جمعه 15 اسفند 1393 ساعت 08:11
جام جم سرا: بازار فروش پارچه و پوشاک، این روزهای آخر سال که زمان زیادی به فرا رسیدن عید نوروز نمانده، رونقی بیشتر یافته است. تصاویری از بازار فروش پارچه در زاهدان را در ادامه پیش رویتان گذاشتهآیم که نقش و رنگارنگی و سنتی و ایرانی بودن آنها چشم را بیشتر مینوازد.
چکیده
سماع موتی از همان ابتدای طرح در آموزههای اسلامی تعجب عدهای را برانگیخته و چیستی و چگونگی آن ابهام گروهی را در پی داشته است. این بحث از موضوعات برجسته و چالش برانگیز اندیشمندان در طی سالهای مختلف و بستر طرح نظرگاههایی متقارب و یا متقابل در مجامع علمی بوده است. آنچه از بررسی متون و مستندات اسلامی مستفاد میگردد این است که جز اندک مخالفانی که در برابر قاطبه موافقان سهم اندکی یافتهاند، بیشتر مباحث به گونههایی که ارتباط عالم پس از مرگ را با جهان مادی تبیین نموده و به سماع موتی پرداختهاند اختصاص یافته است. این نوشتار که با رویکرد ایجابی و با روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته است از طریق بازوکاوی متون روایی در منابع اهل تسنن و دسته بندی جدید نظریات این حوزه، درصدد گونه شناسی ادلهای است که در نهایت به اثبات سماع موتی منتهی میگردد.مقدمه
تفکر مبتنی بر عدم سماع موتی کهگفتار اول: کلیات پژوهش
1. تبیین مسئله
یکی از مسائل اخلاقی بین مذاهب اسلامی و وهابیان، حیات برزخی است. مسلمانان به حیات برزخی و زندگی مردگان اعتقاد دارند، به گونهای که امکان ارتباط بین عالم برزخ و عالم ماده وجود دارد؛ بر خلاف وهابیان که میان عالم برزخ و دنیا هیچ ارتباطی قائل نیستند و معتقدند که انسان هنگامی که از دنیا میرود ارتباطش با عالم دنیا قطع میگردد؛ پیامد چنین نگرشی بی فایده بودن خواندن فاتحه برای اموات و به زیارت رفتن و طلب حاجت کردن از آن هاست، زیرا مردگان قادر به شنیدن نیستند. از همین رو وهابیت استعانت از اموات و توسل به آنان را جایز ندانستهاند ، بلکه از مظاهر شرک میدانند؛ به عبارت دیگر میتوان گفت نگاه حسن گرایانه وهابیت تکفیری، علاوه بر آن که در حوزهی خداشناسی نمود دارد، در حیطهی فرجام شناسی و حیات برزخی نیز آشکار است. چنین رویکردی در هستی شناسی، یادآور اندیشهی پوزیتیویسم یا اثبات گرایی در غرب است. اعتقاد به عدم سماع موتی با نگاه ظاهرگرایانه به برخی از آیات قرآن مستند شده است و حتی روایات مؤید سماع موتی نیز رد و در مقابل برای اثبات عدم سماع به سخنان برخی از عالمان استناد میشود؛ حال آن که با تدبر در آیات قرآن و به تصریح روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، نه تنها سخن گفتن با درگذشتگان شرک و ناپسند نیست، بلکه مطابق سنت نبوی و سیره مسلمانان از صدر اسلام تا کنون است. به ویژه بر اساس برخی روایات، آنها علاوه بر شنیدن در عالم برزخ، قدرت دعا کردن برای زندگان را نیز دارند، همان طور که پاسخ سلام را میدهند و این نوعی دعا در حق سلام کننده است. در این مقاله دیدگاه موافقان سماع موتی و مستندات تحلیلی و روایی آنان بررسی میشود.محدوده پژوهش
در رویکرد ایجابی به مسئلهی سماع موتی چندگونه ادله روایی میتواند در نظر قرار گیرد: نخست ادلهای که به صراحت بر سماع موتی تأکید کرده است و بر قدرت شنیدن مردگان دلالت روشن دارد؛ دوم دلایلی که به اثبات حیات پس از مرگ پرداخته است و در نتیجهی آن، قدرت بر شنیدن که یکی از لوازم حیات است مستفاد میگردد؛ گونه سوم ادلهای است که حاکی از احاطه عالم برزخ نسبت به عالم ماده و تفوق رتبی مراتب حیات است که به تبع آن ادراک کلی نسبت به این عالم تا حد عرضه اعمال بر اموات و ... حاصل میشود؛ چهارمین دسته ادلهای است که به اثبات هوشمندی کل نظام هستی اعم از جماد و نبات و موجودات ذی شعور میپردازد. در این دسته، حتی به فرض پذیرش تفکر باطل وهابی مبنی بر جماد انگاشتن انسان پس از مرگ، میتوان ادراک و حتی طبق برخی ادله روایی فریقین سماع را منتج دانست. این نوشتار در نگرش تحلیلی توصیفی خود، به طرح مهم ترین گونههای روایی ادله اول و دوم از میان محورهای یاد شده میپردازد که ارتباط صریح تری با بحث سماع موتی دارد.3. مفهوم شناسی
الف) سماع
سماع از ریشه سمع است. لغت شناسان واژه سمع را در چهار معنا بررسی کردهاند :ب) موتی
واژه موتی به معنی اموات، (11) جمع «میت» و «میّت» است که هر دو به معنی مرده است؛ مثل (أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ (12) لِنُنِحیَ بِهِ بَلدَة مَیتاً) ؛ (13) که مردهی انسان و غیر انسان را شامل میشود و (إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ4. سؤالهای پژوهش
در رویکرد مسئلهی نوشتار حاضر، سؤال اصلی و سؤالهای فرعی ذیل بررسی میگردد:سؤال اصلی:
چگونه میتوان سماع موتی را بر اساس ادله روایی ثابت کرد؟سؤالهای فرعی:
1. گونههای روایی که از طریق آن سماع موتی ثابت میشود، در منابع اهل سنت کدام است؟5. اهداف پژوهش
این پژوهش اهداف زیر را در نظر دارد:6. جامعه آماری
این مقاله در تحلیل مسئله سماع موتی در محورهای یاد شده، منابع حدیثی و کلامی مذاهب اهل سنّت را مدنظر قرار داده است و به ویژه بر منابع پیش از قرن دهم هجری تأکید میکند.گفتار دوم: گونههای روایی دال بر سماع موتی و تحلیل اندیشوران اهل تسنن پیرامون آن
در اولین محور از بررسی گونهای روایی سماع موتی، به طرح ادله سماع موتی پرداخته شده است و پس از آن دیدگاه تحلیلی علمای اهل سنت تبیین میگردد. لازم به ذکر است در نگرش اندیشوران به این مسئله، برخی رویکرد نقلی صرف اتخاذ کرده و بعضی علاوه بر آن، به طرح نظر و استدلال خود پیرامون مسئله پرداختهاند .الف) اخبار دال بر سماع موتی
از میان روایتهای متعددی که قدرت شنیدنِ مردگان را ثابت میکند، برخی اخبار به صراحت از سماع موتی سخن به میان آوردهاند که با تکیه بر دلالت منطقی آن، میتوان مخالفان را به شرط عدم تعصب در اعتقادات مجاب کرد، زیرا در فضای تعصب و جدال فکری، هر سخن روشن و نص صریحی قابل تأویل و توجیه است. اولین محور از مباحث به این دسته از روایات اختصاص دارد:1. شنیدن صدای کفش تشییع کنندگان
بسیاری از منابع اهل سنت روایاتی را ذکر کردهاند که: نبی مکرم اسلام در بیان رخدادهای پس از مرگ و مواجهه انسان با عالم برزخ از شنیدن صدای کفش تشییع کنندگان خبر دادهاند . این امر بر بطلان پندار کوتاه اندیشانی دلالت میکند که انسان را پس از مرگ چون جماد میدانند. رویکرد نویسندگان در این بحث، یا صرف نقل خبر و بیان روایات است، یا درصدد اثبات تحلیلی مدعای سماع خفق نعلین برآمدهاند و یا متعرض حکم فقهی مرتبط با بحث شدهاند . اولین محور به بیان برخی از روایات که از طریق محدثان و نویسندگان اهل سنت نقل شده است اختصاص مییابد:2. شنیدن سلام
از جمله دلایل بدیهی در سماع موتی، سلام گفتن به شخص نبی مکرم اسلام در نماز میباشد که یکی از واجبات فقهی و بایدهای فکری اسلامی است. چنان که مسلمانان، با هر مذهب و مسلک فکری، سلام و صلوات به آخرین سفیر دین الهی را حداقل در پنج نوبت از نمازهای یومیه خود لازم دانستهاند و پس از حیات ظاهری حضرت نیز به همان منوال پیشین، به نبی مکرم اسلام، سلام و صلوات میفرستند. علاوه بر آن منابع اهل سنت به محورهای متعددی از روایات در باب سلام بر اموات و شنیدن آن اشاره کردهاند که به آن پرداخته میشود.الف) اخبار سلام پیامبر به اموات
به گزارش تاریخ، زیارت مردگان، سلام کردن و گفت و گو با آن ها، از جمله سیره رفتاری پیامبر رحمت است. عنایت به این که در موارد نقل شده غالباً حضرت، ضمیرِ خطاب به کار میبردهاند، در اثبات سماع موتی مفید فایده است، چون سخن گفتن به لحن خطابی در صورتی مفید است که مخاطب قادر بر شنیدن و ادراک گفت وگو باشد؛ در غیر این صورت بیهوده است. مخالفان میکوشند در توجیه این گونه روایات خطابی به مجاز، استعاره و تمثیل در سخن ادیبان و شاعران استناد نموده و مثالهایی را بر شمرند که شاعر یا سخنور اجسام بی جان را به مقاصد مختلف مورد خطاب قرار میدهد، اما روشن است که مقایسه کلام نبی مکرم اسلام با این سنخ سخن باطل است؛ کلام و سیره ایشان بنا بر آیات متعددی از کلام وحی حجیت داشته و لازم الاتباع است؛ (26) هم چنین باز نمودن باب تشکیک در دلالات سخن بزرگترین رهبر آسمانی، نمیتواند به حد خاصی محدود شود و در نهایت به عدم حجیت سنت نبوی منجر میشود که از دید هیچ مسلمانی پذیرش عقلی و نقلی ندارد. پس از این توضیح اجمالی، روایاتی در باب سلام رسول اعظم بیان میگردد. روایات زیر از جمله روایات متعددی است که سلام پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) به اهل قبور را بیان میدارد:ب) پاسخ مردگان به سلام زندهها
گونههایی از اخبار سلام بر اموات در منابع اهل سنت، به بیان احادیثی اختصاص دارد که پاسخ سلام از سوی مردگان است و از طریق اولویت بر سماع سلام دلالت دارد؛ احادیث زیر از این جمله است:ج) جواب پیامبر در قبر به گفتار و سلام
برخی روایات این باب نیز حکایت از پاسخ دادن به سلام زائرانی است که تشرف حضور مرقد نبوی را داشته و یا خواهند داشت:ب) تصریح روایات بر سماع اموات
علاوه بر روایاتی که به برخی مصداقهای سمع از جمله شنیدن صدای کفش تشییع کنندگان یا شنیدن سلامِ سلام کنندگان و پاسخ به آن اشاره نمودهاند ؛ (44) اخباری نیز به طور کلی بر سماع مردگان تصریح کردهاند . از میان این آثار، منابع متعددی به ذکر حدیث قتیل بدر پرداختهاند . در این روایت صحیح، نبی مکرم اسلام مشرکان کشته شده در نبرد بدر را خطاب قرار داده است و از حق بودن وعده الهی سخن و پرسش مینمایند؛ این رفتار پیامبر اعظم، تعجب برخی را برانگیخت، (45) چه این که بر مبنای فرهنگ جاهلی که تا پیش از اسلام بر آن باور بودند انسان پس از مرگ نابود شده و وجودی ندارد. هم چنان که پروردگار متعال در توصیف منکرین معاد به این تفکر اشاره کرده است؛ (46) رسول اکرم در پاسخ به تبیینی روشن در باور اعتقادی معاد مبادرت فرموده و مرده را شنواتر از آنها معرفی میکند. این خبر با طریق متعدد و مضامینی نزدیک به هم در منابع اسلامی یاد شده است:گفتار سوم: گونههای روایات دال بر استمرار حیات انبیا و اولیای الهی پس از مرگ و تحلیل علمای اهل تسنن
برخی از اندیشمندان نیز در اثبات سماع، به حیات انبیا پس از مرگ استناد کرده و البته رویکردهایی متقاربی را در اثبات امر اتخاذ نمودهاند ؛ برخی تنها به ذکر ادله روایی بسنده کرده، بعضی علاوه بر آن، تحلیل و استدلال علمی خویش را بیان کردهاند، دیگر اندیشوران نیز یا به مسئله به عنوان اصل موضوعی نظر نموده و در بحثهایی چون آداب زیارت، فضیلت زیارت و ... از آن بهره جستهاند و جمعی نیز وجهه اهتمام خویش را بر پاسخ گویی به ادله مخالفان معطوف داشتهاند . در این محور به تفکیک یاد شده، مباحث تبیین میگردد.الف) ادله روایی دال بر حیات پس از مرگ
برخی مستندات خبری که بر استمرار حیات بعد از مرگ دلالت دارد،؛ از این میان روایاتی به طور صریح به حیات پس از مرگ دلالت نمودهاند و برخی به طریق الزامی به اثبات مدعا میانجامد. اخبار زیر از مهم ترین ادله روایی در این خصوص است:1. انبیا در قبرهایشان زنده هستند و نماز میخوانند
اخبار صحیحی که بر حیات انبیا در قبر دلالت میکند و حتی بالاتر از آن تصریح به اقامه نماز کرده، گواه روشنی بر استمرار حیات و لازم آن از جمله سمع و ادراک است. در این مجال اندک در پی تبیین ماهیت این اخبار و بررسی دلالی آن به طور تفصیلی نیستیم و این سؤال که آیا اقامه نماز به شکل ظاهری آن مدنظر میباشد؛ چنان که برخی از تحلیل گران روایی به آن قائل شدهاند، و یا مراد دیگری از تعبیر اقامه نماز اراده شده، بحث تفصیلی دیگری است؛ آنچه در اثبات مدعای نوشتار در سماع موتی با استناد به این روایات حاصل میآید این است که جامعه روایی اهل تسنن به حیات پس از مرگ باورمند بوده و اخبار آن را قبول کردهاند . برخی از روایات این باب به اجمال، عبارتند از:2. شنیده شدن صدا از درون قبر
اخباری که به هر نحو دلالت بر شنیده شدن صدا از درون قبر که حاکی از حیات پس از مرگ میکند متعددند؛ برخی خبرها از شنیده شدن صدای عذاب خبر میدهند، برخی ناظر به شنیده شدن صدای قرآن از درون قبر است:الف) شنیده شدن صدای عذاب از درون قبر
عن أبی أیُّوبَ رضی الله عَنهُم قال خَرَجَ النبی و قد وَجَبَت الشَّمس فسمع صوتا فقال یَهُودُ تَعَذَّبُ فی قُبُورِهَا (61)ب) شنیده شدن صدای خواندن سوره تبارک میت از درون قبر
چنان که بیان شد برخی روایات به شنیده شدن صدای قرآن از قبر تصریح میکند. این اخبار دلیل واضحی بر استمرار حیات انسان پس از زندگی دنیوی است:ب) ادله تحلیلی
برخی از اندیشوران اسلامی به ذکر روایات این باب اکتفا نکرده و به بیان تحلیلی در اثبات مدعای خویش دست یازیدهاند ؛ در این رویکرد چند نظرگاه کلی است:1. بیان اثباتی در سماع و ادراک موتی
برخی از تحلیل گران اسلامی نحوه استنتاج خویش از روایات سماع را به روشهای گوناگون بیان داشتهاند :2. تبیین اجمالی مراد از حیات و کیفیت سماع
برخی از نویسندگان نیز ضمن توجه کلی به اثبات حیات پس از مرگ، به بیانی اجمالی از کیفیت حیات و یا کیفیت سماع مردگان پرداختهاند ؛ خلاصهای از تحلیل بحث در سیره حلبیه بدین صورت است:3. تبیین آثار و لوازم سماع موتی
در برابر اندیشورانی که بدون شرح و بسط خاص، به استمرار حیات و یا به مطلق ادراک مردگان مانند سماع و علم که نمودی از استمرار حیات است اشاره نمودهاند ؛ (84) برخی به اجمال یا تفصیل متذکر آثار و لوازم این باور دینی شدهاند . این طیف از جامعه علمی اسلامی سماع مردگان را به عنوان اصل موضوعه در نظر گرفته و در بیان مشروعیت استغاثه و توسل، (85) آداب زیارت اعم از حضور قلب و رعایت ادب حضور به آن استناد جستهاند ؛ و یا در استنتاج فقهی چون جواز یا عدم جواز نماز در مقبره انبیاء و ...، (86) استحباب صلوات فرستادن بر نبی مکرم اسلام و عدم تفاوت حیات و ممات حضرت (87) و ... به آن متمسک شدهاند . (88)نتیجه بحث
از مجموع مباحث گذشته بدست میآید که مسئله سماع موتی به اعتراف علمای اهل تسنن، دیدگاه غالبی در جامعه اسلامی است. این نگرش با توجه به مبنای فکری مسلمانان در جاودانگی انسان و حیات برزخی وی از مسلمات اعتقادی است و نقطهی مقابل تفکر ظاهرگرایانه وهابیت میباشد. تفکر سماع موتی را اندیشوران متعددی از اهل تسنن با طرح روایات ناظر به سماع موتی و یا اخبار دال بر استمرار حیات مطرح کرده و در مواردی با تصحیح سندی و اطلاق دلالی به نتیجه اثبات مطلق سماع رسیدهاند . در رویکرد تحلیلی چند نکته کلی قابل ذکر است.پینوشتها
1. دکتری عرفان و تصوف، مدیر گروه اخلاق مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
2. دکتری تفسیر تطبیقی، محقق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، کارشناس شبکه ولایت.
3. محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج 5، ص 621؛ سمرقندی، تفسیرالسمرقندی المسمی بحرالعلوم، ج 2، ص 318؛ ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج 3، ص 468؛ بدرالدین عینی، عمدة القاری شرح الصحیح البخاری، ج 19، ص 30.
4. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 560؛ ابوعبدالله احمد شیبانی، مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 422؛ سمهودی، خلاصة الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج 1، ص 59؛ ابن عساکر دمشقی، تاریخ مدینة دمشق، ج 57، ص 249؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 15، ص 142.
5. شعراء، آیه 212.
6. بقره، آیه 7.
7. نمل، آیه 80.
8. انفال، آیه 31.
9. بقره، آیه 93.
10. فراهیدی، کتاب العین، ج 1، ص 348؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، ص 425 و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج 4، ص 347 ذیل ماده سمع.
11. (بِقادِرٍ عَلی أن یُحیِی الموتی) ؛ «می تواند مردگان را زنده کند؟» احقاف، آیه 33.
12. انعام، آیه 122.
13. فرقان، آیه 49.
14. زمر، آیه 30.
15. اعراف، آیه 57.
16. فراهیدی، کتاب العین، ج 8، ص 140؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 781؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج 11، ص 195؛ علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج 7، ص 303؛ نشوان حمیری، شمس العلوم، ج 9، ص 6409، ذیل ماده موت.
17. «مرده صدای کفش تشییع کنندگان را در بازگشت میشنود.» ابوعبدالله احمد شیبانی، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 2، ص 347؛ احمد بن حنبل در السنه خود، اسناد روایت را صحیح دانسته است: السنه، ج 2، ص 612؛ در جای دیگر این مضمون خبر به صورت مرفوع از ابی هریره یا با سندهای دیگر گزارش شده است: همان، ج 2، ص 445؛ ج 2، ص 596؛ ابوبکر عبدالله بن محمد، الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج 3، ص 553 و 56؛ حنظلی، مسند إسحاق بن راهویه، ج 1، ص 314؛ هشام ابن عمار، حدیث هشام بن عمار، ج 1، ص 204؛ محمدبن جریر طبری، تهذیب الآثار و تفصیل الثابت عن رسول الله من الأخبار، ج 2، ص 492، 499، 498، 505؛ همو، جامع البیان عن تأویل أی القرآن، ج 13، ص 215؛ ابی داود سجستانی، البعث، ج 1، ص 7؛ طحاوی، شرح معانی الاثار، ج 1، ص 510؛ احمد دینوری، المجالسة و جواهر العلم، ج 1، ص 13؛ ابوحاتم تمیمی بستی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج 7، ص 389؛ سلیمان طبرانی، معجم الاوسط، ج 3، ص 106؛ ابوعبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ج 1، ص 536؛ احمد بیهقی، إثبات عذاب القبر، ج 1، ص 61؛ همو، الاعتقاد و الهدایة إلی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و أصحاب الحدیث، ج 1، ص 221؛ ابن عبدالبر، الدرر، ج 1، ص 106؛ طیوری بن عبدالله صیرفی حنبلی، الطیوریات من انتخاب الشیخ أبی طاهر السلفی، ج 9، ص 820؛ شمس الدین محمد زرعی دمشقی، إعلام الموقعین عن رب العالمین، ج 1، ص 179؛ ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 535.
18. مرده زمانی که در قبر قرار میگیرد صدای کفش تشییع کنندگان را در هنگام بازگشت میشنود. مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج 4، ص 2201؛ محمد حمیدی، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ج 2، ص 576؛ کمال الدین محمد سیواسی، شرح فتح القدیر، ج 5، ص 195؛ طحاوی حنفی، حاشیة علی مراقی الفلاح شرح نور الإیضاح، ج 1، ص 412.
19. مرده زمانی که در قبر قرار میگیرد و اصحابش از وی روی میگردانند صدای کفش آنها (مشایعین) را میشنود، پس آن هنگام دو ملک نزد او میآیند و به او میگویند درباره این مرد یعنی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه میگویی، مؤمن شهادت به عبد و رسول بودن میکند و به او گفته میشود به جایگاهت در آتش نگاه کن، پروردگار جایگاهی در بهشت برای تو مهیا نم
عبارات مرتبط با این موضوع
گونه شناسی ادله روایی سماع موتی؛ با تأکید بر منابع اهل سنت گونه شناسی ادله روایی سماع موتی؛ با تأکید بر منابع اهل سنت
منظور از حجیت سنت
منظور از حجیت سنت، صحت تمسک به قول، فعل و تقریر معصوم علیهالسلام در استنباط احکام شرعی و عمل به آن است، که لازمه آن منجّزیت در صورت مطابقت با واقع و معذّریت در صورت مخالفت با واقع است.ریشه بحث حجیت سنت
عالمان و مؤلفان شیعه و سنّی در بازشناسی پیشینه بحثها و جدالها درباره حجیت سنت داوریهایی کردهاند.شعار حسبنا کتابالله
برخی ریشه آن را در شعار خلیفه دوم (حسبنا کتاباللّه) و برخی در مواضع خلفا و منع آنان از روایت و کتاب و تدوین حدیث جستجو کردهاند.کلام شافعی
در برابر، برخی آن مواضع را یکسر سیاسی دانستهاند، حال آنکه محمد بن ادریس شافعی (متوفی ۲۰۴) (۱) از گروهی یاد کرده است که به نفی حجیت اخبار (سنت) قائل شدهاند.اتهام به شیعه
اما برخی، بدون توجه به کلام شافعی، شیعه را نیز از منکران حجیت سنت شمردهاند. (۳) (۴)قول مؤلف سنی در نفی حجیت سنت
یکی از مؤلفان اهلسنت، قول به نفی حجیت سنّت را در تاریخ اسلام، بهویژه در دوران معاصر، قطعی دانسته و قول به این موضوع را بدینسان طبقهبندی کرده است:نظر شیعه و سنی درباره حجیت سنت
اصولیون اهل سنت و امامیه معتقدند سنت (فعل، تقریر و قول) پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بدون شک حجت میباشد و برای اثبات آن، به ادله چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل تمسک نمودهاند؛ اما درباره سنت ائمه اطهار علیهمالسّلام و فاطمه زهرا علیهاالسّلام اصولیون امامیه، آن را حجت میدانند و برای اثبات آن، به ادله اربعه تمسک جستهاند، ولی اهل سنت آن را حجت نمیدانند. (۷) (۸) (۹)نظر محققان سنی در حجیت سنت
پیش از گزارش آثار نگاشته شده در این زمینه در روزگار معاصر، باید یادآور شویم که بسیاری از محققان اهلسنّت به بیاعتقادی به حجیت سنّت متهم شدهاند، اما درباره این موضوع نمیتوان با قطعیت سخن گفت.آثار درباره حجیت سنت
در هر صورت، با تذکار این نکته که فصول درخور توجهی از آثار معرفی شده در بخش «روایت و کتابت و تدوین حدیث» به حجیت آن نیز پرداختهاند، پژوهشهای مرتبط با حجیت سنّت ذیلاً گزارش میشود:حجیة السنة
حجیة السنة، از عبدالغنی عبدالخالق (۱۳۲۱).جایگاه کتاب
این کتاب گستردهترین و متتبعانهترین و دقیقترین نگاشته درباره حجیت سنّت است با نگاه اهلسنت و باتوجه به نقدها، اشکالها و پرسشها درباره سنت و حجیت آن.بحث عصمت انبیاء
مؤلف، سنّت را از نظر فقیهان و متکلمان و سپس اصولیان بهتفصیل تعریف کرده و به بحث عصمت انبیا پرداخته و جنبههای گوناگون عصمت را بازگفته است.اجتهاد پیامبران
بحث دیگر او درباره اجتهاد پیامبران است و پاسخ به این پرسش که اگر پیامبران اجتهاد میکردند، آیا ممکن بود در اجتهاد به خطا روند.داوری درباره شیعیان
وی حجیت سنّت را ضرورتی دینی معرفی کرده است، اما داوری نادرست وی درباره شیعیان ــکه آنان را مخاطبان شافعی (سطور پیشین) دانسته شگفتانگیز است، هر چند اظهار کرده که این نفی حجیت، ناظر به طرق حجیت است، نه اصل آن.دلائل حجیت
باب دوم و سوم به دلایل حجیت سنّت و پاسخ شبهات اختصاص دارد و مؤلف هفت دلیل در اینباره اقامه کرده است.کتابت حدیث
بحث کتابت حدیث، در این اثر نیز خواندنی و تأمل برانگیز است.جایگاه سنت در معارف
در خاتمه کتاب، مؤلف به بحث از جایگاه سنّت در معارف و اعتقادات دینی در سنجش با آموزههای قرآن پرداخته و نکات سودمندی مطرح کرده است.نقد کتاب
کتاب عبدالغنی عبدالخالق، در مواردی پذیرفتنی نیست و در مواردی بر پایه مبانی مؤلف بیان شده که آن مبانی محل مناقشه جدّی است.السنة و مکانتها
السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، از مصطفی سباعی. (۱۲)شخصیت مؤلف
مؤلف از نواندیشان و مصلحان اخیر اهلسنّت است با فرازها و فرودهای بسیار در زندگانی سیاسی، اجتماعی، فکری و کلامی (درباره او عدنان زرزور، مصطفی السباعی الداعیة المجدد، دمشق ۱۴۲۱).متأثر از خاورشناسان
او این کتاب را باتوجه به نقدها، اشکالات و مواضع خاورشناسان و نیز محققان و متفکرانی از جهان اسلام ــبه تعبیر وی، متأثر از خاورشناسان نگاشته است.کلیت کتاب
مؤلف ابتدا سنت را تعریف کرده و از موضع صحابیان در برابر سنّت سخن گفته، آنگاه به مسئله «وضع و جعل در حدیث» پرداخته و چگونگی آن را گزارش کرده و در ادامه، تلاشهای عالمان را برای پیراستگی ساحتِ روایت حدیث از نقلهای مجهول نمایانده است.آرای امین و ابوریه
او در دو فصل از احمد امین و محمود ابوریه و آرای آنان سخن گفته است.نقد کتاب
تلاش سباعی ارزشمند است، اما کاملا روشن است که برای اثبات و تثبیت آنچه آن را قطعی میداند، گاه به تکلیف بیثمر افتاده است.حربه وی در برابر مخالفان
گرایش ابوریه به تشیع، اثرپذیری احمد امین از خاورشناسان، و امثال این تعبیرات، حربههایی است که سباعی برضد مخالفانش بهکار گرفته است.دفاعٌ عنالسنة
دفاع عنالسنة و ردّ شُبَهالمستشرقین و الکتّاب المعاصرین و بیان الشبه الواردة علی السنة قدیماً و حدیثاً و ردُّها ردّاً علمیاً صحیحاً، از محمد ابوشَهبه (قاهره ۱۴۰۹).دفاعٌ عن الحدیث النبوی
دفاع عن الحدیث النبوی، از احمدعمر هاشم (قاهره ۱۴۲۱)، رئیس دانشگاه الأزهر و از متخصصان علوم قرآنی و حدیث در مصر.مکانة السنة
مکانةالسنة فی التشریع الاسلامی و دَحضُ مَزاعم المنکرین، تألیف محمدلقمان سَلَفی (ریاض ۱۴۲۰).السنة النبویة فی کتابات اعداءِ الاسلام
السنة النبویة فی کتابات اعداء الاسلام : مناقشتها و الرّد علیها، از عماد سید شربینی (مصر ۱۴۲۳).موضوعات کتاب
کتاب در دو جلد سامان یافته است: جلد اول، پس از تعریف واژههای سنّت و حدیث و امثال آن، به جریانهای رویارویی با سنّت و حجیت آن اختصاص دارد و آرای خوارج و معتزله و خاروشناسان و شیعه و نیز موضع جریانهای عرفیگرا (سکولار) در برابر سنّت، در آن بررسی شده است.تردید در اصل منع کتابت
این نویسنده نیز موضوع منع کتابت حدیث را مطرح و ابتدا در اصل نهی تردید کرده است، سپس نهیهای وارده در متون حدیثی را ناظر به نگارش حدیث همراهِ قرآن دانسته است.دلائل حجیت سنت
در ادامه بحث، مؤلف به دلایل حجیت سنّت پرداخته که بهروشنی متأثر از بحثهای عبدالغنی عبدالخالق است و مانند او اولین دلیل را عصمت پیامبر دانسته است.خبرواحد و عدالت صحابه
جلد دوم با بحث از حجیت خبر واحد آغاز میشود و سپس با تأکید بر اینکه مخالفان حجیت سنت، به نااستواری طرق روایت استناد کردهاند، به بحث از عدالت صحابه پرداخته و همان سخنان رایج در این زمینه را مطرح کرده است.تحلیل و نقد کتاب
کتاب شربینی از برخی جهات یک گام به پیش است، از جمله اینکه به منابع معارضان و مخالفان آرای خود، و بهویژه به جدیدترین آثار عالمان شیعه، توجه کرده است.مکانةالسنة فی الاسلام
مکانةالسنة فی الاسلام، تألیف شیخ محمد ابوزَهْو، (۱۷) از استادانِ بنام الأزهر و متخصص در علوم قرآنی و حدیث.السنة النبویة و مطاعن
السنة النبویة و مطاعن المبتدعة فیها، از مکی شامی (عمان ۱۴۲۰).القرآنیون و شبهاتهم حولالسنة
القرآنیون و شبهاتهم حولالسنة، از خادم حسین الهیبخش (طائف ۱۴۲۱).قرآنیون
نویسنده با طرح این پرسش که قرآنیون کیستند، آرای آنها چیست و به کدام مرحله از تاریخ و فرهنگ اسلامی تعلق دارند، کتاب خود را آغاز کرده است.مستندات قرآنیون
مؤلف پس از گزارشی تاریخی، مستندات قرآنیون را درباره کافی بودن قرآن و بینیازی از سنّت، بررسی کرده است.تأثیر قرآنیون
این جریان و اثری که در جهان اسلام برجای نهاده، درخور تأمل است.کتب در جواب قرآنیون
محمود محمد مزروعه در کتابی مختصر با عنوان شبهاتالقرآنیین حولالسنة النبویة، شبههها و پرسشهای آنان را آورده و پاسخ گفته است.نظریةالسّنة فی الفکر الامامی
نظریة السنة فی الفکر الامامیالشیعی : التکون و الصیرورة، تألیف حیدر حباللّه. (۱۹)انواع سنت
نویسنده از دوگونه سنّت سخن گفته است: سنّت واقعیه و سنّت مَحْکیه.مباحث فصول کتاب
فصل اول، بهگونهای گذرا این بحث را در دوره حضور مطرح میکند.منزلةالسّنة
منزلةالسنة من الکتاب و اثرها فی الفروع الفقهیة، از محمدسعید منصور (قاهره ۱۹۹۳).رابطه متقابل کتاب و سنّت
رابطه متقابل کتاب و سنت، از علی نصیری (تهران ۱۳۸۶ش).ظواهر قرآن
مؤلف بحث را از قرآن آغاز کرده است با بررسی حجیت و اعتبار ظواهر قرآن، قرآن و تفسیر به رأی، ویژگیهای بیانی قرآن، ظاهر و باطن در قرآن، چگونگی استعمال لفظ در بیشتر از یک معنی در قرآن، اجمال در بیان قرآن و غیره.بحث سنت
آنگاه سخن از سنّت است با بحث درباره مفهوم سنّت، جایگاه سنّت، حجیت سنّت، چگونگی حجیتِ سنّتِ محکیه (خبر واحد) در فقه و معارف و عقاید.استقلال در حجیت
مؤلف، دیدگاه دوگانه محوری را مطرح میکند، یعنی استقلال قرآن و سنّت در حجیت.خدمات سنت به قرآن
فصل چهارم بهویژه به جایگاه آموزههای سنّت در سنجش با قرآن اختصاص دارد و به تعبیر نویسنده «خدمات سنّت به قرآن»، و تقریر و تأکید آیات الهی، تبیین و تفسیر آموزههای قرآنی و غیره.خدمات قرآن به سنت
در فصل پنجم از خدمات قرآن به سنّت سخن رفته و آنگاه مؤخره و نتایج بحث ذکر شده است.حجیت سنت در منابع اصول
بحث درباره حجیت سنّت، در منابع اصولی نیز به گستردگی مجال طرح یافته است.پینوشتها:
۱. الاُمّ، محمد بن ادریس شافعی، ج۷، ص۲۸۷، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۲. تاریخ التشریع الاسلامی، محمد خضری، ج۱، ص۱۸۶، مصر ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴.
۳. مفتاح الجنة فی الاحتجاج بالسنة، عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، ج۳، ص۳، مدینه ۱۳۹۹.
۴. القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، خادم حسین الهیبخش، ج۱، ص۷۸ـ ۸۱، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۵. دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، محمد مصطفی اعظمی، ج۱، ص۲۲ـ۲۵، ریاض (۱۳۹۶ (.
۶. السنة النبویة و مطاعن المبتدعة فیها، مکی شامی، ج۱، ص۱۲۳ به بعد، عمان ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.
۷. منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، جناتی، محمد ابراهیم، ص (۱۲۰-۷۶).
۸. مبادی فقه و اصول، فیض، علیرضا، ص (۳۱-۲۸).
۹. اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۲، ص (۷۰-۶۳).
۱۰. القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، خادم حسین الهیبخش، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۷، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۱۱. ثورة الاسلام، احمد زکی ابوشادی، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، بیروت: دار مکتبة الحیاة، (بیتا).
۱۲. ابن سعد (بیروت).
۱۳. السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، مصطفی سباعی، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۴. السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، مصطفی سباعی، ج۱، ص۲۶ـ۴۲، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۵. دفاعٌ عن السنة و ردّ شُبَه المستشرقین و الکُتّاب المعاصرین و بیان الشبه الواردة علی السنة قدیماً و حدیثاً و ردّها ردّاً علمیاً صحیحاً، محمد ابوشهبه، ج۱، ص۳۲۹، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۱۶. تدوین الحدیث عند الشیعة الامامیة: بدایته المبکّرفی عهدالرسول و مصیره حتی الکلینی، محمدعلی مهدویراد، ج۱، ص۱۰۵ به بعد، بیروت ۱۴۲۷.
۱۷. ابن سعد (بیروت).
۱۸. مکانةالسنة فیالاسلام، محمد محمد ابوزهو، ج۱، ص۲۶ـ۲۹، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۱۹. ابن سعد (بیروت).
۲۰. التصنیف فی السنة النبویة و علومها، خلدون احدب، ج۱، ص۳۷ـ۵۴، من بدایة المنتصف الثانی للقرن الرابع عشر الهجری و الی نهایة الربع الاول من القرن الخامس عشر الهجری، بیروت ۱۴۲۷.
۲۱. المعجم المصنف لمؤلفات الحدیث الشریف، محمد خیر بن رمضان یوسف، ج۲، ص۵۶۹ـ ۵۸۵، ریاض ۱۴۲۳.
۲۲. مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، جیوسف مرعشلی، ۱، ص۵۷۰ـ۵۷۹، ج۱، بیروت ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.
چکیده
سماع موتی از همان ابتدای طرح در آموزههای اسلامی تعجب عدهای را برانگیخته و چیستی و چگونگی آن ابهام گروهی را در پی داشته است. این بحث از موضوعات برجسته و چالش برانگیز اندیشمندان در طی سالهای مختلف و بستر طرح نظرگاههایی متقارب و یا متقابل در مجامع علمی بوده است. آنچه از بررسی متون و مستندات اسلامی مستفاد میگردد این است که جز اندک مخالفانی که در برابر قاطبه موافقان سهم اندکی یافتهاند، بیشتر مباحث به گونههایی که ارتباط عالم پس از مرگ را با جهان مادی تبیین نموده و به سماع موتی پرداختهاند اختصاص یافته است. این نوشتار که با رویکرد ایجابی و با روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته است از طریق بازوکاوی متون روایی در منابع اهل تسنن و دسته بندی جدید نظریات این حوزه، درصدد گونه شناسی ادلهای است که در نهایت به اثبات سماع موتی منتهی میگردد.مقدمه
تفکر مبتنی بر عدم سماع موتی کهگفتار اول: کلیات پژوهش
1. تبیین مسئله
یکی از مسائل اخلاقی بین مذاهب اسلامی و وهابیان، حیات برزخی است. مسلمانان به حیات برزخی و زندگی مردگان اعتقاد دارند، به گونهای که امکان ارتباط بین عالم برزخ و عالم ماده وجود دارد؛ بر خلاف وهابیان که میان عالم برزخ و دنیا هیچ ارتباطی قائل نیستند و معتقدند که انسان هنگامی که از دنیا میرود ارتباطش با عالم دنیا قطع میگردد؛ پیامد چنین نگرشی بی فایده بودن خواندن فاتحه برای اموات و به زیارت رفتن و طلب حاجت کردن از آن هاست، زیرا مردگان قادر به شنیدن نیستند. از همین رو وهابیت استعانت از اموات و توسل به آنان را جایز ندانستهاند ، بلکه از مظاهر شرک میدانند؛ به عبارت دیگر میتوان گفت نگاه حسن گرایانه وهابیت تکفیری، علاوه بر آن که در حوزهی خداشناسی نمود دارد، در حیطهی فرجام شناسی و حیات برزخی نیز آشکار است. چنین رویکردی در هستی شناسی، یادآور اندیشهی پوزیتیویسم یا اثبات گرایی در غرب است. اعتقاد به عدم سماع موتی با نگاه ظاهرگرایانه به برخی از آیات قرآن مستند شده است و حتی روایات مؤید سماع موتی نیز رد و در مقابل برای اثبات عدم سماع به سخنان برخی از عالمان استناد میشود؛ حال آن که با تدبر در آیات قرآن و به تصریح روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، نه تنها سخن گفتن با درگذشتگان شرک و ناپسند نیست، بلکه مطابق سنت نبوی و سیره مسلمانان از صدر اسلام تا کنون است. به ویژه بر اساس برخی روایات، آنها علاوه بر شنیدن در عالم برزخ، قدرت دعا کردن برای زندگان را نیز دارند، همان طور که پاسخ سلام را میدهند و این نوعی دعا در حق سلام کننده است. در این مقاله دیدگاه موافقان سماع موتی و مستندات تحلیلی و روایی آنان بررسی میشود.محدوده پژوهش
در رویکرد ایجابی به مسئلهی سماع موتی چندگونه ادله روایی میتواند در نظر قرار گیرد: نخست ادلهای که به صراحت بر سماع موتی تأکید کرده است و بر قدرت شنیدن مردگان دلالت روشن دارد؛ دوم دلایلی که به اثبات حیات پس از مرگ پرداخته است و در نتیجهی آن، قدرت بر شنیدن که یکی از لوازم حیات است مستفاد میگردد؛ گونه سوم ادلهای است که حاکی از احاطه عالم برزخ نسبت به عالم ماده و تفوق رتبی مراتب حیات است که به تبع آن ادراک کلی نسبت به این عالم تا حد عرضه اعمال بر اموات و ... حاصل میشود؛ چهارمین دسته ادلهای است که به اثبات هوشمندی کل نظام هستی اعم از جماد و نبات و موجودات ذی شعور میپردازد. در این دسته، حتی به فرض پذیرش تفکر باطل وهابی مبنی بر جماد انگاشتن انسان پس از مرگ، میتوان ادراک و حتی طبق برخی ادله روایی فریقین سماع را منتج دانست. این نوشتار در نگرش تحلیلی توصیفی خود، به طرح مهم ترین گونههای روایی ادله اول و دوم از میان محورهای یاد شده میپردازد که ارتباط صریح تری با بحث سماع موتی دارد.3. مفهوم شناسی
الف) سماع
سماع از ریشه سمع است. لغت شناسان واژه سمع را در چهار معنا بررسی کردهاند :ب) موتی
واژه موتی به معنی اموات، (11) جمع «میت» و «میّت» است که هر دو به معنی مرده است؛ مثل (أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ (12) لِنُنِحیَ بِهِ بَلدَة مَیتاً) ؛ (13) که مردهی انسان و غیر انسان را شامل میشود و (إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ4. سؤالهای پژوهش
در رویکرد مسئلهی نوشتار حاضر، سؤال اصلی و سؤالهای فرعی ذیل بررسی میگردد:سؤال اصلی:
چگونه میتوان سماع موتی را بر اساس ادله روایی ثابت کرد؟سؤالهای فرعی:
1. گونههای روایی که از طریق آن سماع موتی ثابت میشود، در منابع اهل سنت کدام است؟5. اهداف پژوهش
این پژوهش اهداف زیر را در نظر دارد:6. جامعه آماری
این مقاله در تحلیل مسئله سماع موتی در محورهای یاد شده، منابع حدیثی و کلامی مذاهب اهل سنّت را مدنظر قرار داده است و به ویژه بر منابع پیش از قرن دهم هجری تأکید میکند.گفتار دوم: گونههای روایی دال بر سماع موتی و تحلیل اندیشوران اهل تسنن پیرامون آن
در اولین محور از بررسی گونهای روایی سماع موتی، به طرح ادله سماع موتی پرداخته شده است و پس از آن دیدگاه تحلیلی علمای اهل سنت تبیین میگردد. لازم به ذکر است در نگرش اندیشوران به این مسئله، برخی رویکرد نقلی صرف اتخاذ کرده و بعضی علاوه بر آن، به طرح نظر و استدلال خود پیرامون مسئله پرداختهاند .الف) اخبار دال بر سماع موتی
از میان روایتهای متعددی که قدرت شنیدنِ مردگان را ثابت میکند، برخی اخبار به صراحت از سماع موتی سخن به میان آوردهاند که با تکیه بر دلالت منطقی آن، میتوان مخالفان را به شرط عدم تعصب در اعتقادات مجاب کرد، زیرا در فضای تعصب و جدال فکری، هر سخن روشن و نص صریحی قابل تأویل و توجیه است. اولین محور از مباحث به این دسته از روایات اختصاص دارد:1. شنیدن صدای کفش تشییع کنندگان
بسیاری از منابع اهل سنت روایاتی را ذکر کردهاند که: نبی مکرم اسلام در بیان رخدادهای پس از مرگ و مواجهه انسان با عالم برزخ از شنیدن صدای کفش تشییع کنندگان خبر دادهاند . این امر بر بطلان پندار کوتاه اندیشانی دلالت میکند که انسان را پس از مرگ چون جماد میدانند. رویکرد نویسندگان در این بحث، یا صرف نقل خبر و بیان روایات است، یا درصدد اثبات تحلیلی مدعای سماع خفق نعلین برآمدهاند و یا متعرض حکم فقهی مرتبط با بحث شدهاند . اولین محور به بیان برخی از روایات که از طریق محدثان و نویسندگان اهل سنت نقل شده است اختصاص مییابد:2. شنیدن سلام
از جمله دلایل بدیهی در سماع موتی، سلام گفتن به شخص نبی مکرم اسلام در نماز میباشد که یکی از واجبات فقهی و بایدهای فکری اسلامی است. چنان که مسلمانان، با هر مذهب و مسلک فکری، سلام و صلوات به آخرین سفیر دین الهی را حداقل در پنج نوبت از نمازهای یومیه خود لازم دانستهاند و پس از حیات ظاهری حضرت نیز به همان منوال پیشین، به نبی مکرم اسلام، سلام و صلوات میفرستند. علاوه بر آن منابع اهل سنت به محورهای متعددی از روایات در باب سلام بر اموات و شنیدن آن اشاره کردهاند که به آن پرداخته میشود.الف) اخبار سلام پیامبر به اموات
به گزارش تاریخ، زیارت مردگان، سلام کردن و گفت و گو با آن ها، از جمله سیره رفتاری پیامبر رحمت است. عنایت به این که در موارد نقل شده غالباً حضرت، ضمیرِ خطاب به کار میبردهاند، در اثبات سماع موتی مفید فایده است، چون سخن گفتن به لحن خطابی در صورتی مفید است که مخاطب قادر بر شنیدن و ادراک گفت وگو باشد؛ در غیر این صورت بیهوده است. مخالفان میکوشند در توجیه این گونه روایات خطابی به مجاز، استعاره و تمثیل در سخن ادیبان و شاعران استناد نموده و مثالهایی را بر شمرند که شاعر یا سخنور اجسام بی جان را به مقاصد مختلف مورد خطاب قرار میدهد، اما روشن است که مقایسه کلام نبی مکرم اسلام با این سنخ سخن باطل است؛ کلام و سیره ایشان بنا بر آیات متعددی از کلام وحی حجیت داشته و لازم الاتباع است؛ (26) هم چنین باز نمودن باب تشکیک در دلالات سخن بزرگترین رهبر آسمانی، نمیتواند به حد خاصی محدود شود و در نهایت به عدم حجیت سنت نبوی منجر میشود که از دید هیچ مسلمانی پذیرش عقلی و نقلی ندارد. پس از این توضیح اجمالی، روایاتی در باب سلام رسول اعظم بیان میگردد. روایات زیر از جمله روایات متعددی است که سلام پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) به اهل قبور را بیان میدارد:ب) پاسخ مردگان به سلام زندهها
گونههایی از اخبار سلام بر اموات در منابع اهل سنت، به بیان احادیثی اختصاص دارد که پاسخ سلام از سوی مردگان است و از طریق اولویت بر سماع سلام دلالت دارد؛ احادیث زیر از این جمله است:ج) جواب پیامبر در قبر به گفتار و سلام
برخی روایات این باب نیز حکایت از پاسخ دادن به سلام زائرانی است که تشرف حضور مرقد نبوی را داشته و یا خواهند داشت:ب) تصریح روایات بر سماع اموات
علاوه بر روایاتی که به برخی مصداقهای سمع از جمله شنیدن صدای کفش تشییع کنندگان یا شنیدن سلامِ سلام کنندگان و پاسخ به آن اشاره نمودهاند ؛ (44) اخباری نیز به طور کلی بر سماع مردگان تصریح کردهاند . از میان این آثار، منابع متعددی به ذکر حدیث قتیل بدر پرداختهاند . در این روایت صحیح، نبی مکرم اسلام مشرکان کشته شده در نبرد بدر را خطاب قرار داده است و از حق بودن وعده الهی سخن و پرسش مینمایند؛ این رفتار پیامبر اعظم، تعجب برخی را برانگیخت، (45) چه این که بر مبنای فرهنگ جاهلی که تا پیش از اسلام بر آن باور بودند انسان پس از مرگ نابود شده و وجودی ندارد. هم چنان که پروردگار متعال در توصیف منکرین معاد به این تفکر اشاره کرده است؛ (46) رسول اکرم در پاسخ به تبیینی روشن در باور اعتقادی معاد مبادرت فرموده و مرده را شنواتر از آنها معرفی میکند. این خبر با طریق متعدد و مضامینی نزدیک به هم در منابع اسلامی یاد شده است:گفتار سوم: گونههای روایات دال بر استمرار حیات انبیا و اولیای الهی پس از مرگ و تحلیل علمای اهل تسنن
برخی از اندیشمندان نیز در اثبات سماع، به حیات انبیا پس از مرگ استناد کرده و البته رویکردهایی متقاربی را در اثبات امر اتخاذ نمودهاند ؛ برخی تنها به ذکر ادله روایی بسنده کرده، بعضی علاوه بر آن، تحلیل و استدلال علمی خویش را بیان کردهاند، دیگر اندیشوران نیز یا به مسئله به عنوان اصل موضوعی نظر نموده و در بحثهایی چون آداب زیارت، فضیلت زیارت و ... از آن بهره جستهاند و جمعی نیز وجهه اهتمام خویش را بر پاسخ گویی به ادله مخالفان معطوف داشتهاند . در این محور به تفکیک یاد شده، مباحث تبیین میگردد.الف) ادله روایی دال بر حیات پس از مرگ
برخی مستندات خبری که بر استمرار حیات بعد از مرگ دلالت دارد،؛ از این میان روایاتی به طور صریح به حیات پس از مرگ دلالت نمودهاند و برخی به طریق الزامی به اثبات مدعا میانجامد. اخبار زیر از مهم ترین ادله روایی در این خصوص است:1. انبیا در قبرهایشان زنده هستند و نماز میخوانند
اخبار صحیحی که بر حیات انبیا در قبر دلالت میکند و حتی بالاتر از آن تصریح به اقامه نماز کرده، گواه روشنی بر استمرار حیات و لازم آن از جمله سمع و ادراک است. در این مجال اندک در پی تبیین ماهیت این اخبار و بررسی دلالی آن به طور تفصیلی نیستیم و این سؤال که آیا اقامه نماز به شکل ظاهری آن مدنظر میباشد؛ چنان که برخی از تحلیل گران روایی به آن قائل شدهاند، و یا مراد دیگری از تعبیر اقامه نماز اراده شده، بحث تفصیلی دیگری است؛ آنچه در اثبات مدعای نوشتار در سماع موتی با استناد به این روایات حاصل میآید این است که جامعه روایی اهل تسنن به حیات پس از مرگ باورمند بوده و اخبار آن را قبول کردهاند . برخی از روایات این باب به اجمال، عبارتند از:2. شنیده شدن صدا از درون قبر
اخباری که به هر نحو دلالت بر شنیده شدن صدا از درون قبر که حاکی از حیات پس از مرگ میکند متعددند؛ برخی خبرها از شنیده شدن صدای عذاب خبر میدهند، برخی ناظر به شنیده شدن صدای قرآن از درون قبر است:الف) شنیده شدن صدای عذاب از درون قبر
عن أبی أیُّوبَ رضی الله عَنهُم قال خَرَجَ النبی و قد وَجَبَت الشَّمس فسمع صوتا فقال یَهُودُ تَعَذَّبُ فی قُبُورِهَا (61)ب) شنیده شدن صدای خواندن سوره تبارک میت از درون قبر
چنان که بیان شد برخی روایات به شنیده شدن صدای قرآن از قبر تصریح میکند. این اخبار دلیل واضحی بر استمرار حیات انسان پس از زندگی دنیوی است:ب) ادله تحلیلی
برخی از اندیشوران اسلامی به ذکر روایات این باب اکتفا نکرده و به بیان تحلیلی در اثبات مدعای خویش دست یازیدهاند ؛ در این رویکرد چند نظرگاه کلی است:1. بیان اثباتی در سماع و ادراک موتی
برخی از تحلیل گران اسلامی نحوه استنتاج خویش از روایات سماع را به روشهای گوناگون بیان داشتهاند :2. تبیین اجمالی مراد از حیات و کیفیت سماع
برخی از نویسندگان نیز ضمن توجه کلی به اثبات حیات پس از مرگ، به بیانی اجمالی از کیفیت حیات و یا کیفیت سماع مردگان پرداختهاند ؛ خلاصهای از تحلیل بحث در سیره حلبیه بدین صورت است:3. تبیین آثار و لوازم سماع موتی
در برابر اندیشورانی که بدون شرح و بسط خاص، به استمرار حیات و یا به مطلق ادراک مردگان مانند سماع و علم که نمودی از استمرار حیات است اشاره نمودهاند ؛ (84) برخی به اجمال یا تفصیل متذکر آثار و لوازم این باور دینی شدهاند . این طیف از جامعه علمی اسلامی سماع مردگان را به عنوان اصل موضوعه در نظر گرفته و در بیان مشروعیت استغاثه و توسل، (85) آداب زیارت اعم از حضور قلب و رعایت ادب حضور به آن استناد جستهاند ؛ و یا در استنتاج فقهی چون جواز یا عدم جواز نماز در مقبره انبیاء و ...، (86) استحباب صلوات فرستادن بر نبی مکرم اسلام و عدم تفاوت حیات و ممات حضرت (87) و ... به آن متمسک شدهاند . (88)نتیجه بحث
از مجموع مباحث گذشته بدست میآید که مسئله سماع موتی به اعتراف علمای اهل تسنن، دیدگاه غالبی در جامعه اسلامی است. این نگرش با توجه به مبنای فکری مسلمانان در جاودانگی انسان و حیات برزخی وی از مسلمات اعتقادی است و نقطهی مقابل تفکر ظاهرگرایانه وهابیت میباشد. تفکر سماع موتی را اندیشوران متعددی از اهل تسنن با طرح روایات ناظر به سماع موتی و یا اخبار دال بر استمرار حیات مطرح کرده و در مواردی با تصحیح سندی و اطلاق دلالی به نتیجه اثبات مطلق سماع رسیدهاند . در رویکرد تحلیلی چند نکته کلی قابل ذکر است.پینوشتها
1. دکتری عرفان و تصوف، مدیر گروه اخلاق مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
2. دکتری تفسیر تطبیقی، محقق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، کارشناس شبکه ولایت.
3. محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری، ج 5، ص 621؛ سمرقندی، تفسیرالسمرقندی المسمی بحرالعلوم، ج 2، ص 318؛ ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج 3، ص 468؛ بدرالدین عینی، عمدة القاری شرح الصحیح البخاری، ج 19، ص 30.
4. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 560؛ ابوعبدالله احمد شیبانی، مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 422؛ سمهودی، خلاصة الوفا بأخبار دارالمصطفی، ج 1، ص 59؛ ابن عساکر دمشقی، تاریخ مدینة دمشق، ج 57، ص 249؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 15، ص 142.
5. شعراء، آیه 212.
6. بقره، آیه 7.
7. نمل، آیه 80.
8. انفال، آیه 31.
9. بقره، آیه 93.
10. فراهیدی، کتاب العین، ج 1، ص 348؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، ص 425 و فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج 4، ص 347 ذیل ماده سمع.
11. (بِقادِرٍ عَلی أن یُحیِی الموتی) ؛ «می تواند مردگان را زنده کند؟» احقاف، آیه 33.
12. انعام، آیه 122.
13. فرقان، آیه 49.
14. زمر، آیه 30.
15. اعراف، آیه 57.
16. فراهیدی، کتاب العین، ج 8، ص 140؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 781؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج 11، ص 195؛ علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج 7، ص 303؛ نشوان حمیری، شمس العلوم، ج 9، ص 6409، ذیل ماده موت.
17. «مرده صدای کفش تشییع کنندگان را در بازگشت میشنود.» ابوعبدالله احمد شیبانی، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج 2، ص 347؛ احمد بن حنبل در السنه خود، اسناد روایت را صحیح دانسته است: السنه، ج 2، ص 612؛ در جای دیگر این مضمون خبر به صورت مرفوع از ابی هریره یا با سندهای دیگر گزارش شده است: همان، ج 2، ص 445؛ ج 2، ص 596؛ ابوبکر عبدالله بن محمد، الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، ج 3، ص 553 و 56؛ حنظلی، مسند إسحاق بن راهویه، ج 1، ص 314؛ هشام ابن عمار، حدیث هشام بن عمار، ج 1، ص 204؛ محمدبن جریر طبری، تهذیب الآثار و تفصیل الثابت عن رسول الله من الأخبار، ج 2، ص 492، 499، 498، 505؛ همو، جامع البیان عن تأویل أی القرآن، ج 13، ص 215؛ ابی داود سجستانی، البعث، ج 1، ص 7؛ طحاوی، شرح معانی الاثار، ج 1، ص 510؛ احمد دینوری، المجالسة و جواهر العلم، ج 1، ص 13؛ ابوحاتم تمیمی بستی، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج 7، ص 389؛ سلیمان طبرانی، معجم الاوسط، ج 3، ص 106؛ ابوعبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ج 1، ص 536؛ احمد بیهقی، إثبات عذاب القبر، ج 1، ص 61؛ همو، الاعتقاد و الهدایة إلی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و أصحاب الحدیث، ج 1، ص 221؛ ابن عبدالبر، الدرر، ج 1، ص 106؛ طیوری بن عبدالله صیرفی حنبلی، الطیوریات من انتخاب الشیخ أبی طاهر السلفی، ج 9، ص 820؛ شمس الدین محمد زرعی دمشقی، إعلام الموقعین عن رب العالمین، ج 1، ص 179؛ ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج 2، ص 535.
18. مرده زمانی که در قبر قرار میگیرد صدای کفش تشییع کنندگان را در هنگام بازگشت میشنود. مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج 4، ص 2201؛ محمد حمیدی، الجمع بین الصحیحین البخاری و مسلم، ج 2، ص 576؛ کمال الدین محمد سیواسی، شرح فتح القدیر، ج 5، ص 195؛ طحاوی حنفی، حاشیة علی مراقی الفلاح شرح نور الإیضاح، ج 1، ص 412.
19. مرده زمانی که در قبر قرار میگیرد و اصحابش از وی روی میگردانند صدای کفش آنها (مشایعین) را میشنود، پس آن هنگام دو ملک نزد او میآیند و به او میگویند درباره این مرد یعنی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه میگویی، مؤمن شهادت به عبد و رسول بودن میکند و به او گفته میشود به جایگاهت در آتش نگاه کن، پروردگار جایگاهی در بهشت برای تو مهیا نم
عبارات مرتبط با این موضوع
گونه شناسی ادله روایی سماع موتی؛ با تأکید بر منابع اهل سنت گونه شناسی ادله روایی سماع موتی؛ با تأکید بر منابع اهل سنت
منظور از حجیت سنت
منظور از حجیت سنت، صحت تمسک به قول، فعل و تقریر معصوم علیهالسلام در استنباط احکام شرعی و عمل به آن است، که لازمه آن منجّزیت در صورت مطابقت با واقع و معذّریت در صورت مخالفت با واقع است.ریشه بحث حجیت سنت
عالمان و مؤلفان شیعه و سنّی در بازشناسی پیشینه بحثها و جدالها درباره حجیت سنت داوریهایی کردهاند.شعار حسبنا کتابالله
برخی ریشه آن را در شعار خلیفه دوم (حسبنا کتاباللّه) و برخی در مواضع خلفا و منع آنان از روایت و کتاب و تدوین حدیث جستجو کردهاند.کلام شافعی
در برابر، برخی آن مواضع را یکسر سیاسی دانستهاند، حال آنکه محمد بن ادریس شافعی (متوفی ۲۰۴) (۱) از گروهی یاد کرده است که به نفی حجیت اخبار (سنت) قائل شدهاند.اتهام به شیعه
اما برخی، بدون توجه به کلام شافعی، شیعه را نیز از منکران حجیت سنت شمردهاند. (۳) (۴)قول مؤلف سنی در نفی حجیت سنت
یکی از مؤلفان اهلسنت، قول به نفی حجیت سنّت را در تاریخ اسلام، بهویژه در دوران معاصر، قطعی دانسته و قول به این موضوع را بدینسان طبقهبندی کرده است:نظر شیعه و سنی درباره حجیت سنت
اصولیون اهل سنت و امامیه معتقدند سنت (فعل، تقریر و قول) پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بدون شک حجت میباشد و برای اثبات آن، به ادله چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل تمسک نمودهاند؛ اما درباره سنت ائمه اطهار علیهمالسّلام و فاطمه زهرا علیهاالسّلام اصولیون امامیه، آن را حجت میدانند و برای اثبات آن، به ادله اربعه تمسک جستهاند، ولی اهل سنت آن را حجت نمیدانند. (۷) (۸) (۹)نظر محققان سنی در حجیت سنت
پیش از گزارش آثار نگاشته شده در این زمینه در روزگار معاصر، باید یادآور شویم که بسیاری از محققان اهلسنّت به بیاعتقادی به حجیت سنّت متهم شدهاند، اما درباره این موضوع نمیتوان با قطعیت سخن گفت.آثار درباره حجیت سنت
در هر صورت، با تذکار این نکته که فصول درخور توجهی از آثار معرفی شده در بخش «روایت و کتابت و تدوین حدیث» به حجیت آن نیز پرداختهاند، پژوهشهای مرتبط با حجیت سنّت ذیلاً گزارش میشود:حجیة السنة
حجیة السنة، از عبدالغنی عبدالخالق (۱۳۲۱).جایگاه کتاب
این کتاب گستردهترین و متتبعانهترین و دقیقترین نگاشته درباره حجیت سنّت است با نگاه اهلسنت و باتوجه به نقدها، اشکالها و پرسشها درباره سنت و حجیت آن.بحث عصمت انبیاء
مؤلف، سنّت را از نظر فقیهان و متکلمان و سپس اصولیان بهتفصیل تعریف کرده و به بحث عصمت انبیا پرداخته و جنبههای گوناگون عصمت را بازگفته است.اجتهاد پیامبران
بحث دیگر او درباره اجتهاد پیامبران است و پاسخ به این پرسش که اگر پیامبران اجتهاد میکردند، آیا ممکن بود در اجتهاد به خطا روند.داوری درباره شیعیان
وی حجیت سنّت را ضرورتی دینی معرفی کرده است، اما داوری نادرست وی درباره شیعیان ــکه آنان را مخاطبان شافعی (سطور پیشین) دانسته شگفتانگیز است، هر چند اظهار کرده که این نفی حجیت، ناظر به طرق حجیت است، نه اصل آن.دلائل حجیت
باب دوم و سوم به دلایل حجیت سنّت و پاسخ شبهات اختصاص دارد و مؤلف هفت دلیل در اینباره اقامه کرده است.کتابت حدیث
بحث کتابت حدیث، در این اثر نیز خواندنی و تأمل برانگیز است.جایگاه سنت در معارف
در خاتمه کتاب، مؤلف به بحث از جایگاه سنّت در معارف و اعتقادات دینی در سنجش با آموزههای قرآن پرداخته و نکات سودمندی مطرح کرده است.نقد کتاب
کتاب عبدالغنی عبدالخالق، در مواردی پذیرفتنی نیست و در مواردی بر پایه مبانی مؤلف بیان شده که آن مبانی محل مناقشه جدّی است.السنة و مکانتها
السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، از مصطفی سباعی. (۱۲)شخصیت مؤلف
مؤلف از نواندیشان و مصلحان اخیر اهلسنّت است با فرازها و فرودهای بسیار در زندگانی سیاسی، اجتماعی، فکری و کلامی (درباره او عدنان زرزور، مصطفی السباعی الداعیة المجدد، دمشق ۱۴۲۱).متأثر از خاورشناسان
او این کتاب را باتوجه به نقدها، اشکالات و مواضع خاورشناسان و نیز محققان و متفکرانی از جهان اسلام ــبه تعبیر وی، متأثر از خاورشناسان نگاشته است.کلیت کتاب
مؤلف ابتدا سنت را تعریف کرده و از موضع صحابیان در برابر سنّت سخن گفته، آنگاه به مسئله «وضع و جعل در حدیث» پرداخته و چگونگی آن را گزارش کرده و در ادامه، تلاشهای عالمان را برای پیراستگی ساحتِ روایت حدیث از نقلهای مجهول نمایانده است.آرای امین و ابوریه
او در دو فصل از احمد امین و محمود ابوریه و آرای آنان سخن گفته است.نقد کتاب
تلاش سباعی ارزشمند است، اما کاملا روشن است که برای اثبات و تثبیت آنچه آن را قطعی میداند، گاه به تکلیف بیثمر افتاده است.حربه وی در برابر مخالفان
گرایش ابوریه به تشیع، اثرپذیری احمد امین از خاورشناسان، و امثال این تعبیرات، حربههایی است که سباعی برضد مخالفانش بهکار گرفته است.دفاعٌ عنالسنة
دفاع عنالسنة و ردّ شُبَهالمستشرقین و الکتّاب المعاصرین و بیان الشبه الواردة علی السنة قدیماً و حدیثاً و ردُّها ردّاً علمیاً صحیحاً، از محمد ابوشَهبه (قاهره ۱۴۰۹).دفاعٌ عن الحدیث النبوی
دفاع عن الحدیث النبوی، از احمدعمر هاشم (قاهره ۱۴۲۱)، رئیس دانشگاه الأزهر و از متخصصان علوم قرآنی و حدیث در مصر.مکانة السنة
مکانةالسنة فی التشریع الاسلامی و دَحضُ مَزاعم المنکرین، تألیف محمدلقمان سَلَفی (ریاض ۱۴۲۰).السنة النبویة فی کتابات اعداءِ الاسلام
السنة النبویة فی کتابات اعداء الاسلام : مناقشتها و الرّد علیها، از عماد سید شربینی (مصر ۱۴۲۳).موضوعات کتاب
کتاب در دو جلد سامان یافته است: جلد اول، پس از تعریف واژههای سنّت و حدیث و امثال آن، به جریانهای رویارویی با سنّت و حجیت آن اختصاص دارد و آرای خوارج و معتزله و خاروشناسان و شیعه و نیز موضع جریانهای عرفیگرا (سکولار) در برابر سنّت، در آن بررسی شده است.تردید در اصل منع کتابت
این نویسنده نیز موضوع منع کتابت حدیث را مطرح و ابتدا در اصل نهی تردید کرده است، سپس نهیهای وارده در متون حدیثی را ناظر به نگارش حدیث همراهِ قرآن دانسته است.دلائل حجیت سنت
در ادامه بحث، مؤلف به دلایل حجیت سنّت پرداخته که بهروشنی متأثر از بحثهای عبدالغنی عبدالخالق است و مانند او اولین دلیل را عصمت پیامبر دانسته است.خبرواحد و عدالت صحابه
جلد دوم با بحث از حجیت خبر واحد آغاز میشود و سپس با تأکید بر اینکه مخالفان حجیت سنت، به نااستواری طرق روایت استناد کردهاند، به بحث از عدالت صحابه پرداخته و همان سخنان رایج در این زمینه را مطرح کرده است.تحلیل و نقد کتاب
کتاب شربینی از برخی جهات یک گام به پیش است، از جمله اینکه به منابع معارضان و مخالفان آرای خود، و بهویژه به جدیدترین آثار عالمان شیعه، توجه کرده است.مکانةالسنة فی الاسلام
مکانةالسنة فی الاسلام، تألیف شیخ محمد ابوزَهْو، (۱۷) از استادانِ بنام الأزهر و متخصص در علوم قرآنی و حدیث.السنة النبویة و مطاعن
السنة النبویة و مطاعن المبتدعة فیها، از مکی شامی (عمان ۱۴۲۰).القرآنیون و شبهاتهم حولالسنة
القرآنیون و شبهاتهم حولالسنة، از خادم حسین الهیبخش (طائف ۱۴۲۱).قرآنیون
نویسنده با طرح این پرسش که قرآنیون کیستند، آرای آنها چیست و به کدام مرحله از تاریخ و فرهنگ اسلامی تعلق دارند، کتاب خود را آغاز کرده است.مستندات قرآنیون
مؤلف پس از گزارشی تاریخی، مستندات قرآنیون را درباره کافی بودن قرآن و بینیازی از سنّت، بررسی کرده است.تأثیر قرآنیون
این جریان و اثری که در جهان اسلام برجای نهاده، درخور تأمل است.کتب در جواب قرآنیون
محمود محمد مزروعه در کتابی مختصر با عنوان شبهاتالقرآنیین حولالسنة النبویة، شبههها و پرسشهای آنان را آورده و پاسخ گفته است.نظریةالسّنة فی الفکر الامامی
نظریة السنة فی الفکر الامامیالشیعی : التکون و الصیرورة، تألیف حیدر حباللّه. (۱۹)انواع سنت
نویسنده از دوگونه سنّت سخن گفته است: سنّت واقعیه و سنّت مَحْکیه.مباحث فصول کتاب
فصل اول، بهگونهای گذرا این بحث را در دوره حضور مطرح میکند.منزلةالسّنة
منزلةالسنة من الکتاب و اثرها فی الفروع الفقهیة، از محمدسعید منصور (قاهره ۱۹۹۳).رابطه متقابل کتاب و سنّت
رابطه متقابل کتاب و سنت، از علی نصیری (تهران ۱۳۸۶ش).ظواهر قرآن
مؤلف بحث را از قرآن آغاز کرده است با بررسی حجیت و اعتبار ظواهر قرآن، قرآن و تفسیر به رأی، ویژگیهای بیانی قرآن، ظاهر و باطن در قرآن، چگونگی استعمال لفظ در بیشتر از یک معنی در قرآن، اجمال در بیان قرآن و غیره.بحث سنت
آنگاه سخن از سنّت است با بحث درباره مفهوم سنّت، جایگاه سنّت، حجیت سنّت، چگونگی حجیتِ سنّتِ محکیه (خبر واحد) در فقه و معارف و عقاید.استقلال در حجیت
مؤلف، دیدگاه دوگانه محوری را مطرح میکند، یعنی استقلال قرآن و سنّت در حجیت.خدمات سنت به قرآن
فصل چهارم بهویژه به جایگاه آموزههای سنّت در سنجش با قرآن اختصاص دارد و به تعبیر نویسنده «خدمات سنّت به قرآن»، و تقریر و تأکید آیات الهی، تبیین و تفسیر آموزههای قرآنی و غیره.خدمات قرآن به سنت
در فصل پنجم از خدمات قرآن به سنّت سخن رفته و آنگاه مؤخره و نتایج بحث ذکر شده است.حجیت سنت در منابع اصول
بحث درباره حجیت سنّت، در منابع اصولی نیز به گستردگی مجال طرح یافته است.پینوشتها:
۱. الاُمّ، محمد بن ادریس شافعی، ج۷، ص۲۸۷، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
۲. تاریخ التشریع الاسلامی، محمد خضری، ج۱، ص۱۸۶، مصر ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴.
۳. مفتاح الجنة فی الاحتجاج بالسنة، عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، ج۳، ص۳، مدینه ۱۳۹۹.
۴. القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، خادم حسین الهیبخش، ج۱، ص۷۸ـ ۸۱، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۵. دراسات فی الحدیث النبوی و تاریخ تدوینه، محمد مصطفی اعظمی، ج۱، ص۲۲ـ۲۵، ریاض (۱۳۹۶ (.
۶. السنة النبویة و مطاعن المبتدعة فیها، مکی شامی، ج۱، ص۱۲۳ به بعد، عمان ۱۴۲۰/ ۱۹۹۹.
۷. منابع اجتهاد (از دیدگاه مذاهب اسلامی)، جناتی، محمد ابراهیم، ص (۱۲۰-۷۶).
۸. مبادی فقه و اصول، فیض، علیرضا، ص (۳۱-۲۸).
۹. اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۲، ص (۷۰-۶۳).
۱۰. القرآنیون و شُبَهاتهم حول السنة، خادم حسین الهیبخش، ج۱، ص۱۷۶ـ۱۷۷، طائف ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
۱۱. ثورة الاسلام، احمد زکی ابوشادی، ج۱، ص۶۲ـ۶۳، بیروت: دار مکتبة الحیاة، (بیتا).
۱۲. ابن سعد (بیروت).
۱۳. السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، مصطفی سباعی، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۴. السنة و مکانتها فی التشریع الاسلامی، مصطفی سباعی، ج۱، ص۲۶ـ۴۲، بیروت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۸.
۱۵. دفاعٌ عن السنة و ردّ شُبَه المستشرقین و الکُتّاب المعاصرین و بیان الشبه الواردة علی السنة قدیماً و حدیثاً و ردّها ردّاً علمیاً صحیحاً، محمد ابوشهبه، ج۱، ص۳۲۹، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
۱۶. تدوین الحدیث عند الشیعة الامامیة: بدایته المبکّرفی عهدالرسول و مصیره حتی الکلینی، محمدعلی مهدویراد، ج۱، ص۱۰۵ به بعد، بیروت ۱۴۲۷.
۱۷. ابن سعد (بیروت).
۱۸. مکانةالسنة فیالاسلام، محمد محمد ابوزهو، ج۱، ص۲۶ـ۲۹، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
۱۹. ابن سعد (بیروت).
۲۰. التصنیف فی السنة النبویة و علومها، خلدون احدب، ج۱، ص۳۷ـ۵۴، من بدایة المنتصف الثانی للقرن الرابع عشر الهجری و الی نهایة الربع الاول من القرن الخامس عشر الهجری، بیروت ۱۴۲۷.
۲۱. المعجم المصنف لمؤلفات الحدیث الشریف، محمد خیر بن رمضان یوسف، ج۲، ص۵۶۹ـ ۵۸۵، ریاض ۱۴۲۳.
۲۲. مصادر الدراسات الاسلامیة و نظام المکتبات و المعلومات، جیوسف مرعشلی، ۱، ص۵۷۰ـ۵۷۹، ج۱، بیروت ۱۴۲۷/ ۲۰۰۶.
منبع مقاله:
مجید معارف ... [و دیگران]، (1389) مجموعه کتابخانهی دانشنامهی جهان اسلام (10): حدیث و حدیث پژوهی، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.