پدران و دختران جفتهای منحصر بهفردی هستند. باید بگوییم که دختران حتی وقتی به سن بالا هم برسند به شما سر میزنند و با شما انس دارند، بنابراین باید سعی کنید این پیوند ارزشمند را شکل داده و در سراسر دوران کودکی و خردسالی او حفظ کنید. ما در این مطلب به شما میگوییم که چطور میتوانید روابط خود با فرزندتان را شکل بدهید.
۲.شما هم باید هرازگاهی کارهای نگهداری فرزندتان را انجام دهید. وقتی برای عوض کردن پوشک فرزندتان به همسرتان کمک میکنید، سعی کنید با کودکتان حرف بزنید و درباره چیزهایی که آرزو دارید برایش آواز بخوانید، او هم فکر خواهد کرد که عوض کردن پوشک نوعی بازی اسـت.
۳.نوزادتان را نزدیک به سینهتان نگه دارید و او را به آرامی و با یک ریتم مشخص تکان دهید. او این ریتم منحصر بهفرد شما را حس میکند. این کار باعث محکم شدن ارتباطش با شما خواهد شد.
۴.هر وقت دیدید سر و صدایش در آمد، مکالمهای را با او آغاز کنید. وقتی شما هم به آرامی چیزی را در پاسخ زمزمه کنید، در واقع دارید با هم حرف میزنید و ارتباط برقرار میکنید.
نشان دهید که حامیاش هستید
دختران یک تا ۱۰ساله عاشق پدران خود هستند. باید این قضیه را درک کنید که دخترتان عاشق این اسـت که دور و بر او باشید، درواقع دوست دارد به نوعی توجه شما را جلب کند و به حرفهایتان گوش دهد. او تشنه توجه شماست، پس آن را از او دریغ نکنید. در حقیقت دختربچهها بیشتر به سمت پدر گرایش دارند و دوست دارند از آنها حمایت پدرانه شود.
اگر دختر دارید بخوانید
۱.دختران در این سنین دوست دارند پدرشان از آنها تعریف و تمجید کند. وقتی از او تعریف میکنید، سعی کنید تعریفتان خیلی خاص، درست، دقیق و مثبت باشد. تعریف بیش از حد ممکن اسـت چندان جالب نباشد، بنابراین بهدنبال جزئیات باشید و طبعا دختران هم خوشحال خواهند شد.
۲.دخترها وقتی میفهمند که پدرشان رابطه خوب و عمیقی با آنها دارد، اعتماد بهنفس پیدا میکنند. سعی کنید ببینید چیزهای موردعلاقه دخترتان چیست و درباره لذتهایش با او صحبت کنید. وقتی نسبت به کاری که انجام میدهد علاقه نشان دهید، متوجه میشود که برای شخصیت او ارزش قائل شدهاید. این باعث میشود سطح اعتماد به نفس او ارتقا پیدا کند.
۴.با دوستانش دیدار کنید. دوستان او در مرکز زندگیاش قرار دارند. اگر فردی اجتماعی و خونگرم اسـت، سعی کنید او را به مهمانیهای بچهها بفرستید، با دوستانش حرف بزنید و به عکسهایش نگاه کنید.
در دوران نوجوانی فرزندتان چگونه پدری کنید؟
او حالا برای خودش شخصیت نسبتا مستقلی دارد، اما نکته مهم در این سن، ساختن عزت نفس اوست. وقتی دختران نوجوان این مسئله را باور کنند که پدرشان آنها را باور دارد، اعتماد بهنفسشان افزایش مییابد.
3 نکته برای ارتباط عمیقتر با دختران نوجوان
۱.وقتی دختران نوجوان بفهمند که شما چیزی را دوست دارید که آنها از آن لذت میبرند، اعتماد بهنفسشان زیاد میشود. احتمال اشتباه در این سن برای فرزندتان بیشتر از همیشه هست. بهترین روش آن این اسـت که به هنگام خطا نه از موضع بالا و به عنوان پدر بلکه به عنوان فردی که همیشه او را همراهی کرده مشکل را ریشهیابی کنید.
۲.دختران نوجوان به تایید شما نیاز دارند حتی اگر کارشان چندان مطلوب نباشد. هر آنچه میتوانید برای تمجید و تعریف از او پیدا کنید مثلا از لباس ورزشی فوقالعاده یا مقالهای که در کلاس درس نوشته. فراموش نکنید که شما هنوز مرد شماره یک زندگیاش هستید.
۳. ببینید چه عقاید و نظراتی دارد. دختران نوجوان فلسفههای خاصی درباره زندگی دارند، خصوصا وقتی به اواخر دوران نوجوانی میرسند. علاقه و ارزش قائل شدنتان نسبت به افکار او بیش از آنچه فکر کنید حائزاهمیت اسـت.
با دخترتان به جاهای مختلف بروید، فقط شما دو نفر. مهم نیست چقدر در خانه کار دارید، دخترتان نیاز دارد اوقاتی را تنها با شما سپری کند تا به شما یادآور شود (یادتان باشد) که او سهم اصلی دنیای شماست. سعی کنید هرازگاهی او را به یک شام دونفره یا نوشیدن قهوه یا حتی رفتن به پارک دعوت کنید.
توجه به این نکته ضروری اســت که بسیاری از عکسالعملهای پرخاشگرانه و نامناسب فرزندان نسبت به والدین و جامعه، به خاطر اشکالات رفتاری والدین و سهلانگاری در تربیت بموقع فرزندان اســت.
رفتار صحیح و ارضای نیازهای عاطفی فرزندانمان باعث وقار و وجهه اجتماعی آنها و خودمان میشود.
شاید این جمله را بارها شنیده باشید که کودکان آیینه رفتاری پدر و مادرشان هستند. آنها از ریزترین جزئیات رفتاری والدینشان الگوبرداری میکنند. از این لحاظ، بحث رفتار والدین با فرزندان، در مباحث روانشناسی کودک از جایگاه ویژهای برخوردار اســت. همانگونه که فرزندان نمیتوانند هرگونه رفتاری با والدینشان داشته باشند، والدین هم نمیتوانند هر گونه رفتاری داشته باشند.
ما در این نوشتار بر آنیم که نوع رفتاری والدین را مورد بررسی قرار دهیم. باید بدانیم که زندگی هر فردی وقتی موفقیتآمیز خواهد بود که بتواند میان نیازهای عاطفی خود، تعادل برقرار کند و به شیوههای مطلوب آنها را ارضا کند. از این رو، شناخت و ارضای مطلوب این نیازها از وظایف مهم والدین اســت.
اگر به این نیازها اجازه بروز و شکوفایی داده نشود، در بزرگسالی فرزندانمان باید منتظر اقداماتی غیرمنتظره و کارهایی باشیم که ریشه در یک عقده نهفته در درون آنها دارد. ممکن اســت کودکان ما مورد سوءاستفاده افرادی واقع شوند که با شناسایی نیازهای نهفته در آنها به دنبال اغفال آنها باشند، اما در مقابل، رفتار صحیح و ارضای نیازهای عاطفی فرزندانمان باعث وقار و وجهه اجتماعی آنها و خودمان میشود. توجه به این نکته ضروری اســت که بسیاری از عکسالعملهای پرخاشگرانه و نامناسب فرزندان نسبت به والدین و جامعه، به خاطر اشکالات رفتاری والدین و سهلانگاری در تربیت بموقع فرزندان اســت.
آنها زمان مناسب در تربیت فرزندانشان را رها کرده و میخواهند موقعی که شخصیت و اسکلت اخلاقی فرزندانشان شکل گرفته اســت، او را تربیت کنند. بنابراین، دانستن زمان تربیت و نحوه رفتار در آن دوره اهمیت ویژهای دارد.
کودک از روی فطرت میل دارد آزاد باشد، هر چه میخواهد بکند، به همه چیز دست بزند و هیچ کس سد راه او نشود، ولی این کار به صلاح کودک نیست، زیرا او نیک و بد را نمیشناسد و خیر و شر خود را نمیفهمد. همه کودکان احتیاج به توجه و محبت والدین دارند، ولی بعضی کودکان به طور مداوم و بدون وقفه از والدینشان توجه و محبت میخواهند.
در بیشتر موارد علت این اســت که کودک از جانب یکی از والدینش مورد لطف، محبت و توجه کافی قرار نگرفته اســت. علت دیگر این مساله، احساس ناامنی و وابستگی شدید اســت، ولی اصلیترین دلیل این مشکل، گوش به فرمان بودن والدین به فرمایشات اوست.
به این ترتیب، کودک میآموزد که همیشه باید به خواستههایش عمل شود و به رفتارش توجه شود.
پدر و مادر خوب کسی اســت که عاقلانه خواهشهای طفل را تعدیل کند و هر جا خواسته کودک به اصلاح اوست با مهربانی و عطوفت عمل کند. آنجا که خواهشهای کودک به صلاح وی نیست، در کمال اقتدار با یک نگاه تند یا بیاعتنایی، او را از خواسته نابجایش منع کند.
بعضی از پدران و مادران ناآگاه، کمترین توجهی به خیر و مصلحت کودک ندارند. هدفشان، تنها راضی کردن کودک و برآورد خواستههای اوست. آنان عملا خود را مطیع و فرمانبردار و کودک را مطاع و فرمانروا میسازند و به این ترتیب، هر روز که از عمر کودک میگذرد، خودخواهتر میشود و استبداد و خودستیزی در فکرش ریشه میدواند.
این قبیل والدین، ناآگاهانه و با دوستی و محبت، ریشههای سعادت فرزند خود را میخشکانند و با عواطف نابجا و محبتهای بیحد و حصرشان، آنها را به بدبختی سوق میدهند.
روانشناسان راجع به محبت بیش از اندازه والدین میگویند که زیادی محبت بیش از نامهربانی و کمتوجهی اثر زیانبخش دارد. هرچه کودک بزرگتر میشود، والدین باید در عین ابزار محبت، به او بفهمانند که این محبت و توجه تا آخر زندگی ادامه نخواهد داشت و او در آینده باید خودش به حل مشکلاتش بپردازد و استقلال و اعتماد به نفس داشته باشد.
برای این که کودک بتدریج استقلال پیدا کند و خود را از وجود والدین بینیاز سازد و بتواند مستقل زندگی کند، باید هر عمل کوچکی که انجام میدهد و اعتماد به نفس او را آشکار میکند، مورد تشویق والدین قرار گیرد.
آثار محبت زیاد
درهم شکستن اعتماد به نفس و از بین رفتن حس استقلال، حس مسوولیت و اعتماد به نفس، یکی از بزرگترین ارکان سعادت فرد اســت.
والدین باید دقت داشته باشند که یکی از نیازهای کودکان و نوجوانان، نیاز به استقلال اســت و کودک این نیاز خود را وقتی آشکار میکند که میخواهد کفشهایش را خودش به پا کند، لباسش را خودش بپوشد و... نوجوان میخواهد خودش راهنمای خودش باشد و دیگر از طرف والدین راهنمایی نشود. او از دخالت والدین در کارهایش عصبانی میشود.
او برای پاسخگویی به این نیاز، تلاش و کوشش میکند، ولی مساعدتی که از خارج به شخص میرسد، پشتکار و مجاهدت او را ضعیف میکند، زیرا در این صورت انسان علتی برای سعی و کوشش خود نمییابد، بخصوص در صورتی که مساعدتهای خارجی از حد لزوم تجاوز کند در این هنگام عزم و اراده و قدرت پشتکار خود را از دست خواهد داد.
نحوه گفتن «نه» به کودک
فرزندان
ما ممکن اســت خواستههایی داشته باشند که برآورده کردن آنها به صلاح نباشد.
با چنین فرزندانی چه برخوردی باید داشته باشیم و چگونه میتوانیم آنها را
قانع کنیم؟ در این مواقع شما چه برخوردی با آنها دارید؟ باید بدانید که
درخواست فرزندان براساس میل و نیاز آنهاست، اما در برخی مواقع، برآورده
کردن این میل و نیاز ممکن اســت به مصحلت نباشد.
ارضای خواستهها و نیازها باید به گونهای باشد که راه را برای رشد شخصیت فرد باز کند. به این معنی که اگر همیشه همه خواستههای ما بدون کوچکترین مانعی برآورده شوند، از وضعیت موجود احساس رضایت میکنیم و هیچ تلاشی برای بهبود شرایطی که در آن هستیم انجام نمیدهیم و به دنبال پیشرفت نخواهیم بود.
اصولا پیدایش نیازها و خواستههای تازه که محرکی برای حرکت رو به جلو اســت، نتیجه آن اســت که به برخی از خواستههای خود نرسیدهایم. بنابراین ما در حالی که نیاز فرزندان خود را برآورده میکنیم، باید آنها را آماده کنیم که از لحاظ شخصیتی، اجتماعی و روانی به پلههای بالاتری دست پیدا کنند.
پلکانی برای بالا رفتن کودکان
خواستههای
معقول باید ارضا شود، چون محرومیت و ناکامی در دستیابی به خواستهها، شخص
را در آینده از لحاظ شخصیتی و زندگی فردی با مشکل مواجه میکند. دوم این که
ارضا و پاسخگویی به این خواستهها باید نسبی باشد. در مباحث روانشناسی،
ناکامی بهینه به معنای این اســت که در برخی موارد واقعا صلاح نیست به
نیازهای فرزندمان پاسخ دهیم. سوال این اســت که چگونه باید این کار را انجام
دهیم؟
فرزندان ما هنگامی شخصیت سالمی دارند که ۲ خصوصیت در آنها وجود داشته باشد. خصوصیت اول، شناخت واقعیتها و شناسایی محدودیتها و فرصتهایی اســت که وجود دارد. یعنی آموزش این نکته که در زندگی موانع و ناکامیهایی وجود دارد، خودش میتواند یک هدف تربیتی باشد و به فرزند ما کمک کند که واقعنگر بار بیاید و به قول معروف لوس و دردانه نشود. بچههای لوس بچههایی هستندکه «نه» نشنیدهاند.
خصوصیت دوم مربوط به تفکر فرزند اســت. به این معنی که باید متوجه شود دست دیگری نیز در کار اســت که ممکن اســت بر وفق مراد او نباشد و او باید راهحل مناسب را پیدا کند تا اوضاع را به نفع خودش تغییر دهد. تقویت این روحیه در کودک مهم اســت.
چگونگی تقویت روحیه
بچهها
از ما یک تصویر ذهنی به دست میآورند که این تصویر، معلول روش ماست. مثلا
اگر از کودکی بپرسید که پدر و مادرت چه رفتاری دارند، ممکن اســت بگوید تا
حرفی به آنها میزنم، داد میزنند یا برعکس، بگوید خیلی حوصله دارند.
برخورد ما در مقابل فرزندانمان، وقتی نمیخواهیم خواست آنها را برآورده
کنیم، باید همراه با اعتماد و صمیمیت باشد و در عین حال باید این رابطه
نشانههایی از جدیت و گفتگوهای دوطرفه داشته باشد.
والدین نباید احکام خود را بستهبندی کنند و تحویل فرزندانشان بدهند. ما باید برای هر رفتار خود توضیح قانعکننده داشته باشیم. در این صورت فرزندمان یاد میگیرد که با محیط اطراف نیز به شیوهای عاقلانه و تحلیلگرانه برخورد کند. احکام بستهبندی شده باعث میشود بچهها دنیا را سیاه و سفید ببینند. در دنیای امروز که بچهها مجراهای ارتباطی زیادی دارند، نمیتوان به صورت تحکمی برخورد کرد بلکه باید با قدرت استدلال و ارتباط عاطفی برخورد کنیم.
گاهی خواسته فرزند ما معقول اســت، اما توان پاسخگویی به آن را نداریم. در این حالت باید چه رفتاری داشته باشیم؟
بیشتر
ما در چنین مواقعی سعی میکنیم صورت مساله را پاک کنیم و خواسته فرزندمان
را نامعقول و غیرموجه جلوه دهیم. این بدترین شیوه برخورد اســت و فرزند نیز
این موضوع را متوجه میشود و همین شیوه برخورد، باعث پیچیده شدن موضوع
میشود.
در این حالت، باید به عدم توانایی خود اعتراف کنیم و دلیل آن را نیز برایش توضیح دهیم. وقتی پدر و مادر توانایی برآورده کردن نیاز فرزندان خود را ندارند، همدلی فرزندان با آنها بسیار مهم اســت. ممکن اســت وضعیت مالی خانواده مناسب نباشد.
فرزند را باید با این شرایط آشنا کرد و همراهیاش را به دست آورد. بعد باید از او بخواهیم که با هم برای رسیدن به آن خواسته تلاش کنیم. نباید خودمان را نسبت به خواسته فرزندمان بیتفاوت نشان دهیم. اینکه فرزندمان احساس کند برای خواستههای او ارزش قائل هستیم، در او آرامش و احساس اطمینان ایجاد میکند.
برای دانستن اینکه کی و چگونه و به چه اندازه به کودک توجه کنید و اجتناب از بارآوردن کودکی بیش از حد متوقع، راهکارهای زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
وقتی کودک توقع توجه زیاد ندارد، شما به او توجه و محبت کنید.هر روز زمان خاصی را فقط به خود کودک اختصاص دهید.
استقلال کودک را تقویت کنید. اگر یک
بار صبر کرد تا شما کارتان تمام شود و بعد به او توجه کنید، او را تحسین
کنید و به او پاداش دهید.
قاطعیت داشته باشید؛ هرگاه به اندازه کافی برای کودک وقت گذاشتهاید و حالا میخواهید به کارهای خودتان مشغول شوید، هر چند بار هم که کودکتان درخواست توجه کرد نادیده بگیرید و از او بخواهید تا تمام شدن کار، صبر کند.
هرگاه کودک بخواهد توجه شما را جلب کند، به راحتی و به خوبی میداند که چه رفتاری را در چه زمانی انجام دهد تا شما بیشتر آزرده شوید، اگر شما در این مواقع، اینگونه رفتارهای کودکتان را نادیده بگیرید، این رفتارها به طوری حساب شده ترک خواهند شد. نادیده گرفتن رفتار، باید سنجیده و حسابشده باشد و هم به روش کلامی، هم به روش غیرکلامی انجام شود.
اگر کودک با نادیده گرفتن شما مقابله کند و رفتارش را تشدید کند، در این زمان شما باید ادامه دهید و تسلیم نشوید.
رفتارهای درست و دلخواه خود را تقویت کنید.مراقب باشید که در بیتوجهی، افراط نکنید.
اگر کودک احساس حسادت، ترس، نگرانی، غم و انده و... دارد، به او کمک کنید تا احساساتش را بیان کند.
اگر کودک بداند که بالاخره پاسخ مثبت خواهید داد، دیگر توجهی به «نه» گفتن شما ندارد. اگر این «نه» را ۱۰۰ بار هم تکرار کنید، آنقدر نق میزند یا رفتار نامطلوب خود راتکرار میکند تا شما راضی شوید و عمل دلخواهش را انجام دهید.
کودک باید متوجه باشد که نظر شما در این مواقع، هرگز تغییر نخواهد کرد.
منظورتان را کامل و واضح و صریح برای کودک بیان کنید. بارها شده که منظور شما از گفتن کلمه «نه» مفهوم «بعدا» بوده اســت. این مساله کودک شما را دچار سردرگمی میکند.
هرگاه کودک پاسخ «نه» شما را پذیرفت و همکاری کرد، حتما او را تحسین کنید و به او پاداش دهید تا رفتارش تقویت شود.
منبع:روان آگاهی
وبسایت کافه ترک: تارت به شیوه های مختلفی تهیه میشود. اما پایه تارت اکثر اوقات ثابت اسـت. خمیری تهیه میشود و روی آن میوه های مختلف قرار داده و در فر پخته و بعد از سرد شدن سرو میشود. اما دو نکته وجود دارد. میوه مورد مصرفی اگر آب داشته باشد خمیر را خراب میکند. به همین دلیل قبل از کشیدنش روی خمیر آبش را با پختن تبخیر میکنیم. نکته دوم در تهیه تارت قبل از قرار دادن میوه روی پایه تارت، خمیر را برای چند دقیقه در فر قرار می دهند تا پایه تارت خام نماند که در رسپی پیش رو این روش رعایت نشده اسـت.
مواد لازم خمیر:
مواد لازم میانی:
طرز تهیه:
1. دو سیب سرخ را بوسیله چاقویی تیز باریک بریده در ظرفی حاوی آب و چند قطره آبلیمو ریخته روی حرارت قرار دهید. سه الی چهار دقیقه بجوشانید. سپس از روی حرارت بردارید. آبکش کرده بگذارید خنک شود.
2. آرد را چند بار از الک رد کنید. حدود چهار لیوان آرد به احتمال قوی برای این تارت کافیست. اگر کم بود اضافه کنید.
3. کره را به همراه پودر شکر و وانیل آنقدر بزنید تا شبیه کرم شود. به آن یکی بعد از جذب دیگری تخم مرغ را اضافه کنید.
4. به هم زدن ادامه دهید تا موادتان صاف و یکدست شود. دارچین و بکینگ پودر و دو لیوان آرد را یکبار دیگر از الک رد کرده در چند مرحله به مواد تخم مرغی اضافه کرده ورز دهید. وقتی دیگر خمیر به دست نچسبید ریختن آرد را متوقف کنید.
5. بگذارید خمیر کمی استراحت کند.
6. چهار سیب را پوست گرفته خرد کنید و به همراه شکر و کمی گلاب روی حرارت قرار دهید تا آبش کشیده شود دقت کنید نسوزد یا ته نگیرد. اواخر پخت دارچین را افزوده از روی حرارت بردارید تا خنک شود.
7. قالب تارت را چرب و آرد پاشی کرده دو سوم خمیر را رویش پهن کنید. یکنواختی خمیر روی دیواره ها و کف قالب یکدست باشد.
8. مواد میانی آماده شده را روی خمیر پهن کرده رویش گروی خرد شده بپاشید.
9. نیمه دوم خمیر را بوسیله وردنه باز کرده روی سیب ها قرار دهید. بوسیله چاقو حاشیه اضافه خمیر را که بیرون زده بریده با انگشت کمی فشار دهید تا خمیر زیر و رو در حاشیه فیکس شود. سیب های سرخ را روی خمیر همانند تصویر چیده ظرف تارت را در فر از قبل گرم شده با درجه حرارت ۱۸۰ به مدت ۳۵ الی ۴۰ دقیقه قرار دهید تا بپزد.
10. روی تزئین تارت میتوانید شربت غلیظ گلاب یا مارمالاد سیب مالیده در یخچال قرار دهید تا سرد شده برای سرو آماده شود.
بعضیها یعنی درواقع خیلیها اینطورند. بیشتر از درآمد و مقدار پولی که پسانداز میکنند، خرج میکنند و هر روز بیشتر و بیشتر خودشان را بدهکار میکنند. افتادن در دام چنین عادتی خیلی آسان اسـت و بیرون آمدن از آن نیاز به کمی برنامهریزی و نظم دارد.
اولین قدم ایجاد یک میزان بودجه اسـت. بااینکه ممکن اسـت ناخوشایند به نظر برسد، برای تعریف کردن بودجه مشخص باید درآمد و هزینههایتان را بررسی کنید تا بفهمید چه میزان پول در میآورید و چقدر خرج میکنید.
وقتی درک مشخصی از بودجه کنونیتان به دست آوردید، چالش بعدی این اسـت که نقطههایی را پیدا کنید که بتوانید کمتر خرج کرده یا بیشتر پول درآورید تا بتوانید به اهداف مالیتان دست پیدا کنید. در زیر به چند نکته برای رسیدن به این هدف اشاره میکنیم:
۱. نیازها و خواستههایتان را دریابید
چه میخواهید؟ واقعاً به چه چیزهایی نیاز دارید؟ وضعیت مالی کنونیتان را ارزیابی کنید. به تصویر بزرگتر نگاه کنید، دو لیست تهیه کنید: یکی لیست نیازهایتان و یکی لیست خواستههایتان. برای درست کردن این لیست، از خودتان سوال کنید:
– چرا این را میخواهم؟
– اگر این را داشته باشم چه تغییری در زندگیام ایجاد میشود؟
– چه چیزهایی واقعاً برایم مهم هستند؟
– آیا این با ارزشهایم تطابق دارد؟
۲. راهبرد ایجاد کنید
همه ما بر طبق نیازها و خواستههایمان بودجهای داریم. ولی جدول بودجهای که در آخر آوردهایم به شما نشان میدهد که چه درصد از درآمد باید به هزینههای مختلف اختصاص یابد. البته میتوانید برحسب نیازهایتان نغییراتی در آن ایجاد کنید اما یادتان باشد هزینههایی که اضافه میکنید باید از درصد اختصاص یافته به سایر موارد کسر شود.
۳. بررسی کنید، کم کنید و به هدف بزنید
وقتی شروع به بررسی کردن میکنید، ممکن اسـت متعجب شوید وقتی بفهمید صدها هزار تومان را در ماه فقط برای خورد و خوراک و هزینههای قابلتغییر دیگر خرج میکنید. خیلی از این هزینهها را میتوانید به سادگی کم کنید. کم کردن معمولاً استراتژی بهتری نسبت به قطع کردن اسـت. باید واقعبین باشید. اینکار باعث میشود برای هزینههای غیرقابلپیشبینی آمادگی بیشتری داشته باشید.
راه هوشمندانه برای کم کردن هزینهها
برای پیدا کردن راهی برای کم کردن هزینههای قابلتغییر، خیلی خوب اسـت که هدفی در ذهن داشته باشید و هر ماه طبق آن پسانداز کنید. برای داشتن چنین هدفی باید هوشمندانه رفتار کنید:
خاص و مشخص اهداف هوشمندانه به اندازه خاص و مشخص هستند که بتوانند عملی را پیشنهاد دهند. مثلاً، «به اندازهای پسانداز کن که بتوانی برای ماهعسل به ایتالیا بروی»، نه اینکه فقط «پسانداز کن».
قابل اندازهگیری باید بدانید که کی به هدفتان رسیدهاید یا چقدر به آن نزدیک شدهاید. مثال: سفر به ایتالیا ۲۰۰۰ دلار هزینه دارد و تا امروز ۸۰۰$ پسانداز کردهاید.
قابل حصول قدمهایی که به سمت رسیدن به هدفتان برمیدارید باید منطقی و امکانپذیر باشند. مثال: میدانم که میتوانم برای رفتن به آن سفر به ایتالیا هر هفته به اندازه کافی پول پسانداز کنم.
مرتبط بودن هدفتان باید عقلانی باشد. مطمئناً نمیخواهید به سمت هدفی حرکت کنید که با نیازهایتان همخوانی ندارد. مثال: میخواهیم در سفر ایتالیا در هتل چهارستاره اقامت کنیم.
زمانبندی باید یک زمان هدف مشخص تنظیم کنید. مثال: تابستان آینده میخوام به سفر ایتالیا بروم.
جدول زیر راهبردهایی از چگونگی تقسیم درآمد شما بین هزینههای مختلف را نشان میدهد. اگر در منطقهای زندگی میکنید که هزینه ایاب و ذهاب بالاتر از حد طبیعی اسـت یا اجاره بالاتر اسـت، میتوانید اصلاحاتی در آن انجام دهید. همچنین میتوانید بخشی برای هدایا به آن اضافه کنید که با توجه به آن باید از درصد سایر موارد کم کنید.
منبع مقاله : practicalmoneyskills.com
مترجم : زینب آرمند
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران، آناناس از آن دست میوههایی اســت که علاوه بر ظاهر جذاب آن طعم و عطر دلنشینی دارد و افراد زیادی هم به مصرف آن تمایل نشان میدهند.
این میوه آبدار و خوشمزه، چیزی فراتر از یک میوه گرمسیری اســت و مزایای زیادی برای سلامت به همراه دارد.
شاید درباره این میوه خوشمزه کمتر بدانید اما لابد شما هم مثل بسیاری از ما، هنگام سفارش آبمیوه، شربت، بستنی، دسر و... طعم آناناس را ترجیح میدهید و یکی از اولویتهایتان اســت.
اگر طرفدار آناناس هستید برایتان جالب اســت که درباره خواص میوه مورد علاقه خود بیشتر بدانید. درواقع قدرت آناناس در ویتامینها و قابلیت خوب هضم آن، شیرینی طبیعی و البته قابلیت دسترسی آن نهفته اســت. در این مطلب به برخی از این خواص و امتیازات اشاره میکنیم. آناناس را انتخاب کنید و ادامه این مطلب را بخوانید.
۱.با بمب ویتامین آشنا شوید
مقدار ویتامین C موجود در یک فنجان آناناس، بیش از حداقل مقدار مصرف روزانهتان اســت؛ این میزان برای زنان در روز ۷۵میلیگرم و برای مردان ۹۰میلیگرم اســت.
همانطور که میدانید ویتامینC در برابر عفونتهای ویروسی و التهاب از بدن مراقبت میکند، بنابراین سعی کنید در صبحانه خود تغییر مختصری ایجاد کنید و به جای آب پرتقال یا عصاره گریپفروت، از طعم آناناس کنسروی لذت ببرید و ویتامینC موردنیاز بدنتان را هم تامین کنید.
۲.بهترین انتخاب برای کاهش وزن
از آنجایی که آناناس در بازار وجود دارد، بهراحتی میتوان آن را تهیه کرد. این میوه گرمسیری کالری کمی هم دارد و در عین حال برای کاهش وزن گزینهای عالی محسوب میشود.
این باعث میشود که دیگر سراغ اسنکهای سرشار از قند و شیرینی نروید و کالری بیشتری ذخیره کنید و برای مدت طولانیتری احساس اشباع بودن داشته باشید.
میتوانید آناناس را با گردو یا خامه زدهشده بخورید. فیبر زیاد این میوه باعث میشود شیرینی کافی دراختیار بدن قرار گیرد و میزان قندخون در سطح متعادلی باشد.
غذاهایی که دارای فیبر بالایی هستند باعث میشوند که بیشتر احساس سیری داشته باشید و کمتر غذا بخورید. از طرفی میزان گلوکز خونتان را کنترل میکند. اگر رژیم غذاییتان کربوهیدرات کمی دارد به خاطر داشته باشید که آناناس ۹۴درصد کربوهیدرات دارد.
۳. مرهمی برای التهاب دستگاه گوارش
آناناس حاوی بروملین اســت، آنزیمی که میتواند میزان التهاب و تورم ناشی از بیماریها را کاهش دهد، بیماریهایی مانند برونشیت، گلودرد و تشدید آرتروز.
از طرفی میتوان برای درمان سوءهاضمه هم از آناناس استفاده کرد. درواقع بروملین موجود در آناناس میتواند التهاب مرتبط با کولیت یا آماس روده را تسکین دهد.
۴.بیناییتان را تقویت کنید
همانطور که میدانید هویج باعث افزایش قدرت بینایی و سلامت چشمان میشود، اما تحقیقات جدید نشان میدهد آناناس تاثیری به مراتب بیشتر بر قدرت بیناییتان دارد.
خوردن سه تا چهار تکه آناناس در روز میتواند خطر تباهی جسم زرد ناشی از بالا رفتن سن را تا ۳۶درصد کاهش دهد. AMD یا تباهی جسم زرد در افراد بزرگسال یکی از مشکلات ناشی از کم شدن قدرت بینایی اســت که حدود 1.8 میلیون نفر امریکایی بالای ۴۰سال دچار آن هستند.
افزودن آناناس بیشتر به رژیم غذاییتان یعنی اضافه شدن آنتیاکسیدان بیشتر به بدن و کند شدن پیشرفت بیماریهای بینایی.
۵. به سلامت استخوانها فکر کنید
علاوه بر کلسیم، منگنز هم برای حفظ استحکام استخوانها و سلامت بافتهای پیوندی اهمیت فراوانی دارد. یک فنجان آناناس حاوی ۷۶درصد از میزان منیزیم توصیه شده در روز شما را تامین میکند. درواقع منگنز از بروز پوکی استخوان پیشگیری کرده و علائم مربوط به بیماریهای استخوانی را با قویسازی ساختار استخوان و تراکم مواد معدنی آن کاهش میدهد.
بسیاری از میوههای گرمسیری دیگر هم دارای منگنز هستند مانند انواع تمشکها، شاهتوتها، توتفرنگی و موز. بنابراین میتوانید با کمک این میوهها و موز، یک سالاد میوه خوشمزه سرشار از منگنز همراه با ویتامینها و مواد معدنی لازم درست کنید که برای استخوانهایتان مفید خواهد بود.
۶.برای بدغذاها سرو کنید
آناناس غذای موردعلاقه بچههاست، آن را راحت میخورند و از طرفی سرو آن برای بچهها راحت اســت و میتوانید آن را بهعنوان تغذیه در کیفشان بگذارید. برخلاف سیب و پرتقال که باید پوست کنده شوند، هر وقت که بچهها خواهان آناناس باشند، میتوانید یک قوطی آن را باز کنید تا بخورند.
۷. از آناناس چاشنی بسازید
میتوانید با افزودن این میوه خوشمزه به انواع غذاهایی که میخورید و درست کردن یک غذای جدید، از مزیتهای آناناس بهرهمند شوید. برای مثال آناناس گزینهای عالی برای افزودن به سالاد اســت و میتوان آن را همراه با انواع گوشتها و سبزیجات دیگر سرو کرد. مثلا میتوانید آن را بپزید و روی یک تکه گوشت برشته بریزید و بخورید یا آنکه به سس سیب بیفزایید تا طعم و بافت استوایی پیدا کند.
۸. سالاد درمانی کنید
برخلاف صادرات گران یا میوههای فصلی، آناناسهای تازه، منجمد و کنسروی در طول سال در بیشتر فروشگاهها در دسترس هستند.
در کنار انواع منجمد و تازه آن، آناناس کنسروی در قوطیهای کوچک و متوسط وجود دارد که گزینهای عالی برای درست کردن اسنک، اسموتی یا سالاد میوه محسوب میشود. آناناس خردشده را هم میتوانید روی سالاد مورد علاقهتان بریزید.
اگر کار جدیدی را شروع کردهاید، احتمالاً داستانهای ترسناکی درباره شکست تجارتها به گوشتان خورده اســت. اگر بخواهید به چند تا از این داستانها گوش کنید آووقت باور خواهید کرد که ۹۰٪ بیزنسهای تازهکار محکوم به شکست هستند. اما واقعیت روشنتر از این حرفهاست: براساس آمار اداره کار امریکا، ۷۵٪ از بیزنسهای جدید سال اول دوام آورده، ۶۹٪ از آنها تا دو سال اول و ۵۰٪ از آن تا ۵ سال اول دوام میآورند.
بااینکه این احتمال ۵۰-۵۰ دوام یک بیزنس در ۵ سال اول شاید چندان عالی به نظر نرسد ولی لازم نیست که عقب بنشینید و اجازه دهید احتمالات سرنوشت را به شما دیکته کند. در زیر به نکاتی اشاره میکنیم که کمکتان میمند تجارت نوپای خود را به موفقیت برسانید:
وقتی به دنبال یک سرمایهگذار یا وام بانکی نیستید، وسوسهانگیز خواهد بود که برنامه کاری را به کل نادیده بگیرید. ولی فرایند نوشتن برنامهها اقدامی فوقالعاده برای روی کاغذ آوردن ایدههایتان اســت: اینکه سعی در حل چه مشکلاتی دارید؟ زندگی چه کسانی را میخواهید بهتر کنید؟ چارچوب زمانی واقعبینانه برای راهاندازی، فروش و سوددهی بیزنستان چیست؟ البته به یک برنامه ۱۰۰ صفحهای نیازی ندارید ولی برنامهتان باید آنقدر تفصیلی باشد که بازار هدف و طرح بیزنستان را به شما معرفی کند.
بیزنسهای جدید معمولاً به این دلیل شکست میخورند که پولشان تمام میشود. به همین دلیل واقعاً عاقلانه اســت که هزینههایتان را تا حد ممکن پایین نگه دارید تا زمانیکه محصولتان را معرفی کرده و فروشتان شروع شود. فقط کسانی را استخدام کنید که واقعاً به آنها نیاز دارید. در سایر موارد از پیمانکارها استفاده کنید. اگر حتی به دفتر کاری نیاز ندارید، تا زمانی که ممکن اســت جایی را اجاره نکنید. و به طور کل، پولتان را فقط برای چیزهایی که واقعاً به آن نیاز دارید خرج کنید نه چیزهایی که فکر میکنید هر بیزنسی باید داشته باشد.
وقتی میخواهید از کاری با درآمد ثابت به یک سرمایهگذاری تغییر شغل دهید، خیلی سخت اســت که ثبات و امنیت یک چک حقوقی ماهانه را کنار بگذارید. ولی اولین پولی که درمیآورید را باید دوباره سرمایه کارتان کنید. خیلی اوقات، سرمایهگذاران آخرین کسانی هستند در طول سال اول حقوق دریافت میکنند.
در فرهنگ امروزی، همه همیشه مشغله دارند. ولی چه میزان از این مشغله واقعاً در جهت جلو بردن شرکت اســت؟ در طول سال اول باید در نحوه گذران زمان و منابعتان بسیار دقیق عمل کنید. سرمایهگذاران بسیاری سرشان خیلی شلوغ اســت ولی فقط به کنارهها حرکت میکنند نه به سمت جلو.
به هر درخواستی که سر راهتان قرار میگیرد، پاسخ مثبت ندهید. وقتی میخواهید درخواست هر مشتری، رویداد، بازاریابی یا موقعیت شراکت را در نظر بگیرید، به این فکر کنید که این اقدام در برنامه و اولویتهای کلی شرکتتان چه تاثیری دارد.
هدف شما ساختن یک محصول یا تجارت فوقالعاده نیست. کمک کردن به مشتریهاست. به نیازهای آنها توجه کنید و همه چیز را براساس نظرات آنها جلو ببرید. وقتی چیزی را میسازید که مردم واقعاً میخواهند و به آن نیاز دارند، فروشتان عالی خواهد بود.
به طور کلی، هر چه آدمهای بیشتری بشناسید، بهتر اســت. هرکسی میتواند یک شریک، مشتری، منبع الهام یا مبلغ احتمالی باشد. با متخصصین رشته کاریتان و دیگرانی که همین کار را شروع کردهاند صحبت کنید. هرچه افراد اینچنینی بیشتری بشناسید، فرصتهای بیشتری سر راهتان قرار خواهد گرفت و حامین بیشتری هم خواهید داشت.
برای وقت دیگران ارزش قائل شوید ولی از قرار گذاشتن با آنها نترسید. وقتی آنها را ملاقات میکنید، سوال بپرسید، به آنها فرصت حرف زدن درمورد خودشان را بدهید و حتماً بعد از ملاقات یک ایمیل تشکر برای آنها بفرستید. مهمتر اینکه، قانون طلایی شبکهسازی اجتماعی را به یاد داشته باشید: هر چه بیشتر بدهید، آدمهای بیشتری مشتاق به پس دادن به شما میشوند.
منابعی که در روزهای اول در دسترس دارید محدود هستند، به همین دلیل خیلی مهم اســت که مطمئن شوید پول و زمانتان را به طریق درست صرف میکنید. هیچوقت تصور نکنید که میدانید در بیزنستان چه اتفاقی در حال افتادن اســت. همه چیز را با اعداد و ارقام پشتیبانی کنید.
ممکن اســت خیلی ساده در آمار و ارقام غرق شوید ولی باید معیارهای کلیدی ۴-۲ برای بیزنستان داشته باشید که همیشه حواستان به آن باشد. مثلاً اینکه وبسایت یا مشتریهای گذریتان از کجا میآید؟ درصد سود خالصتان به ازای هر محصول یا پروژه چقدر اســت؟
برای سرمایهگذاران جدید عادی اســت که یک سال را به صورت آزمایشی شروع کنند تا ببینند چه پیش میآید. بعد وقتی ببینند که سال به سال سود چندانی ندارند، تصمیم میگیرند که آن تجارت را متوقف کنند. مشکل اینجاست که خیلی از بیزنسها به زمانی بیشتر از یک سال برای سوددهی نیاز دارند. یکی از بهترین راهها برای اینکه بتوانید بعد از یک سال هم تجارتتان را نگه دارید این اســت که این واقعیت را بپذیرید که ممکن اســت ۲۴-۱۸ ماه طول بکشد تا بیزنستان بتواند از زمین بلند شود.
شروع کردن یک کار بسیار ریسکی و استرسزا اســت. ولی بیشتر بیزنسهای جدید در سال اول خود بیشتر موفق میشوند تا اینکه شکست بخورند. اگر آماده شروع یک تجارت جدید هستید، از ریسک کردن نترسید ولی در خرج کردن، برنامه ریختن، قیاس کردن و سازگار شدن محافظهکار باشید.
منبع مقاله : forbes.com
مترجم : زینب آرمند
دنیای امروز دوست دارد به تخیل و پایان های خوش، از جنس پایان های بسیاری از داستان های کلاسیک ادبیات باور داشته باشد. اما در دنیای واقعی، زندگی فقط روی خوشش را به ما نشان نمی دهد و گاهی اوقات چه بخواهیم و چه نخواهیم با روی خشن و ظالمانه ی آن نیز مواجه خواهیم شد. در این میان بسیاری از انسان ها غیر از گذران زندگی هدف و انگیزه ی دیگری ندارند و این بی انگیزگی و رضایت به شرایط موجود، زندگی آنها را در خود می بلعد. اگر نمی خواهید جزو این دسته از انسان ها باشید، چارچوب ذهنی خود را تغییر دهید تا برآمدن از پس هزینه ها، دیگر تنها هدف شما در زندگی نباشد.
دیدن خیل عظیم افرادی که در مواجهه با واقعیات تلخ زندگی و کسب و کار، تعجب می کنند خود باعث شگفتی اســت. توصیه ی مهمی که تک تک ما باید در تک تک روز های زندگی مان همواره به یاد داشته باشیم این اســت: «همواره باید در پی فرصت های زندگی ساز بود». اهداف اغلب افراد به اندازه ی کافی بزرگ نیستند، به همین دلیل نتیجه ای که در نهایت عایدشان می شود نیز به همین نسبت رضایتبخش نیست. در نتیجه از ناعدالتی زندگی و دنیای اطرافشان دچار تعجب می شوند و حس می کنند در حقشان ظلم شده اســت.
اما با وجود اینکه دنیا می تواند محیط سرد و خشنی باشد، این خود شما هستید که سرنوشت زندگی خود را در دست دارید؛ نوشتن پایان بندی یا فصل آخر این داستان با شماست.
در ادامه چند درس مهم اما سخت را از نظر خواهید گذراند که به شما کمک می کنند پویایی زندگی خود را حفظ و هر روز برای بهتر شدن آن تلاش کنید.
۱. موفقیتی فرا تر از نیاز های اولیه، نیازمند تلاش فراوان، ازخودگذشتگی و تعهد اســت. برای موفقیت در این مسیر به چیزی بیش از نیاز های اولیه احتیاج خواهید داشت.
۲. شما برای فراتر رفتن از نیاز های اولیه تان به پول زیادی نیاز خواهید داشت. این یعنی درآمد بیشتر، پس انداز بیشتر و سرمایه گذاری بیشتر.
۳. نه زندگی عادلانه اســت و نه کسب و کار. شما ممکن اســت همه چیز را درست و اصولی انجام دهید اما هیچ نتیجه ای نگیرید. زندگی برای اقلیتی کوچک فوق العاده، برای عده ای معدود خوب، و برای اکثریت قریب به اتفاق بد اســت.
۴. به موفقیت رسیدن یا نرسیدن شما، به حال کسی فرقی نمی کند. در واقع تعداد کسانی که در این مسیر در جبهه ی مقابل شما قرار می گیرند بسیار بیشتر از کسانی اســت که به شما کمک می کنند. آمادگی نا امید شدن، ترک شدن و مورد خیانت واقع شدن را داشته باشید.
۵. اتفاقات بد برای انسان های خوب زیاد می افتد؛ شما نیز از این قاعده مستثنی نیستید. هر چیزی که برای به دست آوردنش تلاش کرده اید ممکن اســت در چشم به هم زدنی دود شود و به هوا برود.
۶. جدای از تمام مشکلاتی که در رقابت، اقتصاد، جامعه، ازدواج، طلاق و اتفاقات دیگر زندگی وجود دارند، بزرگ ترین مانع زندگیتان چیزی نیست جز خود شما.
۷. هیچ کس به شما بدهی ای ندارد، و هیچ چیز حق شما نیست مگر آنکه با تلاش خودتان آن را به دست بیاورید.
۸. ممکن اســت فرصت انجام کاری که دوست دارید را پیدا نکنید. باید آمادگی انجام کار هایی که دوست ندارید را نیز داشته باشید.
۹. ترغیب دیگران را یاد بگیرید؛ حتی اگر از این کار متنفرید. تا حق خود را طلب نکنید، هیچ کس چیزی در اختیار شما قرار نخواهد داد. حق شما همان چیز هایی اســت که طلب می کنید، می فهمید و برایشان مذاکره می کنید.
۱۰. شما همیشه برای دیگران کار می کنید. هر موقعیتی هم که داشته باشید، چیزی به اسم «برای خودم کار می کنم» وجود ندارد. همیشه کسی هست که باید رضایتش را جلب کنید؛ خواه مشتری باشد، خواه کارمند و یا سهامدار.
وقت آن فرا رسیده که خود را از باور های زیبا اما نادرستی که دارید خلاص کنید و پای خود را از نیاز های اساسی تان فرا تر بگذارید. وقت آن فرا رسیده که از خواب خرگوشی خود بیدار شده و با واقعیت های دنیای اطرافتان مواجه شوید. زندگی غیر قابل پیش بینی، خشن و ناعادلانه اســت؛ با این حال اغلب ما انسان ها قیمت واقعی مراقبت از خود و خانواده مان را دست کم می گیریم.
این درس ها را همواره به یاد داشته باشید و هرگز به «معمولی» راضی نشوید.
به گزارش جام جم کلیک ، گجتی به نام «الکس» (ALEX) نخستین دستگاه پوشیدنی اسـت که میتواند با تشخیص موقعیت سر و گردن به کاربر برای اصلاح حالت بدنی هشدار بدهد.
این وسیله باریک و سبک پشت گردن کاربر قرار میگیرد و با گوشی هوشمند او ارتباط برقرار میکند.
به اینترتیب اطلاعات مربوط به حالت نشستن کاربر بهصورت آنی پایش میشود. کاربر میتواند اپلیکیشن مذکور را طوری تنظیم کند که پس از گذشت مدتزمانی مشخص که سر و گردن در حالتی نامناسب باشد، گجت از طریق لرزش به او هشدار دهد. بررسی وضعیت سر و گردن طی بازههای زمانی مشخص نیز از دیگر کاربردهای این دستگاه اسـت.
مواد لازم:
1-فر را از قبل روی 175 درجه سانتیگراد گرم می کنیم. خمیر پای را در فر قرار داده و به مدت 8 تا 10 دقیقه یا بیشتر می پزیم تا کمی طلایی شود. (اگر خمیرتان فریز شده اسـت، باید کمی بیشتر آن را بپزید. اگر از خمیر خانگی استفاده کنید، ابتدا آن را فریز کنید، سپس با فویل آلومینیومی باز کنید، آن را برای 20 دقیقه بپزید، بعد فویل را بردارید و برای 10 دقیقه دیگر بپزید).
2-گوجه فرنگی ها به صورت افقی به دو نیم تقسیم می کنیم، آب اضافی آن ها را گرفته و درشت خرد می کنیم، تا تقریباً 3 فنجان گوجه خرد شده بدست آید. تا آنجا که می توانیم آب گوجه های خرد شده را با استفاده از حوله کاغذی (حوله تمیز مخصوص پاک کردن ظرف ها) می گیریم.
3-پیازهای خرد شده را روی خمیر پای از پیش پخته، پخش می کنیم. گوجه های خرد شده را روی پیازها قرار می دهیم و ریحان ریز شده را روی گوجه ها می ریزیم (برای ریز کردن ریحان، برگ های آن را رو هم بچینید، آن ها مثل سیگار بپیچید و از یک انتهای شروع به برش سیگار در قطعات نازک کنید).
4-در کاسه ای متوسط هر دو پنیر را رنده و با هم مخلوط می کنیم. پنیر رنده شده، مایونز، سس تند مانند تاباسکو (Tabasco)، مقدار کمی نمک و فلفل سیاه تازه آسیاب شده را با هم مخلوط می کنیم. این مخلوط باید به غلظت یک گوله برفی چسبناک باشد. مخلوط پنیر را روی گوجه ها پخش می کنیم.
5-پای را در فر قرار داده ، تا وقتی که پف کند و قهوه ای شود، حدود 25 تا 45 دقیقه می پزیم.
وبسایت کرمانی: یک دسر خنک و خوشمزه بهتر از این نمی شود، می گویید چرا؟ چون خودتان با استفاده از میوه های تازه و ماست و شیر دسری شیرین و کم کالری درست کردید و از میل کردنش احساس رضایت خواهید کرد.
1. چهار مورد اول از لیست مواد لازم را در مخلوط کن قرار دهید، سپس میکسشان کنید تا کاملا نرم شوند.
3. میکس بدست آمده را در ظرف فریزر یا یک بستنی ساز بریزید. اگر از دستگاه استفاده می کنید طبق دستور العمل خود آن پیش بروید، اگر در قالب های فریزر می ریزید رویش را بپوشانید و حداقل یک ساعت فریزش کنید.