جام جم سرا: داغ مرگ محسن خشخاشی هنوز تازه بود که این بار از زاهدان خبر رسید که معلمی با شیلنگ گاز به جان دانشآموز 9 سالهاش افتاده و او را به حدی کتک زده که رگ دستش پاره شده و دست به عفونتی شدید افتاده است، خبری دیگر که آه از نهادمان بلند کرد که بپرسیم چرا خشونت اینقدر عجیب در جامعه ریشه دوانده است.
نیازی نیست حتما مرگی اتفاق بیفتد یا معلولیتی حادث شود تا بدانیم خشونت چه سایه به سایه با ما حرکت میکند، چون حتی در عادیترین روابط مان مثل وقتی در صف اتوبوس ایستاده ایم، در مترو برای یافتن جایی برای پاهای بلاتکلیفمان تلاش میکنیم، به خرید میرویم یا مشغول هر کار دیگر در قالب یک شهروند ظاهر میشویم، خشونت با ماست. خیلی از ما خود ِ خشونت هستیم، خیلی دیگرمان نیز قربانی خشونت و اینها یعنی باید تدبیری برای کنترل خشم اندیشید.
آمارهای سازمان پزشکی قانونی یک مدرک مستدل برای اثبات ریشه دوانی خشونت در جامعه است، آماری از زبان مدیر پزشکی قانونی استان تهران که نشان میدهد در شش ماه نخست امسال بیش از 60 هزار نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی آمدهاند و با این تعداد مراجعه، آمارهای سال 92 را به میزان 2.5 درصد رشد دادهاند.
این وضع پایتخت، شامل حال بقیه کشور هم میشود، طوری که آمارهای کشوری پزشکی قانونی از مراجعه بیش از 285 هزار فرد دست به یقه شده در پنج ماه نخست امسال به مراکز پزشکی قانونی کشور حکایت دارد.
سازمان پزشکی قانونی بتازگی اعلام کرده که در 10 سال گذشته بهطور متوسط هر سال 598 هزار و 374 پرونده نزاع به پزشکی قانونی ارجاع شده که رقم فاجعهباری است. این ارقام گویای این حقیقت است که چند برابر این آمار، خشونتگران و خشونت دیدگانی هستند که به مراکز پزشکی قانونی مراجعه نمیکنند، ولی در ترویج خشونت نقش دارند.
پس اگر دو فرد خشن، یکی در قالب دانشآموز و یکی در جایگاه معلم خبرساز میشود، به این معنی است که خشونت به مدرسه هم رسیده و این بیماری مسری که نامش خشونت است، همه نقشهای اجتماعی را مبتلا کرده است.
دقت کردهاید خیلی از ما دو سه دقیقه بعد از آغاز یک بحث، مثل بشکه باروت میشویم و حالت انفجاری پیدا میکنیم؟ دقت کردهاید بر سر موضوعات کوچک که میشود با خنده یا دستکم با سکوت تمامش کرد چه سختگیرانه حالت تدافعی میگیریم و به برخوردهای خشن متوسل میشویم ؟ پاسخ اگر بله است دلیلش این است که برای اکثر قریب به اتفاق ما خشونت نخستین راه برای مقابله با ناکامیها و فرار از موقعیتهای ناخوشایند است.
این خشونت هم حتما به شکل نزاع و کتک کاری و چاقو کشیدن و زخمی کردن همدیگرنیست، بلکه میتواند نیش زبانی باشد که از دهان ما بیرون میزند و فضایی خشونت بار را میسازد.
اینها همه مصادیقی از خشونت است که حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی در گفتوگو با ما به آن اشاره میکند و میگوید: خشونتهای غیرکلامی و عاطفی حتی از خشونتهای جسمی که در آمارها ثبت میشود، بیشتر است.
او این خشونتها را به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور ربط میدهد که ناخواسته بر رفتار افراد اثر میگذارد و آنها را به جایی میرساند که برایشان فرقی ندارد دانشآموزند، معلمند یا در چه محیطی مشغول بروز رفتارهای خشن هستند.
موسویچلک معتقد است، شاخصهای جامعه ما در حوزه اختلالات روانی نامناسب است، یعنی درصد شیوع این اختلالات میان ما بالاست، همچنین آمار افسردگیها رقم بالایی است و فشارهای متعددی به افراد در سنین مختلف وارد میشود و اینها در کنار این مشکل که بیشتر ما مهارتهای مقابله با مشکلات را بلد نیستیم، سبب شده تا رفتارهای خشونتآمیزی از خود نشان دهیم.
در واقع او در یک جمله جامعه را خلاصه میکند، جامعهای که با شاخصهای سلامت فاصله دارد و در آن به هم احساس تعلق نمیکنند، مسئولیتپذیریشان مقابل یکدیگر ضعیف است، با حقوق خود آشنا نیستند و به حقوق هم احترام نمیگذارند و برنامهای برای شاد بودن ندارند.
جامعه، احترام کم دارد
پس از دید رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور، در موضوع خشونت، مردم در مظان اتهام هستند؛ مردمی که البته محیط زندگیشان در تبدیل آنها به آدمهایی خشن نقش دارد.
علی انتظاری، جامعهشناس البته برخلاف موسوی چلک، کمی از اتهام مردم میکاهد و در گفتوگو با جام جم ناهنجاریهای اجتماعی را مسبب اصلی بروز خشونت میداند، چرا که معتقد است رفتارهای خشن ناشی از مشکلات اجتماعی است.
این جامعهشناس به بیحرمتیهایی که به مردم میشود اشاره میکند و میگوید، مثلا وقتی خیابانها خراب است، پیادهروها مسدود است، ترافیک شهر مدیریت نمیشود یا وقتی مردم بهعنوان ارباب رجوع به ادارات و سازمانها میروند و به آنها بیاعتنایی میشود، همه نشانههایی از رواج بیحرمتی و از دست رفتن عزت نفس اجتماعی است. اینها همه از نظر او عاملی برای سرخوردگی و بروز خشونت است.
البته این جامعهشناس فقط این عامل را در خشن شدن رفتارهای اجتماعی موثر نمیداند که از نگاه او، وقتی میان توقعات مردم و امکانات اجتماعی فاصله معنادار وجود داشته باشد یا وقتی رسانهها خشونت را ترویج میکنند یا این که هنوز رفتارهای اقتدارگرا به جای راههای دموکراتیک استفاده میشود، نمیتوان از مردم توقع رفتارهای منطقی و دور از خشونت را داشت.
به باور انتظاری، نقص جامعه ما این است که مفاهمه اجتماعی را هنوز نیاموخته و زبان مردم ما در مراودات اجتماعی همچنان الکن است؛ نتیجه این الکن بودن این میشود که نمیتوانیم با آدمهای اطرافمان حرف بزنیم، بدون این که از خشونت استفاده کنیم. از دست رفتن تحمل و نقدناپذیر بودن هم از نگاه این جامعهشناس، محصول ضعف هنر نقادی در جامعه ماست که البته به باور او مسئول آموزش نقدپذیر بودن به آدمها نظام آموزشی کشور است که تماما پایش را از این حوزه بیرون کشیده است.
موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی نیز بر همین باور است و میگوید مشکل نظام آموزشی ما این است که از مددکاران اجتماعی و متخصصان رفتاری برای شناسایی و درمان افراد مشکلدار و نیز آموزش رفتارهای مطلوب اجتماعی استفاده نمیکند.
ولی وقتی خشونت به اندازهای که در جامعه ما گسترده شده، همهگیر میشود، فقط نمیشود سیستم آموزشی را در آن مقصر دانست، بلکه انتقاد را ابتدا باید از خانوادهها شروع کرد که نقش اول را در تربیت انسانهایی با رفتارهای استاندارد دارند.
با این حال خانواده نیز فقط کم کار این ماجرا نیست، بلکه مجموعه کشور و دولت نیز برای کنترل خشونت و از بین بردن عواملی که باعث گرگرفتن خشونت در جامعه میشود، نقش دارند. دولتمردان موظفند رفاه اجتماعی را تقویت کنند که دیگر کسی به واسطه مشکلات اقتصادی و اجتماعی، احساسات منفی خود را بر سر دیگران تخلیه نکند، همچنین آنها باید ایجاد جامعه سالم را در دستور کار قرار دهند تا مثل امروز موسوی چلک نگوید که در هیچکدام از برنامههای توسعه که تا به حال نوشته شده تشکیل جامعه سالم مدنظر نبوده است.
علاوه بر این، ایجاد بستر برای درمان خشم مثل کلینیکهای کنترل خشم که مدت هاست تشکیل آن به مردم وعده داده شده، ولی فعلا از آنها خبری نیست نیز باید در دستور کار قرار بگیرد، تا لااقل مردمی که به علت وجود ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی گرفتار خشم میشوند، در این کلینیکها بیاموزند که چطور از بشکه باروتی در حال انفجار به فردی منطقی که خودکنترلی دارد، تبدیل شوند.
راههای کنترل خشم
خشونت از عکسالعملهای نامطلوب و پرهزینهای محسوب میشود که ممکن است عواقب جبران ناپذیری داشته باشد. در واقع خشم یکی از هیجانهای پیچیده انسان و واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بدرفتاری است. با این وجود روانشناسان برای کنترل خشم و جلوگیری از ابراز خشونت توصیههایی دارند:
خودآرامسازی: وقتی عصبانی هستیم، استفاده از مهارتهای خودآرامسازی بسیار مفید و اثربخش است. حقیقت دارد که میگویند وقتی عصبانی هستیم، پیش از این که پاسخ بدهیم باید تا عدد ده بشماریم. این کار به ما فرصت میدهد بهترین راه حل را انتخاب کنیم.
ارزیابی اولیه منطقی: یک نقطه شروع خوب برای آموختن شیوه مقابله با خشم، تجزیه و تحلیل ارزیابیهای اولیه خود است. وقتی ارزیابی اولیهای از رویدادی ناکام کننده و مشکلساز بهعمل میآوریم، باید معین کنیم آیا مساله ارزش ناراحت شدن دارد یا نه؟ اگر دریافتیم از خشمی بیاساس رنج میبریم، احتمالا این گونه خواستههای نامعقول را از خودمان داریم.
پذیرش حقوق و مسئولیتهای خود: بیشتر افراد تفاوت خودخواهی و احقاق حقوق خود را نمیدانند. رفتار پرخاشگرانه عملی خودخواهانه است، چون هدف آن برآوردن نیاز خود بیتوجه به خواسته دیگران است؛ ولی جراتورزی نشان میدهد ما انعطاف پذیر و اهل گفتوگو هستیم، همچنین نشان میدهد نسبت به مراقبت از خود، متعهدیم. ابراز عقاید، بیان احساسات و دفاع از ارزشهای خود هرگز به منزله خودخواهی نیست.
مذاکره و گفتوگو: برای جلوگیری از خشم بیجا باید اساس روابط بین فردی خود را بر مذاکره و گفتوگو بنا کنیم. در برخی موارد میتوانیم با تهدید و غلبه یافتن بر دیگران نظر خود را تحمیل کنیم، ولی اگر همیشه برعمل به شیوه مورد نظر خود اصرار کنیم در نهایت بهای این رفتار خود را خواهیم پرداخت. ممکن است گاهی موفق شویم، ولی تنها و منزوی خواهیم شد. اما اگر همیشه منفعل و تابع خواسته دیگران باشیم از هر نوع تلاشی برای مذاکره و گفتوگو اجتناب خواهیم کرد. پس بهترین راهحل آن است که مذاکره کننده خوبی باشیم.
پی بردن به ارزش گذشت: درس ارزشمندی که بسیاری در جریان رشد و تکامل میآموزند، پی بردن به قدرت گذشت است. وقتی انسان کسی را که به او بی حرمتی کرده است، میبخشد او را از کاری که مرتکب شده است، تبرئه نمیکند. در حقیقت گذشت به معنای از یاد بردن خطای افراد نیست. بلکه هنگامی که کسی خطای کس دیگری را نادیده میگیرد و میبخشد در واقع خود را از خشمگین شدن میرهاند و به امور روزمره خود میپردازد.
مریم خباز - گروه جامعه
هنگامی که صحبت از چربی سوزی و کاهش وزن میشود، همه تمرینات کاردیو مثل هم نیستند. در اینجا به شما می گوییم که چطور مطمئن باشید که به نتایج مورد نظرتان خواهید رسید.
“بدن من نمی تواند وزن کم کند”.
برای آنکه مطمئن شوید تمرین کاردیویتان، دلیل عدم موفقیت شما (علی رغم صرف زمان زیاد در باشگاه) نمی باشد، در اینجا ۵ اشتباه رایج به علاوه راه حل های ساده برای بازگشت به مسیر درست را بیان می کنیم.
۱- تمرین شما همیشه یکنواخت است
بدن شما یک ماشین شگفت انگیز است و برای بهره وری، طراحی شده، یعنی اگر شما کار یکسانی را بارها و بارها انجام دهید، این روند آسان تر می شود. این مسئله شامل تمرینات دویدن تان نیز می شود. آنها نه تنها آسان ترخواهند شد(حتی اگر شما همچنان عرق بریزید و به پاهایتان فشار بیاورید)، اما متابولیسم شما به معنای واقعی کلمه، به تمریناتتان عادت کرده و واکنش نشان می دهد. بنابراین با بازده ورزشی یکسان، کالری کمتری سوزانده می شود.
این جایی است که دویدن معمول «حالت پایدار» در یک برنامه کاهش وزن طولانی مدت، موفق نخواهد بود. تحقیق انجام شده در دانشگاه تامپا دریافت که انجام کاردیوی حالت پایدارمانند دویدن روی تردمیل به مدت ۴۵ دقیقه در یک سرعت ثابت که نزدیک به حداکثر سرعتتان نباشد به کاهش وزن کمک می کند اما فقط در ابتدا، افراد در طول هفته اول، چند پوند از دست دادند و سپس دیگر وزن کم نکردند! دلیل؟ متابولیسم آنها درعرض یک هفته، خودش را با تمرین وفق داده بود و حالا نیازی نبود که برای سوزاندن چربی، به سختی روز اول کار کند.
یکی از بزرگترین مشکلات مربوط به دویدن در یک سرعت ثابت و با شدت متوسط، آن است که کالری هایی که شما می سوزانید، به زمانی که عرق می کنید، محدود می شود. بنابراین هنگامی که بدنتان سازگاری پیدا کرد، این مزیت محدود می شود. به همین دلیل است که تمرین با وزنه برای از دست دادن چربی، اغلب اوقات بهتر از دویدن در نظر گرفته می شود. بلند کردن وزنه ها به وسیله ایجاد پارگی های بسیار ریزی که باید ترمیم شوند، بر متابولیسم شما تاثیر می گذارد. این روند بهبودی به انرژی نیاز دارد، در نتیجه شما کالری بیشتری می سوزانید، فرایندی که گاهی اوقات می تواند نزدیک به ۲ روز بعد از جلسه تمرینی تان طول بکشد.
به بیان ساده تر: شما می توانید با کاردیو به مدت ۳۰ دقیقه در یک شدت کمتر تمرین کنید و ۲۰۰ کالری بسوزانید یا می توانید فقط ۲۰۰ کالری کمتر در روز بخورید. اما با وزنه زدن مسئله فرق دارد. کالری هایی که شما می سوزانید، به کاری که در باشگاه انجام می دهید، محدود نمی شوند. بنابراین در حالی که ممکن است یک تنوع کوچک مانند یک تغییر بزرگ در روال تمرینی تان به نظر نرسد، اما تاثیر چشمگیری بر تغییر دادن بدن تان خواهد گذاشت.
۲- مسافت طولانی تری را می دوید، اما نه سریع تر
یکی از مهمترین متغیرها در مورد هر تمرینی (کاردیو یا سایر تمرینات) شدت است. اگر شما به افراد معمولی که می دوند، نگاه کنید، می بینید آنها سرعتی را انتخاب می کنند که بتوانند آن را برای یک مدت زمان طولانی حفظ کنند. در مورد آن فکر کنید، هنگامی که شما روی یک تردمیل، الپتیکال یا دوچرخه می روید، تمرین تان را با این قصد شروع می کنید که برای مدت خاصی روی آنها تمرین کنید. خواه ۳۰ دقیقه باشد یا یک ساعت، هدف شما این است که با سرعتی تمرین کنید که می توانید آن را تحمل کنید، سخت تمرین کنید، خسته شوید و سپس به خانه بروید. در حالی که این کار برای استقامت عالی است اما برای چربی سوزی، چندان مفید نیست.
یک مطالعه در مجله انجمن پزشکی آمریکا، عادات ورزشی بیش از ۳۴ هزار زن را دنبال کرد و نتیجه گرفت که برای حفظ وزن، به حدود یک ساعت تمرین متوسط (پیاده روی با سرعت ۵ کیلومتر در ساعت) در روز نیاز است. توجه داشته باشید که این، کاهش وزن نیست و ۵ کیلومتر در ساعت، چندان سریع نیست. حالا تصور کنید که بجای انتخاب کردن یک مقدار زمان برای ورزش کردن به طور تصادفی، شما روی فشار آوردن به خودتان تا سطح خاصی از دشواری، تمرکز کنید. اگر سرعت ۳ روی تردمیل ، معادل درجه سختی۴ در مقیاس دشواری بین ۱ تا ۱۰ باشد، اگر در زمان کوتاه تری، به اندازه درجه سختی ۸ یا ۹ به خودتان فشار بیاورید چه اتفاقی می افتد؟
نیازی به حدس زدن نیست، من به شما خواهم گفت: از دست دادن چربی بیشتر. محققان در دانشگاه وسترن انتاریو، ورزش کوتاه اما شدید را با کاردیوی طولانی با شدت کمتر مقایسه کردند. یک گروه، ۴ تا ۶ دوی سرعت ۳۰ ثانیه ای انجام دادند، در حالی که گروه دیگر به مدت ۳۰ تا ۶۰ دقیقه کاردیو تمرین کردند. نتایج بسیار شگفت انگیز بودند. علی رغم ورزش کردن برای کسری از زمان، آن هایی که در گروه دوی سرعت بودند، بیش از دو برابر گروه دیگر، چربی بدن سوزاندند.
دلیلش این است که فرایند دوی سرعت باعث تغییرات داخلی در بدن شما می شود که مشابه آن چیزی است که در طول وزنه زدن اتفاق می افتد. بدن شما باید انرژی اش را دوباره پر کند، اسید لاکتیکی که در طی ورزش تولید شده را به گلوکز تبدیل کند و سطوح هورمونی خون شما را بعد از یک تمرین شدید به حالت اول بازگرداند. تمام این فرایندها به این معناست که بدنتان سخت تر کار کرده و چربی بیشتری می سوزاند که هیچ یک از این ها در طی ایروبیک حالت پایدار اتفاق نمی افتد.
۳- بیش از حد بر کالری سوزانده شده تمرکز می کنید
یکی از رایج ترین اشتباهات کاهش وزن، اعتقاد به آن است که قسمت اعظم کالری هایی که شما می سوزانید، حاصل از ورزش است. این، یک سوء تفاهم خطرناک است. زنده بودن، خوابیدن، ایستادن، خوردن وفکر کردن به انرژی بسیار زیادی نیاز دارند. تعداد کالری هایی که شما در باشگاه می سوزانید، عملا در مقایسه با عملکرد طبیعی و فعالیتهای روزانه تان که متکی بر ورزش نیستند، رنگ می بازند.
آیا این بدان معناست که نیازی نیست به باشگاه بروید؟ البته که نه. ورزش، مزایای بسیاری دارد اما نوع ورزشی که شما در باشگاه انجام می دهید، بر مقدار کالری هایی که در بیرون باشگاه می سوزانید، تاثیر خواهد گذاشت. دویدن، کالری می سوزاند! اما دوی سرعت یا بلند کردن وزنه، منجر به ساخت عضله بیشتر می شود و هر چه عضله بیشتری در بدن تان داشته باشید (منظورمان عضله حجیم بدنسازان نیست) بدن شما به وسیله عملکرد طبیعی اش، کالری های بیشتری می سوزاند.
۴- شکل های دیگر کاردیو را امتحان نمی کنید
حالا که می دانید عضله برای اهداف کلی کاهش وزن شما مهم است، منطقی است که بخواهید آن نوع تمرینی را انجام دهید که کمک کند این امر در حداقل زمان اتفاق بیفتد. بنابراین اگر شما عاشق کاردیوی آهسته تر و طولانی تر هستید، خبرهای بدی برایتان دارم:با توجه به تحقیقی در مجله Strength and Conditioning Research، دوی استقامت و پیاده روی (مدت زمان طولانی تر، شدت کمتر)، تاثیر بدی بر قدرت و رشد عضله دارد.
علاوه بر این، محققان دانشگاه ایالتی استفان آستین می گویند حتی اگر شما شدت را افزایش داده و روی یک سطح شیبدار بدوید، هنوز هم دوچرخه سواری برای بدست آوردن عضله و چربی سوزی، بهتر است. مسئله این نیست که دویدن، تاثیری ندارد یا مزایایی به دنبال نخواهد داشت. بلکه موضوع پیدا کردن موثرترین استراتژی کاهش وزن است و اگر کمبود وقت دارید، ممکن است دوچرخه سواری (ترجیحا با شدت بالا) بیشتر از یک پیاده روی طولانی تر یا آهسته دویدن به دردتان بخورد.
۵- بیش از اندازه می دوید
ممکن است احمقانه به نظر برسد اما با من همراه شوید. عدد روی ترازو ممکن است تغییر نکند، چون شما بیش از حد می دوید. در حالی که این مشکل اکثر افرادی نیست که سعی دارند چند پوند وزن کم کنند، صدها مطالعات موردی دیگر را دیده ام که در آنجا از دست دادن چربی به وسیله ورزش بیش از حد، متوقف شده بود. ورزش، یک جزء مسلم از زندگی سالم است اما بر بدن شما فشار وارد می کند و این فشار، بر هورمون های شما (که توانایی شما برای از دست دادن چربی را نیز کنترل می کنند) تاثیر می گذارد. به خصوص هورمون کورتیزول در هنگامی که شما ورزش می کنید، ترشح می شود.
استرس و کورتیزول مزمن می توانند باعث مقاومت به انسولین شوند که نهایتا بدن شما را برخلاف برنامه ریزی و تلاش هایتان، مجبور به ذخیره چربی شکمی می کند. پژوهشی که در مجله Hormone Research منتشر شد، دریافت که دویدن در مسافت طولانی منجر به افزایش پایدار در کورتیزول می شود و این افزایش در کورتیزول برای مدت زمان طولانی می تواند منجر به التهاب بیشتر، ریکاوری آرام تر، تجزیه بافت عضلانی، تجمع چربی و حتی صدمه به عملکرد ایمنی بدنتان شود.
بعلاوه اگر استرس بیش از حد بر بدنتان وارد کنید (خواه در نتیجه ورزش کردن برای ساعات بسیار زیاد باشد یا ریکاوری نشدن با تغذیه درست) می توانید به تیرویید تان آسیب زده و میزان سوخت و سازتان را کاهش دهید، در نتیجه کاهش وزن برایتان دشوارتر می شود. اگر شما یک ساعت کاردیو در روز انجام می دهید، این مقدار برای کاهش چربی، بیش از حد زیاد است. (به یاد داشته باشید این، برای تمرین استقامتی نیست). اگر شما شروع کنید به ۲ تا ۴ ساعت دویدن در روز اما وزنتان پایین نیاید ممکن است بهترین کار این باشد که فرکانس دویدن تان را کاهش دهید. چند تمرین مقاومتی اضافه کنید و ببینید چه اتفاقی می افتد. احتمال دارد به طرز خوشایندی غافلگیر شوید.
منبع: تناسب اندام
اگر شما هم دوست دارید با توجه به عطرهایی که بیشتر مورد پسندتان است بعضی از ویژگیهای شخصیتیتان را بشناسید با ما همراه شوید. ببینید شما در کدام دسته قرار میگیرید و کدام عطر و بو را بیشتر میپسندید.
این روزها با گرم شدن هوا بازار خرید و انتخاب عطرهای مختلف گرمتر میشود. حتما برای شما هم پیش آمده که با حس کردن بوی خاصی، خاطرهای از گذشته در ذهنتان تداعی شود. حس بویایی یکی از حواسی است که احساسات را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد چون بوهای مختلف احساسات متفاوتی را در افراد ایجاد میکنند از این رو اشخاص ناخودآگاه متناسب با اینکه میخواهند چه پیغامی را به اطرافیان منتقل کرده و به آنها اعلام کنند که چه علایق و شخصیتی دارند عطرهای مختلفی را انتخاب و استفاده میکنند.
دکتر تقوی، روانشناس سلامت افراد را براساس نوع عطرهای مورد پسندشان و رفتارها و عادتهایی که در انتخاب، خرید و مصرف عطر دارند به هشت گروه تقسیم کرده و بارزترین ویژگیهای آنها را بیان میکند. اگر شما هم دوست دارید با توجه به عطرهایی که بیشتر مورد پسندتان است بعضی از ویژگیهای شخصیتیتان را بشناسید با ما همراه شوید. ببینید شما در کدام دسته قرار میگیرید و کدام عطر و بو را بیشتر میپسندید.
گوشهگیرها (اسکیزوئیدها)؛ سرد و تلخ را بیشتر میپسندند
آنچه در آنها بسیار مشهود است، این است که کمتر به برقراری ارتباط با دیگران و داشتن روابط دوستانه علاقهمند هستند. از تعاملهای انسانی ناراحت میشوند و فعالیتهای انفرادی برای آنها در اولویت قرار دارد. این دسته افراد درونگرا هستند و عواطفی کند و محدود دارند و دیگران، آنها را آدمهایی نامتعارف، منزوی و تکرو میدانند. این افراد، دسته بوهای سرد و تلخ را بیشتر میپسندند. با توجه به ویژگیهای شخصیتیای که دارند کمتر دوست دارند به چشم بیایند از این رو معمولا عطرهایی را انتخاب میکنند که کمتر توجه دیگران را به آنها جلب کند. بین عطرهای تند و ملایم هم غالبا این دسته طرفدار عطرهای ملایم هستند چون عطرهای ملایم جاذبه و حساسیت خاصی را در افراد برنمیانگیزد.
بدبینها و بدگُمانها (پارانوئیدها)؛ براساس عطرها نتیجهگیری میکنند
این دسته افراد معمولا به هر آنچه در اطرافشان میگذرد، سوءظن و شک دارند. به همین دلیل معمولا متخاصم، تحریکپذیر و خشمگین هستند. این افراد بیشتر از اینکه به عطری که خودشان استفاده میکنند توجه نشان دهند به عطری که دیگران استفاده میکنند توجه نشان میدهند. ذهن این افراد به دنبال کوچکترین سرنخهایی برای قضاوت و نتیجهگیری است؛ بنابراین بیشتر از دیگران به بوهایی که از آنها به مشامشان میرسد معنا و مفهوم خاصی میدهند. اگر با آدمهای بدبین و شکاک زیاد سر و کار دارید ترجیحا از عطرهای شیرین و ملایم که بوی آنها نمادی از رمانتیک و عاشقانه بودن است، استفاده نکنید چون شک، سوءظن و بدبینی آنها را تشدید میکند.
اسکیزوتایپالها؛ طرفدار بوهای ملایم و خنک
این دسته از افراد برخلاف دیگران از مسائل مختلف و عادی برداشتی عجیب و غیرعادیتری دارند. از آنجا که رمزآلودگی یکی از ویژگیهای غالب این دسته افراد است معمولا عطرهایی با بوی تلخ و خنک را بیشتر میپسندند چون همیشه در سرما، تاریکی و تلخی، نوعی از رمزآلودگی وجود دارد. این افراد همچنین دوست دارند در پس پرده هر چیزی راز دیگری را جستوجو کرده و پیدا کنند؛ به همین دلیل به نظر میرسد به برند و حتی لوگوی برند عطری که انتخاب میکنند بیشتر از سایر تیپهای شخصیتی توجه نشان دهند. هرچه لوگو عجیب و غریبتر و رمزآلودتر باشد، گرایش بیشتری به انتخاب و خرید عطرهای آن برند خاص پیدا میکنند.
وابستهها با نظر دیگران عطر میخرند
شخصیتهای خودشیفته (نارسیسیتیکها)؛ عطرهای خاص و گران را انتخاب میکنند
این افراد خود را بزرگ و مهم میپندارند و چون خود را ویژه، فوقالعاده و شایسته میدانند، انتظار دارند که دیگران تمام نظرات آنها را بپذیرند و به آنها احترام بگذارند. آنها معمولا تحمل انتقاد را ندارند و از انتقاد دیگران خشمگین میشوند. خودشان را بسیار خاص و مهم میپندارند و دوست دارند اطرافیان همواره آنها را مورد تحسین و تمجید قرار دهند و آنها را بیعیب، بینقص، خاص و فوقالعاده خطاب کنند؛ بنابراین عطرهای خیلی گران و برندهای خیلی معروف و لوکس را انتخاب میکنند تا بتوانند تعریف و تمجید دیگران را برانگیزند. درواقع هنگام انتخاب عطر نوع برند و میزان شهرت آن از بویی که آن عطر میدهد برایشان اهمیت بیشتری دارد. بههیچوجه از عطرهای غیراصل و تقلبی استفاده نمیکنند. عدهای از افراد خودشیفته هم هستند که اصلا از عطر استفاده نمیکنند چون معتقدند وجودشان به اندازهای که باید مهم هست که نیازی به خوشبو و معطر کردن خود نداشته باشند. این افراد در استفاده از عطر اهل افراط و تفریط هستند؛ یعنی یا اصلا عطر نمیخرند یا اگر بخرند بهترین و گرانترین عطر را میخرند.
ضداجتماعیها؛ گاهی ملایم و خنک، گاهی تند و تلخ
این دسته افراد توانایی خوبی برای سازگاری با قوانین و موازین اجتماعی ندارند و بهنوعی از آنها سر باز میزنند. دروغگویی و فریبکاری یکی از ویژگیهای این افراد است. تحریکپذیر و پرخاشگر هستند همچنین بیاحتیاط و بیمسئولیت. فریبکاری و اغواگری یکی از ویژگیهای بارز این دسته افراد است و دوست دارند برای سوءاستفاده از دیگران اعتماد آنها را به نوعی جلب کنند تا بتوانند برای رسیدن به هدفشان آنها را فریب دهند. به نظر میرسد بسته به موقعیت، بیشتر از عطرهای ملایم و خنک استفاده میکنند تا حالتی از حس اعتماد را در طرف مقابلشان ایجاد کنند. تنوع عطر در این دسته بیشتر به چشم میخورد.
شخصیتهای نمایشی؛ عطرهایی میزنند که توجه دیگران را جلب کند
این افراد، تحریکپذیر و هیجانیاند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما با وجود رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی که دارند، اغلب نمیتوانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند. از آنجا که توجهطلبی افراطی، یکی از بارزترین ویژگیهای این دسته افراد است؛ بنابراین به نظر میرسد عطرهای شیرین، گرم و تند را بیشتر انتخاب میکنند چون هیجانات آنها را بیشتر برمیانگیزد. این افراد همیشه دوست دارند بوی خوب بدهند و با این بوی خوب روی دیگران تأثیر دلخواهشان را بگذارند. درواقع این افراد از عطر استفاده ابزاری میکنند؛ یعنی عطری را استفاده میکنند که به وسیله آن بتوانند توجه دیگران را به خود جلب کنند. مصرف عطر در این دسته از افراد خیلی بالاست.
وسواسیها؛ همیشه یک عطر خاص را انتخاب می کنند
کمالگرایی و سختگیری بیش از حد و همچنین غیرقابلانعطاف بودن از ویژگیهای بارز شخصیتهای وسواسی است. آنها نسبت به وظایف خود تعهد بیش از حد دارند. اغلب افراد خشکی به نظر میرسند. معمولا در تصمیمگیری دچار مشکل هستند چون ترس از شکست خوردن دارند. روی نظرات و عقایدشان پافشاری میکنند؛ از این رو کمتر به احساسات دیگران توجه نشان میدهند. سختکوش هستند اما چون به جزییات اهمیت زیادی میدهند نمیتوانند روی اصل موضوع تمرکز کنند. این افراد در انتخاب، خریدن و مصرف عطر هم حساسیت بیش از اندازه به خرج میدهند. معمولا تنوع عطر در این دسته زیاد دیده نمیشود چون تغییر دادن نوع عطر و انتخاب عطری دیگر برای آنها کار بسیار سختی است.
وابستهها با نظر دیگران عطر میخرند
شخصیتهای وابسته شخصیتهایی هستند که برای نیازهای عاطفی و جسمی خود بیش از اندازه به دیگران وابستهاند. مدام به تأیید آنها نیاز دارند و معمولا به علت وابستگی زیادی که به دیگران دارند و ترسی که از طرد شدن توسط دیگران به آنها دست میدهد بههیچوجه توانایی مخالفت با اطرافیانشان را ندارند و بیش از دیگران به نظر اطرافیانشان اهمیت میدهند. این افراد در انتخاب عطر هم علاقه و نیاز خودشان را در نظر نمیگیرند و بیشتر به دنبال گرفتن تأیید از افرادی هستند که به آنها وابستهاند. وابستهها عطری را میخرند و استفاده میکنند که طرف مقابلشان دوست داشته باشد. تنوع عطر در این افراد بسته به تعداد افرادی که به آنها وابستهاند، فرق میکند. معمولا تنهایی اقدام به خریدن عطر نمیکنند و در انتخاب عطر نظر دیگران را جویا میشوند.
منبع: مجله زندگی ایده آل