایی مثل رادیو و سینما جزء رسانههای گرم محسوب میشوند به همین دلیل اسـت که عموما هنگامی که در مواجهه با تلویزیون قرار میگیرید بحث اعتیاد رسانهای در رابطه با تلویزیون را مطرح میکنید درحالیکه اعتیاد به رادیو مطرح نمیشود همچنین نوع استفاده و تاثیرات روی بدن انسان میگذارد بهگونهای اسـت که انسان به رادیو معتاد نمیشود اما به تلویزیون معتاد میشود.
اگر میخواهیم به طور مثال بگوییم که ما سطحی میشویم یا ما از اطلاعات درست استفاده میکنیم باید خیلی روشن بیان کنیم که چه هدفی را در استفاده از رسانهها دنبال میکنیم به طور مثال گفته میشود که هدف ما آگاهی بخشی هست، پس اگر ما استفادههایی از رسانهها میکنیم که خیلی معطوف به سرگرمی و معطوف به یک نوع خلاص شدن از فضای واقعی اسـت و معطوف به یک نوع غفلت و منحرف شدن ذهن از آن چیزی اسـت که انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند، آن زمان دیگر به آن آگاهی و عمقی که در اطلاعات به دنبال آن هستید دست پیدا نمیکنید درحالیکه غرق شدن شما در یک لذت مداومی که از طریق یک رسانه ایجاد میکند به دلیل ترشح هورمونها و نظام پاسخگویی عصبی دارند بهگونهای که نوعی از اعتیاد رسانهای برای شما ایجاد میکند و در اینجا ما یکی از توصیههایی که میکنیم از جمله اینکه شما باید کمتر از آن رسانهها استفادهکنید چون هرچه بیشتر از آن رسانهها استفاده کنید در فضایی فرو میروید که حقیقت امر این اسـت که در این فضا امکان اینکه شما از طریق این رسانهها بتوانید به عمقی بیشتر برسید در شما بهوجود نمیآید، لذا راجع به این مسأله نمیتوان پاسخ یکسانی نمیشود داد. شما باید متناسب با روحیه خود و متناسب با این از مجموعهای رسانهها استفاده بکنید مثالی که برای این مسأله زده میشود مثال سبد غذایی اسـت همانطور که متخصصان تغذیه مواد غذایی را به پنج دسته تقسیم میکنند و در الگوی تغذیه زمانی شما دچار سوءتغذیه میشوید که ممکن اسـت شما کاملا غذا میخورید سیر میشوید اما چون از پنج دسته مواد غذایی بهره نبردهاید دچار سوءتغذیه شوید و برای جلوگیری از این سوءتغذیه نیازمند این اسـت که شما از تمام سبد غذایی استفاده کنید.
در حوزه نظام رسانهای ما شبیه همچنین موردی داریم که هرکسی متناسب با نیازی که دارد باید از عموم رسانهها ولی به اندازه مشخص و با شیوه مشخص استفاده کند تا برای آن آورده و استفاده مشخصی داشته باشد و اگر به این شکل استفاده نکند استفاده از رسانهها بلکه نه تنها برای شخص مفید نیست بلکه یک نوع سوءاستفاده از رسانهها برای این فرد ایجاد میشود
یکی از نکاتی که برای برنامهریزی زندگی و کار هر فرد مهم اسـت اولویتبندی اسـت. در فضای مجازی گهگاه جای اصلی و فرعی عوض میشود. چرا اینگونه میشود و چه تکنیکهایی برای غلبه بر این سردرگمی وجود دارد؟
ما عموما به افرادی که مشاوره میدهیم توصیهای خیلی سادهای که داریم و هرکسی به نظرم بتواند انجام دهد به نتیجه مناسب میرسد و توصیه این اسـت که میگوییم یک برگه بردارید و آن حوزههای اطلاعاتی که مورد نیاز شماست به ترتیب نوشته و علایق خودتان را در حوزههایی که هست بنویسید و حتی ممکن اسـت که 200 مورد شود اما همه آنها را بنویسید. زمانی که از رسانهها استفاده میکنید و با توجه به تصمیمی که از گذشته گرفتهاید که در هر روز میخواهید حداکثر یک ساعت از رسانهها استفاده بکنم شروع کنید از همان جدولی که درست کردید رسانهها را به ترتیب اولویت استفاده کنید و هنگامیکه زمان مشخص شده به پایان رسید این فعالیت را کنار بگذارید و دیگر از این رسانه استفاده نکنید پس از یک مدت خودتان به شأنی از مدیریت میرسید. این کار به مانند مراقبه و محاسبه و نهایت مجازات در حوزه اخلاق اسـت که شبیه به آن را در این حوزه داریم یعنی من جدولی تهیه میکنم و خارج از فضای استفاده از رسانه میبینم که من به چه حوزههای اطلاعاتی نیازمند هستم و براساس انتخابهایی که انجام دادم کاملا مشخص اسـت و از آن سمت همزمانی که استفاده میکنم با سه گانهای شبیه به حوزه اخلاق از همان حوزههایی که مدنظر داریم استفاده میشود و این روش بسیار عملیاتی و قابل فهم برای تمامی سنین اسـت و افراد میتوانند اطلاعات خود را مدیریت کنند و البته این نیازمند خودشناسی و اراده اولیه از طرف فرد اسـت و تلفیق اینها با یک فرایند اولویتبندی استفادهای مفید از این رسانهها را میتواند به همراه داشته باشد.
بمباران اطلاعات فرصت فکر بر روی چیستی و چرایی اطلاعات را از آدمی دریغ کرده اسـت. چه راهی برای مصونیت از کژدادهها در عین بهرهمندی از دادههای مفید وجود دارد؟
کسی که روشی که در سوال قبل بیان شد را درست انجام دهد تقریبا با کمترین کژداده مواجه میشود یعنی وقتی از زاویه استفاده درست از یک امر به آن ورود پیدا کردید اگر حواشی هم به وجود میآید این حواشی حداقلی خواهد بود لذا وقتی شما متناسب با آن اطلاعاتی که متناسب با زندگی و اولویت شما هست و همچنین با مراقبه و محاسبه پیش رفتید نوع استفاده شما خود به خود از استفاده بد باز میدارد و اجازه نمیدهد که به آن سمت بروید ولی اگر بخواهید شما برای یک زندگی شخصی مجموعه فضاهایی در نظر بگیرید، شاید تعریف پروژههای کوچکتر در زندگی به طور مشخص به ما کمک میکند که هنگامی که از فضای مجازی استفاده می کنیم با حداکثر بهرهوری همراه باشد.
فرمان در فضای مجازی به دست کیست؟ آیا ما اطلاعات را جستوجو میکنیم یا اطلاعات ما را راهبری میکنند؟ تئوری کسب اطلاع برای اطلاع، نه اطلاعات برای استفاده، ما را به کجا میبرد؟
قاعدتا اگر بخواهیم زندگی بکنیم ما باید زندگی را راهبری بکنیم یعنی افراد با میزان اتفاقات برخود میکنند که 80 درصد آنها به آن نیازمند نیستند و با نگاهی نزدیکتر باید گفته شود که در خانه هم اشیایی بسیاری داریم که باید مشخص کنیم از کدامیک میتوانیم استفاده کنیم و در داخل فضای مجازی و رسانههای مبتنی برآن باید براساس هدف به کسب اطلاعات بپردازیم.
منبع: پنجرهاما باز در تمام این دعواها روحانی ساکت نشسته است و فقط دعوای شاگردان کابینه را نظاره میکند. آیا وقت آن نرسیده که رئیس هیات دولت آرامش را به کابینه برگرداند و از بحثهایی که هر روز در رسانهها باعث نگرانی اذهان عمومی میشود جلوگیری کند؟
به گزارش شفاف : قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه آمار ارائه شده توسط آموزش و پرورش درباره تعداد دانشآموزان معتاد مورد تایید من نیست، گفت: آمار دانشآموزان معتاد هرچند که بسیار ناچیز است، اما به اعتقاد من، نباید رسانهای شود و با بیان این مطالب مخالف هستم.
علی مویدی با اشاره به اظهارات اخیر یکی از مسئولان آموزش و پرورش در خصوص آمار دانشآموزان معتاد اظهار کرد: نباید دانشآموزان را از این منظر که معتاد هستند جامعه هدف قرار دهیم، بلکه باید آنها را سرمایهای بدانیم که نیازمند توجه بیشتری هستند. دانشآموزان همواره در بحث صیانت و پیشگیری جامعه هدفی برای ستاد مبارزه با موادمخدر بودهاند.
وی با بیان اینکه دانشآموزان به عنوان اولین اولویت ستاد مبارزه با موادمخدر مدنظر هستند، تصریح کرد: هماکنون در 12 استان دانشآموزان مقطع دوم متوسطه تحت آموزش و آگاهیبخشی قرار گرفتهاند. ستاد مبارزه با مواد مخدر با همراهی آموزش و پرورش تلاش میکند تا آگاهی دانشآموزان نسبت به این پدیده بسیار خطرناک افزایش پیدا کند و تمایل آنها به حداقل برسد.
وی با بیان اینکه در خصوص میزان آمار ارائه شده، این آموزش و پرورش است که باید پاسخگو باشد، گفت: باید مشخص شود این آمارها به چه طریقی گرفته شده است. من این آمارها را تایید نمیکنم، اما در عینحال قابل بررسی است.
مویدی ادامه داد: در حوزه نوجوانان و جوانان باید با احتیاط صحبت کنیم چون این قشر بسیار ظریف و دارای روح لطیفی هستند، لذا بیان هر آماری درخصوص جوانان و نوجوانان میتواند چالشساز باشد.
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر تصریح کرد: آمار دانشآموزان معتاد هرچند که بسیار ناچیز است، اما به اعتقاد من، نباید رسانهای شود و با بیان این مطالب مخالف هستم.
پیشتر منصور کیایی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش گفته بود: ۱۳۶ هزار نفر از دانشآموزان در معرض خطر ابتلا به مصرف مواد مخدر هستند و از این میان سه هزار و ۶۰۰ نفر حداقل یکبار مصرف کننده مواد مخدر بودهاند.
منبع : سلامت نیوز