یکی از خواص خارشتر (Alhagi) تقویت سیستم دفاعی بدن است، لذا گیاه دارویی مفیدی برای مهار بیماری ایدز میباشد. در ادامه با خواص خارشتر آشنا شوید.
خارشتر گیاهی است پایا از خانواده باقلائیان و یکی از بنشنها بشمار میرود. نام دیگر آن علف ترنجبین است. گیاه خارشتر درختچهای کوچک و گسترده روی زمین که بلندی آن از نیم متر تا یک متر و خاردار است و کرکهای تیزی دارد. غلاف میوه آن کرکدار، کمی ضخیم و خمیده و اسفنجی است و تخمدان آن پوشیده از تارهای ابریشمی است. میوههای بندبند با ظاهری منظم دارد و ریشه آن بسیار عمیق میشود تا به آب برسد به طوریکه یکی از عوامل تخریب بناهای باستانی به شمار میرود. این گیاه معمولاً در بیابان ها ومناطق کویری میروید؛ اما به صورت یک علف هرز سمج در اکثر مزارع، باغها و زمینهای دستورزی شده، به سرعت گسترش پیدا میکند و حتی گاهی آسفالت را نیز شکافته و از آن سر بر میآورد. دانه های آن در ابعاد ارزن و به رنگ سرخ است.
خارشتر یکی از علوفههای خوراکی برای دام به ویژه شتر و بز است و در ایران در استانهای خراسان، یزد، تبریزف زرند کرمان، اطراف قم و بوشهر بهطور خودرو فراوان دیده میشود.
برگ، گل، ریشه و شیرابههای ایجاد شده روی برگهای آن که به آن ترنجبین گفته میشود.
وَ ظَلَّلْنَا عَلَیکُمُِ الْغَمامَ وَ اَنْزَلْنا عَلَیکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی کُلُوا مِنْ طَیباتِ مَا رَزَقْناکُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لکِنْ کَانُوا اَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ. (بقره / 57)
و ابر را سایبانتان گردانیدیم و برایتان مَنّ و سلوی فرستادیم. بخورید از این چیزهای پاکیزه که شما را روزی داده ایم . آنان بر ما ستم نکردند، بلکه بر خود ستم میکردند.
هم چنین در سوره «اعراف» آیه یک صد و شصت و «طه» آیه هشتاد و یک از آن سخن گفته شده است.
"ابوریحان محمدبن احمد بیرونی" اولین فردی بود که ثابت کرد ترنجبینی که از گیاهی به نام «الحاج» به دست میآید، همان مَنّ قرآن است. هم او بیان کرد که حشرات بسیار کوچکی که روی بعضی از این درختان زندگی میکنند، مولّد ترنجبین میباشند. کلمه «ترنجبین» معرّب کلمه فارسی «ترانگبین» است. (تر یعنی تازه و انگبین به معنای عسل است). پراکندگی آن بین اردکان یزد، بافق، مهریز و مرو است.
طبیعت خارشتر از نظر حکمای طبّ سنتی، خیلی گرم و خشک است.
خواص دارویی خارشتر عبارتند از:
برای استفاده از خواص خارشتر به صورت دم کرده یا جوشانده یا از طریق تقطیر عرق گیاه به خصوص عرق ریشه آن مصرف میشود.
سه نوبت در روز هر نوبت 1 قاشق غذاخوری از پودر گیاه را داخل یک لیوان آب جوش دم کنید و پس از 15 دقیقه آن را صاف و قبل از غذا میل شود.
دم کرده: برای استفاده از دم کرده آن 20 تا 50 گرم از ان را در یک لیتر آب جوش دم کرده و هر روز چند بار هر دفعه یک فنجان از آب صاف کرده آن را بنوشید.
استعمال به شکل ضماد: مالیدن کوبیده شاخه و برگ و ریشه آن در سرکه پرورده برای تسکین دردها مفید است.
گرداوری: مجله اینترنتی ستاره
این نکته به آن معنا نیست که نباید وظایفی را در زمینه کنترل سرطان به دوش دولتمردان و سیاستگذاران بیندازیم، چراکه مسئولان نیز وظیفه بزرگی در کمک به تشخیص و درمان سریع و موثر بیماران مبتلا به سرطان و کنترل عوامل خطر آن بر عهده دارند، اما نکته مهم اینجاست که نباید وظایف خودمان را فراموش کنیم، بلکه باید بپذیریم که همه ما در زمینه کنترل، پیشگیری، تشخیص زودهنگام و درمان سرطان مسئولیم.
دکتر علی قنبری مطلق، آنکولوژیست و مدیر برنامه ملی کنترل سرطان وزارت بهداشت از تلاشهای انجام شده برای کنترل و کاهش آمار سرطان در کشور میگوید.
سرطان این روزها دغدغه خیلی از مردم ما شده است، چرا که ما در شرایط پر آسیبی زندگی میکنیم. از آلودگی هوا و دیگر آسیبهای محیطی گرفته تا شیوه نادرست زندگی و استرسهای زندگی شهرنشینی، همه و همه به آن منجر شده که طی یکی دو دهه اخیر آمار ابتلا به سرطان در کشور ما بالا برود. این عوامل همچنین منجر به آن شده که مردم ما این روزها با دیدن کوچکترین عارضه غیرمعمول نسبت به ابتلا به سرطان نگران شوند، اما آیا خود شما هم از این بیماری میترسید و نسبت به ابتلای به آن نگرانید؟
بله. من هم مثل همه افراد جامعه فکر میکنم که ممکن است مبتلا به یک بیماری مزمن از جمله سرطان شوم. ابتلا به بیماریهای غیرواگیر واز جمله سرطان دغدغه خیلیهاست، چرا که 60 در صد افراد در سراسر دنیا در اثربیماریهای قلبی عروقی و بیماریهای مزمن تنفسی و سرطان فوت میکنند.
اگر در چند دهه گذشته این بیماریهای واگیر بود که باعث مرگومیر میشد، الان در دنیا بیماریهای غیرواگیر جای آن را گرفته است و در ایران هم 72 درصد یا دوسوم علت مرگ و میرها مربوط به بیماریهای غیرواگیر میشود وحتی بیماریهای غیرواگیر در ایران نسبت به کشورهای منطقه، سهم بیشتری در مرگومیر افراد دارد.
برای غلبه بر این ترس چه میکنید؟
ضمن این که فکر میکنم احتمال دارد من هم دچار یک بیماری غیرواگیر شوم تلاش میکنم تا از نقطه نظر رفتارهای فردی احتمال ابتلا به این بیماریها را در خودم کم کنم و به لحاظ اجتماعی هم به عنوان یک شهروند در کنار مسئولیتی که دارم تا آنجا که ممکن است برای کاهش عوامل خطر مختلف از جمله عوامل بیماریهای غیرواگیر بکوشم.
چرا با وجود افزایش آمار سرطان طی سالهای اخیر به نظر میرسد که بحث پیشگیری و کنترل عوامل خطر آن از سوی وزارت بهداشت، متناسب با اهمیت موضوع، مورد توجه قرار نگرفته است؟
این درست است که 40 درصد سرطانها و 80 درصد بیماریهای قلبی - عروقی قابل پیشگیری است، اما نکته مهم در مورد پیشگیری از بیماریهای غیرواگیری چون سرطان آن است که بدانیم مسئولیت این امر فقط به عهده مسئولان و حتی در توان آنها نیست، بلکه هر کدام از ما هم به خودی خود مسئولیم تا در مسیر پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر حرکت کنیم و با هدف فرهنگسازی در این راه به عنوان یک شهروند و حتی در قالب خیریه یا سازمانهای مردم نهاد جلب حمایت کنیم تا این نیاز را در مردم و این خواسته را در مسئولان افزایش دهیم که عوامل خطر بیماریهای واگیر را کنترل کنند.
یعنی چون این حمایتها تاکنون آنچنان که باید در مردم و مسئولان ما شکل نگرفته است ما همچنان شاهد افزایش آمار ابتلا به این بیماری هستیم ؟
در ایران بر اساس برنامه ثبت سرطان که بیش از یک دهه اخیر در کشور ایران انجام میشود، از هر صد هزار نفر 134 مرد و 128زن به سرطان مبتلا میشوند. یعنی میزان بروز سالانه سرطان در ایران کمتر از بروز جهانی است. البته آمارها تائید میکند که میزان بروز با رشد آهستهای در حال افزایش است، اما توجه داشته باشید که بروز سرطان به عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بستگی دارد، یعنی فقط سیاستگذاران توانایی و مسئولیت کاهش آمار مبتلایان به این بیماری را ندارند.
اما این گفتهها پاسخی برای اینکه چرا آمار سرطان همچنان در کشور در حال افزایش است، نیست.
این که آمار ابتلا به سرطان در حال افزایش است به 3 عامل برمیگردد. اول، افزایش امید به زندگی و افزایش تعداد سالمندان جامعه. چرا که سرطان در اصل، بیماری دوران سالمندی است. دوم، شیوه زندگی ناسالم و سوم آلودگیهای محیطی.
در مورد امید به زندگی در ایران در سال 1979 متوسط عمر 58.3 بوده و در 2012 به 73.8 سال رسیده است که به خاطر سیاست موفق بهداشتی درجهت کنترل بیماریهای واگیر بوده است. از سوی دیگر بیش از 10 درصد جامعه به طور متوسط از سیگار استفاده میکند. میزان مصرف سیگار در حال افزایش و سن شروع آن هم در حال کاهش است. حدود 11 درصد جمعیت ما روزانه پنج وعده میوه و سبزیجات که برای داشتن الگوی سالم زندگی ضروری است، مصرف میکند. 35 تا 40 درصد جامعه هم فعالیت بدنیشان خیلی کم است و حتی حدود نیمی از جمعیت ما افزایش وزن دارند. همچنین 16 درصد جمعیت ما فشار خون بالا دارند. اینها عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر و از جمله سرطان است و جالب است بدانید که در جمعیت 45 تا 65 سال کشورمان، نیمی از افراد، سه عامل خطر ابتلا به بیماریهای شایع غیرواگیر را دارند. حدود 8 درصد مردم جامعه قند خون دارند. بیش از نیمی از جمعیت جامعه کلسترول خون بالا دارند. اینها هر کدام به نوبه خودشان بیماری و در عین حال،عامل خطر بیماریهای دیگری مثل سرطان هستند.
متاسفانه شیوه زندگی اکثر مردم ما مناسب نیست و از سوی دیگر از نظر جنبههای روانی و معنوی اجتماعی نیز ما به دلیل مواجهه با استرسهای زندگی شهری، خود را در معرض آسیبهایی قرار میدهیم که برای ابتلا به سرطان مستعدمان میکند. هر چه قدر استرس افزایش پیدا میکند ایمنی بدن ضعیف میشود و ما مستعد سرطان میشویم.
پس با این تفاسیر چه راهکار عملی برای پیشگیری از سرطان وجود دارد؟
اگر بخواهیم به لحاظ فردی، اقدام موثری انجام دهیم باید ابتدا سیگار را کنار بگذاریم. از میوه و سبزی بیشتر استفاده کنیم و فعالیت بدنی داشته باشیم. اگر هم نمیتوانیم فعالیت بدنی به معنای ورزش منظم داشته باشیم روزی پنج تا 10 دقیقه، حتی در محیط کار، یک ورزش ملایم یا نرمش مختصرانجام دهیم . زیرا همه چیز در اختیار دولت نیست. بی شک حتی اگر از امکانات ایجاد شده از سوی دولت مثل پارکها و مراکز ورزشی استفاده نکنیم باز هم در معرض سرطان خواهیم بود.
اما اگر فردی موفق به اصلاح الگوی زندگی خود بشود، باز به دلیل وجود آلودگیهای محیطی در کشور، کاهش وکنترل آمار سرطان چندان موفق نخواهد بود.
این درست نیست که فکر کنیم مقوله کنترل آلودگیهای محیطی کاملا از کنترل افراد جامعه خارج است. آن هم در جایی که تعداد خودروها در ایران به ازای هر هزار نفر 113 و در جهان 120 خودروست. بعلاوه میزان مصرف انرژی در کشورمان نیز فاجعه بار است یعنی 2812 کیلوگرم بر متر مکعب نفت و ترکیبات معادل به ازای هر نفر در ایران مصرف میشود، در حالی که این رقم در دنیا 1890 کیلوگرم بر متر مکعب است. بیشک مصرف بیش از اندازه از سوختهای فسیلی چه در کارخانجات چه در خودروها یا در جاهای دیگر تبعاتی دارد.
میخواهید بگویید که مردم ما درایجاد آلودگیهای محیطی سهم زیادی دارند؟
دقیقا همین طور است. باید بپذیریم که بر خلاف باورهای دینی و عرفی مان بسیار اسرافگر هستیم. سرانه تولید گاز منواکسیدکربن در ایران هفت تن و در جهان 4.6 است. میزان ذرات معلق (کمتر از 10 میکرون) در هر متر مکعب هوای شهرهای بالای صد هزار نفر جمعیت 115 میکروگرم و در جهان 61 میکروگرم است. به لحاظ شاخصهای توسعهیافتگی و صنعتی سعی کردیم کشورمان را ارتقا دهیم، ولی به همان نسبت شاخصهای زیست محیطی و فرهنگسازی را در ارتباط با مصرف انرژی فراموش کردهایم. بیشک بخشی از این مسائل، حاکمیتی و سیاستگذاری است، اما در مورد عوامل محیطی و بویژه میزان مصرف سوخت بخشی از قضیه به خود مردم نیز برمیگردد. صرف نظر از این که چه قدر حاکمیت به فکر ماست باید ببینیم که چه اندازه خودمان به فکر خودمان هستیم. ما تا خودمان را اصلاح نکنیم رفتارهای آسیب زایمان را کنترل نکنیم نهتنها بیماری سرطان کاهش پیدا نمیکند، بلکه زندگی راحتی را از نقطه نظر سلامت نخواهیم داشت. اگر مردم بدانند که وضع چگونه است، خودشان را مدیریت خواهند کرد و این مسئولیتی است که باید به دوش مردم گذاشته شود.
پس وظیفه و نقش وزارت بهداشت در کمک به کنترل عوامل خطر سرطان چه میشود؟
ما امیدواریم هم وزارت بهداشت و هم دیگر وزارتخانهها به برنامههای سند کنترل بیماریهای غیرواگیر توجه و خود را به رعایت آن ملزم کنند. چون در بحث پیشگیری و تشخیص زود هنگام بیماریهای غیرواگیر حتی در خود وزارت بهداشت هم نیاز داریم که توجه بیشتری به این مقوله صورت بگیرد.
آنچه امروز نیاز داریم آن است که با کمک رسانهها توجه مردم را به این سمت جلب کنیم که در مورد بیماریهای غیرواگیر و از جمله سرطان هیچ راهی جز پیشگیری و تشخیص زود هنگام نداریم وگرنه از نظر اثرات جسمی و اجتماعی ناشی از این بیماریها قطعا وضع ما در آینده بدتر از آنچه امروز هست، خواهد شد.
قرار است در قالب سند کنترل بیماریهای غیرواگیر چه اقداماتی برای کنترل و پیشگیری از سرطان صورت بگیرد؟
کاری که در وزارت بهداشت در حال انجام آن هستیم این است که بحث آموزش و خود مراقبتی و بحث پیشگیری و تشخیص زودهنگام بیماریهای غیرواگیر را در دل شبکه جامع سلامت یا مراکز بهداشتی درمانیمان نهادینه کنیم. زیرا مراکز بهداشتی درمانی اکنون آمادگی پاسخگویی برای تغییر در وضع همهگیرشناسی بیماریها را ندارند، یعنی همچنان خانههای بهداشتی روستایی و مراکز بهداشتی درمانی شهریمان آمادگی خدمت به بیماریهای واگیر را دارند و هنوز این تغییر در این مراکز صورت نگرفته است.
یعنی هدف وزارت بهداشت آن است که روند کنونی ارائه خدمت از سوی مراکز بهداشتی درمانی کشور را به سمت مراقبت از بیماریهای غیرواگیر سوق دهد؟
بله و آن هم نه مراقبت از افرادی که مبتلا میشوند، بلکه از افرادی که در معرض بیماریهای غیرواگیر هستند. یعنی کاری که بزودی به صورت آزمایشی با طراحی مرکز مدیریت بیماریهای واگیر شروع میشود، این است که افراد به مراکز بهداشتی درمانی در سطح شهرها فراخوان میشوند. در واقع هر مرکز بهداشتی درمانی باید حداقل جمعیت 12 هزار و 500 نفری را در اطراف خودش تحت پوشش داشته باشد و از طریق رابطهای بهداشتی آن جمعیت را سرشماری کند و از تکتک افراد بخواهند که به مرکز بهداشتی درمانی مراجعه کنند تا از نظر شاخصهای بیماریهای غیرواگیر ارزیابی شوند و سپس کارت عوامل خطر سلامت در اختیارشان قرار بگیرد تا از نظر عوامل خطر ابتلا به بیماریهای غیرواگیر مثل قند، چربی، سرطان، بیماریهای مزمن تنفسی، بیماریهای اسکلتی عضلانی، بیماریهای روانی و مشکلات تغذیهای ارزیابی شوند و اگر در معرض هر کدام از این بیماریها باشند به سطح بالاتر ارجاع شوند تا خدمات تشخیصی و درمانی بیشتری برایشان انجام شود. همچنین این خدمترسانی شامل ارائه خدمات تغذیهای، روانی و همچنین توصیههای خود مراقبتی نیز میشود. البته انجام این کار بسیار سخت است، اما به اعتقاد من این نیاز امروز مردم در حوزه بیماریهای غیرواگیر است.
اولین بار است که طرحی در این قالب از سوی وزارت بهداشت در زمینه تشخیص و کنترل بیماریهای غیرواگیر انجام میشود؟
شاید بحث پزشک خانواده هم با همین دیدگاه شروع شد، اما به نوعی ما باز هم پزشکان و سیستم بهداشتی درمانیمان را بردیم به سمت ارائه خدمات روزمره به مردم، ولی به تشخیص زودهنگام بیماریهای غیرواگیر توجه نداشتیم و ناخودآگاه به سمت درمان رفتیم.
وزارت بهداشت چه راهکاری را برای موفقیت و تداوم این طرح در نظر گرفته است؟
این خدمات باید در مراکز بهداشتی درمانی ارائه شود. یعنی باید مراکزی را به صورت ثابت در نظر بگیریم بهعنوان مرکزی که ارائهدهنده این خدمات به مردم باشند. الان مراکز بهداشتی درمانی بیشتر خدماتشان معطوف به بیماریهای واگیر است، ولی متناسب با تغییری که در وضع شیوع بیماریهای غیرواگیر اتفاق افتاده ما باید خودمان را با این وضع هماهنگ کنیم که پایه اصلی ارائه این خدمات باید در مراکز بهداشتی درمانیمان اتفاق بیفتد.
آیا قرار است این طرح در مورد سرطانهای خاصی اجرا شود؟
بله. در مورد سه سرطان شایع یعنی سرطان پستان، روده بزرگ و دهانه رحم که راهکارهایی برای تشخیص زودهنگام آنها وجود دارد، اجرا میشود. در واقع در قالب این طرح ابتدا افراد باید علائم هشداردهنده این بیماریها را بشناسند.
پس جایگاه غربالگری در تشخیص زودهنگام و پیشگیری از این بیماریها کجاست؟ بر اساس آنچه ما تاکنون از زبان متخصصان شنیدهایم، این بوده که از سنی به بعد، یکسری غربالگریها بویژه در مورد سرطانهای شایعی مثل پستان یا سرطان دهانه رحم صورت بگیرد، اما آنچه شما میگویید به نوعی این ضرورت را نفی میکند؟
ما واژهای به اسم تشخیص زودهنگام و واژهای به اسم غربالگری داریم. تشخیص زود هنگام یعنی این که افرادی که علائم هشداردهنده سرطان را دارند به سرعت تشخیص دهیم، اما الان سیستم بهداشتی درمانی ما آمادگی این مساله را ندارد. ولی باید برنامهای بچینیم برای اقشار یا شهرهایی که امکان دسترسی به خدمات تخصصی را ندارند تا امکان شناسایی زود هنگام بیماری برای آنها نیز فراهم شود.
اما غربالگری یعنی فردی را که هیچ علائم ظاهری بیماری ندارد، به دلایلی بررسی کنیم. در مورد سرطان، چندین مطالعه از جمله یک مطالعه جدید در کانادا نشان داده است که غربالگری ماموگرافی نه تنها باعث افزایش طول عمر افراد نمیشود بلکه موثر هم نیست و به لحاظ پزشکی روش مقرون بهصرفهای نیز نیست.
در واقع غربالگری کشوری روش مقرون بهصرفهای دستکم در ایران نیست، اما میتوانیم در مورد سرطان پستان و رودهبزرگ در گروهی اقدام به غربالگری کنیم که در معرض خطر بالای ابتلا هستند، یعنی یک یا دو نفر از بستگان درجه یکشان در سنین زیر 50 سال مبتلا به این بیماریها شدهاند.
تامین هزینههای درمان، بویژه برای اقشار کم درآمد چالش بزرگی است. چه برنامهای برای حمایتهای هزینهای از بیماران سرطانی در نظر دارید؟ بهویژه در طرح تحول سلامت چه تمهیداتی برای کاهش هزینههای درمان سرطان اندیشیده شده است؟
در حوزه تشخیص و درمان، وزارت بهداشت هماکنون فعالیتهای بیشتری را در دست انجام دارد. در این زمینه یکی از بستههای حمایتیاش هم در مورد بیماریهای صعبالعلاج است که هنوز به صورت اجرایی و عملیاتی در نیامده است. اما ایدهآل ما این است که تشخیص و درمان سرطان در مراکز جامع سرطان انجام شود.
منظور از مراکز جامع سرطان چه مکانهایی است؟
مراکزی که در آنها انواع روشهای درمانی به یک بیمار ارائه شود. دستکم میخواهیم در برخی قطبهای درمانی، چنین طرحی را شروع کنیم. همچنین به جنبههایی از مراقبت غیر از مراقبتهای جسمی شامل مراقبتهای روانی، معنوی و اجتماعی هم در قالب خدمات این مراکز توجه میشود.
در این زمینه قرار است خدمت تشخیصی و درمانی در کلینیکهای چند تخصصی در دل بیمارستانهای تخصصی یا مراکز جامع سرطان ارائه شود. یعنی وقتی بیماری مشکوک به سرطان است بتواند به این کلینیکها مراجعه کند که در آنجا رادیولوژیست، متخصص آسیبشناسی، جراح و آنکولوژیست حضور داشته باشند.
البته گروههای تخصصی برای ایجاد این کلینیکها شروع به کار کردهاند، بویژه در دانشگاههای بزرگ، اما هنوز نظام مند نیست و وزارت بهداشت باید روند اجرایی و اعتبار بخشی این پروژهها را تسهیل کند.
وقتی مراکز تشخیصی درمانی را با این مساله هماهنگ کنیم و مراکز جامع درمانی نیز داشته باشیم امکان راهاندازی این کلینیکها نیز وجود خواهد داشت. همه این اقدامات باعث میشود بیمارها زودتر تشخیص داده شوند، کیفیت زندگی بهتری داشته باشند و بهترین خدمات به آنها داده شود.
پس اکنون حمایت دولتی در مراحل درمانی از بیماران مبتلا به سرطان صورت نمیگیرد؟
اکنون بیمهها تا حد زیادی هزینه داروها را تحت پوشش قرار دادهاند، تا جایی که هزینه داروهای بیماران مبتلا به سرطان بیش از 80 درصد تحت پوشش قرار میگیرد؛ چرا که قسمت زیادی از هزینه بیماران مبتلا به سرطان مربوط به داروهای شیمی درمانی است. اما بسته کامل حمایتی از این بیماران که شامل خدمات رادیوتراپی و ... میشود، فقط در بیمارستان دولتی تا 90 درصد تحت پوشش بیمه قرار میگیرد که البته با حمایت وزارت بهداشت سطح پاسخگویی و پذیرش بیماران در بیمارستانهای دولتی باید افزایش پیدا کند.
همچنین قرار است داروهای شیمی درمانی در مراکز تشخیصی درمانی دولتی در اختیار بیماران قرار بگیرد و بیمار در جستجوی دارو نباشد. این قضیه نهتنها بخشی از بار روانی و مالی بیماران را کم میکند بلکه مصرف دارو را نیز کاهش میدهد.
مراقبتهای روانی مقوله بسیار مهمی در مورد بیماران مبتلا به سرطان و خانواده آنهاست که متاسفانه در کشور ما به آن کمتر توجه میشود. در این زمینه وزارت بهداشت در بسته حمایتیاش چه جایگاهی در نظر گرفته است؟
اگر منظور شما مراقبتهای حمایتی و تسکینی است که در قالب آن به بیمار و خانوادهاش کمک میشود که کیفیت و کمیت زندگی بهتر و سازگاری بهتری نیز با این بیماری داشته باشند، حدود دو سال پیش در خواستی از معاونت بهداشت و درمان وزارتخانه ارائه شد که بسته مراقبتهای حمایتی تسکینی را تدوین کنیم که در بخشی از مراکز تشخیصی درمانی به صورت اجرایی درخواهد آمد که ابتدا ارائه خدمات در بیمارستان و بعد از آن در منزل صورت میگیرد. این خدمات قرار است با هدف کاهش عوارض روانی و اجتماعی بیماران مبتلا به سرطان صورت بگیرد که مراحل عملیاتی شدن آن در حال آماده شدن است.
چه برنامهای برای کمک به کاهش آلودگیهای محیطی و صنعتی دارید؟
درست است که اجرای برنامه ملی کنترل سرطان، بر عهده وزارت بهداشت است، ولی بخصوص در زمینه کنترل عوامل خطر وزارت بهداشت به تنهایی قادر به انجام آن نیست، بلکه لازم است همکاریهای درون بخشی و بین بخشی تقویت شود و سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی که در ایجاد و کنترل عوامل خطر سرطان نقش دارند در این زمینه مشارکت داشته باشند. بدون مشارکت وزارت صنایع، بازرگانی، جهاد کشاورزی، سازمان محیطزیست و ارگانهایی از این دست به هیچ وجه کنترل عوامل خطر بیماریهای غیرواگیر امکانپذیر نخواهد بود.
چشمانداز این طرحها و برنامهها فعلا روی کاغذ مثبت است. چقدر میتوان به مشاهده اثرات عینی آن امیدوار بود؟
یکی از مواردی که تلاشهای درون وزارت بهداشت در زمینه کنترل سرطان را با نهادها و سازمانهای بیرون وزارت بهداشت نظاممند میکند، تشکیل کمیته ملی سرطان است که گامهای اولیه مهمی برای تشکیل آن برداشته شده و امیدواریم مبنای اقدامات آینده باشد ولی ما برای رسیدن به این هدف نیاز به حمایت از درون و خارج وزارت بهداشت به منظور پیشگیری، تشخیص زودهنگام، تشخیص و درمان و مراقبتهای حمایتی و تسکینی خواهیم داشت تا در نهایت به کاهش بروز مرگ و میر سرطان و بهبود کیفیت زندگی بیماران در سایه ملاحظات هزینه اثربخشی و دسترسی عادلانه به خدمات منجر شود.
پونه شیرازی / گروه جامعه
به گزارش سی.ان.ان بنا به اظهارات منابع آگاه، دکتر کنت برانتلی یکی از این افراد است که بلافاصله پس از احساس ابتلا به ابولا مساله را با پزشک معالجش در میان گذاشت و داوطلبانه داروی زیمَپ (ZMapp) دریافت کرد. پزشکان میگویند که خوشبختانه و در کمال ناباوریظرف مدت یک ساعت علایم این بیمار، یعنی دشواری تنفس و تظاهرات گسترده پوستی، بهبود قابل توجهی یافت. نانسی رایتبل، تبعه آمریکایی دیگری است که تقریبا داستان مشابهی دارد. او نیز پس از ابتلا به ابولا این دارو را دریافت کرده و بهبود قابلملاحظهای یافته است. از آن جا که ابولا نه واکسن و نه درمان تائیدشدهای دارد، تاثیرات مطلوب این داروی آزمایشی در دو مورد مذکور پرسشهای فراوانی در افکار عمومی برانگیخته است. در ادامه به مهمترین این پرسشها پاسخ خواهیم داد.
زیمپ کجا تولید میشود؟
زیمپ در یکی از شرکتهای داروسازی آمریکایی به نام مَپ بیوفارماسوتیکال (Mapp Biopharmaceutical Inc) تولید شده است. این شرکت مطابق وبگاه رسمیاش در زمینه تولید داروهای جدید برای پیشگیری و درمان بیماریهای عفونی فعالیت میکند، و تمرکزش بر نیازهای برآوردهنشده در زمینه سلامت جهانی است. این شرکت با نهادهای رسمی آمریکا همکاری میکند و چند سالی است که به سفارش این نهادها به تحقیق و آزمایش در زمینه تهیه و تولید داروی بیماری ابولا مشغول است.
آیا داروی آزمایشی دیگری برای درمان ابولا وجود دارد؟
علاوه بر پروژه زیمپ، در ماه مارس امسال، موسسه ملی سلامت آمریکا 28 میلیون دلار برای پژوهشی گسترده در زمینه ابولا، طی پنجسال آینده، تخصیص داده است. این پژوهش اکنون با همکاری محققان 15 موسسه مستقل که پیش از این بهطور مجزا در زمینه ابولا تحقیق میکردهاند در جریان است. آنچه ظرف چهارماه گذشته صورت پذیرفته، تهیه فهرستی کامل از همه پادتنهایی است که این پژوهشگران آنها را داروهای بالقوه بیماری ابولا به شمار میآورند و اکنون مشتاقانه در پی یافتن ترکیباتی هستند که بیشترین تاثیر را بر این ویروس خواهد گذاشت و البته یکی از مهمترین اهدافشان یافتنِ سازوکار تاثیر آن دارو بر دستگاه ایمنی بدن خواهد بود.
از سوی دیگر، تکمیرا (Tekmira)، یکی از شرکتهای داروسازی کانادا قراردادی 140میلیوندلاری با آمریکا برای تولید داروی ابولا دارد. این شرکت مرحله اول آزمایش داروی تولیدی خود را در ماه ژانویه گذشته آغاز کرده بود که اخیرا به دستور موسسه غذا و داروی آمریکا این آزمایشها را متوقف ساخته و ملزم به انجام تحقیقات بیشتری روی داروی خود شده است. علاوه بر این داروهای آزمایشی، واکسنهایی نیز در مرحله تحقیق و آزمایش قرار دارند. توماس گیسبرت، یکی از پژوهشگران برجسته دانشگاه تگزاس، اخیرا اعلام کرده است که دستکم یک واکسن بالقوه برای ابولا روی افراد سالم داوطلب آزمایش شده است. موسسه ملی سلامت آمریکا نیز اعلام کرده است واکسن دیگری برای بیماری ابولا بزودی و در ماه سپتامبر آزمایش خواهد شد.
زیمپ چیست و چه میکند؟
زیمپ نوعی پادتن است. پادتنها بهطور کلی پروتئینهایی هستند که بدن بهطور طبیعی تولید میکند و دستگاه ایمنی هم این پروتئینها را برای مقابله با سلولهای خارجی یا خطرناک و نابودی آنها به خدمت میگیرد. اما زیمپ از آن پادتنهایی نیست که بدن انسان تولید میکند، بلکه از آن پادتنهایی است که اصطلاحا به «پادتنهای مونوکلونال» معروفند. بر اساس وبگاه مایو کلینیک (Mayo Clinic) پادتن مونوکلونال مولکولی است که در شرایط کاملا آزمایشگاهی و به روشهای بسیار دقیق مهندسی ژنتیک تولید میشود تا به بخشهای معینی از یک سلول خطرناک بچسبد و آن را نابود کند. این نوع پادتن وقتی وارد بدن انسان شود، در اصل نقش همان پادتنهای طبیعی بدن را بازی میکند. پادتنهای مونوکلونال برای درمان بسیاری از انواع گوناگون بیماریها، به ویژه انواع سرطانها بهکار میرود. به گزارش سیانان منابع آگاه میگویند که داروی زیمپ یک پادتن مونوکلونال است که از بدن موش استخراج شده؛ به این معنی که موشها در معرض ویروس ضعیفشده ابولا قرار گرفتند و سپس پادتنهای تولیدشده در خون آنها برای تولید این دارو استخراج شده است. اما این تنها راه تولید زیمپ نیست. ظاهرا این دارو را میتوان از پروتئینهای ساختهشده از گیاه تنباکو نیز به دست آورد.
چرا این دارو فقط به این دو نفر تبعه آمریکایی داده شده است؟
بسیاری میپرسند که چرا این داروی آزمایشی برای این دو آمریکایی تجویز شده است؛ درحالیکه افراد بسیاری در غرب آفریقا، حدود 1600 نفر، با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند، اما از این دارو بیبهرهاند.
سازمان بهداشت جهانی در پاسخ میگوید که دخالتی در تصمیمگیری برای درمان این دو آمریکایی نداشته است. از نظر این سازمان باید از هر دو بیمار، با علم به این که این دارو پیش از این بر هیچ انسان دیگری آزمایش نشده بوده، اجازه میگرفتند تا بهچنین شیوه درمانی بپردازند. از موضعگیری سازمان بهداشت جهانی میتوان دریافت که اکنون استفاده از این دارو منوط به اجازه خود بیمار است. بهعلاوه مشکلات اجرایی برای تجویز آن به این تعداد بیمار پیش روی پزشکان است که یکی از آنها مقدار بسیار کم داروی زیمپ است. اما بههرحال، در سایه تاثیر مثبت زیمپ در درمان ابولا، استفاده مجدد و عمومی از این دارو ممکن است مشمول مقررات «استفاده بشردوستانه» موسسه دارو و غذای آمریکا شود. این مقررات تحت شرایط خاصی اجازه میدهد داروهای در حال پژوهش، خارج از روال آزمایشهای کلینیکی در دسترس افراد بیشتری قرار بگیرند.
آیا پزشکان میدانستند که زیمپ داروی موثری است؟
درست است که این دارو بر میمونهای بیمار موثر بوده است، اما در آن آزمایشها هم فقط هشت میمون درمان شده بودند. نکته بسیار اساسی آن است که هیچ تضمینی وجود ندارد دستگاه ایمنی بدن انسان درست مانند آن هشت میمون عمل کند و چه بسا ممکن است واکنشهایی متفاوت از خود نشان دهد. به همین دلیل است که هر دارویی را نخست در شرایط کلینیکی بر انسان آزمایش میکنند و پس از اطمینان کامل از عملکردش به تائید مقامات رسمی میرسانند. اما اکنون روند یادشده کمی مخدوش شده است. دو بیمار آمریکایی داوطلب شدهاند که پیش از اتمام روند تائید، این داروها برای درمانشان به کار گرفته شود. خوشبختانه نتیجه مثبت و مطلوب بوده، ولی به این معنی نیست که به همین سادگی بتوان آن را برای هر بیمار دیگری تجویز کرد. به همین دلیل اولا باید منتظر تائید نهایی این دارو باشیم، بهعلاوه باید روی این دو فرد داوطلب نیز در آینده آزمایشهای بیشتری شود تا نحوه تاثیر این دارو بر عملکرد دستگاه ایمنی بدنشان مشخص شود. دکتر آنتونی فاوسی، مدیر موسسه ملی بیماریهای عفونی و حساسیت آمریکا، تاکید میکند دانشمندان باید درباره این فرض که زیمپ به دلیل تاثیر مطلوب بر این دو بیمار بر دیگر بیماران نیز موثر خواهد بود، بسیار محتاط باشند.
آیا شرکت تولیدکننده زیمپ مقادیر بیشتری از این دارو در اختیار دارد؟
دکتر فاوسی میگوید که این شرکت مقادیر بسیار کمی از داروی آماده برای مصرف بیماران در اختیار دارد. آنها در واقع درصدد افزایش تولید این دارو هستند، اما چنین کاری دستکم به چند ماه زمان نیاز دارد.
آیا این دارو میتواند اپیدمی ابولا را متوقف سازد؟
بهتر است مساله را کمی کلانتر ببینیم. بهطور کلی هر داروی موثر در درمان ابولا، حال زیمپ باشد یا هر داروی دیگری، میتواند به پزشکان کمک کند که به درمان این ویروس مرگبار بپردازند، ویروسی که میگویند حدود 60 درصد مبتلایانش را در غرب آفریقا به کام مرگ میکشد. ولی برای پیشگیری از اپیدمی ابولا واکسن ابزار بسیار موثرتری است. واکسنها منتظر بروز بیماری نمیمانند. آنها را به افراد سالم تزریق میکنند تا در برابر ابتلا به بیماری مصون بمانند. اما با این همه ظاهرا عزم جدی در تولید واکسنی برای پیشگیری از ابولا وجود ندارد. متخصصان میگویند یکی از موانع مهم بر سر راه مبارزه با ابولا آن است که شرکتهای داروسازی مطمئن نیستند با تولید واکسن ابولا پول بیشتری عایدشان شود. به همین دلیل شرکتهای بسیار کمی به ساخت چنین واکسنی علاقه نشان میدهند. (ضمیمه سیب)
مترجم :مسعود ایثاری
منبع: سی ان ان
برخی افراد خشمگین، خشم خود را بروز نمیدهند که این کار سبب آسیب جسمی و روانی به خود آنها میشود و بعضی نیز خشم خود را نثار دیگران میکنند که به آن «پرخاشگری» میگویند و به رابطه فرد با دیگران آسیب میزند.
احساس خشم یک فرد ممکن است برای دیگران قابل مشاهده نباشد، اما رفتار پرخاشگرانه برای دیگران قابل مشاهده است.
انسان با شش هیجان طبیعی مانند خشم، ترس، شادمانی و لذت متولد میشود ولی کسانی که عصبانی میشوند حداقل ۲ مهارت را در خود ندارند: یکی حل مسئله و دیگری نحوۀ ابراز خشم به شیوه صحیح را.
احساس و هیجان خشم را نمیتوان از بین برد اما برخی بطور سرشتی استعداد بیشتری برای زود یا زیاد عصبانی شدن دارند.
خشم، احساس اما پرخاشگری، رفتار است
پرخاشگری خشمی است که به عمل (ACT) تبدیل شده و میتواند انواع مختلف داشته باشد. پرخاشگری به دو صورت کلامی و غیر کلامی قابل مشاهده است. توهین کردن جزو پرخاشگری کلامی است در حالی که مواردی مانند حمله کردن، کتک زدن، تخریب و پرتاب کردن اشیا پرخاشگری غیر کلامی محسوب میشود.
بروز خشم و پرخاشگری در بین زنان و مردان متفاوت و معمولا بر اساس خصوصیات خانواده و فرد، افراد برای کنترل خشم خود یا دست به پرخاشگری زده و یا آن را مخفی کرده و خشم خود را فرو میخورند. زنان بیشتر دچار پرخاشگریهای کلامی، فریاد زدن، غیبت کردن، تعلل کردن در انجام کار، قهر کردن، کنایه زدن (تکه پرانی)، زیر آب زدن و مردان بیشتر دچار پرخاشگریهای فعال و فیزیکی مانند کتک زدن، پرتاب اشیا، خودزنی و..... میشوند. در حقیقت دو مدل ابراز خشم وجود دارد؛ میتواند به صورت گرم یعنی همان رفتارهای پرخاشگرانه، کتک زدن و.. یا سرد مانند کینه جویی، غیبت.... ابراز شود.
طرز تلقی از رویدادها ما را عصبانی میکند
رویدادها و اتفاقها بتنهایی باعث خشم نمیشوند و نمیتوانند ما را عصبانی کنند بلکه یک نگاه یا یک برداشت ما را عصبانی، آشفته و ناراحت میکند. اگر محرک بیرونی باشد سبب میشود فرد یک برداشت خاص داشته و این برداشت موجب خشم او شود. در صورتی که میتواند این محرک سبب خشم فرد دیگری نشود.
خشم در محیط کار
محیط کار یکی از مکانهای پر چالش است که وقتی فرد نمیتواند حق و حقوق خود را بگیرد یا حرفش را بزند رفتار پرخاشگرانه از خود بروز میدهد. رفتارهای پرخاشگرانه باعث افزایش تنش میشود و روی راندمان کار و کیفیت افراد تاثیر گذار است. هیجان و احساس خشم را نمیتوانیم از بین ببریم اما میتوان با کانالیزه کردن آن از آن بهره برد. برای مثال خشم در رقابتهای شغلی لازم است اما به صورت سالم و رعایت قوانین (نباید رقیبش را خراب کند.....) باید تخلیه شود.
مراحل خشم
هیچ کس به طور ناگهانی و یکباره خشمگین نمیشود بلکه افراد خشمگین معمولاً سه مرحله را پیشت سر میگذارند: مرحله پیش از خشم، مرحله خشم و مرحله پس از خشم.
درواقع وقتی فردی دچار عصبانیت وخشم میشود، احساس برانگیختگی کرده و سپس اقدام به بروز آن میکند. در مرحله پیش از خشم افراد علائم و نشانههایی مانند احساس گرما و داغ شدن، لرزش دستها، احساس انرژی زیاد، سرخ شدن رنگ چهره، افزایش ضربان قلب و نبض را تجربه میکنند.
مرحله بیش از خشم، مرحلهٔ مهمی در کنترل خشم است. احساس برانگیختگی آغازگر مرحلهٔ پیش از خشم است که افراد میتوانند با نوشیدن یک لیوان آب سرد، پیاده روی، صحبت کردن و انجام فعالیتهای لذتبخش خشم خود را در همین مرحله کنترل کنند تا احساس برانگیختگی در این مرحله به بروز خشم منجر نشود.
وقتی اتفاقی افتاده و فرد یک برداشتی دارد و باعث برانگیخته شدن جسمی وی شده است در این حالت نمیتواند خود را کنترل کند و وارد فاز خشم میشود. در فاز خشم دیگر خشم قابل کنترل نیست. در مرحله پس ازبروز خشم یک حس پشیمانی، رضایت یا حتی ترس از تلافی بر آن مستولی میشود. اگر قرار است کنترلی صورت گیرد باید در مرحله پیش از بروز خشم صورت بگیرد.
شیوه سالم و ناسالم ابراز خشم
خشم میتواند به دوصورت سالم یا ناسالم ابراز شود.
فریاد زدن، توهین کردن، درگیری بدنی، شکستن اشیا، خودزنی، صدمه زدن به دیگری، مصرف سیگار..... همگی شیوههای ناسالم ابراز خشم هستند. فرد میتواند خشم خود را به صورت سالم و کلامی مطرح کند؛ یعنی احساسش را اینگونه بیان کند «من ازشما عصبانی هستم نه اینکه بگویید که تو من را عصبانی کردی».
یکی از سالمترین روشهایی ابراز خشم بیان آن به شیوهای قاطعانه است. این کار را با استفاده از جملات مثبت میتوان انجام داد، به علاوه بیان خشم با جملاتی که با «تو» شروع میشوند نیز شیوهٔ مناسبی نیست. همچنین یکی از راههای سالم تخلیه خشم به صورت غیر کلامی میتواند راه رفتن، انجام یک فعالیت هنری (نقاشی)، ورزش و یا مشت زدن به کیسه بوکس باشد. همچنین تنفس عمیق و آرمیدگی (ریلکسیشن) نیز موثر است.
شاید بسیاری از افراد ندانند که خواب ناکافی شبانه یکی از دلایل بروز عصبانیت در آنهاست. هشت ساعت خواب شبانه میتواند در آرامش اعصاب نقش موثری داشته باشد، ورزشهای سبک، یوگا و مدیتیشن هم مفید است.
از دو شکل درون ریزی خشم و بیرون ریزی خشم به صورت داد و فریاد و شکستن اشیا خودداری باید اجتناب کرد.
مدیریت خشم
آب خوردن، ترک موقعیت، صحبت کردن با دیگران میتواند برانگیختگی فرد را کم کند که اگر موفق شود فرد دیگر وارد مرحله فاز خشم نمیشود و رفتار پرخاشگرانه اتفاق نمیافتد.
برخی افراد به لحاظ سرشتی خیلی زود خشمگین میشوند، یعنی برخی از افراد به لحاظ سرشت حساسی که دارند زود و زیاد عصبانی میشوند و حتی دیرتر از حالت عصبانیت خارج میشوند. این افراد در برابر رویدادهای بیرونی سریعتر واکنش از خود نشان میدهند و آستانه تحمل آنها به لحاظ سرشتی کمتر است.
قانون خروج از بحث
باید توجه داشته باشید که هدف از کنترل خشم، فروخوردن یا انکار آن نیست، بلکه هدف این است که یاد بگیرید آن را به شیوهای مناسب ابراز کنید. اگر خشمگین هستید علاوه بر پیاده روی، ترک صحنه وصبر و تحمل میتوانید از تکنیک خروج از بحث استفاده کنید: یعنی بحث را قطع کنید چون نه به هدف میرسید نه احترامتتان حفظ میشود.
توصیه میشود افراد علائم برانگیختگی بدن خود را بشناسند و سعی کنند محیط را ترک کنند.
به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل پرخاشگری ناآشنایی با مهارتهای زندگی و کنترل خشم است که آموزش این مهارتها که باید از کودکی توسط مربیان و والدین ارائه شود. علت اینکه عده زیادی از مردم در شرایط پراسترس به پرخاشگری و درگیری فیزیکی رو میآورند، به این دلیل است که مهارت کنترل خشم و بیان آن را به صورت کلامی ندارند. (دکتر شهربانو قهاری - روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد)
دکتر ابوالحسن مسگرزاده گفت: رعایت بهداشت کامل دهان، از طریق مسواک زدن به روش صحیح و طبق تجویز دندانپزشک، استفاده از مسواکهای کوچک مخصوص برای تمیز نگه داشتن فضاهای بین ایمپلنتها ودندانهای طبیعی مجاور، جلوگیری از تجمع مواد غذایی در فضاهای ذکر شده وجرم گیری دندان در زمانی که ضرورت داشته باشد نه فقط از تجمع پلاکتهای باکتریال و تخریب دندانهای مجاور ایمپلنت و بافت لثه جلوگیری میکند، بلکه به انجام موفقیت آمیز پروسه کاشت دندان نیز کمک میکند.
این متخصص جراحی دهان، فک و صورت افزود: تجمع مواد غذایی، رسوب جرم و تشکیل لایهای از رسوبات بر روی دندانهای طبیعی و همچنین ایمپلنتها موجب تورم وتحریک لثه میشود. به این ترتیب، چسبندگی لثه به دندان یا ایمپلنت از بین میرود که خود موجب تجمع بیشتر باکتری و تشدید سیر بیماری میگردد و در اد امه این روند به تحلیل استخوان اطراف ایمپلنت یا دندان طبیعی شده و با پیشرفت زیاد منجر به لقی دندان یا ایمپلنت شود.
وی اضافه کرد: اولین اقدام پس از کاشت ایمپلنت، بهره گیری از راهکارهایی برای کنترل عفونت و کاهش درد ناشی از جراحی است و بهتر است در هفته اول بعد از جراحی، مراقبتهای معمول زخم دهان، استفاده از دهان شویه بخصوص دهان شویههای ضد عفونی کننده (مانند کلر هگزیدین)، خود داری از جویدن غذا بر روی ایمپلنتها و مصرف غذاهای نرم، استفاده از داروهای ضد درد و آنتی بیوتیک، مصرف نکردن سیگار و مسواک زدن دیگر دندان، غیر از محل ایمپلنت انجام شود.
مسگرزاده تاکید کرد: مهمترین نکتهای که پس از کاشت ایمپلنت باید مورد توجه قرار بگیرد، تمیز کردن دندان متصل شده به ایمپلنت است که برای این منظور حتما باید علاوه بر مسواک از نخ دندان نیز استفاده شود.
دومین کنگره بینالمللی انجمن ایمپلنتولوژی ایران از ۱ تا ۳ بهمن ماه جاری در سالن همایشهای برج میلاد تهران برگزار میشود. (مهر)
شنبه 8 فروردین 1394 ساعت 08:22
جام جم سرا- کار بسیاری از مکزیکیها در قدیم گلهداری بوده است و روشهای نگهداری از دام -بخصوص گاو- از نسلی به نسلی دیگر آموزش داده میشده و به ارث میرسیده است. این امور جزئی از فرهنگ مکزیکیها به شمار میرود و گهگاه در برخی جاها گلهداران با به نمایش گذاشتن روشهای مهار دام، اعم از اسب و گاو، این سنت قدیمی را زنده نگاه میدارند.
بعد از ظهر روز گذشته در پی تماس تعدادی از شهروندان با سامانه ۱۲۵ ماموران آتش نشانی تهران به محل حادثه در شهرک تهرانسر اعزام شدند و مشاهده کردند در قسمت پارکینگ یک ساختمان پنج طبقه ۳۵ واحدی راننده یک خودروی سواری پراید به دلیل عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه خود در زمان ورود به پارکینگ پس از برخورد با نردههای حفاظ در قسمت کف پارکینگ و رمپ، معلق مانده و هر لحظه ممکنن است خودرو به به کف پارکینگ سقوط کند.
در شرایطی که تلاش ساکنین برای خارج کردن خودرو از وضعیت مذکور بینتیجه مانده بود آتش نشانان با ایمنسازی محل حادثه خودرو را بدون خسارت به محیط امن انتقال دادند. (۱۲۵)
گریپفروت، یکی از انواع مرکبات است که طبق بررسیهای صورتگرفته میتواند باعث لاغری و کاهش اندازه دور کمر در افراد چاق شود. طعم این میوه شیرین بوده و به خاطر فواید زیادش شهره است. گریپفروت سرشار از ویتامین C و در کنار آن مس، ویتامین A، اسید پانتوتنیک، فیبر، پتاسیم، بیوتین و ویتامین B1 است. محققان بر این باورند که این میوه خاصیت چربیسوزی دارد و سوخت و ساز بدن را بالا میبرد، در نتیجه به کاهش وزن کمک میکند. به طور کلی، گریپ فروت به 4 روش مانع بالا رفتن وزن و چاقی میشود:
احساس سیری طولانیمدت: گریپفروت در فرد احساس سیری ایجاد میکند. در واقع، این میوه به دلیل فیبر بالایی که دارد، دیرتر باعث ایجاد گرسنگی میشود و احتمال گرایش به مصرف تنقلات و خوراکیهای متفرقه را کاهش میدهد. یک واحد گریپفروت تنها 53 کالری و 2 گرم فیبر دارد. محققان معتقدند خوردن نصف یک گریپفروت قبل از هر وعده غذایی به کاهش وزن افرادی که از اضافه وزن رنج میبرند، کمک میکند. این روش بویژه صبحها مؤثر است.
جایگزینی کم کالری: گریپفروت را در شکلهای مختلف میتوان مصرف کرد. به عنوان مثال بهتر است میوه خشک شده آن را جایگزین میوه تازه در سالاد کنید.
تثبیت قند خون: این میوه معجون مناسبی است برای مبتلایان به دیابت. به عبارتی، گریپفروت حاوی ترکیباتی است که میزان انسولین خون را کاهش میدهد. سطح پایین انسولین به این معناست که بدن میتواند با مصرف غذا به جای ذخیره چربی، اقدام به استفاده بهینه از انرژی تولید شده کند.
کنترل اشتها: مطالعات حاکی از آن است که حتی بوی گریپفروت میتواند به کاهش وزن کمک کند. محققان در بررسیهای خود دریافتند که بو کردن روغن این میوه روی آنزیمهای کبدی تأثیر میگذارد. این آنزیمها ولع خوردن را کم میکند، اشتهای فرد را کاهش میدهد و در نتیجه روند کاهش وزن را تسریع میبخشد.
اما چه چیزی باعث میشود این گونه رفتار کنند و باید با آنها چه برخوردی داشت؟
حرفزدن مشخصهای است که انسان را از حیوان متمایز میسازد. انسانها میتوانند از رویا، ترس، شادی، آرزو و شکستهای خود صحبت کنند و متقابلا به دیگران گوش دهند.
اما افرادی که زیاد و بدون توجه به دیگران صحبت میکنند به این تعادل رفتاری دست پیدا نکردهاند. شنیدن، نیازمند فرآیند شنیداری پیچیدهای است و ما انسانها به طور خودکار به توانایی شنیداری دست پیدا میکنیم و این ویژگی نشان میدهد که چرا خردسالان به صدای آواز یک سینه سرخ و صدای آژیر یک پلیس واکنش متفاوتی نشان میدهند.
شنیدن نوعی ابزار یادگیری نیز محسوب میشود. در واقع توانایی پردازش علائم پیچیده شنیداری عامل مهمی در یادگیری است و افرادی که بیش از شنیدن، صحبت میکنند نمیتوانند نحوه ارتباط با دیگران را بدرستی بیاموزند. البته منظور این نیست که همه کسانی که بیش از حد حرف میزنند نمیتوانند با دیگران ارتباط عمیقی برقرار کنند، بلکه به نظر میرسد آنها نمیتوانند بخوبی حالت چهره و واکنشهای متفاوت شنونده را تشخیص دهند.
بهترین روش ارتباطی، بده و بستان بین گوینده و شنونده بر پایه احترام متقابل و توجه به احساسات یکدیگر است.
برخی تصور میکنند بسیار بامزهتر از آنچه دیگران فکر میکنند هستند و به همین دلیل مدام حرف میزنند، اما برخی دیگر سرشار از احساسات هستند و میخواهند با صحبت کردن تا حدی وجودشان را آرام کنند.
اما با کسی که زیاد حرف میزند چه برخوردی باید داشت؟
1 ـ ابتدا، گوش کنید، اما نه خیلی زیاد. همانطور که مشغول شنیدن حرفهایش هستید، سعی کنید بفهمید منظور واقعی این فرد چیست و چرا اینقدر حرف میزند. مثلا آیا دوست دارد از او تعریف شود؟ یا فکری در سرش است و نمیتواند از شر آن خلاص شود؟ یا احساسی در وجودش هست که نمیتواند کنترلش کند؟
2 ـ وقتی کمی به حرفهایش گوش دادید و منظورش را از این همه پرگویی فهمیدید، بگویید «اشکال ندارد حرفت را قطع کنم؟» ممکن است در پاسخ بگوید «نه، نه. اشکال ندارد. من زیاد حرف زدم. شما بفرمایید.»
اما اگر بگوید «اجازه دهید این حرفم را تمام کنم.» با جملاتی مانند «فکر کردم حرفتان تمام شده، میخواهید بگویم از حرفهایتان چه چیزی فهمیدهام؟» بسیار ملایم واکنش نشان دهید. البته ممکن است باز هم احساس اجبار کند که باید به حرفزدن ادامه دهد. در این حالت دیگر انتخابی ندارید و اجازه دهید حرفش را تمام کند، اما به محض این که تمام شد دیگر نگذارید سراغ موضوع دیگری برود.
3 ـ وقتی او را وادار به سکوت کردید، در مورد چیزی که صحبت میکرد حرف بزنید. البته نیازی نیست که بسیار روانشناسانه باشد بلکه سخنی ساده و مختصر بهتر است و تاجایی که امکان دارد موضوعی مثبت در مورد او بگویید. البته اگر سعی کرد میان صحبتتان پریده و با شما بحث کند، تعجب نکنید. بسیاری از افراد به دلیل این که از انتقاد میترسند این کار را میکنند. بنابراین در این لحظه شما بگویید «صبر کنید حرفهایم تمام شود» و سپس موضوع مثبت در مورد او را پیش بکشید.
4 ـ صرفا با یک اظهارنظر مثبت در مورد او سخنانتان را تمام نکنید. بلکه تجربهای از خودتان، یک خاطره یا یک احساس مشابه بیان کنید که نشان میدهد او را درک کردهاید. حتی میتوانید داستانی با نمک تعریف کنید. به این ترتیب میتوانید او را آرام کنید تا بیش از حد حرف نزند.
5 ـ اجازه ندهید هیچ گفتوگویی به درازا بکشد. مطمئن باشید اگر به طرف گفتوگو بگویید وقت ندارید و نمیتوانید بیش از این صحبت کنید، هرگز به او صدمهای نزده و او را ناراحت نکردهاید. بگویید «واقعا متاسفم و باید بروم، اما میتوانیم یک وقت دیگر با هم صحبت کنیم.» و حتی اگر روز بعد، آن فرد آمد و خواست در مورد موضوع نیمهکاره با شما صحبت کند ولی شما تمایلی نداشتید، بگویید «نه الان خیلی کار دارم.» در هر حال این حق شماست که از حد و حدود و مرزهایتان حفاظت کنید.
psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند
گفتنی است، دانشمندان یک رابطه مستقیم بین مصرف سبزیجات و عدم ابتلا به سرطان سینه در بانوان را کشف کردهاند.
بررسیها نشان میدهند، سبزیهایی از جمله کلم میتواند مانع از آسیب به DNA سلولها و بروز سرطان در آنها شود.
سبزیجات دارای برگهای تیره چون اسفناج و کلمپیچ نیز میتوانند به دلیل دارا بودن لوتئین و زیگزانتین به کاهش خطر بروز سرطان سینه در زنان منجر شود.
لوبیا و حبوباتی چون عدس و نخود نیز به دلیل دارا بودن کلسیم، آهن و ویتامینهای گروه B میتوانند خطر ابتلا به این سرطان مرگبار را کاهش دهند.
بر اساس یک تحقیق مواد غذایی دارای لوبیا، سویا و نیز شیر سویا به دلیل دارا بودن فیتواستروژن میتوانند به جلوگیری از ایجاد تودههای سرطانی در سینه بانوان منجر شوند.
و در نهایت مصرف ماهیهای چرب دارای امگا 3 مانند سالمون و نیز روغن زیتون به دلیل وجود آنتی اکسیدانهای محافظتکننده از بدن میتوانند به جلوگیری از ایجاد رادیکالهای آزاد در بدن منجر شده مانع ابتلا به سرطان سینه شوند.