مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

عکس دیده نشده از شهناز پهلوی دختر محمدرضا و فوزیه

عکس دیده نشده از شهناز پهلوی دختر محمدرضا و فوزیه

عکسی از شهناز پهلوی، اولین فرزند محمدرضا شاه از همسر اولش، فوزیه که «تاریخ ایرانی» برای اولین بار منتشر می‌کند.
شهناز پهلوی Shahnaz Pahlavi متولد سال ۱۳۱۹ است. اولین فرزند محمدرضا پهلوی و تنها فرزند فوزیه از محمدرضا پهلوی است.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر محمدرضا پهلوی همسر شهناز پهلوی همسر خسرو جهانبانی دختر محمدرضا شاه بیوگرافی شهناز پهلوی بیوگرافی اردشیر زاهدی Shahnaz Pahlavi

وی، نوه دختری ملک فواد اول پادشاه پیشین مصر و رضاشاه است. دو پدر بزرگ وی پادشاهان ایران و مصر بودند. هم‌چنین ملک فاروق دایی وی، آخرین پادشاه مصر بود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر محمدرضا پهلوی همسر شهناز پهلوی همسر خسرو جهانبانی دختر محمدرضا شاه بیوگرافی شهناز پهلوی بیوگرافی اردشیر زاهدی Shahnaz Pahlavi

او با اردشیر زاهدی و پس از وی با خسرو جهانبانی ازدواج کرد.

وی در سال ۱۳۳۶ با اردشیر زاهدی ازدواج کرد و صاحب دختری به نام مهناز زاهدی شد. این ازدواج بعد از ۷ سال به جدایی انجامید.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر محمدرضا پهلوی همسر شهناز پهلوی همسر خسرو جهانبانی دختر محمدرضا شاه بیوگرافی شهناز پهلوی بیوگرافی اردشیر زاهدی Shahnaz Pahlavi

دوران خوش شهناز پهلوی زود سپری شد؛ چرا که او هم مثل مادرش نتوانست هرزه گی‌های شوهرش را تحمل کند و در سال ۱۳۴۳ بعد از مرگ سرلشکر فضل الله زاهدی به زندگی مشترک هفت ساله اش با اردشیر زاهدی پایان داد، اسناد ساواک این جدایی را چنین گزارش می‌دهد: موضوع جدایی بین والاحضرت شهناز پهلوی و آقای اردشیر زاهدی مورد گفتگو در بین طبقات مختلف مردم قرار دارد. در هر طبقه‌ای از طبقات مختلف از نجابت و حسن خلق والاحضرت شهناز بحث و گفتگو می‌کنند و عقیده و افکار عمومی بر این است که عیاشی‌های آقای اردشیر زاهدی که نتوانسته است خود را لایق همسری دختر شاهنشاه نشان دهد عامل اصلی این جدایی بوده‌است و روی این اصل ارزش و احترام اردشیر زاهدی حتی در بین دوستان او از بین رفته است.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر محمدرضا پهلوی همسر شهناز پهلوی همسر خسرو جهانبانی دختر محمدرضا شاه بیوگرافی شهناز پهلوی بیوگرافی اردشیر زاهدی Shahnaz Pahlavi

آشنایی با خسرو جهانبانی: پس از جدایی از اردشیر زاهدی‌، مدتها شایعه ازدواج شهناز با محمود زنگنه مطرح بود، و حتی با او نامزد کرد و مدتی باهم رفت و آمد داشتند؛ ولی ناگهان او را رها کرد و به سوئیس رفت و در آنجا با جوان معتاد و بی بندوباری به اسم خسرو جهانبانی که در رشته نقاشی مشغول تحصیل بود، دلبستگی پیدا کرد.
مخالفت شاه: محمدرضا شاه با این ازدواج کاملا مخالف بود؛ اما مخالفت های او کاری از پیش نبرد و شهناز بیشتر پافشاری می‌کرد. علم وزیر دربار شاهنشاهی راه مدارا با شهناز را پیش گرفت؛ اما بعدها متوجه شد که خسرو “ال.اس.دی” که نوعی ماده مخدر است، مصرف می‌کند، حتی خود شهناز نیز از این ماده مخدر استفاده میکرد. شاه از این خبر بر آشفت و برای اینکه مانع دیدار خسرو و شهناز شود، دستور داد او را به خدمت سربازی ببرند تا بین او و شهناز فاصله بیفتد.
ازدواج: در این مدت رفتار شاه با دخترش به کل تغییر کرده بود و شهناز مایه آزار شاه شده بود؛ اما هرگز از حرف خود عقب نشینی نکرد و شاه که دید تمام سنگ‌هایش به سنگ خورده در نهایت با ازدواج آنها موافقت کرد، به شرطی که دست از کارهای درویش گانه خود بردارند و در ژنو زندگی کنند و جایی نروند. آنها بعد از ازدواج، در خارج از ایران زندگی کردند و حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های فوزیه و کیخسرو است.

شهناز پهلوی که پس از انقلاب ساکن سوئیس شد، در آذر سال ۹۲ از دولت قاهره، تابعیت مصری گرفت. پس از طلاق پدر و مادرش، نام میدان «فوزیه» در تهران به «شهناز» تغییر کرد.

Shahnaz Pahlavi بیوگرافی اردشیر زاهدی بیوگرافی شهناز پهلوی دختر محمدرضا شاه همسر خسرو جهانبانی همسر شهناز پهلوی همسر محمدرضا پهلوی همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

عشق محمدرضا شاه به زیباترین شاهزاده قاجار +عکس

عشق محمدرضا شاه به زیباترین شاهزاده قاجار +عکس

زیباترین شاهزاده قاجار که محمدرضا شاه عاشقش بود را در عکس های زیر مشاهده می کنید.
 «ایراندخت» (۱۹۱۶-۱۹۸۴) ، دختر همسر اول احمد شاه زنی بسیار زیبا و مورد توجه بود. مادرش بدرالملوک والا از زنان مقتدر و بسیار زیبا بود. یکی از کسانی که تمایل به ازدواج با ایراندخت داشت، محمد رضا پهلوی بود.

محمدرضا پهلوی هم زمانی که در سوئیس بود ایراندخت را می بیند و سخت دلباخته او می شود. زمانی که به ایران بر میگردد با پدر خود رضاشاه، ازدواج با ایراندخت را مطرح می کند اما با او مخالفت می شود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر احمد شاه شاهزاده زیبا دختر احمد شاه ایراندخت قاجار

احمدشاه در سن ۱۷ سالگی (یک سال پیش از تاج‌گذاری) با «بدرالملوک والا» دختر ظهیرالسلطان والا (نوادهٔ عباس‌میرزا)، پیمان زناشویی بست. این ازدواج توسط مادر احمدشاه ترتیب داده شده بود. عروس در آن هنگام ۱۲ ساله بود و در تنها مدرسهٔ دخترانهٔ تهران درس می‌خواند. مراسم عقد با تشریفات مفصلی انجام شد و حاصل این ازدواج دختر بزرگ احمدشاه، ایراندخت بود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر احمد شاه شاهزاده زیبا دختر احمد شاه ایراندخت قاجار

گفته می‌شود بدرالملوک بسیار زیبا بود و احمدشاه به او علاقهٔ بسیار داشت. اغلب او را به تالار آیینه کاخ گلستان می‌برد و به انعکاس عکس او در آینه‌ها می‌نگریست و می‌گفت:«در این‌جا من فقط یک بدری ندارم، بلکه هزاران بدری دارم».

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر احمد شاه شاهزاده زیبا دختر احمد شاه ایراندخت قاجار

ایراندخت قاجار دختر احمد شاه شاهزاده زیبا همسر احمد شاه همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

رز رضوی ازدواجش با محمدرضا شریفی نیا را تکذیب کرد + عکس

رز رضوی ازدواجش با محمدرضا شریفی نیا را تکذیب کرد + عکس

رز رضوی roz razavi بازیگر سینما، تلویزیون در ۲۱ آبان ۱۳۶۱ در تهران متولد شد.

مترجم زبان اسپانیایی است و چند کتاب هم ترجمه کرده که هنوز فرصت چاپشان را پیدا نکرده ، سالهاست که دوست صمیمی مهراوه شریفی نیاست و معتقد است خیلی چیزها را از او یاد گرفته است.

همسر محمدرضا شریفی نیا همسر رز رضوی همسر بازیگران بیوگرافی رز رضوی ازدواج رز رضوی
تا قبل از فیلم ملودی به کلاس بازیگری نرفته اما بعد از آن یک دوره کلاسهای آقای سمندریان را گذرانده است. از مجموعه آثار او می توان به سریالهای مختارنامه، کلاه پهلوی، ملکوت، تبریز در مه و فیلم های بیداری رویاها ، ملودی و دعوت اشاره کرد.
همسر محمدرضا شریفی نیا همسر رز رضوی همسر بازیگران بیوگرافی رز رضوی ازدواج رز رضوی

 عکس های جدید رز رضوی

همسر محمدرضا شریفی نیا همسر رز رضوی همسر بازیگران بیوگرافی رز رضوی ازدواج رز رضوی

رز رضوی با انتشار متن زیر در صفحه شخصی اش خبر ازدواجش را تکذیب کرد.

همسر محمدرضا شریفی نیا همسر رز رضوی همسر بازیگران بیوگرافی رز رضوی ازدواج رز رضوی

 عکس های جدید بازیگران

همسر محمدرضا شریفی نیا همسر رز رضوی همسر بازیگران بیوگرافی رز رضوی ازدواج رز رضوی

رز رضوی سالهاست که با مهراوه شریفی نیا دوستی صمیمانه ای دارد و معتقد است که چیزهای زیادی از وی یاد گرفته است.رضوی  تا قبل از یازی در فیلم ملودی به کلاس بازیگری نرفته بود اما بعد از آن یک دوره کلاسهای آقای سمندریان را گذراند ،از مجموعه فعالیتهای او عبارتند از: سریالهای مختارنامه ، کلاه پهلوی ، ملکوت ، تبریز در مه و..و فیلم های بیداری رویاها، ملودی و دعو,اخراجیهای ۳ و…

ازدواج رز رضوی بیوگرافی رز رضوی همسر بازیگران همسر رز رضوی همسر محمدرضا شریفی نیا


ادامه مطلب ...

همسران محمدرضا پهلوی در سریال «معمای شاه» + عکس

همسران محمدرضا پهلوی در سریال «معمای شاه» + عکس

چهار بازیگر ایفاگر نقش همسر و معشوقه محمدرضا شاه هستند.

«معمای شاه» تاریخ زندگی محمدرضا شاه را از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۴ و از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۹ بیان می‌کند و به بازگشت وی از سوئیس تا مرگ او در سال ۱۳۵۹ در ۴۵ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای می‌پردازد.
این سریال در سه فاز ساخته شده و در آن سه بازیگر زن ایرانی نقش همسران محمدرضا پهلوی  را بازی کرده‌اند.
حدیث فولادوند در سریال معمای شاه ایفاگر نقش فوزیه همسر اول شاه است وی در این خصوص  در گفتگو با خبرگزاری میزان درباره فعالیت های جدیدش در عرصه بازیگری گفت: در سریال” معمای شاه ” به کارگردانی محمد رضا ورزی در نقش “فوزیه” همسر اول محمدرضا پهلوی بازی می کنم.
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
این بازیگر درباره ویژگی بازی در نقش های تاریخی تاکید کرد: به حضور و بازی در نقش های تاریخی علاقه دارم و می توان با حضور در این نوع آثار واکاوی و کنکاشی در تاریخ داشت.
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
وی درباره چالش ها یا مصائب ایفای این کاراکتر ادامه داد: برای ایفای نقش “فوزیه” ملکه عرب زبان دربار پهلوی دوم چون به جز چند دقیقه فیلم، سند تصویری دیگری وجود نداشت برای رسیدن به نقش و ایفای کاراکتر به گونه ای واقعی، نیاز به مطالعات فراوان داشتم.
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
فولادوند ادامه داد: سعی کردم در میان منابع تاریخی درباره این شخصیت تحقیق کنم و در کنار خواندن کتاب های تاریخی به فیلم نامه سریال هم رجوع کردم و در نهایت کوشیدم با ترکیبی از هر دو نقش را بیافرینم.
مهراوه شریفی نیا در سریال معمای شاه در نقش «ثریا» همسر دوم محمدرضا شاه جلوی دوربین رفته است.
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
ساغر عزیزی نقش فرح پهلوی در سریال معمای شاه را ایفا کرده است و آن را سخت ترین و حساس ترین نقش زندگی خود می داند.
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
او درباره نحوه حضور خود در این مجموعه گفت: من پیش از این در دو سریال سال های مشروطه و تبریز در مه با ورزی همکاری داشتم و جنس کار وی  را به خوبی می شناسم. یکی از روزهای تصویربرداری تبریز در مه با وجود اینکه آن روز بازی نداشتم برای دیدن دوستان سرصحنه حاضر شدم و چون یک پالتوپوست قهوه ای بر تن داشتم کارگردان به همراه همکارانی که در صحنه حضور داشتند متفق القول اعلام کردند که من با این فیزیک و نوع پوشش شباهت زیادی با فرح دیبا دارم و بعدها محمدرضا ورزی عنوان کرد که در حال نگارش مجموعه ای است و من را برای نقش همسر محمدرضا پهلوی مناسب می داند و پیشنهاد داد که کتاب “دخترم فرح” را مطالعه کنم.
در معمای شاه نقش خاصی را بازی می کنم 
آرام جعفری بازیگر تئاتر و تلویزیون در گفت و گو با خبرنگار تلویزیون خبرگزاری میزان در خصوص سریال «معمای شاه» گفت: من یکی از نقش های خاص سریال معمای شاه با نام  پروین غفاری ،به عنوان  اولین معشوقه محمدرضا پهلوی ملعون را ایفا می کنم.
وی افزود: این نقش با وجود کوتاه بودن خاص بود زیرا بسیاری از افراد این شخصیت تاریخی را نمی شناسند و ایفای آن سختی های خاص خود را داشت این را هم باید بگویم که این نقش تنها ۵ قسمت در این سریال حضور دارد.
وی ادامه داد: من پیش از این در سریال تاریخی«خانه ای درتاریکی» به کارگردانی «سعید سطانی» به ایفانی نقش پرداختم اما «معمای شاه» متفاوت از آن بود زیرا کاربا ورزی را دوست داشتم و باید بگویم که این کارگردان هر بخش از تاریخ را که می خواست بسازد به طور کامل به آن آگاه بود و با تمام دانایی خود سراغ کارها می رفت.
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
همسر مهراوه شریفی نیا همسر محمدرضا شاه پهلوی عکس همسر شاه سریال معمای شاه بیوگرافی ساغر عزیزی بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی آرام جعفری بازیگران معمای شاه
بازیگران معمای شاه بیوگرافی آرام جعفری بیوگرافی ثریا اسفندیاری بیوگرافی ساغر عزیزی سریال معمای شاه عکس همسر شاه همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر مهراوه شریفی نیا


ادامه مطلب ...

بازیگر زن هندی: نمی توانم به محمدرضا گلزار دست بزنم! + عکس

بازیگر زن هندی: نمی توانم به محمدرضا گلزار دست بزنم! + عکس

دیا میرزا مقابل ستاره سینمای ایران محمدرضا گلزار نقش آفرینی می کند که میرزا او را خوش برخورد، بانزاکت و خاکی توصیف می کند. گلزار طرفداران بی شماری در ایران دارد.

 همسر محمدرضا گلزار عکس سلام بمبئی عکس دیا میرزا بیوگرافی محمدرضا گلزار بیوگرافی دیا میرزا بازیگران سلام بمبئی اینستاگرام محمدرضا گلزار
سلام بمبئی تولید مشترک هند و ایران و به کارگردانی  قربان  محمدپور در شهر مومبایی در حال فیلمبرداری است.

 پس از پیش تولید طولانی سرانجام مشخص شد دیا میرزا مقابل محمدرضا گلزار و بنیامین نقش آفرینی خواهد کرد. دیا میرزا-مدل ،بازیگر و تهیه کننده ی سینمای هند با عنوان «میس اشیا پاسیفیک » در سال ۲۰۰۰ که مسابقه انتخاب دختر شایسته بود وارد سینمای هند شد. دیا میرزا بازیگر بی حاشیه سینمای هند سال گذشته ازدواج کرد و بیشتر وقتش را به کمپانی تولید فیلم خود معطوف کرد که همراه همسرش آن را اداره می کند.
در واقع سلام بمبئی سبب شد که دیا میرزا پس از مدت ها دوری مقابل دوربین سینما بپذیرد در فیلمی نقش آفرینی کند.

همسر محمدرضا گلزار عکس سلام بمبئی عکس دیا میرزا بیوگرافی محمدرضا گلزار بیوگرافی دیا میرزا بازیگران سلام بمبئی اینستاگرام محمدرضا گلزار

آخرین فیلم هندی دیا میرزا Love Breakups Zindagi (عشق زندگی را فرو می پاشد) ساخته ساهیل سانگا محصول ۲۰۱۱ است. او یک سال بعد در فیلم بنگالی Paanch Adhyay نقش آفرینی کرد. پس از آن دیا میرزا مشغول تهیه دومین فیلم کمپانی خود جاگو جاسوس با نقش آفرینی ویدیابالان شد . دیا میرزا می گوید:« زمانی که فیلمنامه سومین تولید کمپانی آماده شد به مدیر برنامه های ام گفتم که من از پیشنهادهای بازیگری استقبال می کنم.»
یک هفته بعد دکتر علی ایرانی جراح مشهور شاهرخ خان با دیا میرزا تماس می گیرد. به او می گوید که یک فیلمساز ایرانی قربان محمد پور همراه تهیه کننده جواد نوروز بیگی که تهیه آواز گنجشک های مجید مجیدی را بر عهده داشته دنبال بازیگر برای پروژه مشترک ایران و هند می گردند.
گفتنی است که مجید مجیدی در هند محبوب و پرطرفدار است.
دیا میرزا می خواهد فیلمنامه را مطالعه کند. فیلمنامه را می خواند و داستان دو دانشجوی پزشکی از دو نقطه مختلف دنیا که عاشق هم می شوند را می پسندد:
«آنها فیلمسازان صادقی هستند که داستان های مناسبی درباره فرهنگی تعریف می کنند که ما با آن آشنایی نداریم. سال گذشته تولید سلام بمبئی را شروع کردیم.اما ژانویه توانستند گروه بیایند. فیلمبرداری جذاب است چون گروه تولید از بمبئی، لس انجلس و فرانسه هستند. »
دیا میرزا در ادامه می پذیرد که پس از یک سال مقابل دوربین رفتن برای او نگرانی داشت. اما نخستین نما یک سکانس عاطفی ساده بود که خیلی خوب فیلمبرداری اش پیش رفت.
به هر حال فیلمبرداری سلام بمبئی با یک فیلم بالیوودی تفاوت دارد که بخاطر قواعد حاکم بر نظام سینمایی ایران است.
میرزا می گوید: «زنان باید حجاب داشته باشند. و در حالی که ابراز احساسات در فیلم های هندی به شکل فیزیکی مرسوم است اما در این فیلم من نمی توانم به بازیگر مقابلم دست بزنم. این مسایل را در فیلم داریم.»
دیالوگ های دیا میرزا به زبان هندی و انگلیسی است او در دوران فیلمبرداری ۳۰-۴۵ روزه در هند کمی فارسی هم یاد می گیرد  تا حرف بزند.
«قربان محمد پور کسی بود که واقعا می خواست در فیلم بازی کنم. او من را در فیلم های «می خواهم در قلبت بمانم»( Rehnaa Hai Terre Dil Mein) ، Tumko Na Bhool Paayenge و عشق زندگی را فرو می پاشد دوست داشت. محمد پور انگلیسی نمی داند و از طریق مترجم حرف هایش را منتقل می کند. برخی از عوامل گروه هم همینطور.زبان مانع نیست اما دانستن زبان انگلیسی کار را آسان تر خواهد کرد.»
دیا میرزا مقابل ستاره سینمای ایران محمدرضا گلزار نقش آفرینی می کند که میرزا او را خوش برخورد ،بانزاکت و خاکی توصیف می کند. گلزار طرفداران بی شماری در ایران دارد.
میرزا می گوید: «از زمانی که خبر فیلم منتشر شده طرفداران او تایم لاین صفحه اینستاگرام من را پر از کامنت وعکس های دونفری ما کردند.»
دیا میرزا در دو فیلم بین المللی نقش آفرینی می کند که قرار است نمایش گسترده داشته باشند و در جشنواره ها به نمایش درآیند و می گویدکه نمی تواند جزئیات را برملا کند.
«من نمی توانم جزئیات را بگویم اما هردوفیلم داستان های اجتماعی دارند و با تماشاگران مختلف دنیا می توانند ارتباط برقرار کنند.»

اینستاگرام محمدرضا گلزار بازیگران سلام بمبئی بیوگرافی دیا میرزا بیوگرافی محمدرضا گلزار عکس دیا میرزا عکس سلام بمبئی همسر محمدرضا گلزار


ادامه مطلب ...

پری غفاری معشوقه زیبای محمدرضا شاه + عکس

پری غفاری معشوقه زیبای محمدرضا شاه + عکس

پس از سقط جنین ، رابطه پری غفاری و محمدرضا شاه مستحکم‌تر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده – عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود – بزم‌ها و میهمانی‌ها برقرار است و جام‌ها هم به سلامتی شاه و پری تهی می‌شد …
روزهای جدایی محمدرضا از همسر نخستین‌اش، «فوزیه» روزهایی بود که عرصه را برای حضور «پری غفاری» (پروین غفاری) فراهم آورد. داستان دخترکی جوان که البته سودای ملکه‌شدن در ذهن داشت و با وساطت مادر و البته دوست و یار غار محمدرضا شاه حسین فردوست، پا به دربار گذاشت و مدتی شاه جوان را سرگرم کرد و بعد اما با ورود ثریا اسفندیاری به زندگی شاه، رانده شد. و این طور کاخ آرزوهای دخترک جوان فرو ریخت.
همسر محمدرضا شاه پهلوی معشوقه محمدرضا شاه بیوگرفی حسین فردوست بیوگرافی پری غفاری بیوگرافی پروین غفاری ازدواج محمدرضا شاه
اما باید دید که این پروین غفاری که بود و از کجا پیدا شد؟پدر پروین غفاری به گواهی تاریخ، اهل تفرش بود و آخرین سمتش مشاوره رئیس بازرسی مجلس بود. میرزا حسن خان غفاری همواره به مبارزه علیه استبداد تشویق می کرد و به این امر فخر داشت. و آنجا که فهمید دخترش پای در دربار پهلوی نهاده همواره دخترک جوان را از خطری که در کمین داشت، آگاه می کرد و به او می گفت: «آیا پاداش من بایستی این باشد که دخترم طعمه مستبد دیگری چون محمدرضا شاه باشد؟»

زمینه آشنایی پری غفاری و محمدرضا شاه پهلوی

حسین فردوست کسی بود این آشنایی را رقم زد. او خود در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» می‌نویسد:

«مادر و دختر تصور کردند که برای ازدواج خود آمده‌ام، به هر حال آدرسشان را گرفتم و ماجرا را به محمدرضا گفتم، محمدرضا گفت: مادر و دختر ار به سرخ حصار بیاور؛ آنها را به سرخ حصار بردم، پس از مدت کوتاهی محمدرضا آمد، شاه را معرفی کردم، پس از معرفی، شاه مدتی با دختر قدم زده و پس از یک ساعت نزد من آمدند و محمدرضا گفت: که با پری قرار گذاشته است».
همسر محمدرضا شاه پهلوی معشوقه محمدرضا شاه بیوگرفی حسین فردوست بیوگرافی پری غفاری بیوگرافی پروین غفاری ازدواج محمدرضا شاه

از آشنایی تا جدایی

پری غفاری ساکن «نظامیه» بود و هنوز دخترکی نوجوان بود که به عقد علی آشوری پسر اسعدی نظام درآمد. اما این عقد دوامی نداشت و پس از جدایی فردوست زمینه آشنایی او با محمدرضا شاه را فراهم آورد.

پری خود در مورد اولین دیدار با محمدرضا می نویسد:

«… احساس کردم که بر روی ابرها گام بر می‌دارم، از اینکه در کنار شاه قدم می‌زنم خود را خوشبخت احساس کردم و غافل از اینکه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یک سفاک شده‌ام».

آن روزها همه می‌دانستند که فوزیه ایران را ترک کرده است و خیال بازگشت هم ندارد. از سوی دیگر مادر پری با همدستی فردوست فکر می‌کرد که از این پس دخترش ملکه ایران خواهد شد.

شاه پس از آن دیدار اولیه شبی را معین کرد تا پری را دوباره ببیند. و اتفاقی افتاد که دیگر پری آن دخترک روزهای گذشته نبود. دوران کودکی و دوشیز‌گی را از دست داده بود. در حالیکه هنوز با محمدرضاشاه عقد زناشویی نبسته بود. چیزی که محمدرضا پیشتر به او وعده کرده بود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی معشوقه محمدرضا شاه بیوگرفی حسین فردوست بیوگرافی پری غفاری بیوگرافی پروین غفاری ازدواج محمدرضا شاه

پس از آن بود که پری به شاه نزدیکتر شد و همیشه در سر می پروراند که روزی ملکه قانونی این سرزمین خواهد شد. غافل از اینکه شاه او را تنها برای رسیدن به لذت های زودگذر خود می خواست.

دیری نمی پاید که پری یقین حاصل می کند که او تنها ابزاری برای تفریحات و خوش گذرانی های محمدرضا شاه است و مادر محمدرضا همراه با خواهرانش در پی پیدا کردن همسری با اصل و نسب برای محمدرضا هستند.

در این هنگامه بود که پری خبر بارداری خود را به محمدرضا می دهد، اما شاه زیر بار این فرزند نمی رود و پری را پس از کش و قوس های فراوان مجبور می کند که جنین را سقط کند.

پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحکم‌تر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده – عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود – بزم‌ها و میهمانی‌ها برقرار است و جام‌ها هم به سلامتی شاه و پری تهی می‌شد …

پری دیگر در صرف مشروبات الکلی حرفه‌ای شده بود .. شاه از اینکه پری در محافل و مهمانی‌ها گرم می‌گرفت ، ناراحت می‌شد. . به هر حال ارتباطات و مهمانی‌های پری با مردان دیگر شاه را رنج می‌داد و باعث این اختلاف شد ؛ شاه حتی ایادی را نزد وی فرستاد تا از این اعمال دست بردارد ، پری با شیطنت زنانه سعی کرد توجه ایادی را هم به خود جلب کند.

شاه از پری قهر کرده بود ، به مدت دو ماهی نه تلفنی و نه حضوری ، ارتباطی با هم نداشتند. پری هم هیچ تلاشی برای تماس با وی نکرد ، برای اینکه می‌خواست شاه را اذیت کند ؛ مجالس شبانه بر پا بود و شب‌های پری در کنار دوستانش سپری شد .

روزها گذشت. پروین ماجرای فراهم شدن زمینه‌های ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود . سرانجام بر اثر تلاش‌های شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یکی از روزهای مهر ماه ۱۳۲۸ فردوست به خانه پری آمد . او ” پیک جدایی ” بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه که همه چیز بین شاه و پری تمام شده است . با شنیدن این خبر پری ، به این حقیقت پی برد که مأموریت این عروسک موطلایی به سر آمده و حال بایستی لال شود و چیزی از این رابطه و رفت و آمد به کاخ نگوید .

آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ که مادر پری دو کارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی کرد با بهترین آرایش در مراسم شرکت کند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد … شاه با دیدن پری اخمی کرد و تعجب می‌کند چه کسی او را دعوت کرده است …

سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشک مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.

نقش پری غفاری در سریال معمای شاه را آرام جعفری بازی می کند.

پری (پروین) غفاری (۱۳۰۹ – ۱۱ تیر ۱۳۹۲) خواننده و بازیگر تلویزیون و سینما

خانواده پری غفاری

پری غفاری از یک خانواده متوسط اهل تفرش و ساکن تهران بود . پدر پری، میرزا حسن غفاری همدانی، از مبارزان مشروطه بود که در واقعه به‌توپ‌بستن مجلس توسط کلنل لیاخوف، مجروح شده بود.

 

کتاب خاطرات پری غفاری

پری غفاری خاطرات خود که در مورد روابط عاشقانه وی با محمد رضا پهلوی است را پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کتابی به نام تا سیاهی دردام شاه منتشر کرد. این کتاب تنها یک بار در سال ۱۳۷۶ منتشر شد. به اعتقاد برخی منتقدان همچون محمد قائد، این کتاب در صورت تجدید چاپ می‌توانست پرفروش ترین کتاب تاریخ ایران باشد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی معشوقه محمدرضا شاه بیوگرفی حسین فردوست بیوگرافی پری غفاری بیوگرافی پروین غفاری ازدواج محمدرضا شاه

پروین غفاری در شامگاه ۱۱ تیر ۱۳۹۲ در سن ۸۳ سالگی در منزل خود در شهر نوشهر درگذشت و در همان شهر مدفون گردید.

ازدواج محمدرضا شاه بیوگرافی پروین غفاری بیوگرافی پری غفاری بیوگرفی حسین فردوست معشوقه محمدرضا شاه همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

نامه جنجالی شهرناز جمشیدی همسر اول محمدرضا شجریان! +عکس

نامه جنجالی شهرناز جمشیدی همسر اول محمدرضا شجریان! +عکس

نامه خانم شهرناز جمشیدی همسر اول محمد رضا شجریان

سرطان چه بیماری وحشتناکی .اسمش تن همه را میلرزاند اما چه خوب که وقتی چنگال اش را بر گردن ات می اندازد … استاد شجریان باشی و وقتی همه میفهمند برای تندرستی ات دعا کنند.کاش دوست عزیزمن هم استاد شجریان بود و وقتی سرطانی پا به زندگی ش  گذاشت و آن را از چنگ اش در آورد کسی با او همدردی میکرد. . یادم می آید مردان به کنار ، حتی همه ی زنهای فمینیست نما هم از شجریان  حمایت میکردند که یک زندگی حدودا سی ساله را زیر پا گذاشته و به سوی زنی رفته که میتوانست دخترش باشد  و میگوید اگر با او نباشم نمیتوانم بخوانم. “این زن آواز من است.زندگی من است”محمدرضا که زمانی فریدون مشیری در باره اش گفته بود سالم ترین هنرمندی است که دیده.حالا از همه طرف حمایت میشد که “زندگی خصوصی یک هنرمند بخود ش بستگی دارد . حق با او بوده   حتما اگر با همان زن قبلی می ماند خلاقیتش می خشکید.هنرش به فنا میرفت.”

هیچ کس آن روزها به زنی فکر نمیکرد که سالها با دربدری های محمدرضا ساخته، با اتاقی که با یک پرده از حیاط جدا میشد ه با دوبچه، دوام آورده تا او شده است استاد شجریان.همه از پدری گفتند که پسری چون همایون پروریده  انگار مادری نداشته هرگز.هیچکس از صبوری زنی نگفت که تاب سرطان بی وفایی را آورد مبادا متهم به نابودی سرچشمه هنر شود.یا مبادا  متهم به تهجر  و دوری از آداب مدرنیسم شناخته شود .زنی که گاه حتی تظاهر میکند به اینکه چه خوب حالا راحت ترم.زندگی خودم را دارم.تا از تک و تا نیفتد …زنی که همه نادیده گرفتند  سرطانی را که زندگی ش را نابود کرد .زنی که حتی یک بار نگفت ،هنر درست اما انسانیت چی؟ نگفت  شاید اگر من زیر پا له نمیشدم هنر والاتری زاده میشد جناب استاد. زنی که اگر میدانست قرار است چنین متنی بنویسم به هر قیمتی مانعم میشد.زنی که با شنیدن خبر سرطان استاد وقتی  می فهمد طول عمر سرطانی ها طیفی است از سی چهل روز تا سی چهل سال میگوید امید که تا چهل سال دیگر  سایه اش بالا ی سر بچه هاش و دوستدارانش باشد. شهرناز جمشیدی (همسر اول شجریان) »

پاسخ شایعه

۱- پس از انتشار خبرهای مرتبط با اطلاع رسانیِ بیماری استاد شجریان که موجی از احساسات را در جامعه برانگیخت، این متن ساختگی با عنوان «نامه‌ ی خانم شهرناز جمشیدی، همسر اول محمدرضا شجریان» در شبکه‌ های اجتماعی پخش و منتشر گردیده است.

۲- بر خلاف ادعای متن شایعه، نام همسر اول شجریان، «فرخنده گل افشان» و نام همسر دوم وی نیز «کتایون خوانساری» است و او با فردی به نام شهرناز جمشیدی هیج نسبت خویشاوندی نداشته است.

۳- شخصی به نام «شهرناز جمشیدی» هویت واقعی نداشته و ساخته و پرداخته دست شایعه پردازان می باشد و متاسفانه مانند بسیاری از شایعات شبکه‌های اجتماعی، انتشار گسترده این مطلب نیز ناشی از عدم تحقیق و راستی آزمایی مطالب دریافتی در شبکه های اجتماعی توسط کاربران می باشد.

ازدواج اول محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۰ و ازدواج دوم او در سال ۱۳۷۱ بوده است.

همسر محمدرضا شجریان کتایون خوانساری فرزند محمدرضا شجریان فرخنده گل افشان شهرناز جمشیدی

عکس راست: «فرخنده گل افشان» در کنار پسرش همایون. عکس چپ: شجریان در کنار «کتایون خوانساری»

شجریان درحدود ۵۳ سالگی و در سال ۷۱ با همسر دومش کتایون خوانساری آشنا شد و با وی ازدواج کرد و حاصل زندگی آنها پسری بنام رایان است که در سال ۷۶ در کانادا به دنیا آمده است.

کتایون خوانساری همسر دوم شجریان گفت: من در سال ۱۳۴۴ خورشیدی در تهران به دنیا امدم . در حقیقت او و شجریان ۲۵ سال تفاوت سنی دارند.

منبع : انصاف نیوز و ویکی هوآکس

شهرناز جمشیدی فرخنده گل افشان فرزند محمدرضا شجریان کتایون خوانساری همسر محمدرضا شجریان


ادامه مطلب ...

دکتر ایادی ،پزشک بهایی و هوسران دربار محمدرضا شاه +عکس

دکتر ایادی ،پزشک بهایی و هوسران دربار محمدرضا شاه +عکس

دکتر عبدالکریم ایادی کیست و از کجا آمد؟

عبدالکریم ایادی فرزند محمدتقی در سال ۱۲۸۶ در تهران متولد شد. وی از یکی از خانواده­ های طراز اول بهایی در ایران و پدرش از رهبران برجسته بهائی بود. نام فامیل ایادی از لقب پدرش “ایادی امرالله” گرفته شده، که یکی از خواص عباس افندی بوده است. ایادی در فرانسه ابتدا دانشجو دامپزشکی بود، پس از مدتی تغییر رشته داد و در پزشکی مشغول تحصیل گردید، در واقع دو سال رشته دامپزشکی او را به عنوان دوره مقدماتی پذیرفتند؛ وی پس از پایان تحصیلات راهی ایران شد و به خدمت ارتش درآمد. عباس میلانی می‌نویسد در ۲۵ سال آخر حکومت محمدرضا پهلوی، هیچ‌کس به اندازه پزشک مخصوصش عبدالکریم ایادی به وی دسترسی نداشته‌است. ایادی گرچه در پشت پرده فعالیت می‌کرد، اما عملاً به دنبال قدرت بود و بدون هیچ گونه واهمه در حال ترویج فرقه بهاییت بود و پس از محمدرضا، وی یکی از قدرتمندترین شخصیت‌های مملکت بود.

همسر عبدالکریم ایادی فرقه بهائیت بیوگرافی عبدالکریم ایادی بیوگرافی عباس میلانی بیوگرافی عباس افندی بیوگرافی دکتر ایادی بهائیان

در سال‌های میانی دهه ۱۹۵۰، ایادی از نردیکتران محرم‌های اسرار محمدرضا پهلوی بود. او به خوبی می‌دانست که چگونه از این نزدیکی، فرصت‌های اقتصادی سود آور برای خود بیافریند. در سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، قدرت سیاسی و اقتصادی ایادی رشد سریعی داشت. در سال ۱۹۷۵، ساواک گزارش داد که ایادی کمتر از ۸۰ شغل ندارد. نخست وزیران و سفیران معمولاً در زمانی که شاه در مسافرت و تعطیلات به سر می‌برد، نمی‌توانستند به وی پیغامی برسانند، اما چون می‌دانستند که ایادی از نزدیک‌ترین اشخاص به محمدرضا پهلوی است، پیغام خود را به وی می‌دادند و ایادی پاسخ شاه را برای آنان می‌آورد.

عباس میلانی می‌نویسد در اواسط دهه ۱۹۷۰، شایعاتی مبنی بر انحرافات جنسی ایادی بر سر زبان‌ها جاری بود و روز به روز افزایش می‌یافت. علم در خاطراتش محمدرضا پهلوی را یک «زن‌باره رسوا» می‌نامید و معشوقه‌های ایرانی و خارجی برای وی روزانه آورده می‌شد که ایادی در این کارها دست داشت.

همسر عبدالکریم ایادی فرقه بهائیت بیوگرافی عبدالکریم ایادی بیوگرافی عباس میلانی بیوگرافی عباس افندی بیوگرافی دکتر ایادی بهائیانپس از خروج ایادی از کشور شایعاتی مبنی بر اختلاس مبلغ بسیار زیادی توسط ایادی بر سر زبان‌ها افتاد. گروهی از اشخاصی که مدعی هستند که در بانک مرکزی بوده‌اند، بیان داشته‌اند که ایادی مبلغ ۲۷۵ میلیون تومان (۷۰ میلیون دلار) از ایران ارز خارج کرده‌است.

ایادی در سال‌های آخر عمر و در حالیکه از بیماری سرطان رنج می‌برد به پاریس و و از آن­جا به ژنو به نزد بردارش رفت. وی در سال ۱۳۵۹ در ژنو به علت همین بیماری درگذشت. میلانی می‌نویسد با وجود اینکه ایادی حدود ۳۰ سال با محمدرضا پهلوی روابط بسیار نزدیک داشت، اما محمدرضا نامی از وی در کتاب پاسخ به تاریخ نیاورده‌است.

زمانی که محمدرضا ازدواج کرد، این عادت ترک نمی شد و ایادی با زن های شاه هم خودمانی می شد. بدین ترتیب ایادی، بانفوذ ترین فرد دربار و به تدریج، بانفوذ ترین فرد کشور شد.
او برای خود حدود هشتاد شغل در سطح کشور درست کرده بود. مشاغلی که مهم و پولساز بود!  رئیس بهداری کل ارتش بود و در این پست، ساختمان بیمارستان های ارتش به امر او بود. وارد کردن وسایل این بیمارستانها، وارد کردن دارو های لازم، دادن درجات پرسنل بهداری ارتش از گروهبان تا سپهبد به امر او، بود. هرگونه تخطی از اوامر او، برکناری و مجازات را به دنبال داشت. ایادی رئیس شرکت «اتکا»ی ارتش و نیروهای انتظامی هم بود و در این پست، کلیه نیازمندیها باید به دستور او تهیه می شد. هرچه او اراده می کرد ولو در کشور موجود بود، باید برای ارتش، از خارج به ویژه از انگلیس و امریکا وارد می شد.
سازمان دارویی کشور نیز تماماً تحت امر ایادی بود؛ چه داروهایی و به چه مقدار باید تهیه شود، از کجا خریداری و به کدام فروشنده و به چه میزان داده شود. شیلات جنوب در اختیار ایادی بود و تعیین اینکه به کدام کشورها و شرکت ها اجازه صیادی داده شود و به کدام داده نشود، در اختیار ایادی بود… .
من یک بار مشاغل او را کنترل کردم و به هشتاد رسید. به شاه گزارش کردم. شاه در حضور من از او ایراد گرفت که هشتاد شغل را برای چه می خواهی؟ ایادی به شوخی جواب داد: «می خواهم مشاغلم را به صد برسانم!»

همسر عبدالکریم ایادی فرقه بهائیت بیوگرافی عبدالکریم ایادی بیوگرافی عباس میلانی بیوگرافی عباس افندی بیوگرافی دکتر ایادی بهائیان

ایادی همان سلطان بی تخت و تاج که به طور عجیب دست بهائیان را در همه جای کشور گشود، و موجب شد که نخست وزیر این کشور، به نام «هویدا بهایی و بهایی زاده»، سیزده سال با چند وزیر بهایی در کشور حکومت کند، کیست؟ و از کجا آمد؟
عبدالحسین آیتی که بیست سال از مبلغان بهائیان بود و سپس از آنها برید و مسلمان شد، در کتاب کشف الحیل خود می نویسد: «زنی بود به نام منیره خانم، همسر ابن ابحر، از زنان فتانه و فریبا، از بهائیان بود، به او لقب «ایادی» داده بودند، زیرا از مبلغان امر بهاء بود که به آنان «ایادی امر» (دستیاران امر عباس افندی) می گفتند. همگان این زن دلفریب را به دل بری و دل ربایی می شناختند، و او در انحراف جنسی دست رد به سینه ی کسی نمی زد. شوهرش ابن ابحر پیر، قدرت امر و نهی به او نداشت، این زن پسر هوشمندی به نام «عبدالکریم ایادی» داشت، او را به دانشگاه برای تحصیل دانش پزشکی فرستادند، طولی نکشید (که بر اثر به کار افتادن دست های پنهان استعمار) او را در تمام دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، طبیب مخصوص شاه نمودند، و در حقیقت او مهم ترین مهره ی بیگانه، و ایادی سیاست آنها و جاسوس زبردست انگلیس، سپس آمریکا، در درون دستگاه سلطنت شاه گردید.» [۱] .
آری از یک زن بدکار چه توقعی که دارای چنین فرزندی گردد، بیچاره مردم اغفال شده ای که حدود بیست سال از عمرشان گذشت و چنین افرادی بر آنها حکومت می کردند. درود فراوان بر روح و روان امام خمینی قدس سره نایب بر حق امام زمان (عج) که با انقلاب عظیم خود این نقاله های پلید استعمار را از این کشور اسلامی بیرون انداخت، و به زباله دان تاریخ افکند.
این تابلو روشن و گویا، بدون هر گونه ابهام نشان می دهد که دست های پنهان انگلیس، اسرائیل و آمریکا، یک نفر بهایی را آن چنان در دربار شاه ایران به اوج قدرت رسانید که سلطان بی تخت و تاج شده بود و تنها اراده ی او کار می کرد.
چرا؟ زیرا استعمار می خواست، توسط او، رگ و ریشه کشور را به دست بهائیان بدهد، و به راستی اگر این روند ادامه می یافت، چه می شد؟ جز این که ایران فلسطین دومی در چنگال بهائیان قرار می گرفت. چنان که فلسطین در چنگال اسرائیل قرار گرفت. این نتیجه ای است که خطیب هوشمند آقای محمدتقی فلسفی رحمه الله در پرتو اطلاعات وسیعی که از تلاش های بهائیان و اربابانشان داشت گرفته که قبلا خاطرنشان شد.
خطیب توانا آقای محمدتقی فلسفی رحمه الله در این باره می نویسد:
«من از همان موقع (سال ۱۳۳۴ شمسی) می دانستم که دکتر ایادی بهایی طبیب مخصوص شاه است، لذا در یکی از سخنرانی های ماه رمضان سال ۱۳۳۴ ش در مسجد شاه (سابق) تهران که از رادیو هم پخش می شد، صریحا گفتم: «ای اعلیحضرت! مملکت ما این همه طبیب مسلمان دارد، مردم ناراحت هستند از این که دکتر ایادی بهایی طبیب مخصوص شماست، او را عوض کنید.»
ولی شاه او را تغییر نداد، حتی یک نفر به من گفت: شاه ناراحت شده و گفته است این ها به طبیب من چکار دارند؟ وقتی که کتاب ارتشبد سابق حسین فردوست را خواندم، معلوم شد که شاه هرگز نمی توانست او را تغییر دهد. فردوست نوشته است: «من که در دربار بودم نمی دانستم که آیا شاه بر ایران سلطنت می کند یا دکتر ایادی؟ زیرا ایادی بهایی ها را در همه جا گمارده و بر مردم مسلط کرده بود.» [۲] .

همسر عبدالکریم ایادی فرقه بهائیت بیوگرافی عبدالکریم ایادی بیوگرافی عباس میلانی بیوگرافی عباس افندی بیوگرافی دکتر ایادی بهائیان
عجیب این که دامنه ی تلاش دکتر ایادی برای گسترش بهائیت به خارج از کشور نیز رسیده بود. یکی از دانشمندان می نویسد: در سال های ۱۳۲۸ تا ۱۳۴۶ برای امر تبلیغ، به کویت رفت و آمد داشتیم، در آنجا می گفتند: «شخصی ایرانی به نام سلمان پور که بهایی است، در کویت شغل بسیار مهم دارد، آن هم شغل کلیدی، که دولت کویت چنین پستی را حتی به ایرانیان اتباع خود که چند پشت هم در کویت بوده اند نداده است.»
یکی از نمایندگان مجلس کویت، نقل کرد وقتی که شاه به کویت آمد، دکتر ایادی همراهش بود، ما درباره ی روابط خارجی با شاه صحبت می کردیم که لازم است ایران در کویت، نقش مهمتری داشته باشد، او گفت: «شما هر کاری دارید به سلمان پور ایرانی (بهایی) مراجعه کنید.»
دولت کویت نیز با آن همه تعصب منفی که نسبت به عجم ها داشت، نه تنها به سلمان پور کاری نداشت، بلکه دست او را به طور گسترده باز گذاشته بود. [۳] .
* * *
[۱] اقتباس از استاد علی دوانی، زندگانی زعیم بزرگ آیت الله بروجردی، ص ۳۶٫ ۴٫
[۲] خاطرات و مبارزات حجهالاسلام فلسفی، ص ۱۸۶٫
[۳] زندگانی زعیم بزرگ آیت الله بروجردی، ص ۳۶۴ (به طور اقتباس).

بهائیان بیوگرافی دکتر ایادی بیوگرافی عباس افندی بیوگرافی عباس میلانی بیوگرافی عبدالکریم ایادی فرقه بهائیت همسر عبدالکریم ایادی


ادامه مطلب ...

محمدرضا شاه برای طلاق ثریا چقدر مهریه داد؟ +عکس

محمدرضا شاه برای طلاق ثریا چقدر مهریه داد؟ +عکس

در روز شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۳۷ هجری شمسی محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران پس از هفت سال زندگی مشترک، اسناد طلاق ثریا اسفندیاری بختیاری همسر دوم خود را امضا کرد. هرچند دلیل این طلاق نازایی ثریا و نگرانی رجال حکومتی از آینده سلطنت اعلام شد اما برخی شایعات از نارضایتی نزدیکان شاه از جمله اشرف پهلوی از ازدواج او با ثریا و نقش پررنگ آنان در وقوع این ماجرا حکایت داشت. با این حال اشرف پهلوی با رد این شایعات بار‌ها در مصاحبه‌های گوناگون اعلام کرد که «با توجه به عشق شاه به ثریا اگر او می‌توانست فرزندی به دنیا بیاورد جدایی این دو غیرممکن بود.» موضوع لزوم جدایی شاه از ثریا از ماه‌ها قبل مطرح بود اما این طلاق بعد از کش و قوس‌های فراوان و تردید شاه در اتخاذ این تصمیم که در علاقه بسیار زیاد میان او و ملکه سابق ریشه داشت در میانه فروردین ۳۷ عملی شد و ثریا که از دو ماه قبل به تنهایی در آلمان به سر می‌برد دیگر به کشور بازنگشت.

 ثریا اسفندیاری پس از جدایی از شاه به علاقه همیشگی خود یعنی سینما پرداخت و حتی در فیلمی ایتالیایی نیز به عنوان بازیگر حضور یافت. او چندی بعد با کارگردانی ایتالیایی بنام فرانکو ازدواج کرد؛ ازدواجی که با مرگ زودهنگام همسرش در سانحه‌ای هوایی ناکام ماند. او پس از این تجربه، تا پایان عمر تنها ماند و سرانجام در چهارم آبان ۱۳۸۰ در پاریس درگذشت.

 محمدرضا پهلوی هرچند در آذرماه ۱۳۳۸ با فرح دیبا پیوند زناشویی بست اما پیش از آن تا ماه‌ها پس از طلاق ثریا گوشه‌گیر و منزوی شده بود، آنچنان که روایت وضعیت روحی شاه ایران تیتر اول بسیاری از رسانه‌های دنیا شد. مجله خواندنیها در شماره روز ۱۹ فروردین ماه ۱۳۳۷ خود گزارشی درباره شرایط شاه پس از طلاق ثریا دارد که مجموعه‌ای از مطالب نشریات داخلی و خارجی آن دوران درباره این موضوع را در بر می‌گیرد. متن کامل این گزارش در پی می‌آید:

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

 روزی که من موفق به دیدار شاهنشاه ایران شدم دیدم که شاهنشاه پشت یک میز تحریر، که رنگ چوب آن سفید است نشسته و لباس سیاه در بردارد. از قیافه شاهنشاه ایران آثار اندوه نمایان بود و با اینکه اطاق تزییناتی ساده داشت که بسیار تولید انبساط می‌شد معهذا لباس سیاه شاهنشاه ایران، و قیافه اندوهگین او هر کس را که وارد آن اطاق می‌شد آگاه می‌کرد که در قبال یکی از درام‌های بزرگ این عصر قرار گرفته است.

 اطاقی که اعلیحضرت، در آنجا پشت میز تحریر جلوس کرده بودند، جزو یک عمارت دو طبقه است که در ضلع کاخ سلطنتی قرار گرفته و از وقتی که شاهنشاه و علیاحضرت ملکه ثریا ازدواج کرده بودند هر وقت می‌خواستند تنها باشند در آن کوشک به سر می‌بردند.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

 از یک هفته قبل از تاریخی که من به حضور شاهنشاه برسم، در آن کوشک و اطاق هر روز واقعه‌ای بدین ترتیب تکرار می‌شود که اعلیحضرت با عجله صبحانه خود را صرف می‌نمایند و بعد وارد اطاق مزبور می‌شوند. پشت میز تحریر می‌نشینند و یک آلبوم را ورق می‌زنند. هرگز بجای آلبوم مزبور، کتابی به دست نمی‌گیرند و به چیزی دیگر، در آن اطاق توجه نمی‌نمایند. این آلبوم محتوی عکس‌های زندگی زناشویی شاهنشاه و ملکه ثریاست و اعلیحضرت را با لباس رسمی و علیاحضرت ملکه ثریا را با لباس عروسی که «کریستیان دیور» در پاریس دوخته است نشان می‌دهد. عکس‌های دیگر آلبوم عبارت است از تصاویر اعلیحضرت و ملکه ثریا با لباس اسکی در دامنه‌های البرز و با لباس ورزش هنگام گردش با قایق در سواحل فلوریدا در امریکا و با لباس زمستانی، سوار سورتمه روی رودخانه مسکوا در روسیه و با لباس معمولی هنگام قدم زدن در خیابان شانزه‌لیزه پاریس و با لباس فلانل در موقع تماشای فواره‌های روم در ایتالیا و بعد منظره ابراز احساسات از طرف مردم تهران هنگام مراجعت شاهنشاه از مسافرت‌های اروپا و امریکا. زیرا شاهنشاه ایران که عمر خود را وقف خدمت به ملت خود کرده بین ایرانی‌ها بسیار محبوبیت دارد و یگانه پادشاهی است که در مشرق زمین مورد علاقه مردم می‌باشد.

 امروز تهران مانند پادشاه خود غمگینست زیرا می‌داند که شاهنشاه از تنهایی بسیار مکدر می‌باشد ولی در تهران هیچ کسی نیست که معتقد نباشد که آلبوم عکس‌های شاهنشاه و ملکه ثریا، هرگز بسته نخواهد شد.

 اولین مرتبه که شاهنشاه ایران متوجه گردیدند که تنهایی ایشان چقدر ناراحت‌کننده است شش روز بعد از اعلام جدایی، یعنی در روز نوروز بود. در روز نوروز درهای کاخ قدیمی و زیبای گلستان گشوده می‌شود و در این روز هر کس در ایران دارای مرتبه و مقامی است به حضور شاهنشاه شرفیاب می‌گردد و تبریک عید را می‌گوید.

 در آن روز بعد از اینکه موزیک نظامی سلام شاهنشاهی را نواخت، شاهنشاه وارد تالار کاخ گلستان شدند و رژه وجوه طبقات از حضور پادشاه ایران شروع شد. هر یک از آن‌ها بعد از اینکه به حضور می‌رسیدند دست شاهنشاه را می‌بوسیدند و پادشاه ایران در نوروزهای دیگر، چند کلمه با آن‌ها صحبت می‌کرد، ولی در این نوروز شاهنشاه هنگام رژه وجوه طبقات، چیزی بر زبان نیاوردند.

 مقدم اسفراء، سر راجر استیونس سفیر انگلستان که مردی بلند قامت و لاغر است و موهایی پریشان دارد موظف بود که از طرف کور دیپلوماتیک، خیر مقدم بگوید. وی با صدایی که می‌کوشید بدون تاثر باشد خیرمقدم خود را گفت و بعد دو قدم جلو رفت و بیش از آنچه رسوم و آداب اقتضا می‌کرد مقابل شاهنشاه سر فرود آورد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

 در ساعت نیم بعد از ظهر مراسم روز عید نوروز خاتمه یافت و شاهنشاه در تالار کاخ گلستان که در آن، تزیینات زرین و جواهرات سلطنتی می‌درخشید تنها ماند و در این موقع بود که بعد از هفت سال یک مرتبه پادشاه ایران به تنهایی خود پی برد و متوجه گردید که دیگر ملکه ثریا با چشم‌های بامحبت سبزرنگ خود در کنار وی وجود ندارد و او فقط باید به خاطرات گذشته عشق خود با ثریا اکتفاء کند.

 آنچه سبب شد که این درام عشقی بزرگ و بی‌سابقه در تاریخ ایران پیش بیاید، نتیجه مشاوره شیوخ و معمرین بود. ده روز قبل از آن تاریخ در یک روز سه‌شنبه ساعت ده صبح، یازده تن از مشاورین که جزو رجال قدیمی ایران هستند در تالار مشاوره حضور یافتند و در انتظار ورود نفر دوازدهم، یعنی خود شاهنشاه بودند تا اینکه مذاکرات را شروع کنند زیرا می‌دانستند که بدون شاهنشاه نمی‌توان تصمیمی گرفت. ولی وقتی اعلیحضرت وارد شدند پشت میز ننشستند بلکه در آستان در خطاب به حضار اظهار کردند آقایان، من میل ندارم در این مذاکرات که مربوط به زندگی خصوصی من است شرکت کنم و بعد از این جمله مراجعت نمودند.

 آن یازده نفر آگاه‌تر از آن بودند که ندانند به راستی برای شاهنشاه، بحث در خصوص جدایی بسیار مشکل است ولی در قفای این موضوع خصوصی که با زندگی خود شاهنشاه تماس داشت یک مصلحت بزرگ دولتی موجود بود. زیرا طبق تحقیقات علمی مسلم شد که علیاحضرت ملکه ثریا نمی‌تواند ولیعهدی به شاهنشاه تقدیم کند و طبق قانون اساسی نمی‌شد که برادر شاهنشاه که از یک شاهزاده خانم قاجار بوجود آمده، ولیعهد بشود. باقی می‌ماند موضوع اینکه والاحضرت شهناز پهلوی دختر شاهنشاه ولیعهد شوند ولی این راه حل هم طبق قانون اساسی و شعائر اسلامی ممکن نبود.

 در گذشته یکی از سلاطین انگلستان ادوارد هشتم برای اینکه بتواند از سعادت زندگی خصوصی برخوردار شود از سلطنت استعفاء داد و با زنی که دوستش می‌داشت بسر می‌برد ولی شاهنشاه ایران بیش از آن به کشور و ملک خود علاقه دارد که بتواند مانند دوک دوویندسور زندگی نماید و ایران هم بیش از آن محتاج شاهنشاه است که بتواند بی او بسر ببرد چون امروز یگانه عاملی که می‌تواند استقلال و وحدت ایران را حفظ کند شاهنشاه است و تنها اوست که بین فشار روسیه در طول ۲۶۰۰ کیلومتر مرز روسیه و ایران و فشار سیاسی امریکا و انگلستان که شرکت‌های نفت آن‌ها اینک از نفت ایران استفاده می‌کنند و درآمد این نفت برای ایران که منبع درآمد قابل دیگری ندارد دارای جنبه حیاتی است، می‌تواند تعادل را حفظ نماید.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

 از آن گذشته اوضاع سیاسی در خاورمیانه به سرعت در حال تغییر و تحول است و ناگزیر باید مسئله ولایت عهد در ایران، بطور قطعی حل شود و به همین جهت شورای شیوخ و رجال قدیمی ایران رای به جدایی دادند تا این شاهنشاه بتواند همسری دیگر انتخاب نماید و وی برای کشور ولیعهدی به شاه تقدیم نماید.

 علیاحضرت ملکه پهلوی مادر اعلیحضرت شاهنشاه ایران بعد از وقوف برای شورای شیوخ به فرزند خود گفته به مناسبت عشقی که شما نسبت به ملکه دارید‌‌ همان بهتر که این جدایی هنگامی که ملکه در ایران نیست و در سوییس بسر می‌برد انجام بگیرد زیرا از جهات مختلف، بخصوص از نظر احساسات برای ملکه بهتر است و وی چون در کلنی بین خانواده خود بسر می‌برد بهتر می‌تواند این واقعه را تحمل نماید. بعد از اینکه رای شورای شیوخ صادر گردید و آن رای به عرض شاهنشاه رسید پادشاه گفتند چون ملکه در ایران نیست من نمی‌توانم در این خصوص تصمیمی بگیرم زیرا این مسئله باید به اطلاع وی برسد.

 یکی از رجال که نسبت به دیگران شیخوخیت داشت گفت اعلیحضرتا، این موضوع به اطلاع علیاحضرت در اروپا رسیده است و این مرد از قبیله بختیاری است و روسای این قبیله که قسمتی از اراضی نفت‌خیز ایران محل سکونت آن‌ها است می‌دانند که حضور ملکه ثریا در کنار شاهنشاه خیلی به سود آن‌هاست معهذا حتی آن‌ها نفع مملکت و ملت را به سود خود ترجیح دادند.

 رای شورای شیوخ در ساعت یازده و نیم به عرض شاهنشاه رسید و در کلنی، این موضع ساعت هشت صبح است معهذا اعلیحضرت برای مذاکره با ملکه ثریا تا غروب آن روز صبر کردند زیرا قلب ایشان گواهی نداد که این خبر را خود به اطلاع ملکه برساند. حتی بعد از اینکه شب شد شاهنشاه ایران نتوانستند که این خبر را به ملکه اطلاع بدهد و بالاخره در نیمه شب گوشی تلفن را برداشتند.

 بین شاهنشاه و ملکه ثریا چهار هزار کیلومتر، یعنی به اندازه مسافت بین عقل و عشق فاصله بود معهذا شاهنشاه هنگام مکالمه بسیار متاثر به نظر می‌رسید. این مکالمه تلفنی که گاهی بر اثر بعد مسافت مختل می‌شد پنجاه دقیقه طول کشید و بالاخره ملکه ثریا با چشم‌های مرطوب گفت هر تصمیم که شما بگیرید من برای انجام آن حاضر به فداکاری هستم.

 باری تا روز نوروز، شاهنشاه ایران درست متوجه نشد چقدر تنهاست. آن روز در مراسم سلام و پس از آن هنگام بازدید پرورشگاه یتیمان به این موضوع پی برد. هر سال در روز عید نوروز شاهنشاه و ملکه ثریا به پرورشگاه یتیمان می‌رفتند و با آن‌ها غذا صرف می‌کردند. بعد از ورود به پرورشگاه ملکه ثریا به طرف قسمت دختران می‌رفت و شاهنشاه وارد تالار غذاخوری پسران یتیم می‌شد.

 در آن روز شاهنشاه به تنهایی تالار غذاخوری دختران و پسران را بازدید کرد و هنگامی که می‌خواست از اطاق غذاخوری دختران خارج شود دیدند که شاهنشاه مقابل دخترکی که شاه را می‌نگریست ایستاد، و یک مرتبه چشم‌های پادشاه ایران از اشک مرطوب شد و در حالی که سیصد کودک فریاد زنده‌باد برآورده بودند و هلهله می‌کردند از فرط تاثر نتوانست بیشتر توقف کند و از پرورشگاه خارج شد.

 اینک هر روز شاهنشاه، عکس‌های آلبوم مزبور را که عکس‌های جدید ثریا با آن افزوده شده می‌نگرد و این‌ها عکس‌های تازه ثریا می‌باشد که اخیراً به دست شاه رسیده و روزی به آقای حسین علاء وزیر دربار گفت ثریا در حال غم و اندوه زیبا‌تر است و من هرگز ثریا را این طور زیبا ندیده بودم.

 مدت دو هفته هر شب وزیر دربار طبق وظیفه‌ای که دارد سندی را مقابل شاهنشاه می‌گذاشت که امضاء کنید و این مدرک، طلاق‌نامه ملکه ثریا می‌باشد ولی هر شب شاهنشاه به یک بهانه از امضای مدرک مزبور خودداری نموده و می‌گفتند فلان نکته را باید اصلاح کرد و فلان موضوع را تغییر داد. معلوم است که شاهنشاه ایران میل داشت که این موضوع به تاخیر بیفتد و هنوز قلب شاه حاضر نشده بود که مدرک طلاق را امضاء نماید. شاهنشاه دو مسافرت یکی به ژاپون و دیگری به امریکا در پیش دارد و تصور می‌کنند که این مسافرت‌ها قدری از اندوه شاه خواهد کاست.

 و اما راجع به آینده نظریه عموم این است که وقتی اندوه شاهنشاه کاهش یافت وی همسری برای خود انتخاب خواهد کرد که ولیعهدی به او بدهد و آنگاه تاجگذاری خواهد نمود و شاید در آن موقع قدری فراغت حاصل کند تا بتواند به زندگی خصوصی بپردازد.

 و به همین جهت تهرانی‌ها معتقدند در آلبومی که اینک در دست شاهنشاه می‌باشد در آینده عکس دیگری جا خواهد گرفت.

***

تا اینجا خلاصه مطالبی که مجله معروف فرانسوی «پاری ‌ماچ» از قول فرستاده مخصوص خود در تهران منتشر ساخته از نظر خوانندگان گذشت، اینک خلاصه مطالب و اخبار جالب مطبوعات داخلی را در این خصوص به نظر خوانندگان خود می‌رسانیم:

ثریا هرگز فراموش نخواهد شد

مجله اطلاعات هفتگی چنین می‌نویسد: همه‌چیز و همه نشانه‌ها گواه بر این است که خاطره ثریا فراموش نخواهد شد. هنوز در سینما‌ها، پشت ویترین‌ها، در تقاویم و در هر کوچه و برزن عکس‌های شاهنشاه و ملکه سابق (ثریا) دیده می‌شود. این حادثه از نوع حوادثی نیست که چند روزی گرم و پرشور بر سر زبان‌ها باشد و یک مرتبه در فراموشی افتد. علیاحضرت ثریا فراموش نخواهد شد چون که نه شاهنشاه می‌تواند او را فراموش کنند و نه اینکه ملت خاطره‌اش را از یاد خواهد برد.

شاه فرمان داده است که جمعیت سابق ثریا پهلوی تحت عنوان «جمعیت خیریه ثریا» به کارش ادامه بدهد، می‌گویند اطاق و همه کاخ ملکه سابق به‌‌ همان صورت حفظ می‌شود. می‌گویند شاه هنوز از شدت تاثر لبخند به لب نیاورده است، همه این‌ها گواه بر این است که ثریا از یاد‌ها نخواهد رفت.

شاهنشاه با لحنی که تاثر و غم آن را شکسته کرده بود در روز اول سال چنین گفت: «متاسفم که در این ایام از نظر شخصی شریک شادی شما نیستم زیرا چنانکه می‌دانید برای تامین آینده کشور و حفظ سلطنت موروثی ناچار شدم از همسر عزیزم که در سخت‌ترین مواقع شریک غم و یار وفادار من بود جدا شوم…»

روزنامه فرانسه «فرانس دیمانش» پس از درج متن پیام نوروزی شاهنشاه، رپرتاژی از فرستاده مخصوصش بنام «تلو کارلیه» انتشار داده و چنین نوشته است: «شاه پس از آنکه در ساعت شش و ۲۶ دقیقه صبحگاه پیام نوروزی را ایراد فرمودند بلافاصله به کاخ گلستان مراجعت کردند، در کاخ قبل از آنکه به اطاق کار خود وارد شوند دستور دادند که در سراسر کاخ هیچکس پیچ رادیو را باز نگذارد زیرا شاهنشاه ایران نمی‌خواست صدای خود را از رادیو بشنود، نمی‌خواست یادبودهای روزهای پیش زنده شود.»

 همین مجله کمی پایین‌تر می‌نویسد: «… شاه آن روز تا ساعت هشت و نیم که می‌بایست برای انجام مراسم سلام به کاخ گلستان بروند همچنان در اطاق خود پشت میزی که عکس ملکه ثریا بر روی آن قرار داشت نشسته بودند و خیره در چشمان همسر سابق خود می‌نگریستند. ثریا لبخند با وقار و جالب خود را در قلب شاهنشاه ایران می‌ریخت و همه جزئیات درام بزرگ را در سرش زنده می‌کرد…»

قصر فرح‌آباد

فرح‌آباد در فروردین امسال خالی و غم‌انگیز بود – شاهنشاه بعد از ظهر روز اول سال تنهای تنها آنجا رفت و ساعت‌ها در گوشه‌های ساکت قصر راه رفتند. یکی از باغبان‌ها به تلو کارلیه رپرتاژیست فرانس دیمانش گفت: «شاهنشاه دو ساعت تمام در باغ راه رفتند. قیافه‌شان گرفته و اندوهگین بود و در بعضی گوشه‌های باغ مدت‌ها می‌ایستادند و فکر می‌کردند.» کسی چه می‌داند؛ شاید این «گوشه‌ها» خاطراتی را در خود داشت، خاطرات همسر سابق شاه را همچنان حفظ کرده بود و در روز اول سال بازگو می‌کرد. شاهنشاه آن روز مقداری قند با دست خود به دهان اسب سفیدی گذاشتند که مورد علاقه ملکه ثریا بود.

قصر مرمر خالی و غم‌انگیز بود

در ایران در روز اول سال تنها خانه‌ای که مراسم نیاکان و نوروز را برپا نداشته بود خانه شاه بود. شاهنشاه پس از برگزاری سلام برخلاف سال‌های پیش بر سر هفت‌سین ننشستند و هیچکس از اعضای خاندان سلطنتی را به حضور نپذیرفتند – همه روز را تنها بسر بردند و خانواده سلطنتی نیز به احترام اندوه شاه جشن و سروری برپا نداشتند، به این جهت قصر مرمر در روز نوروز خالی از نشاط به نظر می‌رسید.

شاه غمگین

همه اطرافیان و نزدیکان اعلیحضرت همایونی در این روز‌ها نگران وضع روحی معظم‌له هستند، شاهنشاه نسبت به سابق خیلی کمتر غذا میل می‌فرمایند. یکی از آجودان‌های نزدیک اعلیحضرت اظهار داشت که شاهنشاه متن اعلامیه رسمی دربار را به سفارتخانه‌های خارجی دائر به اعطای لقب «والاحضرت» به ثریا شخصا دیکته فرمودند چون میل داشتند کاملا محترمانه و باوقار باشد.

دولت آلمان به پاس احترام و علاقه شدید شاهنشاه ایران به ثریا حق استفاده و نگاهداری بزرگترین نشان افتخار آن کشور را که سال گذشته به معظم‌لها هدیه کرده بود تصویب کرد. در صورتی که بر طبق نزاکت بین‌المللی فقط ملکه‌های رسمی می‌توانند از این نشان استفاده کنند و اگر از مقام خود خلع شوند می‌باید نشان را به دولت آلمان برگردانند.

بازگشت از نیمه راه

یک خبر دیگر حاکی است که روز دوم فروردین شاهنشاه برای اجرای برنامه سالیانه خود که عبارت از مسافرت به بابل بود اقدام فرمودند. همه وسایل حرکت آماده شد و ساعت نه صبح شاهنشاه به سوی مازندران حرکت کردند. اما ناگهان در گچسر شاه امر به توقف دادند، در آنجا مدتی در هتل استراحت فرمودند. وقتی از ساختمان هتل بیرون آمدند شوفر در را گشود و تعظیم کرد. شاهنشاه لحظه‌ای خیره به چشمان شوفر نگریسته و سپس فرمودند: به تهران برگردیم.

پس از سال‌ها که شاهنشاه همه روزهای نوروز را در بابل تا سیزدهم فروردین بسر می‌بردند امسال این برنامه ناتمام ماند و بدون شک نتوانستند بدون ثریا به بابل تشریف‌فرما شوند چون قطعا در مدت هفت سال اخیر در قصر باشکوه و شاعرانه بابل از ثریا خاطرات فراموش‌نشدنی دارند که تجدید آن غم‌انگیز بود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

شایعات…

با اینکه در تهران منابع مطلع پیرامون موضوع جدایی خبر تازه‌ای ندارند ولی مطبوعات اروپایی هنوز که سه هفته از انتشار اعلامیه رسمی دربار شاهنشاهی می‌گذرد در خصوص این واقعه قلم‌فرسایی می‌کنند. البته بعضی از این مطالب جز شایعات بی‌اساس چیز دیگری نیست مثل عکس‌هایی که بعضی از مطبوعات درباره عروس آینده ایران منتشر کرده‌اند و نام‌های مختلفی که در این‌باره چاپ کرده‌اند. هیچکدام از اسامی که تا به حال نوشته شده و آن‌ها را عروس احتمالی معرفی کرده‌اند مورد تایید مقامات مطلع واقع نشده است.

همچنین یک هفته است که بعضی از مطبوعات پیرامون احتمال آشتی ملکه مطالبی می‌نویسند که به عقیده محافل داخلی چون شاهنشاه تصمیم خود را فقط به منظور حفظ مصالح کشور و ملت گرفته‌اند و در حقیقت عشق و محبت را قربانی احساسات شخصی کرده‌اند بنابراین تصور نمی‌رود که احتمالات و شایعات مطبوعات خارجی درباره آشتی و بازگشت ملکه تحقق یابد ولی همانطور که گفته شد مطبوعات خارجی در این باره حدس‌هایی می‌زنند مثلا چند روز پس از اعلام جدایی شاهنشاه و ملکه ثریا برای نخستین بار روزنامه انگلیسی دیلی‌میل خبر داد که احتمال دارد بین شاه و ملکه سابق رفع اختلاف شود. این روزنامه از قول یک نشریه ایتالیایی نوشته بود که اعلیحضرت در نظر دارند که هنگام مسافرت به امریکا با ملکه ثریا در مجمع‌الجزایر آنتیل ملاقات کرده و مذاکراتی به عمل آورند.

روزنامه مذکور اضافه کرده بود که سخنگوی سفارت ایران در کلنی این شایعه را تکذیب نکرده و اظهار داشته که «وقوع هر پیشآمدی امکان‌پذیر است.» به دنبال انتشار این خبر اعلام شد که ملکه سابق مسافرت خود را که قرار بود به امریکای جنوبی و سپس اطریش، سوییس و پرتغال صورت گیرد به تعویق انداخته‌اند.

مسئله به تعویق افتادن اجرای مراسم رسمی طلاق نیز به شایعات احتمالی رفع اختلافات شاهنشاه و ملکه دامن زد اما در این خصوص از منابع دست اول در کلنی کسب اطلاعات بیشتری ممکن نگردید.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

آقای خلیل اسفندیاری پدر ملکه سابق و سفیر ایران در آلمان که به مناسبت عارضه شکستگی پا بستری بودند در هیچ یک از اجتماعات و از جمله مراسم نوروز شرکت نداشتند و خود ملکه سابق نیز در جشن‌های نوروزی حاضر نشدند.

خبرگزاری آسوشیتدپرس ضمن خبری که هفته گذشته از کلنی مخابره کرد خاطرنشان ساخت که بین اعلیحضرت و ملکه سابق هنوز ارتباط تلفنی برقرار است و هر روز شاهنشاه با همسر خود چند دقیقه بحث می‌کنند. این خبرگزاری در خبری که در چندین جریده مهم اروپایی و امریکایی و از جمله روزنامه معروف نیویورک هرالدتریبون منتشر شده خاطرنشان ساخته بود که اعضاء رسمی سفارت ایران در کلنی اظهار داشته‌اند ملکه سابق هنوز از اینکه صاحب فرزندی شوند کاملا نومید نیستند.

یک خبر دیگر حاکی از آن بود که آقای منوچهر قره‌گوزلو آجودان کشوری شاهنشاه که در کلنی اقامت داشته و می‌خواست عازم ایران شود به دستور تهران مراجعت خود را به تعویق انداخته است، وقتی از آقای قره‌گوزلو سوال شد آیا احتمال دارد اعلیحضرت و ملکه سابق در آینده نزدیکی با یکدیگر ملاقات کنند؟ وی اظهار داشت «این خبر بسیار خوب و مسرت‌بخش است» اما از اظهارنظر صریح خودداری کرد.

در مقابل تمام این اخبار و شایعات که همگی حاکی از احتمال نزدیکی مجدد شاهنشاه و ملکه سابق بود چند روزنامه فرانسوی اطلاع دادند که احتمال رفع اختلاف وجود ندارد و والاحضرت اشرف پهلوی برای خاتمه دادن به جریان و ابلاغ آخرین پیام دوستانه و محبت‌آمیز شاهنشاه به کلنی وارد شده‌اند.

تا هفته گذشته تقاضایی برای تغییر نام خانوادگی ثریا نشده بود

روزنامه «دنیا» ضمن یک مقاله خبری تحت عنوان فوق می‌نویسد: تاکنون برای تغییر نام خانوادگی ملکه سابق ایران ثریا، تقاضایی از طرف وزارت دربار از اداره کل ثبت احوال کشور به عمل نیامده و نام خانوادگی ملکه سابق ایران به همان نام «پهلوی» باقی است.

نام خانوادگی ثریا تا یک روز قبل از عقد و ازدواج بنام اسفندیاری بختیاری بود، پس از اینکه از طرف حکیم‌الملک وزیر دربار وقت روی دستور اعلیحضرت از اداره کل ثبت احوال تقاضای تغییر نام فامیل ملکه به عمل آمده بود بنام پهلوی شناسنامه جدیدی با شماره ۳۲۷ صادر و به دربار ارسال گردید.

گفته می‌شود تغییر نام فامیل ملکه سابق ایران موقعی عملی است که گذرنامه سیاسی که هم اکنون در دست ایشان است به تهران عودت داده شود، همزمان با صدور شناسنامه جدید بنام فامیل اسفندیاری بختیاری گذرنامه دیگری به این نام صادر شود.

مطلعین می‌گویند با توجه به محبوبیت ملکه سابق ایران در بین مردم که در روزهای اخیر خارج از اندازه گردید بعید است این تصمیم به زودی عملی شود زیرا وضع ثریا با فوزیه تفاوت زیادی داشته و ملکه اسبق ایران پس از صدور حکم طلاق تابعیت مصر را مجددا پذیرفته بود و با این عمل خودبخود از تابعیت ایران خارج و نام فامیلی پهلوی نیز از ایشان سلب گردیده بود.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

تشریفات طلاق چگونه انجام یافت

شاهنشاه که تا روز جمعه گذشته درباره امضای اسناد طلاق ملکه ثریا اقداماتی نفرموده بودند بالاخره عصر روز شنبه این اسناد را امضا فرمودند. خبرگزاری‌های خارجی صبح روز یکشنبه اطلاع دادند که آقای حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی این خبر را تایید کرده و اظهار داشته‌اند که تشریفات در حضور امام جمعه تهران و آقای میراسکندری سردفتر رسمی دربار به انجام رسیده و به فرمان شاهنشاه دکتر محمدعلی هدایتی وزیر دادگستری ماموریت یافت که به آلمان مسافرت نموده اسناد را در کلنی به ملکه ثریا تسلیم نماید.

دکتر هدایتی بعدازظهر روز یکشنبه (پریروز) به اتفاق سرتیپ نصیری فرمانده لشکر گارد شاهنشاهی با هواپیمای لوفت‌هانزا تهران را به مقصد کلنی ترک گفتند. فرستادگان شاهنشاه حامل فرمانی از اعلیحضرت همایونی هستند که طی آن به ملکه ثریا عنوان «پرنسس» که معادل «والاحضرت» می‌باشد اعطاء شده است.

به ملکه سابق ایران ماهیانه در حدود سی‌هزار تومان مقرری داده می‌شود و پرنسس ثریا مادامی که ازدواج نکرده‌اند از این مقرری استفاده خواهند کرد. مهر ملکه سابق نیز که نیم میلیون تومان بود به فرمان شاهنشاه یک میلیون تومان پرداخت شده است. مقداری از جواهرات و اثاثیه و لباس ملکه ثریا به آلمان فرستاده شده و بقیه نیز به تدریج ارسال خواهد شد.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

در اینجا برای اطلاع خوانندگان عین قباله نکاحیه شاهنشاه و ملکه ثریا را که تشریفات طلاق طبق آن انجام گرفته نقل می‌نماییم:

«به تاریخ ۲۳ بهمن‌ماه ۱۳۲۹ خورشیدی

زوج – اعلیحضرت همایون شاهنشاهی محمدرضا شاه پهلوی فرزند «اعلیحضرت فقید رضاشاه کبیر و علیاحضرت تاج‌الملوک خانم پهلوی» دارنده شناسنامه شماره ۲ دفتر سجل خاندان شاهنشاه پهلوی متولد روز چهارم آبان ۱۲۹۸ خورشیدی – مسلمان – شاهنشاه ایران

زوجه – علیاحضرت ملکه ثریا فرزند جناب آقای خلیل اسفندیاری بختیاری – دارنده شناسنامه شماره ۳۲۷ صادره از ثبت احوال اصفهان – متولد اول تیرماه ۱۳۱۱ مسلمه – تابعه ایران با حضور و اذن پدرش

زوج – عیال دیگر ندارد

نوع عقد – دائم. شروطی ندارد

صداق – یک جلد کلام‌الله مجید به انضمام یک عدد و نیم تاج برلیان و یک گلوبند برلیان که به زوجه واصل گردید و پنج میلیون ریال وجه نقد رایج که بر ذمه زوج (اعلیحضرت همایون شاهنشاهی) دین است که عندالمطالبت‌ها کار سازی دارند.

شهود – اینجانبان حاجی علی رزم‌آرا نخست‌وزیر و سیدحسن تقی‌زاده رییس مجلس سنا هر دو در مجلس عقد حاضر و شاهد وقوع عقد می‌باشیم.

معرفین – اینجانبان رضا حکم (سردار فاخر) رییس مجلس شورای ملی و ابراهیم حکیمی (حکیم‌الملک) وزیر دربار شاهنشاهی هر دو زوج و زوجه را معرفی و در مجلس عقد حاضر می‌باشیم.

مصاحبه والاحضرت اشرف پهلوی

روزنامه فرمان در شماره روز یکشنبه خود خلاصه‌ای از مصاحبه والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی را با روزنامه فرانسوی باری‌پرس انتشار داده و ضمن آن از قول والاحضرت اشرف چنین می‌نویسد: «درام شاه و ثریا دربار ایران را نیز مانند تمام جهان منقلب و متاثر کرد. در این خصوص مقالات و خبرهای متعددی نوشته و خیلی چیز‌ها گفتند ولی حقیقت بسیار ساده و در عین حال تاثرآور بود. برادر من قبل از اتخاذ این تصمیم مدت طولانی تامل و تفکر کردند و سرانجام به این فداکاری رضایت دادند. این کار هم مانند کارهای مشابه آن یک تصمیم تاریخی بود. وظیفه سلطنت آسان نیست. من خودم به سختی متاثرم.»

والاحضرت اشرف سپس گفتند: «من ثریا را خیلی دوست می‌داشتم. او به علت مسافرت‌ها و زیبایی خود محبوبیت جهانی پیدا کرد و محبت و احترام کلیه افراد خاندان سلطنتی ایران را به خود جلب نمود. چون او یک همسر کامل و مخصوصا یک ملکه به تمام معنی بود. برادر من عشق خود را فدا کرده تا دوباره ازدواج کند ولی تاکنون صحبتی از نامزد جدید به میان نیامده و هرچه در این مورد گفته شود نادرست است. شاهنشاه و افراد فامیل او دل و حوصله آن را ندارند که برای ملکه‌ای که غیبتش در تمام تهران احساس می‌شود و همه را غمزده و متاثر کرده جانشینی بیابند.»

 

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

دیدار محمد رضا پهلوی و ثریا با وینستون چرچیل، نخست وزیر وقت بریتانیا. تاریخ ۱۹۵۵ میلادی.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

سفر محمد رضا پهلوی و ثریا به آلمان. عکس: مراسم استقبال ایرانیان مقیم هامبورگ از شاه و ثریا در هتل آتلانتیک. تاریخ: ۲۳ فوریه سال ۱۹۵۵ میلادی.

همسر محمدرضا شاه پهلوی همسر ثریا اسفندیاری ملکه ثریا فرزندان ثریا اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری بیوگرافی ثریا اسفندیاری

منبع:تاریخ ایرانی

بیوگرافی ثریا اسفندیاری خلیل اسفندیاری عکس ثریا اسفندیاری فرزندان ثریا اسفندیاری ملکه ثریا همسر ثریا اسفندیاری همسر محمدرضا شاه پهلوی


ادامه مطلب ...

محمدرضا حیاتی در کنار همسرش +عکس و بیوگرافی

محمدرضا حیاتی در کنار همسرش +عکس و بیوگرافی

محمدرضا حیاتی مجری اخبار تلویزیون (متولد ۲۷ دی ۱۳۳۴ در آبادان)، یکی از گویندگان قدیمی بخش خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. وی دانش‌آموختهٔ رشتهٔ علوم سیاسی است.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

محمدرضا حیاتی و همسرش

حیاتی کار خود را از سال ۱۳۶۰ و از رادیو و در یک برنامهٔ اجتماعی آغاز کرد و مدتی هم در بخش نمایش‌نامه‌های رادیویی فعال بود و درنهایت برای اجرای خبر پذیرفته شد. اولین اجرای خبر را در بخش اخبار ساعت ۱۰ صبح رادیو، با خواندن چند خبر خارجی انجام داد. وی همچنین در برخی برنامه‌های دیگر تلویزیون به‌عنوان مجری حضور داشته‌است. وی تاکنون چندین بار موفق به دریافت جایزهٔ برترین گویندهٔ خبر شبکهٔ جام جم و شبکه‌های داخلی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شده‌است. حیاتی دارای دو پسر به نام‌های علیرضا و امیر است

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتیمحمدرضا حیاتی و همسرش

او از نسل مجریان بدون لایک است. از نسلی که پدرهای مان و لابد پدرهای پدرهای مان هم لحظه هایی از زندگی را بدون او نمی توانند تصور کنند. لحظه هایی از اعلام خبر عملیات در جنگ، اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸، رحلت امام (ره)، و بعدها و بعدها.

او همیشه بوده است. محمدرضا حیاتی که با صورت سنگی اش بیشتر وجهی از جدیت و اقتدار یک نظام را نمایش می دهد تا شیرینی و مفرح بودن زندگی روی کره خاکی را. محمدرضا حیاتی، خبرگوی امروز بازنشسته و همچنان فعال رسانه ملی.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

مثل خیلی دیگر از نام های رسانه ای و سیاسی، چاره ای ندارد جز اینکه زندگی را به قبل و بعد از سال ۸۸ تقسیم کند. او شش سال گذشته را به سکوت گذرانده. و شاید حالا که پس از بازنشستگی، توانسته همچنان روی صندلی قدیمی باقی بماند، فکر می کند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و ممکن است بتواند کمی به بازسازی چهره اش بپردازد. لابد برای همین هم هست که می گویند در ماه های اخیر بیشتر در مراسم مختلف دیده می شود و در هفته های اخیر هم به اندازه تمام عمرش مقابل ریکوردر خبرنگارها نشسته.

محمدرضا حیاتی که به شکل نمایانی می خواهد از احساساتش در همراهی با مردم بگوید. از خوشحالی در روز انتخاب روحانی و روز امضا شدن توافق هسته ای و روزهای دیگری که گرامی داشتن شان برای یکی چون او همان اعتبار و معنای خاص دارد که گمان می کند از او دریغ شده.

آشنای غریبه ای که گمان می کند پس از این همه سال می تواند کمی بیشتر لبخند بزند و کمی بیشتر از علایق و زندگی شخصی و عادی اش بگوید و با زبان بی زبانی درخواست کند که او را از آن طرف پرچین به این طرف بیاورند، که باورش کنند. اینکه خداحافظی همکارش افشار از رسانه را با تاکید، تضمینی غیرسیاسی عنوان می کند و اینکه دلش می خواهد مجری برنامه های عمومی تر باشد و لابد روزی هم بتواند به دور از این کت و شلوار و با لباس اسپرت عکسی بیندازد. سرنوشت او را باید درنگ کرد.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

از ابتدا اهل مطبوعات و … بودید و دنبال می کردید؟

– بله، هم دنبال می کردم و هم جسته و گریخته در بعضی از مطبوعات می نوشتم.

یعنی کار ژورنالیستی هم می کردید؟

– مطلب می نوشتم.

گزارش می نوشتید یا یادداشت؟

– گاهی مقاله بوده و گاهی در قالب مسائل اجتماعی سیاسی می نوشتم اما خیلی پراکنده بود و به صورت مستمر نبود. به درخواست بعضی از دوستان گاهی مقالاتی می دادم. به شکل یک کار دائمی نبود.

الان روزنامه ها را می بینید؟

– اگر اداره باشد می بینم و اگر هم نباشد از طریق اپلیکیشن صفحه اول تمام روزنامه ها را می بینم و اگر چیزی جذاب باشد می خوانم. خبرهای اقتصادی و حتی فوتبالی را هم دوست دارم ببینم.

تیتر یک روزنامه های امروز چه بود؟

– امروز را ندیدم.

حدس بزنید.

– حتما فابیوس بود، چون دیشب خبر اول ما بود.

دوران بازنشستگی خوش می گذرد؟

– برای من فرقی نکرده، همان فعالیت سابق را دارم.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

گفته بودند تا آخر امسال کار شما کمتر می شود.

– نه، برنامه ای برای کم شدن کارم ندارم و به همان روال سابق می روم. در حقیقت فقط از نظر اداری و سازمانی بازنشسته شده ام.

آقای افشار و بابان هم دوره های شما رفتند و شما…

– سابقه آقای بابان از من خیلی بیشتر بود. یعنی زمانی که ایشان رفتند، تقریبا یازده سال بعد از بازنشستگی کار کرده بودند ولی بیرون بیزینس خاصی داشتند و رفتند.

آقای افشار؟

– ایشان هم بیرون است و کار خودش را انجام می دهد.

خودشان خواستند؟

– آقای افشار بله، به خواست خودشان رفتند.

بعد از همان ماجراهای سال ۸۸؟

– بله ولی خواهش می کنم بنویسید رفتن ایشان هیچ ربطی به آن ماجراها نداشت. فقط چون همزمان شد همه این را به آن چسباندند و ی چیزهایی می فرستند که مرد مظلوم رفت و …

مظلوم نبود؟

– منظورم این است که این مطالب دروغ است و من واقعا نمی دانم از کجا می آورند.

یک جا از زبان خودش گفته بودند که به این دلایل رفته اند…

– نه اصلا اینطور نیست. بنده خدا اصلا اهل این حرف ها نبود.

خود آقای افشار تمایلات سیاسی و اینکه پیگیر باشند، ندارد؟

– بالاخره هر کسی تمایلات خودش را دارد ولی اینکه در اعتراض به این وقایع رفته باشد این دروغ است.

مثلا در مورد خود شما می گویند همیشه سعی کرده اید معتدل و میانه رو باشید و هیچ وقت گرایش خاصی از نظر سیاسی نداشته اید.

– بله، همینطور هم هست. به این دلیل که فکر می کنم وقتی یک نفر گوینده خبر یک رادیو تلویزیونی است که رادیو تلویزیون ملی مردم است، نباید طرفدار جناح خاصی باشد. اگر هم در افکار و عقاید خاص خودش چیزی دارد، نباید نشان بدهد.

عملا هم در کار نمی شود نشان داد.

– بله، ولی بعضی ها بودند که در اجرا و خواندنشان کاملا مشخص است.

یک مقدار سخت به نظر می رسد.

– خیلی سخت است.

مثل گزارشگرهای فوتبال؟

– بله، آن هم یک نوع هنر است. الان ما گزارشگر داریم که اصلا نشان نمی دهد که طرفدار چه تیمی است. بالاخره کسی که گزارشگر فوتبال می شود، معلوم است که خیلی فوتبالی است و نمی شود گفت طرفدار هیچ تیمی نیست و حتما طرفدار یکی از تیم ها است ولی من کسانی را می شناسم مثل آقای فردوسی پور، آنقدر هنرمندانه گزارش می کند که هنوز هم بعضی ها می گویند پرسپولیسی است بعضی ها می گویند استقلالی است و هنوز هم کسی نمی داند طرفدار کدام تیم است. وقتی هم با او مصاحبه می کنند می گوید طرفدار هیچ تیمی نیستم در صورتی که نمی شود طرفدار نباشد.

در فوتبال می شود این گرایش کمرنگ تر باشد ولی در مسائل اجتماعی سیاسی سخت تر است.

– خیلی هم سخت تر است. خبرها و اتفاقاتی بوده که خواندنش برای من سخت بود و کنترل کردن خودم هنگام خواندن خبر دشوار بود.

یعنی موافق نبودید یا احساس خاصی نسبت به آن خبر داشتید؟

– بالاخره، یک احساس خاصی داشتم ولی دیدم آنجا وظیفه من نیست که بیایم احساسم را بیان کنم و باید به عنوان یک گوینده حرفه ای خودم را کنترل کنم و این خبر را به اطلاع مردم برسانم. گوینده خبر، موضع گیری با چشم و ابرو و هیجان نباید داشته باشد. البته در مسائل مالی و مسائلی که مربوط به کشور می شود و اتفاق شادی که برای مردم افتاده، اگر عکس العمل نشان بدهم خیلی هم خوب است یا اگر اتفاق ناگواری برای مردم افتاده آنجا هم باید عکس العمل نشان بدهم ولی در مسائل سیاسی به من گوینده مربوط نیست.

من گوینده ای هستم که کار حرفه ای انجام می دهم و در یک کشور افکار و عقاید مختلف وجود دارد. من با خواندن یک خبر ممکن است یک عده را خوشحال کنم و یک عده را ناراحت کنم یا یک عده بگویند چه خبر خوبی بود خوشحال شدیم بعد آن طرف تر بگویند این چی بود خواندی، خجالت نمی کشی؟ ولی من جوری خبر را می خوانم که وظیفه حرفه ای و تخصصی خودم را انجام داده باشم.

خبری بوده که نخواهید بخوانید؟

– مگر دست من است که خبر را نخوانم؟ برای چی نخوانم؟ من گوینده هستم و کسی که حرفه اش و هنرش این است اصلا معنی نمی دهد نخواند. من نمی فهمم مثل این است که به یک پزشک بگویند فلان بیمار قاتل و جنایتکار است، الان تیر خورده، پزشک باید تیر را از بدن این خارج کند و او را درمان کند.

یک مقدار متفاوت است؛ شما ژورنالیست هم هستید…

– اصلا ژورنالیست در نگاه بین المللی فقط روزنامه نگار نیست و به کسی که خبر می خواند هم ژورنالیست گفته می شود.

بالاخره ممکن است این تصور وجود داشته باشد که مسئولیت اجتماعی فرد ایجاب می کند در بعضی موارد موضع خودش را بگیرد.

– این را من قبول دارم. در مسائل ملی، کشوری و مسائلی که به مردم مربوط می شود باید احساس باشد و گوینده حس خودش را منتقل کند و اصلا خواه ناخواه منتقل می شود. دست خودم نبوده.

از نظر اینکه از خبر متاسف بوده یا…

– هم خبر تاسف برانگیز و هم خبرهای شاد.

اینکه حس خوبی به یک خبر داشتید یا از آن ناراحت بودید، به نظرم منتقل نشده.

– در بعضی خبرها که لازم بوده، منتقل شده. نمونه شاخصش خبر رحلت امام یا زدن هواپیمای ایرباس یا قطعنامه ۵۹۸٫

۵۹۸ را با خوشحالی گفتید؟

– طبیعی است که بله. من با شور و هیجان خواندم چون بالاخره خبری بود که برای امردم مهم بود.

توافق هسته ای را هم شما خواندید؟

– آن را هم روزی که اعلام شد، دو ساعت و ۳۵ دقیقه خبر می خواندم و با چه شور و هیجانی هم می خواندم.

یعنی خودتان هم از این بابت خوشحال بودید؟ جزو دلواپس ها نبودید؟

– نه؛ چه دلواپسی؟ من دلواپس کشورم و مردم و اقتصادم هستم. دلواپس جوان های بیکار هستم که برای اینها اشتغال درست شود. برای من هم جالب بود و دوست داشتم آن روز هر طور شده حضور پیدا کنم و این خبر را بخوانم.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

احتمالا از طولانی ترین خبرهایی بود که تا به حال خوانده اید.

– بله. در این چند دهه اخیر این طولانی ترین خبری بود که خواندم. از ساعت یک پشت دوربین نشستم و ساعت ۴ و ۳۵ دقیقه از پشت دوربین بیرون آمدم.

خوشبختانه خبرهای مهمتر اول خوانده می شود.

– آن روز همه خبرها مربوط به همین توافق هسته ای بود و خبر دیگری نداشتیم تا ساعت ۴ و ۳۵ دقیقه در ارتباط با همین مسئله خبر داشتیم. ارتباط مستقیم با ژنو و خبرهای مربوط به توافق و … اصلا خبر دیگری نبود.

این سبک خبرگویی و این شخصیتی که طی این چند دهه از شما در تلویزیون ساخته شده، بازتابش در میان چهره های سیاسی معروف چه بوده؟ هیچ وقت شده شما با یک شخصیت مهم دیدار داشته باشید و مثلا انتقادی به شما داشته باشند یا شما را تشویق کنند؟

– هیچ وقت هیچ نقدی در کار نبوده. من اکثر رییس جمهورها را دیده ام، حالا یا برنامه اجرا کرده ام یا کنفرانس مطبوعاتی آنها را اجرا کرده ام یا در محافلی آنها را دیده ام و با اکثر رییس جمهورهایی که دیدار داشته ام، به من لطف و محبت داشته اند. تشویق خاصی هم نشده ام. تشویق شان زبانی بوده که ما تشکر می کنیم و …

در مورد شما یک نکته ای وجود دارد، می گویند پیام های رهبری را شما می خوانید و تپق نمی زنید. یک یاز دلایلی که شما باید همکاری را ادامه بدهید برای این است که در این مورد، مورد اعتماد هستید.

– نطق های مهم رهبران و شخصیت ها مثل امام و بعد از ایشان حضرت آقا مهم است اینکه چطور کلمات را ادا کنی و تاکیدهای جمله ها را بیان کنی. اینها همه مهم است. اینکه حسش به مردم آنطور که شایسته است و ایشان سخنرانی کرده منتقل شود، این خیلی مهم است. خوشبختانه باعث افتخار من است که خود ایشان تاکید دارند پیام ها و سخنرانی ها را من بخوانم.

به خود شما شخصا نکته ای را نگفته اند؟

– زمستان سال ۹۳ یک مشکلی برای حنجره من به وجود آمده بود که صدای من در اثر لارنژیت گرفته بود. همان زمان یک دیداری با ایشان داشتیم. من خدمت ایشان رسیدم یکی از دوستان بیت وقتی من سلام علیک می کردم به آقا گفتند آقای حیاتی صدایش گرفته، یعنی در این حد بود که من به سختی سلام کردم. آقا پرسیدند چی شده؟ من با صدای خیلی ضعیف گفتم به خاطر سرماخوردگی و گویندگی طولانی مدت این مشکل پیش آمده که ایشان دعا کردند و گفتند حنجره شما برای انقلاب خیلی زحمت کشیده. این خیلی باعث افتخار است و برای من خیلی جالب بود.

نکته ای که بخواهند به شما تاکید کنند، نگفتند؟

– در این دیدار نه اما در یک دیدار عمومی خیلی سال های پیش اوایل دهه ۷۰ همه بچه های خبر و گوینده ها خدمت ایشان رفته بودیم که ایشان نکاتی درباره خبر و درست خواندن و درست ادا کردن آن گفتند.

اینکه گفتید ایشان تاکید دارد پیام های شان را شما بخوانید از کجا به شما رسیده؟

– بعد از رحلت امام یک پیام طولانی آقا برای چهلم امام داده بودند که خواندنش حدود ۷۰ دقیقه طول کشید. برای آن دنبال من فرستادند که یک پیامی آقا داده باید این را شما بخوانید. من رفتم بیت و متن پیام را که خیلی هم طولانی و به شکل یک کتابچه بود به من دادند که خیلی هم متن سنگینی داشت و پر از آیات قرآن و عبارات عربی بود.

آنجا می خواندم و رییس دفتر آقا هم آنجا بودند و از ایشان بعضی چیزها که عربی و قرآنی بود را سوال می کردم. از آن زمان گفتند پیام های آقا را شما بخوانید و اگر هم سخنرانی مهمی داشتند، حتما حضور داشته باشید. از آن زمان اگر هم مسئله خاصی پیش می آمد دنبال من می فرستاند.

من همیشه گفته ام برای یک گوینده دو مسئله وجود دارد، یکی تا زمانی که خدا بخواهد و سلامتی بدهد و دیگر تا زمانی که مردم پذیرای یک گوینده باشند. به نظر من نمی شود گفت یک گوینده مجری تاریخ مصرف ندارد، تاریخ مصرفش تا زمانی است که مردم او را بپذیرند و با توجه به برخوردهایی که من در جامعه با مردم دارم هنوز مشکلی ندارند.

گفته بودید سال ۸۸ یکسری بازتاب های منفی از جامعه گرفته بودید…

– بالاخره جامعه در آن مقطع به دو طیف تقسیم شده بود؛ یک گروهی معترض بودند، کم یا زیاد من کاری ندارم چه تعدادی، یک عده هم… من هم آن زمان شب و ظهر خبر می خواندم و …

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

شما را یکی از سمبل های…

– در صورتی که نباید اینطور باشد و یک گوینده از لحاظ حرفه ای باید هر خبری را بخواند.

شاید انتظار داشتند با آنها همراهی کنید.

– مگر می شود؟ گوینده باید خبر را بخواند. یک عده هم شاید خوشحال بودند.

در همان مصاحبه گفتید تهدید هم شده بودید، جدی بود؟

– پیش می آید دیگر. اعتراضاتی وجود داشت. بعضی ها حضوری به خودم می گفتند چون در یک مقطعی هم بود که دیگر دوستان من هم رفته بودند و نبودند.

آن هم یک مقدار فشار را روی شما بیشتر می کرد.

– بله.

این صحبتی که آقای افشار در اعتراض به این فضا رفته، این خودش باعث می شد فکر کنند چرا آقای حیاتی نرفته، پس حتما نظرش مخالف افشار است و…

– ولی به نظر من باید این مطلب را گفت. مردم خوشبختانه خیلی ها می دانند ولی روزنامه نگارها باید این مطلب را برای مردم جا بیندازند که یک گوینده در هر موقعیتی که باشد وظیفه حرفه ای و شغلی اش این است که کارش را انجام بدهد.

شما در این دوران طولانی که در عرصه خبر حضور داشته اید، خودتان چه تغییراتی نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ حس کرده اید؟ مثلا یک دوره جنگ بود، فضا بسته تر بوده یا یک دوره بهتر شده؟

– تغییرات محتوایی منظورتان است؟

تغییرات محتوایی که در فضای خبر از نظر شما محسوس تر بوده.

– خط مشی سازمان صداوسیما از لحاظ محتوایی تقریبا یک خط مشی ثابتی بوده که خط مشی فکری سازمان است. از الحاظ ساختار هم…

از لحاظ محتوایی یک دوره آقای هاشمی رییس سازمان بودند…

– آن زمان اصلا جو سازمان و جو جامعه متفاوت بود و شرایط فرق می کرد.

بعد آقای لاریجانی

– آقای لاریجانی که آمدند آن زمان بهتر بود.

شرایط کشور سیاسی تر بود؟

– آن زمان سازمان صداوسیما ثبات و آرامش پیدا کرد. از لحاظ فکری وضع جامعه هم بهتر شده بود چون دوران جنگ تمام شده بود.

دوره آقای لاریجانی با دولت اصلاحات همزمان بود. همان موقع هم این نقد به صداوسیما و بخش خبر و بخش های سیاسی وجود داشت که صداوسیما بیشتر یک طیفی از افکار سیاسی و مسئولان را پوشش می دهد. حتی ممکن است به دولت انتقاد جدی داشته باشد و این در رفتار صداوسیما نمود داشت مثل انتخابات که در سال ۷۶ می گویند بخش بزرگی از سپاه هم به آقای خاتمی رأی دادند، در خود سازمان هم اختلاف سلیقه بود؟

– اختلاف سلیقه همه جا وجود دارد. نمی توانیم بگوییم نیروهای سازمان همه یک فکر دارند و همه یک جورهایی در راستای افکار در رأس سازمان هستند، اینطور نیست و هر کس عقاید خودش را دارد. منتها چیزی که عملا اجرا می شود، نظر مدیریت مجموعه است وگرنه نیروهای پایین نمی توانند افکار خودشان را در برنامه خاصی منتقل کنند، مگر اینکه برنامه اجتماعی یا ورزشی خاصی باشد اما سیاست چیزی است که طبعا باید از بالا مشخص شود و ما هم موظف هستیم آن را اجرا کنیم.

با توجه به این حرف، شما تغییرات زیادی را در فضای سازمان ندیده اید؟

– هر چه بوده سلایق مدیریتی بود.

ولی معاونت سیاسی الان به اسم معاونت خبر تغییر پیدا کرده.

– شاید می خواسته حرفه ای تر نمود پیدا کند و بگوید فقط این معاونت خبر و اطلاع رسانی است چون بار سیاسی بودن از یک طرف یک معنای دیگری به این معاونت می داد. از آن نظر خوب بود ولی از یک طرف هم شاید خوب نباشد چون واژه سیاسی در کشور ما یک جوری جا افتاده که مثلا چون سیاسی است پس لابد از جناح خاصی است.

عملا به نظر نمی آید رویکردش با این تغییر اسم خیلی عوض شده باشد و جهت گیری سیاسی نداشته باشد.

– مگر می شود جهت گیری نباشد؟ در کجای دنیا در کدام تلویزیون در جهان داریم که اخبار جهت گیری سیاسی نداشته باشند؟ حتما یک فکر، ایده و عقیده ای پشت این اخبار است.

ولی نقدی که نسبت به سازمان وجود دارد این است که ان گستره ای از عقاید را که باید دربر بگیرد پوشش نمی دهد.

– این نقد را من هم قبول دارم. رسانه ای که می گوید من رسانه ملی هستم باید تمام افکار و عقاید مردم را پوشش بدهد و باید تمام مشکلات اقشار مختلف مردم در آن گفته شود. یعنی تمام مسائلی که مردم با آن درگیر هستند. الان مردم مشکلات اقتصادی زیادی دارند و این مشکلات در جامعه گریبانگیر همه است. اگر بیاییم این مشکلات را بگوییم می گویند علیه دولت کار می کند، در حالی که نباید اینطور باشد و برای ما نباید فرقی کند.

مثلا راجع به توافق هسته ای قابل انکار نیست که بخش بزرگی از مردم خوشحال شدند.

– خیلی خوب بود و جو خیلی خوبی در جامعه ایجاد شد.

ولی در تلویزیون این تصور وجود داشت که صداوسیما هنوز خوشحالی مردم را نمی خواهد منتقل کند.

– همان روز سه شنبه من خودم گوینده بودم و سعی می کردم این شور و هیجان را به مردم منتقل کنم.

یعنی قبول داشتید؟

– بله، همینطور است. جالب است شبی که آقای روحانی برای ریاست جمهوری انتخاب شد من شیفت بودم و با ماشین خودم رفته بودم. آمدم در اتوبان همت راه بندان شدید و جشن و پایکوبی بود. راه را عوض کردم، باز هم راه بندان بود و خلاصه با اضطراب و خیلی دیر رسیدم. برای من خیلی جالب بود، مردم من را می دیدند، شیشه را پایین می کشیدند و ابراز خوشحالی و همدلی می کردند.

این بالا و پایین شدن و خواندن خبرهای مختلف استرس زیادی دارد؟

– قطعا استرس خیلی زیادی را منتقل می کند.

یعنی قبل از خبر هم هیچ وقت بوده که اضطراب داشته باشید؟

– نه، کلا کار ما استرس زا است.

با وجود این همه تجربه ای که شما دارید؟

– بله، بالاخره تجربه تا یک حدودی به مدیریت بحران و استرس کمک می کند. البته من این را بگویم من خبرهای پرهیجان را دوست دارم و رکود را اصلا دوست ندارم. من اصلا روزهایی که خبر نیست و اتفاقی نمی افتد را دوست ندارم. شما هم ژورنالیست هستید و حتما این تجربه را دارید. من روزهای پرهیجان را خیلی دوست دارم؛ مثلا همان روز توافق هسته ای که خبرش را خواندم، ۲ ساعت و ۳۵ دقیقه خبر را می خواندم و یک ساعت هم از قبل آن در استودیو نشسته بودم یعنی ۳ ساعت و ۳۵ دقیقه در استودیو بودم ولی بعد از اینکه خبر تمام شد آنقدر خوشحال بودم که با نیروی تمام بیرون آمدم ولی روزهایی که فقط یک ربع بیست دقیقه خبر می خوانم و خبر خاصی نیست را خیلی دوست ندارم.

رسانه های فارسی زبان خارج از ایران را هم می بینید؟

– بله.

چه نگاه جدید و تجربه ای به شما داده؟ مثلا بی بی سی فارسی با این شکل خبرخوانی جدید، برای شما که بیست سی سال اجرا داشته اید، حالا آدم هایی آمده بودند و روز اول هم خیلی حرفه ای نبودند…

– نیروهایی که آنها آموزش داده بودند، حرفه ای بودند چون کسانی که اینها جذب کردند در مرحله اول نه گوینده بودند و نه مجری ولی کسانی که اینها را آموزش دادند، حرفه ای و فوق حرفه ای بودند و خوب هم آموزش دادند. بعضی هایشان شاید صدای خوبی هم نداشتند و اجرا هم بلد نبودند ولی به مرور زمان یاد گرفتند و اجرا می کنند. این را البته بگویم بی بی سی فارسی هم به همان شکل کلاسیک اجرای ما خبر را اجرا می کند یعنی اینطور نیست که سبک مجله های خبری را اجرا کند.

مثل اتاق خبر من و تو؟

– بله، آن سبک جدیدی بود که روز اولی که اجرا کردند برای من خیلی جالب بود که این سبک می گیرد یا نمی گیرد، یعنی در عین اینکه آن حالت رسمی را برداشته و یک گوینده ایستاده و از دیگر همکارانش که نشسته اند، ماجراها را سوال می کند، برای من خیلی جالب بود و بعد دیدم که خیلی هم خوب جا افتاد.

در مورد بی بی سی فکر می کنید روی فضای رسانه ملی تاثیری گذاشت یا نه همین شکل خبرگویی که تغییر پیدا کرد…

– بله، هم بی بی سی تاثیر گذاشت و هم شبکه من و تو با وجودی که یک شبکه حرفه ای نیست و یک شبکه خصوصی کوچک است که کار خاصی هم انجام نمی دهد ولی همان بخش اتاق خبر خیلی تاثیر گذاشت و از آن الگو گرفتند و استفاده می کنند.

بد هم نیست که از تجربیات دیگران استفاده کنیم.

– بله خوب است ولی تصنعی نباشد.

برای بیننده تلویزیون و برنامه خبری یک مقدار شاید آن شکلی که در بی بی سی خبر می گویند و با وجود آن آدم ها باورپذیرتر می شود تا آن شکلی که در تلویزیون ما خبر می گویند. اینکه به اسم کوچک صدا می کنند چیزی است که اینجا به نظر می رسد بچه ها هنوز خوشان راحت نیستند و به همین دلیل مردم باور نکرده اند.

– شما نحوه اجرا را می گویید ولی مردم بیشتر به دنبال محتوا هستند و نوع خبر برای شان مهم است. کارهای اجرا و گویندگی و دکور و نور و صحنه و جذابیت های تصویری دیگر در مرحله بعد است . اول باید خوراک خبری مناسب و به موقع بدهیم. وقتی عقب نیفتاده ایم با آنها همزمان و همگام بوده ایم. باید همزمان با این روند جذابیت های صحنه و دکور و نور را هم افزایش بدهیم تا بهتر شویم.

راجع به بچه های خبر بی بی سی گفتید از ابتدا حرفه ای نبودند؛ گوینده های تازه وارد خبر سیمای خودمان چطور، اینها با آموزش خوبی وارد شدند؟

– متاسفانه خیر. آموزشها اکثرا خوب نبوده، آموزش هایی که در مورد بی بی سی من اشاره کردم، از طریق نیروهایی که پشت صحنه بی بی سی بودند و واقعا پشتوانه تجربی بالایی داشتند، صورت گرفته است.

رادیو بی بی سی و …

– نه، اصلا همین تلویزیون بی بی سی فارسی؛ آدم هایی که پشت صحنه کار می کنند اکثرا نیروهایی با سی چهل سال تجربه هستند. کسانی هم که در رادیو و تلویزیون و مطبوعات بوده اند و خودشان هم آموزش های حرفه ای بین المللی دیده اند، اینها به نیروهای جدید درس می دهند ولی در ایران ما آموزش درست نداشته ایم. از طرفی جذب نویسنده و گوینده ما غلط است، وقتی شیوه جذب درست نباشد از پایه کسی که وارد این کار شده، حرفه ای نیست. شما هر چقدر هم برای او آموزش بگذارید تا حدودی ممکن است آموزش بگیرد ولی وقتی از پایه غلط باشد و چیزی نداشته باشد.

نسل شما به نظر می رسد هنوز جایگزین های خوبی نداشته اند و از شما هم در آموزش استفاده نشده.

– گاهی اوقات استفاده کرده اند ولی اساتید بزرگ هم رغبت نمی کنند برای آموزش بیایند.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

محمدرضا حیاتی و همسرش در افطاری حسن روحانی

چرا؟

– به این دلیل که دستمزدی که می دهند در حد یک کارگری که بیاید و خانه تمیز کند هم نیست.

ساعتی می دهند؟

– ساعتی ۴۰ تومان! اصلا خنده دار است استادی بیاید درس بدهد، یک ساعت قبل و بعدش وقت بگذارد…

برای مجموعه بزرگی مثل صداوسیما با این همه تعداد پرسنل و تعداد شبکه و … خوب نیست. نتیجه این می شود که یک شبکه کوچک مثل بی بی سی فارسی یا من و تو…

– این می شود که بعضی از اساتید بزرگ حاضر نیستند بیایند یا ترجیح می دهند بروند جاهایی که خصوصی است و حداقل دستمزدی البته نه در حد شخصیت شان ولی قابل تر به آنها بدهند، تدریس کنند. مسئله دیگر هم اینکه خود آقایان از اساتید بزرگ استفاده نمی کنند و می روند سراغ کسانی که در عمرشان ۱۰ دقیقه و شاید هم حتی یک دقیقه گویندگی نکرده اند. چنین فردی می شود استاد گویندگی! من نمی دانم چطور کسی که یک بار در استودیو پشت میکروفن ننشسته، می تواند گویندگی را درس کند، می شود؟

دانشکده صداوسیما را می گویید؟

– هم دانشکده صداوسیما و هم جاهای دیگر که چنین تدریس هایی دارند.

هیچ وقت جای دیگر هم برای تدریس دعوت نشده اید؟

– زیاد دعوت شده ام.

نرفته اید؟

– من چندین سال است نرفته ام چون یک مسئله ای هست من می گویم بنده های خدا جوانانی که برای آموزش می آیند به شوق این می آیند که آینده ای داشته باشند، من را هم نماد صداوسیما و خبر می دانند ولی هیچ کانالی برای معرفی آنها برای کار وجود ندارد. نمونه اش داشته ایم کسی که خیلی هم خوب بود، ولی اینکه چطور اینها را معرفی کنیم بروند مشغول به کار شوند و از هنر و حرفه ای که دوست دارند استفاده کنند، کانالی وجود ندارد.

شما کار دیگری غیر از گویندگی خبر نداشته اید؟ گفتید آقای افشار یا بابان بیزینس داشتند…

– نه، من متاسفانه کار بیزینس بلد نبودم و نکردم و به همین دلیل هم خیلی از دوستان دیگر عقب هستم.

غیر از صداوسیما کار دیگری نداشته اید؟

– من ده دوازده سال کار تبلیغات می کردم.

چرا کنار گذاشتید؟ شما روی فیلم های تبلیغاتی نریشن می گفتید و …

– بله هم می نوشتم و هم خودم می گفتم و در ساخت و بازاریابی و … هم فعال بودم.

چرا آن را کنار گذاشتید؟

– یک مقدار دیدم فضای آنجا با روحیاتم سازگار نیست.

اجرا چطور؟

– بله، به عنوان مجری مراسم های مختلفی رفته ام.

برای انتخاب نوع مراسم سختگیر هستید؟

– من خیلی سختگیر نیستم، منتها هم به خاطر شرایط سازمان و هم اینکه دیدگاه و نظریه ای که برگزارکننده های همایش نسبت به من دارند، برای مراسم های خیلی رسمی و در سطح بالا با من تماس می گیرند و مثلا یک همایش سینمایی یا اقتصادی را با من تماس نمی گیرند چون فکر می کنند به کلاس من نمی خورد یا من قبول نمی کنم.

در صورتی که خودتان دوست دارید؟

– بله، خب حرفه ام است و می توانم در زمینه های مختلف اجرا داشته باشم.

به خصوص گفتید به سینما علاقه دارید.

– بله، علاقه دارم و پیگیر هم هستم.

در این حد که بدانید در سینما چه اتفاقی می افتد و عوامل را بشناسید پیگیر هستید؟

– بله، پیگیر هستم.

سینما هم می روید؟

– نه، متاسفانه مدت هاست سینما نرفته ام.

چرا؟

– بیشتر به خاطر موقعیت کاری سال هاست که نرفته ام اما اگر فیلم خوبی باشد از طریق سی دی می بینم.

فیلم های خارجی چطور؟

– آن هم اگر چیز خیلی شاخصی باشد می بینم.

چه کسی اینها را به شما معرفی می کند؟

– بالاخره از خواندن نشریات و مجلات مختلف آنهار ا پیدا می کنم.

پس اهل مجلات فرهنگی سینمایی هم هستید.

– بله، مرتب می خوانم و خیلی دوست دارم.

الان چه نشریاتی را می خوانید؟

– یک زمانی مجله فیلم و نشریات سینمایی مختلف را می گرفتم و می خواندم ولی الان فرصتم کمتر شده است.

ورزش چطور؟

– بله، فوتبال جذاب است.

در چه حدی؟

– خیلی اطلاعات فوتبالی بالایی ندارم.

مثلا می دانید امروز پرسپولیس با چه تیمی بازی دارد؟

– پسرهای من هر دو پرسپولیسی هستند و چون آنها می گویند، من هم می دانم ولی خودم تنها باشم پیگیر نیستم، مگر اینکه شب قبل در خبر بگویند.

بازیکن های تیم ملی را می شناسید؟

– چند نفری را می شناسم.

ساعاتی که سر کار نیستید و مطالب سیاسی و اخبار را پیگیری نمی کنید، سرگرمی شما چیست؟ چون به نظر می رسد خیلی هم نمی توانید به سفر بروید.

– نه خیلی. اتفاقا چند روز پیش یک جایی بودم. به من گفتند بازنشسته شده ای چرا هنوز سر کار می روی؟ گفتم به این دلیل که من هیچ سرگرمی دیگری ندارم و سرگرمی ام کارم است. یعنی من روزهایی هم که خانه هستم باز تلویزیون. هم تلویزیون خودمان هم تلویزیون های خارجی… را پیگیری می کنم. بعضی ها برای اینکه کلاس بگذارند می گویند من تلویزیون نگاه نمی کنم و تلویزیون خانه همیشه خاموش است و … ولی من برعکس هستم. از زمانی که به خانه می روم فوری تلویزیون روشن می کنم تا زمانی که بخواهم از خانه بیرون بیایم.

اینجوری که خانواده اذیت می شوند.

– نه، تلویزیون من مستقل است.

نگفتید علاقه شما چیست؟

– من شعر و ادبیات خیلی دوست دارم و از جوانی به دنبال آن بودم.

اینجوری که پیگیر باشید و بروید کتابفروشی کتاب بخرید؟

– اگر موردی پیش بیاید بله، ولی متاسفانه تهران است و هزارتا…

یک مقدار کم لطفی می کنید.

– ولی به عرصه شعر و ادبیات خیلی علاقمندم. اشعار شعرا را می خوانم و گاهی هم یک چیزهایی خودم می گویم، نه در حدی که بشود اسمش را شعر گذاشت.

هیچ وقت وسوسه شده اید همین ها را چاپ کنید؟

– به آن مرحله نرسیده گاهی یک غزلی چیزی می گویم ولی بعد با خودم می گویم پاره اش کنم این را اگر یک استاد ادبیات ببیند…

شما که بعد از این همه سال حضور در رسانه باید اعتماد به نفسش را داشته باشید.

– می ترسم بگویند این چی است گفتی؟ خجالت نمی کشی؟

با این روحیه و علاقه به ادبیات، علوم سیاسی خواند شما یک مقدار عجیب به نظر می رسد.

– خواندن علوم سیاسی برمی گردد به سال های شصت و چهار، شصت و پنج. آن زمان یک عده ای از گویندگان و اعضای تحریریه و خبر را به دانشگاه آزاد معرفی کردند که علوم سیاسی بخوانند.

برای پیشرفت شغلی و …

– بله، به ما یک پوئنی داده بودند چون آن زمان دانشگاه آزاد آزمون داشت و ما را بدون آزمون پذیرفتند ولی خیلی ها هم به این امتیاز راغب نبودند چون آن زمان اوایل شکل گیری دانشگاه آزاد بود و می گفتند مدرکش به درد نمی خورد و خیلی ها هم همان اول رها کردند.

شما رفتید و ادامه دادید؟

– نه، من هم نیمه کاره رها کردم.

به علوم سیاسی علاقه نداشتید؟

– اتفاقا در یک مقطعی علوم سیاسی را هم دوست داشتم ولی عشقم ادبیات بوده. ادبیات فارسی و ادبیات انگلیسی را خیلی داشتم ولی گرفتاری هایی که داشتم…

علوم سیاسی را خودشان برایتان انتخاب کرده بودند؟

– نه، چند رشته بود؛ علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ارتباطات روزنامه نگاری و بیشتر رشته هایی که در ارتباط با کار روزنامه نگاری و خبر بود.

ادبیات انگلیسی را دنبال کردید؟

– بله، تا حدودی.

یعنی الان در حدی که بتوانید خبر ترجمه کنید مسلط هستید.

– تا حدودی. من اوایل دهه ۶۰ همزمان که خبر می خواندم دبیر زبان هم بودم و دو سال دبیرستان درس دادم.

در کار به شما کمک کرد؟

– خیلی کمک می کند. نه فقط انگلیسی که هر زبانی؛ الان در کار ما که گوینده خبر فارسی هستیم ادبیات و زبان فارسی، عربی و انگلیسی مکمل کار گویندگی هستند و همیشه توصیه من این است که اینها را باید گویندگان بدانند. یعنی لااقل عربی و فارسی را حتما تا حدودی که بتوانند حرف بزنند و قاعده و دستور زبان را بدانند، آ»وزش ببینند. زبان فارسی هم باید از نظر دستوری بلد باشند. الان ۸۰ میلیون ایرانی فارسی حرف می زنند ولی چند درصد دستور زبان را می دانند؟ این است که تاکید من روی آموزش دستور زبان است. یعنی حتما دستور زبان و مکالمه عربی و انگلیسی و فارسی را یاد بگیرند.

خود شما می توانید عربی صحبت کنید؟

– تا حدودی.

می توانید بخوانید؟

– بله.

خبرها را شما برای خواندن تنظیم می کنید؟

– گاهی پیش آمده ولی معمولا گوینده فقط گوینده است.

برخلاف شبکه های خارجی که خودشان خبرها را تنظیم می کنند.

– بله، اینجا گوینده فقط گویندگی می کند ولی مثلا گاهی از نظرات گوینده های پیشکسوتی مثل ما استفاده می کنند.

پس تحریریه کلا جدا است؟

– نه جدا نیست؛ در یک مجموعه هستیم.

وظایفش را می گویم.

– بله کار گوینده گویندگی است و فقط خبرها را می خواند و اشکالاتی اگر باشد می پرسد و برطرف می کند.

یک خاطره گفته بودید که در خبر رادیو با خواندن اسم یک میهمان خارجی خندیدید و نتوانستید خودتان را کنترل کنید؛ بعد از آن هم از این موارد داشتید؟

– اسمی که خارجی باشد مخصوصا کشورهایی که زیاد از لحاظ زبانی به ما نزدیک نیستند مثل اروپای شرقی و … طبعا در مرحله اول تلفظش را نمی دانم.

چه می کنید؟

– معمولا یا در اینترنت دنبالش می گردیم یا مثلا اگر اسپانیولی باشد از بخش اسپانیولی زبان می پرسیم چون آنها تلفظ های خاصی دارند مثل «آ» را «خ» تلفظ می کنند یا در اروپای شرقی «ی» تلفظ می شود.

آقای حیاتی چند فرزند دارید؟

– دو پسر دارم.

پسرهای شما شغل شما را ادامه ندادند؟

– نه. پسر بزرگم مثل خودم علاقه به زبان داشت و مترجم زبان است، پسر دومم هم الان ترم آخر مدیریت بازرگانی است.

شما آنها را به گویندگی تشویق نکردید؟

– نه، من نه تشویق کردم و نه چیز دیگر. به نظرم هر کس در خودش چیزی باید ببیند که سراغ یک کار برود.

شاید کار شما به نظرشان سخت بوده.

– خیلی سخت است و شاید یکی از دلایلی که نخواستند به این حیطه وارد شوند دیدن سختی های این کار بود.

شاید هم همسرتان خیلی به خاطر این کار غر می زند و …

– شاید هم همینطور است! بالاخره یک نگاه منفی برایشان به وجود آمده.

در دو سه سال اخیر بیشتر همسر شما در محافل با شما دیده می شود، قبلا کمتر بیرون می آمدید.

– به خاطر موقعیت ویژه ای که من دارم، همسرم خیلی دوست ندارد با من بیرون بیاید. چون مثلا می خواهیم یک جا برویم آرامش داشته باشیم، یک عده می خواهند عکس بگیرند یا سلام علیک کنند، این را خیلی دوست ندارد.

ولی اخیرا بیشتر دیده می شود.

– چند باری بالاخره اجبارا ایشان را با خودم بردم.

با شغل شما مشکل کلی نداشتند؟

– بالاخره کنار آمدند. شغل من برایشان خیلی مشکل دارد ولی خب کنار آمدند و سال های سال است گذرانده اند.

هیچ وقت از شما نخواستند کارتان را عوض کنید؟

– نه، می دانند من چقدر عاشق این کار هستم.

هیچ وقت نخواستید این شیوه کلاسیک خبرخوانی را کنار بگذارید و وارد شیوه مجله های خبری شوید؟

– نه، لزوما هر گوینده ای نباید هویت و شخصیت خودش را جابجا کند. من در همین چند سال اخیر هم نسبت به گوینده ای که در دهه ۷۰ یا اوایل دهه ۸۰ خبر می خواندم، خیلی فرق کرده ام.

آن موقع رسمی تر بودید؟

– بله، خیلی خشک تر و رسمی تر بودم. الان فضا خیلی عوض شده ولی باز هم یک بخش هایی باید به همان سبک کلاسیک خودش بماند. مثلا بخش خبر ساعت ۲۱ یا ۱۴٫ اینها بخش های اصلی خبر هستند و همیشه به این سبک اجرا شده اند و مخاطب هم به این سبک دوستش دارد. در مجله خبری نوع خبرش، نوع اجرا و دکور و همه چیز فرق می کند.

یک زمانی هم همین خبر ۱۴ را دو نفری می خواندید و به هم پاس می دادید ولی بعد دوباره به شکل سابق برگشت. به نظر می رسد خودتان این سبک رسمی را بیشتر دوست دارید چون الان شبکه های خارجی را هم که می بینیم خیلی این شکل خبرخوانی رسمی دیده نمی شود و در آن گفتگو و ارتباط با خبرنگار و … وجود دارد.

– در همین خبر ۱۴ یا ۲۱ هم این موارد را داریم. یک روز ممکن است دو سه مهمان داشته باشیم و با آنها نرم و راحت صحبت کنیم و مسائل مختلف گفته شود یا گفتگو و ارتباط مستقیم با خبرنگار داشته باشیم. اینها همه در تلویزیون های دنیا هست و در کشور ما هم هست.

شاید شما دیگر می گویید حیاتی را دیگر مردم به همین شکل می شناسند و این را حفظ می کنید.

– من انعطاف لازم را داشته ام و اینطور نیست که بگویم تغییر نکرده ام. اینطور نیست که شیوه ای که دهه ۶۰ تا ۷۰ اجرا می کردم، الان هم همان را اجرا کنم. طبعا نسل های مخاطب عوض می شوند و تنوع و رقابت رسانه ها بیشتر می شود و ما هم انعطاف لازم را به خرج دادیم. منتها من همیشه تاکیدم این است که اخبار ساعت ۱۴ و ۲۱ رسمی ترین بخش های خبری ما هستند و باید در عین اینکه انعطاف لازم را داشته باشند، از رسمیت و جدیت هم نیفتند و نمی شود شیوه اخبار بیست و سی را روی اخبار بیست و یک پیاده کنیم.

هر جا مخاطب خاص خودش را دارد و اینجا هم مخاطب کلاسیک خودش را هنوز دارد و آن مخاطبان اینطور دوست دارند. نمی گویم خشک و بی روح باشد و فکر هم نمی کنم الان اینطور باشد. البته غیر از خبرهایی که رسمی هستند و ما مجبوریم به همان سبک خودش بخوانیم. مثلا بیانات مقام معظم رهبری سبک و سیاق خاص خودش را دارد.

من این را کاری نمی توانم بکنم؛ چه انعطافی باید در آن بدهم؟ یا مثلا سخنرانی رییس جمهوری و دیدارهای رسمی و … خود فرم و محتوای خبر هم ما را به سمت رسمی شدن سوق می دهد. ساختار خبر خیلی مهم است. خبر چهل چهل و پنج دقیقه ای را شما نگاه می کنید، گوینده کار خاصی نمی تواند انجام دهدت و سبک و سوی خبر به صورت رسمی است.

شما اجرا هم داشته اید؟

– من هشت سال در رادیو برنامه اجرا می کردم و مجری برنامه راه شب بودم ولی آنجا حال و هوا و حس کار فرق می کند و من با موزیک شعر می خواندم و کلا فضا متفاوت بود.

در تلویزیون نمی خواستید اجرا را تجربه کنید؟

– در تلویزیون هم اجرا داشتم اما مقطعی بوده. برنامه ای که یک مناسبتی پیش آمده و تهیه کننده تماس گرفته و از من خواسته اجرا کنم. بستگی دارد چه مناسبتی پیش بیاید که از من درخواست کنند.

در شبکه های اجتماعی عضو هستید؟

– من این اپلیکیشن ها را دارم ولی فعال نیستم.

اینستاگرام هم دارید؟

– در حد اینکه ثبت نام کرده ام ولی نه عکس گذاشته ام و نه صفحات بقیه را چک می کنم.

فیس بوک چطور؟

– فیس بوک هم دارم اما مدت هاست به آن سر نزده ام.

یکسری انتقادها به خبر در قالب جوک وجود دارد که مثلا فقط نکات مثبت کشور خودمان را در اخبار می گویند و نکات منفی کشورهای دیگر را بولد می کنند؛ اینها را در شبکه های اجتماعی دیده اید؟

– بله.

هیچ وقت شده اینها را منتقل کنید؟

– من تا حدودی اینها را می پذیرم و قبول دارم.

لایک هم می کنید؟

– من که نمی توانم لایک کنم ولی انتقادها را می پذیرم. باید این دیدگاه ها را قبول کنیم و بپذیریم که نباید از چیزهایی که مطالبه مردم است و مردم دوست دارند خبری را بشنوند، عقب بمانیم. روزی که خبری در رأس اخبار دنیاست و مردم دوست دارند آن را بشنوند نباید ما خودمان را به آن راه بزنیم، انگار اصلا این خبر وجود ندارد. این غلط است. مخاطب می رود راه خودش را پیدا می کند و از بی بی سی فارسی و من و تو و … این خبر را می گیرد. این اصلا کار حرفه ای نیست، اشکال ندارد دیدگاه خودمان را منتقل کنیم ولی آن خبرها را هم به مردم بدهیم؟

اینکه باتجربه ترین گوینده خبر صدا و سیما این ایده را دارد که تلویزیون باید خودش را اصلاح کند، به نظر خیلی خوب است چون الان مدیر سیما هم بیشتر از شما تجربه ندارد؛ خوب است از شما مشورت بگیرند.

– من همیشه دوست داشته ام و فکر می کنم چند فکر روی هم باشد بهتر از یک فکر است. به همین دلیل همین جا هم آمادگی خودم را اعلام می کنم که در هر زمینه ای حاضرم در جهت تغییرات در جهت بهبود و نه خراب شدن کمک کنم.

این شهرت شما بیرون چه بازتابی داشته؟ برای شما مشکل ایجاد می کند یا از آن استفاده می کنید؟

– من تا به حال استفاده ای از آن نداشته ام.

مثلا در بانک…

– من بانک هم که می روم یا جاهایی که صف است، مثل بقیه مردم نوبت می گیرم و در صف می مانم. خیلی وقت ها رییس بانک متوجه می شود و یک نفر را می فرستد و صدا می کند که باز هم من می گویم نه کاری ندارم و منتظر می مانم.

چراغ قرمز رد نکرده اید بعد برای فرار از جریمه خودتان را معرفی کنید؟

– اصلا. امکان ندارد. من از این کار بدم می آید. اصلا پیش نیامده. من خیلی قوانین و مقررات را دوست دارم و رعایت می کنم.

در کشور ما این خیلی پیش پا افتاده است که مثلا بخواهید فرزندتان را ثبت نام کنید و از شهرت تان استفاده کنید.

– من هیچ وقت از شغلم سوءاستفاده نکرده ام. یک وقت هایی یک جایی خود دوستان لطف کرده اند ولی اینکه من خودم پیشقدم بشوم و خودم را معرفی کنم اصلا پیش نیامده.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

در این مدت گویندگی پیش آمده خبری را گوینده های دیگر بگویند نمی خوانیم، شما مجبور شوید بخوانید؟

– مگر می شود؟

اگر خبر سختی باشد یا فضای بدی داشته باشد؟

– برای خبر رحلت امام ده، دوازده نفر گوینده و مجری از بخش های مختلف آمده بودند. هر کس مشکلی برایش پیش آمده بود؛ یکی حالش بد شده بود، یکی گفته بود نمی توانم بخوانم… آخرین لحظه مدیر خبر، آن را به دست من داد و و گفت شما باید بخوانی. اینکه من می گویم گوینده خبر وظیفه حرفه ای اش چیز دیگری است، همین است.

من هم باید می گفتم سخت است، شاید خرابش کردم؟ خبر به این مهمی را هر کس جای من بود قبول نمی کرد. من هم گوینده تازه کاری بودم و اگر خراب می کردم، فاتحه ام خوانده بود ولی یکی اینکه وظیفه حرفه ای من بود و دوم اینکه من همیشه از خبرهای سنگین و سخت استقبال کرده ام. من اصلا دوست دارم خبر را نخوانده در استودیو به من بدهند.

خیلی پیش می آید؟

– بله و من دوست دارم و آنها را بهتر می خوانم. خبری که نخوانده باشم و یکباره در استودیو به من بدهند و خبر مهمی هم باشد را دوست دارم. مثلا یک خبر مهم ده صفحه ای باشد و من نخوانده باشم، این را با لذت می خوانم. معمولا برای سخنرانی های آقا این اتفاق می افتد که مثلا تا پنج دقیقه به ساعت دو من منتظر بوده ام ولی نرسیده، لحظه شیرینی برای من بوده که فکس را صفحه به صفحه بیاورند و زیر دست من بگذارند و من بخوانم.

آقا بعضی اوقات کلمات عربی و … استفاده می کنند، از آن نمی ترسید؟

– نه، با عشق می خوانم.

یا مثلا خبری باشد که یک نفر دیگر خوانده باشد و شما غبطه خورده باشید که کاش شما می خواندید؟

– این هم پیش آمده ولی یادم نیست. البته بیشتر خبرها را من حضور داشته ام و خوانده ام.

خبرها معمولا هم مکتوب است، خبر بدون نوشته نداشته اید؟

– چرا یک چیزهایی را ممکن است سردبیر درگوشی بگوید، مثلا فلان اتفاق افتاده، این را شما بگو تا خبرش بیاید که البته آن هم خبرهای مهم مثل جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه یا یک بمباران باشد که لحظه ها در خواندن آن مهم هستند.

با این چیزهایی که گفتید و با همه سختی هایی که کار شما دارد آقای حیاتی اگر دوباره به دنیا بیایید باز هم گوینده خبر می شود؟

– من واقعا به این کار علاقه دارم و شاید اگر زندگی دوباره ای باشد باز هم به این سمت و سوی رسانه و فرهنگ و ارتباطات می روم.

وسوسه رسانه بزرگتر نداشتید؟ مثلا کاش می شد زبانم خوب بود در سی ان ان خبر می خواندم؟

– اگر زبانم در آن حد بود، بد نبود.

همسر محمدرضا حیاتی همسر مجریان همسر مجری مشهور محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی بیوگرافی محمدرضا حیاتی

تصور اینکه آدم در ابعاد جهانی دیده می شود.

– ده پانزده سال پیش یک بخش عربی در شبکه سه داشتیم، یک سردبیر داشت که خیلی اصرار داشت که بیا از شما تست بگیرم گوینده خبر عربی باش؛ گفتم من فارسی می گویم، دیگر چرا عربی؟

بیوگرافی محمدرضا حیاتی خانواده محمدرضا حیاتی زن محمدرضا حیاتی محمدرضا حیاتی همسر مجری مشهور همسر مجریان همسر محمدرضا حیاتی


ادامه مطلب ...