مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

ده سال زندان برای حمله‌ی سایبری علیه روسیه

[ad_1]

وب سایت سایبربان: مقامات روسیه در صدد تصویب قانون جدید جرائم سایبری هستند که طبق آن هکر‌های مهاجم به ده سال زندان محکوم می‌شوند.


 ده سال زندان برای حمله‌ی سایبری علیه روسیه

پارلمان روسیه، در حال بررسی و تصویب قانونی جدید برای مواجهه با هکر‌های مهاجم و کنترل حمله‌های سایبری به زیر ساخت‌های این کشور است.

در چند روز اخیر، مجلس دوما، بررسی این لایحه را آغاز نموده و جزییات متن قانون یاد شده نیز در وبگاه پارلمان روسیه، منتشر شده است.

کارشناسان هدف اصلی این قانون را کنترل فعالیت سازندگان بدافزار‌ها و ابزار‌های هک می‌دانند. به تعبیری دیگر، پیش نویس قانون جدید، بحث مجازات نفوذ غیر قانونی بر زیرساخت های اطلاعات و حیاتی فدراسیون روسیه را مطرح می‌کند و برای فعالیت‌های مخربی چون ساخت، فروش و استفاده از بدافزار برای حمله به زیر ساخت‌های حیاتی کشور روسیه، مجازات تعیین می‌کند.

گرچه نوع بدافزار های مدنظر قانون یاد شده، به صورت دقیق ذکر نشده است، اما از دیدگاه بسیاری از متخصصان، این قانون، استفاده از تمامی انواع بدافزار ها، بات‌نت ها و حملات DDoS را شامل می‌شود.

بر اساس پیش‌نویس این قانون، هکر‌هایی که دست به چنین حملاتی بزنند، به پرداخت حدود 31 هزار دلار جریمه ی نقدی، 5 سال کار اجباری یا شش سال زندان محکوم می شوند. مدت زمان حبس، با توجه به میزان مخرب بودن حمله، می تواند تا ده سال نیز افزایش یابد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

„ ň ş ň ş پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیشرایط زندگی انسان‌ها نسبت به سال پیش تغییر کرده است در دنیای متمدن و متجدد امروزی اخبار،اخبار سیاسی،اخبار سیاسی ایران،سیاست …اخبار سیاسی آخرین اخبار سیاسیاخبار جدید اخبار ایرانسیاست خارجی اخبار سیاسی روز پورتال پرتال حقوق دانش آموخته ی مهندسی اموات تاریخ مقطع جکستان مطالب ابر استخر زنان استخر زنانخرید اینترنتی ساعت مچی مردانه رادو پیامک مخصوص تاسوعا و عاشورای حسینی اس ام اس ها „ öň ý ş öüň ý ş ü ň پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی شرایط زندگی انسان‌ها نسبت به سال پیش تغییر کرده است در دنیای متمدن و متجدد امروزی که از اخبار،اخبار سیاسی،اخبار سیاسی ایران،سیاست خارجی،اخبار روز بلومبرگ نتانیاهو خود را برای دوری جدید از حمله به برجام آماده می کند «می خواهم با ترامپ پورتال پرتال حقوق دانش آموخته ی مهندسی اموات تاریخ مقطع کارشناسی و جکستان مطالب ابر استخر زنان استخر زنان خرید اینترنتی ساعت مچی مردانه رادو پیامک مخصوص تاسوعا و عاشورای حسینی اس ام اس ها و جمله


ادامه مطلب ...

استفاده از هوش مصنوعی در زندان

[ad_1]

استفاده از هوش مصنوعی در زندان

دانش > فناوری‌ - همشهری آنلاین:
زندانی در لیورپول درحال آزمایش فناوری هوش مصنوعی برای جلوگیری از قاچاق مواد مخدر و سلاح توسط زندانیان است.

براساس گزارش تلگراف،‌ این زندان که در جلوگیری از هجوم قاچاق بسته‌های مواد مخدر یا سلاح از مسیر دیوارهای زندان یا از هوا ناتوان شده‌است، فناوری هوش مصنوعی را برای نظارت بر دوربین‌های مداربسته و هشدار دادن به نگهبانان نسبت به فعالیت‌های مشکوک مورد استفاده قرار داده‌است. بسته‌ها معمولا از بالای دیوار به داخل زندان پرتاب می شوند یا با کمک پهپاد‌ها به درون زندان انتقال پیدا می‌کنند.

در ماه‌های اخیر موارد متنوعی از مواد قاچاق از جمله مشروبات الکلی و سلاح‌های سرد به درون زندان فرستاده شده‌اند. از این رو زندان آلتکورس اکنون به نرم‌افزار تحلیل ویدیویی مجهز شده‌است تا تصاویر دوربین‌های مدار بسته را به صورت شبانه‌روزی تحت نظر داشته‌باشد.

به گفته استیو ویلیام رئیس زندان آلتکورساین فناوری هوشمند می‌تواند از تعداد هشدارهای نادرست کاسته و سرعت واکنش نشان دادن به فعالیت‌های مشکوک در داخل و خارج از زندان را افزایش دهد.

این برنامه که توسط شرکتی به نام Avigilon ساخته شده، درحال حاضر نقاط حساسی مانند نیروگاه‌ها، فرودگاه‌ها و دادگاه‌ها را تحت پوشش قرار داده‌است. این نرم‌افزار هوش مصنوعی می‌تواند براساس رفتارهای عادی که مشاهده می‌کند، رفتارهای مشکوک را شناسایی کند.

زندان آلت‌کورس به مدت هشت هفته این نرم‌افزار را به صورت آزمایشی مورد استفاده خواهد کرد و پس از آن به بخشی دائمی از سیستم امنیتی زندان تبدیل خواهد شد. این اقدام پس از رویدادی انجام گرفت که در اواخر ماه آگوست در این زندان رخ داد و دو چاقوی ضامن‌دار از پشت دیوارهای زندان به داخل زندان پرتاب شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

معرفی رشته مهندسی کامپیوتر گرایش هوش مصنوعیرشته هوش مصنوعی معرفی رشته هوش مصنوعیرشته مهندسی کامپیوتر گرایش هوش مصنوعی هوش دانلود رایگان بازی کامپیوتری فرار از زندان پاکت پی سیبازیخرید بازی کامپیوتری فرار از زندان در ۲ دی وی دی با قیمت ۵۵۰۰ تومان ارسال به تمام نقاط چگونه با استفاده از لیمو سیگار را ترک کنیم؟دلیل اصلی این امر وجود نیکوتینی بود که آثار آن در لثه و دهان من باقی می ماندایده اصلی فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا …در سبک های کلاسیک بهتر است که این کوسنها از همان جنس و بافت روتختی باشند به هماهنگی دانلود بازی کامپیوتر ضد ویروس شید با تلفیق دو موتور ، استفاده از تکنولوژی های جدید سرعت بخش ، محیطی ساده و تصاویری از بد حجابی و بی حجابی در قمتصاویری از بد حجابی و بی حجابی در قمالف خطر شناسایی همراهان سردار سلیمانی در تصاویر …اعمال این روش در ایران در رابطه با چهره افراد نظامی و امنیتی در عکس‌ها، بعد از شروع معاونت در جرم مقدمه امکان دارد کسی بی آنکه در عملیات اجرایی جرمی شرکت داشته باشد، به طرق مختلف سازمان اطلاعاتی پاکستان؛ خانه تزویر در جنگ بین هند و پاکستان در سال ، عملا نتیجه خوبی برای در بر نداشت لذا، این سازمان در معرفی رشته مهندسی کامپیوتر گرایش هوش مصنوعی رشته هوش مصنوعی معرفی رشته هوش مصنوعیرشته مهندسی کامپیوتر گرایش هوش مصنوعی هوش مصنوعی هوش دانلود رایگان بازی کامپیوتری فرار از زندان پاکت پی سی بازی دانلود رایگان بازی فرار از زندان با لینک مستقیم به مناسبت فرا رسیدن سال نو همانطور که چگونه با استفاده از لیمو سیگار را ترک کنیم؟ در سیگار مواد سمی مثل دی اکسید کربن، نیکوتین وجود دارد کارشناسان اعلام کرده اند که بیش از فهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در زمینه خلاقیت با انتخاب اسباب بازیهای مناسب خلاقیت را در کودکان برانگیزید ب ا بازی کردن ذهن خود را دانلود بازی کامپیوتر ضد ویروس شید با تلفیق دو موتور ، استفاده از تکنولوژی های جدید سرعت بخش ، محیطی ساده و نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا کاتالوگ بلکا نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا کاتالوگ بلکا نقاشی ساختمان در کرج نقاشی تصاویری از بد حجابی و بی حجابی در قم تصاویری از بد حجابی و بی حجابی در قم خطر شناسایی همراهان سردار سلیمانی در تصاویر تارشده تصاویر اعمال این روش در ایران در رابطه با چهره افراد نظامی و امنیتی در عکس‌ها، بعد از شروع درگیری ازدواج بسیار عجیب یک مرد با زن مصنوعی تصاویر کانیوس زن مصنوعی اول خود را در سال و با قیمت دلار خریداری کرد و نام این مانکن را ربکا کاربرد هوش مصنوعی در شبکه های کامپیوتری هوش مصنوعی پردازش تصویر هوش مصنوعی در کامپیوتر کاربرد هوش مصنوعی در کشاورزی کاربرد هوش مصنوعی در پزشکی کاربرد هوش مصنوعی در بازیهای کامپیوتری کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت هوش مصنوعی در پزشکی


ادامه مطلب ...

شکارچیان قو در بابل روانه زندان شدند

[ad_1]

ساری - ایرنا - رئیس اداره محیط زیست بابل گفت که 2 تن از شکارچیان غیر مجاز چهار بال قوی مهمان یکی از آببندان های این شهرستان روانه زندان شدند.

شکارچیان غیرمجاز سه شنبه هفته پیش این قوهای سفید مهاجر در آببندان روستای مرزن آباد را در حالی که تحت حفاظت محلی ها قرار داشتند ، سلاخی کردند.
اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا پس از فرار شکارچیان آنان را از طریق شماره پلاک خودرویشان شناسایی و به کمک محیط بانان دستگیر کردند .
قوهای شکار شده از جمع گله 19 بالی و نابالغی بودند که برای زمستان گذرانی آببندان مرزن آباد را انتخاب کرده و تنها کمتر از یک هفته در آنجا توسط اهالی روستاهای همجوار تغذیه می شدند.
نعمت الله قنبری ، رئیس اداره محیط زیست بابل دوشنبه شب به خبرنگار ایرنا گفت که شکارچیان بر اساس شکوائیه ای که اداره محیط زیست شهرستان علیه آنان در دادگستری طرح کرد و قاضی دادگاه هم امروز 2 تن از آنان را روانه زندان کرد.
وی افزود : یکی دیگر از شکارچیان که شریک جرم 2 نفر دیگر بود با صدور قرار کفالت آزاد شده است.
قنبری با هشدار به شکارچیان غیرمجاز ، گفت : روز جمعه گذشته هم 6 تن از شکارچیان فاقد پروانه شکار هنگام حضور در مراسم قرق شکنی روستای ' رمنت ' شناسائی و اسلحه اشان توقیف شده است .
وی افزود : اسلحه 6 شکارچی دیگر هم روز پنجشنبه گذشته به خاطر شکار بیش از تعداد مجاز در روستای مرزون آباد ضبط شد.
او ادامه داد : تمامی این 12 شکارچی هم به مراجع قضائی معرفی شدند.
محیط زیست به منظور ایجاد تعادل در چرخه حیات هر ساله با صدور مجوز برای شکارچیان به آنان اجازه می دهد در روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته پرندگانی را که نسلشان در معرض انقراض نیست ، شکار کنند.
هر شکارچی بر اساس این مجوز می تواند در روزهای مجاز حداکثر چهار قطعه پرنده شکار کند.
غاز ، اردک و چنگر از جمله پرندگانی هستند که شکارشان مجاز است.
اردک سرسبز (سیکا نر مرغ)، اردک ارده ای (ریکا مرغ )، اردک نوک پهن (بیلک)، خوتکا معمولی ( کشتل ) و فیلوش (وروشت) هم از دیگر پرندگانی هستند که شکارشان در آببندان ها و مزارع مجاز ولی در مناطق جنگلی ممنوع است .
شبک *7328/1654**1917* خبرنگار: زینب حبیب پور گودرزی*تنظیم کننده : حسن فلاحتی*انتشار دهنده : سید محمد باقر نوربخش

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


ادامه مطلب ...

زندان شیشه‌ای

جام جم سرا: زنی میانسال از کنارش رد شد. از دور ردش را می‌زد. تا به او رسید نگاهی تحقیر‌آمیز به او کرد و زیر لب غر و لندی کرد و رفت. مردی از کنارش رد شد از یکی پرسید: «آقا چی شده؟» از میان همهمه جواب آمد: زده کشتش. آقا جمع نشید، خوبیت نداره. یکی از دور داد زد: آقا زنگ نزدید مگه 110 هنوز نیومده؟ این‌طور خوب نیست جنازه روی زمین بمونه.؟ باید تکلیف این بابا رو هم روشن کنیم.

صدای جیرینگ سکه‌ها که روی زمین ریخته می‌شد هر از ​گاهی او را از دنیای خودش بیرون می‌آورد. مردی تنومند از شیشه‌بری روبه‌روی محل تصادف بیرون آمد و مچ دست مرد را محکم گرفت و به سمت شیشه‌بری برد. مرد سرش را انداخته بود پایین و آرام در حالی که از کنار ماشینش رد می‌شد مواظب بود پا روی سکه‌های پول نگذارد. زن همسایه بالای شیشه‌بری رو به شوهرش داد زد: احمد آقا این پارچه که می‌خواستی. بگیرش. با گفتن این جمله ملحفه‌ای رنگ و رو رفته را از طبقه دوم شیشه‌بری به پایین انداخت. باد به جان ملحفه افتاد و تا به زمین برسد مانند بادکنکی گرد شد.

دیگر شیشه‌بر تنومند مرد را به داخل مغازه‌اش برده بود. بیرون که آمد زنجیر به دست قفل در ورودی مغازه را انداخت و رو به مرد دیگری گفت: آقا کار یه دفعه می‌شه... یه وقت راهشو کشید رفت. کی جوابشو می‌ده؟ هان؟ در رو قفل می‌کنم که خدای نکرده شیطون گولش بزنه در بره...آدم به دیگه...»

مرد روی صندلی نیم‌دار چوبی داخل شیشه‌بری رو به خیابان نشسته بود. چشم‌هایش اما زل زده بود به جنازه جوانی که دیگر رویش پارچه سفیدی کشیده شده بود. دیگر ساعتی از تصادف گذشته بود. عبور و مرور بسختی صورت می‌گرفت. تمام ماشین‌های عبوری که از کنار جنازه رد می‌شدند، می‌خواستند از عمق ماجرا با خبر شوند. مرد شیشه‌بر هم با هیجان زیاد ماجرا را برای هر یک تعریف می‌کرد و در انتها با دست اشاره‌ای به مغازه‌اش می‌کرد و می‌گفت: «اوناهاش... من بردمش تو مغازه که یه وقت خدای نکرده نزنه به سرش که در بره.....» در مدت حدود یک ساعت این جمله را بارها و بارها مرد تنومند تکرار کرده بود. بچه‌ای دوید تا از کنار جنازه اسکناسی بردارد. مادرش داد زد: «مسعود... ذلیل نشی الهی... بیا دست نزن... کثیفه... به خدا تیکه‌تیکه‌ات می‌کنم.»

مرد از پشت شیشه صداها را آرامتر می‌شنید. انگار زندان شیشه‌ای‌اش آرامشی خاص به او می‌داد. یاد ساعتی قبل افتاد. نشسته بود در خانه و نگاهش به ساعت بود تا بازی فوتبال را مستقیم از تلویزیون تماشا کند. همسرش مانند همیشه با تلفن با کسی صحبت می‌کرد. مرد همان‌طور که روی کاناپه لم داده بود، سیگاری روشن کرده بود و چشم به سقف دوخته ردش را در آسمان دنبال می‌کرد. آتش سیگار به ناگاه به روی مبل افتاد. همسرش که از دور شاهد ماجرا بود تلفن را قطع کرد و رو به او گفته بود: «صد بار بهت گفتم سیگار می‌کشی به جهنم... خودت زودتر می‌میری، من راحت می‌شم از دستت. ماشا‌ءالله ثروتی هم که نداری که بگم میراث‌خورت بشم. بچه‌ات هم که نمی‌شه بگم ازت چیزی مونده پس به من ربطی نداره هر غلطی می‌خوای بکنی... ولی سیگار می‌کشی اگه آتیشش جهاز نازنین منو سوراخ می‌کنه به من مربوطه، می‌فهمی...»

زن با گفتن این جمله به سمت گوشی تلفن رفت و زیر لب گفت: «یارو عبدالله است فکر می‌کنه همه مثل خودش هستن.» آقا عبدالله نگهبان ساختمانشان بود. مردی پیر با چهره‌ای نامتعارف که بینی نداشت. تنها در آلونکی گوشه خانه زندگی می‌کرد و بی‌کس بود. جایی تعریف کرده بود سال‌ها قبل عاشق دختری افغانی شده ازدواج هم کرده است، ولی بچه‌دار نشده و این روزها نام و زندگی‌اش سو‍ژه‌ای برای خنده اهالی ساختمان شده بود.

مرد تا این جمله را شنید به سمت در حرکت کرد. داد زد: «من می‌رم یه دوری بزنم برگردم. شام هم بیرون می‌خورم.»

بازی فوتبال که شروع شد مرد از خانه بیرون زد. خیابان به خاطر فوتبال خلوت شده بود. مرد فرمان به دست سیگاری آتش زد و لحظه‌ای بعد خاکسترش که افتاد روی شلوارش خون جوانی روی شیشه جلوی ماشینش نقش بست.

***

صدای همهمه از بیرون شیشه‌بری می‌آمد. چراغ‌های گردان ماشین پلیس و آمبولانس خیابان را چراغانی کرده بودند. شیشه‌بر تنومند با حرارت ماجرا را برای پلیس تعریف می‌کرد. یکی داد می‌زد: «اونایی که دست زدن به جنازه غسل بهشون واجبه یادشون نره....» پلیسی دیگر به سمت شیشه‌بری آمد. مرد خودش را برای رفتن آماده کرده بود. پلیس که دستبند را درآورد مرد نگاهی به چشمانش انداخت و گفت: ‌می‌توانم قبل از رفتنم سیگاری دود کنم؟ (ضمیمه چاردیواری)

مهدی نورعلیشاهی


ادامه مطلب ...

آتقی:14 سال به خاطر بدهی زندان بودم

جام جم سرا به نقل از مهر :جواد گلپایگانی که بازیگری در عرصه سینما را با فیلم های «نقطه ضعف»، «شیلات»، «عصیانگران»، «مزدوران» تجربه کرده است و با بازی در نقش «آتقی» در سریال «آینه عبرت» به کارگردانی محسن شاه محمدی در تلویزیون شناخته شد، چند روزی است برای درخواست کمک مالی از برخی خیرین و پرداخت بدهی های خود از زندان مرخص شده است.

این بازیگر حاشیه های مطرح شده درباره دلایل زندانی شدنش را نادرست می‌داند و برای رفع این ابهام‌ها توضیحاتی ارائه می‌دهد.

* شما دقیقا چند سال از عمرتان را زندان بوده‌اید؟

- به دلیل بدهی هایی که اواخر دهه 70 داشتم راهی زندان شدم و دقیقا 14 سال زندان بودم و 2 سال هم دادگاهی شدم. در نتیجه روی هم رفته 16 سال گرفتار اوین بودم و هستم.

* آخرین باری که جلوی دوربین رفتید سریال «آینه عبرت» بود؟

- خیر. آخرین بازی من در فیلم «آقای شانس» بود و بعد به دلیل مشکلاتی که گفتم زندان رفتم.

* اگر دوست دارید ماجرای کامل گرفتاری خود و چگونگی بدهکار شدن به مردم را بگویید؟

- من به هیچ احدی بدهکار نبودم اما بد شانسی آوردم و بعد هم زندان رفتم. ماجرا از این قرار است که اواخر دهه هفتاد تصادف کردم که طی این تصادف یک نفر کشته و دیگری به شدت زخمی شد و چون ماشینی که سوار بودم بیمه نداشت و پولی نداشتم که بیمه را پرداخت کنم به زندان رفتم. در همان زمان من یک بنگاه خرید و فروش ماشین داشتم که به صورت نسیه ماشین ها را به مردم می فروختم درست مثل همین حالا که فروش نسیه ماشین ها را لیزینگ می گویند و چون نسیه ماشین می فروختم دست مردم چک داشتم. وقتی به زندان رفتم نتوانستم تعهداتی که به مردم داشتم ادا کنم بنابراین مجموع بدهی هایی که به مردم داشتم به اسم کلاهبرداری همه جا گفته شد درحالی که من کلاهبردار نبودم فقط بدشانسی آوردم.

از آن زمان هم نتوانستم زندگی خوبی داشته باشم و همه زندگی ام از هم پاشید مجبور شدم خونه ام را بفروشم، اموالم مصادره شد، خانواده ام بی سر و سامان شدند و بچه هایم ترک تحصیل کردند. البته همسرم در این مدت خیلی زحمت کشید و بچه ها را با مشکلات مالی بسیار بزرگ کرد. یکی از دخترانم ازدواج کرده و یک نوه شیرین زبان دارم اما دو فرزند دیگرم با ما زندگی می کنند.

* دوست دارید بعد از این همه سال چه کارگردانی برای بازی در چه نقشی به شما پیشنهاد کار دهد؟

- برای من فرقی نمی کند با کدام کارگردان کار کنم. من یک بازیگرم و یک بازیگر دوست دارد با کارگردان های خوب کار کند. من قبلا با آقای علایی که خدا رحمتش کند فیلم «نقطه ضعف» و با آقای میرلوحی هم فیلم «شیلات» را کار کردم. الان هم دوست دارم با همه کارگردان ها کار کنم.

*پس هنوزم دوست دارید بازی کنید؟

- آرزو دارم به سینما برگردم. اصلا عشق من سینما است چون سینما در خون من است و هر کسی که سینما درخونش باشد دوست دارد به سینما برگردد پس من هم دوست دارم به حرفه اصلی ام یعنی بازیگری برگردم.

* هنوز هم در خود توانایی برگشت به عرصه بازیگری را می بینید؟

- بله می بینم. انشاءالله و به یاری خدا برمی گردم.

* بیشتر مردم شما را در نقش «آتقی» بازیگر سریال «آینه عبرت» در دهه 60 می شناسند. الان دوست دارید نقش های دیگر را تجربه کنید یا همان شخصیت مشابه «آتقی» را دوست دارید؟

- اینکه می گویید بازی من توسط مردم دیده شده دلیل دارد. وقتی کار خوب باشد سر زبان ها می افتد و آقای شاه محمدی در سریال «آینه عبرت» خط خوبی را پیش گرفته بود اما متاسفانه یک دفعه قطعش کرد و سراغ سوژه های دیگر رفت. اصلا یکی از دلایل بدبختی و گرفتاری من قطع شدن ساخت «آینه عبرت» بود که من بیکار شدم و این بیکاری به من لطمه زد.

*در حبس که بودید از جریان های سینمایی با خبر می شدید؟

- اغلب توسط روزنامه ها و مجلات سینمایی که مطالعه می کردم اطلاعات سینمایی به دست می آوردم و در زندان بخش فرهنگی وجود داشت که روزنامه و مجله در اختیار ما می گذاشت. خود من در بخش فرهنگی در زندان کار کردم و فیلم می ساختم.

*واقعا؟

- بله.

*چه فیلم هایی با چه موضوعاتی ساختید؟

- فیلم های مستند درباره اتفاق هایی که در زندان می افتاد می ساختم که «هشدارها» نام داشت.

* چه اتفاق هایی را به عنوان سوژه فیلم های مستندی که می ساختید انتخاب می کردید؟

- سوژه فیلم هایی که می ساختم درباره کلاهبرداری هایی که در زندانیان از هم می کردند، بود. این فیلم ها جشنواره هم رفت و برنده شد حتی آقای ایزدپرست که آن زمان رئیس فرهنگی زندان اوین بود جایزه های فیلم های مرا دریافت می کرد و به من می گفت که فیلم هایی که ساختم برنده شدند.

* در تمام سالهایی که حبس بودید از هنرمندان کسی به سراغ شما آمد؟

- بله . همان اوایل که به زندان افتاده بودم بعضی هنرمندان مثل داود رشیدی، محمدعلی کشاورز، حسین زندباف به دیدنم آمدند. فریبرز عرب نیا و عسل بدیعی هم می آمدند حتی یکبار هم خانم بدیعی برای من در زندان پول فرستاد. روحش شاد باشد.

* کدام یک از هنرمندان شما را دلداری می دادند؟

- سینما و آدم های این حرفه خیلی بی معرفت هستند چون جز همان اوایل که در زندان بود همان هنرمندانی که اسم بردم سراغ مرا گرفتند و جز آنها هیچ کس به دیدنم نیامد و در مدت این 14 سال کسی از اهالی سینما و تلویزیون حالی از من نپرسید و فقط مسئولان زندان بودند که مرا دلداری می دادند.


ادامه مطلب ...

زندان یا بوستان، مردم چه می‌خواهند؟

مرد گیلک روی صندلی جابه‌جا می‌شود، تسبیحی را دور می‌گیرد و منگوله‌اش را بین انگشت‌های تپلش می‌چلاند.

ـ می‌خوام تو اوین خونه بخرم.

ـ خوب کاری می‌کنی.

ـ اما یه کم اسم زندان سنگینه.

ـ زندان که داره می‌شه پارک، خودم تو روزنامه خوندم.

ـ بله، ولی حتما چن سال طول می‌کشه

ـ نه، گفتن خیلی زود، بعد زندانیا چی کار به من و شما دارن، اونام برادرای ما هسن، اون تو زندگی شونو می‌کنن.

ـ حالا آپارتمان متری چند؟

ـ نوساز از متری 6 میلیون به بالا، به چمران که نزدیک بشی از 8 تا 12

ـ اگه نوساز نخوام چی؟

ـ می‌شه با متری سه چهار تومن پیدا کرد، ولی خیالت جمع، اوین که پارک بشه ملک میره بالا، الان وقت خریده.

سر بالایی‌های تند محله اوین را زیر تیغ آفتاب با کلی هن‌هن گرفتیم و رفتیم بالا تا رسیدیم به دو آژانس املاک که حسابی چو انداخته‌اند که تا آخر سال زندان اوین، پارک می‌شود و بعد که وزن سیاسی محل آمد پایین، قیمت ملک می‌رود بالا.

البته یک بخش از حرف‌های آنها درست است، تبدیل بازداشتگاه اوین به بوستانی عمومی را همین تازگی‌ها شهردار تهران اعلام کرد، اما نه به این صراحت بلکه با این اختصارکه توافقاتی میان شهرداری و قوه قضاییه انجام شده تا این زندان قدیمی به پارکی همگانی تبدیل شود.

اما همین اشاره کافی است تا از کاه، کوه ساخته شود و مردم امیدوار باشند، حق هم دارند البته چون همسایگی با مشهورترین زندان ایران که رسانه‌های آن طرفی هم مدام حرفش را می‌زنند حس جالبی ندارد و با این که سعی شده اوین، بازداشتگاه معرفی شود، ولی اوین در ذهن مردم زندان است و بس.

اوینِ دیروز، اوینِ امروز

خلوتی یکی دو ساعت بعد از اذان ظهر، کوچه‌های تنگ و شیبدار اوین را تقریبا از رهگذر خالی کرده و مانده‌اند کارگران ساختمانی که به دستور کارفرماها اسکلت فلزی ساختمان‌های بلند را بالا می‌برند و مشغول سفت کاری با گچ و ماله‌اند.

گوشه‌ای می‌نشینیم، روی تخته سنگی سیاه، کنار چند کنده درخت خشکیده که جمشید مرادیان، مجسمه‌ساز مشهور ایران آنها را تراشیده، از جمله گوزنی با شاخ‌های بلند و سگی آرام و به چرت رفته روی دو دست.

از اصالت محله اوین حالا فقط سایه روشن‌هایی باقی است. اینجا از ییلاقات چند دهه پیش تهران بوده، روستایی سبز و خرم برای تنفس شهرکه وقتی تهران بی‌قواره بزرگ شد خود تنگی نفس گرفت از بس ساختمان‌های بلند و بی‌منطق در کوچه پس کوچه‌های باریکش بالا رفت. نشسته‌ایم زیر درخت توتی بزرگ، با هیکلی پیر و شاخ و برگ‌های پرهیبت، زیر سایه خنک موجودی سالمند که توت‌هایی به بزرگی دو بند انگشت می‌دهد؛ چه شیرین، چه حس خوبی، چه حیف که هزاران درخت مثل این از کمر افتاده اند تا انبوهی از آجر و سیمان و میلگرد جایشان بنشیند.

این تقدیر نمی‌تواند با احداث زندان در این محل بی‌ارتباط باشد، زندان اوین بود که این محله را از حالت بکرش درآورد و پای آدم‌های بیگانه رابه آن باز کرد وگرنه روستای اوین تکه‌ای سبز در شمال تهران بود که مردم بومی‌اش حتی تا اواخر دهه 40 با کشاورزی و دامداری امرار معاش می‌کردند، اما کلنگ زندان که به این سرزمین ییلاقی خورد سرنوشتی نو پدید آورد.

زندان اوین را پهلوی دوم ساخت با 10 سال کار بی‌وقفه تا اوین مجهزترین زندان ایران باشد برای نگهداری متهمان و محکومان امنیتی رژیم آن هم زیرنظارت مستقیم ساواک و شخص تیمور بختیار. زندانی چنین حساس به این علت در اوین بنا شد که این محله نقطه‌ای دور از هیاهوی شهر بود و مهم‌تر، محصور در باغات بی‌سر و ته سیدضیاءالدین طباطبایی، نخست وزیر احمدشاه.

از باغ‌های ضیایی حالا تقریبا چیزی باقی نمانده و بجز چند لکه سبز، نمایی از آن پیش چشم نیست، حالا اما این ساختمان‌های بلند است که در غیاب درختان، طول و عرض زندان را می‌پوشاند و میدان دید رهگذران و آدم‌های کنجکاو را کور می‌کند.

مردم معترضند چون...

تابلو، بازداشتگاه اوین را به سمت خیابانی سربالایی نشان می‌دهد، اما اگر خیابان سر پایینی کنار آن را چند صدمتر جلو برویم، می‌شود در اصلی بازداشتگاه با آن تابلوی مشهور آبی‌رنگ و نوشته‌های نقره‌ای‌اش.

کانال آب، پل بزرگراه یادگار امام و نمایندگی لوازم یدکی خودروهای لوکس؛ این در بازداشتگاه اوین با این سه مکان محصور شده و مزاحمتی برای مردم محل ندارد، اما انتهای آن خیابان سربالایی داستانی دیگر در جریان
است.

ساختمان‌های کوتاه و بلند مثل دندان‌های یکی درمیان ریخته، خیابان را لحظه‌ای آفتابی و لحظه‌ای دیگر پرسایه می‌کند و دمی عرق بر پیشانی می‌نشاند و لحظه‌ای دیگر نسیمی خنک آن را خشک می‌کند. زیرسایه‌های خنک اطراف درِ دو لته بازداشتگاه اوین، آدم‌های دستپاچه و عجول می‌روند و می‌آیند، اینها خانواده و بستگان و دوستان محکومان زندانی‌اند که برای ملاقات آمده‌اند و از دالانی سقف‌دار و کوتاه به اوین وارد می‌شوند.

همسایه دیوار به دیوار اوین یک ساختمان مسکونی بلند است که اهالی‌اش روایت‌هایی جالب برای ما و آزاردهنده برای خودشان دارند از این همه هیاهو که ابتدای صبح تا عصر هر روز ادامه دارد.

ساکن قدیمی این ساختمان زنی میانسال است، خسته از سرو صدای ملاقات‌کننده‌ها و کلافه از ترافیکی که رفت و آمد صدها خانواده به اوین ایجاد می‌کند. ما که حرف می‌زدیم بوق‌های ممتد اتومبیل‌ها مدام در فضا بود و صدای استارت خوردن ماشین‌ها و کشیدن شدن ترمزدستی‌های آنها صدایی دائمی.

همسایه این زن نیز مردی به دهه 50 زندگی رسیده است که از ترافیک محله‌اش نالان است و از این که حتی نمی‌تواند خودروی شخصی‌اش را درون پارکینگ ببرد از شدت ازدحام خودروها مقابل پارکینگ آپارتمان.

زنی دیگر به جمع ما اضافه می‌شود، خسته از رفتار برخی ملاقات‌کننده‌ها که بی‌اعتنا به آرامش و نظافت محل، چراغ پیک‌نیک روشن می‌کنند و غذایی بار می‌گذارند و در پیاده‌روی باریک کنار زندان می‌خورند.

یکی دیگر از اهالی محل درد دل می‌کند، گلایه‌اش از رفتار سربازانی است که روی برجک‌ها نگهبانی می‌دهند: «شب‌ها اینها آنقدر بلند با هم حرف می‌زنند و از این برجک به آن برجک فریاد می‌کشند که نمی‌توانیم بخوابیم» این را زن می‌گوید.

چند اتومبیل به هم گره‌خورده‌اند، دست‌ها روی بوق‌هاست و سرها از پنجره‌ها بیرون که تو بایست تا من بروم. این داستان هر روز این محله است که تحملش برای چند ساعت هم آسان نیست برای همین وقتی به اهالی می‌گویم احتمال‌ها برای تبدیل اوین به بوستانی عمومی قوت گرفته است این چند نفر لب به دعا باز می‌کنند که خدا کند، عالی می‌شود اگر بشود.

اینجا خیلی‌ها منتظر کوچ بازداشتگاه هستند، به جایی که دیگر با هیچ نقطه از پیکره شهر تماس نداشته باشد. مردی می‌گوید اوین باعث افت قیمت خانه‌هایشان شده و زنی می‌گوید ارزش خانه‌ها در مقایسه با چند محله آن طرف‌تر حسابی تو سری خورده است.

که همیشه آوایش در محله می‌پیچد و سحرهایی که قرار است حکم اعدام اجرا شود این شیون‌ها چطور خراش به قلب و اعصاب مردم محل می‌کشد. اینها خاصیت زندان است و طبیعی، اما غیرطبیعی همجواری غیرعادی اوین با خانه‌های مردم است.

زندان البته آن زمان که ساخته شد نقطه‌ای دورافتاده در دامنه البرز بود، بدون کوچک‌ترین تماس با مردم، اما شهر که پروبال باز کرد و بی‌قواره بزرگ شد، خانه‌ها دور تا دور اوین را احاطه کردند. این همسایگی نامیمون اما حالا دیگر از تحمل محله خارج است، همان‌طور که بودن زندان قصر در حوالی خیابان شریعتی تهران خارج از تحمل محله بود.

زندان قصر که سال 91 تبدیل به باغ موزه شد همه حکایت‌های برآمده از همجواری زندان با این نقطه از شهر تمام شد، اما در عوض محکومان مالی مستقر در قصر به اوین منتقل شدند و این بازداشتگاه شلوغ‌تر و از قبل شد. حالا اما به نظر می‌رسد نوبت اوین است، مردم این محله دوست دارند از زیر سایه این نام خارج شوند و با آسایش زندگی کنند.

اینها دیگر اوین را نمی‌خواهند و به جایش طالب بوستانی هستند به وسعت زیربنای امروز بازداشتگاه که جایش حسابی در محله اوین خالی است. البته «درکه» هست، با امکان کوهنوردی و آن رودخانه نیمه‌ جانش، ولی پارک یک چیز است و کوه نوردی چیزی دیگر.

در محله اوین کودکان زمین بازی ندارند، پس بچه‌های اینجا برای بازی و تخلیه انرژی می‌روند به پارک‌های منطقه سعادت‌آباد، به چند کیلومتر آن طرف‌تر، در حالی که اوین، این نقطه ییلاقی ایستاده در نوک نقشه تهران با این که بسیار دست‌خورده شده است، اما هنوز قابلیت سرگرم کردن مردمش را دارد.

محله‌ای به قدمت تاریخ، اما محروم

وقتی برای ساخت زمین چمن دانشگاه شهید بهشتی در محله اوین گودبرداری می‌کردند سفال‌هایی از زیر خاک بیرون آمد که قدمتی 3500 ساله داشت. این یعنی که اوین از محلات باستانی تهران است، گرچه این وجه از آن کمتر مورد توجه است و اصلا می‌شود گفت فراموش شده است. اوین در محدوده منطقه یک شهرداری تهران قرار دارد ولی برخلاف تصور و انتظار، محله‌ای برخوردار نیست.

به پورتال اینترنتی این محله که مراجعه کردیم ناچیز بودن امکانات آن بیشتر به چشم آمد، محله‌ای که فقط یک مسجد و یک ورزشگاه دارد و تنها دو مدرسه در آن وجود دارد و بقیه دانش‌آموزان مجبورند به مدارس ولنجک، زعفرانیه و محمودیه بروند. این در حالی است که این پورتال، جمعیت محله را نیز 1158 خانوار معادل 3635 نفر اعلام می‌کند که بی شک نیازهایی بیش از آنچه امروز برایشان موجود است، نیاز دارند. این را هم باید اضافه کرد که در محله اوین (محله‌ای محدود میان بلوار دانشجو، بلوار رشیدالدین فضل‌الله، بزرگراه چمران، خیابان دشت بهشت، خیابان یمن و رودخانه درکه) اتوبوس شرکت واحد و حتی تاکسیرانی فعالیت نمی‌کند و ساکنان محل اگر خودروی شخصی نداشته باشند مجبور به پیاده‌روی‌های طولانی برای دسترسی به وسایل نقلیه عمومی هستند. کمبود شدید واحدهای صنفی در این محله نیز احساس می‌شود به طوری که مردم برای خرید مایحتاج اولیه خود باید مسافت‌های طولانی را طی کنند.

علت تاخیر خروج زندان‌ها از شهرها

مهم‌ترین علت تاخیر در خروج زندان‌ها از داخل شهرها، مشکلات اعتباری است. علی‌اصغر جهانگیر، رئیس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور در آخرین اظهار نظرش که در پورتال این سازمان نیز درج شده توضیح داده که خروج زندان‌ها به خارج از شهرها گرچه الزام قانونی دارد، ولی چون به اندازه کافی اعتبار به آن اختصاص نمی‌یابد نیازمند توجه مالی دولت است.

به گفته جهانگیر، برای خروج، زندان‌های فرسوده نسبت به بقیه زندان‌ها دراولویت خروج قرار دارند، چون تعدادی از این زندان‌ها به حدی فرسوده‌اند که نمی‌توان افراد را در آنها نگهداری کرد.

مریم خباز ‌‌/‌‌ گروه جامعه


ادامه مطلب ...

زندان های تاریخی و معروف جهان + عکس


10 هیلتون هانوی (Hanoi Hilton)


زندان هوآ لوآ ، با کنایه به هیلتون هانوی توسط اسرای جنگی آمریکا ابداع شد ، و در ابتدا توسط فرانسه ساخته شد که محل نگه داری زندانیان سیاسی ویتنامی بود. بعد از آن ارتش ویتنام شمالی از این زندان برای زندانیان جنگ ویتنام استفاده می کرد. زندانیان در اینجا در معرض شکنجه ، گرسنگی و حتی قتل بودند. چهره های شناخته شده مانند سناتور جان مک کین ، جیمز استُک دال و باد دِی تنها تعداد کمی از زندانیان جنگ آن زمان در این زندان بودند.

9 موزه نسل کشی تول سلنگ (Toul Sleng Genocide Museum)


در سال 1975 ، تول سلنگ یا تیول اسلنگ توسط رژیم خمرها از آنچه زمانی دبیرستان بود تبدیل به زندان شد که احتمالا یکی از وحشتناک ترین زندان های جهان است. زندانیان به منظور اجبار به اعتراف به جرمی که به آن متهم شدند مرتب مورد شکنجه قرار می گرفتند. هنگامی که آنها به نام توطئه گران اعتراف می کردند اعدام می شدند. از بیش از 17000 زندانی تول سلنگ ، تنها چند بازمانده شناخته شده وجود دارند. پس از اینکه در سال 1979 ارتش ویتنام این زندان را کشف کرد ، تول سلنگ تبدیل به موزه تاریخی یادآوری اقدامات رژیم خمر در کامبوج شد.

8 بندر آرتور (port Arthur)

بندر آرتور مستعمره سابق در تاسمانی ، استرالیا است. از سال 1833 تا دهه 1850 ، اینجا مقصدی برای سرسخت ترین جنایتکاران بریتانیایی و ایرلندی و زندانیان شورشی زندان های دیگر بود. امروزه ویرانه ها از جمله زندان، بیمارستان و کلیسای ساخته شده توسط محکومین بسیار قابل تشخیص باقی ماندند. در سال 1996 زمانی که تک تیر انداز به گردشگران تیراندازی کرد 35 نفر کشته شدند و بندر آرتور به مرگبارترین محل قتل عام در استرالیا تبدیل شد.

7 قلعه ایلمینا (Elmina Castle)


قلعه ایلمینا در سال 1492 در غنا ساخته شد که قدیمی ترین ساختمان اروپا در صاحارای جنوبی (جنوب صحرای آفریقا) می باشد. برای بیش از سیصد سال، برای نگهداری از مردمی استفاده می شد که برای بردگی فروخته می شدند. این غیر معمول نبود که بردگان در سلول خود با 200 نفر دیگر همراه باشند که حتی فضای کافی برای دراز کشیدن هم نداشتند.

6 جزیره روبن (Robben Island)

جزیره روبن در کنار سواحل کیپ تاون، آفریقای جنوبی واقع شده که در طول سال ها عملکردهای فراوانی از جمله مستعمره مبتلا به جذام در یک نقطه را داشته است. با این حال به عنوان یک زندان تحت نظر رژیم آپارتاید شناخته شده می باشد. چهره های شناخته شده مانند نلسون ماندلا و کالما مُتلانس تنها تعداد کمی از زندانیان سیاسی آن زمان در این زندان بودند. امروزه جزیره روبن یک مقصد توریستی محبوب است که می توانید توسط کشتی های کیپ تاون به آنجا برسید. این جزیره منطقه مهمی برای پرورش پنگوئن آفریقایی می باشد.

5 جزیره گورِ (Goree Island)


هزاران نفر از بردگان قبل از اینکه فرانسه تجارت برده را در سال 1848 لغو کند از جزیره گورِ در سنگال عبور کردند. خانه بردگان تنها یکی از مکان ها در این جزیره است که قبل از اینکه برده ها با کشتی به آمریکای شمالی و جنوبی منتقل شوند در آنجا نگه داری می شدند. این محل در حال حاظر موزه ای می باشد که آمریکایی های آفریقایی تبار که ریشه های خودشان را در آنجا جستجو می کنند.

4 قلعه دِ ایف (chateau d`if)


قلعه دِ ایف در فرانسه به خاطر استفاده آن در کتاب "کنت مونت کریستو" نوشته شده توسط الکساندر دوما شناخته شده می باشد. از سال 1634 تا قرن 19 این قلعه به عنوان محلی برای زندانیان سیاسی و مذهبی در نظر گرفته می شد. زندانیان با رفاه و کلاس بیشتر از آن هایی که شانس کمتری داشتند درمان های بهتری را دریافت می کردند. با این حال ، آن ها برای این امتیازات باید مبلغی را پرداخت می کردند. این مکان در سال 1890 غیرنظامی و به روی عموم باز شد و در حال حاظر یکی از معروف ترین زندان ها در جهان است.

3 جزیره شیطان (Devil Island)


جزیره تبعیدگاه شیطان برای بار اول در سال 1852 افتتاح شد ، و یکی از بدنام ترین زندان ها در تاریخ است. در طول 94 سال فعالیت خود ، این زندان سیاسی محل نگهداری زندانیان سیاسی و مجرمان سرسخت بود. زندانیانی که اقدام به فرار می کردند با رودخانه های آلوده پیرانا و جنگل های انبوه گویان ، فرانسه مواجه می شدند. زندگی نامه زندانی سابق هنری چاریئر تلاش های متعددی را از فرار از زندان توصیف می کند. در سال 1973 این کتاب تبدیل به فیلم پاپیلون با بازی استیو مک کوئین و داستین هافمن شد.

2 برج لندن (Tower of London)

برج لندن * در حال حاضر محل نگه داری تاج و تخت و جواهرات بریتانیا می باشد و یکی از جاذبه های توریستی برتر در انگلستان است، این برج از سال 1100 تا اواسط قرن بیست زندان بود. زندانیان مشهور در اینجا عبارتند از سر توماس مور ، شاه هنری هشتم ، آنه بولین و کاترین هاوارد ( همسران پادشاه هنری هشتم) و رودلف هس. برج لندن مشهورترین ساختمان خالی از سکنه در لندن است. داستان هایی از ارواح از جمله آنه بولین در برج وجود دارد.

1 آلکاتراز (Alcatraz)

آلکاتراز * شاید معروف ترین زندان در ایالت متحده ، اولین زندان با حداکثر امنیت و حداقل امتیاز از کشور بود. این زندان محل نگه داری بدنام ترین جنایتکاران از جمله آلکاپن و کِلی بود. آلکاترز در جزیره ای سنگی احاطه شده توسط آب های منجمد خلیج سان فرانسیسکو قرار داشت که معتقد بودند این مکان گریز ناپذیر است. از 36 مردی که اقدام به فرار کردند ، 23 نفر گرفتار شدند ، 6 نفر تیرباران و کشته شدند و 2 نفر غرق شدند. 5 نفر باقی مانده بعد از تلاش برای فرار هرگز دیده نشدند ، اعتقاد بر این است که آن ها هم غرق شدند. امروزه این جزیره یکی از محبوب ترین جاذبه های توریستی در سان فرانسیسکو است.

(ایران مطلب)


ادامه مطلب ...

مارمولک خوری برای نجات جان ، روایتی تکان دهنده یک زن ایرانی از زندان مالزی

مارمولک خوری برای نجات جان ، روایتی تکان دهنده یک زن ایرانی از زندان مالزی

این شش نفر با پیشنهاد سفر رایگان به سوریه و مالزی و حمل وسایل تجاری، فریب باندهای قاچاق مواد مخدر را خورده و در ۱۱ چمدان به نام آنها، پنج کیلو و ۷۰۰ گرم ماده مخدر شیشه از دمشق و از مسیر قطر به کوالالامپور قاچاق شده بود.
سفر رایگان به مالزی سفر رایگان به خارج اخبار حوادث
سه روزی است از زندان مخوف مالزی خارج شده است. یک چیزی توی نگاهش هست. انگار چشم های او دنبال چیزی می گردد! دنبال جواب سوالی مهم! خیره می ماند و می گوید: چهار ماه بود ازدواج کرده بودم! نمی گوید ولی دنبالش نیامده، همسری چهار ماهه، چرا دنبالم نیامدی؟ چرا گذاشتی بروم؟

آدم گاهی گم می کند کجا زندان است و کجا نیست. گاهی در را هم که پیدا می کنی، دیگر نمی فهمی بیرون کدام ور است و داخل کدام ور.. زندان گاهی بزرگ است. آن قدر بزرگ که هر دری را می بلعد و هر راه فراری را.

طراحی سیاه قلم را به خوبی بلد است، طرح او از برج دو قلوی مالزی در میان تمام زندانی های مالزی اول شده. زندان را برایمان می کشد با همان مداد سیاه، بعد از اتمام نقاشی اش از زندان، خودش میدان آزادی را می کشد، می گویم چرا میدان آزادی، می گوید: حس می کنم عین خانه خدا برایم دست نیافتنی است. من باید میدان آزادی را ببینم بعد بمیرم .

در تمامی کلامش بغضی سرخورده نهفته است، بی تکلیف و خسته .

بی سخن پای حرف هایش می نشینم، خودش را شهین معرفی می کند و می گوید: از سال ۸۴ با خانمی آشنا شدم در شرکت خدمات پرستاری، او برای تقاضای کار آمده بود، ارتباطمان برقرار شد، هفت سالی از دوستی امان گذشته بود که یک سال آخر دیدم وضعش تکانی خورد و پولدار شد. می گفت به کشورهای اطراف سفر می کنم برای کار.

من چهار ماهی بود که ازدواج کرده بودم . به من گفت بیا بریم سفر. هزینه سفر با ما ، ولی ما از چمدان های تو برای آوردن وسایل و قطعات رایانه استفاده می کنیم.

یکی از آرزوهای من، دیدن یک کشور خارجی بود ، همسرم به شدت با این سفر مخالف بود، دعوای شدیدی کردیم و من در نهایت موفق شدم با لجبازی به این سفر بروم. دوست داشتم به این سفر زیارتی و از آنجا به مالزی بروم. ما از چمدان هایمان بی خبر بودیم، آنها همه کارهای ما را انجام داده بودند و ما اصلا دخالتی نداشتیم.

به من گفته بودند این سفر از تهران به سوریه ، سوریه به قطر و از قطر به مالزی است. در فرودگاه مالزی چمدان های آنها با ما بود، چمدان ها را برداشتیم و این سرآغاز بدبختی ما بود ودستگیر شدیم به جرم حمل مواد مخدر خطرناک. دو هفته در بازداشتگاه بودیم و بعد برای چند سال راهی زندان شدیم.

** وکیل داشتید؟

– من مرحله اول وکیل نداشتم، وکیل یکی از دوستان زندانی برای نجات من هم تلاش می کرد اما در مرحله دوم سفارت ایران در مالزی برایم وکیل گرفت و هر هزینه ای داشت پرداخت کرد.

** با کمی تامل از او می پرسم ، با همسرتون در تماس بودید؟

– در مرحله اول که آزاد شدم و چند روزی در مالزی بیرون از زندان بودم یکبار تماس داشتم، اما وقتی دوباره رد شد این آزادی تا امروز که یک سالی و چند ماه است از او بی خبرم.

** در تماس اولتون چه حرفی زدید؟

– فقط گفت: آن خانم که سبب این اتفاق بوده به محض ورود به فرودگاه امام خمینی (ره) دستگیر و اعدام شده است.

** چه احساسی داری؟

– من همه زندگیمو به خاطر این لجبازی از دست دادم، همه زندگی ام را .

شهین ادامه حرف هایش را اینچنین پی می گیرد:

– زندان اینجا خیلی وحشتناک است. همه زندانیان دچار بیماری های پوستی هستند و تنها دلیل آن عفونت و کثیفی زندان های مالزی است. همه زندانیان از ناحیه پشت، کمر ، دست و پا زخم می شوند و تنها راهش همین است که روی زخم ها نمک بپاشیم یا زخم ها را بتراشیم تا جلوی عفونت بیشتر گرفته شود. در این زندان ها دارو و دکتر معنا ندارد.

*** مارمولک خوری برای نجات جان

در زندان، زندانیان قدیمی به ما می گفتند برای هر دردی بهترین راه خوردن مارمولک است! مارمولک را شکار می کردند، دم آنها را می زدند بعد یا می کوبیدند یا تکه تکه می کردند و می خوردند . می گفتند در مارمولک پادزهری وجود دارد که جلوی مریضی بیشتر را می گیرد.

*** کاسبی زندانبان های مالزی از مارمولک گیری

شهین می گوید: زندانبان های مالایی و زندانیانشان تبحر خاصی در حرکت های سریع دارند، کلا مالایی ها این خصلت را دارند به همین دلیل از در و دیوار به راحتی بالا می روند ، آنها خیلی راحت مارمولک شکار می کردند و همین راه کاسبی آنها شده بود.

از زندانیان مریض پول می گرفتند و مارمولک شکار می کردند. من یکبار به شدت دچار بیمار پوستی شده بودم، اما حاضر نشدم بخورم اما بچه هایی که به حبس ابد یا اعدام محکومند این کار را می کنند.

مالزی قبل از سفر بهشت بود، بعد از سفر جهنم شد . تو خواب هم نمی دیدم در یک کشور مسلمان با یک مسلمان دیگر اینجوری برخورد کنند. بزرگترین مشکل ما نبود آب بود. آب را به روی ما می بستند!

** پیامت؟

– اگر اینها را خواندند به حرف گوش کنند. ما در زندان های مالزی همه سن ایرانی داریم، اعدامی و حبس ابدی داریم .اعتماد نکنید . به هیچ کس اعتماد نکنید. حتی اگر پلاستیک هم به دستتان دادند از آنها نگیرید. امیدوارم بتوانم به کشورم وارد شوم. شاید باورتون نشود ما سه سال و خرده ای گرسنه بودیم یه وعده غذای خوب نخوردیم .

شهین و پنج زندانی دیگر ایرانی پس از تبرئه در مالزی اخیرا به ایران بازگشتند.

این شش تبعه ایران (پنج زن و یک مرد) اکتبر سال ۲۰۱۱ به اتهام حمل مواد مخدر شیشه در فرودگاه بین المللی کوالالامپور بازداشت شده بودند.

این شش نفر با پیشنهاد سفر رایگان به سوریه و مالزی و حمل وسایل تجاری، فریب باندهای قاچاق مواد مخدر را خورده و در ۱۱ چمدان به نام آنها، پنج کیلو و ۷۰۰ گرم ماده مخدر شیشه از دمشق و از مسیر قطر به کوالالامپور قاچاق شده بود.

هم اکنون دستکم ۲۰۰ ایرانی به اتهام های مختلف که اکثرا مواد مخدر است در ۱۲ زندان مالزی بسر می برند. بیشتر این افراد به دلیل عدم توجه به هشدارهای پلیس برای انتقال بسته های مشکوک گرفتار باندهای قاچاق مواد مخدر شده اند.

متوسط سن ایرانیان زندانی در مالزی حدود ۳۵ سال است و بیشتر آنان در دام باندهای قاچاق مواد مخدر گرفتار شده اند که به دلیل مهارتهای زیاد، ردی از خود برجای نمی گذارند.

اخبار حوادث سفر رایگان به خارج سفر رایگان به مالزی


ادامه مطلب ...

ابوبکر بغدادی ، رهبر داعش در زندان بوکا آمریکایی ها + برگه بازداشت و پرونده پرسنلی

ابوبکر بغدادی ، رهبر داعش در زندان بوکا آمریکایی ها + برگه بازداشت و پرونده پرسنلی

شبکه سی.بی.اس امریکا تصویری از ابوبکر بغدادی با لباس زندانیان کمپ بوکا در عراق منتشر و اعلام کرد این تصویر در زمان تشکیل پرونده او در کمپ گرفته شده است.

همسر ابوبکر البغدادی عکس داعش رهبر داعش داعش آمریکا ابوبکر البغدادی

تصویر ابوبکر بغدادی با لباس زندانیان کمپ بوکا در عراق، به همراه کارت و برگه بازداشت و مشخصات پرسنلی او در رسانه های امریکایی منتشر شد.
شبکه CBS اعلام کرد این مدارک را یکی از افسران سیا که در عراق فعالیت می کرد در اختیار این شبکه گذاشته است.

همسر ابوبکر البغدادی عکس داعش رهبر داعش داعش آمریکا ابوبکر البغدادی

در عکس، مرد میانسالی با لباس زرد رنگی که مخصوص زندانیان کمپ بوکا بود، دیده می شود و در برگه ها، آی.دی کارت، صفحه مشخصات پرسنلی و گزارش فعالیت های وی دیده می شود.

بر اساس گزارش سی.بی.اس، بغدادی یکی از ۱۲ زندانی ویژه ای بود که از فوریه تا دسامبر ۲۰۰۴ به مدت ۱۰ ماه در یکی از امنیتی ترین زندان های امریکا در عراق نگهداری می شد.

مقامات امریکایی اعلام کرده اند او به این علت بازداشت شد که گمان می رفت قابلیت به راه انداختن گروه های تروریستی و به خطر انداختن منافع امریکا را دارد، اما گزارش های بعدی حاکی از آن بود که کمپ های این چنینی باعث افراطی تر شدن بازداشت شدگان می شود و این زندان ها نام “کلاس های فشرده افراطی سازی” را به خود گرفتند.

شبکه سی بی اس می افزاید؛ ایالات متحده یک برنامه اصلاح در بوکا برای مبارزه با افراط گرایی به راه انداخت اما برخی دیدگاه ها وجود دارند که معتقدند این برنامه ها موثر نبوده اند.

همسر ابوبکر البغدادی عکس داعش رهبر داعش داعش آمریکا ابوبکر البغدادی

همسر ابوبکر البغدادی عکس داعش رهبر داعش داعش آمریکا ابوبکر البغدادی

همسر ابوبکر البغدادی عکس داعش رهبر داعش داعش آمریکا ابوبکر البغدادی

ابوبکر البغدادی داعش آمریکا رهبر داعش عکس داعش همسر ابوبکر البغدادی


ادامه مطلب ...

یک زن برای فرار از اعدام ،در زندان باردار شد! + عکس

یک زن برای فرار از اعدام ،در زندان باردار شد! + عکس

بازجویان می‌گویند که اِنگوین تی هو، ۴۲ ساله، تعمدا از یک زندانی مرد باردار شده تا از این طریق بتواند از اجرای حکم اعدام بگریزد. در همین رابطه، مقامات ویتنامی وضعیت کاری چهار نگهبان این زندان را به دلیل دست داشتن در باردار شدن زندانی زن موقتا به حالت تعلیق درآورند.

پلیس استان کوانگ نین در شمال ویتنام تاکنون از اظهار نظر در این باره خودداری کرده است.

بدین ترتیب، حکم اعدام این خانم به دلیل داشتن فرزند زیر سه سال به احتمال فراوان به حبس ابد تغییر خواهد کرد.

در گزارش روزنامه دولتی «تان نین» به نقل از مقامات زندان آمده که خانم هو اسپرم مرد زندانی ۲۷ ساله را به ارزش ۲۳۰۰ دلار خریداری کرده است. این زندانی دو مرتبه سرنگ حاوی اسپرم خود را در ماه اوت سال ۲۰۱۵ میلادی به خانم هو داده است. زمان زایمان خانم هو نیز احتمالا ماه آوریل باشد.

خانم هو در سال ۲۰۱۲ به جرم قاچاق مواد مخدر دستگیر و در سال ۲۰۱۴ به اعدام محکوم شد. گفتنی است درخواست تجدیدنظر وی در سال ۲۰۱۴ رد شد.
ویتنام زن ویتنامی بچه دار شدن باردار شدن

زنان باردار و یا مادرانی که فرزند زیر سه سال دارند، بر اساس قوانین ویتنام نمی‌توانند اعدام شود و حکم اعدام آن‌ها می‌بایست به حبس ابد تغییر کند.

در این گزارش همچنین آمده که در سال ۲۰۰۷ و در اتفاقی مشابه، دو نگهبان زندان در استان هوآ بین در شمال ویتنام دستگیر شدند. آن دو نگهبان به زنی که به اتاق ایزوله منتقل شده بودند، اجازه داده بودند تا از یک مرد زندانی باردار شود. آن زن زندانی نیز از همین طریق از حکم اعدام فرار کرد.

چهار نگهبان زندان در ویتنام به دلیل دست داشتن در بارداری زنی که به اعدام محکوم بود، موقتا از کار بیکار شدند. گفتنی است این زن در اتاق ایزوله زندانی شده بود و آماده اجرای حکم اعدامش بود.

باردار شدن بچه دار شدن زن ویتنامی ویتنام


ادامه مطلب ...