مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نکاتی درباره ی بیماری پیسی

[ad_1]

بیماری پیسی از جمله بیماری هایی می باشد که پیامد روحی و جسمی را نیز به همراه دارد.  پیسی، لک و پیس یا اسم علمی تَرَش ویتیلیگو نوعی بیماری اختلال تولید رنگدانه اسـت که در آن ملانوسیت ها (یا همان سلول های مسئول تولید رنگدانه) در بخش هایی از پوست کارایی خود را از دست می دهند و تخریب می شوند.

 

در نتیجه، لکه های سفید رنگی روی پوست افراد مبتلا ایجاد می گردد و معمولا موهایی هم که در این نواحی رشد می کنند هم فاقد رنگ هستند.در ادامه قصد داریم نگاهی به این بیماری داشته باشیم و گفته های یکی از مبتلایان به پیسی را با هم از نظر بگذرانیم. ژان پل برامر فردی اسـت

 

که به ویتیلیگو مبتلا شده و حالا شرح حالش را از زبان خود او خواهیم شنید.هیچگاه بخش سفید رنگ روی پوستم برایم اهمیت نداشت؛ برایم مانند ماه گرفتکی بود اما یک شب زمانی که مشغول آماده شدن برای دوش گرفتن بودم در مقابل آینه حمام درنگی کوتاه کردم و به جزیره کوچک بی رنگی خیره شدم که روی بدنم شکل گرفته بود.

 

انگار ابعادش با قبل فرق کرده بود و کمی بزرگ تر به نظر می آمد.حتما شما هم برایتان پیش آمده که کمی قبل از استحمام در آینه به بدن خود خیره می شوید تا هرگونه ناهنجاری یا علائم مربوط به بیماری ها را که ممکن اسـت روی آن ایجاد شده باشد، پیدا کنید.بعد از آنکه متوجه این لکه شدم حدودا ده دقیقه ای را صرف وارسی و موشکافی در آن کردم.

 

لبه ها و قسمت های بیرونی اش را بررسی کردم و متوجه شدم که بخش های تازه ای به آن لکه اضافه شده و ابعادش نسبت به قبل افزایش یافته بود. دیگر بر من روشن شده بود که این لکه یک ماه گرفتگی یا چیزی شبیه آن نیست.لکه سفید رنگ کوچکی که تا همان چند دقیقه قبل برایم بی اهمیت بود به یک باره آنقدر مهم شده بود

 

نکاتی درباره ی بیماری پیسی

 

که دیگر در مرکز و بطن دنیایم قرار داشت. به یکباره ذهنم به گذشته معطوف شد و در پستوی آن به دنبال اولین باری می گشتم که لکه را روی بدنم دیده بودم. تصورم این بود که اگر خیلی به عقب برگردم و به خودم ثابت کنم که آن لکه از ابتدا روی بدنم بوده می توانم تا حدودی دلهره و نگرانی ام را کم کنم.

 

می دانستم از زمانی که کودک بوده ام آن را روی پوستم داشته ام. در آن زمان البته تصورم این بود که چون پدر و مادرم از نژادهای مختلفی هستند چنین اثری روی بدنم ایجاد شده. در واقع فکر می کردم بخش هایی از بدنم سفید هستند و بخش هایی قهوه ای و درست مانند خونم، پوستم هم معرف دو میراثی اسـت که از پدر و مادرم به من رسیده.

 

اما ظاهرا این موضوع به ژنتیک مربوط نمی شد و بیشتر به نقشه ای واقعی می ماند؛ جزیره های سفید رنگ روی بدنم داشتند کم کم نواحی قهوه ای را می پوشاندند و این اتفاق هم به سرعت در حال رخ دادن بود. من که از این اتفاق به شدت آزرده خاطر شده بودم همان کاری را انجام دادم که هر فرد حساس دیگری انجام می داد:

 

اینترنت را زیر و رو کردم تا بفهمم چه اتفاقی در حال رخ دادن اسـت.از روی اطلاعات اندکم تصور می کردم که قرار اسـت بدنم کاملا به رنگ سفید در بیاید و از آن به بعد باید همیشه دستکش بپوشم، عینک آفتابی به چشم بزنم و با یک چتر در محیط های باز ظاهر شوم. با پزشک معالجم تماس گرفتم تا دریابم که آیا قرار اسـت

 

باقی عمرم را هم در خلوت و تنها سر کنم و آیا این بیماری همه وجودم را در بر  می گیرد؟پزشک معالجم به سرعت بیماری ام را تشخیص داد و آنقدر با اطمینان و اعتماد به نفس در این باره حرف می زد که هوش از سرم پرید؛ بله، شما به پیسی مبتلا شده اید. خودم با استناد به اینترنت می دانستم که مشکلم چیست

 

نکاتی درباره ی بیماری پیسی

 

و حالا دکتر هم مهر تاییدش را روی آن زد.در حالی که گیج و مبهوت بودم، به پارکینگ رفتم، موبایلم را برداشتم و به خواهرم زنگ زدم و تا می توانستم گریه کردم. گریه کردم چون این اتفاق حق من نبود و باورم این بود که عذابی بر من نازل شده.من پیشتر با دو نژادی بودنم مشکل داشتم و حالا بدنم هم این مساله را باید نشان می داد

 

و مرتبا باید شاهد شکل گیری لکه های سفید رنگ روی بدنم می بودم. اما آیا فرد دیگری غیر از من هم این مشکل را دارد؟در آن زمان ذهنم شروع به درست کردن هزاران سناریو مختلف در مورد زمانی کرد که ویتیلیگو در بدنم شروع به گسترش کرد. مدام این فکر به ذهنم می آمد که از این پس، وقتی سوار مترو شدم حتما دیگران به من خیره می شوند

 

و دیگر یک لحظه هم آرام و قرار نخواهم داشت و این سوال ها در ذهنم نقش بست که درمان بیماری چیست؟ آیا کسی عاشق من می شود؟ آیا دوستانم مرا ترک خواهند کرد؟ آیا وقتی با دیگران دعوایم شد از بیماری ام برای تخریب من استفاده خواهند کرد؟ از خواهرم پشت تلفن سوال کردم: آیا کسی مرا با این بیماری می خواهد؟

 

در آن زمان تازه با دختر مورد علاقه ام آشنا شده بودم و نگران بودم که نکند وجود این لکه های سفید رنگ او را از ازدواج با من منصرف کند. دلهره و اضطرابم تمامی نداشت. در خود توانی نمی دیدم. گویی بدنم داشت مرا مجازات می کرد و راهی برای تمام کردنش نداشتم.بعد از آنکه پزشم بیماری ام را تشخیص داد، فرایند گسترشش در بدنم حتی از قبل هم سریع تر شد

 

و مرتبا شاهد بزرگ تر شدن لکه های سفید رنگ روی پوستم بودم.امروز اما حالم خوب اسـت و از اینکه چنین حسی دارم به خودم افتخار می کنم چراکه بعد از تشخیص بیماری توسط پزشک معالجم ابدا فکر نمی کردم که این اتفاق برایم رخ بدهد. رسیدن به این نقطه اما ابدا برایم ساده نبود و پیش از آنکه بتوانم آن را به عنوان بخشی از وجودم بپذیرم باید چیزهای زیادی در مورد پیسی یاد می گرفتم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

درمان علمی و تجربه شده برص، لک و پیسپیسی، …بیماری برص اسم های مختلفی دارد لک و پیس، پیسی، بهق، ویتیلیگو، ، و مربوط به از بین طب سنتی و درمان برص،پیسی یا ویتیلیگو حکیم …طب سنتیتعریف برص ، پیسی یا ویتیلیگو نوعی اختلال در تولید رنگدانه پوست است که در برخی از قسمت پزشکی و سلامتی پزشکیپزشکی و سلامتیپیشگیری و درمانبیماریسرطانپزشکانتزریقبارداریجراحیسکته یک ایده متفاوت برای طراحی ناخنیک ایده متفاوت برای طراحی ناخن، طراحی ناخن طرح های مختلفی را می تواند شامل شود ایده پوست و مو پزشکان ایران بیماری‏های پوستی در افراد دچار ایدز به چه شکل تظاهر پیدا می‏کنند؟ تظاهرات پوستی در درمان گیاهی تاول دهان پوست و …درمانگیاهیتاولدهانپوست و زیبایی پوست و زیباییلبدهانجوشاکنهلکه پفناخنسوختگی خال آموزش گریم حرفه ای صورت آموزش گریم حرفه ای صورت آموزش گریم صورت آموزش گریم حرفه ای صورت آموزش مرحله به مرحله زگیل ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادزگیلاین صفحه نامزد انتقال به سرواژه زگیل در ویکی‌واژه است به نظر می‌رسد این مقاله شامل پنیر را با چی بخوریم، با چی نخوریم؟ پنیر را نباید با بادام مصرف کرد؛ زیرا موجب فساد در معده شده و گوارش را با مشکل رو به امیدودوازده امیدوار به دوازدهدانستنیها پزشکان مسلمان چگونه بیماری ها را تشخیص می دادند؟ پسری که بار مرگ را


ادامه مطلب ...

نکاتی درباره ی بیماری پیسی

[ad_1]

بیماری پیسی از جمله بیماری هایی می باشد که پیامد روحی و جسمی را نیز به همراه دارد.  پیسی، لک و پیس یا اسم علمی تَرَش ویتیلیگو نوعی بیماری اختلال تولید رنگدانه اسـت که در آن ملانوسیت ها (یا همان سلول های مسئول تولید رنگدانه) در بخش هایی از پوست کارایی خود را از دست می دهند و تخریب می شوند.

 

در نتیجه، لکه های سفید رنگی روی پوست افراد مبتلا ایجاد می گردد و معمولا موهایی هم که در این نواحی رشد می کنند هم فاقد رنگ هستند.در ادامه قصد داریم نگاهی به این بیماری داشته باشیم و گفته های یکی از مبتلایان به پیسی را با هم از نظر بگذرانیم. ژان پل برامر فردی اسـت

 

که به ویتیلیگو مبتلا شده و حالا شرح حالش را از زبان خود او خواهیم شنید.هیچگاه بخش سفید رنگ روی پوستم برایم اهمیت نداشت؛ برایم مانند ماه گرفتکی بود اما یک شب زمانی که مشغول آماده شدن برای دوش گرفتن بودم در مقابل آینه حمام درنگی کوتاه کردم و به جزیره کوچک بی رنگی خیره شدم که روی بدنم شکل گرفته بود.

 

انگار ابعادش با قبل فرق کرده بود و کمی بزرگ تر به نظر می آمد.حتما شما هم برایتان پیش آمده که کمی قبل از استحمام در آینه به بدن خود خیره می شوید تا هرگونه ناهنجاری یا علائم مربوط به بیماری ها را که ممکن اسـت روی آن ایجاد شده باشد، پیدا کنید.بعد از آنکه متوجه این لکه شدم حدودا ده دقیقه ای را صرف وارسی و موشکافی در آن کردم.

 

لبه ها و قسمت های بیرونی اش را بررسی کردم و متوجه شدم که بخش های تازه ای به آن لکه اضافه شده و ابعادش نسبت به قبل افزایش یافته بود. دیگر بر من روشن شده بود که این لکه یک ماه گرفتگی یا چیزی شبیه آن نیست.لکه سفید رنگ کوچکی که تا همان چند دقیقه قبل برایم بی اهمیت بود به یک باره آنقدر مهم شده بود

 

نکاتی درباره ی بیماری پیسی

 

که دیگر در مرکز و بطن دنیایم قرار داشت. به یکباره ذهنم به گذشته معطوف شد و در پستوی آن به دنبال اولین باری می گشتم که لکه را روی بدنم دیده بودم. تصورم این بود که اگر خیلی به عقب برگردم و به خودم ثابت کنم که آن لکه از ابتدا روی بدنم بوده می توانم تا حدودی دلهره و نگرانی ام را کم کنم.

 

می دانستم از زمانی که کودک بوده ام آن را روی پوستم داشته ام. در آن زمان البته تصورم این بود که چون پدر و مادرم از نژادهای مختلفی هستند چنین اثری روی بدنم ایجاد شده. در واقع فکر می کردم بخش هایی از بدنم سفید هستند و بخش هایی قهوه ای و درست مانند خونم، پوستم هم معرف دو میراثی اسـت که از پدر و مادرم به من رسیده.

 

اما ظاهرا این موضوع به ژنتیک مربوط نمی شد و بیشتر به نقشه ای واقعی می ماند؛ جزیره های سفید رنگ روی بدنم داشتند کم کم نواحی قهوه ای را می پوشاندند و این اتفاق هم به سرعت در حال رخ دادن بود. من که از این اتفاق به شدت آزرده خاطر شده بودم همان کاری را انجام دادم که هر فرد حساس دیگری انجام می داد:

 

اینترنت را زیر و رو کردم تا بفهمم چه اتفاقی در حال رخ دادن اسـت.از روی اطلاعات اندکم تصور می کردم که قرار اسـت بدنم کاملا به رنگ سفید در بیاید و از آن به بعد باید همیشه دستکش بپوشم، عینک آفتابی به چشم بزنم و با یک چتر در محیط های باز ظاهر شوم. با پزشک معالجم تماس گرفتم تا دریابم که آیا قرار اسـت

 

باقی عمرم را هم در خلوت و تنها سر کنم و آیا این بیماری همه وجودم را در بر  می گیرد؟پزشک معالجم به سرعت بیماری ام را تشخیص داد و آنقدر با اطمینان و اعتماد به نفس در این باره حرف می زد که هوش از سرم پرید؛ بله، شما به پیسی مبتلا شده اید. خودم با استناد به اینترنت می دانستم که مشکلم چیست

 

نکاتی درباره ی بیماری پیسی

 

و حالا دکتر هم مهر تاییدش را روی آن زد.در حالی که گیج و مبهوت بودم، به پارکینگ رفتم، موبایلم را برداشتم و به خواهرم زنگ زدم و تا می توانستم گریه کردم. گریه کردم چون این اتفاق حق من نبود و باورم این بود که عذابی بر من نازل شده.من پیشتر با دو نژادی بودنم مشکل داشتم و حالا بدنم هم این مساله را باید نشان می داد

 

و مرتبا باید شاهد شکل گیری لکه های سفید رنگ روی بدنم می بودم. اما آیا فرد دیگری غیر از من هم این مشکل را دارد؟در آن زمان ذهنم شروع به درست کردن هزاران سناریو مختلف در مورد زمانی کرد که ویتیلیگو در بدنم شروع به گسترش کرد. مدام این فکر به ذهنم می آمد که از این پس، وقتی سوار مترو شدم حتما دیگران به من خیره می شوند

 

و دیگر یک لحظه هم آرام و قرار نخواهم داشت و این سوال ها در ذهنم نقش بست که درمان بیماری چیست؟ آیا کسی عاشق من می شود؟ آیا دوستانم مرا ترک خواهند کرد؟ آیا وقتی با دیگران دعوایم شد از بیماری ام برای تخریب من استفاده خواهند کرد؟ از خواهرم پشت تلفن سوال کردم: آیا کسی مرا با این بیماری می خواهد؟

 

در آن زمان تازه با دختر مورد علاقه ام آشنا شده بودم و نگران بودم که نکند وجود این لکه های سفید رنگ او را از ازدواج با من منصرف کند. دلهره و اضطرابم تمامی نداشت. در خود توانی نمی دیدم. گویی بدنم داشت مرا مجازات می کرد و راهی برای تمام کردنش نداشتم.بعد از آنکه پزشم بیماری ام را تشخیص داد، فرایند گسترشش در بدنم حتی از قبل هم سریع تر شد

 

و مرتبا شاهد بزرگ تر شدن لکه های سفید رنگ روی پوستم بودم.امروز اما حالم خوب اسـت و از اینکه چنین حسی دارم به خودم افتخار می کنم چراکه بعد از تشخیص بیماری توسط پزشک معالجم ابدا فکر نمی کردم که این اتفاق برایم رخ بدهد. رسیدن به این نقطه اما ابدا برایم ساده نبود و پیش از آنکه بتوانم آن را به عنوان بخشی از وجودم بپذیرم باید چیزهای زیادی در مورد پیسی یاد می گرفتم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

درمان علمی و تجربه شده برص، لک و پیسپیسی، …بیماری برص اسم های مختلفی دارد لک و پیس، پیسی، بهق، ویتیلیگو، ، و مربوط به از بین طب سنتی و درمان برص،پیسی یا ویتیلیگو حکیم …طب سنتیتعریف برص ، پیسی یا ویتیلیگو نوعی اختلال در تولید رنگدانه پوست است که در برخی از قسمت پزشکی و سلامتی پزشکیپزشکی و سلامتیپیشگیری و درمانبیماریسرطانپزشکانتزریقبارداریجراحیسکته یک ایده متفاوت برای طراحی ناخنیک ایده متفاوت برای طراحی ناخن، طراحی ناخن طرح های مختلفی را می تواند شامل شود ایده پوست و مو پزشکان ایران بیماری‏های پوستی در افراد دچار ایدز به چه شکل تظاهر پیدا می‏کنند؟ تظاهرات پوستی در درمان گیاهی تاول دهان پوست و …درمانگیاهیتاولدهانپوست و زیبایی پوست و زیباییلبدهانجوشاکنهلکه پفناخنسوختگی خال آموزش گریم حرفه ای صورت آموزش گریم حرفه ای صورت آموزش گریم صورت آموزش گریم حرفه ای صورت آموزش مرحله به مرحله زگیل ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادزگیلاین صفحه نامزد انتقال به سرواژه زگیل در ویکی‌واژه است به نظر می‌رسد این مقاله شامل پنیر را با چی بخوریم، با چی نخوریم؟ پنیر را نباید با بادام مصرف کرد؛ زیرا موجب فساد در معده شده و گوارش را با مشکل رو به امیدودوازده امیدوار به دوازدهدانستنیها پزشکان مسلمان چگونه بیماری ها را تشخیص می دادند؟ پسری که بار مرگ را


ادامه مطلب ...