دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
ورزشکاران المپیکی ممکن است هنگام تمرین و مسابقه به علت نقایص ساختاری یا کارکردی قلب که قبلاً شناسایی نشدهاند به خطر بیفتند.
به گزارش رویترز این بررسی نشان داد که حدود ۴ درصد از ورزشکاران ایتالیایی که در طول یک دوره ۱۰ ساله با امآرآی و سیتیاسکن و نیز نوار قلب یا الکتروکاردیوگرام بررسی شده بودند، دچار عوارض قلبی- عروقی بودند- این میزان بیشتر از حد انتظار این پژوهشگران بود.
دکتر آنتونیو پلیچیا، مدیر علمی انستیتوی پزشکی ورزشی کمیته ملی المپیک ایتالیا و سرپرست این بررسی گفت: «گرچه درصد کمی از ورزشکاران ناهنجاریهای قلبی داشتند، این عوارض ممکن است پیامدهای بسیاری داشته باشند. ورزشکاران ممکن است سالم باشند، اما ممکن است از خطرات عوارض معینی مانند نشانگان مرگ ناگهانی در امان نباشند.»
این پژوهشگران به بررسی نتایج آزمایشهای غربالگری یا بیماریابی بیش از ۲۳۰۰ ورزشکار را در فاصله المپیک ۲۰۰۴ یونان و المپیک سوچی روسیه در ۲۰۱۴ پرداختند. آنان برای غربالگری بیماریهای قلبی سابقه پزشکی، نتایج معاینه جسمی، نوار قلب و سونوگرافی قلب این ورزشکاران را تلفیق کردند.
درنهایت معلوم شد که ۹۲ ورزشکار دارای یافتههای غیرطبیعی بودهاند، ازجمله مشکلات وراثتی قلب، بیماری شریان تغذیهکننده ماهیچه قلب (شریان کورونری)، بیماری پرفشاری خون، اختلالات ریتم قلب مانند فیبریلاسیون دهلیزی و سرعت بالای غیرطبیعی ضربان قلب.
۹ نفر از این ۹۲ ورزشکار دچار اختلالات قلبی بودند که امکان مسابقه ورزشی را به آنان نمیداد و ۱۷ نفر تا هنگام حل شدن مشکلشان بهطور موقت از مسابقات کنار گذاشته شدند.
اما به گفته این پژوهشگران که یافتههایشان در ژورنال پزشکی ورزشی بریتانیا منتشر شده است، در بسیاری از این ورزشکاران این ناهنجاریها هیچ علامتی ایجاد نمیکند و بر کارکرد ورزشی اثر نمیگذارند.
این پژوهشگران مینویسند حدود ۶۰ درصد این ورزشکاران اختلالات دریچه قلب داشتند که به منع کردنشان از شرکت در مسابقههای ورزشی نینجامیده بود.
به گفته این پژوهشگران همه این ناهنجاریها بیماری شمرده نمیشود و همه آنها مایه نگرانی نیستند. برای مثال، اختلالات دریچهای در افراد جوان قابلدرمان است و محدودیت واقعی ایجاد نمیکند.
کمیته ملی المپیک ایتالیا از سال ۲۰۰۹ معاینه دورهای ورزشکاران نخبه را الزامی کرد. اما در حال حاضر معدودی از گروههای ورزشی بینالمللی- فقط فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا) و اتحادیه بینالمللی دوچرخهسواران (UCI) - غربالگری ورزشکاران را الزامی کردهاند. درواقع تا هنگام برگزاری المپیک تابستانی ۲۰۱۶ در ریودوژانیرو در برزیل هیچ ارزیابی پزشکی همگانی برای ورزشکاران ضروری نبود.
کارشناسان میگویند الزامی کردن گرفتن نوار قلب از ورزشکاران برگزیده در ایتالیا باعث کاهش موارد ناگهانی آنان در این کشور شده است و بقیه کشورها را به انجام معاینات مشابه تشویق کرده است. از طرف دیگر برخی کشورها درباره منافع، هزینهها و کارآمدی این آزمایشها ابراز تردید میکنند.
این بررسی همچنین به موارد منفی کاذب (منفی بودن آزمایشها علیرغم وجود مشکلات قلبی) به خاطر یافتههای غیرطبیعی و تفسیر نادرست آزمایشها اشاره میکند.
به گزارش جامجم آنلاین به نقل از دیجیاتو، از طرفی گفته شد میلیون ها نسخه از ماشین های لباسشویی این کمپانی در خاک کشور آمریکا منفجر و تکه تکه شده است.
اما سامسونگ تنها شرکتی نیست که در سال های اخیر گرفتار چنین مسئله ای شده و نگاهی به گذشته نشان می دهد گجت ها و دیوایس های متعددی به صورت عمده دچار حوادثی اعم از آتش سوزی و انفجار شده اند.
ضمن امیدواری برای فرا رسیدن دورانی که باتری های لیتیم یونی ایمن به دست مشتریان برسند، نگاهی داریم به برخی از گجت های مشهوری که یا منفجر شدند یا آتش گرفتند:
همین چند روز پیش بود که شرکت Boosted نسل دوم اسکیت بوردهای الکتریکی اش را فراخوانی کرد؛ مردم در مدت کوتاهی پس از عرضه این دیوایس به بازار مدعی شدند دود غلیظی از آنها بلند می شود و بدنه پلاستیکی اش شروع به ذوب شدن می کند. اگرچه هرگز آتش گرفتن اسکیت فوق دیده نشده اما خود سازنده در بیانیه ای رسماً اعلام کرد وقتی دود هست، پس آتش هم هست. بنابراین دستگاه های خود را به ما برگردانید که نوش دارو بعد از مرگ سهراب فایده ای ندارد.
هاوربردها شاید واقعاً همانند یک سفینه معلق نباشند، اما قطعاً می توانند آتش بگیرند. حدود نیم میلیون از این دستگاه های اسکیت مانند جدید و گران قیمت در کشور آمریکا جمع آوری شده و در حال حاضر استفاده یا فروش آنها در تمام نقاط ایالات متحده ممنوع است.
قطعاً ویدیوی آتش سوزی اتومبیل الکتریکی مدل اس تسلای مشهور که در سال 2013 منتشر شد را به خاطر دارید؛ البته مشکل پدید آمده برای این خودرو مستقیماً به باتری مربوط نمی شد، چراکه ایلان ماسک مدعی شده بود سوراخ شدن بدنه محافظ باتری به وسیله یک قطعه فلزی حادثه را موجب گردیده است.
سال 2010 بود که یکی از اولین مدل های فروخته شده موبایل آیفون 4 در یکی از پروازهای هواپیمایی استرالیا آتش گرفت و حواشی متعددی را ایجاد نمود؛ هرچند که این اتفاق فراگیر نشد و به سرعت فراموش گردید.
طی سال های گذشته گزارش های متعددی پیرامون آتش سوزی و انفجار مک بوک های اپل به گوش رسیده است. مشهورترین نمونه آن به سال 2009 بر می گردد که یکی از کاربران نیمه شب متوجه انفجار لپ تاپش شده و بعداً معلوم گشت مشکل به کابل شارژ مگ سیف بر می گردد. به علاوه در سال 2006 کمپانی اپل تعداد زیادی از مک بوک پروهای 15 اینچی اش را به علت مشکل اساسی باتری فراخوانی کرد.
موبایل های گلکسی نوت 7 سامسونگ هم که به تشریح نیاز ندارند و بدون شک در جریان حوادث و اتفاقات آنها هستید.
عجیب ترین مورد این لیست ماشین های لباسشویی سامسونگ در کشور آمریکا است. غول تجاری کره ای اواخر سال گذشته میلادی مجبور شد نزدیک به 2.8 میلیون دستگاه از وسایل شستشو اش را به خاطر انفجار و از هم پاشیدن قطعات پس بگیرد.
به گزارش شفاف، وجود نزدیک به 150 بیمارستان (خصوصی و دولتی) و بیتوجهی به امر تمرکززدایی از شهر تهران و تبدیل شدن پایتخت به قطب بهداشت، همچنین محروم ماندن بسیاری از شهرهای -ولو بزرگ- کشور از امکانات حداقلی، به خصوص در حوزه بهداشت و درمان سبب شده که مردم -آنهایی که توان مالی دارند- برای طی کردن روند درمان خود یا نزدیکانشان ناگزیر به سفرهای چندصد کیلومتری و چندمیلیونی به کلانشهر تهران شوند. تا جایی که عده کثیری از همراهان به واسطه عدم استطاعت مالی شب و روز را در کنار خیابان و پیادهروها سر کنند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه تعادل می نویسد: برای تهیه گزارشی به چندتا از بیمارستانها سر زدم تا نحوه برخورد و امکانات و خدمات رفاهی را از زبان همراهان و بیماران بشنوم.
بیمارستانها؛ جایی که زندگی عادی مدتی را به تعلیق درمیآید و سوژه زمان و زندگی را به تماشای درد خود و رنج دیگران چمباته میزند و مینشیند. جایی که زندگی روی دیگرش را نشان میدهد و انسان زندگی را به «تحمل کردن» میگذراند و همراهِ ناله میشود.
از شمالیترین نقطه تهران؛ دارآباد؛ یعنی بیمارستان مسیح دانشوری در دامنه کوههای شمیران آغاز میکنم. درد از همین ابتدا با پلههای شیبدار و بیشمار شروع میشود. در پاگردی بیماری با همراهش، دردش را به تحمل نشسته است. گاهی فریادی خفیف از نهادش بلند میشود. بیمارستانی مختص بیمارانی با مشکلات تنفسی و ریوی با این وضعِ پلههای شیبدار و بیشمار، جور درنمیآید! اما در این کوهپایه آنکه به جایی نرسد، البته فریاد است.
از پلهها بالا میروم. برعکس وضع پلهها محیط بیمارستان آبوهوایی بس تمیز و فرحبخش (مناسب بیماران تنفسی) دارد. روی سکویی، جلو درِ اورژانس چند«همراه» در این ارتفاع، هوای آلوده تهران را به تحلیل نشستهاند. موضوع بحثم را با یکی از همراهان که زنی میانسال است، پی میگیرم. خیلی زود میرود سر اصل مطلب و میگوید: «هیچ آشنایی در بیمارستان نداشتیم. اگر در بیمارستانها آشنا نداشته باشی، کسی تحویلت نمیگیرد.» این تمام نقد اوست.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
آقای رحمانی 45ِساله از بیمارانی است که مشکل ریوی دارد. او از فضای تنفسی بیمارستان دانشوری راضی است اما نقدش را به سیستم بیمارستانی اینگونه میگوید: «مشکلات موجود در بیمارستانها عاملی شده تا درد بیمارمان را فراموش کنیم. وضعیت بیمار خودمان و شلوغی و چشم انتظاری طولانی مدت به اندازه کافی آدم را روانی میکند. مسوولان باید فضایی در بیمارستان ایجاد کنند که مردم بتواند به راحتی کارشان را پیگیری کنند نه اینکه خود بر دردمان بیفزایند.»
آقای کریمی پدری است که پای فرزندش دچار شکستگی و پس از آن دچار خون مردگی و تشکیل لخته خون در محل شکستگی شده و برای مداوای آن به چند بیمارستان دولتی مراجعه کرده اما این بیمارستانها به دلیل شلوغی و تراکم بیماران از پذیرش فرزند او خودداری کردهاند. او در بیمارستان شهدای تجریش می-گوید: «پس از سه روز جستوجو بالاخره فرزندم در اورژانس این بیمارستان پذیرش و پس از آن تخت بستری برای او پیدا شد.» میگوید: «هرچند هزینههای این بیمارستان، تعرفه دولتی است با این وجود برای یک آزمایش تصویربرداری، 250هزار تومان پول پرداخت کردم.»
ادامه میدهد: «وضعیت رسیدگی و تجهیزات بیمارستان خوب است، اما حجم زیاد بیماران، کمبود پزشک در بخش اورژانس، شلوغی و انتظار طولانی صف پذیرش بیماران از جمله مشکلاتی است که در بیمارستان شهدای تجریش با آن درگیریم. بهگونهیی که برای انجام یک فیزیوتراپی باید چندین روز در نوبت منتظر بمانیم زیرا ظرفیت پذیرش بیماران در این بخشها تکمیل است.» مردی میانسال که با همسرش از چالوس آمده است میگوید: «برای گرفتن یک ام.آر.ای 15 روز باید در نوبت باشی. کس و کار نداشته باشی کسی توجه نمیکنه.
از چالوس اومدم کار آزاد دارم و در یک مرغداری با ماشین کار میکنم. یکی از فامیلهایمان اینجا بود کارم راه انداخت و گرنه برای یکام. آر.ای باید 15 روز صبر میکردم.». جوان 30 سالهیی آتلی به گردن بسته و همراه دخترش روی صندلیهای آبی انتظار نشسته است. دیسک کمر دارد. میگوید: «با اینکه دکترم نوشته بود که اورژانسی بودم اما چند رور طول کشید تا عملم کنند. بعد از چند روز انترنی اومد که چیزی بارش نبود. بعد یک هفته درد کشیدن عملم کرند. بخواهی یک مسکن بزنی باید به پرستارها التماس کنی. بعد هم کلی با داد و بیداد بر سرمان آن را میزنند. اصلا ادبیات حرف زدن درستی با بیماران ندارند.» کارگر ساختمانی است. بچه ملایر همدان است. بخش آنکولوژی خیلی خوش برخورد بودند ولی قسمت «استریو تاکسی» که بخش بستریهاست رفتار خوبی با بیماران بستری نداشتند. یعنی چندبار باید به پرستار بگویی تا یک آمپول به بیمار بزند. میگویی مریض بدحال دارم میگویند: «خب داشته باش. سر ما هم شلوغ است. اینجا حال کسی خوب نیست.»
همیشه پای پول در میان است
به بیمارستان ایران... میروم، بیمارستانی خصوصی که مراجعان خاص خود را دارد. بیمارستانهای خصوصی هزینه بالایی برای خدماتی که ارائه میکنند دریافت میدارند، از این رو مراجعاتشان را کسانی تشکیل میدهند که به اصطلاح: «دستشان به دهانشان میرسد.» البته ناگفته پیداست که همین مساله باعث میشود خدمات درمانی این بیمارستانها زمین تا آسمان با بیمارستانهای دولتی فرق کند. در بخش خصوصی «هتلینگ» خود یکی از خدمات اصلی بیمارستان محسوب میشود، خدمتی که کیفیتی مطلوب دارد.
خانم دکتر، خودش پزشک یکی از بیمارستان دولتی و امروز اینجا همراهِ خواهرش است. درباره معضلات بیمارستانی به گفتوگو مینشینیم. او حجم کار زیاد و دریافتی کم را عامل اصلی برخوردهای تند پرسنل بیمارستانهای دولتی میداند. مسالهیی دیگر را عدم آگاهی و آموزش ندیدن همراهانِ بیماران عنوان میکند: «همراهان احساس میکنند وارد سوپر مارکت شدند، دوست دارند کارشان سریعتر انجام شود. در مقابل پرستاران هم باید بدانند که اکثر مراجعان به بیمارستانهای دولتی از قشر پایین جامعه هستند و اگاهی لازم در این زمینه را ندارند.»
خانم دکتر ادامه میدهد: «در صورت نبود محدودیتهایی مانند عوامل اقتصادی (مهمترین علت انتخاب بیمارستانهای دولتی توسط بیماران)، بیماران بستری در بخش خصوصی را ترجیح میدهند و این به خاطر عملکرد ضعیف بیمارستانهای دولتی در زمینه ارائه خدمات درمانی است.»
آقای گودرزی نیز یک «همراه» است. او میگوید: «در بیمارستانهای خصوصی تا بتوانند بیماران را معطل میکنند و نگه میدارند. چون هر چه بیشتر بماند و زمان زیادی را به بستری بودن بگذرانند، پول بیشتری عایدشان میشود. یعنی به بیمار به عنوان یک منبع سرمایه نگاه میکنند تا انسانی رنجور که باید دردش را دوا کرد. اینجاست که آدم باید بگوید که تنات به ناز طبیبان نیازمند مباد.»
هر آمپول، یکونیم میلیون تومان
بیمارستان دولتی مفید مقصد بعدیام است. مادری با اینکه شش ماه از اینکه فهمیده است که فرزند 12 سالهاش سرطان خون دارد، اما هنوز در شوک است و چشمانش قرمز از اشک. مادر که برای درمان فرزندش به این بیمارستان مراجعه کرده، از خدمات بیمارستان، نحوه برخورد پرستاران با او و همچنین هزینههای درمانی راضی است اما با بغض ناشی از بیماری فرزند توضیح میدهد که بابت هر یک آمپول کودکش که از خارج بیمارستان تهیه کرده، یکونیم میلیون تومان پول پرداخت کرده است. او ادامه میدهد: «که طی شش ماه، هزینه این آمپولها حداقل بیش از شش میلیون تومان شده است.»
قاسم یکی دیگر از بیمارانی است که ضمن گلایه از اشغال بودن خطوط گویای این بیمارستان مفید میگوید: «از ساعت 15 تا 17:45 دقیقه معطل مانده تا نزد دکتر برویم و در قسمت آزمایشگاه نیز با کلی معطلی در جوابمان میگویند بروید روز جمعه از ساعت 14 تا 19 نوبت بگیرید شنبه صبح بیایید تا کارتان انجام شود.»
دیدن صحنههای سوختگی و رنج بیماران حال آدم را دگرگون میکند. مادری پسر بچه دو سالهاش را برای ویزیت و تعویض پانسمان سوختگیاش به بیمارستان آورده و کودک بیاختیار از شدت سوزش و درد ناشی از شستشوی محل سوختگی شیون میکند. مادر از گریه کودک به گریه میافتد. مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری به عنوان بزرگترین مرکز آموزشی درمانی سوختگی کشور، کلیه اعمال جراحی سوختگی حاد و جراحیهای ترمیمی را انجام میدهد و علاوه بر تهران سالانه پذیرای تعداد زیادی از هموطنان آسیب دیده از سراسر کشور است. اینجا نخستین مقصد آمبولانسهای اورژانس در مواجهه با بیماران سوختگی است؛ جایی که قرار است بهتر از سایر مراکز درمانی و البته به صورت تخصصی خدمات درمانی سوختگی را برای ساکنین پایتخت و حتی بیماران ارجاع شده از دیگر استانها ارائه دهند. کمبود امکانات و کادر متخصص درمانی، الزام به ارجاع بیماران بدحال برای دریافت برخی خدمات درمانی به خارج از بیمارستان و طبابت رزدینتها در غیاب پزشکان متخصص، تنها بعضی از مشکلات و کمبودهای نام دارترین مرکز سوانح و سوختگی تهران است که از زبان مردم گرفتار بیماری در این بیمارستان شنیده میشود.
مرد جوانی که دچار سوختگی شدید در ناحیه پا شده، سوار بر ویلچر و با حالی زار در گوشهیی از سالن درمانگاه انتظار میکشد. به سراغش که میروم میگوید: «الان بیشتراز 24ساعت است که دچار سوختگی شدهام و در این مدت هنوز پزشک متخصص مرا ویزیت نکرده، البته رزدینتها هستند ولی هیچکدام تکلیف مرا مشخص نمیکنند.»
هنوز حرف هایمان تمام نشده که بیماری ویلچرنشین و باندپیچی شده سر درد دل را باز میکند و با ناراحتی میگوید: «هفته پیش دچار سوختگی شدم. به اورژانس که آمدم پزشک متخصص نبود و همین دانشجوها پانسمانم کردند. تا اینکه بالاخره چندروز بعد دکتر مرا ویزیت کرد و حالا هم که مجبورم برای تعویض پانسمان بیایم با مشکلات جدیدی روبرو شدهام. برای تعویض پانسمان که میرویم میگویند باز کردن پانسمان و شستن محل سوختگی وظیفه خود بیمار و همراهش است و پرسنل اینجا تنها پانسمان را تعویض میکنند. تازه اگر دارویی هم احتیاج داشته باشی حاضر به تامین آن و دریافت هزینهاش نیستند و همراه بیمار درحالی که زخم بیمارش باز است باید به داروخانههای سطح شهر برود و دارو تهیه کند.»
چهره معصوم کودکانی که از سوزش و درد لحظهیی آرام نمیگیرند، یا مادری که پشت اتاق عمل بیتاب فرزندش است، نفس را در سینه آدم حبس میکند. آرامت نمیگذارد.
آقای الیاسی که بازنشسته نظامی است برای سرماخوردگی مزمنش به بیمارستان ناجای خیابان ولیعصر مراجعه کرده است. در بخش اورژانس بیمارستان روی صندلیهای انتظار نشستهایم. زبان به گله میگشاید: «نیمساعت است که منتظر دکتر هستم. گفتهاند در راه است. نمیدانم کی میرسد. میگوید بیمارستانهای خصوصی وضعیتی به مراتب بهتر از نظر خدمات دارند؛ ولی هزینههاشان سرسامآور است و همین باعث شده بسیاری از مردم به بیمارستانهای دولتی مراجعه میکنند.» او ادامه میدهد: «ازدحام و شلوغی مراجعهکننده در بیمارستانهای دولتی به یکی از معضلات اصلی این بیمارستانها تبدیل شده است و باید یک راهحل اساسی برای آن اندیشیده شود. ازدحام جمعیت اصلاً برای وضعیت روحی و جسمی بیماران مناسب نیست و چه بسا نارضایتیها را افزایش بدهد.»
کلیه 14میلیون تومان
در بیمارستان هاشمینژاد با علی و پدرش هم صحبت میشوم. از کرمانشاه آمدهاند. از وضع نامطلوب بیمارستان کرمانشاه و از هزینههای سنگین رفتوآمدشان میگوید. علی از وضعیت خدمات و امکانات و پاسخگویی پرسنل بیمارستان راضی است و ادامه میدهد: «خیلی مهم است اینکه بیمار وقتی به از بیمارستان مرخص میشود، با رضایت کامل و بدون گله از آنجا خارج شود.» علی و پدرش همرا مادرش آمدهاند. عمل کلیه دارند. او ادامه میدهد: «هزینه خرید کلیه 14میلیون تومان است. اگر دفترچه نداشته باشی 25میلیون تومان هزینه پیوند میشود. ما چون دفترچه داشتیم با یک میلیون پیوند زدند.»
گرانترین و پرطرفدارترین عضوی که این روزها روی دیوارهای اطراف بیمارستان مشق میشود، «کلیه» است. روی درها و پنجرههای منتهی به بیمارستانها پر از آگهی «کلیه فروشی» است. این جمله روی آگهی است: «فروشی... فوری... یک کلیه با گروه خونی... به فروش میرسد.» از تمام گروههای خونی روی دیوارها دیده میشود. قیمت توافقی است. از 14میلیون شروع میشود و نهایتا با آزمایش و رضایتنامه پیوند انجام میگیرد.
دولتی؛ شلوغ، خصوصی؛ گران
گاهی نوبتدهیها بینظم میشود و در برخی مواقع، طولانیشدن زمان انتظار، داد و فغانِ همراهانِ بیماران را بلند میکند. همین مساله نیز خودش نوعی آسیب است و البته نارضایتی. انتظار همراهانی را که شرایط روانی مناسبی ندارند، عصبی و پرخاشگر میکند. شلوغی و تراکم بیماران در بیمارستانهای دولتی به ویژه مراکز درمانی آموزشی موجب میشود تا بسیاری از پزشکان نتوانند بطور مرتب و دقیق بیماران را معاینه کنند و این انترنها و رزیدنتها هستند که عهدهدار این مسوولیت میشوند. معالجه بیماران از سوی انترنها و رزیدنتها موجب میشود تا بسیاری از بیماران حتی نام پزشک و معالج خود را ندانسته یا او را نبینند.
اما راه فراری نیز وجود ندارد. راهکار دریافت خدمات بهتر، مراجعه به بیمارستانهای خصوصی است، اما گاهی مردم برای پرداختن هزینههای سرسامآور بیمارستانهای خصوصی مجبورند زندگی خود را به حراج بگذارند تا از پس مخارج این بیمارستانها برآیند و گاهی نیز شرایط بهگونهیی است که اورژانس یک بیمارستان دولتی تا آن اندازه متراکم میشود که پرسنل درمانی، بیماران را به سختی پذیرش میکنند و گاهی نیز به بیماران گفته میشود که «تخت خالی نداریم».
هزینه بستری، جراحی و آزمایشات در بیمارستانهای خصوصی گاهی دهها برابر بیشتر از بیمارستانهای دولتی است، اما از آن سو بیمارستانهای دولتی متراکم از بیمار بوده و طبعا کیفیت خدمات ارائه شده در آنها کاهش مییابد.
به مرکز قلب تهران میروم و چهره نگران مردی توجهم را جلب میکند، از دردش میپرسم. برایم تعریف میکند که پس از سالها زندگی و خانهدار شدن، همسرش ناگهان بیمار میشود و حالا حاضر است تمام داراییاش را خرج درمان همسرش کند. میگوید: «همسرم 39سالهام دچار افتادگی مادرزادی دریچه میترال و نقص دیواره بین دو بطن است و برای درمانش به این بیمارستان مراجعه کردیم. برای انجام «اکومری» در این بیمارستان یک ماه منتظر ماندم؛ هزینه جراحی قلب همسرم 20میلیون تومان بود اما با بیمه در این بیمارستان بیش از 2میلیون تومان شده است.»
او میگوید: «یک بیمارستان خصوصی، 30میلیون تومان بابت عمل قلب همسرم طلب کرد و میخواستیم خانهمان را بفروشیم تا این هزینه را پرداخت کنیم اما دوستان مرکز قلب تهران را معرفی کردند که با 2میلیون تومان میتوان هزینه عمل را پرداخت.»
میگوید: «میدانم همه این مردم مثل من یک دردی دارند. بسیاری از افرادی که به بیمارستانها مراجعه میکنند در آن لحظات پول را به هر قیمتی که شده تهیه میکند چون وقتی پای جان در میان میآید دیگر مادیات ارزشی ندارد.»
جدای از هر مسالهیی، نشستن کنار بیماران و همراهان و گوش دادن به درد دلهایشان خود باری از روی دوششان برمیدارد و تا حدی آرامش از دست رفته شان را برمیگرداند.
زن مسنی با در دست داشتن نمونه آزمایشگاهی در خیابان اصلی داخل بیمارستان دولتی امام خمینی به سمت آزمایشگاه میرود. از او که درباره علت مراجعه به این بیمارستان میپرسم، برایم توضیح میدهد: «بیماری شوهرم از یک زخم کوچک ساده در شست پا شروع شد و در مراجعه به پزشکان مختلف که بیماری او را زخم پای ناشی از دیابت احتمال میدادند، بیماری او تشخیص داده نمیشد.» ادامه میدهد: «بالاخره به ما گفتند که برای تشخیص دقیق باید از پای همسرم تصویربرداری شود که هر بیمارستانی آن را نداشت؛ یک بیمارستان خصوصی برای این نوع تصویربرداری 30 میلیون تومان طلب کرد اما همین تصویربرداری در بیمارستان امام خمینی بیش از 40 هزار تومان شد.»
«بعد از یک ماه برو و بیا، بالاخره از بیمارستان امام خمینی وقت گرفتیم اما زخم که به علت گرفتگی عروق ناشی از سیگار تشخیص داده شد تا نزدیکیهای زانو پیشرفت کرده بود و علاوه بر آن همسرم ناگهان دچار دل درد شدیدی شد. هر روز ساعت پنج صبح از کرج راه میافتم تا به کارهای همسرم در بیمارستان امام خمینی رسیدگی کنم.»
مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران با هزار و 150تخت مصوب و پذیرش سالانه یک میلیون بیمار از سراسر کشور در فضایی به وسعت 24 هکتار شامل چهار بیمارستانِ امام خمینی، بیمارستان ولیعصر، انستیتو کانسر (سرطان) و مرکز تصویربرداری است که بزرگترین مجتمع بیمارستانی خاورمیانه محسوب میشود.
آی.سی.یو شبی 2.5میلیون
به آخرین بیمارستان؛ بیمارستان خصوصی میروم. مریم دختری 25ساله است که همرا مادرش به بیمارستان آمده است. میگوید: «مادرم را دو هفته درای. سی. یو بستری کردیم، 35میلیون از ما گرفتند.ای. سی. یو شبی 2.5میلیون است. بیمارستان سی. تی. اسکن ندارد. بیرون هزینه سی.تی.اسکن 300هزار تومان است. نظافتش تعریفی ندارد. آزمایشگاه ندارد. چرا بیمارستانی که این همه پول از بیمارانش میگیرد اینقدر وضعیت امکانات و خدماتش ضعیف است؟» مریم میگوید همه همراهها شک کردند و قرار است بیمارانمان را به جایی دیگر منتقل کنیم.
خصوصیسازی بیمارستانها، به معنی جد ا شدن بیمارستانها از کنترل مستقیم بوروکراسی دولتمردان و پیوستن به عناصر و فرایندهای بازار و فشارهای آن برای بهبود عملکرد و افزایش سود و بازدهی است. تنها راه سودآوری نیز موفقیت در بازار، رقابت با دیگر بیمارستانها برای افزایش حجم خدمات و کاهش هزینهها است. هنگامی که صحبت از کیفیت پایین خدمات دولتی در بیمارستانها به میان میآید، جریان غالب علم اقتصاد خصوصیسازی را به عنوان راهکار پیشنهاد میکند.
غافل از آنکه این خصوصیسازی هرچند ممکن است کیفیت خدمات را در بیمارستانها افزایش دهد، اما طبیعتا بخش بزرگی از جمعیت را از دریافت خدمات درمانی محروم میکند. به نظر میرسد تجاریسازی درمان و خرید و فروش سلامت به عنوان یک کالای اقتصادی، میتواند خود یکی از عوامل نابهسامانی بیمارستانها باشد.
چه این مساله باعث میشود بخشی از منابع محدود نظام سلامت صرف ایجاد «سود» برای صاحبان خصوصی این نظام شده و امکان بهرهمندی حداکثری از منابع موجود به نفع بیماران را محدود میکند.
به هر حال علت هرچه باشد، به وضوح میتوان دید که اوضاع در بیمارستانهای کشور به سامان نیست. وجود این گزاره در فرهنگ عمومی ما، آینه تمامنمای آلام، دردها و رنجهایی که بیمار در بیمارستان متحمل میشود. «گرفتار بیمارستان نشی.»
منبع:سلامت نیوز
داستانی از لتونی
در روزگار پیشین مرد روستایی ثروتمندی در یکی از دهات میزیست. وی علاقهی زیادی به شکار داشت.به گزارش جامجم آنلاین به نقل از دیجیاتو، از طرفی گفته شد میلیون ها نسخه از ماشین های لباسشویی این کمپانی در خاک کشور آمریکا منفجر و تکه تکه شده است.
اما سامسونگ تنها شرکتی نیست که در سال های اخیر گرفتار چنین مسئله ای شده و نگاهی به گذشته نشان می دهد گجت ها و دیوایس های متعددی به صورت عمده دچار حوادثی اعم از آتش سوزی و انفجار شده اند.
ضمن امیدواری برای فرا رسیدن دورانی که باتری های لیتیم یونی ایمن به دست مشتریان برسند، نگاهی داریم به برخی از گجت های مشهوری که یا منفجر شدند یا آتش گرفتند:
همین چند روز پیش بود که شرکت Boosted نسل دوم اسکیت بوردهای الکتریکی اش را فراخوانی کرد؛ مردم در مدت کوتاهی پس از عرضه این دیوایس به بازار مدعی شدند دود غلیظی از آنها بلند می شود و بدنه پلاستیکی اش شروع به ذوب شدن می کند. اگرچه هرگز آتش گرفتن اسکیت فوق دیده نشده اما خود سازنده در بیانیه ای رسماً اعلام کرد وقتی دود هست، پس آتش هم هست. بنابراین دستگاه های خود را به ما برگردانید که نوش دارو بعد از مرگ سهراب فایده ای ندارد.
هاوربردها شاید واقعاً همانند یک سفینه معلق نباشند، اما قطعاً می توانند آتش بگیرند. حدود نیم میلیون از این دستگاه های اسکیت مانند جدید و گران قیمت در کشور آمریکا جمع آوری شده و در حال حاضر استفاده یا فروش آنها در تمام نقاط ایالات متحده ممنوع است.
قطعاً ویدیوی آتش سوزی اتومبیل الکتریکی مدل اس تسلای مشهور که در سال 2013 منتشر شد را به خاطر دارید؛ البته مشکل پدید آمده برای این خودرو مستقیماً به باتری مربوط نمی شد، چراکه ایلان ماسک مدعی شده بود سوراخ شدن بدنه محافظ باتری به وسیله یک قطعه فلزی حادثه را موجب گردیده است.
سال 2010 بود که یکی از اولین مدل های فروخته شده موبایل آیفون 4 در یکی از پروازهای هواپیمایی استرالیا آتش گرفت و حواشی متعددی را ایجاد نمود؛ هرچند که این اتفاق فراگیر نشد و به سرعت فراموش گردید.
طی سال های گذشته گزارش های متعددی پیرامون آتش سوزی و انفجار مک بوک های اپل به گوش رسیده است. مشهورترین نمونه آن به سال 2009 بر می گردد که یکی از کاربران نیمه شب متوجه انفجار لپ تاپش شده و بعداً معلوم گشت مشکل به کابل شارژ مگ سیف بر می گردد. به علاوه در سال 2006 کمپانی اپل تعداد زیادی از مک بوک پروهای 15 اینچی اش را به علت مشکل اساسی باتری فراخوانی کرد.
موبایل های گلکسی نوت 7 سامسونگ هم که به تشریح نیاز ندارند و بدون شک در جریان حوادث و اتفاقات آنها هستید.
عجیب ترین مورد این لیست ماشین های لباسشویی سامسونگ در کشور آمریکا است. غول تجاری کره ای اواخر سال گذشته میلادی مجبور شد نزدیک به 2.8 میلیون دستگاه از وسایل شستشو اش را به خاطر انفجار و از هم پاشیدن قطعات پس بگیرد.
به گزارش شفاف، وجود نزدیک به 150 بیمارستان (خصوصی و دولتی) و بیتوجهی به امر تمرکززدایی از شهر تهران و تبدیل شدن پایتخت به قطب بهداشت، همچنین محروم ماندن بسیاری از شهرهای -ولو بزرگ- کشور از امکانات حداقلی، به خصوص در حوزه بهداشت و درمان سبب شده که مردم -آنهایی که توان مالی دارند- برای طی کردن روند درمان خود یا نزدیکانشان ناگزیر به سفرهای چندصد کیلومتری و چندمیلیونی به کلانشهر تهران شوند. تا جایی که عده کثیری از همراهان به واسطه عدم استطاعت مالی شب و روز را در کنار خیابان و پیادهروها سر کنند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه تعادل می نویسد: برای تهیه گزارشی به چندتا از بیمارستانها سر زدم تا نحوه برخورد و امکانات و خدمات رفاهی را از زبان همراهان و بیماران بشنوم.
بیمارستانها؛ جایی که زندگی عادی مدتی را به تعلیق درمیآید و سوژه زمان و زندگی را به تماشای درد خود و رنج دیگران چمباته میزند و مینشیند. جایی که زندگی روی دیگرش را نشان میدهد و انسان زندگی را به «تحمل کردن» میگذراند و همراهِ ناله میشود.
از شمالیترین نقطه تهران؛ دارآباد؛ یعنی بیمارستان مسیح دانشوری در دامنه کوههای شمیران آغاز میکنم. درد از همین ابتدا با پلههای شیبدار و بیشمار شروع میشود. در پاگردی بیماری با همراهش، دردش را به تحمل نشسته است. گاهی فریادی خفیف از نهادش بلند میشود. بیمارستانی مختص بیمارانی با مشکلات تنفسی و ریوی با این وضعِ پلههای شیبدار و بیشمار، جور درنمیآید! اما در این کوهپایه آنکه به جایی نرسد، البته فریاد است.
از پلهها بالا میروم. برعکس وضع پلهها محیط بیمارستان آبوهوایی بس تمیز و فرحبخش (مناسب بیماران تنفسی) دارد. روی سکویی، جلو درِ اورژانس چند«همراه» در این ارتفاع، هوای آلوده تهران را به تحلیل نشستهاند. موضوع بحثم را با یکی از همراهان که زنی میانسال است، پی میگیرم. خیلی زود میرود سر اصل مطلب و میگوید: «هیچ آشنایی در بیمارستان نداشتیم. اگر در بیمارستانها آشنا نداشته باشی، کسی تحویلت نمیگیرد.» این تمام نقد اوست.
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
آقای رحمانی 45ِساله از بیمارانی است که مشکل ریوی دارد. او از فضای تنفسی بیمارستان دانشوری راضی است اما نقدش را به سیستم بیمارستانی اینگونه میگوید: «مشکلات موجود در بیمارستانها عاملی شده تا درد بیمارمان را فراموش کنیم. وضعیت بیمار خودمان و شلوغی و چشم انتظاری طولانی مدت به اندازه کافی آدم را روانی میکند. مسوولان باید فضایی در بیمارستان ایجاد کنند که مردم بتواند به راحتی کارشان را پیگیری کنند نه اینکه خود بر دردمان بیفزایند.»
آقای کریمی پدری است که پای فرزندش دچار شکستگی و پس از آن دچار خون مردگی و تشکیل لخته خون در محل شکستگی شده و برای مداوای آن به چند بیمارستان دولتی مراجعه کرده اما این بیمارستانها به دلیل شلوغی و تراکم بیماران از پذیرش فرزند او خودداری کردهاند. او در بیمارستان شهدای تجریش می-گوید: «پس از سه روز جستوجو بالاخره فرزندم در اورژانس این بیمارستان پذیرش و پس از آن تخت بستری برای او پیدا شد.» میگوید: «هرچند هزینههای این بیمارستان، تعرفه دولتی است با این وجود برای یک آزمایش تصویربرداری، 250هزار تومان پول پرداخت کردم.»
ادامه میدهد: «وضعیت رسیدگی و تجهیزات بیمارستان خوب است، اما حجم زیاد بیماران، کمبود پزشک در بخش اورژانس، شلوغی و انتظار طولانی صف پذیرش بیماران از جمله مشکلاتی است که در بیمارستان شهدای تجریش با آن درگیریم. بهگونهیی که برای انجام یک فیزیوتراپی باید چندین روز در نوبت منتظر بمانیم زیرا ظرفیت پذیرش بیماران در این بخشها تکمیل است.» مردی میانسال که با همسرش از چالوس آمده است میگوید: «برای گرفتن یک ام.آر.ای 15 روز باید در نوبت باشی. کس و کار نداشته باشی کسی توجه نمیکنه.
از چالوس اومدم کار آزاد دارم و در یک مرغداری با ماشین کار میکنم. یکی از فامیلهایمان اینجا بود کارم راه انداخت و گرنه برای یکام. آر.ای باید 15 روز صبر میکردم.». جوان 30 سالهیی آتلی به گردن بسته و همراه دخترش روی صندلیهای آبی انتظار نشسته است. دیسک کمر دارد. میگوید: «با اینکه دکترم نوشته بود که اورژانسی بودم اما چند رور طول کشید تا عملم کنند. بعد از چند روز انترنی اومد که چیزی بارش نبود. بعد یک هفته درد کشیدن عملم کرند. بخواهی یک مسکن بزنی باید به پرستارها التماس کنی. بعد هم کلی با داد و بیداد بر سرمان آن را میزنند. اصلا ادبیات حرف زدن درستی با بیماران ندارند.» کارگر ساختمانی است. بچه ملایر همدان است. بخش آنکولوژی خیلی خوش برخورد بودند ولی قسمت «استریو تاکسی» که بخش بستریهاست رفتار خوبی با بیماران بستری نداشتند. یعنی چندبار باید به پرستار بگویی تا یک آمپول به بیمار بزند. میگویی مریض بدحال دارم میگویند: «خب داشته باش. سر ما هم شلوغ است. اینجا حال کسی خوب نیست.»
همیشه پای پول در میان است
به بیمارستان ایران... میروم، بیمارستانی خصوصی که مراجعان خاص خود را دارد. بیمارستانهای خصوصی هزینه بالایی برای خدماتی که ارائه میکنند دریافت میدارند، از این رو مراجعاتشان را کسانی تشکیل میدهند که به اصطلاح: «دستشان به دهانشان میرسد.» البته ناگفته پیداست که همین مساله باعث میشود خدمات درمانی این بیمارستانها زمین تا آسمان با بیمارستانهای دولتی فرق کند. در بخش خصوصی «هتلینگ» خود یکی از خدمات اصلی بیمارستان محسوب میشود، خدمتی که کیفیتی مطلوب دارد.
خانم دکتر، خودش پزشک یکی از بیمارستان دولتی و امروز اینجا همراهِ خواهرش است. درباره معضلات بیمارستانی به گفتوگو مینشینیم. او حجم کار زیاد و دریافتی کم را عامل اصلی برخوردهای تند پرسنل بیمارستانهای دولتی میداند. مسالهیی دیگر را عدم آگاهی و آموزش ندیدن همراهانِ بیماران عنوان میکند: «همراهان احساس میکنند وارد سوپر مارکت شدند، دوست دارند کارشان سریعتر انجام شود. در مقابل پرستاران هم باید بدانند که اکثر مراجعان به بیمارستانهای دولتی از قشر پایین جامعه هستند و اگاهی لازم در این زمینه را ندارند.»
خانم دکتر ادامه میدهد: «در صورت نبود محدودیتهایی مانند عوامل اقتصادی (مهمترین علت انتخاب بیمارستانهای دولتی توسط بیماران)، بیماران بستری در بخش خصوصی را ترجیح میدهند و این به خاطر عملکرد ضعیف بیمارستانهای دولتی در زمینه ارائه خدمات درمانی است.»
آقای گودرزی نیز یک «همراه» است. او میگوید: «در بیمارستانهای خصوصی تا بتوانند بیماران را معطل میکنند و نگه میدارند. چون هر چه بیشتر بماند و زمان زیادی را به بستری بودن بگذرانند، پول بیشتری عایدشان میشود. یعنی به بیمار به عنوان یک منبع سرمایه نگاه میکنند تا انسانی رنجور که باید دردش را دوا کرد. اینجاست که آدم باید بگوید که تنات به ناز طبیبان نیازمند مباد.»
هر آمپول، یکونیم میلیون تومان
بیمارستان دولتی مفید مقصد بعدیام است. مادری با اینکه شش ماه از اینکه فهمیده است که فرزند 12 سالهاش سرطان خون دارد، اما هنوز در شوک است و چشمانش قرمز از اشک. مادر که برای درمان فرزندش به این بیمارستان مراجعه کرده، از خدمات بیمارستان، نحوه برخورد پرستاران با او و همچنین هزینههای درمانی راضی است اما با بغض ناشی از بیماری فرزند توضیح میدهد که بابت هر یک آمپول کودکش که از خارج بیمارستان تهیه کرده، یکونیم میلیون تومان پول پرداخت کرده است. او ادامه میدهد: «که طی شش ماه، هزینه این آمپولها حداقل بیش از شش میلیون تومان شده است.»
قاسم یکی دیگر از بیمارانی است که ضمن گلایه از اشغال بودن خطوط گویای این بیمارستان مفید میگوید: «از ساعت 15 تا 17:45 دقیقه معطل مانده تا نزد دکتر برویم و در قسمت آزمایشگاه نیز با کلی معطلی در جوابمان میگویند بروید روز جمعه از ساعت 14 تا 19 نوبت بگیرید شنبه صبح بیایید تا کارتان انجام شود.»
دیدن صحنههای سوختگی و رنج بیماران حال آدم را دگرگون میکند. مادری پسر بچه دو سالهاش را برای ویزیت و تعویض پانسمان سوختگیاش به بیمارستان آورده و کودک بیاختیار از شدت سوزش و درد ناشی از شستشوی محل سوختگی شیون میکند. مادر از گریه کودک به گریه میافتد. مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری به عنوان بزرگترین مرکز آموزشی درمانی سوختگی کشور، کلیه اعمال جراحی سوختگی حاد و جراحیهای ترمیمی را انجام میدهد و علاوه بر تهران سالانه پذیرای تعداد زیادی از هموطنان آسیب دیده از سراسر کشور است. اینجا نخستین مقصد آمبولانسهای اورژانس در مواجهه با بیماران سوختگی است؛ جایی که قرار است بهتر از سایر مراکز درمانی و البته به صورت تخصصی خدمات درمانی سوختگی را برای ساکنین پایتخت و حتی بیماران ارجاع شده از دیگر استانها ارائه دهند. کمبود امکانات و کادر متخصص درمانی، الزام به ارجاع بیماران بدحال برای دریافت برخی خدمات درمانی به خارج از بیمارستان و طبابت رزدینتها در غیاب پزشکان متخصص، تنها بعضی از مشکلات و کمبودهای نام دارترین مرکز سوانح و سوختگی تهران است که از زبان مردم گرفتار بیماری در این بیمارستان شنیده میشود.
مرد جوانی که دچار سوختگی شدید در ناحیه پا شده، سوار بر ویلچر و با حالی زار در گوشهیی از سالن درمانگاه انتظار میکشد. به سراغش که میروم میگوید: «الان بیشتراز 24ساعت است که دچار سوختگی شدهام و در این مدت هنوز پزشک متخصص مرا ویزیت نکرده، البته رزدینتها هستند ولی هیچکدام تکلیف مرا مشخص نمیکنند.»
هنوز حرف هایمان تمام نشده که بیماری ویلچرنشین و باندپیچی شده سر درد دل را باز میکند و با ناراحتی میگوید: «هفته پیش دچار سوختگی شدم. به اورژانس که آمدم پزشک متخصص نبود و همین دانشجوها پانسمانم کردند. تا اینکه بالاخره چندروز بعد دکتر مرا ویزیت کرد و حالا هم که مجبورم برای تعویض پانسمان بیایم با مشکلات جدیدی روبرو شدهام. برای تعویض پانسمان که میرویم میگویند باز کردن پانسمان و شستن محل سوختگی وظیفه خود بیمار و همراهش است و پرسنل اینجا تنها پانسمان را تعویض میکنند. تازه اگر دارویی هم احتیاج داشته باشی حاضر به تامین آن و دریافت هزینهاش نیستند و همراه بیمار درحالی که زخم بیمارش باز است باید به داروخانههای سطح شهر برود و دارو تهیه کند.»
چهره معصوم کودکانی که از سوزش و درد لحظهیی آرام نمیگیرند، یا مادری که پشت اتاق عمل بیتاب فرزندش است، نفس را در سینه آدم حبس میکند. آرامت نمیگذارد.
آقای الیاسی که بازنشسته نظامی است برای سرماخوردگی مزمنش به بیمارستان ناجای خیابان ولیعصر مراجعه کرده است. در بخش اورژانس بیمارستان روی صندلیهای انتظار نشستهایم. زبان به گله میگشاید: «نیمساعت است که منتظر دکتر هستم. گفتهاند در راه است. نمیدانم کی میرسد. میگوید بیمارستانهای خصوصی وضعیتی به مراتب بهتر از نظر خدمات دارند؛ ولی هزینههاشان سرسامآور است و همین باعث شده بسیاری از مردم به بیمارستانهای دولتی مراجعه میکنند.» او ادامه میدهد: «ازدحام و شلوغی مراجعهکننده در بیمارستانهای دولتی به یکی از معضلات اصلی این بیمارستانها تبدیل شده است و باید یک راهحل اساسی برای آن اندیشیده شود. ازدحام جمعیت اصلاً برای وضعیت روحی و جسمی بیماران مناسب نیست و چه بسا نارضایتیها را افزایش بدهد.»
کلیه 14میلیون تومان
در بیمارستان هاشمینژاد با علی و پدرش هم صحبت میشوم. از کرمانشاه آمدهاند. از وضع نامطلوب بیمارستان کرمانشاه و از هزینههای سنگین رفتوآمدشان میگوید. علی از وضعیت خدمات و امکانات و پاسخگویی پرسنل بیمارستان راضی است و ادامه میدهد: «خیلی مهم است اینکه بیمار وقتی به از بیمارستان مرخص میشود، با رضایت کامل و بدون گله از آنجا خارج شود.» علی و پدرش همرا مادرش آمدهاند. عمل کلیه دارند. او ادامه میدهد: «هزینه خرید کلیه 14میلیون تومان است. اگر دفترچه نداشته باشی 25میلیون تومان هزینه پیوند میشود. ما چون دفترچه داشتیم با یک میلیون پیوند زدند.»
گرانترین و پرطرفدارترین عضوی که این روزها روی دیوارهای اطراف بیمارستان مشق میشود، «کلیه» است. روی درها و پنجرههای منتهی به بیمارستانها پر از آگهی «کلیه فروشی» است. این جمله روی آگهی است: «فروشی... فوری... یک کلیه با گروه خونی... به فروش میرسد.» از تمام گروههای خونی روی دیوارها دیده میشود. قیمت توافقی است. از 14میلیون شروع میشود و نهایتا با آزمایش و رضایتنامه پیوند انجام میگیرد.
دولتی؛ شلوغ، خصوصی؛ گران
گاهی نوبتدهیها بینظم میشود و در برخی مواقع، طولانیشدن زمان انتظار، داد و فغانِ همراهانِ بیماران را بلند میکند. همین مساله نیز خودش نوعی آسیب است و البته نارضایتی. انتظار همراهانی را که شرایط روانی مناسبی ندارند، عصبی و پرخاشگر میکند. شلوغی و تراکم بیماران در بیمارستانهای دولتی به ویژه مراکز درمانی آموزشی موجب میشود تا بسیاری از پزشکان نتوانند بطور مرتب و دقیق بیماران را معاینه کنند و این انترنها و رزیدنتها هستند که عهدهدار این مسوولیت میشوند. معالجه بیماران از سوی انترنها و رزیدنتها موجب میشود تا بسیاری از بیماران حتی نام پزشک و معالج خود را ندانسته یا او را نبینند.
اما راه فراری نیز وجود ندارد. راهکار دریافت خدمات بهتر، مراجعه به بیمارستانهای خصوصی است، اما گاهی مردم برای پرداختن هزینههای سرسامآور بیمارستانهای خصوصی مجبورند زندگی خود را به حراج بگذارند تا از پس مخارج این بیمارستانها برآیند و گاهی نیز شرایط بهگونهیی است که اورژانس یک بیمارستان دولتی تا آن اندازه متراکم میشود که پرسنل درمانی، بیماران را به سختی پذیرش میکنند و گاهی نیز به بیماران گفته میشود که «تخت خالی نداریم».
هزینه بستری، جراحی و آزمایشات در بیمارستانهای خصوصی گاهی دهها برابر بیشتر از بیمارستانهای دولتی است، اما از آن سو بیمارستانهای دولتی متراکم از بیمار بوده و طبعا کیفیت خدمات ارائه شده در آنها کاهش مییابد.
به مرکز قلب تهران میروم و چهره نگران مردی توجهم را جلب میکند، از دردش میپرسم. برایم تعریف میکند که پس از سالها زندگی و خانهدار شدن، همسرش ناگهان بیمار میشود و حالا حاضر است تمام داراییاش را خرج درمان همسرش کند. میگوید: «همسرم 39سالهام دچار افتادگی مادرزادی دریچه میترال و نقص دیواره بین دو بطن است و برای درمانش به این بیمارستان مراجعه کردیم. برای انجام «اکومری» در این بیمارستان یک ماه منتظر ماندم؛ هزینه جراحی قلب همسرم 20میلیون تومان بود اما با بیمه در این بیمارستان بیش از 2میلیون تومان شده است.»
او میگوید: «یک بیمارستان خصوصی، 30میلیون تومان بابت عمل قلب همسرم طلب کرد و میخواستیم خانهمان را بفروشیم تا این هزینه را پرداخت کنیم اما دوستان مرکز قلب تهران را معرفی کردند که با 2میلیون تومان میتوان هزینه عمل را پرداخت.»
میگوید: «میدانم همه این مردم مثل من یک دردی دارند. بسیاری از افرادی که به بیمارستانها مراجعه میکنند در آن لحظات پول را به هر قیمتی که شده تهیه میکند چون وقتی پای جان در میان میآید دیگر مادیات ارزشی ندارد.»
جدای از هر مسالهیی، نشستن کنار بیماران و همراهان و گوش دادن به درد دلهایشان خود باری از روی دوششان برمیدارد و تا حدی آرامش از دست رفته شان را برمیگرداند.
زن مسنی با در دست داشتن نمونه آزمایشگاهی در خیابان اصلی داخل بیمارستان دولتی امام خمینی به سمت آزمایشگاه میرود. از او که درباره علت مراجعه به این بیمارستان میپرسم، برایم توضیح میدهد: «بیماری شوهرم از یک زخم کوچک ساده در شست پا شروع شد و در مراجعه به پزشکان مختلف که بیماری او را زخم پای ناشی از دیابت احتمال میدادند، بیماری او تشخیص داده نمیشد.» ادامه میدهد: «بالاخره به ما گفتند که برای تشخیص دقیق باید از پای همسرم تصویربرداری شود که هر بیمارستانی آن را نداشت؛ یک بیمارستان خصوصی برای این نوع تصویربرداری 30 میلیون تومان طلب کرد اما همین تصویربرداری در بیمارستان امام خمینی بیش از 40 هزار تومان شد.»
«بعد از یک ماه برو و بیا، بالاخره از بیمارستان امام خمینی وقت گرفتیم اما زخم که به علت گرفتگی عروق ناشی از سیگار تشخیص داده شد تا نزدیکیهای زانو پیشرفت کرده بود و علاوه بر آن همسرم ناگهان دچار دل درد شدیدی شد. هر روز ساعت پنج صبح از کرج راه میافتم تا به کارهای همسرم در بیمارستان امام خمینی رسیدگی کنم.»
مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران با هزار و 150تخت مصوب و پذیرش سالانه یک میلیون بیمار از سراسر کشور در فضایی به وسعت 24 هکتار شامل چهار بیمارستانِ امام خمینی، بیمارستان ولیعصر، انستیتو کانسر (سرطان) و مرکز تصویربرداری است که بزرگترین مجتمع بیمارستانی خاورمیانه محسوب میشود.
آی.سی.یو شبی 2.5میلیون
به آخرین بیمارستان؛ بیمارستان خصوصی میروم. مریم دختری 25ساله است که همرا مادرش به بیمارستان آمده است. میگوید: «مادرم را دو هفته درای. سی. یو بستری کردیم، 35میلیون از ما گرفتند.ای. سی. یو شبی 2.5میلیون است. بیمارستان سی. تی. اسکن ندارد. بیرون هزینه سی.تی.اسکن 300هزار تومان است. نظافتش تعریفی ندارد. آزمایشگاه ندارد. چرا بیمارستانی که این همه پول از بیمارانش میگیرد اینقدر وضعیت امکانات و خدماتش ضعیف است؟» مریم میگوید همه همراهها شک کردند و قرار است بیمارانمان را به جایی دیگر منتقل کنیم.
خصوصیسازی بیمارستانها، به معنی جد ا شدن بیمارستانها از کنترل مستقیم بوروکراسی دولتمردان و پیوستن به عناصر و فرایندهای بازار و فشارهای آن برای بهبود عملکرد و افزایش سود و بازدهی است. تنها راه سودآوری نیز موفقیت در بازار، رقابت با دیگر بیمارستانها برای افزایش حجم خدمات و کاهش هزینهها است. هنگامی که صحبت از کیفیت پایین خدمات دولتی در بیمارستانها به میان میآید، جریان غالب علم اقتصاد خصوصیسازی را به عنوان راهکار پیشنهاد میکند.
غافل از آنکه این خصوصیسازی هرچند ممکن است کیفیت خدمات را در بیمارستانها افزایش دهد، اما طبیعتا بخش بزرگی از جمعیت را از دریافت خدمات درمانی محروم میکند. به نظر میرسد تجاریسازی درمان و خرید و فروش سلامت به عنوان یک کالای اقتصادی، میتواند خود یکی از عوامل نابهسامانی بیمارستانها باشد.
چه این مساله باعث میشود بخشی از منابع محدود نظام سلامت صرف ایجاد «سود» برای صاحبان خصوصی این نظام شده و امکان بهرهمندی حداکثری از منابع موجود به نفع بیماران را محدود میکند.
به هر حال علت هرچه باشد، به وضوح میتوان دید که اوضاع در بیمارستانهای کشور به سامان نیست. وجود این گزاره در فرهنگ عمومی ما، آینه تمامنمای آلام، دردها و رنجهایی که بیمار در بیمارستان متحمل میشود. «گرفتار بیمارستان نشی.»
منبع:سلامت نیوز
دانش > محیط زیست جهان - همشهری آنلاین:
سازمان هواشناسی چین امروز اعلام کرد که از ابتدای ماه جاری میلادی ۶۰ شهر در استانهای مختلف چین در معرض آلودگی شدید هوا قرار داشتهاند.
به گزارش ایرنا ، بیشترین بخش از آلودگی هوا مربوط به استان هه بی در شمال چین بوده که سازمان هواشناسی در یک هفته گذشته برای آن هشدار قرمز بالاترین سطح خطر را صادر کرده است.
همزمان اعلام شده است که بازرسان در سراسر کشور و بهخصوص بخشهای آلوده در حال بازرسیهای گسترده از آلودهکنندههایی هستند که هشدارها را نادیده گرفتهاند و باعث افزایش آلودگی هوا در شهرها شدهاند.
سه هفته متوالی است که شمال چین و شهر پکن با مشکل آلودگی هوا روبه رو است و بطور فزاینده برشدت آن افزوده میشود.
ماه گذشته میلادی هم اعلام شده بود که بیشتر از 300 شهر چین شاهد آلودگی هوا بوده و نیمی از خاک چین در ماه قبل در آلودگی بسر برده است.
مشکل آلودگی یکی از اصلیترین معضلات شهروندان چینی است و همزمان دولت اعلام کرده است بسیاری از مناطق هشدارها و تدابیر اتخاذ شده را نادیده گرفتهاند.
از سوی دیگر اعلام شده که بیش از یک هزار و 100 مامور سازمان هواشناسی و نهادهای مختلف برای رسیدگی به پروندههای نقض حراست از محیط زیست و نادیده گرفتن تدابیر دولت برای رفع آلودگی به شهرها و استانهای مختلف به خصوص استانهای همجوار پکن اعزام شدهاند.
از استان خه بی در شمال چین و در مجاورت شهر پکن که بیشترین کارخانهها و کارگاههای زغالی را در خود جای داده است، به عنوان اصلیترین منبع آلودگی یاد میشود.
در همین حال نظام پزشکی چین اعلام کرده است با استمرار آلودگی هوا که در زمستان امسال بیشتر از سالهای دیگر خواهد بود مسمومیتهای ناشی از آلودگی هوا بیشتر و بیمارهای مزمن گریبانگیر مردم خواهد شد و باید برای حل این مشکل چارهاندیشی کرد.
در روزهای اخیر بارها در استانهای مختلف از جمله شهر پکن نشستهایی با حضور مسوولان محیط زیست و سازمان هواشناسی برای رفع این معضل برگزار شده اما هنوز راهی برای حل و برطرف کردن این مشکل یافت نشده و دولت هشدار داده است زمستانی آلوده در راه میباشد.
دبیر شورای سلامت دهان وزارت بهداشت با تشریح پشت پرده تماسهای تلفنی برای تخفیفهای ویژه خدمات دندانپزشکی گفت: فعالیت شرکتهای شبهبیمهای خدمات دندانپزشکی مورد تأیید وزارت بهداشت نیست و مردم فریب ارائه تخفیف برای دریافت خدمات دندانپزشکی را نخورند. فعالیتهای برخی از شرکتهای شبهبیمهای که با تماس با هموطنان، خود را بهعنوان نمایندگان وزارت بهداشت و یا رفاه معرفی میکنند نوعی فریبکاری بوده و به هیچ عنوان وجاهت قانونی ندارد و مورد تأیید وزارت بهداشت نیست.
سعید عسگری ادامه داد: این شرکتها با استفاده از روشهای گوناگون تبلیغی و حتی تهدید به جریمه کردن افراد درصورت عدمعضویت، ارقامی را بهعنوان حق عضویت از مردمی که اطلاعی از موضوع ندارند، دریافت میکنند که این کار محمل قانونی نداشته و مردم نباید فریب این تبلیغات را بخورند. برخی از شرکتهای ارائه خدمات دندانپزشکی با فریب و سوءاستفاده از ناآگاهی عمومی، بدون داشتن سرمایه لازم برای یک شرکت بیمهای، بدون تعهد ریسک، بدون انجام فرایندهای بیمهگری خرید خدمات شامل مقومی، رسیدگی به اسناد و پرداخت هزینه خدمات و نیز بدون نظارت مؤثر بر مراکز درمانی و از همه مهمتر با تعرفهگذاری غیرقانونی، بازار ارائه خدمات دندانپزشکی را تحتتأثیر مخرب قرار میدهند.
یکی از اصلیترین روشهایی که این شرکتها با آن مردم را بهخود جذب میکنند، وعده ارائه تخفیفهای کلان است. بهگفته این مقام مسئول در وزارت بهداشت معمولاً تعرفههای این شرکتها از ارقام جاری بسیار بالاتر است، اما بر مبنای همین ارقام گزاف غیرمصوب، شرکتهای مذکور اقدام به ارائه تخفیفات به جمعیت تحت پوشش حتی تا 60درصد مبلغ اعلامی میکنند که نهایتا در برخی از موارد متأسفانه حتی بعد از ارائه تخفیفات، رقم ماخوذه از بیماران از تعرفههای قانونی بالاتر است.
این شرکتها همچنین در قبال معرفی تعداد زیادی بیمار، به افراد تخفیف میدهند ولی تخفیف ارائهشده از جانب مراکز ارائهدهنده خدمت صورت میگیرد و شرکتهای مذکور برخلاف بیمهها، مابهالتفاوت هزینه را به مراکز درمانی پرداخت نمیکنند. سعید عسگری درباره نتیجه این روش گفت: این امر میتواند منجر به کاهش کیفیت ارائه خدمات توسط مراکز درمانی به مردم شود. البته با چنین مداخلات سودجویانه، نهایتاً مردم بهرهای از ارائه اینگونه خدمات نبرده و در واقع این افراد فریب خوردهاند؛ بنابراین متضرر شده و سرمایه چنین شرکتهایی را تأمین میکنند. رشد قارچگونه شرکتهای شبهبیمهای برای خدماتگران دندانپزشکی زمانی گسترش مییابد که مردم از سطح پوشش بیمههای درمانی پایه و تکمیلی خود ناامید میشوند. بهگفته محمدحسین قربانی نایبرئیس کمیسیون بهداشت مجلس، بیمهها رمقی برای پوشش خدمات دندانپزشکی ندارند. به همین جهت است که خدمات دندانپزشکی از حمایتهای بیمهای بینصیب مانده است.
وی به ایسنا گفت: واقعیت آن است که بیمه سلامت حدود 8هزار میلیارد تومان به مراکز درمانی بدهی دارد و قادر نیست خدمات جدیدی را تحت پوشش قرار دهد. در این شرایط نمیتوان امید داشت که حتی بیمهها در سال96 نیز تعهدات پوششدهی برای خدمت دندانپزشکی را عملیاتی کنند. نایبرئیس کمیسیون بهداشت گفت: حوزه دندانپزشکی جزو نیازمندیهای جامعه است اما با توجه به هزینههای بالای آن نتوانستیم خدمات خوبی را در این عرصه ارائه دهیم. حال امیدواریم با تقویت بیمهها بتوانیم گامهای اثربخشی در این بخش برداریم.
بیمه نیست؛ دندان خراب را بکشید!
هزینههای سرسامآور دندانپزشکی در ایران شاید شبیه کشورهای دیگر باشد، اما پوششهای بیمهای مردم را ناچار به کشیدن دندان میکند چرا که یا ارزانترین روش است یا پوشش بیمهای رایگانی دارد. این در حالی است که آمارهای مسئولان نشان میدهد که «تمام افراد بالغ ایرانی، بالای 12دندان کشیده شده یا پوسیده یا قبلاً پر شده دارند» و حداقل سالی 2میلیون دندان فقط در مراکز دانشگاهی و دولتی کشیده میشود. در شرایطی که فرهنگسازی برای پیشگیری از بیماریهای دهان و دندان به کندی پیش میرود، گسترش خدمات دندانپزشکی تحت پوشش بیمههای پایه بهنظر یک ضرورت میرسد.
عضو هیئت مدیره انجمن فیزیوتراپی ایران:
۵۰ درصد ایرانی ها گرفتار اختلالات اسکلتی عضلانی هستند
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۵
اختلالات اسکلتی
عضو هیئت مدیره انجمن فیزیوتراپی ایران، گفت: نیمی از جمعیت کشورمان گرفتار اختلالات اسکلتی عضلانی هستند.
وی با اعلام اینکه ۵۰ درصد افراد جامعه گرفتار اختلالات اسکلتی عضلانی هستند، افزود: این بیماری ها علاوه بر ناراحتی هایی که بیشتر به صورت درد خود را بروز می دهند، باعث ایجاد اختلال در سیستم حرکت می شود و در صورت درمان نشدن شکل مزمن به خود گرفته و در طولانی مدت باعث آسیب جدی به فعالیت های روزمره افراد می گردد.
همتی ادامه داد: اختلالات اسکلتی عضلانی باعث تحمیل هزینه های درمان بسیار بالایی می گردد. از طرفی با تغییر شیوه زندگی افراد و تغییر الگوی بیماری ها که بیشتر ناشی از روند صنعتی شدن جوامع است، از قبیل استفاده زیاد از موبایل، لپ تاپ و کامپیوترهای شخصی و از طرفی با افزایش کم تحرکی ناشی از استفاده از وسایل نقلیه شخصی، میزان شیوع این بیماری ها در حال افزایش است.
وی افزود: اختلالات اسکلتی عضلانی با برچسب های متفاوتی از جمله، گردن درد، شانه درد، کمردرد، زانودرد و موارد زیاد دیگری مطرح می شوند. بطور مثال افرادی که از گردن درد شکایت دارند ممکن است علت درد گردن آنها ناشی از گرفتگی عضلات و یا مفاصل گردن به شکل آرتروز و یا آسیب دیسک های گردن باشد. لذا جدا از روند پیری که زمینه ساز تغییرات تخریبی در دیسک و ستون فقرات گردنی می شود، مهم ترین علت گردن دردها ناشی از فشار روی عضلات به علت کار سنگین، ضربه ناشی از تصادف و افتادن و یا ضربه مستقیم به گردن و همچنین وضعیت نامناسب گردن از قبیل وضعیت سر جلو آمده است.
همتی با عنوان این مطلب که خیلی از گردن دردها با درمان های فیزیوتراپی که دارای کمترین عوارض است، کاملا قابل برطرف شدن هستند، گفت: شانه درد نیز از اختلالات شایع سیستم اسکلتی عضلانی است که در برخی موارد عدم درمان و یا درمان غیر اصولی و یا مزمن شدن درد شانه می تواند منجر به خشکی مفصل شانه و در نتیجه ایجاد محدودیت حرکتی شود که موجب بروز اختلال در فعالیت های روزمره می گردد.
عضو هیئت مدیره انجمن فیزیوتراپی ایران، ادامه داد: کمردرد که می توان گفت شایع ترین شکل بیماری های اسکلتی عضلانی است، علاوه بر علت کهولت سن، در افراد جوان و میانسال غالباً به علت فشار کاری و خوابیدن و نشستن در وضعیت نامناسب رخ می دهد.
وی افزود: زانو درد نیز از شایع ترین اختلالات اسکلتی عضلانی است که به خصوص در افراد چاق شایع تر است و عدم پیشگیری و عدم درمان به موقع می تواند منجر به ناتوانی های شدید حرکتی گردد.
همتی اظهارداشت: اختلالات دیگری نیز هستند که در حکم بیماری نیستند ولی فعالیت های معمول زندگی را مختل می کنند و غالباً به علت درگیری عضلات رخ می دهد و باعث دردهای شدید مزمن می شود که باید به موقع درمان شوند تا منجر به ناتوانی های دائمی نشوند.
وی افزود: موثرترین درمان برای اختلالات اسکلتی عضلانی دادن آموزش های لازم از طریق رسانه ها و فضاهای مجازی در جهت پیشگیری و اصلاح شیوه زندگی است. ولی در کنار این آموزشها یکی از موثرترین درمان های موجود در جهان برای این اختلالات، فیزیوتراپی است.
همتی گفت: در درمان های فیزیوتراپی علاوه بر ارائه آموزش های لازم جهت پیشگیری از ابتلا به این بیماری ها، استفاده از شیوه های درمانی تخصصی و پیشرفته از قبیل درمان های دستی و درمان با سوزن خشک و تجهیزات مدرن و پیشرفته از قبیل لیزر، مگنت، شاک ویو، جریانهای رادیو فرکانسی، امواج اولتراسوند، به میزان بسیار زیادی در روند پیشگیری و درمان موثر است.
سمینار تخصصی فیزیوتراپی در اختلالات اسکلتی عضلانی، روزهای ۴ و ۵ آذر ۹۵ در هتل المپیک تهران برگزار می شود.
تحقیقات نشان می دهد زنان دو برابر مردان در معرض ابتلا به بی خوابی هستند.