عصبانیت در هر سنی بروز می کند ، اما بیشتر کودکان چهره ی خندانی دارند و زیاد دچار این موضوع نمی شوند. اما گاهی اوقات علائمی مانند ، گرسنگی ، بیماری ، خستگی ، حسادت و … در کودک باعث ایجاد عصبانیت می شود.
این کودکان به دلایل مختلف سر و صدا و قشقرق راه می اندازند یا سعی می کنند شما را عصبانی و تحریک کنند. همچنین ممکن است از شما نافرمانی کنند یا بشدت به شما بچسبند و با جار و جنجال از شما بخواهند همیشه در آغوش شما باشند. بدون شک تربیت کودکان، کار دشواری است.
برای مثال کودکی را مجسم کنید که وسط یک فروشگاه شلوغ شروع به بدرفتاری می کند و جسورانه به والدینش درشتی می کند. در چنین مواقعی حتی والدینی که در مورد تربیت فرزندشان خیلی به خود اطمینان دارند نیز مأیوس و دلسرد می شوند و به دنبال روش و کلمات مناسبی می گردند تا کودک خود را آرام کنند.
در این مقاله قصد داریم طی چند مرحله، نحوه رفتار مناسب والدین با این گونه کودکان را گوشزد کنیم تا از این طریق، بدخلقی این گونه کودکان تقلیل یابد و کودک و والدین احساس بهتری داشته باشند.
بسیاری از خانواده ها از کودک خشمگین خود گلایه دارند و بسیار تمایل دارند که علت این رفتارها را بدانند و راه های پیشگیری و اصلاح رفتار را در این زمینه به کار گیرند.
در واقع کودک با رفتار پرخاشگرانه خواستار به دست آوردن هدفی دیگر است و ابداً قصد حمله به دیگران یا اذیت کردن آنها را ندارد. البته ممکن است پرخاشگری جنبه انتقام گیری نیز داشته باشد؛ یعنی کودکی که مورد اذیت و آزار قرار گرفته و نتوانسته خشم خود را ابراز کند، اکنون با پرخاشگری به کاهش اضطراب خود می پردازد.
یکی از دلایل بسیار مهم پرخاشگری در کودکان ، یادگیری است؛ یعنی کودکانی که الگوهای رفتاری پرخاشگرانه داشته اند، همانند الگوهای خود رفتار می کنند. چنانچه کودک دارای پدر یا مادری با خلق وخویی عصبانی و پرخاشگر یا شاهد رفتارهای خشونت بار پدر و مادر خود با افراد دیگر باشد، مسلما او نیز پرخاشگر خواهد شد.
بنابراین کودکان از طریق مشاهده، رفتارهای والدین را می آموزند و الگوبرداری می کنند . کودکان مضطرب نیز نمی توانند کودکان آرامی باشند و رفتارهایی پرخاشگرانه از خود بروز می دهند، البته آنها بلافاصله پشیمان می شوند و از والدین خود عذرخواهی می کنند. اگر از کودک مضطرب بپرسیم که چرا عصبانی هستی؛ خواهد گفت نمی دانم؛ یا خواهد گفت دست خودم نیست. همچنین گاهی کودکان در مدرسه قربانی خشونت می شوند و همین باعث می شود خود آنها نیز عامل خشونت شوند. برای درمان پرخاشگری در کودکان اولین گام این است که نوع پرخاشگری آنها و علت آن را شناسایی و پرخاشگری را به صورت موردی برطرف کنیم. در مورد کودک پرخاشگری که الگوپذیری ، عامل این گونه رفتار او بوده، باید روی الگوی کودک کار کرد و راه های دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت.
در مواردی که علت پرخاشگری ، اضطراب است، باید از نگرانی درونی و اضطراب کودک مطلع شویم. به کودکان مضطرب باید فرصت صحبت کردن بدهیم تا نگرانی خود را ابراز کنند و تا حد امکان سعی کنیم در جهت رفع نگرانی هایی که آنها را آزرده است، قدم برداریم. ورزش کردن برای این کودکان بسیار مؤثر است و باعث تخلیه هیجان می شود.
اما در مورد رفع پرخاشگری و شیطنت با مصرف دارو حتما با پزشک متخصص باید ارتباط داشته باشیم تا کودک از نزدیک معاینه شود. هنگامی که کودک قربانی خشونت در مدرسه شده است، باید با مسئولان مدرسه صحبت کنیم و لازم است که آنها طبق قانون و مقررات خاص با کودکان خشونت گرا برخورد کنند و نیز کودکانی را که قربانی خشونت شده اند، مطابق رفتارهای خوبشان مورد تشویق و تایید قرار دهند.
چنانچه نوع پرخاشگری کودک ، خصمانه است، باید کودک را از آزار و اذیت دور کنیم تا مجبور نباشد برای تلافی و انتقام، افراد دیگر را اذیت کند و اگر پرخاشگری وسیله جلب نظر دیگران است، باید راه های دیگری را برای مطرح کردن کودک برگزینیم تا او ناچار نباشد از روش خشونت برای جلب توجه استفاده کند.
جام جم سرا: دردوران حکومت محمد رضا پهلوی، شمس، خواهر وی، در قسمت وسیعی از اراضی مهرشهر کرج، کاخی زیبا و عظیم همراه با باغهای میوه واستخر و جنگل احداث کرد. این کاخ در زمینی به وسعت ۱۱۱ هکتار با ۲۵۰۰ متر زیربنا بین سالهای ۴۷-۱۳۴۵ در مهرشهر کرج-ارم توسط وسلی پیترز و بنیاد فرانک لوید رایت به مبلغ یک میلیون دلار طراحی و ساخته شد.
کاخ مذکور از بناهای مدرن امروزی به حساب میآید و درسال ۱۳۴۷ در ۲۵۰۰ متر زیربنا با طرح حلزونی ساخته شده و در میان درختان میوه، جلوه خاصی پیدا کرده است. این اثر در سال ۱۳۸۲ به شماره ثبت ۷۰۶۷ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفته است.
مسیر دسترسی به کاخ شمس، کرج -خیابان شانزدهم - پارک هامون - کاخ مروارید است.
(عکس: محمد گلستانی/مهر)
جام جم سرا به نقل از ایرنا: ویروس مزبور به دلیل انتقال احتمالی آن به انسان و امکان همه گیرشدنش در صورت جهش یافتن، به دغدغهای جهانی تبدیل شده است؛ بخصوص اگر بآسانی از پرندگان به انسان و سپس از انسانی به انسان دیگر شود.
بر اساس گزارش ساینس دیلی، این دستاورد علمی گام مهمی در مبارزه علیه نوعی کشنده از ویروس آنفلوآنزای مرغی به شمار میآید که در جمعیتهای پرندگان آسیای جنوب شرقی و بویژه اندونزی و ویتنام شیوع یافته است.
این دستاورد علمی که گزارش کامل آن در نشریه PLOS ONE منتشر شده، حاکی از امید دانشمندان برای ریشه کنی این بیماری خطرناک مشترک انسان و دام است.
دکتر فرهید همتزاده، استاد ارشد ویروسشناسی دانشکده علوم حیوانات و دامپزشکی دانشگاه آدلاید استرالیا و مدیر این پروژه علمی، گفت: آنفلوآنزای مرغی در صدر فهرست بیماریهای جدی سازمان بهداشت جهانی حیوانات قرار دارد.
وی ادامه داد: شیوع این بیماری در میان پرندگان تا حد زیادی توسط واکسیناسیون کنترل میشود و این امر قرارگرفتن انسان در معرض این ویروس را محدود میکند. اما توانایی تشخیص دادن بین پرندگان واکسینه شده و همچنان آلوده و پرندگانی که به طور طبیعی آلوده شدهاند، همواره چالشی عمده بوده است. این امر مانع از رهگیری ویروسی شده که هنوز هم میتواند در میان پرندگان واکسینه شده وجود داشته باشد و تحت فشار واکسیناسیون به گونههای جدید جهش یابد.
به گفته همتزاده، پرندگانی که واکسینه شدهاند اما هنوز هم دارای ویروس H۵N۱ زنده در بدنشان هستند، منبع اصلی ظهور گونههای جدید این ویروس هستند و چنین گونههایی حتی میتوانند برای پرندگان یا انسانها خطرناکتر باشند.
با آزمایش جدید همتزاده و همکارانش (فرشید هادی فر، اسماعیل ابراهیمی) میتوانند این پرندههای واکسینه شده دارای ویروس زنده را شناسایی کرده و مانع از گریز هر نوع گونه جهش یافته آن شوند. این امر برای پیشگیری از شیوع جهانی این ویروس و در نهایت ریشه کن کردن آن حیاتی است.
محققان حاضر در این مطالعه شامل دانشگاه ملبورن و سازمانهای اندونزیایی، اکنون در حال اجرای برنامههای نظارتی بزرگی در مرغداریهای سراسر اندونزی هستند. آزمایش DIVA جدید (تفاوت گذاری حیوانات آلوده از واکسینه شده) از پروتیین ویروسی ویژهای به نام Matrix protein ۲ استفاده میکند که به طور متفاوتی به سرم خونی حیوانات آلوده شده به طور طبیعی و حیوانات واکسینه شده اما هنوز آلوده، واکنش نشان میدهد.
از زمان شیوع نخستین مورد آنفلوآنزای مرغی در سال ۲۰۰۴، تولید آزمایش DIVA قابل اعتماد در اولویت جهانی بوده است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، اندونزی در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ با ۱۵۰ مورد مرگ ومیر بیشترین تلفات ناشی از آنفلوآنزای پرندگان را به خود اختصاص داد. کارشناسان وزارت بهداشت اندونزی پیش از این اعلام کرده بودند تا سال ۲۰۱۳ میلادی تولید انبوه واکسن آنفلوآنزای مرغی را آغاز میکنند، اما تاکنون این امر به نتیجه نرسیده است.
جام جم سرا: داغ مرگ محسن خشخاشی هنوز تازه بود که این بار از زاهدان خبر رسید که معلمی با شیلنگ گاز به جان دانشآموز 9 سالهاش افتاده و او را به حدی کتک زده که رگ دستش پاره شده و دست به عفونتی شدید افتاده است، خبری دیگر که آه از نهادمان بلند کرد که بپرسیم چرا خشونت اینقدر عجیب در جامعه ریشه دوانده است.
نیازی نیست حتما مرگی اتفاق بیفتد یا معلولیتی حادث شود تا بدانیم خشونت چه سایه به سایه با ما حرکت میکند، چون حتی در عادیترین روابط مان مثل وقتی در صف اتوبوس ایستاده ایم، در مترو برای یافتن جایی برای پاهای بلاتکلیفمان تلاش میکنیم، به خرید میرویم یا مشغول هر کار دیگر در قالب یک شهروند ظاهر میشویم، خشونت با ماست. خیلی از ما خود ِ خشونت هستیم، خیلی دیگرمان نیز قربانی خشونت و اینها یعنی باید تدبیری برای کنترل خشم اندیشید.
آمارهای سازمان پزشکی قانونی یک مدرک مستدل برای اثبات ریشه دوانی خشونت در جامعه است، آماری از زبان مدیر پزشکی قانونی استان تهران که نشان میدهد در شش ماه نخست امسال بیش از 60 هزار نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی آمدهاند و با این تعداد مراجعه، آمارهای سال 92 را به میزان 2.5 درصد رشد دادهاند.
این وضع پایتخت، شامل حال بقیه کشور هم میشود، طوری که آمارهای کشوری پزشکی قانونی از مراجعه بیش از 285 هزار فرد دست به یقه شده در پنج ماه نخست امسال به مراکز پزشکی قانونی کشور حکایت دارد.
سازمان پزشکی قانونی بتازگی اعلام کرده که در 10 سال گذشته بهطور متوسط هر سال 598 هزار و 374 پرونده نزاع به پزشکی قانونی ارجاع شده که رقم فاجعهباری است. این ارقام گویای این حقیقت است که چند برابر این آمار، خشونتگران و خشونت دیدگانی هستند که به مراکز پزشکی قانونی مراجعه نمیکنند، ولی در ترویج خشونت نقش دارند.
پس اگر دو فرد خشن، یکی در قالب دانشآموز و یکی در جایگاه معلم خبرساز میشود، به این معنی است که خشونت به مدرسه هم رسیده و این بیماری مسری که نامش خشونت است، همه نقشهای اجتماعی را مبتلا کرده است.
دقت کردهاید خیلی از ما دو سه دقیقه بعد از آغاز یک بحث، مثل بشکه باروت میشویم و حالت انفجاری پیدا میکنیم؟ دقت کردهاید بر سر موضوعات کوچک که میشود با خنده یا دستکم با سکوت تمامش کرد چه سختگیرانه حالت تدافعی میگیریم و به برخوردهای خشن متوسل میشویم ؟ پاسخ اگر بله است دلیلش این است که برای اکثر قریب به اتفاق ما خشونت نخستین راه برای مقابله با ناکامیها و فرار از موقعیتهای ناخوشایند است.
این خشونت هم حتما به شکل نزاع و کتک کاری و چاقو کشیدن و زخمی کردن همدیگرنیست، بلکه میتواند نیش زبانی باشد که از دهان ما بیرون میزند و فضایی خشونت بار را میسازد.
اینها همه مصادیقی از خشونت است که حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی در گفتوگو با ما به آن اشاره میکند و میگوید: خشونتهای غیرکلامی و عاطفی حتی از خشونتهای جسمی که در آمارها ثبت میشود، بیشتر است.
او این خشونتها را به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور ربط میدهد که ناخواسته بر رفتار افراد اثر میگذارد و آنها را به جایی میرساند که برایشان فرقی ندارد دانشآموزند، معلمند یا در چه محیطی مشغول بروز رفتارهای خشن هستند.
موسویچلک معتقد است، شاخصهای جامعه ما در حوزه اختلالات روانی نامناسب است، یعنی درصد شیوع این اختلالات میان ما بالاست، همچنین آمار افسردگیها رقم بالایی است و فشارهای متعددی به افراد در سنین مختلف وارد میشود و اینها در کنار این مشکل که بیشتر ما مهارتهای مقابله با مشکلات را بلد نیستیم، سبب شده تا رفتارهای خشونتآمیزی از خود نشان دهیم.
در واقع او در یک جمله جامعه را خلاصه میکند، جامعهای که با شاخصهای سلامت فاصله دارد و در آن به هم احساس تعلق نمیکنند، مسئولیتپذیریشان مقابل یکدیگر ضعیف است، با حقوق خود آشنا نیستند و به حقوق هم احترام نمیگذارند و برنامهای برای شاد بودن ندارند.
جامعه، احترام کم دارد
پس از دید رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور، در موضوع خشونت، مردم در مظان اتهام هستند؛ مردمی که البته محیط زندگیشان در تبدیل آنها به آدمهایی خشن نقش دارد.
علی انتظاری، جامعهشناس البته برخلاف موسوی چلک، کمی از اتهام مردم میکاهد و در گفتوگو با جام جم ناهنجاریهای اجتماعی را مسبب اصلی بروز خشونت میداند، چرا که معتقد است رفتارهای خشن ناشی از مشکلات اجتماعی است.
این جامعهشناس به بیحرمتیهایی که به مردم میشود اشاره میکند و میگوید، مثلا وقتی خیابانها خراب است، پیادهروها مسدود است، ترافیک شهر مدیریت نمیشود یا وقتی مردم بهعنوان ارباب رجوع به ادارات و سازمانها میروند و به آنها بیاعتنایی میشود، همه نشانههایی از رواج بیحرمتی و از دست رفتن عزت نفس اجتماعی است. اینها همه از نظر او عاملی برای سرخوردگی و بروز خشونت است.
البته این جامعهشناس فقط این عامل را در خشن شدن رفتارهای اجتماعی موثر نمیداند که از نگاه او، وقتی میان توقعات مردم و امکانات اجتماعی فاصله معنادار وجود داشته باشد یا وقتی رسانهها خشونت را ترویج میکنند یا این که هنوز رفتارهای اقتدارگرا به جای راههای دموکراتیک استفاده میشود، نمیتوان از مردم توقع رفتارهای منطقی و دور از خشونت را داشت.
به باور انتظاری، نقص جامعه ما این است که مفاهمه اجتماعی را هنوز نیاموخته و زبان مردم ما در مراودات اجتماعی همچنان الکن است؛ نتیجه این الکن بودن این میشود که نمیتوانیم با آدمهای اطرافمان حرف بزنیم، بدون این که از خشونت استفاده کنیم. از دست رفتن تحمل و نقدناپذیر بودن هم از نگاه این جامعهشناس، محصول ضعف هنر نقادی در جامعه ماست که البته به باور او مسئول آموزش نقدپذیر بودن به آدمها نظام آموزشی کشور است که تماما پایش را از این حوزه بیرون کشیده است.
موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی نیز بر همین باور است و میگوید مشکل نظام آموزشی ما این است که از مددکاران اجتماعی و متخصصان رفتاری برای شناسایی و درمان افراد مشکلدار و نیز آموزش رفتارهای مطلوب اجتماعی استفاده نمیکند.
ولی وقتی خشونت به اندازهای که در جامعه ما گسترده شده، همهگیر میشود، فقط نمیشود سیستم آموزشی را در آن مقصر دانست، بلکه انتقاد را ابتدا باید از خانوادهها شروع کرد که نقش اول را در تربیت انسانهایی با رفتارهای استاندارد دارند.
با این حال خانواده نیز فقط کم کار این ماجرا نیست، بلکه مجموعه کشور و دولت نیز برای کنترل خشونت و از بین بردن عواملی که باعث گرگرفتن خشونت در جامعه میشود، نقش دارند. دولتمردان موظفند رفاه اجتماعی را تقویت کنند که دیگر کسی به واسطه مشکلات اقتصادی و اجتماعی، احساسات منفی خود را بر سر دیگران تخلیه نکند، همچنین آنها باید ایجاد جامعه سالم را در دستور کار قرار دهند تا مثل امروز موسوی چلک نگوید که در هیچکدام از برنامههای توسعه که تا به حال نوشته شده تشکیل جامعه سالم مدنظر نبوده است.
علاوه بر این، ایجاد بستر برای درمان خشم مثل کلینیکهای کنترل خشم که مدت هاست تشکیل آن به مردم وعده داده شده، ولی فعلا از آنها خبری نیست نیز باید در دستور کار قرار بگیرد، تا لااقل مردمی که به علت وجود ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی گرفتار خشم میشوند، در این کلینیکها بیاموزند که چطور از بشکه باروتی در حال انفجار به فردی منطقی که خودکنترلی دارد، تبدیل شوند.
راههای کنترل خشم
خشونت از عکسالعملهای نامطلوب و پرهزینهای محسوب میشود که ممکن است عواقب جبران ناپذیری داشته باشد. در واقع خشم یکی از هیجانهای پیچیده انسان و واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بدرفتاری است. با این وجود روانشناسان برای کنترل خشم و جلوگیری از ابراز خشونت توصیههایی دارند:
خودآرامسازی: وقتی عصبانی هستیم، استفاده از مهارتهای خودآرامسازی بسیار مفید و اثربخش است. حقیقت دارد که میگویند وقتی عصبانی هستیم، پیش از این که پاسخ بدهیم باید تا عدد ده بشماریم. این کار به ما فرصت میدهد بهترین راه حل را انتخاب کنیم.
ارزیابی اولیه منطقی: یک نقطه شروع خوب برای آموختن شیوه مقابله با خشم، تجزیه و تحلیل ارزیابیهای اولیه خود است. وقتی ارزیابی اولیهای از رویدادی ناکام کننده و مشکلساز بهعمل میآوریم، باید معین کنیم آیا مساله ارزش ناراحت شدن دارد یا نه؟ اگر دریافتیم از خشمی بیاساس رنج میبریم، احتمالا این گونه خواستههای نامعقول را از خودمان داریم.
پذیرش حقوق و مسئولیتهای خود: بیشتر افراد تفاوت خودخواهی و احقاق حقوق خود را نمیدانند. رفتار پرخاشگرانه عملی خودخواهانه است، چون هدف آن برآوردن نیاز خود بیتوجه به خواسته دیگران است؛ ولی جراتورزی نشان میدهد ما انعطاف پذیر و اهل گفتوگو هستیم، همچنین نشان میدهد نسبت به مراقبت از خود، متعهدیم. ابراز عقاید، بیان احساسات و دفاع از ارزشهای خود هرگز به منزله خودخواهی نیست.
مذاکره و گفتوگو: برای جلوگیری از خشم بیجا باید اساس روابط بین فردی خود را بر مذاکره و گفتوگو بنا کنیم. در برخی موارد میتوانیم با تهدید و غلبه یافتن بر دیگران نظر خود را تحمیل کنیم، ولی اگر همیشه برعمل به شیوه مورد نظر خود اصرار کنیم در نهایت بهای این رفتار خود را خواهیم پرداخت. ممکن است گاهی موفق شویم، ولی تنها و منزوی خواهیم شد. اما اگر همیشه منفعل و تابع خواسته دیگران باشیم از هر نوع تلاشی برای مذاکره و گفتوگو اجتناب خواهیم کرد. پس بهترین راهحل آن است که مذاکره کننده خوبی باشیم.
پی بردن به ارزش گذشت: درس ارزشمندی که بسیاری در جریان رشد و تکامل میآموزند، پی بردن به قدرت گذشت است. وقتی انسان کسی را که به او بی حرمتی کرده است، میبخشد او را از کاری که مرتکب شده است، تبرئه نمیکند. در حقیقت گذشت به معنای از یاد بردن خطای افراد نیست. بلکه هنگامی که کسی خطای کس دیگری را نادیده میگیرد و میبخشد در واقع خود را از خشمگین شدن میرهاند و به امور روزمره خود میپردازد.
مریم خباز - گروه جامعه
شنبه 1 فروردین 1394 ساعت 02:15
جام جم سرا: همین اکنون، لحظات هم نو شد و زندگی رنگ دیگری گرفت؛ رنگ نو شدن، تازه شدن، جان گرفتن دوباره طبیعت و آغاز سال ۱۳۹۴ بر شما مبارک باد.
پژوهشگران اسکاتلندی در ادینبورگ دریافتند که مواد طبیعی موجود در گیاهان موسوم به «ترنس کالکون» می توانند از فعالیت باکتری های تشکیل دهنده جرم های دندانی که اسید تولید کرده و سبب پوسیدگی دندان ها می شوند، جلوگیری کنند. بر اساس مطالعات فوق، یکی از گیاهان حاوی این ماده، ریشه شیرین بیان است.
در این مواد گیاهی نوعی آنزیم وجود دارد که از رشد و پیشرفت و گسترش باکتری ها در محیط داخل دندان پیشگیری کرده و به این باکتری ها اجازه متصل شدن به دندان ها را نمی دهد.
به این ترتیب این باکتری ها در محیط دهان رشد نکرده و در پایه دندان ها مجتمع نخواهند شد و به تبع آن از پوسیدگی دندان ها پیشگیری می شود.
دکتر «دومینیک کامپوپیانو» از دانشکده شیمی دانشگاه ادینبورگ، در این باره می گوید: «این کشف شگفت انگیز نشان دهنده اهمیت و پتانسیل بالای این گروه از مواد طبیعی موجود در غذاهاست که نقشی مهم در فناوری های بهداشتی ایفا می کنند.»(مهر)
به گزارش جام جم آنلاین،Pepperpot به عنوان غذای ملی گویان شناخته میشود که از غذاهای سرخپوستان نشأت گرفته شده و در ایام کریسمس و برخی دیگر از ایام خاص سال خورده میشود.
این غذا در واقع متشکل از گوشتهای خورشتی است که با دارچین، سس مخصوص تهیه شده از ریشه کاساوا، فلفل کارائیب و دیگر مواد اولیه طعمدار شدهاند.
گوشت گاو و گوسفند از محبوبیت بالایی برای طبخ این غذا برخوردارند اما برخی مناطق و افراد از گوشت مرغ استفاده میکنند.
مردم گویان این غذا را با نان محلی میخورند؛ البته میتوان آن را مانند بسیاری از مواد غذایی با برنج نیز خورد اما همراهی این غذا با برنج آنچنان شایع نیست.
البته پخت آن چندین ساعت طول میکشد و برای همین، گویانیها مانند سرخپوستان آن را در قابلمههای بزرگ میپزند تا هر بار برای مصرف دوباره گرمش کنند.
ضمیمه چمدان
به گزارش جام جم سرا ، شاید شما هم خانمها را در حالت دستپاچه و درحالی که کمد لباسهایشان را زیر و رو میکنند، دیدهاید.
در بسیاری از مواقع مشاهده کردهاید که خانمها لباسها و اقلام درون کمدشان را بارها و بارها بررسی میکنند تا سرانجام به بهترین انتخاب دست یابند.
مطالعهای به تازگی نشان داده است، خانمها حدود 6 ماه از زندگی کاری خود را صرف انتخاب لباس میکنند؛ به عبارتی روزی 17 دقیقه یا سالی چهار روز در حوالی کمد لباسهایشان به سر میبرند!
اما قضیه در اینجا خاتمه نمییابد. نگرانی خانمها در مورد انتخاب لباس مناسب گاهی با پدیدهای به نام "سندروم بدخلقی نامعقول" همراه است که اصولا مردها (حتی به عنوان بیننده) از خطرات آن مصون نیستند.
از میان 5 آقا یک نفر به ریخت و پاش شدن کامل اتاق توسط خانمش حین انتخاب لباس اذعان کردهاند.
به گفته 2 هزار خانم و آقا، تراژدی انتخاب لباس اغلب باعث میشود زوجها ادامه روز را با اوقاتتلخی و دلخوری سپری کنند.
تحقیقات همچنین نشان دادهاند، از هر 10 خانم یک نفر به علت وسواسی که برای انتخاب لباس به خرج میدهد، دیر به محل کار میرسد و یک نفر از هر 20 خانم به واسطه این پدیده قرارهایی را از دست میدهد.
در تحقیقات انجام شده 21 درصد خانمها گفتند که این عامل باعث دعوا و جدایی از دوستانشان شده است.
یکی از نتایج جالب تحقیق این بود که در یک کمدی با 152 لباس و اقلام پوشاک، تنها 44 درصد لباسهای درون آن به طور منظم مورد استفاده قرار میگیرند.
منبع: دیلی میل
به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از ایسنا، طی این پژوهش بیش از 1200 ایتالیایی و 1700 هلندی در مورد میزان علاقه به قهوه و مصرف آن مورد بررسی قرار گرفتند.
در مورد ایتالیاییها افرادی که دارای تنوع ژن موسوم به " PDSS2" بودند، در مقایسه با افرادی که این ژن را نداشتند، به طور میانگین کمتر از یک فنجان در روز قهوه مصرف میکردند.
محققان با انجام همین تحقیق بر بیش از 1700 فرد هلندی نتایج مشابهی را به دست آورند.
نتایج به دست آمده نشانی میدهد که " PDSS2" توانایی بدن برای تجزیه کردن قهوه را کاهش داده و به همین علت کافئین تا مدت طولانیتری در بدن میماند. اینجاست که افراد دارای این ژن به قهوه کمتری نیاز پیدا میکنند.
محققان خاطرنشان کردند که وجود این رابطه بیولوژیکی بین "PDSS2" و مصرف قهوه باید طی تحقیقات وسیعتری کاملاً اثبات شود.
این پژوهش در مجله "Scientific Reports" منتشر شده است.
به گزارش جام جم آنلاین ، درد فرآیندی است که متعاقب آزاد شدن مواد التهابزا توسط گلبولهای سفید و تاثیر این واسطهها روی پایانههای عصبی موجود در محل ایجاد میشود. عامل آزاد شدن این مواد معمولا باکتریها و محصولاتشان و همچنین اجزای مرده پالپ (مغز) دندان هستند.
در درمان ریشه، کانالها از باکتریها و دیگر محرکها پاکسازی میشوند ولی نکته قابل توجه این است که این کانالها از طریق انتهای ریشه با استخوان احاطهکننده ریشه و بخصوص الیافی که دندان را به استخوان متصل میکنند، در ارتباط هستند.
این التهاب از داخل کانال به فضای الیاف مذکور و استخوان مربوطه گسترش پیدا میکند که برای کنترل آن سیستم ایمنی بدن بسرعت وارد عمل میشود. به این ترتیب، فشرده شدن ریشه روی استخوان و الیاف ملتهب، تجربه دردناکی برایتان به همراه دارد. البته این فرآیند کاملا قابل بر طرف شدن نیست، اما با استفاده از مسکنهای ضدالتهاب غیراستروییدی مانند ایبوپروفن تا برطرف شدن کامل التهاب قابل کنترل است.