دانش > محیط زیست جهان - همشهری آنلاین:
این عکس از یک درخت راش در میانه جنگلی که سیلاب آن را فرا گرفته است، برنده مقام اول در رده چشمانداز در مسابقه عکاس طبیعت سال ۲۰۱۶ مجله نشنال جئوگرافی شد.
Jacob Kaptein/2016 National Geographic Nature Photographer of the Year
عکاس هلندی میگوید در فصل پاییز که میزان ریزش باران زیاد است، بخشهایی از جنگل زیر سیلاب میرود. هنگامی که من این درخت راش کوچک را درون آب دیدم که در تلاش بود در این شرایط سخت به زندگی ادامه دهم، به آنجا بازگشتم و این عکس را گرفتم.
بامداد – مجله پزشکی دکتر سلام/ پوکی استخوان امروزه قربانیان زیادی را درگیر خود کرده است می خواهیم بدانیم این بیماری پنهان با چه عواملی رخ خواهد داد تغذیه و سبک زندگی ما در بروز این بیماری تا چه حد تاثیرگذار خواهند بود بدون شک کمبود ویتامین دی مهمترین عامل بروز پوکی استخوان به شمار می رود که با برخی روش های تغذیه ای قابل جبران خواهد بود .
برای پیشگیری از این بیماری رعایت نکات زیر ضروری است:
بطور منظم ورزش کنید. ورزش یکی از عوامل مهم برای قرار گرفتن کلسیم در داخل استخوان و محکم شدن استخوانها است. پیاده روی ورزش مناسبی است اما اگر به پوکی استخوان مبتلا هستید قبل از آغاز هر گونه تمرین ورزشی با پزشک خود مشورت کنید.
با رژیم غذایی مناسب، مکمل های کلسیم و فلورید، ویتامین دی و ورزش می توان سیر پوکی استخوان را متوقف کرده و احتمالاً روند آن را در جهت رسیدن به حالت طبیعی معکوس کرد.
هر روز مواد غذایی حاوی کلسیم، به خصوص لبنیات شیر، ماست، کشک و پنیر، انواع کلم ، برگهای تربچه، جعفری، بادام، فندق، کنجد، پرتقال استفاده نمایید. میزان کلسیم روزانه برای بزرگسالان بین ۸۰۰ تا ۱۲۰۰ میلی گرم است. هر لیوان شیر بزرگ دارای ۳۰۰ میلی گرم کلسیم است
شیر منبع خوبی برای کلسیم است اما از اضافه کردن چای، پودر نسکافه، پودر کاکائو و قهوه به شیر اجتناب کنید چون جذب کلسیم را کم می کند.
شربتهای کاهش دهنده اسید معده را فقط با تجویز پزشک مصرف نمایید زیرا نمیگذارند کلسیم غذا جذب شود.
تا حد امکان نوشابه های گازدار کمتر مصرف کنید، جلوی جذب کلسیم غذا را میگیرد.
از جمله عوارض استفاده از دخانیات و مصرف الکل، تشدید پوکی استخوان است پس از استعمال آن در هر سنی اجتناب کنید.
ویتامین د با افزایش جذب کلسیم از پوکی استخوان جلوگیری میکند. برای تامین آن هر روز ۱۵ تا ۳۰ دقیقه در مقابل نور مستقیم خورشید قرار بگیرید. توجه داشته باشید تابش نور خورشید از پشت شیشه تاثیری ندارد.
نوشته درمان پوکی استخوان با تغییر سبک زندگی اولین بار در بامداد پدیدار شد.
روز تازهای شروع شده است، اما شما از قبل خود را در معرض خطرهایی قرار دادهاید که حتی متوجه آن نشدهاید. در این مقاله ما اشتباهات رایج روزانهای که سلامت شما را به خطر میاندازد را معرفی کردهایم
شما نمیتوانید از این کار دست بکشید. با توجه به نظر محققان موسسه ملی بهداشت، مردم به طور متوسط نزدیک به چهار بار در هر ساعت صورت خود را لمس میکنند. این کار چرا یک مشکل است؟ با توجه به گفتههای محققان دانشگاه آریزونا میز کار شما در هر اینچ مربع صدها بار بیشتر باکتری از صندلی توالت در ساختمان اداری دارد، بنابراین هنگام استراحت شما دست خود را بر روی یک سطح میکروبی قرار میدهید و سپس آنها را به پیشانی و صورت خود میمالید، این کار احتمال بیمار شدن و جوش زدن را افزایش می دهد، همچنین مالیدن صورت یا دست زدن به آن میتواند به سادگی به یک بیماری به نام آکنه مکانیکا منجر شود، مالش منافذ پوست میتواند باعث مسدود شدن آن شود و نتیجه آن جوش زدن تا ۲ هفته بعد است.
۲. به صندلی خود میچسبید.بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که نشستن طولانیمدت برای سلامتی بسیار مضر است. علاوه بر افزایش خطر چاقی، بیماریهای قلبی، دیابت، سکته مغزی و حتی مرگ را در پی دارد. یک مطالعه جدید دانشگاه نورث وسترن میگوید هر یک ساعت اضافی نشستن بر روی صندلی در روز در حدود ۵۰ درصد خطر از کار افتادگی از لحاظ فیزیکی را افزایش میدهد. از همه بدتر، بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که نشستن طولانیمدت میتواند تندرستی شما را حتی اگر روزانه ورزش میکنید را به خطر بیندازد. هر ۳۰ یا ۶۰ دقیقه یکبار برای چند دقیقه از صندلی خود بلند شوید.
۳. شبکههای اجتماعی را چندین بار در روز چک میکنید.عادت چک کردن مداوم شبکههای اجتماعی میتواند رابطهی شما را به خطر بیندازد. محققان در شیلی دریافتند کسانی که اغلب از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند در طول ۱۲ ماه در مقایسه با کسانی که از آن چشمپوشی میکنند نزدیک به دو برابر بیشتر در مورد ترک همسر خود خود فکر میکنند.شبکههای اجتماعی ممکن است جرقه حسادت را بین شریک زندگی شما را بزند و باعث میشود که راحتتر از همیشه به خیانت فکر کنید.
۴. در میز کار خود غذا میخورید.انگشتان کثیف و ظرف غذا یا کیسههای خالی تنقلات بر روی میز نشانه اشتباهی است که شما در پشت کامپیوتر خود غذا میخورید. کمر شما نیز ممکن است شواهدی از این کار را ارائه کند. محققان دانشگاه لیورپول دریافتند که مردم در حالی که حواس پرت هستند و وعدههای کامل غذایی یا میانوعده میخورند، کالری بیشتری مصرف میکنند که اثرات آن در روز بعد نیز ادامه پیدا میکند. هنگام غذا خوردن چند وظیفهای را ترک کنید. حواس پرتی را در ساعات غذاخوردن کاهش دهید و فقط بر روی غذای خود تمرکز کنید، اگر روی غذا خوردن تمرکز داشته باشید به احتمال زیاد غذای متناسبی میخورید و پرخوری نخواهید کرد.
۵. چشمان خود میمالید.مالش چشم باعث ابتلا به یک بیماری به نام کراتوکونوس میشود، ضعیف شدن تدریجی و نازک شدن قرنیه از عواقب آن است که باعث از دست دادن بینایی میشود که نمی توان توسط لنز، عینک و یا عمل لیزیک آن را اصلاح کرد. اگر شما از لنز استفاده میکنید، مالیدن آن ممکن است باعث شود لنز در زیر پلک شما گیر کند اما خوشبختانه ساختار آن مانع از به طور کامل رفتن آن به پشت چشم شما میشود، اما احتمال اینکه در آنجا گیر کند وجود دارد. اگر شما تجربه خارش، خشکی، یا با لنز مشکل دارید با چشم پزشک خود صحبت کنید. دکتر میتواند در صورت وجود مشکل به شما کمک کند.
۶. فضای کاری شما به هم ریخته است.وضعیت میز شما می تواند سلامت شما را تحت تاثیر قرار دهد. در یک مطالعه در دانشگاه مینه سوتا، شرکت کنندگان در دو فضای اداری مرتب و تمیز و یا بههم ریخته زمان خود را سپری کردند. ده دقیقه بعد از آنها با یک سیب و یک شکلات پذیرایی شد. ۶۷% از افرادی که در دفتر مرتب بودند سیب را برداشتند، در حالی که ۸۰ درصد از کسانی که در فضای کاری آشفته بودند شکلات را انتخاب کردند. محیط مناسب شما را برای برای تصمیم گیری خوب که میدانید برای شما بهتر است تشویق میکند.
۷. ادرار خود را نگه میدارید.بعد از پایان یک کنفرانس یا جلسه بهتر است سریع به دستشویی بروید. گاهی اوقات نگه داشتن ادرار خود خوب است، اما نگهداشتن طولانی مدت و همیشگی آن میتواند موجب مشکلات جدی مانند عفونت دستگاه ادراری و عفونت مثانه شود و حتی میتواند با تضعیف ماهیچههای درگیر در کنترل مثانه به بی اختیاری منجر شود.
بر اساس پژوهش ها، ریشه این ولخرجی ها در پیوند میان احساسات و پول نهفته است. برای برخی افراد درک این رابطه و تاثیر احساسات روی تصمیمات بسیار دشوار است. آنها به این سطح از فهم مسئله نرسیده اند که نحوه تصمیم گیری درباره پول به صورت جدی با شیوه های مواجهه احساسی و عواطف پیرامون هر تصمیم مرتبط است. آنها ریشه های پنهان تصمیمات خود را نمی بینند و متاسفانه بهای این درک نادرست را می پردازند؛ بهایی که ممکن است بسیار گزاف باشد.
همین مسائل احساسی باعث می شود بسیاری افراد پول را به دلایل بیهوده ای به کار برند. این دلایل هر چند در ظاهر منطقی و معقول اند اما در واقع پوششی منطقی روی احساسات خاص اند و ناخودآگاه منابع مالی فرد را نابود می کنند.
اگر می خواهید از چند و چون این خطاهای احساسی و ارتباط آنها با پول مطلع شوید، ادامه این مطلب را از دست ندهید زیرا در موارد زیر، نمونه های برجسته ای از احساسات نادرست منتهی به ولخرجی را به شما معرفی کرده ایم. اگر این احساسات را بشناسید با اندکی کنترل و تلاش می توانید در زمان تصمیم گیری مانع تاثیر آنها شوید و پول خود را از هدر رفتن حفظ کنید.
بسیاری از ما زمانی که احساس افسردگی، نگرانی و تنهایی می کنیم، برای تغییر حال خود به اقدامات افراطی روی می آوریم. برای نمونه، برخی بیش از اندازه غذا می خورند یا مواد مخدر و الکل مصرف می کنند؛ اقداماتی که نه تنها به حل مسئله کمک نمی کند بلکه در نهایت مخرب از کار در می آید.
حال جالب است بدانید که یکی از مهم ترین نمونه های کنترل شرایط نامناسب روانی، روی آوردن به خرید پیوسته است. حتما افرادی را دیده اید که در وضعیت های سخت برای کنترل احساسات خود به خیابان می روند و هر چیزی را بی توجه به قیمت و کاربرد می خرند. این گونه خریدهای بیهوده، معمولا سراسر بی مصرف هستند و با دور ریختن پول فرقی ندارند.
فرد با خریدن یک لباس، کفش و حتی خریدهای گران قیمت تری چون خودرو سعی می کند افسردگی و اضطراب خود را کنترل کند، غافل از آن که این روش تنها چند دقیقه یا در نهایت چند ساعت موثر است و حالت روانی ناخوشایند، به سرعت باز خواهد گشت.
اگر شما نیز از جمله چنین افرادی هستید، باید در اولین فرصت این عادت را کنار بگذارید. سعی کنید روش های جایگزین برای تغییر حال روحی خود پیدا کنید و از هدر دادن پول برای شادمانی موقت دست بردارید. اگر نگرانی و افسردگی شما جدی است، بی شک نیازمند کمک تخصصی و پزشی خواهید بود؛ کمکی که با صرف مقدار کمی پول، مسئله را از اساس برطرف خواهد کرد.
در کنار این امر، استفاده از روابط و حلقه های حمایتی نیز در چنین لحظاتی موثر است. به یاد داشته باشید که ارتباط ساده با دوست یا فردی مناسب، صدها برابر بیشتر از این گونه خریدهای بیهوده تاثیر دارد.
ممکن است افراد با وضعیت های خاصی رشد کرده باشند و به دلایل مختلف به این باور برسند که همیشه موفق اند. در حالی که زندگی روندی چرخه ای دارد و دوره های سخت حتما فرا خواهند رسید. دوره هایی که اگر از پیش برای آنها آماده نشده باشید، بی شک تمام زندگی شما را نابود خواهد کرد.
افرادی که جهان را این گونه می نگرند، اغلب ولخرج هایی هستند که بدون توجه به بودجه و پس انداز اقدام به خرید و معامله می کنند. آنها هیچ تفاوتی میان نیاز و میل ناگهانی قائل نمی شوند و بدتر اینکه همین دیدگاه را به فرزندان خود نیز می آموزانند. به این ترتیب نه تنها خودشان را در برابر سختی ها ناتوان می سازند، بلکه با آموزش نامناسب، نسل های بعدی را نیز با خطراتی مشابه مواجه می کنند.
در صورتی که با چنین احساساتی مواجه اید باید به سرعت راهی برای کنترل آن بیابید. بودجه بندی فرآیندی است که می تواند این مشکل را درمان کند. راهنمایی های بی شماری در این زمینه ارائه شده است که با استفاده از آنها می توانید فرآیند بودجه بندی را با سهولت بیشتر به مقصد برسانید.
3. رقابت میان والدین
این مورد نیز از آن دست دشواری های احساسی است که در کنار تمام معایب، پول شما را نیز هدر خواهد داد. اگر پدر و مادر به لحاظ احساسی با یکدیگر هماهنگ نباشند، ممکن است پس از ورود فرزندان به خانه، شرایط بدتر شود. بدین معنا که هر یک از والدین برای جلب توجه بیشتر کودک تلاش کند و رقابتی بیهوده میان آنها شکل گیرد.
این رقابت بر تربیت کودک تاثیر بسیار نامناسبی می گذارد و در بزرگسالی او را با خطرات روانی مواجه می کند. به علاوه پول و منابع مالی خانواده نیز از چنین رقابتی تاثیر خواهد گرفت زیرا بخشی از پول خود را صرف خرید لوازم بیهوده برای کودک می کنند. پولی که اگر پس انداز شود، آینده کودک را تضمین خواهد کرد. این مشکل و ظهور آن در خانواده به معنای وجود ناهماهنگی جدی میان پدر و مادر است. از این رو به شما توصیه می کنیم که در این وضعیت ها از مشاوره متخصص روانشناسی بهره بگیرید و در کمترین زمان، راهی برای هماهنگی عاطفی با شریک زندگی خود بیابید.
4. کمک بیش از حد به دیگران
ثروت و پول بدون آن که در جهت خیر عمومی به کار گرفته شود، هیچ معنایی ندارد. اگر از پول و درآمد خود برای کمک به دیگران استفاده نکنید، ارزش واقعی انسانیت را نخواهید شناخت و احساس خوشبختی واقعی را نخواهید چشید اما همین اقدام مقدس و والا نیز اگر از احساسات نامطلوب سرچشمه گرفته باشد، در نهایت اثر معکوس خواهد داشت. برای نمونه بسیاری از افراد پس از موفقیت، دچار نوعی حس گناه می شوند و ناخودآگاه خود را مسئول ناکامی دیگران می دانند.
این برداشت نادرست ممکن است به صورت اقدامی جبرانی درآید و فرد بدون حساب و کتاب، درآمدها و منابع مالی خود را صرف کمک به دیگران کند؛ در حالی که برخی از آنها اساسا نیاز چندانی هم به این کمک ها ندارند.
احساس نادرست دیگری که ممکن است در برخی ظاهر شود، میل به خریدن همه چیز از جمله محبت است. ممکن است فردی که درآمد و ثروتی مناسب دارد، سعی کند محبت و علاقه دیگران را با ولخرجی به دست آورد. به طور مثال، هزینه های زیادی را صرف گروه های دوستی کند و یا برای جلب نظر مرد یا زن مورد علاقه خود، با هدایای گران قیمت او را غافلگیر کند. این در حالی است که چنین روشی در اغلب موارد نه تنها موثر نیست، بله به نتایج فاجعه باری برای فرد منتهی می شود.
کسانی که گرد چنین افرادی جمع می شوند، اغلب به دنبال استفاده از سفره گسترده او هستند و پس از پایان مهمانی، دیگر حتی او را به یاد نخواهند آورد. در خصوص ازدواج و ارتباط عاشقانه، وضعیت حتی از این نیز بدتر است. به راستی فردی که برای پول با شما ازدواج می کند، شریک زندگی مناسبی خواهد بود و سالیان سال در کنار شما باقی خواهد ماند؟
6. ورود در رقابت های پوچ و بیهوده
نبود اعتماد به نفس و شکنندگی درونی عامل بسیار مخربی است. بدون توازن روانی نمی توانید از زندگی لذت ببرید و البته پول خود را نیز قدر خواهید داد. چنین افرادی اغلب خود را درگیر رقابت های بیهوده، چشم و هم چشمی و تجملات می سازند و پول و حاصل دسترنج شان را بیهوده در امور پوچ هدر می دهند، در حالی که انتهای این گونه رقابت ها از همان ابتدا روشن است و هیچ نتیجه واقعی از آنها به دست نخواهد آمد. در رقابت های بیهوده همه افراد در نهایت بازنده اند و پول و انرژی خود را به باد می دهند.
سعی کنید با خود صادق باشید و ویژگی های درونی تان را بشناسید. آگاهی عمیق از نقاط قوت و ضعف به شما کمک خواهد کرد تا اعتماد به نفس از دست رفته را بازیابید. زمانی که دوباره به خودتان متکی شدید، نیاز به ظواهر پررنگ و تجملی را کمتر احساس خواهید کرد و از دام چشم و هم چشمی عاطفی دور خواهید شد. البته اگر این مسئله در شما ریشه دوانده است، چه بسا به کمک مشاوران تخصصی نیاز خواهید داشت.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۳:۵۵
طبق نتایج دو مطالعه مقدماتی، استرس و عادات بد مرتبط با سلامت قلب به شکل قابل توجهی ریسک اختلال شایع تپش قلب موسوم به فیبریلاسیون دهلیزی را افزایش می دهند.
یک مطالعه شامل بیش از ۶۵۰۰ فرد بزرگسال بدون بیماری قلبی بود. هفت فاکتور مرتبط با سلامت قلب در این افراد اندازه گیری شد: سیگار کشیدن، شاخص توده بدنی، فعالیت فیزیکی، رژیم غذایی، کلسترول کل، فشارخون و قندخون. انجمن قلب به این فاکتورها « Life's Simple ۷» می گوید.
افرادی که بالاترین امتیاز را از این فاکتورها گرفتند ۴۱ درصد کمتر در معرض ابتلا به فیبریلاسیون دهلیزی قرار داشتند. افراد با میانگین امتیازات ۸ درصد کمتر در معرض ابتلا به تپش قلب غیرعادی قرار داشتند.
محققان دریافتند افزایش سلامت قلب می تواند از بروز فیبریلاسیون دهلیزی پیشگیری کند.
در مطالعه ای دیگر، ارتباط بین استرس و فیبریلاسیون دهلیزی در بیش از ۲۶۲۰۰ زن بررسی شد. منابع استرس شامل شغل، خانواده، وضعیت مالی، حوادث آسیب زا نظیر مرگ فرزند، و مسائل مربوط به همسایگی بود.
محققان دریافتند زنان مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی دارای نمرات بیشتری در مسائل مالی، حوادث آسیب زا زندگی و استرس های ناشی از همسایه بودند.مرجع : خبرگزاری مهر
تخم مرغ آبپز
یک عدد تخم مرغ آبپز حاوی ۷۰ کالری انرژی و همچنین ۵ گرم پروتئین است.
کره بادام زمینی و سیب
این میان وعده دارای ترکیب جادویی فیبر، پروتئین و چربی است.
بادام
۱۲ عدد بادام تقریبا معادل ۲۸ گرم بوده و در حدود ۱۸۴ کالری، انرژی تولید میکند. بادام همچنین حاوی اسید چرب امگا ۹ است. در ضمن، این چربی مفید در روغن زیتون نیز یافت میشود و نقش مهمی در سلامت و عملکرد مناسب قلب بازی میکند.
برشهایی از گوجه فرنگی، پنیر و روغن زیتون
این میان وعده خوشمزه، شامل چربی و پروتئین است. همچنین گوجه فرنگی حاوی آنتی اکسیدان و ضد سرطان است. روی هم رفته این خوراکی یک میان وعده مناسب و کم کالری را تشکیل میدهد.
برای اینکه وسوسه نشوید و بیش از حد شکلات بخورید، اندکی شکلات با خود به محل کارتان ببرید.
ذرت بو داده
خوردن مواد غذایی سرشار از پروتئین، در محل کار بسیار عالی است، زیرا به فرد احساس سیری میدهد. ذرت بو داده نیز یکی از این نوع خوراکیهاست که مصرف آن در کنار میوههایی مانند سیب، شما را سرحال نگه میدارد.
امروز برای شما تصاویری از میزهای اتاق نشیمن را قرار دادهایم. طراحی این میزها به مانند برشهای چوب درختان است و آرامش و طبیعت زیبای زندگی روستایی را تداعی میکنند. برای دیدن این میزهای جالب، با ما همراه باشید.
تهیه و تنظیم: تابناک باتو
منبع: decoist
7 سوال عجیبی که کمک میکند تا هدف زندگی خود را دریابید!
پیدا کردن هدف زندگی آنقدر هم که فکر میکنید سخت و گیج کننده نیست شاید با پاسخ دادن به این سوالات عجیب و غریب بتوانید بهترین هدف ممکن برای زندگیتان را بیابید.
به گزارش آلامتو و به نقل از آی بانو؛ این چالشی است که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟
هنگامی که برادرم ۱۸ ساله بود، رقصان به اتاق نشیمن آمد و با غرور به من و مادرم اعلام کرد که قصد دارد، سناتور شود. مادرم در پاسخ گفت، عالیست عزیزم، حال آنکه من حواسم در پی خوردن چیپس یا یک چنین چیزهایی بود.
اما پس از ۱۵ سال، این هدف تمام تصمیمات زندگی برادر من را تحت شعاع قرار داده بود: رشته تحصیلی در مدرسه، مکان زندگی، افرادی که با آنها در ارتباط بود و حتی نحوه گذراندن تعطیلات و آخر هفتههایش را.
و اکنون، پس از گذراندن تقریباً نیمی از زندگی حرفهای اش، ریاست حزب اصلی سیاسی شهری که در آن زندگی میکند را بر عهده داشته و جوانترین قاضی ایالت بود. چند سال بعد، امیدوار بود که برای نخستین بار در انتخابات برگزیده شود. انتقاد نمیکنم! اما برادر من یک آدم دمدمی است. این اتفاقات از اساس هیچگاه به وقوع نپیوست.
اکثر ما ایده خاصی در ذهن برای زندگی خود نداریم. حتی پس از اتمام تحصیلات مدرسه، حتی پس از یافتن شغل، حتی پس از کسب درآمد. بین سن ۱۸ تا ۲۵ سالگی، بیش از تعویض لباسهای زیرم، آرزوهایم متنوعی درباره شغل آیندهام داشتم. حتی پس از آنکه کسب و کاری را آغاز کردم، و تا سن ۲۸ سالگی آن را ادامه دادم، نیز دقیقاً نمیدانستم از زندگی چه میخواهم. اما پس از آن هدف اصلی خود از زندگی را دریافتم.
خوشبختانه اکثر شما نیز مثل من هستید و نمیدانید که چه هدفی در زندگی دارید. این چالشی است که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟ هم اکنون نیز اغلب ایمیلهایی از افراد ۴۰ و ۵۰ ساله دریافت میکنم که هنوز در این سن نمیدانند از خود چه میخواهند.
بخشی از این معضل مفهوم “هدف زندگی” است. ایدهایی وجود دارد که میگوید، هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت کائناتی ما اکنون یافتن این هدف است. این همان نوع از منطق نفرتانگیزی است که برای توجیه چیزهایی همچون روحهای شفاف یا عدد شانس شما که ۳۴ است(البته فقط روزهای سه شنبه یا در روزهایی که ماه کامل است) به ذهن می رسد.
حقیقت همین است. ما برای مدت نامعلومی روی این کره خاکی زندگی میکنیم. در طول این مدت کارهایی را انجام میدهیم. برخی از آنها مهمند. برخی دیگر چندان اهمیتی ندارند. و آن کارهای پراهمیت به زندگی ما معنا و شادی میبخشند. کارهای بیاهمیت فقط زمان ما را تلف میکنند.
پس هنگامی که مردم میگویند، باید با زندگیام چه کنم؟ یا هدف زندگی من چیست؟ آنچه در حقیقت میپرسند این است که: با زمان، که از اهمیت زیادی برخوردار است چه میتوانم انجام دهم؟
این سوال بینهایت برای پرسیدن عالیست. فوقالعاده کنترلپذیر و شامل هیچیک از عقاید احمقانهایی که در ورای سوالات مرتبط با هدف زندگی چرخ میزند، نمیشود. دلیلی وجود ندارد شمایی که تمام روز روی کاناپه خود لم دادهاید و تنقلات میخورید دربارهی اهمیت کائنات بیاندیشید. به جای آن هیکل خود را تکان داده و فقط درباره آنچه برایتان اهمیت دارد کمی فکر کنید.
یکی از متدوالترین سوالاتی که مردم از طریق ایمیل از من پرسیدهاند این است که باید در زندگی چه کنند، هدف زندگی چیست. این سوال از نظر من از اهمیت ویژهایی برخوردار است. با این وجود، تا آنجایی که من میدانم، من کیستم که بگوییم چه چیزی درست است یا غلط و یا چه چیزی اهمیت دارد.
اما پس از مدتی تحقیق، یک سری سوالها را گرد هم آوردم تا دریابم چه چیزی حقیقتاً برای ما مهم است و چه چیزی به زندگی ما معنا میبخشد.
این سوالات ابداً جامع و شامل تمام جزئیات یا قاطع و صریح نیستند. در واقع، برخی از آنها کمی احمقانه است. اما من آنها را به گونهایی مرتب کردم که کشف هدف زندگی سرگرمکننده و جالب باشد و نه یک کار شاق.
آه، بله. مهمترین سوال دنیا. طعم کدام ادویه را برای ساندویچ به درد نخور خود ترجیح میدهید؟ زیرا در اینجا حقایقی کوچک درباره زندگی وجود دارد که که در هیچ مدرسهایی به شما آموزش داده نمیشود:
گاهی اوقات، گند همه چیز درمیآید.
اکنون، من به طرزی باورنکردنی بدبین به نظر میرسم. و شما تصور میکنید، هی آقای منسون، اخمهای خود را باز کنید. اما من واقعاً فکر میکنم که این ایده کاملاً آزاد اندیشانه است.
هر چیزی مستلزم فداکاری است. هر چیزی مستلزم هزینه است. هیچ چیزی دائما خوشایند یا متعالی نیست. پس سوالی که پیش میآید: چه ستیزها و فداکاریهایی را میتوان تحمل کرد؟ نهایتاً، چه چیزی توانایی ما را در پیگیری آنچه بدان اهمیت میدهیم تعیین میکند، آیا این همان توانایی ما در مدیریت شرایط حاد و سخت است؟
چنانچه در صدد تبدیل شدن به کارآفرینی برجسته هستید، اما از پس شکستها برنمیآئید، پس بدان دست نخواهید یافت. اگر میخواهید هنرمندی حرفهایی شوید، اما صدها بار، اگر نگوئیم هزاران بار عدم پذیرشها را تاب نیاورید، پس پیش از آغاز محکوم به شکست هستید. میخواهید وکیلی چیرهدست شوید، اما ۸۰ ساعت کار بیوقفه در هفته را نمیتوانید تحمل کنید، پس خبر بدی برایتان دارم.
ساندویچی گند، با چه تجربیات افتضاحی میتوانید روبرو شوید؟ آیا میتوانید تمام شب را صرف خواندن قوانین کنید؟ آیا قادرید آغاز یک زندگی جدید را تا ۱۰ سال به تعویق بیاندازید؟ میتوانید تحمل کنید که مردم اجرای نمایش شما را سالها و سالها به سخره بگیرند؟
کدام ساندویچ گند را ترجیح میدهید؟ زیرا نهایتاً فقط یک بار برایتان سرو میشود.
پس بهتر است ساندویچی با زیتون را انتخاب کنید.
هنگامی که من کودک بودم، داستان مینوشتم. ساعتها به تنهایی در اتاقم مینشستم، درباره غریبهها، ابرقهرمانها، جنگجویان دلاور، درباره خانواده و دوستانم مینوشتم. اما نه برای آنکه کسی آنها را بخواند. نه برای اینکه والدین یا معلمانم را تحت تاثیر قرار دهم. فقط برای آنکه از آن لذت میبردم.
و سپس، به دلایلی، از نوشتن دست کشیدم. اما به یاد ندارم چرا.
همه ما زمینه قطع ارتباط با علایق کودکی خود را داریم. گاهی ناشی از فشار اجتماعی بزرگسالان و فشارهای حرفهایی بزرگسالی بر ما تحمیل میشود تا از گرایشات خود دست برداریم. ما فکر میکنیم تنها دلیل انجام کارها باید دریافت پاداش در قبال آن باشد.
اما در اواسط بیست سالگی بود که دریافتم من چقدر به نویسندگی علاقه دارم. و در اواسط دوران حرفهایی تجارتم بود که به یاد آوردم من چقدر از طراحی وب سایت لذت میبرم، کاری که در اوایل نوجوانی فقط جهت سرگرمی انجام میدادم.
جالب اینجا بود که، خود ۸ سالگی من از خود ۲۰ سالگی میپرسید، چرا به نوشتن ادامه ندادی؟ و پاسخ من این بود، زیرا من در این زمینه موفق نبودم، یا شاید هم، چون هیچکس نوشتههای من را نمیخواند، یا چون درآمدزا نبود، اما نه تنها کاملاً در این باره اشتباه میکردم، بلکه آن پسر ۸ ساله شروع به گریه نمود.
همه ما در موقعیتهای کاملاً کلافه کننده که دقایق به ساعتها و ساعتها، وای…، به طول انجامیده باشد گیر افتادهایم، و من خوردن شام را در این شرایط فراموش میکنم.
فرض کنید، در دوران قدیم، مادر آیزاک نیوتون مجبور میشد که به نیوتون گوشزد کند غذایت را بخور، زیرا وی در تمام طول روز چنان غرق کار بود که قطعاً خوردن را فراموش مینمود.
من هم در حین انجام بازیهای کامپیوتری همینطور بودم. که البته چیز چندان خوشایندی نیست. در واقع، همین امر به نوعی و به مدت چندین سال مشکل ساز بود. زیرا به جای پرداختن به امور مهم، همچون مطالعه برای امتحان یا دوش گرفتنهای معمول و یا صحبت کردن رودررو با دیگران مینشستم و بازی میکردم.
تا جایی که بازی کردن را رها کرده و دریافتم علاقه اصلی من خود بازیها نیست. اشتیاق من به ترقی، برتری در امور و پیشرفت بود. خود بازیها، گرافیک بازیها، داستان بازیها جالب بود اما من بدون آنها نمیتوانستم زنده بمانم. رقابت با دیگران، و البته با خودم بودم که من را ترغیب میکرد.
و هنگامی که پای این تمایلات عقدهایی به پیشرفت و رقابت با خود به مشاغل اینترنتی و نویسندگی باز شد، اتفاقات بزرگی برایم رخ داد.
شاید برای شما به گونهایی دیگر باشد. شاید امور به گونهایی کارامد پیش رود یا در دنیای فانتزی خود غرق شوید یا به دیگران چیزی را آموزش دهید یا مشکلی فنی را برطرف سازید. هر آنچه که هست، فقط بر فعالیتهایی که تمام شب شما را بیدار نگه میدارد، متمرکز نشوید، بلکه بر اصول شناختی که در ورای آن فعالیتها نهفته و شما را شیفته میسازد، تمرکز کنید. زیرا در جاهای دیگر نیز کاربرد دارند.
پیش از آنکه در کاری موفق شوید و کار مهمی انجام دهید، باید بر کاری ممارست ورزید، کاری که سررشتهایی از آن ندارید. این کاملاً مشهود است. و برای ممارست در کاری که سررشتهایی از آن ندارید، باید خود را به گونهایی و نوعی شرمسار سازید، اغلب به طور مکرر. و اکثر مردم از اینکه خود را شرمسار سازند، اجتناب میکنند، چون احمقانه به نظر میرسد.
بنابراین، به دلیل مسئله فوقالعادگی، اگر از انجام اموری که بالقوه موجب شرمساری میشوند، اجتناب نمائید، هرگز موفق به دستیابی و اتمام اموری که مهم به نظر میرسند نخواهید شد.
بله، به نظر میرسد که یکبار دیگر نیز به موضوع آسیبپذیری بازگشتیم.
اگر هم اکنون درصدد انجام کاری هستید، کاری که در ذهن دارید، کاری که درباره آن رویاپردازی میکنید، کاری که هنوز انجام ندادهاید. بدون شک دلیلی پشت آن نهفته است. و شاید این دلایل را با خود و به طور مستمر واگویه میکنید.
اما آن دلایل چه هستند؟ هم اکنون به شما بگویم اگر این دلایل بر اساس تفکرات دیگران است، پس زمان خود را تلف کردهاید.
اما اگر دلایل شما چیزهایی از قبیل، من میتوانم کسب و کاری را آغاز کنم، زیرا سپری کردن زمان با کودکان برایم مهم است یا انجام بازیهای کامپیوتری در تمام طول روز احتمالاً من را از پرداختن به موسیقی حرفهایی باز میدارد، زیرا موسیقی برایم مهم است، پس این خوب است. و درست به نظر میرسند.
اما اگر دلایل شما اموری از قبیل، والدینم از آن متنفرند، یا دوستانم من را مسخره میکنند یا اگر شکست بخورم، همچون یک احمق به نظر میرسم، است؛ و از آنچه برایتان مهم است اجتناب میکنید، پس عدم موفقیت شما را میترسانند و نه به خاطر اینکه مادرتان از آن متنفر است یا همسایهها چه میگویند.
زندگی با اجتناب از اموری که موجب شرمساری شما میشود، همچون راه رفتن در شن با سر است.
ماهیتاً بسیار فوقالعادهاند، منحصر به فرد و نامانوس. بنابراین، برای دستیابی به آنها باید در جهت مخالف اندیشهها حرکت نمود. و انجام آنها قطعاً ترسناک است.
شرمساری را شرمنده کنید. احساس حماقت بخشی از دستیابی به اهداف مهم است، دستیابی به امری معنادار. تصمیمات بزرگ زندگی هراسناک هستند، خوشبختانه باید بیشتر بر آنها ممارست کنید.
اگر به تازگی اخبار را نشنیدهاید، دنیا با چندین مشکل جدی روبروست. و منظور از این چندین مشکل، واقعاً مشکل است، همه چیز در شرف نابودی است و قرار است که به زودی بمیریم.
پیش از این نیز به این اشاره کردم، و تحقیقات نیز نشان داده، اما برای داشتن یک زندگی شاد و سالم باید به ارزشهایی فراتر خوشنودی و رضایت صرفاً شخص خود چنگ زد.
پس مشکلی را انتخاب و در صدد نجات جهان برآئید. انتخابهای متعددی وجود دارد. سیستم آموزشی، توسعه اقتصادی، خشونت خانگی، مشکلات روحی. وای، همین امروز مقالهایی درباره مشکلات جنسی در امریکا خواندم که ذهنم را مشغول کرد و آرزو کردم ای کاش میتوانستم کاری در این زمینه انجام دهم. فکر آن حتی صبحانهام را زهر کرد.
مشکلی که برایتان مهم است را انتخاب کنید و در رفع آن اقدام کنید. قطعاً نمیتوانید تمام مشکلات دنیا را به تنهایی حل کنید. اما مشارکت در حل آن و ایجاد تغییر میسر است. و حس ایجاد تغییر در نهایت منجر به خوشنودی و رضایت شما خواهد شد.
اکنون، مطمئنم در حال تفکر هستید.
دشمن اکثر ما فقط از خود راضی بودنهای محافظهکارانه است. ما درگیر جریانات عادی زندگی هستیم. ما موجب پریشانی خود هستیم. کاناپه راحت است. چیپس پنیری است. و اتفاق جدیدی در زندگی ما رخ نمیدهد.
مشکل همینجاست.
اکثر مردم درک نمیکنند که شور و اشتیاق نتیجه عمل است و نه دلیل آن.
دریابید که در زندگی به چه چیزی علاقه دارید و چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر میکند، پروسه آزمون و خطای شما کدام است. هیچ یک از ما درباره فعالیتهای که تا کنون انجام ندادهایم هیچ چیز نمیدانیم.
پس از خودتان بپرسید، اگر فردی اسلحهایی روی سر شما گذاشت و مجبورتان کرد که خانه خود را هر روز برای هر چیزی غیر از خواب ترک کنید، چگونه خود را مشغول میکنید؟ و البته نمیتوانید به کافیشاپ رفته و یا فیسبوک خود را چک کنید. همین کار را که همیشه میکنید. فرض کنید که هیچ سایت سودمندی، بازی ویدئویی، یا تلویزیونی وجود ندارد. باید تمام روز را خارج از خانه باشید تا زمانی که به رختخواب بروید. کجا میروید و چه میکنید؟
در کلاس رقص ثبت نام میکنید؟ به کتابخانه میروید؟ برای گرفتن یک مدرک تحصیلی بالاتر اقدام میکنید؟ شکل جدیدی از سیستم آبیاری را اختراع میکنید تا زندگی هزاران کودک را در مناطق روستایی افریقا نجات دهید؟ خلبانی یاد میگیرید؟
با این حجم از زمان که در اختیار دارید، چه میکنید؟
اگر به تصورات رویاپردازانه شما ضربهایی وارد شده، چندین پاسخ برای آن یادداشت کنید و سپس بیرون رفته و واقعاً آنها را انجام دهید. حداقل مزیت آن این است که خودتان را شرمسار میکنید.
اکثر ما علاقهایی به فکر کردن درباره مرگ نداریم. پریشانمان میکند. اما خوشبختانه فکر کردن درباره مرگ خودمان مزایای کاربردی بسیاری دارد. یکی از آن مزایا این است که ما را مجبور میسازد تا مستقیماً درباره چیزهای مهم زندگی و چیزهایی که بیهوده و پوچ هستند، باندیشیم.
زمانی که دانشجو بودم، عادت داشتم پرسه بزنم و از افراد بپرسم، اگر فقط یکسال دیگر زنده باشید، چه میکنید؟ همانطور که میشود تصور نمود، رفتارهای متفاوتی با من شد. اکثر افراد پاسخهای گنگ و کسل کنندهایی میدادند. برخی من را تحقیر میکردند. اما همین سوال موجب شد تا آنها درباره زندگی خود به شیوهایی متفاوت بیاندیشند و اولویتهای خود را دوباره ارزیابی کنند.
میراث شما برای دیگران چیست؟ هنگامی که از این دنیا رفتید، چه داستانهایی درباره شما نقل میکنند؟ شرح مختصری اززندگی شما چیست؟ اصلاً چیز خاصی درباره شما وجود خواهد داشت؟ اگر نه، دوست دارید درباره شما چه بگویند؟ امروز چه اقدامی در این راستا انجام میدهید؟
و دوباره، اگر رویاهای شما فقط خاطراتی پرخاشجویانه از شما بر جای بگذارد وهمین خاطرات افرادی را تحت تاثیر قرار دهد، پس دوباره شکست خوردهاید.
اگر مردم هدفی در زندگی نداشته باشند، نمیدانند که چه چیزی برایشان مهم است، نمیدانند ارزشهای آنها کدام است.
اگر ندانید ارزشهای شما کدام است، مجبور میشوید ارزشهای دیگران را برای خود برگزینید، اولویتهای دیگران را اولویتهای خود در نظر بگیرید. و این همان بلیط یک طرفه به سوی رابطهایی ناسالم و بدبختی نهایی است.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود. بدین منظور باید کاناپه و کارهای خود را رها کرده، به چیزهایی فراتر از خودتان باندیشید، به چیزهایی متعالیتر از خودتان و بر خلاف عقیده عموم، دنیا را بدون خودتان تصور کنید.
علی بیرانوند- کارشناس حوزه/بخش قرآن تبیان
یکی از نقاط مثبت زندگی برخی افراد این است، که برای انجام اعمال عبادی و دینی دغدغه و شتاب خاصی دارند، به طوری که هرگونه سستی و کاهلی در امور عبادی و دینی، همچون شرکت در نماز جماعت و شرکت در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بر نمی تابند. این روحیه بسیار زیبا، ارزشمند و مورد تأیید و تأکید فرهنگ قرآن است؛ کما اینکه باری تعالی در این خصوص می فرماید: «أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ [سوره مومنون، آیه 61] ایشانند که در نیکی ها مى شتابند و به آن [بر یکدیگر] پیشى مى گیرند.»
ولی سوال اصلی اینجاست، آیا سبقت به سوی حسنات به تنهایی، می تواند ما را به مقصد و هدف نهایی برساند؟
اگر بخواهیم قدری ملموس تر و منطبق با زندگی امروزی مطالبی بنویسیم، باید گفت برخی از ما گریه کننده ی خوبی برای مجالس عزاداری اهل بیت، بخصوص امام حسین (علیه السلام) و پای ثابت مجالس دعا و مناجات هستیم، ولی به خاطر بعضی معایب و کاستی ها، هنر نگهداری حسنات و خیرات را نداریم، به همین جهت گاهی اوقات مشاهده می شود بعد از دو ماه عزاداری، به خوبی نمی توانیم دیپلم افتخار همراهی با مکتب اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بدست آوریم، لذا مصداق این آیه شریف می شویم: «وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً؛ [سوره فرقان، آیه23] و ما به سراغ اعمالى که انجام داده اند مى رویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار مى دهیم!»
در روایتی از منابع روایی معنای این آیه شریف از امام صادق (علیه السلام) پرسیده شد و حضرت این چنین جواب دادند: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام- عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ إِنْ کَانَتْ أَعْمَالُهُمْ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الْقَبَاطِیِ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا عَرَضَ لَهُمُ الْحَرَامُ لَمْ یَدَعُوهُ؛ [کلینى، محمد بن یعقوب الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص81، ح5] از سلیمان بن خالد، گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم از تفسیر قول خدا عزّ و جلّ (23 سوره فرقان): «و پیش آوردیم هر آنچه به جا آورده بود از کردار و آن را گردى پراکنده ساختیم.» فرمود: هلا به خدا کردارشان پاک بود و سفیدتر از جامه هاى سپید و نازک مصرى باف ولى چون حرامى جلوشان مى آمد آن را وانمى گذاشتند.»
مولوی در مثنوی خود شعری را می سراید که بی ارتباط با این حدیث زیبا نیست. او می نویسد:
اول ای جان دفع شر موش کن وانگهان در جمع گندم جوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست
مهارت دیدن خدا در تمام مراحل زندگی می تواند منجی انسان باشد، این که انسان در همه حال خدا را شاهد و ناظر خود ببیند، در فضای مجازی، در کنار میز اداری، در کنار خانواده، در هنگام رانندگی و...به او قدرت و مهارت خویشتن داری را می دهد، به او توان انجام عبادت را می دهد، آنچه در این بین ضروری است این است که، انسان خدا را شاهد بر اعمال خود ببیند؛ کما اینکه باری تعالی می فرماید: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى [علق/ 14] آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مى بیند؟!»
انسان برای حفظ و نگهداری کارهای خیری که در طول زندگی خود انجام داده، نیازمند کسب مهارت های است در ادامه به بعضی از این مهارت ها اشاره می کنیم:
1-مهارت تقویت تقوا در جاده زندگی: یکی از امور مهمی که کمک شایانی به حفظ حسنات در زندگی می کند، مجهز شدن به عنصر تقوا و خویشتن داری است. هر چند انسان گرایش به خوبی ها و حسنات داشته باشد، ولی هرگاه توانایی خویشتن داری و خود کنترلی در مواجه با گناهان را نداشته باشد، یقیناً به هدف و مقصد نهایی نائل نخواهند شد.
از طرفی با رعایت تقوا مقصد نهایی برای انسان نزدیک و قابل دستیابی است؛ کما اینکه خدای متعال دستیابی و رسیدن به مقصد سعادت را این چنین به متقین بشارت می دهد: «وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقینَ؛[سوره شعراء، آیه90] و بهشت براى پرهیزگاران نزدیک شود.»
2-مهارت حرکت با سرعت مطمئنه: سرعت مطمئنه در آموزه های اسلامی، می تواند رعایت اعتدال و میانه روی در کارها باشد، در بسیاری از موارد افراط و تفریط انسان را از هدف نهایی باز می دارد. چه بسیار افرادی که در ایام خاص با توان بالایی به سوی خوبی ها قدم بر می دارند، ولی بعد از سپری شدن آن ایام گرفتار تفریط یا به عبارتی سستی، بی حالی و بی رغبتی می شوند. این در حالی است که خدای متعال آیین خود را این چنین به همگان معرفی کرده است: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدا؛[سوره بقره، آیه 143] و اینچنین شما را امتى میانه ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.» میانه روی به انسان حرکت پیوسته و مداوم به سوی خوبی ها را می آموزد.
3-مهارت استفاده از چراغ عقل: هر راننده ای به هر اندازه که در رانندگی تجربه و مهارت داشته باشد، نمی تواند بدون چراغ و روشنایی در جاده تاریک رانندگی کند. در مکتب و آموزه های قرآنی عقل از چنان جایگاه و مرتبه ای برخوردار است، که خدای متعال با بیان های مختلف در آیات متعددی همگان را به استفاده ی از آن راهنمایی می کند. چه بسیار انسان هایی که اگر در زندگی به درستی می اندیشیدند، و قبل از کارهای خود تعقل می ورزیدند، هیچ گاه مرتکب اعمال نا شایست نمی شدند. اگر انسان قبل از گرفتار شدن در آتش شهوت و گناه قدری تأمل و تفکر می کرد، هیچ گاه با حرص و سرعت خود را وارد آن نمی کرد؛ کما اینکه در قرآن کریم این چنین بیان می فرماید: «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ؛[سوره ملک، آیه 10] و گویند: اگر ما مى شنیدیم و خِرَد را به کار مى بستیم در زمره دوزخیان نبودیم.»
یکی از نقاط مثبت زندگی برخی افراد این است، که برای انجام اعمال عبادی و دینی دغدغه و شتاب خاصی دارند، به طوری که هرگونه سستی و کاهلی در امور عبادی و دینی، همچون شرکت در نماز جماعت و شرکت در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بر نمی تابند. این روحیه بسیار زیبا، ارزشمند و مورد تأیید و تأکید فرهنگ قرآن است.
4-مهارت توجه به دوربین مدار بسته ی زندگی: مهارت دیدن خدا در تمام مراحل زندگی می تواند منجی انسان باشد، این که انسان در همه حال خدا را شاهد و ناظر خود ببیند، در فضای مجازی، در کنار میز اداری، در کنار خانواده، در هنگام رانندگی و...به او قدرت و مهارت خویشتن داری را می دهد، به او توان انجام عبادت را می دهد، آنچه در این بین ضروری است این است که، انسان خدا را شاهد بر اعمال خود ببیند؛ کما اینکه باری تعالی می فرماید: «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى [علق/ 14] آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) مى بیند؟!»
5-مهارت حرکت با دنده سنگین(احتیاط): همان طور که رانندگی در جاده های لغزنده و کوهستانی که با فراز و نشیب همراه است، بدون دنده ی سنگین ممکن نیست، در جاده ی زندگی نیز بدون رعایت احتیاط نمی توان به مقصد نهایی رسید. چه بسیار مواقف و موقعیت های شبهه ناکی که نیاز است، انسان در مواجه با آنها احتیاط کند. ابزار احتیاط موجب می شود انسان با بی مبالاتی به هر جایی وارد نشود در اهمیت این عنصر در منابع روایی نقل شده است: «عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الزُّهْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْوُقُوفُ عِنْدَ الشُّبْهَةِ خَیْرٌ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِی الْهَلَکَة [اصول کافی، جلد 1،صفحه : 145] ابی سعید زهری از امام باقر (علیه السلام) این چنین نقل می کند: از امر مشتبه باز ایستادن بهتر است از به هلاکت افتادن.»
انسان برای حفظ حسنات و کارهای خیری که در طول زندگی انجام داده، علاوه برتمایل و کشش به سوی خوبی ها، نیازمند انزجار و قوه پرهیز از بدی ها ، رذایل و گناهان را نیز می باشد.
تداعی صحنه ی کربلا در سوره بلد
چگونه در سختی ها هم به آرامش برسم؟
مستقیم ترین راه خوشبختی
خوشبختی؛ قاتل خاموش!
زندگی دانشجویی برای خیلی از ما به جهت های مختلفی هیجان انگیز است اما باید بدانید که این هیجان واقعاً آینده شما را می سازد و بسیار برایتان مفید خواهد بود.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ پس از روزها و ماهها چشمانتظاری بالاخره روزی فرا میرسد که بسیاری از دانشآموزان نام خود را در بین قبولشدگان میبینند و خوشحال و سرمست وارد محیط جدیدی به نام دانشگاه میشوند. ورود به دانشگاه همواره نیازمند تغییر در بسیاری از شیوههای رفتاری و عادتهای شخصی است؛ زیرا این محیطی است، با اقتضاهای خاص خودش. دانشجویانی هم که از شهرهای دیگر وارد یک دانشگاه میشوند، ممکن است با مشکلات بیشتری روبهرو شوند و با واقعیتهایی برخورد کنند که پیشتر از این کمتر به آن فکر کردهاند. درهرحال، زندگی دانشجویی و دانشگاه، در عین داشتن فشارهای روانی، بسیار لذتبخش و هیجانانگیز است. این محیط به ما تجربیات جدیدی میدهد که ممکن است در مراحل بعدی زندگی ما مؤثر باشند. اکنون برخی از این تجربهها را با هم مرور میکنیم.
یکی از مهمترین و ارزندهترین تجربههایی که دانشگاه در اختیار ما میگذارد، آن است که افرادی با زبانها، لهجهها، آداب و رسوم، مذاهب و فرهنگهای متفاوت در کنار یکدیگر برای مدت طولانی به تحصیل، معاشرت و زندگی میپردازند. این در حالی است که شاید بسیاری از دانشجویان فرصت آشنایی با افرادی غیر از همشهریان خود را پیش از ورود به دانشگاه، پیدا نکرده بودند. چنین تجربههایی در زندگی هر شخصی بسیار تأثیرگذار است و میتواند باعث پختگی و رشد بیشتر شما شود.
در سالهای جوانی، زندگی اجتماعی با همسالان، فرصتی برای اندوختن تجربههای اجتماعی است. چهبسا تجربهای که از تعامل با هماتاقی خود به دست میآورید، از تمامی آنچه در کلاسهای درس میآموزید، کاربردیتر باشد. آنچه در زندگی خوابگاهی اهمیت دارد این است که بیاموزیم چگونه با دیگران در صلح و آرامش زندگی کنیم. این امر، کار سادهای نیست؛ اما تجربههای باارزش همیشه مشکل به دست میآیند. با هوشیاری از تجربههای زندگی خوابگاهی برای شناخت خود استفاده کنید. الگوی رفتاری شما با هماتاقیتان ممکن است، گویای رفتار کلی شما باشد. انسانها با یکدیگر متفاوتاند. شما نمیتوانید دیگران را تغییر دهید؛ اما این قابلیت را دارید که خود را دگرگون سازید و آنچه را که مفید است، از این میان بهعنوان تجربهای خوب و بهیادماندنی از دوران زندگی دانشجویی برای زندگی آیندهتان برگیرید.
هنگامیکه در یک خانواده زندگی میکنیم، بسیاری از کارهای شخصیمان توسط پدر و مادر یا عضو دیگر خانواده انجام میشود و گاهی اصلاً متوجه نمیشویم که این کارها چقدر میتواند سخت باشد؛ اما در زمان جدایی از خانواده و ورود به دانشگاه، بهویژه برای دانشجویان خوابگاهی، همین فعالیتهای بهظاهر ساده موردتوجه قرار میگیرد. کارهایی مانند خرید، آشپزی، شستن لباس یا مدیریت مالی، ممکن است به ما کمک کنند تا تجربههای خوبی در راستای آمادهشدن برای زندگی مستقل به دست آوریم.
گذشتن از دوستان دوران دبیرستانی، گرچه سخت است، دانشگاه این فرصت را به شما میدهد تا با آدمهای تازهای آشنا شوید که ضمن استفاده از تجربیات آنها، دوستیهای خوب و ماندگاری را با آنان داشته باشید. بسیاری حتی پس از پایان یافتن دوران دانشجویی، دوستان خود را تا سالیان دراز حفظ میکنند. دوستانی که هر یک میتوانند منبع حمایتی خوبی برای شما در مراحل مختلف زندگی باشند.
فرایند هویتیابی بهعنوان دارا بودن یک احساس پایدار و منسجم از اینکه «من که هستم و که باید باشم»، تعریف شده است. به کمک هویت است که افراد به تعریفی از خویشتن میرسند و اگر این تعریف با واقعیت اجتماعی آنها در تعارض باشد، حالتهایی مانند فشار روانی و مشکلات رفتاری را تجربه میکنند. فرایند هویتیابی از همان نوجوانی شروع میشود و از نگاه روانشناسی مهمترین تکلیف رشدی یک نوجوان است. پژوهشها نیز نشان میدهد این فرایند در نوجوانی و بویژه با ورود به دانشگاه شدت بیشتری به خود میگیرد و درواقع به دلیل محیط غنی دانشگاه و گستردگی تجربههای این محیط، فرایند هویتیابی به طور فزایندهای تکمیل میگردد.
فراگیری مهارتهایی مانند خودآگاهی، ارتباط مؤثر، حل مسئله، تصمیمگیری، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، شکیبایی و تابآوری لازمه رشد سالم هر انسانی است. برای آموختن این مهارتها ما نیازمند تکرار و تمرین آنها هستیم. محیط دانشگاه با گزینههای گوناگونی مانند کلاسهای آموزشی، فوقبرنامهها، امکان آشنایی با شخصیتهای مختلف، برخورد با ایدهها و نظرات گوناگون و همچنین مشکلات متنوع زندگی دانشجویی، این فرصت را به ما میدهد تا ضمن فراگیری این مهارتها، به تکرار و تمرین آنها در دوران دانشجویی بپردازیم و همزمان در آنها تواناتر شویم.
یکی از تفاوتهای دوران دبیرستان با دانشگاه این است که شما در دوران دبیرستان دانشهای گوناگونی را میخوانید؛ اما در دوران دانشگاه با انتخاب یک رشته تحصیلی، تنها دروس آن رشته را خواهید خواند. این دروس به شما کمک میکند بهعنوان یک کارشناس بتوانید در یک زمینه علمی، تربیت شوید و در مورد آن کارشناسانه سخن بگویید و حتی به کسانی که از شما دانش کمتری در آن زمینه دارند، آموزش دهید. این فرایند برای شما، یک جایگاه اجتماعی خاص تعریف میکند و از آن پس شما را بهعنوان کارشناس رشته خاصی خواهند شناخت.
در یک کلام، پس از پایان زندگی دانشجویی، شما و دیگران شاهد تغییرات زیادی در ابعاد مختلف زندگی خود خواهید بود.