خبرگزاری آریا -
اینکه شما در زندگی چه شغل و حرفه ای را برای خود انتخاب میکنید تفاوت چندانی ندارد مهم این است که در این انتخاب، علاقه خود را در نظر بگیرید. هنگامیکه هر یک از ما به لوازم موفقیت در زندگی و کار فکر میکنیم، معمولا اموری از قبیل استعداد، آرزوها، هوش و درایت، نظم و انضباط، تلاش و پشتکار و حتی شانس به ذهنمان خطور میکند. آنچه که بسیاری از ما در این میان فراموش میکنیم، علاقه است. علاقه ای که ما به کارمان داریم یا نداریم، نباید دست کم گرفته شود. گاه همین عامل میتواند باعث تغییرات بزرگی هم در زندگی ما و هم در محیط اطرافمان شود.
معنای واقعی موفقیت
قبل از صحبت از علاقه، بهتر است معنای واقعی موفقیت را تشریح و علت اهمیت آن را بیان کنیم. اکثر افراد موفقیت را همراه با ثروت و شهرت زیاد میدانند، اما موفقیت واقعی تنها ثروت و شهرت نیست. موفقیت، در درجه اول به معنای دستیابی به اهداف است. پس موفقترین افراد کسانی هستند که بیشتر از سایرین به خواستهها و اهدافشان دست پیدا کردهاند. آنچه که همه ما به دنبال آن هستیم، حتی بیش از ثروت و شهرت، افتخار به کاری است که انجام میدهیم. این نکته در مورد شغل افراد بسیار صادق است.
فردی واقعا موفق است که از شغل و حرفه خود راضی باشد. توجه داشته باشید که معنای موفقیت الزاما به معنای پول درآوردن و ثروتمند شدن نیست. البته درآمد خوب میتواند یکی از اهداف مناسب و منطقی برای افراد باشد. همه ما دوست داریم به قدری پول داشته باشیم که خودمان و خانوادهمان در آسایش زندگی کنیم. اما واقعیت این است که اگر ما واقعا کاری را که به آن علاقه داریم انجام دهیم، به احتمال خیلی زیاد درآمد خوبی نیز خواهیم داشت.
معنای واقعی علاقه
منظور از علاقه آن حس رمانتیک نیست، بلکه اشتیاق و کششی خاص است که درون هر یک از ما به گونه ای متفاوت و نسبت به چیزی خاص وجود دارد. هر یک ما به هر حال به کار یا چیزی علاقه داریم؛ علاقه به پول، غذا، ورزش… این حس کشش و اشتیاق بسیار قوی است. اگر ما این حس اشتیاق را با کار خود ترکیب کنیم، میتوانیم به موفقیتهای چشمگیری دست یابیم.
چرا علاقه اهمیت دارد؟
اگر ما به کاری که انجام میدهیم علاقه داشته باشیم و به آن افتخار کنیم، خیلی بهتر و راحتتر میتوانیم سختیهایی را که قطعا در مسیر رسیدن به هدف وجود دارند تحمل و با آنها مقابله کنیم. همچنین هر چه علاقه و اشتیاق ما برای دستیابی به هدف بیشتر باشد، انرژی بیشتری نیز برای بهبود و پیشرفت خود صرف خواهیم کرد. این حس و نتیجه خوب مانند یک چرخه عمل میکند. هر چه حس ما نسبت به کارمان بهتر باشد، نتیجه نیز بهتر خواهد شد و هر چه نتیجه بهتر شود حس ما نیز بهتر میشود. افرادی که میتوانند در محل کار مفید باشند و به نتایج مطلوب دست پیدا کنند، درآمد بیشتری دریافت خواهند کرد. علاقه داشتن به کاری که انجام میدهیم نه تنها باعث پیشرفت ما میشود، بلکه خود به خود ثروت و شهرت را نیز در پی خواهد داشت. علاقهمند بودن به کار همان عنصری است که میتواند ساعات خسته کننده کار را به لحظههایی شیرین و معنا دار تبدیل کند.
هیچ گاه دیر نیست
اگر شما جزء آن دسته افرادی هستید که پس از خواندن این مطلب متوجه میشوید که تا به حال در زندگی به دنبال علایق خود بوده اید، باید بگوییم که شما آدم خوش اقبالی هستید. شما باید برای این نعمت شکرگزار خداوند باشید. افرادی مثل شما کم هستند. برخی آمارها نشان میدهند که اکثر افراد شاغل از شغل خود ناراضی هستند و وظایف خود را از روی اجبار انجام میدهند. قطعا اکثر ما مجبوریم برای گذران زندگی شغلی داشته باشیم (مگر اینکه در یک خانواده بسیار ثروتمند متولد شده باشیم). پس بعد از خواندن این مطلب به دنبال استعفای خود نباشید؛ حتی اگر از شغل خود راضی نیستید.
اما این نکته به این معنا نیست که شما نمیتوانید به دنبال علاقه خود باشید. شما میتوانید به اموری که به آنها علاقه دارید در کنار شغل اصلی خود بپردازید. هیچگاه برای رسیدن به آرزوها دیر نیست. اگر شما در زندگی برنامهریزی دقیقی داشته باشید، میتوانید به این جمله تحقق بخشید. سعی کنید از آنچه میخواهید تصویر دقیقی در ذهن داشته باشید. همچنین سعی کنید واقع بین باشد. سپس برای دستیابی به هدف خود تلاش را آغاز کنید. موفقیت واقعی بسیار با ارزشتر از شهرت و ثروت زیاد است. لذت بردن از کاری که انجام میدهید در اکثر موارد بهتر از داشتن حساب بانکی پر از پول است. البته اگر شما واقعا به کار خود علاقهمند باشید، احتمال اینکه بتوانید از این راه درآمد بیشتری نسبت به همکاران خود کسب کنید بسیار زیاد است. در نهایت نباید فراموش کنیم که برای دستیابی به هر هدفی باید تلاش و پشتکار بسیار داشت. افرادی که به کاری که انجام میدهند علاقه دارند راحتتر میتوانند این سختی ها را تحمل کنند و مسیر موفقیت را طی کنند.
منبع:ماهنامه دنیای سلامت/زیبــاشــو دات کام
خبرگزاری آریا -
بسیاری از آنها که اکنون روزشان به بگو مگو یا رفت و آمد در راهروهای دادگاههای خانواده میگذرد، روزگاری از عشق و علاقه به یکدیگر میگفتند و کلی آرزو پشت این جمله در سر میپروراندند. به نظر شما چه شد که کارشان به اینجا رسید؟ در صحبتهای بسیاری از آنها اگر دقت کنید، چند رفتار بد را خواهید دید، شما بخوانید و آنها را ترک کنید تا زندگی شما به این سمت و سو نرود.
حواس پرتی و گیج بودن را دور بریزید: بیش از اندازه فعال بودن و تمرکز نداشتن، در مکالمه، کارها یا در زندگی، رفته رفته صمیمیت و علاقه بین شما را از بین میبرد و اگر جزو عاداتتان شود و نخواهید این عادت بد را ترک کنید، به شما اطمینان میدهیم بزودی همسرتان آن عشق و علاقه قبلی را به شما نخواهد داشت.
اگر جزو این دسته افرادید، دست بجنبانید و برای استحکام رابطهتان هم که شده از حواسپرتی و گیجی فاصله بگیرید.
هرگز از چیزهایی که ندارید، بیش از حد شکایت نکنید: مردم دو دستهاند: دسته اول همیشه شکایت میکنند (حتی از چیزهای نسبتا خوبی که دارند) و دسته دوم کسانی هستند که از کوچکترین و جزئیترین چیزها نیز استفاده میکنند تا خوشحالتر و خوشبختتر باشند. شما باید سعی کنید جزء دسته دوم باشید. مسلما کسی که نگرشاش به زندگی اینگونه باشد، میتواند همیشه همسرش را شیفته خود نگاه دارد.
دست از سرزنش بردارید: بسیاری از خانمها معروفند به جیغ جیغو! اما چه زن، چه مرد، با صدای بلند گله و شکایت کردن فقط برای مدت کوتاهی مفید است و در صورت تکرار یا تدوام، باعث نارضایتی و عصبانیت همسرتان میشود. ممکن است همسرتان در برابر رفتارتان حرفی نزد، اما این سرزنشها بالاخره کار خودش را خواهد کرد.
از عیبجویی، انتقاد و مسخره کردن دوری کنید: این تکنیکها، فردی که به او عشق ورزیدید را تحقیرمی کند. به جای آن، با او محترمانه برخورد کنید، و اجازه دهید با شما مثل یک فرشته برخورد کند، و مسئولیتهایی که هر دوی شما موظف به انجام آن هستید را برای داشتن زندگی شاد با هم تقسیم کنید.
عادات بد خود را کنار بگذارید: اگر عادات بدی در زندگی مشترک دارید، آنها را با انجام کارهای بهتر و پرفایده تر جایگزین کنید. ورزش و کارخانه را جایگزین عادات بد خود بکنید، تشخیص عادات بد همسر خود و عهد بستن دو نفره برای یک شروع مثبت و به کارگیری عادات مثبت به جای عادات منفی می تواند به جزیی از روال زندگی مشترک تان تبدیل بشود.
در مسائلی که به او و دیگران هم مربوط است، یکطرفه تصمیم گیری نکنید، یا اگر دربارهاش حرف زدید، طوری رفتار نکنید که انگار تصمیم از پیش مشخص شده و فقط تاییدیه میخواهید!
مغرور نباشید: تکبر و غرور یکی از بدترین رفتارهایی است که در زندگی مشترک به چشم می خورد. تنها نیازهای خود را نبینید. نیازهای همسرتان را نیز درک کرده و تا حد امکان آن ها را برآورده کنید. اغلب جدایی ها، ابتدا با غرور و خودشیفتگی آغاز می شود. در دادن عشق و محبت بخشنده باشید و آن را از طرف مقابل دریغ نورزید. شما باید مانند یک روح در دو بدن باشید و برای پیشرفت و تکامل روحی همسرتان نیز تلاش کنید. آیا به راستی می توان با کبر و غرور به یک زندگی شاد و آرام دست یافت؟!
قلدری نکنید: این کار هم زشت است هم ناکارآمد؛ زیرا صرفنظر از اینکه موقتاً به خواسته خود برسید یا نه، به همسر شما میفهماند که او در نظر شما هیچ ارزشی ندارد و شما هم جای حرف زدن از عشق و علاقه را با روی آوردن به قلدری عوض کردهاید.
تدافعی برخورد نکنیدک یکی از ضربه زنندهترین عادتهایی است که سرانجام قلب همسرتان را سیاه خواهد کرد! تدافعی برخورد کردن، صحبتها و بحثهای سازندهتان را سرد میکند. اگر این گونه رفتار کنید، همسرتان دیگر حق صحبت کردن در مورد موضوع مورد بحث را ندارد و با کوتاه آمدنهای پیاپی، نهایتاً دلگیری و دلسردی را به گفتوگو و صحبت با شما و شنیدن حرفهایتان ترجیح خواهد داد.
یکجانبه تصمیم گیری نکنید: گاهی اوقات، شما میخواهید رنگ حمامتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید. این مانعی ندارد اما اگر بخواهید درمورد پول، زمان، بچهها و زندگیتان به تنهایی تصمیم گیری کنید، به این معنی است که همسرتان را نادیده گرفتهاید و یکطرفه و از جانب او هم تصمیم گیری کردهاید. در مسائلی که به او و دیگران هم مربوط است، یکطرفه تصمیمگیری نکنید، یا اگر دربارهاش حرف زدید، طوری رفتار نکنید که انگار تصمیم از پیش مشخص شده و فقط تاییدیه میخواهید!
از وابستگی به همسر خود و کنترل او بپرهیزید: گاهی ما خود را بیش از حد گرفتار و یا نگران مشکل دیگران میکنیم و در مورد آنها دچار وسواس میشویم. درگیر شدن بیش از حد با مسائل دیگران میتواند ما و اطرافیانمان را آشفته کند. اگر تمام نیروی خود را صرف مردم و حل مشکلات آنها کنید، برای حل مشکلات خود وقتی نخواهید داشت. اما وابستگی انواع مختلفی دارد. وابستگی شما به همسرتان باعث میشود تا بخواهید زندگی را تحت تسلط خود درآورید. و به این ترتیب زندگی را از روال طبیعی خارج میکنید. وقتی میخواهید بر همسرتان مسلط شوید، در واقع خود را تحت سلطه او در میآورید و با این کار افکار و احساسات و آزادی عمل خود را فدای رفتارتان میکنید و ارادهتان را هم از دست میدهید. به این ترتیب خودتان بیشتر تحت تسلط در میآیید. هر چه بیشتر همسرتان را کنترل کنید، او بیشتر اصرار میکند کاری را که دوست دارد انجام دهد. طبیعی است که او در برابر تلاشهای شما برای تغییر و تحت کنترل در آوردن ایستادگی کند. مشکل افراد وابسته این است که خود را دست کم میگیرند و به خود توجهی ندارند. آنها نسبت به خود احساس خوبی نداشته و خود را دوست ندارند؛ به همین علت به خود فرصت نمیدهند که به خود و اهدافشان برسند، زیرا فکر میکنند استحقاق آنها را ندارند.
به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارید:تفاوتهای افراد باعث جذب آنان به یکدیگر میشود. با افزایش درک و آگاهی میتوان به تفاوتها احترام گذاشت. وقتی که زوجها تفاوتهای یکدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یکدیگر نداشته باشند، شباهتها و همانندیهای بسیاری را نیز در یکدیگر پیدا میکنند. گرچه هر کدام از ما منحصر به فرد هستیم، ولی در بیشتر جنبهها به هم شباهت داریم. شریک زندگی شما ترکیبی از تفاوتها و تشابهات مکمل است. زن و شوهرهایی که واقعا به هم عشق میورزند، مفهوم این ترکیب را بسیار خوب میدانند. بسیاری از زن و شوهرها دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایدهآل خود بسازند. انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفا برای ایجاد یک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمیرسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان میدهد و در زندگی زناشویی تاثیر خود را خواهد گذاشت.
در مواقع سختی، آرامش خود را حفظ کنید: همه ما باید یاد بگیریم در مواقع سختی و مواجه با مشکلات چگونه آرامش خود را حفظ کنیم. برای این کار باید نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و روی آن ها کار کنیم. شاید برای غلبه بر این مشکل نیاز باشد مدت زیادی وقت صرف کنیم و حتی از متخصصان در این امر کمک بگیریم. به هر حال باید هر کاری از دست تان بر می آید انجام دهید تا نقاط ضعف خود را از بین برده و بتوانیم راحت تر با مسایل و مشکلات روبه رو شویم.
منابع: جام جم آنلاین/سایت مددکاران جوان/جام گیشه/مجله دنیای سلامت
۵۰ روش نشان دادن عشق به زن زندگیتان که حتما باید بدانید؛
چگونه به کسی که دوستش داریم ابراز علاقه کنیم؟ سوالی که ممکن است کل زندگی شما را تحت تاثیر خود قرار دهد.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ به دنبال یک روش برای نشان دادن عشق به زن زندگیتان هستید؟ در این نوشتار همراه ما باشید تا ۵۰ روش نشان دادن عشق به زن زندگیتان را به شما معرفی کنیم.
سوء تفاهمات بزرگترین مشکلات در روابط افراد است. بعضی اوقات بهسادگی قابل حل هستند، فقط نمیدانید مشکل کجاست. ممکن است مشکل این باشد که او احساس دوست داشتهشدن نمیکند. وقتی عاشق یک نفر هستید، این عشق را بدیهی در نظر میگیرید و گمان میکنید نیازی به اثبات و اظهارش ندارید. ولی عشق چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. عشق یکی از مهمترین مقولههای زندگی است، زیرا سایر جوانب زندگی را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
ولی چگونه این عشق را اظهار خواهید داشت؟ باید از چند روش نشان دادن عشق به زن زندگیتان کمک بگیرید. ممکن است برای همه راحت نباشد. قدردانی از یک فرد میتواند به روشهای مختلفی صورت گیرد. پس در این مسیر به شما کمک خواهم کرد. در اینجا ۵۰ روش نشان دادن عشق به زن زندگیتان را به شما معرفی میکنم تا به او نشان دهید که عاشقاش هستید!
۱. با احترام صحبت کنید. باعث نشوید احساس کم اهمیت بودن کند.
۲. به او گوش دهید. نه تنها به کلماتی که به زبان میآورد بلکه به احساساتی که سعی در بیان آنها دارد.
۳. از او تعریف کنید. دقیق باشید، تا بداند واقعا به آنچه میگویید ایمان دارید.
۴. سعی کنید به چیزهایی که از آنها لذت میبرد بها دهید. به آشپزی علاقه دارد؟ به او کمک کنید! به ورزش علاقه دارد؟ با او ورزش کنید! به هنر علاقه دارد؟ با او به تماشا بنشینید!
۵. نظر او را پیش از تصمیمگیری در نظر بگیرید. از او نظرخواهی کنید و صادقانه آن را درنظر بگیرید.
۶. بخشنده باشید. هیچ راهی برای نشان دادن عشق بهتر از به سادگی بخشیدن و فراموش کردن نیست. کینهورزیدن رابطهتان را بهبود نمیبخشد.
۷. سفری کوتاه تدارک ببینید. او را به مکانی ببرید که بتوانید اوقات خوشی را با یکدیگر سپری کنید.
۸. اهدافتان را با هم تعیین کنید. اگر از اهداف همدیگر مطلع باشید، حمایت از همدیگر آسانتر میشود. همچنین، هدفگذاریِ مشترک شما ره به هم نزدیکتر خواهد کرد.
۹. به اشتباهاتتان اذعان کنید. رو راست و صادق باشید، نشان دادن این که شما هم کامل نیستید باعث میشود به شما نزدیکتر شود.
۱۰. طرف او را بگیرید. اگر در موقعیتی قرار گرفتید که باید بین همسرتان و سایرین یک نفر را انتخاب کنید، او را برگزینید. علیالخصوص وقتی این موقعیت در خانوادهتان روی میدهد. او همواره احساس میکند شما را از خانوادهتان دور کردهاست، نیاز دارد احساس کند شما این موضوع را علیه او استفاده نمیکنید.
۱۱. او را اندکی ماساژ دهید، مثلا کتفها و پشتاش را بمالید. چه کسی از توجه اینچنینی لذت نمیبرد؟
۱۲. اگر احساس خوبی ندارد، حتی یک سردرد، تا جاییکه میتوانید به او کمک کنید. او همیشه از شما مراقبت میکند، پس با مراقبت از او نشان دهید قدرداناش هستید.
۱۳. وقتی از شما میخواهد در کاری به او کمک کنید، با رنجش جواباش ندهید. نشان دهید که از کمک کردن به او آزرده نیستید. او نیز از تمام کارهایی که انجام میدهد لذت نمیبرد، ولی یک نفر باید این کار را انجام دهد.
۱۴. وقتی در مورد موضوعی جدی صحبت میکنید، مزهپرانی نکنید. بهطور مسالمتآمیزی گوش دهید و صحبت کنید.
۱۵. وقتی با او صحبت میکنید، در چشماناش بنگرید. به او نشان دهید که گوش میدهید. چیزی حواستان را پرت نکند.
۱۶. تا میتوانید با او وقت بگذرانید. او میخواهد احساس کند مهمترین فرد در دنیایتان است. سپری کردن اوقات کار شماره یکی است که با فرد شماره یک زندگیتان انجام میدهید.
۱۷. سعی و تلاش کنید خوب و جذاب بهنظر بیایید. ورزش کنید، اصلاح کنید، دوش بگیرید، عطر بزنید. هرآنچه او را به شما جذب میکند، همان کار را انجام دهید.
۱۸. در کارهای خانه به او کمک کنید، بدون آنکه کارتان را بزرگ جلوهدهید. مجبور نیستید با کارهایی که او هر روزه انجام میدهد به رجزخوانی بپردازید.
۱۹. او را حمایت کنید. وقتی میداند کاری که میخواهد انجام دهد اهمیت بسیاری برایاش دارد، از او حمایت کنید. من میخواستم یک نویسنده بشوم و این موضوع را به همسرم گفتم، و ببینید امروز چه میکنم، مینویسم!
۲۰. اگر میگوید چیزی آزارش میدهد، آن را ندید نگیرید. در موردش صحبت کنید. چیزهای کوچکی که در ذهنتان میمانند، به چیزهای بزرگ تبدیل میشوند که حل کردنشان دشوار است.
۲۱. روی خودتان کار کنید. هر آدمی به مرور زمان تغییر میکند. وقتی برخی رفتارهایی را ذکر میکند که درکشان نمیکند، به او نشان دهید که روی آن رفتارها کار میکنید.
۲۲. او را شگفتزده کنید. یک کارت پستال یا نامهی عاشقانه به او بدهید. با چند شاخه گل در برابرش ظاهر شوید. آن دستبندی را که دوست داشتهاست برایاش بخرید. هر چیز کوچکی خوب است. غافلگیری همان چیزی است که رابطهتان را زنده نگه میدارد.
۲۳. وقتی درحالت استراحت هستید، کاری کنید احساس راحتی کند. به عنوان مثال، وقتی تلویزیون تماشا میکنید، نزدیک او بنشینید و او را درآغوش بکشید یا دستاناش را بگیرید.
۲۴. بگذارید بداند حتی زمانی که با او نیستید هم به او فکر میکنید، با ارسال پیامک یا برقراری تماس.
۲۵. پویا و فعال باشید. اگر به این موضوع دقت کند که همواره تمام تلاشتان را میکنید، برای این موضوع قدردان شما خواهد بود.
۲۶. در ملأ عام علاقه تان را نشان دهید. دستاش را بگیرید، ببوسیدش، در آغوشاش بکشید. خجالت نکشید یا نترسید که علاقهتان را به او نشان دهید، حتی وقتی که دیگران میتوانند شما را ببینند.
۲۷. آیا از آنچه انتظار میرود دیرتر میرسید؟ به او خبر دهید! احساس میکند بیاهمیت است اگر حتی دیر رسیدنتان را به او خبر ندهید.
۲۸. از او بپرسید چه چیز به او احساس ناامنی میدهد. اگر میخواهید قهرمانی باشید که به او کمک میکنید، بهتر است از آن چه بیمناک است مطلع باشید. عوامل بیثبات زیادی در زندگی وجود دارد، پس شاید بتوانید در مواردی به او کمک کنید مانندشغل، مکان زندگی یا حتی بگذارید بداند اهمیت دارد.
۲۹. او را با دیگران مقایسه نکنید. او فرد شماره یک زندگی شما است! چرا اصلا مقایسه را شروع کنید؟ او باید تنها کسی باشد که برایتان مهم است.
۳۰. وقتی گرفتار عشقاش شدید، با او قرار آشنایی گذاشتهبودید. چرا چیزی که خوب است را تغییر دهید؟ با او قرار ملاقاتهای عاشقانهای بگذارید تا همچنان عاشق بمانید.
۳۱. به احتمال زیاد هر شب برایتان شام میپزد. چرا نمیگذارید کمی استراحت کند وقتی شما میز شام را تمیز میکنید؟ یا حتی بهتر از آن، هر از گاهی شما شام را آماده کنید.
۳۲. اگر احساس دلسردی و رنجوری میکند، او را بغل کنید و بگویید عاشقاش هستید و برایتان مهم است.نیاز دارد احساس کند هر زمان که بیشترین نیاز را به شما دارد در کنارش هستید.
۳۳. به او ببالید. وقتی در اطرافتان است، و وقتی در اطرافتان نیست. همیشه به او ببالید. بسیاری از آدمها منفی صحبت میکنند. شما او را انتخاب کردهاید، پس به او و هرآنچه به او مربوط است ببالید.
۳۴. بگذارید در بیان آنچه در ذهناش میگذرد آزاد باشد. وقتی حرف دلش را میگوید، به او نگویید که احساساتاش مهم نیست یا بیمعنی هستند.
۳۵. او را بکاوید. سعی کنید بیشتر دربارهی او بدانید. دربارهی هر موضوعی که فکرش را میکنید صحبت کنید. ببینید دیدگاه او درمورد مسائل عمیقتر زندگی چیست. هر چندتا سؤال که برایتان پیش میآید، بپرسید.
۳۶. باعث نشوید احساس گناه کند. مشکلاتتان را گردن او نیندازید. اگر مشکلی دارید، صبورانه در موردش صحبت کنید.
۳۷. چیزی برای او درست کنید. فقط برای او هدیه نخرید، هدیهای خلق کنید. شاید بتوانید دفترچهی خاطراتی در مورد رابطهیتان بسازید، تمام چیزهای مهمی که برایتان روی دادهاست را در آن بنویسید و خاطرات کوچکی به آن اضافه کنید تا او را به وجد بیاورید.
۳۸. با او عکس بگیرید. بانوان خیلی عکس میگیرند ولی هر بار شما عکس بگیرید معنای دیگری خواهد داشت. سعی کنید هر بار با هم هستید عکس بگیرید، حتی وقتی روی مبل استراحت میکنید.
۳۹. وقتی زمان زیادی در کنار هم هستید، مجبور هستید با موضوعات جدی دست و پنجه نرم کنید. سعی کنید کمی فضا را از حالت جدی خارج کنید مثلا یک لطیفه تعریف کنید یا او را غلغلک دهید. (مراقب باشید که چه زمانی این کار را متوقف کنید، زیرا نمیخواهید او را برنجانید.)
۴۰. او را با اسامی بامزه بخوانید. نمیخواهید که با استفادهی صرف از نام او یک بازرگان یا تاجر بهنظر بیایید. ولی هر بار استفاده از نام مستعارش نیز خستهکننده میشود، پس آنها را در هم ادغام کنید!
۴۱. آنقدر قوی و قدرتمند باشید که به اجازه دهید کمکتان کند. وقتی بحث به مسائل احساسی میرسد، مردان همیشه بهترین نیستند. بگذارید کمکتان کند. این کار نشاندهندهی اعتماد و عشق است.
۴۲. با عشقورزیدن انتظار بازگشتِ آن را نداشتهباشید. به او توجه نکنید تا توجه دریافت کنید. آزادانه به او توجه کنید و عشق بورزید.
۴۳. او را ضعیف نبینید، بلکه او را یک گوهر ارزشمند بدانید. زنان حقیقتا حساستر از مردان هستند. ولی این یک ضعف نیست. او باید مهمترین چیز در زندگیتان باشد. چطور ممکن است احساس مهم بودن کند اگر با تحقیر به او نگاه کنید؟ او گرانبها است.
۴۴. فقط ظاهر او را تحسین نکنید، او را به خاطر شخصیتاش دوست بدارید. اگر بداند بهخاطر آنچه که هست تحسین میشود نه به خاطر ظاهرش، بیشتر احساس دوست داشته شدن خواهد کرد و بیشتر شما را تحسین میکند.
۴۵. موهبت بودناش را درک کنید. هر روز که با او زندگی میکنید باید به خاطر داشتهباشید که او یک موهبت در زندگیتان است. میتوانستید تنها باشید، از خودتان نگهداری کنید، ولی در عوض او آنجاست تا از شما مراقبت کند. او را نادید نگیرید.
۴۶. به آن چه میگویید عمل کنید. وقتی بر چیزی توافق کردید، پی آن را بگیرید. شاید آسانترین کار برایتان نباشد، ولی حقیقتا بهترین کارتان را آنگونه که توافق کردهاید انجام دهید.
۴۷. دستاوردهایتان را جشن بگیرید. نگویید ’وای چه خوب‘ و به زندگی ادامه دهید. اگر کاری انجام دادهاست که به آن میبالد یا شما به آن میبالید، بگذارید بداند. نوشیدنی یا چیز دیگری بخرید و جشن بگیرید.
۴۸. ببینید در معاشقه از چه چیزی بیشتر لذت میبرد همان کار را انجام دهید.
۴۹. یادداشتهای کوچکی در گوشه وکنار خانه قرار دهید، با پیامهایی شیرین و دلنشین، هر زمان که به اتاقی وارد شود یا وسیلهی مختلفی را در منزل بهکار بگیرد، یک غافلگیری کوچک خواهد داشت. (این نکته را از همسرم یاد گرفتم، وقتی احساس خوشی نداشتم این کار را انجام داد. این کار باعث شد احساس اعجابانگیزی داشته باشم! )
و
۵۰. به او بگویید عاشقاش هستید! هیچگاه گفتناش کافی نخواهد بود. هر روز، هر ساعت، هر دقیقه این موضوع را به او یادآوری کنید که عاشقاش هستید!
دیدید! آن قدر ها هم سخت نبود. ۵۰ روش نشان دادن عشق به زن زندگیتان را یاد گرفتید. از هماکنون شروع کنید و ببینید کدام یک در مورد همسرتان اثرگذاری بیشتری دارد!
منابع تاریخی از همراهی همیشگی یک دندانساز فرنگی با ناصرالدین شاه در دورهای از حکمرانی وی آگاهی دادهاند؛ دندانسازی که شاه قاجار به روایت عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» در سفر دوم خود به فرنگ با خود به ایران آورده بود.
به گزارش شفاف، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: «شاه کنجکاو و متجدد قاجار در روزنامه خاطرات سفر دوم به فرنگستان بارها به دندانساز یاد شده این گونه اشاره کرده است: «در مسکو روز آخر اینبند دندانساز از راه رشت وارد شد، دیده شد. ... دندانساز رفت به سوئد وطنش، باز میآید. ... این روزها اینبند دندانساز از سوئد آمده است، موسیو کرتین دندانساز هم که در سفر اول با دندان ما بازی میکرد آشنایی بود، با طولوزون چند روز است آمد [ها] ند، کرسی طرف بالای چپ را که اینبند تهران پر کرده بود، لق شده بود، تهران اینبند نتوانست دربیاورد، اینجا چند روز کرتین کار کرده بالاخره درآمد، بسیار ذوق کردم، انشاءالله باید از نو پر کند.»
دندانساز فرنگی؛ ملازم همیشگی
ناصرالدین شاه در سفر سوم به فرنگستان، دندانساز ویژه خود را همراه میبرد. او در کتاب «روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه در سفر سوم فرنگستان»، چندین بار به همراهی دندانساز اشاره کرده است: «دندانساز و طولوزان را امروز دیدم که آمدهاند»، «خلاصه راندیم از دروازه رشت بیرون آمدیم... افتادیم به نهار، امینالسلطان، مجدالدوله، دندانساز، اعتمادالسلطنه، طولوزان بودند»، «الحمدللّه تعالی این سفر سیم است که به فرنگ میرویم... پیشخدمتها و همرا[ها]نیکه در این سفر با ما هستند از این قرارند:... دانتیت، [شاید دنتیست به معنی دندانساز]». دندانساز آن گونه که ناصرالدین شاه در روزنامه خاطرات اشاره کرده در بیشتر برنامههای وی در فرنگ حضور داشته است «برخاسته با پرنس در کالسکه نشسته آمدیم منزل و خوابیدیم اشخاصی که از ایرانی و فرنگیها سر میز شام با ما نشسته بودند از این قرارند: ... هینبط دندانساز ...». وی نه تنها در سفرهای فرنگستان که در سفرهای داخل ایران نیز دندانساز را همراه میبرده است. شاه خوشذوق قاجار در کتاب «روزنامه سفر مازندران» چندین بار به این حضور اشاره کرده است «سهشنبه بیستوهفتم در شهرستانک اتراق شد از ملتزمین که امروز رسیدند مسیو هنبه دندانساز فرنگی بود»، «سهشنبه هیجدهم در چالوس اتراق شد ... مسیو هینه دندانساز هم شنا کرد.»
رعایایی که با دندانهایشان شناخته میشدند
دندان و سلامت آن از مسائلی برشمرده میشود که همواره نگاه ناصرالدین شاه را به خود میکشانده است. او در مسیر سفر سوم به فرنگستان هنگام اتراق به نزدیکی ابهر، پس از دیدار با امام جمعه شهر او را چنین وصف میکند «اسم امام جمعه میرزا ابوالفتوح است. آن دفعه هم که آمدیم فرنگ دوم رفتیم او را دیدم این دفعه پیرتر شده است، دهنش را که باز میکرد، دندانهای زرد دراز داشت چهار تا یکی، چهار تا دندانش ریخته بود، یکی داشت.» شاه در نزدیکی زنجان دو انگلیسی را در کنار دندانسازش میبیند که توجهاش را برمیانگیزند «یکیش مرد بود یکی زن هر دو را آواز کردم گفتم بیائید... فرنگی از این مرد و زن و کثیفتر و نجستر من ندیدهام... زنکه صد درجه کثیفتر پیر و لاغر، بدلباس، بدصورت، بدرنگ، دندانهای عاریه با وجودی که عاریه بود کثیف و بد بود.» او در میهمانیهای خصوصی و دیدارهای رسمی در روسیه نیز باز از توجه به دندانهای میزبانان اروپاییاش برکنار نمیماند: «امپراطریس از آن وقت که دیدم پیرتر شده، دندانهایش زرد شده... یکی از دخترهای والی منتنگرو [مونتهنگرو] هم مقابل ما پهلوی ولیعهد روس نشسته بود... آن که پهلوی ولیعهد بود خوشگلتر دندانهایش بهتر بود.»
شاه قاجار در زمان اقامت در فرانسه زنی به نام «مدمازل زاولفکا» را به حضور میپذیرد «که زنی است خواننده و برادرش کمانچه میزند و خویش و قومهایش سازهای دیگر میزنند و آواز میخوانند آورد.» وی سپس در توصیف زن خواننده چنین روایت میکند «عکس این مدمازل را که اول آوردند خیلی خوشگل و مقبول و خوب به نظر آمد، اما خودش را که دیدم بسیار بدتر از عکسش بود، بخصوص دندانهایش.» شاه قاجار پس از این دیدار به یک انگاره کلی درباره فرنگیان میرسد «کلیة دندانهای مرد و زن فرنگی خوب نیست». وی در کتاب «روزنامه سفر مازندران» نیز از فردی به نام محمدقلیبیک بلوکباشی یاد میکند که «بسیار معمّر بود و قریب یکصد و سه سال عمر داشت... و عجب این است که یکدندان او نیفتاده بود.»
یک مرتبه دنداندرد نکشید
ناصرالدین شاه قاجار به روایت تاریخ سهمی بسیار در توجه به دندانسازی در روزگار معاصر داشته، خود سرآمد کسانی بوده که در رسیدگی به سلامت دندانها بسیار توجه میکردهاند. پای دندانسازان فرنگی به ایران در روزگار وی نیز از راه همین توجه به دندانهای همایونی گشوده شده است. عینالسلطنه در کتاب «روزنامه خاطرات عینالسلطنه» آنجا که درباره خوشزیستی این شاه قاجار نوشته «عیش و راحتی را خداوند برای این شاه تمام کرد»، برای گواهی این آسایش تاکید میکند «هرگز یک شب ناخوش نشده. مدتالعمر رنگ هیچ مرضی را ندیده. یک مرتبه دنداندرد نکشیده.» او باز در تکمیل توجههای ناصرالدین شاه به دندان و دندانسازی وضعیت واژگونه جانشین وی را ذیل سرفصل «فرق پدر و پسر» در این زمینه شاهد میآورد «در نظافت هم عکس پدرش بود (یعنی در هر کاری). دندانهای جلوی شاه افتاده بود. با وجودی که سالی سه چهار هزار تومان مواجب دندانساز میداد هر چه کردند دندان نگذاشت وقتی که خنده میکرد مثل سگهای پیر دهانش به هم میخورد و باز میشد.» ناصرالدین شاه حتی در سفرهای فرنگستان نیز از رسیدگی به دندانها باز نمیمانده است. او در «روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه در سفر سوم فرنگستان» مشخصا دو بار به این مساله اشاره میکند «حکیمباشی طولوزان دندانساز معروف اینجا را که اسمش مسیو مارتن است و از اهل فرانسه آورد دندان ما را سیمان زد، سیمان بسیار خوبی زد، خیلی قابل دندانسازی است... قبل از نهار موسیو مارطن دندانساز آمد جوهری برای لقی دندان آورده بود، با قلممو زد و از آن دوا هم زیاد داد، با دستورالعمل که بعد استعمال کنیم تا بعد معلوم میشود چه اثر خواهد کرد، حالا به نظر دوای خوبی میآید.»
با آنکه رنگهای طلایی و مشکی براق روی برخی دیوایسهای امسال به چشم خورد، اما برای بسیاری از تولید کنندگان، رنگ آبی، یک رنگ خاص و تک در سال ۲۰۱۶ بود.
از طراحی فوق العاده و با کیفیت آنر ۸ گرفته تا ظاهر جالب گلکسی S7 Edge و پیکسل، به نظر میرسد که رنگ آبی، رنگ مورد علاقه کاربران در سال ۲۰۱۶ بوده است.
بدنه با کیفیت و خوش ساخت آنر ۸ هوآوی با ترکیب شیشه در جلو و آلومینیوم در عقب، باعث شده تا یک دیوایس شیک با رنگ آبی را شاهد باشیم. آنر ۸ با رنگ Sapphire Blue یا آبی یاقوتی را میتوان یک گجت شیک و جذاب در سال ۲۰۱۶ به حساب آورد.
رنگهای گلد و مشکی براق نیز مخاطبان زیادی را در سال ۲۰۱۶ به خود اختصاص دادند. رنگ گلد کم رنگ در بدنه آلومینیومی وانپلاس ۳T کمی خسته کنندهتر از رنگ گلد درخشان و براق گلکسی S7 است. اما نباید منکر این قضیه شویم که هر دو دیوایس، از طراحی باکیفیتی بهره میبرند.
هوآوی میت ۹ میتواند یک مثال خوب برای رنگهای سال ۲۰۱۷ در تلفنهای هوشمند باشد. این تلفن هوشمند در رنگهای زیر عرضه گشته است:
کم کم به انتهای سال ۲۰۱۶ میرسیم. وقت آن رسیده است که به برخی موضوعات در مورد طراحی و ظاهر تلفنهای هوشمند در این سال بپردازیم. با آنکه رنگهای طلایی و مشکی براق روی برخی دیوایسهای امسال به چشم خورد، اما برای بسیاری از تولید کنندگان، رنگ آبی، یک رنگ خاص و تک در سال ۲۰۱۶ بود. در این مطلب با ما همراه بوده و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
از طراحی فوق العاده و با کیفیت آنر ۸ گرفته تا ظاهر جالب گلکسی S7 Edge و پیکسل، به نظر میرسد که رنگ آبی، رنگ مورد علاقه کاربران در سال ۲۰۱۶ بوده است.
بدنه با کیفیت و خوش ساخت آنر ۸ هوآوی با ترکیب شیشه در جلو و آلومینیوم در عقب، باعث شده تا یک دیوایس شیک با رنگ آبی را شاهد باشیم. آنر ۸ با رنگ Sapphire Blue یا آبی یاقوتی را میتوان یک گجت شیک و جذاب در سال ۲۰۱۶ به حساب آورد.
رنگ Blue Coral یا آبی مرجانی گلکسی S7 Edge به تازگی در کشور آمریکا در دسترس قرار گرفته و به نظر میرسد که به عنوان یک رنگ خاص و جذاب، مورد توجه کاربران قرار گیرد. ظاهر شیک و تک رنگ آبی مرجانی با ظاهر متالیک و کنارههای طلایی رنگ، زیبایی خاصی به گلکسی S7 Edge داده است.
ظاهر درخشان و آبی رنگ گوگل پیکسل و پیکسل XL، باعث شده تا این دیوایس بیشتر به یک اسباب بازی بچهگانه شباهت داشته باشد تا یک تلفن هوشمند مخصوص بزرگسالان! با توجه به این که این رنگ، یکی از رنگهای تشکیل دهنده لوگوی گوگل به شمار میرود، شاید در آیندهای نزدیک، باید منتظر رنگهای قرمز، زرد و سبز نیز برای گوگل پیکسل و پیکسل XL باشیم!
رنگهای گلد و مشکی براق نیز مخاطبان زیادی را در سال ۲۰۱۶ به خود اختصاص دادند. رنگ گلد کم رنگ در بدنه آلومینیومی وانپلاس ۳T کمی خسته کنندهتر از رنگ گلد درخشان و براق گلکسی S7 است. اما نباید منکر این قضیه شویم که هر دو دیوایس، از طراحی باکیفیتی بهره میبرند.
آخرین رنگ از گلکسی S7 Edge سامسونگ، یعنی Black Pearl حدود چند هفته پیش عرضه شد. بدون شک این رنگ مشکی براق، کاملا از بدنه آیفون ۷ با رنگ جت بلک کپیبرداری شده است! تنها ایراد بزرگ این رنگ، خشپذیری فوق العاده بالای آن است.
هوآوی میت ۹ میتواند یک مثال خوب برای رنگهای سال ۲۰۱۷ در تلفنهای هوشمند باشد. این تلفن هوشمند در رنگهای زیر عرضه گشته است:
رنگ قهوهای متالیک این دیوایس، به نظر میآید که از ترکیب رنگ شکلاتی و گلد به دست آمده است و احتمالا یک رنگ گرم، لاکچری و جذاب برای سال ۲۰۱۷ به حساب خواهد آمد.
دسترسی آسان کودکان و نوجوانان به تصاویر و فیلمهای غیراخلاقی سایتها، آمار روز افزون جرائم اینترنتی و... که در حال حاضر بسیاری از متخصصان علوم رفتاری و خانوادهها را به چالش کشانده است؛ بهانهای شد تا در این مقاله به این موضوع بپردازیم. مددکاران اجتماعی و آسیبشناسان معتقدند شرایط کنونی کشور به گونهای شده که همه افراد در خانه خود اینترنت داشته و زندگی مجازی به عنوان بخشی جدانشدنی از زندگی واقعی افراد شده است، و در این میان مادران و پدران نیز خوشحالاند که کودکان کم سن و سال آنها آنقدر به این تکنولوژی و اینترنت تسلط داشته و به راحتی میتوانند از آن استفاده کنند.
استفاده بیش از اندازه از فضای مجازی در سالهای اخیر باعث از بین رفتن ارتباط حقیقی و انسانی میان افراد جامعه شده است. تنها تفریح برخی از کودکان و نوجوانان استفاده از اینترنت و وبگردی است. خواه ناخواه جذابیت شبکههای اجتماعی و سایتهای کنونی سبب گرایش آنها به این سمت شده است.
در ارتباط با تجربه موفق کشورهای اروپایی در تربیت کودکان و نوجوانان و ایجاد اوقات فراغت برای آنها در اروپا حتی کلاسهای استخر، ورزش، موزیک و غیره به طور رایگان در اختیار کودکان، نوجوانان و جوانان قرار میگیرد تا گرایش آنها به انحرافات اجتماعی به حداقل برسد، این در حالیست که تنها تفریح بسیاری از کودک، نوجوان و یا حتی جوان در جامعه ایرانی، تفریحات مجازی شده است.
بسیاری از دختران و پسران ما توانایی مالی استفاده از کلاسهای ورزشی و غیره را ندارند؛ لذا وجود موانع بسیار در زندگی واقعی باعث شده است که آنها به فضای مجازی گرایش افراطی پیدا کنند.
هر فردی حتی اگر سه روز بدون کار در خانه بماند هزاران فکر منفی به او هجوم میآورد و به انحراف کشیده خواهد شد. چطور انتظار میرود جوانی که هیچ مشغلهای ندارد به انحراف کشیده نشود؟
در حال حاضر در برخی مواقع حتی شاهد آن هستیم که نوجوانان در سن بلوغ استفاده و تماشای فیلمها و تصاویر غیراخلاقی را به عنوان یک «پز» و کلاس اجتماعی در میان همسالان خود میدانند؛ این عوامل نشان دهنده آنست که سیستم تربیتی ما در کشور به هم ریخته و هیچ برنامه ریزی مدونی برای آن وجود ندارد.
هیچ دولتی نمیتواند با راهکارهای مقابلهای مانع دیدن ماهواره، فیلمهای غیراخلاقی و غیره شود مگر آنکه آنقدر به جوانان امتیازات و امکانات دهد که فرد فرصت تماشای این گونه تصاویر و فیلمها را نداشته باشد. همچنین محدودیتهای قانونی، فیلترینگ سایتها و غیره هیچ تاثیری در این روند نداشته و نوجوان و جوانان را حریصتر کرده است. باید بدانیم هرچه جوان را از مسئلهای محدودتر کنیم بیشتر به سمت آن خواهد رفت.
جوانی که سالها در دانشگاه درس میخواند اما پس از فارغ التحصیلی شاهد آن است که از تواناییهای آن در کشور استفاده نمیشود، درس خواندن را بی معنی تلقی میکند. به این ترتیب در سایتها به دنبال محتواهای علمی نمیگردد و پاسخ به غرایز جنسی خود را در اولویت قرار میدهد تا بتواند حداقل از این طریق به لذت آنی برسد.
گران بودن ورزش در کشور:
زمانی که جوان مملو از افکار منفی اعم از بیکاری، عدم فرصتهای برابر، محرومیت و غیره باشد طبیعی است که به دنبال مسائلی برود که حداقل برای مدتی کوتاه وی را آرام ساخته و از فکر و خیال رها کند و برخی از جوانان ما برای رهایی از این افکار به سمت تصاویر و فیلمها رفته و عدهای به اعتیاد روی میآورند.
در حال حاضر در جامعه شاهد آن هستیم که شیشه و یا سایر مواد مخدر بسیار در دسترس بوده و آنقدر ارزان است که جوان به راحتی میتواند از آن استفاده کنند. جوانان برای رها شدن از قید و بند، فکر و خیال و رسیدن به یک آرامش لحظهای به این مسائل روی میآورند. وقتی در کشوری موبایل تنها وسیله تفریح شود نتیجه همان است که مشاهده میکنید.
برنامه ریزی، مشخص کردن اهداف، در دسترس قرار دادن ابراز مطلوب باعث میشود فرد کمتر به چنین مسائلی گرایش پیدا کند همچنان که نیاز است امید از دست رفته در جوانان را در کشور برای رسیدن به آیندهای خوب احیاء کنیم.
بسیاری از افراد هستند که دارای مدرک تحصیلی بالا بوده و در حال حاضر به علت بیکاری در مترو دستفروشی میکنند. اینها تجربههای ناموفقی هستند که وقتی یک نوجوان 15 ساله با آنها روبرو میشود به این نتیجه میرسد که درس خواندن و یا تلاش برای ساختن آیندهای بهتر بی معنا است و به این ترتیب تنها به سمت لذتهای آنی گرایش پیدا میکند.
داشتن شغلی که انسان با آن احساس رضایت کند و به آن علاقمند باشد بسیار با اهمیت است ولی به همان میزان این روزها یافتن چنین شغلی سخت به نظر میآید. نکته مهم این است که بدانیم چقدر از شغلی که داریم راضی هستیم، فرقی نمیکند که منشی هستید یا یک پرستار، پزشک هستید یا یک فروشنده. تست یا آزمون علاقه به شغل به شما کمک میکند تا میزان رضایت از کارتان را بفهمید.
با پاسخ به سوالات تست استاندارد زیر که نمونهای آزمون علاقه به شغل محسوب میشود، میزان علاقه به شغل و رضایتتان از آن را بسنجید.
1- در پنج سال آینده از نظر شغلی خودتان را در چه جایگاهی میبینید؟
الف- احتمالا در همین موقعیت فعلی هستم.
ب- امیدوارم در یک موقعیت شغلی بهتر قرار داشته باشم.
ج- حتما قصد دارم که طی پنج سال آینده موقعیت شغلی خیلی بهتری داشته باشم.
2- هر چند وقت یکبار در کنار افراد خانواده و دوستان از اداره یا شرکتی که در آن مشغول به کار هستید، شکایت میکنید؟
الف- بیشتر مواقع
ب-گاهی
ج- به ندرت
3- فرض کنید رییستان از شما میخواهد در یک دوره آموزشی چند روزه که در پنج کیلومتری خانه برگزار شده شرکت کنید. در این صورت چه واکنشی نشان میدهید؟
الف- در آن دوره شرکت میکنم چون به خانهمان نزدیک است و شبها میتوانم به خانه بازگردم.
ب- در آن دوره شرکت میکنم و اگر امکانات اقامتی وجود داشته باشد، ترجیح میدهم شب هم آنجا بمانم.
ج- در دوره شرکت میکنم و شب هم آنجا میمانم چون من یکی از اعضای تیم هستم و نمیخواهم به تنهایی و انفرادی کار کنم.
4- آیا وقتی از محیط کار خارج میشوید باز هم درباره شغل تان با دیگران حرف میزنید؟
الف-ترجیح میدهم موضوعات کاری را کنار بگذارم و درباره آنها صحبت نکنم.
ب-گاهی اوقات
ج- بیشتر مواقع
5- شغلی دارید که همیشه آرزوی داشتن آن را در سر میپروراندید؟
الف- نه، به هیچوجه
ب- همیشه دلم میخواست در راستای شغل فعلیام فعالیت کنم.
ج- بله، همواره برای به دست آوردن این موقعیت شغلی برنامهریزی میکردم.
6- به نظر شما لازم است که هر شش ماه یکبار با رئیستان جلسهای بگذارید و کارتان را ارزیابی کنید؟
الف- خیر، لازم نیست؛ این کار فقط وقت تلف کردن است.
ب-بله، هرچند قلبا از این جلسه نگران و مضطرب میشوم.
ج- بله، فکر خوبی است. در این جلسه میتوانم درباره جنبههای مختلف کار با او صحبت کنم.
7- آیا فکر میکنید فرد بیرحمی هستید؟
الف- خیر، من از افراد بیرحم خوشم نمیآید و خودم هم اینطور نیستم.
ب- شاید کمی
ج- وقتی چیزی را با تمام وجود بخواهم برای رسیدن به آن ممکن است بیرحم هم شوم.
8- قبل از شرکت در مصاحبه شغلی چه احساساتی را تجربه میکنید؟
الف- میترسم و وحشت میکنم.
ب- تا حدودی عصبی میشوم.
ج- در مجموع از مصاحبه شغلی لذت میبرم چون فرصت خوبی است تا درباره تواناییهای خودم صحبت کنم.
9- اگر یکی از همکارانتان ترفیع بگیرد، احساس شما چیست؟
الف- برایش خوشحال میشوم و آرزو میکنم موفق شود.
ب-کمی به او حسادت میکنم.
ج- خیلی ناراحت میشوم چون دلم میخواهد بفهمم کجای کارم اشکال داشته که من ترفیع نگرفتهام.
10- نظر شما درباره کارهای سخت و دشوار چیست؟
الف-کارهای سخت مرا خسته میکنند.
ب- اگر درآمد خوبی داشته باشم اشکالی ندارد.
ج- برای رسیدن به موفقیت شغلی باید سخت کار کنم.
11- اگر همین امروز خبر برسد که در یک قرعهکشی بزرگ جایزه نقدی بزرگی نصیبتان شده، چه کار میکنید؟
الف- بازنشسته میشوم و زندگی مرفه و بیدغدغهای را در پیش میگیرم.
ب- سرمایهگذاری میکنم، برای خودم شرکت کوچکی راه میاندازم و کارمندانی استخدام میکنم.
ج- همچنان در یک سازمان بزرگ و معتبر به کارم ادامه میدهم.
12- آیا شرکت در سمینار و جلسات کاری را دوست دارید؟
الف- واقعا دوست ندارم.
ب- اگر مجبور باشم شرکت میکنم.
ج- دوست دارم در این سمینارها شرکت کنم.
13- فکر میکنید تمرین زیاد شما را به کمال میرساند؟
الف- هیچکس کامل نیست.
ب- این روزها وقت ندارم زیاد تمرین کنم.
ج- بله. هرقدر در کاری بیشتر تمرین داشته باشم، در آن کار بهتر میشوم.
14- دلتان میخواهد مدیرتان را تحت تاثیر قرار دهید؟
الف- خیر. این کار نوعی خودشیرینی و چاپلوسی است.
ب-گاهی اوقات لازم است.
ج- بله. همواره به این موضوع فکر میکنم.
15- دوست دارید با کدامیک از این شخصیتها دست بدهید و با آنها هم کلام شوید؟
الف-کازانووا (ماجراجوی ایتالیایی)
ب- ویکتور هوگو (شاعر و نویسنده فرانسوی)
ج- بیل گیتس
16- انگیزههای کاریتان را از کجا به دست میآورید؟
الف- از رئیسم
ب- از افراد نزدیک خانواده
ج- از محیط
17- در صورتیکه استعداد خاصی دارید، دلتان میخواهد این استعداد را برای چه کاری صرف کنید؟
الف- دوست دارم به دنبال سرگرمی مورد علاقهام بروم.
ب- هرکاری که پیش بیاید.
ج- سعی میکنم شغلی متناسب با استعدادم پیدا کنم.
18- آیا فکر میکنید که لازم است کارتان را ارزیابی و بازنگری کنید و اگر دچار اشتباه شدهاید، مسیر کاریتان را تغییر دهید؟
الف- خیر، آب ریخته شده را نمیتوان به ظرفش بازگرداند.
ب-گاهی، اما کار دشواری است.
ج- بعضیوقتها لازم است به گذشته بازگردم و اشتباهاتم را تحلیل کنم تا مطمین شوم که در آینده آنها را تکرار نمیکنم.
19- قدرت تمرکز خوبی دارید و روی یک موضوع متمرکز میشوید؟
الف- خیر، دوست دارم موضوعات مختلفی را دنبال کنم.
ب- سعی میکنم اما در حال حاضر تمرکز برایم دشوار است.
ج- بله، در تمرکز روی یک موضوع مشکلی ندارم.
20- تاکنون پیش آمده که سرگرمیهایتان با کار روزانه تداخل پیدا کند؟
الف- بله، بیشتر مواقع پیش میآید.
ب- گاهی اوقات اینطور میشود.
ج- هرگز چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
21- فرض کنید برای گذراندن تعطیلات آخر هفته همراه با خانواده لحظهشماری میکنید که ناگهان یک قرار کاری فوری پیش میآید. واکنش شما چیست؟
الف- میگویید برای تعطیلات آخر هفته برنامهریزی کردهاید و بعد از تعطیلات کارتان را انجام میدهید.
ب- سعی میکنید شخص دیگری را به جای خودتان قرار دهید تا کار شما را انجام دهد.
ج- از تعطیلاتتان چشمپوشی میکنید و به کار مهمتان میرسید.
22- فرض کنید کار جدیدی پیدا کردهاید و یک موسسه آموزشی برای شما تبلیغ میکند که در دورههای مربوط به کار جدیدتان ثبت نام کنید. چه واکنشی نشان میدهید؟
الف-علاقهای ندارم که در این دوره شرکت کنم.
ب- اگر اداره شهریه دوره را بپردازد، در آن کلاس شرکت میکنم.
ج- نسبت به شرکت در این دوره مشتاقم حتی اگر لازم باشد خودم هزینهاش را بپردازم.
23- وقتی صبحها زود از خواب بیدار میشوید، بداخلاق و بدخلق هستید؟
الف- فقط روزهایی که باید سرکار بروم صبحها بدخلقم.
ب-گاهی اوقات چنین حالتهایی دارم.
ج- بهندرت پیش میآید که اینطور باشم.
24- فرض کنید یک روز صبح که از خواب بیدار میشوید احساس کسالت میکنید و میترسید اگر با آن حال از خانه خارج شوید، سرما بخورید. در این صورت چه کار میکنید؟
الف- خودم را بیمار فرض میکنم، در خانه میمانم و استراحت میکنم.
ب- به درمانگاه میروم و از پزشک میخواهم مرا معاینه کند تا از بابت بیماری یا سلامت خودم مطمین شوم. از پزشک میخواهم در مورد رفتن سرکار یا ماندن در خانه نظر دهد.
ج- به محل کار میروم و تا جایی که بتوانم کار را پیش میبرم.
25- باور شما این است که هوش و استعداد سبب موفقیت شغلی میشود؟
الف- بله برای موفقیت در کار و زندگی باید باهوش باشم.
ب- هوش عامل مهمی است.
ج- هوش به تنهایی عامل موفقیت نیست.
برای نمرهگذاری آزمون علاقه به شغل، به هر پاسخ الف: یک نمره، ب: دو نمره و به جوابهای ج: سه نمره دهید. بعد تمام اعداد را با هم جمع کنید. نمره شما باید عددی بین 25 تا 75 باشد.
نمره 61 تا 75
عاشق کارتان هستید. شک نکنید پیشرفت شغلی در انتظار شماست چون در کارتان سختکوش هستید و دلبستگی شدیدی به شغلتان دارید. شاید هم تا به حال به موفقیتهایی رسیده باشید اما پیشرفتهای بزرگ در راه هستند. تعهد به کار، سختکوشی، جاهطلبی، ابتکار عمل، خلاقیت و استعداد شما به اندازهای است که ابزارهای موفقیت را در اختیارتان قرار میدهد. با این وجود شاید به خاطر حرفه و شغلتان از خانواده دور شوید. سعی کنید تعادل زندگیتان را برقرا کنید تا روابط عاطفی و خانوادگیتان را از دست ندهید.
نمره 41 تا 60
بیشتر از آنکه دلبسته کارتان باشید و از آن خوشتان بیاید، به کارتان تعهد دارید؛ یعنی کارها را به صورت انجام وظیفه انجام میدهید. البته وضعیتتان از نظر پیشرفت شغلی نسبت به گروه قبلی بهتر است اما این سختکوشی به خاطر حس وظیفهشناسی شماست. با این وجود اگر این سختکوشی را ادامه دهید به مراحل پیشرفت و ترقی هم نزدیک میشوید.
نمره25 تا 40
به شغل فعلیتان علاقه و تعهدی ندارید و حاضر نیستید برای آن سخت تلاش کنید. اگر میخواهید در این حرفه موفق شوید باید میزان تعهدتان را بالا ببرید. شاید هم از آن دسته افرادی هستید که خوشی و لذت زندگی برایشان از کار مهمتر است و به یک حقوق ماهانه راضی هستید. به هر حال اگر میخواهید از سکون و در جا زدن فرار کنید، بهتر است به کارتان دل ببنیدید یا در فکر تغییر شغلتان باشید و اگر امکان دارد دنبال حرفهای بروید که شما را راضی میکند. این احتمال را در نظر بگیرید که به دلیل بیعلاقگی ممکن است اخراج در انتظارتان باشد.
اگر علاقه به شغل شما کم است برای موفق شدن و اینکه پیشرفت شغلی بیشتری داشته باشید لازم است به کارتا تعهد داشته و با علاقه بیشتری سرکار حاضر شوید. اعتماد به نفستان را تقویت کنید و سعی کنید و برای خودتان ارزش قائل شوید. با همکارانتان ارتباط بیشتری داشته باشید و ایده های خود را با رئیستان در میان بگذارید. راه های مدیرت زمان را یادبگیرید و از زمان بهتر استفاده کنید و در نهایت به فکر تغییر زندگیتان باشید تا در صورت امکان کاری را بیابید و انجام دهید که به شما احساس رضایت بیشتری بدهد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از عصرایران ، گیاهخواری و وگانیسم از جمله جریان های محبوب در دنیای امروز هستند. وگان ها نه تنها گوشت مصرف نمی کنند، بلکه هیچ گونه محصول حیوانی دیگر نیز در رژیم غذایی آنها جای نمی گیرد. گیاهخواران افرادی هستند که شدت سختگیری کمتری داشته و ممکن است حتی از غذاهای دریایی نیز در رژیم غذایی خود استفاده کنند.
یکی از روش های مصرف پروتئین بیشتر برای گیاهخواران دریافت آن از سبزیجاتی است که مصرف می کنند و بر همین اساس، آگاهی از میزان پروتئین موجود در آنها اهمیت دارد. بدن هر فردی با فرد دیگر متفاوت است و در گام نخست باید این که چه میزان پروتئین نیاز دارید را مشخص کنید. در ادامه با برخی از سبزیجات محبوب و میزان پروتئین موجود در آنها بیشتر آشنا می شویم.
بروکلی: چهار گرم
هر شاخه بروکلی دارای 0.9 گرم پروتئین است و اندازه یک وعده سرو آن شامل حدود 150 گرم بروکلی خام می شود.
هویج: یک گرم
یک وعده هویج حدود پنج هویج اندازه متوسط را شامل می شود.
گوجه فرنگی: یک گرم
یک وعده گوجه فرنگی برابر با یک گوجه فرنگی اندازه متوسط است. درباره این که گوجه فرنگی در میان میوه ها قرار می گیرد یا سبزیجات بحث وجود دارد، اما در اینجا به عنوان یک سبزی مد نظر قرار گرفته است.
بادمجان: یک گرم
یک وعده بادمجان در قالب یک فنجان از بادمجان خام در نظر گرفته می شود.
کلم کیل: 2 گرم
یک فنجان، یا 67 گرم از کلم کیل خام به عنوان یک وعده در نظر گرفته می شود.
مارچوبه: 2.9 گرم
هر شاخه مارچوبه حدود 0.4 گرم پروتئین دارد، اما یک وعده از آن برابر با یک فنجان در نظر گرفته می شود.
کلم بروکسل: 3 گرم
یک فنجان از جوانه های کلم بروکسل به عنوان یک وعده در نظر گرفته می شود.
کاهو: یک گرم
یک وعده کاهو برابر با 72 گرم از آن در نظر گرفته می شود.
اسفناج: یک گرم
یک وعده اسفناج برابر با یک فنجان یا 30 گرم از اسفناج خام در نظر گرفته می شود.
کدو سبز: 2 گرم
یک وعده کدو سبز برابر با یک فنجان یا 124 گرم کدو سبز خام در نظر گرفته می شود.
کدو حلوایی: یک گرم
یک فنجان کدو حلوایی خام برابر یک وعده از آن در نظر گرفته می شود.
خیار: یک گرم
یک وعده خیار برابر با یک فنجان از خیار خام برش خورده در نظر گرفته می شود.
در روز نخست سپتامبر، پنج ماه پس از ایجاد یک مسیر پرواز هفتگی از سوی شرکت ایرفرانس و فرودگاه شارل دوگل پاریس به پایتخت ایران، بریتیش ایرویز نیز به نخستین شرکتی در بریتانیا از ۴ سال گذشته تبدیل شد که برای سفر به ایران خدماتی فراهم میکرد.
مطرح شدن نام ایران در رسانههای بینالمللی از این جهت حائز اهمیت است که میتواند بازار گردشگری را برای ایران بهتر کند و به نوعی بازاریابی برای خدمات گردشگری ایران محسوب میشود.
در تازهترین اتفاق پس از برقراری مجدد پروازهای بریتیش ایرویز با ایران، مجله بیزینس تراولر در شماره ماه نوامبر خود به معرفی شهر تهران پرداخته و تصویری از تهران را بر جلد خود درج کرده است. این مجله که از معتبرترین نشریات سفر و گردشگری در جهان به شمار میآید، در عنوان خود خبر از «بازگشایی آغوش تهران به روی جهانیان» داده است.
بیزینس تراولر گزارش خود را این چنین آغاز میکند: «زمانی که پروازهای بریتیش ایرویز در فرودگاه بینالمللی امام خمینی (ره) به زمین نشست، از پنجره به بیرون نگاه کردم تا کوهستان توچال را که در افق و در سایه روشن قرار گرفته بود، تماشا کنم؛ کوهستانی که در آسمان نارنجی ناشی از طلوع خورشید، مانند دندان کوسه به نظر میرسید.»
وی ادامه میدهد: «در روز نخست سپتامبر، پنج ماه پس از ایجاد یک مسیر پرواز هفتگی
ایران امیدوار است تا سال ۲۰۲۵ سالانه ۲۰ میلیون گردشگر جذب کند. سال گذشته ایران ۵.۲ میلیون نفر گردشگر را به خود جذب کرد که هزینهکرد هر گردشگر تقریبا ۱۷۰۰ دلار درنظر گرفته شده بود و بر این اساس مجموع هزینهکرد گردشگران در این کشور، به ۸ میلیارد دلار رسید.
این نشریه سپس به شرح تجربههای مختلف سفر به ایران میپردازد و از جمله به ماجرای ورود دوچرخهسواران ۱۹ ساله در طول جاده ابریشم از پکن تا تهران اشاره میکند؛ دوچرخهسوارانی که بعد از ۱۰ هزار کیلومتر رکاب زدن در ۹ کشور، سفرشان با دیدار نخستین سفیر بریتانیا از ایران از سال ۲۰۱۱ منطبق شد.
بخش دیگر این مقاله به وضعیت گردشگری ایران در آینده اختصاص دارد و در این خصوص اشاره میکند: «ایران امیدوار است تا سال ۲۰۲۵ سالانه ۲۰ میلیون گردشگر جذب کند. سال گذشته ایران ۵.۲ میلیون نفر گردشگر را به خود جذب کرد که هزینهکرد هر گردشگر تقریبا ۱۷۰۰ دلار درنظر گرفته شده بود و بر این اساس مجموع هزینهکرد گردشگران در این کشور، به ۸ میلیارد دلار رسید.»
این مقاله به بررسی مشکلات مربوط به بخش هتلداری در ایران نیز میپردازد و تصریح میکند: «مشکل تهران کمبود عرضه هتلها است؛ به این معنی که اتاقها به سرعت رزرو میشوند و استانداردهای مربوط به آنها نیز نسبت به سایر بخشهای دنیا پایینتر هستند. با این وجود، برندهای بینالمللی نیز در حال اضافه شدن به این جمع هستند.
در فرودگاه بینالمللی
هتلهای بینالمللی ملیا نیز در سال آینده نیز به سلمانشهر میروند و به جمع هتلهای موجود در این کشور اضافه میشوند.
بیزینس تراولر همچنین در بخش پایانی خود، به بررسی ۱۰ تجربه برتر در سفر به ایران میپردازد و این مکانها را به ترتیب این چنین رتبهبندی میکند؛ کاخ گلستان، بازار بزرگ تهران، رستوران سنتی، گنجینه جواهرات ملی، مجموعه کاخ نیاوران، مجموعه سعدآباد، برج آزادی، برج میلاد، دربند و رستورانهای فرحزاد.