کسی که در صنعت بازاریابی و برندسازی فعالیت میکند باید با تاثیر هر رنگ در جلب نظر کاربران آشنا باشد چراکه رنگها ابزارهای قدرتمندی در زمینه روانشناسی هستند.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندسازی امروزه به موضوع مهم و قابل بحث در تمام شرکت ها تبدیل شده است. روانشناسی و بازاریابی دو مقولهای هستند که همیشه ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. یک روانشناس لزوما یک بازاریاب نیست ولی یک بازاریاب همیشه آموزههای روانشناسی را در تصمیمهای بازاریابیاش لحاظ میکند. بازاریابی حساب و کتاب سرانگشتی ندارد. بازاریابی مستلزم پژوهشهای دقیق در مورد نیازها، خواستهها، علایق، و اولویتهای مشتریان است. یکی از این پژوهشهای روانشناختی تاثیر رنگهای مختلف را بر ذهن مشتریان اثبات کرده است.
رنگ در هر جنبه از فرآیند برندسازی و تبلیغات حضور موثر دارد. خواه در لوگویتان باشد، یا برچسب محصول، نشان و مهر، یا تبلیغات. رنگ یکی از مهمترین جنبهّهایی است که به برندتان شخصیت میبخشد و در ترفیع و حفظ جایگاه آن به شما کمک میکند بنابراین به موضوع روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندسازی توجه ویژه ای داشته باشید.
همچنین بخوانید: روانشناسی رنگ در طراحی سایت
رنگ به عنوان یک پیام خاموش برای مشتری عمل میکند. اگر کسب و کارتان دارای یک رنگ خاص باشد، مشتری آن را به عنوان نشانی از مشخصههای خاص کسب و کارتان میپندارد. اگرچه این پندار برای همهی افراد یکسان نیست. هر فرد بسته به تجربههای شخصی، گذشته، نوع تربیت، جامعه، مذهب، و غیره برداشتی متفاوت از رنگهای متفاوت دارد. با این حال، هر روز بیش از پیش دنیا به سمت جهانی شدن پیش میرود، از این رو برخی ویژگیهای فرضی و ثابتی از رنگهای خاص به وجود آمدهاند که از آنها میتوان برای ایجاد شخصیت استاندارد برای یک برند استفاده کرد.
روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندسازی : بررسی ۹ رنگ مهم
رنگ قرمز پرانرژی، تهاجمی و در عین حال پر از هیجان است؛ قرمز رنگ قدرتمندی است. این رنگ بیشترین طول موج را دارد، و دارای ویژگی خاصی است که باعث میشود خود را نزدیکتر از آنچه واقعا هست، به شما نشان دهد.
قرمز نشاندهندهی
قرمز یک رنگ مادی و جسمانی است؛ تحرک و هیجانی در سراسر بدن ایجاد میکند. این رنگ وادارمان میکند بایستیم و آن را نگاه کنیم.
تقریبا همهی شرکتها در هر صنفی از رنگ قرمز در فعالیتهای بازاریابیشان استفاده میکنند.
کوکاکولا در آغاز راه باید خود را در میان رقبا برجستهتر نشان میداد، از این رو در فرآیند برندسازی خود از رنگ قرمز استفاده کرد. هر چیزی که با قرمز رنگآمیزی شود از دیگران متمایز میشود. قرمز رنگ کاملی است که کوکاکولا در همان آغاز، آن را برای ایجاد شور و هیجان در لوگوی خود به کار برد.
فانسکول یک شرکت تولیدکنندهی اسباببازی است که در لوگوی خود از رنگ قرمز استفاده کرده است؛ و با این کار میخواهد عشق را گسترش دهد!
از آنجا که این رنگ دارای ویژگی است که باعث میشود آن را نزدیکتر از فاصلهی واقعیتان مشاهده کنید، برای جملههای تحریککنندهای نظیر ”همین الان سفارش دهید” یا “اینجا را کلیک کنید” بسیار مناسب است.
آبی درست مثل آسمان، پهناور و گسترده است. آبی رنگ خرد و عقل است، و درست برخلاف قرمز، ذهن را آرام میکند. آبی واقعا متضاد قرمز است؛ و دارای ویژگی است که باعث میشود دورتر از فاصلهی واقعیاش مشاهده شود.
آبی نشاندهندهی
آبی آرامش است. ذهنتان را آرام میکند. این رنگ با آگاهی و هوش در ارتباط است.
آبی مثل قرمز یک رنگ همهکاره است. ولی استفاده از آن، بیشتر در شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعات رواج دارد. فیسبوک آبی است. آیبیام یک شرکت بزرگ آبیرنگ است. سامسونگ، اچپی، دِل و غیره، هر یک در لوگویشان به نوعی از رنگ آبی استفاده کردهاند.
رنگ خورشید. زرد یعنی شادی. زرد رنگ قدرتمندی است که القاکنندهی اعتماد به نفس، عزت نفس، و دیگر هیجانهای مثبت است.
زرد نشاندهندهی
زرد طول موج بلندی دارد و پیش از هر رنگ دیگری دیده میشود.
زرد همچنین رنگ خلاقیت است. شرکتهایی که در زمینهی محصولات مربوط به کودکان فعالیت میکنند بیشتر تمایل دارند از رنگ زرد استفاده کنند.
لوگوی مکدونالد زرد رنگ است؛ و نشان از شادابی و سرزندگی آن دارد.
فِراری نیز روحیهی رقابتیاش را با لوگوی زرد رنگ خود نشان داده است.
رنگ طبیعت؛ سبز نمایندهی تعادل است. درست مثل طبیعت، رنگ صلح و آرامش است.
سبز نشاندهندهی
سبز همچنین یکی از رنگهایی است که بیش از سایر رنگها دور و برمان میبینیم. معمولا آن را با طبیعت مرتبط میدانیم. از این رو، از نظر ما تمام خصوصیتهای طبیعت را دارا است.
لوگوی شبکهی تلویزیونی انیمال پلانت که برنامههای مستند پخش میکند، سبز زنگ است.
صاحبان برند تروپیکانا، برند تولیدکنندهی آب میوه، میخواهند به مشتریان القا کنند محصولاتشان طبیعی است، از این رو لوگوی سبز رنگ برای خود انتخاب کردند.
شرکت اسپاتیفای دارای انواع موسیقی از سراسر دنیا است. این شرکت با انتخاب رنگ سبز میخواهد نشان دهد همه جا هست!
سیاه رنگ قدرتمندی است؛ رنگ کمال، جدیت، و ژرفنگری است.
سیاه نشاندهندهی
سیاه رنگ برازندگی و زیبایی است. در سیاهی هیچ رنگ دیگر نیست. از این رو، این قابلیت را دارد که انرژی را در خود جذب کند. سیاه نشانهی وضوح است.
سیاه رنگ برجستهای نیست. رنگ رکود و پسرفت است. ولی هیچ معنی پنهان و نامفهومی ندارد. سیاه سیاه است. همین مسئله باعث میشود آدمها به آن اعتماد کنند.
معمولا شرکتها و اصناف خاصی رنگ سیاه را به کار میبرند که میخواهند این شعار را به همگان اعلام کنند: “ما همین هستیم”.
نایک، آدیداس، ویکیپدیا و غیره از جمله شرکتهای بزرگی هستند که رنگ سیاه را برای لوگوی خود برگزیدند.
سفید خالص است. سفید از همهی رنگها تشکیل شده است، از این رو معانی فراوانی دارد.
سفید نشاندهندهی
سفید درست مخالف سیاه است. این رنگ بازتاب همه چیز است. سفید نشاندهندهی وضوح و تکامل است. غالبا در طراحی لوگوها، سفید را در کنار سیاه یا رنگهای دیگر استفاده میکنند.
بنفش همزمان قدرت قرمز و هوش و ثبات آبی را دارد. بنفش یک رنگ روحانی است. بنفش آرامشبخش است.
رنگ بنفش نشاندهندهی
بسیاری از شرکتهایی که خود را اصیل و متفاوت نشان دادهاند از رنگ بنفش در لوگوهایشان استفاده کردهاند. برای نمونه میتوان به کدبری، یاهو!، و تاکوبل اشاره کرد و تاثیر روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندسازی را مشاهده کنید.
نارنجی ترکیبی از قدرت قرمز و اعتماد به نفس زرد است؛ و ترکیب این دو به آدم انگیزه میدهد.
رنگ نارنجی نشاندهندهی
نارنجی رنگ مثبتگرایی است. انگیزه را بالا میبرد، به فضاهای مرده و خستهکننده شادی و خوشی میبخشد، و دیدناش چشمنواز است.
شرکتهای مختلفی که از رنگ نارنجی در لوگویشان استفاده کردهاند، میخواهند پیام یکسانی را به مشتریان ارسال کنند. نیکلودین و فانتا دو شرکتی هستند که با انتخاب رنگ نارنجی برای لوگویشان میخواهند پیام شادی و خوشی را به مشتریان ارسال کنند. وبگاه بلاگر نیز میخواهد کاربراناش از ارسال مطالبشان در این وبگاه احساس راحتی کنند.
قهوهای حامی و پشتیبان است. این رنگ نمایندهی زمین است. رنگ قهوهای تقریبا در همه جا دیده میشود؛ به ویژه در جاهای سفت و محکم. از این رو، معمولا آن را با قدرت و پشتیبانی در ارتباط میدانیم.
رنگ قهوهای نشاندهندهی
قهوهای ترکیبی از قرمز، زرد، و سیاه است. قهوهای قدرت قرمز، گرمای زرد، و جدیت سیاه را با هم ترکیب کرده است. بیشتر وقتها از این رنگ برای محصولات طبیعی استفاده میشود.
امیدواریم راهنمایی های حرفه ای ما در مورد این رنگها به روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندسازی برای شما کمک زیادی کرده باشد و توجه شما به اهمیت هر رنگ جلب شده باشد.
برندسازی عاطفی و عکس العمل مصرفکننده با هوش هیجانی بالا
برای یک مشتری که از نظر عاطفی به برندی وابسطه شده باشد استفاده از برند مشابه کار بسیار سختی است و برای همین فعالان حوزه برندسازی اهمیت ویژه ای برای برندسازی عاطفی قائل اند.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ برندسازی عاطفی اشاره به ساخت و توسعه برندهایی دارد که مستقیماً برای نفس مصرفکننده، ضمیر ناخودآگاه، وضعیت احساسی و هیجانی، نیازها و الهامات درونی وی دارای کشش و جذابیت باشد. هدف برندینگ عاطفی ایجاد یک رابطه عاطفی بین مصرفکننده و محصول از طریق تحریک هیجانات مصرفکننده است.
نیازهای انسانی از طریق عشق، قدرت، امنیت عاطفی و هیجانی و ارضاء نیازهای نفسانی، که بهطور ناخودآگاه همگی هیجان محور هستند، بهعنوان زیرساختی برای برندینگ عاطفی مورداستفاده بوده و به بازاریابان اجازه میدهد تا پیشگویی دقیقی در رابطه با نیازهای مصرفکننده داشته باشند. مردم عموماً در پی ارضاء نیازها هستند و مدیران و فعالان عرصه تبلیغات اقدام به ترویج نیازها میکنند تا از آن نیازها را در یک چرخه ثابت ابدی ارضاء کنند.
درحالیکه مدلهای تصمیمگیری سنتی بر مبنای تئوری انتخابهای منطقی قرار دارد و بهشدت دارای ماهیتی شناختی ترتیبی هستند، برندسازی عاطفی دارای ماهیتی کاملاً غیرمنطقی است. به عبارتی فقط کافی است یک موزیک غمگین را بر رو مجموعهای از تصاویر نشاندهنده مردم عادی و در حال تلاش بدون معرفی یک محصول خاص پخشکنید و ببینید چگونه این تصاویر در ترکیب موزیک یادشده موجب تحریک یک ارتباط غیرمنطقی با غم و غصه در مردم میشود.
گاهی اوقات یک محصول در یک مفهوم تحتاللفظی دارای ارتباطی با یک محصول است، مثلاً هملت نام نمایشنامهای از شکسپیر است و همچنین هملت نام یک نوع سیگار برگ هم هست. اغلب اوقات، روشهای مختلفی برای با قصد و نیت ایجاد یک ارتباط عاطفی با تبلیغ، محصول و یا اطلاعات در رابطه با ناشران ویروسی در زیرمجموعه برندسازی عاطفی مورداستفاده قرار میگیرد.
با گذشت زمان و البته تکرار، برندها میتوانند ارتباطی ماندگار در قلب و ذهن مصرفکنندهها ایجاد کنند. برندها بهمنظور ایجاد یک رابطه دوسویه بین خودشان و انسانها، نیاز به نمایش گذاشتن یک شخصیت خاص با ارزشهای خاص و مشخص و نمادهایی مرتبط با آن دارند.
داستانها اغلب از احساساتی برگرفته از الگوهای کهن استفاده میکنند که منطبق با الگوها و هیجانات جهانشمول است. بهعنوانمثال، الگوی کهن و قهرمان اصلی در برند نایک موجب دمیدن روح وفاداری مشتری در سراسر جهان شده است. این قهرمان از آغازی فروتنانه شروع میکند، حریف ترسناکی را به چالش میکشد و در برابر تمام نابرابریها پیروز میشود.
منتقدین برندسازی احساسی عموماً اشاره به مواردی میکنند که عبارتاند از سوءاستفاده اخلاقی که میتوان در این راه از هیجان و احساس انسان داشت، استفاده آن از تبلیغات و مشابهات در حال ازدیاد محصولات با هم درحالیکه بسیاری از بازاریابان پیوسته در حال متمایز ساختن محصولات خودشان در بین حجم زیادی از تبلیغاتی هستند که عموماً مردم هرروز با آنها سروکار دارند.
البته بازاریابان هم جذابیت محصول و برند خودشان برای مشتری را نباید لزوماً محدود به هیجانات و احساسات مصرفکنندهها نمایند. این دسته از استراتژیهای اثربخش ممکن است برای آن دسته از افرادی مؤثر واقع شوند که دارای هوش هیجانی پایینتری هستند، که در این صورت منجر به از دست دادن بخشی از بازار و مشتریان بالقوه خودشان میشوند که بدون دیدن عنصر شناختی در پیامهای بازاریاب اقدام به خرید نمیکنند.
بنابراین استراتژی بهینه برای پیشبرد فروش میتواند استفاده از هر دودسته پیامهای شناختی و احساسی در استراتژی بازاریابی باشد. یک استراتژی دیگر میتواند شامل استفاده از جذابیتهای احساسی پیچیده باشد، چراکه همانطور که بالاتر اشاره شد، مصرفکنندههای با هوش احساسی بالاتر ممکن است در زمان روبرو شدن با عناصر احساسی و غیر شناختی در بطن تبلیغات فرایند تصمیمگیری خود را برای کسب اطلاعات بیشتر به تأخیر بیندازند.
پنج راهکار روابط عمومی دیجیتال در عصر دیجیتال؛
چگونه روابط عمومی دیجیتال به کمک برند شما می آید تا بتوانید در دنیای دیجیتال حرفی برای گفتن داشته باشید؟
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ رسانههای دیجیتال موجب شدهاند تا عرصه رقابت برای کسبوکارهای کوچک به نسبت برندهای بزرگ در سطحی برابر قرارگرفته و کسب نتایج قابلاندازهگیری را از طریق اصول روابط عمومی دیجیتال از هر زمان دیگری سادهتر ساخته است. اما برای موفقیت در این زمینه باید اصول بازی را یاد بگیرید.
موردتوجه قرار گرفتن توسط فرد یا مجموعه هدف بهواقع میتواند موجب حرکت سازمان شما و یکقدم نزدیکتر شدن آن به هدف خودش شود، اما دیگر زمان توزیع اعلامیه و تراکت از طرق مختلف برای اطلاعرسانی در رابطه با محصول یا خدمات خودتان به سر آمده است. روش بازی تغییر کرده و طبیعتاً بازیکنان همتغییر کردهاند. هدف روابط عمومی امروزه برقراری ارتباط با تأثیرگذاران منتخب به شیوههایی خاص است. یک فرد تأثیرگذار در یک صنعت، مثلاً یک وبلاگ نویس که در حوزه خاص محصولات و خدمات شما قلم میزند، بهاندازه یک روزنامه معروف صبح کشور برای کسبوکار شما میتواند اهمیت داشته باشد، چراکه وی اعتماد گروه مشتریان هدف شما جلب کرده است. به عبارتی باید توجه داشت که اینجا همهچیز وابسته به مخاطبین شما و آنهاست. 5 راهکاری که در ادامه به آن اشاره میکنم به شما اجازه میدهد تا استراتژیهای اثربخش روابط عمومی دیجیتال را بهخوبی اجرا کنید و نتیجه مطلوبی برابر با برندهای بزرگ از آنها کسب کنید:
امروزه مردم زمانی که در موتورهای جستجو آنلاین چیزی را جستجو میکنند، عموماً بر روی لینکهایی کلیک میکنند که در صفحه اول نتایج به آنها نشان میدهد و نیاز خودشان را با همان نتایج رفع میکنند. پس این نکته خود اهمیت مطرحشدن و نشان داده شدن شما در بین نتایج معرفیشده در صفحه اول را بهخوبی نشان میدهد. پس باید ضمن داشتن استراتژیها و رعایت اصول مرتبط با بهینهسازی نتایج، کارهایی را در عرصه روابط عمومی دیجیتال انجام دهید که به نشان داده شدن شما در صفحه اول کمک کند.
یکی از این راهکارها شناخت درست و اصولی مخاطب است. برای هر مخاطب هدف (هر فرد، هر گروه و یا . . .) باید یک پروفایل خاص تشکیل دهید و خواسته و نیازهای وی را شناسایی کنید و مکتوب داشته باشید. بدانید برای رفع نیازهای خودش از چه کلماتی برای جستجو استفاده میکند و اینکه کدام آن کلمات مناسب با کسبوکار شما و از آن کلمات در محتوا وب خود استفاده کنید.
حجم محتوا آنلاین امروزه نسبت به قبل بسیار افزایش پیداکرده است و این موضوع خود بیانگر این نکته است که مخاطب زمان که کمتری برای اختصاص دادن به محتوای شما در اختیار دارد و برای این منظور باید محتوایی تولید و منتشر کنید که از جذابیت بیشتری برای مخاطب داشته باشد. یکی از این راهکارها این است که داستان خود را در فرمتها و شکلهایی از محتوا ارائه کنید که در زمان کمتر حجم بیشتری از محتوا شما برای مخاطب قابلدرک و استفاده باشد، یعنی فرمتهایی مثل فیلم، پادکست و عکس. چراکه در اغلب موارد شما میتوانید محتوایی شامل مثلاً 20 تا 30 خط مطلب را تنها با یک عکس بهراحتی به مخاطب خود انتقال دهید.
گاهی اوقات یک روش کاراتر برای رساندن پیام و سخن خود به مخاطبین استفاده از افرادی است که پیشازاین مخاطبین شما به آنها اعتماد داشته و سخن آنها را در آن موضوع خاص مورد تائید قرار میدهند. این روش تحت عنوان بازاریابی بر اساس اعتماد و تأثیر معتمدین و افراد بانفوذ شناخته میشود. به این موضوع هم توجه داشته که در دوره فعلی نوع بسیاری از رسانهها و کارکردهای آنها تغییر کرده است، تلویزیون قدیم جای خودش را به شبکه یوتیوب و نسخه وطنی خودش یعنی آپارات داده است، رادیو جای خودش را به پادکست داده و روزنامه هماکنون بهصورت وبلاگ، فروم و شبکههای اجتماعی در اختیار ما هستند. بازاریابی از طریق افراد صاحب نفوذ در بین جمعیت هدف ما بر این اساس است که باید بر اشتراکگذاری پیام شما توسط این افراد کلیدی تمرکز داشته باشید که اغلب صاحبان وبلاگهای مهم و معتبر بوده یا دنبال کنندگان زیادی در شبکههای اجتماعی هستند.
برای آغاز بهترین راه داشتن یک نظرسنجی از بین مخاطبین هدف، دادن یک مشوق به آنها جهت پاسخگویی به نظرسنجی شما و پیدا کردن شبکههای ارتباطی است که آنها بیشتر با آن وقت خود را سپری میکنند. سپس باید کلمات کلیدی مرتبط با کسبوکار خود را در آنها جستجو کنید و ببینید چه کسی درواقع در بستر این رسانهها از اعتبار کافی برخوردار است و محتوایی مشابه و همراستا با محتوای شما تولید میکند که رقیب شما بهحساب نمیآید و سپس تمرکز بر روی آنها برای رساندن پیام خود به مخاطبان هدف موردنظر هست.
شبکههای اجتماعی درواقع ابزاری برای تغییر دادن بازی در عرصه روابط عمومی هستند که کاربردهایی برای داستانسرایی، نظارت و تبلیغ و ترویج دارند. کسبوکارها هم میتوانند بهصورت درست و اصولی از آنها برای توسعه و شکل دادن به روابط خود با گزارشگران و صاحبان نفوذ در صنعت خود بپردازند. فراموش نکنید که این خبرنگاران و افراد دارای نفوذ هم در درجه اول انسان هستند و با استفاده از این ابزارها میتوانید ارتباطات خود را به صورتی شخصی با آنها پیش ببرید، چراکه آنها هم مطمئناً عکسی شخصی از خانواده، کسبوکار و مسافرتهای خود منتشر میکنند. در اینگونه مواقع با یک سؤال خیلی ساده، مثلاً اینکه نژاد حیوان خانگی شما چیست، میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید و رفتهرفته این ارتباط را گسترش دهید. اما معرفی و تبلیغ کالا و خدمات خودتان را بگذارید برای پیامهای شخصی و از انتشار آنها در فضای عمومی باهدف دیده شدن توسط آنها شدیداً اجتناب کنید.
در رسانههای چاپی، اطلاع پیدا کردن از این اینکه چه نفر پیام شما را خواندهاند کاری بسیار سخت و دشوار است. اما روابط عمومی دیجیتال نظارت بر عملکرد محتوای شمارا بهصورت بسیار دقیق ممکن میسازد. با این کار بهراحتی میتوانید متوجه شوید که کدام کانالها در حال سرازیر کردن ترافیک بهسوی وبسایت شما هستند و اینکه چه مطالب و محتوایی برای آنها از همه مهمتر و جذابتر بوده است. با استفاده از این اطلاعات بهراحتی میتوانید محتوای مشابه ازنظر موضوع با شکل و فرمت را برای مخاطبین خود مهیا کنید.
فقط به یاد داشته باشید که ابزار روابط عمومی دیجیتال برعکس روابط عمومی سنتی دقیقاً همان فرصتهایی را در اختیار شما قرار داده است که برندهای بزرگ در اختیاردارند و برای پیشبرد کار خود از آنها بهره میبرند و در این عرصه کسب موفقیت فقط و فقط وابسته به چگونگی استفاده شما از این ابزارهاست.
برندسازی عاطفی و عکس العمل مصرفکننده با هوش هیجانی بالا
برای یک مشتری که از نظر عاطفی به برندی وابسطه شده باشد استفاده از برند مشابه کار بسیار سختی است و برای همین فعالان حوزه برندسازی اهمیت ویژه ای برای برندسازی عاطفی قائل اند.
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ برندسازی عاطفی اشاره به ساخت و توسعه برندهایی دارد که مستقیماً برای نفس مصرفکننده، ضمیر ناخودآگاه، وضعیت احساسی و هیجانی، نیازها و الهامات درونی وی دارای کشش و جذابیت باشد. هدف برندینگ عاطفی ایجاد یک رابطه عاطفی بین مصرفکننده و محصول از طریق تحریک هیجانات مصرفکننده است.
نیازهای انسانی از طریق عشق، قدرت، امنیت عاطفی و هیجانی و ارضاء نیازهای نفسانی، که بهطور ناخودآگاه همگی هیجان محور هستند، بهعنوان زیرساختی برای برندینگ عاطفی مورداستفاده بوده و به بازاریابان اجازه میدهد تا پیشگویی دقیقی در رابطه با نیازهای مصرفکننده داشته باشند. مردم عموماً در پی ارضاء نیازها هستند و مدیران و فعالان عرصه تبلیغات اقدام به ترویج نیازها میکنند تا از آن نیازها را در یک چرخه ثابت ابدی ارضاء کنند.
درحالیکه مدلهای تصمیمگیری سنتی بر مبنای تئوری انتخابهای منطقی قرار دارد و بهشدت دارای ماهیتی شناختی ترتیبی هستند، برندسازی عاطفی دارای ماهیتی کاملاً غیرمنطقی است. به عبارتی فقط کافی است یک موزیک غمگین را بر رو مجموعهای از تصاویر نشاندهنده مردم عادی و در حال تلاش بدون معرفی یک محصول خاص پخشکنید و ببینید چگونه این تصاویر در ترکیب موزیک یادشده موجب تحریک یک ارتباط غیرمنطقی با غم و غصه در مردم میشود.
گاهی اوقات یک محصول در یک مفهوم تحتاللفظی دارای ارتباطی با یک محصول است، مثلاً هملت نام نمایشنامهای از شکسپیر است و همچنین هملت نام یک نوع سیگار برگ هم هست. اغلب اوقات، روشهای مختلفی برای با قصد و نیت ایجاد یک ارتباط عاطفی با تبلیغ، محصول و یا اطلاعات در رابطه با ناشران ویروسی در زیرمجموعه برندسازی عاطفی مورداستفاده قرار میگیرد.
با گذشت زمان و البته تکرار، برندها میتوانند ارتباطی ماندگار در قلب و ذهن مصرفکنندهها ایجاد کنند. برندها بهمنظور ایجاد یک رابطه دوسویه بین خودشان و انسانها، نیاز به نمایش گذاشتن یک شخصیت خاص با ارزشهای خاص و مشخص و نمادهایی مرتبط با آن دارند.
داستانها اغلب از احساساتی برگرفته از الگوهای کهن استفاده میکنند که منطبق با الگوها و هیجانات جهانشمول است. بهعنوانمثال، الگوی کهن و قهرمان اصلی در برند نایک موجب دمیدن روح وفاداری مشتری در سراسر جهان شده است. این قهرمان از آغازی فروتنانه شروع میکند، حریف ترسناکی را به چالش میکشد و در برابر تمام نابرابریها پیروز میشود.
منتقدین برندسازی احساسی عموماً اشاره به مواردی میکنند که عبارتاند از سوءاستفاده اخلاقی که میتوان در این راه از هیجان و احساس انسان داشت، استفاده آن از تبلیغات و مشابهات در حال ازدیاد محصولات با هم درحالیکه بسیاری از بازاریابان پیوسته در حال متمایز ساختن محصولات خودشان در بین حجم زیادی از تبلیغاتی هستند که عموماً مردم هرروز با آنها سروکار دارند.
البته بازاریابان هم جذابیت محصول و برند خودشان برای مشتری را نباید لزوماً محدود به هیجانات و احساسات مصرفکنندهها نمایند. این دسته از استراتژیهای اثربخش ممکن است برای آن دسته از افرادی مؤثر واقع شوند که دارای هوش هیجانی پایینتری هستند، که در این صورت منجر به از دست دادن بخشی از بازار و مشتریان بالقوه خودشان میشوند که بدون دیدن عنصر شناختی در پیامهای بازاریاب اقدام به خرید نمیکنند.
بنابراین استراتژی بهینه برای پیشبرد فروش میتواند استفاده از هر دودسته پیامهای شناختی و احساسی در استراتژی بازاریابی باشد. یک استراتژی دیگر میتواند شامل استفاده از جذابیتهای احساسی پیچیده باشد، چراکه همانطور که بالاتر اشاره شد، مصرفکنندههای با هوش احساسی بالاتر ممکن است در زمان روبرو شدن با عناصر احساسی و غیر شناختی در بطن تبلیغات فرایند تصمیمگیری خود را برای کسب اطلاعات بیشتر به تأخیر بیندازند.
پنج راهکار روابط عمومی دیجیتال در عصر دیجیتال؛
چگونه روابط عمومی دیجیتال به کمک برند شما می آید تا بتوانید در دنیای دیجیتال حرفی برای گفتن داشته باشید؟
به گزارش آلامتو و به نقل از ibazaryabi.com؛ رسانههای دیجیتال موجب شدهاند تا عرصه رقابت برای کسبوکارهای کوچک به نسبت برندهای بزرگ در سطحی برابر قرارگرفته و کسب نتایج قابلاندازهگیری را از طریق اصول روابط عمومی دیجیتال از هر زمان دیگری سادهتر ساخته است. اما برای موفقیت در این زمینه باید اصول بازی را یاد بگیرید.
موردتوجه قرار گرفتن توسط فرد یا مجموعه هدف بهواقع میتواند موجب حرکت سازمان شما و یکقدم نزدیکتر شدن آن به هدف خودش شود، اما دیگر زمان توزیع اعلامیه و تراکت از طرق مختلف برای اطلاعرسانی در رابطه با محصول یا خدمات خودتان به سر آمده است. روش بازی تغییر کرده و طبیعتاً بازیکنان همتغییر کردهاند. هدف روابط عمومی امروزه برقراری ارتباط با تأثیرگذاران منتخب به شیوههایی خاص است. یک فرد تأثیرگذار در یک صنعت، مثلاً یک وبلاگ نویس که در حوزه خاص محصولات و خدمات شما قلم میزند، بهاندازه یک روزنامه معروف صبح کشور برای کسبوکار شما میتواند اهمیت داشته باشد، چراکه وی اعتماد گروه مشتریان هدف شما جلب کرده است. به عبارتی باید توجه داشت که اینجا همهچیز وابسته به مخاطبین شما و آنهاست. 5 راهکاری که در ادامه به آن اشاره میکنم به شما اجازه میدهد تا استراتژیهای اثربخش روابط عمومی دیجیتال را بهخوبی اجرا کنید و نتیجه مطلوبی برابر با برندهای بزرگ از آنها کسب کنید:
امروزه مردم زمانی که در موتورهای جستجو آنلاین چیزی را جستجو میکنند، عموماً بر روی لینکهایی کلیک میکنند که در صفحه اول نتایج به آنها نشان میدهد و نیاز خودشان را با همان نتایج رفع میکنند. پس این نکته خود اهمیت مطرحشدن و نشان داده شدن شما در بین نتایج معرفیشده در صفحه اول را بهخوبی نشان میدهد. پس باید ضمن داشتن استراتژیها و رعایت اصول مرتبط با بهینهسازی نتایج، کارهایی را در عرصه روابط عمومی دیجیتال انجام دهید که به نشان داده شدن شما در صفحه اول کمک کند.
یکی از این راهکارها شناخت درست و اصولی مخاطب است. برای هر مخاطب هدف (هر فرد، هر گروه و یا . . .) باید یک پروفایل خاص تشکیل دهید و خواسته و نیازهای وی را شناسایی کنید و مکتوب داشته باشید. بدانید برای رفع نیازهای خودش از چه کلماتی برای جستجو استفاده میکند و اینکه کدام آن کلمات مناسب با کسبوکار شما و از آن کلمات در محتوا وب خود استفاده کنید.
حجم محتوا آنلاین امروزه نسبت به قبل بسیار افزایش پیداکرده است و این موضوع خود بیانگر این نکته است که مخاطب زمان که کمتری برای اختصاص دادن به محتوای شما در اختیار دارد و برای این منظور باید محتوایی تولید و منتشر کنید که از جذابیت بیشتری برای مخاطب داشته باشد. یکی از این راهکارها این است که داستان خود را در فرمتها و شکلهایی از محتوا ارائه کنید که در زمان کمتر حجم بیشتری از محتوا شما برای مخاطب قابلدرک و استفاده باشد، یعنی فرمتهایی مثل فیلم، پادکست و عکس. چراکه در اغلب موارد شما میتوانید محتوایی شامل مثلاً 20 تا 30 خط مطلب را تنها با یک عکس بهراحتی به مخاطب خود انتقال دهید.
گاهی اوقات یک روش کاراتر برای رساندن پیام و سخن خود به مخاطبین استفاده از افرادی است که پیشازاین مخاطبین شما به آنها اعتماد داشته و سخن آنها را در آن موضوع خاص مورد تائید قرار میدهند. این روش تحت عنوان بازاریابی بر اساس اعتماد و تأثیر معتمدین و افراد بانفوذ شناخته میشود. به این موضوع هم توجه داشته که در دوره فعلی نوع بسیاری از رسانهها و کارکردهای آنها تغییر کرده است، تلویزیون قدیم جای خودش را به شبکه یوتیوب و نسخه وطنی خودش یعنی آپارات داده است، رادیو جای خودش را به پادکست داده و روزنامه هماکنون بهصورت وبلاگ، فروم و شبکههای اجتماعی در اختیار ما هستند. بازاریابی از طریق افراد صاحب نفوذ در بین جمعیت هدف ما بر این اساس است که باید بر اشتراکگذاری پیام شما توسط این افراد کلیدی تمرکز داشته باشید که اغلب صاحبان وبلاگهای مهم و معتبر بوده یا دنبال کنندگان زیادی در شبکههای اجتماعی هستند.
برای آغاز بهترین راه داشتن یک نظرسنجی از بین مخاطبین هدف، دادن یک مشوق به آنها جهت پاسخگویی به نظرسنجی شما و پیدا کردن شبکههای ارتباطی است که آنها بیشتر با آن وقت خود را سپری میکنند. سپس باید کلمات کلیدی مرتبط با کسبوکار خود را در آنها جستجو کنید و ببینید چه کسی درواقع در بستر این رسانهها از اعتبار کافی برخوردار است و محتوایی مشابه و همراستا با محتوای شما تولید میکند که رقیب شما بهحساب نمیآید و سپس تمرکز بر روی آنها برای رساندن پیام خود به مخاطبان هدف موردنظر هست.
شبکههای اجتماعی درواقع ابزاری برای تغییر دادن بازی در عرصه روابط عمومی هستند که کاربردهایی برای داستانسرایی، نظارت و تبلیغ و ترویج دارند. کسبوکارها هم میتوانند بهصورت درست و اصولی از آنها برای توسعه و شکل دادن به روابط خود با گزارشگران و صاحبان نفوذ در صنعت خود بپردازند. فراموش نکنید که این خبرنگاران و افراد دارای نفوذ هم در درجه اول انسان هستند و با استفاده از این ابزارها میتوانید ارتباطات خود را به صورتی شخصی با آنها پیش ببرید، چراکه آنها هم مطمئناً عکسی شخصی از خانواده، کسبوکار و مسافرتهای خود منتشر میکنند. در اینگونه مواقع با یک سؤال خیلی ساده، مثلاً اینکه نژاد حیوان خانگی شما چیست، میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید و رفتهرفته این ارتباط را گسترش دهید. اما معرفی و تبلیغ کالا و خدمات خودتان را بگذارید برای پیامهای شخصی و از انتشار آنها در فضای عمومی باهدف دیده شدن توسط آنها شدیداً اجتناب کنید.
در رسانههای چاپی، اطلاع پیدا کردن از این اینکه چه نفر پیام شما را خواندهاند کاری بسیار سخت و دشوار است. اما روابط عمومی دیجیتال نظارت بر عملکرد محتوای شمارا بهصورت بسیار دقیق ممکن میسازد. با این کار بهراحتی میتوانید متوجه شوید که کدام کانالها در حال سرازیر کردن ترافیک بهسوی وبسایت شما هستند و اینکه چه مطالب و محتوایی برای آنها از همه مهمتر و جذابتر بوده است. با استفاده از این اطلاعات بهراحتی میتوانید محتوای مشابه ازنظر موضوع با شکل و فرمت را برای مخاطبین خود مهیا کنید.
فقط به یاد داشته باشید که ابزار روابط عمومی دیجیتال برعکس روابط عمومی سنتی دقیقاً همان فرصتهایی را در اختیار شما قرار داده است که برندهای بزرگ در اختیاردارند و برای پیشبرد کار خود از آنها بهره میبرند و در این عرصه کسب موفقیت فقط و فقط وابسته به چگونگی استفاده شما از این ابزارهاست.
رییس صندوق نوآوری و شکوفایی اعطای تسهیلات برند سازی برای شرکتهای دانش بنیان را از برنامههای این صندوق در راستای بازار سازی بین المللی دانست.
به گزارش خبرنگار ایسنا، دکتر بهزاد سلطانی در بازدید از شرکت دانش بنیان مهندسی "رستان فن ارتباط" ،این شرکت را الگوی مناسبی از شرکتهای دانش بنیان فعال بزرگ دانست و افزود: یکی از وظایف صندوق نوآوری و شکوفایی کمک به این نوع شرکتها در زمینه برند سازی است.
وی با اشاره به برخورد برخی از دستگاهها در زمینه پابیندی که مقاد قرار دادها، اظهار کرد: بسیاری از دستگاههای دولتی قراردادی با شرکتهای دانش بنیان برای انجام پروژه ای منعقد میکنند ولی مشاهده کردیم که نه تنها پیش پرداختی به شرکت دانش بنیان ندادهاند بلکه از اعطای هزینههای قرار داد ممانعت میکنند. بر این اساس است که با گذشت دوره تنفس شرکتها قادر به بازپرداخت اقساط خود نیستند.
رییس صندوق نوآوری و شکوفایی در عین حال از استمهال بسیاری از شرکتهای دانشبنیان برای به تعویق انداختن بازپرداخت وامهای دریافتی خبر داد و افزود: حجم زیادی از شرکتها اعلام کردند که به دلیل آنکه طرح آنها به نتیجه نرسیده است، نمیتوانند اقساط خود را پرداخت کنند و مهلت برای بازپرداخت وام را داشتند از این رو بسیاری از نهادها از صندوق درخواست استمهال از شرکتهای دانش بنیان را دارند.
سلطانی با بیان اینکه پس از ایجاد شرکتهای «خصولی» شاهد انعقاد قراردادهایی بدون پیش پرداخت هستیم، خاطر نشان کرد: بر این اساس ما به شرکتهای دانش بنیان اعلام کردیم که قراردادهای بدون پیش پرداخت برای صندوق، اعتباری ندارد.
رییس صندوق نوآوری و شکوفایی اضافه کرد: ما اگر مراقب این موضوعات نباشیم سرمایه صندوق مجددا به آن باز نخواهد گشت تا در اختیار سایر شرکتها قرار گیرد.
وی کم بودن میزان اعتبارات از سوی صندوق نوآوری و شکوفایی را به دلیل عدم اطمینان نسبت به قرار دادهای شرکتهای دانش بنیان با سایر دستگاهها دانست و ادامه داد: ولی از سوی دیگر پروژه ای در زمینه بیوتکنولوژی داریم که تا سقف 20 میلیارد تومان برای راه اندازی خط تولید اعطا شده است.
سلطانی به راهکارهای مناسب برای تولید محصولات دانش بنیان اشاره کرد و یادآور شد: یکی از این راهکارها ایجاد صندوقهای خطر پذیر است که شرکتهای بزرگ میتوانند با چندین شرکت کوچک و نوپا و صندوق نوآوری و شکوفایی صندوق خطر پذیر راه اندازی کنند که 49 درصد سهام از آن صندوق و 51 درصد از آن شرکت باشد تا بتوانند اقدام به تحقیق و توسعه محصول خود کنند.
رییس صندوق نوآوری و شکوفایی اعطای تسهیلات برند سازی را از دیگر اقدامات این صندوق نام برد و خاطر نشان کرد: یکی از برنامههای صندوق بازار سازی بین المللی برای محصولات شرکتهای دانش بنیان است که در این زمینه درصدد اعطای برند سازی برای شرکتها هستیم.
وی تسهیلات نمونه سازی را از دیگر تسهیلات این صندوق ذکر کرد و گفت: برای توسعه محصولات دانش بنیان شرکتها میتوانند برای نمونه سازی محصولات خود از تسهیلات 4 درصدی صندوق بهره مند شوند.
رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی با اشاره به ارائه پیشنهادی به هیات امنای صندوق نوآوری و شکوفایی گفت: این پیشنهاد بنا به درخواستهای فراوان شرکتهای دانش بنیان تدوین شده است. بر اساس این پیشنهاد شرکتهای دانش بنیان میتوانند از تسهیلات لیزینگ برای خریداران دولتی خود استفاده کنند.
وی در خصوص جزئیات این پیشنهاد توضیح داد: با توجه به اینکه خریداران دولتی یکی از متقاضیان بزرگ و اصلی محصولات شرکتهای دانش بنیان هستند، پیشنهادی به هیات امنای صندوق ارائه خواهد شد که در صورت تایید، شرکتهای دانش بنیان مشروط به ارائه ضمانت نامه بانکی توسط خریدار دولتی میتوانند از تسهیلات لیزینگ برای خریداران دولتی بهره مند شوند.
به گفته وی خدمات لیزینگ با نرخ 9 درصد تنها مشمول دانش بنیان شرکتهای خصوصی برای توسعه بازار محصولات، میشود.