مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

[ad_1]

دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش 

دکوراسیون برخی از خانه های ایرانی بسیار زیبا و شیک چیده شده است و درخور تمجید و تعریف می باشد. مانند خانه پویه و همسرش. دکوراسیون منزل شخصیت و عقاید صاحبان خانه را نشان می دهد. در خانه ۸۸ متری پویه و همسرش در شهر مشهد همه چیز فکر شده است و عناصر طبیعی را می توان در آن حس کرد. تور خانه گردی طبیعت دوست را از دست ندهید:

 

تور خانه پویه در یک نگاه
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرشتعداد افراد ساکن: ۲ نفر
شغل خانم خانه: مدرس دانشگاه و کارشناسی ارشد معماری / شغل همسر: مهندس مکانیک
موقعیت شهر: مشهد / محله: هفت تیر

 

متراژ فضا: ۸۸ متر
سال ساخت: ۱۳۹۲
ملک شخصی
تعداد اتاق: ۲ خواب

 

تعداد سرویس: یک حمام و یک دستشویی
سبک دکوراسیون: تلفیقی
رنگ های غالب: نسکافه ای و کرم
ویژگی برجسته طراحی: کاربردی و اقتصادی

 

طراح: خانم پویه پیروی
مدت زمان طراحی داخلی: ۳ ماه
بازسازی فضاهای داخلی
هزینه دکوراسیون و وسایل: حدود ۲۵ میلیون

 

چه نکاتی در طراحی مد نظر بوده و به چه دلیل؟

دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

سعی کردم طراحی داخلی با توجه به نیازها و کاربردی باشد. و در کنار آن زیبایی هم دیده شود. من و همسرم تعداد زیادی کتاب داریم و با ساخت کتابخانه در دکوراسیون منزل، آن را به نقطه عطف در فضای داخلی تبدیل کردیم. برای انتخاب مبلمان هم به سمتی رفتیم که از مبلمان ساده، زیبا و در عین حال کاربردی استفاده کنیم که خرید و جابجایی راحتی هم داشته باشند.

 

چه سبک و رویکردی را در طراحی دوست دارید و چه چیزهایی را دوست ندارید؟
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

من به فلسفه چینی علاقمندم و دوست داشتم زندگی طبیعی و غیر مصنوعی داشته باشم. در دکوراسیون منزل از رنگ های طبیعت استفاده کردم که به ذات طبیعت بر می گردد و به همین دلیل رنگ های عنصر خاک، آب و گیاه در طراحی داخلی فضا دیده می شود و همچنین سعی کردیم عناصر حیاتی را به فضای داخلی بیاوریم. عنصر خاک با ترکیب رنگی دکوراسیون و همچنین خاک درون گلدان،

 

آب در تنگ هایی با صدف های کوچک و آتش با شمع هایی که در طول شب روشن می کنیم و گاهی هم آنها را درون تنگ قرار می دهیم در دکوراسیون خانه وجود دارند. و گیاهان هم که به خودی خود در هر گوشه ای از فضا دیده می شوند.

 

در دکوراسیون خانه اشیا و وسایلی را برایمان عزیز بودند را در معرض دیدمان قرار دادیم. مد نظر داشتیم روح ایرانی در فضا وجود داشته باشد و به همین دلیل دنبال وسایل خارجی نرفتیم. همسرم در کرمان دانشجو بود و یک پته دست دوز از شهر خریده بود که نشانی از هنر عمیق زنان بومی کرمان است.

 

آن را قاب کردیم و در کنار میز ناهارخوری بر دیوار نصب کردیم. عکس های دورهمی، یادگاری هایی که از سفر های مختلف آورده بودیم و در کل عکس های خوشحالی مان را با چیدمان دکوراتیو به روی دیوار آوردیم.
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

فضای مورد علاقه شما کجاست؟

 

گوشه فضای ناهارخوری، کتابخانه و قسمت هایی که اشیای کوچکی قرار دارند را بیشتر از باقی فضاهای خانه دوست دارم.

 

هرکدام از وسایل خانه تان را از کجا تهیه کرده اید؟
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

مبلمان، کاناپه، میز و صندلی ناهارخوری و سرویس خواب را از برند چوب سنگ خریداری کردیم که هزینه مجموع آنها ۱۰ میلیون تومان بود. لوازم برقی شامل یخچال از برند ال جی، گاز از برند اخوان و تلویزیون سونی نیز در کل حدود ۱۰ میلیون هزینه داشت.

 

هزینه وسایل چوبی دکوراسیون خانه شامل کمد، شلف، کتابخانه و جاکفشی هم حدود ۴ میلیون بود. طراح فرش هم خانم مونا سلطانی بودند که بافت آن توسط فردی در روستای بافندگان درتوم از توابع شهر بجنورد انجام شد.

 

کارهای خدماتی و تاسیساتی را به چه اهالی فنی سپردید؟

 

ساخت وسایل چوبی که پیش از این گفته شد و همچنین نصب آنها را فردی انجام داد که یکی از آشنایان معرفی کرده بود.

 

در این فرآیند چه تجربیاتی داشتید که از آنها درس گرفتید و دوست دارید به دیگران نیز منتقل کنید؟
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرشمن اهل شمال هستم و در خانه ویلایی زندگی می کرد. ولی بعد از طراحی داخلی این خانه به این نتیجه رسیدم که به سادگی می توان فضاهای کوچک را بازسازی کرده و آنها را کاربردی کنیم. باید بتوان فضاهای پرت را به فضاهای کاربردی تبدیل کرد. حقیقت این است که می توان زندگی جدید را با حداقل هزینه، کاملا اقتصادی و به بهترین نحو شروع کرد.

 

در طراحی منزل سعی شده اصول فنگ شویی اجرا شود و به دنبال آن بخش های تیز را شکسته و حذف کردیم. جهت گیری وسایل را به گونه ای انجام دادیم که چرخش انرژی در فضای داخلی بوجود آید. همین نکته باعث شده همه افرادی که به منزل ما می آیند بگویند که انرژی خوبی در فضا وجود دارد.

 

نقش گیاهان در خانه چگونه است؟
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

گیاهان به دلیل اکسیژن رسانی، بسیار مفید است. رنگ سبز و طراوت در روحیه افراد خانه تاثیر خوبی دارد. گیاهان خانگی منزل ما شامل پوتوس، شمعدانی، بگونیا، ارکیده و انواع کاکتوس هستند. همچنین با توجه به هر فصل، گل های شاخه بریده مربوط یه آن زمان را هم به دکوراسیون داخلی می آوریم و در این زمان از سال یعنی اواخر پاییز گل داوودی در خانه وجود دارد.

 

دکوراسیون ورودی
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

زمانی که به خانه پویه و همسرش در مشهد وارد شوید، دکوراسیون ورودی به خوبی شما را با فضای کلی خانه آشنا می کند. یکی از کارهای چوبی انجام شده در زمان بازسازی ساخت و نصب کمد و جاکفشی بوده که در ورودی قرار دارد. در دو سمت ورودی با هدایت دید به روبرو، دکوراسیون منزل به بهترین شکل نمایان است.

 

دکوراسیون آشپزخانه
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

آشپزخانه پویه دارای تم رنگی هماهنگ با فضای کلی است. کابینت سفید به سبک مدرن با صفحه کابینت چوبی فضایی منظم و مرتب را ایجاد کرده است. لوازم برقی آشپزخانه مانند لباسشویی، یخچال و اجاق گاز نیز به رنگ کابینت ها و سفید رنگ هستند. دیوارپوش آشپزخانه از سنگ های دکوراتیو است

 

و به دلیل ظاهر طبیعی با ویژگی دکوراسیون کلی خانه یعنی نزدیکی به طبیعت همخوانی دارد. فرش کوچک در دکوراسیون آشپزخانه به دلیل اینکه در کنار فضای ناهارخوری قرار دارد، هماهنگ با سبک آن بخش دیده می شود.

 

دکوراسیون اتاق خواب
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

اتاق خواب اصلی خانه پویه و همسرش در مشهد، سنگینی و وقار خاصی دارد. از دکوراسیون اتاق کاملا می توان اهمیت زوج جوان به هنر ایرانی و اصالت را درک کرد. در عین اینکه سرویس خواب و فضای کلی اتاق خواب به سبک مدرن طراحی شده، روتختی، کوسن و آباژورهایی که بر روی میزهای پاتختی قرار دارند،

 

نشان دهنده هنر ایرانی است. قاب عکس های روی دیوار سادگی آن را شکسته و حس و حالی خاص به دکوراسیون اتاق خواب بخشیده است.

 

دکوراسیون اتاق مهمان
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

یکی از اتاق خواب ها در خانه پویه مخصوص مهمان است. در دکوراسیون اتاق مهمان بیش از هر چیزی کوسن و روتختی توجه را به خود جلب می کند. کوسن های به شکل گل و قرمز رنگ آنقدر زیبا و جذاب هستند که گویی گل های رو تختی را در تصویری بزرگتر نشان می دهد.

 

استیکر دیواری هم در ادامه نقش گل ها در فضا روی دیوار نصب شده است. استفاده از رنگ های گرم مانند قرمز، صورتی و تنالیته هایی از آنها در کنار رنگ کرم ترکیب رنگی اصلی اتاق مهمان است.

 

دکوراسیون نشیمن
دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

گفتیم که رنگ غالب دکوراسیون خانه پویه به رنگ نسکافه ای و کرم بوده و تابع رنگ های طبیعت و عنصر خاک است. مبلمان راحتی در دکوراسیون نشیمن با رویه از جنس مخمل فضایی صمیمی و گرم برای دور هم نشستن و استراحت ایجاد کرده است. کتابخانه چوبی که از زمین تا سقف ارتفاع دارد،

 

مرز دکوراسیون نشیمن و آشپزخانه را مشخص کرده و حس دلنشینی به فضای داخلی داده است. قالیچه در دکوراسیون نشیمن ایرانی بودن را فریاد می زند! این فرش یا پشم دست ریس از رنگ های طبیعی بافته شده و کمی که به طرح آن بیشتر دقت کنید متوجه می شوید که تقارن در فرش وجود ندارد.

 

دکوراسیون غذاخوریدکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش

مبلمان در فضای ناهار خوری نیز در هماهنگی کامی با دکوراسیون منزل قرار دارد. میز ناهارخوری از جنس چوب، صندلی های مخملی و به رنگ نسکافه ای از اجزای اصلی فضا است. تابلوهای زیبا در دکوراسیون غذاخوری از تعلقات خاطر خانم و آقای خانه است. رومیزی هنر دست یزدی ها و هنر شکیل ایرانی است. تابلوی قرمز هم همان پته دست دور شاهکاری است که توصیفش را قبلا شنیدید!

 

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش دکوراسیون شیک و زیبای خانه پویه و همسرش


ادامه مطلب ...

دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرش

[ad_1]

دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرش

دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرش 

دکوراسیون ساده و زیبای یک زوج معمار را می بینیم که به زیبایی هرچه تمام تر چیده شده است و در عین حال ساده نیز می باشد. این عبارت‌ها چقدر به گوش‌تان آشنا هستند؟ اگر در زمینه‌ هنر، معماری و طراحی داخلی تحصیل کرده باشید، حتما در کتاب‌ها زیاد خوانده‌اید و اگر دستی در این حرفه‌ها نداشته باشید،

 

احتمالش زیاد است که آنها را از گوشه و کنار شنیده باشید. با همه این اوصاف لمس این تعاریف و واژه‌ها از نزدیک و در دنیای واقعیت‌ حداقل برای ما ایرانی‌ها کمتر اتفاق افتاده است؛ ما مردمی هستیم که اکثرمان غرق در نمایش‌های پر زرق و برق خانه‌های پر از وسیله شده‌ایم که گاه حتی اصل «خانه، مأمن آرامش» را از یادمان برده‌اند. قرار بود وقتی از همهمه روزها و خیابان‌ها به خانه برمی‌گردیم،

 

آرام بگیریم و خستگی از تن‌مان رخت ببندد ولی آنچه اکنون تجربه می‌کنیم چیزی نیست جز آمدن از یک شلوغی به شلوغی دیگر و گذر از یک نگرانی به نگرانی دیگر.اما… در اینجا هم پیدا می‌شوند خانه‌هایی که سادگی را به زیبایی تمام به نمایش می‌گذارند و تعریف ساده مینیمال را بی‌کم و کاست تداعی می‌کنند. خانه این زوج جوان معمار مثال زنده‌ای است از هر آنچه تاکنون ادعا کردم.
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشوقتی آیدا و همسرش خانه خود را طراحی می‌کنند

آیدا، زن جوان معمار و خوش‌سلیقه‌ای است که از انگیزه طراحی داخلی خانه‌اش حرف می‌زند. او معتقد است: «نباید از همه انتظار داشت خانه‌های خود را مطابق با استانداردهای طراحی داخلی بچینند و در وهله اول این وظیفه جامعه حرفه‌ای است که اگر ادعای دانش در این مورد را دارند، آن را در زندگی خود بیاورند؛ اتفاقی که می‌تواند الهام‌بخش عموم مردم باشد و آنها را آگاه سازد.»
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشهارمونی و هماهنگی عناصر دکوراسیون در نگاه اول

به جرأت می‌توان گفت بارزترین ویژگی خانه آیدا این است که به هر بخش از قسمت‌های این خانه 95 متری که وارد می‌شوی همه‌چیز با هم هماهنگی دارد؛ نور و روشنایی، مبلمان، رنگ‌ها و لوازم دکوری هرکدام به اندازه خود در فضاها نقش بازی می‌کنند. رنگ زردی که پرچم‌دار خانه آیداست،

 

بیش از حد اغراق نشده و به‌قدری هوشمندانه به فضا نفوذ کرده که نقش خود را به زیبایی تمام بازی می‌کند و در عین حال به حوزه عناصر دیگر تجاوز نکرده است. آیدا در کنار علاقه شخصی خود به رنگ زرد، دلیل انتخاب آن را پرنورتر نشان دادن خانه عنوان می‌کند.
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشاتفاقات زیبای سالن نشیمن خانه

آیدا می‌گوید: «رنگ سفید را به عنوان رنگ زمینه انتخاب کردم؛ زیرا سفید و رنگ‌های خنثی مثل خاکستری این خاصیت را دارند که همه‌چیز را می‌شود با آنها هماهنگ کرد و به‌راحتی با تغییر تابلوها، کوسن‌ها یا حتی رومبلی و روتختی‌ها دکوراسیون را هر از چندگاهی تغییر داد.
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشرنگ زرد را نیز برای روشن‌تر نشان دادن خانه و در عین حال از جهت زیبایی‌شناسی برگزیدم. در گوشه‌ای از سالن شومینه‌ای قرار داشت که برای آپارتمان ما کاربردی نداشت؛ بنابراین آن را برداشتیم و چون بهترین نقطه‌ای بود که از همه طرف دید داشت، از دیوار آن برای تلویزیون استفاده کردیم.همچنین دو فرورفتگی این دیوار را به دلیل کنتراستی که می‌خواستیم در فضا ایجاد شود به رنگ سیاه درآوردیم.»
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشتابلوهای کوچک و بزرگی که روی دیوار نشیمن خانه آیدا در آرایشی زیبا چیده شده‌اند، نقاشی‌های او هستند؛ نقاشی‌هایی که از ذهن مینیمال او زاییده شده و رنگ‌های‌شان با کل خانه هارمونی دارد. آیدا با خلاقیت و سلیقه ستودنی خود، دیوار را به گالری هنری چشم‌ نوازی تبدیل کرده است.
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشطعم دوست‌داشتنی غذاخوری

«سادگی سقف را حفظ کردیم و دیوار کنار غذاخوری را که با همسایه مشترک بود، هفت سانتی‌متر جلو کشیدیم تا عایق صوتی ایجاد شود. فضای غذاخوری را با لوسترهای آویزی که نور متمرکزی روی میز منتشر می‌کنند، از دیگر فضاهای سالن متمایز کردیم. رنگ سیاه در این فضا در تابلو و پرنده‌های تزیینی روی دیوار دنباله‌روی

 

تعادل رنگ و کنتراستی است که قبلا در دیوار تلویزیون اتفاق افتاده بود.» سادگی ظروف، شمع‌ها، گلدان و کوچک‌ترین عناصر این فضا به ما خاطر نشان می‌کند آیدا نگاه مینیمال خود را از هیچ چیزی دریغ نکرده است.
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشاتاق خواب آبی و آرام خانه
آیدا با انتخاب رنگ آبی به عنوان رنگ غالب اتاق خواب، آرام بودن این فضا را به خوبی حفظ کرده است. گلدان‌های گلی که پشت پنجره اتاق خواب دیده می‌شوند نیز به همین منظور انتخاب شده‌اند. آیدا می‌گوید: «وقتی صبح بیدار می‌شوم با دیدن این گل‌ها انرژی می‌گیرم.» از دید او وقتی همه‌چیز سفید انتخاب می‌شود،

 

بازی دادن رنگ‌ها در عناصری مانند چراغ خواب، کوسن و لوازم دیگر می‌تواند فضا را از بی‌روح بودن و کسل‌کنندگی نجات دهد.

دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرشکنج دنج اتاق کار آیدا

در اتاق کار او در کنار بالکن کوچکش میز و صندلی جمع و جور و زیبایی به چشم می‌خورد که جان می‌دهد برای نشستن و مطالعه کردن. آیدا می‌گوید: « روی این صندلی می‌نشینم چشم به بیرون می‌دوزم و در ورای فلاورباکس‌هایی که روی دیوار بالکن قرار داده‌ام، از چشم‌انداز رشته کوه البرز لذت می‌برم.»

 

او معتقد است فردی برونگراست و به همین دلیل نتوانسته پنجره بالکن را با پرده پارچه‌ای ضخیم مسدود و خود را از دیدن آسمان زیبا محروم کند. برای حفظ حریم خانه نیز از گلدان‌ها کمک گرفته که در عین حال جلوه زیبایی را از درون و بیرون خانه او به نمایش گذاشته‌اند.
دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرش

دکوراسیون ساده و زیبای خانه آیدا و همسرش

 

سایت مجله منزل

 

 


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

لایت مد مد و لباس دکوراسیون آرایش و زیبایی …مدلدکوراسیونآرایش و زیباییآشپزیلایت مد مد و لباس دکوراسیون آرایش و زیبایی دکوراسیون سایت تفریحی و سرگرمی دکوراسیوندکوراسیون منزلدکوراسیون اتاق خوابدکوراسیون محل کارمدل پردهدکوراسیون عکس های مرجانه گلچین و همسر سابقش کریم آتشی بیوگرافی و مطالب و عکس های جالببیوگرافی مرجانه گلچین و همسرش مرجانه گلچین متولد ۲ اسفند ۱۳۴۷ در رشت بازیگر سینما تکناز دیدنی ها، خبری، پزشکی، اس ام اس، عکس، مطالب جالب و تکنازعکس خنده دارعاشقانهاس ام اس جدیدمطالب جالب و خواندنیطنزعکس های بازیگران حضور سپهر حیدری و همسرش در مراسم تشییع نوروزی …سایر مطالب گزارش تصویری فیلم یتیم خانه ایران جدیدترین ساخته ابوالقاسم طالبی و معرفی عکس های ترانه علیدوستی و همسرش علی منصور بیوگرافی و …مطالب و عکس های جالبعکس های ترانه علیدوستی و همسرش علی منصور بیوگرافی و گفتگو در این پست جدیدترین عکس مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک …حمله وران و توهین کنندگان در فضای مجازی هر روز بیشتر می شوند و این مختص ایران نیستاول عکس شخصی و جدید بهاره رهنما و همسرش پیمان قاسم خانی و عکسشخصیوجدیدبهارهبرای ما دو تا سفره پهن است یکی سفره ی شیطانی و یکی سفره ی الهی سفره ی شیطانی زرق و برق عکسهای جدید بازیگران ایرانی و همسرانشانعکسهای بازیگران ایرانی و همسرانشان سال بازیگران و همسرشانزوج های هنری سینما پارس ناز پورتال سایت تفریحی و امکان حیات و زندگی در کرات و سیّارات دیگر غیر از زمین این دختر جوان در یک سال فقط یک لایت مد مد و لباس دکوراسیون آرایش و زیبایی آموزش مدلدکوراسیونآرایش و زیباییآشپزیلایت مد مد و لباس دکوراسیون آرایش و زیبایی آموزش دکوراسیون سایت تفریحی و سرگرمی دکوراسیوندکوراسیون منزلدکوراسیون اتاق خوابدکوراسیون محل کارمدل پردهدکوراسیون خانه عکس های مرجانه گلچین و همسر سابقش کریم آتشی بیوگرافی و مصاحبه مطالب و عکس های جالب بیوگرافی مرجانه گلچین و همسرش مرجانه گلچین متولد ۲ اسفند ۱۳۴۷ در رشت بازیگر سینما ، تئاتر و تکناز دیدنی ها، خبری، پزشکی، اس ام اس، عکس، مطالب جالب و مروری بر گذشته اس ام اس زیبای روز جهانی معلولان سوژه های جالب و دیدنی اول هفته عکس مبلمان حضور سپهر حیدری و همسرش در مراسم تشییع نوروزی مشکل آفرید سایر مطالب گزارش تصویری فیلم یتیم خانه ایران جدیدترین ساخته ابوالقاسم طالبی و معرفی آن عکس های ترانه علیدوستی و همسرش علی منصور بیوگرافی و مصاحبه مطالب و عکس های جالب عکس های ترانه علیدوستی و همسرش علی منصور بیوگرافی و گفتگو در این پست جدیدترین عکس های مجله اینترنتی برترین ها پورتال خبری و سبک زندگی اخبار روز، اخبار ورزشی، سبک زندگی، چهره ها، گردشگری، آشپزی، سلامت، دکوراسیون، فرهنگ و هنر عکس شخصی و جدید بهاره رهنما و همسرش پیمان قاسم خانی و دخترش عکسشخصیوجدیدبهاره برای ما دو تا سفره پهن است یکی سفره ی شیطانی و یکی سفره ی الهی سفره ی شیطانی زرق و برق زیادی عکسهای جدید بازیگران ایرانی و همسرانشان عکسهای بازیگران ایرانی و همسرانشان سال بازیگران و همسرشانزوج های هنری سینمابازیگران پارس ناز پورتال سایت تفریحی و امکان حیات و زندگی در کرات و سیّارات دیگر غیر از زمین این دختر جوان در یک سال فقط یک لباس


ادامه مطلب ...

«مهناز افشار» از سن همسرش می‌گوید+عکس

جام جم سرا: بر اساس آنچه پرده سینما نقل کرده، مهناز افشار در این باره گفته است:
خبر ازدواج من با آقای رامین صحت دارد اما با یاسر رامین که هم سن من و متولد ۱۳۵۶ است. خبر ازدواج من با محمدامین رامین (متولد ۱۳۶۶) صحت ندارد. من نمی توانم با مردی که ۱۰ سال از من کوچکتر است زندگی کنم!

Share


ادامه مطلب ...

خواننده ای که همسرش طرفدارش نیست+عکس

حمید عسکری از آن دسته از خوانندگانی است که توانست تعداد بسیاری هوادار برای خود دست و پا کند. خواننده خوش صدایی که با آلبوم کما به شهرت رسید و توانست از این شهرت به نحو احسن استفاده کند.

حمید عسکری نسبت به حمید عسکری سال های قبل تغییر کرده . او از روزهای جنجالی اش فاصله گرفته و حسابی آرام شده.ریشه این همه آرامش در کجاست؟
شاید بخشی از این موضوع به این خاطر باشد که سنم بالا رفته ، بالا رفتن سن باعث می شود که شما یاد بگیرید احساساتتان را بیشتر کنترل کنید از جنجال و حاشیه فاصله بگیرید. از طرفی مدتی است که متاهل شده ام . ازدواج اگر درست باشد و شما انتخاب درستی داشته باشید بر روحیه تان تاثیر مثبتی خواهد داشت و آرامش زیادی را به شما منتقل خواهد کرد . در نهایت ، شما هم این حس آرامش را در کارهایتان لحاظ می کنید و به مخاطبانتان ارایه می دهید .

-با وجود اینکه باید زندگی حرفه ای یک آرتیست را از زندگی شخصی اش جدا کرد ، ظاهرا تو دوست داری کارهایت انعکاسی از زندگی واقعی ات باشد ؟
این از ویژگی های کار دلی انجام دادن است.کسانی که کارهایشان را با دلشان انجام می دهند معمولا زندگی شخصی شان هم در کارهایشان نمود دارد. کارهای من به شدت حسی است ؛ به همین خاطر ، در بسیاری از موارد ، سعی می کنم چیزهایی را بخوانم که به آن ها اعتقاد دارم. شاید به همین خاطر است که خیلی وقت ها قهرمان ترانه هایم شبیه خود واقعی من است.

-خواننده ای مثل تو ، که در ارایه کارهایش بر حسش متکی است ، نگران این موضوع نبود که فضای آهنگ هایش شبیه به هم شود و متاثر از روحیه خودش زیادی به سمت فضا های مثبت برود ؟
درست است که من تا با یک کار ارتباط برقرار نکنم آن را نمی خوانم ، اما ایم موضوع به این معنا نیست که سوژه همه ترانه هایم برگرفته از زندگی شخصی من است . خیلی وقت ها در کارهایم قصه زندگی دوستان و همکارانم را می خوانم ، کارهایی که با آن هم ذات پنداری بیشتر داشته ام و به نوعی به احساس من نزدیک تر بوده است.

- جالب است که مدام ، در پاسخ به سوالات شخصی زندگی ات ، به نوعی به ازدواج و همسرت اشاره می کنی . این در حالی است که در ایران بسیاری از سلبریتی ها علاقه ای به صحبت در مورد مسایل شخصی زندگی شان ندارند و گاه در میان خواننده ها پیش می آید که دست به پنهان کاری در مورد زندگی شخصی شان می زنند و ازدواجشان را ، به بهانه ریزش هوادارانشان ، مخفی می کنند.
نمیدانم . شاید بعضی ها فکر کنند با اعلام این موضوع که متاهل شده اند از میزان محبوبیتشان کم می شود . در حالی که غالب مردم ما این بینش را دارند که زندگی شخصی سلبریتی از زندگی حرفه ای اش جداست و او هم عاشق می شود و ازدواج می کند . از طرفی ، نمیتوان با این ترس که ممکن است هواداران یک هنرمند با ازدواج او کم می شوند ، تا آخر عمر مجرد ماند ! من هیچ وقت نخواسته ام از سلبریتی هایی باشم که ازدواج کردن و بچه دار شدنشان را از مردم پنهان می کنند.

این روزها با وجود اینستاگرام و فیس بوک ، بسیاری از هنرمندان بی واسطه با مخاطبان در ارتباط اند. به نظرت ، این بی واسطه بودن در مسایل شخصی تا کجا می تواند ادامه پیدا کند ؟

حضور این صفحات شخصی در فضای مجازی ، با آن حجم از میزان بازدید کننده ، باعث شده اکثر هنرمندان برای خودشان تریبون پیدا کنند . به همین خاطر ، اکثر سلبریتی ها از این فضا استفاده می کنند و خودشان مستقیم با هوادارانشان در ارتباط هستند .

معمولا مردم درباره زندگی شخصی هنرمندان کنجکاوند و از اینکه بدانند آن ها چه کاری انجام می دهند خوشحال می شوند . اما واقعیت این است که در مطرح کردن مسایل شخصی در این فضا هم باید بعضی مسایل را لحاظ کرد. مثلا بارها پیش آمده من از فضایی که در آن قرار داشته ام عکس گرفته ام و آن را در فضای مجازی ، با عنوان همین الان ، منتشر کرده ام تا حس لحظه ام را با مخاطبان تقسیم کنم .

با این حال ، شما باید در انتشار این عکس ها تا جایی پیش بروید که به حریم شخصی تان خدشه ای وارد نشود ، چون ممکن است مثلا شما موضوعی را را دوست داشته باشید مطرح کنید که همسرتان به مطرح شدن آن علاقه ای نداشته باشد .

-همین طور است. اگر دوست داشته باشی کمی در مورد آلبوم آخرت صحبت کنیم. پر رنگ ترین انتقادی که در این آلبوم به تو شد در بخش ترانه بود ، چه تغییری در آلبوم جدیدت ایجاد کردی ؟
من سعی کردم با تغییر فضای ترانه به نوعی به این انتقاد ها پاسخ دهم . هشت سال قبل که مث به طود جدی وارد عرصه ترانه شدم ، به شدت به تلفیق شعر و ملودی و پر رنگ تر جلوه دادن ملودی معتقد بودم . اما ، بعد از گذشت این سال ها ، به این نتیجه رسیدم که باید تغییری در این فضا ایجاد کنم. در آن سال ها ، من مخاطب هشت ساله ای داشتم که الان شانزده ساله است و مخاطب شانزده ساله ای داشتم که الان بیست و چهار ساله است . سن من هم در این مدت بالاتر رفته و طبیعی است که در این بین برخی از مخاطبان دنبال فضای جدی تری در ترانه هستند . به همین خاطر ، سعی کردم سلیقه این افراد را هم در کارم لحاظ کنم و بخش ترانه را با سایر دوستان ترانه سرا بسپارم .

-نظر همسرت را هم در مورد کار می پرسی ؟
بله البته ، در این مورد خاص، نظر ایشان را هم مانند سایر مخاطبانم می بینم و به چشم یک رای به آن نگاه می کنم .

-همسرت مخاطب کارهایت هست ؟
قبل از ازدواج با من ، همسرم جزو طرفدارهای من محسوب نمی شد . البته الان هم همینطور است . او کلا مخاطب جدی موسیقی نیست و صرفا نگاهی مبتنی بر سرگرمی به موسیقی دارد.

-فکر می کنم همین نگاه او باعث شده که زندگی شخصی ات تعادل بیشتری داشته باشد ؟
دقیقا همینطور است . اگر ما میخواستیم مدام در خانه هم در مورد موسیقی حرف بزنیم ، من فرصتی برای ریکاوری ، بعد از ده-دوازده ساعت کار در استودیو ،پیدا نمی کردم . به نظر من ، اساسا هنرمندانی که زندگی شخصی شان را از زندگی حرفه ای شان جدا کرده اند افراد موفق تری هستند .
برای من که همیشه با تو مصاحبه هایی درباره موسیقی داشته ام خیلی جالب است که در مورد بازیگری و دنیای سینما حرف بزنم. برای من هم جالب تر است ؛به این خاطر که این روزها خبرنگاران بیشتر دوست دارند در مورد قسمت سینمایی زندگی ام از من سوال کنند تا قسمت موسیقیایی. شاید بخشی از این موضوع به خاطر این است که آن ها همیشه دنبال خبرهای جدید پیرامون سلبریتی ها هستند و می خواهند چیزهای جدیدتری را از آن ها بدانند و به اطلاع مردم برسانند.

-یعنی بازیگری برایت کاملا جدی شده است ؛ درست به اندازه موسیقی ؟
درست به اندازه موسیقی که نه . اما من یا کاری را انجام نمی دهم یا وقتی آن را انجام می دهم سعی میکنم در آن جدی باشم . به همین خاطر ،وقتی وارد عرصه بازیگری شدم ،می دانستم که کار سختی را در پیش دارم .

-وقتی برای اولین بار جلوی دوربین قرار گرفتی ، حتما استرس های مرسوم یک نابازیگر راداشتی . برای رفع آنچه کردی ؟
سعی کردم پیش از حضور جلوی دوربین بارها فیلمنامه را بخوانم تا به نوعی با آن نقش ارتباط لازم را برقرار کنم .بعد هم سعی کردم از راهنمایی های کارگردان و البته سایر بازیگران هم کمک بگیرم. اما ، بیشتر از همه این ها ،در تلاش بودم از اغراق جلوی دوربین بپرهیزم و یک بازی رءال ارایه بدهم . علاوه بر این ، در طول این سال ها ،برگزاری کنسرت های مختلف باعث شده است به نوعی در مقابل دوربین و مردم راحت تر باشم .

-بر زندگی شخصی ات هم اثری داشته ؟
بزرگ ترین تاثیرش این بوده که در قیاس با گذشته اجتماعی تر شده ام . بازیگری درست نقطه مقابل موسیقی قرار دارد . و شما در آن احتیاج بیشتری به معاشرت و ارتباط برقرار کردن با دیگران دارید ،در حالی که در موسیقی دایره معاشرتتان با دیگران بسیار محدود است. (آرمانی)


ادامه مطلب ...

بابک زنجانی؛ از بی‌پولی تا پولداری، و آشنایی با همسرش

جام جم سرا: خیلی‌ها تا الان زندگی او را روایت کرده‌اند، نخستین بار خودش در مصاحبه‌ای داستانش را گفت و آخرین بار هم کسی که نخستین دسته چک را برای او صادر کرده است: یعنی کارمند یکی از شعب بانک ملت که می‌گوید از 20 سالگی بابک زنجانی را می‌شناسد.

شناخت او نه آنقدر زیاد است که از زیر و بم میلیاردر جنجالی خبر داشته باشد و نه آنقدر کم که نتواند در چگونگی پولدار شدن او شک کند. این آشنای قدیمی زنجانی در مصاحبه با سایت خبری اقتصاد نیوز می‌گوید که آنقدرها از او شناخت داشته که چند باری به اطرافیانش برای شراکت با بابک زنجانی زنهار دهد که او قابل اعتماد نیست.

او می‌گوید بابک زنجانی زرنگ بود و هیچ‌وقت چیزی همراه خودش نداشت: « تنها چیزی که در جیب داشت دو دستش بود. او فقط یک کت و شلوار مشکی داشت با یک پیراهن سفید و در برخی اوقات یک خودنویس.»

خیلی از زیروبم‌های زندگی زنجانی نیاز به گفتن ندارد، خیلی‌ها دیگر نگفته، می‌دانند که احتمالا کاسه‌ای زیر نیم کاسه او بوده است. با این وجود روایت زنجانی از آن چیزی که «بود» تا آن چیزی که «شد» کم جذابیت ندارد: «یک بار که در سال 89 برای گرفتن تسهیلات 400 میلیونی پیش من آمده بود زمانی که خواستم پرونده وی را از همکارم بگیرم او گفت: پرونده وی بررسی شده است و پرداخت وام به این شخص توجیه ندارد. آن زمان وی واقعا برای دریافت یک وام با این مبلغ خیلی نیازمند بود.»

از آن زمان تا الان فقط چهار سال گذشته و زنجانی بالا و پایین‌هایی را که شاید برای تجربه‌اش یک عمر هم کم باشد، از نزدیک دیده؛ کسی که نمی‌توانست یک وام 400 میلیونی بگیرد به چشم بر هم زدنی می‌شود مالک چند بانک خصوصی در خارج کشور و شرکت هواپیمایی و باشگاه ورزشی و زمین‌های چند صد میلیاردی و پروژه‌های کلان. به همان چشم بر هم زدن هم سر از کنج زندان در می‌آورد و خیلی‌ها باید بروند دنبال فروش دارایی‌های او برای صاف کردن بدهی‌هایش. اما شاید اگر روایت کسی که نخستین دسته چک زنجانی را صادر کرد و برای سال‌ها آشنای نزدیک او شد را بخوانیم، چندان این بالا و پایین‌ها غریب به نظر نرسند: «او از هر کسی برای رسیدن به خواسته‌هایش استفاده می‌کرد. همسر بابک زنجانی کارمند یکی از بانک‌های دوبی بود. یک روز به او گفتم با این خانم چگونه آشنا شدی؟ گفت: خیلی دختر زرنگی است. می‌تواند کارهای من را خوب هماهنگ کند و برای ال‌سی‌هایم به او نیاز دارم. اسم همسر زنجانی ثریا بود که به او سوری می‌گفت؛ بعدها از او پرسیدم بابک اسم «سورینت» را از کجا آوردی و گفت اسم آن را از اسم همسرم برداشتم و به آن یک نت اضافه کردم.»

اما او هم مثل خیلی‌های دیگر نمی‌داند بابک زنجانی چگونه در طول چند سال تا این اوجی که کسی باورش را نمی‌کرد، پرواز کرد. او می‌گوید که از سال 90 به بعد با بابک زنجانی رابطه‌ای نداشته است؛ درست در همان سال‌هایی که او اوج گرفت. سقوطش خیلی مهم نیست، همه داستان آن را می‌دانند اما هنوز سوالات مهم اوج گرفتن جوان میلیاردر ایرانی بی‌پاسخ مانده است. اینکه چه کسانی از او حمایت کردند و آیا اینکه عده‌ای خاص پشت سر او بودند یا خیر؟ آشنای قدیمی زنجانی فقط می‌گوید: «بعید نیست.»
این حدس نخستین گزینه‌ای است که به ذهن کسانی می‌رسد که جریان بابک زنجانی را دنبال می‌کنند.(خبرآنلاین به نقل از اعتماد)


ادامه مطلب ...

هنرنمایی خانم خانه‌دار با خودروی همسرش [عکس]

شنبه 26 مهر 1393 ساعت 09:00

یک خانم خانه‌دار در نبود همسرش برای پر کردن اوقات فراغت خود و در آمدن از تنهایی شروع به نقاشی روی سپر خودرو قدیمیشان کرد اما نقاشی او به قدری زیبا بود که از سپر به کل ماشین کشیده شد.


ادامه مطلب ...

ازدواج و زندگی «ناصر حجازی» از زبان همسرش [+عکس]

جام جم سرا: خانم حجازی به سال‌های جوانی بر‌گردیم. برای ما از روزهای آشناییتان با آقای حجازی بگویید.
سال ۴۸ دانشجوی رشته زبان انگلیسی بودم. آن زمان ۱۸ سال داشتم و ناصر هم پسری ۲۰ ساله بود که بدون کنکور وارد دانشگاه شده بود. ناصر ورزشکار مطرحی بود. بیشتر وقت‌ها در اوقات بین کلاس‌ها در سلف دانشگاه می‌نشستیم و با دوستانم گپ می‌زدیم و چای می‌خوردیم. در بین دوستان، ناصر هم سر میز ما می‌نشست. اولین بار او را در بین دوستانم در سلف دانشگاه دیدم.

دخترهای جوان می‌پرسیدند که چرا ازدواج کردی. این چه وقت ازدواج بود و از این حرف‌ها... به ناصر اعتماد داشتم. اگرچه هر زنی حسودی می‌کند اما زندگی با افراد سر‌شناس روش خاص خودش را دارد

فکر می‌کنم وقار و شخصیت‌ و جذبه‌اش نظر مرا به خودش جلب کرد. خب آن زمان بازی‌های المپیک بود و ناصر درگیر مسابقات بود و کمتر به دانشگاه می‌آمد. وقتی هم به دانشگاه می‌آمد خیلی کم با هم حرف می‌زدیم. ۶ ماهی بود که او را می‌شناختم و بعد از مدتی اعلام کرد که می‌خواهد از من خواستگاری کند.


خب آن زمان، آقای حجازی فرد شناخته شده‌ای بود. وقتی به خواستگاری شما آمد نظر خانواده چه بود؟
باور می‌کنید اصلاً نمی‌دانستم که ناصر آنقدر معروف است؟ خودم او را نمی‌شناختم. البته تازه وارد تیم ملی شده بود. برادرم عاشق ناصر بود.

یادم است وقتی آمدم به او گفتم که می‌خواهم با ناصر ازدواج کنم، شگفت‌زده شد و بعد خیلی استقبال کرد! گفتم مگر مشهور است. برادرم گفت: «چه کسی است که ناصر حجازی را نشناسد.» با هیجان می‌گفت: «دروازه‌بان خوبی است و آینده خوبی دارد و تعلل نکنید و...» خلاصه روزی که آمدند خواستگاری، پدرم هم او را نمی‌شناخت. آن روز را خوب به خاطر دارم. ناصر خجالتزده گوشه اتاق نشسته بود و سرش را بلند نمی‌کرد. پدرم از ناصر ‌پرسید آقای حجازی شما شغلتان چیست؟ ناصر ‌گفت: «من فوتبالیستم.» پدرم گفت خوب ناصرجان اینکه بازی است و همه هم علاقه‌مند به بازی فوتبال هستند. شما شغلتان را بفرمایید؟ منظورم این است از چه طریقی می‌خواهید امرار معاش کنید؟

۳ سال و نیم است که از مرگ ناصر گذشته اما هنوز که هنوز است خیلی‌ها می‌آیند به خانه ما و گریه می‌کنند. روزی ۲۰ تماس تلفنی از هوادارانش دارم و بالای ۶۰ اس‌ام‌اس دریافت می‌کنم

ناصر گفت: «من فوتبالیستم و تا آخر عمرم هم فوتبالیست می‌مانم.» پدرم گفتم: «پسر جان این سرگرمی آدم است! منظورم کار و کاسبی است و...». ناصر گفت: «آقای شفیعی من شغلم همین فوتبال است و در آینده هم فوتبال بازی خواهم کرد و شغل دیگری هم نخواهم داشت. از همین طریق هم نان درخواهم آورد.» پدرم نمی‌توانست بپذیرد. در طول گفت‌وگو پدرم متوجه شد که ناصر یک پیکان دارد. از او پرسید که این پیکان را پدرت برای شما خریده؟ ناصر گفت، خیر خودم خریده‌ام. پدرم آنجا فهمید که این مرد زندگی است. او می‌تواند زندگی را اداره کند و‌‌ همان لحظه گفت: من برای ازدواج دخترم با شما حرفی ندارم. فقط از ناصر قول گرفت تا وقتی که درسمان تمام نشده در خانه پدری زندگی کنیم. ناصر هم پذیرفت. مهمانی کوچکی گرفتیم و زندگی را شروع کردیم. وقتی هر دویمان لیسانس گرفتیم، خانه‌ای اجاره کردیم. بعد‌ها یک آپارتمان ۱۰۰ متری خریدیم و آرام آرام خانه‌مان بزرگ‌تر شد.


در طول مدت نامزدی شما با هم قطعاً بیرون می‌رفتید. واکنش دیگران به انتخاب شما چه بود؟
ناصر اصلاً خانه نبود. همیشه در اردو بود. اردو‌ها مثل اردوهای فعلی تیم ملی نبود؛ خیلی طولانی مدت بود. ۳ یا ۴ ماه طول می‌کشید. وقتی هم می‌آمد آنقدر مشغله درس و دانشگاه داشت که فرصت چندانی برای این مسائل باقی نمی‌ماند.


یعنی اصلاً با هم بیرون نمی‌رفتید؟
چرا می‌رفتیم. اما بیرون رفتن ما خیلی دردسر داشت.


از همین دردسر‌ها برایمان بگویید. دوستان شما نمی‌گفتند چطور شده ناصر حجازی را برای ازدواج انتخاب کرده‌ای؟
دردسر که زیاد بود. یادم هست یک بار با ناصر از دانشگاه به خانه می‌آمدیم. یک دبیرستان دخترانه در مسیر خانه ما بود. از کنار این مدرسه که ‌گذشتیم انگار که غوغایی برپا شد. دخترهای جوان به سمت ماشین هجوم می‌آوردند و می‌پرسیدند که چرا ازدواج کردی. این چه وقت ازدواج بود و از این حرف‌ها...


شما هیچ وقت ناراحت نمی‌شدید؟
خیلی ناراحت می‌شدم اما چه می‌توانستم بکنم؟ ناصر فردی محبوب و مشهور بود. گرچه وقتی مریض می‌شد هیچ وقت به بیمارستان نمی‌رفتم. اصلاً خوشم نمی‌آمد آن همه طرفدار را یکجا ببینم. وقتی می‌دیدم این همه آدم به خاطر ناصر جمع شده‌اند حس خوبی به من دست نمی‌داد.


در طول زندگی و سالهای میانسالی ناصر حجازی، از این دست اتفاقات دوباره رخ داد؟
بله. حتی در دوران میانسالی و سنین بالا هم پیش می‌آمد که بسیاری به ناصر ابراز علاقه کنند.


شما چه می‌کردید؟
من سیاست خاص خودم را داشتم. سعی می‌کردم با این گونه زنان دوست شوم و چون دوست می‌شدم دیگر خیالم راحت می‌شد برای زندگی من خطری ندارند.


یعنی در طول زندگی مشترک، مدام ترس از دست دادن همسر را داشتید؟
نه اصلاً. ناصر مردی نبود که بخواهد به خاطر شخص دیگری زندگی‌اش را‌‌ رها کند. به ناصر اعتماد داشتم. بالاخره هر زنی حسودی می‌کند اما خب زندگی با افراد سر‌شناس روش خاص خودش را دارد و من هم حس و غریزه زنانه‌ام را به کار می‌گرفتم.

به همه می‌گفتم معلوم است که ناصر در خانه هم رئیس است. اگر بچه‌هایم پدر رئیس نداشته باشند که سالم تربیت نمی‌شوند. باید بچه‌ها از پدرشان حساب ببرن


معلوم است موفق هم بوده‌اید. به نظر خودتان شما چه ویژگی‌ای داشتید که آقای حجازی شما را انتخاب کرد؟
ناصر زندگی‌اش را خیلی دوست داشت. به من می‌گفت. متانت و خانواده‌ات موجب شد که انتخابت کنم.


یکی از مشخصه‌های ناصر حجازی این بود که غرورش اجازه نمی‌داد سرش را جلوی هر کسی خم کند. این را وقتی در زندگی شخصی ترجمه می‌کنیم به آدم قدری می‌رسیم که به این راحتی‌ها با هر چیزی کنار نمی‌آید. آیا این غرور را هم وارد زندگی شخصی‌اش می‌کرد؟
بله ناصر خیلی مغرور بود. صادقانه بگویم، ما از ناصر بسیار حساب می‌بردیم. خیلی‌ها هم به من می‌گفتند که شما چطور این همه غرور و عصبانیت ناصر حجازی را تحمل می‌کنید. خود ناصر هم در مصاحبه‌های مختلفی که داشت گفت هیچ کس به جز نازی نمی‌توانست مرا تحمل کند. ناصر را دوست داشتم. اگر هم اکنون هم زمان به عقب برگردد شاید‌‌ همان اخلاق را در زندگی با ناصر بگیرم. لذت می‌بردم وقتی می‌دیدم ناصر پدر و یا همسری مقتدر است. همه به من می‌گفتند ناصر در خانه هم انگار رئیس است. خودم به همه می‌گفتم معلوم است که ناصر در خانه هم رئیس است. اگر بچه‌هایم پدر رئیس نداشته باشند که سالم تربیت نمی‌شوند. باید بچه‌ها از پدرشان حساب ببرند.


شما هم از آقای حجازی حساب می‌بردید؟
بله. خیلی زیاد!


گرچه به نظر می‌رسد خیلی مطیع بوده‌اید، اما دعوا یا بگومگوی خاصی نداشتید؟
نه اتفاقاً بگومگو داشتیم اما این دعوا بیشتر به خاطر بازی‌های فوتبال بود. به ناصر می‌گفتم تو هم مثل بقیه مربی‌ها هستی. وقتی مدیرعامل به شما می‌گوید چند بازیکن شماره یک بگیر چرا این کار را نمی‌کنید. چرا می‌گویید هنر مربی این است که بازیکن را از شهرستان بیاورد و بازیکن کند. بیشتر سر این موضوعات بحث می‌کردیم.


حرف شما را گوش می‌کردند؟
اصلاً! هیچ وقت!


فکر نمی‌کنید خصوصیات آقای حجازی موجب شد تا شما در زندگی بیشتر سکوت کنید؟
خیر؛ از‌‌ همان دوران جوانی همین گونه بوده‌ام. دوست داشتم مسئولیت خانه با خودم باشد.


شما قبل از این‌که ازدواج کنید فوتبالی بودید؟
نه. اصلاً نمی‌دانستم فوتبال چیست. در طول زندگی با ناصر فوتبالی شدم.


الان هم فوتبال می‌بینید؟
بله من هر شب بازی‌های ناصر را می‌بینم و البته بازی‌های مهم را.

ناصر عاشق استقلال بود. در استقلال خیلی‌ها پول نمی‌گیرند اما از کنار استقلال خیلی پول می‌خورند و امتیازات می‌گیرند. اصلاً ناصر اهل این چیز‌ها نبود


خانم حجازی هر آدمی کامل نیست و یک خصوصیاتی دارد. افراد نقاط ضعف و البته قوت بسیاری دارند. صادقانه بفرمایید کدام رفتار ناصر حجازی را دوست نداشتید و کدام رفتار او را می‌پسندید؟

صداقت و راستگویی‌اش را خیلی دوست داشتم. اما رک بودن ناصر را اصلاً دوست نداشتم.

علی‌رغم اینکه همه می‌گویند خیلی خوب است که ناصر رک حرفش را می‌زند اما من دوست نداشتم. خیلی‌ها تشویقش می‌کردند که حرفت را رک بزن. این رفتار اذیتم می‌کرد.


در مواجهه با شما هم همین طور بود؟
بله. خیلی رک حرفش را می‌زد. حقایق را می‌گفت اما می‌توانست این حقایق را به گونه‌ای بگوید که دیگران ناراحت نشوند.


در این سال‌ها مهم‌ترین حاشیه‌ای که برای خانواده ایجاد شد و شما را ناراحت کرد چه بود؟
بازی استقلال با سایپا برای ما خیلی حاشیه داشت. تیم استقلال بازی را برده بود و بازی داشت تمام می‌شد که ناگهان دو تا از بازیکنان با ناصر حجازی لج کردند و تیم ۴ گل خورد. آن شب، شب خیلی بدی بود. به ناصر می‌گفتم مردم بعد‌ها می‌فهمند که شما بی‌گناه بودید و ناصر تأکید داشت که به خاطر این ۴ گل ممکن است از استقلال بیرونش کنند. بعد‌ها مردم فهمیدند که چه اتفاقی افتاد. ناصر عاشق استقلال بود. در استقلال خیلی‌ها پول نمی‌گیرند اما از کنار استقلال خیلی پول می‌خورند و امتیازات می‌گیرند. اصلاً ناصر اهل این چیز‌ها نبود. خدا را شکر که مردم موضوع را فهمیدند.


شما هم استقلالی بودید؟
ناصر استقلالی بود. من هم استقلالی بودم. اما اینجور نبود که طرفدار پروپاقرص استقلال باشم. مربی هر تیم شهرستانی می‌شد من هم طرفدار آن تیم شهرستانی می‌شدم.


پسر شما هم اهل فوتبال است. آیا ناصر حجازی برای پسرش سفارش به کسی می‌کرد؟
اصلاً اهل سفارش نبود. یادم است دو سال قبل از مریضی ناصر، آقایی به منزل ما آمد و پول زیادی به همراه داشت. به ناصر گفت: «می‌دانم اهل این نیستید که پول از کسی بگیرید. این هدیه برای خانه شما است. اگر ممکن است اسم پسرم را در لیست استقلال بگذارید، اما بازی هم نکند. فقط می‌خواهم این رزومه کاری پسرم شود که در استقلال بازی کرده» ناصر به قدری عصبانی شد که نمی‌توانم برای شما توصیف کنم. پول را به سمتش پرت کرد و گفت من برای پسرم هم این کار را نمی‌کنم. ما اصلاً جرأت نداشتیم در این باره با ناصر حرف بزنیم. آتیلا هم خوب می‌دانست که خودش باید تلاش کند.


در این سال‌ها به نبودن آقای حجازی عادت کردید؟
اصلاً ما فکر نمی‌کنیم ناصر حجازی از پیش ما رفته باشد. او در خانه است و با ما زندگی می‌کند.


انگار جامعه هم هنوز این موضوع را نپذیرفته است؟
باورتان نمی‌شود که با طرفداران چقدر مسأله دارم. نمی‌دانستم با چنین جمعیتی مواجه هستم که عاشق ناصر هستند. ۳ سال و نیم است که از مرگ ناصر گذشته اما هنوز که هنوز است خیلی‌ها می‌آیند به خانه ما و گریه می‌کنند. شماره اصلی ناصر باز است. روزی ۲۰ تماس تلفنی از هوادارانش دارم و بالای ۶۰ اس‌ام‌اس دریافت می‌کنم. هر روز هم بیشتر و بیشتر می‌شود.


یعنی شما معتقدید بعد از مرگ ایشان طرفدارانش بیشتر و بیشتر شده؟
بله خیلی زیاد. این هم به دلیل عملکردی که بود که برای فوتبال داشت. ناصر یک نسلی را تربیت کرد. هرچقدر فوتبال کثیف‌تر می‌شود و لابی و پارتی در فوتبال بیشتر می‌شود تازه قدر ناصر حجازی را می‌دانند. به نظرم بعد از مرگش معروف‌تر هم شد.


خانم شفیعی این روز‌ها اسم آقای حجازی در بین مشاهیر دیده می‌شود. شما چه حسی دارید وقتی این موضوع را می‌بینید؟
خیلی خوشحال می‌شوم. افتخار ‌می‌کنم که همسر چنین شخصی بودم. اول اینکه اصلاً باورم نمی‌شود که این دوران بوده و ما هم این دوران را گذرانده‌ایم. چند وقت پیش مسئول دانشگاه علمی کاربردی با من تماس گرفت و گفت می‌خواهند کتابی درباره مشاهیر چاپ کنند و نام ناصر هم در آن کتاب می‌آید.‌‌ همان لحظه گریه کردم. ناصر بسیار سختی کشید تا به اینجا رسید. ناصر از حق خودش برای مردم گذشت و خیلی‌ها می‌گفتند به سیاست وصل است، در صورتی که اینطور نبود.


بزرگ‌ترین افسوس زندگی ناصر حجازی چه بود؟
سرمربیگری تیم ملی.


و بزرگ‌ترین داشته‌اش در زندگی؟
عزت نفس. (ایران هفت)


ادامه مطلب ...

نیوشا ضیغمی و همسرش در سالگرد ازدواجشان [عکس]

یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 13:34

نیوشا ضیغمی، بازیگر سینما، تصویری از چهارمین سالگرد ازدواج خود را در صفحه شخصی خود منتشر کرد که او را کنار همسرش پشت کیکی به همین مناسب نشان می‌دهد. او در توضیح عکس نوشته: «چهارمین سالگرد ازدواج ما».


ادامه مطلب ...

مرد جوان، گوش دختری را برید و برای همسرش به خانه برد!

مجید، ۲۳ ساله، صبح دیروز به شعبه دوم بازپرسی دادسرای امور جنایی منتقل شد و از سوی بازپرس بستان‌زاده تحت بازجویی قرار گرفت.

او بعد از تفهیم ۳ فقره قتل عمدی، با پذیرش اتهامش جزئیات اولین جنایت را این طور بازگو گرد: «حدود ۴ ماه قبل بود. با دوستم علی سوار ماشینش بودیم که به نزدیکی جاده بهشت زهرا رسیدیم. او یک باغ که درخت انگور داشت دید و گفت برویم آنجا انگور بخوریم. گفتم اگر صاحب باغ ما را ببیند با ما درگیر می‌شود اما او اصرار کرد. سر همین موضوع با یکدیگر بحثمان شد و او به من فحش داد. البته از قبل با یکدیگر اختلاف داشتیم. من تعدادی باند پخش صوت خودرو به او داده بودم اما او پولش را نداده بود. آنجا بود که عصبانی شدم و با چاقو یک ضربه به گلویش زدم و او روی زمین افتاد. بعد سوار ماشینش شدم و از آنجا فرار کردم.»

متهم به قتل در حالی که همسر و فرزند شیرخواره‌اش نیز حضور داشتند درباره دومین جنایت گفت: «از دوستم احسان حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان طلب داشتم و وقتی فهمیدم نمی‌خواهد پولم را بدهد او را به اطراف بزرگراه آزادگان بردم و با ضربه چاقو به قتل رساندم.»

او ادامه داد: «بعد از دومین قتل توبه کردم که دیگر دست به چاقو نبرم. اما دختر جوانی وارد زندگی‌ام شد و وقتی همسرم متوجه ماجرا شد، قهر کرد و رفت. من هم آن دختر را به قتل رساندم و گوش‌هایش را بریدم و جنازه‌اش را آتش زدم. بعد هم گوش‌های او را به خانه بردم تا به همسرم نشان دهم که آن دختر دیگر مزاحم زندگیمان نمی‌شود اما دستگیر شدم.»
متهم در ادامه خطاب به بازپرس پرونده گفت: «از قتل‌ها پشیمانم و هنوز گاهی خوابشان را می‌بینم با این حال اگر لطف کنید و من را آزاد کنید قول می‌دهم دیگر کار خلافی انجام ندهم. قول می‌دهم رضایت خانواده مقتولان را جلب کنم. دوست دارم پسرم را که چند ماه از به دنیا آمدنش می‌گذرد خودم بزرگ کنم»
وی با ادعای این که مشکل روانی دارد، افزود: «تا به حال چند مرتبه همسرم را به شدت کتک زده‌ام. حتی چندبار به جان خواهرم افتادم. گاهی عصبانی می‌شوم و اختیارم دست خودم نیست.»
اعترافات قاتل گوش‌بر در حالی بیان می‌شود که متخصصان پزشکی قانونی سلامت روانی وی را تایید کرده‌اند.
بر اساس این گزارش هم اکنون متهم در پلیس آگاهی در بازداشت به سر می‌برد و همسرش که به اتهام معاونت در قتل دستگیر شده بود با قرار قانونی آزاد شد. (همشهری)


ادامه مطلب ...

مرد مهاجر نام همسرش را فراموش کرد و بازداشت شد!

«زبیر خان» جوان ۲۸ ساله پاکستانی، به علت فراموش کردن نام همسر مجارستانی‌اش در یکی از اداره‌های ثبت احوال در انگلیس، بازداشت شد.
روزنامه «دیلی تلگراف» انگلیس نوشت: کارمند اداره ثبت احوال انگلیس که در حال ثبت اطلاعات مربوط به زبیر خان داماد ۲۸ ساله پاکستانی و «بیتا زیلیجیا» عروس ۳۳ ساله مجارستانی به منظور صدور اوراق ازدواج مدنی برای آن‌ها بود، وقتی متوجه شد که مرد پاکستانی نام عروس خود را نمی‌داند و با دفتر ازدواج تماس گرفته تا نام او را بپرسد، به آن‌ها مظنون شد. وی حدس زد که ازدواج آن‌ها تقلبی و با هدف دریافت اقامت در اروپا صورت گرفته است، بنابراین با اداره مهاجرت تماس گرفت و اندکی بعد این عروس و داماد بازداشت شدند.

دادگاه، زبیر و بیتا را به اتهام همدستی برای نقض قانون مهاجرت و اقامت، به ترتیب به ۲۰ و ۱۷ هفته زندان محکوم کرد.
بسیاری از مهاجران به کشورهای غربی برای گرفتن تابعیت این کشور‌ها با زنان غربی ازدواج می‌کنند، زیرا با این ازدواج بسیاری از مشکلات آن‌ها در کشورهای غربی حل و فصل می‌شود. (باشگاه خبرنگاران)

928


ادامه مطلب ...