مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

توضیح بابک تختی در باره فوت مادرش

جام جم سرا:بابک تختی در خصوص انعکاس نادرست خبر درگذشت مادرش، ضمن بیان این مطلب اظهار کرد: متاسفانه روز گذشته برخی از رسانه‌ها اعلام کردند، مادرم مدتها در خانه سالمندان بوده و در سن 80 سالگی از دنیا رفته که این مساله به هیچ عنوان صحت ندارد. مرحومه توکلی متولد 1325 بود که فقط در دو ماه پایانی زندگی خود به دلیل شدت بیماری در بیمارستان ایرانمهر بستری شد.

وی ادامه داد: مادرم همواره به کمک پرستاری که در منزلشان بود زندگی می کرد و هیچگاه در خانه سالمندان نبود. وی تا دو ماه پیش نیز در منزل خودشان بود اما شدت بیماری باعث شد، وی را در بیمارستان ایرانمهر بستری کنیم. ضمن اینکه مادرم در سن 68 سالگی از دنیا رفت اما برخی اخبار حکایت از آن دارد که وی در سن 80 سالگی چشم از جهان فرو بسته است!

فرزند جهان پهلوان تختی در خاتمه با اظهار گلایه از برخی منابع خبری که اطلاعات کافی در این خصوص نداشته و اقدام به انتشار اخبار کرده‌اند، افزود: بهتر بود این عزیزان رسانه‌ای، پیش از هر اقدامی با من یا یکی از اعضای فامیل مرحومه مادرم تماس می‌گرفتند تا اطلاعات نادرستی منتشر نمی‌شد.

تختی همچنین گفت: مادرم آنقدر دوست و فامیل در تهران داشت که همواره در کنارش باشند و از او عیادت کنند، نمی‌دانم چطور گفته‌اند او در سال‌های پایانی زندگی خود در تنهایی و در خانه سالمندان زندگی کرده است.(مهر)


ادامه مطلب ...

بابک زنجانی؛ از بی‌پولی تا پولداری، و آشنایی با همسرش

جام جم سرا: خیلی‌ها تا الان زندگی او را روایت کرده‌اند، نخستین بار خودش در مصاحبه‌ای داستانش را گفت و آخرین بار هم کسی که نخستین دسته چک را برای او صادر کرده است: یعنی کارمند یکی از شعب بانک ملت که می‌گوید از 20 سالگی بابک زنجانی را می‌شناسد.

شناخت او نه آنقدر زیاد است که از زیر و بم میلیاردر جنجالی خبر داشته باشد و نه آنقدر کم که نتواند در چگونگی پولدار شدن او شک کند. این آشنای قدیمی زنجانی در مصاحبه با سایت خبری اقتصاد نیوز می‌گوید که آنقدرها از او شناخت داشته که چند باری به اطرافیانش برای شراکت با بابک زنجانی زنهار دهد که او قابل اعتماد نیست.

او می‌گوید بابک زنجانی زرنگ بود و هیچ‌وقت چیزی همراه خودش نداشت: « تنها چیزی که در جیب داشت دو دستش بود. او فقط یک کت و شلوار مشکی داشت با یک پیراهن سفید و در برخی اوقات یک خودنویس.»

خیلی از زیروبم‌های زندگی زنجانی نیاز به گفتن ندارد، خیلی‌ها دیگر نگفته، می‌دانند که احتمالا کاسه‌ای زیر نیم کاسه او بوده است. با این وجود روایت زنجانی از آن چیزی که «بود» تا آن چیزی که «شد» کم جذابیت ندارد: «یک بار که در سال 89 برای گرفتن تسهیلات 400 میلیونی پیش من آمده بود زمانی که خواستم پرونده وی را از همکارم بگیرم او گفت: پرونده وی بررسی شده است و پرداخت وام به این شخص توجیه ندارد. آن زمان وی واقعا برای دریافت یک وام با این مبلغ خیلی نیازمند بود.»

از آن زمان تا الان فقط چهار سال گذشته و زنجانی بالا و پایین‌هایی را که شاید برای تجربه‌اش یک عمر هم کم باشد، از نزدیک دیده؛ کسی که نمی‌توانست یک وام 400 میلیونی بگیرد به چشم بر هم زدنی می‌شود مالک چند بانک خصوصی در خارج کشور و شرکت هواپیمایی و باشگاه ورزشی و زمین‌های چند صد میلیاردی و پروژه‌های کلان. به همان چشم بر هم زدن هم سر از کنج زندان در می‌آورد و خیلی‌ها باید بروند دنبال فروش دارایی‌های او برای صاف کردن بدهی‌هایش. اما شاید اگر روایت کسی که نخستین دسته چک زنجانی را صادر کرد و برای سال‌ها آشنای نزدیک او شد را بخوانیم، چندان این بالا و پایین‌ها غریب به نظر نرسند: «او از هر کسی برای رسیدن به خواسته‌هایش استفاده می‌کرد. همسر بابک زنجانی کارمند یکی از بانک‌های دوبی بود. یک روز به او گفتم با این خانم چگونه آشنا شدی؟ گفت: خیلی دختر زرنگی است. می‌تواند کارهای من را خوب هماهنگ کند و برای ال‌سی‌هایم به او نیاز دارم. اسم همسر زنجانی ثریا بود که به او سوری می‌گفت؛ بعدها از او پرسیدم بابک اسم «سورینت» را از کجا آوردی و گفت اسم آن را از اسم همسرم برداشتم و به آن یک نت اضافه کردم.»

اما او هم مثل خیلی‌های دیگر نمی‌داند بابک زنجانی چگونه در طول چند سال تا این اوجی که کسی باورش را نمی‌کرد، پرواز کرد. او می‌گوید که از سال 90 به بعد با بابک زنجانی رابطه‌ای نداشته است؛ درست در همان سال‌هایی که او اوج گرفت. سقوطش خیلی مهم نیست، همه داستان آن را می‌دانند اما هنوز سوالات مهم اوج گرفتن جوان میلیاردر ایرانی بی‌پاسخ مانده است. اینکه چه کسانی از او حمایت کردند و آیا اینکه عده‌ای خاص پشت سر او بودند یا خیر؟ آشنای قدیمی زنجانی فقط می‌گوید: «بعید نیست.»
این حدس نخستین گزینه‌ای است که به ذهن کسانی می‌رسد که جریان بابک زنجانی را دنبال می‌کنند.(خبرآنلاین به نقل از اعتماد)


ادامه مطلب ...

بابک حاتمی (بازیکن پرسپولیس) در کنار همسرش + عکس

بابک حاتمی (بازیکن پرسپولیس) در کنار همسرش + عکس

بابک حاتمی مدافع تیم فوتبال پرسپولیس توسط حمید درخشان جذب این تیم شد. تصویر بازیکن شماره ۴۰ پرسپولیس را در کنار همسرش مشاهده می کنید.

همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان پرسپولیس همسر بابک حاتمی بیوگرافی بابک حاتمی

بابک حاتمی (متولد ۲۴ مرداد ۱۳۶۵ – تبریز) بازیکن فوتبال اهل ایران است.

وی سابقه عضویت در تیم‌های شهرداری تبریز، آلومینیوم هرمزگان، سایپا و پرسپولیس را دارد.

بیوگرافی بابک حاتمی همسر بابک حاتمی همسر بازیکنان پرسپولیس همسر فوتبالیست ها


ادامه مطلب ...

مقایسه ثروت بابک زنجانی و بیل گیتس !

به گزارش ساتین : ۵ تفاوت میان ثروت بیل گیتس، مالک و سازنده مایکروسافت و بابک زنجانی مالک دهها بانک و شرکت بزرگ و کوچک را برای  عبرت سایرین عرض می کنم.

اول اینکه بیل گیتس نابغه بود و از نوزده سالگی  بدون سرمایه کارش را با برنامه نویسی کامپیوتر شروع کرد و بطور مداوم میلیاردر ماند. بابک زنجانی از نوزده سالگی با صد میلیون تومان ثروت پدری  کارش را با دلار فروشی شروع کرد و بعد از شش سال ورشکسته و زندانی شد و بعد دوباره خرید و فروش پوست کرد و ناموفق بود و بعد با جابجا کردن پول و طلای دولتی در عرض سه سال میلیاردر شد.

دوم اینکه وقتی بیل گیتس میلیاردر شد، کشورش ثروتمندتر شد، وقتی بابک زنجانی میلیاردر شد، باعث شد ارزش  پول کشورش پائین بیاید و فقیر شود.

سوم اینکه بیل گیتس در ۱۹ سالگی یک شرکت با سه کارمند ایجاد کرد و امروز ۱۰۰ هزار حقوق بگیر دارد، بابک زنجانی در ۱۹ سالگی کارش را به تنهایی شروع کرد و بعد از بیست سال ۷۰ شرکت را با پول خود دولت از دولت خرید و حالا ۱۷ هزار حقوق بگیر دارد.

چهارم اینکه وقتی بیل گیتس میلیاردر شد، مردم جهان آگاه تر و خوشبخت تر شدند، وقتی مردم ایران بدبخت تر شدند، بابک زنجانی میلیاردر شد.

پنجم بیل گیتس در عرض سی سال صدها میلیون صد دلاری جمع کرد تا میلیاردر شد، بابک زنجانی در سه سال صد تا یک میلیارد دلار پول دولتی جابجا کرد تا میلیاردر شد.


ادامه مطلب ...

از شفیع زاده ها ، برادران قویدل و امیرمنصور آریا تا بابک زنجانی آزادی به اوین ؛ بدون توقف

پول های شان که از پارو بالا می رود یاد فوتبال می افتند. فوتبال مشهورشان می کند اما با رسیدن به شهرت ناگهان سر از اوین در می آورند

 سوآپ نفت ثروت بابک زنجانی بیوگرفی علی انصاری بیوگرافی مهدی پرهام بیوگرافی محمدرضا ساکت بیوگرافی عبدالله صوفیانی بیوگرافی شهرام شفیع زاده بیوگرافی رومن آبراموویچ بیوگرافی حسین هدایتی بیوگرافی بابک زنجانی بیوگرافی امیر عابدینی برادران قویدل برادران شفیع زاده برادران ریخته گران

بابک پشت میله های زندان است اما همین حالا هم بین فوتبالی ها حامیان بزرگی دارد. زنجانی یک از مولتی میلیاردرهایی هست که در ۱۰ سال گذشته سر از فوتبال در آوردند و چه شوم است سرنوشت یکایک شان که گذرشان از ورزشگاه آزادی به ناگاه به اوین می افتد و انگار این میان اتوبانی یک طرفه ساخته اند.

تب داغ سرمایه گذاری در فوتبال تنها خاصه فوتبال ایران نیست که فوتبال عالم گیر است و تب شهرتش دیوانه کننده. فوتبال جادویی دارد. جادوی شهرت. از آبراموویچ روس باشد که اموالش را از سوآپ نفت بدست آورده تا آل مکتوم که اجدادش جد اندر جد وارث چاه های نفت به دنیا آمدند و پسران امیران قطر و حتی قاچاقچیان مواد مخدر در آسیای میانه و آمریکای مرکزی و مهمتر از همه مافیای سیسیل.

ایران اما حکایت پولدارهای فوتبالش خیلی قدیمی نیست. کمتر از یک دهه. تیم هایی که می رویند ، صاحبش را به شهرت می رسانند و صاف می فرستندش پشت میله های زندان. گاه طولانی مدت و گاه کوتاه. مالکانی که به عشق شهرت می آیند و اینچنین بود که روزی علی پروین درباره چند میلیاردی که از سرمایه یکی از انها فقط برای خودش استفاده کرد ، گفت:« می خواست معروف شه ، من بهش معروفیت دادم. اون هم پول شهرتش از کنار اسم علی پروین رو پرداخته…»

تب پوست و روده و ماشین آخرین مدل در فوتبال

اواخر دهه ۶۰ بود که اولین بار تیمی خصوصی در میان تیم های بزرگ فوتبال قد علم کرد. عبدالله صوفیانی تاجر پوست و روده با پورا به فوتبال آمد. او خود در جوانی فوتبال بازی کرده بود اما جایی میان بزرگان نداشت. پس پول ریخت تا چهره ای سرشناس در فوتبال مان شود. اتفاقی که البته نیفتاد . او پول زیادی به فوتبال ریخت اما حاصلش غیر از هدر سرمایه نبود پس بی خیال شد و به تجارت در ایتالیا برگشت. چیزی نمانده بود که فوتبال ثروتش را هم تحت الشعاع قرار دهد. بعد از او در اوایل دهه ۷۰ بهمن قد علم کرد. تیمی زیر نظر برادران مداح که اپل را به ایران وارد می کردند. تیمی که خوب جان گرفت اما قربانی دست های پشت پرده فوتبال شد تا از دست امیر عابدینی از فوتبال بیزار شود و از دست هجمه ای که به ثروتش می شد با بدهی بزرگ مالیاتی ، فرار را بر قرار ترجیح دهد تا کارش به زندان نکشیده باشد. فرهاد کاظمی از آن روزها می گوید:« فوتبال پاک را که ۹ هفته در زمین و با داوری ها دیدیم تا قهرمان نشویم! بعد هم این قدر از هر جایی باج می خواستند و بعد مالیات سنگین که حاجی قید فوتبال را بزند و برود آلمان. خدا را شکر الان اوضاعش توپ توپ است.»

آقای ممنوع الورود

رونق اقتصادی اوایل دهه هشتاد مجالی بود برای طبقه ای جدید . فوتبال آزاد شده بود. تجارتی مطمئن برای رسیدن به شهرت. طبقه تازه مرفه شده سال های پس از جنگ ، حالا باید سری میان سرها پیدا می کردند. برادران شفیع زاده اولین گروه از این طبقه بودند. آنها که تجارتی دو سویه در ایران و امارات داشتند از چرخش مالی دلارها بین ایران و امارات به این قدرت رسیده بودند که نام شان را با فوتبال در تاپ لیست سرمایه داران آن سال های ایرانی قرار دهند. استقلال اهواز تیم شان شد. تیمی که خیلی از ستاره ها را جذب کرد. آنها خیزی هم برای مالکیت تیم همنام تهرانی داشتند. اوضاع به کام بود تا وقتی ماجرای شهرام جزایری پیش آمد. حساسیت ها بالا رفت. بحث طلب های نهادها بود و حساسیت نهادهای امنیتی . به یکباره یکی از برادرها ماند با کلی ماجرای حقوقی . شکایت و شکایت کشی و حرف هایی درباره بازداشت  و یکی دیگر ماند در امارات . او  وقتی با این سئوال روبرو شد که چرا به ایران بر نمی گردد ؟ پاسخ می داد:« من ممنوع الورود هستم.» یعنی اگر می آمد احتمالا بازداشت می شد.

عابر بانک های دولت نهم

شروع دولت جدید و همزمان شعارهای عدالت اقتصادی ، فوتبال نسل نویی از سرمایه داران را تجربه کرد. ابتدا حسین هدایتی پیش آمد. او با استیل آذین تمام رکوردهای هزینه کرد در فوتبال ایراتن را شکست. تیمی چندین میلیاردی که نهایتش سقوط شد. هدایتی از پرسپولیس گرفته تا کشتی و کشتی فرنگی ، تقریبا همه جا بود . هدف برایش مالکیت پرسپولیس بود اما در دولت قبلی محقق نشد. او که روزگاری از مقربین به رئیس دولت بود ، خیلی زود از چشمش افتاد. به طوری که در لیست سیاه قرار گرفت و بحث چک های برگشتی و بازداشتش مدام از پی هم رسانه ای می شد. بارها گفته شد ساعاتی را در اوین گذرانده و هر بار وقتی بر می گشت ، می گفت:«بدهی مال مرده!» در کنار او نام هایی مثل علی انصاری مالک بازارهای مبل و موبایل در ورزش زیاد شنیده می شد. او که هنوز هم در کنار استقلال است و هر بار حواشی اسمش بحث های زیادی درباره حساسیت نهاد های امنیتی و گرفت و گیر به میان می آید. مهدی پرهام دیگر چهره ای بود که با فوتبال از ثروتش به شهرت رسید. او به استقلال نزدیک شد و به نساجی مازندران رفت. آورده اش برای تیم نساجی همان شد که در نهایت همان کارخانه ورشکسته نساجی به این تیم می داد. قویدل از شرکت صدرا که باید ماشین های فرسوده را تبدیل به احسن می کرد به داماش رفت و حالا هم مدت هاست که اسمش درمیان لیست اوین رفته ها دیده می شود.

سوآپ نفت ثروت بابک زنجانی بیوگرفی علی انصاری بیوگرافی مهدی پرهام بیوگرافی محمدرضا ساکت بیوگرافی عبدالله صوفیانی بیوگرافی شهرام شفیع زاده بیوگرافی رومن آبراموویچ بیوگرافی حسین هدایتی بیوگرافی بابک زنجانی بیوگرافی امیر عابدینی برادران قویدل برادران شفیع زاده برادران ریخته گران

مهدی پرهام

سوآپ نفت ثروت بابک زنجانی بیوگرفی علی انصاری بیوگرافی مهدی پرهام بیوگرافی محمدرضا ساکت بیوگرافی عبدالله صوفیانی بیوگرافی شهرام شفیع زاده بیوگرافی رومن آبراموویچ بیوگرافی حسین هدایتی بیوگرافی بابک زنجانی بیوگرافی امیر عابدینی برادران قویدل برادران شفیع زاده برادران ریخته گران

شهرام قویدل

پول های اختلاس در فوتبال؟

داماش وابسته به شرکت امیر منصور آریا. این نام از اوایل دهه ۸۰ به فوتبال ایران آمد. امیر عابدینی مشاور این گروه سرمایه گذار بود. آنها که اختلاس ۳ هزار میلیاردی به نام شان سند خورد و تیم های پرشمارشان در فوتبال هنوز روی دست دادستانی کل کشور مانده اند. مالک این باشگاه چند سالی هست که در زندان است. داماش با تیم شهر باران به شهرتی بزرگ رسید و البته این شهرت دیری نپایید که پایانش اتفاق بزرگ رسوایی مالی شد.

ریخته گران ها در اصفهان ، تشکیلات ورزشی بزرگی را به راه انداختند. تیمداری در رشته های مختلف ورزشی از جمله فوتبال ، فوتسال ، بسکتبال و … با مدیریت محمدرضا ساکت نشان از مدیریتی منسجم داشت اما بعد از مدتی پای نهاد های نظارتی که به میان آمد ، آنها هم مثل زنوزی همراه با قویدل شدند و تب نام شان هم فروکش کرد.

زنجانی به جای هیات مدیره پرسپولیس در زندان

محمد رویانیان روی کمک های خیری به اسم بابک زنجانی حسابی ویژه باز کرده بود. زنجانی غیر از تیمداری در راه آهن در تیم سال ۹۳ پرسپولیس که هیچ کمکی هم از نهادهای دولتی نگرفته بود نقشی بسزا داشت. او می خواست مالک پرسپولیس باشد و حاضر به پرداخت هر بهایی . زیاد از روزی که رویانیان گفت دو سرمایه دار باید به هیات مدیره تیمش اضافه شوند نگذشته ، دو نفری که بسیاری معتقد بودند حسین هدایتی و بابک زنجانی هستند و حالا یکی از آنها یعنی بابک زنجانی در اوین است.

و این سرانجام تیمداری خصوصی در فوتبال ایران است. مالکینی که زود به شهرت می رسند و زود مشخص می شود سرمایه شان حساسیت برانگیز بوده و بعد یم هایی می مانند رو به زوال. غلامرضا حیدری کرد زنگنه ، رئیس پیشین سازمان خصوصی سازی در این باره تحلیل کرده بود:« برند های فوتبالی ایران چون سود ده نیستند فقط به درد آنهایی می خورد که می خواهند به شهرت برسند.»

واگرچه فیفا سال هاست برای اتفاقاتی از این دست چاره یافته:«هیچ تیمی سرمایه غیر مشخص بیش از ۴۰ درصد را نمی تواند به تیمش وارد کند. حتی اگر آبراموویچ باشد. ۶۰ درصد درآمدهای هر تیمی باید فوتبالی باشد.» این جمله را عزیز محمدی رئیس اتحادیه فوتبال ایران می گوید. راهکاری که سبب می شود تا شیفتگان شهرت ناگهان سر بر نیاورند و ساده به فراموشی سپرده نشوند.

منبع : خبرآنلاین / فرهاد عشوندی


ادامه مطلب ...

بابک زنجانی چگونه میلیاردر شد؟

خبرسازترین چهره اقتصادی این روزها، در گفتگویی مفصل با یک هفته نامه از ناگفته های زندگی اش گفته است.

بابک زنجانی در گفت وگو با هفته نامه «آسمان» روایت جالبی از روزهای سربازی و کار برای رئیس کل بانک مرکزی بازگو کرده است. روزهایی که مقدمه میلیاردر شدن او بود. این بخش از گفت وگوی زنجانی را بخوانید:

شما در جایی گفته بودید که در بانک مرکزی سربازی کرده اید و راننده رئیس کل بانک مرکزی بودید. سرباز رئیس کل بانک مرکزی شدن کار ساده ای نیست. قبول دارید؟ لطفا صادقانه بگویید.

فروش سالامبور سالامبور راه میلیادر شدن درآمد بابک زنجانی چگونه میلیاردر شویم ثروت بابک زنجانی پوست گوسفند بیوگرافی بابک زنجانی بابک زنجانی

صادقانه می گویم زمانی که به سربازی رفتم در سپاه تقسیم شدم. من را به اردکان یزد فرستادند. سه ماه اول آموزشی ام آنجا بود. از آنجا به پادگان ولیعصر تهران منتقل شدم. در بین سربازها، مرتب تر بودم و تمیزتر می نوشتم. بنابراین من را به قرارگاه فرماندهی سپاه فرستادند. حدود ۱۴-۱۳ ماه آنجا بودم. زمانی که در آن مجموعه بودم یادم هست آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاست جمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنید.

چون تک پسر بودم مرا به تهران منتقل کردند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم، گفتند شما باید به عنوان راننده، آقای نوربخش را جابه جا کنید. ابتدا سرباز بانک مرکزی بودم و آقای دکتر نوربخش راننده دیگری داشتند. بعد از او من راننده آقای نوربخش شدم. آخر خدمت سربازی ام بود و حدود ۵ ماه مانده بود.

وقتی مرا به دفتر آقای دکتر نوربخش فرستادند من در آنجا کار ثبت نامه ها را انجام می دادم. نامه ای می آمد ثبت می کردم و در کارتابل می گذاشتم و مرتب می کردم، بعد رانندگی هم می کردم، جایی اگر می رفتند می بردمشان تا اینکه خدمت سربازی ام تمام شد.

فروش سالامبور سالامبور راه میلیادر شدن درآمد بابک زنجانی چگونه میلیاردر شویم ثروت بابک زنجانی پوست گوسفند بیوگرافی بابک زنجانی بابک زنجانی

زمانی که خدمت سربازی ام تمام شد آقای نوربخش گفتند می خواهی چکارکنی؟ اگر بخواهی می توانی این جا بمانی. من گفتم نمی مانم. کارت هایشان را دارم. آن موقع هر کسی را نمی گذاشتند به آن زیرزمین برود چون آنجا بورس شده بود و نمی گذاشتند دلال ها آنجا بروند. باید مغازه دار بودی یا کارت داشتی. من هنوز کارت آن موقع را دارم.

وقتی خدمت سربازی ام تمام شد، آقای نوربخش ۵-۴ جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار می داد تا در بازار پخش کنند. آن وقت ها دلار رسمی ۳۰۰ تومان بود و بیرون قیمت دلار در حال رشد بود و همه می گفتند ارزش یک دلار می خواهد معادل یک هزار تومانی شود. خاطرم هست مردم می رفتند شب تا صبح در صف بانک ها می خوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار آزاد بفروشند. به خاطر اینکه قیمت دلار بالا نرود، آقای نوربخش به من گفت شما هم بیا در این مجموعه هایی که دارند کار می کنند (دلار تزریق می کنند) و ۴ یا ۵ نفر بودند، کار کن. به من اعتماد پیدا کرده بود.

اولین ارزی که از بانک مرکزی برای توزیع در بازار گرفتید تا قیمت دلار کنترل شود چقدر بود؟

۱۷ میلیون دلار. اولین کارمزدی هم که گرفتم ۱۷ میلیون تومان بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد خریدم.

چند وقت یک بار از بانک مرکزی دلار می گرفتید؟

هر روز می گرفتم. دلارها را در بانک مرکزی می گرفتم و در بازار می فروختم و پول ریالی اش را به بانک واریز می کردم.

اینکه دلارها را با این کارمزد به شما می دادند خوش یک رانت نبود؟ چرا به بقیه دلار نمی دادند؟ روزی ۱۷ میلیون تومان کارمزد رقم کوچکی نبود.

نمی دانم. وقتی خدا بخواهد کاری برای کسی انجام شود می شود. آقای دکتر نوربخش که انسان رانتی نبودند. اگر ایشان می خواست رانتی بدهد به کسی رانت می داد که منافعی برایش داشته باشد.

بعد از فوت مرحوم نوربخش چه کار کردید؟

آن موقع بررسی کرده بودم متوجه شده بودم که در بین کسانی که پول های زیادی می آورند «سالامبور» فروش ها (کسانی که پوست گوسفند می فروشند)، ارزهای زیادی به داخل کشور می آورند.

مثلا چه ارقامی؟

از ۱۰ میلیون دلار گرفته تا ۳۰ میلیون دلار. آنها پوست گوسفند را جمع می کردند و به خارج از کشور می بردند، در ترکیه و ایتالیا می فروختند و پولش را به داخل کشور می آوردند. آن زمان با یکی از این سالامبور فروش ها آشنا شدم. گفتم این کار چطور است؟ گفت چرا شما کار ارزی می کنید؟ بیا در کار سالامبور، کار خوبی است.

از چند نفر دیگر که آن پول ها را برای توزیع می گرفتند سه نفرشان تا مدت ها در زندان بودند چون ما اول باید ارز به حساب می ریختیم تا آنها تومانش را به ما می دادند. آن سه نفر ارز را به حساب کسی ریخته بودند که پولشان را نداده بود. مثلا شخصی به نام … (نامش را می برد) که زمانی در کیش هم هتل داشت. پول سنگینی (ارز) به حساب شخصی ریخته بود. آن نفر هم ارز را برداشته بود و رفته بود. حالا تا برود شکایت کند و پول را بگیرد خودش را به زندان برده بودند. یا بعضی از آنها می آمدند و دفترچه باز می کردند تا سود بانکی اش را بگیرند و به صورت هفتگی با بانک مرکزی تسویه می کردند. من یادم هست آن وقت ها با این آقایان صحبت می کردم که این کارشان حلال نیست چون پول خود بانک را در بانک می گذاشتند و بهره می گرفتند.

حالا برگردیم به همان دوره «سالامبور» فروشی شما …

من در آن موقع پوست گوسفندها را می خریدم و می دادم دباغی می کردند. بعد تبدیل به طبقه بندی های مختلف می شد و آنها را صادر می کردم.

چقدر پوست گوسفند توانستید جمع کنید؟

آن زمان حدود ۵ هزار پوست جمع کردم. هر پوست حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ تومان قیمت داشت. دلار هم به ۹۰۰ تومان رسیده بود.

پوست ها را به کجا می فروختید؟

به ترکیه اما حتی خریدارها را نمی شناختم. خیلی ریسکی کار می کردم. فقط شنیده بودم در ترکیه کسی هست که «سالامبور»های ایرانی را می خرد. چون می دیدم همه سالامبورهایشان را برای او می فرستند فکر کردم خوب است من هم سالامبورهایم را برای او بفرستم. یک روز به ایشان تلفن زدم و گفتم از ایران زنگ می زنم و می خواهم سالامبورهایم را به شما بفروشم. ایشان اول گفت که سالامبورهایم را نمی خرد اما آنقدر پافشاری کردم تا بالاخره پذیرفت تا از من هم بار بردارد.

از فروش سالامبورها چقدر سود کردید؟

در اولین کانتینری که به ترکیه فرستادم هر سالامبور برایم نیم دلار (حدود ۵۰۰ تومان) تمام شده بود و در آنجا ۱۹ تا ۲۰ دلار فروخته شد. پولم یک دفعه چندین برابر شد. کارم را با ۵ هزار پوست شروع کردم. وقتی دیدم کار قشنگ و خوبی است، در نزدیکی ورامین کارخانه ای را اجاره کردم. از این طرف و آن طرف کشور پوست می خریدم و پس از دباغی صادر می کردم. این کار سودهای زیادی برایم درست می کرد.

هنوز از طرف کسی یا جایی پشتیبانی نمی شدید؟ سفارش و توصیه ای نداشتید؟

پوست خریدن که دیگر سفارش و توصیه نمی خواهد. کارم تا سال ۱۹۹۶ خیلی خوب پیش می رفت اما بعد از آن ورشکست شدم و به زندان افتادم.

———————————-

روزنامه شرق،  بابک زنجانی تا سال ۹۰ ثروت زیادی نداشته اما پس از آن در دوسال آنطور که «نیویورک‌تایمز» گزارش داده با ۵/۱۳میلیارددلار سرمایه به «شصت‌وپنجمین ثروتمند جهان» تبدیل شده است.

 یکی از نزدیکان بابک زنجانی که نخواسته نامش منتشر شود در گفت‌وگو با «تدبیر»، روایت جدیدی از تبدیل بابک زنجانی به یک «مولتی‌میلیاردر» بیان کرده. بابک زنجانی دوشنبه هفته گذشته به اتهام عدم‌پرداخت بدهی بیش از دو‌میلیاردی نفت بازداشت شد.

محسنی اژه‌ای پیشگیری از احتمال فرار زنجانی را دلیل بازداشت او عنوان کرده است. دستیار زنجانی گفته است: «درخصوص بابک زنجانی یکسری مطالب در روزنامه‌ها و سایت‌ها عنوان شده که ایشان در هفت، هشت‌سال اخیر به این ثروت زیاد رسیده است ولی در اصل اتفاقاتی که در سال‌های ۹۰ و ۹۱ برای ایشان افتاد سرآغاز این ثروت شد.
این در حالی است که محمود بهمنی، رییس پیشین بانک‌مرکزی می‌گوید: «او در دولت دهم بدهی نداشته است و درواقع از زمانی که صادرات نفت ایران تحریم شد پول را با استفاده از روش‌های دیگری به حساب واریز می‌کردند»، اما دستیار زنجانی چیز دیگری می‌گوید: «همین دوره (سال‌های ۹۱-۹۰) اوج حرکت‌های ایشان بود که باعث اختلال‌های مالی شدید در وزارت نفت شده است.

ببینید کل ماجرای دوهزار‌میلیارد بدهی معروف بابک زنجانی به وزارت نفت بابت پول فروش نفت از بهمن ۹۰ است که تا شهریور ۹۱ این ماجرا به اوج خودش می‌رسد.»به گفته «بیژن نامدارزنگنه»، وزیر نفت، «بابک زنجانی بدهی بیش از دو‌میلیاردیورویی را به وزارت نفت پرداخت نکرده است.

دستیار زنجانی در ادامه، اینکه «زنجانی تنها در کمتر از دوسال به این نقطه رسیده است» را تایید می‌کند و می‌گوید: «بله! تکنیکی که ایشان در این سال‌ها استفاده کرده تکنیک جدیدی نیست. در طی تمام این سال‌ها از یک شگرد همیشگی استفاده کرده است ولی این‌بار به واسطه نوع ارتباطی که با مقامات دولت وقت و مجموعه عمرانی «ق» برقرار کرده بود توانست پول‌ها را در حساب خودش نگه دارد و از چرخش پولی که ایجاد می‌کرد منافعی برای خودش به وجود بیاورد.
دستیار زنجانی در ادامه گفته: «یکی از مهم‌ترین کارهایی که از بابک زنجانی یک‌میلیاردر ساخت، انتقال و جابه‌جایی پول بود… در این سیستمی که در داخل ایران درست کرده بودند کارت‌هایی را تحت عنوان ibn 2 Ibn صادر کرده بودند و اینها را به بانک‌های داخلی می‌فروختند. در این شبکه برای هر انتقال ۷/۰درصد کارمزد می‌گرفتند… برای بانک‌های مختلفی از جمله بانک «م» و بانک «ا» که قبلا موسسه مالی اعتباری بوده اما الان بانک است.

خود زنجانی در این‌باره به هفته‌نامه آسمان گفته بود: «ما می‌رفتیم یک حساب در بانکی که ایران در آنجا حساب داشت باز می‌کردیم. بعد در داخل بانک، پول را به حساب ما واریز می‌کردند و ما از آنجا پول را به بانک First Islamic حواله می‌کردیم. جز این روش هم، به هیچ‌وجه پول بیرون نمی‌آمد. با این روش حدود ۷۷۰‌میلیون‌یورو  به حساب پیمانکاران نفت پول منتقل کردم. با کارمزد هفت‌در‌هزار. یعنی به یک‌درصد هم نمی‌رسید.

بابک زنجانی پیش از این خود را مجرد معرفی کرده بود، اما روز گذشته رسانه‌ها، خبرهایی از جداشدن او از همسر پیشینش خبر داده‌اند. خبرگزاری «پرس‌نیوز» با انتشار خبری از تحقیقات دادستانی مستقر در «باکیرکوی» استانبول آورده است: «خانم «ث ا» که از اعضای سهامدار شرکت «کانت گروپ» است، همسر مطلقه بابک زنجانی است. بر اساس اسناد، آنها در شعبه۲۶۵ دادگاه خانواده تهران از یکدیگر جدا شده‌‌اند.

————-

نیویورک تایمز در مقاله‌ای به نقش بابک زنجانی در تلاش‌های ایران برای دور زدن تحریم‌های آمریکا برای فروش نفت پرداخت.

ایسنا، در مقاله منتشر شده در پایگاه اینترنتی این روزنامه آمده است: زنجانی که خود را “بسیجی اقتصادی” می‌نامد، مرسدس بنز ۵۰۰ اس‌ال سیاه سوار شده و ساعت ۳۰ هزار دلاری به دست دارد و ارزش ثروتش را ۱۳٫۵ میلیارد دلار برآورد می‌کند.

این روزنامه در ادامه می‌نویسد: اگرچه این برای کسی که فعالیتش را در دهه ۱۹۸۰ با فروش پوست گوسفند آغاز کرد، بد نیست اما اوضاع برای این غول اقتصادی که حساب‌هایش از سوی وزارت دارایی آمریکا در آوریل مسدود شد و در لیست سیاه اتحادیه اروپا قرار دارد، دشوار شده است.

براساس این گزارش، آنچه به مشکلات بابک زنجانی افزوده، متهم شدن وی به نگه داشتن ۱٫۹ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی و بدنبال آن تحقیقاتی است که مجلس از معاملات تجاری وی آغاز کرده است.

نیویورک تایمز در ادامه می‌نویسد: قدرت گرفتن و سقوط احتمالی وی پنجره‌ای را به دنیای اسرارآمیز غول‌های اقتصادی ایران می‌گشاید که حداقل بخشی از ثروتشان را با کمک به دور زدن تحریم‌های ایران به دست آورده‌اند. اکنون که وی تحت فشارهای شدیدی قرار گرفته، آشکارا به دفاع از خود در مطبوعات پرداخته و به شبکه وسیعی که برای کمک به ایران به منظور فروش نفت و گرفتن پول آن ساخته، مباهات می‌کند و البته در این بین اذعان می‌کند که بخشی از این پول به جیب خودش رفته است.

فروش سالامبور سالامبور راه میلیادر شدن درآمد بابک زنجانی چگونه میلیاردر شویم ثروت بابک زنجانی پوست گوسفند بیوگرافی بابک زنجانی بابک زنجانی

از سوی دیگر درخشش و افول فعالیت زنجانی بازتاب روند تحریم‌های آمریکا علیه ایران است. این تحریم‌ها که زمانی دور زدنشان آسان بود، به اندازه ای پیشرفته، هدفمند و موثر شدند که فرصت‌ها را برای بهره برداری عوامل تیزی مانند زنجانی از بین بردند. مشکلات وی به نوعی بازتاب مشکلاتی است که اکنون اقتصاد ایران را گرفتار کرده اند.

براساس این گزارش، بابک زنجانی که برای این مقاله حاضر به مصاحبه با نیویورک تایمز نشد، در مصاحبه با یک مجله ایرانی و همچنین خبرگزاری ایسنا گفته است که وی در سال ۲۰۱۰ از شبکه ای از ۶۴ شرکت در دوبی، ترکیه و مالزی برای فروش میلیون‌ها بشکه نفت استفاده کرده و ۱۷٫۵ میلیارد دلار برای وزارت نفت و بانک مرکزی به ارمغان آورده است. در میان شرکت‌هایی که وی در کنترل دارد، یک ایرلاین ترکیه‌ای، موسسات مالی متعدد و ناوگانی از نفت کش‌ها به چشم می‌خورند که برای فرار از تحریم‌ها مورد استفاده قرار گرفتند.

اتحادیه اروپا بابک زنجانی را متهم کرده در یک جزیره کوچک مالزی در سال ۲۰۱۲ میلیون‌ها بشکه نفت را از نفت کشی به نفت کش دیگر منتقل کرده و به این ترتیب با پنهان کردن ایرانی بودنش، آن را در بازار آزاد فروخته است. وی گفته است در مجموع ۲۴ میلیون بشکه نفت را به خریدارانی در سنگاپور، مالزی و هند فروخته و سپس پول فروش نفت را از طریق “نخستین بانک اسلامی مالزی” که اکنون در فهرست تحریم‌ها قرار دارد، منتقل کرده است.

—————————

روابط عمومی و امور بین الملل سازمان منطقه آزاد کیش، مالک و رئیس هلدینگ سورینت در گشایش هتل سورینت مریم با اشاره به نقش گردشگری به عنوان چهارمین صنعت پردرآمد در دنیا در جذب درآمد برای کشور گفت: می بایست با رونق گردشگری و ایجاد زیر ساخت های مورد نیاز در داخل کشور بتوانیم علاوه بر جلوگیری از خروج ارز مسافری از کشور، بتوانیم گردشگران کشورهای دیگر را به ایران بیاوریم.

بابک زنجانی با بیان این که  باید بدین موضوع پرداخت که چرا مردم پول خود را تبدیل به ارز می کنند و به خارج از کشور سفر می کنند افزود: احترام و توجه به گردشگر گام نخست در پذیرایی از گردشگران است و مجموعه سورینت این مورد را در دستور کار خود قرار داده است.

وی تاکید کرد گردشگر پول خوب خرج می کند تا خدمات شایسته دریافت کند از اینرو در هتل های مجموعه سورینت آموزش کارکنان با جدیت دنبال می شود تا گردشگران هتل های مجموعه سورینت را با خاطره ای خوش و رضایت خاطر ترک کنند.

بابک زنجانی گفت: با افتخار اعلام می کنم که ۱۷ هزار کارمند در مجموع سورینت کار می کنند و ماهانه ۲۹ میلیارد تومان حقوق پرداخت می کنم

وی با ابراز امیدواری نسبت به آینده کیش گفت: مطمئن هستم اتفاقات جدید و تاثیر گذاری در کیش رخ خواهد داد.

فروش سالامبور سالامبور راه میلیادر شدن درآمد بابک زنجانی چگونه میلیاردر شویم ثروت بابک زنجانی پوست گوسفند بیوگرافی بابک زنجانی بابک زنجانی

——————————

رئیس سازمان حسابرسی با بیان اینکه اطلاعات ویژه خواران به دولت ارائه می شود، گفت: این سازمان در فاز نخست اطلاعات برخی افراد فعال در نقل و انتقال پول به خارج از کشور را به کمیته ویژه خواری وزارت اقتصاد ارائه کرده است، ضمن اینکه دارایی ها، بدهی های بابک زنجانی را پوشش می دهد و این بدهی ها قابل دسترسی است.

  اکبر سهیلی پور امروز در نشستی خبری در وزارت امور اقتصادی و دارایی در پاسخ به خبرنگار مهر در مورد بررسی های سازمان حسابرسی مربوط به پرونده بدهی نفتی بابک زنجانی، گفت: به محض اینکه موضوع بابک زنجانی در قوه قضائیه مطرح شد، محسنی اژه ای دادستان کل کشور از سازمان حسابرسی درخواست کرد که آمار و اطلاعات و گزارش های مربوط به پرونده بابک زنجانی را ارائه کند.

رئیس سازمان حسابرسی با بیان اینکه اطلاعات ما با اطلاعات منتشر شده در رسانه ها برابری می کند، گفت: رقم بدهی بابک زنجانی حدود ۲ میلیارد و ۴۰۰ هزار یورو (۳ میلیارد دلار) است.

سهیلی پور تصریح کرد: بابک زنجانی، بخشی از منابع را به پیمانکاران پرداخت و بخشی را پرداخت نمی کرد، این در حالی است که بانکی در مالزی که متعلق به این فرد است، عملا بخشی از پول‌های ایرانی را در خود جای داده است که ما براساس بررسی ها به اطلاعات مذکور دست یافتیم.

وی ادامه داد: واقعیت این است که برخی افراد شفاف عمل نمی کنند و تحریم‌ها را دور می زنند، باید مراقب باشیم که این افراد به جای تحریم‌ها، ما را دور نزنند. دارایی ها و بدهی های بابک زنجانی با یکدیگر منطبق است اما قوه قضائیه به موقع عمل کرد و با همکاری قوه مجریه، این بدهی ها قابل دسترسی است.

سهیلی پور در مورد تخلف زنجانی در ارتباط با پرونده شستا، گفت: بابک زنجانی اعلام کرده بود که مبلغ ۵٫۲ میلیارد دلار از طریق بانک مالزی خود به حساب تامین اجتماعی در بانک مسکن واریز کرده است که با استعلامی که صورت گرفته، تامین اجتماعی اعلام کرد که چنین موضوعی صحت ندارد.

وی در مورد آخرین وضعیت پرونده گروه آریا، گفت: افزایش نرخ‌ها، بدهی های گروه آریا را پوشش داد و این موضوع در مورد بدهی های بابک زنجانی نیز مصداق دارد.

رئیس سازمان حسابرسی تصریح کرد: قوه قضائیه و مسئولان ناظر بر سازمان حسابرسی اطلاعات مورد نظر در مورد پرونده گروه آریا را پس از اینکه موضوع این گروه مطرح شد از ما درخواست کردند، این در حالی است که ما از دو سال قبل از اینکه اختلاس اتفاق بیفتد، اطلاعات لازم را ارائه و اعلام کرده بودیم که در اولین سال این گروه دارای ۷۰ میلیارد تومان بدهی بانکی بوده است.

سهیلی پور افزود: براساس اطلاعات و بررسی های ما، بدهی این گروه در سال دوم که ما گزارش آن را پیش از اختلاس اعلام کردیم، ۱۷۰ میلیارد تومان بود، این در حالی است که ما تذکرات لازم را داده و اعلام کرده بودیم که این شرکت وثیقه کمی به سیستم بانکی ارائه کرده به طوری که ۴۰ درصد وثیقه ملکی داشت، ۲۰ درصد هیچ وثیقه ای نداشت و ۲۰ درصد دیگر به صورت چک و سفته ذینفع واحد شرکت‌های زیرمجموعه همین گروه بود.

وی خاطرنشان کرد: گروه آریا بدهی های خود با دریافت تسهیلات جدید تسویه می کرد؛ بنابراین ما احساس خطر کرده و اعلام کردیم که این شرکت دارای ریسک مطالبات معوق بسیار بالایی است.

رئیس سازمان حسابرسی در مورد پرونده ویژه خواران نیز گفت: کمیته هایی در دستگاه‌ها تشکیل شده است که اطلاعات مورد نظر را در این زمینه جمع آوری کنند تا به هیات دولت ارائه دهند و بررسی های لازم در این زمینه انجام شود. سازمان حسابرسی اطلاعات برخی افراد فعال در نقل و انتقال پول به خارج از کشور را به کمیته ویژه خواری وزارت اقتصاد ارائه کرده است.

سهیلی پور با اعلام اینکه اطلاعاتی در مورد دارایی های آزادسازی شده ناشی از تحریمها نداریم، در پاسخ به سئوال دیگر خبرنگار مهر در مورد جمع دارایی های شرکتهای دولتی مورد رسیدگی گفت: جمع دارایی های شرکت‌های مورد رسیدگی دولتی ۱۱ میلیون و ۸۷۱ هزار میلیارد ریال است.

وی در مورد رقم مطالبات معوق بانکی اظهار داشت: سازمان حسابرسی اختلاف نظرهایی با بانکها در این زمینه دارد به طوری که ما معتقدیم افرادی که بدهکاری بانکی دارند، با دریافت تسهیلات جدید بانکی از گروه مطالبات معوقی ها خارج و به گروه دیگری وارد می شوند اما هنوز جزو مطالبات معوقی ها محسوب می گردند، به همین دلیل به نظر می رسد که رقم ۱۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام شده بیشتر به واقعیات نزدیک است.

رئیس سازمان حسابرسی، منابع صندوق توسعه ملی را در حال حاضر، ۴۰ میلیارد دلار اعلام کرد و با بیان اینکه از این رقم ۱۳ میلیارد دلار به صورت تسهیلات پرداخت شده است، گفت: غیر از بانکها، سایر دستگاه‌ها نیز به وظایفی که به آنها مربوط نمی شود وارد می شوند.

سهیلی پور گفت: سازمان حسابرسی پرونده ۳۴ هزار شرکت را مورد رسیدگی قرار داده اما با توجه به اینکه سال گذشته ۲۵۰ هزار اظهارنامه مالیاتی ارائه شده است، رقم شرکت هایی که مورد رسیدگی حسابرسی سازمان قرار گرفته اند، چندان مطلوب به نظر نمی رسد.


ادامه مطلب ...

زندگینامه بابک بختیاری؛ از زندان تا “آیس پک” و پولدار شدن

بابک بختیاری، کارآفرین ایرانی است. او شرکت بستنی زنجیره‌ای آیس پک ice pack را در ایران تأسیس کرده است و مدیر عامل آن است.

بختیاری در سال ۱۳۸۷ به عنوان کارافرین برتر بخش خدمات در جشنواره ملی کارافرینان برتر معرفی شد. در سال ۱۳۸۸ آیس پک به عنوان یکی از صد برند برتر ایران معرفی شد. بختیاری در سال ۱۳۸۷ به عنوان کارافرین برتر استان تهران معرفی شد. آیس پک که بختیاری آن را درسن ۲۹ سالگی بنیان نهاد، بزرگترین فروشگاه زنجیره‌ای ایران خوانده شده است.

صاحب آیس پک زندگینامه کارآفرینان پولدار شدن بیوگرافی بابک بختیاری آیس پک ice pack

بختیاری دارای فوق دیپلم عمران است. او به مشاغلی نظیر مسافرکشی، گرداندن بوفهٔ مدارس و راه‌اندازی شرکتی با سرمایهٔ خانواده اش و راه‌اندازی کارگاه تولید لوازم اداری پرداخت که موفقیتی به دست نیاورد و ورشکست شد، و با ۳۰۰ میلیون چک برگشتی راهی زندان شد. بختیاری از کودکی به به رقیق کردن بستنی و ریختن موز و اسمارتیز در آن علاقه داشت. او پس از سفری به چین و خوردن نوعی آبمیوه و الهام گیری از آن، با تبدیل ایدهٔ بستنی شل لیوانی که با نی میل می‌شود به کسب و کار، مغازه‌ای را در شمال تهران اجاره و افتتاح کرد. اولین شعبه آیس پک در سال ۱۳۸۶ توسط بابک بختیاری، در شرایطی که او ۳۰۰ میلیون بدهی داشت، در خیابان نیاوران تهران افتتاح شد. آیس پک در عرض ۶ ماه ۱۲۰ شعبه دایر کرد وهم اکنون ۵ هزار نفر در آن مشغول به کار هستند. آیس پک امروزه ۱۰ شعبهٔ خارجی در هند، امارات، کویت، مالزی و دبی دارد.

صاحب آیس پک زندگینامه کارآفرینان پولدار شدن بیوگرافی بابک بختیاری آیس پک ice pack

بابک بختیاری

آیس پک یک مجموعه زنجیره‌ای ایرانی است که در سال ۱۳۸۶ بنیان نهاده شد. این مجموعه کار خود را با شعبه‌ای در خیابان نیاوران تهران شروع کرد و شیوه‌ای نو از بستنی‌خوری در ایران را پدید آورد.

اولین شعبه آیس پک در سال ۱۳۸۶ توسط مالک آن، بابک بختیاری ، در خیابان نیاوران تهران افتتاح شد، سپس آیس پک شعبه دوم خود را در مرکز خرید گلستان تهران دایر نمود. در کمتر از ۶ ماه آیس پک ۱۰۰ شعبه در سراسر کشور و امارات متحده عربی دایر نمود. شعبه ۱۰۰ این برند به حسین رضازاده واگذار شد. پس از آن هم ۶۰ شعبه دیگر در ایران دایر شد. بابک بختیاری در مصاحبه ای میگوید:من از کودکی دوست داشتم بستنی را که کمی آب شده است را با تکه های موز و اسمارتیز مخلوط کنم و سپس میل کنم و این ایده ای بود که بعد ها باعث به وجود آمدن آیس پک شد.

این مجموعه کمتر از دو سال توانسته ۱۳۰ فروشگاه در داخل و خارج از ایران (۱۱۸ شعبه در ایران و ۴ شعبه در امارات و ۸ شعبه در دیگر کشور ها که در ذیل آمده است)ایجاد نماید که در مقایسه با سیستم های بزرگ و معروف زنجیره ای دنیا نظیر مک دونالد، استار باکس، کینگ برگر و غیره قابل توجه و بلکه بسیار موفق تر عمل نموده است چرا که آن ها در دو سال اول شروع به کارشان ، تنها یک شعبه داشتند در حالیکه آیس پک توانسته هر ۶ روز یک شعبه در دو سال اول افتتاح نماید .

آقای بابک بختیاری از بدو تاسیس این مجموعه در نظر داشته که آیس پک را به عنوان اولین و بزرگترین مجموعه زنجیره ای ایرانی به دنیا معرفی نماید و در سراسر دنیا شعبات آیس پک را دایر نماید و با توجه به اینکه کشور هائی نظیر آمریکا بیش از ۵۰ درصد صادرات خود را در پشت سیستم های زنجیره ای و برند سازی خود به دیگر کشور ها تحمیل می کنند ولی ایران تا کنون از این روش استفاده نکرده است که آیس پک توانسته ایران را نیز در رقابت با برند های زنجیره ای دنیا مطرح سازد و هم اکنون با صادرات کلیه مواد اولیه جهت شعبات خارجی آیس پک از جمله شعباتی در کشور امارات ، هندوستان ، مالزی ، تایلند ، سنگاپور ،ونزوئلا ، سوریه ، انگلستان و کویت به این مهم دست پیدا کرده و قصد دارد گامی در جهت سربلندی نام ایران زمین و تقویت هویت ایرانی بردارد .

صاحب آیس پک زندگینامه کارآفرینان پولدار شدن بیوگرافی بابک بختیاری آیس پک ice pack

آیس پک

با این چنین کسب و کار موفق ایشان تا به حال بیش از ۱۷۰۰ فرصت شغلی مستقیم و بیش از ۵۰۰۰ فرصت شغلی غیر مستقیم در کمتر از دو سال به وجود آمده و روز به روز نیز افزایش پیدا خواهد کرد . به دنبال این دستاورد آقای بابک بختیاری به عنوان جوان ترین کار آفرین کشور و شاید بتوان گفت که به عنوان پدیده کار آفرینی ایران مطرح گردید و شاید دلیل این موضوع سن کم و مدت زمان کوتاه موفقیت این مجموعه تا به حال بوده است.

زندگینامه آقای بختیاری از زبان خودشان :

در آغاز را به فکر راه‌اندازی کسب و کاری با هزینه کمتر افتادم.
از آنجا که از دوران دبیرستان علاقه زیادی به خوردن ساندویچ داشتم و می‌دانستم بچه‌ها نیز از خوردن ساندویچ در مدرسه لذت می‌برند.
پس از مذاکره با مدیران سه مدرسه توانستم بوفه‌ای را برای مدت یک سال تحصیلی اجاره کنم و با سرمایه بسیار اندک، سه یخچال دست دوم و کهنه و با مبلغ صدوپنجاه هزار تومان، بوفه این مدرسه‌ها را راه‌اندازی کردم. این کار درآمد خوبی داشت. در تابستان به دلیل تعطیلی مدارس به دنبال کار دیگری بودم.
یک روز پدرم به دلیل تعویض لوازم اداری محل کار خود از من خواست تا لوازم فرسوده را بفروشم، من هم در مدت کوتاهی با قیمت مناسب موفق به فروش آنها شدم. وقتی دیدم درآمد خوبی از این راه می‌شود به دست آورد به خرید و فروش لوازم دست دوم روی آوردم به طوری که از طریق آگهی‌های روزنامه لوازم دست دوم خریداری کرده و در طبقه دوم خانه رنگ می‌کردم و پس از آن وارد بازار می‌کردم.
با شروع این کار، بوفه مدارس را تعطیل کردم و طرح ساخت میز تحریر را با پدرم در میان گذاشتن و با تکیه بر تجربه‌های پیشین در زمینه فروش میز تحریر پیشرفت زیادی را در این کار پشت سر نهادم.
تا آنجا که مرکز میزهای کامپیوتر رادر خیابان ولیعصر با همکاری یک شریک راه انداختم در ظرف مدت کوتاهی ۲ شعب از مرکز میزهای کامپیوتری را ایجاد کردم اما به دلیل بی‌تجربگی و عجله داشتن برای پیشرفت در اثر سهل‌انگاری در برخورد با شریکم دچار مشکل شده و ورشکست شدم.
از آنجا بود که تنها راه پرداختن دیون خود را در پرورش یک فکر خلاقانه و کسب و کاری جدید دیدم که ایده «سوپر خونه سرویس» به ذهنم خطور کرد که مواد غذایی را به شهروندان می‌رساند.
اینجا بود که تصمیم گرفتم برای جلب نظر تولید کنندگان محصولات مختلف برای پخش محصولات آنها به درب منازل در روزنامه آگهی بدهم.
به دلیل نداشتن زمان کافی برای پرداختن بدهی‌ها این کار را رها کردم و به فکر راه انداختن کاری دیگر افتادم همیشه با خودم می گفتم کاری می‌تواند موفق شود که ایده‌ای نو در برداشته باشد.
از دوران کودکی بستنی‌ها را با هم زدن رقیق می کردم و با موز یا اسمارتیز هم می‌زدم و می‌خوردم خیلی از این کار لذت می‌بردم.
تصمیم گرفتم این کار را در مقیاس بزرگ عملی کنم. با تکیه بر تجارب کار قبلی که محصولات مختلف برای توزیع به من پیشنهاد می‌شد به این فکر افتادم که یک بستنی متفاوت برای مردم عرضه کنم.
فکر متفاوت بودن از ذهنم بیرون نمی‌رفت. تصمیم گرفتم بستنی بسازم رقیق‌تر، حاوی میوه که با بسته‌بندی کردن آن از طریق نی‌ بشود آن را نوشید.
پس از شکل‌گیری این ایده در ذهنم نمونه‌های اولیه آن را آماده کردم و برای امتحان به اعضای فامیل و آشنایان دادم.
ایده با استقبال خوبی روبه‌رو شد. تصمیم گرفتم ایده خود را عملی کنم. پس از جست‌وجوی فراوان توانستم دستگاه بسته‌بندی کننده لیوان و نی مخصوص که بتواند بستنی در آن جریان یابد را یافته و آماده راه‌اندازی اولین شعبه آیس پک شدم.
از همان روز نخست چشم‌انداز جهانی شدن محصول را در ذهنم می‌پروراندم به همین منظور روی تابلوی اولین مغازه خود نوشتم آیس پک شعبه مرکزی و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مکان‌های دیگر شعبات دوم و سوم و … را راه‌اندازی کردم تا آنجا که هم‌اکنون بالغ بر ۱۲۰ شعبه در ایران و ۱۰ شعبه در کویت، مالزی، دبی و هند در حال فعالیت می‌باشد.
در حال حاضر ۱۲۰۰ نفر به طور مستقیم در شعبات آیس پک مشغول فعالیت هستند و حدود ۵۰۰۰ نفر نیز مشغول فعالیت‌های ستادی، تامین مواد اولیه و توزیع آن می‌باشد.
آقای بختیاری مدیر دبیرستان موسی ابن‌جعفر (ع) تهران و آقای تجردی را تاثیرگذار در پیشرفت خود می‌داند.
تشکیل گروه آموزشی برای آموزش فروشندگان و پرسنل آیس پک از دیگر کارهای مهمی است که در این شرکت صورت می‌پذیرد.
آقای بختیاری حفظ حقوق مالکیت معنوی برای نام تجاری و محصول خود را مهم‌ترین مشکل و چالش پیش روی فعالیت‌های شرکت می‌داند.
ایشان امیدوار است به واسطه محصول جهانی خود توانایی‌های ایران و ایرانی را به همه جهانیان اثبات کند.

صاحب آیس پک زندگینامه کارآفرینان پولدار شدن بیوگرافی بابک بختیاری آیس پک ice pack

بابک بختیاری

گفتگو با «زندانی بدهکار» دیروز و «کارآفرین میلیاردر» امروز!

وقتی با لباس زندان و دستبند، پای به دادگاه می‌گذارد و ۷۰ طلبکار خشمگین را روبه‌روی خود می‌بیند، با خودش عهد می‌بندد در صورت خلاصی از این مخمصه، در کسب و کار تازه‌اش، با حساب و کتاب قدم بردارد؛ کسب و کاری که در آن نه از چک برگشتی و ورشکستگی خبری باشد و نه از بی‌اعتباری و بی‌آبرویی و تنهایی. شاید در پائیز ۱۳۸۴ وقتی زندانی بدهکار با زبان خواهش و منطق قول پرداخت تمام بدهی‌هایش را در صورت آزادی از زندان می‌داد، هیچ کدام از شاکیانش باور نمی‌کردند، او بدون داشتن کمترین سرمایه و اعتباری بتواند فروشگاه زنجیره‌ای‌اش را راه‌اندازی کند و در مدت ۶ ماه، شعباتش به ۱۰۶ و درآمدش به ۵ میلیارد تومان برسد. اما او به توانایی و خلاقیت و پشتکار خودش ایمان داشت؛ ایمانی که کمکش کرد با ۳۰۰ میلیون تومان بدهی کاری را شروع کند که او را به اوج موفقیت برساند.

شاید شنیدن سرگذشت زندگی پرفراز و نشیب انسانی که بارها زمین خورده و دوباره برخاسته است برای کسانی که با یک شکست متوقف می‌شوند، عبرت آموز باشد بویژه زمانی که بدانند وی شکست را همواره به تجربه طلایی زندگی اش تعبیر می‌کند و از آن پلی می‌سازد برای رسیدن به موفقیت.

برای دیدن کارآفرینی که با کسب و کار ساده‌ای که راه انداخته، بیش از ۵ هزار نفر منتفع شده‌اند به محله‌ای در شمال تهران می‌روم؛ منطقه‌ای در بام تهران و همجوار رشته کوه البرز. او را دراتاقی ملاقات می‌کنم که همچون خودش بی‌آلایش است. نه از تقدیرنامه‌های قاب گرفته خبری است و نه از لوح‌های افتخاری که بعد از آزادی از زندان به عنوان کارآفرین برتر و … دریافت کرده است.
بابک بختیاری در تابستان ۱۳۵۷زمانی که ایران آبستن یک انقلاب بزرگ بود، در تهران به دنیا آمد. او نیز مثل بسیاری دیگر کارآفرینان از کودکی به استقلال مالی و کسب درآمد علاقه مند بوده، به طوری که در ۷ سالگی گاهی دور از چشم پدر و مادر پول توجیبی‌اش را کیک و آدامس و شکلات می‌خرید و جلوی استخر محله‌شان بساط می‌کرد. وقتی هم که در ۱۴ سالگی پدرش ورشکست می‌شود و به خانه مادربزرگ پناه می‌برند، صبح‌ها با خریدن چند ساندویچ سرد و فروختن آنها در زنگ تفریح به همکلاسی‌ها، پول توجیبی‌اش را تأمین می‌کرد.

از مسافرکشی تا نمایشگاه داری

بابک نخستین کسب و کارش را زمانی آغاز می‌کند که پول فروش تمام لوازم خانه در اختیارش قرار می‌گیرد: «در سال ۷۶ با سرمایه ۲ میلیون تومانی که مادرم از فروش تمام لوازم خانه مان در اختیارم قرار داد، پیکانی خریدم که هم وسیله رفت و آمدم به دانشگاه بود و هم با آن در خیابان‌های تهران مسافرکشی می‌کردم. هر چند از این کار روزی ۱۰ هزار تومان هم درآمد داشتم اما شغلی نبود که با روحیات من سازگار باشد. ماشین را فروختم و با یکی از دوستان با سرمایه ۴ میلیون تومانی رستورانی شراکتی راه اندازی کردیم. نداشتن پشتوانه مالی و سرمایه در گردش و محاسبه نکردن دوران به اصطلاح خاک خوردن کار، باعث شد در کمتر از یکسال تمام سرمایه مان را از دست بدهیم.
بعد از مدتی بوفه مدرسه‌ای را اجاره کردم و به فروش ساندویچ پرداختم. تجربه شکست در رستوران در اینجا که نیاز به سرمایه بالا و دکور نبود به کمکم آمد و سود بالای روز ۵۰ هزار تومانی را برایم رقم زد. با این موفقیت، بوفه ۲ مدرسه دیگر را نیز اجاره کردم و بدین شکل نخستین فروش زنجیره‌ای را تجربه کردم. تا اینکه فصل تعطیلی مدارس شروع شد.

دنبال کاری بودم که روزی پدرم لوازم مستعمل دفتر کارش را گوشه حیاط خانه آورد. از فرصت به وجود آمده استفاده کردم و با تعمیر و رنگ آمیزی آنها و سپس چاپ آگهی فروش در روزنامه ، توانستم تمام لوازم را به قیمت خوبی بفروشم. این سود ۴۰۰ هزار تومانی عاملی شد تا توقع‌ام از بوفه‌داری بالاتر برود و با چاپ آگهی به خرید و فروش لوازم اداری دست دوم بپردازم. کم کم چند کارگاه تولید لوازم اداری راه‌اندازی کردم و چند فروشگاه زنجیره‌ای برای فروش آنها زدم. در اوایل کسب و کارمان رونق خوبی داشت و از تولید و فروش بالایی برخوردار بودیم. اما به دلیل محاسبه نکردن دقیق حساب و کتاب‌ها، ورشکست شدم و نه تنها تمام سرمایه ام را از دست دادم بلکه با ۳۰۰ میلیون تومان چک برگشتی، جایی جز پشت میله‌های زندان برایم باقی نماند.»
می‌گویند عقربه‌های ساعت در زندان کندتر از هرجای دیگری می‌چرخد. آنقدر کند که هر ساعتش به اندازه یک سال طول می‌کشد. اما زندان نیز مانند هر چیز دیگر برای بابک فرصتی بود تا فارغ از محیط پرهیاهوی بیرون به زندگی و آرزوهایش فکر کند؛ آرزو‌هایی که هر چند برخی شکست‌ها آنها را به تأخیر انداخت اما نمی‌توانست متوقفشان کند.

ایده‌ای از صندوقچه خاطرات

کسب و کارها عموماً به رفع نیاز مشتریان می‌پردازند. اما برخی کسب و کارها با طراحی یک نوآوری به ارائه خدمت یا محصولی جدید می‌پردازند که قبل از آن، نیاز به وجودش احساس نمی‌شد. بختیاری نیز برای رسیدن به رؤیاهای بلندپروازانه‌اش در پی خلق محصولی جدید بود:« در وجودم توان و انرژی زیادی احساس می‌کردم. بعد از رضایت شاکیان و آزادی از زندان چند کار دیگر را امتحان کردم که چندان موفق نبود و بر بدهی‌هایم افزود. تا اینکه در سفری همراه با یکی از دوستان به چین، آبمیوه‌ای در رستورانی خوردیم که ذهن مرا خیلی به خود مشغول کرد. البته نه مزه و رنگ آبمیوه بلکه سرو آن در لیوانی دردار که از وسط آن یک نی برای نوشیدن خارج شده بود. آن موقع چنین لیوانی در ایران وجود نداشت.
دوستم دستگاهِ ساختِ آن را خرید و به ایران بازگشتیم. ذهنم تا مدتها به این فکر مشغول بود که چه محصول دیگری می‌توان با این لیوان ارائه کرد تا اینکه به یاد خاطره‌ای از دوران کودکی ام افتادم. یادم آمد که هر وقت مادرم بستنی می‌خرید، ابتدا آن را در ظرفی هم می‌زدم تا رقیق شود، سپس چند اسمارتیز به آن اضافه می‌کردم و تا ته سر می‌کشیدم و می‌خوردم که خیلی مزه می‌داد. از یادآوری این خاطره آنچنان خوشحال شدم که از جایم پریدم و دائم می‌گفتم «یافتم یافتم» به گونه ای که اطرافیان‌هاج و واج مرا می‌نگریستند.
در واقع ایده تولید و فروش بستنی شل در لیوانی که در دارد و با یک نی مصرف می‌شود از یادآوری خاطره کودکی آغاز شد.
با قرض و وام مغازه ای در شمال تهران بین دو بستنی فروشی بزرگ و معروف اجاره کردم و روی تابلوی آن نوشتم شعبه مرکزی آیس پک ( بستنی بسته بندی). از دید برخی‌ها محاصره بین دو رقیب بزرگ یک ریسک بود اما به نظر خودم این یک فرصت بی نظیر برای دیده شدن بود. در واقع آن محل بازاری بود برای خریدن و خوردن بستنی و ما هم عرضه کننده نوع جدیدی از بستنی بودیم.
تبلیغات ما دهان به دهان بود. یعنی مشتریان‌مان با رضایتی که از نحوه سرو و مزه بستنی ما داشتند به دیگر دوستان خود نیز اطلاع‌رسانی می‌کردند. یکی از تبلیغات ما در ابتدا دادن بستنی رایگان به راننده خودروهایی بود که برای خوردن بستنی در آن محل توقف می‌کردند. آنها و همراهانشان با دیدن این مدل بستنی، لوگوی آن و نام خاصش که خارجی بود، کنجکاو می‌شدند تا بیایند داخل مغازه و بستنی با نی که تا آن زمان با قاشق خورده می‌شد را امتحان کنند. در واقع نوآوری در بسته بندی بستنی، نوع لوگو، طراحی دکوراسیون داخلی که حاصل تجربیات پیشینم بود و تبلیغات شفاهی باعث استقبال فراوان مردم از این محصول و موفقیت سریع ما شد. به طوری که شعبه دوم را نیز خیلی زود افتتاح کردیم. حتی طلبکارانم نیز به مشتریان پر و پا قرص مان تبدیل شده بودند.
کم‌کم افراد زیادی مراجعه می‌کردند و درخواست گرفتن نمایندگی داشتند. من نیز به شرطی با واگذاری امتیاز موافقت می‌کردم که نحوه مدیریت شعبه‌ها مطابق شعبه مرکزی و نظارت ما صورت بگیرد. همچنین خدماتی مانند دکوراسیون و مبلمان داخلی مغازه‌ها، مجهز کردن آشپزخانه، تهیه لیوان‌های مخصوص و دادن مواد اولیه بستنی در انحصار شرکت مرکزی و با مدیریت من انجام بگیرد. بدین گونه سیستم فروش زنجیره‌ای ما وسعت گرفت به طوری که در مدت ۶ ماه تعداد شعبه‌هایمان به ۱۰۶عدد رسید که در دنیا یک رکورد محسوب می‌شود و تعداد افرادی که به طور مستقیم و غیرمستقیم از این کسب و کار منتفع می‌شدند به ۵ هزار نفر افزایش یافت. در این مدت نه تنها توانستم بدهی ۳۰۰ میلیون تومانی‌ام را بپردازم بلکه حدود پنج میلیارد تومان نیز سود عایدم شد.»
در سال۸۶ او به عنوان کارآفرین برتر ملی معرفی می‌شود و سال ۸۸ کسب و کارش در لیست صد برند برتر ایرانی جا خوش می‌کند. البته کسب و کارهای شکست خورده پیشین‌اش را با درایت بیشتر احیا می‌کند و در زمینه فروش مبلمان و رستوران داری به موفقیت‌های خوبی دست می‌یابد. ضمن آنکه روی محصولات دیگری همچون آبمیوه و ماست و بستنی نوآوری‌هایی انجام می‌دهد.

هر شکست یک تجربه طلایی

بختیاری در پاسخ به این سؤال که از این همه زمین خوردن چه درس‌هایی گرفته‌ است، می‌گوید:«زمین خوردن را بازی‌ای می‌دانم برای افزایش تجربیاتم. هر موقع که زمین خوردم قوی تر شدم و با اتکا به توانایی‌های خودم بلند شدم و با قدرت بیشتری به حرکت ادامه دادم. کسی که زمین نخورد، نمی‌تواند به انسانی قوی تبدیل ‌شود. افراد موفق و ثروتمند دنیا بعد از بار‌ها شکست و زمین خوردن به پیروزی رسیده‌اند. کسانی که زمین خورده‌اند بدانند که بحران‌های زندگی آنها را قوی تر می‌سازد همچون آهنی که با حرارت به فولادی سخت بدل می‌شود.»
این کارآفرین شانس و خوش بیاری را برای همه یکسان می‌داند و می‌گوید: « نداشتن خوش بیاری و شانس بهانه آدم‌های ضعیفی است که نمی‌توانند از فرصت‌های موجود به خوبی استفاده کنند. همه چیز به توانمندی‌های خود افراد بستگی دارد. برخی بی توجه و به سادگی از کنار موقعیت‌ها می‌گذرند و برخی با برقراری ارتباط صحیح از موقعیت‌های پیش آمده هر فرصتی را به ثروت تبدیل می‌کنند.»
شنیدم که جایی گفته عشق به کتاب خواندن دارد؛ از او می‌پرسم با وجود این هم مشغله و گرفتاری، وقتی هم برای مطالعه دارید؟
می‌گوید:« اگر از من بپرسند که علم بهتر است یا ثروت به طور قطع خواهم گفت علم. اگرچه تحصیلات آکادمیکم را در رشته مهندسی عمران نیمه تمام رها کردم ولی هرگز خواندن کتاب را کنار نگذاشته ام. در هر فرصتی اطلاعات تجاری ام را افزایش می‌دهم. خواندن کتاب برای من یک عشق است. از دوران نوجوانی داخل تاکسی، اتوبوس، مطب دکتر، صف انتظار بانک و … به خواندن کتاب‌های مورد علاقه ام در زمینه تجارت و موفقیت، می‌پرداختم و هیچ وقت به بهانه کار و گرفتاری فرصت یادگیری را از خودم دریغ نمی‌کنم. در مورد اهمیت برنامه‌ریزی هم به قانون بیست، هشتاد آقای «پاره تو» اشاره کنم که می‌گوید بیست درصد از همه فعالیت‌ها و کارهایی که انجام می‌دهیم، هشتاد درصد از نتایج مهم و معنادار را برایمان به ارمغان می‌آورد.

در واقع انجام این ۲۰ درصد در زندگی ما تفاوت ایجاد خواهد کرد و ما را در مسیری که آرزوی آن را داریم، قرار خواهد داد. پس برنامه ریزی زندگیمان را باید به گونه ای طراحی کنیم که در کمترین زمان بیشتری نتایج عایدمان شود. من اعتقاد دارم با برنامه‌ریزی و نظم دادن به کارها می‌توان فرصت‌های زیادی را آزاد کرد تا اوقات بیشتری را در کنار خانواده گذراند.
برخی‌ها را می‌بینیم که در تمام عمر از صبح تا شب وقتشان را درگیر یک مغازه می‌کنند اما برخی دیگر با بهره‌‌گیری از یک سیستم، نه تنها آن مغازه را از دور کنترل می‌کنند بلکه می‌توانند ده‌ها مغازه دیگر هم راه‌اندازی کنند. باید اعتراف کنم هر چقدر کارهایم بیشتر می‌شود، به دلیل بهره مندی از سیستمی ‌که به حضور فیزیکی من نیازی ندارد، وقتم نیز آزادتر می‌شود و می‌توانم اوقات بیشتری را با خانواده‌ام باشم و به ورزش رزمی‌ که مورد علاقه‌ام است بپردازم و مسافرت‌های طولانی مدتی در برنامه ام داشته باشم بدون آنکه کمترین مشکلی در اداره کسب و کارم ایجاد شود.»
از کارآفرینی که در سنی کمتر از ۳۰ سالگی بزرگترین فروش زنجیره ای در ایران را راه اندازی کرد و به اوج ثروت و موفقیت رسید، رموز موفقیتش را می‌پرسم، می‌گوید:« به عنوان یک کارآفرین خودم را در ابتدای راه می‌بینم و اگر امروز پیشرفتی در کارم دارم به این دلیل است که به انگیزه‌هایم بها داده ام. در کار به پنج اصل تخیل، باور، برنامه‌ریزی، تلاش و هدف اعتقاد دارم. تخیل به ما این امکان را می‌دهد تا به هر ایده ای که می‌خواهیم فکر کنیم. باورداشتن به توانایی‌هایمان و رشد کسب و کارمان دومین رمز مهم موفقیت است.
در مرحله بعد برای عملی کردن رؤیایمان باید برنامه ریزی کنیم. در واقع برنامه ریزی سناریویی است که حتی بدون داشتن پول و پارتی می‌تواند کسب و کارمان را رو به جلو هدایت کند و بدون وجود آن مقصد را نمی‌بینیم. مرحله آخر تلاش است که بدون مراحل قبلی این عامل هیچ تأثیری در موفقیت شما نخواهد داشت. البته یک نکته بسیار مهم برای رسیدن به موفقیت و شکل دادن رؤیاهایمان، دور کردن افکار منفی و سیاه از ذهن و قلبمان است که آنها مخل و مزاحمی‌ هستند برای زایش اندیشه‌های نو و ایده‌های بکر در ذهنمان.»

لذت موفقیت در پیمودن مسیر است

بابک بختیاری در اختیار گذاشتن تمام امکانات به فرزندان را نادرست می‌داند و می‌گوید:« اگر بدون زحمت همه چیز برای بچه‌ها مهیا شود، زندگی برایشان بی معنا می‌شود. آنها باید با تلاش و زحمت در مسیر موفقیت حرکت کنند تا مزه آن را بچشند و قدرش را بدانند. باید در این راه بارها زمین بخورند و بلند شوند تا موانع را پشت سر بگذارند. آنگاه که همچون فولاد محکم شدند هر چه در اختیارشان قرار گیرد به بهترین شکل از آن استفاده می‌کنند.»
بختیاری همچنین موفقیت در هر کسب و کاری را آموختنی می‌داند و نه ذاتی و ادامه می‌دهد:‌« افراد زیادی با حضور در کلاس‌های مختلف راه‌های موفقیت را پیدا می‌کنند. از شکست‌هایشان درس می‌گیرند و روحیه‌شان را قوی نگه می‌دارند، باوری قوی دارند و به آینده کارشان امیدوارند. انسان‌ها اگر در جهت رسیدن به آرزو‌هایشان تلاش کنند قطعاً رشد بهتری را در دنیا شاهد خواهیم بود. اما متأسفانه بسیاری از افراد به دلیل سستی و تنبلی و نداشتن باور از پیگیری آرزو‌هایشان می‌گذرند که نتیجه‌ای جز حسرت برایشان باقی نمی‌ماند.»وی انتهایی برای آرزو‌هایش متصور نیست و حضور در عرصه‌های جهانی را حداقل آرزویش می‌داند که مسیری از این راه را با افتتاح شعبی در مالزی، کویت، عراق و امارات متحده پیموده است. همچنین به رعایت شعار«همیشه حق با مشتری است» تأکید می‌کند و معتقد است «رضایت مشتری برکت هر کسب و کاری است».
او ارتباطات را عاملی تأثیرگذار در رشد کسب و کار‌ها می‌داند و می‌گوید:« با هر کسی که دوست شدم و ارتباط برقرار کردم یک روزی به کمکم آمد؛ چرا که هر کس اطلاعاتی دارد، محصولاتی را می‌شناسد و ارتباطاتی دارد که می‌تواند در پیشبرد کسب و کارمان مؤثر باشد. حتی رقابت سالم نیز می‌تواند انگیزه‌ای بالا برای رشد کسب و کارمان ایجاد کند.»
وقتی با این کارآفرین خوشفکر خداحافظی می‌کنم در این فکرم که چند نفر مانند او پیدا می‌شود که در اندیشه ساختن برندی برتر هستند، اما شانس دریافت رضایت و فرصتی از طرف طلبکارانشان را نیافته‌اند. آیا هستند کسانی که می‌توانند در صورت آزادی، برای چند هزار نفر اشتغال آفرینی کنند؟

این کارآفرین انتقادی هم به بانک‌ها دارد و می‌گوید:« خیابان‌های تهران روزگاری شب‌های روشنی داشت. چراغ بسیاری از مغازه‌ها همچون رستوران‌ها، گلفروشی‌ها، ساندویچی‌ها، آرایشگاه‌ها و… روشن بود اما چند سالی است که بانک‌ها بهترین نبش‌ها را خریده‌اند و یک تجارت پرسود و بی دردسر برای خود ایجاد کرده‌اند. این شده تاریکی خیابان‌ها و کوچ مردم به خانه‌ها. شاید اگر بانک‌ها شعبه‌های خود را در داخل پاساژها و خیابان‌های فرعی می‌زدند، شهرمان شب‌های روشن‌تری داشت.» (مهرداد افشار/ ایران)


ادامه مطلب ...

تصاویری از قلعه جمهور معروف به دژ بابک

[ad_1]

تصاویری از قلعه جمهور معروف به دژ بابک

قلعه جمهور معروف به دژ بابک در 50 کیلومتری شمال شهرستان اهر و در ارتفاعات غرب رود بزرگ قره‌سو قرار دارد؛ منطقه‌ای که به نام کلیبر معروف اسـت.دژ بابک خرمدین بر فراز قله کوهستانی در حدود 2300 تا 2700 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.قلعه بابک که به نام‌های قلعه بابک، دژ بابک، بذ و قلعه جمهور هم معروف اسـت دژ و مقر سردار تاریخی ایران، بابک خرم‌دین بوده اسـت که در هنگام قیام بر علیه دستگاه خلافت عباسی در قرن سوم هجری ساخته شده اسـت.

مسافت راه کلیبر به قلعه حدود 3 کیلومتر اسـت و به هنگام عبور باید گردنه‌ها و گذرگاه‌های خطرناکی را پشت سر گذاشت.قبل از رسیدن به دروازه قلعه و ورود به بنای مستحکم دژ باید از معبری عبور کرد که به صورت دالانی اسـت و از سنگ‌های منظم طبیعی شکل گرفته و تنها گنجایش عبور1 نفر را دارد و دو نفر به سختی می‌توانند از آن بگذرند.

فاصله این معبر تا باروی قلعه در حدود 200 متر اسـت و مقابل آن قرار دارد. از همین نقطه اسـت که صعوبت راه و ابهت خاص این قلعه رفیع و موقعیت خیره کننده آن بیننده را به اعجاب وا می دارد.امتداد بصری معبر در نهایت به دروازه قلعه ختم می‌شود و دقیقاً در راستای آن قرار دارد که باعث می‌شود ورود هر تازه وارد و سپاهی و غیره از طریق دو برج دیده بانی در سمت دروازه ورودی قابل رؤیت باشد.

برای نفوذ به داخل تنها راه ورود دروازه اصلی اسـت و از کوهستان امکان وارد شدن به قلعه وجود ندارد.با گذر از دروازه ورودی و پشت سر گذاشتن بارو، جهت رسیدن به دژ اصلی باید از گذرگاهی باریک که حدود 100 متر صعود از ارتفاع را نیز به همراه دارد گذشت تا به مدخل ورودی قلعه رسید، مسیری صعب العبور که از یک سمت مشرف به دره‌ای اسـت

با جنگل‌های تنک و ژرفایی در حدود 400 متر که به صورت تیغه و دیواره تا قعر دره ادامه دارد. در تکیه گا‌ه‌های طبیعی این دیواره‌ها و 4 جهت بنا 4 جایگاه برای دیده‌بان‌ها به صورت نیمه استوانه ساخته شده‌ اسـت. اینها مقر کوه بانیه‌ها و سربازانی اسـت که هر جنبنده‌ای را تا کیلومترها دورتر، از فراز دره‌ها و کوهپایه‌ها زیر نظر می‌گرفتند.

پس از صعود، برای ورود به دژ اصلی از مدخل دیگری با پلکان‌هایی نامنظم باید عبور کرد. طرفین مدخل دژ، به وسیله دو ستون کاذب مشخص شده اسـت.بنای دژ که دو طبقه و سه طبقه اسـت، پس از ورودی قرار گرفته اسـت و پس از آن تالار اصلی وجود دارد که اطراف آن را 7 اتاق فرا گرفته اسـت، اتاق‌هایی که به تالار مرکزی را دارند.

در قسمت شرقی دژ تأسیسات دیگری مرکب از اتاق‌ها و آب انبارها ساخته شده اسـت؛ سقف آب انبارها با طاق جناغی و گهواره‌ای استوار شده‌اند. محوطه داخلی آنها نیز به وسیله نوعی ساروج غیر قابل نفوذ گردیده و به هنگام زمستان از برف و باران پر شده و در تابستان و هنگام مضایق و محاصره‌ها از آب آنها استفاده می‌شده اسـت.

در سمت شمال غربی دژ پلکان‌هایی سرتاسری وجود داشته که اکنون ویران شده و قسمت‌هایی از آن بیرون خاک اسـت و تنها راه صعود به بخش‌های مرتفع تر بناست.از آثار معماری و برخی از سنگ‌های زبره تراش و روش چفت و بست سنگ‌ها و ملات ساروج و اندود دیوارها از نوعی گچ و خاک می‌توان دریافت که ساختمان این دژ و قلعه در روزگار اشکانیان و بخصوص ساسانیان ساخته شده اسـت.

این دژ در قرون دوم و سوم و تا چند قرن پس از آن مورد تعمیر و مرمت قرار گرفته و تغییراتی در آن به وجود آمده و الحاقاتی در بنا ایجاد شده اسـت. اشیا و ابزاری که از قلعه بابک به دست آمده، سفالینه‌های منقوش و لعاب خورده اسـت که یک دوره استقرار تا اوایل قرن هفتم هجری را نمایش می‌داد.همچنین تعدادی سکه مسی کشف شده که برخی از آنها به علت ساییدگی و زنگ خوردگی فراوان غیرقابل خواندن اسـت

و در بین این سکه‌ها برخی مربوط به اتابکان آذربایجان و هزارسیبان (قرون ششم و هفتم هجری) هستند.به لحاظ سوق الجیشی موقعیت استقرار بنا بر فراز قله به گونه‌ای ست که 20 نفر سپاهی قادر بودند هجوم یک سپاه صد هزار نفری را مانع شوند و تلفاتی هم نداشته باشند. چون تیر

و کمان و اسلحه معمول زمان به سربازان و مستحفظانی که بر بلندی موضع می‌گرفتند به جهت بعد مسافت بی تاثیر بودند.قلعه بابک در سال 1345 با شماره 623 در لیست آثار ملی، تاریخی و فرهنگی ایران ثبت شد و مرمت آن از سال 1376 توسط اداره کل میراث فرهنگی آذربایجان شرقی آغاز شد.

 

گردآوری: مجله ی اینترنتی دلگرم

 

+ 1
مخالفم - 0

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

معرفی قلعه بابک قلعه جمهور معروف به دژ بابک در کیلومتری شمال شهرستان اهر و در ارتفاعات غربی شعبه‌ای گردشگری مکانهای تفریحی جهان دانستنی های …تصاویر دیدنی از عجیب ترین هتلهای دنیا خانه عباسیان، خانه محجبه نقاب دار جاذبه های سفری خاطره انگیز به کلیبر؛ بهشت آذربایجانایران شهرها و روستاهای فراوانی دارد که هر کدام زیبایی خاص خود را دارند برخی از آنها شهرهای استان تهران دیدنی های استان تهران ایران …دیدنی های استان تهرانمکان های دیدنی استان تهراندیدنی های استان تهرانجاذبه های نامه سرگشاده یک ارتشی بازنشسته به حسن عباسیبازنشستهبهحسنعباسیبا عرض ادب و سلام، بنده کلیپ مورد بحث را مشاهده ننموده اما از متن نامه چنین به نظر می شهر شما چقدر جمعیت دارد؟ جدولشهرشماچقدرجمعیتکشور ایران در حال حاضر معادل ۷۷ میلیون و ۱۸۹ هزار و ۶۶۹ نفر جمعیت دارد از این تعداد مقالات کاربردی فارسی متاسفانه بسیاری از خانواده ها ما بدون توجه به نیاز های واقعی زندگی خود دچار اشتباهی همکاری با ما فضول محلههمکاریبامادر خواست همکاری از هم میهنان در فرستادن مقاله و نوشتار برای چاپ در فضول محله


ادامه مطلب ...