وقتی یکی از افراد نزدیک ما به سرطان مبتلا است در نقش یک پزشک یا عضوی از خانواده باید وی را از این بیماری مطلع نماییم. در این مقاله با مراحل افشای تشخیص بیماریهای جدی و مزمن مانند سرطان آشنا میشوید. ابتدا باید شرایط را برای صحبت با بیمار محیا نمود و تمامی راهکارهای درمانی موجود را ارائه نمود
بروز هیجانات منفی توام با افشای تشخیص بیماری -در بیمار و درمانگر- امری شایع است.مطالعات نشان دادهاند که برخی پزشکان هنگام مطرح کردن نتایج آزمایشات و تشخیص سرطان به بیمار، خود مضطرب و متشنج شدهاند و یا برخی بیماران، تجربهی جلسهی تشخیصی خود را به عنوان تجربهای تکاندهنده و تلخ تا مدتها حفظ کردهاند.
به یاد داشته باشیم که این تنش میتواند موجب نقص در فهم نیازهای بیماران و سرخوردگی درمانگر و نیز برای شخص بیمار موجب کژفهمی اطلاعات، کاهش رضایت بیمار از خدمات درمانی، افت میزان امیدواری و ناسازگاری روانی آتی اوگردد، بنابراین به نظر میرسدنحوهی افشای خبر بد به بیمار و خانوادهی او امری مهم، زمانبر و نیازمند تخصص است.
آموزش راهکارهای افشای خبر بد و آگاهی بخشی به بیمار میتواند علاوه بر افزایش اعتماد به نفس تیم درمانی و کاهش احتمال احساس تنش و فرسودگی در آنها، برای سازگاری و همکاری بیمار در روند درمانهای دشوار و همچنین بهبود رابطهی تیمدرمانی- بیمار نیز موثر واقع شود.
مرحله اول: آمادهسازی شرایط مناسب برای صحبت در مورد تشخیص سرطان
بهطور معمول شرایط فیزیکی و محیطی مطلوب، صحبت در مورد موضوعات حساس را آسانتر میسازد.برای مثال فراهم کردن یک اطاق مصاحبهی راحت و با فضا و نور کافی، میتواندبرای یک مصاحبهی اثربخش ایدهآل باشد.در صورت دسترس نبودن این شرایط، میتوان با نشاندن بیمار روی صندلی و آرامسازی او بدور از شلوغی اطراف، با وی صحبت کرد.
بهتر است در صورت تمایل بیمار برای داشتن همراه، انتخاب را به سلیقهی شخص بیمار واگذاریم واز پرستار و یا سایر اعضاء تیم درمانی برای حضور در جلسه، کمک گیریم.نحوهی ارتباطگیری (کلامی و غیرکلامی) با بیمار در انتقال کلمات و تاثیرگذاری آنها، بسیار حائز اهمیت است،
در این راستا ارتباط چشمی، یکی از کانالهای اصلی برقراری رابطهی مناسب با بیمار به شمار میرود که نمایانگر میزان همدلی درمانگر با بیمار و درک متقابل احساس اوست.لمس بیمار (لمس بازو و یا گرفتن دست)، در شرایط خاص و البته در صورت تمایل و راحتی او، میتواند موجب تقویت اتحاد درمانی گردد.
تناسب حالات چهرهی درمانگر با خلق بیمار و نوع نشستن درمانگر (کمی خمیده و زاویهدار به سمت بیمار) نیزمیتواند احساس درکشدن و امن بودن توسط درمانگر را به بیمار منتقل کند.
مرحله دوم: ارزیابی درک بیمار از وضعیت خویش
برای ارزیابی میزان فهم بیمار از بیماریاش، درمانگر میتواند سوالاتی نظیر: تاکنون در مورد بیماریتان به شما چه گفتهاند؟ آیا موضوعی وجود دارد که شما را نگران کند؟ را مدنظر قرار دهد.سپس بر اساس این سؤالات میتواند اطلاعات نادرست بیمار را اصلاح کرده و جزئیات مربوط به بیماری سرطان را به صورت قابل فهم (متناسب با تحصیلات، سن و پایگاه اجتماعی بیمار) با او در میان گذارد.
مرحله سوم: فراخواندن بیمار برای در میان گذاشتن تشخیص با او
میتوان با گفتن یا نشان دادنبرخی علائم و هشدارهای اولیه به بیمار مانند متأسفانه خبرهای خوبی برای شما ندارم یا متأسفم که باید بگویم…، شوک و انکار احتمالیناشیاز افشای تشخیص سرطان را کاهش داد.پس از این زمینهسازی، بهتر است چند ثانیه صبر کرد و به بیمار زمان داد، تا در این فرصت واکنشهای هیجانی بعدی بیمار کاهش یافته و فرآیند پردازش اطلاعات برای وی تسهیل گردد.
بیان حقایق مربوط به بیماری، باید در سطح فهم و دامنه لغات بیمار باشد و از به کاربردن کلمات تخصصی، ثقیل و مبهم حدالامکان پرهیز کرد.جملات تکاندهندهای مانند: «دیگر امیدی نیست، شما زیاد زنده نخواهید ماند» یا «کار دیگری نمیتوان انجام داد» خصوصا هنگامی که پیشآگهی بیماری خوب نیست، بیمار را بسیار خشمگین و رنجور خواهد ساخت.
اطلاعات مربوط به سرطان بهتر است در اجزای کوچکی گفته شده و بازخورد آنها دقیقا مشخص گردد، این امر برای ارزیابی درمانگر از میزان درکشدن اطلاعات گفته شده به بیمار غالبا مفید واقع میشود.
مرحله چهارم: پاسخدهی به عواطف و هیجانات بیمار
بیماران ممکن است با شنیدن واقعیات مربوط به بیماریخود، طیفی از پاسخهای هیجانی نظیر خشم، انکار، پریشانی و یا بیتفاوتی را نشان دهند، این واکنشها طبیعی بوده و ابراز آن، نمایانگر ناسازگاری روانی فرد با بیماری نیست، اما میتوان با همدلیکردن، آرامسازی و به طور کلی حمایت عاطفی-روانی درمانگر از بیمار است
که میتواند موجب گذار بیمار از این قبیل هیجانات منفی شده و مانع از شروع تفکر فاجعهپنداری و افکار و باورهای غلط در بیمار شود.
مرحله پنجم: ارائه تمامی راهکارهای درمانی موجود به بیمار
در برخی کشورها، معرفی تمام درمانهای موجود و قابل اجرا به بیمار، یک اجبار قانونی است، اما به نظر میرسد بهتر است ارائهی این اطلاعات به فراخور نیاز و فهم بیمار صورت گرفته و در فرآیند انتقال آنها به بیمار، همهی اعضای تیم درمانی شرکتداشته باشند.
گاهی بیماران از مطرح کردن و پرسیدن پیامدهای بیماری میهراسند یاحتی انتظاراتی غیر واقعی از درمانگر خود دارد.در این مواردی آنچه به کاهش فشار روانی –چه در بیمار و چه در درمانگر- کمک میکند، کمک به بیان شدن تمام افکار بیمار و مشارکت دادن وی در تصمیمگیریهای درمانی است.
دلنوشته
اولین باری که پزشکم را دیدم به او گفتم که میخواهم کاملا با من صادق باشد در غیر این صورت دیگر با او همکاری نخواهم کرد؛ او قول داد که صادق باشد و همینطور هم بود.وی به من گفت که سرطان ریه ام در مرحلهی 4 قرار دارد. و از 3 ماه تا 2 سال دیگر – اگر همه چیز خوب پیش برود- فرصت دارم. من میخواستم همه چیز را بدانم.
شوخطبعی به عنوان یک صفت شخصیتی مطرح است و در واقع از زمان گذشته نیز این طبقه بندی در شخصیت افراد وجود داشته است. برای مثال بقراط یا حتی ابوعلی سینا نیز تیپهای شخصیتی شوخطبعی داشته اند. رویکرد دیگر این است که افرادی که برونگرا هستند و عامل برونگرایی در شخصیت آنها به چشم میخورد اهل شوخطبعی هستند و به همان میزان نیز افراد درونگرا هم از شوخطبعی فاصله دارند. از سوی دیگر، در نظریه «چشمانداز زمان» گفته میشود افرادی که در حال طلب لذت زندگی میکنند، افرادی هستند که معمولا شوخطبع هستند. در واقع این سه مورد در ارتباط با شوخطبعی افراد مطرح است. با وجود این، فضای جوامع باید به گونه ای طراحی شود که شادی و نشاط در جامعه ترویج یابد و افراد بتوانند شوخطبعی را دنبال کنند، وگرنه در جامعه که شادی کم باشد به تبع آن حس شوخطبعی افراد نیز کاهش مییابد و بر همین اساس باید بستر و زمینه شاد زیستن افراد را مهیا کرد تا حس شوخطبعی در آنها ایجاد شود.
از آنجا که دولتها سعی دارند تا شوخطبعی را در میان شهروندان خود رواج دهند، شاد زیستن و شوخی کردن چه تاثیراتی بر سلامت روانی فرد شوخطبع و طرف مقابل دارد؟
شوخطبعی یکی از مولفههای شاد زیستن است. وقتی به مردم شاد زیستن را توصیه میکنیم، یعنی اینکه میگوییم افراد شوخطبع باشند. با وجود این، در معرض قرار گرفتن با افراد شوخطبع شادی را ایجاد میکند و وقتی فردی شوخطبع است مسیر زندگی خود را به سمت شادی میبرد. در واقع هر دوی این موارد در کنار هم میتوانند به شاد زیستن افراد کمک کنند. از سوی دیگر، شوخطبعی خیلی به سلامت روان افراد کمک میکند. در واقع ویژگی شوخطبعی باعث ترشح هورمونهایی در افراد میشود که با بالا بردن آنها انجام رفتارهای نوعدوستانه، محبت و صمیمت در افراد بیشتر میشود. برای مثال وقتی افراد ورزش میکنند هورمونهایی ترشح میشود، در حالی که این هورمونها هم در شرایط شاد زیستن افراد ترشح شده و اتفاقات خوبی را رقم میزند و سبب شادکامی و نشاط برای مردم میشود. این در حالی است که شوخطبعی نیز افراد را سلامت نگه میدارد و افراد شوخطبع بیماری کمتر به سراغشان میآید، حتی شوخطبعی مقاومت افراد را در برابر اختلالات و بیماریها بالا میبرد و شوخطبعان کمتر افسردگی به سراغشان میآید. از سوی دیگر، بیماریهای جسمی مثل سرما خوردگی در این افراد زودتر خوب میشود و به بیماریها بهتر پاسخ میدهند. این در حالی است که افراد شوخطبع به سادگی از مشکلات عبور نمیکنند و در واقع میزان پذیرش مسائل برایشان بهتر و راحتتر است. به عبارت دیگر میزان سازگاری در آنها بیشتر است و همین مساله عاملی است که به پذیرش بهتر مشکلات منتهی میشود، یعنی همگان در برخورد با مشکلات احساس ناراحتی دارند ولی شوخطبعان سعی میکنند که شرایط را به خود سخت نگیرند و با مشکلات کنار بیایند، چرا که در این صورت دچار عذاب روحی میشوند که ممکن است در طولانی مدت به جسمشان هم صدمه وارد کند. بر همین اساس افراد شوخطبع همواره سعی میکنند که با شوخی کردن مشکلات را برای خود و دیگران کمرنگ نشان دهند.
با توجه به اینکه برخی افراد شوخطبع هستند و این شوخطبعی میتواند تاثیر مثبت یا منفی در مخاطبان ایجاد کند، افراد تا چه حد مجاز به شوخی کردن هستند؟
شخصیت افراد با هم متفاوت است. برخی افراد ظرفیت بیشتری داشته و برخی افراد ظرفیت کمتری دارند و ممکن است در مقابل شوخی کردن ناراحت شوند. از سوی دیگر، سطح شوخی کردن هم متفاوت است و به فرهنگ، طبقه اقتصادی و اجتماعی و... افراد بر میگردد. برای مثال باید دو فرد هم تراز با هم شوخی داشته باشند، وگرنه اگر فردی با فرد دیگری شوخی نامربوط کند که حتی مقتضیات سنشان هم به هم نمیخورد موجب رنجش خاطر و عصبی شدن طرف مقابل میشود. بر همین اساس باید افراد بدانند که تا چه حدی مجاز به شوخی با افراد هستند تا به این ترتیب پای خود را بیشتر از گلیمشان دراز نکرده و موجب ناراحتی در دیگران نشوند، چرا که ممکن است برخی شوخیها روابط را به مخاطره بیندازد و دلخوریهایی را ایجاد کند. بر همین اساس ضروری است که افراد همواره به میزان شوخی کردن خود توجه داشته باشند تا شوخیها زمینه آزردگی خاطر دیگران را فراهم نکند.
دیده شده که برخی افراد اقدام به شوخیهای بی مورد میکنند. از منظر شما تبعات و پیامدهای شوخیهای بی مورد چگونه است؟
سطح شوخی هر فردی در تعاملاتش مشخص میشود. از این رو وقتی افراد از شوخی فردی ناراحت میشوند با او ارتباط برقرار نکرده و وارد تعامل نمیشوند، تا جایی که سعی میکنند حتی در مسیر او هم قرار نگیرند، چون باید افراد با هم سطح خودشان شوخی کنند و حد و حدود خود را بشناسند. با وجود این، باید رسانهها آموزش دهند تا شوخیهای بی مورد ایجاد نشود، چرا که بررسیها نشان داده حتی قتل هم توسط یک شوخی بی مورد اتفاق افتاده است. بنابراین نباید مردم با هم شوخیهای بی مورد داشته باشند و در این زمینه آموزش بسیار تاثیرگذار است و میتواند افراد را در میزان شوخی کردن راهنمایی کند، چرا که گاهی اوقات شوخیهای بیمورد سبب ناراحتی دیگران شده است و باید افراد میزان شوخی کردنشان به حدی باشد که روابطشان به چالش کشیده نشود، اما از آنجا که حس شوخطبعی در جامعه ما کم رنگ است بهتر است که در ابتدا روی این مساله کار شود تا شادی و نشاط در جامعه زیاد شود و بعد از آن به شوخیهای بیمورد و پیامدهای آن پرداخت.
سرطان یکی از پر هزینه ترین بیماری ها است که روند درمان طولانی هم دارد. به لطف بیمه در کشور این هزینه ها برای بیماران کمتر می گردد. فوق تخصص خون و سرطان بالغین، هزینه یک بیمار سرطانی در هفته را بین 400 تا 500 هزار تومان عنوان کرد.
احمد احمد زاده فوق تخصص خون و سرطان بالغین در گفتوگو با فارس گفت: یکی از چیزهایی که برای بیماران سرطانی بسیار مهم است، هزینههای درمان است. هزینه داروهای سرطانی در بسیاری مواقع گران میشود و رنج بیماری را اضافه میکند.
وی به طور مثال هزینه یک بیمار سرطانی در هفته را بین 400 تا 500 هزار تومان دانست و گفت: اکثر این بیماران نیز از لحاظ اقتصادی در طبقه متوسط و رو به پایین جامعه قرار می گیرند و همین امر هزینهها را برای آنها سنگینتر کرده و در بسیاری از مواقع مجبور به فروش منزل، خودرو و سایر وسایل زندگی می کند.
احمد زاده در خصوص حمایت بیمه ای این بیماران گفت: داروهای بیماران سرطانی معمولا 90 تا 95 درصد تحت پوشش است اما چون قیمت داروها بالاست بازهم نمی تواند پاسخگو وضعیت آنها باشد.این فوق تخصص خون و سرطان بالغین گفت: برای آنکولوژیست بسیار مهم است که برای درمان بیمار، دارویی را انتخاب کند
که از لحاظ قیمت و اثرگذاری بسیار مناسب باشد؛ باید وضعیت در سیستم کشور ما به گونهای پیش رود که بر روی برنامههای پیشگیرانه متمرکز شویم و تغذیه و سبک زندگی مردم بهبود یابد.وی در پاسخ به این سوال که آیا تمامی بیمهها، این درمانها را پوشش می دهند، گفت: بیمه با بیمه تفاوت دارد،
بعضی داروها تحت پوشش نیستند و بعضی داروها پوشش آنها کمتر است همچنین داروهای جدیدی می آیند که علاوه بر اینکه قیمت آنها بالاست از پوشش بیمهای هم برخوردار نیستند و تنها بیمارانی که توان مالی بالایی دارند از آنها استفاده می کنند.
این فوق تخصص خون و سرطان بالغین گفت: کشور ما از لحاظ علمی در زمینه سرطان نه تنها از کشورهای دنیا عقب نیست بلکه متناسب با تغییرات گایدلاین های دنیا پیش می رود؛ از لحاظ جراحی، آزمایشگاهی، عکس برداری در سطح بسیار خوبی هستیم و نیاز به اعزام بیماران به خارج کشور نیست و تنها مسئله ما در زمینه کمبود دارو مخصوصا داروهای جدید، واردات دارو و پوشش بیمه ای است.
بامداد-شاید مقایسه بین انواع مغزها چندان درست نباشد، چرا که تقریبا تمام آنها دارای ارزش غذایی مشابهی هستند و همگی می توانند در حجم مساوی، مقادیر نسبتا برابری از منیزیم، سلنیوم، چربی های غیراشباع، منگز، روی، آهن و پروتئین را به بدن برسانند.
با این حال، کم و زیاد شدن برخی از این ترکیب ها می تواند باعث خاص شدن یکی از آنها شود. در مطلب پیش رو، مواد مغذی هر یک از اجزای آجیل با یکدیگر مقایسه شده اند تا بتوان به یک رتبه بندی نسبی بین مغزها پرداخت.
رنگدانه های سبز موجود در پسته می تواند باعث حفظ سلامت قلب شوند
گردو، بادام زمینی و پسته؛ کاهنده کلسترول خون
تمام مغزها حاوی حجم بالایی از اسیدهای تک و چندزنجیره ای غیراشباع هستند. بنابراین، می توانند نقش برجسته ای در کاهش چربی بد خون (LDL) و افزایش چربی خوب خون (HDL) داشته باشند.
از طرف دیگر، تحقیقات نشان می دهند مصرف منظم و روزانه مغزهای خام و تازه، می تواند حدود ۲۰-۹ درصد سطح کلسترول خون را کاهش دهد.
بین مغزهای مختلف، گردو، بادام زمینی و پسته حاوی اسیدهای چرب غیراشباع بیشتری هستند و می توانند تاثیر برجسته تریدر کاهش سطح کلسترول خون داشته باشند. بعد از این ۳ مغز، بادام در رتبه دوم و فندق هم در رتبه سوم مغزهای کاهنده کلسترول خون قرار می گیرند.
بادام برای فشارخونی ها
بادام بین مغزهای مختلف، تقریبا دارای بالاترین حجم از منیزیم است. درواقع و برخلاف باور بسیاری از مردم، منیزیم موجود در گردو هم بیشتر است. به طوری که حدود ۶۷ درصد منیزیم در هر ۱۰۰ گرم بادام وجود دارد.
از آنجایی که نقش این ماده معدنی در پیشگیری ار بروز بیماری ها، سکته قلبی و تنظیم فشار خون به اثبات رسیده، مصرف روزانه ۵ تا ۸ بادام خام می تواند با کاهش گرفتگی عروق و تسهیل گردش خون، احتمال ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش دهد.
علاوه بر این، منیزیم موجود در بادام می تواند با تنظیم قند خون، خطر ابتلا به دیابت را هم ۲۰- ۱۵ درصد کاهش دهد.
گردو برای بیماران قلبی و مغزی
بین مغزهای مختلف، گردو تنها مغزی است که مصرف آن را معادل با مصرف ماهی برای دریافت اسیدهای چرب امگا ۳ دانسته اند. تقریبا هر ۳-۲ گردوی درسته، به اندازه حدود ۲۰۰ گرم گوشت ماهی، امگا ۳ دارد. در یک چهارم فنجان از گردو، ۲٫۷ گرم امگا ۳ را در خود جای داده است.
از این رو، انعطاف عروق ناشی از مصرف گردو می تواند به گردش خون بهتر و حفظ سلامت قلب و عروق منجر شود. ضمن اینکه امگا ۳ موجود در گردو که تنها در این مغز مغذی وجود دارد، می تواند از ابتلا به زوال عقل هم پیشگیری کند.
بادام زمینی برای کم خون ها
آهن غیرهِم و فولات فراوان موجود در بادام زمینی، باعث شده این مغز مغذی به یکی از بهترین خوراکی ها برای افراد کم خون تبدیل شود. بادام زمینی، حجم مناسبی از منیزیم و ویتامین B6 را هم در خود جای داده و از این رو می تواند به جذب بهتر آهن در بدن افراد مختلف، مخصوصا مبتلایان به کم خونی کمک کند.
گردو، بادام زمینی و پسته باعث کاهش چربی بد خون می شود
بادام هندی برای آقایان
آنچه که بادام هندی را از سایر مغزها متمایز می کند، سلنیوم فراوان موجود در آن است. محققان دریافته اند مصرف روزانه ۱۰ بادام هندی خام می تواند حدود ۵۵ میکروگرم سلنیوم به بدن برساند و خطر ابتلا به سرطان پروستات را تا حد قابل قبولی کاهش دهد. بد نیست بدانید مردان بالغ به دریافت روزانه ۲۰۰ میکروگرم سلنیوم در طول روز نیاز دارند.
بادام برای افرادی که قصد کاهش وزن دارند
تمام مغزها و دانه ها به دلیل چربی فراوانی که دارند، حجم بالایی از کالری را در وزن پایین به بدن می راسنند اما حذف این خوراکی های مغذی، حتی برای رژیمی ها هم ممنوع است و این افراد می توانند برای بهره بردن از خواص فراوان مغزها، مقدار محدودی از آنها را در برنامه میان وعده خود داشته باشند. بین مغزی های مختلف، بادام با تنها ۱۶۰ کیلو کالری در هر اونس (حدود ۲۸ گرم)، تقریبا کمترین کالری را به بدن می رساند.
بادام هندی و پسته، در رتبه های دوم و سوم کم کالری های مغزها قرار دارند. فقط حواستان باشد اگر می خواهید کالری دریافتی از مغزها را کاهش دهید، حتما انواع خام آنها را انتخاب کنید. به علاوه، تحقیقات فراوانی نشان می دهند مصرف منظم بادام خام می تواند باعث افزایش میزان باکتری های مفید روده شود و سلامت دستگاه گوارش را تضمین کند.
پسته مناسب برای فشار، چربی و قند خون
لوتیین، بتاکاروتن و ویتامین E فراوان موجود در پسته باعث شده اند این مغز خوش طعم به یکی از بزرگ ترین دوستداران قلب تبدیل شود.
زمانی که ما ۲ وعده پسته خام (هر وعده حدود ۵ عدد) در طول روز مصرف می کنیم، فشار خون سیستولیک خود را پایین می آوریم و سطح کلسترول خونمان را هم تا حد قابل قبولی کاهش می دهیم. ضمن اینکه ترکیبات موجود در پسته با تنظیم ترشح انسولین در بدن، باعث حفظ تعادل قند خون هم می شوند.
تخمه کدو برای مردان
تخمه کدو هم از اجزای پرطرفدار است که حجم بالایی از روی را در خود جای داده است. از این رو، مصرف آن می تواند از ابتلا به سرطان پروستات پیشگیری کند. به علاوه، چربی ها و آنتی اکسیدان های فراوان موجود در تخمه کدو هم می توانند کمک بزرگی به درمان بزرگی خوش خیم پروستات کنند.
دانستنی های چهارگانه
۱- بادام زمینی جزو مغزها تقسیم بندی نمی شود و در علم نباتات، در گروه بقولات و حبوبات جای می گیرد.
۲- گردو، تنها مغز دارای امگا ۳ است.
۳- سبزی پسته هم مانند سبزی کلم، از کلروفیل حاصل می شود و از اینرو، هم پسته و هم کلم سبز به اندازه یکدیگر به بدن آنتی اسکیدان می رسانند. رنگدانه های سبز موجود در کلم و پسته، به یک اندازه می توانند باعث حفظ سلامت قلب شوند و از ابتلا به سرطان ریه هم پیشگیری کنند.
۴ – فندق، تنها مغز حاوی ویتامین C است، البته نوع تازه اش، بنابراین مصرف آن همراه با غذاهای گوشتی می تواند به جذب بهتر آهن موجود در پروتئین های حیوانی کمک کند.
منبع: salamat.ir
اعتیاد مجازی؛ بدون وای فای هرگز!
شایعترین بیماری عصر مدرن که شاید بیشترمان به آن مبتلا باشیم، اعتیاد به اینترنت است و همین اعتیاد و نیاز مبرم به وای فای گاهی به سوژه خنده تبدیل میشود. هنگامیکه صحبت از اینترنت باشد، این اعتیاد میتواند به چیزهای زیادی پیدا شود. از تایپ کردن گرفته تا بازدید از اتاقهای گپزنی، خرید آنلاین یا بازیهای چند نفره. اعتیاد به اینترنت آنقدر جدی و واقعی است که مراکز بازپروری برای آن به وجود آمده است. بهطور مثال، مراکز بازپروری معتادان اینترنت در کره جنوبی با استفاده از مدرسان نظامی به معتادان تمرینهای بدنی نسبتاً شدید شبیه تمرینهای نظامی میدهند. نشستهای گروهی با مشاور برگزار میکنند و کارگاههای رواندرمانی برای معتادان ترتیب میدهند. کره جنوبی به لحاظ سرعت اینترنت از رتبههای اول جهان بهحساب میآید و برای همین هم، اعتیاد به اینترنت در کره جنوبی در سالهای اخیر بهصورت یک مسئله ملی درآمده و میزان مرگومیر ناشی از خستگی و از پا افتادگی پس از انجام بازیهای آنلاین روزبهروز در حال افزایش است. خوشبختانه سرعت کم اینترنت در ایران، اجازه استفاده از خیلی از خدمات آن و بهتبع صدمات ناشی از آن را از ما میگیرد!
بیاخلاقی رسانهای و تاخر فرهنگی
یکی از آزاردهندهترین بیماریهای مجازی که نهتنها خودمان را اذیت میکند، ترکشهای آن به کاربران دیگر کشورها هم اصابت کرده، مسئله آدمهایی است که به خاطر شخصیت مجازیشان خود را مجاز میدانند که به هر صفحهای سر بزنند و برای هر شخصیتی از فوتبالیست گرفته تا هنرمند تا حتی دختر رئیسجمهور آمریکا نظر بگذارند، دعوا کنند و ناسزا بگویند و حتی با او شوخی کنند و این قضیه بیشتر حالت سرگرمی بگیرد. چیزی که باعث شده بسیاری از چهرههای جهانی برای روبهرو نشدن با حجم این نظرات، صفحات اینستاگرام خود را شخص کنند. حالا گذشته از اینکه چرا این کار انجام میشود، باید پرسید که چطور و چرا وقت خود را برای جستجوی این افراد و بعد به خاک و خون کشیدن صفحات آن ها صرف میکنیم. دکتر «امانالله قرایی» جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره این اثرات سو رسانه و مواجهه نادرست با آن در ایران میگوید: «اصولاً وقتیکه تکنولوژی وارد میشود، یک مقدار نابههنجاریهای رفتاری، فکری و روحی به وجود میآید. ذات فنّاوری اینگونه است. ابتدای قرن 18 هم انقلاب صنعتی فکر، رفتار، فرهنگ و حتی دین و عقاید را عوض و تضعیف کرد. در ایران هم به همین شکل است و اگر مدتی بگذرد و مردم به آن انس پیدا کنند، این مشکلات کمتر میشود. در آمریکا و اروپا هم چنین مواجهه احساسی با این ابزار وجود داشته با این تفاوت که ما در ایران با پدیدهای به نام «تأخر فرهنگی» روبهرو هستیم. تأخر فرهنگی فاصله بین ابزار فرهنگی و رفتار مناسب افراد با آن پدیده است. تهیه ابزار تکنولوژیک طولی نمیکشد؛ اما آموزش رفتار صحیح با آن سالها ممکن است به درازا بکشد. مرتباً صنعت در حال تغییر است و انسان هم در برابر آن کنجکاو است و همین به یک بیماری تبدیل شده است و از جایی که اوقات فراغت در ایران زیاد است و این اوقات فراغت هم پر نمیشود، افراد مجبور هستند وقت خو د را با این صنعت پر کنند. اگر در جامعهای بیکاری هم وجود داشته باشد، این امر مزید بر علت میشود و استفاده افراطی از فضای مجازی را بیشتر میکند.»
به خاطر یک مشت لایک؛ بیماری دیده شدن
این بیماری آنقدر جدی است که برخی به خاطر آن تا پای مرگ هم رفتهاند. قصه اینجاست که از یک طرف عدهای برای لایک گرفتن، از جزئیترین و خصوصیترین وجوه زندگیشان عکس میگیرند و با دیگران به اشتراک میگذارند و منتظر شمردن لایکهای آن میشوند و برای همین است که با دخترها و پسرهایی مواجه میشویم که با آرایشها و ژستهای مختلف چشم در دوربین سلفی گوشی میدوزند و گاهی با مخاطب خود هم ارتباط میگیرند و حتی معروف هم میشوند و برای همین بیماری است که در مواقع بحرانها به جای کمک کردن، دکمه ضبط فیلم موبایلمان را فشار میدهیم و منتظر وقوع فاجعه میشویم و بالاخره به خاطر همین بیماری گاهی برای گرفتن یک سلفی ترسناک و رکورد زدن، جانمان را هم به خطر میاندازیم!
بیماری لودگی و فیلمسازی به سبک اینستاگرام
یکی از مواردی که ما ایرانیها در آن استعداد ویژهای داریم، طنازی و لطیفهگویی و لطیفه سازی است؛ اما گاهی این استعداد از حد فراتر میرود و به مسخره کردن میرسد. کافی است کمی صفحه اینستاگرام خود را بالا و پایین کنید تا با حجم انبوه پسران روسری به سر مواجه شوید که خود به کارگردانهایی تبدیل شده اند که از هر موضوعی سوژه خنده میسازند و سریع آن را تبدیل به فیلم کوتاه میکنند و اتفاقاً با استقبال هم مواجه میشوند. این امر در ابتدا شاید جالب به نظر برسد؛ اما همین سرگرمی جالب وقتی ادامه پیدا میکند، به لودگی میرسد و باعث مرزشکنی و عرفشکنیهای زیادی میشود.
فضای مجازی آدمها را سطحی می کند
بزرگترین آسیبی که سوغات رسانه و فضای مجازی بهحساب میآید، سطحی شدن آدمهاست. فضای مجازی کمکم از ما نسلی میسازد که حوصله ندارد کتاب به دست بگیرد و ساعتها محو صفحات کاغذی آن بشود و یا اینکه ساعتها درباره یک موضوع علمی حرف بزند، بخواند و آن را دنبال کند و برای همین روزبهروز تیراژ کتابها پایین میآید و افراد کمتر حوصله مطالعه عمیق دارند و ترجیح میدهند ساعتها وقت خود را بین صفحات مختلف شبکههای مجازی سپری کنند تا اینکه نصف همان زمان را به کتاب خواندن یا حتی شنیدن یک کنفرانس علمی بگذرانند. فضای مجازی به ندرت مطالعه عمیق را از بین میبرد و در عوض مطالعه سطحی انبوه را جایگزین می کند!
مجله مهر
به گزارش جام جم آنلاین ، غنی از ویتامینها و موادمعدنی است و کلسترول، چربی و سدیم بسیار کمی دارد. مطالعات نشان میدهند که سیب در موارد زیر مفید واقع میشود:
کاهش ریسک حملات قلبی
براساس نتایج یک مطالعه 28 ساله روی 9000 نفر، مصرف روزانه سیب، خطر حملات قلبی را کاهش میدهد.
تقویت سلامت مغز و اعصاب
در مقالهای که سال 2006 در نشریه علمی Experimental Biology and Medicine منتشر شده آمده است: کوئرستین فراوان موجود در سیب، مرگ سلولها بر اثر اکسیداسیون و التهاب سلولهای عصبی را کاهش میدهد.
کمک به آلزایمریها
مطالعه درمورد موشها نشان داده است، آب سیب تولید ماده انتقالدهنده عصبی استیل کولین را که برای حافظه ضروری است افزایش میدهد. آب این میوه به داشتن تاثیرات مثبت بر سلامت مغز شهرت دارد. در مطالعهای که در نشریه Journal of Food Science منتشر شده محققان نشان دادند مصرف منظم این میوه از سلولهای عصبی در مقابل استرس اکسیداتیو ـ پیروزی رادیکالهای آزاد بر دفاع آنتیاکسیدانی بدن ـ محافظت کرده و از زوال عقل جلوگیری میکند.
مقابله با دیابت
فیبرهای محلول در سیب، هضم غذا و ورود قند به جریان خون را کند میکند. محققان در یک مطالعه پی بردند مصرف روزانه سیب رشد دیابت در زنان را تا 28درصد کاهش میدهد.
مقابله با چاقی
مطالعه روی موشها نشان داده است ترکیبات زیست فعال موجود در سیب بر باکتریهای رودهای که باعث چاقی میشوند تاثیر میگذارد.
کاهش کلسترول بد
مطالعهای که در دانشگاه فلوریدا انجام شد نشان داد زنانی که هر روز سیب مصرف میکنند، 4 درصد کلسترول خوب بیشتر و 23 درصد کلسترول بد کمتری دارند.
کاهش خطر ابتلا به چند نوع سرطان
در مطالعهای که بتازگی در دانشگاه پروجیای ایتالیا انجام شد محققان پیبردند مصرف روزانه سیب خطر ابتلا به سرطانهای دستگاه گوارش، شش، سینه و دهان را تا 25 درصد کاهش میدهد. بهگفته محققان، این اثرات مفید ضدسرطانی سیب به دلیل فلانوئیدهای فراوان موجود در این میوه است.
سیب از پرمصرفترین میوهها در جهان است و مصرف منظم روزانه یک سیب میتواند اثرات مفید آن را افزایش دهد.
به گزارش جام جم آنلاین ، دانشمندان موشهای آزمایشگاهی مبتلا به عفونتهای باکتریایی و ویروسی را مورد بررسی قرار دادند. وقتی موشهای مبتلا به آنفلوآنزا ـ مثل سرماخوردگیهای ویروسی ـ تغذیه شدند، بهبود یافتند و زنده ماندند، اما تغذیه حیواناتی که از طریق باکتری مبتلا شده بودند باعث بدتر شدن بیماری و تسریع مرگ حیوان شد.
به گفته محققان دانشکده پزشکی دانشگاه ییل آمریکا، موشهایی که با باکتری مسمومکننده غذا آلوده شده بودند، به طور طبیعی غذا نخوردند و در نهایت بهبود یافتند، اما مجبورکردن این موشها به غذا خوردن، باعث مرگ آنها شد.
در مقابل، موشهایی که با ویروس آنفلوآنزا آلوده شده بودند و به اجبار به آنها غذا داده شده بود، زنده ماندند و موشهایی که غذا نخوردند بر اثر ابتلا به این عفونت مردند.به گفته پژوهشگران، غذا نخوردن و کماشتهایی یک رفتار معمول در دوران بیماری اسـت که در همه انواع حیوانات دیده میشود.
یافتهها نشان میدهد این حالت، درمورد برخی از عفونتها نقش تقویتکنندگی دارد، اما درمورد سایر عفونتها این طور نیست. تحقیقات بیشتر نشان داد این نتیجه متفاوت، به دلیل برهمکنش میان سوخت و ساز و سیستم ایمنی اسـت.
مطالعه انجام شده نشان داد مواد غذاییای که در دوران عفونت، بدن با آنها تغذیه میشود میتوانند بر توانایی سیستم ایمنی در مقابله با پاتوژنها تاثیر بگذارد و بسته به این که عفونت ویروسی اسـت یا باکتریایی و نیز بسته به نوع غذاهای مصرفی تاثیرات متفاوتی داشته باشند.
دانش > پزشکی - ایرنا نوشت: جراحان برای اولین بار در جهان با استفاده از یک ربات داخل چشم یک بیمار را عمل کردند و بینایی وی را بازگرداندند.
این جراحی که در نوع خود اولین مورد در جهان محسوب می شود، توسط پزشکان بیمارستان 'جان رادکلیف' در آکسفورد انجام شد و در جریان آن، پزشکان با استفاده از یک جوی استیک (یک ابزار جراحی) توانستند غشایی به ضخامت یک صدم میلیمتر را از چشم بیمار خارج کنند.
بیمار 70 ساله به دلیل این غشاء و سوراخی حاصل از آن در شبکیه چشم، قسمت اعظم بینایی خود را از دست داده بود.
عمل جراحی با کمک ربات یک کار عادی اســت اما تاکنون از آت در داخل چشم استفاده نشده بود.
پروفسور 'رابرت مک لارن' از دانشگاه آکسفورد که هدایت این فرآیند را به عهده داشت، گفت: جراحی پشت چشم به دقت زیاد نیاز دارد و مشکلی که در این زمینه وجود داشت، ارسال یک سیستم رباتیک برای انجام این جراحی از طریق یک سوراخ کوچک در دیواره چشم بود، که حین حرکت به اطراف هم نباید هیچ آسیبی وارد می کرد.
وی افزود: در ضمن بیشتر ربات ها بزرگ هستند و مهندسی بزرگی دارند اما این روبات کوچک بود.
این جراحی توسط ربات جراحی Preceyes انجام شد که توسط محققان یک شرکت هلندی شاخه دانشگاه فنی آیندهوون ساخته شده اســت.
جراحان با استفاده از یک جوی استیک و صفحه نمایش، یک سوزن نازک را به داخل چشم هدایت کردند و پیشروی آن را از طریق یک میکروسکوپ کنترل می کردند.
ربات یاد شده که شبیه یک دست مکانیکی عمل می کند، هفت موتور دارد و می تواند مانع لرزش دست جراح شود.
مک لارن خاطر نشان کرد: به طور معمول زمانی که جراحی ربا دست انجام می دهیم، امکان برخورد دست به شبکیه و خونریزی وجود دارد اما با استفاده از این ربات، غشاء به خوبی و آسان برداشته شد.
۵۴۵۴
سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ مغزی، به بیماران نیازمند اهدا شد.
وی افزود: خانواده این سرباز وطن، با ازخودگذشتگی و ترجمه حقیقی واژه ایثار، مُهری نیک بر پایان این حادثه تلخ زدند و با اهدای اعضای بدن "وحید"، شادی زندگی را به چند بیمار نیازمند، اهدا کردند.
سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه افزود: مادر داغدار وحید حلاج که به اعتراف همه تیم پزشکان بیمارستان شهید رجایی شیراز، صبورانه، دو ماه گذشته را بر بالین فرزندش حضور داشته، با اشک و دلتنگی، فرزندش را وداع گفت و تصمیمی ماندگار گرفت.
حریرچی گفت: با بررسی های پزشکان تیم پیوند اعضا بیمارستان شهید رجایی شیراز، دو کلیه و کبد وحید حلاج برای پیوند، مناسب تشخیص داده شد که به بیماران نیازمند اهدا می شود. کبد این سرباز به یک بیمار مرد ۳۹ ساله و کلیه های او هم به دو بیمار خانم و آقای ۴۸ و ۴۷ ساله اهدا شده است.
آمیلا نارسیسی میگوید: من با داشتن ۸ تا ۱۰ ساعت خواب در شب، سالم میمانم. کارشناسان خواب هم نظرند که داشتن خواب کافی، کلید داشتن یک سیستم ایمنی قوی اسـت. در واقع تحقیقات نشان میدهد افرادی که فقط ۵ تا ۶ ساعت در شب میخوابند، در هنگام قرارگیری در معرض ویروس سرماخوردگی، ۳۰٪ احتمال دارد که بیمار شوند. افرادی که بیشتر از ۷ ساعت میخوابند، خطر ابتلایشان را به ۱۷٪ کاهش میدهند.
عزم ذهنی خود را تقویت کنید
از قدرت ارادهتان برای غلبه بر مشکلات جسمی استفاده کنید. «الیشا لو» که یک پرستار اسـت، میگوید: هنگامیکه اطرافیانم ناله و شکایت میکنند که در زمانهای خاصی از سال چقدر مریض میشوند، من میگویم که بندرت بیمار میشوم، و همینطور هم میشود! این، قدرت باور اسـت.
استرس را مدیریت کنید
ثابت شده که استرس، سیستم ایمنی بدن را تضعیف میکند، با اینحال اجتناب از آن غیر ممکن اسـت. بنابراین هدف شما باید مدیریت استرس از یک راه سالم باشد. دکتر کتی گروور میگوید: من از طریق رقصیدن، مراقبه روزانه، تجسم و تاکید، روی کنترل واکنشهایم نسبت به عوامل استرس زا کار میکنم.
کاملا تمیز باشید
دن کالینس که در روابط رسانهای در بیمارستان بالتیمور کار میکند، میگوید: من تمام اوقات دستهایم را میشویم، هر زمانی که ممکن اسـت، هنگام باز کردن دربها و دست زدن به دکمههای آسانسور از یک دستمال تمیز استفاده میکنم. هنگامیکه به پشت میزم برمیگردم، بلافاصله از دستمالهای مرطوب آنتی باکتریال استفاده میکنم و هر زمانی که چشمم خارش میگیرد، هرگز از نوک انگشتم برای خاراندن آن استفاده نمیکنم، مگر آنکه اول بتوانم انگشتم را ضدعفونی کنم.
در عوض، از بند انگشت یا پشت دستم برای خاراندن چشمم استفاده میکنم، زیرا این نواحی، نسبت به نوک انگشتان با میکروبها کمتر تماس داشتهاند. همچنین اگر از کنار فردی که عطسه میکند عبور کنم، نفسم را برای ۱۵ ثانیه نگه میدارم، و با بروز اولین نشانه سرماخوردگی (معمولا احساس خارش در پشت گلو) از زینک استفاده میکنم، کاری که تحقیقات از آن پشتیبانی میکنند.
از مکمل ویتامین C استفاده کنید
بطور منظم ورزش کنید
با توجه به تحقیقی که در مجله Sport and Health Science منتشر شد، ورزش منظم باعث تقویت سیستم ایمنی بدن شده و احتمال ابتلای شما به عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی را کاهش میدهد. جولی میکنر از مینیاپولیس میگوید: من و همسرم حداقل سه بار در هفته ورزش میکنیم، و چندین سال اسـت که با یک مربی شخصی کار میکنیم. من فکر میکنم به این دلیل اسـت که بیمار نمیشوم، حتی هنگامیکه بقیه افراد در محل کارم مریض میشوند.
در خانه کار کنید
کریستینا هالپر از نیوجرسی میگوید: هنگامیکه برای رفتن به محل کارم از سرویسهای حمل و نقل عمومی استفاده میکردم همیشه مریض میشدم، احتمالا به این علت که به شدت فرسوده و ضعیف بودم، و در وسایل حمل و نقل عمومی توسط میکروبهای متعدد احاطه شده بودم. اما از زمانیکه شغل جدیدی پیدا کردم که به من امکان میدهد از خانه کار کنم، تقریبا هرگز بیمار نمیشوم.
بدانید که چه زمانی باید به خودتان استراحت دهید
کن مونت گومری از سانفرانسیسکو میگوید: من در ۱۵ سال گذشته، اصلا سرما نخوردهام، من بشدت معتقدم که باید بیماری را در نطفه خفه کرد! اگر شک کنم که دارم بیمار میشوم، تا دیر وقت کار نخواهم کرد، به باشگاه نخواهم رفت، و مطمئن خواهم شد که بیشتر میخوابم. فقط یک روز طول میکشد، و سپس من به حالت عادی بر میگردم. فکر میکنم اکثر مردم در چنین مواقعی این ذهنیت را دارند که «از عهده اش بر خواهم آمد». اما این فقط باعث بدتر شدن اوضاع میشود.