معمولا عادت بر آن است که اقدام به مقایسه های فنی میان اندرویدها و آیفون به عنوان برترین گوشی های هوشمند فعلی در بازار است. قطعا هر یک از این ها نقاط ضعف و قوت خود را در مشخصات فنی دارند و رقابت بر سر این موضع نیز به تازگی شدید شده است؛ اما این مقایسه، کاملا کاربردی و عملگرایانه است!
آیفون و سیستم TouchID آن که با اثر انگشت کار می کند، امکان گذر از صفحه Lock را به سادگی هر چه تمام تر فراهم می کند. البته برخی گوشی های اندروید نیز اخیرا به این سیستم روی آورده و از آن بهره می برند و برخی دیگر از اندرویدها از سیستم Smart Lock استفاده می کنند که به تشخیص چهره وابسته است؛ اما سیستم اپل دقیق تر و امن تر است.
برقراری تماس
قابلیت تماس با کاربران مورد علاقه یا Favorites برقراری تماس بر روی این گوشی ها را ساده و هوشمند کرده است؛ اما هنوز قابلیت FaceTime روی آیفون به عنوان بهترین و مجهزترین سیستم هوشمند برقراری تماس مد نظر است.
اطلاع از ساعت و تاریخ
هم اندروید و هم آیفون زمانی که دکمه Lock را فشار دهید، ساعت و تاریخ را به شما نشان می دهد؛ اما بسیاری از گوشی های اندروید، این کار را به مراتب بهتر از آیفون انجام می دهند. سامسونگ، موتورولا و اچ تی سی همگی سنسورهای هوشمندی دارند که به محض بیرون کشیدن گوشی از جیب، ساعت را به شما نمایش می دهند. همچنین اندروید مجهز به سیستمی با نام daydream است که هنگام اتصال گوشی به شارژر در طول شب، ساعت و تاریخ را مداوم نمایش می دهد.
عکاسی و ضبط ویدئو
در میان گوشی های اندروید، دوربین های فوق العاده و همچنین بسیار بدی را می توان پیدا کرد. دوربین آیفون بدون شک، یکی از بهترین نمونه هاست. اما زمانی که بحث مدیریت تصاویر باشد، اندروید بسیار قوی تر از آیفون ظاهر می شود. همچنین در حالی که Google Photos حافظه نا محدودی را در اختیار شما م یگذارد، iCloud اپل یک فاجعه است!
تایپ متن
اپل در نهایت موافقت کرده است که صفحه کلیدهای ثانویه را در سیستم عامل موبایل خود پشتیبانی کند؛ اما با وجود این، هنوز صفحه کلید اندروید با داشتن امکاناتی نظیر ورود متن به روش Swipe و همچنین داشتن علایم نگارشی در صفحه اصلی، بیش از آیفون راحتی تایپ و ورود متن را فراهم می کند.
کاربرد و استفاده از اپلیکیشن ها
اپل و گوگل هر دو فروشگاه های فوق العاده ای برای اپلیکیشن ها دارند؛ اما در سهولت استفاده از این بازارها و همچنین سازماندهی اپلیکیشن ها اندروید دست بالاتر را دارد و همچنین در مدیریت اپلیکیشن ها بر روی گوشی، از جمله قرار دادن آنها در جایگاه های مختلف، باز هم اندروید بهتر عمل می کند. از سوی دیگر، در اندروید امکان استفاده از ویجت ها فراهم است که کارها را برای کاربران بسیار ساده تر میکند.
اعلان ها یا Notifications
آیفون قابلیتی دارد که به وسیله آن قادر هستید تا اعلانات را بدون نیاز به باز کردن اپلیکیشن مربوطه پاسخ داده و با آن تعامل داشته باشید. امکانی که اندروید از آن محروم است. اما با این حال قابلیت مدیریت اعلانات در اندروید نسبت به آیفون بسیار بهتر است زیرا در اندروید کاربر میتواند اولویت اعلانات را مشخص کرده و اعلان های غیر ضروری را به کلی محو کند.
پخش موسیقی
برای اندروید نرم افزارهای زیادی برای پخش موسیقی وجود دارد که بسیاری از آن ها هم رایگان هستند؛ اما با وجود این، Apple Music از آنجایی که قدرت فوق العاده ای در برقراری تعامل با همه حساب های آنلاین موسیقی شما – از جمله Spotify – دارد و توانایی خوب آن در سازماندهی موسیقی در گوشی و iTunes به مراتب از بسیاری از نرم افزارهای اندروید بهتر عمل می کند.
جستجوی محتویات
جستجو تخصص گوگل است؛ اما در این یک مورد باید قبول کرد که اپل بسیار بهتر از گوگل عمل می کند. قابلیت جستجوی با Spotlight در آیفون تقریبا هیچ نکته را از گوشی شما مغفول باقی نمی گذارد و از ایمیل ها تا پیام های کوتاه و تقویم و تلگرام و ... را برای پیدا کردن گزینه مورد نظر جستجو می کند و اگر چیزی پیدا نکند، به احتمال زیاد، سراغ اینترنت هم می رود. البته Google Now این روزها تا حدی در این رابطه پیشرفت داشته است؛ اما در نهایت اپل و Spotlight آن در کنار Siri قدرتی دو چندان نسبت به امکانات گوگل در جستجوی محتویات دارند.
گپ با گوشی
دانش > فناوری - مقامهای ترکیه بزرگترین پل معلق جهان را که بخش آسیایی و اروپایی استانبول را به یکدیگر متصل میکند افتتاح کردهاند. این سومین پلی است که روی تنگه بسفر ساخته شده تا ترافیک این مسیر را کاهش دهد.
پل جدید که "یاووز سلطان سلیم" نام دارد، عریضترین پل معلق جهان به حساب میآید. این پل دارای 10 باند است که 8 باند برای خودروها و دو باند آن برای عبور قطار در نظر گرفته شده است. ارتفاع پایههای این پل که سومین مروارید استانبول نام گرفته، 322 متر و عرض آن 59 متر است. این پل با هزینه بالغ بر ۳ میلیارد دلار ساخته شده است.
5454
دانش > محیط زیست جهان - همشهری آنلاین:
این عکس از یک درخت راش در میانه جنگلی که سیلاب آن را فرا گرفته است، برنده مقام اول در رده چشمانداز در مسابقه عکاس طبیعت سال ۲۰۱۶ مجله نشنال جئوگرافی شد.
Jacob Kaptein/2016 National Geographic Nature Photographer of the Year
عکاس هلندی میگوید در فصل پاییز که میزان ریزش باران زیاد است، بخشهایی از جنگل زیر سیلاب میرود. هنگامی که من این درخت راش کوچک را درون آب دیدم که در تلاش بود در این شرایط سخت به زندگی ادامه دهم، به آنجا بازگشتم و این عکس را گرفتم.
نگاهى به مجموعه تصویرگرىهاى «تانیا ساموشکینا»
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - على مولوى:
او عاشق نقاشی، عکاسى و سفر است و هرروز یک تصویرگرى یا عکس تازه در صفحهى اینستاگرامش براى بیش از ۶۲هزار دنبالکنندهاش منتشر مىکند.
بوداپست، مجارستان
وین، اتریش
برلین، آلمان
بوداپست، مجارستان
وین، اتریش
خلیج فنلاند
والنسیا، اسپانیا
ابر فرارى
ونلین، بخشى از شهر قدیمى تالین، استونى
بندر هلسینکى، فنلاند
رم، ایتالیا
خانهها و نامه
فرودگاه برلین، آلمان
پاندا و کوکى
تانیا ساموشکینا
«تانیا ساموشکینا»، تصویرگر جوان اهل مسکو، بیشتر براى کودکان و نوجوانان کار مىکند. اغلب آثارش با آبرنگ هستند و یکى از ویژگىهاى نقاشىهایش، زندهبودن رنگهاست.
او آثارش را به صورت تابلو، استیکر، کارتپستال، کارت تبریک و... مىفروشد. اما یکى از ویژگىهایى که باعث شده آثار تانیا ساموشکینا تا این اندازه هوادار داشته باشد، عکسهایى است که از تلفیق سفرها و تصویرگرىهایش منتشر مىکند. عکسهاى او بهنوعى سلفى نقاشىهاى رنگارنگ با شهرها و منظرههاى واقعى هستند!
تخم مرغ آبپز
یک عدد تخم مرغ آبپز حاوی ۷۰ کالری انرژی و همچنین ۵ گرم پروتئین است.
کره بادام زمینی و سیب
این میان وعده دارای ترکیب جادویی فیبر، پروتئین و چربی است.
بادام
۱۲ عدد بادام تقریبا معادل ۲۸ گرم بوده و در حدود ۱۸۴ کالری، انرژی تولید میکند. بادام همچنین حاوی اسید چرب امگا ۹ است. در ضمن، این چربی مفید در روغن زیتون نیز یافت میشود و نقش مهمی در سلامت و عملکرد مناسب قلب بازی میکند.
برشهایی از گوجه فرنگی، پنیر و روغن زیتون
این میان وعده خوشمزه، شامل چربی و پروتئین است. همچنین گوجه فرنگی حاوی آنتی اکسیدان و ضد سرطان است. روی هم رفته این خوراکی یک میان وعده مناسب و کم کالری را تشکیل میدهد.
برای اینکه وسوسه نشوید و بیش از حد شکلات بخورید، اندکی شکلات با خود به محل کارتان ببرید.
ذرت بو داده
خوردن مواد غذایی سرشار از پروتئین، در محل کار بسیار عالی است، زیرا به فرد احساس سیری میدهد. ذرت بو داده نیز یکی از این نوع خوراکیهاست که مصرف آن در کنار میوههایی مانند سیب، شما را سرحال نگه میدارد.
مجله آشپزی مثبت: اغلب ما بارها و بارها جوی پرک نیمه آماده را در سوپرمارکت ها و فروشگاه های بزرگ در بسته بندی های مختلف دیده ایم ولی نهایت استفاده ای که از آن می کنیم زمانی است که اهالی خانه هوس سوپ جو کرده اند و ما هم وقت نداریم که با جوی معمولی برایشان سوپ بپزیم. در حالی که این ماده پرخاصیت را می شود ماده اولیه بسیاری از انواع پوره هایی کرد که همراه با میوه ها و مغزهای مختلف یک میان وعده کامل و تقویت کننده است که باب طبع بچه ها و البته بزرگترهاست.
زمان آماده سازه 10 دقیقه. زمان پخت 40 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید. هلوها را بعد از شستوشو بگذارید تا کاملاً آب شان گرفته شده و خشک شوند، سپس آنها را بهصورت حلقههای باریک خرد کنید. تکههای هلو را داخل ظرف موردنظر بچینید. عسل را هم روی آنها بریزید. روی ظرف را بپوشانید و سپس آن را به مدت 35 دقیقه داخل فر قرار دهید.
2. بعد از زمان ذکرشده روی ظرف را بردارید، سپس تکههای گردو را داخل آن بریزید. ظرف را دوباره داخل فر قرار داده و 5 دقیقه صبر کنید تا گردوها برشته شوند.
3. در این فاصله زمانی پوره جو را مطابق دستور آماده کنید، سپس شکر را به آن اضافه کرده و هم بزنید. هلوهای پخته را از وسط نصف کنید و همراه با گردو به پوره اضافه کنید. مقداری از گردو و هلو های پخته را برای تزیین روی پوره کناری بگذارید .
از کجا بخریم
زمان آمادهسازی 10 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. سیبهای کمپوت را خرد کنید،چند تکه را برای تزیین کناری بگذارید و بقیه را همراه با کره، پودر دارچین و نیمی از عسل داخل تابه یا قابلمه بریزید و روی شعله ملایم اجاق گاز قرار دهید . فقط حواستان باشد که در طول مدت حرارت دادن باید مرتب مواد را بهآرامی هم بزنید. حدود 2 دقیقه صبر کنید تا کره آب شود، سپس آن را از روی حرارت بردارید.
2. در این فاصله زمانی پوره جو را آماده کنید، سپس مخلوط سیب و عسل و دارچین را اضافه کنید و هم بزنید تا مواد با هم مخلوط شوند.
یه جور دیگه
زمان آمادهسازی 5 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
1. یک قابلمه مناسب آماده کنید و شاتوت و شکر را در آن بریزید و آن را روی حرارت ملایم قرار دهید. این مخلوط را مدام هم بزنید تا شکر حل شود. بعد از اینکه شکر حل شد، حرارت را زیاد کنید تا مواد جوش بیاید، حالا حرارت را کم کنید و حدود 10 دقیقه صبر کنید تا مارمالادی از شاتوت حاصل شود.
2. در این فاصله زمانی پوره ساده را آماده کنید و کنار بگذارید. تکههای آناناس را در یک کاسه بریزید. تکههای نارگیل و شیر را هم به آن اضافه کنید. مواد را با هم مخلوط کنید، سپس پوره را اضافه کرده و هم بزنید.
یه جور دیگه
زمان آماده سازه 10 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. در یک قابلمه مخلوط شاتوت و تمشک را همراه با شکر بریزید. پودر وانیل را
هم اضافه کنید، سپس آن را روی حرارت قرار دهید. صبر کنید تا شکر حل شود.
حرارت را کم کرده و صبر کنید تا میوهها نرم شوند.
یه جور دیگه
زمان آمادهسازی 5 دقیقه. زمان پخت 25 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید تا گرم شود. آبِ پرتقال را بگیرید. پوست آن را هم ریز رنده کنید. در یک ظرف مناسب تکههای ریواس، رنده پوست پرتقال، آب پرتقال و شکر را بریزید و با هم مخلوط کنید. روی ظرف را بپوشانید و ظرف را به مدت 25 دقیقه داخل فر قرار دهید تا تکههای ریواس نرم شوند.
2. در این میان پوره جو را آماده کنید و در ظرفهای موردنظرتان بریزید. مخلوط ریواس را هم روی پوره بریزید. پسته خردشده را روی مواد بریزید و سپس سرو کنید.
فوت و فن:
فصل ریواس بهار است ولی اگر شما معمولا این سبزی خوشمزه را در فریزر خانه تان برای مصارف سالانه نگهداری می کنید ، آماده کردن این پوره عملی است.
زمان آمادهسازی 10 دقیقه. زمان پخت 10 دقیقه
مواد لازم برای 4 نفر:
طرز تهیه:
1. پوره جو را مطابق با دستور آماده کنید، سپس پودر کاکائو و تکههای شکلات سفید را در قابلمه حاوی بریزید و روی در کتری در حال جوش قرار دهید و مدام هم بزنید تا مواد خوب با هم مخلوط شوند. صبر کنید تا پوره خنک شود.
دانشمندان برای نخستین بار موفق به مشاهدهی عبور الکتریسیته از میان مولکولهای آب شدند.
آیا شنیدهاید که اخیرا ۳۲۳ گوزن شمالی توسط اصابت تنها یک رعدوبرق تلف شدهاند؟ همهی ما با این پدیده آشنا هستیم و میدانیم که رسانایی الکتریکی آب بالا است، اما مشاهدهی دقیق چگونگی انتقال بار الکتریکی بین مولکولهای آب کار سختی است. اکنون برای اولین بار، دانشمندان توانستهاند انتقال بار الکتریکی مثبت را رصد کنند و درک ما از یکی از اساسیترین پدیدههای علم شیمی را ارتقا دهند.
ما میدانیم الکتریسیته توسط فرآیندی به نام مکانیزم گروتوس منتقل میشود. این مکانیزم برای اولین بار توسط یک شیمیدان آلمانی به نام تئودور گروتوس در سال ۱۸۰۶ تبیین شد؛ به این صورت که در طی این فرآیند، پروتونها بعد از گسیختگی میتوانند توسط یک شبکهی ناپایدار از پیوندهای سست بین مولکولهای آب شروع به حرکت در مایع کنند.
اما از آنجایی که انتقال پروتونها بین مولکولهای آب بسیار سریع روی میدهد و همچنین ارتعاشات بینمولکولی بسیار شدید است؛ نمیتوان از روش طیفبینی برای مشاهدهی این فرآیند استفاده کرد. گفتنی است در روش طیفبینی یک مولکول توسط پرتو نور شکافته میشود و پروتونهای پخششده، سرنخهایی از ساختار مولکول در اختیار ما قرار میدهند. بنابراین نمیتوان از روش طیفبینی سنتی برای رصد انتقال پروتون بین مولکولهای آب استفاده کرد.
اما دانشمندان دانشگاه ییل در حال توسعه روشهایی هستند که بتوانند با بهره گرفتن از آنها، از طیفبینی برای مشاهدهی فرآیند دست به دست شدن پروتون بین مولکولهای مجاور آب استفاده کنند و توانستهاند به پیشرفتهایی نیز دست یابند. آنها موفق شدهاند این فرآیند شیمیایی را تا اندازهای آهسته کنند که امکان تصویربرداری از مولکولهای آب به وجود آید. مبنای کار دانشمندان استفاده از اسکن فروسرخ است، اما نتایج اولیه تلاش آنها تصاویری تار و با وضوحی پایین بود، چون پیوندهای شیمیایی با سرعت بالایی ارتعاش میکنند.
بنابراین؛ دانشمندان تصمیم گرفتند روش کار خود را تغییر دهند. آنها تلاش کردند فرآیند تبادل پروتون را در آب سنگین، که تقریبا تا دمای صفر مطلق سرد شده است، بررسی کنند. تفاوت بین آب معمولی و آب سنگین در این است که اتمهای هیدروژن آب سنگین با ایزوتوپ سنگینتر به نام دئوتریوم جایگزین شدهاند و در نتیجهی آن، ارتعاشات پیوندهای مولکولی با سرعت کمتری اتفاق میافتد.
با استفاده از این تکنیک، محققان توانستند عکسهای واضحتری از پروتونهای در حال حرکت بگیرند. آنها متوجه شدند چگونه ساختار اتمها در زمان دریافت یک پروتون و یا تحویل آن، بهطور موقت دستخوش تغییر میشود. مارک جانسون، پروفسور شیمی از دانشگاه ییل در این مورد میگوید:
اساسا ما اطلاعات ساختاری را که در قالب رنگ کدگذاری شدهاند، کشف کردهایم. در واقع ما توانستیم یک رشته از تغییرات شکلی هماهنگ - مانند فریمهای یک فیلم - را کشف کنیم.
شاید چنین کشفی کاربرد سریعی پیدا نکند، چون در هر حال کاری که محققان انجام دادهاند، صرفا مشاهدهی پدیده فوق است و هنوز نتوانستهاند با دستکاری آن کار جدیدی انجام دهند. اما مشاهدهی عینی انتقال بار الکتریکی در آب، میتواند ما را به درک بهتری از فرآیندهای شیمیایی که هماکنون محل مناقشه است، برساند؛ فرآیندهایی مانند آنچه در سطح آب اتفاق میافتد. شاید هم روزی شاهد این باشیم که چنین تحقیقی به تکنولوژیهای جدیدی در حوزهی انرژی یا داروسازی ختم شود.
رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ، از جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از جمعیت های ملی بسیار قوی در سطح منطقه و دنیا نام برد.
کنار آمدن با هر کدام از این دانشآموزان مهارت خاصی میخواهد، گاهی باید قاطع بود، گاهی باید صبر به خرج داد، گاهی هم باید توجه و مهربانی را چاشنی آموزش کرد، اما گاه اختلال روانی آنچنان شدید است که راهی جز هدایت دانشآموز به مسیر درمان وجود ندارد.
تاکنون تحقیقات ملی در حوزه سلامت روان دانشآموزان انجام نشده که بتوان با استناد به آن قاطعانه اعلام کرد چه مسائلی، سلامت روان دانشآموزان کشور را خدشهدار میکند. با این حال اخبار رسمی، همچنین تحقیقات میدانی با جامعه آماری محدود در دسترس است که میتوان از اطلاعات آن بهره برد.
دو سال قبل علی اسدی، کارشناس سلامت روان وزارت بهداشت در گفتوگو با فارس، اضطراب را شایعترین اختلال روانی میان دانشآموزان کشور معرفی کرد و رفتارهای اضطرابی آنها را به بالا بودن سطح توقعات نظام آموزشی و خانوادهها ربط داد. او در عین حال به افسردگی و پرخاشگری به عنوان دو اختلال شایع دیگر اشاره کرد و بیشفعالی را اختلالی قابل توجه در میان دانشآموزان دوره ابتدایی دانست. (اختلال بیش فعالی و فقدان توجه، یک اختلال رفتاری شایع است که حدود 8 تا 10درصد کودکان را مبتلا میکند. کودکان بیش فعال بدون فکر عمل میکنند، بیش از اندازه فعالند و در تمرکز مشکل دارند.)
در سال تحصیلی 81 ـ 80 نیز سه نفر از روانشناسان بنام کشور، پژوهشی را با عنوان همهگیرشناسی اختلالهای روانی در دانشآموزان دبیرستانی شهرستان رفسنجان انجام دادند که نتایج حاصل از این تحقیق قابل تامل است. در این پژوهش، 830 دانشآموز بررسی شدند که یافتههای حاصل از تحلیل پرسشنامهها نشان داد، میزان شیوع اختلال روانی در نمونه مورد بررسی 16.6 درصد است، با این نکته مهم که میزان شیوع اختلالات روانی در میان دانشآموزان دختر دو برابر بیشتر از دانشآموزان پسر است.
شایعترین اختلالاتی که این روانشناسان در میان دانشآموزان جامعه نمونه شناسایی کردند نیز مشابه همان اطلاعاتی است که کارشناس وزارت بهداشت بر آن تاکید داشت به طوری که گفته شد اختلالات اضطرابی (شامل اختلال اضطراب منتشر، اختلال وسواسی ـ جبری، اختلال ترس مرضی، اختلال ترس مرضی اجتماعی و اختلال هراس) با 8.4 درصد و اختلالات خلقی (مثل افسردگی، وسواس و اجبار ) با 4.1 درصد دو اختلال شایع میان دانشآموزان دبیرستانی است.
اختلالات اضطرابی سبب میشود فرد اضطراب را بیش از آنچه طبیعی است و برای ادامه زندگی لازم تجربه کند و دچار علائمی همچون بیقراری، احساس تحت فشار بودن، مشکل در تمرکز، خستگی، تحریکپذیری، بیصبری و بیخوابی شود. همچنین افرادی که به اختلالات خلقی مبتلا میشوند یا گرفتار افسردگی هستند یا دچار خوشی غیرمعمول یا درگیر پرحرفی و پرش افکار (یعنی وقتی صحبت میکنند، هنوز جمله را تمام نکرده و مقصود خود را به زبان نیاوردهاند، موضوع دیگری را شروع میکنند که ربطی با هم ندارد. )
وقتی دانشآموزی یکی از این اختلالات را داشته باشد واضح است که تا چه اندازه بر عملکرد او تاثیر میگذارد و تا چه حد احتمال افت تحصیلی یا کندآموزی او قوی میشود و متعاقب آن تا چه اندازه، حضورش در مدرسه میتواند (برای خودش و دیگران ) اسباب زحمت باشد.
در فرهنگ ما همیشه روان در برابر جسم، مظلوم است یعنی اگر قرار باشد سلامت یکی از این دو در اولویت باشد حتما سلامت جسم مورد توجه قرار میگیرد، در حالی که روان ناسالم، بتدریج جسم را نیز درگیر میکند، اما کمتر کسی به این موضوع توجه دارد.
در واقع بهداشت روانی در کشور ما مغفول است و این موضوع وقتی به کودکان و نوجوانان میرسد مغفولتر میشود به طوری که چه در خانه و چه در مدرسه، بروز رفتارهای غیرعادی از آنها به جای این که بزرگترها را متوجه اختلال کند، آنها را به سمت انگ زدن به کودک و نوجوان میکشاند.
همین بیتوجهی است که سبب شده اختلالات روانی در جامعه روندی رو به رشد داشته باشد و پژوهشها نشان دهد تعداد دانشآموزان دارای اختلال در مدارس کم نیست. با این حال سلامت روان کم از سلامت جسم ندارد. فردی که از نظر روانی سالم است، احساس امنیت و کفایت میکند، همچنین تواناییهای خود را در حد واقعی ارزیابی میکند و تواناییهایش را کمتر یا بیشتر از آنچه هست نمیبیند. فردی که روانی سلامت دارد به خود احترام میگذارد و کمبودهای خود را میپذیرد. این فرد به حقوق دیگران احترام میگذارد، میتواند به دیگران علاقهمند شود و آنها را دوست داشته باشد، میتواند احترام و دوستی دیگران را جلب کند و برای دشواریهای زندگی راهحل پیدا کند. یک انسان با روان سالم گرچه تحت تاثیر عواطف و احساسات مختلف قرار میگیرد، ولی این تحت تاثیر واقع شدن به اندازهای نیست که زندگیاش را پریشان کند.
پس فردی که از سلامت روان برخوردار است، براحتی میتواند زندگی خود را اداره کند و در عین حال با افراد جامعه نیز ارتباط درست و سالم برقرار کند، به طوری که زندگی، هم برای او و هم برای اطرافیانش خوشایند باشد. طبیعی است اگر سلامت روان افراد خدشهدار باشد، این تعادل به هم میریزد و نه خود فرد و نه اطرافیانش از زندگی خشنود نیستند.
اگر قرار باشد کسی که سلامت روانش دچار اختلال است، در قالب یک دانشآموز ظاهر شود، موضوع پیچیدهتر میشود چون دانشآموز کسی است که در سن آموختن و پیشرفت قرار دارد و اگر قرار باشد مسیر رشدش مختل شود او نیز به فردی آسیبدیده تبدیل میشود که با گذشت زمان در قالب انسانی آسیب رسان به دیگران ظاهر میشود.
گرانی مشاوره، مانع جدی یا بهانهتراشی
طبیعی است چنین مقاومتی از سوی خانوادهها، اختلال روانی دانشآموزان را عمیقتر میکند، چون این اختلالات نیاز به درمان دارد، نه کتمان و سرپوش گذاشتن اما مقاومت خانوادهها و بیمیلی آنها برای رفتن به مراکز روانپزشکی و مشاوره واقعیتی است عیان که مدیر یکی از مدارس شهر تهران نیز در گفتوگو با جامجم نسبت به آن معترض است.
او میگوید بیشتر اولیا نسبت به سلامت روان فرزندان خود بیتوجه اند و وقتی از آنها میخواهیم دانشآموز مورد نظر را به مراکز مشاورهای و مددکاری ببرند، در مقابل این حرف جبهه میگیرند یا سهلانگارانه از کنارش میگذرند. البته عدهای نیز نسبت به موضوع حساسیت نشان میدهند و به مراکز مورد نظر مراجعه میکنند که چون درمانهای روانی زمانبر است و نیاز به مراجعات مکرر و در نتیجه پرداخت هزینههای قابل توجه دارد کار را در میانه راه رها میکنند.
در واقع این مدیر مدرسه به یک معضل ملی اشاره میکند که مربوط به هزینههای زیاد خدمات روانشناسی و مشاورهای (و بیمه نبودن آن) است که تاکنون برای حل آن چارهای اندیشیده نشده است. با این حال موضوع سلامت روان به اندازهای مهم است که هزینههای مالی نباید مانع از توجه به آن شود. کودک و نوجوانی که سلامت روان او خدشهدار است و مدام با احساس نگرانی، غم، خشم، ترس، درد، بیاعتمادی و بیعلاقگی و تنفر نسبت به آدمها زندگی میکند، نمیتواند به دانشآموزی موفق که میل به رشد و پیشرفت دارد، تبدیل شود.
پرونده سلامت روان دانشآموزان چه شد
قرار بود هر یک از دانشآموزان صاحب پرونده سلامت روان شوند و همان طور که برای نوآموزان شناسنامه سلامت صادر میشود، برای دانشآموزان مقاطع تحصیلی بالاتر نیز پرونده سلامت روان تشکیل شود. در حقیقت قرار بود روان دانشآموزان نیز همانند جسم آنها مورد توجه قرار گیرد و دانشآموزان مشکل دار به جای این که تحقیر شوند و توهین بشنوند و سرکوب شوند، برای درمان اختلالات روانی به مراکز مشاوره و مددکاری هدایت شوند اما این اتفاق در برخی نقاط کشور نیفتاد یا اگر افتاد، نصفهنیمه انجام شد.
مدیر یکی از مدارس گیلان در گفتوگو با جامجم این موضوع را تائید میکند. او از وجود پرونده سلامت روان دانشآموزان بیخبر است و میگوید فقط سالی یکبار گروهی از دانشگاه علوم پزشکی برای معاینات جسمی دانشآموزان به مدرسه میآیند. معلم یکی از مدارس کردستان نیز در گفتوگو با جامجم از وجود چنین پروندهای ابراز بیاطلاعی میکند و میگوید دانشآموزان فقط شناسنامه سلامت دارند و معاینات روانپزشکی برای آنها انجام نمیشود. او البته نیاز به چنین معایناتی را جدی میداند و وجود دانشآموزان مشکل دار در مدارس مختلف را تائید میکند، اما با این حال فقر فرهنگی و بیاطلاعی خانوادهها از اهمیت سلامت روان را مانعی برای پرداختن به سلامت روان دانشآموزان میداند. این معلم توضیح میدهد وقتی بین دانشآموزان کسی را شناسایی میکنیم که مثلا مشکل برقراری ارتباط دارد یا پرخاشگر است و اهل سازش نیست، موضوع را با خانواده او در میان میگذاریم، ولی بیشتر مواقع خانوادهها از پذیرش موضوع طفره میروند و اعتراض میکنند که چرا به فرزندشان عیب میچسبانیم.
مریم خباز / گروه جامعه
جام جم سرا:
در حال حاضر وبلاگنویسی به آنچنان پدیده گستردهای میان زنان در هر سن و طبقه اجتماعی تبدیل شده است که بررسی فضای حاکم بر وبلاگستان زنانه، بخوبی میتواند بازنمایی نزدیک به واقعیت از وضعیت هویتی و میزان رضایت از زندگی «بخشی از زنان ایرانی» به مخاطب ارائه دهد. تأکید بر «بخشی از زنان ایرانی» به این دلیل است که اولاً وبلاگنویسی تنها دغدغه جمع محدودی از زنان است، ثانیاً تنها بخشی از آنان به روزمرهنویسی میپردازند، و ثالثاً نوشتن در وبلاگ قطعاً بازنمای کاملی از تمام افکار، اعتقادات و ارزشهای آنها نیست.
موج وبلاگنویسی که در میان زنان از اوایل دهه 80 آغاز شد، به دلیل امکانی بود که به زنان میداد تا به دور از قضاوتها، بایدها و نبایدها حتی بدون نام، از دغدغهها و دلنگرانیهای شخصی و ظاهراً کوچک زندگی روزمره خود بنویسند و به همین دلیل نوشتههای زنان در وبلاگها یکی از بهترین منابع دست اول برای بررسی سبک زندگی و میزان رضایت آنان از زندگی است.
در واقع وﺑﻼگﻧﻮیﺴی زﻧﺎن، راﻫی ﺑﺮای ﺑیـﺎن دیﺪﮔﺎهﻫﺎ، دریﺎﻓﺖ و ﺗﺒﺎدل آرا و ابراز ﺧﻮیﺸﺘﻦ اﺳﺖ.بدین ترتیب مطالعه کیفی وبلاگستان زنانه میتواند تصویری از آرزوها، ارزشها، خواستهها و زندگی روزمره زنان وبلاگنویس به محقق یا مخاطب ارائه کند.
در چنین فضایی زنان با سطوح تحصیلی، شغلی، سنی، ارزشها و عقاید، طبقات اقتصادی و وضعیتهای خانوادگی متنوع و متفاوت در محیطی که تقریباً به یکسان در دسترس همگان قرار گرفته است، مشغول نوشتن از "خود" هستند و از همه مهمتر به دلیل امکان ناشناسماندن، احتمال بیشتری برای ارائه بخشهای پنهان از شخصیت و افکار آنها وجود دارد.
روزمرهنویسیهای زنان در وبلاگستان چه مسائلی را بازنمایی میکند؟
نویسندگان وبلاگهای زنانه را بسته به هویتهای مختلف آنها میتوان دستهبندی کرد. ویژگیهای ارزشی- اعتقادی، سطح تحصیلی، سن و نوع شغل؛ همگی از جمله متغیرهای تفاوتبرانگیز در میان این زنان است، اما در این گزارش توصیفی صرفاً میخواهیم زنان وبلاگنویس را از منظر هویت؛ بسته به زندگی خانوادگی آنان مورد بررسی قرار داده و تحلیلی در رابطه با آن ارائه دهیم. البته وبلاگهای مورد بررسی تماماً در حوزه موضوعات مربوط به روزمرهنویسی و بیان کلیات و جزئیاتی در مورد سبک زندگی و افکار این زنان بوده، اما دستهبندیها براساس وضعیت هویت خانوادگی آنان انجام شده است.
روزمرههای دختران مجرد
نگاهی به دلنوشتهها و روزمرهنویسیهای دختران جوان حکایت از نوعی روزمرگی و دلزدگی دارد؛ دختران مجردی که اکثراً دارای تحصیلات بالاتر از کارشناسی بوده، متعلق به طبقه متوسط هستند و شغلی پارهوقت یا تماموقت دارند. درگیری با مسائل عاطفی و قرار گرفتن بر سر دو راهیهایی مانند ماندن در ایران یا مهاجرت، ازدواج یا تجرد، ادامه تحصیل تا مقاطع عالیتر و یا تغییر شغل، از مهمترین دغدغههای آنان است، اما محوریت بیشترین درگیریهای ذهنی و فکری برخی از این دختران روابط عاطفی پرتنش، ناامن، بدسرانجام و یا بیسرانجام است. ضمن آنکه دغدغه ازدواج به مثابه یکی از مهمترین نقطههای عطف زندگی دختران، در کنار سردرگمی آنها نسبت به شیوههای همسرگزینی محدود و ترس از انتخاب نادرست؛ همگی در لابهلای روزمرهنویسیها مشهود و مشخص است.
" چرا حوصله ندارم؟ چرا زندگی اینقدر برام تلخ و طاقتفرسا شده؟ چرا اینقدر ترسو شدم؟یه حداقلهایی تو زندگیم دارم که چسبیدم بهشون از ترس....... از ترس اینکه همینها رو هم از دست ندم و این افتضاحترین حالت ممکنه..... قرارمون این نبود..... باید تو این سن قویتر از این حرفها میبودم، من الان همون آدم بزرگیام که هر وقت تو بچگی بهش فکر میکردم، ازش توقع داشتم، قوی میدیدمش، خیلی کارا از دستش برمیومد. پس اون آدم کجاست؟چرا اینقدر خسته است؟ چرا اینقدر ناتوانه؟ چرا اینقدر ناامیده؟ چرا اینقدر ترسوئه؟ چرا اینقدر قانع است به اینکه هیچی نداره، هیچی برای از دست دادن نداره، ولی جرأت بلندشدن از جاشم نداره..... میترسه تکون بخوره و همونها رو هم از دست بده..."
دختران مجرد وبلاگنویس اگر در سنین بالای 25 و 26 سال باشند، در زندگی تحصیلی و شغلی خود به یک ثباتی رسیدهاند و شاید آنچه باعث ناامیدیشان میشود، توقعات فزآینده جامعه از آنهاست. ازدواج نکردن موجب شده است که پشتکار و موفقیتهای تحصیلی و شغلی آنان برای خودشان و دیگران جدی تلقی نشود و آنها را دچار احساس تضاد و دوگانگی نسبت به انتخاب سبک زندگی و ادامه مسیر زیستن کرده است.
" شعرهای گل و بلبلی، ترانههای گل و بلبلی و داستانهای هپیاِند حالم را بد میکنند. اینها دروغاند و من آنقدر بزرگ شدهام و آنقدر زندگی زشتیهایش را کرده توی چشمم، که با این چیزها دیگر گول نمیخورم. نه گول میخورم و نه دلم میخواهد آگاهانه خودم را به خلسه و نشئگی حاصل از زیبایی دروغینشان بسپرم. ترجیح میدهم بروم سراغ چیزهایی که بیتعارف، حقیقت زندگی را، خشن و سخت، دردآلود و غمانگیز بگذارند جلوی چشمم. حتی اگر نتیجهاش بشود بغضها و سردردهای مکرر. بغض مدام را به خوشی جاهلانه ترجیح میدهم. از تلخی حقیقت بیشتر از شیرینی دروغ لذت میبرم. به نظرم بغض بههنگام، خیلی بهتر است از یک عمر امید و انتظار بیهوده برای درست شدن همه چیز، برای رسیدن به نقطه «همه چی آرومه»"
اما دختران مجرد وبلاگنویس در سنین کمتر از 25 و 26 سال که همچنان درگیر تحصیل و پیداکردن کار هستند، بیشتر درگیر مسائل عینیتر و ملموستر ارتباط با جنس مخالف و تنشهای عاطفی پیرامون آن هستند.
"هرکسی راهکارش را ارائه میداد، دختر دلشکسته از غم معشوق دور از دسترسش اشک میریخت و من به این فکر میکردم که خیلی از ما هنوز در این سن و سال نمیدانیم چگونه دل مردی را که دوست داریم بدست بیاوریم؛ چون همیشه فکر میکردیم او باید دل ما را بدست بیاورد و هیچوقت از این بازی پیچیده سر در نیاوردیم. به ما یاد دادند دختر خوب خانه مینشیند تا یکی بیاید و ببردش. دختر خوب عاشق نمیشود. دختر خوب به مرد رو نمیدهد. دختر خوب بداخلاق است. دختر خوب دل ندارد. دختر خوب تسلیم است. دختر خوب سرش به درس و مشقش گرم است. دختر خوب منفعل است. حالا نسل جدید آمدهاند و تمام این قواعد را بهم ریختهاند. بیتعارف و رودربایستی، شرم و حیا؟ بروبابا! مردها هم لذت میبرند از این فضای شیطنتبار و مفرح. ما هنوز بین بایدها و نبایدها، اما و اگرها سرگردانیم "
"اصلاً اینکه من دوستپسر ندارم یک درد است، اینکه قیافهام نشان میدهد دوستپسر دارم یک درد دیگر؛ و من بیچاره تمام 24 ساعت طول روز عشق را هی باید جواب اساماسهایی را که میپرسند، "کادو چی گرفتی؟ خر خودتی مگه میشه تو دوست پسر نداشته باشی؟ با کدومشون رفتی بیرون؟" و سؤالاتی از این قبیل را بدهم. بعد هم که شب میشود و خدا را شکر میکنم که امسال هم این روز مزخرف تمام شد، تازه مامان میآید توی اتاق و با صدای یواش میگوید: "حالا خودمونیم، بابات اینا هم که خوابن، بگو ببینم چی کادو گرفتی؟"! "
دستنوشتههای زنأن متأهل
دغدغههای زنان متأهل؛ اگرچه تا حدودی متفاوت است، اما در نهایت حس متفاوتی به آنها نمیدهد. محوریت روزمرهنویسیهای زنان متأهل، مسائل مربوط به روابط خانوادگی با خانواده خود و همسر، بچهداری، مسائل شغلی و روابط با همسر در زندگی مشترک و بعضاً هم مشکلات مربوط به ناباروی است؛ مسائلی که آگاهانه یا ناآگاهانه بیشتر به وجوه منفی زندگی مشترک و تلخیهای آن میپردازد.
"امروز یکی از دوستام زنگ زده بودم حالم رو بپرسه، بعد از احوالپرسی حرف کشید به خاندان شوهر و اینها، بعد از مادرشوهر جان پرسید و اینکه چطوره و چکار میکنه. گفتم خوبه و روزهای بیپرستار، بچهداری میکنه. گفت دیگه کاریت نداره؟ گفتم نه دیگه. بعد نشستم فکرکردن با خودم که چه چیزی در رابطه ما تغییر کرده؟ هیچی. فقط نگاه من. تمام تغییر توی ذهن من رخ داده. اگر نه شرایط همون شرایط قبله. رفتار اون هم همون رفتاره. فقط ذهن من دیگه اون گارد و حساسیت رو نسبت به هر واژه و حرکت نداره و در نتیجه دیگه هیچ حرفی و حرکتی آزارم نمیده."
افزایش آمار طلاق طی سالهای اخیر با توجه به آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیشماری که برای زنان و مردان و کودکان دارد، شاید از نگرانکنندهترین موضوعات اجتماعی به شمار میرود، اما در کنار آن با نگاهی بر زندگی زنان متأهلی که در مقابل مشکلات زندگی راه دادگاه را در پیش نگرفته و به شیوه پیشینیان سعی کردهاند با صبر و تحمل مقابل ناخوشیهای زندگی بایستند، نشان میدهد سطح طلاق عاطفی و نارضایتی زنان و شاید که مردان، در زندگیهای مشترک باقی مانده، کمتر از میزان طلاقهای حقوقی نیست؛ گرچه به نظر میرسد در هر حال میزان آسیبهای طلاقهای عاطفی به مراتب کمتر باشد؛ مسئلهای که البته نیازمند بررسیهای کارشناسی است.
"وقتی برمیگردم و پستهای پارسال همین موقع را میخوانم دلم برای خودم میسوزد... سالهای طولانی سختی را گذرانده بودم و اندک آرامشی که به دست آورده بودم برایم بسیار غنیمت بود..... خواستم تا گنجم را با شما شریک شوم و شکر نعمت به جای آورده باشم،.اما این شکر، نعمت مرا زایل کرد. امروز میبینم که عملاً چیز زیادی در زندگی من تغییر نکرده.... این من هستم که عوض شدهام و انقدر سطح توقعم را از زندگی پایین آوردهام که هر کار خوب کوچکی برای من دلخوشی بزرگی محسوب میشود.... اما حقیقت غیر از این است .حقیقت این است که همسر من همان مرد بهانهگیر و لجباز و مغرور سالهای قبل است .... حقیقت این است که سالهاست خواستهها و آرزوهایم را در قلبم پنهان کرده و به زبان نمیآورم .... حقیقت این است که در این زندگی به مرگ گرفته شدهام تا به تب راضی شوم...."
همانطور که برای دختران مجرد ازدواج مسئله اصلی قلمداد میشود و بدون در نظر گرفتن امکانات موجود برای همسرگزینی و ازدواج تحت فشار قرار میگیرند، این مسئله در مورد زنان متأهل در زمینه فرزندآوری به چشم میخورد؛ زنان متأهلی که به هر دلیل خود و یا همسرانشان امکان باروری ندارند و تمام زندیگشان را در کلینیکهای درمان ناباروری میگذرانند.
"هرچه به روزهای آمدن نوزاد او نزدیکتر میشویم، من بیقرارتر و پریشانتر میشوم. دوباره حسهای بد به دلم هجوم میآورند. دوباره میشوم حسودترین زنداداش عالم و بیرحمترین زندایی دنیا. دوباره و به چشم بر هم زدنی علفهای هرز حسادت تمام باغچه کوچک دلم را پر میکند و یک نفر مدام توی مغزم ناله میکند که: فقط بچه تو اضافه بود توی این دنیا... دوباره از تمام زنهای حامله و تمام شکمهای برآمده و تمام سیسمونیهای دنیا عقم میگیرد. دوباره حسهای بدم زورشان زیاد میشود و گلوی دلم را محکم فشار میدهند تا خفهاش کنند... گریه میکنم وقت و بیوقت. غرغر میکنم دائم."
دغدغههای زنان پس از جدایی
زنان پس از جدایی درگیر مشکلات اقتصادی، عاطفی و اجتماعی میشوند. در واقع به نظر میرسد تجرد برای دختران به مراتب راحتتر از تجرد پس از ازدواج و جدایی است؛ چراکه در این موقعیت جدید ضمن روبهرو شدن با زخمهای عاطفی باقی مانده از زندگی مشترک و طلاق، باید با مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه و عدم امنیت و حساسیتی که هنوز روی این زنان وجود دارد، روبهرو شوند.
" آن روز عصر من دلم برای خودم و خیلی دخترهای دیگر و آن دختر توی اتوبوس سوخت. دلم سوخت که گذاشتم دوستپسرم دستم را وقتی کسی نگاهمان نمیکرد گرفت و نه وقتی که حس میکردم دلم میخواهد دستمان توی دست هم باشد .دلم میخواست دنبال دختر بروم و بگویم ببین ... میدانی....حتا شنیدن دو تا جملهتان کافی بود که کسی که دو سال از تو بزرگتر است بفهمد که این آدم شوتت میکند تو زبالهدانی!"
زنانی که همسر دوم شدهاند و یا همسرشان ازدواج مجدد داشته است
وبلاگنویسی برای زنانی که با هویت "زن دوم" مینویسند، فرصتی است تا از خفا بیرون آیند، حرفهایشان را بزنند، ناگفتههای پنهانی در مورد روابطشان را عنوان کنند و گاهی به دفاع از هویت خود برآیند.
محتوای این نوشتهها، معمولاً شرح حال ازدواج زن دوم و چگونگی آن؛ همراه با روزمرههای مربوط به کشمکشهای با زن اول است. شرح تنشها و برخوردهایی که در این زندگیها میان سه نفر و اعضای خانوادههایشان به همراه فرزندان پیش میآید، محوریت موضوعات این نوع وبلاگها از زبان زن اول یا دوم است.
شاید وجوه نارضایتی و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی در زندگی زنانی که زندگیشان به جای دو ضلع، سهضلعی شده است، چه در کسوت همسر اول و چه در کسوت همسر دوم، بیش از زنان دیگر مشخص و بارز باشد. با توجه به آنچه ذکرش در زندگیهای زنان متأهل رفت، دور از ذهن نیست که وقتی زندگیهای معمول و نرمال دارای وجود مختلفی از تنش و کشمش میان زوجین و فرزندان است، در صورتیکه زندگی از شکل نرمال خارج شود و سه نفر درگیرش شوند، بهمراتب پرآسیبتر، پرتنشتر و با نارضایتی بیشتری برای افراد همراه است.
احساس نارضایتی در زندگی زنان ایرانی مزمن شده است
درواقع هر یک از این زنان نگاهی بالادست به زنان در دیگر اشکال هویتی داشته و بعضاً این انگاره ذهنی در آنان وجود دارد که مثلاً به عنوان یک زن متأهل، آنان را که تجرد گزیدهاند یا جدا شدهاند، خوشبختتر میدانند؛ یا بالعکس دختران مجردی که به نظرشان زنان متأهل از زندگی راضیترند و یا زنانی که از درد خیانت یا ناباروری رنجیده و منتها الیه آروزهایشان برای رسیدن به خوشبختی حل این مسائل است؛ همگی بدون درک موقعیت دیگری تنها به دلایل نارضایتی خود از زندگی میاندیشند؛ نارضایتی که چارهاش لزوماً قرار گرفتن در جایگاه دیگری نیست و پس از آن هم گویی تنها شکل و نوع مشکلاتشان تغییر مییابد.
بنابراین جستجو برای رسیدن به یک حس "خوشبختی مطلق تعریفنشدهای" که بیشتر ایدهآلی برگرفته از رسانهها و خواستههای جامعه و نه خود افراد در دنیای واقعی است، منجر به عدم احساس رضایت دائمی در زنان شده است.
همچنین شرایط سخت اقتصادی در کنار تظاهریشدن مصرف ثروت در جامعه، بالارفتن آمار آسیبهای اجتماعی و ناامن شدن زندگی عاطفی زنان، افزایش آگاهی زنان نسبت به تبعیضهای اجتماعی، کمرنگ شدن پیوندهای خانوادگی، افزایش طلاق و کاهش ازدواج، و در نهایت تنهاتر شدن افراد در جامعه مدرن، همگی منجر به کاهش کیفیت زندگی، سلامت روان و رضایت از زندگی در زنان است.
در نهایت آنکه بنا بر گزارش حاضر که صرفاً به توصیفی از وبلاگهای زنان و نوشتههای زنانه آن پرداخته است، اصلیترین مسئلهای که در جمیع زندگی زنان با هر نوع هویت خانوادگی و در سطوح مختلف سنی، تحصیلی و شغلی دریافت میشود، موضوع سطح بالای نارضایتی در همه این زنان است. در واقع این حجم نارضایتی در زنان ایرانی در هر سن و جایگاهی منجر به سطح پایین سلامت روان و میزان بالای افسردگی 20 تا 40 درصدی در زنان شده است. به همین دلیل طی بررسیهای انجامشده احساس تنهایی و سرخوردگی معضلاتی هستند که در بین زنان و دختران ما روند افزایشی را طی کرده و در آنها عوامل سببسازی مانند اختلافات خانوادگی و زناشویی، بیکاری و اختلالات روانشناختی که در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشوند، نقش اساسی دارند؛ احساساتی که در روزمرهنویسیهای زنان وبلاگنویس به خوبی بازنمایی میشوند.(مهرخانه)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.