گشتی در نمایشگاه آثار هنرمندان مدرن ایران و عرب
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - فریبا خانی:
از هفتهی قبل قرار بود ما را به اردو ببرند. هوا سرد بود، خیلی سرد. خانم میرعابدینی گفت که هرکدام از ما باید یک گزارش از اردو بنویسیم و به بهترین گزارش جایزه میدهد.
اثر حاتم المکی، تونس
اثر عبدالحلیم رضوى، عربستان سعودى
اثر عبدالله محرقى، بحرین
اثر غلامحسین نامى، ایران
عکس از نمایشگاه: محمود اعتمادى
بعد با مینیبوس که جا کم داشت و ناچار بودیم سه نفری روی صندلیهای دو نفرهاش بنشینیم، از آنسر تهران به موزهی هنرهای معاصر رفتیم و توی راه کلی شیطنت کردیم.
البته خانم سلیمی، ناظم مدرسه گفت: «این بخش را در گزارشتان ننویسید که نه تنها جایزه نمیگیرید، بلکه ممکن است تنبیه هم بشوید!»
موزه، بنایی مارپیچ داشت. در ویکیپدیا چیزهایی دربارهاش خوانده بودم. معماریاش مدرن است؛ مدرن و با الهام از بادگیرهای کویر ایران ساخته شده. راهپلهاش هم مارپیچی بود و از آن بالا که به پایین نگاه میکردی یک حوض پر از روغن میدیدی که خیلی برق میزد.
این را که به سارینا و نرگس گفتم کلی ذوق کردند و گفتند وقتی رفتیم پایین، نوروزی را پرت کنیم توی روغن تا حالش جا بیاید... پشیمان شدم از این که به دوستانم اطلاعات دادم!
در یک سالن بزرگ پر از نقاشی، نمایشگاه آثار هنرمندان مدرن ایران و عرب به نمایش در آمده بود. این نمایشگاه سه شنبه، 18 آبان افتتاح شده و تا 3 دی 95 برپا خواهد بود.
بعضی از آثار، کار هنرمندان ایرانی است، هنرمندانی مثل محمود جوادیپور، سهراب سپهری، محمد احصایی، کوروش شیشهگران و... اما بقیهی آثار کار هنرمندان عرب است. هنرمندانی ازکشورهای سوریه، مراکش، امارات متحدهی عربی، عربستان، فلسطین، لبنان، بحرین و...
از راهنمای موزه پرسیدم که چرا اسم نمایشگاه«دریای آونگان» است؟
راهنمای موزه توضیح داد: «این نام برگرفته از یکی از اشعار شاعر عرب (فلسطینی) است. این شعر دربارهی روح هنر است.»
از همان خانم راهنما پرسیدم که چند تابلو در این نمایشگاه هست؟
خانم راهنما گفت: «نمایشگاه هنر مدرن ایران و عرب با ۴۰ اثر ایرانی از گنجینهی موزهی هنرهای معاصر تهران،۴۰ اثر، هنر مدرن عرب که با همکاری بنیاد برجیل فراهم شده و شش اثر از هنرمندان فلسطین برگزار شده است.
تماشای بعضی از تابلوهای هنرمندان عرب برایم جالب است، مثلاً تابلوی «طبیعت بیجان» اثر «ازیکیل باروخ» اهل اسکندریهی مصر، یک بوم سفید در زمینهی سیاه و خاکستری و یک چراغ.
یک تابلو در نمایشگاه است که خیلی دوستش دارم. اسم تابلو هم قصهای دارد به نام «ده اسب خسته با هیچ گفتوگو میکنند» (حماسهی شهید) تابلویی با رنگروغن اثر «کاظم حیدر»، هنرمند عراقی.
اسبهایی دردکشیده، سفید و خسته که سرهایشان را روی تنهی دیگر اسبها گذاشتهاند؛ یک تابلوی مدرن بدون عنوان از «مروان قصابباشی» از کشور سوریه هم هست. اسم سوریه که میآید دلم میگیرد. مدام اخبار ویرانشدن این کشور را شنیدهام؛ و آوارهشدن کودکان و زنان و مردانش را.
تابلویی دیگر از زنی با چادری سرمهای با روبنده و گردنبندی تیره در یک فضای سفید. این تابلو اثر هنرمندی است به نام «منیره موصلی». او اهل عربستان است.
خیلی تندتند از جلوی تابلوها رد میشویم. من از تابلوی نقاشیخط محمد احصایی، هنرمند ایرانی خیلی خوشم آمد. از تابلویی هم که با کاهگل درست شده است، اثر غلامحسین نامی و همچنین از تنههای بزرگ درختان سهراب سپهری!
حیف که فرصت کم است. عدهای از بچهها توی سالنها سرو صدا میکنند و خوراکی میخورند که خانم راهنما میگوید: «خوردن خوراکی مخصوصاً مایعات در موزه ممنوع است.»
یک خط قرمز کف موزه کشیدهاند که باید پشت خط بایستیم، اگر از خطر رد شویم، آژیر بهصدا در میآید. بچهها هی پاهایشان را روی خط میگذارند و راهنماها هی هشدار میدهند که این کار را نکنیم.
از پنجرههای موزه میشود نقاشی درختان زرد و نارجی محوطهی بیرون را دید. کلاغها را دید که خود آنها به نظر من تابلو هستند. خانم سلیمی، خیلی عجله دارد و سوت میزند تا ما جمع شویم. سوار مینیبوس میشویم و باز هم سه نفری در صندلیهای دونفره مینشینیم و باز هم تا مدرسه آواز میخوانیم.
گشتی در نمایشگاه آثار هنرمندان مدرن ایران و عرب
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - فریبا خانی:
از هفتهی قبل قرار بود ما را به اردو ببرند. هوا سرد بود، خیلی سرد. خانم میرعابدینی گفت که هرکدام از ما باید یک گزارش از اردو بنویسیم و به بهترین گزارش جایزه میدهد.
اثر حاتم المکی، تونس
اثر عبدالحلیم رضوى، عربستان سعودى
اثر عبدالله محرقى، بحرین
اثر غلامحسین نامى، ایران
عکس از نمایشگاه: محمود اعتمادى
بعد با مینیبوس که جا کم داشت و ناچار بودیم سه نفری روی صندلیهای دو نفرهاش بنشینیم، از آنسر تهران به موزهی هنرهای معاصر رفتیم و توی راه کلی شیطنت کردیم.
البته خانم سلیمی، ناظم مدرسه گفت: «این بخش را در گزارشتان ننویسید که نه تنها جایزه نمیگیرید، بلکه ممکن است تنبیه هم بشوید!»
موزه، بنایی مارپیچ داشت. در ویکیپدیا چیزهایی دربارهاش خوانده بودم. معماریاش مدرن است؛ مدرن و با الهام از بادگیرهای کویر ایران ساخته شده. راهپلهاش هم مارپیچی بود و از آن بالا که به پایین نگاه میکردی یک حوض پر از روغن میدیدی که خیلی برق میزد.
این را که به سارینا و نرگس گفتم کلی ذوق کردند و گفتند وقتی رفتیم پایین، نوروزی را پرت کنیم توی روغن تا حالش جا بیاید... پشیمان شدم از این که به دوستانم اطلاعات دادم!
در یک سالن بزرگ پر از نقاشی، نمایشگاه آثار هنرمندان مدرن ایران و عرب به نمایش در آمده بود. این نمایشگاه سه شنبه، 18 آبان افتتاح شده و تا 3 دی 95 برپا خواهد بود.
بعضی از آثار، کار هنرمندان ایرانی است، هنرمندانی مثل محمود جوادیپور، سهراب سپهری، محمد احصایی، کوروش شیشهگران و... اما بقیهی آثار کار هنرمندان عرب است. هنرمندانی ازکشورهای سوریه، مراکش، امارات متحدهی عربی، عربستان، فلسطین، لبنان، بحرین و...
از راهنمای موزه پرسیدم که چرا اسم نمایشگاه«دریای آونگان» است؟
راهنمای موزه توضیح داد: «این نام برگرفته از یکی از اشعار شاعر عرب (فلسطینی) است. این شعر دربارهی روح هنر است.»
از همان خانم راهنما پرسیدم که چند تابلو در این نمایشگاه هست؟
خانم راهنما گفت: «نمایشگاه هنر مدرن ایران و عرب با ۴۰ اثر ایرانی از گنجینهی موزهی هنرهای معاصر تهران،۴۰ اثر، هنر مدرن عرب که با همکاری بنیاد برجیل فراهم شده و شش اثر از هنرمندان فلسطین برگزار شده است.
تماشای بعضی از تابلوهای هنرمندان عرب برایم جالب است، مثلاً تابلوی «طبیعت بیجان» اثر «ازیکیل باروخ» اهل اسکندریهی مصر، یک بوم سفید در زمینهی سیاه و خاکستری و یک چراغ.
یک تابلو در نمایشگاه است که خیلی دوستش دارم. اسم تابلو هم قصهای دارد به نام «ده اسب خسته با هیچ گفتوگو میکنند» (حماسهی شهید) تابلویی با رنگروغن اثر «کاظم حیدر»، هنرمند عراقی.
اسبهایی دردکشیده، سفید و خسته که سرهایشان را روی تنهی دیگر اسبها گذاشتهاند؛ یک تابلوی مدرن بدون عنوان از «مروان قصابباشی» از کشور سوریه هم هست. اسم سوریه که میآید دلم میگیرد. مدام اخبار ویرانشدن این کشور را شنیدهام؛ و آوارهشدن کودکان و زنان و مردانش را.
تابلویی دیگر از زنی با چادری سرمهای با روبنده و گردنبندی تیره در یک فضای سفید. این تابلو اثر هنرمندی است به نام «منیره موصلی». او اهل عربستان است.
خیلی تندتند از جلوی تابلوها رد میشویم. من از تابلوی نقاشیخط محمد احصایی، هنرمند ایرانی خیلی خوشم آمد. از تابلویی هم که با کاهگل درست شده است، اثر غلامحسین نامی و همچنین از تنههای بزرگ درختان سهراب سپهری!
حیف که فرصت کم است. عدهای از بچهها توی سالنها سرو صدا میکنند و خوراکی میخورند که خانم راهنما میگوید: «خوردن خوراکی مخصوصاً مایعات در موزه ممنوع است.»
یک خط قرمز کف موزه کشیدهاند که باید پشت خط بایستیم، اگر از خطر رد شویم، آژیر بهصدا در میآید. بچهها هی پاهایشان را روی خط میگذارند و راهنماها هی هشدار میدهند که این کار را نکنیم.
از پنجرههای موزه میشود نقاشی درختان زرد و نارجی محوطهی بیرون را دید. کلاغها را دید که خود آنها به نظر من تابلو هستند. خانم سلیمی، خیلی عجله دارد و سوت میزند تا ما جمع شویم. سوار مینیبوس میشویم و باز هم سه نفری در صندلیهای دونفره مینشینیم و باز هم تا مدرسه آواز میخوانیم.