به گزارش جام جم آنلاین ، معمولا میزان زیادی از میوهها و سبزیجات به خاطر وجود چنین لکههایی، دورریخته میشوند، اما محققان کالیفرنیای جنوبی میگویند میوهها و سبزیجات لکهدار برای ما ضرری ندارند و دیدگاهی که نسبت به این دسته از محصولات وجود دارد باید از بین برود.
به گفته این پژوهشگران، پاتوژنها یا عوامل بیماریزایی که میوهها را تحت تاثیر قرار میدهند، بر انسانها تاثیری ندارند. این لکهها در واقع حاصل مبارزه گیاه با میکروبها هستند. گیاهان نیز مثل انسانها با میلیاردها قارچ و باکتری همزیستی دارند. برخی از این میکروبها برای گیاه مفید واقع میشوند، اما برخی دیگر، پاتوژنهایی هستند که حتی در مغازه و در یخچال ما نیز به زندگی با میوه ادامه میدهند. بیشتر این پاتوژنها به هیچ وجه ضرری برای ما ندارند.
میکروبهایی که لکههای نرم در میوه ایجاد میکنند، معمولا بعد از این که میوه از گیاه جدا شد، آن را مورد حمله قرار میدهند. اگر هنگام انتقال، میوهها زخمی شوند، قارچهای نکروتیک از این بخشهای زخمی وارد میوه شده و با کشتن سلولها، مواد مغذی آنها را جذب میکنند و باعث لکدار و قهوهای شدن میوه میشوند.
از آنجا که این بخش ها، بافتهای مرده و تجزیه شده هستند مزه بدی دارند، اما کافی است این قسمتها را از میوه جدا کرده و باقی میوه را مصرف کنیم. برخلاف پاتوژنهای گیاهی، میکروبهایی مثل باکتری E.coli یا سالمونلا، در میوه لکهای ایجاد نمیکنند، اما به طور نامرئی در سطح میوه وجود دارند. بنابراین به جای دقت کردن به ظاهر میوه، باید در شست و شوی آن دقت کافی به خرج دهیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر مطالعه دقیقی در این زمینه صورت نگرفته و اگر هم تحقیقات و آماری ارائه شده بر روی یک جامعه آماری کوچک بوده است.
مهریار تصریح کرد: در مناطق مختلف کشور و با توجه به اقلیم و نوع فرهنگ میزان شادی مردم متفاوت است.
وی با اشاره به اهمیت موسیقی های فولکوریک در برخی نقاط کشور گفت: استانهایی مثل آذربایجان، گیلان و کردستان با داشتن موسیقی های فولکوریک و رقصهای محلی شاد و برگزاری مناسبت های مختلف نسبت به استان هایی که در مرکز کشور قرار دارد، مردمان شادتری دارند.
مهریار افزود: مناسبت هایی مثل برداشت محصول، جشن شالی، عید نوروز و اعیاد مذهبی در استان های ذکر شده همراه با جشن و شادی است اما در استانهایی مثل یزد یا اصفهان که کویری هستند برگزاری جشن ها معمولا با موسیقی همراه نیست.
وی همچنین به فرهنگ و تغییر سبک زندگی مردم اشاره و گفت: با پیشرفت تکنولوژی و زندگی ماشینی سبک زندگی مردم نیز تغییر کرده، دورهمی ها کمتر شده و مردم بیشتر تمایل دارند از طریق شبکه های اجتماعی ار تباط برقرار کنند و این خود عاملی برای کاهش سطح شادی در بین مردم شده است.
این روانشناس بالینی افزود: البته در خصوص فرهنگ ایرانی اسلامی هم باید متذکر شوم که حتی برخی مراسمات مذهبی مثل ایام سوگواری امام حسین (ع) که عاملی برای گرد هم آمدن ایرانیها است موجب تخلیه انرژی های منفی شده و فرد را به آرامشی نسبی می رساند.
مهریار افزود: موسیقی، ورزشهای جمعی مثل یوگا، ورزشهای هوازی، شنا و غیره تاثیر فراوانی بر روی افراد میگذارد.
وی ابراز داشت: یکی از راه های شاد بودن حضور در جمع همسالان، جمع های خانوادگی و دوری از تلفن همراه است.
این روانشناس بالینی در پایان تصریح کرد: موسیقی های سنتی و شاد در روحیه افراد تاثیر بسزایی دارد و موسیقی درمانی یک روش متداول به شمار می رود و جوانان به جای مصرف مواد مخدر که شادی کاذب به وجود می آورد و گوش دادن به موسیقی های بی محتوا به سراغ موسیقی های فولکوریک و سنتی ایرانی بروند.
منبع : باشگاه خبرنگاران
با وجود این که زمان زیادی از روی کار آمدن کدهای QR میگذرد، اما استقبال چندانی از آنها نشده است.
فناوری کدهای QR سعی دارد تا در بسیاری از مواقع توجه ما را به خود جلب کند. کدهای QR را در همه جا میتوان دید. از قفسههای سوپرمارکت گرفته تا مسیرهای پیادهروی (و حتی شاید در آینده سنگ قبر!) این کدها خودنمایی میکنند.
احتمالا بارها نام کد QR را شنیدهاید. چنانچه تا به حال به آن دقت نکردهاید، با اسکنر QR گوشی خود (که میتوانید آن را از اپ استور گوشی دانلود کنید) میتوانید اطلاعات آن را که حاوی لینک نسخهی موبایل مطلب است را مشاهده کنید.
این یک مثال خیلی معمولی از کاربرد کد QR است که گاهی مفید و اغلب بیهوده است. در هر صورت، اطلاعات نهفته در کد QR معمولا نادیده گرفته میشود. واقعا چرا آن طور که باید و شاید در استفاده از کدهای QR استقبال نمیشود؟ در ادامه توضیحات مربوط به این موضوع را ارایه خواهیم داد.
QR که اختصار Quick Response به معنای پاسخ سریع است، به عنوان یک علامت تجاری در سیستم بارکد دو بعدی شناخته شده است. این روش ابتدا در سال ۱۹۹۴ توسط "دنسو ویو" که یکی از شرکتهای تابعهی تویوتا بود، اختراع شد. هدف از ابداع این نوع کد، ردیابی وسایل نقلیهای بود که توسط این شرکت مونتاژ میشد تا عملکرد قطعات در سرعت بالا، ارزیابی شود. از آنجا که دنسو ویو، حق استفاده از این اختراع را پتنت نکرد و مجوز آن را رایگان گذاشت، استفاده از آن به سرعت فراگیر شد.
بارکدهای یک بعدی معمول، همان خطوط عمودی درج شده روی بستههای محصول بودند که اسکن آنها به روش مکانیکی صورت میگرفت. به این صورت که با تابش باریکهی نور روی کد، الگوی نور منعکس شده از شکافهای سفید بین خطوط خوانده میشود.
از طرفی دیگر، کدهای QR نه تنها ۱۰۰ برابر بیشتر از بارکدهای معمولی، ظرفیت پذیرش اطلاعات را دارند، بلکه با روشهای دیجیتالی هم امکان خوانش اطلاعات، در آنها فراهم است. اطلاعات این بلوکها که از مربعهای سیاه و سفید کوچکتر تشکیل شدهاند، میتواند به وسیلهی سنسور یک گوشی هوشمند خوانده شود. سه مربع بزرگ به منظور تراز تصویر عمل میکند، در حالی که مربع کوچکتر واقع در گوشه، اندازه و زاویهی تصویر را حین اسکن، به صورت عادی در میآورد. همان طور که در تصویر سمت چپ مشاهده میکنید، نوار آبی نزدیک مربعهای تراز، حاوی اطلاعات قالببندی شده است و منطقهی زرد رنگ باقیمانده شامل دادههای واقعی بوده که به کدهای باینری تبدیل میشوند و قبل از نمایش، خطاهای آنها کنترل خواهد شد. دادههای کدگذاری شده در مرحلهی اول میتوانند در چهار حالت عددی، عدد و الفبا، بایت/باینری و کانجی خوانده شوند. ضمن این که اشکال دیگر اطلاعات هم میتوانند با پسوندهای مناسب نمایش داده شوند.
هر چه فناوری کدهای QR بیشتر تکامل پیدا میکند، اطلاعات بیشتری را در خود جای میدهد. نسخه اولیهی کد QR یک مربع ۲۱ در ۲۱ پیکسل بود که فقط اطلاعاتی با ۴ کاراکتر را در بر میگرفت. در حالی که نسخهی اخیر کد QR یک مربع ۱۷۷ در ۱۷۷ پیکسل است که میتواند ۱۸۵۲ کاراکتر را در خود نگه دارد که این مقدار، معادل چند صفحه داده و اطلاعات است.
علاوه بر صعنت خودرو، دیگر صنایع هم از کدهای QR به مدت طولانی بهرهمند شدهاند. ضمن این که امروز هم در کاربردهای زیادی، از ردیابی موجودی گرفته تا حمل و نقل، تدارکات و بلیتهای آنلاین از این فناوری استفاده میشود. در این میان گروههای موسیقی هم در فیلمهای آپلودی خود روی یوتیوب، از کدهای QR برای یادآوری نمایش بعدی استفاده میکنند. صاحبان کسب و کار، با قرار دادن اطلاعات مسیریابی گوگل مپ بر کد QR، آن را روی کارت ویزیت خود چاپ کرده تا پس از اسکن، صفحهی وبسایت یا اطلاعات ایمیل/ ارسال متن را به صورت خودکار باز کند.
یکی از پناهگاههای حیات وحش در فلوریدا، این کدها را روی علایمی نصب کرده و در مسیر عبور قرار داده است تا بر اساس اطلاعات جانوران محلی، برنامهریزی کند.
بنابراین، با وجود تمامی روشهای جدید و جالبی که در استفاده از این تکنولوژی رو به رشد، استفاده شده است، چرا چندان محبوبیت خاصی در بین عموم ندارد؟ بنا به گزارش شرکت کام اسکور (Comscore)، فقط ۲۰ درصد آمریکاییها، ۱۶ درصد کاناداییها و ۱۲ درصد اسپانیاییها و بریتانیاییها، از قابلیت کد QR در گوشی هوشمند خود استفاده میکنند.
شاید یکی از دلایلش این باشد که کدهای QR به عنوان یک ابزار تبلیغاتی شناخته شده هستند. به طوری که بنا بر گزارش شرکت بازاریابی "نلی موسر" (Nellymoser)، تعداد تبلیغاتی که از کدهای QR در مجلات استفاده میکنند، با رشد ۵ درصدی نسبت به سال گذشته همراه بوده است. از این رو میتوان این کدها را روی بیلبوردهای تبلیغاتی، تبلیغات مترو، پوسترها و مجلهها به وفور مشاهده کرد. "تادئوس کروملیس" یک استراتژیست فعال در بلو استیت دیجیتال (Blue State Digital) میگوید: "در واقع این تلاشها به این خاطر است که کلیت اطلاعات از طریق تکنولوژی منتقل شود." هر چند که بسیاری از مصرف کنندگان از آن استقبال نمیکنند.
"پتی فریمن ایوانز" به عنوان تحلیلگر تحقیقات در سایت فورستر میگوید: "تبلیغ کنندگان از هر راهی برای برقراری ارتباط با مشتریان استفاده میکنند. مطمئنا افراد هیچ وقت نخواهند گفت: چه خوب! حالا میتوانم با برندها و شرکتها وارد ارتباط شوم." به این ترتیب در سال گذشته، در بیشتر موارد از کدهای QR استفادههای اولیهای مانند اسکن محصولات صورت گرفت.
یکی از دلایل این امر، وجود محدودیتهای ذاتی در کدهای QR است. برای مثال، این سیستم به یک دست ثابت نیاز دارد تا با استفاده از گوشی هوشمند از کد QR غکس بگیرد، یک اپلیکیشن مخصوص لازم دارد تا اطلاعات آن را بخواند و گوشی باید به اینترنت متصل باشد تا محتوای سایت ذخیره شده در کد بارگیری شود. در حالی که تبلیغ کنندگان، کدهای QR را بر روی بیلبوردهای تبلیغاتی در بزرگراهها یا متروها قرار میدهند و در این شرایط، معمولا امکان استفاده از اسکنر یا اینترنت گوشی وجود ندارد و آنها انتظار دارند که افراد خود را به زحمت بیندازند تا اطلاعات کد QR را بازیابی کنند. طبیعی است که این موقعیت، برای همگان آزاردهنده است.
البته ایراد کار تنها تبلیغ کنندگان بی استعداد نیستند! خود کدهای QR میتوانند موجب انتقال کدهای مخرب شوند. از آنجا که هر کس میتواند یک کد QR ایجاد کند، نوشتن یک نرمافزار مخرب یک بیتی و قرار دادن آن در کد QR کار سادهای است. از این رو اسکن یک کد بدافزار میتواند به اطلاعات دوربین و جیپیاس گوشی شما دست پیدا کند. ضمن این که کد مخرب میتواند توسط مرورگر شما به سایت آلوده وصل شده و سوءاستفادههای بیشتری از اطلاعات شما بکند. به این ترتیب، گوشی شما به بخشی از یک ربات تبدیل میشود که امکان ارسال پیامهای متنی به دیگران را دارد بدون این که از شما اجازهای گرفته شود. هکرهای روسی یک بار از همین طریق اقدام به فرستادن پیام متنی کردند و از کاربران خواستند تا برای دریافت پیامک بین المللی ۶ دلار پرداخت کنند.
البته منبع باز بودن این سیستم، برای توسعهدهندگان امری فوقالعاده به شمار میرود اما برای کاربرانی که تنها راضی به خواندن اطلاعات هستند، نکتهی ارزشمندی تلقی نمیشود. معمولا در هر اپ استور برنامهی متفاوتی برای اسکن QR پیشنهاد میشود که تجربهی کاربری هر کدام، کمی با دیگری تفاوت دارد. ضمن این که در هیچکدام از پلتفرمهای iOS، اندروید یا ویندوزفون، اپلیکیشن بومی سیستم عامل وجود ندارد. از این رو این اسکنرها تحت حمایت هیچ برندی و نامی قرار ندارند. بنابراین، اکثر کاربران، برنامهی اسکن خود را تصادفی انتخاب میکنند و امیدوار هستند که بهترین را نصب کرده باشند!
طبیعتا هیچ کس نمیخواهد که برای بازدید از وبسایت یک شرکت یا مجموعه، امنیت خود را به خطر بیاندازد. به همین دلیل، ترکیبی از عوامل مختلف در روند اعتماد به این فناوری و پذیرش آن تاثیر میگذارند.
هفته نامه تجارت فردا - ابراهیم علیزاده: آیا تصویری که رسانهها از سرمایهگذاران و کارآفرینان نشان میدهند، تصویر محترمانهای اسـت؟ پاسخ این سوال از نگاه عمده اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران (دوره هفتم) که در یک پژوهش دانشگاهی شرکت کرده بودند، «خیر» بود. آنها معتقدند تصویری واقعی از کارآفرینان برای عموم مردم به نمایش درنمیآید.
14 مهرماه سال 1388 در یکی از نشستهای هیات نمایندگان اتاق ایران هم علی شمساردکانی به عنوان یک عضو اتاق ایران با انتقاد نسبت به دیدگاهها درباره بخش خصوصی گفته بود: «از سال 1320 تا حالا ادبیات تودهای بر اقتصاد ما حاکم اسـت.
در برنامههای رادیو و تلویزیون هم که میبینیم همیشه میگویند سرمایهدار نه سرمایهگذار.» پس از او، محسن خلیلی، دیگر عضو اتاق بازرگانی ایران هم در همان نشست این طور گلایه کرده بود: «صد سال اسـت که بخش خصوصی را نابود کردند و در سالهایی هم که بر سر ما زدند و به ما زالوصفت گفتند. جهان سوم برای ایجاد سد مقابل بخش خصوصی ساخته شده اسـت. دست ما را از پشت بسته و میگویند شنا کنید.» پس از آن، فعالان بخش خصوصی باز هم در چندین نوبت دیگر از تصوراتی گلایه کردند که از نگاه آنها تلویزیون و سینما باعث به وجود آمدن آنها در اذهان عموم مردم شده اسـت.
شاید اوج این انتقاد را میتوان در یک نوشته تلگرامی رئیس اتاق بازرگانی ایران دید. ششم آبانماه سال گذشته محسن جلالپور در کانال تلگرامی خود خواستار حضور رئیس صداوسیما در نشست اتاقیها شده و نوشته بود: «از گذشته اینگونه بوده که در سریالها، همه آدمهای بد، کارخانهدار هستند یا دفتر تجاری دارند یا ساختوساز میکنند. جالب اسـت که وسط همین سریالها آگهی فروش محصول پخش میشود و سوال این اسـت که این محصول را چه کسی تولید کرده اسـت؟» مدتی بعد جلالپور از دیدار خود با رئیس سازمان صداوسیما خبر داد و اعلام کرد قرار اسـت وی در جمع نمایندههای بخش خصوصی کشور درچرا ادبیات و سینمای ایران با کارآفرین و ثروتمند بیگانه اسـت؟
آیا تصویری که رسانهها از سرمایهگذاران و کارآفرینان نشان میدهند، تصویر محترمانهای اسـت؟ پاسخ این سوال از نگاه عمده اعضای هیات نمایندگان اتاق ایران (دوره هفتم) که در یک پژوهش دانشگاهی شرکت کرده بودند، «خیر» بود. آنها معتقدند تصویری واقعی از کارآفرینان برای عموم مردم به نمایش درنمیآید. 14 مهرماه سال 1388 در یکی از نشستهای هیات نمایندگان اتاق ایران هم علی شمساردکانی به عنوان یک عضو اتاق ایران با انتقاد نسبت به دیدگاهها درباره بخش خصوصی گفته بود: «از سال 1320 تا حالا ادبیات تودهای بر اقتصاد ما حاکم اسـت.
در برنامههای رادیو و تلویزیون هم که میبینیم همیشه میگویند سرمایهدار نه سرمایهگذار.» پس از او، محسن خلیلی، دیگر عضو اتاق بازرگانی ایران هم در همان نشست این طور گلایه کرده بود: «صد سال اسـت که بخش خصوصی را نابود کردند و در سالهایی هم که بر سر ما زدند و به ما زالوصفت گفتند. جهان سوم برای ایجاد سد مقابل بخش خصوصی ساخته شده اسـت. دست ما را از پشت بسته و میگویند شنا کنید.» پس از آن، فعالان بخش خصوصی باز هم در چندین نوبت دیگر از تصوراتی گلایه کردند که از نگاه آنها تلویزیون و سینما باعث به وجود آمدن آنها در اذهان عموم مردم شده اسـت. شاید اوج این انتقاد را میتوان در یک نوشته تلگرامی رئیس اتاق بازرگانی ایران دید.
ششم آبانماه سال گذشته محسن جلالپور در کانال تلگرامی خود خواستار حضور رئیس صداوسیما در نشست اتاقیها شده و نوشته بود: «از گذشته اینگونه بوده که در سریالها، همه آدمهای بد، کارخانهدار هستند یا دفتر تجاری دارند یا ساختوساز میکنند. جالب اسـت که وسط همین سریالها آگهی فروش محصول پخش میشود و سوال این اسـت که این محصول را چه کسی تولید کرده اسـت؟» مدتی بعد جلالپور از دیدار خود با رئیس سازمان صداوسیما خبر داد و اعلام کرد قرار اسـت وی در جمع نمایندههای بخش خصوصی کشور در اتاق بازرگانی ایران حاضر شود. هرچند این وعده هرگز محقق نشد اما در برخی از استانها فعالان بخش خصوصی جلساتی را با نمایندههای صداوسیمای استان خود برگزار کردند.
25 بهمنماه سال گذشته جلسه مشترک هیات رئیسه و هیات نمایندگان اتاق ارومیه با مدیرکل و شورای معاونان صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی در محل اتاق ارومیه برگزار شد. در این جلسه علی دیلمقانیان، نایب رئیس اول اتاق ارومیه گفت: انتظار اتاق از رسانههای استانی به ویژه صداوسیما این اسـت که اطلاعرسانیهایی از فضای کسب و کار و تولیدکنندهها و فعالان اقتصادی داشته باشد، در حالی که در فرهنگ اطلاعرسانی، سیمای منفی از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی دیده میشود. اما این انتقاد تنها به تلویزیون محدود نمیشود.
حتی در سینمای ایران نیز فیلمهایی وجود داشته که نمایندههای بخش خصوصی صدمات آنها را نمیتوانند از یاد ببرند. 22 اسفندماه سال 1388 آن زمان که محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، در گفتوگو با روزنامه پول چنین اظهار کرده بود: «گنج قارون جزو اولین فیلمهایی بود که زمینه نگاه منفی به ثروت را ایجاد کرد.» به نظر میرسد در بخش ادبیات هم چندان وضعیت متفاوت نباشد؛ اوضاعی که در مجموع نشان میدهد هنوز چندان کارآفرینان ایرانی در ادبیات، سینما و رسانههای دیگر جایگاه محترمانه و البته از نگاه خیلی واقعی پیدا نکردهاند.
اما آیا در این چرخه تنها این رسانهها مقصر بودهاند؟ آیا دسترسی به اسنادی از زندگی گذشته کارآفرینان به راحتی میسر بوده و افراد نتوانستهاند از آن بهرهبرداری کنند؟ و در ادامه چگونه میتوان این آشتی را میان دوربینها و کارآفرینان برقرار کرد؟ اتاق بازرگانی ایران حاضر شود. هرچند این وعده هرگز محقق نشد اما در برخی از استانها فعالان بخش خصوصی جلساتی را با نمایندههای صداوسیمای استان خود برگزار کردند.
25 بهمنماه سال گذشته جلسه مشترک هیات رئیسه و هیات نمایندگان اتاق ارومیه با مدیرکل و شورای معاونان صداوسیمای مرکز آذربایجان غربی در محل اتاق ارومیه برگزار شد. در این جلسه علی دیلمقانیان، نایب رئیس اول اتاق ارومیه گفت: انتظار اتاق از رسانههای استانی به ویژه صداوسیما این اسـت که اطلاعرسانیهایی از فضای کسب و کار و تولیدکنندهها و فعالان اقتصادی داشته باشد، در حالی که در فرهنگ اطلاعرسانی، سیمای منفی از تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی دیده میشود.
اما این انتقاد تنها به تلویزیون محدود نمیشود. حتی در سینمای ایران نیز فیلمهایی وجود داشته که نمایندههای بخش خصوصی صدمات آنها را نمیتوانند از یاد ببرند. 22 اسفندماه سال 1388 آن زمان که محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، در گفتوگو با روزنامه پول چنین اظهار کرده بود: «گنج قارون جزو اولین فیلمهایی بود که زمینه نگاه منفی به ثروت را ایجاد کرد.» به نظر میرسد در بخش ادبیات هم چندان وضعیت متفاوت نباشد؛ اوضاعی که در مجموع نشان میدهد هنوز چندان کارآفرینان ایرانی در ادبیات، سینما و رسانههای دیگر جایگاه محترمانه و البته از نگاه خیلی واقعی پیدا نکردهاند.
اما آیا در این چرخه تنها این رسانهها مقصر بودهاند؟ آیا دسترسی به اسنادی از زندگی گذشته کارآفرینان به راحتی میسر بوده و افراد نتوانستهاند از آن بهرهبرداری کنند؟ و در ادامه چگونه میتوان این آشتی را میان دوربینها و کارآفرینان برقرار کرد؟
ریشهیابی غفلت از کارآفرینان
ایمان فرجامنیا: برای بررسی اینکه چرا جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه اسـت، دو دلیل بنیادین و مهم وجود دارد که میتوان آنها را به صورت مبسوط شرح داد. یک دلیل ساخت و بافت فرهنگ کشور ماست که در این مورد باید اذعان کرد ساخت و بافت متناسب با کارآفرینی در کشور ما وجود ندارد. وقتی ما بررسی میکنیم و وضعیت ایران را با سایر کشورهای پیشرفته یا در حال توسعه در دنیا تطبیق میدهیم به این نکته میرسیم که در دیگر کشورها از همان بدو دورههای آموزشی افراد، مساله خلاقیت، نوآفرینی و کارآفرینی در بین افراد از یک اهمیت و جلوه به خصوصی برخوردار اسـت. در مقابل وقتی وضعیت ایران بررسی میشود یک سوال و پاسخ کوتاه گویای نگاه فرزندان ایرانزمین به مقوله کسب و کار اسـت. وقتی از یک دانشآموز ایرانی پرسیده میشود که در آینده چه شغلی میخواهید داشته باشید پاسخ آنها به سه عبارت ختم میشود: پزشکی، خلبانی و مهندسی.
هر سه این شغلها به شکلی اسـت که شاغلان در آن مناصب، در سازمانهایی باید شاغل شوند که ساخته و پرداخته دولت و دستگاههای دولتی اسـت. ما کمتر به این مفهوم میرسیم که یک فرزند ایرانزمین در پاسخ به آینده شغلیاش بگوید من میخواهم نوآفرینی و کسب و کاری را راهاندازی کنم. بنابراین یک مساله نوع نگاه و برداشتی اسـت که مردم ما نسبت به مقوله کسب و کار و کارآفرینی دارند.
نفت و غفلت از کارآفرینان
موضوع دوم که منجر به این شده کارآفرینان ما کمتر مورد توجه قرار بگیرند و جامعه ایرانی با کارآفرینان ما بیگانه باشد و شاید به نوعی زمینه دلیل اول این مساله هم باشد، جنس درآمدهایی اسـت که دولت دارد. عموم عایدیها و حجم قابل توجه درآمدهای دولت ایران، از درآمدهای نفتی و فروش منابع استحصال میشود و به دست میآید. چنین دولتی که نفت بنیان اسـت و با یک نگاه نفتی کشور را اداره میکند و کمتر نگاه به عوارض و مالیاتها دارد، کارآفرینان مغفول هستند. در این شیوه حکمرانی اقتصادی طبیعی اسـت که کارآفرینان مغفول بمانند و این قشر کمتر مورد توجه قرار بگیرند.
اگر دولت ما یک دولت با درآمدهای مبتنی بر تکیه بر درآمدهای مالیاتی، عوارض و عواید اینچنینی باشد خودش را در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار میدهد و در این شرایط که در خدمت و اختیار کارآفرینان قرار بگیرد به یک دولت خدمتگزار به کارآفرینان تبدیل میشود و جایگاه فعالان اقتصادی هم در این شیوه حکمرانی اقتصادی، برجسته خواهد شد. چرا که آنوقت دولت میداند محل تامین درآمدهایش برای اداره کشور در راستای وظایف حکمرانیاش از محل فعالیت فعالان اقتصادی اسـت که دولت در سیاستگذاریهای خودش با رعایت قیود، حدود و ثغور مربوط به اقتصاد ملی، مساله محیط زیست و قیودی از این دست اقدام به این میکند که درآمد کارآفرینان و صاحبان کسب و کارش افزایش پیدا کند.
چون افزایش درآمدهای این قشر مورد اشاره منجر به افزایش درآمدهای دولت و منجر به گسترده شدن چتر رفاه و تامین اجتماعی از سوی دولت خواهد شد.
اما اقتصاد ما، از یک بنیاد نفتی طی حدود یک قرن اخیر برخوردار شده و به همین دلیل کمتر این نگاه در آن وجود داشته اسـت. با این حال مثلاً مالزی، ویتنام و کشورهای اینچنینی در حال توسعه را که ارزیابی کنیم، میبینیم کارآفرینان آنها از جایگاه ویژهای در این کشورها برخوردار هستند. این به دلیل آن اسـت که دولت آنها میداند روش درآمدش از محل ارزشآفرینی این کارآفرینان اسـت. همینطور کشور کره جنوبی هم وضعیتش اینچنینی اسـت. وقتی ما این شرایط را داشته باشیم شاهد خواهیم بود که روزبهروز جایگاه کسانی که کارآفرینی میکنند از ارزش بالاتری برخوردار خواهد شد.
این دو دلیل مهمی اسـت که در کشور ما باعث شده کسانی که کسب و کاری ایجاد کردند به آن جایگاه واقعی و ارزنده خود نرسند. با این حال در مقابل شاهد این بودیم وقتی که از همین طبقه کارآفرین و نوآور از ایران به کشورهای دیگری کوچ میکنند بلافاصله دولتها آنها را فارغ از هرگونه ملیتی به عنوان یک کارآفرین و کسی که سطح اشتغال و رفاه کشورش را بالا میبرد، جذب میکنند. این دو نکته باعث شده کارآفرینان ما به جایگاه خودشان نرسند.
تصورات غیرواقعی از کارآفرینان
از سوی دیگر ما شاهد گلایه کارآفرینان از واقعی نبودن تصورات عمده مردم از آنها هستیم. علت چه میتواند باشد و باید برای حل این مساله چه کرد؟ در قشر کارآفرینان ما هم مانند هر قشری از اقشار اجتماعی افراد خوب و بد وجود دارد. در هر صنف یا گروههای اجتماعی که بررسی شود یکسری انسانهای خوب و محترم و یک دسته هم انسانهای نادرست و فرصتطلب وجود دارد. در کشور ما بنا به همان دو دلیل مورد اشاره، آن بخش فرصتطلب و افرادی که تنها به منفعت خودشان فکر میکنند برجستهتر و بارزتر شده اسـت و شاید به همین دلیل تصور مناسبی از کارآفرینان ما وجود ندارد.
در همین حال کارآفرینان ما با همه محدودیتها و با وجود همه معضلاتی که پیش پای آنها وجود دارد برای اینکه اقتصاد ایران به جایگاه ملی و ارزنده خودش دست پیدا کند، باید در کنار کسب و کار اقتصادی خودشان، به اندازه وسع و توانشان به موضوع مسوولیتهای اجتماعی و تهیه ساز و کاری برای حمایت از اقشار مختلف متناسب با کسب و کار خود بپردازند، تا یک جلوه و وجهه مثبت، ارزنده و سازندهای در عرصه اجتماع از موضوع سرمایه و کسب و کار در ذهن مردم شکل بگیرد و از این طریق بتوانند برای شکلگیری دیدگاه کارآفرینان در جامعه نقش موثری داشته باشند.
مشکلات مستندسازی از زندگی کارآفرینان
در بخش دیگر این تحلیل، به موضوع مشکلات در مستندسازی از زندگی کارآفرینان اشاره خواهد شد. مشکلی که در عرصه مستندسازی از زندگی این کارآفرینان وجود دارد این اسـت که ما اساساً در جامعهای مشغول به زندگی هستیم که نگاه مستندسازی به فعالیتها کمتر وجود دارد. به مردم جامعه که نگاه شود خواهیم دید کمتر کسی دنبال مستندسازی از زندگی خود اسـت. کارآفرینان کشور ما هم یک بخشی از این اقشار اجتماعی ما هستند. یکی از معضلات جدی در گردآوری زندگی کارآفرینان فقدان همین فرهنگ مستندسازی در بین آنهاست که باعث میشود ما حداقل زندگی کارآفرینان را به روایت خودشان و مبتنی بر مستندات و مکتوبات خودشان نتوانیم گردآوری کنیم. متاسفانه ما از این بابت در فقر بزرگی به سر میبریم.
همچنین به دلیل اینکه اهمیت و جایگاه برجسته کارآفرینان در اقتصاد ملی شکل نگرفته، ما در سطوح مختلف شاهد این هستیم که نگاه مستندسازانه و مکتوبنگارانه نسبت به فعالیت کارآفرینان وجود ندارد. اما نسبت به سرگذشت یک شاعر یا یک نویسنده و اقشار مشابه آنها شاهد مستندانی از طرف نهادهای ذیربط و سازمان اسناد هستیم و این منجر به این میشود که اطلاعات درباره این اقشار با سرعت و سهولت بیشتری گردآوری شود.
اما نسبت به کارآفرینان ما به دلیل اینکه این نگاه فرهنگی در سطح جامعه شکل نگرفته و بنا به همان دلایل مورد اشاره، نهادهای اجتماعی مرتبط با مستندسازی هم کمتر نسبت به آن حساسیت داشتهاند.
اینها مسائل بزرگی در گردآوری سرگذشت کارآفرینان ماست که البته ما در سالهای اخیر به نوعی سعی کردهایم این نگاه حساس را در مجموعه نهادهایی مثل کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و سازمان اسناد ملی به وجود بیاوریم و اسناد کارآفرینان ما گردآوری و جمعآوری شود.
همچنین در نهاد متولی بخش خصوصی یعنی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران اتفاقاتی رخ داده که این نگاه مستندسازانه نسبت به کارآفرینان ما با جدیت بیشتری پیگیری شود و اقداماتی شده که امید اسـت بتواند گذشته را به خوبی و به درستی به تصویر بکشد تا ما بتوانیم با شناخت گذشته و درک وضعیت حال، نقشه راه خوبی را برای آینده ترسیم کنیم.
بسیاری از مردم فرصتهایی که برای موفقیت به آنها رو میکند را نمیقاپند. چرا؟ چون باور ندارند که میتوانند موفق شوند. حتی اگر بتوانند کاری بکنند که آنها را به موفقیت برساند، باور نمیکنند که این توانایی را دارند. و این باور خود محدودکننده کافیست که جلوی آنها را بگیرد تا نتوانند گامهای اولیه به سمت موفقیت را بردارند.
-بسیاری از مردم آگاه نیستند که ارزش ذاتی بالایی دارند. باور نمیکنند که میتوانند از آن استفاده کنند و به موفقیت برسند. باور نمیکنند که کسان دیگری هستند که به مهارت و توانایی آنها نیاز دارند. باور نمیکنند که چقدر باارزش هستند.
چرا آنها به ارزش ذاتی خود آگاه نیستند؟ زیرا آنها از سنین پایین برنامهریزی شدند که اینطور باور کنند. آنها تلقین شدند که باور کنند ارزش ذاتی زیادی ندارند. آنها تلقین شدند که باور کنند باید در سراسر زندگیشان متوسط باقی بمانند.
آنها تلقین شدند که باور کنند نمیتوانند خانه بزرگ یا ماشین بنز بخرند زیرا کس دیگری در گذشته به آنها اینطور گفت و این گفته ملکه ذهنشان شد. چون وقتی که یک نفر با باورهای خاصی زندگی کند، اعمال و کردارش را با آن باورها همسو میکند. به بیانی دیگر، کارهایشان را طوری انجام میدهند که بر پایهی آن باورهای محدودکننده و تصورات نادرست استوار باشد و در همان جهت باشد.
اما خبر خوب این اسـت که:
اگر باورهای خود را بطور کل تغییر دهیم، اعمال و کردار ما نیز به طرز چشمگیری تغییر میکنند. یعنی همهی تغییراتی که باید بکنیم در باورها و تصورات ما اسـت. در این باره خوب فکر کنید.
آیا زمانی پیش آمد که شخصی (معمولاً والدین) به شما گفته باشند اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید، باید به مدرسه بروید، تحصیلات دانشگاهی داشته باشید، شغل مطمئنی دست و پا کنید و برای کس دیگری سخت کار کنید. و آنوقت شاید روزی برسد که بتوانید بازنشست شوید.
احتمالاً این گفتهها را باور کردید و مثل دیگران به مدرسه رفتید، سپس به دانشگاه رفتید و شغل خوبی بدست آوردید. ولی چیزی که متوجه نشدهاید این اسـت که با این سیستم، به احتمال زیاد در سن 65 سالگی بدون داشتن زندگی ایدهال و ثروت کافی بازنشسته میشوید.
بنابراین بجای اینکه بطور پیوسته به کسانی که شما را به سمت یک زندگی متوسط سوق میدهند گوش کنید، به کسان دیگری که صحبتهای متفاوتی میکنند گوش کنید. به سخنان افراد موفقی که نتایج بهتری از کارشان میگیرند گوش کنید و از آنها بیاموزید.
به حرفهای کسانی گوش کنید که شما را تشویق میکنند و دلگرمی میدهند و میگویند شما کارهای بهتری نسبت به چیزی که فکرش را میکنید میتوانید انجام دهید. حتی اگر خیلی هم مطمئن نیستید باز هم به کسانی که صحبتهای دلگرمکننده و انگیزهبخش میکنند گوش کنید. چون بیاد داشته باشید ذهن انسان تمایل دارد چیزهایی که میشنود را باور کند.
بنابراین اگر این تشویقات و سخنان را دوست دارید پس آنها را جزو باورهایتان درآورید. شور و شوق و هیجان از خودتان نشان دهید و انگیزه بگیرید. پس از مدتی، خواهید دید که کیفیت کار خود را چطور افزایش میدهید و به نتایج پرباری دست مییابید.
به گزارش جام جم آنلاین ، معمولا میزان زیادی از میوهها و سبزیجات به خاطر وجود چنین لکههایی، دورریخته میشوند، اما محققان کالیفرنیای جنوبی میگویند میوهها و سبزیجات لکهدار برای ما ضرری ندارند و دیدگاهی که نسبت به این دسته از محصولات وجود دارد باید از بین برود.
به گفته این پژوهشگران، پاتوژنها یا عوامل بیماریزایی که میوهها را تحت تاثیر قرار میدهند، بر انسانها تاثیری ندارند. این لکهها در واقع حاصل مبارزه گیاه با میکروبها هستند. گیاهان نیز مثل انسانها با میلیاردها قارچ و باکتری همزیستی دارند. برخی از این میکروبها برای گیاه مفید واقع میشوند، اما برخی دیگر، پاتوژنهایی هستند که حتی در مغازه و در یخچال ما نیز به زندگی با میوه ادامه میدهند. بیشتر این پاتوژنها به هیچ وجه ضرری برای ما ندارند.
میکروبهایی که لکههای نرم در میوه ایجاد میکنند، معمولا بعد از این که میوه از گیاه جدا شد، آن را مورد حمله قرار میدهند. اگر هنگام انتقال، میوهها زخمی شوند، قارچهای نکروتیک از این بخشهای زخمی وارد میوه شده و با کشتن سلولها، مواد مغذی آنها را جذب میکنند و باعث لکدار و قهوهای شدن میوه میشوند.
از آنجا که این بخش ها، بافتهای مرده و تجزیه شده هستند مزه بدی دارند، اما کافی اســت این قسمتها را از میوه جدا کرده و باقی میوه را مصرف کنیم. برخلاف پاتوژنهای گیاهی، میکروبهایی مثل باکتری E.coli یا سالمونلا، در میوه لکهای ایجاد نمیکنند، اما به طور نامرئی در سطح میوه وجود دارند. بنابراین به جای دقت کردن به ظاهر میوه، باید در شست و شوی آن دقت کافی به خرج دهیم.
با وجود این که زمان زیادی از روی کار آمدن کدهای QR میگذرد، اما استقبال چندانی از آنها نشده است.
فناوری کدهای QR سعی دارد تا در بسیاری از مواقع توجه ما را به خود جلب کند. کدهای QR را در همه جا میتوان دید. از قفسههای سوپرمارکت گرفته تا مسیرهای پیادهروی (و حتی شاید در آینده سنگ قبر!) این کدها خودنمایی میکنند.
احتمالا بارها نام کد QR را شنیدهاید. چنانچه تا به حال به آن دقت نکردهاید، با اسکنر QR گوشی خود (که میتوانید آن را از اپ استور گوشی دانلود کنید) میتوانید اطلاعات آن را که حاوی لینک نسخهی موبایل مطلب است را مشاهده کنید.
این یک مثال خیلی معمولی از کاربرد کد QR است که گاهی مفید و اغلب بیهوده است. در هر صورت، اطلاعات نهفته در کد QR معمولا نادیده گرفته میشود. واقعا چرا آن طور که باید و شاید در استفاده از کدهای QR استقبال نمیشود؟ در ادامه توضیحات مربوط به این موضوع را ارایه خواهیم داد.
QR که اختصار Quick Response به معنای پاسخ سریع است، به عنوان یک علامت تجاری در سیستم بارکد دو بعدی شناخته شده است. این روش ابتدا در سال ۱۹۹۴ توسط "دنسو ویو" که یکی از شرکتهای تابعهی تویوتا بود، اختراع شد. هدف از ابداع این نوع کد، ردیابی وسایل نقلیهای بود که توسط این شرکت مونتاژ میشد تا عملکرد قطعات در سرعت بالا، ارزیابی شود. از آنجا که دنسو ویو، حق استفاده از این اختراع را پتنت نکرد و مجوز آن را رایگان گذاشت، استفاده از آن به سرعت فراگیر شد.
بارکدهای یک بعدی معمول، همان خطوط عمودی درج شده روی بستههای محصول بودند که اسکن آنها به روش مکانیکی صورت میگرفت. به این صورت که با تابش باریکهی نور روی کد، الگوی نور منعکس شده از شکافهای سفید بین خطوط خوانده میشود.
از طرفی دیگر، کدهای QR نه تنها ۱۰۰ برابر بیشتر از بارکدهای معمولی، ظرفیت پذیرش اطلاعات را دارند، بلکه با روشهای دیجیتالی هم امکان خوانش اطلاعات، در آنها فراهم است. اطلاعات این بلوکها که از مربعهای سیاه و سفید کوچکتر تشکیل شدهاند، میتواند به وسیلهی سنسور یک گوشی هوشمند خوانده شود. سه مربع بزرگ به منظور تراز تصویر عمل میکند، در حالی که مربع کوچکتر واقع در گوشه، اندازه و زاویهی تصویر را حین اسکن، به صورت عادی در میآورد. همان طور که در تصویر سمت چپ مشاهده میکنید، نوار آبی نزدیک مربعهای تراز، حاوی اطلاعات قالببندی شده است و منطقهی زرد رنگ باقیمانده شامل دادههای واقعی بوده که به کدهای باینری تبدیل میشوند و قبل از نمایش، خطاهای آنها کنترل خواهد شد. دادههای کدگذاری شده در مرحلهی اول میتوانند در چهار حالت عددی، عدد و الفبا، بایت/باینری و کانجی خوانده شوند. ضمن این که اشکال دیگر اطلاعات هم میتوانند با پسوندهای مناسب نمایش داده شوند.
هر چه فناوری کدهای QR بیشتر تکامل پیدا میکند، اطلاعات بیشتری را در خود جای میدهد. نسخه اولیهی کد QR یک مربع ۲۱ در ۲۱ پیکسل بود که فقط اطلاعاتی با ۴ کاراکتر را در بر میگرفت. در حالی که نسخهی اخیر کد QR یک مربع ۱۷۷ در ۱۷۷ پیکسل است که میتواند ۱۸۵۲ کاراکتر را در خود نگه دارد که این مقدار، معادل چند صفحه داده و اطلاعات است.
علاوه بر صعنت خودرو، دیگر صنایع هم از کدهای QR به مدت طولانی بهرهمند شدهاند. ضمن این که امروز هم در کاربردهای زیادی، از ردیابی موجودی گرفته تا حمل و نقل، تدارکات و بلیتهای آنلاین از این فناوری استفاده میشود. در این میان گروههای موسیقی هم در فیلمهای آپلودی خود روی یوتیوب، از کدهای QR برای یادآوری نمایش بعدی استفاده میکنند. صاحبان کسب و کار، با قرار دادن اطلاعات مسیریابی گوگل مپ بر کد QR، آن را روی کارت ویزیت خود چاپ کرده تا پس از اسکن، صفحهی وبسایت یا اطلاعات ایمیل/ ارسال متن را به صورت خودکار باز کند.
یکی از پناهگاههای حیات وحش در فلوریدا، این کدها را روی علایمی نصب کرده و در مسیر عبور قرار داده است تا بر اساس اطلاعات جانوران محلی، برنامهریزی کند.
بنابراین، با وجود تمامی روشهای جدید و جالبی که در استفاده از این تکنولوژی رو به رشد، استفاده شده است، چرا چندان محبوبیت خاصی در بین عموم ندارد؟ بنا به گزارش شرکت کام اسکور (Comscore)، فقط ۲۰ درصد آمریکاییها، ۱۶ درصد کاناداییها و ۱۲ درصد اسپانیاییها و بریتانیاییها، از قابلیت کد QR در گوشی هوشمند خود استفاده میکنند.
شاید یکی از دلایلش این باشد که کدهای QR به عنوان یک ابزار تبلیغاتی شناخته شده هستند. به طوری که بنا بر گزارش شرکت بازاریابی "نلی موسر" (Nellymoser)، تعداد تبلیغاتی که از کدهای QR در مجلات استفاده میکنند، با رشد ۵ درصدی نسبت به سال گذشته همراه بوده است. از این رو میتوان این کدها را روی بیلبوردهای تبلیغاتی، تبلیغات مترو، پوسترها و مجلهها به وفور مشاهده کرد. "تادئوس کروملیس" یک استراتژیست فعال در بلو استیت دیجیتال (Blue State Digital) میگوید: "در واقع این تلاشها به این خاطر است که کلیت اطلاعات از طریق تکنولوژی منتقل شود." هر چند که بسیاری از مصرف کنندگان از آن استقبال نمیکنند.
"پتی فریمن ایوانز" به عنوان تحلیلگر تحقیقات در سایت فورستر میگوید: "تبلیغ کنندگان از هر راهی برای برقراری ارتباط با مشتریان استفاده میکنند. مطمئنا افراد هیچ وقت نخواهند گفت: چه خوب! حالا میتوانم با برندها و شرکتها وارد ارتباط شوم." به این ترتیب در سال گذشته، در بیشتر موارد از کدهای QR استفادههای اولیهای مانند اسکن محصولات صورت گرفت.
یکی از دلایل این امر، وجود محدودیتهای ذاتی در کدهای QR است. برای مثال، این سیستم به یک دست ثابت نیاز دارد تا با استفاده از گوشی هوشمند از کد QR غکس بگیرد، یک اپلیکیشن مخصوص لازم دارد تا اطلاعات آن را بخواند و گوشی باید به اینترنت متصل باشد تا محتوای سایت ذخیره شده در کد بارگیری شود. در حالی که تبلیغ کنندگان، کدهای QR را بر روی بیلبوردهای تبلیغاتی در بزرگراهها یا متروها قرار میدهند و در این شرایط، معمولا امکان استفاده از اسکنر یا اینترنت گوشی وجود ندارد و آنها انتظار دارند که افراد خود را به زحمت بیندازند تا اطلاعات کد QR را بازیابی کنند. طبیعی است که این موقعیت، برای همگان آزاردهنده است.
البته ایراد کار تنها تبلیغ کنندگان بی استعداد نیستند! خود کدهای QR میتوانند موجب انتقال کدهای مخرب شوند. از آنجا که هر کس میتواند یک کد QR ایجاد کند، نوشتن یک نرمافزار مخرب یک بیتی و قرار دادن آن در کد QR کار سادهای است. از این رو اسکن یک کد بدافزار میتواند به اطلاعات دوربین و جیپیاس گوشی شما دست پیدا کند. ضمن این که کد مخرب میتواند توسط مرورگر شما به سایت آلوده وصل شده و سوءاستفادههای بیشتری از اطلاعات شما بکند. به این ترتیب، گوشی شما به بخشی از یک ربات تبدیل میشود که امکان ارسال پیامهای متنی به دیگران را دارد بدون این که از شما اجازهای گرفته شود. هکرهای روسی یک بار از همین طریق اقدام به فرستادن پیام متنی کردند و از کاربران خواستند تا برای دریافت پیامک بین المللی ۶ دلار پرداخت کنند.
البته منبع باز بودن این سیستم، برای توسعهدهندگان امری فوقالعاده به شمار میرود اما برای کاربرانی که تنها راضی به خواندن اطلاعات هستند، نکتهی ارزشمندی تلقی نمیشود. معمولا در هر اپ استور برنامهی متفاوتی برای اسکن QR پیشنهاد میشود که تجربهی کاربری هر کدام، کمی با دیگری تفاوت دارد. ضمن این که در هیچکدام از پلتفرمهای iOS، اندروید یا ویندوزفون، اپلیکیشن بومی سیستم عامل وجود ندارد. از این رو این اسکنرها تحت حمایت هیچ برندی و نامی قرار ندارند. بنابراین، اکثر کاربران، برنامهی اسکن خود را تصادفی انتخاب میکنند و امیدوار هستند که بهترین را نصب کرده باشند!
طبیعتا هیچ کس نمیخواهد که برای بازدید از وبسایت یک شرکت یا مجموعه، امنیت خود را به خطر بیاندازد. به همین دلیل، ترکیبی از عوامل مختلف در روند اعتماد به این فناوری و پذیرش آن تاثیر میگذارند.
وی ادامه داد: در حال حاضر مطالعه دقیقی در این زمینه صورت نگرفته و اگر هم تحقیقات و آماری ارائه شده بر روی یک جامعه آماری کوچک بوده است.
مهریار تصریح کرد: در مناطق مختلف کشور و با توجه به اقلیم و نوع فرهنگ میزان شادی مردم متفاوت است.
وی با اشاره به اهمیت موسیقی های فولکوریک در برخی نقاط کشور گفت: استانهایی مثل آذربایجان، گیلان و کردستان با داشتن موسیقی های فولکوریک و رقصهای محلی شاد و برگزاری مناسبت های مختلف نسبت به استان هایی که در مرکز کشور قرار دارد، مردمان شادتری دارند.
مهریار افزود: مناسبت هایی مثل برداشت محصول، جشن شالی، عید نوروز و اعیاد مذهبی در استان های ذکر شده همراه با جشن و شادی است اما در استانهایی مثل یزد یا اصفهان که کویری هستند برگزاری جشن ها معمولا با موسیقی همراه نیست.
وی همچنین به فرهنگ و تغییر سبک زندگی مردم اشاره و گفت: با پیشرفت تکنولوژی و زندگی ماشینی سبک زندگی مردم نیز تغییر کرده، دورهمی ها کمتر شده و مردم بیشتر تمایل دارند از طریق شبکه های اجتماعی ار تباط برقرار کنند و این خود عاملی برای کاهش سطح شادی در بین مردم شده است.
این روانشناس بالینی افزود: البته در خصوص فرهنگ ایرانی اسلامی هم باید متذکر شوم که حتی برخی مراسمات مذهبی مثل ایام سوگواری امام حسین (ع) که عاملی برای گرد هم آمدن ایرانیها است موجب تخلیه انرژی های منفی شده و فرد را به آرامشی نسبی می رساند.
مهریار افزود: موسیقی، ورزشهای جمعی مثل یوگا، ورزشهای هوازی، شنا و غیره تاثیر فراوانی بر روی افراد میگذارد.
وی ابراز داشت: یکی از راه های شاد بودن حضور در جمع همسالان، جمع های خانوادگی و دوری از تلفن همراه است.
این روانشناس بالینی در پایان تصریح کرد: موسیقی های سنتی و شاد در روحیه افراد تاثیر بسزایی دارد و موسیقی درمانی یک روش متداول به شمار می رود و جوانان به جای مصرف مواد مخدر که شادی کاذب به وجود می آورد و گوش دادن به موسیقی های بی محتوا به سراغ موسیقی های فولکوریک و سنتی ایرانی بروند.
منبع : باشگاه خبرنگاران