بامداد – با به کارگیری حسگر ساخته شده از گرافن – یک لایه نازک از اتم کربن – محققان دانشگاه کالیفرنیا-ایرواین، دیدگاه جدیدی نسبت به روند برنامه ریزی مرگ سلولی در میتوکندری بدست آوردند، و احتمالا راه جدیدی برای مجبور کردن سلول های سرطانی به خود تخریبی پیدا کردند.
برای مطالعه ای که پیتر برک، استاد دانشگاه کالیفرنیا-ایرواین، مهندس پزشکی و شیمی و تیمش – با همکاری محققان دانشگاه هاروارد و دانشگاه پنسیلوانیا -انجام دادند، روش الکترونیکی نظارت بر تغییرات در میتوکندری ایجاد شد که می تواند شروع روند خود نابودی سلول های سرطانی را نشان دهد. صدها و حتی هزاران میتوکندری، هر کدام باغشای درونی و خارجی، در هر یک از سلول های ما وجود دارند. میتوکندری به عنوان نیروگاه سلول شناخته می شود، آنها انرژی سوخت و ساز را از کربوهیدرات ها و چربی برای ایجاد انرژی می گیرند که سلول می تواند آن را بعنوان ولتاژ در سراسر سطوح استفاده و ذخیره کند. اما آنها یک نقش ثانویه نیز دارند: تنظیم مسیر زندگی تا مرگ یک سلول!
برک و همکارانش حدود ۱۰۰۰۰ میتوکندری (خالص) که از سلول هایشان جدا شدند را از طریق آنتی بادی یا پادتنی که قادر به شناخت پروتئین در غشای بیرونی خود بود را به یک سنسور گرافن چسباندند. کیفیت گرافن سبب عملکرد یک سنسور دو حالته شد؛ حساسیت الکتریکی استثنایی آن سبب شد محققان نوسانات را در سطح اسیدیته اطراف میتوکندری اندازه گیری کنند، در حالی که شفافیت نوری آن، استفاده از رنگ های فلورسنت را برای رنگ آمیزی و تجسم ولتاژ در سراسر غشاء داخلی میتوکندری ممکن ساخت. این قابلیت اندازه گیری سطح اسیدیته و ولتاژ غشا به طور مستقل به دو نتیجه مهم تبدیل می گردد.
محققان برای اولین بار نشان دادند که غشاهای درونی و بیرونی میتوکندری، که مسئول عملکردهای متفاوت هستند، به فرآیندهای یکدیگر مرتبط هستند؛ دوم، آنها دو گرادیان الکتروشیمیایی جدا و مستقل را شناسایی کردند که اینطور فکر می شد یکی از آنها وجود دارد. یکی در فضای بین غشای درونی و بیرونی قرار دارد، در حالی که دیگری در پاکت های غشای داخلی احاطه شده است. این کشف باعث تغییر درک علمی از تبدیل شیمیایی مواد مغذی به انرژی الکتریکی شد که سلول ها را در موجودات زنده قادر می سازد تا فعالیت و کار کنند. مهمتر از آن، شاید، محققان این دو گرادیان الکتروشیمیایی را با تنظیم آپوپتوز یا مرگ برنامه ریزی شده سلولی متصل می کنند، با توجه به تغییرات در عملکرد میتوکندری که می تواند بر تصمیم گیری مسیر زندگی یا مرگ تاثیر بگذارد.
برک گفت: «این نشان می دهد که رابطه ای بین انرژی و آپوپتوز وجود دارد.» وی افزود: « درک مسیر میتوکندریایی آپوپتوز برای دستکاری بیماری های مختلف، از جمله سرطان مهم است. ما سیستم جدیدی برای بررسی تغییرات عملکردی در میتوکندری پستانداران ایجاد کردیم، اما هنوز هم سوالاتی وجود دارد. سنسور گرافن به ما چیزهای زیادی می گوید، اما اگر بخواهیم به سوی ریشه کن کردن سلول های سرطانی برویم، نیاز به توسعه ابزارهای بهتر برای بررسی چگونگی روند این تصمیمات زندگی / مرگ سلول ها داریم. باید قادر به دیدن داخل این ساختارهای نانومقیاس برای درک آنها باشیم. جزئیات بیشتر این پژوهش در نشریه ی Scientific Reports منتشر شده است.
سایت علمی بیگ بنگ
نوشته روش جدید برای از بین بردن سلول های سرطانی اولین بار در بامداد پدیدار شد.
فناوری جدید تولید سلول بنیادی پرتوان القایی (iPS) با کمک یک ژن منفرد در دومین سمپوزیوم سلولهای پرتوان القایی و کاربردهای درمانی، بررسی میشود.
هدف از برگزاری دومین سمپوزیوم سلولهای بنیادی پرتوان القایی و کاربردهای درمانی که 12 دی ماه امسال در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر و با همکاری ستاد توسعه علوم و فناوریهای سلولهای بنیادی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برپا میشود. آشنایی قشرهای مختلف درگیر این موضوع با تکنولوژی و فناوری جدیدی تحت عنوان باز برنامهریزی در مبحث استم سل است.
معرفی سلولهای iPS و تاریخچه، کاربرد سلولهای iPS در پزشکی بازساختی (Regenerative Medicine) و کاربرد سلولهای iPS در درمان بیماریهای قلبی و خونی همچنین کاربرد سلولهای iPS در درمان بیماریهای چشم و کاربرد سلولهای iPS در درمان آسیبهای مغزی و نخاعی از جمله مهمترین محورهای اصلی در این سمپوزیوم به شمار میروند.
این سلولها همانند سلولهای بنیادی توانایی تقسیم نامحدود و تمایز به انواع ردههای سلولی را دارند. این سلولها از باز برنامهریزی ژنومی سلولهای تمایزیافتهای بدست میآیند که ژنهای پرتوانی در آنها مجدداً روشن شده است.
از سلولهای iPS تولید شده میتوان برای تولید مدلهای حیوانی بیماریهای انسانی و ارزیابی دارودرمانی و ترمیم بافتی استفاده کرد.
از دیگر اهداف مهم در راستای برگزاری این سمپوزیوم، پرداختن به بحث نقش و کاربرد سلولهای پرتوان القایی در درمانهای آینده پزشکی از جمله بحث فراهم سازی سلولهای بنیادی از خود فرد بیمار است که بتواند به صورت اتولوگ استفاده شود.
یکی از مهمترین دلایلی که این منع پیوند بر اساس رده سنی به وجود آمده، این است که هر چقد سن بالاتر میرود اسکلت سلولی هم تغییر و رشد پیدا میکند، در نتیجه تعداد سلول کافی بر اساس وزن بدن نخواهیم داشت؛ ولی با ابداع روش تولید سلولهای بنیادی خونسازی که سازگار هستند، میتوانیم به صورت نامحدود سلولهای بنیادی را تولید کنیم و بعد برای بیمار حائز شرایط استفاده کنیم و حتی میتوانیم اگر نیاز بود تصحیح ژنتیکی قبل از پیوند را انجام دهیم.
بر اساس اعلام روابط عمومی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، تمایز سلولهای پرتوان القایی (iPS) به سلولهای عصبی، کبدی، مولد انسولین، استخوانی، خونی و سایر بافتی نویدبخش آیندهای درخشان در استفاده از سلولهای iPS آلوژنیک این سلولهاست، مشروط بر آنکه مشکل «دفع پیوند» رفع شود که این مشکل درحال حاضر بدلیل محدودیتهای تکنیکی و اخلاقی استفاده از سلولهای بنیادی جنینی یا مشتقات آنها بهدلیل غیرخودی بودن سلولها پیش میآید و مانعی بزرگ در مسیر کاربردی کردن آنها در مطالعات انسانی است.
بامداد : محققان علوم بیوسیستم و مهندسی ETH در زوریخ موفق به تبدیل بافت چربی پهلو به سلول های بتا برای درمان دیابت شدند.
به گزارش بامداد به نقل از ایرنا از ساینس، در این روش، سلول های بنیادی بافت چربی استخراج شده و با استفاده از یک نرم افزار ژنتیکی، به سلول های بتا تبدیل می شوند. سلول های بتای تولید شده به این روش، در حضور گلوکز، هورمون انسولین ترشح می کنند. عملکرد این سلول ها دقیقا مشابه سلول های طبیعی بتای موجود در پانکراس است. سلول های بتا، نوعی از سلول های پانکراس هستند که وظیفه اصلی آنها ترشح انسولین است.
کاربرد نرم افزار ژنتیکی در تولید سلول های بتا، رشد مجدد فاکتورهای رشد است. فاکتورهای اصلی مورد نظر Ngn3،Pdx1 و MAFA هستند که غلظت آنها در طول فرآیند متغیر است.
میزان انسولین ترشح شده توسط سلول های بتای مصنوعی، کمتر از سلول های طبیعی است؛ ولی موفقیت بزرگی در درمان دیابت محسوب می شود.
دیابت به علت ناتوانی بدن در تولید یا مصرف انسولین بوجود می آید. انسولین هورمونی است که توسط سلول های بتا در لوزالمعده تولید می شود و نقش آن استفاده از قند به عنوان عظیم ترین منبع انرژی بدن است.نتایج این تحقیقات در نشریه Nature Communications منتشر شده است.
اخبار پزشکی – ایرنا
بامداد – جریان آب در غشاء یک سلول برای فرآیند تغییر شکل سلولی لازم است. سلولهای زیست شناختی برای حرکت به اطراف، برقراری ارتباط یا احساس محیط پیرامونشان تغییر شکل میدهند. چنین تغییر شکلهایی اغلب با تشکیل یک برآمدگی گرد در غشاء سلول یا به اصطلاح «تاول» شروع میشود.
به نقل از انجمن فیزیک ایران، پژوهشگران عموماً فرض میکنند که تاولها بدون هرگونه تغییر در حجم سلول شکل میگیرند، درست مثل بادکنکی پر از جریان آب که اگر از یک جا فشرده شود در جای دیگری باد میکند. اما اکنون کاترینا لاپورتا و همکارانش از دانشگاه میلان ایتالیا، با آزمایش و شبیه سازی نشان دادهاند که تغییرات حجمی ضروری است.
یک تاول وقتی تشکیل میشود که اسکلت سلولی– ساختار شبکهای سخت درست زیر غشا،- منقبض شده و تولید برآمدگی در غشاء میکند. اما نشانههایی در دست است که در این فرآیند آکواپورینها هم دخیل هستند، یعنی کانالهایی در غشاء که به آب اجازه عبور میدهند. برای مطالعهی نقش تغییرات حجمی، محققان به بررسی جنین تک سلولی گورخرماهی که به طور پیوسته تولید تاول کرده و سپس جمع میشد پرداختند. این گروه سلولهای معمولی را با سه نوع جهش یافته توسط مهندسی ژنتیک مقایسه کردند: سلولهایی با تولید آکواپورین زیاد (AQP+)، سلولهایی با تولید آکواپورین کم (AQP-) و سلولهایی که انقباضات اسکلت سلولی آنها مهار شده بود (DN-ROK).
لاپورتا و همکارانش از تصویربرداری سریع با رنگ غلیظ غشاء استفاده کردند تا سلولها را در حال تولید و انقباض تاولها مشاهده کنند و با پردازش فیلمها توانستند تغییرات حجم و سطح را اندازه بگیرند. آنها دریافتند که افت و خیزهای حجم و سطح در سلولهای AQP+ بیشتر و در AQP- و DN-ROK کمتر است. دو نوع سلولِ کم تغییر اثرات مشابهی نشان میدادند که پیشنهاد میکرد در تشکیل تاول، تنظیم شارش آب توسط آکواپورینها به اندازهی انقباضات اسکلت سلولی اهمیت دارد. مدل عددی گروه این نظر را تائید کرده و نشان میدهد که دادهها تنها در صورت تخلخل زیاد غشاء قابل بازتولید است. این تحقیق در Physical Review Letters به چاپ رسیده است.
سایت علمی بیگ بنگ
نوشته کمک کردن جریان آب به حرکت کردن سلول ها اولین بار در بامداد پدیدار شد.
برترین ها: هفته گذشته شورلت برای مدل های میان رده پیکاپ کلرادو 2017 خود یک موتور جدید 6 سیلندر با هشت دنده اتوماتیک معرفی کرد. این طور که معلوم است، این همه قدرت کلرادو نبود که تا به حال از آن دیدیم و با این موتور جدید به قدرت آن افزوده شد.
لازم به ذکر است، سوخت هیدروژن در تراک های سلولی که امروزه می بینیم نیز محصول همکاری مشترک بین جنرال موتورز و تاردک درسال 2015 است.
در پروژه تراک سلولی، در واقع تاردک قصد داشت تا تکنولوژی اتومبیل هایی که سوخت زیادی مصرف می کنند را دگرگون کند. و در ازای درخواست مشاوره از جنرال موتورز در این راستا، حاضر بود تا بازخورد اپلیکیشن به کار رفته در تکنولوژی سلول سوختی غیر استاندارد در بین مصرف کنندگان را در اختیار جنرال موتورز قرار دهد.
با این رویکرد، در واقع نیاز نبود تا تاردک خودش از ابتدا اقدام به تولید سلول های سوخت هیدروژنی نماید و جنرال موتورز هم بازخورد مناسب اطلاعتی از وضعیت کارکرد سلول های سوختی حاضر در خیابان هاه به دست می آورد که این موضوع برای هر دو شرکت در زمان و هزینه صرفه جویی می کرد.
در علاقه تاردک برای استفاده از سلول سوخت هیدروژنی در تراک ها نباید خیلی تعجب کنیم. چرا که این سلول ها EV هایی هستند که در چند دقیقه پر می شوند و به جای خروج دودهای سمی از اگزوز شاهد خروج بخار آب خواهیم بود که یکی دیگر از مزایای این تکنولوژی به شمار می رود.
این بدان معناست که نظامیان با استفاده از این تراکها بطور موثرتری قادر به حرکت و انجام ماموریت خواهند بود و ماموریت های خود رابا قدرت بیشتری انجام میدهند. از این گذشته، این تکنولوژی مختص مصارف نظامی نخواهد بود و شما می توانید به زودی اتومبیلی با سوخت هیدروژنی خریداری نموده و از آن استفاده کنید.
جنرال موتورز و تاردک قصد دارند تا در پاییز امسال به طور رسمی از این تراک ها در اجلاس AUSA که در واشنگتن برگزار می شود رونمایی کنند.
جام جم سرا به نقل از ایران: حالا حسابش را بکنید که عبارتی همچون «سلولهای بنیادی» هم در کنار نام دارو بنشیند. آن وقت است که دیگر حجت بر بیمار و بستگانش تمام میشود که داروی نوظهور، درمان اول و آخر دردشان است. قدم بعدی، خرید دارو است که کمترین زحمتش، یک تلفن کردن است به شماره ای که از آگهی اعلام شده و بیشترینش هم پرداخت مبلغ دارو، که احتمالاً به جیب بیمار فشار هم میآورد؛ اما امید به بهبود هم چیز کمی نیست و به هرحال باید بهایش را پرداخت.
قرصهای معجزهگر که در ترکیبشان از سلولهای بنیادی استفاده شده، میشود تنها دلخوشی بیمار.بحث از سلولهای بنیادی و سلول درمانی که میشود، با توجه به آگاهی کمی که میان مردم راجع به این مفاهیم پزشکی وجود دارد، ممکن است تعبیرهای مختلفی از موضوع شود. بسیاری از مردم، اطلاع درستی از این موضوع ندارند و تنها میدانند که سلولهای بنیادی، دوای خیلی دردها از جمله بیماریهای لاعلاج است. چه بسیارند افرادی که امیدوارانه، به تبلیغات کاذب در این باره دل خوش میکنند یا هزینههای گزاف را بابت درمانهایی که از سوی افراد غیر متخصص تجویز میشود، میپردازند.
بسیاری از افراد، حتی قشر تحصیلکرده نهایت اطلاعاتی که در این باره دارند درباره خون بند ناف است که میتواند در صورت لزوم از آن برای درمان بیماریهای احتمالی که برای فرد پیش میآید، استفاده کرد؛ آن هم بستگی به این دارد که خود یا اطرافیانشان درگیر این قضیه بوده باشند، چرا که در صورتی که به آن احتیاج پیدا نکنند، بعید است به جستوجوی اطلاعات مفید و مؤثری دربارهاش بپردازند.
دکتر ناصر اقدمی، رئیس مرکز سلول درمانی پژوهشگاه رویان در گفتوگویی در این باره توضیح میدهد: «علت اینکه مردم بیشتر خون بند ناف را میشناسند این است که مردم در کشور ما معمولاً اطلاعات را به صورت اتفاقی دریافت نمیکنند و در مواقعی که ضرورتی پیش میآید، خودشان دنبال خبر میروند؛ برعکس خیلی از کشورها که مردم اطلاعات را به صورت اتفاقی میگیرند و در بسیاری از موارد اطلاعات مورد نظر را درباره مسائل مختلف دارند. در کشور ما وقتی کودکی در خانوادهای متولد میشود، به دلیل اینکه والدین او درباره خون بند ناف چیزهایی شنیدهاند و اطلاعاتی که اقتضای وضعیت آنهاست، به دست آوردهاند، به دنبال این قضیه میروند. اما متأسفانه درباره اخبار بخصوص در حیطه پزشکی، به صورت کلی این وضعیت دیده نمیشود چرا که بسیاری از مردم، پیگیر اخبار روزنامهها و رسانهها نیستند.»
او ادامه میدهد: «در مورد سلولهای بنیادی بهتر است با ذکر مثالی، بحث را آغاز کنیم. تصور کنید که دست شما بریده و زخم آن بعد از مدتی ترمیم میشود اما این آسیب اگر زیاد باشد، زخم ترمیم پیدا نمیکند و اثر ناخوشایندی مثل پوست اضافه یا اسکار از خود بر جای میگذارد. آن چیزی که زخم را ترمیم میکند در واقع سلولهایی است که به آن ناحیه میآیند و هم تعدادشان زیاد است و هم تنوع زیادی دارند و زخم را اصطلاحاً میبندند که اسم این سلولها را سلولهای بنیادی گذاشتند. وقتی زخم بزرگتر است باید از بیرون این سلولها را تأمین کنیم و از جایی، سلولهای لازم را به آنجا برسانیم.»
اقدمی میگوید:«تا قبل از سال 1998 برای تأمین و جایگزینی سلولهای فرد بیمار، در علم پزشکی مشکل وجود داشت. در واقع سلولهای بنیادی وجود داشت اما هنوز کشف نشده و نحوه استفاده از آن مشخص نبود. در آن زمان دو مشکل وجود داشت؛ یکی اینکه برای ترمیم ضایعه، تعداد زیادی از سلولها مورد نیاز بود چرا که مثلا وقتی کسی دچار سکته قلبی میشود، حدود یک میلیارد سلول خود را از دست میدهد که باید جایگزین شود. دیگر اینکه برای درمان، به انواع سلولها نیاز است؛ مثلا در مورد همین زخم روی دست که مثال زده شد، سلولهای پوست، مو، عروق، چربی و عصب مورد نیاز است. تا قبل از سال 1998 این دو مشکل وجود داشت تا اینکه در آن زمان سلول بنیادی کشف شد که دارای دو ویژگی عمده بود که میتوانست مشکلات قبلی را رفع کند. یکی اینکه سلول بنیادی قدرت تکثیر بسیار بالایی دارد و دیگر اینکه به انواع سلولهایی که میخواهیم میتواند تبدیل شود.»
«نتیجه این شد که با تکثیر سلولهای بنیادی و تبدیل آنها به سلولهای مورد نیاز در آزمایشگاه، بسیاری از ضایعات که تا پیش از این برایشان راه حلی وجود نداشت، قابل ترمیم شدند. با این فلسفه، سلولهای بنیادی میتواند، بسیاری از بیماریها را درمان کند، اما برای خودش محدودیتهایی دارد.»
اقدمی با بیان این مطلب ادامه میدهد: «مهمترین این محدودیتها، محدودیت منبع سلولهای بنیادی است. در واقع بهترین سلول بنیادی که قابلیت تکثیر و تمایز یا همان تبدیل شدن را دارد، سلولی است که بعد از لقاح تشکیل میشود، چون یک سلول است که بعدها به میلیاردها سلول تبدیل میشود و بالاترین توان را همان سلول اولیه دارد. مسأله این است که بعد از تولد، دیگر سلول بنیادی تکثیر شده و قابلیت اولیه را ندارد. سلولهای بنیادی هم که از جنینهای تشکیل شده در آزمایشگاه به دست میآیند، در واقع برای همه، غیر خودی محسوب میشود. این، مشکل بزرگی بود که در حال حاضر وجود دارد. در لحظه تولد کودک هم خونی که در بند ناف وجود دارد، غنی از سلولهای بنیادی است که توانش البته مثل سلول بنیادی اولیه نیست، اما به هرحال توان خوبی دارد. خون بندناف معمولاً دور ریخته میشود و کاری که در این باره میشد انجام داد این بود که این خون را در دمای منفی 196 درجه نگهداری کرد تا سلولهای بنیادی آن زنده بماند و بانک خون بند ناف به این صورت تشکیل شد که سلولهای بنیادی کودک متولد شده در آن قابل نگهداری است تا در صورت لزوم، برای درمان بیماریهای همان فرد مورد استفاده قرار گیرد.»
اسم شب برای سربازان تازه نفس
با خواندن این مطلب، از اینکه خون بند ناف شما در بانک نگهداری نشده، زیاد هم نا امید نشوید چرا که به گفته رئیس بخش سلول درمانی پژوهشگاه رویان، این سلولهای بنیادی در بدن همه ما وجود دارد اما پتانسیل آنها خیلی کمتر است. مثلاً سلولهای بنیادی که میتواند پوست را ترمیم کند، باید فقط از پوست گرفته شود و اگر قرار است سلولهای بنیادی، به کمک ترمیم ضایعه قلبی بیاید، تنها قلب است که میتواند این سلولها را تأمین کند.
تنها سلولی که قابلیت تبدیل شدن به تمام سلولها را دارد، سلول مغز استخوان است که میتوان از آن برای ترمیم سلولهای دیگر اعضای بدن استفاده کرد. البته سال هاست که از مغز استخوان برای درمان بیماران استفاده میشود و نخستین کاربرد آن هم برای بیماران مبتلا به سرطان خون بود که ناچار میشدند پیوند مغز استخوان انجام دهند که سلولهای معیوب فرد را از بین میبردند و سلولهای سالم را از شخص دیگری، جایگزین میکردند.»
این واقعیت که سلولهای بنیادی یک فرد برای افراد دیگر غیر خودی محسوب میشود، میتواند بسیار نا امیدکننده باشد، آن هم در شرایطی که به گفته دکتر اقدمی، در اثر افزایش سن، تعداد سلولهای بنیادی کم میشود و فرد ناچار است از سلولهای بنیادی فرد دیگری استفاده کند. همچنین در رابطه با بیماران سرطانی نیز چنین اجباری وجود دارد. اینجاست که بحث HLA مطرح میشود.
اقدمی در این باره با طرح مثالی، موضوع را بازتر میکند: «تصور کنید که در زمان جنگ، سربازان برای ورود به مقر، نیاز به اسم شب دارند و در صورتی که اسم شب را ندانند، بلافاصله از بین برده میشوند. HLA هم همانند اسم شب عمل میکند و در واقع، کدی است که باید از سوی بدن بیمار پذیرفته شود. سربازهای ما از مغز استخوان بیرون میآیند و برای پیوند سلولهای بنیادی، باید با پیوند گیرنده مطابقت داشته باشند. اگر در پیوند مغز استخوان، سلولهای بنیادی دهنده با گیرنده، مطابقت نداشته باشد، بیماری کشندهای به نام «پیوند علیه میزبان» به وجود میآید که باعث از بین بردن فرد گیرنده میشود. برای همین است که سلولها را برای پیوند، از کسی میگیریم که کدهای آن با کد شخص گیرنده همخوانی داشته باشد که به این کدها، HLA تایپینگ گفته میشود.
آهسته و پیوسته اما مطمئن
وقتی اصلی در دنیای پزشکی کشف میشود، تا رسیدن به مرحله بالینی، راه درازی را باید طی کند. سلولهای بنیادی هم از این اصل مستثنی نیستند.
البته دلت میخواهد اینگونه نباشد؛ دوست داری وقتی حرف از ترمیم زخمهای عمیق به کمک سلول درمانی به میان میآید، چشمت برقی بزند و امیدوار شوی که این دانش پزشکی، به کمک بیماران آسیب دیده، خصوصاً قربانیان اسید پاشی بیاید و زخم هایشان را التیام ببخشد.
به گفته اقدمی اما در حال حاضر، راهی غیر از جراحی پلاستیک برای این بیماران وجود ندارد و هنوز تا به بالینی رسیدن مطالعات در این زمینه، زمان باقی مانده است.
او میگوید: «بین 5 تا 10 سال زمان لازم است تا مطالعات پزشکی به مرحله بالینی برسند. در حال حاضر از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و درمان جای اسکارهای ناشی از آکنه استفاده میشود ولی برای رسیدن به آن سطح که برای مواردی همچون قربانیان اسید پاشی استفاده شود، باید وارد فازهای مختلفی شود و نمیتوان به صورت مستقیم، روی مریض درمان را شروع کرد چون اصل بر این است که اگر نمیتوانیم کاری برای بیمار انجام دهیم، حداقل به او آسیب هم نرسانیم.»
البته زمانبر بودن مطالعات و تحقیقات در رابطه با بحث سلول درمانی به این معنا نیست که این روش در حال حاضر در کشور کاربردی نباشد.
اقدمی در این باره میگوید: «همان طور که به آن اشاره شد، از سلول درمانی برای درمان چین و چروک و اسکار ناشی از آکنه استفاده میشود. همچنین درمان آرتروز از دیگر مواردی است که با این روش محقق شده است. سلول درمانی برای درمان بیماریهای قلبی نیز کاربرد دارد. در این موارد، تحقیقات به مرحله بالینی رسیده و کاربردی شده و در واقع وارد مرحله پیش مارکتینگ شده است. به هر حال علم در حال پیشرفت است و اخیراً هم وزارتخانه دستورالعملهایی در رابطه با سلول درمانی صادر کرده و همین هم نشان میدهد که این مطالعات در مرحله مارکت و قابل استفاده و کاربردی هستند. اما توجه داشته باشید که تمام این اتفاقات به صورت تدریجی در حال روی دادن است و شاید در 5 سال آینده درمان خیلی بیماریها به این روش، رایج باشد.»
تبلیغات رنگارنگ ماهوارهای، گاهی آنقدر دلفریب است که مقاومت در مقابلش سخت میشود. پای دارو و درمان هم که به میان بیاید، انگیزه محکم تر میشود.
بسیاری از این تبلیغات بدون آنکه متوجه شویم، ما را به سمت و سوی بیاعتمادی نسبت به دانش متخصصان داخلی سوق میدهد و این، اتفاق بدی است که در حال وقوع است.
اقدمی میگوید: «ما به لحاظ دانش سلولهای درمانی بسیار جلو و جزو 10 کشور برتر دنیا هستیم. مردم و مسئولان هم همواره از این امر حمایت کردهاند. به همین دلیل هم افراد یا گروههایی درصدد تخریب این جایگاه علمی و اعتمادی که از سوی مردم وجود دارد، برمیآیند. یکی از بهترین راهها هم همین تبلیغات کاذب است؛ تبلیغات گستردهای که پول و وقت مردم را به هدر میدهند. حسابش را بکنید که در ازای پرداخت مبلغی گزاف، یک مشت گچ به جای قرص تحویل مشتری داده میشود با این ادعا که این قرصها حاوی سلولهای بنیادی هستند. بیمار دارو را مصرف میکند و هیچ نتیجهای نمیگیرد، به خاطر همین دیگر حتی از شنیدن نام سلول درمانی هم متنفر میشود. در واقع هیچ چیز نمیتواند به این راحتی کار ما را تخریب کند.»
او ادامه میدهد: «صنعت دارو بعد از نفت و وسایل خانگی، سومین صنعت بزرگ دنیاست و اگر کشور ما به این صنعت دسترسی پیدا کند، انحصار آن شکسته میشود و این برای خیلیها زنگ خطر محسوب میشود. به همین دلیل هم تبلیغاتی این گونه از شبکههای ماهوارهای پخش میشود. اینجاست که مردم باید خودشان آگاه باشند و در این باره مطالعه کنند.
سلول بنیادی، یک سلول زنده است که باید در دمای منفی 196 درجه سانتیگراد نگهداری شود، با این شرایط چطور ممکن است که این سلول در یک کپسول جای بگیرد و با عناوین اغواکننده به مشتری عرضه شود؟!
حس بدبینی به پزشکان و متخصصان داخلی، گاهی آنقدر در بعضیها شدت مییابد که حاضرند تمام دار و ندارشان را بفروشند و برای درمان راهی آن طرف آبها شوند؛ جایی که اطمینان دارند دست خالی از آنجا باز نخواهند گشت.
اما ریشههای این بدبینی کجاست و چرا خیلیها تنها چاره بیمارشان را رفتن به خارج از کشور میدانند؟
اقدمی در پاسخ به این سؤال میگوید:«رسانهها در این رابطه نقش زیادی دارند. در بسیاری از مواقع رابطه رسانهها با پزشکی چندان خوب نیست. حتی در برخی فیلمهای ساخته شده، مشاهده میشود که تا چه حد این بدبینی تقویت شده و جایگاه پزشک و پرستار و سایر دستاندرکاران حیطه پزشکی، تنزل مییابد. این بدبینی، متأسفانه در جامعه به وجود آمد و برخی رسانهها هم به آن دامن زدند و اعتماد مردم به تبلیغات کاذب و فریبنده هم از همین جا ناشی میشود.»
بحث نه چندان شیرین قیمت!
قیمت بالای سلول درمانی، سنگی بزرگ است بر پای بسیاری از بیماران که هرچند بهترین راه برایشان، درمان به همین شیوه است، اما ضعف اقتصادی اجازه نمیدهد راه درست درمان را انتخاب کنند.
اقدمی میگوید: «در پزشکی بحثی به نام «اقتصاد پزشکی» وجود دارد. زمانی هست که یک شرکت دارویی به ساخت آسپرین اقدام میکند که با قیمت بسیار ارزان از سوی بیمار خریداری میشود اما دولت هزینه زیادی بابت آن پرداخته است. اما نوعی از پزشکی به نام «پزشکی اختصاصی» ایجاد شده که در آن دارو فقط برای شخص بیمار و با توجه به ساختار ژنتیکی او تولید میشود در نتیجه شما هزینه زیادی بابت آن پرداخت میکنید اما دیگر دولت هزینه سربار شما را پرداخت نمیکند و این گونه داروها هم مثل داروهای معمولی، دورریز ندارد. سلول درمانی هم جزو حیطه پزشکی اختصاصی محسوب میشود؛ در واقع سلول را از شما میگیرند و آن را کشت میدهند و به خود شما برمی گردانند.»
با تمام این احوال اما شاید درمانهای اینچنینی هنوز برای بسیاریها، هرچند لازم اما امکانپذیر نباشد؛ همانهایی که دلشان را خوش کردهاند به پیشرفتهای پزشکی و نشستهاند امیدوار که روزی دانش پزشکی، درمان دردهایشان شود؛ اگر درمانگر اصلی مقدر کند. (مریم طالشی)
محققان دانشگاه مونترال کانادا دریافتند که بیماری پارکینسون در سلول های عصبی پیچیده ای ایجاد می شود که دارای انشعابات فراوان هستند و در نتیجه به سطوح بالایی از انرژی نیاز دارند. در این انشعابات پیام رسان های شیمیایی آزاد می شوند.
این سلول های عصبی مانند موتوری عمل می کنند که به طور مداوم با سرعت بالا در حال حرکت است و نیاز شدیدی به تولید مقادیر بسیار زیاد انرژی برای این امر دارد و در صورتی که این انرژی تامین نشود فرسوده شده و دچار مرگ زودس می شوند.
به گزارش مهر، این امر منجر به کشف داروهایی می شود که به کاهش مصرف انرژی یا کاربرد موثرتر آن در سلول های عصبی کمک خواهد کرد. بدین طریق آسیبی که در طول زمان ایجاد می شود کاهش یافته و ابتلا به بیماری های عصبی نیز به نوبه خود کاهش می یابد.
بیماری پارکینسون در نتیجه مرگ سلول های مغزی در برخی از مناطق محدود مغز رخ می دهد. سلول های مغزی که تحت تاثیر بیماری پارکینسون قرار گرفته اند، دوپامین ترشح می کنند. این ماده یک پیام رسان شیمیایی است که به تنظیم حرکت، پاسخ عاطفی و عملکرهای دیگر کمک می کند.
با پیشرفت بیماری، میزان دوپامین تولید شده در مغز کاهش می یابد و علائم مربوطه - از جمله لرزش، کندی حرکت، سفت شدن بدن و اختلال در تعادل - به تدریج بدتر شده و راه رفتن، حرف زدن، نگاه کردن دچار مشکل می شود و فرد دیگر نمی تواند زندگی عادی داشته باشد.
محققان معتقدند که با بالا رفتن سن، پیچیدگی سلول های عصبی موجب آسیب پذیرتر شدن سلول های مغزی می شود و آن ها به مرور زمان دچار اختلال در عملکرد شده و از بین می روند و بدین طریق بیماری پارکینسون روی می دهد.
مطالعات این محققان نشان می دهد که بیماری پارکینسون به دلیل برافروختن و خودسوزی سلول های مغز بوجود می آید.این آزمایش ها که به مدت سه سال به طول انجامیده نشان می دهد که میتوکندری موجود در نواحی از مغز که به پارکینسون مرتبط هستند، بیش از اندازه داغ است.میتوکندری موتورخانه سلول است.
به گزارش ایرنا،مطالعات بیشتر نشان داد که این بخش از مغز بسیار پیچیده است و برای عملکرد به سطح بالای انرژی نیاز دارد و دلیل خودسوزی سلول ها نیز کمبود انرژی است.
این مطالعه راهکارهای ارزشمندی را برای پیشگیری و درمان پارکینسون در اختیار محققان قرار می دهد.
پارکینسون پس از آلزایمر شایع ترین بیماری سیستم اعصاب است که بر اثر کاهش دوپامین و اختلال جسم سیاه مغز ایجاد می شود. روش های رایج کنترل این بیماری، داروی هایی هستند که با تحریک مغز، به ترشح دوپامین کمک می کنند. این روش ها بیماری را درمان نمی کنند، بلکه علایم را کاهش می دهد و پاسخ آن روی افراد مختلف، متفاوت است.
جسم سیاه پیام های عصبی را از طریق نخاع به عضلات مختلف ارسال می کند و این فرآیند از طریق ماده شیمیایی دوپامین صورت می گیرد و باعث اختلال در تعادل و کنترل عضلات می شود.
بیماری پارکینسون معمولا با لرزش یک دست آغاز می شود و به تدریج اکثر اندام را درگیر می کند.حدود 10 میلیون نفر در سراسر جهان به این اختلال مبتلا هستند.
به گزارش مرکز پیشگری و کنترل بیماری آمریکا، در این کشور از هر 500 نفر یک نفر به این بیماری مبتلا است. احتمال ابتلا به پارکینسون در مردان 1.5 برابر زنان است.نتایج این تحقیقات در نشریه Current Biology منتشر شده است.
به گزارش جام جم سرا به نقل از تبیان، خربزه تلخ یکی از تلخ ترین میوه های دنیاست. از قرن ها پیش کارلا را در طب سنتی آسیایی و آفریقایی به دلیل دارا بودن خواص متعدد به کار برده اند. هم اکنون نیز محققان تحقیقات گسترده ای در خصوص این میوه آغاز کرده اند. در این مطلب کوتاه به تأثیر این میوه در مبارزه با سلول های سرطانی می پردازیم.
نتایج بررسی های متعدد نشان می دهند که کارلا حاوی ترکیبات فعالی است که با رسیدن گلوکز به سلول های سرطانی مقابله کرده و با ممانعت از جذب قند لازم، آن ها را گرسنه نگه می دارند.
محققان دانشگاه سنت لوییس به این نتیجه رسیده اند که گوشت این میوه باعث تخریب سلول های سرطان سینه و ممانعت از متاستاز آن ها می شود.
این میوه همچنین باعث تقویت سیستم ایمنی بدن مبتلایان به سرطان می شود. محققان دریافته اند که این تأثیر کارلا ناشی از وجود لکتین (گلیکوپروتئین) است که به میزان زیادی در این میوه وجود دارد. کارلا به دلیل دارا بودن این ترکیب همچنین باعث کاهش تجمع گلوکز در خون شده و روی دیابت تأثیر می گذارد.
نتایج پژوهش دیگری که در مرکز مطالعات سرطان دانشگاه کلرادو انجام شده نشان می دهد که آب این میوه باعث کاهش پیشرفت تومورهای موجود در پانکراس می شود.
محققان مشاهده کردند بعد از 72 ساعت از تعداد تومورهای موش هایی که آب کارلا دریافت کرده اند به میزان 90 تا 98 درصد کاسته شده است.
به عقیده ی محققان این میوه تأثیر زیادی در تخریب سلول های سرطانی دارد بدون این که عوارض جانبی شیمی درمانی را در پی داشته باشد.
نتایج پژوهش ها نشان می دهند که این میوه در تخریب سلول های سرطانی سینه، پانکراس، پروستات، کبد و کولون تأثیر دارد.
این میوه همچنین باعث تقویت سیستم ایمنی بدن مبتلایان به سرطان می شود. محققان دریافته اند که این تأثیر کارلا ناشی از وجود لکتین (گلیکوپروتئین) است که به میزان زیادی در این میوه وجود دارد. کارلا به دلیل دارا بودن این ترکیب همچنین باعث کاهش تجمع گلوکز در خون شده و روی دیابت تأثیر می گذارد.
دیگر خواص کارلا
* مقابله با بیماری مالاریا
* دارا بودن خواص ضدویروسی
* بهبود مشکلات گوارشی
* کمک به درمان دیابت
* کمک به کاهش وزن
* تخریب انگل های روده
* تسریع درمان جای سوختگی
توجه
توجه داشته باشید که مصرف آب کارلا برای خانم های باردار و شیرده توصیه نمی شود؛ چون حاوی ترکیباتی است که باعث انقباضات رحمی شده و این ترکیبات از طریق شیر مادر قابل انتقال هستند. اگر قصد مصرف این میوه را دارید بهتر است با یک متخصص مشورت کنید.