وصیتکردن از سفارشات اسلام و نشانههای مسلمان است و مسلم است که اسوه و الگوی زنان مسلمان نیز از این نشانه اسلامی به دور نیست. زهرای مرضیه سلاماللهعلیها در روزهای آخر حیات کوتاه و بابرکت خود، سفارشها و توصیههایی را به همسر و اطرافیان داشتند؛ سفارشاتی که عمدتاً ناظر بر زمان وفات ایشان است و برخی نیز در مورد سایر امور.
جز یک وصیت مکتوب به قلم امیرمؤمنان علی علیهالسلام، سایر وصایای حضرت را از میان روایات و گفتههای نقلشده از ایشان میتوان یافت؛ سفارشاتی که افق نگاه بانوی نمونه اسلام را نشان میدهد.
وصایای لسانی حضرت زهرا سلاماللهعلیها
زهرای مرضیه سلاماللهعلیها در روزهای درد و رنج و بیماری، در زمانهای که چندی تا پایان عمر شریفشان باقی نمانده بود، به نزدیکان خود سفارشاتی داشتند.
الف- وصیت به اسماء بنت عمیس
در آن ایام، اسماء همسر ابوبکر بود و با این وجود، همدم دخت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و وصی او بود. در احادیثی که در منابع شیعه و سنی نقل شده است به ماجرایی اشاره شده که اسماء نقل میکند: فاطمه سلاماللهعلیها در هنگام وفات خود به من فرمود: من از این وضعی که درباره حمل جنازه زنها مرسوم است، شرم میکنم و خوش ندارم که جنازه زنان را روی تختهای میگذارند و پارچهای روی آن میاندازند و پستی و بلندیهای بدن او برای بیننده آشکار است.
عرض کردم: من چیزی را که در حبشه دیدهام، هماکنون ترتیب داده نزد شما میآورم و نشانت میدهم؛ سپس چند عدد چوب تر و تختی را آوردم و آن چوبها را خم کرده دو طرف آن را بر کنار تخت بست و چادری روی آن کشیدم. فاطمه سلاماللهعلیها با دیدن آن خوشحال شده و تبسم کرد و این درحالی بود که من از روزی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دنیا رفته بود، تا به آن روز تبسم بر لبان دختر پیغمبر ندیده بودم (۱). حضرت رو به اسماء فرمودند: «برای من نیز یک چنین چیزی درست کن و مرا مستور کن؛ خدایت از آتش دوزخ مستور دارد» (۲).
اسماء در نقل دیگری از زهرای مرضیه سلاماللهعلیها بیان میدارد: «فاطمه به من وصیت کرد کسی جز من و علی او را غسل ندهد، و من نیز هنگام غسل فاطمه طبق وصیتی که کرده بود، به علی علیهالسلام کمک کردم» (۳).
ب- وصیت به سلمی
سلمی همسر ابی رافع، از خدمه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود که در ابتدا کنیز صفیه دختر عبد المطلب بود. او قابلگی فرزندان دختر رسول خدا، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را نیز برعهده داشت (۴).
در حدیثی از سلمی نقل شده است: هنگامی که فاطمه سلاماللهعلیها بیمار شد، من از او پرستاری میکردم تا در یکی از روزها که علی علیهالسلام برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و فاطمه با اینکه حالش خوب نبود، به من فرمود: مادر! قدری آب غسل برای من حاضر کن. و من حاضر کردم و فاطمه برخاسته غسل کرد و سپس لباسهای نو خود را پوشید و به من دستور داد فرشی برای او در وسط اتاق بیندازم و روی آن خوابید و پاهای خود را به طرف قبله کشید و آنگاه دست خود را زیر گونهاش قرارداد و فرمود: من اینک از دنیا میروم، و بدینترتیب از دنیا رفت و من علی علیهالسلام را خبر کردم (۵).
ج- وصیت به امیرمؤمنان علیهالسلام
روزها، روزهای سخت درد و بیماری مادر بود و شبهای التهاب و نگرانی. تا اینکه زمانی فرارسید که زهرا سلاماللهعلیها، همسر را طلبید: «اى پسرعمو! احساس میکنم که مرگ من فرارسیده است و چنانم که تردید ندارم به اینکه هر ساعت به پیوستن به پدرم نزدیکتر میشوم و اکنون به چیزهایى که در دل دارم، تو را وصیت میکنم.»
علی علیهالسلام هر که را در خانه بود، از خانه بیرون کرد و کنار بالین همسر نشست: «اى دختر رسول خدا! به آنچه میخواهى وصیت کن» و عاشقانههایی دردناک آغاز شد؛ زهرا سلاماللهعلیها رو به امیرمؤمنان کرده و گفت: «اى پسرعمو! میدانى که هرگز دروغ نگفتهام و از هنگامى که با یک دیگر زندگى مشترک داریم، با تو مخالفتى نکردهام.» علی علیهالسلام اندوهناک و متأثر پاسخ داد: «پناه بر خدا که تو به احکام خدا داناتر و پرهیزگارتر و بهتر از آنى و بیشتر از آن از خدا میترسى که من فرداى قیامت بتوانم بگویم که مخالفتى با من روا داشتهاى و مفارقت و از دست دادن تو بر من سخت گران است، ولى افسوس که از این جدایى چاره نیست و به خدا سوگند، با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبر بر من تازه میشود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتى بسیار بزرگ است، ولى همگان از خداییم و همگان به سوى او باز خواهیم گشت و این مصیبت چه سخت و دردانگیز و دشوار و اندوهافزاست؛ اندوهى که چیزى مایه تسکین آن نیست و هیچچیز آن را جبران نمیکند». پس از آن بود که مولای مؤمنان، سر دخت نبی سلاماللهعلیها را بر سینه نهاد و هر دو ساعتی گریستند؛ تا اینکه علی علیهالسلام در میان بغض و اشک فرمود: «به آنچه میخواهى وصیت کن، که به هر چه وصیت کنى رفتار خواهم کرد و فرمان تو را بر خواسته خود ترجیح میدهم» (۶).
(در همین زمینه: عاشقانههای سوزناک امیرمؤمنان علی(ع) در فراق زهرای مرضیه(س))
و سفارشات فاطمه سلاماللهعلیها از آن هنگام تا زمان شهادت، آغاز شد:
دعایم کن!
زهرای مرضیه سلاماللهعلیها، دخت نبی و مادر امامت، همچنان نگران آن دنیای خود است و علی علیهالسلام را تنها تسلی خاطر و دعاکنندهای میداند که میتواند او را آرامش بخشد: «وقتی وفات کردم تو غسل و کفن مرا بهعهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر گذاشته، دفنم کن و خاک را بر روی قبر من ریخته، سپس هموار ساز و بر بالینم روبهروی صورت من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا کن؛ زیرا در چنین لحظههایی مردگان به انسگرفتن با زندگان نیاز دارند. من تو را به خدا میسپارم و درباره فرزندانم سفارش نیکوکاری دارم» (۷).
شب و شب و شب…
غربت زهرا سلاماللهعلیها را در شبانهبودن مراسمش میتوان درک کرد؛ دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشی و چنین غریبانه و دل از دنیا بریده به سرای ابدی بشتابی؟! وصایای زهرا سلاماللهعلیها، دل علی علیهالسلام را به درد میآورد: «مرا شبهنگام در آن وقتی که دیدهها همگی خواب رفتهاند، دفن کن» (۸).
دشمنانم…
«همانا من تو را وصیت میکنم که غسل و کفنکردن مرا کسی غیر از تو انجام ندهد و وقتی وفات کردم، مرا شب دفن کن و هیچکس را خبر نکن…» (۹).
زهرا سلاماللهعلیها همچنان بر حضور نداشتن غاصبان حق ولایت و خلافت بر تشییعاش تأکید دارد و به همسرش میگوید: «احدی از این مردم که به من ستم کرده و حق مرا گرفتند، در تشییع جنازه من و دیگر مراسم آن حاضر نشوند؛ زیرا اینان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند. مبادا بگذاری یکی از آنها و یا پیروان آنها بر جنازهام نماز بگذارند» (۱۰).
ازدواج حق توست
امابیها سلاماللهعلیها، یگانه بانوی خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام است، اما بر حق طبیعی همسر اذعان دارد و به او سفارش میکند: «پس از من، امامه، دختر خواهرم را به ازدواج خویش درآور؛ چون او نسبت به فرزندان من همانند خودم مهربان است؛ چراکه مردان ناچارند همسری از زنان داشته باشند» (۱۱).
وصایای مکتوب
برخی از وصایای حضرت مکتوب است و تنها به گفتار زبانی در مورد آنها بسنده نشده است:
الف- غسل و تدفین
در نقل قولی از بحارالانوار آمده است، فاطمه سلاماللهعلیها وصایای خود را در رقعهای نوشته و زیر سرش نهاده بود؛ زمانی که از دنیا رحلت کرد، امیرمؤمنان علی علیهالسلام آن نوشته را بیرون آورد که بر آن نوشته شده بود: «… کار حنوط و غسل و کفن مرا در شب انجام ده، و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن، و کسی را خبر نکن، تو را به خدا میسپارم، و بر فرزندان خود تا روز قیامت سلام میرسانم» (۱۲).
ب- اموال
حوائط
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از اموالی متعلق به خودشان، بخشی را به دخترشان هدیه دادند. امام باقر علیهالسلام میفرمایند مادرمان فاطمه سلاماللهعلیها این وصیت را انجام داد و پدرم علی بن ابیطالب علیهالسلام نیز آن را نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. این، چیزی است که فاطمه دختر محمد رسولالله بدان وصیت کرده است. فاطمه وصیت میکند زمینها و باغهاى دیوارشده هفتگانه: العواف، الدلال، البرقه، المثیب، الحسنى، الصافیه و مشربه امابراهیم، که درآمد اینها باید در راه خدا برای نصرت اسلام مصرف شود، در اختیار علىبنابىطالب علیهالسلام است و چنانچه او از دنیا رفت، در اختیار فرزندم حسنبنعلى قرار میگیرد و چنانچه او از دنیا رفت، در اختیار فرزند دیگرم حسینبنعلى خواهد بود و بعد از او در اختیار بزرگترین فرزندانم قرار خواهد گرفت» (۱۳).
(در همین زمینه: آنچه حضرت زهرا (س) در راه خدا وقف کردند)
مال
در حدیثی از زید بن علی علیهالسلام روایت شده است: فاطمه سلاماللهعلیها مال خود را بر بنیهاشم و فرزندان عبدالمطلب بخشید و علی علیهالسلام هم این کار را کرد و به دیگران نیز داد (۱۴).
(در همین زمینه: مروری بر دعای روزهای حضرت زهرا(س))
منابع
۱٫ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۹و۲۱۳٫
۲٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۳٫
۳٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۹٫
۴٫ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۵، ص۴۷۸٫
۵٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۷۲٫
۶٫ ابن فتّال نیشابوری، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱٫
۷٫ بحارالانوار، ج۷۹، ص۲۷٫
۸٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹۱و۲۰۹٫
۹٫ بهاء الدین علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۶۸.
۱۰٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹۱و۲۰۹٫
۱۱٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹۱و۲۱۷٫
۱۲٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۴ و ج۱۰۰، ص۱۸۵٫
۱۳٫ کلینی، فروع کافى، ج۷، ص ۴۸٫
۱۴٫ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۱۸٫