مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

از مرخصی زایمان برگشتم و اخراج شدم!

جام جم سرا: قانون افزایش مرخصی زایمان زنان از شش به ۹ماه در خرداد سال گذشته در قالب لایحه‌ای از سوی دولت به مجلس فرستاده شد و پس از بررسی نمایندگان مجلس‌شورای‌اسلامی به تصویب رسید. این قانون از جمله طرح‌هایی بود که در دولت قبل در معاونت امور زنان و خانواده پیگیری و در نهایت تصویب شد.
بر اساس مصوبه دولت ‌برای افزایش مرخصی زایمان زنان، مدت مرخصی زایمان (یک و دوقلو) زنان شاغل در بخش‌های دولتی و غیردولتی ۹‌ماه تمام با پرداخت حقوق و فوق‌العاده‌های مربوط تعیین می‌شود. همسران افراد یادشده نیز از دوهفته مرخصی اجباری (تشویقی) برخوردار می‌شوند.
به نقل از شرق، با وجود تامین اعتبار، از آغاز زمزمه‌های این طرح کارشناسان انتقادات و نگرانی‌هایی را نسبت به آن عنوان می‌کردند؛ انتقاداتی که از ایجاد تبعیض شغلی و بی‌میلی کارفرمایان نسبت به استخدام زنان در اثر اجرای این طرح حکایت می‌کرد.
در همین رابطه معاون فنی درآمد سازمان تامین‌اجتماعی به تحقیق و پژوهشی درخصوص اخراج زنان پس از بازگشت از مرخصی زایمان اشاره کرد و گفت: طی مدت ۱۸ماه بررسی‌هایی که انجام شد، مشخص شد از میان ۱۴۵‌هزار زنی که از مرخصی شش‌ماهه زایمان استفاده کرده‌اند پس از بازگشت به‌کار ۴۷‌هزارنفر آنان از سوی کارفرمایان خود اخراج شده‌اند به‌همین‌دلیل پیش‌بینی می‌شود با افزایش ۹ماه مرخصی زایمان این ریزش زنان در محیط‌های کار به‌صورت تصاعدی بالا برود.
زدا با اشاره به اینکه برای پیشگیری از تعدیل زنان پس از بازگشت به محیط کار، وزارت کار باید تصمیمی اتخاذ کند، گفت: موضوعات مربوط به تنظیم روابط کاری مربوط به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است و بهتر است در این خصوص تصمیمات لازم گرفته شود تا شاید بتوان از ریزش زنان پس از بازگشت از مرخصی زایمان به محیط کار جلوگیری شود.
وی همچنین از اختصاص ۲۹۴‌میلیاردتومان برای اجرای افزایش ۹ماه مرخصی زایمان در آینده‌ای نزدیک از سوی دولت به «مهر» خبر داد و گفت: بر اساس مکاتبات انجام‌شده دولت قول پرداخت سریع بودجه مورد نیاز برای اجرای افزایش مرخصی زایمان را داده است.
زدا به جلسه با معاونت راهبردی و برنامه‌ریزی ریاست‌ جمهوری اشاره کرد و گفت: در این جلسه مقرر شد اعتبار موردنیاز برای اجرایی‌شدن طرح افزایش مرخصی زایمان از شش به ۹ماه تامین شود. اجرایی‌شدن افزایش مرخصی زایمان منوط به تامین اعتبار است و در این صورت به سرعت در تمامی شعب تامین‌اجتماعی اجرایی خواهد شد.
وی از تعدیل اعتبار موردنیاز برای افزایش مرخصی زایمان خبر داد و گفت: در گذشته میزان اعتباری که برای اجرای این طرح پیش‌بینی کرده بودیم بیش از مقدار فعلی بود و این اعتبار به‌دلایل مختلف تعدیل شد به‌طوری که اکنون اعتبار مورد نیاز ۲۹۴‌میلیاردتومان برای سال ۹۳ است.
معاون فنی درآمد سازمان تامین‌اجتماعی تصریح کرد: آمادگی لازم برای اجرای طرح افزایش مرخصی زایمان وجود دارد و تنها نگرانی ما امنیت شغلی زنان است که ممکن است با این طرح به خطر بیفتد.
سازمان تامین‌اجتماعی برای اجرای این مصوبه نیاز به تخصیص اعتبار از سوی دولت داشت که این موضوع نیز با دستور معاون راهبردی و برنامه‌ریزی ریاست‌جمهوری تامین اعتبار شده است که به‌زودی اعتبار موردنیاز پرداخت و مصوبه افزایش مرخصی زایمان اجرایی می‌شود.
پیش از این معاون رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده با اشاره به اجرایی‌شدن افزایش مرخصی زایمان زنان از شش به ۹ماه گفته بود: در قانون بودجه ۹۳ پیش‌بینی شده است که اعتبار این مصوبه از محل اعتبار طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده که ذیل اعتبارات وزارت بهداشت تعریف شده، تامین شود. شهیندخت مولاوردی گفته بود: با پیگیری‌های انجام شده و مکاتبات لازم با وزیر کار و معاون اول رییس‌جمهور اجرایی‌شدن قانون افزایش مرخصی زایمان زنان به کمیسیون اجتماعی دولت رفت و این طرح دوباره در این کمیسیون مورد بررسی قرار گرفت. این کمیسیون راهکارهایی را ارایه داد که قابل اجرا نبود، اما در نهایت اعلام کردند که اجرایی شدن افزایش مرخصی زایمان نیاز به مصوبه جدیدی ندارد چراکه پیش از این مصوبه به تصویب رسیده بود. طرح افزایش مرخصی زایمان زنان درحالی اجرا می‌شود که زنان تنها سهم ۱۱درصدی را در بازار کار دارند، در صورتی که ۶۵‌درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها زن هستند و حال باید منتظر بود تا با اجرای این طرح سهم ۱۱درصدی زنان در بازار کار دستخوش چه تغییراتی می‌شود و طرحی که قرار است به زنان شاغل کمک کند قاتل نانشان می‌شود یا خیر؟


ادامه مطلب ...

خسته شدم! چرا حرفهای من و همسرم به مشاجره می‌کشد؟

جام جم سرا: گفت‌وگو با دکتر اعظم صالحی، روان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را در ادامه بخوانید تا بدانید چرا برخی گفت‌وگو‌ها شکل مشاجره به خود می‌گیرد.

چرا گاهی صحبت حتی بر سر مساله‌ای جزئی شکل مشاجره به خود می‌گیرد؟
در هر جمع انسانی و از جمله خانواده، امکان ایجاد بحث و مشاجره با شدت و ضعف‌های مختلف وجود دارد که مجموعه‌ای از رفتارهای مختلف، از جمله پچ‌پچ بین دو نفر، بحث‌، دادزدن، ناسزاگویی، فریادهای بلندی که همسایه‌ها می‌شنوند و در ‌‌نهایت کتک‌کاری، شکستن اشیاء و خشونت فیزیکی است. موضوع این مشاجره‌ها می‌تواند از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین مسایل را شامل ‌شود؛ برآورده نشدن انتظاراتی مانند نوبت و برعهده‌گرفتن انجام امور منزل و مسوولیت‌ها، چگونگی استفاده از امکاناتی مانند تلویزیون، اتاق، دستشویی و... از سوی دیگر، زن و مردی که با هم یک خانواده را تشکیل می‌دهند، دو جنس متفاوتند با مجموعه‌ای از ویژگی‌های متفاوت.
علاوه بر این، هرکدام از آن‌ها فرهنگ، خانواده، تاریخچه و مجموعه تجربه‌های متفاوتی دارند. پس کاملا طبیعی است که انتظار‌ها و سلیقه‌های مختلفی داشته باشند. همین تفاوت‌ها باعث اختلاف‌نظر می‌شود و اختلاف‌نظر هم می‌تواند باعث بروز بحث و مشاجره شود.

پس چرا برخی زوج‌ها رابطه آرام‌تری دارند و کمتر با هم بحث می‌کنند؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال، بهتر است مقایسه‌ای بین دو گروه خانواده‌های «پرمشاجره» و «آرام» انجام دهیم. با نگاهی عمیق‌تر به این دو گروه خانواده، می‌بینید آنچه باعث بحث بین زن و شوهر می‌شود، تفاوت‌های بین فردی نیست بلکه شیوه‌ای است که برای حل اختلافاتشان از آن استفاده می‌کنند. در واقع مشاجره نوعی روش گفت‌وگوست؛ گفت‌وگویی بی‌نتیجه و حتی با پیامد منفی؛ بنابراین مهم‌ترین دلیل در بروز مشاجره‌، شکل و نحوه گفت‌وگوی اعضا است که در دو گروه متفاوت است.

به این تفاوت‌های شکل و نحوه گفت‌وگو اشاره می‌کنید؟
اولین نکته در مورد چگونگی شروع گفت‌وگو است. اعضای خانواده‌های پرمشاجره، درباره اختلافشان صحبت نمی‌کنند و زمانی لب به شکایت می‌گشایند که جانشان به لب رسیده و به لحاظ احساسی در اوج ناراحتی باشند. پس بدیهی است که گفت‌وگویشان با خشونت و سرزنش آغاز شود. این حالت احساسی به طرف مقابل سرایت و نوعی جو ستیز و مبارزه‌طلبی را ایجاد می‌کند اما حتی اگر در جنگ بین دو کشور، برنده‌ای وجود داشته باشد، در جنگ بین دو عضو خانواده هیچ برنده‌ای وجود ندارد و بی‌شک هر دو بازنده هستند و به هدف خود (حل اختلاف) نمی‌‌رسند. بدیهی است وقتی همسران در حالی گفت‌وگو را شروع می‌کنند که درگیر احساسات منفی مانند خشم و تنفر هستند، به لحاظ احساسی توان اداره و هدایت بحث را ندارند و به نتیجه دلخواه هم نمی‌رسند.

نوع دیدگاه افراد هم در حل مساله تاثیرگذار است؟
بله، در یک گفت‌وگوی اصولی برای حل مشکلات، باید نگاه افراد به مشکلات مشخص شود. در واقع نوع نگاه افراد به مشکلات دوگونه است؛ مساله‌مدار و راه‌حل‌مدار. به عبارت ساده‌تر، هر کدام از ما پیرامون خود کسانی را می‌شناسیم که در مواجهه با مشکلات، فورا می‌گویند: «خب، به هر حال مشکلی برایمان پیش آمده... حالا باید با این مشکل چه کنیم؟» چنین افرادی نگاه راه‌حل‌مدار دارند ولی افراد مساله‌مدار دائم از مشکلاتشان شکایت و دیگران را سرزنش می‌کنند. آن‌ها به دنبال علت بروز مشکل و مقصر هستند و وقت و انگیزه‌ای برای پرداختن به راه‌حل ندارند. در مقابل، افراد راه‌حل مدار، فقط در حد لازم به مساله و علت آن می‌پردازند و بیشتر وقت خود را صرف یافتن راه‌حلی مناسب می‌کنند. در خانواده‌های پرمشاجره، افراد عمدتا مساله‌مدارند، نه راه‌حل مدار.

گاهی حین مشاجره یکی از طرفین یا حتی هر دو، بحث‌های گذشته را به میان می‌کشند. چرا؟
به دلیل اینکه این افراد هم نسبت به حل مشکل، نگاه مساله‌مدارانه دارند و جزو خانواده‌های پرمشاجره به شمار می‌روند. خانواده‌های پرمشاجره در اتفاق‌های گذشته غرق می‌شوند و به مسایلی می‌پردازند که در حال حاضر وجود ندارد. این حالت نوعی سرزنش بی‌نتیجه برای فرد خاطی محسوب می‌شود و موجی از ناامیدی در فرد سرزنش‌کننده و سرزنش‌شونده ایجاد می‌کند.

پس برای پیشگیری از بروز مشاجره، چگونه می‌توان گفت‌وگویی راه‌حل‌مدار داشت؟
مشاجره نوعی روش گفت‌وگوست که نتایج منفی به بار می‌آورد. در خانواده‌های پرمشاجره، افراد شیوه‌های تکراری و بدون نتیجه را برای حل اختلاف‌ها به کار می‌برند. آن‌ها ناامیدانه تلاش می‌کنند و هر بار شکست می‌خورند و در ‌‌نهایت فقط می‌توانند احساسات منفی خود را بر سر یکدیگر خالی و البته به هم منتقل کنند. متاسفانه آن‌ها این شیوه غلط را از خانواده خود یاد می‌گیرند و بعد از مدتی که از آن استفاده می‌کنند، آنچنان در این چرخه غلط گرفتار می‌شوند که غیرارادی آن را به‌کار می‌برند.
چنین اشخاصی اصلا متوجه نیستند با این رفتار چه بر سر رابطه‌ خانوادگیشان می‌آید و با این مشاجره‌ها هیچ نتیجه مثبتی عایدشان نمی‌شود. خوشبختانه این روش گفت‌وگوی غلط، همانطور که یاد گرفته می‌شود، از یاد زدوده خواهد شد البته نه به‌سادگی ولی می‌توان با آن مقابله و روش‌های گفت‌وگوی موثر و صحیح را جایگزین کرد. (سلامت)


ادامه مطلب ...

دختر بلوچ: درس خواندم، اما تحقیر شدم!

هموطن جنوبی من، دختری هجده ساله است، متولد «نگور» از توابع دشتیاری چابهار، شهری کوچک، محصور شده میان پلان، دریای عمان، کمبل سلیمان، میرثوبان و پاکستان. قصه زندگی معظمه، قصه زندگی خیلی از دختران این حوالی است. دختر بودن در جنوب شرقی ایران هنوز برای خیلی‌ها یعنی محدودیت، متوقف شدن، ندیده شدن؛ دختر بودن در این مناطق هنوز کار دشواری است.

چشم‌های مشکی معظمه به گوشه‌ای خیره می‌ماند، دست‌هایش درون هم قفل می‌شود و با صدایی لرزان از زندگی‌اش می‌گوید، از ماجرای ترک‌تحصیل‌های متوالی‌اش، از کسانی که مانع تحصیلش شدند و از آدم‌هایی که کمکش کردند معظمه ارج باشد.

در 12 سالی که معظمه دانش‌آموز بوده فقط سه بار روز اول مهر را تجربه کرده، سه بار لذتبخش و بی‌غصه که با یادآوری‌اش ته لبخندی روی صورت سبزه‌اش می‌نشیند. از این سه بارکه بگذریم 9 سال تحصیلی دیگر او با دغدغه‌های بی‌شمار گذشته، او شوق تحصیل داشته ولی پدرش مانع می‌شده. او التماس می‌کرده، از علاقه‌اش به تحصیل می‌گفته، از شوقش برای کنده شدن از این همه تحمیل و اجبار می‌گفته، ولی همیشه طرد می‌شده، تهدید می‌شده، مسخره می‌شده. از مسخره شدن‌هایش که برایم می‌گوید اشک هُری می‌ریزد درون چشم‌هایش.

گوشه چادر بندری‌اش را در دست مچاله می‌کند و دانه‌های اشک را می‌چیند، اما اشکی که از سوز دل معظمه برمی‌آید خشک نشدنی است. دست می‌کشم روی پشت او، می‌لرزد، صدای هق‌هقش هم نجواگونه به گوشم می‌رسد، اما چه می‌شود کرد با داستانی که تمام شده و به خاطره‌ای تلخ تبدیل شده است.

خودش را جمع و جور می‌کند، اشک را از چشم و بغض را از گلو دور می‌کند و ادامه می‌دهد: در 12 سالی که درس خواندم همیشه دغدغه داشتم. حتی یک سال تحصیلی را هم کامل نخوانده‌ام؛ یا میانه سال به مدرسه می‌رفتم یا در میانه سال مانع تحصیلم می‌شدند، گاهی یک هفته، بعضی وقت‌ها دو ماه و گاهی بیشتر از شش ماه. می‌گفتند درس به چه دردی می‌خورد، دختر باید ازدواج کند و سواد به کارش نمی‌آید، می‌گفتند اگر مدرسه هم بروی آخرش چیزی نمی‌شوی، اما من می‌دانستم که می‌توانم.

معظمه ارج درسخوان‌ترین دانش‌آموز منطقه نگور و حوالی آن است. معدل دیپلمش شده 19.30 و معدل سال سوم دبیرستانش که فشارها برای ترک تحصیلش به اوج رسید، شده 18.50.

مبارزه با ناملایمات تخصص معظمه است. روحیه مقاوم و جنگنده او فرهنگ پر از محدودیتش را مغلوب کرده و این پیروزی را مدیون دو چیز است؛ اول پشتکارخودش و دوم کسانی که حمایتش کردند و پشتیبانش بودند. معظمه از معلم‌هایش با عشق و احترام یاد می‌کند، همین طور از رئیس آموزش و پرورش دشتیاری.

روزهایی که او از مدرسه به اجبار غیبت می‌کرد و این نبودنش طولانی می‌شد این آدم‌ها سراغش می‌رفتند و آن‌قدر با خانواده چانه می‌زدند که نرم شوند و به ادامه تحصیل دختر رضایت دهند.

به گفته معظمه سال اول دبیرستان که پدرش حب «نه» خورده بود و نمی‌گذاشت او به مدرسه بیاید، او هم همه راه‌ها را امتحان کرده بود و همه درها را بسته می‌دید همین آدم‌ها بودند که کمکش کردند و نشاندنش روی نیمکت مدرسه.

معظمه یک فرصت شناس واقعی است، او با یک فرهنگ قدیمی و ریشه‌دار درافتاد و اگرچه از آماج تعصبات تلخ، زخم برداشت، ولی سرانجام موافق شد. او بهانه دست خانواده‌اش نداد، شد درس‌خوان‌ترین شاگرد آن حوالی، همیشه شب‌ها بعد از خاموش شدن چراغ‌های خانه درس خواند و تحصیل یواشکی را آنقدر دنبال کرد تا شد معظمه ارج، تنها دیپلمه خانواده‌اش، خواهر چهار دختر بی‌سواد خانواده ارج که امروز دانشجوی دانشگاه فرهنگیان است.

معظمه به چشم من یک قهرمان است، مشتی آهنی است در دستکش‌های مخملی.

وقتی می‌گوید از ترم بهمن درسش آغاز خواهد شد خنده‌ای ظریف گوشه لب‌هایش می‌نشیند و ذوق در چشم‌هایش هویدا می‌شود، اما خنده را خیلی زود از لب‌هایش دور می‌کند و چشم‌هایش دوباره اشک پس می‌دهد. دست می‌گذارم روی شانه‌هایش، می‌لرزد، صدای هق‌هقش دوباره جان گرفته است.

این اشک‌ها داد می‌زند که او درعین موفقیت، غمگین است. می‌گوید کسی به درس خواندنش افتخار نمی‌کند، می‌گوید مسخره‌اش می‌کنند که دنبال تحصیل رفته، تحقیرش می‌کنند که به دانشگاه دل بسته، چون او زاده در فرهنگی است که دخترهای هم‌سن او همه ازدواج می‌کنند و چند شکم می‌زایند. این حرف‌های نیشدار روح او را آزرده، ولی نتوانسته از پا بیندازدش و این چیزی است که از او انسانی متفاوت ساخته است.

مغز معظمه پر از فکرهای اصلاحی است، پر از ایده‌هایی که به دخترانی مثل او فرصت رشد می‌دهد و انگیزه تحصیل را به دانش‌آموزان جنوب شرقی ایران برمی‌گرداند. در مغز او درد عقب ماندگی بلوچستان را باید در خیلی چیزها جست ازجمله در سطح فکر مردمش و بی‌انگیزگی کودکانش برای تحصیل.

می‌دانم راست می‌گوید که اگر موفق شود و دانشگاه را تمام کند و آن وقت درکسوت یک معلم به مدارس این منطقه برود به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا راهشان را پیدا کنند و بی‌هدف زندگی نکنند. معظمه می‌گوید دانش‌آموزان این خطه به مشاوره نیاز دارند تا یادشان بماند تحصیل برای چیست و چه کمکی به آنها می‌کند.

او را ورانداز می‌کنم، جدیت مردمان بلوچ را دارد و نرمش و استدلال مردمان متمدن را. او دانشجوی دانشگاه فرهنگیان است که کسی در خانه به وجودش، به سبک و سیاق زندگی‌اش و هدفی که دنبال می‌کند، نمی‌بالد، اما او همه این موانع را کنار خواهد زد، همان طور که تا به حال بوده است.

خودش می‌گوید معلم خواهدشد تا معلمان غیربومی به بلوچستان نیایند و به مشکل برنخورند. او این را می‌گوید چون مطمئن است سرانجام روزی رگ خواب بومی‌ها را در دست خواهد گرفت و آن وقت به صدها دختر مثل خودش کمک خواهد کرد تا از پله‌های تحصیل بالا بروند و آینده‌ای روشن‌تر داشته باشند.( مریم خباز / روزنامه جام جم/ گروه جامعه)


ادامه مطلب ...

وزیر بهداشت: واکسن آنفلوآنزا هم زده بودم اما مبتلا شدم!

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا ، دکتر سید حسن هاشمی در حاشیه اجلاس مشورتی با صندوق جهانی مقابله با ایدز، سل و مالاریا در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره شایعه ماندن واکسن‌های آنفلوانزا در انبارهای وزارت بهداشت گفت: فکر می‌کنم مردم می‌دانند که بنای ما بر حقیقت گویی است. در عین حال شایعه هم زیاد است. به عنوان مثال خود من دیشب در هیات عزاداری بودم که فردی از من پرسید که اگر واکسن‌های آنفلوانزا را تزریق کنیم، فلج می‌شویم. این شایعات در حالیست که باید توجه کرد که واکسن همواره کنترل می‌شود؛ چرا که محل خرید و توزیع آن بسیار مهم است و سازمان غذا و دارو و معاونت بهداشتی وزارت بهداشت نیز نظارت لازم را بر روی واکسن‌ها دارد.

هاشمی افزود: بنابراین همواره حرف و شایعه وجود دارد، اما مردم کم کم دارند یاد می‌گیرند که به بسیاری از حرف‌ها توجه نکنند. در عین حال ما اگر با مردم صادق باشیم، درست صحبت کنیم و صحیح اطلاع رسانی کنیم، مردم به ما توجه می‌کنند تا به شایعات. در عین حال من فکر می‌کنم در حوزه سلامت به این شکل است که مردم بیشتر به صحبت‌های ما توجه دارند و از اعتماد مردم تشکر می‌کنم.

هاشمی با بیان اینکه اولین بار است که می‌شنوم بگویند واکسن در انبارها مانده است، گفت: اگر به مردم نگوییم واکسن تزریق کنند به بیماری مبتلا می‌شوند و اگر بگوییم واکسن بزنند، عده‌ای این حرف‌ها را می‌زنند. البته بیشترین تلاش ما در زمینه آنفلوآنزا این بود که این واکسن به موقع وارد کشور شود. ما فراموش نکردیم که چند سال پیش واکسن آنفلوانزا در زمستان و زمانی که موثر نبود، به کشور می‌رسید. اما امسال این واکسن را در تیرماه توزیع کردند و نمی‌دانم تا کنون چقدر از آن باقیمانده است. در عین حال فکر می‌کنم که شان ما بالاتر از این است که بخواهیم به خاطر واکسنی که در انبار مانده به مردم بگوییم که واکسن تزریق کنند.

هاشمی در زمینه سلامت واکسن آنفلوانزا نیز اظهار کرد: مردم نیز همان واکسنی که همگان از جمله خود من تزریق کردم، استفاده می کنند. خود من امسال علی رغم تزریق واکسن آنفلوانزا به دلیل سفرهای متعدد مبتلا شدم، اما دوره و شدت آن با سال‌های قبل قابل مقایسه نبود و بسیار کمتر بود. بنابراین تزریق واکسن حتما موثر است و همه هم یک نوع واکسن را تزریق می‌کنند که از دو یا سه کشور وارد می‌شود.

هاشمی در عین حال گفت: امیدوارم طی دو یا سه سال آینده بتوانیم در خود کشور واکسن آنفلوانزا را تولید کنیم و در این زمینه تا کنون پیشرفت خوبی داشتیم و مراحل نهایی برنامه‌ها را طی می‌کنیم و امیدواریم بتوانیم این واکسن را در کشور تولید کنیم.

"ایدز" توهم نیست، واقعیت است

وی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره وضعیت ایدز در کشور گفت: ایدز در کشور کنترل شده است، اما اینطور نیست که بگوییم هیچ مشکلی در این زمینه نداریم.

وی افزود: برای کنترل ایدز هم مردم باید مراقب باشند و هم مسئولین باید بسته‌های مرتبط با بهداشت را به صورت روزآمد به مردم آموزش دهند. در عین حال در عرصه بین المللی نیز سیستم ایران را در این زمینه بهترین سیستم می‌دانند.

هاشمی تاکید کرد: البته مردم باید در زمینه ایدز مراقبت کنند و بدانند ایدز توهم نیست، بلکه وجود دارد و احتمالا مبتلایانی هستند که ما نتوانسته‌ایم آنها را کشف کنیم. بنابراین همه باید در این زمینه مراقبت کنند. در عین حال تا کنون ۳۱ هزار نفر مبتلا به ایدز در کشور شناسایی شدند که هشت هزار نفرشان فوت شده‌اند.

هاشمی افزود: وقتی این بیماری‌ها همه‌گیر می‌شوند، همه را قربانی می‌کنند؛ بنابراین ما از کمک مردم و جوانان و همه افراد تاثیرگذار اعم از شرکت‌ها، سمن‌ها، خیریه‌های مردم نهاد، هنرمندان و بویژه روحانیون و ائمه جمعه تشکر می‌کنیم؛ چراکه می‌توانند در حوزه سلامت و پیشگیری و بویژه در حوزه ایدز کمک زیادی به نظام سلامت انجام دهند.

وزیر بهداشت ضمن تشکر از اصحاب رسانه به ویژه رسانه ملی گفت: ما هیچ محدودیتی برای صحبت کردن با مردم درباره واقعیت‌ها نداریم و این کم نظیر است. بنابراین تا امروز کسی مانع‌مان نشده که حقیقت را درباره این بیماری ها اعلام کنیم. در عین حال از صدا و سیما خواهش می‌کنم که برنامه‌های مرتبط با چنین بیماری‌هایی را از نظر کمی و کیفی افزایش دهند؛ چراکه مهم‌ترین کمک به نظام سلامت توانمندسازی مردم در حوزه بیماری‌هاست و در این زمینه موسسات، خیریه‌ها، هنرمندان و همه کسانی که حرف‌شان در جامعه موثر است، می‌توانند کمک زیادی کنند.

هاشمی در پاسخ به سوالی درباره اهمیت این اجلاس گفت: یکی از جنبه‌های این نشست این بود که امروز وزیر بهداشت عراق مسئولیت مدیریت صندوق جهانی مقابله با ایدز، مالاریا و سل را در منطقه بر عهده گیرد. همچنین باید برای کشورهایی مانند لیبی، تونس، افغانستان و پاکستان نیز هماهنگی‌هایی می‌شد و در عین حال باید هماهنگی‌هایی را هم در منطقه مدیترانه شرقی انجام می‌دادیم که این نشست به همین منظور برگزار شد. البته آنچه را که از من خواستند ارائه کمک‌های فنی، آزمایشگاهی و دارویی به کشورهای منطقه و اطمینان از ادامه اجرای برنامه‌هایی بود که در گذشته تدوین و اعلام شده بودند.


ادامه مطلب ...