دیابت شیرین بیماری بوده که در آن به دلیل تولید ناکافی انسولین و یا مقاومت انسولین، سلول های بدن قادر ادامه ...
علائم و نشانه های اولیه ی دیابت که نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد.دیابت یک نوع بیماری مزمن بوده که می تواند پیشگیری شود، اما قابل درمان قطعی نیست. علائم اولیه ی این بیماری ادامه ...
علائم شایع دیابت در زنان که نباید نادیده گرفته شود.دیابت یک اختلال در سوخت و ساز بوده که به واسطه ی سطوح بالای گلوکز در خون ایجاد می شود. مردان و زنان هر ادامه ...
علائم اولیه ی ویروس HIV در مردانHIV یا ویروس نقص ایمنی بدن انسان به علت سندروم نقص ایمنی اکتسابی به وجود آمده که طی این بیماری سلول های ادامه ...
علائم HIV در زنان بعد از یک سالعلائم اولیه ی ایدز در زنان و مردان شبیه بیماری های دیگر می باشد. در این مقاله اطلاعاتی در رابطه با علائم ادامه ...
مورخان صهیونیست و علم یهودیشناسی1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی میباشد! در نتیجه مطالعهکنندگان، ادامه ...
مورخان اروپایی و صهیونیسمامپریالیسم جهت تحقق اهداف خود در کشورهای مستعمره از هر اقدامی استفاده میکند. یکی از ابزارهای تحقق اهداف ادامه ...
فروریختگی نظام استعماری و پیدایش تاریخنویسی نواستعماریدر دوران پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد فروریختگی و تجزیه امپراتوریهای استعماری بود. طی این مدت، بسیاری ادامه ...
آشنایی با برخی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی مرتبط با یهودصهیون یا صیون نام کوهی است در اورشلیم که هیکل یا معبد بنیاسرائیل بر آن ساخته شده بود، لذا معنی لغوی ادامه ...
چکیده
همه مذاهب اربعه قائل به تقلید خاص از امام مذهب خود هستند، (1) لذا حنفیها هیچ گاه از احمد حنبل و بقیه ائمة أربعه تقلید نمیکنند و نیز شافعیها فقط از محمد بن ادریس شافعی تقلید میکنند و مجتهدین آنها تنها در مذهب امام خود اجتهاد میکنند. اما وهابیون و سلفیهای تکفیری این اعتقاد را برنتافتهاند و تقلید را انکار کرده و قائل به اجتهاد حتی در زمان فعلی شدهاند. ابن تیمیه، اجتهاد را بر همه مسلمانان درصورت توان واجب میداند. او مذاهب اهل سنت را در اصول و فروع غیر از سلف صالح میپندارد و مذهب سلف را غیر اقوال اشعری و ماتریدی معرفی میکند. وی و مقلدین تکفیری او با تعابیر تندی به تقلید اهل سنت از مذاهب اربعه اعتراض کردهاند و حتی آن را شرک پنداشته و معتقدان به آن را خارج از اسلام دانستهاند. نویسنده در این مقاله دیدگاه سلفیان تکفیری را دربارهی تقلید مذاهب اربعه را به سه گروه تقسیم کرده است: دیدگاه مبتنی بر شرک، دیدگاه مبتنی بر بدعت و دیدگاه مبتنی بر حرمت. سپس ادله آنها را نقد کرده و در نهایت، ادله جواز تقلید را بیان کرده است؛ یعنی: آیات قرآن، سیره عقلایی، سیرهی مسلمین، اجماع و عسر و حرج. در مقابل این تفکر سلفیان تکفیری، برخی گرایشهای سلفی مانند دیوبندیه به شدت به این اعتقاد تکفیری در جهان اسلام تاختهاند؛ که نمونههایی از آن در این مقاله بیان میشود. نگارنده در انتها کلامی از الفوزان وهابی را نقل و نقد کرده است.مقدمه
بی شک مبحث اجتهاد و تقلید از دیرباز مسئله مهم مذاهب اسلامی بوده و اکنون نیز هست. در سدهی نخست هجری، آنچه وجود داشت و محذوری هم در آن دیده نمیشد، رجوع به اهل دانش بود که به طور عام از آن به «سؤال» و به طور خاص به «استفتاء» تعبیر میشد. در قرآن کریم، بارها با تعبیر «یسئلونک» از پرسشهای مطرح شده توسط مردم از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن آمده (2) و در دو آیه حتی تعبیر «یستفتونک» (از استفتاء) به کار رفته است. (3) علاوه بر این، تعبیر استفتاء برای رجوع به صحابه هم به کار میرفته است. (4)تعریف تقلید
تقلید را قرار دادن قلاده در گردن کسی که از او تقلید میشود، معنا کردهاند. (5)تعریف اجتهاد
چون اجتهاد در مقابل تقلید قرار میگیرد به ناچار باید آن را هم تعریف کنیم.مقلدین مذاهب اربعه در دیدگاه سلفیان تکفیری
سلفیان تکفیری در عدم جواز تقلید اهل سنت از مذاهب اربعه هم عقیده هستند؛ اما دیدگاه آنها در وجه عدم جواز متفاوت است. عده ای تقلید مذاهب اربعه را شرک میدانند. برخی آن را بدعت معرفی میکنند و گروهی دیگر فقط اشاره به حرمت تقلید کردهاند و حرفی از شرکا یا بدعت نزدهاند. بیان کلام افرادی در هر یک از این دیدگاهها کمک شایانی به آشنایی برادران اهل سنت با این گرایشهای سلفی تکفیری و روشن شدن این دیدگاهها میکند.الف - دیدگاه مبتنی بر شرک بودن تقلید مذاهب اربعه
- ابن تیمیه
که همه سلفیان در فکر و عقیده وامدار او به شمار میروند، معتقد است که تقلید از یک فرد به صورت مطلق و التزام به یک مذهب مشخص غیر از مذهب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جایز نیست. (16) او در فتوایی علیه عامه اهل سنت، اعلام میدارد هر کس به یک مذهب خاص از مذاهب چهارگانه فقهی اهل تسنن تعصب ورزد جاهلی و گمراه، بلکه کافر است و چنین کسی که معتقد به وجوب تبعیت یکی از ائمة اربعه بعینه باشد باید از این عقیده خود توبه کند والا باید کشته شود! وی میگوید: مسلمان چنین چیزی نمیگوید که بر عامه مردم واجب است از فلانی یا فلان کس تقلید کنند. (17)- محمد بن عبدالوهاب:
بنیان گذار وهابیت در نامه خود به عبدالوهاب بن عبدالله بن عیسی، فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند و مینویسد:پاسخ به این دیدگاه
متاسفانه سلفیان تکفیری، به تکفیرهای بی رویه و بی دلیل عادت کردهاند. در این جا همم ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب دلیل قانع کننده ای برای شرک شمردن این عمل صدها میلیون مسلمان ندارند؛ چون شرک تعریف و ملاکی دارد که تقلید، آن هم در فروع (نه در اصول) جزء آن نمیشود. شرک یک امر تعبّدی نیست که کسی بگوید رفتاری شرک است و ما هم تعبدا قبول کنیم. شرک به معنای قائل شدن شریک برای خداوند است (25) و شریک به معنای هم ردیف است. تقلید از مذهب خاصی، ربطی به شریک قائل شدن برای خدا ندارد. (26) و هیچ گاه برای کسی که تخصص در دین ندارد و خودش مستقیم نمیتواند سراغ آیات و روایات برود و از آن احکام دیـن را استنباط کند، پذیرش حرف متخصص این رشته، شریک قائل شدن برای خدا نیست.ب - دیدگاه مبتنی بر بدعت بودن تقلید مذاهب اربعه
- ابن قیم
شاگرد ابن تیمیه هم همانند استادش بیان میدارد که تقلید از یک نفر خلاف سیره صحابه و از بزرگ ترین بدعتها و قبیح ترین کارهاست. (31)پاسخ به این دیدگاه:
جواب نقضی:
اگر بدعت باشد کار شما هم بدعت است؛ چون در زمان صحابه، یقیناً اجتهاد و تقلید بمانند شما هم نبوده است. هر دو راه جدید است هم راه عامه اهل سنت و هم راه سلفیان تکفیری. پس این گونه نیست که راهی که عامه اهل سنت رفتند و قرنها به آن پایبند بودند یک باره بدعت بشود و راهی که ابن تیمیه در قرن هشتم پیش گرفت و شما دنباله روی آن هستید راه صحابه و راه حق باشد!جواب حلی:
زمان پیامبر و صحابه، نیازی به اجتهاد و تقلید نبوده است. واضح است صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با وجود ایشان از کسی تقلید نمیکردند و مسائل دینشان را از پیامبر میپرسیدند. بعد از پیامبر هم چون آنها خیلی مسائل را زمان پیامبر از حضرت بلاواسطه یا با واسطه شنیده بودند به همان عمل میکردند و اگر مسئله ای نشنیده بودند از بقیه صحابه که شنیده بودند میپرسیدند و حتی تابعین هم به احادیث پیامبر که از طریق صحابه به آنها میرسید عمل میکردند. و بعداً به تقلید نیاز پیدا شد؛ کم کم صحابه و تابعین که از دنیا رفتند و مسائل جدید پیش آمد نیاز به اجتهاد در مسائل مستحدثه و مسائلی که از پیامبر نرسیده بود پیدا شد و به تبع آن، بحث تقلید هم پیش آمد، لذا اصل تقلید به معنای امروزی در زمان صحابه نبود. اما اکنون که نیاز هست باید چه کنیم؟ آیا بگوییم چون صحابه نکردند ما هم نکنیم؟!. این معنایش این است که یا باید بگوییم در مسائلی که از پیغمبر به ما نرسیده و مسائل مستحدثه وظیفه ای نداریم، که این حرف مخالف عقل و اجماع است و هیچ کس تابه حال این را نگفته است، یا باید وظیفه خود را با اجتهاد و وظیفه مردم را هم از طریق تقلید مشخص کرد؛ که وظیفه متعیّن در همین است و مطابق عقل و اجماع و دلایل دیگر از قرآن و سیره مسلمین است.ج - دیدگاه مبتنی بر حرام بودن تقلید مذاهب اربعه
- البانی
در تعلیق خود بر حدیثی در کتاب حافظ منذری (مختصر صحیح مسلم) فقه سایر مذاهب خصوصاً مذهب حنفی را در کنار کتاب تحریف شده انجیل قرار میدهد و میگوید: «عیسی (علیه السلام) به شرع ما و بر اساس کتاب و سنت حکم میکند، نه به غیر آن مثل انجیل و فقه حنفی و...». (34) او شیوه مقلدین مذاهب را نیز شیوه مقلدین جامدی میداند که اولاً: هرگز توجهی به گفتار خدا و پیامبر ندارند. ثانیاً: به فتوای ائمة فقهی دیگر توجهی ندارند. (35) وی اسلام برگزیده را اسلام سلفیها میداند.- شوکانی:
منع از تقلید را مذهب جمهور میداند و عدم جواز تقلید از اموات را به اجماع میداند. او میگوید:- صالح الفوزان
او تقلید مذاهب اربعه از امامان خود را تقلید کورکورانه میخواند. (40)- ابن عثیمین
ابن عثیمین، حصر مذاهب اربعه را قبول ندارد و میگوید:- قرضاوی
یوسف قرضاوی در کتاب خود الاجتهاد فی الشریعه الاسلامی مینویسد:- محمد تاجا
ایشان در کتاب المذاهب الفقهیة الاسلامیه و التعصب المذهبی میگوید:دلایل سلفیان تکفیری بر عدم جواز تقلید:
1. آیات قرآن در نکوهش تقلید؛ مانند این آیه: (وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یعْقِلُونَ شَیئًا وَلَا یهْتَدُونَ)؛ (45) و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم، آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)».مناقشه در استدلالی:
الف - این آیات در نکوهش و منع تقلید در اصول دین میباشد، در حالی که محل اختلاف و بحث ما تقلید در فروع دین است.مناقشه در استدلال:
اولا: اصل کلی در همه امور اباحه است. (48) بر این اصل، ادله فراوان وجود دارد که اصولیون در جای خود آن را بحث کردهاند. از جمله آیه (لا یکلف الله نفسا الا ما آتاها) و روایت «کل شیء هو لک حلال حتی تعرف الحرام...» و آیات و روایات دیگر و حکم عقل. حتی خود ابن تیمیه هم به این اصل پای بند است. (49) بنابراین تا وقتی که در امری نهی وارد نشده باشد حکم اولی اباحه است.مناقشه در استدلال:
بسیار روشن است که این، ادعایی واهی و بدون دلیل است؛ زیرا اگر فقط همین مقلدین مذاهب اربعه را که بزرگان اهل سنت در سدههای متمادی را شامل میشود در نظر بگیریم کافی است در این که بگوییم مذهب جمهور بر خلاف این ادعاست، بلکه شکی نیست که تا قبل از ظهور سفیان، اجماع بر جواز تقلید بوده است (51)؛ و طبق دیدگاه غالب میان اهل سنت که اجماع را اتفاق علمای عصری از اعصار تعریف میکنند (52) این اجماع معتبر است و نظر مخالفین معدود وهابی و سلفیان تکفیری به آن ضرری نمیرساند.ادلّه جواز تقلید
عموم مسلمانان نمیتوانند مسئولیت استنباط و اجتهاد را بر عهده بگیرند، در این صورت باید همه کارها تعطیل شود و همه دنبال اجتهاد بروند، زیرا فراگرفتن علوم مقدماتی اجتهاد و نیز علومی که مستقیماً در اجتهاد مؤثر است سالها طول میکشد، علاوه بر این که نوجوان دختر و پسر از ابتدای بلوغ باید به مسائل دین عمل کند و آن موقع، یقیناً نمیتواند اجتهاد کند؛ فخر رازی هم به همین مطالب اشاره کرده است. (53)1. آیات:
- (وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ)؛ (54)2. سیره عقلایی
سیره عقلا در همه عصرها بر این بوده که در همه علوم و فنون به افراد متخصص و خبرهی آن علم و فن مراجعه کنند و شارع هم این سیره را رد نکرده است. در فقه هم باید به متخصص آن رجوع کرد. حالا اگر خود توانست متخصص را تشخیص دهد به او رجوه میکند و احکام دینش را از او میگیرد و اگر هم خود نتوانست، به کسانی که قادر بر شناسایی متخصص و عالم شایسته افتاء هستند مراجعه کرده و با راهنمایی آنها از آن فقیه تقلید میکند؛ مانند این که یک مریض وقتی متخصص بیماری خود را نشناسد به کسانی که میشناسند مراجعه کرده و از آنها میپرسد.3. سیره مسلمین
سیره مسلمین نیز همیشه بر همین بوده که فقط عده ای خاص دنبال اجتهاد بروند و بقیه. با تقلید از مجتهد در فروع دین - به امور دیگر لازم برای جامعه بپردازند. عموم مسلمانان وقتی تشخیص دادند یک نفر عالم تر است از همان شخص خاص تقلید میکنند. سلفیهای تکفیری به مخالفت با این سیره پرداخته و مسلمانان را مبدع یا مشرک میخوانند.4. اجماع
اجماع بر جواز تقلید از بعضی بزرگان اهل سنت نقل شده است. فخر رازی میگوید: جایز است فرد عامی در احکام شرعی از مجتهد تقلید کند و اجماع امت بر این مسئله وجود دارد و هرگز علما بر مردم عادی برای پذیرش اقوالشان ایراد گرفتند و از آنان نمیخواستند که علت اجتهادشان را بپرسند. (56) هم چنین از بعضی علمای شیعه هم اجماع نقل شده است: مانند سیر مرتضی (57)، محقق حلی (58) و شیخ بهایی (59).5. عسرو حرج
در تقلید جایز نباشد مردم به زحمت و مشقت میافتند. هم چنین منع از تقلید از یک نفر بعینه نیز عسرو حرج دارد. برای عامی، که سوادی ندارد یا اگر دارد نمیتواند تشخیص دهد که کدام امام و مجتهد درست میگوید و کدام درست نمیگوید، ممکن نیست قول حق را در هر مسئله تشخیص دهد و اگر هم امکان داشته باشد عسرو حرج دارد، و لذا به یکی از ائمة که علمش به وجهی برای او ثابت شده است اکتفا کرده و به فتاوای وی عمل میکند.دیدگاه مخالفین سلفیان تکفیری
اما غیر تکفیریها اعم از سلفیان (مثل دیوبندیه) و غیرسلفیان، نظری کاملاً مخالف با سلفیون تکفیری دارند؛ بعضی از آنها را نقل میکنیم:شیخ محمد عبده:
او در کتاب الاسلام و النصرانیه با اشاره به وهابیت. که منکر تقلیدند. مینویسد:دیوبندیه:
- حسین احمد مدنی (1296-1377 ق): او از مبارزان استعمار و مؤلف کتاب الشهاب الثاقب علی المستشرق الکاذب است. وی نزد دیوبندیه به «شیخ الاسلام» معروف است و بعد از کشمیری، رئیس مدرسان دیوبند گردید. او در مورد تقلید میگوید:- احمد خلیل سهارنپوری:
وی میگوید: بر هر کسی واجب است که مقلد یکی از ائمة اربعه باشد و ما بسیار تجربه کردهایم که هر کسی تقلید ائمة را کنار بگذارد و از هوای نفس تبعیت کند. نتیجه اش سقوط در دره الحاد و زندقه میباشد، ما و مشایخ ما در اصول و فروع، مقلد امام ابوحنیفه میباشیم و خداوند ما را بر این عقیده بمیراند و با ابوحنیفه محشور کند. (62)- محمد زکریا کاندهلوی:
او تقلید را واجب میداند و در جواب سؤالی که خود مطرح کرده مبنی بر این که آیا شما تقلید یا حنفی را ترک کردید میگوید: من هرگز تقلید شخصی و مذهب حنفی را ترک نکرده ام. (63)- شیخ محمود الحسن الدیوبندی ملقب به شیخ الهند:
او میگوید: در مسئله «خیار» هرچند ابوحنیفه با جمهور مخالفت کرده و اساتید ما حق را در این مسئله با شافعی میدانند، اما قائلند ما مقلدیم و واجب است از اماممان ابوحنیفه تقلید کنیم. (64)ملاعلی قاری:
وی در رساله تشییع الفقهاء نوشته است: واجب است یکی از این مذاهب اربعه معیّن شود. (65)شیخ عبدالحق دهلوی:
او در شرح سفر السعادت مینویسد: «خانه دین این چهارند (چهار مذهب فقهی) هر که به راه دیگر روز در دری دیگر بگیرد ایران عبث و لهو باشد و از راه مصلحت بیرون افتادن است.» (67)خاتمه
صالح الفوزان وهابی، مردم را به چهار صنف تقسیم میکند: قسم اول: کسانیاند که میتوانند به اجتهاد مطلق دست یابند؛ یعنی، از کتاب و سنت استنباط کنند. قسم دوم: کسانی که استطاعت برای اجتهاد مطلق ندارند، ولی میتوانند بین اقوال اهل علم ترجیح دهند به این که بر کدام قول دلیل وجود دارد و بر کدام قول وجود ندارد. قسم سوم: کسانی که توانایی ترجیح هم ندارند، اما زمانی که فهمیدند بر قولی از اقوال دلیل وجود ندارد آن را نمیپذیرند. قسم چهارم: هیچ کدام از این امور را نمیتوانند انجام دهند. که همان عوام هستند و بر این افراد واجب است از اهل علم سؤال کنند؛نتیجه گیری
یکی از وجوه تمایز بین مذاهب اهل سنت و تکفیریها مسئله تقلید است؛ برخلاف اهل سنت که تقلید از مذهب خاصی را وظیفه واجب خود میدانند و بر آن پای بند هستند، وهابیت و جریانهای تکفیری این اعتقاد مذاهب اربعه را ضلالت و گاهی حتی شرک خواندهاند.پینوشتها
1. پژوهشگر مؤسسه تحقیقاتی دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام) و کارشناس ارشد مذاهب اسلامی.
2. بقره، آیات 189 و 215.
3. نساء، آیه 127؛ مائده، آیه176.
4. ابن مبارک، ابوعبدالرحمن، الزهد و الرقائق، ج 2، ص 57. قَالَ ابنُ عُمَرَ: «إِنَّکُم :تَستَفتُونَنَاءَ استِفتاءَ قَومٍ، کأَنَّا لَا نُسالُ عَمَّا نَفتیِکُم بِهِ»؛ قسطلانی، احمد بن محمد، إرشاد الساری لشرح صحیح البخاری، ج5، ص291؛ خطیب بغدادی، الفقیه و المتفقه، ج3، ص 342؛ صدیقی عظیم آبادی، محمد اشرف، عون المعبود شرح سنن أبی داود، ج 1، ص 256.
5. «(قَلَّدتُ) المَرأهَ (تَقلِیداً) جَعَلتُ (القِلَادَة) فِی عُنُقِهَا» فیومی، احمد بن محمد المصباح المنیر، ج 2، ص 512.
6. فواد الفرام، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ج 1، ص705.
7. «فالتقلید سمّى تقلیدا لأنّ المقلّد یجعل ما یعتقده من قول الغیر کحق أو باطل قلادة فى عنق من قلّده. فإذا قلّد فلان آخر یعنى أنه جعل أعماله على رقبته.» (محمد جمیل حمود، الفوائد البهیة فى شرح عقائد الإمامیه: ج 1؛ ص 59).
8. همان. شرح کشف المراد هم همین تعریف را میآورد و برای آن مثالی میزند: «فی المثل در باب وضو برای مکلف شکی پیش میآید و به مجاهد مراجمه مینماید و وقتی که از زبان وی حکم شرعی را شنید پذیرفته و بدان عمل میکند بدون این که بپرسد دلیل بر این حکم چیست.» (علی محمدی، شرح کشف المراد، ص23). دانشنامه عقاید اسلامی هم به همین مضمون تقلید را تعریف کرده است: «تقلید، پذیرفتن رأی دیگران بدون درخواست برهان است». محمدی ری شهری، دانشنامه عقاید اسلامی، ج 1، ص30).
9. «والصواب أن المراد: الاخذ بمذهب الغیر مطلقا سواء کان المذهب قولا أو فعلا أو تقریرا» (شنقیطی، قمع اهل الزیغ و الالحاد عن الطعن فی تقلید ائمة الاجتهاد، ص 75.
10. ابن عثیمین، اصول الفقه، ص 87.
11. ابن منظور، لسان العرب، ج 2، ص 530. در مورد معنای جهد نیز میگوید: «الجَهدُ و الجُهدُ: الطاقة، تقوله اجهَد جَهدَک؛ و قیل: الجَهد المشقه و الجُهد الطاقة». راغب هم شبیه آن معنا کرده و مینویسد: «الجَهدُ و الجُهدُ: الطاقة و المشقة». (مفردات الفاظ القرآن، ج1، ص 208) قاموس قرآن هر دو را به معنای صعوبت و مشقت میگیرد، ( علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج3، ص77)
12. حسین خداپرست، ترجمه مفردات راغب، ج 1، ص 424. فرهنگ ابجدی هم اجتهاد را به معنای کوشش بسیار میگیرد: «اجتَهَدَ - اجتِهَاداً [جهد] فی الأمر: در آن کار کوشش بسیار نموده (فواد افرام، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ج1، ص15).
13. محمدتقی حکیم، اصول العامه فی الفقه المقارن، ص 534.
14. «استفراغ الوسع فى طلب الظن بشى من الاحکام الشرعیة على وجه یحس من النفس العجز عن المزید علیه». (همان).
15. ابن عثیمین، اصول الفقه، ص85.
16. «وَلَا یجِبَ عَلی أحَدٍ مِن المُسْلِمِینَ التِزامُ مَذهَبٍ شَخصٍ مُعَینٍ غَیرِ الرَسُول». (ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج 20، ص209).
17. «وَ إذا کانَ الرَجُل مُتَبعاً لِأبی حَنِیفَهَ أو مَالِک أو الشَافِعی أو أحمَدَ: وَرَای فِی بَعضِ المَسائِلَ أنَ مَذهَبَ غَیره أقوَی فَاتَبعَهُ کانَ قَد أَحسَنَ فِی ذَلکَ وَ لَم یَقدَح ذَلکَ فِی دِینِه. وَلَا عَدَالَتِهِ بِلَا نِزاعٍ؛ بَل هَذَا إلَی بالحقَّ وَ اُحَبُّ إلی الله وَ رَسُوله صَلَى اللهُ عَلیهِ وَ سَلَم مِمَّن یَتَعَصّبُ لَوَاحِدِ مُعَین غَیر النَبِى صَلَى الله عَلَیه وَ سَلَم کَمَن یَتَعَصَبُ لمَالِکَ أوَ الشَافِعی أو أحمَد أو أبى حَنِیفه وَ یَرَى أن قَولَ هَذَا المُعَینِ هَوُ الصَوَابُ الذِى ینبَغِى اتِّبَاعُهُ دُون قَولِ الإمَامِ الَذِی خَالفَهُ، فَمَن فَعَل هَذَا کانَ جاهِلاَ ضَاَلاً: بَل قَدْ یَکُونُ کافراً؛ فَإنَهُ مَتَی اعتَقَدَ أنَه یجِبُ عَلی النَاسِ اتِّباعُ واحِدِ بِعَینهِ مِن هَؤلاءِ الأئمّة دُون الإمَامِ الآخِر فَإنهَ یجِبُ أن یستَتَابَ فَإن تَابَ وَ إلَا قُتِلَ. بَل غَایَهُ مَا یقَالُ: إنَّهُ یسُوغُ أو یَنبغِیَ أو یجِبُ عَلَى العَامًى أن یَقلِدَ وَاحداَ لَا بِعَینِه مِن غَیرِ تَعَیینِ زَیدِ وَ لَا عَمَّرو. وأمّا أن یقُولَ قَائِلٌ: إنَهُ یجِبُ عَلَی العامَهِ تَقلِیدُ فُلَانٍ أو فُلَانٍ فَهَذَا لَا یَقُولُهُ مُسلِمُ» (همان، ج22، ص 228 و249).
18. همان، ج4، ص106.
19. «ابن تیمیه عندما قسم طرائق العلماء لیس فهم العقائد الإسلامیة إلى اربعة أقسام: جعل القسمین الأول و الثانی من نصیب الفلاسفة و المعتزلة و بین طریقتهم، أما القسمین الأخیرین فهما ما سلکه الأشعری والماتریدی فی فهم العقائد. و بعد هذا التقسیم قرر ابن تیمیه إن منهاج السلف لیس واحدا من هذه الإربعة بل هم غیرها. و المحصلة المنطقیة لهذا الکلام و غیره مما یعتقد به السلفیة المعاصرون هو أن مذاهب «أهل السنة و الجامعة» فی الأصول و الفروع لیست من السلف الصالح فی شی» (سید محمد کثیری، السلفیه بین اهل السنه و الامامیه، ص67).
20. (اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ) [التوبه: 31] فسرها رسول ال
کلماتی برای این موضوع
افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب جهادی های …افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب سلفی جهادی پدر فکری طالبانیسم افکار و سلفیگری ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد…سَلَفی به گروهی از مسلمانان اهل سنت گفته میشود که به دین اسلام تمسک جسته و خود را پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیبخشی از سخنان حضرت آیتالله خامنهای؛عمر مبارک امام رضاسلاماللهعلیهتقریباً ارتباطات و رسانه ها مقالات مفیدارتباطاتارتباطات سیارارتباطات زیرساختارتباطات فن آواارتباطات سازمانیارتباطات بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …پس در واقع علامه مجلسیره اینجا می خواسته بفرماید منظور از عرب در این روایت دوستان
دیابت شیرین بیماری بوده که در آن به دلیل تولید ناکافی انسولین و یا مقاومت انسولین، سلول های بدن قادر ادامه ...
علائم و نشانه های اولیه ی دیابت که نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد.دیابت یک نوع بیماری مزمن بوده که می تواند پیشگیری شود، اما قابل درمان قطعی نیست. علائم اولیه ی این بیماری ادامه ...
علائم شایع دیابت در زنان که نباید نادیده گرفته شود.دیابت یک اختلال در سوخت و ساز بوده که به واسطه ی سطوح بالای گلوکز در خون ایجاد می شود. مردان و زنان هر ادامه ...
علائم اولیه ی ویروس HIV در مردانHIV یا ویروس نقص ایمنی بدن انسان به علت سندروم نقص ایمنی اکتسابی به وجود آمده که طی این بیماری سلول های ادامه ...
علائم HIV در زنان بعد از یک سالعلائم اولیه ی ایدز در زنان و مردان شبیه بیماری های دیگر می باشد. در این مقاله اطلاعاتی در رابطه با علائم ادامه ...
مورخان صهیونیست و علم یهودیشناسی1. بیشتر منابع و مأخذ موجود در بررسی صهیونیسم و اسرائیل، همان منابع صهیونیستی میباشد! در نتیجه مطالعهکنندگان، ادامه ...
مورخان اروپایی و صهیونیسمامپریالیسم جهت تحقق اهداف خود در کشورهای مستعمره از هر اقدامی استفاده میکند. یکی از ابزارهای تحقق اهداف ادامه ...
فروریختگی نظام استعماری و پیدایش تاریخنویسی نواستعماریدر دوران پس از جنگ جهانی دوم، جهان شاهد فروریختگی و تجزیه امپراتوریهای استعماری بود. طی این مدت، بسیاری ادامه ...
آشنایی با برخی اصطلاحات و مفاهیم کلیدی مرتبط با یهودصهیون یا صیون نام کوهی است در اورشلیم که هیکل یا معبد بنیاسرائیل بر آن ساخته شده بود، لذا معنی لغوی ادامه ...