مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بازتاب اندیشه‌های فرقه‌‌‌ای در بیانات امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

تمام پیشوایان معصوم شیعه، رسالت هدایت و اصلاح اندیشه دینی را بر عهده داشتند. امام رضا (علیه السلام) هم به عنوان یکی از معصومان، عهده‌دار چنین رسالتی بود. ایشان این وظیفه را در اصلاح اندیشه شیعیان، اعم از شیعیان قطعیه، زیدیه، واقفیه و دیگران انجام داد. هم چنین آن حضرت در اصلاح دیدگاه‌های ناصحیح همه مسلمانان، همت گماشت و بخش وسیعی از بیانات ایشان به تبیین دین و پاسخ‌گویی به سؤالات جریان‌های فکری، اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان اختصاص یافت.

1. مقدمه

می‌توان بخش وسیعی از بیانات امام رضا (علیه السلام) را مرتبط با بحث فرقه‌ها و بازتاب افکار آنها دانست، چرا که در مواردی که مباحث فرقه‌ای، کم حجم بوده، بیانات امامان هم حجم کمی از آن را به خود اختصاص داده است؛ مثلاً اصل وجود خداوند و بحث نبوت که مورد اتفاق فرقه‌های اسلامی بوده، در روایات اسلامی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. بر عکس، مواردی که اختلاف فرقه‌های اسلامی در آنها گسترده بوده (مانند بحث صفات خداوند، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناه کبیره، امامت، خلقت بهشت و جهنم و خلود) در روایات پیشوایان شیعی نیز انعکاس زیادی بر جای گذاشته و پیشوایان شیعی به عنوان رهبرانی که مسئولیت هدایت همه انسان‌ها را بر عهده داشته‌اند، به این بحث‌ها پرداخته‌اند.
گرچه همان‌گونه که اشاره شد، بخش وسیعی از بیانات، انعکاس جریانات فرقه‌‌‌ای است، ولی ما به مباحثی می‌پردازیم که انعکاس آرای فرق در آنها روشن‌تر است، چرا که می‌توان در این بخش‌ها به صورت واضح، به بررسی نقش اهل بیت (علیه السلام) و به ویژه امام رضا (علیه السلام) پرداخت.
اندیشه‌های انحرافی که حضرت امام رضا (علیه السلام) به مقابله با آنها پرداخت، محدود به فرقه‌های غیر شیعی نبود، بلکه افکار منحرف موجود در فضای شیعه نیز در کلام آن حضرت انعکاس یافته و ایشان گاه با این افکار، شدیدتر از عقاید ناصحیح سایر فرقه‌ها مبارزه کرده است.
مباحث این مقاله در سه بخش «بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان قطعیه»، «بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان غیر قطعیه» و «بازتاب اندیشه‌های انحرافی غیر شیعیان» ارائه شده است.

2. بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان قطعیه

ما در این بخش به مباحث مربوط به غلات و مفوضه هم خواهیم پرداخت، چرا که جریان غلات و مفوّضه، فرقه‌هایی نیستند که دارای حدود دقیق و روشن باشند، بلکه جریاناتی هستند که در هر فرقه‌ای، امکان ظهور یافته‌اند؛ یعنی می‌توان در فرقه اشاعره، اهل حدیث، ماتریدیه، واقفیه، شیعه اثناعشری و ... جریانی با افکار و رویکرد غلات را یافت. به علاوه، برخی از همان اندیشه‌های غلط موجود در غلات، امروز در بین معدودی از شیعیان به چشم می‌خورد.

الف – غلات

در روایتی ابوهاشم جعفری از حضرت امام رضا (ع) درباره غلات و مفوّضه سوال می‌کند. حضرت در پاسخ می‌فرماید:
غلات، کافر و مفوّضه، مشرک هستند. هر کسی با آنها مجالست کند، یا با آنان غذا بخورد، یا با ایشان وصلت و ازدواج کند، یا آنان را امین بداند، یا گفته‌های آنها را تصدیق نماید و یا از آنان دفاع کند و ایشان را مساعدت نماید، از ولایت خداوند و رسول و اهل بیت (علیه السلام) بیرون است. (1)
حضرت مجموعه‌‌‌ای از وظیفه شیعیان را در قبال غالیان به این صورت بیان می‌فرماید:
کسی که آنها را دوست بدارد، به ما کینه ورزیده و کسی که به آنها کینه ورزد، ما را دوست داشته است. کسی که آنها را دوست بدارد، با ما دشمنی کرده و کسی که با آنان دشمنی ورزد، ما را دوست داشته است. کسی که با آنها ارتباط برقرار کند، از ما بریده و کسی که از آنها ببرد، با ما ارتباط برقرار نموده است. کسی که به آنان جفا کند، به ما نیکی کرده و کسی که به آنها نیکی کند، بر ما جفا نموده است. کسی که آنان را اکرام کند، به ما اهانت نموده و کسی که به آنان اهانت کند، ما را اکرام نموده است. کسی که آنان را بپذیرد، ما را رد نموده و کسی که آنان را رد کند، ما را پذیرفته است. کسی که به آنها نیکی کند، به ما بد کرده و کسی که به آنان بد کند، به ما نیکی نموده است. کسی که آنان را تصدیق کند، ما را تکذیب نموده و کسی که آنان را تکذیب کند، ما را تصدیق نموده است. کسی که به آنان عطا کند، ما را محروم نموده و کسی که آنان را محروم کند، به ما عطا کرده است. ‌‌‌ای فرزند خالد! کسی که شیعه ما باشد، کسی از آنان را دوست و یاور نگیرد. (2)
در روایت دیگری، امام هشتم (علیه السلام) بخشی از اخبار مجعول در باب جبر و تشبیه را به غلات نسبت می‌دهد. (3)
دلیل این امر، اوضاع جعل در بین شیعیان آن عصر است که موجب شده بود برخی شیعیان باور کنند که دیدگاه درست، دیدگاه جبر و تشبیه است. آنان حتی از ناحیه غیر شیعیان هم متهم به جبر و تشبیه است. آنان حتی از ناحیه غیر شیعیان هم متهم به جبر و تشبیه بودند و وضعیت به گونه‌‌‌ای بود که گویی غیر شیعیان، تکلیف خود را با احادیث منقول توسط برخی از شیعیان، روشن کرده بودند.
در این اوضاع یکی از شیعیان به امام رضا (علیه السلام) عرض می‌کند که مردم قول به جبر و تشبیه را به ما نسبت می‌دهند، چون روایاتی از پدران‌تان در این زمینه نقل شده است. حضرت از راوی سؤال می‌کند: «روایاتی که از پدران من در جبر و تشبیه نقل شده بیشتر است، یا روایاتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است؟» راوی پاسخ می‌دهد: روایاتی که از پیامبر نقل شده بیشتر است. حضرت می‌فرماید: «پس باید بگویید که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) هم قائل به جبر و تشبیه بوده است.» راوی به حضرت عرض می‌کند: آنها می‌گویند پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اینها را نفرموده، بلکه آنها را ساخته‌اند. امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید: «پس درباره پدران هم بگویید آنها هیچ یک [از این احادیث] را نفرموده‌اند، بلکه از قول آنها ساخته‌اند.» (4)
در ادامه، حضرت به نقش غلات در ساختن این روایات اشاره می‌فرماید. همین یک حرکت از ناحیه غلات کافی است تا نقش تخریبی آنها در اندیشه اسلامی را دریابیم و پی ببریم که چه مقدار از کشمکش‌ها در بین شیعیان و دیگر فرقه‌ها حول این مسئله، فرصت‌ها را از مسلمانان سلب نموده است.
امام رضا (علیه السلام) در بیانات دیگر خویش، به سایر دیدگاه‌های انحرافی غلات نیز می‌پردازد. ایشان به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید: «مرا از آنچه سزاوار هستم، بالاتر نبرید که خداوند قبل از این که مرا نبی قرار دهد، بنده قرار داد.» آن حضرت سپس به برخی آیات درباره حضرت عیسی اشاره می‌کند و می‌فرماید:
کسی که ادعای ربوبیت برای انبیا و ائمه کند یا ادعای نبوت برای ائمه و یا غیر ائمه نماید، ما در دنیا و آخرت از او بیزار هستیم. (5)
در روایت دیگری، امام رضا (علیه السلام) غلات را لعن می‌کند و یهودیان، مجوسیان، نصرانیان، قدریان، حروریان و مرجئه را از آنها برتر می‌داند. ایشان در این روایت به شیعیان دستور می‌دهد که با غلات، هم‌نشینی و دوستی نداشته باشند و می‌فرماید: «من از آنها بریء هستم و خداوند هم از آنها بیزار است.» (6)

ب- مفوّضه

امام رضا (علیه السلام) در رد اعتقادات مفوّضه نیز طی روایات متعددی، واگذاری امر آفرینش و روزی به پیامبر را نفی می‌کند. آن حضرت در روایتی می‌فرماید: «خداوند امر دینش را به پیامبر واگذار کرده، ولی امر خلق و رزق را نه.» (7) در روایتی دیگر از ایشان می‌خواهیم: «غلات، کافر و مفوّضه مشرک‌اند و کسی که با آنها هم‌نشین شود... از ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت خارج شده است.» (8)
شیخ صدوق، روایتی را تحت عنوان غلات و مفوّضه آورده که در متن آن، به اسم این دو گروه تصریح نشده است. در این روایت، راوی به حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض می‌کند: «عده‌‌‌ای در کوفه معتقدند که در نماز پیامبر، سهوی واقع نشده است.» حضرت در پاسخ می‌فرماید: «دروغ می‌گویند: خدا لعنت شان کند. کسی که سهو نمی‌کند، خدایی است که جز او خدایی نیست.»(9)
راوی در ادامه می‌گوید: «گروهی از آنها معتقدند امام حسین (علیه السلام) شهید نشده و قتل بر فردی شبیه آن حضرت به نام حنظلة بن اسعد شامی وارد شده است. آنان می‌گویند: خداوند، امام حسین را مانند حضرت عیسی بالا برد و به این آیه قرآن تمسک می‌کنند که «خداوند برای کافر، راهی [برای سلطه] بر مؤمنان قرار نداده.» (10)
حضرت می‌فرماید:
دروغ می‌گویند. غضب و لعنت خداوند بر آنها باد و به واسطه تکذیب پیامبر که از شهادت امام حسین (علیه السلام) خبر داد، کافر شدند. کسانی که بهتر از امام حسین (علیه السلام) بودند، نظیر امام علی و امام حسن هم شهید شدند. (11)

ج – قطعیه

حضرت امام رضا (علیه السلام) در بیانات متعدد خویش، به اصلاح انحرافات موجود در اندیشه برخی از شیعیان می‌پردازد و در مواردی علاوه بر نفی اندیشه، در عرصه عمل نیز به مقابله با آنان بر می‌خیزد؛ مثلاً در دستور به عدم پرداخت زکات به جبرگرایان و عدم پذیرش شهادت آنها را می‌دهد، در حالی که در روایات، به گرایش برخی از شیعیان به جبر یا استطاعت، تصریح شده است. (12) به عبارت دیگر، اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز نباشد، این عدم پرداخت زکات، تنها ناظر به شیعیان قطعیه است و اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز باشد، عدم پرداخت شامل شیعیان نیز می‌شود. (13)

موضع‌گیری در برابر لعن بی‌محابای شیعیان:

وقتی حضرت امام رضا (علیه السلام) مطلع شد که برخی از اصحاب، کسانی را که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگیده‌اند، لعن می‌کنند، فرمود: «الاّ من تاب و اصلح» و به این نکته اشاره نمود که حق ندارید به صورت مطلق، افرادی را که با آن حضرت جنگیده‌اند، لعن کنید، چرا که ممکن است عده‌‌‌ای از آنها توبه کرده و خویش را اصلاح نموده باشند. سپس فرمود: «گناه کسی که از حضرت کناره‌گیری کرد و توبه نکرد، بزرگ‌تر از گناه کسی است که جنگید و توبه کرد.» (14)

3. اصلاح قول به تجسیم در بین اصحاب

ابراهیم بن محمّد همدانی می‌گوید: نامه‌‌‌ای خدمت ابی الحسن الرضا (علیه السلام) فرستادم و طی آن عرض کردم که کسانی از دوست‌داران شما که با ما هستند، در توحید اختلاف کرده‌اند؛ برخی قائل به جسمانیت هستند و برخی قائل‌اند که خداوند دارای صورت است. حضرت پاسخ داد:
منزه است خدایی که محدود نیست، توصیف نمی‌شود، چیزی مثل او نیست و دانا و بیناست. (15)
در روایت دیگری، امام رضا (علیه السلام) یا پدر بزرگوار آن حضرت در پاسخ به سؤال شیعیان از جسمانیت خداوند، می‌فرماید:
چند دیدگاه در بین مردم وجود دارد: اثبات خدا همراه با تشبیه، نفی خداوند و اثبات خداوند بدون تشبیه. مذهب صحیح خدا اثبات بدون تشبیه است. (16)
در روایتی نیز راوی از امام رضا (علیه السلام) درباره توحید سؤال می‌کند و می‌گوید: «نظر من، دیدگاه هشام بن حکم است.» حضرت غضبناک می‌شود و می‌فرماید:
شما را چه به دیدگاه هشام بن حکم؟! او از ما نیست. کسی که می‌پندارد خدا جسم است، ما از او در دنیا و آخرت بیزاری می‌جوییم، چون جسم، حادث است و خداوند او را ایجاد کرده و تجسم بخشیده است. (17)

بحث خلق قرآن:

این بحث که آیا قرآن مخلوق و حادث یا قدیم است، مدت زمانی جهان اسلام و به ویژه پایتخت آن، بغداد را به خود مشغول کرد. امام رضا (علیه السلام) در نامه‌‌‌ای به یکی از شیعیان، او را از ورود به چنین مجادلات بی‌ثمری، برحذر می‌دارد و در عین حال، دیدگاه خود را با ظرافت خاصی بیان می‌کند. ایشان می‌فرماید:
غیر از خدا هر چه هست، مخلوق است و قرآن، کلام خداست و از پیش خودت نامی بر آن قرار مده که در زمره گمراهان خواهی بود. (18)

4. بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان غیر قطعیه

الف – زیدیه

بخشی از بیانات امام رضا (علیه السلام) ناظر به رفتارهای برادرش زیدبن موسی است که شیخ صدوق در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) او را در زمره زیدیه دانسته است. (19) اگر چه این بیانات در خصوص زید بن موسی صادر شده، اما می‌توان از آنها در حوزه مباحث فوق و غیر آن، بهره برد.
از آن جا که زیدبن موسی خانه‌های مخالفان خود را آتش می‌زد، به «زیدالنار» معروف شد. پس از آن که زید دستگیر شد و مأمون او را نزد امام رضا (علیه السلام) فرستاد، حضرت خطاب به او فرمود:
آیا فرومایگان کوفه فریبت داده‌اند و تصور کرده ای که خداوند آتش را بر ذریه زهرا حرام نموده؟ این اختصاص به امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) دارد. اگر فکر می‌کنی که خدا را عصیان می‌کنی و داخل بهشت می‌شوی و موسی بن جعفر خدا را اطاعت کرد و وارد بهشت شد، پس تو از پدرت برتری. به خدا قسم، هیچ کس به آنچه نزد خداوند است، جز با طاعت دست نخواهد یافت و تو می‌پنداری با معصیت می‌توان بدان دست یافت؛ چه بدگمان کردی!
زید به حضرت عرض کرد: «من برادر و پسر پدر شما هستم.» حضرت فرمود: «تو مادامی که خدا را اطاعت کنی، برادر من هستی...» (20)

ب – واقفیه

شاید مهم‌ترین جریانی که در عصر حضرت امام رضا (علیه السلام) علیه جریان اصلی تشیع فعالیت داشت، فرقه واقفه بودند. واقفیان به غیبت امام هفتم معتقد و امامت امام رضا (علیه السلام) را منکر شدند. آنان در بسیاری از مفاهیم شیعی مانند مهدویت و غیبت، تحریف‌هایی را به سود خود، ایجاد کردند و همین امر موجب شد که امام رضا (علیه السلام) به شدت به مقابله آنان بپردازد.
در روایتی آمده: به امام رضا (علیه السلام) گفته شد: «فردی نزد ماست که ادعا می‌کند پدرتان زنده است.» حضرت فرمود:
سبحان‌الله! پیامبر فوت کرد و موسی بن جعفر فوت نکرد؟ به خدا قسم فوت کرد و اموالش تقسیم شد و زنانش هم ازدواج کردند. به خدا قسم او طعم مرگ را چشید، همان‌طور که علی بن ابی طالب (علیه السلام) چشید. (21)
از مجموع روایات امام رضا (علیه السلام) در نقد واقفیه، نکات متعددی را می‌توان برداشت کرد که برخی از این قرارند: واقفیان معاند حق‌اند؛ همواره مرتکب گناه می‌شوند؛ اگر به عقیده وقف بمیرند دوزخی هستند؛ همواره حیران و سرگردان‌اند؛ نهی از پرداخت زکات به واقفه، نهی از هم‌نشینی با آنها، جواز نفرین ایشان. (22)

5. بازتاب اندیشه‌های انحرافی غیر شیعیان

الف – اهل حدیث

تبیین احادیث: یکی از بازتاب‌های جریان‌های فرقه‌‌‌ای روایات امام رضا (علیه السلام)، بعضی از احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که برخی جریان‌ها، از آنها معنای غیر صحیحی را برداشت می‌کردند. حضرت در برابر این مسئله، به تبیین یا تکذیب این دسته از روایات می‌پرداخت. در این بخش به تعدادی از این روایات و کلام امام رضا (علیه السلام) در مورد آنها اشاره می‌کنیم:
- «اصحابی کالنجوم، بایهم اقتدیتم اهتدیتم»: (23) حضرت در تبیین این حدیث که محل مناقشه بین شیعیان و اهل سنت است، ضمن تأیید اصل صدور آن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، می‌فرماید: «حدیث صحیح است، اما منظور کسانی است که بعد از پیامبر، [دین را] تغییر ندهند و دگرگون نسازند.» از حضرت سؤال شد: «چگونه بدانیم چه کسانی [دین را] تغییر دادند و دگرگون نمودند؟» امام رضا (علیه السلام) فرمود:
به دلیلی روایتی که از پیامبر نقل کرده‌اند که فرمود: «عده‌‌‌ای از اصحاب مرا، روز قیامت از حوض من کنار می‌زنند، هم چنان که شتران بیگانه را از آب منع می‌کنند. من می‌گویم: پروردگار! اصحابم! به من گفته می‌شود: نمی‌دانی که بعد از تو چه کردند. با آنها معامله اصحاب الشمال می‌شود و من هم می‌گویم: دوری و لعنت بر آنها باد!» حال دانستی که این حدیث برای کسی است که دین را تغییر ندهد و دگرگون نسازد؟» (24)
- «ان الله تبارک و تعالی ینزل کل لیلة الی السماء الدنیا»: از حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره این روایت سؤال شد. حضرت فرمود:
خدا تحریف کنندگان کلمات را جایگاه‌شان را لعنت کند! هرگز رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) این گونه نفرمود. آنچه پیامبر فرمود، این بود که خداوند متعال در ثلث آخر هر شب و از آغاز هر شب جمعه، فرشته‌ای را به آسمان دنیا نازل می‌فرماید و به او امر می‌شود که ندا دهد: «آیا درخواست کننده‌‌‌ای هست که به او عطا کنم؟ آیا توبه کننده‌‌‌ای هست که توبه او را بپذیرم؟ آیا استغفار کننده‌‌‌ای هست که او را ببخشم؟ ‌‌‌ای درخواست کننده خیر! پیش بیا و‌‌‌ای درخواست کننده شر! کوتاه بیا (شر انجام مده). » همواره منادی این ندا را تا طلوع فجر تکرار می‌کند و هنگامی که فجر طلوع می‌کند، به جایگاه خویش در ملکوت بر می‌گردد». (25)
- «خلق الله آدم صورته»: حسین بن خالد می‌گوید: به حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! مردم روایت می‌کنند که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «خداوند آدم را به صورت خود آفرید». امام (علیه السلام) پاسخ داد:
خداوند آنان را بکشد! آنها اول حدیث را حذف کرده‌اند. پیغمبر از کنار دو نفر که به یکدیگر ناسزا می گفتند، عبور کرد و شنید که یکی از آن دو به دیگری می‌گوید: خداوند چهره تو و چهره آن کسی را که شبیه به توست، سیاه کند. پیغمبر فرمود: ـ«ای بنده خدا! به برادرت این گونه نگو، زیرا خداوند او را به صورت خودش آفریده است.» (26)

نفی رؤیت خداوند توسط پیامبر:

ابوقره به امام رضا (علیه السلام) می‌گوید: «برای ما روایت شده که خداوند موضوع سخن گفتن و رؤیت خود را به دو تن از پیغمبران خود اختصاص داده: با موسی بن عمران سخن گفته و محمد را به رؤیت خود مخصوص گردانید». امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:
اگر چنین است که محمد خداوند را رؤیت کرده، پس کیست که از جانب خداوند، می‌فرماید: «لا تدرِکُهُ الأَبصارُ» و «لا یُحیطُونَ بِهِ عِلماً» و «لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ...»؟ محمد از طرف خداوند مبعوث می‌گردد و به مردم می‌گوید که او از جانب پروردگار آمده و آنها را به طرف خداوند دعوت می‌کند و از صفات و خصوصیات او می‌گوید، بعد به مردم می‌گوید: من خداوند را با دو چشم خود دیدم؟! (27)

استناد به قرآن و اجماع در سنجش احادیث:

حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:
هرگاه روایات مخالف با قرآن باشند، من آنها را تکذیب می‌کنم، زیرا مسلمین اجماع کرده‌اند که با علم و دانش نمی‌توان خداوند را دریافت و با دیدگاه ظاهر نمی‌توان او را دید و خداوند را به هیچ چیز نمی‌توان تشبیه کرد. (28)

نفی تفکر اخباری‌گری:

اگر چه عنوان اخباری‌گری برای موضوع مورد نظر ما، عنوان دقیقی نیست، ولی به نظر می‌رسد که نزدیک‌ترین عنوان به موضوع مورد نظر ما می‌تواند باشد. این عنوان به جریانی اشاره دارد که دین را تعبد صرف می‌دانند، اگر چه این تعبد بر خلاف عقل باشد. این جریان، جایی برای اندیشه و تعقل در دین باقی نمی‌گذارد و معتقد است هر چه را به اسم دین آمده، ولو بدون تفکر و تعقل و فهم، باید پذیرفت.
این نوع نگاه، اختصاص به مذهب خاصی ندارد و می تواند در هر دین و مذهبی بروز نماید. محمدبن سنان از امام رضا (علیه السلام) می‌پرسد: «گروهی از اهل قبله عقیده دارند این که خداوند متعال بعضی چیزها را حرام و بعضی را حلال کرده، علت خاصی ندارد، بلکه خدا می‌خواهد بدین وسیله، بندگان را به تعبد وادار کند.» حضرت در پاسخ می‌نویسد:
کسانی که این عقیده را دارند، گمراه‌اند و از راه حق و حقیقت منحرف شده‌اند. اگر مطلب چنین بود و مقصود خدا از تشریع مسائل حلال و حرام، تعبد مردم بود، باید حلال‌ها را حرام و حرام‌ها را حلال کند و مردم را وادار کند که نماز نخوانند، روزه نگیرند، اعمال حسنه انجام ندهند، پیغمبران و کتب آسمانی را منکر شوند، مشغول سرقت و زنا گردند و حدود و ثغور شرع مقدس را رعایت نکنند. خداوند متعال حلال و حرم را برای مصلحت بندگانش تشریع فرمود و اگر چیزهایی را حرام کرده، فسادشان بسیار روشن است. بعضی از اعمال، جامعه را به طرف فساد و تباهی می‌کشاند و اساس زندگی را متلاشی می‌کند و سبب هلاکت آدمی می‌شود. از این رو خداوند آن کارها را حرام کرده و بندگانش را برای تأمین مصالح اجتماع، از ارتکاب آنها نهی فرموده و برای مرتکب آن کارها، وعده دوزخ داده است. از سوی دیگر، پروردگار بعضی از محرمات را در هنگام اضطرار حلال کرده. یا هنگامی که انسان احتیاج داشته باشد و یا صلاحش باشد، حرامی را به طور موقت حلال می‌کند؛ مانند خوردن مردار و یا گوشت خوک که در هنگام خطر مرگ و نبودن چیزی که گرسنگی را رفع و جان آدمی را حفظ کند، حلال می‌شود. (28)

ب – معتزله

اگر چه در عصر عباسیان و به ویژه دوره امامت امام رضا (علیه السلام)، دوره اوج قدرت معتزله بود، ولی درباره آنها به صورت گسترده مطلبی در روایات وجود ندارد. در یکی از روایات مربوط به معتزله، امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:
عمروبن عبید (از بنیان‌گذاران معتزله) خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید و سلام کرد و نشست. وی آیه «وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ » (30) را تلاوت کرد، ولی آن را ادامه نداد. حضرت سؤال کرد: «چرا ساکت شدی؟ » پاسخ داد: می‌خواهم کبایر در کتاب خدا را بشناسم. حضرت گناهان شرک، ناامیدی از رحمت خدا، امن از مکر خداوند، (31) والدین، قتل نفس، دادن نسبت ناروا به زنان پاک دامن، خوردن مال یتیم، فرار از جنگ، رباخواری، سحر، زنا، قسم دروغ، غش، نپرداختن زکات واجب، اقامه شهادت دروغ و کتمان شهادت، شرب خمر، ترک نماز، پیمان‌شکنی و قطع رحم را نام برد. عمروبن عبید از خدمت حضرت صادق (علیه السلام) خارج شد، در حالی که با صدای بلند گریه کرد و می‌گفت: «نابود شود کسی که به رأی خویش سخن گفت و با شما در دانش و فضل به منازعه برخاست.» (32)
از نقل این ماجرا توسط امام رضا (علیه السلام) ، می‌توان نکاتی را استفاده کرد: اول این که شاید حضرت با نقل این واقعه، قصد دارد پیروان جریان معتزله را متوجه این نکته کند که رهبران بزرگ آنان، چنین نگاهی به اهل بیت داشته‌اند. نکته دیگر این که هدایت اهل بیت (علیه السلام)، اختصاص به گروه خاصی ندارد و هر کس که از آنان، طلب راهنمایی و هدایت کند، از دست‌گیری او دریغ نخواهند کرد.
در روایت دیگری می‌خوانیم: در حضور امام رضا (علیه السلام) بحث ازگناهان کبیره و دیدگاه معتزله مبنی بر عدم بخشش گناهان کبیره شد. آن حضرت فرمود:
امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «قرآن برخلاف نظر معتزله نازل شده است؛ خداوند می‌فرماید: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ». (33) (34)

ج – رد انگاره‌های ناصحیح در حوزه توحید

شاید بتوان گفت که دوره امام رضا (علیه السلام) و به ویژه دوره حضور ایشان در خراسان، دوره‌‌‌ای استثنایی در طول تاریخ دو قرن ابتدایی اسلام است. در این عصر، حاکمیت عباسیان تثبیت شده بود و جریانات فکری گوناگون در پایتخت کشور اسلامی از آزادی برخوردار بودند. حاکم اسلامی نیز مشوّق خود این بحث‌ها بود. از این رو در این دوره، مباحث فراوانی مطرح شد که نمی‌توان آنها را صرفاً به فرقه‌‌‌ای خاص، نسبت داد؛ چرا که فضا برای طرح اشکالات و شبهات، فراهم بود و ممکن بود کسی با وجود عدم اعتقادات خود و جریان متبوعش به مسائلی از قبیل تشبیه، تجسیم، جبر و استطاعت، شبهاتی را در این زمینه مطرح نماید. بنابراین ما اعتقاداتی مانند تشبیه و تجسیم را به فرقه‌‌‌ای به نام مجسّمه و مشبّهه یا جبر و استطاعت را به فرقه‌‌‌ای به نام جبریه و قدریه که وجود خارجی آنها چندان روشن نیست، نسبت نمی‌دهیم و به بررسی کلی آنها می‌پردازیم.
تشبیه: از جمله توصیه‌های امامان شیعه و به ویژه امام رضا (علیه السلام) در بحث توحید، پرهیز از طرح مناقشات کلامی بیهوده و کشاندن آنها به میان مردم است. امام رضا (علیه السلام) در مواردی، جدال کنندگان در دین را مورد نقد قرار داده، آنان را ملعون در لسان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) معرفی می‌کند. (35) از سوی دیگر، آن حضرت در برابر سؤالات مردم درباره توحید، تلاش دارد با بیانی قابل فهم برای مخاطبان و در عین حال دقیق، اندیشه تابناک توحید را تبیین نموده، از آن به خوبی پاسداری کند.
امام رضا (علیه السلام) در بیانی درباره تشبیه خداوند می‌فرماید:
کسی که درباره پروردگار با قیاس سخن بگوید (و او را با دیگر موجودات، قیاس کند،) همیشه در اشتباه است، از مسیر منحرف خواهد شد، به کجی خواهد رفت، راه درست را گم می‌کند و سخن غیر نیک می‌گوید. من خدا را به گونه‌‌‌ای معرفی می کنم که خود معرفی نموده و او را به گونه‌‌‌ای توصیف می‌کنم که خود توصیف نموده، بدون آن که او را دیده باشم یا صورتی از او در ذهن داشته باشم. خدا با حواس، درک نمی‌شود، با مردم، قابل قیاس نیست، بدون تشبیه، شناخته می‌شود، در عین علومقام، به همه نزدیک است، بدون نظیر است، مانند آفریدگانش نیست، در حکمش ستم نمی‌کند... (36)
آن حضرت در بیانی دیگر، تشبیه کنندگان خداوند به آفریده‌ها را مشرک و کسانی را که قائل به مکان برای خداوند هستند، کافر می‌خواند. (37)

تجسیم:

امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که «آیا خداوند دارای جسم و صورت است؟» پاسخ می‌دهد: «منزّه است خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست و جسم و صورت ندارد.» (38) (39)

نفی جبر در تفویض:

برید بن عمیر شامی به امام رضا (علیه السلام) عرض می‌کند: «از حضرت صادق (علیه السلام) برای ما نقل شده که فرمود: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین». معنای این حدیث چیست؟» حضرت فرمود:
هر کس گمان کند که خداوند ما را وادار به گناه می کند و بعد ما را در اثر ارتکاب گناه عذاب می‌نماید، معتقد به جبر است و هر کس اعتقاد پیدا کند که خداوند امور بندگان خود را به ائمه واگذار کرده، این را تفویض گویند. قائل به جبر، کافر و معتقد به تفویض، مشرک است. (40)
از این روایت معلوم می‌شود که در این دوره، اصطلاح تفویض در معنای واگذاری امور به امامان (علیه السلام) نیز به کار می‌رفته، اگر این معنای از تفویض با معنای رایج آن که واگذاری امور به بندگان است، تفاوت جوهری ندارد. هر دو به این نکته اشاره دارند که غیر از خداوند، افراد دیگری نیز در جهان تأثیرگذارند. (41)

خلق قرآن:

از جمله مباحث کلامی مطرح در عصر امام رضا (علیه السلام)، بحث خلق قرآن با قدم آن بود که هزینه‌های زیادی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این جریان از نقاط منفی تاریخ مسلمین است که موجب شده برخی از مسیحیان در توجیه مسئله تثلیث، به آن استناد کرده، مدعی شوند که مسلمین هم قائل به قدیم بودن خداوند و قرآن هستند.
هشام مشرقی می‌گوید:
نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و گفتم: اهل بصره از کلام خداوند پرسیدند و گفتند: یونس می‌گوید کلام خداوند مخلوق نیست. حضرت فرمود: «مگر نمی‌دانید که از حضرت باقر (علیه السلام) پرسیده شد که قرآن خالق است، یا مخلوق و او فرمود: نه خالق است و نه مخلوق، بلکه کلام خالق است؟» (42)

نتیجه‌گیری

امام رضا (علیه السلام) در طول دوران امامت خویش و به ویژه در دوره اقامت در خراسان، با کج روی‌های جریان‌های مختلف مقابله نمود. ایشان با ایستادگی در برابر انحرافات، به پاسخ‌گویی به شبهات و تبیین آموزه‌های دینی پرداخت. آن حضرت در طول این دوره، بدون گرفتار شدن در دام توطئه‌های مأمون و اطرافیانش، رسالت خود را در دفاع از دین و هدایت مردم، به بهترین وجه انجام داد.

پی‌نوشت‌ها:

1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 895.
2. صدوق، التوحید، ص 364.
3. این بحث نیاز به تحقیق مستقلی دارد که چه مقدار از احادیث مذکور، ساخته غالیان است.
4. همان، ص 363 و 364.
5. همو، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 201.
6. همان، ص 202.
7. همان.
8. همان، ص 202.
9. دیدگاه شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه، مطابق با همین حدیث است. ایشان معتقد است غلات و مفوّضه، منکر سهوالنبی هستند و در مطلبی به نقل از استادش، اولین درجه غلو را نفی سهوالنبی می‌داند. (من لا یحضره الفقیه، ص 234 و 235).
10. نساء، آیه ی 141.
11. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 203. روایات دیگری نیز در حوزه غلو و تفویض موجود است که به ذکر آدرس آنها اکتفا می‌کنیم: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 124 و 145؛ و عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
12. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج10، ص 144؛ الکافی، ج1، ص 159؛ صدوق، التوحید، ص 338.
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 143؛ همو، التوحید، ص 362.
14. همان، ص 88.
15. همو، التوحید، ص 100 و 104.
16. همان، ص 101.
17. همان، ص 104. البته در کتاب‌های شیعه و غیر شیعه، نکاتی در نقد هشام بن حکم بیان شده و در مقابل، عالمان شیعه به این نقدهایی پاسخ‌هایی داده و از هشام دفاع کرده‌اند. آن چه در این جا برای ما اهمیت دارد، اصل نگهبانی امام رضا (علیه السلام) از دین در برابر دیدگاه‌های انحرافی و تبیین صحیح توحید توسط آن حضرت است.
18. همان، ص 224.
19. همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 233.
20. همان، ص 234.
21. همان، ج1، ص 106.
22. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 813-815.
23. اصحاب من مانند ستارگان هستند؛ به هر کدام‌شان اقتدا کنید، هدایت می‌یابید.
24. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 87.
25. همو، التوحید، ص 176.
26. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 278.
27. همان، ص 276.
28. همان، ص 277.
29. همان، ج2، ص 860 و 861.
30. شورا، آیه‌ی 37.
31. به این معنا که آدمی از عذاب الهی و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته و در دل، اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد. (ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 179).
32. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 285-287.
33. رعد، آیه ی 6.
34. صدوق، التوحید، ص 406.
35. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 65.
36. همو، التوحید، ص 49 و 50.
37. همان، ص 69.
38. همان، ص 102.
39. برای مطالعه برخی دیگر از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع تشبیه، تجسیم و رؤیت خداوند، ر.ک: صدوق، التوحید، ص 34-84، 98-104 و 108-122؛ همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 114-122.
40. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
41. برای مطالعه تعدادی از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع نفی جبر، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2 ص 69، 125، 315، 348 و 416؛ همو، التوحید، ص 338.
42. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 811.

منابع تحقیق :
1. صدوق، محمدبن علی بن بابویه قمی، التوحید، تصحیح و تعلیق: سیدهاشم حسینی تهرانی حیدری، تهران 1387 ق.
2. ـــــــــــ ، التوحید، ترجمه: محمّدعلی سلطانی، انتشارات ارمغان طوبی، تهران، 1388 ش، چاپ ششم.
3. ـــــــــــ ، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ناشر رضا مشهدی، قم 1386 ش، چاپ دوم.
4. ـــــــــ ، من لا یحضره الفقیه، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1390 ق.
5. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، انتشارات عطارد، تهران، 1388 ش، چاپ اول.
6. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، قم 1388 ق، چاپ سوم.
7. ـــــــــــ ، نراقی، ملااحمد، معراج السعادة، انتشارات هجرت، قم 1377ش ، چاپ پنجم.
8. ور،‌ هانس، فرهنگ معاصر عربی به فارسی، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، نشر نی، تهران 1381 ش، چاپ دوم.

منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اندیشه‌های فرهنگی امام خمینی ره و رهبر انقلاب در …اندیشه‌های فرهنگی امام توجه به بازتاب فرهنگ در بیانات مقوله در کلام امام ایسنا سیاسی اندیشه امام و رهبری بیانات معظم له در مورد امام رضا علیه‌السلام، در پیامی ع و برای مطالعه بیشتر درباره اندیشه اقتصادی حضرت …بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا ع بیانات در دیدار فرج امام پاورپوینت مکتب امامره در بیانات رهبر انقلاب …پاورپوینتمکتبامامرهواکاوی حیات سیاسی امام رضاع مکتب امامره در بیانات رهبر بازتاب های جهانی بیانات رهبر انقلاب امام هادی ع شیک ترین ها یا اهل اندیشه های جدی لعن در آن امام رضاع بیانات رهبر انقلاب امام همایش امام رضاع در آیینه ادبیات معاصر در کرمانشاه …همایش امام رضاع در اندیشه های اصولی امام در بازتاب شخصیت امام رضا آداب زیارت امام رضاع در بیانات رهبر معظم انقلاب جدولآداب زیارت امام رضاع در بیانات رهبر معظم به‌مناسبت فرارسیدن ایام شهادت امام رضا وحدت از دیدگاه امام خمینی ره و آیت الله خامنه ای وحدتازدیدگاهامامآداب زیارت مخصوص امام رضا ع ای از بیانات امام عید فطر در بیانات امام سخنرانی های امام خمینی قدس سرهحضرت امام رضا ع سخنرانی های کوتاه و دلنشین از امام خمینی در بازتاب ترورها بازتاب بیانات رهبری در رسانه‌های‌خارجیخانه سایت خوان بازتاب بیانات رهبری در باختگان حادثه راه‌آهن در حرم امام رضاع مرکز اسناد انقلاب اسلامی جریان شناسی انجمن حجتیه چکیده روحانیان در جامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و جایگاه حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦


ادامه مطلب ...

بستره‌تر متفاوت فرهنگیِ مدینة‌النبی و شهر مرو، و بازتاب آن در رو‌ایات امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

علی بن موسی‌الرضا (علیه السلام) بخش عمده‌‌تر از عمر خود را در منطقه حجاز و مدینة النبی به سر برده و چند سال پایانی را به واسطه فراخوان مأمون خلیفه عباسی، در منطقه خراسان و شهر مرو گذارند. این دو منطقه از لحاظ ابعاد مختلف فرهنگی – اجتماعی، تفاوت‌های چشم‌گیری با هم داشتند و در نتیجه، شرایط و گفتمان‌های مختلفی در آن دو، جریان داشت. سؤالی که محور اصلی این مقاله را سامان داده، رصد گفتمان‌های غالب مدینه و مرو و نحوه انعکاس آنها در روایات منقول از حضرت رضاست. سیری در میراث‌روایی بر جای مانده از آن حضرت، دو تفاوت نسبیِ محتوایی و روشی را در احادیث منقول از ایشان نشان می‌دهد که این مطالعه تلاش دارد پاره‌ای از آن ها را نمایان سازد. هم چنین در این نوشتار، تحلیلی گفتمانی از چرایی تفاوت پاره‌ای از عملکردهای حضرت رضا (علیه السلام) با ائمه پیشین ارائه شده است.

1. مقدمه

در باور شیعه اثناعشریه، تمامی ائمه معصومین (علیه السلام)، نور واحدند (2) و یک مقصد را دنبال ‌نموده‌اند، اما این نکته قابل خدشه نیست که ویژگی‌های خاص تاریخی و فرهنگی، هر امام را با مسائل و شرایط متفاوتی روبه رو می‌کرده است؛ امری که امروزه در علوم انسانی از آن به «گفتمان / discourse» (3) تعبیر می‌کنند. بنابراین این قاعده نانوشته عرفی که هر امام، پیش از آن که پیشوای تمام بشریت برای تمام اعصار باشد، ابتدا مسئول مردم زمانه خویش است، اهمیت پژوهش گفتمانی و تحلیل فرهنگی - اجتماعی عصر او را دو چندان می‌کند.
جامعه‌شناسان و روان‌شناسان نیز معتقدند انسان دائماً در حال تعامل و داد و ستد با جامعه خویش است و بر همین مبناست که گام اول در شناخت کامل هر شخص، شناخت جامعه زیسته اوست. (4) بنابراین بحث از گفتمان، بحثی حاشیه‌ای نیست، بلکه ضرورتی است که روش پژوهش علمی بر آن تأکید می‌کند و چنانچه بدون توجه به تاریخ و بستر حیاتی پیشوایان مذهبی به اظهار نظر پرداخته شود، از فهم بسیاری از رموز و پیچیدگی‌های موجود در تعاملات آنان ناتوان می‌مانیم. (5)
درباره پیشینه این مطالعه باید گفت هر چند برخی، ضرورت این مسئله را در زندگانی امام رضا (علیه السلام)، یادآور شده‌اند، (6) اما آثاری که در این زمینه نوشته شده، یا بخشی از گفتمان‌ها را پوشش داده (7) و یا در آن، مقایسه خاصی میان این دو بوم مشاهده نمی‌شود. (8) هم چنین گفتنی است که روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی و تجزیه و تحلیل موضوعی است. ملاک نویسنده در مدنی یا مروی قلمداد کردن روایات نیز غالباً مبتنی بر اطلاعات درونی احادیث (از قبیل اشاره به نام شهر و یا خلیفه حاضر، سال صدور روایت و ...) بوده است.

2. جایگاه روایات رضوی در میراث حدیثی شیعه و اهل سنّت

سخنان امام رضا (علیه السلام)، در جهان‌بینی معتقدان به امامت آن حضرت، به مثابه سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) قلمداد و به عنوان نص شرعی نگریسته می‌شود. بنابراین طبیعی می‌نماید که شیعیان معتقد به آن حضرت، اهتمام وافری در ضبط، نقل و کتابت اقوال آن حضرت بنمایند که بسیاری از آنها در صحیفة‌الرضا، عیون اخبار الرضا و هم چنین مسند الامام الرضا منعکس شده است. نکته شایان توجه آن که میراث کنونی حضرت رضا (علیه السلام) تنها گوشه‌ای از معارفی است که از گذر تاریخ و تلاش‌های محدثان به دست ما رسیده، و قسمت قابل ملاحظه‌ای از آن به دست فراموشی سپرده شده است، چنان که «علی بن ابراهیم بن هاشم» اعتراف می‌کند احادیث بسیاری از طریق یاسر (یکی از خدام حضرت) و دیگر روات از امام رضا (علیه السلام)، شنیده، اما گذشت زمان، موجب فراموشی آنها شده است. (9) در نقطه مقابل، رواتی نیز وجود داشتند که به محض استماع روایت، آن را به ضبط می‌کشیدند. در این زمینه بهترین شاهد، شتاب «العباسی» (10) در جستن دوات و کاغذ برای نگارش سخنان حضرت رضاست:
دَخلت علی العبَّاسی یوماً، فطلب دواة و قرطاساً بالعجلة. فقلتُ: ما لک؟ فقال: سَمِعتُ من الرَّضا (علیه السلام) اشیاء احتاج ان اکتبها لا انساها، فکتبها. (11)
فارغ از شیعه امامیه، بیشترین گروهی که به روایات رضوی اهمیت دادند و در نقل و ضبط آن کوشش کردند، زیدیان هستند. آنان گرچه پس از امام حسین (علیه السلام) و با گرایش به امامت زید بن علی، راه خود را از امامیه جدا نمودند، اما به علی بن موسی الرضا علاقه ویژه‌ای نشان دادند و حتی برخی از آنان، امامت ایشان را پذیرفتند! (12) با این توضیح که از منظر زیدیه، فاطمی قائم به سیف داعی به خود، اهلیّت امامت دارد (13) و علی بن موسی (علیه السلام) با پذیرش ولایت عهدی – که آن را نوعی قیام برای رسیدن به حکومت و یا زمینه‌سازی در راستای آن تفسیر می‌کردند – (14) تمام ویژگی‌های امام را کسب کرده است. (15) توجه به روایات منقول از امام رضا (علیه السلام)، در میان زیدیه، در نقل صحیفة‌الرضا، (16) چاپ آن در کنار مهم‌ترین اثر حدیثی زیدیه یعنی مسند زید و کوشش‌هایی که پیرامون آن انجام شده، قابل مشاهده است؛ از جمله باید به دو تخریج احادیث (17) و یک شرح دو جلدی به نام الروض المنیر/ درر الصوارم (18) اشاره کرد. (19)
افزون بر شیعیان، اهل سنت - یا به تعبیر دقیق‌تر، عامه – نیز به مرویاتی از امام رضا (علیه السلام)، که سلسله اسناد آن به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) ختم شود، توجه نشان داده و در ثبت و جمع آن کوشیده‌اند. (20) (21) راغب اصفهانی در مورد مقام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) می‌گوید:
أنه لیس فی الارض سبعة أشراف عندالخاص و العام کتب عنهم الحدیث إلا علی بن موسی بن جعفر بن محمدبن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب. (22)
او به امام و شش تن از اجداد گرامی‌شان اشاره می‌کند که شیعه و اهل سنت از آنها نقل روایت
می‌کنند؛ صفتی که مختص ایشان است. علاوه بر مضمون روایات، اهل سنت توجه ویژه‌ای به سند آن نیز داشته‌اند؛ به عنوان نمونه وقتی احمدبن حنبل از اباصلت هروی حدیثی از امام رضا (علیه السلام)، را می‌شنود، این چنین بیان می‌کند: «اگر سند این روایت بر دیوانگان خوانده شود، بهبود می‌یابند.» (23) حتی اثری معجزه‌آسا از ابن ابی حاتم رازی برای آن نقل شده است. (24)
از دیگر نشانه‌های جایگاه حدیثی امام رضا (علیه السلام) در میان اهل سنت، استقبال دو تن از محدثان اهل سنت، یعنی حافظ ابوزرعه رازی و ابن اسلم طوسی به هنگام ورود حضرت به نیشابور (25) و نگارش حدیث سلسلة الذهب (26) توسط بیست هزار نفر است.

3. گفتمان‌های غالب روایات رضوی در شهر مدینه

امام رضا (علیه السلام)، از بدو تولد تا ماه ذی‌قعده سال 200 ق که به مرو خوانده شد، (27) در حجاز و غالباً در مدینة النبی می‌زیست. امام رضا (علیه السلام)، که در سال 148 ق به دنیا آمده بود، به سال 183 ق، پس از شهادت پدرشان امام کاظم (علیه السلام)، رهبری شیعیان را به عهده گرفت. بنابراین حدود 17 سال از دوران امامت حضرت در مدینه سپری شد. روایات رضوی صادر شده در این باره زمانی نشا می‌دهد سه مسئله «تبیین و‌ترویج امامت شیعی»، «مقابله با فرق نحرف شیعی» و «تبیین احکام و علم فقه»، مهم‌ترین گفتمان‌های روایات رضوی در شهر مدینه را تشکیل می‌دهد. البته شایان ذکر است مقصود از مهم‌ترین گفتمان‌ها، آن نیست که ثامن‌الحجج در مرو یا شهر دیگری درباره آنها سخنی نفرموده باشد، بلکه مقصود نویسنده از مهمترین گفتمان‌ها، مقوله‌ای از جنس شدت و ضعف است و نه نفی و اثبات.

الف – تبیین و ‌ترویج امامت در دو گفتمان شیعی و غیر شیعی

پیش از حضرت امام رضا (علیه السلام) غالباً مسائل مربوط به امامت، در میان خواص و محافل علمی شیعی مطرح شده، و تبلیغ و‌ترویج آن با اشاره به تقیه، منع و حتی ممنوع اعلام شده بود، (28) اما ثامن‌الحجج (علیه السلام) با مناسب دیدن شرایط و در نظر گرفتن مصالح جامعه شیعی، به صورت آشکار و بدون هیچ پروایی به تبیین مفهوم امامت و ترویج علنی آن پرداخت. همین تفاوت رفتار حضرت با پدران خود، شیعیان را به اظهار شگفتی و نگرانی واداشت؛ به عنوان نمونه محمدبن سنان در زمان خلافت هارون، خدمت حضرت رسید و از این که شایان امامت خود را آشکار کرده، سؤال کرد. امام نیز به آسیب ندیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ابوجهل استنادجسته، فرمود: «اگر هارون توانست شاخه مویی از سرم بر کند، شهادت دهید که من امام نیستم.» (29) این نگرانی از صفوان بن یحیی نیز نقل شده است: «شما امر عظیمی را آشکار کرده‌اید و ما از این بابت بر جان شما از دست هارون، هراس ناکیم.» امام در پاسخ فرمود: «او هر تلاشی انجام دهد، قادر نیست بر من چیره شود». (30) (31)
اقدام علنی امام در مطرح کردن امامت چنان شایع بود که حتی دشمنان نیز مطلّع بودند. به همین دلیل ایشان در مدینه «امام‌الرافضه» خوانده می‌شد. (32) هم چنین هنگامی که اقدام امام مبنی بر اظهار امامت به گوش یحیی بن خالد برمکی (وزیر هارون) رسید، به خلیفه گفت: این علی بن موسی الرضاست که پا پیش گذاشته و ادعای رهبری می‌کند.» او با این سخنان، تهییج هارون علیه امام را در سر می‌پروراند، اما هارون گفت: «آنچه بر سر پدرش آوردیم برای ما کافی است». (33) (34)
تعریف امامت، (35) تبیین ملاک‌های تشخیص امام، (36) برشمردن سی خصلت برای امام، (37) تأکید بر غیر اکتسابی بودن این ویژگی‌ها، (38) تمسک به آیه «... لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (39) و بیان لزوم عادل بودن امام (40) و عصمت او از گناه و اشتباه، (41) از جمله گام‌های عملی امام در راستای تبیین مفهوم امامت و نظریه‌پردازی حول آن بود. افزون بر مباحث نظری، حضرت امام رضا (علیه السلام) نظریه عامه مبنی بر واگذاری انتخاب خلیفه به امت را محل‌تردید قرار داد (42) و نصب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگرداند. (43)
قید «بشروطها وَ أَنَا مِن شُرُوطِها» در انتهای برخی از نقل‌های حدیث سلسلة الذهب، (44) در مقام اثبات امامت خود آن حضرت بوده و استنباط ابن بابویه نیز چنین است. (45) فارغ از کوشش‌های شخص حضرت، امام به شیعیان خود اجازه علنی نمودن و‌ترویج امامت نیز دادند (46) که منجر به نگارش رساله‌هایی در این موضوع شد. (47) بنابراین حضرت رضا (علیه السلام) از جهت‌ترویج مفهوم امامت در میان عامه مردم، نقش به سزایی ایفا نمود.
علاوه بر مباحث نظری، تلاش‌های آن حضرت در بازگرداندن فرقه‌های منحرف شیعی خصوصاً واقفه و فطحیه به جریان اصلی امامیه، (48) مهم‌ترین جنبه تقویت امامت در گفتمان شیعی است. در پایان باید گفت هر چند گفتمان امامت در شهر مدینه به وجود آمد و بسیاری از احادیث در آن منطقه صادر شد، اما چنین نیست که نشانی از آن در شهر مرو نباشد. (49) (50)

ب – گفتمان مقابله با فرق منحرف شیعی

در زمان زندگانی امام رضا (علیه السلام)، شیعیان در واگرایی کم نظیری به سر می‌بردند. از یک سو اختلاف آنان در شناخت امام جدید در پس شهادت امام پیشین، فرقی چون فطحیه، اسماعیلیه و واقفه را پدید آورده بود و از دیگر سو اندیشه‌های متعدد غلو و تفویض، شیعیان را به سمت خود جذب می‌کرد. بنابراین حضرت امام رضا (علیه السلام) که خود را پیشوای هشتم معرفی می‌کرد، هم می‌بایست در یک عرصه با غلات و مفوضه مبارزه کند و هم در جبهه‌ای دیگر، جریان مدعیان امامت را شکست دهد. در این جا به صورت مختصر به مهم‌ترین گروه‌ها اشاره خواهد شد.

واقفیه:

واقفیه نام فرقه‌هایی از شیعه است که منکر رحلت امام کاظم (علیه السلام) شدند، در امامت آن حضرت متوقف شدند و رهبری دینی امام رضا (علیه السلام) را به عنوان امام نپذیرفتند. (51) واقفه از پرشمارترین و مناقشه انگیزترین فرقه‌های منحرف شیعی در زمان امام رضا (علیه السلام) بودند (52) و خطری جدی در از میان بردن پیوستاری جامعه شیعی ایجاد کردند. (53) این وضعیت، شدت مبارزه امام در ساحت‌های مختلف را می‌طلبید. بیشترین رویارویی امام رضا (علیه السلام)، با این گروه در قالب مناظره و ارائه پاسخ بوده است. در این جا فقط به مهمترنی شبهات واقفه و پاسخ‌های آن حضرت اشاره می‌شود:
1. شبهه عدم وفات امام کاظم (علیه السلام) و قائم بودن ایشان؛ (54) (55)
2. شبهه غسل ندادن امام کاظم (علیه السلام) توسط امام رضا (علیه السلام)؛ (56)
3. شبهه عقیم بودن امام رضا (علیه السلام). (57) (58)
نکته عجیب آن که تولد امام جواد (علیه السلام) نیز تمامی بخش بهانه‌های واقفه نبود و گروهی از آنها به این دلیل که محمدبن علی الجواد بسیار گندم‌گون است و شباهتی به پدرش ندارد، در نسب ایشان تشکیک نمودند! (59)
افزون بر مناظره و پاسخ مستدل، امام به محاصره اجتماعی (60) و اقتصادی واقفه نیز فرمان دادند که در رتبه بعدی قرار داشت. (61) هدف از این تصمیم، برفشار بر منحرفان، دور نگاه داشتن شیعیان صحیح المذهب از افکار فاسد آنان بود. این گفتمان بیش از همه در سال‌های ابتدایی امامت آن حضرت غلبه داشت و گرچه شواهدی از حضور واقفه تا اواسط قرن ششم به چشم می‌خورد، (62) اما تلاش‌های آن حضرت در شهر مدینه، بسیاری از آنان را به جریان اصلی شیعه بازگرداند. (62)

اسماعیلیه و فطحیه:

اسماعیلیه و فطحیه، نام دو فرقه شیعی‌اند که امامت را پس از امام صادق (علیه السلام)، به‌ترتیب در اسماعیل و عبدالله افطح (پسر اول و دوم آن حضرت) می‌جستند. در مورد اسماعیلیه باید گفت چون آنان پس از مرگ اسماعیل تا زمان تشکیل دولت فاطمی در سال 297 ق، در دوران ستر به سر می‌بردند، (63) مواجهه خاصی با حضرت رضا (علیه السلام) نداشتند. تنها در روایتی، ثامن الحجج به علت گمراهی اسماعیلیه (وصایت امام صادق (علیه السلام) درباره اسماعیل) اشاره فرمود و وصیت مذکور را در خصوص صدقات دانست و نه وصیت به امامت. (64)
دست‌آویز فطحیه در امامت عبدالله، روایاتی بود که این مقام را در فرزند بزرگ هر امام، منحصر می‌دانست. (65) در آغاز، تعداد فراوانی از شیعیان به امامت عبدالله روی آوردند، (66) اما به دلیل آن که وی نتوانست از پس پاسخ به سؤالاتی در راستای امتحان امامت برآید، (67) بسیاری انکارش نموده، به امامت موسی کاظم (علیه السلام) گرویدند. (68) هم چنین فوت او پس از هفتاد روز از شهادت پدر (69) و نداشتن فرزندی به عنوان جانشین، دو عامل مهم دیگر در تضعیف این فرقه بود. (70) با این وجود، عده کمی جانشینی او را بر حق دانستند و حضرت کاظم (علیه السلام) را امام بعدی خود در نظر گرفتند. (71) بنابراین در سلسله امامان این گروه از فطحیه، موسی کاظم (علیه السلام) امام هشتم، و حضرت رضا (علیه السلام) امام نهم به شمار می‌آید.
این گروه تا اواخر قرن سوم هجری وجود داشتند و تعدادی از اندیشمندان شیعه از میان آنان برخاستند. (72) تعامل سازنده امام رضا (علیه السلام) با آنان، (73) هدایت برخی از ایشان را به دنبال داشت. (74) (75)

زیدیه و علویان قائم به سیف:

بیشترین تعامل زیدیه و امام رضا (علیه السلام) مرتبط با مسائل سیاسی و قیام علیه خلافت عباسی بوده است، به این صورت که زیدیان برای تأیید قیام و همراه کردن، نزد آن حضرت می‌آمدند، (76) اما حضرت رضا (علیه السلام) که شرایط را برای قیام مسلحانه فراهم نمی‌دید، از هرگونه دخالتی خودداری فرمود؛ به عنوان نمونه در قیام محمدبن ابراهیم طباطبا (77) در سال 199 ق که سه فرزند امام کاظم (علیه السلام) به نام‌های زید، اسماعیل و ابراهیم به امارت شهرهای اهواز، فارس و یمن درآمدند، (78) حضرت رضا (علیه السلام) ورود نکرد. حتی در قیام محمد دیباج، آن حضرت به عنوان میانجی حکومت و زیدیان بود. (79) نیز حضرت رضا (علیه السلام) پیوستن شیعیان به قیام برادرش، زید را – که به واسطه آتش زدن عباسیان سیاه پوش، به «زیدالنار» ملقب شده بود – (80) تأیید ننمود. (81)
فارغ از گفتمان‌های عملی فوق، تأکید حضرت رضا (علیه السلام) بر تقیه، (82) قیام نکردن تا زمان قائم (83) و مهم‌تر از آن، نامشروعی قیام با رهبری امام غیر مفترض الطاعة، (84) گفتمان تقابل نظری حضرت با زیدیه را تشکیل می‌داد. غلبه این گفتمان نیز مربوط به مدینة النبی است، چرا که اولاً زیدیان در حجاز و عراق – و نه مرو – می‌زیستند و ثانیاً پس از واگذاری ولایت عهدی به امام رضا (علیه السلام)، حجم قیام‌های طالبیان و زیدیه فروکش کرد. (85) بنابراین غالب روایات رضوی با این موضوع، در مدینه صادر شده است. (86)

غلات و مفوّضه:

هر چند صادقین (علیه السلام) تلاش دامنه‌داری جهت از میان بردن غلات انجام دادند و در تضعیف آنها نقش مؤثری داشتند، ولی هم چنان این جریان در زمان امام رضا (علیه السلام) به حیات خود ادامه داد. امام، رأس غلات در زمان خود را محمدبن فرات معرفی فرمود و او را بدتر از ابوالخطاب دانست. (87) هم چنین آن حضرت رابطه خود با غلات را به بیزاری حضرت عیسی از مسیحیان تشبیه نمود. (88)
نفی تعبید بندگان توسط ائمه، (89) نقد اندیشه تفویض، (90) هشدار نسبت به روایات جعلی غلات (91) و محاصره اجتماعی آنان، (92) تنها گوشه‌ای از تقابل‌های امام رضا (علیه السلام) با آنهاست. شاهدی بر حضور غلات در خراسان آن زمان وجود ندارد و لذا تقابل با این گروه، بیش از همه در مدینه بوده است، گر چه تک روایت‌هایی درباره آن در شهر مرو نیز صادر شده است. (93)

ج- علم فقه و پاسخ به احکام شرعی و مسائل آزمونی

گفتمان مهم دیگر ثامن الحجج (علیه السلام) در مدینة النبی، مسائل مرتبط با فقه واحکام شرعی است. این گفتمان را می‌توان از سه زاویه مورد بررسی قرار داد: ابتدا آن که حضرت امام رضا (علیه السلام) به عنوان پیشوای قطعیه و با توجه به آن که یکی از شئون امام، تبیین حلال و حرام است، مورد سؤال قرار می‌گرفت. (94) از سوی دیگر به دلیل‌تردید واقفه در امامت حضرت رضا (علیه السلام) و وجود روایاتی از ائمه پیشین مبنی بر سؤال از حلال و حرام الهی به عنوان راهکار آزمودن مدعیان امامت، (95) با روایات زیادی مواجه هستیم که از ثامن الحجج سؤال فقهی شده و حضرت بدان‌ها پاسخ گفته است. به همین دلیل تعداد گزاره‌های فقهی منقول از امام رضا (علیه السلام) را برخی به پانزده هزار (96) و برخی به هجده هزار مورد (97) رسانده‌اند که بخش قابل ملاحظه‌ای از آن، در پاسخ به واقفیه بوده است.
سومین جنبه‌ای که باید در گفتمان فقه بدان اشاره نمود، تبیین احکام شرعی برای عموم مردم - و نه تنها شیعیان - است. به همین دلیل منابع سنی و شیعی به افتای آن حضرت در مسجدالنبی هنگامی که بیش از بیست و چند سال از عمر شریفش سپری نشده بود، اشاره کرده‌اند. (98) (99) این فتاء چنان ظهور و بروز داشت که مستمسکی برای واقفیه در نقد حضرت رضا (علیه السلام) شد؛ به عنوان نمونه ابن ابی سعید مکاری به حضرت گفت: «آیا باب خانه ات را گشوده‌ای وبرای مردم فتوا می‌دهدی، حال آن که پدرت چنین نمی‌کرد؟» (100) (101)
علم امام به فقه چنان شهره شده بود که زائران در مناسک حج، می‌دانستند باید سؤالات خود را نزد ایشان بیاورند. (102) سؤالات آزمونی واقفه در ابتدای امامت حضرت رضا (علیه السلام)، افتای ایشان در مسجدالنبی و روایات فقهی رضوی که در شأن صدور به این شهر اشاره شده، همگی نشان‌گر رواج حداکثری گفتمان فقه در مدینه است، گر چه شواهد اندکی از این گفتمان در شهر مرو نیز به ثبت رسیده است. (103)

4. گفتمان‌های غالب روایات رضوی در شهر مرو

مرو، نام یکی از مشهورترین شهرهای خراسان بود و در کنار هرات، نیشابور و بلخ، یکی از ایالت‌های بزرگ خراسان (104) به شمار می‌آمد؛ شهری که محدثانی از صحابه را در خود جای داده بود (105) و چنان علم حدیث درآن رواج داشت که محدثان، مسجدی مخصوص برای خود داشتند. (106) در این شرایط و با ورود امام رضا (علیه السلام) و اصحاب ایشان به مرو، احادیث رضوی بسیاری که در حجاز صادر شده بود، به خراسان – خصوصاً در شهرهای بلخ، مرو و نیشابور - راه یافت و میان محدثان این منطقه متداول گشت. نشانه این مطلب را در سلسله سند مجموعه‌ای از احادیث مشاهده می‌کنیم که به حضور افراد ذیل در خراسان تصریح شده است: «حَدَثنَا أَبوالحَسَنِ مُحمَّدُبنُ عَلِی بنِ الشَّاهِ الفَقِیه المَروَزِی بِمَروَرُود فِی دَارِه...»، «أبو مَنصُورٍ أَحمَدُبنُ إبرَاهِیمَ بنِ بَکرٍ الخُورِی بِنَیسَابُور...» و «حَدَّثنِی أَبوعَبدِاللهِ الحُسَینُ بنُ مُحَمَّدٍ الاُشنَانِی الرَّازِی العَدلُ بِبَلخٍ...». (107) (108)
امام رضا (علیه السلام)، کمتر از سه سال (203-201 ق) در منطقه خراسان و به خصوص در شهر مرو زیست (109) و به دلیل آن که مخاطبان آن حضرت غالباً از غیر شیعیان بودند، (110) حدیث رضوی چه از حیث محتوایی و چه از نظر شکلی تغییر نمود. منظور از تغییر شکلی حدیث، اصرار حضرت رضا (علیه السلام) بر ذکر سلسله اسناد روایت خود تا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و گاه تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود؛ (111) به عنوان محدثان نیشابوری با بیان جمله «بحَقِّ اَبائِک الطَّاهِرِینَ حَدِّثنَا بِحَدِیثٍ سَمِعتَهُ مِن أَبیک»، انتظار شنیدن حدیثی مسند (برخوردار از سلسله سند) داشتند و واکنش حضرت نیز نقل چنین حدیثی بود. (112) هم چنین حدیث «الإیمَانُ عَقدٌ بِالقَلبِ و قَولٌ بِاللِّسَانِ و عَمَلٌ بِالاَرکَان» که بین محدثان خراسان رواج داشت، با اساتید اهل بیت از طریق امام رضا (علیه السلام) به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رسید. (113) شاهد دیگر، استفاده از حدیث نبوی مسند در مناظرات است. (114)
درباره تغییر محتوایی روایات رضوی در این مقطع زمانی، باید به مناظرات با رهبران سایر ادیان و گفت و گوهای درون دینی اشاره نمود که بیشترین حجم روایات را به خود اختصاص داده است. هم چنین بحث زهد و ملاک‌های آن و نیز مباحث طب و سلامت جسمی نیز بخش قابل ملاحظه‌ای از گفتمان‌های آن حضرت در شهر مرو را تشکیل داده است. علاوه بر بافت متفاوت فرهنگی این شهر، باید طرز فکر مأمون، علم دوستی او و اهدافی که از مناظرات دنبال می‌نمود نیز مد نظر قرار گیرد.

الف – مناظره با رهبران سایر ادیان

تنوع ادیان در شهر مرو، همیشه و از زمان ساسانیان گرفته تا قرون متقدم اسلامی وجود داشته است. (115) شبهات و چالش‌هایی که ارباب برخی از این ادیان در مبانی دینی مسلمانان به وجود آورده بودند، (116) ورود امام رضا (علیه السلام)، به مناظرات را لازم ساخته بود. حضور فعال و توان مندانه آن حضرت در مناظره با رهبران یهودی، مسیحی، زردشتی و صابئی (رأس الجالوت، جاثلیق، هیربد هیربدان و عمران صابی) و دفع شبهه و اقناع آنان، نشان دهنده اهمیت این گفتمان است. (117) علاوه بر ادیان پیش گفته، دین بودایی نیز در مرو گسترش بسیاری داشت (118) و برخی پرسش‌ها در مورد تناسخ، (109) در ارتباط با این آیین دانسته شده است. (120) موضوع غالب مناظرات، اثبات وحدانیت خداوند، نبوت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حقانیت دین اسلام بوده است.
در منابع معمولاً اشاره می‌شود که این مناظرات را مأمون دایر می‌کرد و امام تنها به آن دعوت می‌شد (121) اما گزارشی وجود دارد که نشان می‌دهد خود آن حضرت نیز مجالسی را بر پا فرموده بود. (122) تقویت جنبه گفتمان بین ادیانی توسط حضرت رضا (علیه السلام) را می‌توان در آثاری هم چون مجالس الرضا مع اهل الادیان و کتاب مناظرات علی بن موسی الرضا پی جوی نمود که تنها نام آنها برای ما به یادگار مانده است. (123) بدیهی است به دلیل غیبت این مذاهب در مدینه، نباید در جست و جوی این گفتمان در آن شهر باشیم.

ب- گفت‌و‌گو با رهبران مذاهب و فرق اسلامی

فضای فکری نسبتاً آزاد دوران مأمون و علاقه‌ای که وی به برپایی مناظره داشت، (124) موجب پدایی فرق و مذاهب متنوعی شد و بسیاری از مذاهب ساخت یافته را به تثبیت اندیشه‌های کلامی سوق داد. بنابراین طبیعی می‌نماید که ثامن الحجج (علیه السلام) به عنوان امام شیعیان و رهبر جریان مذهبی شیعه، در تعامل با آنها باشد و در بسیاری از موارد به رویارویی با آنها برخیزد. (125) این گفت‌و‌گوها در موضوعات متعدد خداشناسی، عصمت انبیا، جبر و تفویض، خلق قرآن و ... بود و طی آن، حضرت چنان از مبانی کلامی شیعه دفاع نمود که به «عالم آل محمّد» شهره شد (126) و برخی ایشان را «مجّدِد مذهب امامیه» نامیدند. (127) (128)
بهترین شاهد برای غلبه این گفتمان در شهر مرو، سخن محمد بن جعفر معروف به دیباج، عموی آن حضرت است. او پس از مشاهده مناظره‌ای از امام، به مأمون چنین گفت: «تا کنون او را با هیچ عالمی در مناظره ندیده بودم.» (129) این سخن نشان می‌دهد که شرایط و امکانات جدل با علمای دیگر مذاهب در مدینه وجود نداشته (130) و به همین دلیل، این جنبه از شخصیت حضرت رضا (علیه السلام) برای نزدیکان ایشان نیز ناشناخته بوده است. البته نباید نقش ولایت عهدی را نیز در مناظرات نادیده گرفت. (131)

ج – گفتمان طب و بیان مسائل پزشکی

یکی از گفتمان‌های امام رضا (علیه السلام)، به ویژه در خراسان، گفتمان طب و مسائل مربوط به سلامت جسم است. اثر منسوب به آن حضرت در زمینه طب یعنی، رساله ذهبیه (132) و هم چنین اقوالی که در کتب روایی پراکنده است، روایات امام را در این زمینه تشکیل می‌دهد.
شایان ذکر آن که گفتمان طب در زمان حضرت رضا (علیه السلام) گسترش بسیاری یافت که یکی از دلایل آن،‌ترجمه کتاب‌های طبی یونانی، هندی و ایرانی به زبان عربی بود. (133) علاوه بر‌ترجمه، کتاب های طبی زیادی نیز نوشته می‌شد. (134) به همین دلایل است که تألیف رساله ذهبیه با گسترده شدن این مباحث مرتبط دانسته شده است. (135)
نکته دیگری که به فهم این گفتمان یاری می‌رساند، برگزاری جلسات علمی با موضوع طب بوده است که در یکی از آنها طبیبان بزرگی چون یوحنا بن ماسویه، جبرائیل بن یُختیشوع و صالح بن بلهمه هندی حضور داشتند. (136)

د- تبیین صحیح از زهد و مخالفت با تصوف

از روایات چنین بر می‌آید که به هنگام زندگی حضرت رضا (علیه السلام) در شهر مرو، تصوف در این شهر رواج داشته و عده‌ای معنای زهد را در گوشه‌گیری از دنیا تفسیر می‌کردند. (137) از همین رو عده‌ای از صوفیان خراسانی نزد حضرت آمده، لب به اعتراض گشودند و گفتند:
امیرالمؤمنین مأمون، امامت و ولایت را به تو داد و آن حق کسی است که غذای زیر بخورد، پشم پوشیده، الاغ سوار شود و به عیادت مریض رود، ولی شما لباس فاخر پوشیده‌ای.
حضرت در جواب، به سیره یوسف پیامبر (علیه السلام) که از غذای مرغوب و قبای دیبای مطلاّ استفاده می‌کرد و بر مسند آل فرعون تکیه می‌زد، تمسک نموده، فرمود:
وای بر شما! از امام توقع عدالت و درستی می‌رود، راستگو باشد و به عدالت رفتار کند و چون وعده دهد، وفا نماید. خداوند که لباس و طعام را حرام نکرده است! (138)
زهدگرایان افراطی حتی پذیرش ولایت عهدی را مخالف با زهد دانسته بودند، اما حضرت ضمن اشاره به اجباری بودن پذیرش، به زندگانی حضرت یوسف (علیه السلام) اشاره فرمود که وی نیز از سر ضرورت، خزانه‌داری عزیز مصر را پذیرفته بود. (139) در روایتی دیگر، فردی از مشاهده لباس گران قیمت بر تن امام شکوه کرد، که حضرت با اشاره به آیه 32 سوره اعراف، او را به عمل، عبادت و نداشتن حرص توصیه کرد. (140) (141) و با این اقدام، توجه او را از ظاهر به امور مهم‌تر جلب نمود. (142)
رواج گفتمان زهد ناصواب را در نامه فضل بن سهل به امام می‌توان مشاهده کرد؛ جایی که او حضرت را از استفاده از مشک بر حذر داشت تا مردم بر ایشان خرده نگیرند. (143) شان صدور روایات فوق (مراجعه صوفیان خراسانی و انتقاد از پذیرش ولایت عهدی) ما را مجاب می‌کند که این گفتمان را به مرو اختصاص دهیم.

نتیجه‌گیری

حضرت امام رضا (علیه السلام) هفده سالِ نخستین دوران امامت خود را در منطقه حجاز و به ویژه مدینة النبی به سر برد و سه سال پایانی را در خراسان و خصوصاً شهر مرو گذرانید. از بسامدسنجی و تحلیل محتوای روایات رضوی بر می‌آید که ثامن الحجج (علیه السلام) در منطقه حجاز به سه امر «تبیین و ترویج گفتمان امامت شیعی»، «مقابله با فرق منحرف شیعه و تلاش در بازگرداندن آنها به جریان اصلی امامیه» و «بیان احکام شرعی» بیش از موضوعات دیگر پرداخته است.
اما سه سال پایانی عمر حضرت با فراخوان شدن به پایتخت خلافت عباسی همراه بود؛ برهه‌ای که نقطه عطفی در زندگانی آن حضرت پدید آورد. این نقطه عطف به جهت «تفاوت گفتمان‌های شهر مدینه و مرو»، «پذیرش ولایت عهدی» و «علاقه مأمون در برپایی مناظرات» پدید آمده بود.
با فراهم آمدن شرایط سیاسی - اجتماعی، گفت و گوهای دینی وعلمی در شهری که ملجأ افکار و ادیان مختلف بود، زمینه بروز توانایی امام رضا (علیه السلام) در مناظرات را به وجود آورد. این گفت‌و‌گوها و مناظرات با رهبران سایر ادیان و هم چنین بزرگانی از فرق اسلامی انجام شد. هم چنین برداشت‌های افراطی از زهد که آن را به دنیاگریزی نزدیک کرده بود، گفت و گوهای رضوی در این زمینه را ایجاب نمود. در نهایت گردهم آیی،‌ترجمه و تألیف در زمینه طب، نگارش رساله ذهبیه و صدور روایات طبی از حضرت رضا (علیه السلام) را به دنبال داشت.
این پژوهش بر آن بود تا نشان داد تحلیل گفتمان روایات رضوی افزون بر ارائه فهمی عمیق‌تر و دقیق‌تر از احادیث، یاری‌رسان تاریخ و سیره‌پژوهی زندگانی امام رضا (علیه السلام)، نیز خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی دوره دکتری رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع).
2. امام باقر (ع) فرمود: «کُلُّنَا وَاحِدٌ مِن نُورٍ وَاحِدٍ و روُحُنَا مِن اَمرِ الله.» (بحارالانوار، ج26، ص 16).
3. گفتمان صرفاً با عناصر لغوی سر وکار ندارد، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد و در حقیقت به یک موضوع جامعه‌شناختی مبدّل می‌شود. (نورمن فرکلاف، تحلیل انتقادی گفتمان، ص 8) در تحلیل گفتمانی علاوه بر شناسایی محدوده زمانی و بافت جغرافیایی، گفتمان رقیب نیز شناسایی می‌شود؛ زیرا در بسیاری از موارد دیگرآن گفتمان، باعث هویت‌بخشی به گفتمان مورد مطالعه می‌شود (ر.ک: سیدعلی اصغر سلطانی، «تحلیل گفتمان به مثابه نظریه و روش»، علوم سیاسی، شماره 28، 1383، ص 175).
4. ر.ک: علی شریعتمداری، روان‌شناسی‌تربیتی، ص 56.
5. درک ناصحیح این تفاوت را در نقدهای شیعیان - عمدتاً واقفی‌ها - بر امام رضا (ع) مشاهده می‌شود، جایی که آنان اظهار علنی امامت و فتوا دادن را به ‌ترتیب منافی سیره ائمه دیگر و امام کاظم (ع) می دانستند. (ر.ک: ادامه مقاله).
6. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، ج2، ص 181.
7. محمّدحسن پاکدامن، گرایش‌های کلامی در عصر امام رضا (ع)، ص 20-23؛ حسن مجیدی، «تحلیل گفتمان مناظره‌های امام رضا (ع) »، فرهنگ رضوی، شماره 2، ص 1392، ص 9-40.
8. یحیی میرحسینی، «گفتمان‌های غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، مجموعه مقالات جشنواره امام رضا (ع)، ص 35-70.
9. قَالَ عَلِی بنُ إبرَاهِیمَ بنِ هَاشِمٍ: «حَدَّثَنِی یاسِرٌ وَ غَیرُهُ عَنِ الرِّضَا بِاَحَادِیثَ کَثِیرَةٍ لَم أَذکُرهَا لِاَنِّی سَمِعتُهَا مُنذُ دَهر». (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 15).
10. احتمالاً مقصود هشام بن ابراهیم العباسی باشد که نام او در شمار روات آن حضرت ثبت شده است. گزارش‌های متناقضی در مورد عقیده و خصوصاً رویارویی او با امام رضا - از یک شیعه محب و هوادار تا جاسوسی از طرف دستگاه عباسی که نسبت ناروا به امام داده و به محاجه بر می‌خیزد - وجود دارد (ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 220؛ ابن‌غضائری، الرجال؛ 16؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص 501) از همین رو برخی از رجال‌شناسان در هم‌خوان کردن روایت‌های متعارض کوشش نموده‌اند؛ یا به این صورت که او را شیعه‌ای با اعتقادات عامه دانسته‌اند (محمدباقر بهبهانی، تعلیقه علی منهج المقال، ص 354؛ میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج5، ص 369) و یا راه حل را در تغییر احوالش جسته و برخی اختلاف روایت‌ها را ناشی از تصحیف در نوشتار شمرده‌اند. (ر.ک: محمّدتقی تستری، قاموس الرجال، ج10، ص 517-518) افزون بر این، شوشتری معتقد به وجود دو هشام بن ابراهیم در میان اصحاب حضرت رضاست و لذا از این راهکار نیز سود جسته است. (ر.ک: همان، ص 519 و 520).
11. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 343.
12. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
13. سعدالدین تفتازانی، شرح‌المقاصد، ج5، ص 254.
14. ویلفرد مادلونگ نیز معتقد است هر چند زیدیه به مانند امامیه، مقام خلافت را از مقام امامت مجزا می‌دانند، اما به دلیل آن که نگاه دنیوی‌تری به امامت دارند، ولایت عهدی علی بن موسی را نوعی حرکت سیاسی پنداشته‌اند که می‌توانست در راستای انقلاب علیه خلافت عباسی تحلیل شود.
Wilferd Madeluna, Der Imam Al-Qasim ibn Ibrahim una aie Glaubenslehre der Zaiditen, (p.78)
15. در کتاب ائمه اهل البیت الزیدیة، نام امام رضا (علیه السلام) به عنوان امام شانزدهم این فرقه آمده است (عباس محمد زید، ائمه اهل البیت الزیدیة، ص 53).
16. برای مشاهده نسخه‌های متعدد ابن اثر در کتاب خانه‌های زیدی یمن، ر. ک: عبدالله حبشی، فهرست مخطوطات المکتبات الخاصة فی الیمن، ص 368؛ علی سمان، فهرست مخطوطات مکتبة الجامع الکبیر صنعاء، ج1، ص 402) و هم چنین برای بررسی طرق متعدد نقل و اجازه آن، ر. ک: مجدالدین مویدی، لوامع الانوار فی جوامع العلوم، ج1، ص 279؛ احمد سیاغی، المنهج المنیر تتمة الروض النضیر، ج1، ص 37.
17. برای مشاهده اسامی، ر.ک: عبدالله حبشی، همان، ص 196، محمدرضا حسینی جلالی، ثبت الأسانید العوالی الی مروایات السید محمدرضا حسینی الجلالی، ص 31.
18. ر.ک: عبدالسلام الوجیه، اعلام المؤلفین الزیدیة، ج1، ص 92؛ سیداحمد حسینی اشکوری، مؤلفات الزیدیة، ج1، ص 465.
19. این در حالی است که کوشش علمای امامیه پیرامون این اثر، منحصر به‌ترجمه بوده است! (به عنوان نمونه به زبان اردو: آقابزرگ تهران، الذریعة، ج4 ، ص111 و به زبان فارسی: علی صدرایی خویی، فهرستگان نسخه‌های خطی حدیث و علوم حدیث شیعه، ج6، ص 352.
20. به عنوان نمونه: ابن‌ماجه، السنن، ج1، ص 25 و 26 و دارقطنی، السنن، ج2، ص 123.
21. البته باید به این مسئله اشاره نمود که شمار روایات رضوی در کتب سته اهل سنت، بسیار کم است و احتمال می‌رود بدان دلیل باشد که آنان معتقدند روایاتی که أبناء الرضا، اباصلت هروی و شیعیان از آن حضرت نقل می‌کنند، جعلی است. (ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج8، ص 456).
22. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 362.
23. ابن‌ماجه، السنن، ص 26.
24. ر. ک: اربلی، کشف‌الغمة، ج2، ص 307.
25. مناوی، فیض الغدیر شرح الجامع الصغیر، ج4، ص 641.
26. برای مشاهده منابع اهل سنت، ر.ک: ابن سلامه، مسند الشهاب، ج2، ص 324.
27. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج8، ص 544.
28. به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إنَّ المُذِیعَ لِاَمرِنَا کَالجَاحِدِ لَه.» (الکافی، ج2، ص 224) و «مَن أَذَاعَ عَلَینَا شَیئاً مِن أَمرِنَا، فَهُوَ کَمَن قَتَلَنَا عَمداً وَ لَم یقتُلنَا خَطَاء». (برقی، المحاسن، ج1، ص 256)
29. الکافی، ج8، ص 257 258.
30. مفید، الارشاد، ج2، ص 255.
31. می‌توان دو شبهه و اعتراض واقفه نسبت به امام رضا (علیه السلام)، یعنی چرایی نفی تقیه (حمیری، قرب الاسناد، 349) و هم چنین اظهار چیزی که هیچ یک از امامان پیشین درباره آن تکلم نکردند (شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 464) را در این راستا تحلیل نمود. بنابراین درک ناصحیح شرایط را می توان یکی از عوامل گمراهی آنان دانست.
32. قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص 371.
33. اربلی، کشف‌الغمة، ج2، ص 315.
34. این تغییر رفتار هارون باید به صورت مستقل بررسی شود. عواملی چون روی کار آمدن وزیران ایرانی و خارج شدن حکومت از ایدئولوژی عرب‌گرای اموی، گذر حکومت عباسی از دوره ناپایدار انتقالی به وضعیت ثبات – و در نتیجه نداشتن‌ترس افراطی از مخالف - می‌تواند مورد مداقه قرار گیرد. این رفتار هارون مختص امام رضا (ع) نبود؛ به عنوان نمونه هنگامی که محمد فرزند امام صادق (ع) مشهور به دیباج - که قیام کرده بود و پس از تسلط بر شهر مکه، امیرالمومنین خطاب می‌شد - دستگیر و بر هارون وارد شد، امانش داد. (ابوالفرج اصفهانی، 441).
35. الکافی، ج1، ص 203-199.
36. همان، ص 284.
37. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 418 و 419. در روایتی دیگر، این تعداد به 36 می‌رسد. (همو، الخصال، ج2، ص 528).
38. محمد نعمانی، الغیبة، ص 220.
39. بقره، آیه‌ی 124.
40. الکافی، ج1، ص 199.
41. صدوق، کمال‌الدین، ص 678.
42. ابن شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص 437.
43. محمد نعمانی، همان، ص 217.
44. صدوق، ثواب‌الاعمال، ص 7.
45. ر.ک: عیون الاخبار الرضا (ع)، ج2، ص 135.
46. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 467.
47. به عنوان نمونه: کتاب الامامه از محمدبن ابی عمیر و یعقوب بن نعیم. (ر.ک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج14، ص 281 و ج20، ص 146).
48. البته واژه امامیه هنوز در آن زمان ساخت نیافته بود و چنانچه بخواهیم از اصطلاح دقیق‌تر بهره بجوییم، باید از واژه «قطعیه» استفاده کنیم؛ یعنی کسانی که در سال 183 ق شهادت امام موسی کاظم (ع) را پذیرفتند و پس از ایشان به امامت حضرت رضا (ع) باور داشتند. (قاسم رسّی، مجموع کتب و رسائل، ج1، ص 538؛ نوبختی، فرق الشیعة، ص 80).
49. ر.ک: سخنان امام در مسجد مرو (الکافی، ج1، ص 199) و در مجلس مأمون (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200).
50. اهمیت این مسئله زمانی بهتر درک می‌شود که به گفتمان رقیب توجه کنیم؛ جایی که مأمون نیز ادعای امامت کرده، خود را «امام الهدی» می‌خواند. Micheal cooperson, Classical Arabic Biography: The Heirs of Prophets in the Age of Al-Mamun, p67) برای مشاهده بازتاب این لقب در اشعار، ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج6، ص 214.
51. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 28 و 29. برای مطالعه طیف‌های واقفیه، ر.ک: نوبختی، فرق الشیعه، ص 80 و 81.
52. نفوذ این فرقه به حدی بود که بسیاری از شیعیان کتاب‌هایی تحت عنوان «الرد علی الواقفه» نگاشتند؛ به عنوان نمونه، ر.ک: نجاشی، الرجال، ص 42؛ شیخ‌طوسی، الفهرست، ص 12.
53. آنان حتی کتاب‌هایی در تأیید اندیشه خود نوشته بودند؛ مانند کتاب الغیبة از حسن بن علی بن ابی حمزه (نجاشی، رجال، ص 37) و کتاب ذم من خالف الحق و أهله نوشته حمید بن زیاد. (همان، ص 132).
54. دلایل واقفه: شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 477-475. پاسخ‌های حضرت: حمیری، قرب الاسناد، ص 154 و شیخ طوسی، همان، ص 458.
55. امری که نیاز به پژوهشی مستقل دارد، وجود روایاتی مبنی بر قائم خوانده شدن امام کاظم (ع) در زمان حیات شان است؛ به عنوان نمونه هنگامی که شیعه‌ای پس از تولد حضرت کاظم (ع) هدیه‌ای خدمت امام صادق (ع) آورد، ایشان فرمود: «به خدا سوگند که آن را به قائم آل محمد هدیه دادی.» (شیخ طوسی، الغیبة، ص 44) حتی روایاتی وجود دارد که جماعتی از شیعیان در گفت و گو با امام کاظم (ع) و با تمسک به حدیثی از پدرشان، ایشان را قائم می‌دانستند. (همان، ص 41) برای مشاهده به کار رفتن تعبیر «موسی قائم آل محمد» ر.ک: حمیری، همان، ص 132.
56. برای مطالعه شبهه و پاسخ ر.ک: شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 464؛ الکافی، ج1، ص 384 و 385.
57. امام هشتم تا سال 195 ق و هنگامی که عمر شریفش از چهل فراتر رفته بود، فرزندی نداشت. از همین رو «حسین بن قیاما» از بزرگان واقفه آن را بهانه کرد و با استناد به روایتی از حضرت صادق (ع)، مبنی بر این که امام نمی‌بایست عقیم باشد، امامت حضرت رضا (ع) را زیر سؤال برد (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 209). برای مطالعه شبهه دیگر او که با کنایه حضرت را بدون امام صامت خواند، ر.ک: الکافی، ج1، ص 354.
58. سئوال از امکان رسیدن امامت به دایی، عمو و برادر و همین گفتمان قابل تفسیر است که برخی به دنبال یافتن جانشین برای حضرت رضا (ع) بودند، اما ثامن‌الحجج ادامه امامت را در فرزند خویش که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بود، منحصر داشتند. (ابن خرّاز قمی، کفایة‌الاثر، ص 278).
59. الکافی، ج1، ص 322 و 323.
60. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 457؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 215.
61. پسین بودن رتبه استفاده از دو ابزار اخیر را می‌توان در این روایت بازجست: حمیری، قرب الاسناد، ص 153.
62. محمدبن حوقل، صورة‌الارض، ج1، ص 91.
63. آدرس داده شده در فهرست منابع نیامد.
64. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 473 و 474.
65. سیدمرتضی، الفصول المختارة، ص 306.
66. صدوق، کمال‌الدین، ص 74؛ سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 78.
67. نوبختی، فرق الشیعة، ص 87.
68. خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص 113.
69. نوبختی، همان.
70. سعدبن عبدالله اشعری، همان؛ ابن عنبسه، عمدة‌الطالب، ص 195.
71. خواجه نصیرالدین طوسی، همان؛ شیخ طوسی، همان، ص 530.
72. برای مشاهده اسامی محدثان و علمای فطحی، ر.ک: ابن داوود حلی، الرجال، 532 و 533.
73. ر.ک: شیخ طوسی، الأمالی، ص 412 و 413؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 385.
74. نجاشی، الرجال، ص 35.
75. شاهدی مبنی بر تقابل امام رضا (ع) با اسماعیلیه و فطحیه در مرو ثبت نشده و لذا این گفتمان، منحصر به مدینه بوده است.
76. فرمانده ی نظامی این قیام بر عهده سری بن منصور معروف به ابوالسرایا بود و لذا گاه قیام به نام وی به ثبت رسیده است. (ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج6، ص 302-306).
77. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 207 و 208.
78. ابن خلدون، تاریخ، ج3، ص 304.
79. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 440 و 441.
80. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج4، ص 118.
81. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 346.
82. ابن خزاز قمی، کفایة الاثر، ص 274.
83. صدوق، کمال‌الدین، ج2، ص 371 و 372.
84. الکافی، ج5، ص 23.
85. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
86. برای مطالعه روایات نادر صادر شده در این رابطه در مرو، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 234.
87. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 303 و 555.
88. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200 و 201.
89. الکافی، ج1، ص 187.
90. صدوق، همان، ص 202.
91. همو، التوحید، ص 364.
92. همو، عیون الاخبار الرضا، ج1، ص 143.
93. به عنوان نمونه: ر.ک: همان، ج2، ص 200 و 201.
94. نشانه این امر، تک نگاری‌های متعدد اصحاب آن حضرت در ابواب مختلف فقهی است (به عنوان نمونه: ر.ک: نجاشی، الرجال، 412؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص 47) که محتوای بسیاری از آنها را روایات رضوی تشکیل می‌داد.
95. الکافی، ج1، ص 284.
96. شیخ طوسی، الغیبة، ص 73.
97. ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص 350.
98. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج19، ص 135؛ قاضی نورالله مرعشی، احقاق الحق، ج33، ص 839.
99. امام (ع) در حالی که گفتمان فقهی ساخت یافته شیعه به فعالیت مشغول بود که مذاهب فقهی عامه یا در همین مرحله بودند (مانند فقه حنفی) و یا مرحله تکون و شکل‌گیری را طی می‌کردند (مانند مذهب شافعی).
100. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 465.
101. از پاسخ امام رضا (ع) مبنی بر این که هارون آسیبی به ایشان نمی‌رساند، هویداست که امام کاظم (ع) به دلیل رعایت تقیه، افتایی را که امام صادق (ع) داشت تعطیل نموده بود.
102. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 178.
103. شیخ طوسی، استبقار، ج2، ص 97 و 98.
104. شاید به سبب همین اهمیت بوده که آن را «امّ خراسان» نیز نامیده‌اند. (عبدالله حمیری، قرب‌الاسناد، ص 532)
105. حاکم نیشابوری، معرفه علوم‌الحدیث، ص 194.
106. مسجدی به نام عتیق یا بنی‌هامان. آن جا که پس از ذکر این مسجد، از بنا شدن مسجد سومی به دست ابومسلم یاد می‌شود، روشن می‌شود که این مکان در زمان حضرت رضا (ع) وجود داشته است. (محمد ابن حوقل، صوره الارض، ج2، ص 434؛ ابواسحاق اصطخری، مسالک الممالک، ص 259)
107. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 24 و 25.
108. این سلسله سند در کتاب عیون أخبار الرضا از حدیث شماره 4 باب «الأخبار المجموعه» تا شماره 190 همان باب، تکرار شده است. (ر.ک: ج2، ص 24-48) شایان ذکر است مضمون این احادیث، بسیار با صحیفه الرضا که زیدیه منتشر می‌کنند، مشابهت دارد.


عبارات مرتبط با این موضوع

بستره‌تر متفاوت فرهنگیِ مدینة‌النبی و شهر مرو، و بازتاب آن در رو‌ایات امام رضا ع بستره‌تر متفاوت فرهنگیِ مدینة‌النبی و شهر مرو، و بازتاب آن در رو‌ایات امام رضا ع


ادامه مطلب ...

قانون بازتاب در کتابخوانی

جام جم سرا به نقل از شهروند: با این مقدمه می‌توان گفت، اگر ما جامعه کتابخوانی نداریم. علت یا علت‌هایش را باید در درون خودمان جست‌وجو کنیم. ببینیم کتابخوانی در جامعه ما چه ارزش و منزلتی دارد؟ کسانی‌که اهل پژوهش و تحقیق هستند چه اندازه قدر می‌بینند؟ اندیشمندان و فرهیختگان جامعه چه وضعیتی دارند؟
هر چند کتابخوانی به مفهوم مطالعه آزاد، خودانگیخته و غیررسمی در جامعه ما رونق ندارد اما در عوض مردم به آموزش رسمی جایگاه بسیار بالایی بخشیده‌اند.
مردم به موفقیت تحصیلی آدم‌ها بهای بسیار زیادی می‌دهند. خانواده‌ها برای موفقیت تحصیلی فرزندانشان حاضرند شهریه‌های کلان بپردازند. بسیاری به هر دری می‌زنند، حاضر می‌شوند پول بدهند، پارتی بتراشند تا بتوانند فرزندانشان را در بهترین مدارس غیرانتفاعی ثبت‌نام کنند.
دردسرهایی که خانواده‌ها موقع تغییر مقاطع تحصیلی بچه‌هایشان از ابتدایی به راهنمایی و از راهنمایی به دبیرستان برای ثبت‌نام در مدارس خوب متحمل می‌شوند از هفت‌خان رستم چیزی کم ندارد. شرط معدل و امتحان ورودی و شهریه کلان همه و همه نشان از اهمیت آموزش رسمی در جامعه دارد.
دغدغه مهم و شماره یک هر خانواده ایرانی موفقیت تحصیلی است. به اعتبار همین نگرش، مراکز آموزشی زیادی در سطح شهرها دایر می‌شود. مراکزی که پول‌های هنگفت می‌گیرند تا راه ورود به دانشگاه را هموار کنند و رقابت بر سرآمار قبولی کنکوری‌ها در رشته‌های شاخص و پول‌ساز شدیدا بالاست. از آگهی‌های تبلیغاتی رسانه‌ای و شهری فراوان، می‌شود میزان درآمدشان را حدس زد. و با یک نگاه اجمالی به سطح شهر می‌شود به زیادی تعداد مراکز آموزشی کنکور پی‌برد و از مبالغی که دریافت می‌کنند، می‌شود حدس زد چه کسب و کار سودآوری است. قانون عرضه و تقاضاست و این وضعیت، بازتاب جامعه‌ای است که چندین نسل است که تنها راه سعادت و خوشبختی را در تحصیل می‌داند. مردم فرق یک خوشبخت و بدبخت را در دکتر و گدا شدن فرد، یعنی در درس خواندن و نخواندن او می‌دانند.


پرسش از خود

جامعه کتاب نخوان برساخته خود ما است، برساخته تک‌تک ما، اگر قبول ندارید از خودتان بپرسید و سپس جواب‌هایتان را ارزیابی کنید.
چه انتظاری از فرزندم دارم؟ فرزند مطلوب از دید من چیست؟ چه‌وقت به وجود فرزندم افتخار می‌کنم؟ چه وقت برایش جایزه می‌خرم؟ در ازای چه چیزی حاضرم آرزویش را برآورده سازم؟
وقتی برا ی اولین‌بار با بچه‌ای روبه‌رو می‌شویم آیا از او نمی‌پرسیم کلاس چندمی؟ معدلت چند است؟ آیا شده که از بچه‌ها بپرسیم تازگی‌ها چه کتابی را خوانده‌ای؟ به نسبتی که پاسخ‌مان محدود و معطوف به موفقیت تحصیلی بچه‌ها باشد ما هم در وضعیت کتاب‌نخوانی جامعه نقش داریم.


نبود رابطه بین خواندن و لذت‌بردن

یکی از دشواری‌های جدی بر سر راه مطالعه آزاد همین شیوه سنتی آموزش است. شیوه‌ای که بر کتاب‌های درسی و مواد حفظ‌کردنی تأکید دارد. واقعیت این است که حجم زیاد تکالیف درسی به دانش‌آموزان مجال مطالعه آزاد را نمی‌دهد و دانش‌آموزان از آنچه می‌خوانند، لذتی نمی‌برند. چون خود در انتخاب آن نقشی ندارند در نظام آموزشی ما اساسا بین خواندن و لذت‌بردن رابطه‌ای وجود ندارد.
وقتی بچه‌ها در کودکی فرصت لذت‌بردن از کتاب را پیدا نکنند و کتاب را باری بر دوش خودشان ببینند. باید پرسید علاقه‌مندی به مطالعه کجا و کی می‌خواهد ایجاد شود؟
خواندن کتاب‌های درسی برای رفع تکلیف و نمره است و انگیزه و شوقی در دانش‌آموز برنمی‌انگیزد و کاری که بدون شور و شوق باشد تأثیری هم نخواهد داشت. بچه‌ها در طول دوران تحصیلی عملا فراغتی برای مطالعه آزاد هنر و ادبیات پیدا نمی‌کنند و اگر هم به نمایشگاه کتاب سری بزنند به سمت کتاب‌های کمک آموزشی هدایت می‌شوند. چرا که از دید اولیای آموزشی مطالعه شعر و داستان اتلاف وقت است.
بنابراین یکی از راه‌های غلبه‌بر موانع کتابخوانی تغییر نگرش به ادبیات کودک است و تغییر شیوه آموزش سنتی رایج در آموزش‌وپرورش است. تا زمانی که آموزش و پرورش مطالعه کتاب‌های غیردرسی را وقت‌گذرانی و مانع انجام تکالیف درسی می‌داند تا زمانی که آموزش‌وپرورش ما نقش ادبیات را در تعلیم و تربیت و دانش‌افزایی کودکان نادیده می‌گیرد. ترویج کتابخوانی در حد آرمان باقی می‌ماند.


نقش ادبیات کودک

برای هنر و ادبیات سه نقش اصلی تعریف کرده‌اند:

نقش معرفتی:
ادبیات بازتاب زندگی است و ما را با پدیده‌های مختلف زندگی مثل مناسبات اجتماعی انسان‌ها، احساسات و عواطف، اندیشه‌ها، سرشت و سرنوشت انسان‌ها آشنا می‌کند.
نقش عقیدتی:
آفرینش‌های هنری و ادبی به‌طور مستقیم و غیرمستقیم از ارزش‌ها و آرمان‌های خاصی جانبداری می‌کنند معمولا نویسنده اثر برای خود رسالت خاصی را در نظر می‌گیرد. در آثار ادبی از ارزش‌ها، عقاید و آرمان‌های خاص سازگار با ملاحظات فرهنگ‌پذیری و اجتماعی‌شدن کودک دفاع می‌شود و ادبیات کودک با بهره‌گیری از فرم‌های هنری ارزش‌های اجتماعی را به شیوه‌ای جذاب و گیرا به کودک منتقل می‌کند. بدون آن‌که لحن خشک و عبوس داشته باشد یا به لحن خود حالت سخنرانی و خطابه بدهد. لحنی که کودکان خوششان نمی‌آید و آن را پس می‌زنند.
نقش زیبایی‌شناختی:
ادبیات کودک وجوه زیبایی‌شناختی زندگی کودک را بازآفرینی می‌کند. دنیای کودکان زیبایی‌های ویژه دارد که هم برای کودکان جذاب است و هم برای بزرگسالان.

درباره نقش ادبیات کودک پژوهشگران گفته‌اند: ادبیات کودک ذوق زیبایی‌شناسی کودک را رشد می‌دهد. ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی را به آنها منتقل می‌کند. عواطف، احساسات و تفکر کودکان را رشد می‌دهد. به نیازهای رشدی و روانشناختی کودکان پاسخ می‌دهد و بالاترین دستاوردهای فرهنگ و دانش بشر را به آنها معرفی می‌کند.
توجه به نقش‌های متنوع ادبیات کودک در نظام آموزش رسمی یکی از راه‌های ترویج کتابخوانی و زمینه‌ساز مجوز ورود هنر و ادبیات به مدارس است. در این راستا اقداماتی نو باید انجام شود. باید درهای مدارس به روی نویسندگان کودک و نوجوان باز شود. باید کتابخانه‌های آموزشگاهی از حالت رکود و بی‌توجهی خارج شود.
ادبیات کودک و نوجوان از سوی مسئولان آموزش و پرورش حمایت و پشتیبانی شود. کارهایی که پیش از ما جوامع پیشرفته و کتابخوان انجام داده‌اند. برای توسعه و ترویج کتابخوانی در برنامه مسئولان قرار بگیرد. برای رسیدن به جامعه‌ای کتابخوان عزمی ملی و طرحی همگانی نیاز است.
به‌عنوان نخستین و پایه‌ای‌ترین گام، خانواده‌ها برای بچه‌هایشان کتاب بخرند با آنها کتاب بخوانند و فرصتی فراهم کنند تا بچه‌ها از کودکی لذت مطالعه را بچشند. می‌گویند: اگر انسان لذت خواندن را در کودکی کشف کند، در بزرگی هرگز کتاب را رها نمی‌کند. آموزش‌وپرورش باید کتابخوانی را وارد برنامه درسی دانش‌آموزان کند بخشی از وقت کلاس را به مطالعه آزاد بچه‌ها اختصاص بدهد و زنگ مطالعه در مدارس رسمیت پیدا کند.
بهبودبخشیدن به وضع کتابخانه‌های آموزشگاهی و به دنبال آن انتخاب کتابخانه نمونه به سبب ارایه خدمات و کوشش در ترویج کتابخوانی از راه‌هایی است که به ترویج کتابخوانی کمک می‌کند. (معصومه انصاریان - نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان)


ادامه مطلب ...

بازتاب حضور ایران در نمایشگاه گردشگری وین

[ad_1]
تین‌نیوز| نمایشگاه بین‌المللی گردشگری مسه وین 2017 با حضور نمایندگان و دست‌اندرکاران صنعت گردشگری ایران در پایتخت اتریش گشایش یافت. به گزارش روابط عمومی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران، این دومین دوره حضور ایران در این نمایشگاه و در کنار بیش از 800 شرکت‌کننده از 70 کشور جهان است. براساس این گزارش، 8شرکت خصوصی گردشگری و صنایع‌دستی حضور پیدا کرده‌اند و تلاش می‌کنند با فروش بسته‌های سفر و توزیع اقلام تبلیغاتی خود، توانمندی‌ها، جاذبه‌های گردشگری و فرهنگ و هنر غنی کشورمان را معرفی و بازدیدکنندگان را برای سفر به ایران ترغیب ‌کنند.
 
به گفته مسوولان غرفه ایران، غرفه کشورمان در این دوره از نمایشگاه مورد توجه رسانه‌های کشور اتریش نیز قرار گرفته و شبکه S CHAN TV و مجله SOCIETY با حضور در این غرفه برای همکاری و معرفی جاذبه‌های گردشگری ایران در رسانه‌های خود ابراز تمایل و آمادگی کردند.  این غرفه به صورت چهار طرف باز و با 112 متر مربع مساحت، در کنار غرفه کشورهای چین، ژاپن، هند، مراکش، ارمنستان، گرجستان و آژانس بزرگ RUFEA قرار گرفته است. برپایی کارگاه حضوری توسط مینیاتوریست پیشکسوت کشورمان که به نمایندگی از هنرمندان ایرانی در نمایشگاه حضور دارد در روز نخست نمایشگاه مورد توجه و استقبال تعداد زیادی از بازدیدکنندگان قرار گرفت و به رونق هرچه بیشتر غرفه ایران کمک کرد.

همچنین برگزاری نمایشگاه هنر سنتی سفالگری با عنوان «صلح و سفال» از دیگر برنامه‌ها و جاذبه‌های غرفه ایران است که درآمد حاصل از فروش اقلام به نمایش گذاشته شده در آن، پس از پایان نمایشگاه از سوی بخش خصوصی به موسسه خیریه محک اهدا خواهد شد.

به گزارش «دنیای اقتصاد» نمایشگاه بین‌المللی گردشگری مسه وین یک رویداد بین‌المللی در حوزه تعطیلات، سفر و تفریح است که زمینه آشنایی عموم مردم اتریش و حتی گردشگران برخی از کشورهای همسایه با جاذبه‌های گردشگری و ظرفیت‌های موجود در هر کشور در حوزه‌های گردشگری را فراهم می‌آورد. این نمایشگاه در هر دوره میزبان بیش از صدهزار بازدیدکننده و هزاران نفر از کارشناسان صنعت گردشگری است که در یک رویارویی مستقیم به بازدیدکنندگان در انتخاب راه مناسب برای گذراندن اوقات فراغت و تعطیلات کمک می‌کند.

شناخت و بررسی کمپین‌های بازاریابی و توسعه بازارهای جدید گردشگری، جمع‌آوری و تبادل اطلاعات و تجربیات تجاری، آشنایی شرکت‌های فعال در این حوزه با یکدیگر، ارائه مشاوره به علاقه‌مندان و بازدیدکنندگان در رابطه با سفر و همچنین برگزاری سخنرانی‌های مفید و مرتبط با موضوع گردشگری از جمله اهداف برپایی این نمایشگاه به شمار می‌رود؛ اهدافی که به باور کارشناسان می‌تواند برای جذب هرچه بیشتر گردشگران به ایران ارزش قابل ملاحظه‌ای داشته باشد. با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند چنین نمایشگاه‌هایی تنها در صورتی برای ایران نتیجه خواهد داشت که با برنامه‌ریزی صحیح و مذاکرات رودررو با فعالان گردشگری دیگر کشورها همراه باشد. 

این نمایشگاه بین‌المللی گردشگری رویدادی بین‌المللی در حوزه تعطیلات، سفر و تفریح به شمار می‌آید که در آن علاوه‌بر اینکه بیش از 800 شرکت‌کننده از 70 کشور جهان حضور دارند، عموم مردم اتریش و گردشگران و مردم برخی کشورهای همسایه نیز از مخاطبان آن محسوب می‌شوند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهانویدیوی مهره چینی دیدنی صهیونیست ها در بریتانیا چند ویدیو از مواضع هاشمی درباره دشمن سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهانبشار اسد با اشاره به مذاکرات صلح سوریه در قزاقستان بیان کرده که دولت وی آماده است تا عصر ایران زمستان رویایی در روسیه عکس عاشقانه ترین مقاصد دنیا به انتخاب نشنال جئوگرافیک عکس ایرانیان در اتریشگرجی مرزبان، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی مقیم وین که در جریان اهدای عنوان مزار افتخاری خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی پورتال پرشین ویاختصاصی پرشین وی ستاره ها در شبکه اجتماعی در هفته ای که گذشت عکس مرد ژاپنی بیش از پایگاه خبری انتخاب خبر صفحه اصلیانتخاب خبر فرشید هکی، مؤسس و دبیرکل تشکل پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان در گفتگو با ربات آموزشگر بانکداری تا اینترنتی شدن هزار …فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران در نخستین هفته مرداد ماه داغ کشور، وضعیت داغی را سپری پارسینهپارسینه سایت خبری پارسینه با اعلام ۵ فیلم فهرست سودای سیمرغ نهایی شدپربیننده ترین و آخرین اخبار اقتصادی روز ایران و جهانصفحه اصلی خبرپو آخرین اخبار آخرین اخبار ایران و جهان پخش زنده آخرین اخبار آخرین سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهان ویدیوی مهره چینی دیدنی صهیونیست ها در بریتانیا چند ویدیو از مواضع هاشمی درباره دشمن سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهان بشار اسد با اشاره به مذاکرات صلح سوریه در قزاقستان بیان کرده که دولت وی آماده است تا بر سر عصر ایران زمستان رویایی در روسیه عکس عاشقانه ترین مقاصد دنیا به انتخاب نشنال جئوگرافیک عکس خط ایرانیان در اتریش گرجی مرزبان، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی مقیم وین که در جریان اهدای عنوان مزار افتخاری شهر وین خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی پورتال پرشین وی اختصاصی پرشین وی ستاره ها در شبکه اجتماعی در هفته ای که گذشت عکس مرد ژاپنی بیش از سال با پایگاه خبری انتخاب خبر صفحه اصلی انتخاب خبر فرشید هکی، مؤسس و دبیرکل تشکل پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان در گفتگو با ربات آموزشگر بانکداری تا اینترنتی شدن هزار روستا آکا فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران در نخستین هفته مرداد ماه داغ کشور، وضعیت داغی را سپری کرد پارسینه پارسینه سایت خبری پارسینه با اعلام ۵ فیلم فهرست سودای سیمرغ نهایی شد


ادامه مطلب ...

بازتاب جهانی کار فداکارانه معلم ایرانی +عکس

[ad_1]
بازتاب جهانی کار فداکارانه معلم ایرانی +عکس

خبرگزاری آریا - معلم فداکار و با تعهد کشورمان سوژه رسانه ها شد . اقدام مسئولانه و متعهدانه ی معلم مهربان خبر ساز شد .

به گزارش خبرگزاری آریا ،انتشار تصویری از اقدام ارزشمند یک معلم ایرانی بازتاب زیادی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه های معتبر از جمله دیلی میل انگلیس داشته است.
 
دانش آموزی که به بیماری سرطان مبتلاست در بیمارستان بستری شده و معلم وی هر روز به او سر می‌زند. از آنجایی که دانش آموز ممنوع الملاقات است معلم بر روی زمین نشسته و از طریق تلفن و از پشت پنجره اتاق به وی درس می‌دهد.
بازتاب جهانی کار فداکارانه معلم ایرانی +عکس


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

نتایج جستجوی رتبه اول داراب از نظر تعداد موقوفات جدید در فارس رئیس اداره اوقاف و امور خیریه داراب نتایج جستجوی رتبه اول داراب از نظر تعداد موقوفات جدید در فارس رئیس اداره اوقاف و امور خیریه داراب گفت


ادامه مطلب ...

بازتاب حضور ایران در نمایشگاه گردشگری وین

[ad_1]
تین‌نیوز| نمایشگاه بین‌المللی گردشگری مسه وین 2017 با حضور نمایندگان و دست‌اندرکاران صنعت گردشگری ایران در پایتخت اتریش گشایش یافت. به گزارش روابط عمومی کانون جهانگردی و اتومبیلرانی جمهوری اسلامی ایران، این دومین دوره حضور ایران در این نمایشگاه و در کنار بیش از 800 شرکت‌کننده از 70 کشور جهان است. براساس این گزارش، 8شرکت خصوصی گردشگری و صنایع‌دستی حضور پیدا کرده‌اند و تلاش می‌کنند با فروش بسته‌های سفر و توزیع اقلام تبلیغاتی خود، توانمندی‌ها، جاذبه‌های گردشگری و فرهنگ و هنر غنی کشورمان را معرفی و بازدیدکنندگان را برای سفر به ایران ترغیب ‌کنند.
 
به گفته مسوولان غرفه ایران، غرفه کشورمان در این دوره از نمایشگاه مورد توجه رسانه‌های کشور اتریش نیز قرار گرفته و شبکه S CHAN TV و مجله SOCIETY با حضور در این غرفه برای همکاری و معرفی جاذبه‌های گردشگری ایران در رسانه‌های خود ابراز تمایل و آمادگی کردند.  این غرفه به صورت چهار طرف باز و با 112 متر مربع مساحت، در کنار غرفه کشورهای چین، ژاپن، هند، مراکش، ارمنستان، گرجستان و آژانس بزرگ RUFEA قرار گرفته است. برپایی کارگاه حضوری توسط مینیاتوریست پیشکسوت کشورمان که به نمایندگی از هنرمندان ایرانی در نمایشگاه حضور دارد در روز نخست نمایشگاه مورد توجه و استقبال تعداد زیادی از بازدیدکنندگان قرار گرفت و به رونق هرچه بیشتر غرفه ایران کمک کرد.

همچنین برگزاری نمایشگاه هنر سنتی سفالگری با عنوان «صلح و سفال» از دیگر برنامه‌ها و جاذبه‌های غرفه ایران است که درآمد حاصل از فروش اقلام به نمایش گذاشته شده در آن، پس از پایان نمایشگاه از سوی بخش خصوصی به موسسه خیریه محک اهدا خواهد شد.

به گزارش «دنیای اقتصاد» نمایشگاه بین‌المللی گردشگری مسه وین یک رویداد بین‌المللی در حوزه تعطیلات، سفر و تفریح است که زمینه آشنایی عموم مردم اتریش و حتی گردشگران برخی از کشورهای همسایه با جاذبه‌های گردشگری و ظرفیت‌های موجود در هر کشور در حوزه‌های گردشگری را فراهم می‌آورد. این نمایشگاه در هر دوره میزبان بیش از صدهزار بازدیدکننده و هزاران نفر از کارشناسان صنعت گردشگری است که در یک رویارویی مستقیم به بازدیدکنندگان در انتخاب راه مناسب برای گذراندن اوقات فراغت و تعطیلات کمک می‌کند.

شناخت و بررسی کمپین‌های بازاریابی و توسعه بازارهای جدید گردشگری، جمع‌آوری و تبادل اطلاعات و تجربیات تجاری، آشنایی شرکت‌های فعال در این حوزه با یکدیگر، ارائه مشاوره به علاقه‌مندان و بازدیدکنندگان در رابطه با سفر و همچنین برگزاری سخنرانی‌های مفید و مرتبط با موضوع گردشگری از جمله اهداف برپایی این نمایشگاه به شمار می‌رود؛ اهدافی که به باور کارشناسان می‌تواند برای جذب هرچه بیشتر گردشگران به ایران ارزش قابل ملاحظه‌ای داشته باشد. با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند چنین نمایشگاه‌هایی تنها در صورتی برای ایران نتیجه خواهد داشت که با برنامه‌ریزی صحیح و مذاکرات رودررو با فعالان گردشگری دیگر کشورها همراه باشد. 

این نمایشگاه بین‌المللی گردشگری رویدادی بین‌المللی در حوزه تعطیلات، سفر و تفریح به شمار می‌آید که در آن علاوه‌بر اینکه بیش از 800 شرکت‌کننده از 70 کشور جهان حضور دارند، عموم مردم اتریش و گردشگران و مردم برخی کشورهای همسایه نیز از مخاطبان آن محسوب می‌شوند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهانویدیوی مهره چینی دیدنی صهیونیست ها در بریتانیا چند ویدیو از مواضع هاشمی درباره دشمن سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهانبشار اسد با اشاره به مذاکرات صلح سوریه در قزاقستان بیان کرده که دولت وی آماده است تا عصر ایران زمستان رویایی در روسیه عکس عاشقانه ترین مقاصد دنیا به انتخاب نشنال جئوگرافیک عکس ایرانیان در اتریشگرجی مرزبان، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی مقیم وین که در جریان اهدای عنوان مزار افتخاری خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی پورتال پرشین ویاختصاصی پرشین وی ستاره ها در شبکه اجتماعی در هفته ای که گذشت عکس مرد ژاپنی بیش از پایگاه خبری انتخاب خبر صفحه اصلیانتخاب خبر فرشید هکی، مؤسس و دبیرکل تشکل پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان در گفتگو با ربات آموزشگر بانکداری تا اینترنتی شدن هزار …فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران در نخستین هفته مرداد ماه داغ کشور، وضعیت داغی را سپری پارسینهپارسینه سایت خبری پارسینه با اعلام ۵ فیلم فهرست سودای سیمرغ نهایی شدپربیننده ترین و آخرین اخبار اقتصادی روز ایران و جهانصفحه اصلی خبرپو آخرین اخبار آخرین اخبار ایران و جهان پخش زنده آخرین اخبار آخرین سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهان ویدیوی مهره چینی دیدنی صهیونیست ها در بریتانیا چند ویدیو از مواضع هاشمی درباره دشمن سایت خبری تحلیلی تابناکاخبار ایران و جهان بشار اسد با اشاره به مذاکرات صلح سوریه در قزاقستان بیان کرده که دولت وی آماده است تا بر سر عصر ایران زمستان رویایی در روسیه عکس عاشقانه ترین مقاصد دنیا به انتخاب نشنال جئوگرافیک عکس خط ایرانیان در اتریش گرجی مرزبان، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی مقیم وین که در جریان اهدای عنوان مزار افتخاری شهر وین خبرگزاری جمهوری اسلامی وب سایت خبرگزاری جمهوری اسلامیایرنا آخرین رخداد های ایران و جهان در حوزه های سیاسی پورتال پرشین وی اختصاصی پرشین وی ستاره ها در شبکه اجتماعی در هفته ای که گذشت عکس مرد ژاپنی بیش از سال با پایگاه خبری انتخاب خبر صفحه اصلی انتخاب خبر فرشید هکی، مؤسس و دبیرکل تشکل پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان در گفتگو با ربات آموزشگر بانکداری تا اینترنتی شدن هزار روستا آکا فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران در نخستین هفته مرداد ماه داغ کشور، وضعیت داغی را سپری کرد پارسینه پارسینه سایت خبری پارسینه با اعلام ۵ فیلم فهرست سودای سیمرغ نهایی شد


ادامه مطلب ...

بازتاب اندیشه‌های فرقه‌‌‌ای در بیانات امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

تمام پیشوایان معصوم شیعه، رسالت هدایت و اصلاح اندیشه دینی را بر عهده داشتند. امام رضا (علیه السلام) هم به عنوان یکی از معصومان، عهده‌دار چنین رسالتی بود. ایشان این وظیفه را در اصلاح اندیشه شیعیان، اعم از شیعیان قطعیه، زیدیه، واقفیه و دیگران انجام داد. هم چنین آن حضرت در اصلاح دیدگاه‌های ناصحیح همه مسلمانان، همت گماشت و بخش وسیعی از بیانات ایشان به تبیین دین و پاسخ‌گویی به سؤالات جریان‌های فکری، اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان اختصاص یافت.

1. مقدمه

می‌توان بخش وسیعی از بیانات امام رضا (علیه السلام) را مرتبط با بحث فرقه‌ها و بازتاب افکار آنها دانست، چرا که در مواردی که مباحث فرقه‌ای، کم حجم بوده، بیانات امامان هم حجم کمی از آن را به خود اختصاص داده است؛ مثلاً اصل وجود خداوند و بحث نبوت که مورد اتفاق فرقه‌های اسلامی بوده، در روایات اسلامی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. بر عکس، مواردی که اختلاف فرقه‌های اسلامی در آنها گسترده بوده (مانند بحث صفات خداوند، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناه کبیره، امامت، خلقت بهشت و جهنم و خلود) در روایات پیشوایان شیعی نیز انعکاس زیادی بر جای گذاشته و پیشوایان شیعی به عنوان رهبرانی که مسئولیت هدایت همه انسان‌ها را بر عهده داشته‌اند، به این بحث‌ها پرداخته‌اند.
گرچه همان‌گونه که اشاره شد، بخش وسیعی از بیانات، انعکاس جریانات فرقه‌‌‌ای است، ولی ما به مباحثی می‌پردازیم که انعکاس آرای فرق در آنها روشن‌تر است، چرا که می‌توان در این بخش‌ها به صورت واضح، به بررسی نقش اهل بیت (علیه السلام) و به ویژه امام رضا (علیه السلام) پرداخت.
اندیشه‌های انحرافی که حضرت امام رضا (علیه السلام) به مقابله با آنها پرداخت، محدود به فرقه‌های غیر شیعی نبود، بلکه افکار منحرف موجود در فضای شیعه نیز در کلام آن حضرت انعکاس یافته و ایشان گاه با این افکار، شدیدتر از عقاید ناصحیح سایر فرقه‌ها مبارزه کرده است.
مباحث این مقاله در سه بخش «بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان قطعیه»، «بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان غیر قطعیه» و «بازتاب اندیشه‌های انحرافی غیر شیعیان» ارائه شده است.

2. بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان قطعیه

ما در این بخش به مباحث مربوط به غلات و مفوضه هم خواهیم پرداخت، چرا که جریان غلات و مفوّضه، فرقه‌هایی نیستند که دارای حدود دقیق و روشن باشند، بلکه جریاناتی هستند که در هر فرقه‌ای، امکان ظهور یافته‌اند؛ یعنی می‌توان در فرقه اشاعره، اهل حدیث، ماتریدیه، واقفیه، شیعه اثناعشری و ... جریانی با افکار و رویکرد غلات را یافت. به علاوه، برخی از همان اندیشه‌های غلط موجود در غلات، امروز در بین معدودی از شیعیان به چشم می‌خورد.

الف – غلات

در روایتی ابوهاشم جعفری از حضرت امام رضا (ع) درباره غلات و مفوّضه سوال می‌کند. حضرت در پاسخ می‌فرماید:
غلات، کافر و مفوّضه، مشرک هستند. هر کسی با آنها مجالست کند، یا با آنان غذا بخورد، یا با ایشان وصلت و ازدواج کند، یا آنان را امین بداند، یا گفته‌های آنها را تصدیق نماید و یا از آنان دفاع کند و ایشان را مساعدت نماید، از ولایت خداوند و رسول و اهل بیت (علیه السلام) بیرون است. (1)
حضرت مجموعه‌‌‌ای از وظیفه شیعیان را در قبال غالیان به این صورت بیان می‌فرماید:
کسی که آنها را دوست بدارد، به ما کینه ورزیده و کسی که به آنها کینه ورزد، ما را دوست داشته است. کسی که آنها را دوست بدارد، با ما دشمنی کرده و کسی که با آنان دشمنی ورزد، ما را دوست داشته است. کسی که با آنها ارتباط برقرار کند، از ما بریده و کسی که از آنها ببرد، با ما ارتباط برقرار نموده است. کسی که به آنان جفا کند، به ما نیکی کرده و کسی که به آنها نیکی کند، بر ما جفا نموده است. کسی که آنان را اکرام کند، به ما اهانت نموده و کسی که به آنان اهانت کند، ما را اکرام نموده است. کسی که آنان را بپذیرد، ما را رد نموده و کسی که آنان را رد کند، ما را پذیرفته است. کسی که به آنها نیکی کند، به ما بد کرده و کسی که به آنان بد کند، به ما نیکی نموده است. کسی که آنان را تصدیق کند، ما را تکذیب نموده و کسی که آنان را تکذیب کند، ما را تصدیق نموده است. کسی که به آنان عطا کند، ما را محروم نموده و کسی که آنان را محروم کند، به ما عطا کرده است. ‌‌‌ای فرزند خالد! کسی که شیعه ما باشد، کسی از آنان را دوست و یاور نگیرد. (2)
در روایت دیگری، امام هشتم (علیه السلام) بخشی از اخبار مجعول در باب جبر و تشبیه را به غلات نسبت می‌دهد. (3)
دلیل این امر، اوضاع جعل در بین شیعیان آن عصر است که موجب شده بود برخی شیعیان باور کنند که دیدگاه درست، دیدگاه جبر و تشبیه است. آنان حتی از ناحیه غیر شیعیان هم متهم به جبر و تشبیه است. آنان حتی از ناحیه غیر شیعیان هم متهم به جبر و تشبیه بودند و وضعیت به گونه‌‌‌ای بود که گویی غیر شیعیان، تکلیف خود را با احادیث منقول توسط برخی از شیعیان، روشن کرده بودند.
در این اوضاع یکی از شیعیان به امام رضا (علیه السلام) عرض می‌کند که مردم قول به جبر و تشبیه را به ما نسبت می‌دهند، چون روایاتی از پدران‌تان در این زمینه نقل شده است. حضرت از راوی سؤال می‌کند: «روایاتی که از پدران من در جبر و تشبیه نقل شده بیشتر است، یا روایاتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است؟» راوی پاسخ می‌دهد: روایاتی که از پیامبر نقل شده بیشتر است. حضرت می‌فرماید: «پس باید بگویید که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) هم قائل به جبر و تشبیه بوده است.» راوی به حضرت عرض می‌کند: آنها می‌گویند پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اینها را نفرموده، بلکه آنها را ساخته‌اند. امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید: «پس درباره پدران هم بگویید آنها هیچ یک [از این احادیث] را نفرموده‌اند، بلکه از قول آنها ساخته‌اند.» (4)
در ادامه، حضرت به نقش غلات در ساختن این روایات اشاره می‌فرماید. همین یک حرکت از ناحیه غلات کافی است تا نقش تخریبی آنها در اندیشه اسلامی را دریابیم و پی ببریم که چه مقدار از کشمکش‌ها در بین شیعیان و دیگر فرقه‌ها حول این مسئله، فرصت‌ها را از مسلمانان سلب نموده است.
امام رضا (علیه السلام) در بیانات دیگر خویش، به سایر دیدگاه‌های انحرافی غلات نیز می‌پردازد. ایشان به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید: «مرا از آنچه سزاوار هستم، بالاتر نبرید که خداوند قبل از این که مرا نبی قرار دهد، بنده قرار داد.» آن حضرت سپس به برخی آیات درباره حضرت عیسی اشاره می‌کند و می‌فرماید:
کسی که ادعای ربوبیت برای انبیا و ائمه کند یا ادعای نبوت برای ائمه و یا غیر ائمه نماید، ما در دنیا و آخرت از او بیزار هستیم. (5)
در روایت دیگری، امام رضا (علیه السلام) غلات را لعن می‌کند و یهودیان، مجوسیان، نصرانیان، قدریان، حروریان و مرجئه را از آنها برتر می‌داند. ایشان در این روایت به شیعیان دستور می‌دهد که با غلات، هم‌نشینی و دوستی نداشته باشند و می‌فرماید: «من از آنها بریء هستم و خداوند هم از آنها بیزار است.» (6)

ب- مفوّضه

امام رضا (علیه السلام) در رد اعتقادات مفوّضه نیز طی روایات متعددی، واگذاری امر آفرینش و روزی به پیامبر را نفی می‌کند. آن حضرت در روایتی می‌فرماید: «خداوند امر دینش را به پیامبر واگذار کرده، ولی امر خلق و رزق را نه.» (7) در روایتی دیگر از ایشان می‌خواهیم: «غلات، کافر و مفوّضه مشرک‌اند و کسی که با آنها هم‌نشین شود... از ولایت خدا، پیامبر و اهل بیت خارج شده است.» (8)
شیخ صدوق، روایتی را تحت عنوان غلات و مفوّضه آورده که در متن آن، به اسم این دو گروه تصریح نشده است. در این روایت، راوی به حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض می‌کند: «عده‌‌‌ای در کوفه معتقدند که در نماز پیامبر، سهوی واقع نشده است.» حضرت در پاسخ می‌فرماید: «دروغ می‌گویند: خدا لعنت شان کند. کسی که سهو نمی‌کند، خدایی است که جز او خدایی نیست.»(9)
راوی در ادامه می‌گوید: «گروهی از آنها معتقدند امام حسین (علیه السلام) شهید نشده و قتل بر فردی شبیه آن حضرت به نام حنظلة بن اسعد شامی وارد شده است. آنان می‌گویند: خداوند، امام حسین را مانند حضرت عیسی بالا برد و به این آیه قرآن تمسک می‌کنند که «خداوند برای کافر، راهی [برای سلطه] بر مؤمنان قرار نداده.» (10)
حضرت می‌فرماید:
دروغ می‌گویند. غضب و لعنت خداوند بر آنها باد و به واسطه تکذیب پیامبر که از شهادت امام حسین (علیه السلام) خبر داد، کافر شدند. کسانی که بهتر از امام حسین (علیه السلام) بودند، نظیر امام علی و امام حسن هم شهید شدند. (11)

ج – قطعیه

حضرت امام رضا (علیه السلام) در بیانات متعدد خویش، به اصلاح انحرافات موجود در اندیشه برخی از شیعیان می‌پردازد و در مواردی علاوه بر نفی اندیشه، در عرصه عمل نیز به مقابله با آنان بر می‌خیزد؛ مثلاً در دستور به عدم پرداخت زکات به جبرگرایان و عدم پذیرش شهادت آنها را می‌دهد، در حالی که در روایات، به گرایش برخی از شیعیان به جبر یا استطاعت، تصریح شده است. (12) به عبارت دیگر، اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز نباشد، این عدم پرداخت زکات، تنها ناظر به شیعیان قطعیه است و اگر پرداخت زکات به غیر شیعه جایز باشد، عدم پرداخت شامل شیعیان نیز می‌شود. (13)

موضع‌گیری در برابر لعن بی‌محابای شیعیان:

وقتی حضرت امام رضا (علیه السلام) مطلع شد که برخی از اصحاب، کسانی را که با امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگیده‌اند، لعن می‌کنند، فرمود: «الاّ من تاب و اصلح» و به این نکته اشاره نمود که حق ندارید به صورت مطلق، افرادی را که با آن حضرت جنگیده‌اند، لعن کنید، چرا که ممکن است عده‌‌‌ای از آنها توبه کرده و خویش را اصلاح نموده باشند. سپس فرمود: «گناه کسی که از حضرت کناره‌گیری کرد و توبه نکرد، بزرگ‌تر از گناه کسی است که جنگید و توبه کرد.» (14)

3. اصلاح قول به تجسیم در بین اصحاب

ابراهیم بن محمّد همدانی می‌گوید: نامه‌‌‌ای خدمت ابی الحسن الرضا (علیه السلام) فرستادم و طی آن عرض کردم که کسانی از دوست‌داران شما که با ما هستند، در توحید اختلاف کرده‌اند؛ برخی قائل به جسمانیت هستند و برخی قائل‌اند که خداوند دارای صورت است. حضرت پاسخ داد:
منزه است خدایی که محدود نیست، توصیف نمی‌شود، چیزی مثل او نیست و دانا و بیناست. (15)
در روایت دیگری، امام رضا (علیه السلام) یا پدر بزرگوار آن حضرت در پاسخ به سؤال شیعیان از جسمانیت خداوند، می‌فرماید:
چند دیدگاه در بین مردم وجود دارد: اثبات خدا همراه با تشبیه، نفی خداوند و اثبات خداوند بدون تشبیه. مذهب صحیح خدا اثبات بدون تشبیه است. (16)
در روایتی نیز راوی از امام رضا (علیه السلام) درباره توحید سؤال می‌کند و می‌گوید: «نظر من، دیدگاه هشام بن حکم است.» حضرت غضبناک می‌شود و می‌فرماید:
شما را چه به دیدگاه هشام بن حکم؟! او از ما نیست. کسی که می‌پندارد خدا جسم است، ما از او در دنیا و آخرت بیزاری می‌جوییم، چون جسم، حادث است و خداوند او را ایجاد کرده و تجسم بخشیده است. (17)

بحث خلق قرآن:

این بحث که آیا قرآن مخلوق و حادث یا قدیم است، مدت زمانی جهان اسلام و به ویژه پایتخت آن، بغداد را به خود مشغول کرد. امام رضا (علیه السلام) در نامه‌‌‌ای به یکی از شیعیان، او را از ورود به چنین مجادلات بی‌ثمری، برحذر می‌دارد و در عین حال، دیدگاه خود را با ظرافت خاصی بیان می‌کند. ایشان می‌فرماید:
غیر از خدا هر چه هست، مخلوق است و قرآن، کلام خداست و از پیش خودت نامی بر آن قرار مده که در زمره گمراهان خواهی بود. (18)

4. بازتاب اندیشه‌های انحرافی شیعیان غیر قطعیه

الف – زیدیه

بخشی از بیانات امام رضا (علیه السلام) ناظر به رفتارهای برادرش زیدبن موسی است که شیخ صدوق در کتاب عیون أخبار الرضا (علیه السلام) او را در زمره زیدیه دانسته است. (19) اگر چه این بیانات در خصوص زید بن موسی صادر شده، اما می‌توان از آنها در حوزه مباحث فوق و غیر آن، بهره برد.
از آن جا که زیدبن موسی خانه‌های مخالفان خود را آتش می‌زد، به «زیدالنار» معروف شد. پس از آن که زید دستگیر شد و مأمون او را نزد امام رضا (علیه السلام) فرستاد، حضرت خطاب به او فرمود:
آیا فرومایگان کوفه فریبت داده‌اند و تصور کرده ای که خداوند آتش را بر ذریه زهرا حرام نموده؟ این اختصاص به امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) دارد. اگر فکر می‌کنی که خدا را عصیان می‌کنی و داخل بهشت می‌شوی و موسی بن جعفر خدا را اطاعت کرد و وارد بهشت شد، پس تو از پدرت برتری. به خدا قسم، هیچ کس به آنچه نزد خداوند است، جز با طاعت دست نخواهد یافت و تو می‌پنداری با معصیت می‌توان بدان دست یافت؛ چه بدگمان کردی!
زید به حضرت عرض کرد: «من برادر و پسر پدر شما هستم.» حضرت فرمود: «تو مادامی که خدا را اطاعت کنی، برادر من هستی...» (20)

ب – واقفیه

شاید مهم‌ترین جریانی که در عصر حضرت امام رضا (علیه السلام) علیه جریان اصلی تشیع فعالیت داشت، فرقه واقفه بودند. واقفیان به غیبت امام هفتم معتقد و امامت امام رضا (علیه السلام) را منکر شدند. آنان در بسیاری از مفاهیم شیعی مانند مهدویت و غیبت، تحریف‌هایی را به سود خود، ایجاد کردند و همین امر موجب شد که امام رضا (علیه السلام) به شدت به مقابله آنان بپردازد.
در روایتی آمده: به امام رضا (علیه السلام) گفته شد: «فردی نزد ماست که ادعا می‌کند پدرتان زنده است.» حضرت فرمود:
سبحان‌الله! پیامبر فوت کرد و موسی بن جعفر فوت نکرد؟ به خدا قسم فوت کرد و اموالش تقسیم شد و زنانش هم ازدواج کردند. به خدا قسم او طعم مرگ را چشید، همان‌طور که علی بن ابی طالب (علیه السلام) چشید. (21)
از مجموع روایات امام رضا (علیه السلام) در نقد واقفیه، نکات متعددی را می‌توان برداشت کرد که برخی از این قرارند: واقفیان معاند حق‌اند؛ همواره مرتکب گناه می‌شوند؛ اگر به عقیده وقف بمیرند دوزخی هستند؛ همواره حیران و سرگردان‌اند؛ نهی از پرداخت زکات به واقفه، نهی از هم‌نشینی با آنها، جواز نفرین ایشان. (22)

5. بازتاب اندیشه‌های انحرافی غیر شیعیان

الف – اهل حدیث

تبیین احادیث: یکی از بازتاب‌های جریان‌های فرقه‌‌‌ای روایات امام رضا (علیه السلام)، بعضی از احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که برخی جریان‌ها، از آنها معنای غیر صحیحی را برداشت می‌کردند. حضرت در برابر این مسئله، به تبیین یا تکذیب این دسته از روایات می‌پرداخت. در این بخش به تعدادی از این روایات و کلام امام رضا (علیه السلام) در مورد آنها اشاره می‌کنیم:
- «اصحابی کالنجوم، بایهم اقتدیتم اهتدیتم»: (23) حضرت در تبیین این حدیث که محل مناقشه بین شیعیان و اهل سنت است، ضمن تأیید اصل صدور آن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، می‌فرماید: «حدیث صحیح است، اما منظور کسانی است که بعد از پیامبر، [دین را] تغییر ندهند و دگرگون نسازند.» از حضرت سؤال شد: «چگونه بدانیم چه کسانی [دین را] تغییر دادند و دگرگون نمودند؟» امام رضا (علیه السلام) فرمود:
به دلیلی روایتی که از پیامبر نقل کرده‌اند که فرمود: «عده‌‌‌ای از اصحاب مرا، روز قیامت از حوض من کنار می‌زنند، هم چنان که شتران بیگانه را از آب منع می‌کنند. من می‌گویم: پروردگار! اصحابم! به من گفته می‌شود: نمی‌دانی که بعد از تو چه کردند. با آنها معامله اصحاب الشمال می‌شود و من هم می‌گویم: دوری و لعنت بر آنها باد!» حال دانستی که این حدیث برای کسی است که دین را تغییر ندهد و دگرگون نسازد؟» (24)
- «ان الله تبارک و تعالی ینزل کل لیلة الی السماء الدنیا»: از حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره این روایت سؤال شد. حضرت فرمود:
خدا تحریف کنندگان کلمات را جایگاه‌شان را لعنت کند! هرگز رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) این گونه نفرمود. آنچه پیامبر فرمود، این بود که خداوند متعال در ثلث آخر هر شب و از آغاز هر شب جمعه، فرشته‌ای را به آسمان دنیا نازل می‌فرماید و به او امر می‌شود که ندا دهد: «آیا درخواست کننده‌‌‌ای هست که به او عطا کنم؟ آیا توبه کننده‌‌‌ای هست که توبه او را بپذیرم؟ آیا استغفار کننده‌‌‌ای هست که او را ببخشم؟ ‌‌‌ای درخواست کننده خیر! پیش بیا و‌‌‌ای درخواست کننده شر! کوتاه بیا (شر انجام مده). » همواره منادی این ندا را تا طلوع فجر تکرار می‌کند و هنگامی که فجر طلوع می‌کند، به جایگاه خویش در ملکوت بر می‌گردد». (25)
- «خلق الله آدم صورته»: حسین بن خالد می‌گوید: به حضرت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! مردم روایت می‌کنند که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: «خداوند آدم را به صورت خود آفرید». امام (علیه السلام) پاسخ داد:
خداوند آنان را بکشد! آنها اول حدیث را حذف کرده‌اند. پیغمبر از کنار دو نفر که به یکدیگر ناسزا می گفتند، عبور کرد و شنید که یکی از آن دو به دیگری می‌گوید: خداوند چهره تو و چهره آن کسی را که شبیه به توست، سیاه کند. پیغمبر فرمود: ـ«ای بنده خدا! به برادرت این گونه نگو، زیرا خداوند او را به صورت خودش آفریده است.» (26)

نفی رؤیت خداوند توسط پیامبر:

ابوقره به امام رضا (علیه السلام) می‌گوید: «برای ما روایت شده که خداوند موضوع سخن گفتن و رؤیت خود را به دو تن از پیغمبران خود اختصاص داده: با موسی بن عمران سخن گفته و محمد را به رؤیت خود مخصوص گردانید». امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:
اگر چنین است که محمد خداوند را رؤیت کرده، پس کیست که از جانب خداوند، می‌فرماید: «لا تدرِکُهُ الأَبصارُ» و «لا یُحیطُونَ بِهِ عِلماً» و «لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ...»؟ محمد از طرف خداوند مبعوث می‌گردد و به مردم می‌گوید که او از جانب پروردگار آمده و آنها را به طرف خداوند دعوت می‌کند و از صفات و خصوصیات او می‌گوید، بعد به مردم می‌گوید: من خداوند را با دو چشم خود دیدم؟! (27)

استناد به قرآن و اجماع در سنجش احادیث:

حضرت امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:
هرگاه روایات مخالف با قرآن باشند، من آنها را تکذیب می‌کنم، زیرا مسلمین اجماع کرده‌اند که با علم و دانش نمی‌توان خداوند را دریافت و با دیدگاه ظاهر نمی‌توان او را دید و خداوند را به هیچ چیز نمی‌توان تشبیه کرد. (28)

نفی تفکر اخباری‌گری:

اگر چه عنوان اخباری‌گری برای موضوع مورد نظر ما، عنوان دقیقی نیست، ولی به نظر می‌رسد که نزدیک‌ترین عنوان به موضوع مورد نظر ما می‌تواند باشد. این عنوان به جریانی اشاره دارد که دین را تعبد صرف می‌دانند، اگر چه این تعبد بر خلاف عقل باشد. این جریان، جایی برای اندیشه و تعقل در دین باقی نمی‌گذارد و معتقد است هر چه را به اسم دین آمده، ولو بدون تفکر و تعقل و فهم، باید پذیرفت.
این نوع نگاه، اختصاص به مذهب خاصی ندارد و می تواند در هر دین و مذهبی بروز نماید. محمدبن سنان از امام رضا (علیه السلام) می‌پرسد: «گروهی از اهل قبله عقیده دارند این که خداوند متعال بعضی چیزها را حرام و بعضی را حلال کرده، علت خاصی ندارد، بلکه خدا می‌خواهد بدین وسیله، بندگان را به تعبد وادار کند.» حضرت در پاسخ می‌نویسد:
کسانی که این عقیده را دارند، گمراه‌اند و از راه حق و حقیقت منحرف شده‌اند. اگر مطلب چنین بود و مقصود خدا از تشریع مسائل حلال و حرام، تعبد مردم بود، باید حلال‌ها را حرام و حرام‌ها را حلال کند و مردم را وادار کند که نماز نخوانند، روزه نگیرند، اعمال حسنه انجام ندهند، پیغمبران و کتب آسمانی را منکر شوند، مشغول سرقت و زنا گردند و حدود و ثغور شرع مقدس را رعایت نکنند. خداوند متعال حلال و حرم را برای مصلحت بندگانش تشریع فرمود و اگر چیزهایی را حرام کرده، فسادشان بسیار روشن است. بعضی از اعمال، جامعه را به طرف فساد و تباهی می‌کشاند و اساس زندگی را متلاشی می‌کند و سبب هلاکت آدمی می‌شود. از این رو خداوند آن کارها را حرام کرده و بندگانش را برای تأمین مصالح اجتماع، از ارتکاب آنها نهی فرموده و برای مرتکب آن کارها، وعده دوزخ داده است. از سوی دیگر، پروردگار بعضی از محرمات را در هنگام اضطرار حلال کرده. یا هنگامی که انسان احتیاج داشته باشد و یا صلاحش باشد، حرامی را به طور موقت حلال می‌کند؛ مانند خوردن مردار و یا گوشت خوک که در هنگام خطر مرگ و نبودن چیزی که گرسنگی را رفع و جان آدمی را حفظ کند، حلال می‌شود. (28)

ب – معتزله

اگر چه در عصر عباسیان و به ویژه دوره امامت امام رضا (علیه السلام)، دوره اوج قدرت معتزله بود، ولی درباره آنها به صورت گسترده مطلبی در روایات وجود ندارد. در یکی از روایات مربوط به معتزله، امام رضا (علیه السلام) می‌فرماید:
عمروبن عبید (از بنیان‌گذاران معتزله) خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید و سلام کرد و نشست. وی آیه «وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ » (30) را تلاوت کرد، ولی آن را ادامه نداد. حضرت سؤال کرد: «چرا ساکت شدی؟ » پاسخ داد: می‌خواهم کبایر در کتاب خدا را بشناسم. حضرت گناهان شرک، ناامیدی از رحمت خدا، امن از مکر خداوند، (31) والدین، قتل نفس، دادن نسبت ناروا به زنان پاک دامن، خوردن مال یتیم، فرار از جنگ، رباخواری، سحر، زنا، قسم دروغ، غش، نپرداختن زکات واجب، اقامه شهادت دروغ و کتمان شهادت، شرب خمر، ترک نماز، پیمان‌شکنی و قطع رحم را نام برد. عمروبن عبید از خدمت حضرت صادق (علیه السلام) خارج شد، در حالی که با صدای بلند گریه کرد و می‌گفت: «نابود شود کسی که به رأی خویش سخن گفت و با شما در دانش و فضل به منازعه برخاست.» (32)
از نقل این ماجرا توسط امام رضا (علیه السلام) ، می‌توان نکاتی را استفاده کرد: اول این که شاید حضرت با نقل این واقعه، قصد دارد پیروان جریان معتزله را متوجه این نکته کند که رهبران بزرگ آنان، چنین نگاهی به اهل بیت داشته‌اند. نکته دیگر این که هدایت اهل بیت (علیه السلام)، اختصاص به گروه خاصی ندارد و هر کس که از آنان، طلب راهنمایی و هدایت کند، از دست‌گیری او دریغ نخواهند کرد.
در روایت دیگری می‌خوانیم: در حضور امام رضا (علیه السلام) بحث ازگناهان کبیره و دیدگاه معتزله مبنی بر عدم بخشش گناهان کبیره شد. آن حضرت فرمود:
امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «قرآن برخلاف نظر معتزله نازل شده است؛ خداوند می‌فرماید: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ». (33) (34)

ج – رد انگاره‌های ناصحیح در حوزه توحید

شاید بتوان گفت که دوره امام رضا (علیه السلام) و به ویژه دوره حضور ایشان در خراسان، دوره‌‌‌ای استثنایی در طول تاریخ دو قرن ابتدایی اسلام است. در این عصر، حاکمیت عباسیان تثبیت شده بود و جریانات فکری گوناگون در پایتخت کشور اسلامی از آزادی برخوردار بودند. حاکم اسلامی نیز مشوّق خود این بحث‌ها بود. از این رو در این دوره، مباحث فراوانی مطرح شد که نمی‌توان آنها را صرفاً به فرقه‌‌‌ای خاص، نسبت داد؛ چرا که فضا برای طرح اشکالات و شبهات، فراهم بود و ممکن بود کسی با وجود عدم اعتقادات خود و جریان متبوعش به مسائلی از قبیل تشبیه، تجسیم، جبر و استطاعت، شبهاتی را در این زمینه مطرح نماید. بنابراین ما اعتقاداتی مانند تشبیه و تجسیم را به فرقه‌‌‌ای به نام مجسّمه و مشبّهه یا جبر و استطاعت را به فرقه‌‌‌ای به نام جبریه و قدریه که وجود خارجی آنها چندان روشن نیست، نسبت نمی‌دهیم و به بررسی کلی آنها می‌پردازیم.
تشبیه: از جمله توصیه‌های امامان شیعه و به ویژه امام رضا (علیه السلام) در بحث توحید، پرهیز از طرح مناقشات کلامی بیهوده و کشاندن آنها به میان مردم است. امام رضا (علیه السلام) در مواردی، جدال کنندگان در دین را مورد نقد قرار داده، آنان را ملعون در لسان پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) معرفی می‌کند. (35) از سوی دیگر، آن حضرت در برابر سؤالات مردم درباره توحید، تلاش دارد با بیانی قابل فهم برای مخاطبان و در عین حال دقیق، اندیشه تابناک توحید را تبیین نموده، از آن به خوبی پاسداری کند.
امام رضا (علیه السلام) در بیانی درباره تشبیه خداوند می‌فرماید:
کسی که درباره پروردگار با قیاس سخن بگوید (و او را با دیگر موجودات، قیاس کند،) همیشه در اشتباه است، از مسیر منحرف خواهد شد، به کجی خواهد رفت، راه درست را گم می‌کند و سخن غیر نیک می‌گوید. من خدا را به گونه‌‌‌ای معرفی می کنم که خود معرفی نموده و او را به گونه‌‌‌ای توصیف می‌کنم که خود توصیف نموده، بدون آن که او را دیده باشم یا صورتی از او در ذهن داشته باشم. خدا با حواس، درک نمی‌شود، با مردم، قابل قیاس نیست، بدون تشبیه، شناخته می‌شود، در عین علومقام، به همه نزدیک است، بدون نظیر است، مانند آفریدگانش نیست، در حکمش ستم نمی‌کند... (36)
آن حضرت در بیانی دیگر، تشبیه کنندگان خداوند به آفریده‌ها را مشرک و کسانی را که قائل به مکان برای خداوند هستند، کافر می‌خواند. (37)

تجسیم:

امام رضا (علیه السلام) در پاسخ به این سؤال که «آیا خداوند دارای جسم و صورت است؟» پاسخ می‌دهد: «منزّه است خدایی که هیچ چیز شبیه او نیست و جسم و صورت ندارد.» (38) (39)

نفی جبر در تفویض:

برید بن عمیر شامی به امام رضا (علیه السلام) عرض می‌کند: «از حضرت صادق (علیه السلام) برای ما نقل شده که فرمود: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین». معنای این حدیث چیست؟» حضرت فرمود:
هر کس گمان کند که خداوند ما را وادار به گناه می کند و بعد ما را در اثر ارتکاب گناه عذاب می‌نماید، معتقد به جبر است و هر کس اعتقاد پیدا کند که خداوند امور بندگان خود را به ائمه واگذار کرده، این را تفویض گویند. قائل به جبر، کافر و معتقد به تفویض، مشرک است. (40)
از این روایت معلوم می‌شود که در این دوره، اصطلاح تفویض در معنای واگذاری امور به امامان (علیه السلام) نیز به کار می‌رفته، اگر این معنای از تفویض با معنای رایج آن که واگذاری امور به بندگان است، تفاوت جوهری ندارد. هر دو به این نکته اشاره دارند که غیر از خداوند، افراد دیگری نیز در جهان تأثیرگذارند. (41)

خلق قرآن:

از جمله مباحث کلامی مطرح در عصر امام رضا (علیه السلام)، بحث خلق قرآن با قدم آن بود که هزینه‌های زیادی را بر مسلمانان تحمیل کرد. این جریان از نقاط منفی تاریخ مسلمین است که موجب شده برخی از مسیحیان در توجیه مسئله تثلیث، به آن استناد کرده، مدعی شوند که مسلمین هم قائل به قدیم بودن خداوند و قرآن هستند.
هشام مشرقی می‌گوید:
نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و گفتم: اهل بصره از کلام خداوند پرسیدند و گفتند: یونس می‌گوید کلام خداوند مخلوق نیست. حضرت فرمود: «مگر نمی‌دانید که از حضرت باقر (علیه السلام) پرسیده شد که قرآن خالق است، یا مخلوق و او فرمود: نه خالق است و نه مخلوق، بلکه کلام خالق است؟» (42)

نتیجه‌گیری

امام رضا (علیه السلام) در طول دوران امامت خویش و به ویژه در دوره اقامت در خراسان، با کج روی‌های جریان‌های مختلف مقابله نمود. ایشان با ایستادگی در برابر انحرافات، به پاسخ‌گویی به شبهات و تبیین آموزه‌های دینی پرداخت. آن حضرت در طول این دوره، بدون گرفتار شدن در دام توطئه‌های مأمون و اطرافیانش، رسالت خود را در دفاع از دین و هدایت مردم، به بهترین وجه انجام داد.

پی‌نوشت‌ها:

1. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 895.
2. صدوق، التوحید، ص 364.
3. این بحث نیاز به تحقیق مستقلی دارد که چه مقدار از احادیث مذکور، ساخته غالیان است.
4. همان، ص 363 و 364.
5. همو، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 201.
6. همان، ص 202.
7. همان.
8. همان، ص 202.
9. دیدگاه شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه، مطابق با همین حدیث است. ایشان معتقد است غلات و مفوّضه، منکر سهوالنبی هستند و در مطلبی به نقل از استادش، اولین درجه غلو را نفی سهوالنبی می‌داند. (من لا یحضره الفقیه، ص 234 و 235).
10. نساء، آیه ی 141.
11. عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 203. روایات دیگری نیز در حوزه غلو و تفویض موجود است که به ذکر آدرس آنها اکتفا می‌کنیم: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 124 و 145؛ و عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
12. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج10، ص 144؛ الکافی، ج1، ص 159؛ صدوق، التوحید، ص 338.
13. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 143؛ همو، التوحید، ص 362.
14. همان، ص 88.
15. همو، التوحید، ص 100 و 104.
16. همان، ص 101.
17. همان، ص 104. البته در کتاب‌های شیعه و غیر شیعه، نکاتی در نقد هشام بن حکم بیان شده و در مقابل، عالمان شیعه به این نقدهایی پاسخ‌هایی داده و از هشام دفاع کرده‌اند. آن چه در این جا برای ما اهمیت دارد، اصل نگهبانی امام رضا (علیه السلام) از دین در برابر دیدگاه‌های انحرافی و تبیین صحیح توحید توسط آن حضرت است.
18. همان، ص 224.
19. همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 233.
20. همان، ص 234.
21. همان، ج1، ص 106.
22. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 813-815.
23. اصحاب من مانند ستارگان هستند؛ به هر کدام‌شان اقتدا کنید، هدایت می‌یابید.
24. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 87.
25. همو، التوحید، ص 176.
26. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 278.
27. همان، ص 276.
28. همان، ص 277.
29. همان، ج2، ص 860 و 861.
30. شورا، آیه‌ی 37.
31. به این معنا که آدمی از عذاب الهی و امتحانات او ایمن نشیند و از عظمت و جلال او واهمه نداشته و در دل، اندیشه مؤاخذه او را نداشته باشد. (ملا احمد نراقی، معراج السعادة، ص 179).
32. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج1، ص 285-287.
33. رعد، آیه ی 6.
34. صدوق، التوحید، ص 406.
35. صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص 65.
36. همو، التوحید، ص 49 و 50.
37. همان، ص 69.
38. همان، ص 102.
39. برای مطالعه برخی دیگر از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع تشبیه، تجسیم و رؤیت خداوند، ر.ک: صدوق، التوحید، ص 34-84، 98-104 و 108-122؛ همو، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ص 114-122.
40. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج1، ص 283.
41. برای مطالعه تعدادی از روایات امام رضا (علیه السلام) با موضوع نفی جبر، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2 ص 69، 125، 315، 348 و 416؛ همو، التوحید، ص 338.
42. عزیزالله عطاردی، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، ج2، ص 811.

منابع تحقیق :
1. صدوق، محمدبن علی بن بابویه قمی، التوحید، تصحیح و تعلیق: سیدهاشم حسینی تهرانی حیدری، تهران 1387 ق.
2. ـــــــــــ ، التوحید، ترجمه: محمّدعلی سلطانی، انتشارات ارمغان طوبی، تهران، 1388 ش، چاپ ششم.
3. ـــــــــــ ، عیون أخبار الرضا (علیه السلام)، ناشر رضا مشهدی، قم 1386 ش، چاپ دوم.
4. ـــــــــ ، من لا یحضره الفقیه، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1390 ق.
5. عطاردی، عزیزالله، اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام)، انتشارات عطارد، تهران، 1388 ش، چاپ اول.
6. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، قم 1388 ق، چاپ سوم.
7. ـــــــــــ ، نراقی، ملااحمد، معراج السعادة، انتشارات هجرت، قم 1377ش ، چاپ پنجم.
8. ور،‌ هانس، فرهنگ معاصر عربی به فارسی، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، نشر نی، تهران 1381 ش، چاپ دوم.

منبع مقاله :
جمعی از پژوهشگران؛ (1394)، مجموعه مقالات همایش ملّی «حدیث رضوی» (جلد دوم)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اندیشه‌های فرهنگی امام خمینی ره و رهبر انقلاب در …اندیشه‌های فرهنگی امام توجه به بازتاب فرهنگ در بیانات مقوله در کلام امام ایسنا سیاسی اندیشه امام و رهبری بیانات معظم له در مورد امام رضا علیه‌السلام، در پیامی ع و برای مطالعه بیشتر درباره اندیشه اقتصادی حضرت …بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا ع بیانات در دیدار فرج امام پاورپوینت مکتب امامره در بیانات رهبر انقلاب …پاورپوینتمکتبامامرهواکاوی حیات سیاسی امام رضاع مکتب امامره در بیانات رهبر بازتاب های جهانی بیانات رهبر انقلاب امام هادی ع شیک ترین ها یا اهل اندیشه های جدی لعن در آن امام رضاع بیانات رهبر انقلاب امام همایش امام رضاع در آیینه ادبیات معاصر در کرمانشاه …همایش امام رضاع در اندیشه های اصولی امام در بازتاب شخصیت امام رضا آداب زیارت امام رضاع در بیانات رهبر معظم انقلاب جدولآداب زیارت امام رضاع در بیانات رهبر معظم به‌مناسبت فرارسیدن ایام شهادت امام رضا وحدت از دیدگاه امام خمینی ره و آیت الله خامنه ای وحدتازدیدگاهامامآداب زیارت مخصوص امام رضا ع ای از بیانات امام عید فطر در بیانات امام سخنرانی های امام خمینی قدس سرهحضرت امام رضا ع سخنرانی های کوتاه و دلنشین از امام خمینی در بازتاب ترورها بازتاب بیانات رهبری در رسانه‌های‌خارجیخانه سایت خوان بازتاب بیانات رهبری در باختگان حادثه راه‌آهن در حرم امام رضاع مرکز اسناد انقلاب اسلامی جریان شناسی انجمن حجتیه چکیده روحانیان در جامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و جایگاه حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوف مباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦


ادامه مطلب ...

بستره‌تر متفاوت فرهنگیِ مدینة‌النبی و شهر مرو، و بازتاب آن در رو‌ایات امام رضا (ع)

[ad_1]

چکیده

علی بن موسی‌الرضا (علیه السلام) بخش عمده‌‌تر از عمر خود را در منطقه حجاز و مدینة النبی به سر برده و چند سال پایانی را به واسطه فراخوان مأمون خلیفه عباسی، در منطقه خراسان و شهر مرو گذارند. این دو منطقه از لحاظ ابعاد مختلف فرهنگی – اجتماعی، تفاوت‌های چشم‌گیری با هم داشتند و در نتیجه، شرایط و گفتمان‌های مختلفی در آن دو، جریان داشت. سؤالی که محور اصلی این مقاله را سامان داده، رصد گفتمان‌های غالب مدینه و مرو و نحوه انعکاس آنها در روایات منقول از حضرت رضاست. سیری در میراث‌روایی بر جای مانده از آن حضرت، دو تفاوت نسبیِ محتوایی و روشی را در احادیث منقول از ایشان نشان می‌دهد که این مطالعه تلاش دارد پاره‌ای از آن ها را نمایان سازد. هم چنین در این نوشتار، تحلیلی گفتمانی از چرایی تفاوت پاره‌ای از عملکردهای حضرت رضا (علیه السلام) با ائمه پیشین ارائه شده است.

1. مقدمه

در باور شیعه اثناعشریه، تمامی ائمه معصومین (علیه السلام)، نور واحدند (2) و یک مقصد را دنبال ‌نموده‌اند، اما این نکته قابل خدشه نیست که ویژگی‌های خاص تاریخی و فرهنگی، هر امام را با مسائل و شرایط متفاوتی روبه رو می‌کرده است؛ امری که امروزه در علوم انسانی از آن به «گفتمان / discourse» (3) تعبیر می‌کنند. بنابراین این قاعده نانوشته عرفی که هر امام، پیش از آن که پیشوای تمام بشریت برای تمام اعصار باشد، ابتدا مسئول مردم زمانه خویش است، اهمیت پژوهش گفتمانی و تحلیل فرهنگی - اجتماعی عصر او را دو چندان می‌کند.
جامعه‌شناسان و روان‌شناسان نیز معتقدند انسان دائماً در حال تعامل و داد و ستد با جامعه خویش است و بر همین مبناست که گام اول در شناخت کامل هر شخص، شناخت جامعه زیسته اوست. (4) بنابراین بحث از گفتمان، بحثی حاشیه‌ای نیست، بلکه ضرورتی است که روش پژوهش علمی بر آن تأکید می‌کند و چنانچه بدون توجه به تاریخ و بستر حیاتی پیشوایان مذهبی به اظهار نظر پرداخته شود، از فهم بسیاری از رموز و پیچیدگی‌های موجود در تعاملات آنان ناتوان می‌مانیم. (5)
درباره پیشینه این مطالعه باید گفت هر چند برخی، ضرورت این مسئله را در زندگانی امام رضا (علیه السلام)، یادآور شده‌اند، (6) اما آثاری که در این زمینه نوشته شده، یا بخشی از گفتمان‌ها را پوشش داده (7) و یا در آن، مقایسه خاصی میان این دو بوم مشاهده نمی‌شود. (8) هم چنین گفتنی است که روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی و تجزیه و تحلیل موضوعی است. ملاک نویسنده در مدنی یا مروی قلمداد کردن روایات نیز غالباً مبتنی بر اطلاعات درونی احادیث (از قبیل اشاره به نام شهر و یا خلیفه حاضر، سال صدور روایت و ...) بوده است.

2. جایگاه روایات رضوی در میراث حدیثی شیعه و اهل سنّت

سخنان امام رضا (علیه السلام)، در جهان‌بینی معتقدان به امامت آن حضرت، به مثابه سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) قلمداد و به عنوان نص شرعی نگریسته می‌شود. بنابراین طبیعی می‌نماید که شیعیان معتقد به آن حضرت، اهتمام وافری در ضبط، نقل و کتابت اقوال آن حضرت بنمایند که بسیاری از آنها در صحیفة‌الرضا، عیون اخبار الرضا و هم چنین مسند الامام الرضا منعکس شده است. نکته شایان توجه آن که میراث کنونی حضرت رضا (علیه السلام) تنها گوشه‌ای از معارفی است که از گذر تاریخ و تلاش‌های محدثان به دست ما رسیده، و قسمت قابل ملاحظه‌ای از آن به دست فراموشی سپرده شده است، چنان که «علی بن ابراهیم بن هاشم» اعتراف می‌کند احادیث بسیاری از طریق یاسر (یکی از خدام حضرت) و دیگر روات از امام رضا (علیه السلام)، شنیده، اما گذشت زمان، موجب فراموشی آنها شده است. (9) در نقطه مقابل، رواتی نیز وجود داشتند که به محض استماع روایت، آن را به ضبط می‌کشیدند. در این زمینه بهترین شاهد، شتاب «العباسی» (10) در جستن دوات و کاغذ برای نگارش سخنان حضرت رضاست:
دَخلت علی العبَّاسی یوماً، فطلب دواة و قرطاساً بالعجلة. فقلتُ: ما لک؟ فقال: سَمِعتُ من الرَّضا (علیه السلام) اشیاء احتاج ان اکتبها لا انساها، فکتبها. (11)
فارغ از شیعه امامیه، بیشترین گروهی که به روایات رضوی اهمیت دادند و در نقل و ضبط آن کوشش کردند، زیدیان هستند. آنان گرچه پس از امام حسین (علیه السلام) و با گرایش به امامت زید بن علی، راه خود را از امامیه جدا نمودند، اما به علی بن موسی الرضا علاقه ویژه‌ای نشان دادند و حتی برخی از آنان، امامت ایشان را پذیرفتند! (12) با این توضیح که از منظر زیدیه، فاطمی قائم به سیف داعی به خود، اهلیّت امامت دارد (13) و علی بن موسی (علیه السلام) با پذیرش ولایت عهدی – که آن را نوعی قیام برای رسیدن به حکومت و یا زمینه‌سازی در راستای آن تفسیر می‌کردند – (14) تمام ویژگی‌های امام را کسب کرده است. (15) توجه به روایات منقول از امام رضا (علیه السلام)، در میان زیدیه، در نقل صحیفة‌الرضا، (16) چاپ آن در کنار مهم‌ترین اثر حدیثی زیدیه یعنی مسند زید و کوشش‌هایی که پیرامون آن انجام شده، قابل مشاهده است؛ از جمله باید به دو تخریج احادیث (17) و یک شرح دو جلدی به نام الروض المنیر/ درر الصوارم (18) اشاره کرد. (19)
افزون بر شیعیان، اهل سنت - یا به تعبیر دقیق‌تر، عامه – نیز به مرویاتی از امام رضا (علیه السلام)، که سلسله اسناد آن به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) ختم شود، توجه نشان داده و در ثبت و جمع آن کوشیده‌اند. (20) (21) راغب اصفهانی در مورد مقام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) می‌گوید:
أنه لیس فی الارض سبعة أشراف عندالخاص و العام کتب عنهم الحدیث إلا علی بن موسی بن جعفر بن محمدبن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب. (22)
او به امام و شش تن از اجداد گرامی‌شان اشاره می‌کند که شیعه و اهل سنت از آنها نقل روایت
می‌کنند؛ صفتی که مختص ایشان است. علاوه بر مضمون روایات، اهل سنت توجه ویژه‌ای به سند آن نیز داشته‌اند؛ به عنوان نمونه وقتی احمدبن حنبل از اباصلت هروی حدیثی از امام رضا (علیه السلام)، را می‌شنود، این چنین بیان می‌کند: «اگر سند این روایت بر دیوانگان خوانده شود، بهبود می‌یابند.» (23) حتی اثری معجزه‌آسا از ابن ابی حاتم رازی برای آن نقل شده است. (24)
از دیگر نشانه‌های جایگاه حدیثی امام رضا (علیه السلام) در میان اهل سنت، استقبال دو تن از محدثان اهل سنت، یعنی حافظ ابوزرعه رازی و ابن اسلم طوسی به هنگام ورود حضرت به نیشابور (25) و نگارش حدیث سلسلة الذهب (26) توسط بیست هزار نفر است.

3. گفتمان‌های غالب روایات رضوی در شهر مدینه

امام رضا (علیه السلام)، از بدو تولد تا ماه ذی‌قعده سال 200 ق که به مرو خوانده شد، (27) در حجاز و غالباً در مدینة النبی می‌زیست. امام رضا (علیه السلام)، که در سال 148 ق به دنیا آمده بود، به سال 183 ق، پس از شهادت پدرشان امام کاظم (علیه السلام)، رهبری شیعیان را به عهده گرفت. بنابراین حدود 17 سال از دوران امامت حضرت در مدینه سپری شد. روایات رضوی صادر شده در این باره زمانی نشا می‌دهد سه مسئله «تبیین و‌ترویج امامت شیعی»، «مقابله با فرق نحرف شیعی» و «تبیین احکام و علم فقه»، مهم‌ترین گفتمان‌های روایات رضوی در شهر مدینه را تشکیل می‌دهد. البته شایان ذکر است مقصود از مهم‌ترین گفتمان‌ها، آن نیست که ثامن‌الحجج در مرو یا شهر دیگری درباره آنها سخنی نفرموده باشد، بلکه مقصود نویسنده از مهمترین گفتمان‌ها، مقوله‌ای از جنس شدت و ضعف است و نه نفی و اثبات.

الف – تبیین و ‌ترویج امامت در دو گفتمان شیعی و غیر شیعی

پیش از حضرت امام رضا (علیه السلام) غالباً مسائل مربوط به امامت، در میان خواص و محافل علمی شیعی مطرح شده، و تبلیغ و‌ترویج آن با اشاره به تقیه، منع و حتی ممنوع اعلام شده بود، (28) اما ثامن‌الحجج (علیه السلام) با مناسب دیدن شرایط و در نظر گرفتن مصالح جامعه شیعی، به صورت آشکار و بدون هیچ پروایی به تبیین مفهوم امامت و ترویج علنی آن پرداخت. همین تفاوت رفتار حضرت با پدران خود، شیعیان را به اظهار شگفتی و نگرانی واداشت؛ به عنوان نمونه محمدبن سنان در زمان خلافت هارون، خدمت حضرت رسید و از این که شایان امامت خود را آشکار کرده، سؤال کرد. امام نیز به آسیب ندیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ابوجهل استنادجسته، فرمود: «اگر هارون توانست شاخه مویی از سرم بر کند، شهادت دهید که من امام نیستم.» (29) این نگرانی از صفوان بن یحیی نیز نقل شده است: «شما امر عظیمی را آشکار کرده‌اید و ما از این بابت بر جان شما از دست هارون، هراس ناکیم.» امام در پاسخ فرمود: «او هر تلاشی انجام دهد، قادر نیست بر من چیره شود». (30) (31)
اقدام علنی امام در مطرح کردن امامت چنان شایع بود که حتی دشمنان نیز مطلّع بودند. به همین دلیل ایشان در مدینه «امام‌الرافضه» خوانده می‌شد. (32) هم چنین هنگامی که اقدام امام مبنی بر اظهار امامت به گوش یحیی بن خالد برمکی (وزیر هارون) رسید، به خلیفه گفت: این علی بن موسی الرضاست که پا پیش گذاشته و ادعای رهبری می‌کند.» او با این سخنان، تهییج هارون علیه امام را در سر می‌پروراند، اما هارون گفت: «آنچه بر سر پدرش آوردیم برای ما کافی است». (33) (34)
تعریف امامت، (35) تبیین ملاک‌های تشخیص امام، (36) برشمردن سی خصلت برای امام، (37) تأکید بر غیر اکتسابی بودن این ویژگی‌ها، (38) تمسک به آیه «... لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (39) و بیان لزوم عادل بودن امام (40) و عصمت او از گناه و اشتباه، (41) از جمله گام‌های عملی امام در راستای تبیین مفهوم امامت و نظریه‌پردازی حول آن بود. افزون بر مباحث نظری، حضرت امام رضا (علیه السلام) نظریه عامه مبنی بر واگذاری انتخاب خلیفه به امت را محل‌تردید قرار داد (42) و نصب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگرداند. (43)
قید «بشروطها وَ أَنَا مِن شُرُوطِها» در انتهای برخی از نقل‌های حدیث سلسلة الذهب، (44) در مقام اثبات امامت خود آن حضرت بوده و استنباط ابن بابویه نیز چنین است. (45) فارغ از کوشش‌های شخص حضرت، امام به شیعیان خود اجازه علنی نمودن و‌ترویج امامت نیز دادند (46) که منجر به نگارش رساله‌هایی در این موضوع شد. (47) بنابراین حضرت رضا (علیه السلام) از جهت‌ترویج مفهوم امامت در میان عامه مردم، نقش به سزایی ایفا نمود.
علاوه بر مباحث نظری، تلاش‌های آن حضرت در بازگرداندن فرقه‌های منحرف شیعی خصوصاً واقفه و فطحیه به جریان اصلی امامیه، (48) مهم‌ترین جنبه تقویت امامت در گفتمان شیعی است. در پایان باید گفت هر چند گفتمان امامت در شهر مدینه به وجود آمد و بسیاری از احادیث در آن منطقه صادر شد، اما چنین نیست که نشانی از آن در شهر مرو نباشد. (49) (50)

ب – گفتمان مقابله با فرق منحرف شیعی

در زمان زندگانی امام رضا (علیه السلام)، شیعیان در واگرایی کم نظیری به سر می‌بردند. از یک سو اختلاف آنان در شناخت امام جدید در پس شهادت امام پیشین، فرقی چون فطحیه، اسماعیلیه و واقفه را پدید آورده بود و از دیگر سو اندیشه‌های متعدد غلو و تفویض، شیعیان را به سمت خود جذب می‌کرد. بنابراین حضرت امام رضا (علیه السلام) که خود را پیشوای هشتم معرفی می‌کرد، هم می‌بایست در یک عرصه با غلات و مفوضه مبارزه کند و هم در جبهه‌ای دیگر، جریان مدعیان امامت را شکست دهد. در این جا به صورت مختصر به مهم‌ترین گروه‌ها اشاره خواهد شد.

واقفیه:

واقفیه نام فرقه‌هایی از شیعه است که منکر رحلت امام کاظم (علیه السلام) شدند، در امامت آن حضرت متوقف شدند و رهبری دینی امام رضا (علیه السلام) را به عنوان امام نپذیرفتند. (51) واقفه از پرشمارترین و مناقشه انگیزترین فرقه‌های منحرف شیعی در زمان امام رضا (علیه السلام) بودند (52) و خطری جدی در از میان بردن پیوستاری جامعه شیعی ایجاد کردند. (53) این وضعیت، شدت مبارزه امام در ساحت‌های مختلف را می‌طلبید. بیشترین رویارویی امام رضا (علیه السلام)، با این گروه در قالب مناظره و ارائه پاسخ بوده است. در این جا فقط به مهمترنی شبهات واقفه و پاسخ‌های آن حضرت اشاره می‌شود:
1. شبهه عدم وفات امام کاظم (علیه السلام) و قائم بودن ایشان؛ (54) (55)
2. شبهه غسل ندادن امام کاظم (علیه السلام) توسط امام رضا (علیه السلام)؛ (56)
3. شبهه عقیم بودن امام رضا (علیه السلام). (57) (58)
نکته عجیب آن که تولد امام جواد (علیه السلام) نیز تمامی بخش بهانه‌های واقفه نبود و گروهی از آنها به این دلیل که محمدبن علی الجواد بسیار گندم‌گون است و شباهتی به پدرش ندارد، در نسب ایشان تشکیک نمودند! (59)
افزون بر مناظره و پاسخ مستدل، امام به محاصره اجتماعی (60) و اقتصادی واقفه نیز فرمان دادند که در رتبه بعدی قرار داشت. (61) هدف از این تصمیم، برفشار بر منحرفان، دور نگاه داشتن شیعیان صحیح المذهب از افکار فاسد آنان بود. این گفتمان بیش از همه در سال‌های ابتدایی امامت آن حضرت غلبه داشت و گرچه شواهدی از حضور واقفه تا اواسط قرن ششم به چشم می‌خورد، (62) اما تلاش‌های آن حضرت در شهر مدینه، بسیاری از آنان را به جریان اصلی شیعه بازگرداند. (62)

اسماعیلیه و فطحیه:

اسماعیلیه و فطحیه، نام دو فرقه شیعی‌اند که امامت را پس از امام صادق (علیه السلام)، به‌ترتیب در اسماعیل و عبدالله افطح (پسر اول و دوم آن حضرت) می‌جستند. در مورد اسماعیلیه باید گفت چون آنان پس از مرگ اسماعیل تا زمان تشکیل دولت فاطمی در سال 297 ق، در دوران ستر به سر می‌بردند، (63) مواجهه خاصی با حضرت رضا (علیه السلام) نداشتند. تنها در روایتی، ثامن الحجج به علت گمراهی اسماعیلیه (وصایت امام صادق (علیه السلام) درباره اسماعیل) اشاره فرمود و وصیت مذکور را در خصوص صدقات دانست و نه وصیت به امامت. (64)
دست‌آویز فطحیه در امامت عبدالله، روایاتی بود که این مقام را در فرزند بزرگ هر امام، منحصر می‌دانست. (65) در آغاز، تعداد فراوانی از شیعیان به امامت عبدالله روی آوردند، (66) اما به دلیل آن که وی نتوانست از پس پاسخ به سؤالاتی در راستای امتحان امامت برآید، (67) بسیاری انکارش نموده، به امامت موسی کاظم (علیه السلام) گرویدند. (68) هم چنین فوت او پس از هفتاد روز از شهادت پدر (69) و نداشتن فرزندی به عنوان جانشین، دو عامل مهم دیگر در تضعیف این فرقه بود. (70) با این وجود، عده کمی جانشینی او را بر حق دانستند و حضرت کاظم (علیه السلام) را امام بعدی خود در نظر گرفتند. (71) بنابراین در سلسله امامان این گروه از فطحیه، موسی کاظم (علیه السلام) امام هشتم، و حضرت رضا (علیه السلام) امام نهم به شمار می‌آید.
این گروه تا اواخر قرن سوم هجری وجود داشتند و تعدادی از اندیشمندان شیعه از میان آنان برخاستند. (72) تعامل سازنده امام رضا (علیه السلام) با آنان، (73) هدایت برخی از ایشان را به دنبال داشت. (74) (75)

زیدیه و علویان قائم به سیف:

بیشترین تعامل زیدیه و امام رضا (علیه السلام) مرتبط با مسائل سیاسی و قیام علیه خلافت عباسی بوده است، به این صورت که زیدیان برای تأیید قیام و همراه کردن، نزد آن حضرت می‌آمدند، (76) اما حضرت رضا (علیه السلام) که شرایط را برای قیام مسلحانه فراهم نمی‌دید، از هرگونه دخالتی خودداری فرمود؛ به عنوان نمونه در قیام محمدبن ابراهیم طباطبا (77) در سال 199 ق که سه فرزند امام کاظم (علیه السلام) به نام‌های زید، اسماعیل و ابراهیم به امارت شهرهای اهواز، فارس و یمن درآمدند، (78) حضرت رضا (علیه السلام) ورود نکرد. حتی در قیام محمد دیباج، آن حضرت به عنوان میانجی حکومت و زیدیان بود. (79) نیز حضرت رضا (علیه السلام) پیوستن شیعیان به قیام برادرش، زید را – که به واسطه آتش زدن عباسیان سیاه پوش، به «زیدالنار» ملقب شده بود – (80) تأیید ننمود. (81)
فارغ از گفتمان‌های عملی فوق، تأکید حضرت رضا (علیه السلام) بر تقیه، (82) قیام نکردن تا زمان قائم (83) و مهم‌تر از آن، نامشروعی قیام با رهبری امام غیر مفترض الطاعة، (84) گفتمان تقابل نظری حضرت با زیدیه را تشکیل می‌داد. غلبه این گفتمان نیز مربوط به مدینة النبی است، چرا که اولاً زیدیان در حجاز و عراق – و نه مرو – می‌زیستند و ثانیاً پس از واگذاری ولایت عهدی به امام رضا (علیه السلام)، حجم قیام‌های طالبیان و زیدیه فروکش کرد. (85) بنابراین غالب روایات رضوی با این موضوع، در مدینه صادر شده است. (86)

غلات و مفوّضه:

هر چند صادقین (علیه السلام) تلاش دامنه‌داری جهت از میان بردن غلات انجام دادند و در تضعیف آنها نقش مؤثری داشتند، ولی هم چنان این جریان در زمان امام رضا (علیه السلام) به حیات خود ادامه داد. امام، رأس غلات در زمان خود را محمدبن فرات معرفی فرمود و او را بدتر از ابوالخطاب دانست. (87) هم چنین آن حضرت رابطه خود با غلات را به بیزاری حضرت عیسی از مسیحیان تشبیه نمود. (88)
نفی تعبید بندگان توسط ائمه، (89) نقد اندیشه تفویض، (90) هشدار نسبت به روایات جعلی غلات (91) و محاصره اجتماعی آنان، (92) تنها گوشه‌ای از تقابل‌های امام رضا (علیه السلام) با آنهاست. شاهدی بر حضور غلات در خراسان آن زمان وجود ندارد و لذا تقابل با این گروه، بیش از همه در مدینه بوده است، گر چه تک روایت‌هایی درباره آن در شهر مرو نیز صادر شده است. (93)

ج- علم فقه و پاسخ به احکام شرعی و مسائل آزمونی

گفتمان مهم دیگر ثامن الحجج (علیه السلام) در مدینة النبی، مسائل مرتبط با فقه واحکام شرعی است. این گفتمان را می‌توان از سه زاویه مورد بررسی قرار داد: ابتدا آن که حضرت امام رضا (علیه السلام) به عنوان پیشوای قطعیه و با توجه به آن که یکی از شئون امام، تبیین حلال و حرام است، مورد سؤال قرار می‌گرفت. (94) از سوی دیگر به دلیل‌تردید واقفه در امامت حضرت رضا (علیه السلام) و وجود روایاتی از ائمه پیشین مبنی بر سؤال از حلال و حرام الهی به عنوان راهکار آزمودن مدعیان امامت، (95) با روایات زیادی مواجه هستیم که از ثامن الحجج سؤال فقهی شده و حضرت بدان‌ها پاسخ گفته است. به همین دلیل تعداد گزاره‌های فقهی منقول از امام رضا (علیه السلام) را برخی به پانزده هزار (96) و برخی به هجده هزار مورد (97) رسانده‌اند که بخش قابل ملاحظه‌ای از آن، در پاسخ به واقفیه بوده است.
سومین جنبه‌ای که باید در گفتمان فقه بدان اشاره نمود، تبیین احکام شرعی برای عموم مردم - و نه تنها شیعیان - است. به همین دلیل منابع سنی و شیعی به افتای آن حضرت در مسجدالنبی هنگامی که بیش از بیست و چند سال از عمر شریفش سپری نشده بود، اشاره کرده‌اند. (98) (99) این فتاء چنان ظهور و بروز داشت که مستمسکی برای واقفیه در نقد حضرت رضا (علیه السلام) شد؛ به عنوان نمونه ابن ابی سعید مکاری به حضرت گفت: «آیا باب خانه ات را گشوده‌ای وبرای مردم فتوا می‌دهدی، حال آن که پدرت چنین نمی‌کرد؟» (100) (101)
علم امام به فقه چنان شهره شده بود که زائران در مناسک حج، می‌دانستند باید سؤالات خود را نزد ایشان بیاورند. (102) سؤالات آزمونی واقفه در ابتدای امامت حضرت رضا (علیه السلام)، افتای ایشان در مسجدالنبی و روایات فقهی رضوی که در شأن صدور به این شهر اشاره شده، همگی نشان‌گر رواج حداکثری گفتمان فقه در مدینه است، گر چه شواهد اندکی از این گفتمان در شهر مرو نیز به ثبت رسیده است. (103)

4. گفتمان‌های غالب روایات رضوی در شهر مرو

مرو، نام یکی از مشهورترین شهرهای خراسان بود و در کنار هرات، نیشابور و بلخ، یکی از ایالت‌های بزرگ خراسان (104) به شمار می‌آمد؛ شهری که محدثانی از صحابه را در خود جای داده بود (105) و چنان علم حدیث درآن رواج داشت که محدثان، مسجدی مخصوص برای خود داشتند. (106) در این شرایط و با ورود امام رضا (علیه السلام) و اصحاب ایشان به مرو، احادیث رضوی بسیاری که در حجاز صادر شده بود، به خراسان – خصوصاً در شهرهای بلخ، مرو و نیشابور - راه یافت و میان محدثان این منطقه متداول گشت. نشانه این مطلب را در سلسله سند مجموعه‌ای از احادیث مشاهده می‌کنیم که به حضور افراد ذیل در خراسان تصریح شده است: «حَدَثنَا أَبوالحَسَنِ مُحمَّدُبنُ عَلِی بنِ الشَّاهِ الفَقِیه المَروَزِی بِمَروَرُود فِی دَارِه...»، «أبو مَنصُورٍ أَحمَدُبنُ إبرَاهِیمَ بنِ بَکرٍ الخُورِی بِنَیسَابُور...» و «حَدَّثنِی أَبوعَبدِاللهِ الحُسَینُ بنُ مُحَمَّدٍ الاُشنَانِی الرَّازِی العَدلُ بِبَلخٍ...». (107) (108)
امام رضا (علیه السلام)، کمتر از سه سال (203-201 ق) در منطقه خراسان و به خصوص در شهر مرو زیست (109) و به دلیل آن که مخاطبان آن حضرت غالباً از غیر شیعیان بودند، (110) حدیث رضوی چه از حیث محتوایی و چه از نظر شکلی تغییر نمود. منظور از تغییر شکلی حدیث، اصرار حضرت رضا (علیه السلام) بر ذکر سلسله اسناد روایت خود تا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و گاه تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود؛ (111) به عنوان محدثان نیشابوری با بیان جمله «بحَقِّ اَبائِک الطَّاهِرِینَ حَدِّثنَا بِحَدِیثٍ سَمِعتَهُ مِن أَبیک»، انتظار شنیدن حدیثی مسند (برخوردار از سلسله سند) داشتند و واکنش حضرت نیز نقل چنین حدیثی بود. (112) هم چنین حدیث «الإیمَانُ عَقدٌ بِالقَلبِ و قَولٌ بِاللِّسَانِ و عَمَلٌ بِالاَرکَان» که بین محدثان خراسان رواج داشت، با اساتید اهل بیت از طریق امام رضا (علیه السلام) به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رسید. (113) شاهد دیگر، استفاده از حدیث نبوی مسند در مناظرات است. (114)
درباره تغییر محتوایی روایات رضوی در این مقطع زمانی، باید به مناظرات با رهبران سایر ادیان و گفت و گوهای درون دینی اشاره نمود که بیشترین حجم روایات را به خود اختصاص داده است. هم چنین بحث زهد و ملاک‌های آن و نیز مباحث طب و سلامت جسمی نیز بخش قابل ملاحظه‌ای از گفتمان‌های آن حضرت در شهر مرو را تشکیل داده است. علاوه بر بافت متفاوت فرهنگی این شهر، باید طرز فکر مأمون، علم دوستی او و اهدافی که از مناظرات دنبال می‌نمود نیز مد نظر قرار گیرد.

الف – مناظره با رهبران سایر ادیان

تنوع ادیان در شهر مرو، همیشه و از زمان ساسانیان گرفته تا قرون متقدم اسلامی وجود داشته است. (115) شبهات و چالش‌هایی که ارباب برخی از این ادیان در مبانی دینی مسلمانان به وجود آورده بودند، (116) ورود امام رضا (علیه السلام)، به مناظرات را لازم ساخته بود. حضور فعال و توان مندانه آن حضرت در مناظره با رهبران یهودی، مسیحی، زردشتی و صابئی (رأس الجالوت، جاثلیق، هیربد هیربدان و عمران صابی) و دفع شبهه و اقناع آنان، نشان دهنده اهمیت این گفتمان است. (117) علاوه بر ادیان پیش گفته، دین بودایی نیز در مرو گسترش بسیاری داشت (118) و برخی پرسش‌ها در مورد تناسخ، (109) در ارتباط با این آیین دانسته شده است. (120) موضوع غالب مناظرات، اثبات وحدانیت خداوند، نبوت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حقانیت دین اسلام بوده است.
در منابع معمولاً اشاره می‌شود که این مناظرات را مأمون دایر می‌کرد و امام تنها به آن دعوت می‌شد (121) اما گزارشی وجود دارد که نشان می‌دهد خود آن حضرت نیز مجالسی را بر پا فرموده بود. (122) تقویت جنبه گفتمان بین ادیانی توسط حضرت رضا (علیه السلام) را می‌توان در آثاری هم چون مجالس الرضا مع اهل الادیان و کتاب مناظرات علی بن موسی الرضا پی جوی نمود که تنها نام آنها برای ما به یادگار مانده است. (123) بدیهی است به دلیل غیبت این مذاهب در مدینه، نباید در جست و جوی این گفتمان در آن شهر باشیم.

ب- گفت‌و‌گو با رهبران مذاهب و فرق اسلامی

فضای فکری نسبتاً آزاد دوران مأمون و علاقه‌ای که وی به برپایی مناظره داشت، (124) موجب پدایی فرق و مذاهب متنوعی شد و بسیاری از مذاهب ساخت یافته را به تثبیت اندیشه‌های کلامی سوق داد. بنابراین طبیعی می‌نماید که ثامن الحجج (علیه السلام) به عنوان امام شیعیان و رهبر جریان مذهبی شیعه، در تعامل با آنها باشد و در بسیاری از موارد به رویارویی با آنها برخیزد. (125) این گفت‌و‌گوها در موضوعات متعدد خداشناسی، عصمت انبیا، جبر و تفویض، خلق قرآن و ... بود و طی آن، حضرت چنان از مبانی کلامی شیعه دفاع نمود که به «عالم آل محمّد» شهره شد (126) و برخی ایشان را «مجّدِد مذهب امامیه» نامیدند. (127) (128)
بهترین شاهد برای غلبه این گفتمان در شهر مرو، سخن محمد بن جعفر معروف به دیباج، عموی آن حضرت است. او پس از مشاهده مناظره‌ای از امام، به مأمون چنین گفت: «تا کنون او را با هیچ عالمی در مناظره ندیده بودم.» (129) این سخن نشان می‌دهد که شرایط و امکانات جدل با علمای دیگر مذاهب در مدینه وجود نداشته (130) و به همین دلیل، این جنبه از شخصیت حضرت رضا (علیه السلام) برای نزدیکان ایشان نیز ناشناخته بوده است. البته نباید نقش ولایت عهدی را نیز در مناظرات نادیده گرفت. (131)

ج – گفتمان طب و بیان مسائل پزشکی

یکی از گفتمان‌های امام رضا (علیه السلام)، به ویژه در خراسان، گفتمان طب و مسائل مربوط به سلامت جسم است. اثر منسوب به آن حضرت در زمینه طب یعنی، رساله ذهبیه (132) و هم چنین اقوالی که در کتب روایی پراکنده است، روایات امام را در این زمینه تشکیل می‌دهد.
شایان ذکر آن که گفتمان طب در زمان حضرت رضا (علیه السلام) گسترش بسیاری یافت که یکی از دلایل آن،‌ترجمه کتاب‌های طبی یونانی، هندی و ایرانی به زبان عربی بود. (133) علاوه بر‌ترجمه، کتاب های طبی زیادی نیز نوشته می‌شد. (134) به همین دلایل است که تألیف رساله ذهبیه با گسترده شدن این مباحث مرتبط دانسته شده است. (135)
نکته دیگری که به فهم این گفتمان یاری می‌رساند، برگزاری جلسات علمی با موضوع طب بوده است که در یکی از آنها طبیبان بزرگی چون یوحنا بن ماسویه، جبرائیل بن یُختیشوع و صالح بن بلهمه هندی حضور داشتند. (136)

د- تبیین صحیح از زهد و مخالفت با تصوف

از روایات چنین بر می‌آید که به هنگام زندگی حضرت رضا (علیه السلام) در شهر مرو، تصوف در این شهر رواج داشته و عده‌ای معنای زهد را در گوشه‌گیری از دنیا تفسیر می‌کردند. (137) از همین رو عده‌ای از صوفیان خراسانی نزد حضرت آمده، لب به اعتراض گشودند و گفتند:
امیرالمؤمنین مأمون، امامت و ولایت را به تو داد و آن حق کسی است که غذای زیر بخورد، پشم پوشیده، الاغ سوار شود و به عیادت مریض رود، ولی شما لباس فاخر پوشیده‌ای.
حضرت در جواب، به سیره یوسف پیامبر (علیه السلام) که از غذای مرغوب و قبای دیبای مطلاّ استفاده می‌کرد و بر مسند آل فرعون تکیه می‌زد، تمسک نموده، فرمود:
وای بر شما! از امام توقع عدالت و درستی می‌رود، راستگو باشد و به عدالت رفتار کند و چون وعده دهد، وفا نماید. خداوند که لباس و طعام را حرام نکرده است! (138)
زهدگرایان افراطی حتی پذیرش ولایت عهدی را مخالف با زهد دانسته بودند، اما حضرت ضمن اشاره به اجباری بودن پذیرش، به زندگانی حضرت یوسف (علیه السلام) اشاره فرمود که وی نیز از سر ضرورت، خزانه‌داری عزیز مصر را پذیرفته بود. (139) در روایتی دیگر، فردی از مشاهده لباس گران قیمت بر تن امام شکوه کرد، که حضرت با اشاره به آیه 32 سوره اعراف، او را به عمل، عبادت و نداشتن حرص توصیه کرد. (140) (141) و با این اقدام، توجه او را از ظاهر به امور مهم‌تر جلب نمود. (142)
رواج گفتمان زهد ناصواب را در نامه فضل بن سهل به امام می‌توان مشاهده کرد؛ جایی که او حضرت را از استفاده از مشک بر حذر داشت تا مردم بر ایشان خرده نگیرند. (143) شان صدور روایات فوق (مراجعه صوفیان خراسانی و انتقاد از پذیرش ولایت عهدی) ما را مجاب می‌کند که این گفتمان را به مرو اختصاص دهیم.

نتیجه‌گیری

حضرت امام رضا (علیه السلام) هفده سالِ نخستین دوران امامت خود را در منطقه حجاز و به ویژه مدینة النبی به سر برد و سه سال پایانی را در خراسان و خصوصاً شهر مرو گذرانید. از بسامدسنجی و تحلیل محتوای روایات رضوی بر می‌آید که ثامن الحجج (علیه السلام) در منطقه حجاز به سه امر «تبیین و ترویج گفتمان امامت شیعی»، «مقابله با فرق منحرف شیعه و تلاش در بازگرداندن آنها به جریان اصلی امامیه» و «بیان احکام شرعی» بیش از موضوعات دیگر پرداخته است.
اما سه سال پایانی عمر حضرت با فراخوان شدن به پایتخت خلافت عباسی همراه بود؛ برهه‌ای که نقطه عطفی در زندگانی آن حضرت پدید آورد. این نقطه عطف به جهت «تفاوت گفتمان‌های شهر مدینه و مرو»، «پذیرش ولایت عهدی» و «علاقه مأمون در برپایی مناظرات» پدید آمده بود.
با فراهم آمدن شرایط سیاسی - اجتماعی، گفت و گوهای دینی وعلمی در شهری که ملجأ افکار و ادیان مختلف بود، زمینه بروز توانایی امام رضا (علیه السلام) در مناظرات را به وجود آورد. این گفت‌و‌گوها و مناظرات با رهبران سایر ادیان و هم چنین بزرگانی از فرق اسلامی انجام شد. هم چنین برداشت‌های افراطی از زهد که آن را به دنیاگریزی نزدیک کرده بود، گفت و گوهای رضوی در این زمینه را ایجاب نمود. در نهایت گردهم آیی،‌ترجمه و تألیف در زمینه طب، نگارش رساله ذهبیه و صدور روایات طبی از حضرت رضا (علیه السلام) را به دنبال داشت.
این پژوهش بر آن بود تا نشان داد تحلیل گفتمان روایات رضوی افزون بر ارائه فهمی عمیق‌تر و دقیق‌تر از احادیث، یاری‌رسان تاریخ و سیره‌پژوهی زندگانی امام رضا (علیه السلام)، نیز خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشجوی دوره دکتری رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع).
2. امام باقر (ع) فرمود: «کُلُّنَا وَاحِدٌ مِن نُورٍ وَاحِدٍ و روُحُنَا مِن اَمرِ الله.» (بحارالانوار، ج26، ص 16).
3. گفتمان صرفاً با عناصر لغوی سر وکار ندارد، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی می‌پردازد و در حقیقت به یک موضوع جامعه‌شناختی مبدّل می‌شود. (نورمن فرکلاف، تحلیل انتقادی گفتمان، ص 8) در تحلیل گفتمانی علاوه بر شناسایی محدوده زمانی و بافت جغرافیایی، گفتمان رقیب نیز شناسایی می‌شود؛ زیرا در بسیاری از موارد دیگرآن گفتمان، باعث هویت‌بخشی به گفتمان مورد مطالعه می‌شود (ر.ک: سیدعلی اصغر سلطانی، «تحلیل گفتمان به مثابه نظریه و روش»، علوم سیاسی، شماره 28، 1383، ص 175).
4. ر.ک: علی شریعتمداری، روان‌شناسی‌تربیتی، ص 56.
5. درک ناصحیح این تفاوت را در نقدهای شیعیان - عمدتاً واقفی‌ها - بر امام رضا (ع) مشاهده می‌شود، جایی که آنان اظهار علنی امامت و فتوا دادن را به ‌ترتیب منافی سیره ائمه دیگر و امام کاظم (ع) می دانستند. (ر.ک: ادامه مقاله).
6. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، ج2، ص 181.
7. محمّدحسن پاکدامن، گرایش‌های کلامی در عصر امام رضا (ع)، ص 20-23؛ حسن مجیدی، «تحلیل گفتمان مناظره‌های امام رضا (ع) »، فرهنگ رضوی، شماره 2، ص 1392، ص 9-40.
8. یحیی میرحسینی، «گفتمان‌های غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، مجموعه مقالات جشنواره امام رضا (ع)، ص 35-70.
9. قَالَ عَلِی بنُ إبرَاهِیمَ بنِ هَاشِمٍ: «حَدَّثَنِی یاسِرٌ وَ غَیرُهُ عَنِ الرِّضَا بِاَحَادِیثَ کَثِیرَةٍ لَم أَذکُرهَا لِاَنِّی سَمِعتُهَا مُنذُ دَهر». (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 15).
10. احتمالاً مقصود هشام بن ابراهیم العباسی باشد که نام او در شمار روات آن حضرت ثبت شده است. گزارش‌های متناقضی در مورد عقیده و خصوصاً رویارویی او با امام رضا - از یک شیعه محب و هوادار تا جاسوسی از طرف دستگاه عباسی که نسبت ناروا به امام داده و به محاجه بر می‌خیزد - وجود دارد (ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 220؛ ابن‌غضائری، الرجال؛ 16؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص 501) از همین رو برخی از رجال‌شناسان در هم‌خوان کردن روایت‌های متعارض کوشش نموده‌اند؛ یا به این صورت که او را شیعه‌ای با اعتقادات عامه دانسته‌اند (محمدباقر بهبهانی، تعلیقه علی منهج المقال، ص 354؛ میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج5، ص 369) و یا راه حل را در تغییر احوالش جسته و برخی اختلاف روایت‌ها را ناشی از تصحیف در نوشتار شمرده‌اند. (ر.ک: محمّدتقی تستری، قاموس الرجال، ج10، ص 517-518) افزون بر این، شوشتری معتقد به وجود دو هشام بن ابراهیم در میان اصحاب حضرت رضاست و لذا از این راهکار نیز سود جسته است. (ر.ک: همان، ص 519 و 520).
11. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 343.
12. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
13. سعدالدین تفتازانی، شرح‌المقاصد، ج5، ص 254.
14. ویلفرد مادلونگ نیز معتقد است هر چند زیدیه به مانند امامیه، مقام خلافت را از مقام امامت مجزا می‌دانند، اما به دلیل آن که نگاه دنیوی‌تری به امامت دارند، ولایت عهدی علی بن موسی را نوعی حرکت سیاسی پنداشته‌اند که می‌توانست در راستای انقلاب علیه خلافت عباسی تحلیل شود.
Wilferd Madeluna, Der Imam Al-Qasim ibn Ibrahim una aie Glaubenslehre der Zaiditen, (p.78)
15. در کتاب ائمه اهل البیت الزیدیة، نام امام رضا (علیه السلام) به عنوان امام شانزدهم این فرقه آمده است (عباس محمد زید، ائمه اهل البیت الزیدیة، ص 53).
16. برای مشاهده نسخه‌های متعدد ابن اثر در کتاب خانه‌های زیدی یمن، ر. ک: عبدالله حبشی، فهرست مخطوطات المکتبات الخاصة فی الیمن، ص 368؛ علی سمان، فهرست مخطوطات مکتبة الجامع الکبیر صنعاء، ج1، ص 402) و هم چنین برای بررسی طرق متعدد نقل و اجازه آن، ر. ک: مجدالدین مویدی، لوامع الانوار فی جوامع العلوم، ج1، ص 279؛ احمد سیاغی، المنهج المنیر تتمة الروض النضیر، ج1، ص 37.
17. برای مشاهده اسامی، ر.ک: عبدالله حبشی، همان، ص 196، محمدرضا حسینی جلالی، ثبت الأسانید العوالی الی مروایات السید محمدرضا حسینی الجلالی، ص 31.
18. ر.ک: عبدالسلام الوجیه، اعلام المؤلفین الزیدیة، ج1، ص 92؛ سیداحمد حسینی اشکوری، مؤلفات الزیدیة، ج1، ص 465.
19. این در حالی است که کوشش علمای امامیه پیرامون این اثر، منحصر به‌ترجمه بوده است! (به عنوان نمونه به زبان اردو: آقابزرگ تهران، الذریعة، ج4 ، ص111 و به زبان فارسی: علی صدرایی خویی، فهرستگان نسخه‌های خطی حدیث و علوم حدیث شیعه، ج6، ص 352.
20. به عنوان نمونه: ابن‌ماجه، السنن، ج1، ص 25 و 26 و دارقطنی، السنن، ج2، ص 123.
21. البته باید به این مسئله اشاره نمود که شمار روایات رضوی در کتب سته اهل سنت، بسیار کم است و احتمال می‌رود بدان دلیل باشد که آنان معتقدند روایاتی که أبناء الرضا، اباصلت هروی و شیعیان از آن حضرت نقل می‌کنند، جعلی است. (ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج8، ص 456).
22. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 362.
23. ابن‌ماجه، السنن، ص 26.
24. ر. ک: اربلی، کشف‌الغمة، ج2، ص 307.
25. مناوی، فیض الغدیر شرح الجامع الصغیر، ج4، ص 641.
26. برای مشاهده منابع اهل سنت، ر.ک: ابن سلامه، مسند الشهاب، ج2، ص 324.
27. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج8، ص 544.
28. به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إنَّ المُذِیعَ لِاَمرِنَا کَالجَاحِدِ لَه.» (الکافی، ج2، ص 224) و «مَن أَذَاعَ عَلَینَا شَیئاً مِن أَمرِنَا، فَهُوَ کَمَن قَتَلَنَا عَمداً وَ لَم یقتُلنَا خَطَاء». (برقی، المحاسن، ج1، ص 256)
29. الکافی، ج8، ص 257 258.
30. مفید، الارشاد، ج2، ص 255.
31. می‌توان دو شبهه و اعتراض واقفه نسبت به امام رضا (علیه السلام)، یعنی چرایی نفی تقیه (حمیری، قرب الاسناد، 349) و هم چنین اظهار چیزی که هیچ یک از امامان پیشین درباره آن تکلم نکردند (شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 464) را در این راستا تحلیل نمود. بنابراین درک ناصحیح شرایط را می توان یکی از عوامل گمراهی آنان دانست.
32. قطب‌الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص 371.
33. اربلی، کشف‌الغمة، ج2، ص 315.
34. این تغییر رفتار هارون باید به صورت مستقل بررسی شود. عواملی چون روی کار آمدن وزیران ایرانی و خارج شدن حکومت از ایدئولوژی عرب‌گرای اموی، گذر حکومت عباسی از دوره ناپایدار انتقالی به وضعیت ثبات – و در نتیجه نداشتن‌ترس افراطی از مخالف - می‌تواند مورد مداقه قرار گیرد. این رفتار هارون مختص امام رضا (ع) نبود؛ به عنوان نمونه هنگامی که محمد فرزند امام صادق (ع) مشهور به دیباج - که قیام کرده بود و پس از تسلط بر شهر مکه، امیرالمومنین خطاب می‌شد - دستگیر و بر هارون وارد شد، امانش داد. (ابوالفرج اصفهانی، 441).
35. الکافی، ج1، ص 203-199.
36. همان، ص 284.
37. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 418 و 419. در روایتی دیگر، این تعداد به 36 می‌رسد. (همو، الخصال، ج2، ص 528).
38. محمد نعمانی، الغیبة، ص 220.
39. بقره، آیه‌ی 124.
40. الکافی، ج1، ص 199.
41. صدوق، کمال‌الدین، ص 678.
42. ابن شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص 437.
43. محمد نعمانی، همان، ص 217.
44. صدوق، ثواب‌الاعمال، ص 7.
45. ر.ک: عیون الاخبار الرضا (ع)، ج2، ص 135.
46. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 467.
47. به عنوان نمونه: کتاب الامامه از محمدبن ابی عمیر و یعقوب بن نعیم. (ر.ک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج14، ص 281 و ج20، ص 146).
48. البته واژه امامیه هنوز در آن زمان ساخت نیافته بود و چنانچه بخواهیم از اصطلاح دقیق‌تر بهره بجوییم، باید از واژه «قطعیه» استفاده کنیم؛ یعنی کسانی که در سال 183 ق شهادت امام موسی کاظم (ع) را پذیرفتند و پس از ایشان به امامت حضرت رضا (ع) باور داشتند. (قاسم رسّی، مجموع کتب و رسائل، ج1، ص 538؛ نوبختی، فرق الشیعة، ص 80).
49. ر.ک: سخنان امام در مسجد مرو (الکافی، ج1، ص 199) و در مجلس مأمون (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200).
50. اهمیت این مسئله زمانی بهتر درک می‌شود که به گفتمان رقیب توجه کنیم؛ جایی که مأمون نیز ادعای امامت کرده، خود را «امام الهدی» می‌خواند. Micheal cooperson, Classical Arabic Biography: The Heirs of Prophets in the Age of Al-Mamun, p67) برای مشاهده بازتاب این لقب در اشعار، ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج6، ص 214.
51. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 28 و 29. برای مطالعه طیف‌های واقفیه، ر.ک: نوبختی، فرق الشیعه، ص 80 و 81.
52. نفوذ این فرقه به حدی بود که بسیاری از شیعیان کتاب‌هایی تحت عنوان «الرد علی الواقفه» نگاشتند؛ به عنوان نمونه، ر.ک: نجاشی، الرجال، ص 42؛ شیخ‌طوسی، الفهرست، ص 12.
53. آنان حتی کتاب‌هایی در تأیید اندیشه خود نوشته بودند؛ مانند کتاب الغیبة از حسن بن علی بن ابی حمزه (نجاشی، رجال، ص 37) و کتاب ذم من خالف الحق و أهله نوشته حمید بن زیاد. (همان، ص 132).
54. دلایل واقفه: شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 477-475. پاسخ‌های حضرت: حمیری، قرب الاسناد، ص 154 و شیخ طوسی، همان، ص 458.
55. امری که نیاز به پژوهشی مستقل دارد، وجود روایاتی مبنی بر قائم خوانده شدن امام کاظم (ع) در زمان حیات شان است؛ به عنوان نمونه هنگامی که شیعه‌ای پس از تولد حضرت کاظم (ع) هدیه‌ای خدمت امام صادق (ع) آورد، ایشان فرمود: «به خدا سوگند که آن را به قائم آل محمد هدیه دادی.» (شیخ طوسی، الغیبة، ص 44) حتی روایاتی وجود دارد که جماعتی از شیعیان در گفت و گو با امام کاظم (ع) و با تمسک به حدیثی از پدرشان، ایشان را قائم می‌دانستند. (همان، ص 41) برای مشاهده به کار رفتن تعبیر «موسی قائم آل محمد» ر.ک: حمیری، همان، ص 132.
56. برای مطالعه شبهه و پاسخ ر.ک: شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 464؛ الکافی، ج1، ص 384 و 385.
57. امام هشتم تا سال 195 ق و هنگامی که عمر شریفش از چهل فراتر رفته بود، فرزندی نداشت. از همین رو «حسین بن قیاما» از بزرگان واقفه آن را بهانه کرد و با استناد به روایتی از حضرت صادق (ع)، مبنی بر این که امام نمی‌بایست عقیم باشد، امامت حضرت رضا (ع) را زیر سؤال برد (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 209). برای مطالعه شبهه دیگر او که با کنایه حضرت را بدون امام صامت خواند، ر.ک: الکافی، ج1، ص 354.
58. سئوال از امکان رسیدن امامت به دایی، عمو و برادر و همین گفتمان قابل تفسیر است که برخی به دنبال یافتن جانشین برای حضرت رضا (ع) بودند، اما ثامن‌الحجج ادامه امامت را در فرزند خویش که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بود، منحصر داشتند. (ابن خرّاز قمی، کفایة‌الاثر، ص 278).
59. الکافی، ج1، ص 322 و 323.
60. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 457؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 215.
61. پسین بودن رتبه استفاده از دو ابزار اخیر را می‌توان در این روایت بازجست: حمیری، قرب الاسناد، ص 153.
62. محمدبن حوقل، صورة‌الارض، ج1، ص 91.
63. آدرس داده شده در فهرست منابع نیامد.
64. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 473 و 474.
65. سیدمرتضی، الفصول المختارة، ص 306.
66. صدوق، کمال‌الدین، ص 74؛ سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 78.
67. نوبختی، فرق الشیعة، ص 87.
68. خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص 113.
69. نوبختی، همان.
70. سعدبن عبدالله اشعری، همان؛ ابن عنبسه، عمدة‌الطالب، ص 195.
71. خواجه نصیرالدین طوسی، همان؛ شیخ طوسی، همان، ص 530.
72. برای مشاهده اسامی محدثان و علمای فطحی، ر.ک: ابن داوود حلی، الرجال، 532 و 533.
73. ر.ک: شیخ طوسی، الأمالی، ص 412 و 413؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 385.
74. نجاشی، الرجال، ص 35.
75. شاهدی مبنی بر تقابل امام رضا (ع) با اسماعیلیه و فطحیه در مرو ثبت نشده و لذا این گفتمان، منحصر به مدینه بوده است.
76. فرمانده ی نظامی این قیام بر عهده سری بن منصور معروف به ابوالسرایا بود و لذا گاه قیام به نام وی به ثبت رسیده است. (ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج6، ص 302-306).
77. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 207 و 208.
78. ابن خلدون، تاریخ، ج3، ص 304.
79. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 440 و 441.
80. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج4، ص 118.
81. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 346.
82. ابن خزاز قمی، کفایة الاثر، ص 274.
83. صدوق، کمال‌الدین، ج2، ص 371 و 372.
84. الکافی، ج5، ص 23.
85. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
86. برای مطالعه روایات نادر صادر شده در این رابطه در مرو، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 234.
87. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 303 و 555.
88. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200 و 201.
89. الکافی، ج1، ص 187.
90. صدوق، همان، ص 202.
91. همو، التوحید، ص 364.
92. همو، عیون الاخبار الرضا، ج1، ص 143.
93. به عنوان نمونه: ر.ک: همان، ج2، ص 200 و 201.
94. نشانه این امر، تک نگاری‌های متعدد اصحاب آن حضرت در ابواب مختلف فقهی است (به عنوان نمونه: ر.ک: نجاشی، الرجال، 412؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص 47) که محتوای بسیاری از آنها را روایات رضوی تشکیل می‌داد.
95. الکافی، ج1، ص 284.
96. شیخ طوسی، الغیبة، ص 73.
97. ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص 350.
98. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج19، ص 135؛ قاضی نورالله مرعشی، احقاق الحق، ج33، ص 839.
99. امام (ع) در حالی که گفتمان فقهی ساخت یافته شیعه به فعالیت مشغول بود که مذاهب فقهی عامه یا در همین مرحله بودند (مانند فقه حنفی) و یا مرحله تکون و شکل‌گیری را طی می‌کردند (مانند مذهب شافعی).
100. شیخ طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 465.
101. از پاسخ امام رضا (ع) مبنی بر این که هارون آسیبی به ایشان نمی‌رساند، هویداست که امام کاظم (ع) به دلیل رعایت تقیه، افتایی را که امام صادق (ع) داشت تعطیل نموده بود.
102. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 178.
103. شیخ طوسی، استبقار، ج2، ص 97 و 98.
104. شاید به سبب همین اهمیت بوده که آن را «امّ خراسان» نیز نامیده‌اند. (عبدالله حمیری، قرب‌الاسناد، ص 532)
105. حاکم نیشابوری، معرفه علوم‌الحدیث، ص 194.
106. مسجدی به نام عتیق یا بنی‌هامان. آن جا که پس از ذکر این مسجد، از بنا شدن مسجد سومی به دست ابومسلم یاد می‌شود، روشن می‌شود که این مکان در زمان حضرت رضا (ع) وجود داشته است. (محمد ابن حوقل، صوره الارض، ج2، ص 434؛ ابواسحاق اصطخری، مسالک الممالک، ص 259)
107. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 24 و 25.
108. این سلسله سند در کتاب عیون أخبار الرضا از حدیث شماره 4 باب «الأخبار المجموعه» تا شماره 190 همان باب، تکرار شده است. (ر.ک: ج2، ص 24-48) شایان ذکر است مضمون این احادیث، بسیار با صحیفه الرضا که زیدیه منتشر می‌کنند، مشابهت دارد.


عبارات مرتبط با این موضوع

بستره‌تر متفاوت فرهنگیِ مدینة‌النبی و شهر مرو، و بازتاب آن در رو‌ایات امام رضا ع بستره‌تر متفاوت فرهنگیِ مدینة‌النبی و شهر مرو، و بازتاب آن در رو‌ایات امام رضا ع


ادامه مطلب ...