مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تعیین نقطه اصابت گلوله توسط کلاه سرباز

[ad_1]

وب سایت کلیک: دوربین های بی سیم جدید به سربازان آمریکایی نشان می دهد که گلوله اسلحه آنها دقیقاً به کجا اصابت می کند.فناوری جدید به سربازان اجازه می دهد تا از طریق کلاه دارای صفحه نمایش شلیک کنند.

 

 فناوری جدید تعیین نقطه اصابت گلوله توسط کلاه سرباز

ارتش امریکا نسل جدیدی از دوربین های هدف یاب را تولید خواهد کرد که سربازان را قادر می کند حتی دشمن پنهان شده را نیز شناسایی کنند. خانواده دوربین های هدف یاب – برنامه FWS-CS، نیروهای نظامی را از طریق فناوری بی سیم به سلاح های سنگین متصل می کند.
FWS-CS یک ابزار دید در شب فروسرخ و موج بلند است که بر روی سلاح های M2 کالیبر ۵۰، نارنجک MK.19 یا اسلحه M240 نصب می شود. این ابزار با اسلحه هم محور است، یعنی این که با لوله سلاح تنظیم و هم راستا شده است. ارتش امریکا از مدت ها قبل در حال نصب ابزار های دید در شب بر روی سلاح ها است، بنابراین موضوع چندان جدیدی نیست.

موضوع جدید این است که این ابزار دارای یک دوربین حرارتی ۱۲ میکرو و با وضوح بالا است که به صورت بی سیم به یک صفحه نمایش روی کلاه تیر انداز متصل است. تصویر این صفحه نمایش به میدان دید تیرانداز ساطع می شود به طوری که نشان می دهد گلوله ها – یا نارنجک – به کجا برخورد خواهند کرد.


در نتیجه سربازان می توانند اهداف را بسیار سریع تر شناسایی کرده و با آنها درگیر شوند. سربازان به جای خم شدن و نگاه کردن از طریق دوربین روی سلاح و تنظیم آن با هدف، می توانند تسلط خوبی بر سلاح داشته و با استفاده از میدان دید دوربین به طور مستقیم دشمن را هدف گیری کرده و شلیک کنند. این دوربین همچنین دارای قابلیت زوم است که به شناسایی هدف در مسافت های دور کمک می کند. گلوله ها و نارنجک ها بعد از پرتاب در مسافت های دور به تدریج به دلیل تاثیر نیروی جاذبه کاهش ارتفاع پیدا می کنند. برای مثال، یک گلوله کالیبر ۵۰ در فاصله حدود هزار متری به دلیل تاثیر جاذبه ۸۶ اینچ پایین تر برخورد می کند. در فواصل کوتاه تر، برای مثال حدود ۴۵۰ متر، اختلاف درجه بین لوله سلاح و دوربین بدین معناست که گلوله ها حدود ۸۶ اینچ پایین تر یا بالاتر برخورد خواهند کرد. شما می توانید مشکل را پیدا کنید. هر دو مسافت بلندتر از قد یک فرد متوسط است، بنابراین کاملاً ممکن است در صورت بی دقتی هدف از دست برود.

از طرف دیگر، FWS-CS از یک مسافت یاب لیزری برای محاسبه فوری مسافت تا هدف استفاده می کند تا مشخص شود که آیا تیرانداز باید هدف را بالاتر یا پایین تر نشانه گیری کند. این دوربین به لطف قابلیت فروسرخ خود در شرایط شب و روز دقت زیادی دارد.


یک مزیت دیگر: ویژگی بی سیم بدین معناست که نیازی نیست تا سرباز مستقیماً برای شلیک پشت اسلحه قرار بگیرد. در ضمن، اگر اسلحه بتواند به دشمن شلیک کند، دشمن نیز می تواند به اسلحه و تیرانداز پشت آن شلیک کند. بنابراین در صورتی که تیرانداز تسلط خوبی بر اسلحه داشته باشد می تواند در پشت پناهگاه یا خودروی زرهی خود پنهان شود و از طریق صفحه نمایش روی کلاه شلیک را انجام دهد.
برنامه ریزی شده تا FWS-CSبین ژانویه و مارس امسال در مرحله مهندسی و ساخت قرار بگیرد و به زودی نیز وارد مرحله تولید انبوه و توسعه شود و به دست سربازان برسد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سلاح های انفرادیشاید شما هم قبل از خواندن این مطلب مانند من قوی ترین سلاح های انفرادی جهان را سلاحهای معرفی سلاح های کمری و جنگی و ساچمه ایدر جنگ جهانی اول ، عمده سربازان امپراطوری آلمان به سلاح مسلح بودند طول و وزن وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژحتماً پیش آمده که اولین گلوله شما کاری نبوده و مجبور شده اید چند گلوله خرج یک شکار جنگ افزار آرشیو انجمن های کالیبر ناتو طول م م طول لوله م م وزن گ ظرفیت خشاب و تیر نواخت تیر علمی سلاح های انفرادیسلاح ال ار ساخت شرکت آمریکا،در سال های تا تولید شده بود و زمانی که طراحی آن در جنگ قره‌باغ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادجنگ قَرَه‌باغ به ترکی آذربایجانی ğ ə به ارمنی Արցախյան ազատամարտ جنگی مصاحبه با رئیس امور ایثارگران ارتش ؛ بدون هماهنگی …البته فرایند و نحوه احراز جانبازی بیش از ماه طول می کشد و به شکل متفاوتی است یک مثال منظور شما از ترک چیست؟ وب سایت خبری تحلیلی …توضیح یکی از ویژگیهای آینانیوز که با لطف مخاطبین فهیم و صاحب ذوق آن تا به امروز سبب الف رمزگشایی از نمادهای سریال در چشم بادسریال در چشم باد بالاخره به پایان رسید اما علی رغم سوالهای بسیاری که در ذهن بینندگان سلاح های انفرادی شاید شما هم قبل از خواندن این مطلب مانند من قوی ترین سلاح های انفرادی جهان را سلاحهای تک تیر معرفی سلاح های کمری و جنگی و ساچمه ای گول ظاهر کهنه و فرسوده این سلاح را نخورید اگر روزی به یک قبضه قدیمی و از رده خارج وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ حتماً پیش آمده که اولین گلوله شما کاری نبوده و مجبور شده اید چند گلوله خرج یک شکار کنید، فکر سلاح های انفرادی سلاح ال ار ساخت شرکت آمریکا،در سال های تا تولید شده بود و زمانی که طراحی آن در جنگ افزار آرشیو انجمن های غول پیکرترین بمب هدایت شونده جهان برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا جنگ قره‌باغ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد جنگ قَرَه‌باغ به ترکی آذربایجانی ğ üə به ارمنی Արցախյան ազատամարտ جنگی بود که مصاحبه با رئیس امور ایثارگران ارتش ؛ بدون هماهنگی وارد شوید البته فرایند و نحوه احراز جانبازی بیش از ماه طول می کشد و به شکل متفاوتی است یک مثال در مورد نرگس آباده از همان سال که با نام حاج اسدالله لاجوردی و قاطعیت و شجاعتش در برابر عملیات وحشیانه منظور شما از ترک چیست؟ وب سایت خبری تحلیلی آینانیوز توضیح یکی از ویژگیهای آینانیوز که با لطف مخاطبین فهیم و صاحب ذوق آن تا به امروز سبب پایایی و


ادامه مطلب ...

پیش پای سرباز وطن: خبر...دااار!

جام جم سرا:
هشت ساله که بودم، پدرم همه سرمایه‌اش را خرج خریدن ماشینی برای کار کرد اما به طور غیر‌عمد باعث کشته شدن دختری شد. پول دیه را نداشتیم و پدرم زندانی شد. اوضاع مالی خوب نبود برای همین من هم خواستم که کار کنم. همراه برادر بزرگ ترم، یدا...در یک کارگاه خیاطی مشغول شدیم.
درس را رها کرده بودم و فقط کار می‌کردم تا اینکه پدرم با کمک خیران آزاد شد و به خانه برگشت.
سن وسالم به سن و سال سربازی نزدیک شده بود برای همین کمی بعد از آزاد شدن پدرم آماده رفتن به سربازی شدم.

خیلی زود کارهای اعزامم را جور کردم
دوستانم دلداریم می‌دادند که زود تمام می‌شود من اما به این فکر می‌کردم که دوسال نیستم و درآمد خانواده کم می‌شود. برای همین هربار که به مرخصی می‌آمدم، به جای گشت و گذار ‌به همان کارگاه خیاطی همیشگی که در آن کار می‌کردم می‌رفتم. این طور بود که خرج ماه‌های آخر سربازی در می‌آمد.
در همین اثنا بود که پدر م هنگام چاه‌کنی توی چاه افتاد و آسیب دید.باید عمل می‌شد.
حالم بد بود مدام به پدرم فکر می‌کردم و اینکه چطور هزینه عمل‌های جراحی‌اش را پرداخت کنیم؟ می‌گفتم باید مرخصی بگیرم و سرکار بروم و... که هنگام مرخصی پای خودم هم شکست.

پایم که خوب شد دوباره برگشتم به سیستان.
چند روزی که از بازگشتم گذشت، آن حادثه پیش آمد. مرزبانی استان با خانواده‌ام تماس گرفته و ماجرای گروگان گرفته شدن مرزبانان ایرانی را گفتند و اینکه من هم جزو آن‌ها هستم.

دو ماه بعدسجاد روی دستان اهالی محل به خانه برگشت. چشم‌هایش خیس بود. آن‌طور که خودش هم می‌گوید:این مرخصی‌ام شیرینی و حلاوت دیگری دارد. او به زودی دوباره عازم محل خدمتش می‌شود اماترسی از رفتن دوباره ندارد و آرزو دارد جمشید دانایی‌فر هم برگردد به آغوش خانواده‌اش.(مریم قاسمی/شهرآرا)


ادامه مطلب ...

سرباز قلبتان باشید

امروز، روز جهانی قلب است. دکتر نیلوفر سمیعی، متخصص قلب و عروق در آستانه این روز در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: کودکان، قلب تپنده زندگی ما هستند. اگر بتوانیم از کودکی سبک زندگی سالم را به آنها آموزش دهیم و با عاداتی که سبب محافظت از بدن و قلب‌شان می‌شود، آشنایشان کنیم در طول دوران زندگی از بیماری‌های مختلف دور می‌مانند و در بزرگسالی با بیماری قلبی مواجه نمی‌شوند.

بیماری‌های قلب و عروق از شایع‌ترین عوامل مرگ و میر در جهان محسوب می‌شود. این متخصص می‌گوید: ابتلا به بیماری‌های قلبی با تغییر سبک زندگی قابل پیشگیری است، در حالی که برخی عوامل قابل تغییر نیست. این بیماری با افزایش سن و در مردان بیشتر دیده می‌شود. همچنین ژنتیک و سابقه بیماری‌ها هم عواملی هستند که ناخواسته فرد را در معرض ابتلا قرار می‌دهد، اما فراموش نکنیم سبک زندگی سالم و کنترل و چکاپ در سنین جوانی از بروز بیماری‌های قلبی جلوگیری می‌کند.

ماده غذایی‌ای که بدنام شده

سبک زندگی سالم یعنی این که بدانید کدام ماده غذایی سلامت بدن ما را تهدید نمی‌کند. این متخصص تاکید می‌کند: یکی از عوامل برای محافظت از قلب، رژیم غذایی سالم و متعادل است. مصرف مواد قندی، کربوهیدرات‌ها و فست‌فود‌ها که این روزها رایج شده است، سلامت قلب را به خطر می‌اندازد. تخم‌مرغ به عنوان ماده غذایی‌ای که این روزها بدنام شده، خیلی بهتر از فست‌فودهاست. همچنین رژیم حاوی سبزیجات و میوه‌های تازه به‌خصوص میوه‌های دارای رنگ بنفش یا قرمز و مقادیر کم‌کاکائو که دارای آنتی‌اکسیدان هستند در سلامت قلب موثر است.

مصرف ماهی به صورت کبابی و آب پز و حداقل دوبار در طول هفته به دلیل وجود ترکیبات امگا و نوع پروتئین در کاهش عوارض بیماری‌های قلبی موثر است.

وی توصیه می‌کند: در صورت مصرف نکردن غذاهای دریایی بهتر است مکمل امگا 3 مصرف شود، گرچه این مکمل قابلیت‌های اساسی ماده غذایی چون ماهی را ندارد.

مصرف ویتامینD

عضو هیأت علمی مرکز قلب و عروق شهید رجایی با اشاره به این که کمبود ویتامین D باعث بروز بیماری‌های قلبی است، می‌گوید: استفاده از آفتاب مناسب در ساعاتی از روز و مصرف مکمل‌های ویتامین D می‌تواند در پیشگیری از بیماری‌های قلبی موثر باشد. همچنین میزان هفت تا هشت ساعت خواب در شبانه‌روز در سلامت قلب موثر است. متاسفانه الگوی زندگی ما تغییر کرده، خواب باید از ساعت ده یازده شب شروع شود. در واقع بعضی هورمون‌ها، اگر در ساعات مناسبی نخوابیم، ترشح نمی‌شوند.

پیاده‌روی یک ورزش ساده

وقتی به بیماران توصیه می‌شود از غذاهای پرچرب استفاده نکنند، می‌گویند پدربزرگ‌های ما روغن حیوانی مصرف می‌کردند و سال‌ها بیماری قلبی نداشتند. البته باید بپذیریم در گذشته افراد به خاطر شغل‌هایشان از نظر فیزیکی فعال بوده‌اند. حال آن که امروزه بیشتر شغل‌ها پشت میزی شده است و افراد کم‌تحرک هستند.

دکتر سمیعی می‌گوید: زندگی پرتحرک، اصل اول زندگی سالم است. هر انسان سالمی باید دست‌کم روزانه 30 تا 45 دقیقه در پنج روز هفته ورزش داشته باشد. ورزش‌هایی نظیر پیاده‌روی، شنا و‌ دوچرخه‌سواری می‌تواند به سلامت قلب کمک کند. پیاده روی به عنوان یک ورزش کم‌هزینه باید با سرعتی انجام شود که در صورت صحبت کردن، صدای تنفس شنیده شود. یادمان باشد اختصاص زمان برای فعالیت‌های ورزشی باید از دوران کودکی آموزش داده شود.

کنترل دیابت و چاقی

مبتلایان به فشار خون و دیابت، مستعد بیماری قلبی و مغزی هستند.

این متخصص در این باره می‌گوید: کنترل دیابت و فشار خون خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی را کاهش می‌دهد. به بیان دیگر، سلامت قلب و سایر ارگان‌های بدن به کنترل این بیماری‌ها وابسته است.

دکتر سمیعی با اشاره به این که چاقی شکمی عوارضی معادل مصرف یک پاکت سیگار در روز دارد، می‌گوید: در صورتی که نسبت دور شکم به دور باسن بیشتر باشد، فرد در معرض ابتلا به بیماری قلبی است. متاسفانه در حال حاضر چاقی در کودکان نیز دیده می‌شود. کنترل چاقی در کودکی به مراتب سخت‌تر از بزرگسالی است.

وی تاکید می‌کند: از سوی دیگر، پدری که سیگار می‌کشد باید منتظر باشد روزی سیگار را دست فرزند خودش ببیند. سیگار نقش اصلی در بروز بیماری‌های ریوی و قلبی دارد. با مصرف نکردن سیگار علاوه بر تضمین سلامت خود، به طور غیرمستقیم سلامت فرزندتان را تحت تاثیر قرار می‌دهید.

حکایت قلب شکسته

وقتی می‌گوییم قلب‌مان شکسته، چطور می‌توانیم از آن محافظت کنیم؟

دکتر سمیعی در پاسخ به این پرسش می‌گوید: زمانی که عاملی باعث استرس، ترس یا ناراحتی می‌‌شود به دلیل ترشح هورمون‌هایی در مغز، ضربان قلب بالا می‌رود و ممکن است فشار خون بیشتر شود. در این حالت، قلب با ضربه قوی‌تری عمل می‌کند و احساسات مان را در قفسه سینه احساس می‌کنیم. البته از نظر پزشکی، بیماری‌ای به نام سندرم قلب شکسته بر اثر هیجانات در خانم‌های 50 سال به بالا بیشتر دیده می‌شود و به نوعی عملکرد قلب مختل می‌شود.

هانیه ورشوچی - جام‌جم


ادامه مطلب ...

سرباز و سه خواهر

[ad_1]

داستانی از لتونی

در زمان پیشین اربابی از رعیت‌های خودش را به سربازی فرستاد. دوره‌ی سربازی کم نبود: می‌باید بیست و پنج سال خدمت می‌کرد.
یک روز، قبل از آن که خدمت سربازی خاتمه پیدا کند، به او دستور دادند که نامه‌ای را به نقطه‌ی دوردستی برساند. سرباز تفنگش را برداشت و به راه افتاد. آن نامه را به همان محلی که قرار بود رسانید و قدم زنان به منزل برگشت.
در کنار جاده کلبه‌ای داشت می‌سوخت. نزدیک رفت و دید که در آن جا سه خواهر زیبا زندانی هستند. خواهرها به او التماس کردند که آن‌ها را نجات دهد. سرباز که خیلی مهربان بود قصد داشت که اقلاً دختر کوچک را از آتش خارج کند؛ ولی همین که وارد آتش شد و خواست دختر را همراه ببرد ماری دور گردن او حلقه زد و مانع شد. مانند آدم طاعون زده از توی کلبه بیرون دوید و هر چه کرد که مار را از گردنش باز کند موفق نشد که نشد.
سرباز نزد افسرش آمد. افسر چون او را دید از شدت ترس نمی‌دانست چگونه حرف بزند. فقط به او گفت:
- هر چه زودتر به منزل برگرد، زیرا خدمتت پایان یافته اسـت.
موقعی که سرباز به نزدیکی منزل خودش رسید گردنش را با دستمال بست تا اهل ده ندانند که چنین موجود وحشتناکی دور گردن او حلق زده اسـت. وارد کلبه شد، ولی پدر و مادر و خواهران و برادرانش او را نشناختند. سرباز به آن‌ها گفت که بیست و پنج سال در خدمت قشون بوده و حال به منزل برگشته اسـت. بالاخره اهل خانواده او را شناختند و همگی خوشحال شدند. خواهرش با شتاب سفره را بر روی میز گسترد و خوراک آماده شد.
همین که سرباز مشغول خوردن شد ناگهان دستمال از دور گردنش باز شد و خواهرش دور گردن او مار سیاه را دید. از شدت ترس فریادی زد و پا به فرار گذاشت. تمام اهل خانه از دیدن این مار دچار ترس و وحشت فوق العاده شدند. بیچاره سرباز خجالت کشید که با این مار در منزل بماند. بنابراین منزل پدری را ترک کرد و سر به بیابان گذاشت. هر کس این مار را بر گردن سرباز می‌دید از شدت ترس پا به فرار می‌گذاشت.
او در ضمن مسافرت‌های خودش بدون نقشه‌ی قبلی وارد همان دهی شد که روزی با مار از آن جا فرار کرده بود. چون می‌دانست مردم از او فرار می‌کنند وارد کلبه‌ی سوخته‌ای شد و دید که دو خواهر زیبا در پهلوی یکدیگر نشسته‌اند. چون او را دیدند خوشحال شدند و گفتند:
- سلام برادرجان. مدت‌ها اسـت تو را ندیده‌ایم. سرباز از تعجب چشم‌هایش از حدقه بیرون آمد و تعجب کرد که این خواهرها از کجا پیدا شده‌اند.
دخترها گفتند:
- ما می‌دانیم که سال‌ها پیش تو برای نجات دادن خواهرمان از توی آتش دچار زحمت و گرفتاری شدی. ولی در عوض ما پاداش خوبی به تو خواهیم داد...
در این جا سرباز فهمید که وارد چه کلبه‌ای شده اسـت. دو خواهر زیبا نزد سرباز آمدند و مار سیاه را از دور گردن او برداشتند و مار دوباره به دختر جوان زیبایی تبدیل شد.
دختران غذا و شربت به سرباز خورانیدند و از او پرسیدند:
- آیا می‌خواهی پیش ما بمانی یا به گردش خودت ادامه خواهی داد؟
- به گردش خود ادامه می‌دهم.
- اگر چنین اسـت پس الان هدیه‌هایی را که باید به تو بدهیم همراه می‌آوریم.
دختر بزرگ‌تر شمشیر کوچکی برای او آورد و گفت:
- اگر دشمنان به تو حمله‌ور شدند این شمشیر را از توی غلاف بیرون بیاور و بر روی سرت نگهدار. آن گاه دشمنان همگی فرار می‌کنند؛ اگر نوک شمشیر را به زمین فرو ببری همه چیز در اطراف تو در آتش سبز رنگی خواهد سوخت؛ و موقعی که آن را در غلاف فرو ببری همه چیز به وضع سابق برخواهد گشت.
دختر وسطی پیراهنی برای او آورد و گفت:
- همین که این پیراهن را بپوشی حتی یک گلوله هم بر بدنت اثر نخواهد کرد.
دختر کوچک‌تر نیز نی‌لبکی برای او آورد و گفت:
- همین که این نی‌لبک را بنوازی اسبی به طرف تو خواهد آمد. این اسب تو را در هوا پرواز خواهد داد. راه خودت را پیش بگیر و برو؛ شاید ما را دوباره با تو ملاقاتی دست بدهد.
سرباز هدایا را گرفت و اظهار تشکّر کرد و به راه خود ادامه داد.
سرباز به سرزمین بیگانه‌ای وارد شد. در آن جا دختر سلطان اعلان کرده بود که هر کس سوار بر اسب بتواند خودش را به پنجره‌ی اتاق او برساند او را به شوهری اختیار خواهد کرد.
سرباز وقتی که این موضوع را شنید فوراً در نی‌لبک خودش نواخت و اسبی با زین و برگ آماده و مهیا در جلو او ظاهر شد. او سوار بر آن شد و مثل باد خودش را به دختر سلطان رسانید و انگشتر طلا را از او گرفت و از نظر ناپدید گردید.
دختر سلطان به جست و جوی سوار دلیر پرداخت، ولی هیچ جا او را نیافت.
بعد از مدتی سرباز خودش حاضر شد. عروسی مفصلی ترتیب دادند و دختر سلطان به عقد او درآمد.
سرباز مدتی دراز با دختر سلطان در کمال و صلح و صفا زندگی می‌کردند، ولی این سعادت زیاد طول نکشید.
در همسایگی مملکت دشمنی بود که با سپاهی بی شمار به آن کشور حمله کرد.
سلطان سالخورده عده‌ی زیادی قشون جمع کرد و به دامادش هم فرمان داد که به جنگ برود. سرباز پیراهن نو خودش را پوشید و شمشیر کوچکش را بست و در نی‌لبک دمید. اسب زیبای زین شده‌ای در آن جا حاضر شد و جوان سوار بر اسب به استقبال دشمنان رفت.
پسر سلطان همسایه با هنگ‌های سوار خودش به طرف آن‌ها حمله‌ور شده بود. داماد سلطان فوراً شمشیر را روی سرش نگه داشت و تمام سربازان دشمن نقش زمین شدند. آن‌ها با تفنگ به طرف او تیراندازی کردند، ولی گلوله اثری بر او نکرد.
داماد سلطان پرسید:
- حالا حاضرید آشتی کنیم؟
پسر سلطان طرف مقابل جواب داد:
- بلی، حاضریم.
دست به دست یکدیگر دادند و صلح و آشتی برقرار شد. داماد سلطان شمشیر را توی غلاف گذاشت و سربازان دشمن که در روی زمین افتاده بودند برخاستند و به کشور خودشان بازگشتند.
پسر سلطان با دقت دید که چه وقایعی در میدان جنگ روی داد. بنابراین نامه‌ای به دختر سلطان نوشت و در آن نامه یادآور شد که شوهر او سرباز ساده‌ای بیش نیست. او کسی اسـت که به وسیله‌ی نواختن نی‌لبک اسب زین شده‌ی سحر آمیز را به نزد خود می‌خواند و شمشیری سحرآمیز دارد و بر پیراهنش گلوله اثر نمی‌کند. کافی اسـت تمام این چیزها را از او بگیرند. آن وقت او دیگر نخواهد توانست کاری از پیش ببرد.
دختر سلطان نسبت به پسر سلطان همسایه علاقه‌ی بیشتری داشت و دلش می‌خواست که زن او بشود نه زن یک سرباز ساده. بنابراین درصدد برآمد که این چیزهای جادو شده را از سرباز بگیرد. شمشیری سفارش داد درست مثل شمشیر سحرآمیز؛ و نی‌لبکی تهیه کرد مثل نی‌لبک سحر و جادو شده؛ و این چیزها را به جای شمشیر و نی‌لبک حقیقی به شوهرش داد وچیزهای واقعی را برای پسر پادشاه همسایه فرستاد.
پسر سلطان همسایه برای بار دوم حمله کرد، ولی این بار شمشیر سحر شده در دست او بود. بنابراین تمام قشون پادشاه پیر را به زمین انداخت. فقط چیزی که برای داماد سلطان باقی مانده بود همان پیراهنی بود که گلوله بر آن اثری نداشت.
پسر سلطان نامه‌ی دیگری به دخترسلطان نوشت که جویا شود و تحقیق کند چرا گلوله در شوهرش اثر نمی‌کند. دختر سلطان تحقیق کرد و دانست که این پیراهن جادو شده اسـت. بنابراین پیراهن دیگری تهیه کرد و پیراهن سحر شده را نیز برای پسر سلطان همسایه فرستاد.
برای بار سوم جنگ شروع شد. داماد سلطان، به خیال این که گلوله در بدنش اثر نمی‌کند، جلو رفت و همین که باران گلوله روی او بارید فوراً نقش زمین گردید و پرندگان و حیوانات برای خوردن و دریدن بدن او گرد آمدند. طولی نکشید که پسر سلطان همسایه زن او را به عقد خود درآورد.
از آن طرف سه دختر زیبا - همان سه خواهری که در کلبه‌ زندگی می‌کردند - منتظر بودند که سرباز روزی به آن‌ها سربزند.
خواهر بزرگ‌تر خواب دید که سرباز کشته شده و استخوان‌هایش در روی زمین افتاده اسـت.
چون از خواب بیدار شد برای پیدا کردن سرباز به راه افتاد. خیلی راه رفت تا آن که او را پیدا کرد. استخوان‌های وی را جمع کرد و در آن‌ها فوت کرد. ناگهان گوشت و پوست در روی استخوان‌ها پدیدار گردید و سرباز زنده شد. دختر از وی پرسید:
- بگو ببینم چه اتفاقی برای تو روی داده؟
سرباز آنچه را که برای او رخ داده بود به خاطر آورد و برای دخترک تعریف کرد. دختر وی را نزد خواهرانش آورد. به او خوراک و شربت داد و گفت:
- آیا می‌خواهی این جا بمانی یا می‌خواهی به راه خود ادامه دهی؟
- می‌خواهم به راه خودم ادامه دهم.
- حالا که این طور شد این خنجر را بگیر. تا موقعی که این خنجر در جیب تو اسـت تو می‌توانی هم پرنده بشوی و هم ماهی؛ یعنی در هوا پرواز کنی و در آب شنا.
سرباز با خنجری که در جیب داشت به قصر پدرزن سابق خودش آمد. همگی او را شناختند ولی هیچ کدام قدر خوبی‌های او را ندانستند. سرباز به شکل اردک درآمد و خواست از رودخانه عبور کند. پسر سلطان او را تعقیب کرد، ولی موفق نشد او را بگیرد. در این موقع دختر سلطان طاقت نیاورد و به تعقیب اردک پرداخت. ولی او هم موفق نشد. سلطان پیر هم طاقت نیاورد و به تعقیب او پرداخت و خواست شکارش کند، ولی موفق نشد.
سرباز دوباره نزد خواهران زیبا برگشت. دختر کوچک‌تر را به عقد خودش درآورد و به کشوری رفت که روزی در آن جا زندگی می‌کرد در آن جا حاکم شهر شد و تا آخرین روزهای پیری در نهایت خوشی با دختر زیبا زندگی کرد.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

الف وزیر اقتصاد و سه خواهر چینیاخیرا وزیر اقتصاد فرمودند، که ایران در ۳۰ سال گذشته به زحمت رشد متوسط اقتصادی سه درصد پادشاه دانلوددانلود آپدیت آفلاین نود جدید ورژن و دانلود آهنگ زیبای سیم اخر تیتراژ طهران چرا حضرت علی ع نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبکر و …تاریخ آذر تعداد بازدید چرا حضرت علی ع نام سه فرزند خود را عمر ، ابوبکر و بهنام رایانه دانستنیهای سربازبهنام رایانه دانستنیهای سرباز بانک مقالات فارسی حدیث از امام علی ع زینت کشور عکس های جالب و زیبا، تصاویر جالب، تصاویر سه …عکس جالب،عکسهای جالب برای فیس بوک،عکسهای جالب و دیدنی،عکسهای جالب،عکسهای جالب و اشرف پهلوی خواهر شاه عکساشرف پهلوی سومین دختر رضاخان است اولین دختر رضاخان همدم السلطنه نام داشت و حاصل دانلود فیلم و سریال و اهنگ با لینک مستقیم و رایگاندانلود رایگان فیلم و سریال با لینک مستقیم دانلود فیلم و سریال با دوبله فارسیپرونده ویژه روی خط مقاومت سه روایت از سیدرضا …پرونده ویژه روی خط مقاومت سه روایت از سیدرضا طاهر در تلگرام خواندم لشکر ۲۵ دانلود کتاب نام کتاب ارد بزرگ کریمخان زند و احمد خان ابدالی به ایران خیانت نمودند نویسنده مجله گیزمیزآخرین مطالب و عکس های سایت مهربانی به سبک سیب زمینی آخرین مطالب و عکس های سایت


ادامه مطلب ...

سرباز پیر و کیسه‌ی کهنه

[ad_1]

داستانی از لتونی

سرباز پیری به نام آنسیس داشت از جنگ برمی‌گشت. راه دراز بود و او خسته. ناچار در کنار جنگل نشست تا استراحت کند. اندکی دراز کشید و در کیفش جست و جو کرد تا ببیند نانی در توی آن دارد یا خیر. ولی چیزی پیدا نکرد. کیسه‌ی توتونش را درآورد که از آن توتونی برای کشیدن سیگار بردارد. در آن هم چیزی ندید. سرباز پیر آه عمیقی کشید. چاره‌ای نداشت جز این که گرسنه و خسته به راه خودش ادامه دهد. همین که خواست از جایش برخیزد کیسه‌ی کهنه‌ای در آن جا دید. به فکر فرو رفت که این کیسه مال کیست. چون کسی در آن اطراف ندیده بود، با خودش فکر کرد که کیسه را برای خودم برمی‌دارم. توی کیسه کاوش کرد که ببیند چیزی در درون آن هست یا خیر. ولی کیسه خالی بود.
آنسیس زیر لب گفت:
- کاش اقلاً کمی توتون در این کیسه پیدا می‌شد!
همین که این حرف را زد مقداری توتون در توی کیسه پیدا شد: و چه توتون عالی و ممتازی!
آنسیس چپقش را کشید و زیر لب آرزو کرد که کاش در کیسه یک لقمه نان هم پیدا می‌شد!
همین که این حرف را زد کیسه تکانی خورد و مقداری نان در درون کیسه پیدا شد.
سرباز سالخورده نان را خورد و خوشحال راه افتاد. فکر کرد با داشتن چنین کیسه‌ای زیاد هم به او سخت نخواهد گذشت.
روز بعد هم طوفانی شد و باد سردی وزید و باران شدیدی بارید. آنسیس شبانه وارد کلبه‌ای شد. در حالی که از سرما می‌لرزید با خودش فکر کرد که در این کلبه قدری گرم می‌شوم و شب را در آن صبح می‌کنم. ولی صاحب کلبه به او اجازه ورود نداد و گفت که جای خالی ندارد، اما در نزدیکی آن جا قصری هست قدیمی و او می‌تواند در آن جا شب را به سر برد؛ گرچه شیطان‌ها شبانگاه به آن قصر رفت و آمد می‌کنند ولی جای خالی زیاد هست.
مرد مسافر چاره‌ای نداشت. نمی‌توانست در چنین هوای نامساعدی در بیابان بماند. پس ناچار به آن قصر قدیمی رفت. بخاری را روشن کرد و قبل از آن که بخوابد چپقش را روشن کرد و کشید.
هنوز درست خوابش نبرده بود که در قصر غوغایی برپا شد. همه چیز به هم ریخت، درها و پنجره‌ها به لرزه درآمد، و در این موقع یک شیطان شش سر دوان دوان آمد پیش آنسیس و با شش صدا از او پرسید:
- کی به تو اجازه داده که در این جا بخاری روشن کنی؟
آنسیس نترسید، فقط اوقاتش تلخ شد و در جواب شیطان گفت:
- تو این جا چه می‌کنی؟ بیا برو توی کیسه‌ی من، آن وقت من جواب تو را می‌دهم.
همین که این حرف را زد شیطان شش سر رفت توی کیسه. آنسیس در کیسه را بست و میله‌ی آتش به هم زنی را برداشت و افتاد به جان شیطان که توی کیسه رفته بود. آن قدر او را کتک زد که خسته شد. پس از اندکی استراحت دوباره به کتک زدن پرداخت.
شیطان به التماس افتاد و گفت:
-‌ای مرد مهربان، رحم کن. من حاضرم هر چه بخواهی برای تو انجام دهم. فقط مرا آزاد کن.
آنسیس در جواب او گفت:
- قول بده که دیگر پای تو به این جا نرسد، و این اتاق را پر از نقره کن، آن وقت تو را آزاد می‌کنم.
شیطان قول داد و آنسیس او را از توی کیسه آزاد کرد. هنوز فرصت نکرده بود که به اطرافش نگاه کند که شیطان شش سر با کیسه‌ای پر از نقره بازگشت. اتاق را پر از نقره کرد و پا به فرار گذاشت و رفت.
آنسیس پیر بقیه‌ی شب را آرام خوابید. وقتی از خواب بیدار شد که خورشید خیلی بالا آمده بود. در این موقع صاحب کلبه آمد که سری به سرباز پیر و مرد مسافر سرگردان بزند. وقتی که دید او سالم اســت دوان دوان نزد سلطان رفت تا موضوع را به اطلاع وی برساند. سلطان حرف او را باور نکرد. خودش به قصر آمد و از او پرسید:
- واقعاً تو دیشب را در این جا گذرانیدی؟
- بلی، اینجا گذرانیدم.
- تو از شیطان نترسیدی؟
- من از این موش‌ها چرا باید بترسم؟ یکی از شش سرها را بیرون راندم.
- این طور که می‌بینم تو سرباز شجاعی هستی. آیا ممکن اســت چند شب دیگر در این جا بمانی تا همه‌ی این شیطان‌ها را از این جا برانی؟
آنسیس قبول کرد.
شب دیگر هم باز در همان اتاق ماند و دوباره بخاری را روشن کرد و قبل از خواب به کشیدن چپق مشغول شد. هنوز درست خوابش نبرده بود که نیمه شب دوباره صداهای عجیبی در تمام قصر برپا شد و ناگهان شیطان نُه سری دوان دوان نزد آنسیس آمد و با نُه صدا گفت:
- کی به تو اجازه داده که بخاری را روشن کنی؟
آنسیس باز نترسید و در جواب شیطان تازه گفت:
-‌ ای معلون در این جا چه کار داری؟ اگر توی کیسه‌ی من بروی آن وقت من می‌دانم که جواب تو را چه بدهم.
همین که این حرف را زد شیطان نُه سر رفت توی کیسه. آنسیس در کیسه را بست و میله‌ی آهن را برداشت و به جان شیطان نُه سر افتاد. شیطان فریاد می‌کشید. سرباز همین که خواست قدری استراحت کند شیطان با التماس گفت:
- مرا رها کن. هر کاری بخواهی برای تو انجام می‌دهم.
آنسیس به او گفت:
- قول بده که دیگر پای تو به این جا نرسد و این اتاق را هم پر از طلا کنی، آن وقت تو را مرخص می‌کنم.
شیطان قول داد. آنسیس او را از توی کیسه بیرون آورد. آنسیس هنوز سر برنگردانده بود که شیطان نُه سر با کیسه‌ای پر از طلا برگشت. اتاق را پر از طلا کرد و پا به فرار گذاشت و رفت. رفت پیش همان شیطان شب گذشته.
صبحگاهان سلطان به قصر آمد و بیشتر دچار حیرت شد. از آنسیس خواست که شب سوم را هم در آن جا بماند. فکر کرد در این صورت قصر از وجود شیطان‌ها پاک خواهد شد و عهد کرد که اگر سه بار پیرمرد این کار را بکند نیمی از کشور را به او واگذار نماید.
آنسیس پذیرفت و برای شب سوم هم در همان قصر ماند. آن شب سر و صدا و غوغا شدیدتر از شب‌های قبل بود، به طوری که همه چیز به اطراف پرت می‌شد. شیطان اصلی با دوازده سر پیش آنسیس آمد. شیطان دوازده سر پرسید:
- کی دستور داده بخاری را روشن کنند؟
آنسیس او را هم توی کیسه کرد و گفت:
- حالا برو توی کیسه بعداً با تو گفت و گو می‌کنم.
شیطان دوازده سر هم رفت توی کیسه. آنسیس با میله‌ی آهنی مخصوص هم زدن آتش بخاری به جان او افتاد. شیطان دوازده سر با دوازده تا صدا فریاد می‌کشید و التماس می‌کرد و می‌گفت هر چه سرباز پیر بخواهد انجام خواهم داد.
سرباز گفت:
- قول بده که دیگر پایت را به این جا نگذاری و قصر را نوسازی کنی، به طوری که همه چیز بدرخشد و تمیز باشد. آن وقت تو را آزاد می‌کنم.
شیطان قول داد و در یک چشم به هم زدن قصر را تمیز کرد و رنگ زد، به طوری که می‌درخشید.
صبحگاهان که سلطان قصرش را دید دچار حیرت شد. قصر می‌درخشید و غرق در طلا و نقره بود. وی نمی‌دانست که چگونه از سرباز پیر تشکر کند. سرباز آدم حریصی نبود. سلطان طبق وعده‌ی خودش نیمی از کشورش را به آنسیس داد.
آنسیس در نهایت خوشی و شادی می‌زیست. ولی چیزی نگذشت که بیمار شد و مرد. قبل از مرگش از سلطان خواست که تشییع جنازه‌اش زیاد مجلل و باشکوه انجام نگیرد، فقط در تابوتش کیسه‌ی کهنه را زیر سرش بگذارند.
سلطان طبق وصیت نامه‌ی سرباز پیر مراسم مجللی برای تشیع جنازه او ترتیب نداد، ولی با احترام او را دفن کرد.
همین که آنسیس را توی قبر گذاشتند کیسه‌ی جادو او را زنده کرد و مستقیماً به بهشت برد.
دم در بهشت دربان اجازه نداد که سرباز وارد بهشت شود. او گفت چون در روی زمین گناهان زیادی مرتکب شده‌ای بنابراین باید به جهنم بروی.
آنسیس وارد جهنم شد و در زد. شیطانی سرش را بیرون آورد و گفت:
- کیست؟
آنسیس خودش را معرفی کرد.
شیطان گفت:
- اجازه بده از رئیس خودم بپرسم.
- بسیار خوب. منتظر می‌مانم.
از توی دروازه‌های جهنم شیطان شش سر و پشت سر او نُه سر و دوازده سر بیرون آمدند و دستور دادند که او را به جهنم ببرند.
شیطان‌ها نگاه کردند و دیدند که در دست سرباز پیر کیسه‌ای اســت به نظرشان آشنا بود. خیلی ترسیدند و او را از توی دروازه‌ی جهنم بیرون راندند و به اجازه ورود به قلمرو جهنم را ندادند.
آنسیس چاره‌ای نداشت جز آن که با کیسه‌ی خودش دوباره به آسمان پرواز کند و وارد بهشت شود. دربان بهشت دوباره مانع ورود او شد.
آنسیس خشمگین شد و گفت:
- فعلاً بیا برو توی کیسه.
دربان فوراً رفت توی کیسه. درهای بهشت گشوده شد و آنسیس وارد بهشت گردید.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


20 سپتامبر 2016 ... سرباز پیری به نام آنسیس داشت از جنگ برمیگشت. راه دراز بود و او خسته. ناچار در کنار جنگل نشست تا استراحت کند. اندکی دراز کشید و در کیفش ...سرباز پیری به نام آنسیس داشت از جنگ برمیگشت. راه دراز بود و او خسته. ناچار در کنار جنگل نشست تا استراحت کند. اندکی دراز کشید و در کیفش جست و جو کرد تا ...شعر سربازشعر سرباز شعر طنز سربازی - bashgah tebyan netشعر می خوانی نظـر یادت نره/ گه ... سرباز پیر و کیسهی کهنه - نویسنده: یان نی یدره مترجم: روحی ارباب ...21 سپتامبر 2016 ... سرباز پیر و کیسهی کهنه ... عابر پیری وارد منزل شد و گفت: ... دختر یتیم وقتی به منزل آمد همین کار را کرد: کیسهی حمام را در ته صندوق خودش جای داد.21 سپتامبر 2016 ... ادبیات دفاع مقدس تبلور ادبیات انقلاب است(مصاحبه) · سرباز پیر و کیسهی کهنه · ۴۸۰رشته ارشد دانشگاه آزاد مجاز شد - جدول رشتهها برای ورودیهای جدید ...استاد ساعت ساز · ادبیات دفاع مقدس تبلور ادبیات انقلاب است(مصاحبه) · سرباز پیر و کیسهی کهنه · ۴۸۰رشته ارشد دانشگاه آزاد مجاز شد - جدول رشتهها برای ورودیهای جدید ...تازههای اندیشه. ادبیات دفاع مقدس تبلور ادبیات انقلاب است(مصاحبه) · سرباز پیر و کیسهی کهنه · ۴۸۰رشته ارشد دانشگاه آزاد مجاز شد - جدول رشتهها برای ورودیهای جدید ...21 آگوست 2015 ... گفت و گو با اولین بانوی مدال آور ایرانی در المپیک .. تازههای اندیشه. ادبیات دفاع مقدس تبلور ادبیات انقلاب است(مصاحبه) · سرباز پیر و کیسهی کهنه ...دلنوشته های یک کهنه سرباز - بیان خاطرات و مشاهدات زندگی ، پرواز و ماموريت هاي جنگي.20 سپتامبر 2016 ... سرباز پیر و کیسهی کهنه سرباز پیری به نام آنسیس داشت از جنگ برمیگشت. راه دراز بود و او خسته. ناچار در کنار جنگل نشست تا استراحت ادامه .


کلماتی برای این موضوع

زبان و ادبیات فارسیهنر وازه سازی علمی در زبان فارسی دانش اصطلاح شناسی فارسی زبانی است هند و اروپایی با گیاه …تقویت موهای مژه، ابرو، ریش و سبیل برس زدن ابروها و مژه ها در رشد آن موثر می باشدنوشته های خواندنی روح‌اله یکشنبه ‏ ‏ سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در مزینان شناسی شاهدان کویر مزینانکویر تاریخی مزینان زادگاه دانشمندان و اندیشمندانی است که سالهاست برتارک زرین صفحات


ادامه مطلب ...

تعیین نقطه اصابت گلوله توسط کلاه سرباز

[ad_1]

وب سایت کلیک: دوربین های بی سیم جدید به سربازان آمریکایی نشان می دهد که گلوله اسلحه آنها دقیقاً به کجا اصابت می کند.فناوری جدید به سربازان اجازه می دهد تا از طریق کلاه دارای صفحه نمایش شلیک کنند.

 

 فناوری جدید تعیین نقطه اصابت گلوله توسط کلاه سرباز

ارتش امریکا نسل جدیدی از دوربین های هدف یاب را تولید خواهد کرد که سربازان را قادر می کند حتی دشمن پنهان شده را نیز شناسایی کنند. خانواده دوربین های هدف یاب – برنامه FWS-CS، نیروهای نظامی را از طریق فناوری بی سیم به سلاح های سنگین متصل می کند.
FWS-CS یک ابزار دید در شب فروسرخ و موج بلند است که بر روی سلاح های M2 کالیبر ۵۰، نارنجک MK.19 یا اسلحه M240 نصب می شود. این ابزار با اسلحه هم محور است، یعنی این که با لوله سلاح تنظیم و هم راستا شده است. ارتش امریکا از مدت ها قبل در حال نصب ابزار های دید در شب بر روی سلاح ها است، بنابراین موضوع چندان جدیدی نیست.

موضوع جدید این است که این ابزار دارای یک دوربین حرارتی ۱۲ میکرو و با وضوح بالا است که به صورت بی سیم به یک صفحه نمایش روی کلاه تیر انداز متصل است. تصویر این صفحه نمایش به میدان دید تیرانداز ساطع می شود به طوری که نشان می دهد گلوله ها – یا نارنجک – به کجا برخورد خواهند کرد.


در نتیجه سربازان می توانند اهداف را بسیار سریع تر شناسایی کرده و با آنها درگیر شوند. سربازان به جای خم شدن و نگاه کردن از طریق دوربین روی سلاح و تنظیم آن با هدف، می توانند تسلط خوبی بر سلاح داشته و با استفاده از میدان دید دوربین به طور مستقیم دشمن را هدف گیری کرده و شلیک کنند. این دوربین همچنین دارای قابلیت زوم است که به شناسایی هدف در مسافت های دور کمک می کند. گلوله ها و نارنجک ها بعد از پرتاب در مسافت های دور به تدریج به دلیل تاثیر نیروی جاذبه کاهش ارتفاع پیدا می کنند. برای مثال، یک گلوله کالیبر ۵۰ در فاصله حدود هزار متری به دلیل تاثیر جاذبه ۸۶ اینچ پایین تر برخورد می کند. در فواصل کوتاه تر، برای مثال حدود ۴۵۰ متر، اختلاف درجه بین لوله سلاح و دوربین بدین معناست که گلوله ها حدود ۸۶ اینچ پایین تر یا بالاتر برخورد خواهند کرد. شما می توانید مشکل را پیدا کنید. هر دو مسافت بلندتر از قد یک فرد متوسط است، بنابراین کاملاً ممکن است در صورت بی دقتی هدف از دست برود.

از طرف دیگر، FWS-CS از یک مسافت یاب لیزری برای محاسبه فوری مسافت تا هدف استفاده می کند تا مشخص شود که آیا تیرانداز باید هدف را بالاتر یا پایین تر نشانه گیری کند. این دوربین به لطف قابلیت فروسرخ خود در شرایط شب و روز دقت زیادی دارد.


یک مزیت دیگر: ویژگی بی سیم بدین معناست که نیازی نیست تا سرباز مستقیماً برای شلیک پشت اسلحه قرار بگیرد. در ضمن، اگر اسلحه بتواند به دشمن شلیک کند، دشمن نیز می تواند به اسلحه و تیرانداز پشت آن شلیک کند. بنابراین در صورتی که تیرانداز تسلط خوبی بر اسلحه داشته باشد می تواند در پشت پناهگاه یا خودروی زرهی خود پنهان شود و از طریق صفحه نمایش روی کلاه شلیک را انجام دهد.
برنامه ریزی شده تا FWS-CSبین ژانویه و مارس امسال در مرحله مهندسی و ساخت قرار بگیرد و به زودی نیز وارد مرحله تولید انبوه و توسعه شود و به دست سربازان برسد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

سلاح های انفرادیشاید شما هم قبل از خواندن این مطلب مانند من قوی ترین سلاح های انفرادی جهان را سلاحهای معرفی سلاح های کمری و جنگی و ساچمه ایدر جنگ جهانی اول ، عمده سربازان امپراطوری آلمان به سلاح مسلح بودند طول و وزن وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژحتماً پیش آمده که اولین گلوله شما کاری نبوده و مجبور شده اید چند گلوله خرج یک شکار جنگ افزار آرشیو انجمن های کالیبر ناتو طول م م طول لوله م م وزن گ ظرفیت خشاب و تیر نواخت تیر علمی سلاح های انفرادیسلاح ال ار ساخت شرکت آمریکا،در سال های تا تولید شده بود و زمانی که طراحی آن در جنگ قره‌باغ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادجنگ قَرَه‌باغ به ترکی آذربایجانی ğ ə به ارمنی Արցախյան ազատամարտ جنگی مصاحبه با رئیس امور ایثارگران ارتش ؛ بدون هماهنگی …البته فرایند و نحوه احراز جانبازی بیش از ماه طول می کشد و به شکل متفاوتی است یک مثال منظور شما از ترک چیست؟ وب سایت خبری تحلیلی …توضیح یکی از ویژگیهای آینانیوز که با لطف مخاطبین فهیم و صاحب ذوق آن تا به امروز سبب الف رمزگشایی از نمادهای سریال در چشم بادسریال در چشم باد بالاخره به پایان رسید اما علی رغم سوالهای بسیاری که در ذهن بینندگان سلاح های انفرادی شاید شما هم قبل از خواندن این مطلب مانند من قوی ترین سلاح های انفرادی جهان را سلاحهای تک تیر معرفی سلاح های کمری و جنگی و ساچمه ای گول ظاهر کهنه و فرسوده این سلاح را نخورید اگر روزی به یک قبضه قدیمی و از رده خارج وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ حتماً پیش آمده که اولین گلوله شما کاری نبوده و مجبور شده اید چند گلوله خرج یک شکار کنید، فکر سلاح های انفرادی سلاح ال ار ساخت شرکت آمریکا،در سال های تا تولید شده بود و زمانی که طراحی آن در جنگ افزار آرشیو انجمن های غول پیکرترین بمب هدایت شونده جهان برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا جنگ قره‌باغ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد جنگ قَرَه‌باغ به ترکی آذربایجانی ğ üə به ارمنی Արցախյան ազատամարտ جنگی بود که مصاحبه با رئیس امور ایثارگران ارتش ؛ بدون هماهنگی وارد شوید البته فرایند و نحوه احراز جانبازی بیش از ماه طول می کشد و به شکل متفاوتی است یک مثال در مورد نرگس آباده از همان سال که با نام حاج اسدالله لاجوردی و قاطعیت و شجاعتش در برابر عملیات وحشیانه منظور شما از ترک چیست؟ وب سایت خبری تحلیلی آینانیوز توضیح یکی از ویژگیهای آینانیوز که با لطف مخاطبین فهیم و صاحب ذوق آن تا به امروز سبب پایایی و


ادامه مطلب ...

اهدای اعضای بدن سرباز مرگ مغزی سه بیمار را نجات داد

[ad_1]

سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ مغزی، به بیماران نیازمند اهدا شد.

به گزارش مشرق، دکتر ایرج حریرچی در خصوص حادثه تلخ تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان گفت: وحید حلاج سرباز لیسانس وظیفه که مدت دو ماه شرایط وخیمی را به سر می برد، دوم شهریور دچار مرگ مغزی شد.

وی افزود: خانواده این سرباز وطن، با ازخودگذشتگی و ترجمه حقیقی واژه ایثار، مُهری نیک بر پایان این حادثه تلخ زدند و با اهدای اعضای بدن "وحید"، شادی زندگی را به چند بیمار نیازمند، اهدا کردند.

سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه افزود: مادر داغدار وحید حلاج که به اعتراف همه تیم پزشکان بیمارستان شهید رجایی شیراز، صبورانه، دو ماه گذشته را بر بالین فرزندش حضور داشته، با اشک و دلتنگی، فرزندش را وداع گفت و تصمیمی ماندگار گرفت.

حریرچی گفت: با بررسی های پزشکان تیم پیوند اعضا بیمارستان شهید رجایی شیراز، دو کلیه و کبد وحید حلاج برای پیوند، مناسب تشخیص داده شد که به بیماران نیازمند اهدا می شود. کبد این سرباز به یک بیمار مرد ۳۹ ساله و کلیه های او هم به دو بیمار خانم و آقای ۴۸ و ۴۷ ساله اهدا شده است.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


26 آگوست 2016 ... سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ ...17 ا کتبر 2016 ... سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ ...26 آگوست 2016 ... سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ ...26 آگوست 2016 ... سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ ...دولت بهار: سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ مغزی، به ...26 آگوست 2016 ... سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ ...25 آگوست 2016 ... ... اشاره به اینکه وحید حلاج آخرین سرباز از سانحه نیریز پس از 62 روز به مرگ مغزی دچار شده بود، گفت: اهدا اعضای بدن این فرد جان سه نفر را نجات داد. ... کبد و دو کلیه فرزندشان را به سه بیمار از شهرهای خرمشهر، بوشهر و یاسوج اهدا کردند.اهدای اعضای بدن سرباز مرگ مغزی سه بیمار را نجات داد. 26-8-2016 سلامت آخرین اخبار ... برخی اعضای شورای امنیت برای نجات تروریست ها تلاش می کنند. دو سرباز ...26 آگوست 2016 ... سخنگوی وزارت بهداشت گفت: اعضای بدن آخرین سرباز بستری از سانحه تصادف اتوبوس حامل سربازان پادگان صفر پنج کرمان، پس از تایید مرگ ...


کلماتی برای این موضوع

اهدای اعضای بدن سرباز مرگ مغزی سه بیمار را نجات داد …مشاهده متن کامل خبر در پایگاه خبری دولت بهار اهدای اعضای بدن سرباز مرگ مغزی سه بیمار نجات سه بیمار با اهدای اعضای بدن سرباز سانحه …اهدای اعضای بدن سرباز مرگ مغزی سه بیمار را نجات داد دکتر ایرج حریرچی در خصوص حادثه اهدای اعضای بدن جوان بویر احمدی به بیمار دمادمایراناکونومیستاهدای اعضای بدن هجدهمین بیمار مرگ مغزی در یاسوج نیازمند به عضو را نجات داداهدا عضو کودک مرگ مغزی به بیمار اهدا عضو کودک مرگ مغزی اعضای بدن جوان مرگ مغزی ، جان هفت بیمار نیازمند عضو را نجات داد اهدای اعضای بیمار اعضای بدن کودک مرگ مغزی جان سه بیمار را نجات داد … جان سه بیمار را نجات داد اعضای بدن کودک مرگ مغزی اهدای اعضای بدن یک بیمار معاون دانشگاه علوم پزشکی یاسوج خبر داد اهدای اعضای بدن … اعضای بدن بیمار مرگ مغزی یاسوجی جان سه نفر را نجات داد را ششمین اهدای اعضای بدن اهدای اعضای بدن اهدایاعضایبدناهدای اعضای بدن سرباز مرگ مغزی سه بیمار را نجات بروجنی جان بیمار را نجات داداهدای اعضای بدن دانش‌آموز همدانی به ۴ بیمار واضح…اهدای اعضای بدن دانش‌آموز همدانی به ۴ بیمار اعضای بدن یکی از دانش آموزان شهرستان رزن اهدای عضو در مشهد سه بیمار را نجات داد سه بیمار را نجات داد اهدای عضو در مشهد سه اعضای بدن بیمار مرگ مغزی اهدای اعضای بدن یک دانشجو به ۵ بیماراهدایاعضایبدنیک که دچار مرگ مغزی شده بود اهدای اعضای بدن دختر وصیت وی، اعضای بدن او را


ادامه مطلب ...