جام جم سرا به نقل از شهروند: فوبی یا فوبیا را میتوان ترس مرضی شمرد. بعضی از روانشناسان از آن بهعنوان ترس وسواسی یاد کردند، فوبی درواقع ترس شدید و مستمر و نامناسب از اشیاء یا موقعیتهاست.
فوبی ترس شدیدی است که دلیل منطقی ندارد. شخص از غیرمنطقی بودن ترس در مقابل خطر واقعی شیء، یا موقعیت، یا عمل آگاه است. ترس فرد تناسبی با موقعیت ندارد، قابلتوجیه نیست، از کنترل ارادی خارج است و گرایش به پرهیز از موقعیت یا محرک ترسآور را ایجاد میکند، بسیاری از بیماران اشتغال خاطری با احتمال مواجهه با موقعیت یا شیء ترسآور دارند و در نتیجه از این دل نگرانی رنج میبرند.
آگورافوبیا Agoraphobia یک نوع نوروز فوبیک است که با چندین فوبی ازجمله ترس از فضاهای باز، ازدحام، مسافرت همراه با ترس و احساس مسخ شخصیت و سایر علایم روانی دیده میشود.
علایم بالینی فوبی:
اضطراب شدید، تپش قلب، تعریق، لرزش، حالت تهوع، استفراغ، سرگیجه، گاهی غش، خستگی عمیق، بیماران فوبیک معمولا علاوهبر ترس علایم نوروتیک دیگری نیز دارند مانند سردرد، درد پشت و شانه، ناراحتیهای گوارشی، درد معده، فکرهای وسواسی، احساس حقارت.
فوبی را از نظر شدت، طول مدت اختلال، غیرطبیعی بودن، ایجاد ناتوانی و میزان آن، اشیاء یا موقعیتهای ایجادکننده، تقسیمبندیهای گوناگونی کردهاند. فوبی میتواند واحد یا متعدد باشد که در فوبی واحد ناتوانی فرد خفیفتر است.
ترس از مکانهای باز:
شایعترین نوع ترس مرضی است، خانمها بیشتر دچار آن میشوند، سن شروع معمولا ١٢ تا ٣٥ سالگی است، افسردگی نیز همراه آن دیده میشود.
ترس از اجتماع Social phobia:
در خانمها شایعتر است، این بیماران ترس از فعالیتهای اجتماعی دارند، ترس از صحبت کردن، خوردن، آشامیدن، نوشتن و خواندن در حضور جمع.
ترس از حیوانات:
نسبت به دونوع قبلی شیوع کمتری دارد، اکثر مبتلایان خانمها هستند، ترس از موش، ترس از سوسک، ترس از قورباغه و... ترس از آب، تاریکی، صدا، چاله، اماکن عمومی، فضای بسته، آسانسور، خون، حضور در جمع، قطار، هواپیما، فروشگاهها، ازدحام، بیماری، رعد و برق، ارتفاع، باد، امتحان و... نیز ترسهایی هستند که میتوان بهعنوان فوبی ذکر کرد.
پیش آگهی:
اختلالات فوبیک در تمام انواع خود تمایل به مزمن شدن دارند، نسبت به درمان بسیار مقاومند و بهبود خود به خود به ندرت مشاهده میشود.
از عوارض بیماری، ناتوانیهای اجتماعی، تحصیلی، شغلی و گاهی زناشویی را میتوان ذکر کرد، آگورا فوبیا منجر به ناتوانی شدید و گاهی خانهنشینی دایم میشود.
بعضی از رفتارهای اجتماعی نیز خود تظاهری از فوبیک است. بچهای که از تزریق ترسیده تزریقاتی میشود، فردی که از زخمی شدن و جراحت میترسد، یا از زخمی کردن دیگران میترسد ممکن است جراح شود حتی گاهی عشق به ورزشهای خطرناک تظاهری از رفتار فوبیک است.
شروع و اپیدمیولوژی: فوبی معمولا در نوجوانی و اوایل جوانی و بهطور ناگهانی و با حملات اضطراب شدید در مواجهه با شیء یا موقعیت شروع میشود، شیوع آن حدودا یکدرصد جمعیت است، در خانمها ٧٠درصد و آقایان ٣٠درصد است، کمتر از حدود ١٠درصد بیماران دنبال معالجه میروند.
علل بیماری:
واکنش فوبیک ممکن است از یک ترس ساده در کودک سرچشمه گرفته باشد و بر اثر تشابه و همانندی تولید شده باشد مثلا نوزادی را که والدین یا اطرافیان بالا و پایین میاندازند و با او بازی میکنند ممکن است در نوجوانی دچار ترس از ارتفاع شود، یا کودکی را که پدر به اصرار سعی دارد وارد آب کند و شنا به او یاد دهد ممکن است فرد را دچار ترس از آب کند، ممکن است سرچشمه ترس یک حادثه فراموش شده باشد، ممکن است ترس از احساس گناه فرد نشأت گرفته باشد، ممکن است ترس جابهجایی یک تشویش باشد، گاهی ترس از وسوسههای جنسی یا تجاوزکارانه و تبدیل آن ایجاد شده باشد، ممکن است ترس از احساس گناه و تنبیه خود حاصل شده باشد، یک تجربه ترسآور در گذشته ممکن است اساس ترس فعلی شخص باشد. معمولا در فوبی علت ترس سرکوب شده و پیدا کردن آن دشوار است. از دید روانکاوی اضطراب اخته شدن، جدایی و پرخاشگری در دورههای مختلف رشد میتواند به وسیله مکانیزم جابهجایی به فوبی منجر شود.
درمان:
تقریبا تمام روانشناسان از مکاتب مختلف عقیده دارند که بیمار فوبیک را باید با وضع فوبیک مواجه کرد. البته بعضی به روش درمانی حساسیتزدایی تدریجی و بعضیها به روش غرقهسازی اعتقاد دارند. فرار از موقعیت وضع را مشکلتر میکند، فرانکل در زمینه درمان ترس معتقد بود اجتناب از نگرانی خود موجب افزایش نگرانی میشود.
روان درمانی:
هدف روان درمانی شفا بخشیدن بیماری یا تخفیف آن است، روان درمانگر به منظور زدودن یا تخفیف علایم موجود و جنبههای مختلف رفتار و به عقب انداختن بروز و پیشرفت علایم و ناتوانی، ارتقاء بخشیدن به رشد جنبههای مثبت شخصیت، تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس بیمار با وی رابطه برقرار میکند.
رفتار درمانی:
رفتار درمانی یعنی کاربرد منظم اصول یادگیری برای تحلیل و درمان اختلالات رفتاری. رفتار درمانگر معتقد است که رفتار نوروتیک و سایر انواع اختلالها عموما یاد گرفته شده بنابراین تابع قوانین یادگیری است و از این طریق میتوان آن را از بین برد، پاولف نخستین فردی بود که ثابت کرد تعارض روانی را میتوان در حیوان آزمایشگاهی ایجاد کرد و این تعارض بیشباهت به تعارض مشهود در آدمیان نیست. در رفتار درمانی از روشهای مختلف رفع حساسیت Desensitization، انفجار درونی Implosion، غرقه کردن یا درمان سیل آسا Flooding و تقلید Modeling، میتوان استفاده کرد.
دارو درمانی:
میتوان در درمان فوبی همزمان با روان درمانی و رفتار درمانی از نرولوپتیکها با دوز کم، بنزودیازپینها مثل اکسازپام و آرامبخشهای دیگر نیز استفاده کرد.(پاکزادیان - روانشناس بالینی)
جام جم سرا به نقل از تبیان: از ماست ترششده میتوان برای تهیه دوغ استفاده کرد اما ارزش غذایی بسیار کمتری نسبت به ماست شیرین دارد.
فراوردههای لبنی- تخمیری به دلیل pH پایین خاصیت اسیدیته بالایی دارند بنابراین محیط مناسبی برای رشد کپک محسوب میشوند و محصولاتی مانند ماست یا دوغ از این گروهاند. ماست در صورت کپکزدگی فسادپذیر میشود و ظاهر و طعم آن تغییر میکند به طوری که با تغییر طعم آن، رنگ سبز، سیاه، خاکستری یا حتی قرمز در آن ایجاد میشود. از آنجا که احتمال سمی بودن کپک ماست وجود دارد، خوردن ماست کپکزده به هیچوجه توصیه نمیشود و در صورت مصرف زیاد آن، امکان ابتلا به انواع سرطانها وجود دارد.
مصرف ماست کپکزده و ابتلا به انواع سرطانها
یک کارشناس صنایع غذایی، دمای یخچال را برای نگهداری ماست مناسب دانست و به خانوادههای کم جمعیت توصیه کرد ماست مصرفی خود را در حجم کم تهیه و در کوتاهمدت مصرف کنند تا نگهداری طولانی مدت آن منجر به بروز کپک و فساد ماست نشود.
دکتر سید امیرمحمد مرتضویان فارسانی تصریح کرد: کپکها میکروارگانیسمهایی مقاوم در مقابل محیط اسیدی هستند. این سلولها در هر ماده غذایی وجود دارد اما به علت سرعت کند رشد برای تکثیر به زمان کافی و دمای مناسب نیاز دارند. در شرایطی که آلودگی کپکی و مخمری در محصول زیاد باشد احتمال رشد این کپک وجود دارد.
وی ادامه داد: فرآوردههای لبنی و تخمیری لبنی به سبب داشتن ph پایین خاصیت اسیدیته بالایی دارند لذا مناسب برای رشد کپک در محیط خود هستند که محصولاتی مانند ماست یا دوغ از این دستهاند.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در خصوص نشانههای تشخیص کپکزدگی در ماست اظهار کرد: ماست در صورت کپکزدگی فسادپذیر شده ظاهر و طعم آن تغییر میکند به طوری که با بوی بد گندیدگی، تغییر طعم و رنگ ماست با رنگهایی هم چون سبز، سیاه، خاکستری و حتی قرمز مواجه میشویم.
دکتر مرتضویان با اشاره به احتمال سمی بودن کپک ماست بیان داشت: خوردن سلولهای کپک خطرناک است و در صورت مصرف زیاد آن، امکان ابتلا به انواع سرطانها وجود دارد که خود این کپکها میتوانند در ترکیب ماست تولید سم کنند.
این کارشناس ارشد صنایع غذایی وجود آثار کپکزدگی در محصولات لبنی را نشان شاخص بهداشتی نامناسب دانست و گفت: مشاهده کپک در ماست بیانگر وجود مشکل در طراحی کارخانه، بهداشت محیط و در کل فرایند تولید است که از نظر فرهنگی و بهداشتی مطلوب نیست.
وی اضافه کرد: گاهی منشأ این آلودگیها به ماده اولیه یعنی شیر ورودی به کارخانه، هوای محیط یا بستهبندیهای آلوده و غیربهداشتی برمیگردد.
دکتر مرتضویان با تأکید بر نظارت وزارت بهداشت و سازمان استاندارد در فرایند تولید همه فرآوردههای تخمیری ادامه داد: استاندارد ملی یک حد مجاز برای تعداد سلولهای کپک موجود در ماست تعیین کرده است به طوری که در هر میلیلیتر از ماست تعداد این سلولها نباید بیشتر از ۱۰۰ باشد.
لزوم نگهداری ماست در دمای ۵ تا ۷ درجه سانتیگراد
وی تصریح کرد: نکته مهم در جلوگیری از کپک زدن محصولات تخمیری مانند ماست، نگهداری آنها در دمای یخچال یعنی دمایی بین ۵ تا ۷ درجه سانتیگراد است. در دمای پایین سرعت رشد کپک کم میشود اما با افزایش دما سرعت رشد آن افزایش یافته و کپک به سرعت در محیط ظاهر میشود.
دکتر مرتضویان مناسبترین دما برای رشد سلولهای کپک را ۲۰ تا ۲۵ درجه سانتیگراد عنوان و توصیه کرد: از نگهداری ماست در فضای بیرون از یخچال خودداری شود. بهتر است خانوادههای کم جمعیت ماست مصرفی خود را در حجم کم تهیه و در مدت کوتاه مصرف کنند تا نگهداری طولانی مدت آن منجر به بروز کپک و فاسدشدن ماست نشود.
علائم خراب شدن ماست
تا به حال برایتان پیش آمده است که تاریخ مصرف ماستتان بگذرد و ندانید که آیا این اتمام تاریخ مصرف به معنای فاسدشدن آن است یا میتوان آن را بدون ایجاد مشکلی خورد؟ اصلاً آیا میدانید که نشانه فساد ماست چیست؟ یک متخصص بهداشت مواد غذایی در پاسخ به این پرسش گفت: «ماست بهخاطر دو ویژگی خاصی که دارد، فسادش نسبت به سایر مواد غذایی با تاخیر بیشتری صورت میگیرد. یکی از این ویژگیها، آن است که شیر مصرفی برای تهیه ماست، باید جوشیده شده باشد و با شیر خام نمیتوان ماست، درست کرد. دومین ویژگی هم فعالیت میکروارگانیسمهای غیر بیماریزا داخل محیط ماست است. این میکروارگانیسمها یا باکتریها، بهصورت رقابتی اجازه رشد به سایر باکتریها را نمیدهند و به این ترتیب، روند فاسد شدن این محصول لبنی را به تعویق میاندازند».
دکتر آراسب دباغمقدم با اشاره به این نکته که همین میکروارگانیسمها، باعث تولید اسیدلاکتیک در ماست میشوند و وجود این محیط اسیدی هم عامل دیگری برای فساد دیرهنگام ماست است، افزود: اسیدلاکتیک باعث کاهش pH ماست میشود و جلوی رشد میکروبها در محیط آن را میگیرد؛ بنابراین، تمام این ویژگیها دست به دست هم میدهند تا از ماست محصولی بسازند که به سادگی فاسد نشود.
وی ادامه داد: «اگرچه بحث مسموم شدن با مصرف ماست، تقریبا منتفی است اما کیفیت این محصول میتواند تحت شرایطی بهشدت پایین بیاید و آن را غیر قابل مصرف کند. اگر ماست در معرض حرارت محیطی بالا، تابش نور آفتاب یا گرمای شدید قرار بگیرد، پروتئینهایش هیدرولیز و تجزیه به اسیدهای آمینهای میشوند که مزه تلخی دارند. با این حساب میتوان گفت که تلخ شدن یا کپک زدن ماست نشانه از دست رفتن ایمنی خوراکی آن است و در این شرایط باید ماست را دور بریزید».
جام جم سرا: به نظر میرسد که دلیل این توجه نسبتاً زیاد روشن باشد؛ اول اینکه اسید پاشی و موضوع آن این روزها بخصوص بعد از موارد اسیدپاشی در اصفهان، حساسیت عمومی را برانگیخته و همه به اخبار آن حساس شدهاند. دوم اینکه قربانی حادثۀ دو روز گذشته، پزشک و مدیر یک بیمارستان بوده و سوم و مهمتر اینکه اسیدپاش هم بر اساس گفته پلیس پزشک بوده است!
این حادثه از این جهت قابل تحلیل است که چگونه میشود یک پزشک که برای درمان و سلامت مردم سوگند پزشکی خورده است، اسیدپاش شود؟ ما را چه شده است که به جای توسل به قانون در جامعهای متمدن، برای حل مشکلاتمان به روشهای این چنینی روی میآوریم؟ براستی چگونه میشود یک پزشک به جای گرفتن قلم در دست و نوشتن نسخه درمان بیماران، شیشه اسید در دست گیرد و مشکل شخصی و یا صنفیاش را با پاشیدن اسید بر روی همکارش حل کند؟ ریشه در کجاست؟ ما و بیصبری و کم تحملیمان، مسئولان فرهنگی، نهادهای قضایی و انتظامی... چه کسی مقصر است؟ تا به حال فکر کردهایم اگر توسل به چنین روشهایی باب شود زندگی ما دیگر فرقی با زندگی کردن بر اساس قانون جنگل ندارد؟
به نظر می رسد همین امروز لازم است برای جلوگیری از رواج چنین روشهای غیر انسانی، همه ما اعم از رسانهها، مسئولان و نهادهای فرهنگساز دست به کار شوند و ضمن برخورد شدید با چنین رفتارهای نامعقول کاری کنند، که اگر دیر بجنبیم، چه بسا با لطمات و عوارض جبرانناپذیر بیشتری رویارو شویم. (سید سعیدرضا مرادیان)
آلودگی هوا میتواند سلامتی انسانها را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. با تنفس در در هوای آلوده، ذرات بزرگ و کوچک مضر وارد ریه شده و مشکلات شدید تنفسی ایجاد میکنند؛ بعضی از ذرات آلوده هم وارد معده شده و ممکن است موجب ایجاد انواع بیماری شوند. البته ریه یا معده ممکن است در یک حالت دفاعی این ذرات را دفع کرده یا نابود کنند، اما ذرات آلوده بسیار کوچکی به نام نانوذرات وجود دارند که میتوانند از لایه دفاعی اول بدن عبور کنند.
نانوذرات که به اندازه یک میلیاردم یک متر هستند (هر نانو متر=۱۰ به توان منفی ۹ متر)، آزادانه در ریه معلق شده و وارد سلولها میشوند. آنها میتوانند جلوی ورود اکسیژن به خون و خروج دیاکسید کربن را بگیرند. دانشمندان میگویند وقتی بزرگترین نانوذرات آلوده به اندازه ۱۰۰ نانومتر است، نانوذرات خیلی راحت میتوانند وارد سلولها شوند.
نانوذرات آلوده میتوانند به دی. ان.ای، پروتئین و دیگر ساختارهای سلولی آسیب برسانند. همین کافی است تا بدن آماده ابتلا به هر نوع بیماری خطرناک شود. در چنین شرایطی بدن خردسالان و کهنسالان آسیبپذیری بالاتری دارد. نانوذرات همچنین میتوانند به رگهای خونی نیز آسیب برسانند، توانایی بویایی انسان را کاهش دهند و حتی در یادگیری و حافظه نیز تاثیر بسیار بد برجا بگذارند.
وقتی مغز یک انسان با نانوذرات آلوده مواجه میشود رفتارهای غیرعادی از خود نشان میدهد، درست مثل شرایطی که بیماریهای سختی مثل آلزایمر یا پارکینسون در مغز ایجاد میکنند. نکته اصلی اینجاست و دادههای جدید پژوهشگران نشان میدهد که چگونه مغز یک انسان توسط نانوذرات موجود در هوای آلوده آسیب میبیند. البته نگرانی اصلی دانشمندان نانوذراتی است که مستقیما از راه بینی وارد مغز میشوند.
شبیخون به مغز
نانوذراتی موجود در هوای آلوده از طریق تنفس وارد ریه شده و سپس وارد جریان خون میشوند. این مواد خطرناک از طریق خون در بدن حرکت کرده و بعضی از آنها مغز را نیز آلوده میکنند. وقتی نانوذرات وارد مغز میشوند به طرق مختلف به سلولهای مغزی آسیب میرسانند. یکی از آسیبهای اصلی آلودگی هوا در چنین شرایطی التهاب است. سلولهای مغزی آلوده به نانوذرات پیام درد میفرستند و سیستم ایمنی در جواب، گلبولهای سفید را به محل آلوده ارسال میکند. گلبولهای سفید از طریق جریان خون با آلودگی مبارزه میکنند و به همین علت بخش آلوده به نانوذرات به سرعت پر از خون میشود. این اتفاق باعث وقوع التهاب نه تنها در مغز بلکه در سراسر بدن میشود.
التهاب واکنشی سریع محسوب میشود، یعنی اینکه خیلی زود رخ میدهد و زود هم برطرف میشود. گرچه وقتی انسانها در معرض آلودگی هوای مزمن قرار بگیرند بدنشان در برطرف کردن سریع التهاب ناتوان میشود و این اصلا خوب نیست. التهاب حاصل از نانوذرات باعث میشود که رگهای خونی تنگ و سخت شوند، در حالی که رگهای خونی سالم انعطافپذیر هستند. در شرایط عادی با هر تپش قلب مقدار زیادی خون از رگهای سالم عبور میکند؛ ولی وقتی رگها سفت و تنگ شدهاند خون برای عبور از رگ دچار مشکل میشود و حتی گاهی رگهای آلوده کاملا مسدود نیز میشوند. وقتی چنین حالتی در مغز رخ میدهد، فرد دچار حمله مغزی میشود.
نانوذرات حتی میتوانند سلولهای عصبی را در ارسال پیام دچار اختلال کنند. سلولهای عصبی با ارسال و دریافت پیامهای شیمیایی باهم ارتباط برقرار میکنند و نانوذرات با آسیب رساندن به چنین ارتباطی موجب ایجاد بیماریهای عصبی در بدن میشوند.
میانبر به مغز
سفر در مسیر رگها سوار بر سلولهای خونی به مقصد مغز برای ذرات آلوده بسیار طولانی است. برای همین وقتی ذرات آلوده خیلی کوچک باشند، میتوانند میانبر زده و در مسیری مستقیم وارد مغز شوند. این یافته، نتیجه پژوهشهای گروهی از مرکز پزشکی روچستر در نیویورک آمریکا به سرپرستی آلیسون اِلدِر ست. آنها که در حال مطالعه روی نحوه تاثیر ذرات آلوده بر بدن انسان هستند، به این نتیجه رسیدهاند که نانوذرات از طریق بینی میتوانند مستقیما به مغز راه پیدا کنند. چنین اتفاقی موجب واکنشهای تنشزا در مغز شده و حتی ممکن بیماریهای سختی نیز در پی داشته باشد.
آنها همچنین به این نتیجه رسیدهاند که هوای آلوده بر رشد مغز کودکان نیز تاثیر منفی دارد و ضریب هوشی کودکانی که در مناطق آلوده زندگی میکنند نصف کسانی است که در هوای پاکیزه بزرگ میشوند.
همچنین شیوع بیماریهای روحی و روانی، اختلالاتی مثل عقبماندگی ذهنی و بیماریهای خطرناکی مثلام. اس یا سرطان به دلیل هجوم ذرات آلوده به مغز است.(ثمین مؤتمنفر/خبرآنلاین)
سه شنبه 23 دی 1393 ساعت 11:17
جام جم سرا: بسیاری از پسران، وگاه حتی دخترها، یکی از ماندگارترین خاطرات دوران کودکی و نوجوانیشان، بازی با توپهای پلاستیکی راه راهی به شمار میرود که معمولا به رنگ آبی و سفید، یا قرمز و سفید بود. توپی کمابیش ارزانقیمت برای گرد هم آوردن بچههای کوچه و تمرین رفاقت و رقابت. تصاویری که در ادامه میبینید کارگاه ساخت این توپها را در اهواز نشان میدهد.
زبان کوچک اندامی مخروطی شکل است که در حلق و در بخش نرمکام قرار دارد و از بافتهای پیوندی و برخی غدد گوارشی مخروطی شکل به همراه بافتهای عضلانی تشکیل شده است. وقتی صحبت از عملکرد زبانکوچک به میان میآید با نظرات متفاوتی روبهرو میشویم. به عنوان مثال عدهای بر این باورند وظیفه زبان کوچک جلوگیری از ورود آب و مواد غذایی به داخل بینی است و درست مثل دریچه اپیگلوت برای نای عمل میکند. گروهی میگویند این اندام کوچک نقش مهمی در حرف زدن، آواز خواندن و عمل بلع دارد. همچنین مقدار قابلتوجهی بزاق ترشح کرده و پشت گلو را نرم میکند. حتی به باور عدهای دیگر، واکنش استفراغ و بالا آوردن با لمس زبان کوچک هم ایجاد میشود بنابراین میتواند جایگزینی برای استفاده از داروهای تهوعآور باشد.
البته بسیاری از متخصصان با این نظریهها موافق نیستند. دکتر سیامک رنجبر، متخصص گوش و حلق و بینی در گفتوگو با جامجم میگوید: زبان کوچک ضایعهای است که کارایی زیادی ندارد و از حیوانات به انسان به ارث رسیده است. حتی برداشتن زبان کوچک مشکلی در تکلم و تلفظ واژگان و مصرف مواد غذایی ایجاد نمیکند، اما در صورتی که دچار مشکلاتی مثل التهاب و تورم شود میتواند سلامت افراد را به خطر بیندازد؛ بیماری نه چندان شایعی که در اصطلاح پزشکی اوولیت نام دارد.
علت تورم زبان کوچک
به گفته دکتر رنجبر، التهاب زبان کوچک معمولا به دلیل عفونتهای ناشی از باکتریها و بویژه ویروسها ایجاد میشود، اما در مواردی هم دلیل آن ناشناخته است. همچنین، مشکلات مادرزادی مثلا کمبود برخی فاکتورهای انعقادی و حساسیت به برخی غذاهای آلرژی زا هم ممکن است باعث التهاب زبان کوچک شود. در چنین شرایطی غشای مخاطی دور زبان کوچک متورم و اندازه زبان کوچک چهار تا پنج برابر اندازه طبیعی بزرگ خواهد شد و فرد احساس میکند یک جسم خارجی در انتهای حلقش وجود دارد، دچار تنگینفس هم میشود؛ حالتی که ممکن است خفگی ایجاد کند. به عبارتی اگر التهاب اوولیت شدید شود و به حالت «آنژیو ادم» برسد و فرد را به منظور باز کردن راه هوایی موقت از راه گردن سریع به اورژانس نرسانند، بیمار به دلیل خفگی جان خود را از دست میدهد.
داروهای تزریقی پرخطر
گاهی اوقات حساسیت به یک داروی خاص میتواند باعث اوولیت شود. به گفته دکتر رنجبر بسیاری اوقات افراد به داروی تزریق شده واکنش نشان نمیدهند، بلکه ممکن است به ماده نگهدارنده آمپول حساسیت داشته باشند که میتواند از هر آمپول به آمپول دیگر متفاوت باشد. به همین دلیل ممکن است تورم زبان کوچک در تزریقهای قبلی یا بعدی بروز نکند؛ هر چند بعد از وقوع امکان تکرار آن وجود دارد.
خروپف را نادیده نگیرید
بد نیست بدانید خروپف کردن هم میتواند باعث التهاب زبان کوچک شود. این در حالی است که این مشکل در آقایان و افراد مسن بیشتر دیده شده و برخلاف باور عموم اصلا یک موضوع عادی نیست، چون افرادی که در خواب خرخر میکنند به تناوب دچار آپنه تنفسی (نوعی اختلال خواب که با بروز مشکلات تنفسی و به دنبال قطع کامل یا جزئی جریان هوا و انسداد مجرای هوا اتفاق میافتد و از چند ثانیه تا چند دقیقه طول میکشد) میشوند. بنابراین اگر هنگام خواب خروپف میکنید حتما باید به پزشک مراجعه کرده و به فکر درمان باشید، چون سلامتتان در خطر است. فراموش نکنید درمان خروپف به تشخیص بستگی دارد. در واقع معاینه پزشک معلوم خواهد کرد که خروپف به دلیل حساسیت، عفونت و تغییر شکل بینی است یا به دلیل اضافه وزن و چاقی زیاد، مشکل لوزهها و... به همین دلیل هم درمانهای متفاوتی از جمله کاهش وزن، مصرف دارو، استفاده از ماسکهای مخصوص بینی و حتی جراحی به بیمار توصیه میشود. از طرفی بزرگ شدن زبان کوچک به هر دلیلی که ایجاد شده باشد هم میتواند باعث ایجاد اختلالات خواب از جمله خروپف و وقفه تنفسی شود. به همین دلیل ممکن است فردی بدون سابقه خرخر کردن در خواب به پزشک مراجعه کند و از خروپف هنگام خواب شبانه کلافه باشد. در چنین وضعی تورم زبان کوچک باید مورد بررسی قرار بگیرد، چرا که با رفع این عارضه، مشکل خروپف بیمار حل میشود.
عوارض بزرگ شدن زبان کوچک
دکتر رنجبر درباره عوارض ورم زبان کوچک میگوید: اگر بیماری شدید باشد، خفگی سلامت بیمار را تهدید میکند، اما گاهی اوقات تورم به حدی نیست که خطر مرگ به همراه داشته باشد، بلکه باعث میشود عوارضی همچون التهاب، عفونتهای حلق، عفونت در لوزهها و مشکلاتی در کام و آبسه در فرد بروز کند. حتی ممکن است اوولیت با وزن زیاد، کشیدن سیگار، خوابیدن به پشت و مصرف الکل ایجاد یا تشدید شود.
و اما درمان
اگر مشکل تورم زبان کوچک افزایش یابد و با رفع عامل ایجادکننده مثلا درمان خروپف، مصرف دارو (آنتیبیوتیک و کورتون)، کاهش وزن و... بهبود پیدا نکند میتوان با استفاده از جراحی این ضایعه را برداشت. البته اگر عمل فقط مربوط به خود زبان کوچک باشد جراحی بین 20 تا 45 دقیقه طول میکشد، ولی در صورتی که به همراه عمل زبان کوچک، لوزهها و کام نیز نیاز به عمل همزمان داشته باشند، جراحی سختتر و طولانیتر خواهد بود. با این حساب به پزشکتان اطمینان کنید تا بهترین راهکار درمانی برایتان تجویز شود.
پریسا اصولی / جامجم
در واقع سرماخوردگی بعضیها به آبریزش بینی و کمی بدن درد خلاصه شده و بیشتر از دو سه روز طول نمیکشد، اما کم نیستند افرادی که در طول بیماری با علائم شدیدتری مثل تب و لرز، گلودرد، سرفههای آزاردهنده و... دست و پنجه نرم میکنند و بیش از دو هفته با این مشکل مواجهند. حالا سوال اینجاست که چرا دوره سرماخوردگی در برخی افراد طولانی میشود و چطور میتوانیم از شر آن خلاص شویم؟
اگر جزو افرادی هستید که در صورت ابتلا به سرماخوردگی به پزشک مراجعه نمیکنید و معتقدید بیماری بعد از اتمام دوره و خود به خود درمان میشود، سخت در اشتباهید، چون در صورتی که علائم سرماخوردگی بیشتر از چهار هفته ادامه پیدا کند زمینه سینوزیت مزمن فراهم خواهد شد. از طرفی ممکن است عوامل آلرژیزا، آسم، عفونتهای باکتریایی، پولیپ بینی و اختلال ساختمانی بینی باعث عود سینوزیت مزمن شود.
آلرژی فصلی یا سرماخوردگی؟
دکتر ابراهیم رزمپا، متخصص گوش و حلق و بینی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جامجم میگوید: بعضی از گیاهان که گلهای زیبا و معطری دارند، حشرات را جذب میکنند و همین حشرات باعث انتقال گردههای گیاهان به یکدیگر میشود، اما گیاهانی که گلهای بدون بو دارند، مورد توجه حشرات نیستند، بنابراین گردههای خود را رها میکنند تا از طریق وزش باد به گیاه منتقل شود. با پراکنده شدن گردههای گیاهان در هوا احتمال تنفس آنها به وسیله انسان و حیوانات و ایجاد اختلالات عمده در بدن بویژه حساسیتهای فصلی وجود دارد. به طور کلی گردهافشانی درختان در اوایل بهار صورت میگیرد، اما ممکن است در پاییز همزمان با گردهافشانی بعضی از گیاهان باز هم علائم آلرژی بروز کند. البته افراد قبل از درمان باید مطمئن شوند که علائم بارز مربوط به آلرژی فصلی است یا اینکه به واسطه سرماخوردگی یا عود سینوزیت ایجاد شده است. در واقع عطسه، آبریزش بینی، سوزش و خارش گلو، ریزش اشک از چشمها و بعضی علائم سرماخوردگی مثل سردرد از نشانههای بروز آلرژی است. بنابراین اگر علائم بیماری درست مشابه این علائم هستند ـ هر سال در یک زمان مشخص بروز میکنند و پس از مدتی به سرماخوردگی عفونی منجر میشوند ـ میتوان گفت فرد به آلرژی فصلی مبتلاست. در عین حال، دوره سرماخوردگی بین سه تا هفت روز است و بندرت به ده روز میرسد، ولی آلرژی به طور معمول بعد از دو تا سه هفته جدی میشود و بیمار به دلیل علائم شدیدتر از یک سرماخوردگی ساده مجبور است به پزشک مراجعه کند. همچنین علامتهای سرماخوردگی در تمام شبانهروز، یکسان بوده ولی آلرژی حالت حملهای دارد و در اوایل صبح و غروب بیشتر میشود. از طرفی سرماخوردگی یک بیماری مسری است و معمولا بعد از ابتلای یک نفر بقیه اعضای خانواده هم به آن مبتلا میشوند، ولی آلرژی مسری نیست و جنبه ژنتیک و محیطی دارد. حتی سرماخوردگی با استراحت خوب میشود، اما استراحت در درمان آلرژی نقشی ندارد و با درمانهای خانگی هم برطرف نمیشود.
اصلاح یک باور نادرست
دکتر رزمپا با بیان اینکه برخلاف باور عموم، اصطلاحاتی مانند سرماخوردگی مزمن یا سرماخوردگی مکرر معنی ندارند، میافزاید: در صورتی که دوره سرماخوردگی طولانی شود بیمار باید از لحاظ ابتلا به آلرژی فصلی یا سینوزیت مورد بررسی قرار بگیرد. البته درمان سرماخوردگی تا حد زیادی میتواند جلوی عود بیماریهای گفته شده را بگیرد، اما درمان نکردن آن ممکن است زمینه بروزشان را فراهم کند.
به گفته دکتر رزمپا، سینوزیت معمولا به دنبال سرماخوردگی و آنفلوآنزا بروز میکند و اگر علائم سرماخوردگی بیشتر از یک هفته باقی بماند، ممکن است به سینوزیت تبدیل شود. در واقع عفونت اولیه، مخاط سینوسها را ملتهب میکند و بدن هم ترشحات سینوس را افزایش میدهد. از طرفی زیاد شدن این ترشحات باعث میشود که دهانه سینوسها تنگ شده و با جمع شدن ترشحات و میکروبها درون حفره سینوس محیطی برای رشد و تکثیر میکروبها و حتی عفونت قارچی فراهم شود. پس اگر مبتلا به سینوزیت هستید باید بیشتر مراقب خودتان باشید، چون ابتلا به سرماخوردگی میتواند همه برنامهریزیهای نوروزیتان را به هم بریزد و شما را خانهنشین کند.
از سرماخوردگی پیشگیری کنید
شستوشوی مداوم دستها، برنامه غذایی مناسب و مصرف همه گروههای غذایی، تماس نداشتن با بیماران سرماخورده، تقویت سیستم ایمنی با مصرف خوراکیهای حاوی آنتیاکسیدان و ویتامینC، ورزش روزانه، خواب کافی، پوشش مناسب در هوای سرد و... تا حد زیادی در پیشگیری از بروز سرماخوردگی موثرند.
بر اساس توصیههای حکمای طب سنتی در سه روز اول سرماخوردگی باید اجازه دهیم که ترشحات و مواد زائد از مجاری بینی خارج شود. همچنین مصرف سوپ جو رقیق و پرهیز از مصرف گوشت و سبک نگهداشتن معده بهترین روش برای بهبود علائم زکام است. در مرحله بعدی مصرف حریره (ترکیبی از آب، سبوس گندم، نشاسته، کتیرا، روغن بادام و عسل) توصیه میشود.
در صورتی که میزان ترشحات و غلظت آن زیاد باشد باید سبوس گندم را در سرکه خیس کرده و دود خشکشده آن را استنشاق کنید. برای جلوگیری از ورود ترشحات به پشت حلق نیز باید به جای طاقباز به پهلو بخوابید و زیر سر خود را هم بالا نبرید تا ترشحات از بینی دفع شود، اما در صورت ورود ترشحات باید سراغ غرغره کردن آب انار ملس (نه ترش و نه شیرین) یا آب عدس (آبی که عدس در آن پخته شده) بروید.
آویشن علیه سرماخوردگی
مدتی است بسیاری از پزشکان مصرف شربت آویشن را برای تسکین سرفه و التهاب گلو برای بیماران سرماخورده تجویز میکنند. از نظر طب سنتی آویشن خلطآور، ضدسرفه، ضددرد، ضد تب و گرفتگی بینی و کاهنده ترشحات بزاقی است که هم میتوان به صورت شربت یا جوشانده و هم بخور آن را مصرف کرد. عرق آویشن نیز میتواند در درمان و کاهش علائم زکام و نزله موثر باشد؛ به شرطی که دو بار در روز یک استکان از این عرق گیاهی بنوشید.
همچنین متخصصان طب سنتی براین باورند دارچین از جمله ادویههایی است که هزار و یک خاصیت دارد؛ از کاهش قند خون گرفته تا درمان آرتروز و سرماخوردگی. فقط کافی است مقداری دارچین (چوب دارچین بهتر از پودر آن است) را با دو لیوان آب جوش و مقداری نبات به مدت 20دقیقه دم کنید و صبح و شب هنگام خواب یک فنجان چای دارچین بنوشید.
پریسا اصولی / جامجم
دیروز یک بار دیگر این هشدار را از زبان مسئولی در سازمان غذا و دارو شنیدیم که تکرار مکررات بود درباره این که همه داروهای ماهوارهای ریگی به کفش دارند و همه تبلیغات دارویی ماهوارهها اغواگر است.
این میتواند هشداری درست باشد، چون با عقل جور درنمیآید که مثلا با خوردن 50 عدد قرص، یک انسان بزرگسال با بدنی مملو از چربی و وزن اضافه بدون این که تحرک جسمی داشته باشد یا غذایش را کم کند، یکباره زن و مردی قلمی شود یا مثلا قوای جنسیاش که به مرور تحلیل رفته، با بلعیدن چند عدد دیگر به سمت جوانی برود. شک نکنید کلکی در کار است؛ کلکی به خطرناکی استفاده از موادمخدر در داروهای غیرمجاز ماهوارهای.
حکایت ابرو برداشتن و چشم را کور کردن است استفاده از این داروهای فریبنده، یعنی قرار است لاغرمان کنند، اما معتاد یا چاقمان میکنند و بلایی سر دستگاه گوارشمان میآورند.
با این حال این داروهای دغلکار هنوز در ماهوارهها آزادانه تبلیغ میشوند و خیلی از مردم نیز وعدههای شیرین تبلیغاتی آنها را باور میکنند.
در میانه این معرکه هم یک پرسش همچنان بلاتکلیف است؛ چرا مسئولانی که هشدار میدهند، کاری برای جمع کردن باعث و بانی توزیع این داروها نمیکنند؟
پیدا کردن صاحبان این آگهیها مگر کار سختی است؟ کافی است با شماره آنها تماس گرفته شود یا به شماره پیامکشان اس.ام.اسی داده شود و آن وقت با یافتن یک سرنخ، کل باند توزیعکننده دستگیر و متلاشی شود.
گرچه قبول داریم با این روش همه کلهگندهها و سودجویان دستگیر نمیشوند، ولی لااقل دامنه فعالیت ها کوچک میشود و هر روز این همه دارو با نام و نشان جدید در ماهوارهها تبلیغ نمیشود البته اگر از حق نگذریم مبارزه با این باندهای دارویی فقط با این روش به سرانجام نمیرسد که در کنار مبارزه فیزیکی، مردم هم باید هوشیار باشند، راهش هم نخریدن و اعتماد نکردن است.
این نیز کار سختی نیست، فقط باید باور داشته باشیم که هیچ معجزهای در کار نیست و برای درمان، هیچ راه میانبری وجود ندارد البته این مهارت را باید به مردم آموخت و فرهنگسازی کرد، این نیز البته اقدامی در حوزه کار دولت و همه متولیان حوزه سلامت و مبارزه با موادمخدر است.
مریم خباز - گروه جامعه
96
شش ماه است ازدواج کرده اما دو هفتهای میشود به خانه مادرش برگشته... میترسد و بشدت نگران است. به خاطر دروغی که روز اول در مورد دوشیزگی گفته خواب از چشمانش رفته و حالا نگران است چراکه همسرش به دلیل «تدلیس» قصد طلاق دادن او را دارد.
شرایط فسخ نکاح
ماده 1132 قانون مدنی هم بیان میدارد: در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست گفتنی است که خیار فسخ (اختیار برهم زدن نکاح) فوری است و ماده 1131 قانون مدنی بیان میدارد: اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع و به محض آن به علت فسخ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط میشود، به شرط آنکه علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است.
ماده 448 قانون مدنی هم میگوید: خیار فسخ قابل اسقاط است اما به ارث منتقل نمیشود؛ چرا که در اثر موت نکاح منحل میشود و دیگر موردی برای فسخ آن یا به ارث رسیدن حق فسخ باقی نمیماند.
ماده 1092 قانون مدنی بیان میدارد: در صورتی که مرد پیش از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهریه است ولی هرگاه عقد نکاح به جهتی قبل از نزدیکی فسخ شود، زن حق مهریه ندارد، مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن باشد که زن مستحق نصف مهریه است.
فسخ نکاح با طلاق فرق دارد. نامش کمتر به گوشمان خورده، محاکم کمتر به آن رأی میدهند. دور و برمان در خانواده طلاق دیدهایم اما فسخ نکاح نه. برای همین هم نمیدانیم چیست و چه آثاری دارد برای همین هم وقتی همسرمان تهدیدمان میکند: اگر فلان کار را انجام ندهی فسخ نکاحت میکنم. دلمان میریزد. ترس چنگ میاندازد توی وجودمان. از خودمان میپرسیم این فسخ نکاح دیگر چیست؟ چه بلایی دارد سرمان میآید؟ در مورد علل فسخ نکاح در شماره پیش توضیح دادم ولی اینکه دقیقاً چیست و آیا فقط مرد توانایی فسخ کردن نکاح را دارد یا زن هم میتواند در این شماره صحبت خواهیم کرد.
ماجرای عجیب آتوسا
قصه زندگی آتوسا با همه قصههایی که تا حالا شنیدهام فرق دارد: ریشه در ترس دارد و دروغ. اینکه اگر کس دیگری بود چه تصمیمی میگرفت را نمیدانم. سعی میکنم مثل همیشه کمتر قضاوت کنم و بیشتر گوش بدهم. آتوسا گفته بود: «یکی از اقوام مرا برای ازدواج به ابوالفضل معرفی کرد. گفت پسری است که مادرش هر کار میکند زن نمیگیرد. یک دختر خیلی خوشگل میخواهد؛ آتوسا من تو را به او معرفی کردم. هم از این وضع دربدری بیرون میآیی و هم شوهر میکنی و تشکیل زندگی میدهی. گفتم شرایط من را به او گفتی؟ گفت به مادرش گفتم. گفته اصلاً به پسرم نگویید که پشیمان میشود. مشکل اتفاقی بود که در پانزده سالگی برای من افتاده بود. آن زمان من با پدرم زندگی میکردم. پدرم معتاد بود. یک بار اتفاق وحشتناکی افتاد. پدرم مرا به یکی از موادفروشان فروخت و در ازایش مواد گرفت. این ماجرا را هرگز به کسی نگفتم. هرگز. محل زندگیام را عوض کردم و آن شهر را ترک کردم. مادرم گفت به هیچ وجه به کسی نگو. شکست خورده و نالان بودم که خانواده همسرم به سراغم آمدند.
البته شوهر آتوسا میدانست که او باکره نبوده است: «قبل از عقد به او گفتم که با پسری نامزد بودم صیغه خواندیم اما رسمی نکردیم. گفتم دختر نیستم. اما آن ماجرا را نگفتم آن اتفاق خصوصی و سیاه زندگی من بود. نمیخواستم به کسی بگویم.»
ماجرا از جایی شروع شد که شوهر آتوسا آن جور که تصور میکرد از آب در نیامد: بسیار بددهن بود و بعد فهمیدم که اصلاً رسماً سارق است. وقتی اعتراض کردم شروع کرد به کتک زدن. من هم فرار کردم و به خانه مادرم برگشتم. حالا میگوید یک قران از مهریهات را نمیدهم و این را هم فرستاده: یک برگ احضاریه دادگاه و ضمایم نشانم داد. در ستون خواسته نوشته بود: فسخ نکاح به علت خیار تدلیس.
فسخ چیست؟
آتوسا با چشمهای نگران نگاهم میکند نمیداند چه به سرش آمده؟ فسخ چیست؟ اصلاً چرا دارد همچین کاری میکند؟ فسخ نکاح چه خاصیتی برای شوهرش دارد؟ شنیده بودم معامله را فسخ میکنند اما نمیدانستم ازدواج را هم میتوان فسخ کرد! اصلاً فسخ یعنی چه؟
برای آتوسا توضیح میدهم که: فسخ آنقدرها چیز عجیب و غریبی نیست. اصولاً هرکس که معامله توی زندگیش کرده باشد. خانه یا ماشینی خریده باشد قطعاً کلمه فسخ به گوشش خورده است. در حقیقت از نظر حقوقی تسلط قانونی شخص در اضمحلال عقد را خیار گویند. یعنی اینکه مثلاً هنگام خرید و فروش خودرو یک سری مسائل را طرفین با هم شرط میکنند؛ مثلاً اگر خودرو رنگ داشت طرفین تا سه روز حق فسخ (برهم زدن یک جانبه معامله) را دارند. برای فسخ نیازی به قبول طرف مقابل نداریم چون عملی یک جانبه محسوب میشود.
ماده 449 قانون مدنی اعلام داشته است: «فسخ به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل میشود.»
آتوسا بیشتر میترسد: یعنی به همین راحتی میتواند مثل خرید و فروش یک ماشین عقد نکاح را فسخ کند؟ برایش توضیح میدهم که البته که نه، این به آن معنی نیست که هر فردی که مدعی وجود یکی از شرایط فسخ نکاح است، با اعلام آن، فسخ هم عملا صورت گیرد. نکاح از سایر عقود بسیار مهمتر است و فسخ آن در جامعه تأثیراتی دارد بنابر این برای احراز وجود شرایط فسخ و اثبات انحلال نکاح باید به دادگاه رجوع کرد. به زبان ساده یعنی باید حتماً شرایط فسخ را داشته باشد و آن را در دادگاه مطرح کند و از دادگاه بخواهد آن را تنفیذ کند.
حقیقت تلخ
آتوسا مثل همه زنهای دیگر که با شوهرشان مشکل دارند خانه را ترک کرده و به خانه مادرش رفته اما شوهرش به جای اینکه با گل و شیرنی دنبالش بیاید یا حتی دادخواست تمکین بدهد یک روش کاملاً متفاوت را اجرا کرده، فسخ نکاح: «میدانست دختر نیستم؛ گفته بودم. وقتی اختلاف بالا گرفت مادر شوهرم به من خیانت کرد و راز زندگی من را به شوهرم گفت. به هر حال البته فرقی نمیکرد. خیلی آدم آبروداری نبود. دزد بود. معتاد بود یکی بدتر از همان کثافتهایی بود که پدرم مرا به آنها فروخت آن موقع پانزده ساله بودم. خیلی کم سن بودم. به اندازه کافی عذاب کشیدم. حالا که فکر میکنم میبینم اگر حقیقت را میگفتم بهتر بود. برای این آدم فرقی نمیکرد گذشته من چه باشد حداقل حالا عذابم نمیداد.»
دلداریاش میدهم: «به نظرم نگفتن آن قضیه از موارد تدلیس در نکاح نیست چون هرکس به هر حال رازهایی دارد که آن را برای خودش مخفی نگه میدارد. همان طور که قبلاً هم گفتم یا باید شرط ضمن عقدی را پنهان کرده باشی یا عیبی را. تا حالا با او صحبت کردهای که ببینی حرف حسابش چیست؟» با وقاحت میگوید که نمیدانسته من دختر نیستم. میگویم اگر مرا نمیخواهی طلاقم بده میگوید نه میخواهم نکاح را فسخ کنم که مهریه ندهم. اصلاً فرق فسخ نکاح با طلاق در چیست؟
تفاوت فسخ نکاح و طلاق
حالا فهمیدید فسخ نکاح چیست و با عوامل آن نیز در شماره پیش آشنا شدید وقت آن است که بدانید: اصولاً تفاوت فسخ نکاح و طلاق چیست و در چه مواردی است که برای انحلال عقد نکاح میتوان به شرایط فسخ نکاح استناد کرد. جالب است بدانید این دو از جهات گوناگون به هم شباهت دارند اما ذات و باطن آنها با هم متفاوت است.
- صیغه طلاق با حضور دو مرد عادل جاری میشود، اما فسخ نکاح فاقد چنین تشریفاتی است.
- در طلاق باید صیغه طلاق با تشریفات و بیان خاص ادا گردد در صورتی که در فسخ نیازی به آن تشریفات نیست.
- فسخ در صورت تحقق شرایط و موجبات فوری ولی طلاق چنین نیست.
- موجبات طلاق و فسخ با یکدیگر فرق میکند.
- زن به هنگام جاری شدن صیغه طلاق باید شرایط خاصی داشته باشد که در فسخ نکاح نیازی به آن نیست.
- همچنین احکام مهریه در این دو با یکدیگر تفاوتهایی دارند.
- فسخ نکاح در دوران عادت زنانگی و نفاس زن ممکن است. در حالی که طلاق زن در این دوران درست نیست.
- طلاق مخصوص نکاح دائم است (ازدواج دائم) ولی موارد فسخ نکاح در دائم و منقطع یکسان (ازدواج موقت یا همان صیغه که در عرف ما وجود دارد) است.
- پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شده ولی فسخ نکاح نیاز به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است و تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.
- طلاق عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع) است که به وسیله شوهر یا نماینده قانونی او (دادگاه) انجام میشود در حالی که فسخ ممکن است به وسیله شوهر یا زن واقع شود.
- در طلاق رجعی شوهر میتواند در زمان عده به نکاح رجوع کند، اما در فسخ نکاح امکان رجوع وجود ندارد و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست.
- در طلاق رجعی در زمان عده نفقه زن به عهده شوهر است ولی در فسخ نکاح نفقه تعلق نمیگیرد مگر زن حامله باشد.
- فسخ نکاح هرچند بار که بین زن و مرد اتفاق افتد ایجاد حرمت نمیکند.
- فسخ نکاح نیاز به رضایت طرفین ندارد و کسی که حق فسخ دارد میتواند یک طرفه آن را انجام دهد. فسخ کننده باید بالغ، عاقل و رشید باشد.
فسخ نکاح و مهریه
قطعاً سؤال بزرگی که در ذهن آتوسا هست در ذهن شما هم پیش آمده و آن این است که اگر نکاح فسخ شود تکلیف مهریه چه میشود؟ جالب است بدانید در فسخ نکاح مهریه در حالتهای مختلف متفاوت است:
پیش از نزدیکی (برقراری رابطه زناشویی): اگر به خاطر ناتوانی مرد از نزدیکی، زن عقد را به هم زند، شوهر باید نصف مهر او را بپردازد، ولی اگر به خاطر یکی دیگر از عیبهایی که گفته شد، مرد یا زن عقد را به هم بزند اگر باهم نزدیکی نکرده باشند مهریه تعلق نمیگیرد.
اگر نزدیکی (رابطه زناشویی) صورت گرفته باشد به استثنا تدلیس از جانب زوجه در باقی موارد مرد باید مهریه را کامل بپردازد.
جرمی به نام تدلیس در نکاح
آتوسا استرس دارد: «مدام تهدیدم میکند که شکایت میکند و به خاطر دروغی که گفتهام مرا به زندان میاندازد راست میگوید؟ میتواند چنین کاری کند؟»
برای آتوسا توضیح میدهم که: «اثبات وجود عوامل فسخ نکاح در دادگاهها کار مشکلی است چون به دلیل وجود شرایط خاص در فسخ نکاح دادگاهها بیشتر تمایل به هدایت زوجین به سمت طلاق دارند تا فسخ نکاح اما خطری که تدلیس برای طرفین دارد این است که علاوه بر ضمانت اجرای مدنی تدلیس، قانونگذار در این زمینه ضمانت اجرای کیفری نیز مقرر کرده است و ماده 647 قانون مجازات اسلامی میگوید چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد از دو طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از 6 ماه تا دو سال محکوم میشود. البته در مورد پرونده آتوسا به نظرم نباید نگران چنین چیزی باشیم چون همان طور که بارها گفتم هر دروغی تدلیس محسوب نمیشود و تدلیس شرایط خاص خودش را دارد.
از تهدید تا عمل
با توضیحاتی که برای آتوسا دادم متوجه شد که ماجرا آنقدرها هم ترسناک نیست و هنوز جای امید برای رهایی از این مشکل باقی است.(زهرا سپید نامه - وکیلپایهیک دادگستری/ ایران)
این مفهوم کمتر شناخته شده که آن را «مغالطه برنامهریزی» مینامند، باعث میشود افراد زمان انجام کاری را کمتر از حد واقعی تخمین بزنند. به گفته محققان، مغالطه برنامهریزی یک الگوی رفتاری است که تغییر آن بسیار دشوار است.
جاستین کروگر، روانشناس اجتماعی و استاد دپارتمان بازاریابی دانشکده بازارگانی اقتصاد دانشگاه نیویورک میگوید: «اگر تصور میکنید که این افراد به خودی خود انگیزه تصحیح رفتارشان را پیدا میکنند، در اشتباه هستید. برای افرادی که دیر میکنند، انواع جریمهها و مجازاتها وجود دارد، اما با وجود این جریمهها هنوز هم افراد دیر میکنند.»
این رفتار موجب کاهش کارآیی در محیط کاری میشود و وقتی دیر میرسیم باعث عصبانیت دوستان صمیمی که کلی به انتظارمان ماندهاند، میشویم. محققان از زوایای متفاوت به بررسی این مسئله پرداختهاند که چرا این اتفاق میافتد. دلائل این وضعیت میتواند از برنامهریزی ضعیف تا یک مشکل جدی پزشکی باشد.
راجر بوهلر، استاد روانشناسی دانشگاه ویلفرد لوریر در واترلوی انتاریو در کانادا میگوید مردم به طور متوسط زمان اتمام انجام کاری را بیش از ۴۰ درصد کم تخمین میزنند. بررسیهای او نتایج مشابهی از انجام کارهای خیلی جزئی مانند فرستادن نامه گرفته تا موضوعات حساسی مانند پرداخت مالیات بر درآمد نشان داد.
محققان راهبردهای زیادی را برای افرادی که در انجام کارهای خود به آهستگی عمل میکنند، مورد بررسی قرار دادند. یکی از این راهبردها تخمین زدن زمان انجام کاری بر اساس تجربههای قبلی است. راهبرد دیگر تقسیمبندی کار به مراحل بسیار جزئی است.
دکتر کروگر و همکارانش در یک بررسی در سال ۲۰۰۴ که نتایج آن در ژورنال «روانشناسی اجتماعی تجربی» منتشر شد، دریافتند که تقسیمبندی یک کار به مراحلی با جزئیات بیشتر، باعث میشود که افراد زمان به اتمام رسیدن آن کار را دقیقتر تخمین میزنند. آنها ۴ سناریو را بررسی کردند: آماده شدن برای قراری دوستانه،خرید پیش از تعطیلات عید، آماده کردن یک سند کامپیوتری و درست کردن غذا.
یک بررسی در سال ۲۰۱۲ که نتایج آن در «ژورنال رفتار سازمانی و فرآیندهای تصمیمگیری انسانی» نشان داد که افرادی که از آنها خواسته شده بود تا زمان انجام کاری را از دید یک ناظر بیرونی تخمین بزنند، پیشبینیهای واقعبینانهتری داشتند.
تحقیق دیگری در دانشگاه ایالتی سندیگو به وسیله دکتر جف کونته، استادیار روانشناسی، نشان داد که تفاوتهای فردی هم در این تأخیرهای مزمن موثر است.
او و همکارانش در تحقیقی در سال ۲۰۰۳ که نتایج آن در ژورنال «کارکرد انسانی» منتشر شد، ۱۸۱ اپراتور مترو را در شهر نیویورک بررسی کردند. این بررسی نشان داد که افرادی که ترجیح میدهند که چندکاره (multitasking) باشند- مفهومی که روانشناسان آن را چندزمانی (polychronicity) مینامند- معمولا دیر به محل کار خود میرسند. در تحقیق دکتر کونته، افراد با شخصیت نوع A - که شتابزده و موفقیت-محور و گاهی پرخاشگر هستند- وقتشناستر هستند. افراد با شخصیت نوع B- که خونسردتر هستند - اغلب دیرتر میرسند.
در طول سه بررسی پیشین، افراد با شخصیت نوع A گذر یک دقیقه ۵۸ ثانیه تخمین زدند، در حالی که افراد با شخصیت نوع B این زمان را ۷۷ ثانیه تخمین میزدند. دکتر کونته گفت: «به این ترتیب، با وجود این شکاف زمانی ۱۸ثانیهای...این تفاوت در طول زمان روی هم جمع میشود.»
لارنس تی وایت، استاد روانشناسی کالج بیلویت در ویسکانسین میگوید از لحاظ تاخیر در رسیدن به محل کار، روانشناسان سازمانی پی بردهاند که تأخیر کارمندان را میتوان بر اساس سن کودکشان پیشبینی کرد. هرچه فرزند کوچکتر باشد، احتمال دیر رسیدن کارمند بیشتر است. همچنین به گفته او، تأخیر کارمندان با میزان رضایت شغلی آنها و نبود تعهد سازمانی نیز در ارتباط است.
متخصصان میگویند موارد شدیدتر تأخیر ممکن است نشانهای از مشکلات سلامتی مانند اختلال بیشفعالی کمتوجهی (ADHD)، افسردگی، اختلال وسواسی یا اختلالات خفیف شناختی باشد. این افراد اغلب نیاز به درمانهایی از جمله گفتگودرمانی برای حل مشکلات مدیریت زمان دارند.
راهکاریی که دکتر لیزا برنستاین مددکار اجتماعی بالینی مقیم راکویل مریلند برای کمک به بیماران ADHD به کار میگیرد، تقسیمبندی تقویم هفتگی به بخشهای ۳۰ دقیقهای است. راهکار دیگر سیستم پاداشدهی است. مثلا اینکه تا هنگامی که مقدار معینی از کار پایان نیابد، خبری از فیسبوک یا ایمیل نیست. این راهکار برای ماری تالی ۶۰ ساله که ۵ سال است بیمار دکتر برنشتاین است و در بزرگسالی تشخیص ADHD در او داده شد، کارایی داشته است. او میگوید دیر کردنش باعث اضطرابش میشد. درست کردن یک تقویم با جزئیات بیشتر، کمک بزرگی به او کرده است. او گفت برنستاین به او کمک کرده است که تخمین دقیقتری از زمان مورد نیاز برای انجام کارهایش بزند.
اکنون او میگوید دیگر قرارهای کاریاش را در فواصل زمانی بیش از حد نزدیک نمیگذارد و اگر مجبور باشد قرارها را لغو میکند. و او در رسیدن به موقع در ملاقات با افراد بسیار بهتر شده است. او میگوید در آخرین قرار ملاقاتش با دکتر برنشتاین :«۱۰ دقیقه زودتر رسیدم.»
رعایت این توصیههای دکتر برنستاین به شما کمک میکند تا سر موقع به کارهایتان برسید:
* بیش از ظرفیت خود کار نکنید. قبول کنید که نمیتوانید در یک زمان، دو جا باشید.
اگر صبح جلسهای دارید، از شب قبل لباسهایی که میخواهید بپوشید را آماده کنید و از زنگ ساعتی استفاده کنید که گزینه تعویق ندارد.
* روی تلفن همراه خود دو زمان هشدار را تنظیم کنید. یکی وقتی باید شروع به آماده شدن کنید و یکی وقتی باید از خانه بیرون بزنید.
* سعی کنید زود برسید و به خاطر این زود رسیدن، به خودتان یک فنجان قهوه پاداش دهید.
* ببینید دیر رسیدن چه هزینههایی برای شما در پی خواهد داشت و عواقبی را که قبلا متحمل شدهاید، به یاد بیاورید.
* خودتان را به تصور درآورید که به موقع کارتان را انجام دادهاید؛ این کار باعث افزایش تمرکز و دقت شما میشود.
* به اندازه کافی بخوابید تا فکرتان خوب کار کند. (منبع: The Wall Street Journal/ ترجمه: مهسا شیرانی)
406