مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

گفت و گوی ویژه نوروزی با محمدرضا گلزار

گفت و گوی ویژه نوروزی با محمدرضا گلزار

محمدرضا گلزار reza golzar بازیگر ۳۸ ساله کشورمان که ازدواج نکرده و همسری هم ندارد.
وودی آلن زمانی گفته بود پشت سر آدم‌های معروف دو چیز راه می‌افتد؛ پول و طلبکارها! اما این مسئله در مورد همه آدم‌های معروف صدق نمی‌کند؛ دست‌کم در مورد محمدرضا گلزار. قسمت دوم ماجرا شایعه‌پردازها بوده؛ اینکه چطور ستاره‌ای با این حد از شهرت، از دل این همه شایعه جان سالم به ‌در برده و همچنان در اوج قدرت ایستاده خودش نشان از سطح بالایی از هوشمندی دارد که مهر تاییدی بر خاص بودن این هنرمند است.
همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار reza golzar

منتقدان گلزار مدعی هستند که او بی‌جهت به این حد از شهرت و محبوبیت رسیده اما درستش این است که آنها تنها تنگ‌نظرانه و بی‌جهت از در حسادت با او وارد شده‌اند و چشم بر توانایی‌های بالقوه و بالفعل او بسته‌اند. یکی از ویژگی‌های آقای ستاره این است که حاشیه او را رها نمی‌کند اما او حاشیه را رها کرده و گاهی با سکوت و گاهی هم با اثبات توانایی‌های خودش جواب منتقدانش را داده است. در همین مسیر، گلزار خودش را به عنوان یک «اولین»، برند کرده است؛ او اولین سوپراستار سینمای بعد از انقلاب است، اولین بازیگر با دستمزدی نجومی است، اولین چهره پرفروش جلد مجلات است، اولین بازیگر در فیلمی با فروش میلیارد تومانی است، اولین سفیر تبلیغاتی و بازیگر مدل است و البته اولین چهره استاندارد قاب تصویر سینمای ایران از نظر ظاهر و تناسب اندام است حتی می‌توان گفت رواج نشریات پرطرفدار مردمی هم با اوج‌گیری شهرت باورنکردنی او بود که رونق تازه‌ای گرفت.

اگر بخواهیم منصفانه به حضور استارهای مدرن در سینما نگاهی بیندازیم، بی‌شک می‌توان آن را به دو دوره قبل و بعد از حضور گلزار تقسیم کرد؛ حضور او در میان نسل جدید بازیگران، پویایی و تحرکی قابل‌توجه را رواج داد که تلاش برای داشتن استایلی مناسب از دستاوردهای مفید آن در این قشر هنری است.

همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار reza golzar
ادامه حیات حرفه‌ای برای گلزار در این سال‌ها کار راحتی نبوده؛ یعنی فقط باید جای او باشید تا درک کنید حفظ یک جایگاه موفق برای بیش از یک دهه چه تلاش طاقت‌فرسایی است. اگر بخواهیم بدبینانه و از دریچه چشم منتقدان مغرض گلزار به ماجرای موفقیت او نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم برای گلزار شدن به عناصری مانند زیبایی چهره، تناسب اندام، موقعیت مناسب و شانس نیاز داریم اما آیا با دارا بودن جمیع همین ویژگی‌ها می‌توان گلزار ماند و بیش از ۱۰ سال درخشش روزهای اولیه خود را حفظ کرد. آنچه در این فاصله اتفاق افتاده قطعا به عناصری بیش از زیبایی ظاهر و شانس بستگی دارد. کم نبودند در این سال‌ها بازیگران خوش‌سیمایی که آمدند و اتفاقا شانس حضور در کارهای خوبی را هم داشتند اما نتوانستند حتی به یک هزارم محبوبیت گلزار برسند یا به یک‌هزارم دوره سلطه او بر گیشه و جلد مطبوعات دست پیدا کنند.

گلزار همیشه با این واقعیت عجیب روبه‌رو بود که عده‌ای دوست نداشتند بپذیرند او دارای شاخصه‌هایی از توانمندی است که به او در مسیر موفقیت کمک می‌کنند و در مواجهه با این نگاه، بهترین انتخاب ممکن را داشت: ادامه مسیر! او بدون توجه به حواشی، کاری را انجام داد که فکر می‌کرد درست است. نتیجه‌اش هم این چیزی است که می‌بینیم؛ حدی از موفقیت که حتی پس از یک دوره رکود کوتاه در عرصه تصویر بازگشتی مقتدرانه دارد و تهیه‌کننده‌ها او را روی دست می‌برند.

آنچه گلزار را از چهره‌های هم‌نسل خودش متمایز می‌کند، جدای از فیزیک و ظاهر مناسب، هوشمندی‌اش در تصمیم‌‌‌گیری‌هاست. او می‌داند کجا پاساژ حرفه‌ای خود را عوض کند و وارد هر فیلد کاری که می‌شود، سعی می‌کند بهترین باشد. در کارهای او نوعی کمال‌گرایی به چشم می‌خورد؛ طوری که می‌توان گفت او یا در کاری و عرصه‌ای هست یا نیست، اگر هم هست، بهترین است و حد متوسطی برای خودش قائل نیست. این را به خوبی در موسیقی و ورزش هم نشان داده و در هر کدام از آنها رزومه خوبی برای خودش دست و پا کرده است.

ایجاد تفاوت به سبک شخصی از دیگر خصوصیات خاص اوست. گلزار به خوبی نقش یک رل‌مدل را ایفا می‌کند. او حتی در نوع پوشش، آرایش موها و پزهای عکاسی، سراغ خلق و بدعت می‌رود البته خلقی که همراه با خلاقیت و حاصل تفکر است؛ نه یک ایده خلق‌الساعه خام. به نظر می‌رسد ویژگی‌های یک کاراکتر الگو و رهبری‌کننده در وجود او خودنمایی می‌کند که به جای دنباله‌روی دیگران بودن، خودش سردمدار اتفاقی برای رقم زدن است. این نکته می‌تواند در شخصیت او تبدیل به مرکز ثقلی شود که همرنگ جماعت نشده و از تکرار خودش یا تقلید دیگران جلوگیری کند. درواقع نکته قابل توجهی که متاثر از همین نگاه خواهد بود این است که گلزار همیشه برای هواداران و مخاطبانش به شکل کل، شخصیتی بکر است که کهنه و تکراری نشده و هر بار چیز جدیدی در آستین دارد. کافی است به سکوت‌های گاه ‌و بیگاهش در مطبوعات نگاه کنید که وقتی هر بار با مصاحبه‌ای بازمی‌گردد، دست پر بوده و چهره تازه‌ای از خودش رو می‌کند. شاید به همین علت بهتر باشد به جای تنها سوپراستار ایران، به او لقب آقای سورپرایز دهیم.

گلزار کارهای مختلفی را برای کارگردان‌های متعددی بازی و سعی کرده طیف مخاطبان متنوعی را از خودش راضی کند. با این حال کاملا محرز است که رویه او در بازگشت و شروع دوباره رنگ ‌و بوی متفاوت‌تری به خودش گرفته و به‌زودی اتفاقات بسیار بهتری را در پرونده بازیگری‌اش شاهد خواهیم بود.

همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار reza golzar

معمولا افرادی که به گلزار توجه دارند، جذب برجستگی‌های خوب این پدیده می‌شوند و تنها نقاط مثبتی که شهرت برایش به دنبال داشته را می‌بینند اما باید گفت زندگی یک نفر مانند گلزار پر از زوایای ناپیدایی است که میزان آسیبش را تنها شخص خود او و گاه اطرافیان بسیار نزدیکش درک می‌کنند. به عبارت ساده‌تر گلزار شدن و گلزار ماندن برای او هزینه‌هایی داشته که شاید من و شما از آن بی‌خبریم. این کاملا مشخص است که شهرت و ثروت تنها یک سوی این قضیه پرماجرا و هزارتو است و سکه به زعم بعضی منتقدان غرض‌ورز، یک روی دیگر هم دارد که شاید اصلا برای هیچ‌کسی خوشایند نباشد. او یک‌بار در فیلم سینمایی «توفیق اجباری» سعی کرد بخشی از مشکلاتی که زندگی او به عنوان نمونه‌ای از چهره‌های معروف و محبوب را مختل می‌کند به تصویر بکشد.

گلزار تلاش بسیاری کرده تا استانداردهای لازم برای یک ستاره سینما را در ایران جابیندازد. استفاده از میک‌آپ آرتیست، عکاس، استایلیست و مدیربرنامه شخصی جزء ملزوماتی است که در فرآیند موفقیت یک چهره نقش دارد و گلزار لزوم آنها را به خوبی درک کرده است. این نشان می‌دهد که او به ضرورت تیم پشتیبانی و اتاق فکری که به حضور بهتر و موثرتر وی کمک کنند، پی برده و سعی دارد این واجب را جابیندازد که یک استار برای استار ماندن نیازمند طراحی و برنامه‌ریزی است تا هر گامی که برمی‌دارد او را اندکی به هدفی که در سر دارد، نزدیک کند.

در مدت دوری‌تان از عرصه هنر مشغول چه کارهایی بودید؟

دقیقا هیچ‌وقت از این عرصه دور نبودم یا مشغول خواندن و انتخاب فیلمنامه‌های پیشنهادی بودم یا به بند موسیقی ریزار می‌رسیدم. البته طبیعی است که به دلیل مسافرت و فاصله کاری که بین کارهایم افتاد این سوال برای شما پیش آمده باشد.

دلیل این دوری چه بود؟

سه سال پیش، بیش از یک‌دهه بود که در سینما فعالیت داشتم. تصمیم گرفتم زمانی را که اکثر همکاران هم از آن به خوبی یاد نمی‌کنند، به خودم استراحت بدهم و برای آینده برنامه‌ریزی کنم. فکر کنم این در انتخاب‌های پس از برگشتنم کاملا مشهود باشد.

شایعات زیادی پیرامون شما مطرح می‌شد، مبنی بر ممنوع‌الکاری، خروج از ایران و اقامت در کشورهای خارجی به‌خصوص امارات، عدم بازگشت‌تان به ایران و. . . خودتان هم از این شایعات باخبر بودید؟

به جرات می‌توانم بگویم متاسفانه در این سال‌ها هیچ‌کس به اندازه من مورد قضاوت غلط قرار نگرفته، در صورتی‌ که همه در ظاهر همدیگر را از این کار منع می‌کنند! به هرحال خودتان هم می‌گویید شایعه. من برای همان ریکاوری و برنامه‌ریزی کارها در امارات ماندم که نزدیک ایران بود و بدون هیچ مشکلی در حال رفت و آمد بودم.

کلا چرا برخی از مردم و برخی از رسانه‌ها برای محمدرضا گلزار تا این اندازه حاشیه‌سازی و شایعه‌سازی می‌کنند؟

خب، این را باید از خودشان بپرسید! البته در حرفه ما بخشی از این جریان در همه جای دنیا به دلایل و شکل‌های مختلف، موضوعی عادی به حساب می‌آید. اما ما به دلایل تربیتی و فرهنگی ویژه، انتظاری دیگر از هم داریم که بیجا هم نیست.

بعد از سال‌ها تجربه چقدر سعی می‌کنید از حواشی دور باشید و چقدر با آنها مقابله می‌کنید؟

من آگاهانه از اول هم مراقب حواشی و شایعات بودم اما تجربه و پختگی چیزی نیست که از آن چشم‌پوشی کنم. من بسیار مراقب هستم.

همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار reza golzar

خانواده در این دوران چطوراز شما حمایت کردند؟

خانواده‌ام همیشه آرامش‌بخش زندگی من بوده و هستند. من هرچه دارم از صدقه‌سری دعاهای پدر و مادرم هست که سلامتی‌شان، دعای هر روز من است.

بعد از بازگشت و شروع مجدد کارهای هنری‌تان، علاوه بر بازیگری، دوباره وارد عرصه موسیقی هم شدید و چند کار انجام دادید، هنوز هم دوست دارید هم بازیگر باشید و هم موزیسین؟
همه می‌دانند که من وارد موسیقی نشدم، من از موسیقی آمدم. موسیقی دغدغه و دلمشغولی من از کودکی بوده و هست. از نوجوانی ساز زدم و سپس گروه آریان را تاسیس کردم و حالا هم که بند ریزار و. . . این موضوع ادامه دارد.

از همکاری‌تان با بهمن فرمان‌آرا برای‌مان بگویید. گویا نقش متفاوتی در این کار دارید؟

بهترین اتفاقی بود که در شروع دوره جدید کاری می‌توانست بیفتد و بابتش از پروردگار و آقای فرمان‌آرا شاکرم. همیشه برای آقای فرمان‌آرا احترام بسیاری قائل بوده و هستم. این فیلم فرصت مغتنمی بود و نقش متفاوتی که از دستش ندادم. امیدوارم که باز هم این همکاری تکرار شود.

درباره مادر قلب اتمی برای‌مان بگویید؟ یک کار با گروهی جوان.

بازیگرها که باوجود جوانی، حرفه‌ای‌هایی همچون خانم‌ها ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی بودند و اگر منظورتان کار با کارگردان جوان فیلم است که در این موارد من بیشتر به غریزه‌ام اعتماد کردم که خدارا شکر در این مورد به‌خصوص اشتباه نکردم. کار پُرریسکی بود اما نتیجه از آن هم که فکر می‌کردیم بهتر شد. از این فیلم حالاحالا‌ها خواهید شنید. شرکت در جشنواره برلین آغاز کار این فیلم بود.

از حضور فیلم مادر قلب اتمی در جشنواره برلین و حضورتان در این جشنواره بگویید؟

این فیلم در بخش فُروم جشنواره برلین پذیرفته شده بود. استقبال بی‌نظیری از فیلم شد؛ چه توسط منتقدان و چه توسط تماشاگران. برای من هم تجربه لذت‌بخشی بود. امیدوارم با پخش این فیلم در ایران، مخاطبان اصلی و واقعی فیلم هم در این لذت همراه شوند.

همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار reza golzar
سریال عشق تعطیل نیست، چطور برای شما آغاز شد؟ تجربه کار در کارهای مفرح را چطور می‌بینید؟

طبق معمول از دعوت تهیه‌کننده محترم و آقای بیژن بیرنگ، این کار شروع شد. همه ما خاطرات خوشی از مجموعه‌های خاطره‌انگیز خانه‌سبز، همسران، سرزمین‌سبز و دیگر ساخته‌های آقای بیرنگ داریم و خوشحال شدم از اینکه همراه ایشان کار ماندگار دیگری را ثبت می‌کنیم. همیشه اعتقاد داشتم جدا از زبان رسانه‌ای هنر سینما که به دنبال انتقال حرف‌ها و مفاهیم است، از وجه مفرح بودن این هنر نیز نباید غافل بود.

چه اتفاقی برای پروژه «عشق تعطیل نیست» افتاد و چرا متوقف شد؟

پروژه «عشق تعطیل نیست» اصطلاحا در نوع سریال‌های سیت‌کام است که در ایران سابقه نداشته است. مجموعه‌های موفقی در دنیا همچون «دوستان» از این نوع سریال‌ها هستند. حالا برای نمونه ایرانی این نوع ژانر که مسلما مانند هر کار اولی خالی از اشکال هم نیست و بالطبع همراه کردن بینندگان ناآشنا را نیز سخت‌تر می‌کند، گروه سازنده‌ ریسک بزرگ‌تری کرده که البته آگاهانه است. بدون تردید آقای بیرنگ با تجربیات موفق و کارنامه پربارشان، دانسته مسئولیت این کار و تیم را برعهده گرفتند که همراهی گروه حرفه‌ای را نیز، این مهم دربرداشته است. از اول هم قرار بود که پس از آماده‌کردن داستان اول، منتظر پخش و واکنش مخاطبان باشیم و با رفع اشکال‌های احتمالی، بقیه مسیر را هم طی کنیم. این چیزی است که تا امروز می‌دانم.

چقدر با ساخت سریال‌های اینچنینی (شبکه خانگی) موافق هستید؟

کاملا موافقم که سریال‌های مختلف با موضوعات متفاوت در بازار باشد. مطمئنا هر مجموعه‌ای مخاطبان علاقه‌مند خود را پیدا می‌کند.

به نظر شما نقش مردم درباره شکل‌گیری هرچه ‌بیشتر اینگونه سریال‌ها چقدر مهم بوده است چون در سال‌های اخیر تعداد آنها روزبه‌روز بیشتر شده است !؟

مردم که در همه موارد نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. این تعداد از مخاطبان حتما به تنوع بیشتری از این نوع مجموعه‌ها و سریال‌ها نیازمندند که باید برای‌شان فراهم کرد. فقط باید توجه داشته باشیم که ذائقه مخاطبان بسیار تغییر کرده و مجموعه‌هایی در خور شأن و خواست امروز آنان آماده کنیم. باور کنید کار آسانی نیست!

همکاری مجدد با مهناز افشار چطور بود؟

خوب.

قسمت دوم آتش‌بس بدون حضور شما و مهناز افشار ساخته شد، چه نظری دارید؟

اتفاق عجیبی نیست. ما در این سال‌ها با شش جیمزباند مختلف همراه شدیم. در آن مقطع به‌دلیل همزمانی با برنامه‌های شخصی امکان همکاری مجدد با خانم میلانی فراهم نشد و ایشان تشخیص‌شان بود که با بازیگران دیگری فیلم را شروع کنند.

همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار reza golzar

چه چیزی باعث شده تا محمدرضا گلزار باوجود اینکه مدتی در این عرصه حضور نداشته ولی باز هم برای اهالی هنر و مردم محبوب باشد؟

این موهبتی است که هر روز و هر ساعت، بابتش خدا را شکر می‌کنم. امیدوارم این‌طور باشد و بماند. من هرچه بگویم ممکن است که تعبیر اشتباهی شود، فقط سپاسگزارم و با تمام وجود ممنون محبت‌تان.

در بازگشت دوباره‌تان به عرصه بازیگری چه چیزهایی در نظر شما عوض شده و چه تغییراتی را در روند کاری خود ایجاد خواهید کرد؟

اینکه چه می‌خواهیم و سرانجام چه می‌شود، از دست‌مان خارج است اما من تصمیم گرفتم که با توجه به تغییرات تندی که جامعه وسیع مخاطبان را شامل می‌شود، در انتخاب فیلم‌ها دقت بیشتری داشته باشم که همزمان با توجه به خواست طرفداران عزیزم، طیف دیگری از مردم نازنین‌مان را نیز با خود همراه کنم. امیدوارم.

به فکر نگارش فیلمنامه‌های جدید هم هستید؟

من فیلمنامه‌نویس نیستم. اما هر روز در مورد ایده‌های مختلف فکر می‌کنم و این حق را دارم که طرح‌هایی که به ذهنم می‌رسد را با دوستان همکارم در میان بگذارم. شاید بعضی از اینها فیلمنامه‌های آینده باشد.

دوست ندارید کارهای دیگر این عرصه مثل کارگردانی یا حتی تهیه‌کنندگی را تجربه کنید؟

که چه بشود!؟ سوژه‌ بیشتری به دوستان برای گزافه‌گویی بدهم؟ خیر، فعلا که تمرکز اصلی‌ام بازیگری و موسیقی است اما امیدوارم با تجربیاتی که در این سال‌ها به دست آورده‌ام و می‌آورم در آینده اگر لازم شد با دست پر وارد آن عرصه‌ها شوم.

فیلمسازانی که در تمام این سال‌ها با شما کار کرده‌اند به کدام ویژگی شما دقت نکرده‌اند؛ ویژگی که شما می‌توانستید با آن دیگران را خیره کنید؟

کارگردانان محترمی که با آنها همکاری داشتم، دقت کرده‌اند و خصوصیات را می‌شناختند که الان اینجا ایستاده‌ام، اما این علاقه که بازیگران دوست دارند در نقش‌ها و شخصیت‌های مختلف، بازی کنند، قابل کتمان نیست. خیلی دوست داشتم آن ویژگی خاصی که می‌فرمایید توسط کارگردان کاربلد و مسلطی مانند آقای فرمان‌آرا محل بروز پیدا کند که قسمتی از آن در فیلم «دلم می‌خواد» پیش آمده و من باز هم مفتخرم و منتظر.

همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار reza golzar

دورنمای محمدرضا گلزار از آینده خود در بازیگری چیست؟

کاش می‌دانستم دوست داشتن با دانستن فرق می‌کند. در زمینه‌های بسیار ساده‌تر و معمولی‌تری از زندگی این دورنما پیدا نیست چه برسد به حرفه حساس و سخت ما که به خیلی از عوامل دیگر هم بستگی دارد. البته این موضوع هیچ‌وقت مانع تلاش همیشگی من برای ارتقای دانسته‌های خود و فتح هدف‌های مشخصم نبوده و نخواهد بود.

روند حرکتی خودتان را از سام و نرگس تا به امروز چطور ارزیابی می‌کنید؛ راضی هستید؟

من پیش از این هم گفتم که بسیار راضی هستم، این به این معنا نیست که اگر به عقب بازگردیم و من تجربه و نگاه امروزم را داشته ‌باشم و به همه انتخاب‌هایم دوباره سلام کنم. در همه آنها برایم مهم‌ترین ملاک فقط رضایت مردم و عشق متقابل بود که بحمدا… اتفاق هم افتاد.

سینمای ایران در سال‌های اخیر وجهه بین‌المللی بیشتری پیدا کرده است. شما با وجود برازندگی به عنوان یک چهره محبوب و بین‌المللی آیا مایل به حضور در کاری فرامرزی، کارهای بین‌المللی و غیرایرانی نیستید؟

واقع‌بینانه‌اش این است که این وجهه ممتاز بین‌المللی توسط فیلم‌سازان درجه ‌یکی چون آقایان اصغر فرهادی و عباس کیارستمی به دست آمده که همه به وجودشان افتخار می‌کنیم. در مورد بازیگری شرایط بسیار متفاوت است، جرقه‌هایی همچون آقایان پیمان معادی و همایون ارشادی نیز در فیلم‌های کارگردان‌های مذکور بین‌المللی ایجاد شد و می‌دانم که به دلایل بسیار چه انتخاب‌های محدودی برای کارهای فرامرزی دارند. بی‌تردید حضور هرچه بیشتر هنرمندان در کارهای بین‌المللی باعث سرافرازی و سربلندی همه ایرانیان است که من هم دوست دارم سهمی هر چند اندک در این خوشحالی داشته باشم.

آیا هنوز هم در دنیای بازیگری به دنبال کسب تجربه و الگوبرداری هستید؟

نه دیگر همین تجربیات کافی است (خنده). معلوم است که هر کاری با تمامی اشتراکاتی که با تجربه‌های قبلی دارد، اگر آن وسوسه تجربه متفاوت را نداشته باشد، در انسان رغبتی را برنمی‌انگیزد. الان بگویم حرف درمی‌آید، اما می‌گویم زگهواره تا گور دانش بجوی.

کار کدام بازیگران را دنبال می‌کنید و نگاه‌تان به نسل بازیگران تازه‌وارد چگونه است؟

سیر کاری موفق و روبه‌جلوی بازیگرانی چون لئوناردو دی‌کاپریو و رایان گاسلینگ در این سال‌ها جدا تحسین‌برانگیز است. البته این فهرست خیلی می‌تواند مفصل باشد چون من یک فیلم‌بین حرفه‌ای هستم.

حضور در عرصه موسیقی چقدر برای شما حیاتی و جدی است؟

شما بی‌آب چند روز زنده می‌مانید!؟ برای من موسیقی غذای روح است و اگر وجود نداشت، کامل نبودم.

آیا گروه موسیقی ریزار هم به فعالیت خود ادامه خواهد داد؟

بله، حتما. برنامه‌‌هایی داریم که به‌موقع اعلام خواهد شد.

قصد ندارید آلبومی مستقل از خود روانه بازار کنید یا اینکه ترجیح می‌دهید به همان تک‌آهنگ‌های‌تان اکتفا کنید؟

مدتی است که با دوستان حرفه‌ای و کاربلد، در حال جمع‌آوری آلبوم کاملی هستیم.

شما کار هنری‌تان را با موسیقی شروع کردید و سپس وارد بازیگری شدید. بازخورد و برخورد مردم از حضور دوباره شما در عرصه موسیقی چطور بوده است؟

بسیار عالی بود. البته این‌طور نبوده که حضور من در موسیقی دوام نداشته و من دوباره به این عرصه بازگشته‌ام. باید بودید و می‌دیدید که چطور فقط با چهار آهنگ، در چهار اجرا در سیرجان ۱۶هزار نفر مردم دوست‌داشتنی جمع بودند. قدردان همیشگی‌شان هستم.

شما از جمله افرادی هستید که معمولا با دیگر چهره‌های موسیقی و سینما دشمنی و غرض‌ورزی نمی‌کنند ولی مشخصا جایگاه شما بارها و بارها با حسادت‌ها و دشمنی‌های دیگران همراه بوده است، این غرض‌ورزی‌ها و حسادت‌ها چه تاثیری روی شما گذاشته است؟

گاهی ناراحتم کرده و گاهی هم انگیزه مرا برای طی مسیر بیشتر کرده است. به هر حال اینگونه حسادت‌ها جدای از مقایسه اشتباهی در جایگاه‌ها بسیار به فطرت و ذات آدم‌ها بازمی‌گردد که برای اینگونه‌ افراد از صمیم قلب شفای عاجل را طلب می‌کنم.

برای رسیدن به جایگاه و محبوبیت امروزتان چه تاوان‌هایی داده‌اید و آیا ارزشش را داشته است؟

سختی‌ها زیاد بوده اما می‌دانم آرزوی هر کسی می‌تواند این باشد که در کارش مورد توجه و محبوبیت حداقل اطرافیانش باشد، چه برسد به مردم کشورش. این میزان محبتی را که از سوی هم‌میهنان عزیزم به من می‌رسد نمی‌توانید حتی یک لحظه هم تصور کنید. به هیچ‌وجه قیمتی ندارد.

آیا کسب این اندازه از شهرت، شما را تنها نکرده است؟

این سنگین‌ترین هزینه‌ای است که پرداخت می‌کنم. تنهایی. بله، با تمام وجودم این را حس کردم.

پولساز بودن در عرصه هنر برای شما چه معنایی دارد؟

در حیطه کاری من (بازیگری سینما) یکی از شاخصه‌های تعیین‌کننده همین موضوع است. سینما مدت‌هاست که هنر صنعت نامیده می‌شود و جدا صنعت گرانی است. من هم باید به نوبه خود از تمام توانم برای سرپا ماندن این عشق تلاش کنم.

نگاه شما به کارهای اقتصادی خارج از عرصه هنری برای یک هنرمند چیست؟

در شرایط نرمال می‌توانست هیچ‌وقت پیش نیاید. اما متاسفانه من شاهدم که هنرمندان عزیز و به‌نامی که همه عمرشان را وقف اعتلای فرهنگ و ادب این سرزمین کرده‌اند، چگونه سال‌های پیری را می‌گذرانند.  بنابراین حق بدهید به هنرمندانی که نگران می‌شوند و برخلاف میل‌شان دست به کارهای اقتصادی می‌زنند.

درباره سرنوشت کلوپ مردان بگویید؟

پس از بازگشتم، در برنامه کاری جدید، جایی نداشت!

حالا که کارهای تبلیغاتی برای چهره‌های هنری و ورزشی آزاد شده است، آیا شما هم مشغول کارهای تبلیغاتی شده‌اید؟

من جدیدا از بین پیشنهادهایی که داشتم، G. U. M را انتخاب کردم که یکی از شرکت‌های به‌نام و شناخته‌شده در زمینه محصولات بهداشتی دهان و دندان است.

آیا محمدرضا گلزار هنوز هم یک ورزشکار حرفه‌ای است؟

من اسکی و والیبال را در سطح حرفه‌ای تا مدرک مربیگری ادامه دادم و تمرینات ورزشی هر روزه‌ام نیز مرتب برقرار است. ورزش همیشه جزولاینفک زندگی من بوده است.

آیا باز هم با تیم هنرمندان همکاری خواهید داشت؟

حتما این کار را خواهم کرد.

چرا درحالی که باید ورزش اصل مهمی برای یک هنرمند- مخصوصا بازیگران که ویترین یک کار سینمایی هستند- باشد برای بسیاری از هنرمندان ما اتفاقا اهمیت چندانی ندارد اما برای شما اینقدر مهم است که جزیی از برنامه روزمره‌تان است؟

فکر کنم به تربیتی بازمی‌گردد که در طی سالیان تبدیل به یک عادت شده است. البته در مورد خیلی از آقایان بازیگر این اهمیت شکل گرفته است؛ من که اینطور می‌بینم.

فعالیت‌های ورزشی‌تان شخصی شده یا اینکه قصد دارید مثل گذشته با تیم‌های رشته‌های مختلف ورزشی مثل والیبال و اسکی همکاری حرفه‌ای داشته باشید؟

فعلا که برنامه‌ای قطعی برای همکاری ندارم اما همیشه دغدغه‌اش هست.

فکر می‌کنید چه زمانی کتاب زندگینامه محمدرضا گلزار منتشر خواهد شد و آیا از چنین اتفاقی استقبال می‌کنید؟

خیلی زود است که راجع به آن فکر کنیم. امیدوارم با ترتیب دادن چنین برنامه‌هایی برای هنرمندان نامی و فرهیخته‌مان که سال‌هاست بی‌توقع کار می‌کنند، کمی قدردان زحمات‌شان باشیم.
برای رسیدن به تعادل در زندگی‌تان چه چیزهایی را در خود یا در زندگی‌تان تغییر داده‌اید؟

کلا آدم متعادلی بودم و هستم.

اگر به یک ویژگی اخلاقی و روحی‌تان بخواهید اشاره کنید، چه می‌گویید؟

من با اینکه کم صدمه نخوردم اما در مواجهه با افراد همه‌چیز را پاک می‌دانم تا وقتی که خلافش ثابت شود. خدا را شکر می‌کنم که تحت تاثیر حرف‌ها، کسی را به عرش یا زیر فرش نمی‌برم. بهتر است که از اطرافیان این سوال را بکنید.

برای یک هنرمند، مردمی بودن چقدر مهم است و چرا برخی از هنرمندان از مردم فراری هستند؟

ببینید بعضی سوالات جوابش مثل روز روشن است. برای هنرمندان مخصوصا هنرمندان فیلم و سینما، مهم‌ترین رمز موفقیت، این ارتباط مداوم و صمیمی با مردم است چون باید قصه آنها را تعریف کنیم، باید نقش آنها را بازی کنیم، باید حرف آنها را بزنیم و… اگر اینطور باشد، آن‌وقت می‌شوی عضوی از خانواده‌شان و آن‌وقت است که با خوشحالی‌ات شاد می‌شوند و با ناراحتی‌ات غمگین.

چقدر به استفاده از دنیای اینترنت معتقد هستید و آیا در شبکه‌های اجتماعی فعال هستید؟

بله استفاده می‌کنم. می‌شود به هر پدیده‌ای ایراد گرفت اما در دنیای امروز نبود اینترنت حتما فاجعه بود.

سرانه مطالعه در کشورمان به‌شدت پایین است، شما چقدر مطالعه می‌کنید؟

فکر کنم بخشی از آن به همین وسایل ارتباط جمعی متنوعی که در دسترس عموم هست، برمی‌گردد و بخشی هم به نگاه تربیتی و آموزشی در خانواده، مدتی است که فقط کتاب‌هایی را که به من توصیه شده می‌خوانم. البته بعضی‌هایش هم نصفه مانده است.

از دوستان نزدیک‌تان برای‌مان بگویید؟

خب، زیاد هستند که ممنون محبت‌شان هستم. اما یاد می‌کنم از علیرضا شمس، کیوان‌فرد، پوریا صاحبی، حمید حسینی، شاهین مومنی و بردیا برادر عزیزم که در هر حال و زمانی بودند و دوستی کردند. هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم.

آیا در سال آینده تغییراتی در روند حرکتی محمدرضا گلزار خواهیم دید؟

پیشرفت یعنی تغییر و تکامل یعنی تغییر مداوم. البته این جمله را چرچیل گفته است (خنده).

موفقیت از نگاه محمدرضا گلزار چیست؟

تعریف موفقیت، تعبیری به اندازه تک‌تک خوانندگان این مطلب دارد. موفقیت در شرایط اجتماعی، فرهنگی، زیست‌محیطی و خیلی از عوامل دیگر، برای هر فرد، فرق می‌کند. فقط از ته‌دل آرزومندم که تمامی مردم در زمینه کاری و خانوادگی‌شان موفق باشند.

امسال برای شما چطور سپری شد؛ راضی بودید؟

از نظر کاری خوب شروع شد. با فیلم‌های «دلم می‌خواد» آقای بهمن فرمان‌آرا و «مادر قلب اتمی» اما تلخی از دست دادن مرتضی پاشایی هنوز با من هست.

سخت‌ترین چیزی که امسال با آن دست و پنجه نرم کرده‌اید، چه بوده است؟

بدون تردید غم از دست دادن هنرمند دوست‌داشتنی، مرتضی پاشایی.

رابطه‌تان با عید نوروز چطور است؟ حسی ذاتی شما درباره بهار و عید چیست و مهم‌ترین کاری که در ایام نوروز انجام می‌دهید، کدام است؟

بهار را دوست دارم. احساس می‌کنم که با لطف پروردگار دوباره در خط استارت قرار گرفته‌ام و می‌توانم با نگاه به عملکرد سال قبل، این سال را کم‌اشتباه‌تر سپری کنم. ضمن اینکه فصل تولدم است و همه دورم جمع هستند و عید است و خانواده.

یک آرزوی نوروزی برای همه مردم ایران داشته باشید.

آرزومندم تمامی ایرانیان سالی رؤیایی از هر نظر در پیش‌رو داشته باشند. آرزومندم تمامی ما ایرانیان، اصلاح را در همه امور، اول از خودمان آغاز کنیم. آرزومندم تنبلی‌مان برای بهتر شدن و پیشرفت را با واژه قناعت، ماستمالی نکنیم. آرزومندم دوستی کنیم و طلبکار نباشیم.

reza golzar ازدواج محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار عروسی محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار همسر محمدرضا گلزار


ادامه مطلب ...

عکس جنجالی محمدرضا گلزار و مادرش در روز زن و روز مادر

عکس جنجالی محمدرضا گلزار و مادرش در روز زن و روز مادر

محمدرضا گلزار ۳۸ ساله ، مجرد با انتشار عکس زیر در اینستاگرامش نوشت :

همسر محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار بیوگرافی محمدرضا گلزار اینستاگرام محمدرضا گلزار ازدواج محمدرضا گلزار

 

Madare azizam dasteto miboosam.
Rooze madar bar hameye madarane sarzaminam Iran mobrak.

 

در این پست اینستاگرامی رضا گلزار دو تا نکته مهم وجود داره.

یکی اینکه واقعا چرا باید عکس بدون روسری مادرش را در اینترنت پخش کنه؟

دوم اینکه خب کسانی که بالاخره طرفدار گلزار هستند و اینستاگرامش را دنبال می کنند ایرانی هستند و فارسی زبان و در همه جای دنیا بالاخره کسانی که معروفیتی دارند هم به کشور و هم به زبان کشورشان افتخار می کنند.

به نظر میاد بعضی از بازیگران کشوران دچار غرب زدگی شده اند.

 

ازدواج محمدرضا گلزار اینستاگرام محمدرضا گلزار بیوگرافی محمدرضا گلزار خانواده محمدرضا گلزار نامزد محمدرضا گلزار همسر محمدرضا گلزار


ادامه مطلب ...

لباس و پوشش جالب زنان و مردان، اوایل سلطنت محمدرضا شاه پهلوی + عکس

لباس و پوشش جالب زنان و مردان، اوایل سلطنت محمدرضا شاه پهلوی + عکس

مینارد اوون ویلیامزMaynard Owen Williams که یکی از مشهورترین عکاسان گردشگر به شمار می‌رود و به خاطر اولین عکس رنگی از مجسمه های بودایی غول پیکر متعلق به قرن ششم در بامیان افغانستان در تاریخ عکاسی شناخته می‌شود در جریان سفر به آسیا و خاورمیانه از ایران نیز عکاسی کرده است.
“مینارد اوون ویلیامز” یکی از پیشگامان عکاسی گردشگری در تاریخ عکاسی مدرن به شمار می‌رود که در سال ۱۹۱۹ به عنوان عکاس حرفه ای کار خود را آغاز کرد و با سفر به اقصی نقاط جهان و عکاسی از مناظر، شهرها و مردمان کشورهای مختلف جهان توانست به شهرت برسد.
او را اولین عکاسی می‌دانند که در سال ۱۹۳۱ در جریان سفر به افغانستان توانست از مجسمه بودایی غول پیکر متعلق به قرن ششم در بامیان عکس رنگی بگیرد. پیش از این تجربه سفر به روسیه و عکاسی از انقلاب این کشور نام او را بر سر زبان ها انداخته بود. سفرنامه چین او نیز یکی از مشهورترین مجموعه عکس های گردشگری و سفر است که به دلیل توجه و نگاه ویژه به مردم شناسی و معماری عکاسان پس از او را تحت تاثیر قرار داد.
در ایران اما نام مینارد اوون ویلیامز با عکسی از دختران محجبه شناخته می‌شود؛ عکسی سیاه و سفید که بدون تاریخ در برخی کتب و منابع منتشر شده و چهاردختر محجبه که یکی از آنها عینک آفتابی به چشم دارد را نشان می دهد؛ در برخی منابع محل این عکس را مشهد ذکر کرده اند. عکاس احتمالا در دو مقطع زمانی مخلتلف به ایران سفر کرده است و عکس دختران محجبه به همراه عکس سیاه و سفید دیگری از یک کودک که در کنار پیرمردی مشغول نوشتن است، احتمالا مربوط به سفر قدیمی تر او به ایران است.
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
اما بیشتر عکس های ایران باقی مانده از مینارد رنگی هستند و مربوط به ایران عصر پهلوی؛ این عکس ها در سفر عکاس به ایران در سال ۱۹۴۷ میلادی یعنی سال ۱۳۲۵ هجری شمسی، ۵ سال پس از آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی عکاسی شده است. عکس های این مجموعه در کنار ارزش تاریخی به لحاظ زیبایی بصری نیز قابل توجه است.
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
یک کودک در مقابل مغازه عتیقه فروشی در تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
کودک لبوفروش در معابر تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
مجسمه رضاشاه پهلوی در یکی از میادین تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
مدرسه سپهسالار در تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
چند کودک در مقابل مغازه فرش فروشی در آبادان
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
زنان محجبه در بازار تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
چند مرد و بساط چایی در کنار یکی از مساجد اصفهان
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
پمپ بنزین در تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
رهگذران و اتوبوس های شهری در یکی از میادین تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
دو مرد در حال قرآن خواندن در ورودی یکی از مساجد اصفهان
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
نمایی از مدرسه چهارباغ اصفهان
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
عابران پیاده و دو فروشنده دوره گرد فرش در تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
خشکبار فروشی در بازار تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
مرد رهگذر در بازار اصفهان
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
سربازان در کمپ امیرآباد تهران
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
مردان و کودکان عابر در دزفول
عکس قدیمی عکس زنان قدیم عکس دختران قدیم عکس تهران قدیم عکس ایران قدیم
سبزه سال نو در دست یک زن تهرانی
عکس ایران قدیم عکس تهران قدیم عکس دختران قدیم عکس زنان قدیم عکس قدیمی


ادامه مطلب ...

از جواد خیابانی و فردوسی پور تا پیمان یوسفی و محمدرضا احمدی بیوگرافی و تکیه کلام گزارشگران ورزشی

از جواد خیابانی و فردوسی پور تا پیمان یوسفی و محمدرضا احمدی /بیوگرافی و تکیه کلام گزارشگران ورزشی

بدون شک برای بیشتر لذت بردن از تماشای فوتبال نیاز به گزارشگر هایی است که در حین تماشای بازی ما به صدای آن ها گوش دهیم و البته از اطلاعات آن ها استفاده کنیم، در کشور ما هم مانند سایر کشورها گزارشگرانی حضور دارند که عموما با آن ها آشنا هستید اما برای آشنایی بیشتر و همین طور تجدید خاطرات این مقاله را مرور کنید.

همسر مزدک میرزایی همسر جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری سوتی های جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوابق جواد خیابانی بیوگرافی محمدرضا احمدی بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی بهرام شفیع

در حالی که شمار گزارشگران و مجریان برنامه‌های صدا و سیما نسبت به گذشته افزایش یافته، بد نیست کمی درباره تاریخچه گزارشگری در تلویزیون و رادیو بدانید. فکر می‌کنید نخستین گزارشگران تاریخ صدا و سیمای تلویزیون ایران چه کسانی بودند؟

بازگشت به ۵۶ سال پیش

برای این که نخستین گزارشگران تاریخ تلویزیون ایران را بیشتر بشناسیم، باید به سال ۱۳۳۷ یعنی ۵۶ سال پیش برگردیم، زمانی که تلویزیون ملی ایران بتازگی افتتاح شده بود. نخستین فردی هم که در تلویزیون ایران کار گزارشگری را آغاز کرد، کسی نبود جز استاد عطاءالله بهمنش که هم‌‌اکنون در نود سالگی همچنان با حرارت درباره مسائل مربوط به ورزش صحبت می‌کند، هر چند دیگر چهره او را به عنوان گزارشگر در قاب تلویزیون نمی‌بینیم. استاد بهمنش نه‌تنها در فوتبال که در رشته‌های دیگری همچون کشتی گزارشگری کرده است. تسلط کامل او به زبان فارسی باعث شد تا هرگز به اصطلاح امروزی‌ها «گاف» ندهد.

همسر مزدک میرزایی همسر جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری سوتی های جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوابق جواد خیابانی بیوگرافی محمدرضا احمدی بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی بهرام شفیع

در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی ایران دو گزارشگر دیگر به نام‌های خدابخشیان و روشن‌زاده به استاد بهمنش اضافه شدند. دنیای گزارشگران ورزشی ایران در سال‌های قبل از انقلاب تنها به همین سه نام محدود می‌شد. البته قربان علی تاری هم نخستین گزارشگر رادیویی به شمار می‌رود. او قبلا دروازه‌بان بود و یک بار هم برای تیم ملی ایران به میدان رفت.

گام بعدی با کوثری

در سال‌های بعد از آن پای گزارشگران دیگری هم به برنامه‌های ورزشی باز شد. اواخر دهه ۵۰ که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی بود، جهانگیر کوثری گام به دنیای گزارشگری گذاشت.

کوثری سال ۷۳ و پس از پایان جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا کم‌کم از تلویزیون به عنوان گزارشگر فاصله گرفت. علاوه بر کوثری، مجید وارث هم به عنوان یک گزارشگر تازه نفس و تازه معرفی شده به مردم ورزش دوست محبوبیت زیادی پیدا کرد. او از سال ۵۹ اجرای برنامه ورزش و مردم را به عهده گرفت و بعدها جای خود را به بهرام شفیع داد. آنچه باعث شد شفیع اجرای برنامه ورزش و مردم را به عهده بگیرد، ممنوع‌التصویر شدن مجید وارث بود. برنامه ورزش از شبکه دو با اجرای عباس جاراللهی دیگر برنامه‌ای بود که در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ از تلویزیون ایران پخش شد.

دهه میدان‌داری شفیع

دهه ۶۰، دهه میدان‌داری بهرام شفیع به عنوان گزارشگر و مجری در تلویزیون بود. در سال‌های جنگ و دفاع مقدس این بهرام شفیع بود که با برنامه «ورزش و مردم» جای خود را در میان مردم باز کرد. محبوب‌ترین برنامه ورزشی دهه ۶۰ اکنون با تغییر زمان پخش، جایگاه گذشته خود را ندارد. با وجود این شفیع تنها گزارشگر ورزشی آن سال‌ها نبود. کیومرث صالح نیا نیز از گزارشگرانی بود که برخی بازی‌های مهم را گزارش می‌کرد. اواخر دهه ۶۰ عباس بهروان نیز روی کار آمد، مجری ای که کار خود را با گزارشگری دیدار ایران و چین آغاز کرد. گزارش‌های پرانتقاد بهروان در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ باعث شد، برخی چهره‌های مطرح فوتبالی همچون علی پروین به او اعتراض کنند. این گزارشگر در دهه ۸۰ پس از یک تصادف هولناک کم‌کم از دور خارج شد. بهروان که اصفهانی است، هرگز حاضر نشد به دلیل کارش در تلویزیون به تهران نقل مکان کند تا به این ترتیب نزدیک به ۳۰ سال مدام در حال رفت و آمد بین تهران و اصفهان باشد.

پس از بهروان نوبت به گزارشگری افراد دیگری همچون مرحوم کیانوش یا خجسته هم رسید. اسکندر کوتی هم دهه ۷۰ توانایی‌های خود را به عنوان یک گزارشگر به همه نشان داد، اما اتفاقات بازی ایران و عربستان در مقدماتی جام جهانی ۹۸ فرانسه، پرونده او را برای همیشه به بایگانی سپرد.

و حالا جواد خیابانی

دوران بیشتر گزارشگرهای مورد اشاره پس از مدتی به پایان رسید تا این‌که جواد خیابانی گام به میدان گذاشت. گزارشگری که با گزارش بازی ایران و استرالیا نقطه عطفی در کارنامه خود به وجود آورد. خیابانی سال ۱۳۷۷ به عنوان بهترین گزارشگر تلویزیونی انتخاب و سال ۱۳۷۸ از سوی مجله سروش به عنوان دومین چهره محبوب تلویزیونی پس از الهی قمشه‌ای برگزیده شد.

او سال‌های ۸۴ و ۸۶ نیز به عنوان برترین مجری تلویزیونی انتخاب شد، هرچند در سال‌های بعد با فاصله گرفتن از دوران اوجش ، بتدریج جایگاه خود را در میان بیننده‌های تلویزیونی از دست داد. جملات و اصطلاحات خاص خیابانی همیشه بعد از بازی‌های مهم فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. خیابانی سال ۱۳۷۶ در حالی بازی تاریخی ایران و استرالیا را گزارش کرد که مجری جوان و جویای نام دیگری به نام عادل فردوسی پور گام به حیطه گزارشگری گذاشت. عصر عادل از سال ۱۳۷۶ آغاز شد.

عصر عادل

اگر قرار باشد در تاریخ گزارشگران ورزشی ایران فقط یک نفر پدیده باشد، کسی نیست جز عادل فردوسی‌پور؛ کسی که پیش از این در روزنامه ابرار ورزشی خبرنگار و نویسنده بود. عادل مدتی پس از شروع کار خود در تلویزیون به عنوان گزارشگر سنگ بنای برنامه نود را نهاد تا پربیننده‌ترین برنامه ورزشی تاریخ تلویزیون ایران را به نام خود کند. نخستین قسمت از برنامه تلویزیونی نود سال ۱۳۷۸ از شبکه سه پخش شد و پس از ۱۴ سال همچنان پخش آن از این شبکه در دوشنبه شب‌ها ادامه دارد. داستان‌های داغ و جذاب او در برنامه نود در یک کتاب هم نمی‌گنجد. او در برنامه دیدنی‌اش بارها شاهد دعوای چهره‌های معروف فوتبالی بوده و توانسته با جسارت لازم، روند برنامه را به گونه‌ای هدایت کند که روز به روز بر شمار بینندگانش اضافه شود.

چهره‌های جدید

در سال‌های بعد چهره‌های جدیدی وارد شدند، چهره‌هایی به نام‌های مزدک میرزایی، پیمان یوسفی (با ادبیات خاص و شاهنامه‌ای‌اش)، محمد سیانکی، مجتبی صادقیان، محمدرضا بالاپور، علیرضا علیفر، حسین اسماعیلی و محسن عزیزی. در میان همه این گزارشگران، ابتدا مزدک میرزایی بیش از همه توانایی خود را نشان داد و پس از او پیمان یوسفی جای پای خود را محکم کرد. علیفر نیز چهره مطرحی داشت، بعضی گزارش‌های او بخصوص در این اواخر، انتقاداتی را متوجه او کرده است. با وجود کارنامه موفقیت‌آمیز مزدک میرزایی یا پیمان یوسفی، هیچ کدام به پای عادل فردوسی‌پور نرسیدند.

یک پدیده دیگر

محمدرضا احمدی بهترین گزارشگری است که در چند سال اخیر به صدا و سیما معرفی شده است. این گزارشگر که متولد سال ۱۳۶۱ است، از سال ۱۳۸۳ یعنی زمانی که بیست و دو ساله بود، در رادیو کار اجرا و گزارشگری را آغاز کرد و تا امروز همچنان گزارشگری می‌کند. احمدی در کنار عادل فردوسی‌پور، از پرمطالعه‌ترین و آگاه‌ترین گزارشگران صدا و سیما به شمار می‌رود و تسلط او هنگام گزارشگری تحسین بسیاری را برانگیخته است.

او نخستین بار بازی‌های لیگ قهرمانان اروپا را با تاخیر گزارش کرد و پس از آن بسرعت جایگاه خوبی در میان گزارشگران باتجربه‌ای چون عادل فردوسی‌پور، میرزایی، خیابانی و دیگر گزارشگران مطرح به دست آورد. البته ایرادی که گاهی به احمدی و به طور کلی گزارشگران جدید فوتبال وارد می‌شود، تبعیت از یک موج تقلید از عادل فردوسی‌پور است، چنانکه بسیاری از شنوندگان غیرحرفه‌ای فوتبال هنگام گوش دادن به گزارش‌های این افراد – از جمله محمدرضا احمدی – ممکن است آنها را با عادل فردوسی‌پور اشتباه بگیرند.

افزایش تصاعدی گزارشگران

حالا شبکه ورزش هم روی کار آمده و تعداد مجریان و گزارشگران تلویزیونی مدام رو به افزایش است. این گزارشگران خود را به فوتبال محصور نکرده‌اند و اکنون در هر رشته‌ای مشغول گزارشگری هستند، اما واقعا چند نفر از آنها به کار خود تسلط دارند؟ همه آنها گزارشگران جوانی هستند که به دنبال نام و اعتبار و شهرت آمده‌اند و می‌خواهند با اتکا به توانایی خود به عادل فردوسی‌پور بعدی تبدیل شوند.


عادل فردوسیپور

عادل تلویزیون ایران متولد ۱۳۵۳ است، یعنی یک سال دیگر تا چهل و یک سالگی فاصله دارد. مرد همه فن حریف فوتبال ایران در کارنامه کاری‌اش تنوع‌طلبی را کاملا رعایت کرده است، در کارنامه او می‌توانید مشاغلی همچون روزنامه‌نگاری، مترجمی، تدریس در دانشگاه، تهیه‌کنندگی برنامه‌های تلویزیونی و صدالبته گزارشگری و مجریگری را هم ببینید. او که اصالتی کرمانی دارد زمانی در دانشگاه صنعتی شریف هم‌دانشکده‌ای علی دایی بود، با این تفاوت که او در رشته مهندسی صنایع درس می‌خواند. عادل هم‌اکنون مدرک کارشناسی ارشد را در این رشته دارد. او که در روزنامه ابرار ورزشی زمانی قلم می‌زد کماکان در کنار مجریگری و گزارشگری همچنان کار خبری انجام می‌دهد، البته این بار برای نشریه معتبر «ورلدساکر». فردوسی‌پور سال ۱۳۷۳ با آزمون در تست گویندگی سازمان صدا و سیما وارد کار گزارشگری شد، او ابتدا برنامه‌های آرشیوی صدا و سیما را گزارش می‌کرد، اما بتدریج گزارش بازی‌های مهم‌تر را به عهده گرفت و پس از گزارش‌های جذاب و عالی در جام جهانی ۱۹۹۸ به طور ثابت و دائم گزارشگری بازی‌های مهم و البته زنده را به عهده گرفت. فردوسی‌پور زمانی گام به دنیای گزارشگری گذاشت که از معدود کسانی در این حیطه بود که به زبان انگلیسی تسلط کامل داشت. همین تسلط باعث شد او کمترین ضریب اشتباه را هنگام گزارش‌های فوتبالی‌اش داشته باشد. فردوسی‌پور پیش از هر بازی مطالعه کاملی درباره بازیکنان هر دو تیم دارد و به همین دلیل هرگز نام بازیکنان را اشتباه نمی‌گوید و این مساله برایش پیش نمی‌آید که نام بازیکنی را نداند. فردوسی‌پور که به دلیل صراحت کلام در برنامه‌اش بارها از سوی چهره‌های مطرح فوتبالی همچون قلعه‌نویی با اتهاماتی مانند دلالی روبه‌رو شده است سابقه تالیف و ترجمه کتاب را هم دارد. اولین کتاب او به نام «فوتبال علیه دشمن» سال ۸۸ چاپ شد که البته سایمون کوپر، نویسنده اصلی این کتاب ترجمه بدون مجوز کتابش را سرقت بزرگ ادبی خواند. «کتاب جامع فوتبال» دومین کتاب عادل فردوسی‌پور است که اردیبهشت ۱۳۹۱ به مرحله چاپ و توزیع رسید. جنجال‌های عادل فردوسی‌پور در برنامه نود پس از ۱۴ سال از پخش این برنامه همچنان ادامه دارد، اما هر چه باشد او در میان گزارشگران بی‌رقیب است.

مزدک میرزایی

میرزایی متولد ۱۳۴۹ و هم‌اکنون چهل و چهار ساله است. او فارغ‌التحصیل رشته مهندسی صنایع چوب است و طرفدار پر و پاقرص تیم ملی فوتبال ایتالیا.

مزدک سال ۱۳۸۴ برنده جایزه بهترین گزارشگر صدا و سیمای ایران شد. مسابقه میان تیم‌های نانت و موناکو نخستین بازی فوتبال بود که او موفق شد به مدت ده دقیقه در کنار جواد خیابانی قسمت‌هایی از آن را گزارش کند و بعد از آن کم‌کم به گروه گزارشگران فوتبال شبکه سه تلویزیون پیوست.

میرزایی همانند عادل از سال ۷۶ کار خود را به طور رسمی آغاز کرد، اما به جایگاهی که عادل فردوسی‌پور داشت، نرسید. با این حال در میان گزارشگران صدا و سیما شاید تنها کسی است که عادل فردوسی‌پور او را قبول دارد؛ آنقدر زیاد که وقتی برای ماموریتی به خارج از کشور رفته بود میرزایی را به جای خود در برنامه نود نشاند تا به طور موقت مجری این برنامه باشد، ولی مزدک میرزایی در آن برنامه بارها از کلمه «اما» استفاده کرد و علاوه بر آن دستپاچه نشان داد تا ثابت کند هرگز نمی‌تواند اجراکننده برنامه‌ای همچون نود باشد.

میرزایی در سال‌های اخیر جزو گزارشگرانی بوده که در حین گزارش اشتباهاتی از او سر زده است. او در برخی از گزارش‌هایش جملاتی عجیب و غریب به زبان می‌آورد. او در لیگ همین فصل در بازی استقلال و سپاهان هم بسیار احساساتی شد و به نحوه قضاوت فغانی ایراداتی گرفت که در حیطه وظایف او نبود.

حتی در این دیدار عملکرد فنی بازیکنان را زیرسوال برد و همانند یک کارشناس از آنها اشکال گرفت. با وجود همه این اتفاقات میرزایی پس از فردوسی‌پور و خیابانی مشهورترین مجری چند سال اخیر فوتبال ایران بوده و گاهی اوقات تسلط خود را روی امور نشان داده است.

جواد خیابانی

خیابانی سال ۱۳۴۵ در شهر کرج به دنیا آمد. او که دانش‌آموخته رشته مهندسی متالورژی ـ ریخته‌گری ـ از دانشکده تربیت دبیر فنی تهران است سال ۱۳۷۲ در آزمون جذب گزارشگر ورزشی صدا و سیما شرکت کرد و قبول شد. او از سال ۱۳۷۲ تاکنون به کار گزارشگری، مجریگری و تهیه‌کنندگی برنامه‌های ورزشی مشغول است. البته او در واقع در برنامه‌ای به نام آنچه شما خواسته‌اید شرکت کرد که مسابقه‌‌ای برای کسانی بود که می‌خواستند گزارشگر برنامه‌های ورزشی شوند.

خیابانی سال ۱۳۷۶ محبوبیت و شهرت فزاینده‌ای پیدا کرد، یعنی زمانی که بازی تاریخی ایران و استرالیا را گزارش کرد. او در این بازی به خداداد عزیزی لقب غزال تیز‌پای فوتبال ایران را داد و آن بازی را که به صعود ایران به جام جهانی منتهی شد، حماسه نامید. البته خیابانی به همان سرعت که به قله اوج و موفقیت رسید به همان سرعت سقوط را تجربه کرد.

اشتباه‌های بعضاً زیاد، نداشتن تسلط روی گزارش در هنگام بازی، قضاوت‌های یکطرفه به کار بردن جملاتی غیرمرتبط با بازی از انتقاداتی است که به او وارد می‌کنند. خیابانی در یکی از بازی‌های دوستانه تیم ملی فوتبال مقابل بلاروس بشدت به علی دایی مهاجم سابق تیم ملی حمله کرد و اظهار داشت آقای دایی! رئیس‌جمهورها هم هر هشت سال یک بار عوض می‌شوند، اما شما پس از این همه سال در تیم ملی جای خود را به کسی نمی‌دهید!

گذشت زمان باعث شد تا حدود سه سال پیش علی دایی در مقام انتقام بربیاید و خطاب به خیابانی بگوید رئیس‌جمهورها هم هشت سال یک بار عوض می‌شوند حالا شما چرا پس از ۱۸ سال کنار نمی‌کشید؟!

پیمان یوسفی

او پس از عادل فردوسی‌پور، جواد خیابانی و مزدک میرزایی چهارمین گزارشگر مطرح سال‌های اخیر بوده است.

پیمان یوسفی که متهم به استقلالی و البته بارسلونایی بودن است در گزارش‌هایش ادبیاتی خاص دارد و خیلی سعی می‌کند لفظ قلم و با استفاده از واژه‌های ادبی بازی را گزارش کند.

البته یوسفی کمتر ادبیات شاهنامه‌‌ای‌اش را این روزها در گزارش‌هایش به کار می‌برد، اما گاهی اوقات بدون این ادبیات عجیب و غریبش هم خبرساز شده است.

نقطه اوج انتقادات به این گزارشگر زمانی بود که او در بازی ایران و قطر هنگام به ثمر رسیدن گل دوم قطر بسیار خوشحالی خود را از گل خوردن ایران نشان داد.

یوسفی گاهی اوقات نام بازیکنان را اشتباه می‌گوید و علاوه بر آن طرفداری خود از بارسلونا را بوضوح در گزارش‌هایش نشان می‌دهد.

مدتی او کمتر در تلویزیون دیده می‌شد که دلیلش چیزی نبود جز فعالیت‌های او در برنامه‌سازی ورزشی.

فارغ از همه مسائل این نکته را نمی‌توان انکار کرد که آنچه جای پای یوسفی را در میان گزارشگران محکم کرد تسلطی است که او در ابتدای کار در حین گزارشگری از خود نشان داد.

علیرضا علیفر

سرهنگ علیفر هرگز نتوانست با عادل فردوسی‌پور، مزدک میرزایی و پیمان یوسفی یا جواد خیابانی رقابتی داشته باشد. در واقع این گزارشگر تلویزیون بنا به دلایلی در سایه این گزارشگران باقی ماند. او سبک خاص خود را در گزارشگری دارد و همیشه هم از این سبک دفاع می‌کند. او می‌گوید دلیلی ندارد که در حین گزارش یک بازی بگوید مثلا حسن توپ را به حسین پاس داد، این یک چیز بدیهی است که خود بیننده می‌بیند. این گزارشگر بلند پرواز حتی زمانی فرگوسن و مورینیو را به یک مناظره دعوت کرد. او از شانزده سالگی وارد کار خبرنگاری شد، البته سرهنگ علیفر مدتی هم فوتبالیست و حتی همبازی فیروز کریمی بود، اما مجبور به کناره‌گیری از فوتبال شد تا این بار کار خود را در فوتبال به عنوان مربی آغاز کند، اما گزارشگر شدن علیفر نیز ماجرای جالبی دارد، آن طور که خودش می‌گوید فقط در سه دقیقه در آزمون گویندگی و گزارشگری صدا و سیما قبول شده است.

این اتفاق در بدو تاسیس شبکه سوم جمهوری اسلامی اتفاق افتاد. علیفر بارها هنگام گزارش‌هایش جملات عجیب و غریبی به زبان آورده است که آخرین آن به بازی ناپولی و آرسنال مربوط می‌شود؛ زمانی که او بازیکن تیم ناپولی را به دلیل مدل خاص موهایش عقده‌ای توصیف کرد!

بهرام شفیع

گزارشگر و مجری مطرح تلویزیون از ابتدای دهه ۶۰ تاکنون بدون وقفه اجرای برنامه ورزش و مردم را بر عهده دارد. این مجری پنجاه و هفت ساله دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه تهران و مدرک دوره ارشد تهیه‌کنندگی و گزارشگری از اتحادیه رادیو تلویزیونی آسیا و اقیانوسیه (ABU) است. وی از زمان جوانی به گزارشگری علاقه داشت و در دبیرستان و دانشگاه علاوه بر بازی فوتبال به گزارشگری نیز می‌پرداخت و در دوران جوانی بازیکن تیم فوتبال قصر یخ تهران بود. پس از انقلاب همکاری خود را با سازمان صدا و سیما آغاز کرد و با شرکت در آزمون صدا و سیما در سال ۱۳۶۱ به استخدام رسمی این سازمان درآمد. جزو نخستین نسل برنامه‌سازان ورزشی بعد از انقلاب در تلویزیون است. وی پس از مدت اندکی از ورود به صدا و سیما همکاری خود را با برنامه ورزش و مردم آغاز کرد و از سال ۱۳۶۴ پس از ممنوع‌التصویر شدن مجید وارث بنیانگذار برنامه ورزش و مردم اجرای برنامه را به عهده گرفت که تاکنون نیز ادامه دارد. وی هم‌اکنون علاوه بر اجرای برنامه، تهیه‌کنندگی آن را نیز انجام می‌دهد. وی از همان ابتدا گزارشگری مسابقات فوتبال را نیز انجام می‌داد، اما با ورود گزارشگران جدید در دهه ۷۰ بتدریج از این فعالیت خود کاست و چند سال قبل با گزارش بازی ایران و کره شمالی برای همیشه آن را کنار گذاشت. شفیع با گذشت زمان بتدریج میزان محبوبیت و تاثیرگذاری برنامه خود را از دست رفته دید، اما حاضر نشد تغییری در نحوه اجرای خود به وجود بیاورد و اگر هم خواست چنین کاری انجام دهد موفقیتی به دست نیاورد. برنامه ورزش و مردم یکی از پرانتقادترین برنامه‌های ورزشی به شمار می‌رود چرا که شفیع در این برنامه یا خیلی با مهمان خود راه می‌آید یا این که با پیش کشیدن مسائلی نامربوط موضوع اصلی برنامه را از خط مستقیم خود خارج می‌کند. با همه این تفاسیر شفیع همچنان با برنامه ورزش و مردم حضور دارد و صبح‌های جمعه به طور زنده روی آنتن می‌آید.

هادی عامل

ورزش فقط فوتبال نیست و گزارشگران نیز تنها در فوتبال فعال نیستند. کشتی هم با کمک گزارشگرانش همواره جذابیت بیشتری پیدا کرده و تماشاگران بیشتری را به خود جذب کرده است. در میان همه کسانی که در ۳۰ سال اخیر رقابت‌های کشتی را گزارش کرده‌اند هادی عامل مطرح‌ترین نام است. این کارشناس و مفسر مشهدی سال ۱۳۳۴ در مشهد متولد شده است و بهترین گزارشگر تاریخ کشتی ایران به شمار می‌رود، هر چند به کار او هم انتقاداتی وارد است. او نیز گاهی اوقات در جریان یک مسابقه کشتی بیش از اندازه احساساتی می‌شود و بیشتر از حد معمول از کلمات و جملات غیرمتعارف استفاده می‌کند.

او در رقابت‌های بین‌المللی همه حریفان کشتی‌گیران ایرانی را چغر معرفی می‌کند و گاهی اوقات حریفان خارجی ملی‌پوشان ایرانی را «بدبدن» توصیف می‌کند. برخی هادی عامل را خیابانی کشتی معرفی می‌کنند چون مانند وی بیش از اندازه به یک مسابقه هیجان می‌دهد.


۱- عادل فردوسی پور: بدون شک یکی از توانا ترین و البته تاثیر گزار ترین افرادی که در صدا و سیمای کشورمان فعالیت می کند عادل خان فردوسی پور است.او که با اطلاعاتی کامل و کنایه هایی به موقع ذهن مخاطبان را به سمتی می برد که باید برود.

خیلی ها می گویند عادل متولد شهر لیورپول انگلیس است و زمانی به دنیا آمده که پدر و مادرش در آنجا بودند و البته پس از چند روز به ایران بازگشته اند، اصالتا اهل کرمان یا به قول خودش ” کرمون ” است.

قطعا بهتر و مسلط تر از او تا به حال نداشته ایم، تکه کلام هایش هم اینقدر زیاد هست که نمی توان به همه آن ها اشاره کرد، فقط به یکی، دو جمله که در خاطرم هست اشاره می کنم شاید برایتان جالب باشد:

بازی انگلیس و آلمان، همین جام جهانی ۲۰۱۰ که آلمان با اقتدار پیروز شد ، می شد حس کرد عادل انگلیسی ۶ آتیشه چقدر ناراحت است، او یک جمله گفت که هیچ گاه از یاد نمی رود: ” تیمی که دروازبانش ۴۰ سالش باشه و اسمش هم دیوید جیمز باشه باید هم اینطوری بشه.”

فردوسی پور طرفدار پرسپولیس و هوادار ۶ آتیشه لیورپول است و البته تیم ملی انگلستان و برزیل.

جمله ای دیگری که در یکی از دیدار های پرسپولیس گفت، زمانی که دوربین کریم باقری را روی سکوها نشان داد و می گفتند کریم قرار است به پرسپولیس کمک کند، عادل گفت: ” باید ببنیم آقا کریم می تواند در ” حریم سلطان ” دوام بیاورد یا نه؟! “
* منظور از سلطان هم خوب همه می دانید، همان علی آقای خودمان است و حریم سلطان هم که قاعدتا خیلی ها آشنایی کامل دارند.

همسر مزدک میرزایی همسر جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری سوتی های جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوابق جواد خیابانی بیوگرافی محمدرضا احمدی بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی بهرام شفیع

۲- مزدک میرزایی: مزدک خان طرفدار پر و پا قرص یوونتوس ایتالیا و همین طور تیم ملی ایتالیا است، حتی برای ایتالیا در استودیو گزارش گری هم اشک ریخته است، جام جهانی ۲۰۰۲ اگه به خاطر بیاورید در مراحل بالا ۲ دیدار هم زمان بود و یکی از آن ها با تاخیر پخش می شد، پخش زنده بازی ایتالیا و کره بود که عادل فردوسی پور گزارش گر بود و دیگر بازی را مزدک در حال گزارشش بود که با تاخیر پخش می شد، در انتهای بازی ها از فردوسی پور خواستن یه خاطره بگوید،
او گفت: ” زمانی که در حال گزارش بازی ایتالیا، کره بودم مزدک کمی آن طرف تر بازی دیگری داشت گزارش می کرد و هر چند ثانیه یک بار نتیجه را از من می پرسید، تا زمانی که ایتالیا گل خورد و حذف شد، مزدک بار دیگر گفت عادل بازی چند چنده؟! من یک لحظه سکوت کردم و آب دهانم را قورت دادم و گفتم، ایتالیا گل خورد…

مزدک برای ۱ دقیقه گزارش بازی را رها کرد و مات و مبهوت به من خیره شده بود، تا به حال او را این گونه ناراحت ندیده بودم.”

در هر صورت مزدک میرازیی هم یکی از گزارش گران پر توان و با اطلاع فوتبال است که کمتر ” سوتی ” دست مخاطبان می دهد، برخی ها می گویند قرمز است و خیلی ها هم با قاطعیت می گویند استقلالی ۶ آتشه.

همسر مزدک میرزایی همسر جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری سوتی های جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوابق جواد خیابانی بیوگرافی محمدرضا احمدی بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی بهرام شفیع

۳- علی رضا علیفر: جناب سرهنگ، مخالف سر سخت دفاع خطی(!)

او حتی از بازی بارسلونا هم ایراد می گیرد، استاد طرفدار سر سخت رئال مادرید و همین طور پرسپولیس است، در بازی های که پرسپولیس بد بازی می کند به گزارش او دقت کنید.

البته آقای علیفر طرفدار همیشگی لیگ آلمان و تیم ملی این کشور هم بوده و مانند آن ها به نظم اعتقاد خاصی دارد.
هرگاه دوستان می شنوند گزارش گر بازی ایشون هستند یا خیلی ناراحت می شوند یا خیلی خوشحال(!)
دوستانی که ناراحت می شوند طبیعتا از سوتی ها و گاهی اوقات کج خلقی های ایشون ناراحت می شوند، در طرف مقابل هم کسانی هستند که منتظر گزارش استاد می باشند تا دلی از عذا در بیاورند(!)
تکه کلام های او را تقریبا همه می دانند; دو، چهار، شش ، هشت نفر در محوطه جریمه حضور دارند، فقط خیلی دوست دارم بدانم چرا هر گاه آقای علیفر شروع به شمارش بازیکنان می کند تعداد آن ها از عدد ۸ کمتر یا بیشتر نمی شود؟! در هر حال ۸ نفر هستند، نه بیشتر نه کمتر(!)

فوتبال هم که همه می دانند ۹۰ دقیقه است و وقت های پس از آن جز وقت های بازی نیست، وقت اضافه است(!)

پدیده ای هست که از این موضوع تا به حال اطلاع نداشته باشد؟! اگر ندارید پس یک سر به گزارش های آقای علیفر بیندازید.
* بوی آفساید در فضای ورزشگاه پیچیده شده(!)

تصویر ” فیریز ” شده استاد را با هم در زیر مشاهده می نماییم:

همسر مزدک میرزایی همسر جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری سوتی های جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوابق جواد خیابانی بیوگرافی محمدرضا احمدی بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی بهرام شفیع

۴- پیمان یوسفی: خیلی ها می گویند پیمان یوسفی در صدا و سیما آشنا دارد و به همین دلیل است به او گزارش بازی می دهند(!) بماند بر گردن کسانی که می گویند، ما نمی دانیم.
اما می دانیم آقای یوسفی طرفدار استقلال و بارسلوناست.
ایشون هم کم ” سوتی ” دست مخاطبین نمی دهد(!) در هر گزارشش حداقل یکی، دو جمله جالب می گوید که فکر ما را برای مدت ها به خود مشغول می کند.
به مانند تیری که از چله کمان رها شود به ذهن ما می کوبد و آب از جوی رفته را دوباره به جوی باز می گرداند(!)
البته او مدتی است که بیشتر علاقه دارد مجری گری کند و کمتر به گزارش فوتبال بپردازد، دلیلش هم واقعا نمی دانم.در هر حال موردی که خیلی در گزارش ایشون می توان یافت این است که کمتر احساساتی می شود و خیلی از زمان ها خودش را کنترل می کند، ” سوتی هایش ” بماند.
* اوایل بود، هنوز کسی نمی دانست بازیکنی است به نام ” گرت بیل “، استاد ایشون را ” باله ” نام می بردند.

همسر مزدک میرزایی همسر جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری سوتی های جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوابق جواد خیابانی بیوگرافی محمدرضا احمدی بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی بهرام شفیع

۵- جواد خیابانی: هرگاه اسم آقای خیابانی را می شنویم نا خود آگاه به یاد ” خداداد عزیزی ” و ” غزال ” می افتیم، البته از نوع ” تیز پایش “.
در هر صورت بازی ملبورن، گزارشی بود که تا سال های سال از یادمان نخواهد رفت و البته این را هم بگویم هیچ کس به مانند استاد جواد خیابانی نمی توانست آن دیدار را گزارش کند.

خیلی ها فکر می کنند آقا جواد پرسپولیسی است، اما باید بگویم دوستان سخت در اشتباه هستید، ایشون آبی پوش هستند و چندین مرتبه هم در جشن ها و جلسات خصوصی هم به حضار گفته اند.
در بیرون از مرزهای کشور هم تا آن جا که من به خاطر میاورم آقای خیابانی طرفدار پر و پا قرص رم و دورتمند بودند، حالایش را نمی دانم، شاید مانند خیلی ها تیم خود را عوض کرده اند (!) اما مطمئن هستم که گذشته طرفدار آن دو تیم بوده اند و چندین بار هم اعلام کردند.

اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است، جمله ها و دیالوگ ها آقا جواد اینقدر زیاد و زیبا هستند که منتر در خاطر می مانند و به یک باره می آیند و می روند(!)
* نقطه پنالتی را می بینید که درون محوطه جریمه قرار گرفته است.* واقعا به موضوع جالبی اشاره کردند، تا به حال به این فرآیند فکر نکرده بودم.

قطعا کسی که لیزر انداخته درون استادیوم است(!)، ۱ بر ۰ به نفع سوئیس، تا اینجای کار سوئیس برنده است و اسپانیا بازنده، جلوی اسم سوئیس بنویسید برنده، البته با ” مداد ” چون امکان دارد نتیجه عوض شود.

چندین سال پیش بازی اینترمیلان و رم بود، بازی از شبکه ۳ پخش می شد و گزارش گر استاد بودند.دست بر قضا در تهران برف سنگینی می بارید و شب اعلام کردند مدارس فردا تعطیل می باشد، در اوج خوش ذوقی به یک باره استاد فرمودند: ” خوب بچه ها هم نگران نباشند چون مدارس فردا تعطیل شده و با خیال راحت بازی را تماشا کنند، فقط یک مروری بر روی درس ها داشته باشند که یادشان نرود.”

شاید باورتان نشود ولی آن شب خیلی از آقای خیابانی تشکر کردم.

به هر حال خوش ذوقی های استاد فراوان است و مقاله ما گنجایشش را ندارد، دوستان خیلی بهتر و بیشتر از من واقف می باشند.

همسر مزدک میرزایی همسر جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری سوتی های جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوابق جواد خیابانی بیوگرافی محمدرضا احمدی بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی بهرام شفیع

* در همه جا اشتباه یا به قول خودمان ” سوتی ” هست اما باید از زحمات این عزیزان تشکر کنیم که بازی ها را برایمان پوشش می دهند و گزارش می کنند.

بیوگرافی بهرام شفیع بیوگرافی پیمان یوسفی بیوگرافی جواد خیابانی بیوگرافی عباس بهروان بیوگرافی عطا الله بهمنش بیوگرافی محمدرضا احمدی سوابق جواد خیابانی سوتی گزارشگران ورزشی سوتی های جواد خیابانی همسر جهانگیر کوثری همسر جواد خیابانی همسر مزدک میرزایی


ادامه مطلب ...

حدیث فولادوند بازیگر نقش “فوزیه” همسر محمدرضا شاه + عکس

حدیث فولادوند بازیگر نقش “فوزیه” همسر محمدرضا شاه + عکس

حدیث فولادوند در سریال معمای شاه در نقش «فوزیه» یکی از همسران شاه و همسرش رامبد شکرابی نقش (ارنست پرون همجنس باز) ایفا می کند.

حدیث فولادوند (متولد ۲۰ دی ۱۳۵۶ در خانواده ای بختیاری در شیراز) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

در حال حاضر حدیث فولادوند و همسرش رامبد شکرابی در شمال ایران و در شهر ساری زندگی می‌کنند. آنها یک بوتیک لباس‌های مجلسی زنانه هم در این شهر دارند.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

رامبد شکرابی متولد سال ۱۳۵۱ در تهران. او بازیگری را از سال ۱۳۷۳ با فیلم «ترانزیت» ساخته مرحوم علی سجادی حسینی آغاز کرد. شکرآبی در این سال‌ها در تلویزیون هم فعالیت داشته است، او بازیگری در تلویزیون را از سال ۱۳۷۵ با مجموعه «تنگنا» شروع کرد. وی در سال ۱۳۸۹ با حدیث فولادوند ازدواج کرد. وی برادر مهرداد شکرآبی می‌باشد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

فوزیه فؤاد شاه‌دخت مصر و شهبانوی ایران (به عربی: فوزیه بنت الملک فؤاد) (۱۴ آبان ۱۳۰۰ اسکندریه، مصر – ۱۱ تیر ۱۳۹۲، اسکندریه) شاهزاده‌ای مصری و نخستین همسر محمدرضا پهلوی بود. محمدرضا پهلوی قبل از آن که به پادشاهی برسد به مدت یک سال همراه با همسرش فوزیه در کاخ مرمر تهران اقامت داشتند.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

فوزیه نخستین همسر محمدرضا پهلوی بود. او خواهر ملک فاروق پادشاه مصر و حاصل ازدواج او با محمدرضا شاه دختری است به نام شهناز (نام پسین:شیرین)

او در ۱۹۴۹ دگربار ازدواج کرد و پس از انقلاب ۱۹۵۲ مصر دولت این کشور دیگر القاب سلطنتی او را به رسمیت نمی‌شناسد. او هنوز عموماً برای احترام شاهدخت فوزیه خوانده می‌شود. او مسن‌ترین عضو خاندان ساقط‌شده محمدعلی بود که در مصر زندگی می‌کرد.

فوزیه شهروند مصر ولی از تبار چرکسی، آلبانیایی و فرانسوی بود. او از دودمان پادشاهی محمدعلی پاشا بود. خاندان محمدعلی از تبار آلبانیایی بودند که در زمان فرمان‌روایی عثمانی‌ها در مصر به مدارج بالا رسیدند. ازدواج با شاه به فوزیه تابعیت ایرانی بخشید و مجلس شورای ملی او را ایرانی‌الاصل اعلام کرد.

 

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

از راست: محمدرضا پهلوی، ملکه نازلی (مادر فوزیه)، رضاشاه پهلوی و فوزیه

ازدواج او با محمدرضا به هنگام ولیعهدی او در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۳۹ در قاهره انجام گرفت. پس از برگشت از ماه عسل، مراسم ازدواج در تهران نیز تکرار شد. دو سال بعد محمدرضا جانشین پدرش رضاشاه شد. با آغاز سلطنت محمدرضا، روابط سرد میان این زوج به سرعت رو به تیرگی نهاد. اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی شاه) و ارنست پرون (دوست صمیمی شاه) در ایجاد این تیرگی نقشی کلیدی داشته‌اند.[۴]حاصل ازدواج محمد رضا با فوزیه دختری به اسم شهناز بود.ازدواج فوزیه و شاه ایران به جدایی انجامید. ثبت رسمی طلاق در مصر به سال ۱۹۴۵ و در ایران به سال ۱۹۴۸ انجام شد.

بعد از آن فوزیه در ۲۸ مارس ۱۹۴۹ با سرهنگ اسماعیل حسین شیرین‌بک وزیر دفاع و فرمانده نیروی دریایی سابق مصر و از بستگان خود در قاهره ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های نادیا و حسین بود. با کودتای ضد سلطنتی ۱۹۵۲ در مصر، عنوان شاهزادگی از فوزیه گرفته و ثروتش نیز مصادره شد. او پس از آن حاضر به ترک کشورش نشد و به همراه همسرش در اسکندریه زندگی می‌کرد. فوزیه هیچ‌گاه در مورد دوران ملکه بودنش مصاحبه‌ای نکرد و خاطراتش را منتشر ننمود.[۵]

میدانی نیز به نام وی(فوزیه) در شهر تهران نامیده شد که پس از جدایی او از محمدرضا به «میدان شهناز» و پس از انقلاب به میدان امام حسین تغییر نام داد.

جدایی فوزیه از محمدرضا پهلوی

فوزیه در اصل انتخاب رضا شاه پهلوی برای پسرش محمدرضا بود. مهم‌ترین علت جدایی‌شان خیانت محمدرضا به فوزیه بود. (فاقد منبع) به گفته هویدا در کتاب سقوط شاه فوزیه شبی شاه را با زن دیگری رؤیت کرده بود. فوزیه بسیار آزرده شد و بالاخره در بهار سال ۱۳۲۵ ایران را ترک گفت. شاه با نوشتن چندین نامه قصد برگرداندن فوزیه را داشت، ولی فوزیه قبول نکرد و سرانجام آن‌ها در سال ۱۳۲۶ از یکدیگر به طور رسمی طلاق گرفتند.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

ارنست پرون (به فرانسوی: Ernest Perron) (متوفی ۱۳۴۰ خورشیدی) یکی از نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستان محمدرضا شاه پهلوی اهل سوئیس بود. او در سوئیس با محمدرضا آشنا شد و در دوران ولیعهدی با وی به ایران آمد و تا پایان عمر (۲۵ سال) در کنار او ماند.

ثریا اسفندیاری بختیاری همسر دوم شاه، چنین تصویری از سالهای آخر اقامت پرون در دربار و کاخ شاه ارائه می‌دهد: «ارنست پرون زشت و نامطبوع است. چشمهایش نفرت انگیز است…… همجنس باز است…… مزدور است….. نادرست…. ماکیاول صفت….. شیطان صفت…… رمال….. غیبگو……» ثریا در این کتاب عنوان نمود که پرون و شاه هر روز صبح یکدیگر را در اتاق شاه ملاقات می‌کنند و پرون در این ملاقات‌ها به دسیسه چینی علیه دشمنانش می‌پردازد.


حدیث فولادوند گفت: برای ایفای نقش «فوزیه» ملکه عرب زبان دربار پهلوی دوم چون به جز چند دقیقه فیلم، سند تصویری دیگری وجود نداشت؛ در راه رسیدن به نقش و ایفای کاراکتر به گونه ای واقعی، نیاز به مطالعات فراوان داشتم.

حدیث فولادوند بازیگر سینما و تلویزیون درباره فعالیت های جدیدش در عرصه بازیگری گفت: در سریال” معمای شاه ” به کارگردانی محمد رضا ورزی در نقش “فوزیه” همسر اول محمدرضا پهلوی بازی می کنم.
این بازیگر درباره ویژگی بازی در نقش های تاریخی تاکید کرد: به حضور و بازی در نقش های تاریخی علاقه دارم و می توان با حضور در این نوع آثار واکاوی و کنکاشی در تاریخ داشت.

درباره “فوزیه” سند تصویری چندانی وجود ندارد
وی درباره چالشها یا مصائب ایفای این کاراکتر ادامه داد: برای ایفای نقش “فوزیه” ملکه عرب زبان دربار پهلوی دوم چون به جز چند دقیقه فیلم، سند تصویری دیگری وجود نداشت برای رسیدن به نقش و ایفای کاراکتر به گونه ای واقعی، نیاز به مطالعات فراوان داشتم.

فولادوند ادامه داد: سعی کردم در میان منابع تاریخی درباره این شخصیت تحقیق کنم و در کنار خواندن کتاب های تاریخی به فیلم نامه سریال هم رجوع کردم و در نهایت کوشیدم با ترکیبی از هر دو نقش را بیافرینم.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر رامبد شکرآبی شوهر حدیث فولادوند بیوگرافی فوزیه همسر شاه بیوگرافی ارنست پرون

حدیث فولادوند در نقش “فوزیه” در نمایی از “معمای شاه”

فولادوند پیرامون جایگاه این شخصیت در سریال اظهار داشت: این زن که ازدواج کوتاه مدتی با محمدرضا پهلوی داشت مثل اغلب آدمها شخصیت خاکستری دارد؛ آدمهایی میانه که برخی اوقات تردیدهایشان مسیرشان را رقم می زند.

فولادوند درباره نوع نگاه ورزی به تاریخ معاصر ایران و بررسی عصر پهلوی در سریال “معمای شاه” افزود: نگاه ورزی منطبق بر حقایق تاریخی بود و نکته ای فرای واقعیت در این کار وجود ندارد. این کارگردان تجربیات خوبی در ژانر تاریخی دارد و همین تجربیات به او کمک کرده که در “معمای شاه” هم بتواند اثری بیافریند که استانداردهای آثار تاریخی را ارتقا دهد.

بیوگرافی ارنست پرون بیوگرافی فوزیه همسر شاه شوهر حدیث فولادوند همسر رامبد شکرآبی همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

حسین نور‌علی بازیگر نقش جوانی محمدرضا پهلوی در «معمای شاه» + عکس

حسین نور‌علی بازیگر نقش جوانی محمدرضا پهلوی در «معمای شاه» + عکس

حسین نورعلی (متولد ۱۳۵۳) که از کودکی به بازیگری علاقه نشان میداد در سنین نوجوانی رشته گرافیک را در هنرستان ولیعصر رشت پی گرفت وبعد از گرفتن دیپلم گرافیک در سال۷۵ در رشته تئاتر وارد دانشکده هنر ومعماری تهران شد و تا زمانیکه موفق به اخذ لیسانس بازیگری بشود با اجرای نمایشنامه های دانشجویی از خود همت نشان داد.
در سال ۸۰ نمایش گفتگوی دو نفره فردریش دورنمات را با دو نفر از همکلاسیهایش در سالن جهاد خشکبیجار روی صحنه برد. تحصیل در مقطع فوق لیسانس کارگردانی وهمکاری با اساتیدی همچون قطب الدین صادقی وامیردژاکام بر تجربه های او افزود. همکلاسیهای او دراین دوران کامبیز دیرباز-حامد بهداد- هانیه توسلی وشبنم قلی خانی بودند.
سریال معمای شاه بیوگرافی حسین نور‌علی بازیگران معمای شاه

حسین نورعلی در دوبله هم موفق است و علاوه بر دهها فیلم سینمایی در سریالهایی مانند جومونگ-گروه پلیس –حوادث دوبلر بوده است.

از جمله کارهای ماندگار او ایفای نقش محمدرضا شاه پهلوی در سریال معمای شاه میباشد

یکی از آرزوهای وی این است که روزی در سالن تئاتر خشکبیجار روی صحنه برود.

حسین نور‌علی بازیگر نقش محمدرضا شاه پهلوی در سریال «معمای شاه»، در خصوص نقش خود و جزئیات آن گفت: بازی در این نقش حس و حال کاراکتری است که باید با آن زندگی کنیم و به نحو احسن آن را به نمایش بگذاریم. نقش «محمدرضا شاه» مانند دیگر نقش‌ها، عناصر مخصوص به خود را دارد و دارای فراز و نشیب‌های بسیاری است.
وی ادامه داد: سعی می‌کنم طبق متن و راهنمایی‌هایی کارگردان به نقش خود نزدیک شوم. این نقش، نقشی است که تا آن را باور نکنیم، قابلیت اجرا ندارد. شاه دارای یکسری مسائل بوده که مشخصه خود اوست. بنابراین من باید تمام این نقطه‌نظر‌ها را رعایت می‌کردم تا  به شخصیت اصلی شاه نزدیک شوم.
نورعلی عنوان کرد: به دلیل ویژگی‌های خاص این نقش باید با آن همذات‌پنداری می‌کردم. به هر حال اینطور نیست که فاکتور‌های خاص و مختص به خود را نداشته باشد. به همین دلیل سعی کردم به کاراکتر نزدیک شده و با باور آن، بیننده نیز آن را باور کرده و از دیدن آن جا نخورد. در این راه تمام تلاش خود را کردم.
وی تصریح کرد: برای نزدیک شدن به شخصیت‌ شاه و نقشم،‌ آقای ورزی کتاب‌هایی را به من معرفی کردند. همچنین تعدادی فیلم را در اختیار من قرار دادند. به علاوه خود من هم یکسری مستندات را تحلیل کرده و با راهنمایی‌های کارگردان و بازیگران و متن و فیلمنامه به نقش نزدیک شدم.
سریال معمای شاه بیوگرافی حسین نور‌علی بازیگران معمای شاه
حسین نور‌علی اظهار داشت: اولین کار حرفه‌ای من حضور در همین مجموعه تلویزیونی یعنی «معمای شاه» است. در گذشته با حسن هدایت در «کارآگاه علوی» کار کردم و سال‌هاست که در عرصه دوبله فعالیت دارم. اما حضور در «معمای شاه» افتخاری بود که نصیب من شد تا بتوانم این نقش را ایفا کنم.
وی افزود: در «عمارت فرنگی» نیز نقش «محمدرضا شاه پهلوی» را بازی کردم. اما مانند «معمای شاه» به این شکل جدی نبود و فقط در حد ۱۰ الی ۱۶ سکانس کار من طول کشید. به همین دلیل با توجه به اینکه در این مجموعه بحث به تصویر کشیدن زندگینامه شاه پیش آمد، من با عشق این نقش را پذیرفتم و امیدوارم که از عهده آن بر آمده باشم.
نورعلی در خصوص گریم خود و شخصیت‌های دیگر گفت: از تمام بچه‌های گریم تشکر می‌کنم. آن‌ها زحمات بسیاری کشیدند. من در این مجموعه در حدود ۵-۶ گریم دارم که زمان آن از دو ساعت آغاز شده و تا ۶-۷ ساعت هم ادامه دارد. در واقع زمانی که به مرگ شاه در قاهره می‌رسیم، گریم ۶ ساعته من شروع می‌شود.
وی ادامه داد: گریم این چنینی و ویژه من دارای یک شبیه‌سازی است که مرا به نقش نزدیک می‌کند. در این صورت است که من مشکلی با شخصیت نداشته و فقط عواملی مانند صداسازی، بازی و مشخصه‌های شاه باقی می‌ماند که باید اجرا شوند.
سریال معمای شاه بیوگرافی حسین نور‌علی بازیگران معمای شاه
نورعلی در مورد سخت‌ترین قسمت بازی خود گفت: همیشه و در هر زمانی که وارد کار می‌شوم،‌ آن را به شدت جدی می‌گیرم. بنابراین هنگامی که کار را جدی بگیریم، به فراخور سختی‌هایی نیز پیش می‌آیند. اما باید بگویم که این گونه کار‌ها در تمام لحظه‌های خود سختی‌های فراوان، لذت،‌غم و شادی‌ را دارند.
وی در پایان گفت: در خصوص بازخورد‌های این مجموعه از جانب مخاطبان باید بگذاریم، مردم در این مورد تصمیم بگیرند. مردم بهترین داوران دنیا هستند. امیدوارم این کار را بپسندند. ما تمام تلاش‌مان را کرده‌ایم. امیدواریم مردم از آن لذت ببرند. زیرا در این صورت خستگی ما نیز به در می‌رود.
منبع: باشگاه خبرنگاران
بازیگران معمای شاه بیوگرافی حسین نور‌علی سریال معمای شاه


ادامه مطلب ...

اشرف پهلوی خواهر محمدرضا شاه کنار هفت سین ۹۴ + عکس

اشرف پهلوی خواهر محمدرضا شاه کنار هفت سین ۹۴ + عکس

اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضا شاه در سن ۹۶ سالگی و در کنار سفره هفت سین نوروز ۹۴

اشرف‌الملوک پهلوی (متولد ۱۲۹۸ در تهران، ایران)، مشهور به اشرف پهلوی فرزند رضاشاه و تاج الملوک آیرملو است. وی همچنین خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی می‌باشد. وی از فعالان حقوق زنان در ایران بود. از وی به عنوان یکی از عوامل موثر در جریان کودتای ۲۸ مرداد و سقوط محمد مصدق نام برده شده است.

عاقبت اشرف پهلوی شوهر اشرف پهلوی بیوگرافی اشرف پهلوی ازدواج اشرف پهلوی

همسرانعلی‌محمد قوام
احمد شفیق
مهدی بوشهری
عاقبت اشرف پهلوی شوهر اشرف پهلوی بیوگرافی اشرف پهلوی ازدواج اشرف پهلوی
پس از تبعید به آمریکا اشرف در منزل خود در شماره ۲۹ بیکمن پلیس در منهتن، نیویورک سیتی و ویلایی در ژوان لوپن درنیس
فرانسه اقامت داشته است. این خانه در سال ۲۰۱۴، با قیمتی بالغ بر ۴۹ میلیون دلار رکورددار گرانترین خانه‌ها در نیویورک، منطقهٔ جنوب پارک مرکزی بوده است. وی اکنون مبتلا به آلزایمر است.
عاقبت اشرف پهلوی شوهر اشرف پهلوی بیوگرافی اشرف پهلوی ازدواج اشرف پهلوی
عملکرد مالی اشرف پهلوی همواره محل بحث بوده و حتی انتقاد از وی تا بالاترین ارکان کشور نیز ادامه داشته است. در خاطرات اسدالله علم، وزیر دربار شاهنشاهی آمده که ارتشبد فتح الله مین باشیان، در جلسه‌ای با وزیر دارایی پیشنهاد داده بوده که کمک مالی که به افسران ارتش می شده تا برای مداواهای خاص به خارج بروند افزایش یابد و در بحث بر سر این قضیه گفته بوده: “این کار اگر با هزینه‌های فسق و فجور والاحضرت اشرف (خواهرشاه) مقایسه شود مثل قطره‌ای در اقیانوس است”.
عاقبت اشرف پهلوی شوهر اشرف پهلوی بیوگرافی اشرف پهلوی ازدواج اشرف پهلوی

عاقبت اشرف پهلوی شوهر اشرف پهلوی بیوگرافی اشرف پهلوی ازدواج اشرف پهلوی

ازدواج اشرف پهلوی بیوگرافی اشرف پهلوی شوهر اشرف پهلوی عاقبت اشرف پهلوی


ادامه مطلب ...

آرام جعفری ،بازیگر نقش “پروین غفاری” معشوقه محمدرضا پهلوی +عکس

آرام جعفری ،بازیگر نقش “پروین غفاری” معشوقه محمدرضا پهلوی +عکس

آرام جعفری بازیگر تئاتر و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار تلویزیون خبرگزاری میزان در خصوص سریال «معمای شاه» گفت: من یکی از نقش های خاص سریال معمای شاه با نام  پروین غفاری ،به عنوان  اولین معشوقه محمدرضا پهلوی را ایفا می کنم.
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری
وی افزود: این نقش با وجود کوتاه بودن خاص بود زیرا بسیاری از افراد این شخصیت تاریخی را نمی شناسند و ایفای آن سختی های خاص خود را داشت این را هم باید بگویم که این نقش تنها ۵ قسمت در این سریال حضور دارد.
وی ادامه داد: من پیش از این در سریال تاریخی«خانه ای درتاریکی» به کارگردانی «سعید سطانی» به ایفانی نقش پرداختم اما «معمای شاه» متفاوت از آن بود زیرا کاربا ورزی را دوست داشتم و باید بگویم که این کارگردان هر بخش از تاریخ را که می خواست بسازد به طور کامل به آن آگاه بود و با تمام دانایی خود سراغ کارها می رفت.
معروف‌ترین معشوقه‌ی شاه ، پروین غفاری بود. پروین غفاری، «۱۶-۱۷ ساله، مو بور، زیبا و بلند قد»، دختر میزا حسن غفاری همدانی یکی از کارمندان مجلس شورای ملی بود. فردوست یک روز در باشگاه افسران با وی و مادرش آشنا شد و چون سلیقه شاه را می‌دانست او را به شاه معرفی کرد. سرانجام با دلالی فردوست، ترتیب ملاقات وی با شاه در سرخ حصار داده شد.
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری
پروین غفاری کم کم به دربار راه یافت و در حال و هوای ملکه شدن، از شاه حامله شد. اما شاه وی را مجبور کرد تا توسط پروفسور عدل، دوست شاه سقط جنین کند. شاه پس از بهبودی پروین، خانه‌ای در خیابان کاخ نزدیک کاخ مرمر برای وی خریداری کرد تا به وی نزدیکتر باشد. سرانجام پس از مدتی پروین از چشم شاه افتاد و از دربار رانده شد.
 پروین غفاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاطرات خود را در کتابی به نام «تا سیاهی در دام شاه» منتشر کرد. پروین غفاری در این کتاب نشان می‌دهد که شاه چه قدر موجود جلفی بوده، تا آنجا که خود به تنهایی در خیابانها به دنبال شکار دختران می‌افتاده است.
فرح پهلوی و عروسش یاسمین شاه جلافت را به حدی رسانده که چند بار از دیوار خانه پروین بالا رفته است. او دوره‌ی طلاق بعد از فوزیه را چنین ترسیم می‌کند: «در تهران آن روزگار شایع بود که برای شبهای تنهایی او دختران زیبایی را شکار کرده و به دربار می‌برند. حتی نام دختری ایتالیایی به نام “فرانچیسکا” در لیست معشوقه‌های شاه بود.»
غفاری در این کتاب یکی «از خصوصیات بارز شاه را زن‌بارگی» او می‌داند که «دست از هرزگی برنمی‌داشت و در تمام بزمهای شبانه با دریدگی به زنان و دختران چشم می‌دوخت و به بهانه‌های مختلف سعی می‌کرد با آنها تنها باشد و یا آنان را به رقص دعوت کند.»
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری
شاه با تداوم حکومت پهلویها و لزوم داشتن ولیعهد ناچار شد در سال ۱۳۲۹ با ثریا ازدواج کند. اما این ازدواج پس از هفت سال ثمری برای دودمان پهلوی نداشت و ثریا نیز از دربار رانده و مطلقه شد.

فردوست دلال آشنایی شاه و پری

پری دختری ۱۶-۱۷ ساله، مو بور، بلند قامت و زیبا بود؛ که فردوست در یک مهمانی در باشگاه افسران وی را همراه مادرش دید. فردوست در همین مهمانی به مادر و دختر نزدیک می‌شود و خود را معرفی نمود؛ فردوست را شناختند و با هم گرم گرفتند.

فردوست در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی می‌نویسد:
«…. تصور کردند که برای ازدواج خود آمده‌ام، به هر حال آدرسشان را گرفتم و ماجرا را به محمدرضا گفتم، محمدرضا گفت: مادر و دختر ار به سرخ حصار بیاور؛ آنها را به سرخ حصار بردم، پس از مدت کوتاهی محمدرضا آمد، شاه را معرفی کردم، پس از معرفی، شاه مدتی با دختر قدم زده و پس از یک ساعت نزد من آمدند و محمدرضا گفت: که با پری قرار گذاشته است…»

فردوست یکی دو بار پری را به کاخ می‌برد ولی بعد راننده محمدرضا این کار را نجام داد. فردوست می‌گوید: «محمدرضا مبالغ زیادی پول به او داد که در جریان نبودم».
همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری

از آشنایی تا جدایی

خانه‌ی پری غفاری در «نظامیه» حوالی میدان بهارستان بود. وی دوران ابتدایی را در مدرسه‌ی «نوروز» و دوره دبیرستان را در دبیرستان «شاهدخت» که در خیابان شاه آباد بود، سپری نمود. پری هنوز پانزده سال بیش نداشت که با تبانی مادرش و خانواده اسعدی نظام، بر سفره عقد نشاندند ، وی که دوشیزه‌ای دبیرستانی و بی‌خبر بود به عقد علی آشوری ـ پسر اسعدی نظام ـ در آمد.

عقد نافرجام پری و علی آشوری که بر اثر توطئه چینی ـ مادر پری و پدر علی ـ طراحی شده بود؛ پس از گذشت چهار ماه استحکام خود را از دست داد، و مادر پری فهمید که این پلکان ترقی محکم نیست ، پس از طریق دیگری سعی نمودکه در بدبختی دخترش کوشا باشد … پری از همان ابتدا با اکراه به عقد علی آشوری در آمده بود. مادر پری هم با وساطت حسین فردوست تلاش کرد که طلاق او را بگیرد.

نمایش فردوست و مادر پروین برای دیدار با شاه بسیار جالب است. پری در خصوص اولین دیدار با شاه گفت : «… احساس کردم که بروی ابرها گام بر می‌دارم، از اینکه در کنار شاه قدم می‌زنم خود را خوشبخت احساس کردم و غافل از اینکه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یک سفاک شده‌ام».

شاه و پری با هم قرار بعدی گذاشتند؛ فردای روز ملاقات ، شاه ساعت یازده صبح زنگ زد و گفت : «… من تمام شب به یاد تو بودم، می‌خواهم امشب در کاخ میهمان من باشید، تا بیشتر با هم آشنا شویم».

آن روزها همه می‌دانستند که فوزیه ایران را ترک کرده است و خیال بازگشت هم ندارد. از سوی دیگر مادر پری با همدستی فردوست و گرفتن وکیلی به نام ارسلان خلعت‌بری،‌ طلاق او را از علی آشوری گرفتند، مادر پری فکر می‌کرد که از این پس دخترش ملکه ایران خواهد شد.

پری با فسخ عقد با علی آشوری، آزادی خود را به دست آورد، رویای هر شب وی دربار و در کنار شاه بودن بود. پدر پروین (پری) مخالف رفتن دخترش به دربار بود و زنش را مؤاخذه می‌کرد . (۱۰)

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر پروین غفاری فساد جنسي شاه عکس همسر شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی آرام جعفری

ساعت هفت صبح بود که امیرصادقی(راننده شاه) آمد و ماشین وی را به سوی کاخ برد.

پری به همراه امیرصادقی به کاخ رسیدند … امیرصادقی رفت و وی را تنها گذاشت، دستی از پشت به شانه‌ی پری خورد، برگشت، شخص شاه بود … بوی گند شراب و ادکلن در هم آمیخته بود … برای اولین بار در نزد شاه شراب گیلاس را سرکشید ،‌گلویش سوخت … سرش گیج رفت … دومین جام را نیز شاه برایش ریخت ، این بار آرام آرام به گلویش سرازیر کرد …. پس از مدتی به زمین افتاد … وقتی صبح که از خواب بیدار شد، دوران کودکی و دوشیزه‌گی را از دست داده بود … احساس پلیدی به وی دست داد … هنوز با اعلیحضرت عقد زناشویی نبسته بود.

شاه از پری می‌خواهد این ماجرا را به کسی ـ حتی پدر و مادرش ـ نگوید تا زمانی با یک تشریفات رسمی مراسم عقد اجرا شود.

اکنون از ماجرای شبی که در کنار شاه بود یک ماه می‌گذرد ، وی در این یک ماه دیگر هیچ شبی را در کاخ نخوابیده بود.

شاه دستور داده بود در خیابان کاخ، خانه‌ای برای وی خریداری شود تا نزدیک شاه باشد و هر ماه پنج هزار تومان نیز به مادر پری قرار بود پرداخت نماید تا هزینه زندگی وی تأمین شود.
شاه پری را از پرخوری و نوشیدنی زیاد بر حذر می‌داشت تا همیشه زیبا و خوش اندام بماند … وی هفته‌ای سه روز در کنار شاه بود؛ روز‌های شنبه، دوشنبه، چهارشنبه … به سفارش شاه ، خیاط و آرایشگر او را هم چون عروسکی در می‌آوردند تا ساعتی از لحظات شخصی شخص اول مملکت را سرگرم خود کند.

پروین غفاری در خصوص هم نشینی با شاه می‌گفت :«.. هنگام صرف شاه آرام آرام مشروب می‌خورد و گاهی گیلاس مرا هم پر می‌کند … گاهی دور از چشم محافظان و زیر درختان بر روی زمین یا نیمکتی می‌نشستیم ؛ او در چنین مواقعی دست مرا می‌گرفت و چشم در چشم من می‌دوخت و سعی می‌کند مرا به سبک هنرپیشگان آمریکایی ببوسد .. حدود ساعت یازده شب سرگرمی صاحب عروسک تمام شده است و عروسک بایستی به گنجه‌اش باز گردد.»

پری می‌گوید: «من همچون فاحشه‌ای که پس از انجام وظیفه‌اش، دستمزد می‌گیرد، هدیه‌های او را در کیفم می‌گذاردم … حداقل فایده این طلاجات دلخوشی مادرم بود».

مادر پری فکر می‌کند؛ شاه و پری دوران نامزدی خودشان را می‌گذرانند، پری یقین دارد که ازدواجی در کار نیست.

شاه به پری می‌گوید: «می‌خواهم زیبا و خوش اندام بمانی … تو نبایستی حامله شوی … آشفته به سویش برگشتم و فریاد زدم، تو سه ماه است؛ هر چه خواسته‌ای … حال می‌گویی نباید حامله شوی … اعلیحضرت عزیز من حامله‌ام … حامله … تو نمی توانی با خریدن یک خانه خرابه مرا گول بزنی … بایستی با من ازدواج کنی … شاه برگشت و گامی به سوی من برداشت، در چشمانم نگریست … دستش را بالا برد و بر گونه‌ام فرود آورد …. احمق دیوانه چرا گذاشتی حامله شوی؟
گفتم تو این طفل را در شکم من کاشتی … حال می‌گویی چرا حامله شده‌ام … شاه دستانش را روی شانه‌ من گذاشت… گفت : ببین پروین تو بایستی این جنین را سقط کنی».

پری اصرار می‌کند که چنین را سقط نخواهد کرد … اصرار می‌کند که شاه او را عقد کند، شاه وی را با طپانچه تهدید به مرگ می‌کند، … اما شلیک نکرد … با طپانچه ضربه‌ای به شقیقه‌ی وی زد و فورا به زمین افتاد … به دستور شاه به خرابه‌اش برگشت.

بعد از برگشت به خانه روز بعد شاه تلفن زد و پری محکم گوشی را به زمین کوبید، و ارتباط شاه و پری قطع شد … مادر پری از این حرکت نگران شد و پری را مؤاخذه نمود که این چه حرکتی بود که با شاه مملکت کردی … چهار روز از این جریان درگیری شاه و پری گذاشت، پری بستری بود ، دیگر از دربار صدای تلفن شنیده نمی‌شد … ساعت شش عصر زنگ در خانه به صدا در آمده ، امیرصادقی با یک دسته گل با شکوه از طرف شاه به دیدن وی آمد. و گفت: «اعلیحضرت نگران حالتان هستند».

شیطنت زنانه در وجود پروین دوباره گل کرد … صحنه سازی کرد … می‌دانست که امیرصادقی این نمایش را به اربابش گزارش خواهد کرد … پس صحنه را داغ‌تر کرد … میان گریه گفت: « به اعلیحضرت بگویید دیگر مرا نخواهید دید … من خودم را خواهم کشت».

هدیه‌ای که شاه فرستاده بود کلید و سند یک خانه در خیابان کاخ بود … به هر حال پری مغلوب شاه شد، سعی کرد او را برای خودش حفظ کند … و یا این که از قبل دربار ثروتی برای خود فراهم کند …

پری مجددا از شاه خواست که وی را عقد کند، شاه هم با یک شرط حاضر شد که او را به عقد خود در آورد و آن این که کورتاژ جنینی بود که در شکم داشت. … پری شرط شاه را پذیرفت منوط به این که قبل از عمل به عقد یک دیگر درآیند.

شاه با شنیدن این حرف پری به شدت وی را بوسید و گفت :«در یک میهمانی شام تو را عقد خواهم کرد، اما این مجلس خصوصی خواهد بود و به جز نزدیکان من کسی نباید از این سند بویی ببرد».

[دراین] زمان فردوست مأمور بود که در کنار پری باشد و حوائج وی را برآورده کند، وی در میان زنان می‌لولید و شوخی می‌کرد.

شب موعد فرا رسید میهمانان بسیاری در مجلس عقد حاضر شدند، از نزدیکان شاه : اشرف و شمس ، احمدرضا و حمید رضا و محمود رضا از دعوت شدگان بودند؛ اشرف در آن مجلس گفت : «صیغه شدن کوس و نقاره نمی‌خواهد ».

پس از صرف شام اعلیحضرت اجازه دادند که عاقد حاضر شود، عاقد حسن امامی، امام جمعه تهران بود، چند جمله‌ای را خواند … که پری در آن عالم مستی نفهمید و بعد راهش را کشید و رفت…

شاه در آن مجلس به پری گفت :«به کوری چشم فوزیه امشب می‌خواهم خود را در میان امواج گیسوان پروین غرق کنم … بعد به دست گره گیسوان مرا رها کرد و موهای انبوه من پریشان شد …. من هم که نیمه مست بودم دست به گردن او انداخته و …..

فردای آن روز پری و محمدرضا با هواپیما به بابلسر پرواز کردند، شاه هنگام سفر به این شهر از وی خواست که در بازگشت از سفر، تا دیر نشده این جنین را از بین ببرد، چرا که ترس شاه از اشرف بود، اگراشرف از جریان حاملگی بویی می‌برد تمام دنیا را خبردار می‌کرد، او نمی‌خواهد هیچ زنی در کنار شاه باشد … اشرف فکر می‌کرد که شاه ، پری را برای پر کردن اوقات تنهایی و در غیاب فوزیه به کاخ آورده است. شاه گفت : «چون ترا صیغه کرده‌ام، اشرف نمی‌توانست بر چسب هوسبازی و زن بارگی به من بزند … تو نگران نباش به محض اینکه وضع فوزیه روشن شود ازدواج‌ها رسمی خواهد شد . شاه گفت : ملکه‌ی کشوری سراغ داری که زیباتر از تو باشد ” پری به شاه قول داد که پس از بازگشت از بابلسر نسبت به سقط جنین اقدام خواهد کرد … شاه تبسمی کرد و گفت : ” قبلا سفارش این کار را به پروفسور عدل کرده‌ام و خود این کار را سر و سامان خواهد داد … به شاه گفتم یونایی موطلایی تو در خدمت توست … ”

پس از بازگشت از سفر ، فردوست به خانه پری در خیابان کاخ رفت و مأموریت داشت که وی را به نزد پروفسور عدل جهت عمل کورتاژ ببرد .

با این عمل ، پری سلامت جسمانی و روانی خود را از دست داد به قول خودش آثار و عواقب آن را هنوز که هنوز است تحمل می‌کند ، پس از عمل کورتاژ به دلیل عفونت اعضای داخلی تا لب مرگ پیش رفت و فردوست و ایادی پزشک مخصوص شاه و خود شاه به عیادت وی آمدند .

پری هنگام عیادت شاه از وی، به او گفت : ” ببین عدل شما با من چه کرده است ” شاه منظور پری را از این جمله دو پهلو فهمید و تبسمی کرد و دستان وی را گرفت و از جیب بغلش ، از درون یک جعبه شیشه‌ای کوچک ، انگشتری با نگین درشت یاقوت کبود بیرون آورد و در انگشتان وی کرد … و گفت : ” پروین سعی کن زود خوب شوی … یونایی زیبای من هستی … خانه قلبم سرد و تاریک است و بیا و گرمش کن …

پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحکم‌تر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده – عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود – بزم‌ها و میهمانی‌ها برقرار است و جام‌ها هم به سلامتی شاه و پری تهی می‌شد …

پری دیگر در صرف مشروبات الکلی حرفه‌ای شده بود … محمدرضا بعضی شب‌ها تریاک پهن می‌کند ؛ و پری نیز گاهی بستی می‌زند … آخرین هدیه شاه به پری یک انگشتر با نگین زمرد در شب تولدش بود .

شاه از اینکه پری در محافل و مهمانی‌ها گرم می‌گرفت ، ناراحت می‌شد و می‌گفت : ” بعضی‌ وقت‌ها می‌بینم تو در محافل و مهمانی‌ها گرم می‌گیری و آنها بر دستت بوسه‌ می‌زنند ؛ اگر روزی بدانم با کسی به جز من رابطه داشته‌ای زنده نخواهی ماند ، چشم و گوش‌های من ، کوچکترین حرکت تو را به من گزارش می‌کنند ، همان طور که از کار فوزیه با خبر شدم هم از کارهای تو با خبر خواهم شد .

پس از طلاق فوزیه

با رسمیت یافتن طلاق فوزیه در سال ۱۳۲۷ ، روزنه‌ی امیدی برای ازدواج پروین با شاه دوباره گشوده شد ، اما محمدرضا دو هفته‌ای پس از اعلام رسمی طلاق به گوشه انزوا خزید ، و زمان آن رسیده بود که پری با تمام قوا وارد میدان شود و به هر صورت جای فوزیه زن اول شاه را پر کند ، اما چه خیال عبثی بود . اولین ملاقات پس از دوره انزوا که پیش آمد ؛ شاه همچنان مغموم بود … شاه در حالت ناراحتی به پری گفت : ” اگر روزی به من خیانت کنی تو را خواهم کشت ” . شاه به پری گفت که فوزیه به وی خیانت کرده است .

به مروز زمان شاه نسبت به پروین بدبین شده بود و رفتار وی را زیر نظر داشت ، به طوری که با وجود این که مسافت بین خانه پری و شاه زیاد بود ، در یک شب تابستانی … مردی از دیوار خانه او پایین پرید ، شخص شاه بود ؛ اتاق وی را جستجو کرده و به حیاط بازگشت …
پری به شاه گفت : ” آیا صحیح است که شخص شاه از دیوار منزل کسی بالا برود؟”
شاه پاسخ داد : “به من گزارش داده بودند که مردی در خانه شماست.”
بعدها چندین بار شاه از طریق دیوار به خانه پری آمده و قصدش این بود که در کنار وی باشد : البته پری از این طریق آمدن شاه احساس شعف می‌کرد .

البته در بدبینی شاه نسبت به وی نباید از نقش اشرف غافل بود ؛ پروین در کتاب «تا سیاهی…» نقل می‌کند :
“در شبی من بیرون زیر آلاچیق کنار خواهرم خوابیدم ، یک دفعه از درون اتاق خوابم صدای انفجار نارنجک آمد ، من متقاعد شدم که اشرف قصد از بین بردن مرا دارد .”
اشرف در یک مهمانی سعی کرد از طریق قهوه پری را مسموم کند که این دومین سوء قصد به جان وی بود و پری تصمیم گرفت رابطه خود را با اشرف قطع کند. با دسیسه‌های اشرف کم کم شاه باور کرد که پری به وی خیانت می‌کند و شب‌هایی که با او نیست با دیگران سر می‌کند ، این گونه شد که زمینه اختلاف و درگیری بین شاه و پری پیش آمد .

روزی شاه به پروین گفت : ” پروین از من سیر شده‌ای و دلت برای مردان دیگر پر می‌کشد ” اشرف می‌گفت این دختر خوشگل است و باید بمیرد ، زیبایی شومی دارد .

به هر حال ارتباطات و مهمانی‌های پری با مردان دیگر و بوسیدن دست‌های وی به وسیله دیگران شاه را رنج می‌داد و باعث این اختلاف شد ؛ شاه حتی ایادی را نزد وی فرستاد تا از این اعمال دست بردارد ، پری با شیطنت زنانه سعی کرد توجه ایادی را به خود جلب کند و به حالت غش خود را به آغوش ایادی انداخت ، پری از ایادی خواست که حامی او باشد ؛ دوستی شاه و پری به روزهای پایانی آن رسیده است . وی از ایادی خواست گاه گاهی به عیادتش بیاید و گیلاسی با هم بنوشند .

شاه از پری قهر کرده بود ، به مدت دو ماهی نه تلفنی و نه حضوری ، ارتباطی با هم نداشتند. پری هم هیچ تلاشی برای تماس با وی نکرد ، برای اینکه می‌خواست شاه را اذیت کند ؛ مجالس شبانه بر پا بود و شب‌های پری در کنار دوستانش سپری شد . و تا سپیده‌دم بانگ نوشانوش بلند بود ؛ بساط قمار و تریاک نیز برقرار و پری هم شمع محفل دوستان بود .

مطب دکتر ایادی در خیابان کاخ ، نزدیک خانه پروین بود ، به بهانه عیادت به خانه وی رفت و آمد می‌کرد … ایادی پس از اظهار لطف و علاقه و عشق پری به خود ؛ با بی پروایی به خانه وی می‌آمد … و جواهراتی به وی داد … از وقتی که ایادی مبالغی به پری می‌داد ، مادرش از وی اظهار رضایت می‌کرد .

در این آشفته بازار قهر شاه و پری ، برادر محمدرضا ، غلامرضا ، پروین را به باغ دعوت کرد ، پری هم دعوت وی را اجابت کرد و به باغ رفت و درون اتاقی بزرگ … روی میز انواع اغذیه و اشربه به چشم می‌خورد … در نگاه غلامرضا تمنا موج می‌زد … پری به غلامرضا گفت اگر برادرت من و شما را در یک باغ و در یک اتاق ببیند چه خواهد کرد ؟ غلامرضا گفت : هیچ کاری نخواهد کرد . خوشحال هم خواهد شد ؛ به او گفتم : نه چنین نیست ، من و شما را خواهد کشت .

پری با وجود این که از قیافه‌ی غلامرضا و ایادی بدش می‌آمد ، اما به خاطر پول و موقعیت‌شان آن‌ها را در میان مشت‌های خود حفظ کرد .

پروین ماجرای فراهم شدن زمینه‌های ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود . سرانجام بر اثر تلاش‌های شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یکی از روزهای مهر ماه ۱۳۲۸ فردوست به خانه پری آمد . او ” پیک جدایی ” بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه که همه چیز بین شاه و پری تمام شده است . با شنیدن این خبر پری ، به این حقیقت پی برد که مأموریت این عروسک موطلایی به سر آمده و حال بایستی لال شود و چیزی از این رابطه و رفت و آمد به کاخ نگوید .

آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ که مادر پری دو کارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی کرد با بهترین آرایش در مراسم شرکت کند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد … شاه با دیدن پری اخمی کرد و تعجب می‌کند چه کسی او را دعوت کرده است …

سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشک مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.

پروین غفاری در شامگاه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ در سن ۸۳ سالگی در منزل خود در شهر نوشهر درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.
بیوگرافی آرام جعفری بیوگرافی پروین غفاری عکس همسر شاه فساد جنسي شاه همسر پروین غفاری همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

شمس پهلوی (خواهر محمدرضا شاه) ثروتمند بزرگ ایران +عکس همسرانش

شمس پهلوی (خواهر محمدرضا شاه) ثروتمند بزرگ ایران +عکس همسرانش

شمس “خدیجه” پهلوی Shams Pahlavi (متولد ۶ آبان ۱۲۹۶ – فوت ۱۰ اسفند ۱۳۷۴) دومین و بزرگ‌ترین فرزند رضا شاه پهلوی از ملکه تاج‌الملوک آیرملو و خواهر ارشد محمدرضا شاه پهلوی بود.

همسر مهرداد پهلبد همسر فریدون جم همسر شمس پهلوی همسر شاه کاخ مروارید دختر رضا شاه خواهر محمدرضا شاه Shams Pahlavi

او پس از سپری کردن تحصیلات رایج در آن زمان، با فریدون جم فرزند مدیرالملک جم (وزیر و نخست‌وزیر دوره قاجار و پهلوی) ازدواج کرد. لیکن پس از کناره‌گیری رضاشاه از سلطنت، از همسرش جدا شد و چندی بعد در سال ۱۳۲۲ با عزت‌الله مین‌باشیان که هنرمند بود آشنا شد و در سال ۱۳۲۴ در قاهره با او ازدواج کرد. همسر جدید او نام و نام خانوادگی خود را به مهرداد پهلبد تغییر داد. مهرداد پهلبد به پس از چندی در سال ۱۳۴۳ به وزارت فرهنگ و هنر منصوب گردید و به مدت ۱۵ سال یعنی تا زمان انقلاب ایران (۱۳۵۷) در این سمت باقی‌ماند.

همسر مهرداد پهلبد همسر فریدون جم همسر شمس پهلوی همسر شاه کاخ مروارید دختر رضا شاه خواهر محمدرضا شاه Shams Pahlavi

فریدون جم فرزند مدیرالملک جم

ثمره ازدواج شمس و عزت‌الله سه فرزند به نام‌های شهباز، شهیار و شهرآزاد پهلبد بود.

شمس و خانواده‌اش در شهریور ماه سال ۱۳۵۷ کشور را ترک کردند و چندی بعد در کشور ترینیداد و توباگو ساکن شدند.

 از دوران کودکی و نوجوانی او اطلاعات چندانی در دست نیست فقط در خاطرات اشرف پهلوی و بعضی از کتابهای منتشر شده در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین استنباط می‌شود که وی برخلاف خواهرش اشرف، علاقه چندانی به دخالت در امور سیاسی از خود نشان نمی‌داد و بیشتر به علائق شخصی و فردی خود می‌پرداخت و با ایفای نقش سنتی زنان که پرداختن به امور خانه‌داری و زندگی زناشویی بود.

همسر مهرداد پهلبد همسر فریدون جم همسر شمس پهلوی همسر شاه کاخ مروارید دختر رضا شاه خواهر محمدرضا شاه Shams Pahlavi

مهرداد پهلبد (سابقاً عزت‌الله مین‌باشیان)

احساس راحتی می‌کرد و تنها برای کسب وجهه اجتماعی ریاست جمعیت شیروخورشید سرخ را پذیرفت و تا ماههای آخر سلطنت پهلوی در اختیار او بود. همچنین از ریاست وی بر کانون بانوان ایران که در اردیبهشت سال ۱۳۱۴ توسط رضاشاه برای پیشبرد و اجرای اهداف خود درخصوص کشف حجاب ایجاد شده بود، می‌توان نام برد.

رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۵ تصمیم به ازدواج دختران خود شمس و اشرف پهلوی گرفت و اعلام نمود جوانان وابسته به خانواده‌های اشراف، مقامات مملکتی و صاحب منصبان کشور، خود را برای این کار کاندیدا نمایند. در میان داوطلبان متعدد، علی‌محمد قوام (فرزند ابراهیم قوام‌الملک شیرازی) و فریدون جم (فرزند محمود جم، نخست‌وزیر) به ترتیب برای شمس و اشرف درنظر گرفته شدند. این ازدواج اجباری فقط بنابه خواسته و تمایل رضاشاه و بدون اطلاع و نظر دخترانش انجام گرفت و فقط شمس به دلیل ارشدیتش خواهان ازدواج با فریدون جم شد که مورد موافقت شاه قرار گرفت و همسران دو خواهر با یکدیگر تعویض شدند.

کاخ مروارید

همسر مهرداد پهلبد همسر فریدون جم همسر شمس پهلوی همسر شاه کاخ مروارید دختر رضا شاه خواهر محمدرضا شاه Shams Pahlavi

او در کاخی در مهر شهر کرج به نام کاخ مرواریدزندگی می‌کرد. این کاخ یکی از نمونه‌های برتر هنر معماری در ایران است، و توسط موسسه رایت آمریکا ساخته شده است. شمس پهلوی در دربار به نام «مهر» مشهور بود. نام «مهرداد» برای شوهرش و نام «مهرشهر» در کرج از لقب او گرفته شده است.

همسر مهرداد پهلبد همسر فریدون جم همسر شمس پهلوی همسر شاه کاخ مروارید دختر رضا شاه خواهر محمدرضا شاه Shams Pahlavi

ریاست کانون بانوان ایران

وی ریاست کانون بانوان ایران را که در اردیبهشت سال ۱۳۱۴ توسط رضاشاه برای پیشبرد و اجرای اهداف خود درخصوص کشف حجاب ایجاد شده بود  برعهده داشت.

فعالیت اقتصادی شمس

خواستگاه طبقاتی و وضعیت مالی خانواده پهلوی قبل از کودتای ۱۲۹۹ باعث شد که به محض کسب قدرت به دنبال جمع‌ ‍ ‌آوری مال و ثروت باشند. این میل که در عصر رضاشاه با غصب املاک و اموال مردم صورت گرفت، پس از شهریور ۱۳۲۰ و ورود نیروهای بیگانه که منجر به استعفای رضاشاه و ترک ایران شد، به امور اقتصادی و تجمع ثروت مبدل گشت. در این بین خواهر بزرگ شاه، شمس پهلوی فعالیت چشمگیری نمود.

مهم‌ترین اقدام شمس در دربار برادرش، انتخاب ثریا اسفندیاری به عنوان دومین همسر محمدرضاشاه بود. شمس پهلوی علاوه بر ریاست جمعیت شیر و خورشید، ریاست بنیاد نیکوکاری شمس را نیز که خود بنا نهاده بود، بر عهده داشت

 اولین اقدام او تجارت الماس بود که در زمان حضور او در افریقای جنوبی (زمان تبعید پدرش) انجام شد. بدین ترتیب که الماس و سنگهای قیمتی مرغوب در افریقای جنوبی شناسایی شده و با قیمت ارزان خریداری می‌گشت و سپس با واسطه به ایران ارسال می‌شد تا به چندین برابر به فروش برسد. اسناد زیادی درباره تجارت الماس در سال ۱۳۲۰ در آرشیو مۆسسه مطالعات تاریخ معاصر موجود است. ۱ از این اسناد برمی‌آید که رضاشاه نیز خود با این اقدام دخترش موافق بوده. و حتی در نامه‌‌ای که برای شمس نوشت قول داد که الماس درخواستی او را توسط اشرف به دست او برساند.۲)

اما پس از فوت رضاشاه دست شمس از افریقای جنوبی کوتاه شد و شرایط آن روزگار کشور زمینه را برای انجام امور اقتصادی مهیا نمی‌کرد.

همسر مهرداد پهلبد همسر فریدون جم همسر شمس پهلوی همسر شاه کاخ مروارید دختر رضا شاه خواهر محمدرضا شاه Shams Pahlavi

این رویه تا زمان دولت مصدق ادامه داشت. دکتر مصدق به دلیل صرفه‌جویی در امور اقتصادی دست خاندان شاهی را از کلیه امور برید و به جهت دخالتهای بی دلیل اشرف و ملکه مادر در سیاست آن دو را به اروپا تبعید کرد. دوران تبعید آنان با کمبودهای مالی بسیار سپری شد.

اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با وساطت امریکاییان در ایران صورت گرفت شمس، اشرف و ملکه مادر به ایران بازگشتند. از این زمان به بعد شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران تغییر نمود.

در این زمان شمس نیز وارد عرصه اقتصاد شد و با به ارث بردن املاک وسیع در غرب تهران و مهرشهر کرج صاحب ثروت عظیمی گشت.

از سرمایه‌گذاریهای اقتصادی فراوان شمس می‌‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱٫ تصفیه شکر اهواز ۲٫ لبنیات پاک ۳٫ قند دزفول ۴٫ باغداری گل چشمه ۵٫ سازمان زراعی مهرشهر ۶٫ سردخانه‌های مختلف با ظرفیتهای مختلف در مهرشهر و گرگان ۷٫ شرکت مهر ساختمان ۸٫ شرکت آلوم پارس ۹٫ شرکت دامداری ایران و اسکانیش ۱۰٫ شرکت آب میوه و مربا ۱۱٫ شرکت دامپروری. ۳ علاوه بر آن قسمتی از درآمد او صرف تأسیس رستوران، پمپ بنزین و سوپرمارکت ‌شد. وی دارای ویلاها و کاخهای متعددی در سراسر جهان بود. مانند ویلای واشنگتن، ویلای پاریس، ویلای کالیفرنیا ،…و قصر مروارید، کاخ نوبهار و کاخ مهرشهر.

هزینه زندگی شمس برطبق اسنادی که پس از انقلاب اسلامی منتشر شد شامل :

ــ سال ۱۳۴۹ پانزده میلیون تومان، ۱۳۵۰ بالغ بر ۲۰ میلیون تومان و در سال ۱۳۵۱ معادل ۲۵ میلیون تومان بوده است و البته این جدای حسابهای کلان بانکهای خارج از کشور و هزینه کاخها و ویلاهای او بوده است. ۴ وی در اواخر عصر پهلوی یکی از سرمایه‌داران بزرگ ایران به حساب می‌آمد.

شمس در منطقه مهردشت کرج، دست به ساخت و ساز وسیعی زد و مهرشهر را در آن ناحیه ساخت. او در آن منطقه کاخ مجللی برای خود بنا کرد که مجموعه‌ای از چندین کاخ کوچک و بزرگ است

اقدامات شمس

مهم‌ترین اقدام شمس در دربار برادرش، انتخاب ثریا اسفندیاری به عنوان دومین همسر محمدرضاشاه بود. شمس پهلوی علاوه بر ریاست جمعیت شیر و خورشید، ریاست بنیاد نیکوکاری شمس را نیز که خود بنا نهاده بود، بر عهده داشت.

در اسناد سفارت امریکا که در سال ۱۳۵۸ ش به دست آمد، از او به عنوان یکی از اعضای خاندان سلطنتی که منافع فراوانی در تجارت دارد، یاد شده بود. او حبیب ثابت‌ پاسال، تاجر و سرمایه‌دار بهایی را به عنوان کارگزار خود در امر تجارت برگزیده بود. شمس از نظر سیاسی، اهمیتی در خاندان پهلوی نداشت.

شمس در منطقه مهردشت کرج، دست به ساخت و ساز وسیعی زد و مهرشهر را در آن ناحیه ساخت. او در آن منطقه کاخ مجللی برای خود بنا کرد که مجموعه‌ای از چندین کاخ کوچک و بزرگ است.

شمس در اوایل دهه ۱۳۳۰ ش به دین مسیحیت گروید و خود و خانواده‌اش به آیین کاتولیک در‌آمدند. این اتفاق، دربار محمدرضاشاه را به وحشت انداخت تا مبادا خبر آن به میان مردم درز کند. شمس گذشته از این، در محل اقامتش، محراب و کلیسایی نیز برای عبادت بنا کرده بود.

شمس پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با مقادیر هنگفتی طلا و جواهر از ایران گریخت و به کالیفرنیا رفت. زمانی که محمدرضاشاه دوران آوارگی خود را در مکزیک می‌گذراند، سه تن از فرزندانش (فرحناز، علیرضا و لیلا) را نزد شمس به کالیفرنیا فرستاد و قرار بود خود نیز به ویلای شمس واقع در آکاپولکو نقل مکان کند. در آن زمان گفته می‌شد که شمس این ویلا را به مبلغ چهار میلیون دلار خریداری کرده است. او به غیر از این ویلا، قصرهای دیگری در بورلی‌هیلز،‌ لوس‌آنجلس و لاس‌وگاس امریکا برای خود خریداری کرده بود.

احمدعلی مسعود انصاری از بستگان فرح دیبا، همسر محمدرضاشاه، در کتاب «پس از سقوط» درباره شمس می‌نویسد: «شمس پس از خروج از ایران از وضع مالی‌اش گلایه داشت. هرچند این گلایه‌های مالی عادت دیرینه او بود. به هر حال، شمس پیش مادر رفته و از نداری گلایه کرده بود. ملکه مادر هم مقداری جواهر به او داده بود. زمانی که شاه در باهاماس بود، شمس جواهرات را نزد برادر آورده،‌ به مبلغ ده‌ میلیون دلار فروخته بود. شاه هم هفت میلیون دلار به او نقد داد و سه میلیون دلار بقیه را به فروش جواهرات حواله کرد.» این سه میلیون دلار، بعدها پس از مرگ شاه سبب اختلاف میان شمس و فرح شد که کار به دادگاه کشید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اموال و داراییهای به جای مانده از شمس توسط دادگاه انقلاب اسلامی به نفع مستضعفین مصادره شد.

شمس پهلوی سرانجام در اسفند ۱۳۷۴ بر اثر بیماری سرطان در سانتا باربارا واقع در جنوب کالیفرنیا مرد.

در سال ۱۳۸۶ نوه دختری شمس پهلوی خواهر شاه معدوم، در نظر دارد کاخ حلزونی مروارید را به عنوان یک ملک شخصی، بازپس گیرد.

به گزارش”مبارزین” ، وی که هم اینک به ایران سفر کرده است، با گرفتن وکیل از طریق دستگاه قضایی، قصد تصاحب دوباره کاخ مادربزرگ خود در مهرشهر کرج را دارد. این کاخ پس از پیروزی انقلاب، به عنوان موزه تحت مدیریت ببیاد مستضعفان و جانبازان اداره می شد.

کاخ مروارید پس از آن به یک نهاد انقلابی واگذار شد که بخشی از آن به شهربازی تبدیل شده است اما کاخ موزه، دیگر پذیرای بازدیدکنندگان نشد.

فرآوری : طاهره رشیدی

 

Shams Pahlavi خواهر محمدرضا شاه دختر رضا شاه کاخ مروارید همسر شاه همسر شمس پهلوی همسر فریدون جم همسر مهرداد پهلبد


ادامه مطلب ...

ارنست پرون ،دوست همجنس باز محمدرضا شاه + عکس

ارنست پرون ،دوست همجنس باز محمدرضا شاه + عکس

رضا شاه می‌خواست فرزندش به روش غربیان بار بیاید؛ از این رو مدرسه له­روزه را در سوئیس (که کشوری بی‌طرف بود) برگزیده بود تا احتمال بروز مخاطرات سیاسی ناشی از تحصیل ولی­عهدش را در یکی از کشورهای درگیر مسائل سیاسی ایران به کم‌ترین مقدار کاهش دهد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه عکس همجنس‌بازها عکس ثریا اسفندیاری بیوگرافی محمد پوركیان بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی ارنست پرون Ernest Perron
شاه در زمان تحصیل خود در سوئیس با جوانی سوئیسی به نام ارنست پرون Ernest Perron آشنا شد؛ پرون، یک باغبان‌زاده سویسی بود که در کالج «روزی» درس می‌خواند.  ارنست پرون، هنگامی که محمدرضا، در کالج «روزی» در سویس تحصیل می‌کرد، با او دوست شد و محمدرضا، او را با خود به تهران آورد و در دربار ایران کارش بالا گرفت و دوست صمیمی و محرم راز شاه شد.
پرون هیچگاه مسئولیت رسمی در دربار نداشت؛ ولی همه درباریان، حتی خواهران و برادران شاه از او حساب می‌بردند. پرون حتی در زندگی خصوصی شاه و همسرش مداخله داشت. پرون در طلاق شاه و فوزیه نیز نقش اساسی داشته‌است. اشرف پهلوی در خاطرات خود، به نقش پرون در برهم زدن رابطه وی با هوشنگ تیمورتاش به دستور برادرش اشاره کرده است.
یکی از وظایف پرون، انجام ماموریت‌های خصوصی برای شاه بوده‌است؛  به گونه ای که همسر شاه ارنست پرون را با نفوذترین فرد دربار که با او مواجه شده نام برده است؛ اهالی تهران او را «راسپوتین» ‌ایران لقب داده بودند. پرون در میان اطرافیان شاه، نفوذ فراوانی داشت. در کودتای نافرجام ۲۵ مرداد ۳۲ ارنست پرون، رابط شاه و سفیران انگلستان و آمریکا بود … ارنست پرون، با نام مستعار «حلقه گل سرخ» از طریق یکی از جاسوسان انگلیسی در ایران، ترتیب ملاقات کرمیت روزولت را با شاه فراهم ساخت. پرون صبح روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، خبر شکست کودتا را از تهران به کلاردشت به اطلاع شاه رساند و همان روز نیز دستگیر شد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه عکس همجنس‌بازها عکس ثریا اسفندیاری بیوگرافی محمد پوركیان بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی ارنست پرون Ernest Perron

ارنست پرون و دکتر صدری در یک مهمانی

ثریا اسفندیاری بختیاری همسر دوم شاه، چنین تصویری از سالهای آخر اقامت پرون در دربار و کاخ شاه ارائه می‌دهد: «ارنست پرون زشت و نامطبوع است. چشمهایش نفرت انگیز است … همجنس باز است … مزدور است … نادرست… ت. ماکیاول صفت … شیطان صفت … رمال … غیبگو …» ثریا در این کتاب عنوان نمود که پرون و شاه هر روز صبح یکدیگر را در اتاق شاه ملاقات می‌کنند و پرون در این ملاقات‌ها به دسیسه چینی علیه دشمنانش می‌پردازد.
اندکی پیش از انقلاب (مرداد ۵۷) کتابی تحت عنوان «پرون، شوهر اعلیحضرت آریامهر» به قلم محمد پورکیان منتشر شد که غوغایی در محافل روشنفکری به راه انداخت.
شاه در سال ۱۳۴۰، پرون را که بعلت سانحه‌ای لنگ شده بود و به بیماری قلبی نیز مبتلا بود، برای درمان به سویس فرستاد. وی در سن ۶۳ سالگی دور از کشورش سوئیس و دور از ایران، در بیمارستان درگذشت و اسرار زیادی را با خود بگور برد. امروزه عملاً از میان دیگر کسانی که ممکن است به جنبه‌های دیگر زندگی ارنست پرون واقف باشند، کسی زنده نمانده‌است. شاه نیز در هیچیک از کتاب‌های خاطراتش، نامی از پرون نبرد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه عکس همجنس‌بازها عکس ثریا اسفندیاری بیوگرافی محمد پوركیان بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی ارنست پرون Ernest Perron
فردوست می گوید: من یک مَردم! احساس مردانه من می گوید غم اعلی حضرت از مرگ پرون عادی و در حد یک دوست نبوده! من حس می کردم عاشقی، معشوق خویش را از دست داده است!

 

همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه عکس همجنس‌بازها عکس ثریا اسفندیاری بیوگرافی محمد پوركیان بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی ارنست پرون Ernest Perron

محمدرضا پهلوی به اتفاق ارنست پرون و جعفر شفقت در حال اسکی روی برف در اوایل سلطنت

همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه عکس همجنس‌بازها عکس ثریا اسفندیاری بیوگرافی محمد پوركیان بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی ارنست پرون Ernest Perron

ارنست پرون و گروهی از ماسونهای بلند پایه ایرانی و فرانسوی

 

Ernest Perron بیوگرافی ارنست پرون بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی محمد پوركیان عکس ثریا اسفندیاری عکس همجنس‌بازها عکس همسر شاه همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...