مطالعه جدید نشان می دهد؛
سیگار ریسک حمله قلبی را ۸ برابر افزایش می دهد
تاریخ انتشار : شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۲۱
سیگار
تمامی افراد سیگاری با ریسک بالای حمله قلبی روبرو هستند، اما طبق نتایج یک تحقیق جدید، این تهدید در بین افراد زیر ۵۰ سال به مراتب بیشتر است.
طبق این مطالعه مشخص شد افراد سیگاری در سنین بالاتر هم با ریسک بالای بیماری قلبی مواجه هستند. در مقایسه با افراد سابقاً سیگاری و افراد غیرسیگاری در گروه سنی مشابه، افراد سیگاری ۵۰ تا ۶۵ سال ۵ برابر بیشتر در معرض ریسک حمله قلبی هستند و افراد سیگاری بالای ۶۵ سال سه برابر بیشتر در معرض این ریسک قرار دارند.
در این مطالعه، محققان به سرپرستی دکتر اور گرچ از بیمارستان عمومی نورثرن انگلستان، داده های بیش از ۱۷۰۰ بیمار بزرگسال دچار حمله قلبی را مورد بررسی قرار دادند.
آنها دریافتند ۴۸.۵ درصد افراد سیگاری، ۲۷ درصد افراد سابقاً سیگاری و ۲۴ درصد افراد غیرسیگاری بودند.
داده ها نشان داد افراد سیگاری فعلی در زمان بروز حمله قلبی، یک دهه جوان تر از افراد غیرسیگاری یا سابقاً سیگاری بودند.
در مقایسه با افراد غیرسیگاری، سیگاری های کنونی و قبلی دو برابر بیشتر دارای سابقه بیماری قلبی و سه برابر بیشتر دارای بیماری عروق پیرامونی بودند. در بیماری عروق پیرامونی، لختگی در عروق خون موجب محدودشدن جریان خون به پاها می شود.
در مجموع، افراد سیگاری بیش از سه برابر افراد سیگاری و سیگاری های سابق در معرض ریسک حمله قلبی قرار دارند.
مطالعه جدید نشان میدهد؛
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
تمامی افراد سیگاری با ریسک بالای حمله قلبی روبرو هستند، اما طبق نتایج یک تحقیق جدید، این تهدید در بین افراد زیر ۵۰ سال به مراتب بیشتر است.
به گزارش خبرنگار مهر، محققان بریتانیایی دریافتهاند در مقایسه با افراد غیرسیگاری یا سابقاً سیگاری در گروه سنی زیر ۵۰ سال، ریسک حمله قلبی در افراد سیگاری گروه سنی مشابه حدود ۸.۵ برابر بیشتر است.
طبق این مطالعه مشخص شد افراد سیگاری در سنین بالاتر هم با ریسک بالای بیماری قلبی مواجه هستند. در مقایسه با افراد سابقاً سیگاری و افراد غیرسیگاری در گروه سنی مشابه، افراد سیگاری ۵۰ تا ۶۵ سال ۵ برابر بیشتر در معرض ریسک حمله قلبی هستند و افراد سیگاری بالای ۶۵ سال سه برابر بیشتر در معرض این ریسک قرار دارند.
در این مطالعه، محققان به سرپرستی دکتر اور گرچ از بیمارستان عمومی نورثرن انگلستان، دادههای بیش از ۱۷۰۰ بیمار بزرگسال دچار حمله قلبی را مورد بررسی قرار دادند.
آنها دریافتند ۴۸.۵ درصد افراد سیگاری، ۲۷ درصد افراد سابقاً سیگاری و ۲۴ درصد افراد غیرسیگاری بودند.
دادهها نشان داد افراد سیگاری فعلی در زمان بروز حمله قلبی، یک دهه جوانتر از افراد غیرسیگاری یا سابقاً سیگاری بودند.
در مقایسه با افراد غیرسیگاری، سیگاریهای کنونی و قبلی دو برابر بیشتر دارای سابقه بیماری قلبی و سه برابر بیشتر دارای بیماری عروق پیرامونی بودند. در بیماری عروق پیرامونی، لختگی در عروق خون موجب محدودشدن جریان خون به پاها میشود.
در مجموع، افراد سیگاری بیش از سه برابر افراد سیگاری و سیگاریهای سابق در معرض ریسک حمله قلبی قرار دارند.
از تاریخ:
تا تاریخ:
عین عبارت
مرتب سازی نتایج بر اساس
جام جم سرا:
به نقل از سایت «MSN» استرسی که در پی مشاجره به فرد وارد می شود، فشار خون و خطر بیماری قلبی را که از عوامل مرگ زودهنگام است، افزایش می دهد.اگرچه روابط اجتماعی، نقشی محافظتی دارد اما این بررسی نشان می دهد که ارتباط اجتماعی همانند شمشیر دو لبه است که در صورت ناسالم بودن می تواند آسیب رسان باشد. این یافته ها ثابت می کند که سلامت افراد به ویژه مردانی که زیربار مشکلات و مشاجره های بیش از حد خانوادگی هستند در معرض خطر است.محققان از مردم می خواهند با کنترل خشم خود، مهارت مقابله با موقعیت های استرس زا را کسب کنند تا آمار مرگ و میر زودهنگام کاهش پیدا کند.(خراسان)
جام جم سرا:
به نقل از سایت «MSN» استرسی که در پی مشاجره به فرد وارد می شود، فشار خون و خطر بیماری قلبی را که از عوامل مرگ زودهنگام است، افزایش می دهد.اگرچه روابط اجتماعی، نقشی محافظتی دارد اما این بررسی نشان می دهد که ارتباط اجتماعی همانند شمشیر دو لبه است که در صورت ناسالم بودن می تواند آسیب رسان باشد. این یافته ها ثابت می کند که سلامت افراد به ویژه مردانی که زیربار مشکلات و مشاجره های بیش از حد خانوادگی هستند در معرض خطر است.محققان از مردم می خواهند با کنترل خشم خود، مهارت مقابله با موقعیت های استرس زا را کسب کنند تا آمار مرگ و میر زودهنگام کاهش پیدا کند.(خراسان)
جام جم سرا:
بر کسی پوشیده نیست که ازدواج موفق به یک انتخاب صحیح و مدبرانه نیازمند است. اما متاسفانه بسیاری از افراد ازدواج را وسیلهای برای رسیدن به اهداف شخصی و فرار از فشارهای زندگی میدانند و بر این باورند که ازدواج میتواند بسیاری از مشکلات دوران تجرد چه برای افراد «مجرد» و چه افراد «مطلقه» را از بین ببرد. در نتیجه این روزها شاهد ازدواجهایی هستیم که از همان ابتدا بر پایه انگیزههای نادرستی نظیر فرار از تنهایی، فرار از فشار خانواده، ترس از بالا رفتن سن، کسب آزادی بیشتر، میل به استقلال طلبی، فرار از تنشهای موجود در بین والدین و... شکل میگیرد.
از طرفی وقـتـی شرایط زندگی در خانه پدری آزار دهنده و مایوس کننده باشد مسلما ازدواج یک راه گریز محسوب میشـود. به عنوان مثال ممکن است ازدواج اول شما مخاطب محترم نیز با انگیزهای نادرست و به خاطر رهایی از چالشهایی که در خانواده و خصوصا در ارتباط با برادرتان تجربه کردهاید، صورت گرفته باشد که نتیجه آن نیز چیزی جز شکست و جدایی نبوده است.
ناگفته پیداست که این بار نیز در شرایطی بحرانی و تا حدودی مشابه موقعیت قبلیتان قرار گرفتهاید و قطعا تصمیم گیری در شرایط بحرانی نه تنها به حل مسئلهای کارآمد منتهی نمیشود بلکه این بار هم گزینه و انتخابی را پیش روی شما قرار میدهد که به احتمال زیاد به شکست میانجامد.
رد قاطعانه نه پذیرش منفعلانه
برای رهایی از شرایط فشار و زورگویی توسط هر کدام از اعضای خانواده از جمله برادر، خصوصا در دوران «پس از طلاق» راهکارهایی وجود دارد که در راس همه آنها برخورد «قاطعانه» و حاکی از «استقلال» فرد مطلقه است که میتواند تغییر دهنده قطعی شرایط نابسامان او در خانواده باشد. انتخاب با شماست؛ میتوانید زانوی غم بغل بگیرید و یا تحولی تدریجی و نه ناگهانی در خود ایجاد کنید و از راهکارهایی که در ادامه مطرح میشود بهرهمند شوید. درخور ذکر است در ابتدا قاطعیت شما باعث تعجب دیگران میشود و در واقع ممکن است انتظار اینگونه رفتارها را از شما نداشته باشند اما به مرور زمان به خواستهها و فردیت شما احترام خواهند گذاشت.
۱- قلدرها را بیشتر بشناسید:
این دسته از افراد هر زمان احساس کنند طرف مقابلشان فردی ضعیف است به او اجحاف میکنند. اگر رو در روی چنین افرادی بایستید مانند خانهای پوشالی فرو میریزند؛ چون افرادی متزلزل هستند و از اعتماد به نفس بسیار پایین رنج میبرند. اغلب افراد به اشتباه از نمایش قدرت تو خالی اشخاص سلطه گر مرعوب میشوند و سکوت و مدارا را ترجیح میدهند غافل از آنکه در پیش گرفتن چنین روندی، فرد زورگو را گستاختر میسازد.
۲- رفتار فعلی خود را در مقابل «منبع قدرت» تحلیل کنید:
افراد در مواجهه با شخصی که شرایط تنش را ایجاد میکند و یا از موضع زورگویی و توسل به رفتارهای قلدرمآبانه وارد میشود، واکنشهای متفاوتی نشان میدهند؛ عدهای با عصبانیت برخورد و مقابله به مثل میکنند، دستهای دیگر سکوت میکنند یا کوتاه میآیند، عدهای نیز به نوعی «پرخاشگری منفعلانه» متوسل میشوند که چیزی شبیه لجبازی مخفیانه، حرص درآوردن نامحسوس یا انتقام گیری پنهان است. مسلما هیچ کدام از این رفتارها به حل مشکل منجر نمیشود بلکه باعث انباشت نوعی حس «خشم فروخورده» در فرد ضعیفتر میشود. در واقع فرد را به انبار باروتی تبدیل میکند که منتظر یک جرقه است؛ بنابراین نه پرخاشگری و نه سکوت بلکه رفتار «قاطعانه» و «جراتمندانه» بهترین سبک رفتاری در برخورد با چنین اشخاصی است.
۳- در پی تغییر رفتار دیگری نباشید بلکه «قاطعیت» خود را افزایش دهید:
به نخستین باری که یک فرد زمینه ناراحتی و آزردگی شما را فراهم کرد فکر کنید؟ مثلا با تاخیر زیاد بر سر قرار ملاقات حضور پیدا کرد، صدایش را بالا برد و یا اجازه مداخله و نادیده گرفتن بسیاری از خواستهها و انتظارات منطقی شما را به خود داد. حال تصور کنید در آن لحظه به جای ترسیدن، سکوت کردن و یا تسلیم شدن، با او «قاطعانه» رفتار میکردید. آیا او باز هم به خود اجازه میداد تا رفتار اشتباهش را با شما ادامه دهد؟
۴- بر خواستههای منطقی، مسلم و حقوق طبیعی خود پافشاری کنید:
طبیعتا دست برداشتن از حقوق طبیعی و انتظارات قطعی و یقینی کاری عاقلانه نیست اما تصور عموم از واژه «قاطعیت» نوعی پرخاشگری همراه با بیادبی و زورگویی است در حالی که قاطعیت عبارت است از بیان خواستهها، انتظارات و دفاع از حقوق شخصی به گونهای مودبانه و همراه با مدیریت هیجانات.
۵- مقابله به مثل نکنید:
به یاد داشته باشید عصبانیت، پرخاشگری و بددهنی در مقابل فرد زورگو، واکنش وعکسالعمل منفی را در او تشدید میکند هر چند در درون احساس ناامنی زیادی میکنند. رفتار قاطعانه مستلزم کنترل و مدیریت هیجاناتی نظیر خشم و پرخاشگری است و با نوعی منطق همراه است. فرضا چنانچه برادرتان بر سر بسیاری از مسائل با شما بحث و جدل راه میاندازد برای اجتناب از بحثهایی که از آن آزرده میشوید بهتر است به طور کلی از شرکت در مباحثه خودداری کنید و خیلی قاطع بگویید که کارهای واجب تری دارید و حاضر نیستید وارد بحثی شوید که به موضوع آن علاقهای ندارید.
۶- در کلاسهای آموزشی، باشگاههای ورزشی و یا فرهنگی-هنری عضو شوید:
یکی از منطقیترین راهها برای آنکه رضایت فرد سلطه گر و بدبین را برای حرکت به سمت استقلال شغلی و مالی جلب کنید این است که به شکل «تدریجی» مقدمات حضور سالم و مفید در اجتماع را برای خود فراهم کنید. در چنین شرایطی توصیه میشود فرد با عضویت در یک باشگاه ورزشی و یا هنری که مورد اعتماد خانواده است، بستر اعتماد سازی را فراهم آورد و افراد مخالف را «به تدریج» با خود همراه سازد.
ویژگی افراد «قاطع»:
* سکوت و تحمل بیجا ندارند و روحیه سلطه پذیری را از خود دور میکنند.
* آگاه هستند که با تسلیم شدن منفعلانه در مقابل مداخلههای غیرمنطقی دیگران در واقع آنها را به ادامه رفتارشان جسورتر میسازند.
* بیشتر اهل رفتار و عمل هستند تا اهل حرف زدن، اغلب ما بیشتر از اینکه تغییرات خود را در عمل و رفتارمان به دیگران نشان دهیم، ساعتها درباره آن حرف میزنیم! صحبتهای طولانی روشی است که بسیاری از افراد از آن استفاده میکنند و از طریق آن اقدام به خودنمایی میکنند و یا تلاش میکنند تا با رجز خوانی رفتار دیگران را کنترل کنند اما قاطعیت هر فرد در تصمیم گیری یا تغییر شرایط از طریق رفتار او اثبات میشود نه گفتارش.
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که نباید هرگونه اظهارنظر یا انتقال تجربه و حتی دلسوزی اعضای خانواده را هرچند که با روش نادرست انجام گیرد به پای مداخله و زورگویی آنها گذاشت. گاهی حق با آنان است و هدفشان تنها خوبی و مصلحت ماست، پس بهترین کار این است که بدون پیش داوری به نظرات آنان بیندیشیم و آنچه را که منطقی و عقلانی است بپذیریم. (ملیحه شهرستانی- کارشناس ارشد مشاوره خانواده/خراسان)
جام جم سرا: دیروز که رئیس کارگروه پیشگیری از طلاق قوه قضاییه این سه عدد را رسانهای کرد، سندی بود بر تائید روند رو به رشد فروپاشی خانوادهها که بخش بزرگی از آن به دست مردان رقم میخورد.
گزارش فریبا حاجیعلی از وضعی که در آن قرار گرفتهایم، قابل تامل است. او سکاندار کارگروهی است که وظیفهاش پیشگیری از آسیبهایی است که به تحکیم و تعالی خانواده ضربه میزند، اما واقعیتی که او در گفتوگو با مهر روایت میکند، درباره خانوادههایی است که بنیان آنها به دلایل متعدد از هم پاشیده است و از آنها فقط یکردپا در میان آمارها باقی مانده است.
در جمعبندی فریبا حاجیعلی، اعتیاد به مواد مخدر، دخالت اطرافیان، ضرب و جرح، تنفر و بیعلاقگی، سوءظن به همسر، درآمد ناکافی برای اداره زندگی، بیماریها و اختلالات روانی همسر، عدم تمکین، خشونت روانی، ازدواج تحمیلی، بیکاری همسر، اختلافات فرهنگی، ازدواج مجدد زوج، ارتباطات نامشروع همسر، تفاوت سنی، انحرافات جنسی یکی از زوجین و اختلالات جنسی 17 دلیلی است که بنیان خانوادهها را سسست کرده و از هر یکصد پرونده، 48 مرد و 23 زن را در جایگاه خواهان در پرونده طلاق نشانده است. البته اینکه کدام یک از این عوامل هفدهگانه، مردان را به ترکزندگی ترغیب کرده و کدام عوامل سبب دلزدگی زنان از ادامه زندگی شده، مشخص نیست، ولی مسجل است که این دلایل بخشی از حقیقتی است که زیر پوست خانوادههای ایرانی میخزد و به تحکیم بنیان آن لطمه میزند.
طلاق از ازدواج عقب است، اما...
تا به حال همیشه آمار طلاقها از ازدواجها عقبتر بوده است، اما با اینکه ازدواج همیشه پیش بوده، نگرانی از بابت رشدی است که طلاقها دارد و کاهشی است که ازدواجها تجربه میکند. طبق آمار سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در سال 92، 757 هزار و 197 مورد ازدواج در کشور ثبت شده که نسبت به سال91، 4.4 درصد کاهش داشته است.
در مقابل، مجموع طلاقهایی که در سال 92 ثبت شده 158 هزار و 753 مورد بوده که 4.6 درصد نسبت به سال قبل از آن رشد داشته که آن کاهش و این افزایش موجب نگرانی است.
از سوی دیگر طبق آماری که این سازمان از میزان ازدواجها و طلاقهای ثبت شده در دو ماه فروردین و اردیبهشت امسال در اختیار جامجم قرار میدهد در این 62 روز، 130 هزار و 325 ازدواج و 23 هزار و 792 مورد طلاق در کشور ثبت شده که اگر سهم 48 درصدی مردان و سهم 23 درصدی زنان در درخواست برای طلاق را محاسبه کنیم، نقش بیش از 5000 زن و بیش از 11هزار مرد در وقوع طلاق روشن میشود که این همان عدم تناسبی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
استحکام خانواده، قربانی تمایلات فردی
میگویند در دعوای زناشویی نمیشود تشخیص داد حق با کدام طرف است، چون روابط زوجها زیر سقف زندگی مشترک آنقدر پیچیده است که تا کسی از همه زوایای پنهان این زندگی باخبر نباشد، نمیتواند در وقایع بحرانی میان آن دو قضاوت کند.
اما علی انتظاری از جامعهشناسان و آسیبشناسان مسائل خانوادگی براساس تحلیلی که از جامعه امروزی و خلق و خوی مردم دارد، گرایش زوجها به طلاق و افزایش درخواست مردان برای جدایی را به چند عامل ربط میدهد.
او در گفتوگو با جامجم به وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی که سنگ جلوی پای خانوادهها میاندازد، اشاره میکند و میگوید وقتی آدمها احساس کنند ازدواج برای آنها مزیت نسبی ندارد و هزینههای ناشی از ازدواج، سنگنتر از منافعی است که عایدشان میشود، به طلاق فکر میکنند.
با این حال این جامعهشناس، سهم این نوع تفکر در بروز جداییها را مطلق نمیداند و ترجیح میدهد به افول اخلاقیات در جامعه نیز اشاره کند. انتظاری به همین علت بر فردگراییهای بیمارگونه دست میگذارد که یکی از زوجین یا هر دوی آنها را به قربانی کردن سرنوشت اعضای خانواده به بهای رسیدن به خواستهها و آرزوهای شخصی وامیدارد. این آسیبشناس خانواده همچنین به ازدواجهای باعجله، نسنجیده و نامناسب نیز اشاره میکند که از دید او ازدواجهایی تصادفی است که دو انسان ناهمگون را کنار هم مینشاند.
او وقتی پدیده طلاق را آسیبشناسی میکند، به فضای اجتماعی نیز نیم نگاهی دارد و اینکه هماکنون برای بسیاری از مردان، گزینههای بیرونی فراوان است و آنها را به این فکر میاندازد که نهتنها با جدایی از همسر مشکلی برایشان پیش نمیآید که به این روش میتوانند نیازهای خویش را با تنوع بیشتری ارضا کنند.
درواقع این جامعهشناس، تغییر فضای اجتماعی و فرهنگی را در این حوزه بسیار دخیل میداند و از نسل آدمهای مسئول و بااخلاقی میگوید که حتی اگر ازدواجی غلط دارند، پای تصمیمی که گرفتهاند میمانند و حاضر نمیشوند یک زندگی را فدای رهایی خویش کنند؛ آدمهایی که بهزعم او هر سال از تعدادشان کاسته میشود.
چاره کار، ازدواجهای مناسب
اینکه طلاق چه تبعاتی برای جامعه دارد، حرفی است که بارها گفته شده است. شاید حالا خیلیها بدانند که مفهوم واقعی طلاق، نه جدایی یک زن و مرد از هم بلکه افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، افزایش تعداد آدمهای افسرده با اختلالات شخصیتی، کاهش شانس ازدواج زنان مطلقه، افت تحصیلی فرزندان و افزایش آسیبهای اجتماعی همچون روسپیگری، اعتیاد، تکدیگری، کودکان خیابانی، فرار از خانه، خودکشی و قاچاق زنان و دختران است که هر کدام به تنهایی باری سنگین بر دوش اجتماع میگذارد.
از این موضوعات زیاد گفته شده، اما آنچه که مغفول مانده این است که بهترین راه کاهش طلاق، داشتن ازدواجهای درست و اصولی است، چون وقتی دو زوج مناسب و همشأن که به بلوغ عقلی رسیدهاند و خواستهها، باورها و آرزوهای نزدیک به هم دارند، کنار یکدیگر قرار میگیرند، به احتمال زیاد خانوادهای سالم و باثبات تشکیل میدهند که اگر حتی به بحران نیز دچار شوند، دست از محافظت از چارچوب خانواده برنمیدارند؛ درست برعکس زوجهایی که به اشتباه کنار هم قرار گرفتهاند و با کمترین بهانه، به خانواده پشت میکنند.
مریم خباز - گروه جامعه
جام جم سرا: سیدحسین داوودی گفت: مادران بهتر است تا 6 ماهگی به طور انحصاری نوزادشان را با شیر خود تغذیه کنند و بدون افزودن سایر مایعات حتی آب و بعد از 6 ماهگی با اولویت خوردن شیر مادر، غذای کمکی را آغاز کنند.
وی ادامه داد: از یک سالگی تا دو سالگی میتوانند غذایی که خودشان میخورند را به نوزاد بدهند و شیر مادر هم به عنوان کمک کننده همچنان داده شود.
به گفته وی طبق تحقیقات انجام شده تغذیه با شیر مادر میتواند مادران را در مقابل سرطان و کودکان را در مقابل اضافه وزن حفظ کند.
این کارشناس تغذیه در امور سرطان ادامه داد: طبق همین تحقیقات، تغذیه با شیر مادر، مادران را در مقابل سرطان پستان حفظ میکند که این موضوع از طریق کاهش برخی هورمونهای مرتبط با سرطان در بدن مادران باعث کاهش بروز سرطان میشود.
داوودی افزود: اگر چه هر میزان شیردهی سودمند است اما شیردهی به مدت 2 سال برای هر فرزند تا حداکثر 3 فرزند بیشترین اثر محافظتی را در مقابله با سرطان پستان برای مادر دارد.
وی گفت: کودکانی که دارای اضافه وزن و چاقی هستند و در بزرگسالی میتوانند همچنان چاق بمانند در بررسیها نشان میدهد که تغذیه با شیر مادر کودک را در مقابل اضافهوزن و چاقی حفظ میکند.
این متخصص تغذیه در امور سرطان گفت: بر اساس این مطالعات کودکانی که با شیر مادر تغذیه شدهاند مقدار کمتری کالری و مقدار بسیار بیشتری پروتئین نسبت به کودکان شیرخشک خوار به دست آوردهاند که احتمال کمتری را برای اضافه وزن و چاقی در این کودکان به دست میدهند.(فارس)
جام جم سرا:کارشناسان و دست اندرکاران حوزه سلامت کشور متفق القول بر این عقیده اند که درآمدهای چند صد میلیونی تعداد اندک و انگشت شمار پزشکان جراح، باعث شده که مشکلات آن دسته از پزشکانی که بعضا برای تامین هزینه های زندگی خود دچار مشکل هستند، کم رنگ شود.
پزشکان عمومی بیشترین بار ارائه خدمات درمانی به مردم را به دوش میکشند، بسیاری از آنان مجبورند برای کار به مناطق محروم بروند، جاهایی که مردم نیاز بیشتری به پزشک دارند و امکانات کمتری برای زندگی وجود دارد، دولت باید امکانات و درآمد کافی برای این پزشکان فراهم کند. |
دکتر محمد حسن طریقت منفرد وزیر سابق بهداشت معتقد است که درآمد یک جراح در بخش دولتی 20 برابر و در بخش خصوصی 200 برابر یک پزشک عمومی است. در حالی که پزشکان عمومی در صف اول خدمات سلامت به مردم هستند.
البته تبعات این شکاف و فاصله درآمدی در جامعه پزشکی، تنها متوجه خود پزشکان نیست و ترکش های آن، همه جامعه را درگیر می کند. بطوریکه، نگاه مردم به پزشکان، به طور کلی تغییر می کند و باعث می شود که همه فکر کنند، پزشکان هیچ دغدغه ای در زندگی خود ندارند.
به گفته طریقت منفرد که در چند ماه حضورش در وزارت بهداشت، بر حمایت از پزشکان عمومی اصرار و تاکید فراوان داشت، مهمترین کار برای افزایش انگیزه و خودباوری پزشکان عمومی این است که در جایگاه پزشک خانواده آموزشهای لازم را برای سلامت نگری و ارائه خدمات مراقبتهای اولیه، پیشگیرانه و درمان اولیه فرابگیرند. اینکه اکنون طبیب عمومی در کشور ما در این جایگاه قرار گرفته است، ما مقصریم. نه حاکمیت مقصر است و نه اطبا، ساختار فعلی نظام سلامت این تفاوت چشمگیر را به وجود آورده است.
وزیر سابق بهداشت، اختلاف 100 برابری درآمد پزشکان متخصص و عمومی را ناشی از اقدامات مسئولان "پنتهاوس نشین" عنوان کرده است.
مطالعات سازمان بهداشت جهانی پیرامون قیمت غیر واقعی تعرفههای درمانی نشان می دهد که غیر واقعی بودن تعرفهها 6 مورد تبعات برای نظام سلامت خواهد داشت که کیفیت نامناسب خدمات، دریافتهای نامتعارف، خودداری از درمان بیماران بدحال، مراجعات مکرر بیماران، تقاضای القایی و ارجاع غلط از آن جمله است.
در گزارشی مرکز پژوهشهای مجلس در سال 88 تهیه کرده است، غیرمنطقی بودن تعرفهها ریشه بسیاری از مشکلات عنوان شده و عدم کفایت منابع بیمهها باعث شده تا بیمهها از تعرفهها به عنون وسیلهای برای تنظیم و منابع مصارف خود استفاده کنند. در این گزارش آمده وضعیت موجود باعث شده تا پرداخت از جیب مردم افزایش یابد و کیفیت ارائه خدمات در نظام سلامت کاهش یابد. این وضعیت باعث کاهش انگیزه پزشکان و ماندگاری آنها در مناطق محروم و ارجاع بیماران از بخش دولتی به خصوصی و باب شدن وجوه غیرمتعارف شده است.
کمر مردم را زیرمیزی میشکند
محمد قنادی پژوهشگر اقتصاد سلامت معتقد است که زیرمیزی در حوزه سلامت، کمر مردم را شکسته است.
وی عنوان کرد: در سال 83 تعرفهها را به سازمان نظام پزشکی دادیم و در آن سال روند پرداخت مردم زیر 60 درصد بود و در حال کاهش به سمت 30 درصد اما در همان سال یک دفعه این نرخ افزایش پیدا کرد و بیمهها توانایی پرداخت آن را نداشتند. ما این را به عنوان یک واقعیت و مبنا قرار دادیم.
طریقت منفرد وزیر سابق بهداشت با عنوان این مطلب که در دو دهه گذشته در رابطه با نامتعادل بودن تعرفهها ظلم کردهایم، گفت: در سال 2005 پزشکان آلمانی نسبت به پایین بودن حقوقشان اعتراض کردند و طبق آماری که در دست است بیشترین درآمد پزشکان دنیا به فوق تخصصان آمریکایی تعلق دارد که سالانه 267 هزار دلار درآمد دارد و پزشکان آلمانی تنها 56 هزار دلار در سال درآمد دارند که به صورت ماهانه 4 هزار دلار میشود یعنی پول 200 ساعت پزشک آلمانی را من در یک ساعت در می آورم.
پزشکان کم درآمد
آنطور که عنوان می شود، درآمدهای چند صد میلیونی و شاید میلیاردی در عرصه پزشکی کشور، تنها متعلق به تعدادی انگشت شمار از جراحان بنام و پرآوازه است که باید حساب آنها را با بقیه پزشکان کشور جدا کرد. بطوریکه علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز بر این عقیده است که اکثریت پزشکان کشور که همان پزشکان عمومی باشند، درآمد خوبی ندارند.
سهم بالای پزشکان عمومی از جامعه پزشکی کشور و البته نادیده گرفتن نقش آنها در نظام سلامت، باعث شده که اکثریت پزشکان عمومی در تامین هزینه های حداقلی با مشکل مواجه شوند و ناچار، عطای پزشکی را به لقایش بخشیده و سراغ شغلی دیگری می روند. اصولا پزشکان عمومی به دلیل نداشتن توان مالی، امکان تاسیس مطب را نداشته و در نهایت با ویزیت بیماران در درمانگاههای دولتی، و درآمد چند صد هزار تومانی دارند که بعضا این رقم به یک تا میلیون هم می رسد. آمارها نشان می دهد که بالغ بر 12 هزار پزشک عمومی در کشور، یا بیکار هستند و یا اینکه در حرفه ای به جز پزشکی مشغول کار شده اند.
دکتر علیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور، بیکاری و درآمد پایین را مهمترین مشکل پزشکان عمومی دانست و گفت: باید فاصله درآمد پزشک عمومی با پزشک متخصص و همچنین فاصله حقوق پزشک متخصص با فوق متخصص کم شود، بنده خودم یک فوق تخصص هستیم اما واقعاً ضرورتی ندارد درآمد یک فوق تخصص از یک پزشک متخصص بیشتر باشد. میتواند مساوی باشد و درآمد پرشکان عمومی هم حتماً باید افزایش یابد.
وی ادامه داد: پزشکان عمومی بیشترین بار ارائه خدمات درمانی به مردم را به دوش میکشند، بسیاری از آنان مجبورند برای کار به مناطق محروم بروند، جاهایی که مردم نیاز بیشتری به پزشک دارند و امکانات کمتری برای زندگی وجود دارد، دولت باید امکانات و درآمد کافی برای این پزشکان فراهم کند.
مرندی افزود: نبود امنیت شغلی و درآمد مناسب برای پزشکان اعم از پزشکان عمومی، متخصص و فوق تخصص به خصوص در بخش دولتی باعث شده که پزشکان تمایل چندانی برای تمام وقت بودن در بخش دولتی نداشته باشند و به سمت بخش خصوص سوق داده میشوند، این مسئله باعث تضعیف بخش دولتی در ارائه خدمات مناسب بهداشتی و درمانی به مردم شده است و از طرف دیگر پرداخت از جیب مردم را برای سلامت افزایش داده است.
رتبه اول درآمد برای پزشکان ایرانی
مرکز مطالعات سیاست گذاری سلامت بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران در یک بررسی تطبیقی در بحث درآمد متخصصان پزشکی در 10 کشور جهان، به این نتیجه رسیده که متخصصان پزشک ایرانی با کسب درآمد سالیانه بیش از 418 هزار دلار، بالاتر از درآمد پزشکان کشورهای آمریکا، استرالیا، هلند، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، دانمارک، اسپانیا و آلمان در مقام نخست کسب درآمد در جهان قرار گرفته اند.(مهر)
جامجمسرا: جراح با خونسردی میگوید: «لطفا اتومبیل را روشن کنید.» مکانیک با پوزخند این کار را انجام میدهد. جراح ادامه میدهد: «حالا لطفا موتور را پیاده کنید.» مکانیک با تعجب میگوید: «الان که نمیتوانم، چون موتور روشن است.» جراح میگوید: «خب فرق من و شما هم روشن شد»!
در سالهای اخیر گسترش نشریات مربوط به سلامت، برنامههای تلویزیونی پزشکی و بخصوص اینترنت باعث شده تا اطلاعات پزشکی براحتی در اختیار همه قرار بگیرد و افراد با احساس کوچکترین مشکلی جستجوی کوتاهی در اینترنت انجام دهند و زیر و بم فلان بیماری را درآورند. این مسأله باعث رواج پدیده خوددرمانی شده است. شاید ماجرا در ظاهر آن قدرها هم بد به نظر نرسد، اما اگر بدانید بر اساس آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی سالانه 5/1 میلیون نفر در سراسر جهان در اثر خوددرمانی کارشان به اورژانس میکشد و از این تعداد حدود صد هزار نفر جان خود را از دست میدهند، شاید با دید دیگری به ماجرا نگاه کنید. این فاجعه کاملا قابل پیشگیری است، البته به شرط اینکه خودمراقبتی را با خوددرمانی اشتباه نگیریم.
به گفته دکتر علی مختاری، پژوهشگر، حوزه پزشکی پدیده خوددرمانی بیشتر با مصرف خودسرانه دارو شناخته میشود. سالهاست بعضی داروها بدون نیاز به نسخه پزشک فروخته میشوند که این مسأله باعث افزایش مصرف آنها در کشور شده است؛ برای مثال شربت آلومینیوم امجیاس که بیشتر برای رفع سوءهاضمه و به اصطلاح ترشکردن استفاده میشود، در درازمدت ممکن است مشکلات کلیوی ایجاد کند و حتی کار به نارسایی کلیوی بکشد. به طور کلی از دید پزشکان خوددرمانی خطرهای بسیاری دارد که چند مورد از مهمترین آنها شامل موارد زیر است:
مصرف داروی اشتباه به دلیل شبیه بودن اسامی آنها
به گفته دکتر مختاری، بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی 25 درصد مصرف اشتباه و خودسرانه داروها در اثر شبیه بودن اسامی آنها رخ میدهد. وقتی فرد بدون نسخه پزشک به داروخانه مراجعه میکند، ممکن است اسم دارو را به دلیل همآوا بودن با داروی دیگری اشتباه بگوید. اگر این دارو جزو داروهایی باشد که فروشش بدون نسخه پزشک مجاز است، فرد بهراحتی خود را در معرض خطرات جانبی داروی دیگری قرار میدهد. البته پزشکان داروساز متصدی داروخانهها حواسشان جمع است و معمولا دلیل درخواست فلان دارو را از فرد میپرسند و تا مطمئن نشوند دارو را به آنها نمیفروشند؛ اما ممکن است فرد از مسیر دیگری دارو را تهیه کند. برای مثال داروی پاکسل که ضدافسردگی است ممکن است با تاکسل که داروی ضدسرطان است اشتباه شود. فروش این دو دارو بدون نسخه پزشک ممنوع است، اما اگر فردی آن را از مسیر دیگری تهیه کند یا از داروهای اقوام و دوستانش استفاده کند تکلیف چیست؟
مصرف همزمان داروهایی که عوارض جانبی یکدیگر را تشدید میکند
دکتر حسام ابوطالبی، پزشک در این خوددرمانی میگوید: عمومی، هیچ دارویی بدون عوارض نیست و هر یک عوارض جانبی خود را دارند و تنها در تعداد و شدت این عوارض با هم متفاوتند. ماجرا وقتی وخیم میشود که فردی ناآگاهانه و خودسرانه داروهایی را با هم مصرف کند که عوارض جانبی یکدیگر را تشدید میکنند. دو مورد از مهمترین و خطرناکترین این عوارض بالا رفتن فشار خون و سرگیجه واقعی هستند. یکی از داروهای رایج وارفارین یا داروی رقیقکننده خون است که احتمال تداخل دارویی و تشدید عوارض جانبی آن با داروهای دیگر بسیار بالاست. کوچکترین اشتباه در مصرف این دارو عوارض جدی و کشندهای مانند آریتمی و سکته قلبی به دنبال دارد.
اوردوز کردن به دلیل ترکیب داروهای مشابه برای اثربخشی بیشتر
یک باور عمومی؛ اگر داروهای مشابه را با هم مصرف کنید، نتیجه بهتری میگیرید. منطقی به نظر میرسد؛ نه؟ داروهایی که یک کارکرد دارند اگر با هم مصرف شوند، قدرت تاثیرگذاری بیشتری خواهند داشت. واقعیت تلختر از این حرفهاست. این باور نه تنها درست نیست؛ بلکه بسیار خطرناک و حتی کشنده است؛ نمونهاش هم هیت لجر، بازیگر معروف نقش ژوکر در فیلم شوالیه سیاه که جانش را در اثر این اشتباه از دست داد. شاید دو دارو در ظاهر آرامبخش باشند، اما یکی برای تسکین درد و دیگری کاهش اضطراب تولید شده است. مصرف همزمان این دو دارو شاید عواقب مرگباری به دنبال داشته باشد، شاید باور نکنید، اما مصرف داروهای معمولی و در ظاهر بیخطری مانند داروهای آنتیهیستامین (برای مثال دیفنهیدرامین)، داروهای ضدسرفه و ضدسرماخوردگی و قرصهای خواب در صدر این نوع اشتباه در مصرف داروها قرار دارند. ترکیب این داروها با هم یکی از عوامل مرگ و میر، بهخصوص در سنین زیر 30 سال است.
مصرف دوز اشتباه
به گفته دکتر پیام طریقی، پزشک عمومی دارای PhD مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، یکی از رایجترین اشتباهها در خوددرمانی مصرف دوز اشتباه داروهاست: «احتمال زیادی دارد بعضی افراد، بهخصوص سالمندان، در مصرف دوز داروها اشتباه کنند؛ برای مثال دور مجاز 1.0 میلیگرم را 10 میلیگرم بخوانند. همین اشتباه به ظاهر ساده ممکن است عوارض جانبی آن دارو را 10 برابر افزایش دهد.
مشکل رایج دیگر اشتباه گرم دوز میلیگرم با میکروگرم و یکی شمردن آنهاست؛ درحالیکه دوز دارو را هزار برابر بیشتر میکند. این مساله در افراد دیابتی که انسولین مصرف میکنند بیشتر دیده میشود.
اشتباه رایج دیگر تعداد دفعات مصرف بیشتر داروهاست؛ برای مثال فردی به دلیل درد زیاد، مسکنی را که حداکثر باید دو بار در روز مصرف شود، چهار بار در روز مصرف کند.
اهمیت خودمراقبتی
برخلاف خوددرمانی که انجامش بههیچوجه توصیه نمیشود، خودمراقبتی لازمه زندگی سالم است؛ برای مثال اگر فردی با ارادهای قوی به سیگار نه بگوید، از فستفودها دوری کند یا مصرفشان را به حداقل میزان ممکن برساند، از کرمهای ضدآفتاب بهطور مرتب استفاده کند، خواب منظم داشته باشد، ورزش را در برنامه روزانهاش بگنجاند و... بدون شک زندگی سالمتری از کسی دارد که به این مسائل بیتوجه است. برای نمونه، توصیه میکنند خانمها روشهای معاینه سینه را یاد بگیرند و در فواصل زمانی مشخص در خانه انجام دهند. این کار در کنار انجام آزمایشها و تصویربرداریهای سالانه ماموگرافی و سونوگرافی در خانمهای بالای 45 سال، تاثیر قابلتوجهی در غربالگری سرطان سینه و شناسایی زودهنگام آن دارد. همچنین توصیه میشود افراد علاوه بر رعایت روشهای مراقبت از پوست، روشهای معاینه آن را نیز یاد بگیرند و حواسشان به خالهای بدنشان باشد و هر گونه تغییر در تعداد، رنگ، تقارن و شکل آنها را مدنظر قرار دهند تا از ابتلا به سرطان پوست در امان بمانند یا آن را در مراحل اولیه شناسایی کنند.
البته این رشته سر دراز دارد که در این مقال نمیگنجد، اما اگر میخواهیم بیشتر سالم و سرحال بمانیم و کمتر کارمان به دوا و دکتر بکشد باید یک اصل را فراموش نکنیم: با خود مهربان بودن و رحم کردن به خود.
هیچ کس جز خود فرد نمیتواند ضامن سلامت او باشد و از وی محافظت کند. فقط کافی است تفاوت خوددرمانی با خودمراقبتی را بداند و از اولی دوری و با دومی دوستی کند.
سوادا مارکاریان