مونا برزویی mona borzouei متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۳ در تهران، شاعر و ترانه سرای ایرانی است.
سالها پیش .. عاشقانه ی متفاوتی نوشتم که مهجور ماند..شاید زیادی تلخ بود..ولی مسبب ملاقاتی غیر منتظره و آشنایی با مردی شد که اگرچه دنیا و کار و آسمان پروازش از من فاصله داشت اما در سیاه ترین روزهایم با آن چشمهای عزیز .. مرا به زندگی برگرداند .. کسی که از اولین جمله اش مرا وادار کرد لبخند بزنم.. اسم مرا گذاشت باران … و مرا آنقدر زیبا دید تا با خودم آشتی ام داد .. و برخلاف تصور ما این مهر ى عمیق قرار نبود یک دوستی معمولی باقی بماند و ما چشم باز کردیم و دیدیم که عاشق همیم
دوست دارم آرامش این تصویر دو نفره را با شما سهیم شوم و از همه ی کسانی که با من مهربانند از صمیم قلب بخواهم ..برای آرامش و دوستی و خوشحالی من و علیرضا دعا کنند
با احترام و لبخند 🙂
مونا برزویی
مصاحبه با مونا برزویی
*در مورد کلیت آلبوم «امپراطور» و سایر قطعات این مجموعه چه نظری دارید؟ می خواهم کمی راحت فارغ از اینکه جزو تیم کاری آلبوم بوده اید، در این باره نظر بدهید.
از منظر ترانه ، این آلبوم با جمع آوری ترانه سرایان متفاوت در کنار هم ، سعی داشته در هر ژانری با احترام به شعور مخاطب کار قابل دفاعی ارائه دهد. تشخیص اینکه چقدر موفق بوده بر عهده عوامل تهیه نمی تواند باشد. ضمنا به علت ریسک پذیری بالا در انتخاب مضمون های مهجور مانده در ترانه پاپ ، اگر دقت کنید ترانه سرایان این مجموعه معمولا کاری را ارائه داده اند که شاید شخصا تعلق خاطر بیشتری به آن داشته اند. اما چون آهنگسازان پاپ ما معمولا از ساختن این تیپ کارها استقبال نمی کنند این قسم ترانه ها معمولا سالها گوشه دفتر می مانند.
* به نظر شما این اثر نسبت به آلبوم «منو رها کن» و یا سایر آثار «مهدی یراحی» چه برتری داشت؟
این آلبوم سعی کرده جوابگوی سلایق متفاوت تری باشد. کسی که فقط کارهای غمناک را می پسندد آلبوم قبلی را یک دست تر می یابد و ممکن است در این آلبوم تنها از شنیدن دو سه قطعه لذت ببرد. احتمالا برای خود آهنگساز همه چیز آسان تر می بود اگر قرار بود همه قطعات غمگین می بودند. اما این ریکس پذیری وایجاد تغییر و تنوع و راه دادن هوای تازه به ریه های احساس مخاطبان از نظر من قدم مثبتی ست. حتی اگر تنها مختص به همین یک آلبوم ایشان باشد. یک مسئله دیگر اینکه «روزبه بمانی» نقش پررمق تر و پررنگ تری در آلبوم قبلی داشت. روزبه آنقدر اتفاق موثری است که تغییر رویه اش می تواند مسیر یک آلبوم را تغییر دهد. به نظرم در امپراطور قلم عام پسند تری دارد.
* نقاط ضعفی که در این آلبوم هست از دید شما در چه بخش هایی است؟
تعدد قرار گرفتن قطعاتی که تیتراژ شده یا قبلا به اندازه ی کافی شنیده شده اند و نحوه ی چیدمان تراک ها.
*در مورد ترانه قطعه «امپراطور» کمی توضیح بدهید. قطعه ای که در واقع توانسته مورد توجه قرار بگیرد.
امپراطور را با این ذهنیت نوشته بودم که قرار است توسط شخص دیگری اجرا شود. زمانی که ایشان اطلاع دادند که با وزن ترانه ارتباط برقرار نکرده اند بسیار مستاصل شدم چون به عنوان مولف به این ترانه تعلق خاطر خاصی داشتم. اصلا دلم نمی خواست این کار را در داخل ایران واگذار کنم تا اینکه ضمن صحبتی که با آقای «یراحی» داشتیم قرار شد ایشان اتد بزنند. ابتدا ترجیع بند و سپس ملودی اورتور را ساختند و کار خیلی به دلم نشست. همیشه می خواستم امپراطور تنظیم با شکوهی داشته باشد که به نظرم این اتفاق افتاد. شخصا هنگام شنیدن امپراطور ناخودآگاه بیش از آن که حتی به صدا و اجرا فکر کنم تنظیم این قطعه مرا درگیر می کند. بعد از انتشار ترانه ی خوشبختی با اجرای آقای «خواجه امیری» نظیر آن ترانه بارها و بارها توسط دیگران رونویسی شد اما خود من هرگز تکرارش نکردم. نگاه امپراطور تقریبا همان نگاه است فقط کمی لجوجانه تر ، بی رحمانه تر و بی منطق تر است و امپراطور ایثاری لجوجانه و زورگویانه در عشق است. برای همین مولف خود را امپراطور خطاب می کند. دارد به جای دو نفر برای یک رابطه احساسی تصمیم می گیرد! تسلیم می شود و خودش را می شکند. تسلیم می شود که از مواضع مغرورانه اش پائین نیاید حتی به قیمت نابود کردن خودش. حتی افتخار می کند که از موضع قدرت دارد تصمیم می گیرد و لرزیدن و گریه اش را به رخ نمی کشد و التماس نمی کند.
* به زعم برخی از منتقدان این ترانه روایتگر یک قصه است. آیا شما امپراطور را بر مبنای یک داستان واقعی سروده اید؟
اگر قصد دارید از حواشی زندگی شخصی مولف بدانید با اینکه خیلی مطمئن نیستم شرح دادنش حرفه ای باشد ، اما خیر. به گواهی دوستانم در ترانه امپراطور خیلی شبیه خودم هستم. نگاه و دنیای شخصی خودم را در تک تک ابیات شرح داده ام. اما با وجود اینکه طبق یک خرافات عجیب و جنون آمیز معتقدم ترانه هایی که می نویسم بعد ها در زندگی ام به شکلی اتفاق می افتند. شبی به خودم لرزیدم از فکر و امپراطور اتفاق افتاد! عینا همانطور که آن را نوشته بودم! اما نه ، انگار پایان بندی ترانه واقعی را شخص دیگری قرار بود بنویسد که با آنچه من بر روی کاغذ نوشتم خیلی فرق داشت و شیرین تر بود.
*در یک برنامه رادیویی اعلام کردید که پس از انتشار آلبوم امپراطور همه شما را با این ترانه خواهند شناخت. با توجه به مدت زمانی که از انتشار آلبوم می گذرد فکر می کنید این اتفاق رخ داده است؟
خیر ! فایل صوتی مصاحبه همچنان در اینترنت موجود است. من در برنامه ی رادیویی گفتم: «حتی امیدوارم بعد از انتشار ترانه ی امپراطور مخاطبان مرا با اینکار بشناسند». همچنان هم امیدوار هستم.
*همکاری شما با مهدی یراحی ادامه خواهد داشت؟
من فوتبالی نیستم اما می گویند باید در اوج کناره گیری کرد!
ترانه زیبای نباید مال ِ من باشی از مونا برزویی
ناراحتت کردم دم ِ رفتن ..
خواستم که نا امید بشی از من
این عادلانه نیست ! میدونم ! …
ازم نپرس چطور میتونم !؟
.
یه کم واسه ت لازمه بی رحمی ..
دلیلشو حالا نمی فهمی . .
به بغض وادارم نکن انقد ..
این گریه ها باشه برای بعد !
.
تو قلب ِ من یه امپراطوره ..
تسلیم میشه چونکه مجبوره
برو نباید مال ِ من باشی…
خواهش نکردم ! این یه دستوره !
نفرین به این وجدانِ بیهودم! ..
ای کاش من خودخواه تر بودم
غرور ِ من این بار حق داره …
دنیا به من خیلی بدهکاره !!
.
سکوت یعنی مُرده فریادم ..
باید تو رو از دست میدادم
از من به تو پنجره ای وا نیست..
وقتی که خوشبختیت اینجا نیست
تو قلب ِ من یه امپراطوره !
تسلیم میشه چونکه مجبوره….
برو نباید مال ِ من باشی !
خواهش نکردم ! این یه دستوره !