مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

قوانین رانندگی در زندگی مشترک: دور‌‌ زدن ممنوع!

جام جم سرا: گاهی لازم است چیزی شبیه تابلو در خانه نصب کنیم که قوانین را به ما گوشزد کند. قانونی که می‌خواهیم در موردش حرف بزنیم، تابلوی دور زدن ممنوع است. تابلویی که خیلی اوقات اگر پلیس و دوربین در کار نباشد، راحت آن را ندیده می‌گیریم و گاهی هم دچار تبعات این ندیده گرفتن می‌شویم.

در زندگی زناشویی و در یک خانه، این قانون چه معنی می‌تواند داشته باشد؟ تا به‌حال فکر کرده‌اید که چه موقعی همسرتان را دور زده‌اید؟ پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست، هر چیزی که در خانه به صداقت شما خدشه وارد کند، در حقیقت همان دورزدن شریک زندگی‌تان است.

پایه و اساس زندگی مشترک بر پایه اعتماد طرفین است. وقتی هر کدام از همسران کاری را انجام می‌دهند که نمی‌توانند به همسرشان بگویند و به نوعی مجبور به مخفی کاری می‌شوند، یعنی همسرشان را دور زده‌اند درست جایی که تابلوی دور زدن ممنوع نصب شده است! اگر طرف مقابل با نصب دوربین و چک‌کردن همسر متوجه این دور زدن بشود، خودرو به پارکینگ منتقل خواهد شد و زندگی لنگ می‌ماند.

اما دور زدن در زندگی مشترک مصادیق زیادی دارد. گاهی اوقات زن و شوهر نمی‌دانند کاری که انجام می‌دهند در حقیقت دور زدن طرف مقابل است و آن را با زرنگی اشتباه می‌گیرند. این حرکت آنها مرا یاد افرادی می‌اندازد که با دیدن پلیس، کمربند ایمنی خود را به صورت کاملا صوری روی بدن می‌آورند بدون آن که آن را ببندند و با رد شدن از مقابل پلیس آن را رها و فکر می‌کنند خیلی زرنگ هستند. یعنی احتمال آسیب‌دیدن به جانشان را نوعی زرنگی می‌دانند. حال وقتی در زندگی مشترک کاری می‌کنیم که به صداقت و اطمینان در فضای خانه آسیب می‌زنیم، در خوشبینانه‌ترین حالت آن حتی وقتی همسرمان متوجه نشود، اطمینان نداشتن به فضای خانه، بر روحیه و احساس آرامش ما نیز اثر می‌گذارد. حالا دو مصداق از دور زدن‌های همسر را کمی با هم بررسی می‌کنیم.

اولین نوع دور زدن همسر که در زندگی‌ این روزها رایج شده است، دروغ گفتن است. در حقیقت دروغگویی از مسئولیت‌ناپذیری ناشی می‌شود.

یکی از دلایل عمده دروغ در زندگی، ترس از دست دادن موقعیت است زمانی که افراد چنین احساسی را دارند، اقدام به دروغگویی می‌کنند و با این عمل اعتماد افراد نسبت به یکدیگر کاهش می‌یابد. اگر موقعیت به گونه‌ای باشد که فرد آنچه اتفاق افتاده آزادانه تعریف کند و آن اتفاق مورد تحلیل قرار گیرد و با گذاشتن قول و قراری با یکدیگر مانع از بروز مجدد این اتفاق شوند، بسیار بهتر و کار سازتر است. هر کدام از همسران، زمانی که در خصوص یک موضوع از اول دروغ می‌گویند، سبب می‌شود تا انتها دروغ را ادامه دهند. زمانی که فرد اشتباهی مانند دروغ گفتن را مرتکب شود باید تمام سعی خود را به کار گیرد تا طرف مقابل متوجه نشود. یک ضرب‌المثل قدیمی هست که می‌گوید: دروغگو کم حافظه است! در بسیاری‌ مواقع دست همسر دروغگو رو می‌شود و حال، مرحله دوم مشکلات شروع خواهد شد؛ بازسازی اعتماد از دست رفته!

البته در برخی مواقع بررسی‌کردن‌ها و حساسیت‌های زیاد طرف مقابل به دروغگویی همسر می‌انجامد. در خانواده‌هایی که همسران یکدیگر را با دروغ دور می‌زنند، زوجین نسبت به یکدیگر گذشت ندارند و با انجام کوچک‌ترین خطا، واکنش بدی از خود نشان می‌دهند. همین حساسیت‌های بیش از حد گاهی همسر را به دروغگویی وادار می‌کند. در حالی که خانه باید جایی باشد که افراد با هم راحت بوده و اگر هم خطایی کردند امید به بخشش داشته باشند و آن وقت مجبور نمی‌شوند یکدیگر را دور بزنند.

اما نوع خطرناک‌تر و آسیب‌زننده‌تر دور زدن که این روزها گاه اتفاق می‌افتد و یک تهدید جدی برای خانواده است، دور زدن‌هایی با رنگ و بوی نفر سوم است. خیانت در حقیقت دور زدن همسر و دور زدن تعهدی است که در محضر خداوند به آن پایبند شدیم. این نوع‌ دور زدن، می‌تواند آسیب‌های جدی به زندگی ما برساند. علاوه بر احتمال برملا شدن و از هم پاشیدگی زندگی مشترک، عذاب وجدانی که همسر خائن در تنهایی خود تحمل می‌کند حتی اگر در خودآگاه متوجه آن نشود، ناخودآگاهش را در هم ریخته و در دراز مدت افسردگی و مشکلات روحی ایجاد خواهد کرد.

برخی افراد وقتی خیانت می‌کنند برای فرار از واقعیت و آرامش درونی خود با آوردن دلایل مختلفی سعی می‌کنند کارشان را توجیه کنند. مثلا نبود پیوند عاطفی در خانه، مشغله زیاد همسر، سرد مزاجی و بی توجهی به رابطه زناشویی را علت خیانت می‌دانند در حالی که اگر طرف مقابل آنها به هر کدام از این دلایل چنین کاری کند، نمی‌توانند قبول کنند.با آمدن نسل جدید روابط اجتماعی به صورت آنلاین و مجازی باید بتوانیم، قواعد ارتباط صحیح آنها را نیز به دست آوریم.

بسیاری از دوستی‌های مجازی و مراودات آنلاین که به دلیل نبود طرف مقابل و تایپ کلمات به عنوان واسطه، به نظر ما عادی و طبیعی می‌آید، در حقیقت نوعی خیانت محسوب می‌شود. خیانت فقط رابطه جنسی نیست حتی وابستگی عاطفی به جنس مخالف و نامحرم هم خیانت است. این گپ‌زدن‌ها و وقت گذاشتن‌های اینترنتی که در بسیاری‌مواقع با وابستگی همراه است، همان خیانت است که رنگ و لعاب مدرن گرفته. هر گاه خودتان را توجیه می‌کردید که این فقط یک رابطه در شبکه اجتماعی است، خود را جای همسرتان بگذارید. ببینید دوست دارید همسر شما با جنس مخالفی در فضای مجازی ساعت‌ها حرف بزند و عکس و نوشته رد و بدل کند؟

با مدرن شدن زندگی، حتی دور زدن‌هایمان هم مدرن شده است، اما نتیجه فقط یک چیز است: از بین رفتن روح آرامش در خانه که ضرر اصلی آن متوجه خودمان خواهد شد، درست مثل وقتی در جای دور زدن ممنوع، دور می‌زنیم و خودمان آسیب می‌بینیم.

ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

قوانین رانندگی در زندگی مشترک: سبقت زیر یک سقف

یک راننده خوب می‌داند که در کدام خیابان، با کدام سرعت و از کدام طرف می‌تواند سبقت بگیرد. همسران موفق هم می‌دانند باید در زندگی پا به پای هم پیش بروند، اما اگر لازم شد هر کدام در بخشی از زندگی‌شان بیشتر رشد کنند باید چه رفتاری داشته باشند تا به زندگی مشترکشان لطمه نخورد.

مریم دوست دوران دبیرستان من بود. دختری باهوش و مهربان که بعد از گرفتن دیپلم، بلافاصله ازدواج کرد، اما همان سال اول در دانشگاه قبول شد. همسر او هم دانشجو بود. هر دو تا مقطع کارشناسی پیش رفتند، اما بعد از آن مریم به‌خاطر تولد فرزندشان خانه‌نشین شد و بعد از مدتی به یک کار نیمه وقت رو می‌آورد، اما همسرش تا مقطع دکتری پیش رفت و استاد دانشگاه شد. چند سالی از مریم بی‌خبر بودم، تا این‌که در کلاس‌های آمادگی برای کنکور ارشد او را دیدم. آن‌طور که برایم تعریف کرد، احساس می‌کند اختلاف تحصیلات او و همسرش زیاد شده است و می‌خواهد تا یک مقطع بالاتر پیش برود. او احساس می‌کرد همسرش سبقت گرفته است و به همین دلیل کمی دلگیر بود. البته همسرش را مقصر نمی‌دانست و خودش را سرزنش می‌کرد که چرا پابه‌پای او پیش نرفته و اجازه داده همسرش از او سبقت بگیرد. شما چقدر با نظر او موافقید؟

سبقت غیرمجاز در زندگی زناشویی به این معنی نیست که زن و شوهر باید مدرک تحصیلی‌شان مانند هم باشد بلکه باید کاری کنند تا نوع نگاه و سطح فرهنگی‌شان متعلق به یک طبقه باقی بماند. خیلی از زن و شوهر‌ها در ابتدای زندگی زناشویی در یک مقطع تحصیلی هستند، اما یکی از آنها به دلایلی ادامه می‌دهد و آن یکی به دلایل دیگر این کار را نمی‌کند. این موضوع نباید باعث اختلاف یا کدورت شود. چیزی که مهم است زن و شوهر باید باور کنند که شریک زندگی هم هستند. باید در زندگی زناشویی تلاش کنیم تا سقف و کف آرزوهایمان شبیه هم باشد. اگر سقف آرزوهای یکی، کف آرزوهای دیگری شود، آن‌وقت است که دو نفر همراه نیستند و یکی از دیگری سبقت گرفته است. نباید فکر کنیم سبقت نگرفتن به این معنی است که اگر نتوانستیم در موقعیت اجتماعی رشد قابل توجهی داشته باشیم، باید همسرمان هم چنین کند. بلکه همسران موفق برای پیشرفت هم تلاش می‌کنند. آنها دوست دارند شریک زندگی‌شان رشد کند، به مدارج بالا برسد و خودشان هم سعی می‌کنند دنیایشان را با دنیای همسرشان مطابقت دهند و نه لزوما مدرکشان را. اصلا چیزی که باید به آن دقت کنیم تفاوت‌های زن و مرد و به‌طور کلی تفاوت‌های فردی است که باعث می‌شود حتی زمانی که نقطه شروع حرکت هم یکی است، بعد از ده سال دو نفر در یک نقطه نایستاده باشند، اما مهم این است که در خطوطی موازی و در یک راستا حرکت کرده باشند. سبقت گرفتن زن و شوهر از هم به شرطی که سبقت مجاز باشد، یعنی هر کدام در هر حیطه‌ای که می‌توانند برای رشد زندگی مشترکشان تلاش کنند.

نادر ابراهیمی متن زیبایی درباره تفاوت‌های عاشقانه همسران دارد. او در نامه‌ای به همسرش نوشته است:

عزیز من!

دو نفر که سخت و بی‌حساب عاشق هم‌اند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.

اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافی است. عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.

من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.

عزیز من!

اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد، بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.

بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم، بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.

بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛ اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه مطلقا واحدی برساند.

بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.

بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.

مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.

من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی‌آن‌که قصد تحقیر هم را داشته باشیم.

عزیز من!

دو نیمه، زمانی به‌راستی یکی می‌شوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» می‌سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند، نه آن‌که عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازه‌ای را پیش نکشند؛ پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم. بیا تصمیم بگیریم که حرکات‌مان، رفتارمان، حرف‌زدن‌مان و سلیقه‌مان، کاملا یکی نشود و فرصت بدهیم که خرده اختلاف‌ها و حتی اختلاف‌های اساسی‌مان، باقی بماند و هرگز، اختلاف‌نظر را وسیله تهاجم قرار ندهیم...

عزیز من! بیا متفاوت باشیم.

حرف‌هایی که این نویسنده با همسرش می‌گوید، نشاندهنده این است که می‌توان در یک نقطه نبود، عین هم نبود، گاهی سبقت گرفت، گاهی عقب ماند، گاهی حتی تغییر مسیر داد، اما همراه بود. مهم این است که بدانیم اگر سبقت می‌گیریم تا به قله‌ای برسیم، آن قله قرار است باعث افتخار خانواده‌مان شود نه‌تنها خود ما.

ندا داودی / (ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

قوانین گمشده در حوزه کودکان، دختران و زنان آسیب‌دیده

به‌ عنوان مثال، بهزیستی از ایجاد خانه‌های امن نام می‌برد که زنان آسیب‌دیده را مورد حمایت قرار می‌دهد. آن‌وقت باید یک نفس راحت بکشیم و خیالمان راحت باشد که زنان و دخترانمان وقتی مورد خشونت قرار می‌گیرند، نهادی وجود دارد که به آن پناه ببرند، نه این‌که کارد به استخوانشان برسد و مجبور شوند عامل خشونت را به‌قتل برسانند، آن هم درحالی‌که می‌دانند ممکن است به‌خاطر این عمل قصاص شوند. اما چرا خیالمان راحت نیست و چرا ٩٠‌درصد فرار‌ دختران از منزل «فرار از» است و نه «فرار به»؟ مگر خانه‌های امن و اورژانس اجتماعی برای تحت‌حمایت قرار دادن این افراد ایجاد نشده‌اند؟ پس چرا گزینه انتخابی این دختران آسیب‌دیده در منزل،‌ فرار است و نه پناه‌بردن به اورژانس اجتماعی؟
در زمان حضور قوانین، سیاست‌ها و طرح‌ها ممکن است با دو اتفاق روبه‌رو شویم: از یک‌سو قوانینی وجود دارند که جامع هستند و راهگشا اما عملیاتی نمی‌شوند و از سویی دیگر، در برخورد با برخی پدیده‌ها، خلأ نبود قوانین راهگشا، احساس می‌شود. آن‌وقت است که قانون بازی‌اش می‌گیرد و هرجا که بخواهد سر و کله‌اش پیدا می‌شود و هر جا که نخواهد، غیب‌ می‌شود!
چند وقتی است که به‌صورت پراکنده اما مداوم خبر دانش‌آموزان شین‌آبادی که ‌سال ٩١ در حادثه آتش‌سوزی مدرسه‌شان دچار آسیب‌دیدگی شدند را می‌شنویم، از دادن کامل دیه به این دانش‌آموزان تا گرفتن مستمری مادام‌العمر یا دادن هزینه به خانواده‌های این دانش‌آموزان برای هر بار سفر به تهران و قرار گرفتن آنها در کلاس هوشمند و دادن لپ‌تاپ به آنها. این‌که در قبال این دانش‌آموزان که به‌خاطر ساختار غیرایمن مدرسه دچار حادثه شده‌اند و همه زندگی‌شان تحت‌الشعاع آن قرار گرفته است، از سوی مسئولان تعهدی دیده می‌شود، اتفاق خوبی است. اما سوال این‌جاست که با سایر مواردی که به‌صورت مشابه ممکن است اتفاق افتاده باشد یا در آینده شاهد آن باشیم، چه برخوردی صورت می‌گیرد؟
قانون در این‌جا نقش اصلی خود را که بازکردن گره‌ای از مشکلات مردم است، به‌خوبی ایفا می‌کند، اما در سایر موارد هم چنین است؟ یا باید عادت کنیم که رسانه‌ای‌شدن یک‌مسأله و مطرح‌شدن آن در اذهان عمومی تنها راه‌حل ما برای حل مسائلی از این‌دست است؟
چندی پیش وکیل دانش‌آموزان شین‌آبادی‌ گفت: دولت ردیف بودجه‌ای در‌سال ٩٤ برای تأمین معیشت و دریافت مستمری کودکان شین‌آباد از محل بیمه روستاییان، کشاورزان و عشایر برای آنها اختصاص داده است.
همچنین نماینده مردم پیرانشهر در مجلس، از موافقت کمیسیون‌های اجتماعی و بهداشت مجلس با در نظر گرفتن ردیفی مستقل درحدود ١٢‌میلیارد تومان جهت پرداخت مستمری دایم به دانش‌آموزان شین‌آبادی خبر داده و حالا سوال این است که دولت و مجلس باید برای «دانش‌آموزان شین‌آباد» تصمیم بگیرند یا همه دانش‌آموزان؟ دانش‌آموزانی که ممکن است از تنبیه بدنی و روانی توسط معلم گرفته تا شرایط غیرایمن مدرسه دچار آسیب شوند و به‌خاطر رسانه‌ای‌نشدن مسأله یا پیگیر نبودن مدام از حقی مانند حقوقی که به دانش‌آموزان شین‌آبادی تعلق گرفته است، محروم شوند و اصلا مگر باید پیگیر قانون بود تا اجرایی‌شود؟ و نمی‌دانیم تکلیف ١٣ دانش‌آموز مدرسه روستای سفیلان که در ‌سال ٨٣ به‌خاطر استفاده از بخاری نفتی دچار سوختگی ٤٠‌ درصد شدند، ٨ دانش‌آموز درودزن فارس که در ‌سال ٨٥ دچار سوختگی شدند، دانش‌آموزان خوابگاه شبانه‌روزی در سیستان‌وبلوچستان در ‌سال ٨٩ که دچار سوختگی شدند، دانش‌آموزان دبیرستان شبانه‌روزی چابهار که در‌ سال ٩٠ دچار سوختگی شدند و نمونه‌های دیگری که کسی از آن خبردار نشده است، چه می‌شود؟! و کاش قوانین ما در جایی که باید، حضور یابند و در جهت حل مسأله اجتماعی گام بردارند، قوانینی که خود به‌خود قدرت اجرایی داشته باشند و به‌صورت فراگیر برای همه افراد عمل کنند و برای اعمال اثر، منتظر سر و صدا بپاکردن رسانه‌ها، آن هم درمورد شخص یا اشخاصی خاص نباشند و اگر کارکرد مثبتی ندارند، تغییر کنند.
اگر خانه‌های امن برای زنان موردخشونت‌ قرارگرفته امن نیست و اگر دختران ترجیح می‌دهند فرار کنند و آسیب‌های فراوانی را تحمل کنند اما به اورژانس اجتماعی مراجعه نکنند، باید در نحوه سازماندهی این مراکز بازنگری شود.(اسما روانخواه - پژوهشگر اجتماعی/روزنامه شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

662


ادامه مطلب ...

آشنایی با شرایط و قوانین صدور قرار جلب متهم

حکم جلب یا قرار جلب؟
«حکم جلب» عبارتی عامیانه است که در علم حقوق، به آن «قرار جلب» یا «دستور جلب» گفته می‌شود، زیرا در عرف حقوقی و قضایی حکم، به معنای رأی دادگاه است، در صورتی که دستور جلب، رأی محسوب نمی‌شود و فقط نوعی دستور است. قرار جلب، در امور کیفری دستوری است که قاضی پرونده در مراحل مختلف برای دستگیری افراد صادر می‌کند تا آنان را به محضر دادگاه بیاورند.

بنابراین قرار جلب در دو حالت صادر می‌شود: گاهی قاضی دادگاه در روند اجرای حکم، برای مجبور کردن فرد به اجرای حکم، قرار جلب صادر می‌کند و گاهی نیز زمانی که هنوز فرد متهم نشده، قاضی برای رسیدگی به حکم و انجام تحقیقات بیشتر، دستور جلب کسی را که از او شکایت شده است، صادر می‌کند. البته در مورد دوم، هنوز معلوم نیست که فرد متهم است یا خیر و فقط اتهام به وی توجه دارد و به این علت که دلایلی برای متهم بودن وجود دارد، قاضی این قرار را صادر می‌کند. در این حالت، ابتدا متهم را به دادگاه دعوت می‌کنند و در صورتی که وی در دادگاه حاضر نشود، برای رسیدگی به پرونده، او را جلب می‌کنند.

در دعاوی حقوقی نیز زمانی می‌توان به دستور جلب رسید که یا نتوانیم در زمان اجرای حکم، مالی از بدهکار معرفی کنیم یا خود بدهکار، مالی را برای ادای دِینش معرفی نکند. بنابراین قاضی پرونده با اعمال ماده ۲ «قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی» حکم جلب او را صادر می‌کند.


دستور جلب عادی و سیار
هر قاضی فقط در حوزه قضایی خود می‌تواند دستور جلب صادر کند؛ مثلا کل استان تهران یک حوزه قضایی محسوب می‌شود و قاضی تهران فقط اجازه صدور دستور جلب در حوزه استان تهران را دارد و اگر شخصی که قرار است برایش دستور جلب صادر شود، در خارج از حوزه قضایی باشد، باید به حوزه قضایی دیگر «نیابت» داده شود.

دستور جلب نیز به دو روش اجرا می‌شود: گاهی ممکن است قاضی پرونده دستور جلب را به یک کلانتری خاص ابلاغ کند که به این نوع «قرار جلب عادی» می‌گویند، اما اگر دستور جلب به همه کلانتری‌های حوزه داده شود، به آن «جلب سیار» گفته می‌شود. استفاده از هر یک از این دو روش جلب به اعلام شما به عنوان شاکی بستگی دارد، به این صورت که اگر در دادگاه اعلام کنید نشانی محل زندگی فردی را که از او شکایت دارید می‌دانید، دستور جلب عادی برای او صادر می‌شود، اما اگر نشانی او را نمی‌دانید یا بدهکار متواری شده است، باید این موضوع را در دادگاه اعلام کنید تا دستور جلب سیار برایش صادر شود. به کمک این دستور مدت‌دار، می‌توانید هر جا که بدهکار را دیدید، با کمک یک مأمور انتظامی، دستگیرش کنید و به دادگاه تحویل دهید.


دستور جلب، اهرم فشار ادای دِین
در پرونده‌های حقوقی، برای گرفتن دستور جلب چه کار باید کرد؟ برای این کار، پس از اینکه فرد برای مطالبه هر نوع طلب مالی خود به دادگاه شکایت کرد و حکم محکومیت بدهکار را از دادگاه گرفت، باید درخواست اجرای حکم را به دادگاه ارائه کند. پس از انجام دادن این کار، باید مالی متعلق به فرد بدهکار را به دادگاه معرفی کند. اگر بدهکار هیچ مالی نداشته باشد یا شاکی مالی از او نشناسد که بخواهد به دادگاه معرفی کند، دستش خالی می‌ماند. بنابراین زمان استفاده از ماده ۲ «قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی» فرا می‌رسد.

با استناد به این قانون، ابتدا بدهکار را به دادگاه احضار می‌کنند و سپس برای اینکه در دادگاه حاضر شود و مبلغ دینش را بپردازد، دستور جلبش را صادر می‌کنند. یادتان باشد که دستور جلب در پرونده‌های حقوقی فقط برای ادای دین است و مجازات محسوب نمی‌شود، زیرا در امور حقوقی، مجازات وجود ندارد و فقط پرداخت دین مطرح است. بنابراین حکم جلب حقوقی فقط اهرم فشار برای ادای دین است. البته در صورتی که بدهکاری با این اهرم فشار دین خود را ادا نکند، به دستور قاضی دادگاه و بر اساس ماده ۲ «قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی» چنانچه واقعا مُعسر نباشد، تا زمانی که دین خود را بپردازد، زندانی می‌شود.

اگر در طول رسیدگی به پرونده مالی شما، شخصی که از او طلبکار هستید، اموالش را بفروشد یا آن‌ها را از بین ببرد یا حتی خودش فوت کند، اصلا جای نگرانی نیست. اگر اموال چنین فردی از بین برود و او مُعسر شود، دادگاه پرداخت بدهی را برای او قسط‌‌بندی می‌کند؛ یعنی به اندازه درآمد وی، بدهی‌اش تقسیط می‌شود. پس اعسار، کسی را از پرداخت دینش معاف نمی‌کند. همچنین اگر فرد بدهکار اموالش را به نام کس دیگری کرده باشد، دو حالت دارد: اگر این کار بعد از شکایت شما باشد، این انتقال پذیرفتنی نیست و اموال او توقیف می‌شود، اما اگر قبل از شکایت شما این کار را کرده باشد، کار کمی سخت می‌شود و ثابت کردن آن را باید به یک وکیل کاردان بسپارید. در صورتی هم که فرد بدهکار فوت کند، می‌توانید طلبتان را از وراث او بگیرید.


دادخواست حکم جلب نداریم
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که نمی‌دانید چیزی به نام «دادخواست حکم جلب» در پرونده‌های حقوقی وجود ندارد، باید بدانید که کسی نمی‌تواند به دادگاه مراجعه کند و دادخواست حکم جلب بدهد. فقط زمانی که حکم قطعی صادر شود، می‌توانید درخواست دستور جلب بدهید. بنابراین باید صبر کنید تا پرونده به مرحله اجرا برسد. همچنین نحوه اجرای این قانون در پرونده‌های حقوقی برای همه محکومیت‌های مالی از قبیل مهریه، نفقه و چک، به یک شکل است و تنها تفاوتشان در این است که در دادخواست شکایتتان، نوع درخواستتان را می‌نویسید.


قرار جلب به دادرسی
در جرایم کیفری، نوعی دستور جلب وجود دارد که به وسیله آن، متهمی را که از حضور در دادگاه ممانعت کرده است، برای الزام به انجام این کار با صدور دستور جلب به دادرسی، مجبور به حضور در دادگاه می‌کنند. وقتی شکایتی علیه کسی طرح و تحقیقات درباره او انجام شود، مقام قضایی یعنی بازپرس ممکن است چند تصمیم مختلف بگیرد. یکی از تصمیمات این است که قرار منع پیگرد یا منع تعقیب متهم را صادر کند. قرار دیگری که در موارد خاص صادر می‌شود، قرار موقوفی تعقیب است که در صورتی که متهم فوت کرده یا جرمش مشمول مرور زمان شده باشد، صادر می‌شود و دیگر قابل تعقیب نیست. یکی دیگر از قرار‌ها نیز قرار مجرمیت است. هنگامی که مجرم بودن متهم برای بازپرس احراز شود، قرار مجرمیت صادر می‌شود. بازپرس در ادامه، پرونده را به دادستان ارجاع می‌دهد تا وی کیفرخواست صادر کند.


اعتراض به قرار منع تعقیب
گاهی بازپرس پس از رسیدگی به موضوع، برای متهم قرار منع پیگرد یا منع تعقیب صادر می‌کند؛ یعنی اعلام می‌کند که متهم یا به دلیل کافی نبودن دلایل یا به دلیل جرم نبودن عملی که به او نسبت داده شده است، قابل تعقیب نیست و باید‌‌ رها شود. در این موارد، شاکی و دادستان حق تجدیدنظرخواهی و اعتراض به این قرار را دارند.

وقتی که دادستان یا شاکی از این قرار تقاضای تجدیدنظر و به آن اعتراض کنند، برای رسیدگی به این اعتراض، پرونده به دادگاه خواهد رفت و دادگاه موارد را بررسی می‌کند و چنانچه به این نتیجه برسند که متهم قابل تعقیب است و قرار بازپرس دال بر غیر قابل تعقیب بودن متهم صحیح نیست، قرار بازپرس را نقض می‌کند و «قرار جلب به رسیدگی» صادر می‌شود. جلب به رسیدگی یا جلب به دادرسی یعنی اینکه دادگاه تشخیص می‌دهد که این پرونده باید دارای قرار مجرمیت و کیفرخواست باشد و قابل طرح در دادگاه است. (میزان)

490


ادامه مطلب ...

قوانین طلایی افزایش طول عمر

به گزارش جام جم سرا ، آندرآس سیم چند قانون طلایی دراز عمری را عنوان کرده است.

اول- ورزش. اما نه ورزش سنگین.

انسان نباید فقط یک ساعت در روز در سالن ورزش فعال باشد. افرادی که به حرکت عادت دارند بهتر اکسیژن را جذب می کنند و اکسیژن گلیکوزیله شدن پروتئین را کاهش می دهد. بهترین نوع ورزش - رقص، پیاده روی سریع (19 هزار قدم در روز) و تمرینات ویژه برای کشش و گرم کردن عضلات و رباط هاست. کاهش وزن فقط در سن جوانی مفید است. در دوران پیری باعث کاهش حجم عضلات می شود. از اینرو برای سالخوردگان افزودنی ها و غذاهای پروتئینی مفید است.

دوم- تغذیه. تا حد ممکن انواع سبزیجات رنگین میل کنید. اما نه میوه! توصیه مصرف 5 نوع میوه مختلف در روز نادرست از آب درآمد - میوه شاخص گلیکوزیله شدن را بالا می برد و باعث آغاز پروسه گلیکوزیله شدن پروئین می شود که به چاقی می انجامد».بعلاوه باید ماهی و آب زیاد مصرف شود.

سوم. تمرین مغز. بدین منظور می توانید جدول حل کنید، زبان خارجی و یا نواختن یکی از سازهای موسیقی را آغاز کنید.

چهارم. معاشرت. به نوعی کار گروهی بپردازید، به ویژه اگر بالای 50 سال هستید.

پنجم. خوشبینی. خوشبین باشید. تمام کهنسالان خوشبین هستند. پروفسور سیم گفت: کسانی که زندگی را دوست دارند. بیشتر عمر می کنند. مثلا من همیشه نیمه پر استکان را می بینم».

ششم. با استرس کنار بیائید.

هفتم. حداقل هفت ساعت در شبانه روز بخوابید. فقط در خواب است که یکسری هورمون ها و مواد حیاتی برای بدن تولید می شود و سیگار نکشید.


ادامه مطلب ...

قوانین طلایی برای جذب اطرافیان و جذابیت بیشتر

اگر می خواهید مانند آهنربا دیگران را به خود جذب کنید این قوانین را فراموش نکنید

افرادی هستند که همانند مغناطیس دیگران را به سمت خود جذب می کنند و همه اطرافیانشان آرزو دارند یا مثل آن ها باشند یا مورد تایید آن ها. نکته جالب این جاست که این همه جذابیت هیچ ارتباطی به ظاهر آن ها ندارد. اگر می خواهید مانند چنین افرادی جذاب باشید از این چند قانون پیروی کنید.

قوانین طلایی برای جذب اطرافیان و جذابیت بیشترقوانین طلایی برای جذب اطرافیان و جذابیت بیشتر

هر کدام از ما باید تصویری منحصر به خودمان داشته باشیم بنابراین جزئیات این تصویر دیگران را به یاد ما می اندازد. ما درباره زیبایی ظاهری نمی گوییم. شاید کمی عجیب باشد اما این یگانگی ممکن است در زشت بودن یا آسیب پذیر بودن فرد خلاصه شود. هر کدام از ویژگی های یگانه شما مثل قدم برداشتن، حرکات بدن، حالات چهره، لهجه، نحوه ارتباط برقرار کردن یا نوع خاص لباس پوشیدن می تواند شما را فراموش نکردنی کند. به عنوان مثال انسان های مشهوری که ویژگی های منحصر به فردشان باعث شده همیشه در ذهن بمانند:

چارلی چاپلین: سبیل، کت و شلوار و عصا
تیلدا سوئینتون: صورت بدون آرایش
چرچیل: چاقی و سیگار
ژوزف استالین: سبیل، پیپ و لهجه
هیتلر: مدل سبیل و لحن بیان
سالوادور دالی: مدل سبیل و حالت چهره

رویای بزرگ داشته باشید

برای این که دیگران جذب تان شوند و شخصیت منحصر به فرد شما را تحسین کنند باید دلیلی برای زندگی داشته باشید. هدف، آرزو و رویای تغییر چیزی در دنیا. برای رسیدن به یک هدف تلاش کنید کسی که بدون رویا زندگی کند مثل کتاب بدون ایده می ماند. پس نیازی به خواندن این کتاب نیست.

اعتماد به نفس

برای جذاب بودن باید اعتماد به نفس داشته باشید. شجاعانه تصمیم گیری کنید و فقط به خودتان تکیه کنید. هیچوقت منتظر کمک از دیگران نباشید و ایده های تان را طوری بیان کنید که برای دیگران قابل درک باشد. اطرافیان اعتماد به نفس شما را نه تنها در رفتار بلکه در نحوه سخنرانی نیز احساس می کنند. پس بهتر است در سخنان تان از به کار بردن کلماتی چون: حدس می زنم، امیدوارم، قرار بود و شاید پرهیز کنید.

شکایت ها را فراموش کنید

آیا رفتار کسی که همیشه در حال شکایت کردن است را تحسین می کنید؟ یا دوست دارید شبیه او باشید؟ مسلما جواب خیراست. از انتقاد، شکایت و پرداختن به موضوعات منفی پرهیز کنید. حتی زمانی که اوضاع زندگی تان خوب پیش نمی رود درباره مسائلی صحبت کنید که برایتان رضایت بخش باشد و شنونده ها هم مثل شما حس خوبی داشته باشند.

از حرکات بدن استفاده کنید

رفتار شما باید نشاندهنده اعتماد به نفس شما باشد. هرگز خمیده راه نروید، هنگام حرف زدن با چیزی بازی نکنید. سعی کنید هنگام صحبت کردن لبخند به لب داشته باشید و به چشم های مخاطب نگاه کنید و ژست های جمع و بسته نگیرید.

راوی خوبی باشید

خیلی ها معتقدند نحوه بیان یک داستان حیرت انگیز استعداد می خواهد. اما همیشه اینگونه نیست بلکه این مهارت را می توان یاد گرفت. فقط کافی است با اعتماد به نفس داستان را تعریف کنید، شوخ طبعی به کار ببرید و توانایی خندیدن به خودتان را داشته باشید. زبان بدن را فراموش نکنید، احساساتی و مثبت باشید. اگر داستان ها و طنزهای تان تاثیری در شنونده نداشت برایتان مهم نباشد.

به چشم ها نگاه کنید

همیشه هنگام صحبت کردن با دیگران به چشم های او نگاه کنید. گاهی اوقات یک نگاه نافذ می تواند بیانگوی هزاران کلمه باشد. تماس چشمی نشاندهنده این است که به او واقعا گوش می دهید و برایش به عنوان یک انسان ارزش قائل هستید. وقتی مشغول صحبت کردن با کسی هستید به گوشی یا به مردم نگاه نکنید. این یعنی دنبال یک همسخن دیگر می گردید.

به دیگران گوش دهید

نیازی نیست خودتان را مهم ترین انسان روی کره زمین بدانید. همین که برای گوش دادن به دیگران تمایل نشان دهید باعث می شوید که دیگران دوست تان داشته باشند زیرا همین گوش دادن خود یک هنر است. اگر به دقت و با تمایل به حرف های دیگران گوش دهید به آن ها احساس خاص بودن می دهید. نیازی نیست تمام چیزهایی که برایتان تعریف کرده به خاطر بسپارید همین که نامش را در ذهن سپرده باشید کافی است. برای این کار نامش را بارها پیش خودتان تکرار کنید. و برای این که آن ها نیز نام شما را به خاطر بسپارند خودتان را با اسم معرفی کنید.

از تاثیر آینه استفاده کنید

اگر می خواهید دیگران شما را دوست داشته باشند از تاثیرآینه استفاده کنید. یعنی حرکات، حالات چهره و لحن گفتار آن ها را مثل آینه تقلید کنید. این روش به دلیل طبیعت نارسیسم (خودشیفتگی) انسان روش بسیار موثر و کارآمدی است.

از این روش می توانید برای تقلید از انسان های منحصر به فرد نیز استفاده کنید. به عنوان مثال فرد معروفی که برای شما بسیار جذاب است. به نحوه صحبت و معرفی کردن شان دقت کنید و مثل آینه رفتارهای او را تقلید کنید. / بدونیم


ادامه مطلب ...

مردم آمریکا چگونه ازدواج می‌کنند؟ + قوانین

مردم آمریکا چگونه ازدواج می‌کنند؟ + قوانین

۱ـ قوانین ازدواج در ایالات متحده

در ایالات متحده شرایطی برای دریافت گواهی ازدواج در نظر گرفته شده ‌و برخی از این شرایط تنها در قانون برخی ایالات‌ وجود دارد. برای مراسم ازدواج می‌توانید کشیشی انتخاب کنید که از نظر هزینه مالی برایتان مناسب تر باشد. در اینجا قوانین ایالات مختلف امریکا از جنبه اقدامات پیش از ازدواج از جمله آزمایش خون، مدت انتظار پیش از ازدواج و از این قبیل آمده است. چون قوانین ایالات‌ در این زمینه به سرعت تغییر می‌کند، بسیاری از ایالات‌ به تازگی آزمایش خون ‌یا معاینه فیزیکی را حذف کرده اند؛ قوانین ازدواج از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است.

هزینه ازدواج قوانین آمریکا زندگی در آمریکا

۲ ـ گواهی ازدواج باید توسط منشی دادگاه صادر شود (با پرداخت هزینه).

۳ ـ زن و مرد هر دو باید ۱۸ سال یا بیشتر داشته باشند یا در صورت جوان‌تر بودن، موافقت یکی از والدین یا قاضی را کسب کرده باشند.

۴ ـ اثبات واکسیناسیون یا ایمنی در مورد برخی بیماری‌های خاص؛ در بسیاری ایالات‌ به خاطر اجبار معاینه فیزیکی یا آزمایش خون پیش از ازدواج، این قانون را ندارند. برخی ایالات‌ هنوز گواهی عدم بیماری‌های مقاربتی ‌می‌خواهند و برخی نیز آزمایش سرخجه یا روبلا (بیماری که برای جنین بسیار خطرناک است)‌، سل و کم خونی سلول‌های داسی شکل می‌گیرند.

۵ ـ اثبات اتمام هر گونه ازدواج پیشین به واسطه مرگ، حکم طلاق یا فسخ ازدواج (در شرایطی که ازدواج معتبری وجود داشته باشد، اتمام وضعیت تأهل از طریق طرح طلاق یا فسخ ازدواج که منجر به حکم عدم تاهل هر دو فرد شده است).

۶ ـ ظرفیت روانی مناسب (اغلب به عنوان توانایی تعهد مشخص می‌شود).
در ازدواج باید هر دو فرد موافق باشند. اگر یکی از آنها نتواند معنی تأهل را درک کند ـ به علت بیماری روانی، مصرف مواد، الکل یا فاکتورهای دیگری که بر قضاوت او تأثیر می‌گذارند ـ ظرفیت روانی لازم برای ازدواج را ندارد.

۷ ـ زوج حاضر، خویشاوند خونی نزدیک نباشند (خویشاوندان خونی نزدیک نمی‌توانند ازدواج کنند اما در برخی ایالات‌ کازن‌ها (فرزندان عمو، دایی، عمه و خاله) می‌توانند ازدواج کنند. در برخی از ایالاتی که اجازه می‌دهند‌ خویشاوندان درجه یک با هم ازدواج کنند، یکی از کازن‌ها دیگر نمی‌تواند بچه‌دار شود.

۸ ـ آزمایش خون برای بیماری‌های مقاربتی (هیچ ایالتی نیاز به آزمایش ایدز اجباری ندارد).

۹ ـ رضایت از مدت انتظار، از زمانی که گواهی ازدواج صادر می‌شود تا زمانی که جشن ازدواج برگزار می‌شود.

۱۰ ـ برگزاری جشن ازدواج با حضور شاهدان و فردی که توسط ایالت تأیید شده تا مسئولیت انجام مراسم ازدواج را داشته باشد؛ مانند روحانی، کشیش یا قاضی‌. مراسم مذهبی باید تحت آیین مذهبی افراد یا در مورد بومیان امریکا، طبق روال قبیله انجام شود. مراسم مذهبی معمولا توسط کشیش انجام می‌شود.

۱۱ ـ مراسم‌ مدرن معمولا تحت نظر قاضی برگزار می‌شود. در برخی ایالات‌ منشی دادگاه یا مسئولان رسمی دیگر دولتی ممکن است مراسم را انجام دهند. در بیشتر ایالات‌ نیاز به حضور یک یا دو شاهد برای امضای سند ازدواج وجود دارد.

۱۲ ـ ثبت گواهی ازدواج پس از جشن ازدواج انجام می‌شود. فردی که مراسم ازدواج را انجام می‌دهد، وظیفه دارد یک نسخه از سند ازدواج را به دادگاه یا مأمور ایالتی بفرستد که ثبت شود. عدم ارسال سند ازدواج به مأمور مربوطه، لزوما ازدواج را باطل نمی‌کند، ولی ممکن است اثبات ازدواج را مشکل سازد.

۱۳ ـ تکمیل ازدواج با انجام رابطه کامل جنسی (تنها در چند ایالت این کار لازم است). در بیشتر ایالات‌ با اتمام مراسم عروسی، زوج متاهل می‌شوند و عدم رابطه جنسی پس از مراسم، بر اعتبار ازدواج تأثیری نمیگذارد، ولی در برخی ایالات‌ عدم رابطه جنسی می‌تواند مبنای فسخ ازدواج باشد.

۱۴ ـ ازدواجی که در جای دیگری حتی خارج از کشور انجام شده باشد، معمولا در همه ایالات‌ معتبر است، به شرطی که این ازدواج در آن سرزمین نیز قانونی باشد.

توجه داشته باشید شرایط گواهی ازدواج ایالتی اغلب تغییر می‌کند و مطالب بالا صرفا جهت اطلاع شماست.

زینب رهامی

زندگی در آمریکا قوانین آمریکا هزینه ازدواج


ادامه مطلب ...

عجیب ترین قوانین برخی شهرهای جهان

 با ما همراه شوید تا شما را با عجیب‌ترین قوانین برخی شهرهای دنیا آشنا کنیم.

خرید و فروش آدامس در سنگاپور ممنوع!

از سال ۱۹۹۲ به خاطر مشکلاتی که از طریق آدامس به سیستم بهداشت سنگاپور وارد شده، مسئولان هرگونه خرید و فروش آدامس را در این کشور غیرقانونی اعلام کردند! تا قبل از این قانون، سالانه ۱۰۶ هزار دلار برای تمیز کردن آشغال های آدامس در این کشور هزینه می‌شد. درحال حاضر فقط برخی از انواع آدامس‌های درمانی چون آدامس نیکوتین‌دار و بدون قند مجاز است، اما آدامس‌های بادکنکی غیرمجاز محسوب می‌شوند.

پوشیدن لباس استتار نظامی در باربادوس ممنوع!

در کشور باربادوس (جزیره‌ای در شمال شرق ونزوئلا) تنها افراد نظامی اجازه پوشیدن لباس‌های استتار نظامی را دارند و مردم عادی اجازه ندارند لباس‌هایی با این طرح و رنگ به تن کنند. البته این ممنوعیت عجیب برای مقابله با اعضای باندهای جعل هویت سربازان و سرقت از مردم در سال ۱۹۸۰ به تصویب رسید. هرچند که این قانون امروزه مانند قبل مشکل زا نیست اما همچنان جزو قوانین این جزیره است و باید رعایت شود.

غذا دادن به کبوتران در ونیز ممنوع!

ریختن دانه برای پرندگان در میدان «سن مارکو»ی شهر ونیز ایتالیا هرچند که به نظر سرگرمی بی‌ضرری است، اما به دلیل جمعیت عظیم کبوتران در ونیز، غذا دادن به آن‌ها ممنوع اعلام شده است. در این میدان هنوز برخی گردشگران همچنان به پرندگان غذا می‌دهند اما از زمانی که تعداد بسیار زیاد پرندگان این منطقه، باعث تخریب مجسمه‌ها شده و منطقه نیازمند پاکسازی شده، این کار حتی جریمه نقدی نیز دارد.

دور انداختن بلیت در شهرهای پاریس و مادرید ممنوع!

در این دو شهر اگر به هر دلیلی بلیت مترو یا اتوبوس را قبل از خارج شدن از ایستگاه دور بیندازید، مجرم شناخته می‌شوید. برخی از گردشگران مخصوصاً آن‌ها که قادر به صحبت به زبان رسمی آن منطقه نیستند، به دلیل این که نمی‌توانند تابلوهای هشدار را بخوانند، گاهی توسط پلیس مترو دستگیر می‌شوند و تا زمانی که مبلغ تعیین‌شده به عنوان جریمه را پرداخت نکنند اجازه خروج از ایستگاه را نخواهند داشت.

استفاده از سایت اجاره خانه در پاریس ممنوع!

به تازگی سایت‌هایی راه‌اندازی شده که به کاربرانشان این امکان را می‌دهند تا بتوانند از طریق آن‌ها خانه یا اتاق‌های اجاره‌ای را در شهرهای پر مسافر پیدا کنند. یکی از معتبرترین این سایت‌ها، وب سایت Airbnb است که جالب است بدانید استفاده از آن در شهر پاریس ممنوع اعلام شده و اجاره کردن خانه از طریق آن غیرمجاز است. البته شهرهای دیگری چون نیویورک نیز از این قانون عجیب پیروی می‌کنند.


ادامه مطلب ...

قوانین عجیب مرکز گردشگری کره شمالی

رهبر جوان کره شمالی North Korea قصد دارد کشورش را به یکی از مقاصد گردشگری در سطح جهان تبدیل کند. کیم جونگ اون تورهای روزانه‌ای را برای جذب گردشگر بیشتر در نظر گرفته و هزینه ورود هر نفر به کره شمالی را ۱۰۷ یورو تعیین کرده است.


ادامه مطلب ...

با رعایت این قوانین پولدار شوید

این روزها کمتر کسی را می توان دید که به دنبال کسب درآمد و پیشرفت مالی نباشد. اگر شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که به پیشبرد اهداف مالی تان می اندیشید، ولی نتایج خوبی به دست نیاورده اید، تا انتهای مقاله با ما همراه باشید. البته پیش فرض مقاله بر این است که همه راههای نادرست پول در آوردن مسدود شده، یا با قوانین و یا با حرمت نفس و در این صورت این تنها را سالم پول درآوردن است .

قانون پولدار شدن راز پولدار شدن آموزش پولدار شدن

شاید بهتر باشد در آغاز به چند پرسش پاسخ دهیم:

  •  آیا شما هم فکر می کنید با این اوضاع اقتصادی نمی توانید به موفقیت مالی دست پیدا کنید؟
  • آیا معتقدید درآمد فعلی شما جوابگوی نیازهایتان نیست و باید در برابر فشار زندگی کمر خود را خم کنید؟

اگر جواب شما به دو پرسش مثبت است باید بگویم مسیر خوبی را انتخاب نکرده اید و به هیچ عنوان خودتان را شایسته موفقیت نمی دانید.

موفقیت از ذهن شما شروع می شود و با عمل شما ادامه پیدا می کند. قطعا هر کاری نیاز به تفکر دارد و موفقیت هم از این قانون مستثنا نیست.

در این مقاله قصد داریم قوانینی را با شما در میان بگذاریم تا بتوانید قدم های موفقیت مالی تان را محکم بردارید و تغییر مثبتی در زندگی مالی خود ایجاد کنید.

قانون نخست: سختکوشی بی هدف

تا حالا به آونگ ساعت دقت کردید؟ یک آونگ به طور متوسط روزانه ۴ کیلومتر مسافت طی می کند، ولی جابجایی آن صفر است. بسیاری از ما آدمها در زندگی روزانه مان عادت کردیم سختی ها را بدون هیچ هدفی به دوش بکشیم. شاید شما هم دیده باشید افرادی را که به درد بیماری شان بی اهمیت هستند و معتقدند خودش خوب می شود. دقیقا همین آدم ها که به خاطر ترس از مشکلات مالی و هزینه های درمان به پزشک مراجعه نمی کنند و حاضرند با تحمل بیماری، آسایش را از خودشان و اطرافیان بگیرند، نمونه آونگی هستند که بی هدف سختی راه را تحمل می کند و به جایی نمی رسد.

در اولین قانون ما باید بدانیم زندگی لزوما تحمل سختی نیست و تحمل سختی های بیهوده نه تنها موجب رسیدن به آرامش نمی شود، بلکه آسایش را از اطرافیان ما می گیرد و این ما هستیم که دیگران را به اجبار در درد و رنج خود شریک می کنیم. نباید فراموش کنیم که رفتار ما مستقیم بر خانواده ما تأثیر گذار است. پس به شادابی خود اهمیت دهیم تا بتوانیم دیگران را نیز شاداب کنیم.

شما در چه مواردی دچار سختکوشی بی هدف هستید؟ همین الان یک کاغذ بردارید و آنها را یادداشت کنید. از این به بعد سعی می کنیم هدفمند تلاش کنیم و فراموش نکنیم همه جا نیاز به تحمل رنج و سختی نیست و حتی به خاطر خانوادمان هم که شده، باید برای آسایش و آرامش فردی خودمان ارزش قائل باشیم.

قانون دوم: هوش مالی، مهم تر از پول زیاد

اگر فکر می کنید پول اولین و آخرین راه حل زندگی شماست، بد نیست نگاهی به سرگذشت تاجران ورشکسته بیندازید؛ موضوعی که در قانون دوم مطرح می شود قدرت پول سازی است و نه پولداری.

پول داشتن به همان اندازه که می تواند شیرین باشد، وحشتناک هم هست. به طور کلی بحران های مالی پس از مشکلات مالی به وجود می آیند. تمام انسان ها بدون استثنا در زندگی خود با مشکل مالی مواجه می شوند اما قدرت مدیریت بحران و هوش مالی افراد در اینجا نقش بسیار مؤثری دارد تا از وقوع یک بحران جلوگیری کند.

کم ندیده ایم افرادی را که در ۲۰ سالگی میلیونر بوده اند و در ۳۰ سالگی به دنبال کار می گردند.
اگر پول به تنهایی می توانست کمکی کند، با کمک به افراد فقیر می توانستیم زندگی آنها را تغییر دهیم.

در دیدگاه ما فقر مالی عدد خاصی ندارد، و اصولا افرادی که هوش مالی مناسبی ندارند زیر خط فقر هستند و بالاخره روزی با بحران مالی دست به گریبان خواهند شد. امیدواریم شما از آن دسته افرادی نباشید که با درآمد ماهیانه چند میلیون تومان، فقیر باشید.

بسیاری از افراد هنگامی که با مشکلی روبه رو می شوند، به حل آن فکر نمی کنند و خیلی راحت مشکل را در همان مراحل اول نادیده می گیرند. برای مثال قرضی که خیلی اندک است را نمیپردازند و پس از مدتی همان قرض آنقدر بزرگ می شود که اگر همه موجودی حساب خود را کامل بپردازند، باز هم قادر به پرداخت آن نخواهند بود.

اگر می خواهید هوش مالی خود را تقویت کنید، باید یاد بگیریم از کنار مشکلات کوچک بی توجه و بی دقت عبور نکنیم. حتما یک بار تمام جوانب مشکل پیش آمده را بسنجیم و زمانی که از خطر زا نبودن آن مطمئن شدیم، راه حل مناسب را پیدا کنیم.

قانون سوم: بودجه بندی سرمایه

شاید شما هم داستان مردی را که نیمه اول ماه را آنقدر اعیانی زندگی می کرد و کل درآمدش را خرج می کرد و در نیمه دوم ماه زندگی فقیرانه ای را می گذراند، شنیده باشید.

این داستان ظاهر جذابی دارد و در نگاه اول به ما توصیه می کند تا آنجا که می توانی از زندگی لذت ببر و به آینده فکر نکن. اما وقتی به عمق داستان توجه کنیم، متوجه اثرات مخرب و منفی آن خواهیم شد.

اگر شما نتوانید درآمد ماهیانه خود را بودجه بندی کنید، به هیچ عنوان متوجه چگونگی مخارج خود نخواهید شد. این موضوع به قشر خاصی هم بستگی ندارد و شامل تمام افراد ثروتمند و فقیر می شود.

چه بسیار افرادی هستند که درآمد کم خود را به گونه ای بودجه بندی می کنند که ثروتمند به نظر می رسند و در نقطه مقابل افرادی هستند که درآمد کلان خود را نمی توانند مدیریت کنند و ممکن است یک شبه آن را از دست دهند.

به عنوان یک اصل همیشه به یاد داشته باشید، هوش مالی رابطه مستقیمی با بودجه بندی سرمایه دارد. اگر می خواهید هوش مالی خود را تقویت کنید، بودجه ماهیانه تان را به درستی تقسیم کنید و بر آن نظارت داشته باشید. در چنین حالتی شما باید پولتان را همانند یک بچه کنترل کنید و به آن اجازه سرکشی ندهید.

اگر می خواهید درآمد هرچند کم خود را به درستی مدیریت کنید، بلا استثنا بخشی را برای پس انداز در نظر بگیرید. پس انداز حکم غذا برای کودک را دارد و اگر کودک شما مدتی گرسنه بماند، ضعیف و ضعیف تر شده و در نهایت امکان از دست دادن آن خواهد بود. اگر تا به امروز پولی برای پس انداز در نظر نگرفته اید، قطع با شروع این حرکت در ماه های اول دچار مشکل خواهید شد و دائما پول کم می آورید؛ اما راه حل چیست؟

راه حل بسیار آسان است. شما باید با اولویت بندی مخارج خود، آنهایی را که دارای اولویت آخر و کم ارزش هستند حذف کنید و در صورت نیاز پول را از محل تنقلات پس انداز کنید. عدم خرید تنقلات غیر ضروری در چند ماه اول شروع پس انداز، لطمه ای به شما نمی زند، و شما می توانید پس از گذر از دوران تثبیت، به مرور مبلغ پس انداز ماهیانه را بر چند اولویت زندگی خود سرشکن کنید تا مجبور به حذف یک مورد خاص نباشید.


ادامه مطلب ...