مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نظریه پردازان برجسته تئوری ریسمان

[ad_1]

بامداد – هیچ نظریه ی جدیدی نمی تواند، بدون دانشمندانی از خود گذشته که به سختی روی بهبود و تعبیر آن کار می کنند، شکل بگیرد. حال زمان آن است که در مورد برخی از خود این دانشمندان صحبت کنیم، کسانی که با پژوهش روی اسرار جهان در قالب این علم نوپا، نظریه ی ریسمان را به جلو می رانند. همین طور که این نظریه شناخته تر می شود، شاید بعضی از این افراد به اسطوره هایی در حد اینشتین و نیوتن بدل شوند که برای عامه ی مردم قابل درک باشد.

ادوارد ویتن

از دید خیلی ها، مغز متفکر نظریه ی ریسمان است. ویتن در سال ۱۹۹۵، مفهوم نظریه ی M را معرفی کرد تا تئوری ریسمان موجود را در یک نظریه ی جامع به هم پیوند دهد.از دیگر کارهای ویتن در تئوری ریسمان ، به کار گیری خمینه های کالابی-یا ئو در سال ۱۹۸۴ برای توضیح فشردگی ابعاد اضافه بود. در سال ۱۹۵۱، ویتن به نوعی در دنیای فیزیک متولد شد. پدرش لوئیس ویتن، فیزیکدان نظری با تخصص نسبیت عام بود. همین طور که ویتن بزرگ تر می شد، علاقه ای ذاتی به ریاضیات نشان می داد. با وجود این، سالهای جوانی اش را به مطالعه ی تاریخ گذراند و به عنوان فعال سیاسی به ستاد جورج مک گاورن برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۲ کمک کرد. مدرک کارشناسی اش از دانشگاه براندایس، در زمینه ی تاریخ و زبان شناسی بود.

در پاییز ۱۹۷۳، ویتن برای گذراندن دوره ی کارشناسی ارشد در رشته ی ریاضیات کاربردی به دانشگاه پرینستون رفت. به رغم اینکه مدرک کارشناسی فیزیک نداشت، به سرعت توانایی خود را در ریاضیات پیچیده ی مربوط به فیزیک نظری نشان داد. او به دانشکده ی فیزیک نقل مکان و در سال ۱۹۷۶ مدرک دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد.

ویتن از آن زمان، بیش از ۳۰۰ مقاله ی تحقیقاتی چاپ کرده است. بر اساس گزارش بعضی منابع، او بالاترین شاخص h(بیشترین ارجاع به مقاله) را در بین فیزیکدان های زنده ی دنیا دارد. در سال ۱۹۸۲ بورس بنیاد مک آرتور با نام بودجه ی نوابغ به او اعطا شد. در سال ۱۹۹۰ اولین فیزیکدانی بود که مدال فیلدز را دریافت کرد که گاهی به طور غیر رسمی جایزه ی نوبل ریاضیات نامیده می شود. ادوارد ویتن در بین نظریه پردازان ریسمان، به منزله ی چراغ راهنماست، زیرا کمتر کسی توانایی او را در درک مفاهیم نهفته در ریاضیات دارد. حتی سرسخت ترین منتقدان نظریه ی ریسمان هم از هوش و شهامت ریاضی او با احترام یاد می کنند که نشان می دهد ذهن او در نسل خودش بی نظیر است.

جان هنری شوارتس

اگر تئوری ریسمان یک مذهب بود، جان هنری شوارتس، جایگاهی مانند پولس می داشت.در زمانی که تقریبا هر فیزیکدان دیگری نظریه ی ریسمان را رها کرده بود، شوارتس حدود یک دهه از معدود رهروان ماندگار بود که سعی می کرد روی جزئیات ریاضی نظریه کار کند،با اینکه به موقعیت شغلی اش لطمه می زد. کار او سرانجام به اولین انقلاب ابر ریسمان منجر شد.

شوارتس از جمله فیزیکدانهایی بود که متوجه شد ابرتقارن چندین مشکل تئوری ریسمان را حل میکند. او بعدها این ایده را مطرح کرد که شاید ذرات اسپین۲ که نظریه ی ریسمان توصیفشان میکرد، گراویتون باشند، به این معنا که نظریه ی ریسمان می توانست همان نظریه ی متحد کننده ی فیزیک کوانتوم و گرانش باشد که مدتها در جستجویش بودند.

در سال ۱۹۸۴، شوارتس به همراه مایکل گرین تحقیقی را انجام داد که نشان میداد نظریه ی ریسمان سازگار است، چیزی که جرقه ی اولین انقلاب ابرریسمان را زد. بدون یک دهه کار فداکارانه ی شوارتس، بنیانی برای شکل گیری نظریه ی ابر ریسمان در دهه ی۱۹۸۰ وجود نداشت. نظریه ی اخیر در همان زمان در میان فیزیکدانان ذرات، اهمیت و جایگاهی اساسی پیدا کرد.

یوشیرو نامبو

یوشیرو نامبو از بنیان گذاران نظریه ی ریسمان است که مستقلا توصیف فیزیکی مدل ونزیانو را به صورت ریسمان مرتعش، کشف کرد. نامبو از قبل هم به دلیل کار پیشین اش در توصیف مکانیسم شکست خودبه خودی تقارن در فیزیک ذرات، فیزیکدان محترمی در این حوزه به شمار می رفت. او به خاطر این کار جایزه ی نوبل فیزیک سال ۲۰۰۸ را دریافت نمود.

هرچند به این ترتیب او تنها موسس نظریه ی ریسمان است که جایزه ی نوبل گرفته، اما باید بدانید که در این جایزه، اشاره ای به نظریه ی ریسمان نشده است. در واقع جایزه ی نوبل، به کارهای نظری ای که درستی یا مفید بود نشان به صورت تجربی تایید نشده باشد تعلق نمی گیرد. یوشیرو نامبو، پنجم جولای ۲۰۱۵ در سن ۹۴ سالگی درگذشت.

لئونارد ساسکیند

از دیگر بانیان نظریه ی ریسمان لئونارد ساسکیند است. او با دیدن معادلات مدل تشدید دوگان اولیه تصور کرد که آنها شبیه معادلات نوسانگرها هستند که باعث شد، همزمان با یوشیرو نامبو و هالگر نیلسون، توصیف ریسمانی را ابداع کند. همچنین او چندین مفهوم را در نظریه ی ریسمان به وجود آورده است: نظریه ی ریسمان مربوط به آنتروپی سیاهچاله، اصل هولوگرافی، نظریه ی ماتریسی، کاربرد اصل انسانی در گستردگی نظریه ی ریسمان و…. به جز کارهای گسترده ی او در نظریه ی ریسمان، ساسکیند برای مخالفتهایش با استیون هاوگینگ درباره ی سرنوشت نهایی اطلاعاتی که به درون سیاهچاله ها می رود، مشهور است.

گراس از فیزیکدان هایی بود که نظریه ی ریسمان هتروتیک را به وجود آورد که از مهم ترین یافته های اولین انقلاب ابرریسمان بود. در سال ۲۰۰۴ گراس جایزه ی نوبل فیزیک را به خاطر کشف آزادی مجانبی در برهم کنش قوی هسته ای کوارک ها که در ۱۹۷۳ به آن دست یافته بود، دریافت کرد. دکتر گراس به عنوان یک مدافع سرسخت نظریه ی ریسمان می باشد.

جو پولچینسکی

پولچینسکی ثابت کرد که نظریه ی ریسمان به اجسامی با بیش از یک بعد احتیاج دارد که غشا نامیده می شود. با اینکه مفهوم غشاها قبلا معرفی شده بود، اما این پولچینسکی بود که ماهیت D-غشاها را بررسی کرد. این کار برای انقلاب دوم ابر ریسمان در سال ۱۹۹۵  ضروری بود. کار او پایه ای برای ایجاد نظریه ی M، سناریوهای جهان غشایی و اصل هولوگرافی محسوب می شود.

خوآن مالداسنا

مالداسنا فیزیکدانی آرژانتینی است که ایده ی وجود دوگانی بین تئوری ریسمان و نظریه ی میدان کوانتومی را مطرح کرد. ایده ای که دوگانی مالداسنا(Ads/CFT)نامیده می شود. دوگانی مالداسنا که در سال ۱۹۹۷ پیشنهاد شد، تنها به حالتهای خاصی اعمال شده است، اما اگر بتوان آن را به همه ی نظریه ی ریسمان تعمیم داد، اجازه می دهد ابزاری برای داشتن نظریه ی ریسمان کوانتومی دقیقی در اختیار داشته باشیم.

به عبارتی نظریه پردازان ریسمان باید بتوانند اصول شناخته شده ی نظریه ی میدان پیمانه ای را به زبان معادلات تئوری ریسمان ترجمه کنند، یعنی نقطه ی شروعی عالی برای یک نظریه ی گرانش کوانتومی کامل.

لیزا رندال

فیزیک نظری حوزه ای است که غالبا در اختیار مردان است و حتی در بین معدود زنانی که آن را بر می گزینند نیز، لیزا رندال با بقیه متفاوت است. او اوقات فراغت اش را به صخره نوردی سرعتی می پردازد، اما روزهای کاری اش در جایگاه پدیده شناس، به بررسی مفاهیم جهان های غشایی چند بعدی می گذرد. رندال اولین زنی بود که در دانشکده ی فیزیک دانشگاه پرینستون سمت استادی را به دست آورد.

او همچنین اولین استاد فیزیکدان نظری زن درMIT و سپس دانشگاه هاروارد بود. با توجه به موفقیت های او در جایگاه یک زن در جمع مردانه ی این حوزه، تعجب آور نیست که وی اعتبار چشمگیری داشته باشد. از جذاب ترین مدل هایی که از تحلیل او از سناریو های جهان غشایی به دست آمد، مدل های رندال-ساندرام است که احتمال این که گرانش، خارج از ۳-غشای خودمان، به طرز متفاوتی رفتار کند را بررسی می کند.

میچیو کاکو

میچیو کاکو از سخنورترین فیزیکدانان حامی نظریه ی ریسمان بوده است. او از اوایل دهه ی ۱۹۷۰ روی نظریه ی ریسمان کار می کرده و با نوشتن نظریه ی ریسمان به شکل میدانی، در واقع همکار پایه گذار موسسه ی نظریه ی میدان ریسمانی بوده است.

سپس به گفته ی خود کار روی تئوری ریسمان را رها کرد زیرا به ابعاد اضافه ای که در نظریه ی ریسمان لازم می شد اعتقاد نداشت. کاکو در خلال اولین انقلاب ابرریسمان، به نظریه ی ریسمان بازگشت و از آن پس، به سخنگویی دلنشین و صادق تبدیل شده است.

برایان گرین

آخرین اما مطمئنا نه کم اهمیت ترین فرد این فهرست، احتمالا شناخته شده ترین نظریه پرداز ریسمان، به ویژه در بین غیر فیزیکدان هاست. شهرت برایان گرین در جایگاه نویسنده و سخنگوی این حیطه، به کتاب سال ۱۹۹۹ او با نام جهان زیبا بر میگردد. کتابی که در سال ۲۰۰۳ بر اساس آن ویژه برنامه ی سه قسمتی را در شبکه ی پی بی اس ساخته شد.

گرین مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه هاروارد گرفت و مدرک دکترایش را از دانشگاه آکسفورد دریافت نمود. تحقیقات وی در طول دوران حرفه ای اش، بر هندسه ی کوانتومی و تلاش برای درک معنای فیزیکی ابعاد اضافه ی ناشی از نظریه ی ریسمان متمرکز بوده است. گرین علاوه بر تلاش برای توضیح نظریه ی ریسمان به توده ی مردم، نایب رئیس موسسه ی دانشگاه کلمبیا برای ریسمانها، کیهان شناسی و فیزیم اختر ذرات، از زمان تاسیس آن در سال ۲۰۰۰ بوده است. گرین یکی از بنیان گذاران فستیوال علم جهان در شهر نیویورک می باشد که در سال ۲۰۰۸ راه اندازه ی شد.

سایت علمی بیگ بنگ


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان دهنظریهپردازده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان نوشته شده توسط محمد پرگلی در تاریخ ۱۳۹۴۰۹۳۰مه‌بانگ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…نظریه مِه‌بانگ مدل کیهان‌شناسی پذیرفته‌شده جهان، از کهن‌ترین دوران شناخته‌شده و مجموعه مقالات گردآوری شده اینترنتیمجموعه مقالات اینترنتی جمع آوری شده توسط اعضای جامعه مهندسان معمار جوانهنر طراحی و نقاشی هنرواقعیت این است که هرکسی آزرده ات خواهد کرد، باید کسانی را پیدا کنی که ارزش تحمل درد را آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟ شهر سوالپاسخ با سلام و تشکر در این باره در ابتدا باید گفت نظام های اجتماعی در هر دوران الف آقای شریعتمداری بیدار شوید با عرض سلام بر شما اقای شریعت مداری در این مدت سال بارها بر این جمله تاکید نمودید که وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژوبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ مطالبی جامع ازشکار و تیراندازی به اهداف پروازی ده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان دهنظریه ده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان نوشته شده توسط محمد پرگلی در تاریخ ۱۳۹۴۰۹۳۰ مه‌بانگ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد نظریه مِه‌بانگ مدل کیهان‌شناسی پذیرفته‌شده جهان، از کهن‌ترین دوران شناخته‌شده و تکامل مجموعه مقالات گردآوری شده اینترنتی مجموعه مقالات اینترنتی جمع آوری شده توسط اعضای جامعه مهندسان معمار جوان هنر طراحی و نقاشی هنر واقعیت این است که هرکسی آزرده ات خواهد کرد، باید کسانی را پیدا کنی که ارزش تحمل درد را داشته آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟ شهر سوال پاسخ با سلام و تشکر در این باره در ابتدا باید گفت نظام های اجتماعی در هر دوران تابعی از الف آقای شریعتمداری بیدار شوید شریعتمداری هر چی باشه اونقدر مرد هست که دوره قبل انقلاب خاتمی احمدی نژاد و روحانی آزاده وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ مطالبی جامع ازشکار و تیراندازی به اهداف پروازی تراپ


ادامه مطلب ...

آیا دستیابی به تئوری همه چیز در دنیای فیزیک واقعا ممکن است؟

[ad_1]

آزمایشی کلاسیک در فیزیک کوانتوم وجود دارد که شاید در نهایت بتواند ما را در دستیابی به «تئوری همه چیز» یاری کند.

به تازگی یک آزمایش فیزیکی جالب برای نشان دادن خواص عجیب جهان کوانتومی انجام شده است. در حال حاضر برایمان مشخص شده که دنیای کوانتومی حتی عجیب‌تر از آن چیزی است که ما پیش از این می‌پنداشتیم. این امر نه‌تنها می‌تواند ما را مجبور به تجدید نظر در برخی از جنبه‌های بنیادین مکانیک کوانتومی کند، بلکه می‌تواند در نهایت به‌عنوان کلیدی برای یکپارچه‌ ساختن دو مورد از بزرگ‌ترین نظریه‌های فیزیک مدرن باشد.

 فیزیکدانان به شواهدی دست یافته‌اند که نشان می‌دهند یک بخش کلیدی از «آزمایش دو شکاف کلاسیک»، در واقع می‌تواند در دنیای واقعی مورد تست قرار بگیرد و پس از آن می‌توانیم بررسی کنیم آیا از قوانین اخیر فیزیکی پیروی می‌کند یا خیر. تست کردن چنین آزمایشی می‌تواند روشی کاملا جدید برای تحقیق و پژوهش روی حفره‌های فعلی موجود در مکانیک کوانتومی پیش روی ما بگذارد.

 اجازه بدهید در ابتدا توضیح خود را با اشاره به آزمایش دو شکاف شروع کنیم. آزمایش یادشده یکی از عجیب‌ترین نتایج تجربی به ‌دست آمده در دنیای فیزیک مدرن را ارائه داد. مفهوم نسبتا ساده است: فرض کنید که شما یک تخته با یک شکاف در وسط آن دارید و توپ‌های پینگ‌پنگ را از میان آن شکاف به‌طور پیوسته شلیک می‌کنید! این توپ‌ها هنگامی که به قسمت پشتی تخته برسند، یک علامت ایجاد خواهند کرد؛ پس از آن نیز خیلی زود الگویی بر روی صفحه نمایش پدیدار خواهد شد؛ الگویی به شکل خطی مستقیم و عمودی که بازتاب‌دهنده‌ی شکل شکاف یادشده است.

 اگر شما آزمایش فوق را با دو شکاف عمودی روی تخته تکرار کنید، این بار احتمالا با دو خط عمودی در پشت تخته در پایان آزمایش روبرو خواهید شد. در ادامه شما تخته با شکاف منفرد را برداشته و این بار یک موج (مانند موج آب یا صدا) به آن شلیک می‌کنید. موج از میان شکاف جریان خواهد یافت و روی صفحه‌ای که این بار هم در پشت تخته واقع شده است و با نقطه‌ای که با این شکاف در یک راستا قرار دارد، به بیشترین شدت برخورد خواهد داشت.

به عبارت دیگر نقطه‌ی اوج موج همیشه در نقطه‌ای درست در پشت این شکاف با صفحه‌ی مذکور برخورد خواهد کرد. این در واقع همان اتفاقی است که در توپ‌های پینگ‌پنگ هم رخ داده بود.

اما زمانی که شما امواج را از میان دو شکاف رها کنید، در این صورت آن‌ها شروع به تصادم و مخلوط شدن با هم می‌کنند و درنهایت به ایجاد الگویی منتهی خواهند شد که به‌عنوان الگوی تداخل شناخته شده است. گفته‌ی اخیر بدان معنا است که دیگر دو خط واضح و مشخص در پشت شکاف وجود نخواهد داشت، اما به‌جای آن الگویی از خطوط مختلف با فضاهای خالی در میانشان ایجاد خواهد شد. شما می‌توانید تصویر چنین الگویی را در تصویر بالای مقاله مشاهده کنید.

 البته این اتفاق خیلی هم عجیب نیست. ما می‌دانیم که ماده (در مثال اولیه‌ی ما به منزله‌ی همان توپ پینگ‌پنگ فرض می‌شود) لزوما رفتاری مشابه رفتار امواج از خود نشان نمی‌دهد. اما زمانی که فیزیکدانان ذراتی مانند الکترون‌ها و فوتون‌ها را در دو شکاف شلیک می‌کنند، همواره انتظار دارند که آن‌ها رفتاری همانند ماده از خود نشان دهند؛ اما آن‌ها در عوض کنشی شبیه امواج از خود بروز می‌دهند و الگوهای تداخلی را به وجود می‌آوردند.

 در ادامه خواهیم دید که ماجرا حتی عجیب‌تر از این نیز می‌شود. درست است که الکترون‌ها و فوتون‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، همانند ماده رفتار نمی‌کنند، اما آن‌ها به‌طور کامل شبیه امواج هم رفتار نمی‌کنند. زیرا آن‌ها برای شکل دادن الگوهای تداخلی با همدیگر آمیخته نمی‌شوند.

 ما از برداشت فوق اطمینان داریم. زیرا وقتی‌که الکترون‌ها یا فوتون‌ها به یک صفحه‌ی دوشکافی به‌صورت هم‌زمان شلیک شوند، در آن صورت آن‌ها همچنان  در انتها الگوهای تداخلی را تشکیل خواهند داد.

آزمایش دوشکاف

به نظر می‌رسد که این امر غیرممکن باشد، چون واقعیت این است که ذره‌های منفرد فوق احتمالا نمی‌توانند تشخیص دهند که ذره‌ی بعدی خودش را به‌طور دقیق در چه محلی جای خواهد داد. یا حتی می‌توان چنین مطرح کرد که این ذره‌ها نمی‌توانند تشخیص بدهند ذره‌ی پیش از خودشان به‌طور دقیق در چه محلی جای گرفته است. حال پرسشی که پیش می‌آید این است که آن‌ها واقعا چطور می‌توانند بدون هیچ برهم‌کنشی این الگوها را شکل دهند؟  

آزمایش فوق نمونه‌ای کامل از چگونگی رفتار کاملا متفاوت جهان کوانتومی با ماده در مقیاس بزرگ‌تر است، اما در عین حال نمونه‌ای از وجود شکاف‌های جدی در درک ما از مکانیک کوانتومی را پیش رویمان می‌گذارد؛ چراکه ما به‌سادگی نمی‌توانیم آن را توضیح دهیم. در همین راستا فیزیکدان نظری ریچارد فاینمن گفته بود که این آزمایش ارائه‌دهنده‌ی رمز و رازهای مرکزی دنیای کوانتومی است. در واقع فاینمن حتی تا آنجا پیش رفت که آن را «تنها رمز و راز» دنیای مکانیک کوانتومی قلمداد کرد که می‌تواند کلیدی برای پی بردن به پاسخ پرسشی کلیدی باشد: چرا دو نظریه‌ی اساسی ما از فیزیک (مکانیک کوانتومی و نسبیت عام) به‌سادگی با هم مطابقت ندارند؟

 ما به‌راحتی و به‌ طور بسیار جالبی می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که یک الکترون یا فوتون در طول آزمایش دو شکاف در چه محلی روی صفحه جای خواهد گرفت؛ حتی اگر نتوانیم سازوکار و علت آن را به‌خوبی درک کنیم. پیش‌بینی‌های ما بر یک اصل به نام اصل برن استوار است، اما اصل برن مشکلات مختص به خود را دارد. در همین زمینه آنیل آنانتاسوارمی (Anil Ananthaswamy) برای نیوساینتیست چنین توضیح می‌دهد:

در اینجا هیچ دلیل اساسی برای این که چرا قانون برن باید برقرار باشد، وجود ندارد. به نظر می‌رسد که این قانون در تمام شرایطی که ما تست کرده‌ایم، جواب می‌دهد؛ اما هیچ‌کس به‌طور دقیق نمی‌داند که به چه دلیل.

 برخی تلاش کرده‌اند تفسیرهایی از خوانش «جهان‌های بی‌شمار» از مکانیک کوانتومی استخراج کنند.  تئوری جهان‌های بی‌شمار پیشنهاد می‌کند که تمام حالت‌های ممکن از یک سیستم کوانتومی می‌تواند در جهان‌های مختلف و موازی وجود داشته باشد. اما چنین تلاش‌های تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

از آنجا که اصل برن نمی‌تواند توسط هیچ‌کدام از برداشت‌های فعلی ما از فیزیک توضیح داده شود؛ شاید بتوان آن را به‌عنوان کلیدی برای توضیح برخی از شکاف‌های اساسی در قوانین فعلی مکانیک کوانتومی به شمار آورد. این موضوع همچنین می‌تواند دلیلی را پیش رو بگذارد؛ برای اینکه هیچ فیزیکدانی تابه‌حال موفق به یکپارچه‌سازی این قوانین با نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین به‌منظور ایجاد یک «نظریه‌ی همه چیز» (theory of everything) -که نظریه‌ای پرطرفدار یکپارچه‌کننده تصور می‌شود- نشده است.

 در واقع، اگر بتوانید پی ببرید به چه شکلی می‌توانیم قانون برن را «بشکنیم» یا اینکه آن را نقض کنیم؛ در آن صورت شما به‌طور بالقوه نقطه‌ی دقیقی را پیدا خواهید کرد  که در آن درک فعلی ما از مکانیک کوانتومی ناقص است. جیمز کواچ (James Quach) از انستیتوی علم و صنعت بارسلونِ اسپانیا در گفتگو با آنانتاسوارمی در این باره گفت:

 در صورتی که قانون برن نقض شود؛ به این معنی خواهد بود که یک اصل بنیادین از مکانیک کوانتومی نقض می‌شود و این امر می‌تواند در ادامه ما را به جایی برساند که نیاز به یافتن برخی تئوری‌های کوانتومی جدید در حوزه‌ی گرانش داشته باشیم.

او در حال حاضر یک راه جدید را پیشنهاد کرده است که می‌توانیم از طریق آن قانون برن را نقض کنیم و در واقع این نقض را در طی یک آزمایش مورد سنجش قرار دهیم.

 کواچ در مقاله‌ی علمی جدید خود توضیح می‌دهد که اگر شما تمامی احتمالات را برای محل‌هایی که در آن یک الکترون یا فوتون می‌تواند بر روی صفحه‌ی مورد آزمایش در حین شلیک الکترون‌ها یا فوتون‌ها از میان تخته‌ی دوشکافی جای گیرد، در نظر بگیرید؛ در آن صورت برخی از مسیرهای عجیب و «غیر کلاسیک» وجود خواهند داشت که منجر به الگوهای تداخلی گوناگونی شوند که حتی قانون برن هم نتواند آن‌ها را پیش‌بینی کند.

 این درواقع همان چیزی است که خود فاینمن در سال ۱۹۴۸ پیشنهاد کرده بود. به تعبیر کواچ، پیشنهاد وی به این صورت بود که تمامی مسیرهای بین نقاط دارای تابع موجی هستند. وی همچنین اضافه می‌کند که گفته‌ی فوق حتی شامل مسیرهایی می‌شود که ابتدا از میان یک شکاف و سپس شکاف دیگر شکل می‌گیرند؛ پیش از اینکه به صفحه برخورد کنند.

 این برداشت به‌جای دو مسیر، سه مسیر ممکن را برای ذرات پیش روی ما می‌گذارد: مسیر اول مسیری است که از میان شکاف A شکل می‌گیرد؛ مسیر دوم به سمت شکاف B می‌رود و مسیر سوم هم از میان شکاف B به‌سوی صفحه می‌رود.

آزمایش دوشکاف

آنانتاسوارمی در این باره چنین توضیح داده است:

کواچ به ما نشان می‌دهد که اگر ما تداخل‌های این سه مسیر را به‌حساب آوریم، در آن صورت احتمالات به‌دست‌ آمده با پیش‌بینی‌های حاصل‌شده بر پایه‌ی قانون برن متفاوت خواهد بود.

کواچ پیشنهاد می‌دهد که می‌توانیم حالت پیشنهادی وی را با جای دادن دو آشکارساز پس از تخته‌ی دو شکافی تست کنیم. یکی از این تخته‌ها برای آشکارسازی این امر به کار‌ می‌رود که آیا ذره‌ای از میان شکاف‌های A یا B‌ گذشته است یا خیر و آشکارساز دیگر هم برای این تعبیه شود که تشخیص دهیم آیا ذره از تنها یک شکاف عبور کرده یا اینکه از دو شکاف هم رد شده است، البته توانایی تشخیص اینکه از کدام‌یک عبور کرده را ندارد.

وی در این باره چنین نتیجه‌گیری می‌کند:

احاطه شدن این مسیرهای نامتداول که به‌صورت کلاسیک نیستند، منجر به توسعه‌ی تصحیح‌هایی با درجه‌ی بالاتر روی الگوهای تداخلی خواهد شد.

اگر بخواهیم واضح‌تر بگوییم، پیشنهاد او باید به‌طور رسمی مراحل بررسی اولیه از سوی داوران و متخصصان رو پشت سر بگذارد. پس باید در نظر داشته باشیم که این یافته‌ها صرفا به‌منزله‌ی آغاز یک ایده هستند و جامعه‌ی فیزیک دنیا باید آن‌ها را به‌دقت مورد بررسی و سنجش قرار دهد و نظر خود را اعلام کند. نسخه‌ی اولیه و پیش از انتشار مقاله‌ی مرتبط با این ایده در حال حاضر منتشر شده است و شما می‌توانید از این لینک به آن دسترسی داشته باشید.

اما نمی‌توان منکر این حقیقت شد که یافته‌های فوق، از مواردی هستند که ذهن فیزیکدانان را برای بیش از نیم قرن اخیر به خود مشغول کرده‌اند و ما هم‌اکنون برای نخستین بار به سرنخ‌ها و نشانه‌هایی از تئوری‌هایی رسیده‌ایم که شاید واقعا بتوانند برای توجیه ابهامات ما به‌خوبی کار کنند.

به‌طور امیدوارانه‌ای افرادی پیدا شده‌اند که پیشنهاد کواچ را کاملا جدی گرفته‌اند و سعی دارند تا آن را در دنیای واقعی و به‌صورت عملی امتحان کنند؛ زیرا این آزمایش‌ها واقعا می‌توانند برخی حفره‌های موجود در برداشت‌های بنیادی ما از حقیقت جهان هستی را پر کنند. همان‌طور که اشاره کردیم، مقاله‌ی کواچ  به‌صورت آنلاین در دسترس است و علاوه بر آن در صورتی‌ که علاقه داشته باشید درباره‌ی آزمایش دوشکاف و سایر موارد مشابه فیزیک کوانتوم بیشتر بدانید، می‌توانید یک ویدیوی جالب را در انتهای این گزارش مشاهده کنید:


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همه چیز درباره جهان های موازی آیا واقعا وجود دارند مقدمه اخترشناسان و منجمان بزرگ در طول تاریخ با جستجو در آسمان بی کران به دنبال کشف آیا بختک از نظر دینی واقعیت دارد؟ شهر سوالبختک یک پدیده طبیعی است که عده بسیاری آن را تجربه کرده اند به این شکل که از خواب بیدار مهندسی معکوس چیست ؟ آرمان شهر دانش و فرهنگبا سلام و درود فراوان به شما بنده واقعا از مطالب سایت شما در مورد مهندسی معکوس استفاده نوربخش برای یادگیری دیر نیست – گفتگوی …اگر بخواهیم دقیق به سئوال شما نگاه کنیم، باید ببینیم که واقعا موفقیت در زمینه آشنایی با رشته‌ی دانشگاهی مهندسی فناوری اطلاعات …آموزشمقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در کشور مقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در در امریکا راهنمای تحصیل در امریکاخودسازی و خودباوری به نظر من شخصیت فردی پیش نیاز بسیار مهمی در موفقیت در یک کار استآشنایی با رشته مدیریت و گرایش های آن وبلاگ علی …اشناییرشتهگرایشمدیریتعلی حسین زاده هستم؛ در این وبلاگ در مورد علائق و عقایدم می‌نویسم گاهی هم مطالبی را که سوالات و کلید آزمون نظام مهندسی برق هم بصورت …در لینک زیر که مربوط به وزارت مسکن و شهرسازی است می توانید پاسخ سوالات برق را ببینیدمیگنا زندگینامه ژان پیاژه ژان پیاژه در نهم اوت در شهر نیوشاتل در کشور سوئیس به دنیا آمد از همان دوران کودکی نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا …در سبک های کلاسیک بهتر است که این کوسنها از همان جنس و بافت روتختی باشند به هماهنگی همه چیز درباره جهان های موازی آیا واقعا وجود دارند ؟ گجت نیوز مقدمه اخترشناسان و منجمان بزرگ در طول تاریخ با جستجو در آسمان بی کران به دنبال کشف ناشناخته کابالا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد کابالیست قبّاله، کابالا یا کبالا به عبری קַבָּלָה به معنی لغوی دریافت کردن و یا سنت، روشی، مکتبی و آیا بختک از نظر دینی واقعیت دارد؟ شهر سوال بختک یک پدیده طبیعی است که عده بسیاری آن را تجربه کرده اند به این شکل که از خواب بیدار شده و مهندسی معکوس چیست ؟ آرمان شهر دانش و فرهنگ با سلام و درود فراوان به شما بنده واقعا از مطالب سایت شما در مورد مهندسی معکوس استفاده کردم نوربخش برای یادگیری دیر نیست – گفتگوی هارمونیک اگر بخواهیم دقیق به سئوال شما نگاه کنیم، باید ببینیم که واقعا موفقیت در زمینه نوازندگی یعنی در امریکا راهنمای تحصیل در امریکا خودسازی و خودباوری به نظر من شخصیت فردی پیش نیاز بسیار مهمی در موفقیت در یک کار است آشنایی با رشته‌ی دانشگاهی مهندسی فناوری اطلاعات از آموزش مقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در کشور مقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در واحد و آشنایی با رشته مدیریت و گرایش های آن وبلاگ علی حسین زاده اشناییرشتهگرایش مقدمه به دلایل گوناگون نمی‌توان واژه مدیریت را به سادگی تعریف کرد از این دلایل می‌توان به برق قدرت کنترل الکترونیک مخابرات تاسیسات سوالات و در لینک زیر که مربوط به وزارت مسکن و شهرسازی است می توانید پاسخ سوالات برق را ببینید میگنا زندگینامه ژان پیاژه ژان پیاژه در نهم اوت در شهر نیوشاتل در کشور سوئیس به دنیا آمد از همان دوران کودکی پیش رس


ادامه مطلب ...

بررسی تئوری های بازی Death Stranding

[ad_1]
مفیدستان:

Death Stranding

«اولین بار موجودی گفت: «می‌خواهم بخورم.» در این نقطه، این موجود هنوز انسان نبود. ولی بعدها گفت: «می‌خواهم بدانم»؛‌ بنابراین یک انسان خلق شد.»

بوریس و آرکادی استروگاتسکی، اثر «نقطه نهایی: قرن بیست و دوم»

وقتی میخائیل بولگاکف یک فصل از کتاب «مرشد و مارگاریتا» را «نمایشی از جادو» می‌نامد و آن را به شعبده‌ی جادوی سیاهِ ولند یا همان ابلیس اختصاص می‌دهد، حتماً منظوری از این کار دارد. موسیو ولند که با دستیارهایش صندلی را از آسمان نازل می‌کند یا ذهن مردم را می‌خواند و با شلیک هفت‌تیر بر آسمان تئاتر موج اسکانس‌های سبز را فرو می‌فرستد و سر مجری را از تن جدا می‌کند و از این دست کارهای حیرت‌آور اما گنگ انجام می‌دهد، طبعاً همه را بهت‌زده می‌کند. این سلسله وقایع سورئالی که در دنیای مدرنیته‌ی قشر روشن‌فکر و عام موسکوی آن زمان رخ می‌دهد، آن‌قدری تعجب‌برانگیز بوده که زمزمه‌هایش را در فصل‌های بعدی این کتاب ببینیم. 

گرچه مرشد و مارگاریتای بولگاکف تعارضاتش ربطی به اثر تازه‌ی هیدئو کوجیما ندارد، اما فصل نمایشی از جادو که با نقاط حیرت Death Stranding هارمونی دارد، اشاره‌ای است بر این ذات آدمی که ناخودآگاه هر چیز عجیب و غریبی را ببیند لذت می‌برد، حتی اگر متوجه نشود که معنی‌اش چیست. موسیو ولند و دستیارهایش کارهایشان مبهم است و در ظاهر بی‌معنی. این‌که صندلی از هوا نازل شود نه سبک داستان مرشد و مارگاریتا را مشخص می‌کند و نه تعارضاتش را، اما همین اعجاب با ساخت تعلیق قوی خواننده را میخکوب می‌کند و حتی تماشاچیان با تردستی‌های موسیو ولند به تکاپو می‌افتند؛ مانند اشخاصی که حالا بعد از دیدن نمایش‌های گنگ Death Stranding، وارد همین حس قوی تعلیق شده و در انجمن‌های اینترنتی و کانال‌های یوتیوبی برای آسمان و ریسمان بافتن بهم و گمانه‌زنی‌های دیوانه‌وار دور یکدیگر جمع شده‌اند و این همان هدفی هست که کوجیما همیشه خواستار آن بود. همان‌طور که خودش درباره‌ی تریلرهای این بازی گفت:

هنر به‌‌خاطر تفاسیر زنده است. وقتی من روبه‌روی یک تابلوی نقاشی می‌ایستم، امکان دارد چیزهایی ببینم که نسبت به برداشت شخص دیگر متفاوت باشد. این همان چیزی است که برای‌ام جذابیت دارد و من برای ساخت تریلرهایم از تکنیک نقاش‌ها استفاده می‌کنم.

این‌که [تریلر] کمی گیج‌کننده باشد مورد خوبی است. به توییتر و ردیت نگاه کنید، می‌بینید مردم علاقه‌مند به نوشتن برداشت‌ها و تفسیرهایشان هستند. همه‌ی این تئوری‌ها صحیح نیست، اما بخش سرگرم‌کننده‌ی ماجراست. شخصاً طرفدار فیلم‌ها و بازی‌هایی نیستم که در عرض چند دقیقه همه‌ی رازهایشان را فاش کنند.

بدیهی است که مانند بسیاری از آثار کوجیما، شاهد شکل گرفتن تئوری‌های فراوان باشیم. این تئوری‌ها برگرفته از ردیت و کانال‌های یوتیوبی هستند و صحت و سقم‌شان نامشخص است. 

Death Stranding

شخصیت اصلی ما هستیم

نورمن ریداس در جریان یکی از پنل‌های کامیک‌کان پارسال، در پاسخ به سؤال مجری پیرامون Death Stranding جواب عجیبی می‌دهد. او می‌گوید وقتی به کوجیما گفته «مردم قرار است با من بازی کنند؟»، کوجیما در جواب به وی گفته بود: «نه، آن‌ها تبدیل به تو می‌شوند». این صحبت باعث می‌شود تا فکر کنیم شخصیت اصلی Death Stranding خودمان هستیم؛ درست مانند «متال گیر سالید ۵» که نقش اصلی آن ونوم اسنیک (خود ما) بود؛ بنابراین نورمن ریداس مانند ونوم اسنیک خود ماست و اسم او را خودمان انتخاب می‌کنیم.

صحبت‌های کوجیما درباره‌ی لودنس صحت این تئوری را بالاتر می‌برد. وی ساعاتی قبل از شروع کنفرانس سونی در E3 سال پیش، خطاب به سؤال جف کیلی درباره‌ی این‌که پشت چهره و نقاب لودنس چه کسی پنهان شده است، جواب می‌دهد که همه‌ی گیمرها و «من». این جواب برای طرفداران آشناست. در مراسم GDC 2013 زمانی‌که کوجیما تریلر متال گیر سالید ۵ را نشان داد، در مصاحبه‌ای با جف کیلی، توضیح داد که مرد سوم واقع در بیمارستان که به بیگ باس نگاه می‌کرد خود او بوده است، اما در بازی نهایی معلوم شد مرد سوم خودمان بوده‌ایم. کوجیما دارد همان دروغی که پیش‌تر گفته بود را تکرار می‌کند و وقتی می‌گوید لودنس خود «من» هستم، یعنی ما هستیم و ازاین‌سو می‌توان گفت پشت نقاب لودنس چهره‌ی نورمن قرار دارد. 

Kobo Abe

چوب و طناب

«در Death Stranding، کلمه‌ی Strand به معنای رشته، اتصالات و ارتباطات است.»

کوجیما در مصاحبه با گلیکسل

کوجیما قبلاً ایده‌ی استفاده از جعبه در متال گیر سالید را از داستان «مرد جعبه‌ای» کوبو آبه الهام گرفته بود. اما الهام‌گیری از کوبو آبه همچنان ادامه دارد؛ زیرا او در مصاحبه با گیم‌ اینفورمر می‌گوید:

من طرفدار کوبو آبه هستم. یکی از قصه‌های او، قصه‌ی مرد جعبه‌ای بوده و رمان کوتاه دیگری به اسم طناب نوشته است. در این داستان، می‌فهمیم اولین ابزار بشر چوب بوده و استفاده می‌شده تا به‌عنوان یک سلاح، چیزهای خطرناک را از زندگی دور کند. ابزار بعدی، طناب بود که برخلاف چوب به‌جای این‌که چیزها را از هم دور کند، به یکدیگر نزدیک می‌کرد.

بازی‌ها عمدتاً متکی بر چوب هستند. شما با چوب تیراندازی می‌کنید و مشت می‌زنید و در بخش چندنفره و کوآپ با طناب به یکدیگر وصل می‌شوید. حالا در این اثر در عین استفاده از چوب، می‌خواهم کاری کنم که مردم برای اتصال از طناب هم استفاده کنند.

اکنون می‌توانیم نتیجه بگیریم که بازی قرار است از دو داستان چوب و طناب استفاده کند یا حداقل یکی از آن‌ها. البته احتمال می‌رود که ایده‌ی این دو کتاب در گیم‌پلی استفاده شود و ارتباطش با خود قصه ناچیز باشد.  

Kobo Abeاین دو داستان به انگلیسی برگردانده نشده تا دقیقاً مضمون و محتوایشان را متوجه شویم، اما خلاصه‌شان وجود دارد. داستان طناب راجع‌به پیرمردی است که از طریق یک سوراخ در دیوار، کارهای چند بچه را نگاه می‌کند. قصه در جایی به نام «گورستان ابزار مرده» اتفاق می‌افتد و طناب توسط بچه‌ها به‌عنوان ابزاری کشنده استفاده می‌شود که با آن سگ و پدرهایشان را دار می‌زنند. قصه با این نتیجه‌گیری تمام می‌شود: طناب، در کنار چوب یکی از قدیمی‌ترین ابزاری است که بشر آن را ابداع کرده است. این دو، مثل دوست‌هایی هستند که توسط انسان‌ها خلق شدند. چوب خلق شد تا چیزهای بد را از انسان دور کند و طناب به دلیل جذب چیزهای مثبت کنار یکدیگر ساخته شد. هر جا انسان هست این دو ابزار هم وجود دارد. امروزه در خانه‌هایمان کنارمان هستند؛ مانند اعضای خانواده. 

چوب، روایت مردی است که با بچه‌هایش به منظره نگاه می‌کند، ولی از صخره می‌افتد و در حین سقوط تبدیل به چوب می‌شود. همه می‌ترسند، اما یک پروفسور با دو محصل در مورد چوب بحث می‌کنند.

محصل اول: فکر می‌کنم این چوب بدرد نخور بوده است. خیلی ساده به‌نظر می‌رسد، این‌طور نیست؟ این‌که انسان از چوب به‌عنوان یک ابزار استفاده کند، تحقیرآمیز است.

محصل دوم: نمی‌توانیم بگوییم که چوب مبدأ تمام ابزارهاست؟ من معتقدم که یک نابینا با چوب می‌تواند خود را هدایت کند. حتی بدون هیچ تغییری استفاده از آن زیاد است و می‌شود یک سگ را با آن آموزش داد. می‌توانیم به‌عنوان اهرم برای جابه‌جایی اجسام از آن استفاده کنیم یا برای مبارزه با دشمن.

در پایان داستان، آن‌ها چوب/مرد را جا گذاشته و می‌روند.

بازی Death Stranding

افشای اسامی بازیگرها، داستان و سبک گیم‌پلی بازی در 4chan

این متن بخشی از پایان احتمالی بازی را فاش می‌کند

خیلی وقت پیش در انجمن 4chan، شخصی ناشناس که خود را از تیم گیلرمو دل‌تورو می‌دانست، اطلاعات فراوانی را درباره‌ی داستان و گیم‌‌پلی بازی افشا کرد. تعدادی از اطلاعات این فرد با اطلاعات رسمی تناقض دارد؛ مثلاً در این اطلاعات آمده است که کوجیما از سریال Westworld الهام گرفته و این در حالی است که این سریال آن زمان پخش نشده بود. حتی رسماً تأیید شده که اسم نورمن ریداس در بازی آدام نخواهد بود. می‌توانید اطلاعات این فرد را در زیر بخوانید.

  • داستان کاملاً نوشته شده و بازی برای عرضه در سه ماهه‌ی آخر ۲۰۱۸ برنامه‌ریزی شده است.
  • بازیگرهایی مانند کوین دوراند، ادریس اِلبا و لیندزی واگنر در بازی حضور دارند.
  • کوجیما می‌خواست از رایان گاسلینگ استفاده کند، اما گاسلینگ به‌خاطر مشغله‌هایش پیشنهاد را رد کرد.
  • شاید بندیکت کامبربچ جایگزین گاسلینگ شود.
  • صداپیشه‌های معروفی مانند تروی بیکر حضور خواهند داشت.
  • آدام (نورمن) و زنش ایوا برگرفته از آدم و حوا هستند.
  • بازی با فلش‌بکی از یک حادثه شروع می‌شود و دید کلی از حادثه می‌دهد.
  • این‌که زنده‌اید یا در کما یا در دنیایی بیگانه را نخواهید فهمید و باید مخاطبان برداشت خود را از آن داشته باشند.
  • منابع الهام: Shutter Island، Pacific Rim، سریال Westworld و رمان «آواره‌های زمان».
  • بخش چندنفره مانند .P.T است که در آن طرفدارها برای درک بهتر داستان تئوری می‌دادند و منظور از طناب همین است.
  • بازی اول برای پلی‌استیشن 4 منتشر می‌شود و مدتی بعد برای پی‌سی.
  • دلیل تأخیر نسخه‌ی پی‌سی این است که کوجیما نمی‌خواهد فایل‌ها دیتاماین شوند.
  • اکشن ماجراجویی، سوم شخص همراه با عناصر محدودی از مخفی‌کاری و شبیه به سری Uncharted و بازی The Division.
  • کار اصلی بازیکن، در ارتباط با کشف کردن و همکاری با یکدیگر است.
  • سلاح‌ها ترکیبی از وسایل قدیمی مانند چوب و هفت‌تیر و وسایل تخیلی و پیشرفته‌تر هستند.
  • کوجیما می‌خواهد مرز بین سینما و بازی‌های ویدئویی را با بازیگرها کم‌رنگ کند.
  • موجودات معلق در هوا لودنس هستند و مدس میکلسن یکی از آن‌هاست. شما همه‌ی آن را می‌کشید تا دنیا را نجات بدهید.
  • اگر کتاب «مسافرهای زمان» را خوانده باشید، می‌توانید پایان را حدس بزنید و به ریشه‌ی لودنس پی ببرید.
  • نوزاد روی شن، فرزند نورمن است، ولی کارفرماهایش این بچه را از او می‌گیرند.
  • مادر نوزاد و زن نورمن، ایوا، رقیب نورمن است.
  • نورمن بعد از کشتن لودنس‌، خودش تبدیل به یکی از آن‌ها می‌شود.
  • پیچش اصلی پس از تیتراژ است که همه را متعجب می‌کند و بازیکن درباره‌ی نیت نورمن از خود سؤال می‌پرسد.  

Death Stranding

گورستان نهنگ‌ها و واشنگتن در گور رفته

در تریلر اول، می‌توانستیم ساحلی را ببینیم که دارای شن‌هایی سیاه بود که مشخصه‌ی سواحل ایسلند است. همچنین آهنگی که در این تیزر شنیده می‌شود از گروه ایسلندی Low Roar است که خود کوجیما نیز در ایسلند هنگام شنیدن آهنگشان در یک مغازه با آن‌ها آشنا شد. همچنین می‌توان گدازه‌های آتش‌فشانی را روی ساحل مشاهده کرد. این گدازه‌های آتش‌فشانی می‌توانند شن‌ها را سیاه کنند و ما به‌وضوح می‌توانیم ترکش‌های باقی مانده روی این شن‌ها را ببینیم. دلیل مرگ موجودات دریایی نیز شاید به دلیل گدازه‌های آتش‌فشانی بوده که به آب رسیده‌اند. 

تکه‌های یخی روی سطح آب دیده می‌شود که شبیه به دریاچه‌ی Jökulsárlón است؛ دریاچه‌ای در نزدیکی پارک ملی Vatnajökull. در جنوبی‌ترین بخش ایسلند نیز مزرعه‌ای هست به نام Vík í Mýrdal که صخره‌های غول‌پیکر و شن‌های تیره‌رنگش بسیار شبیه محیط تریلر است. نکته‌ی قابل توجه اینجاست که این مزرعه در نزدیکی کوه آتش‌فشان Katla واقع شده و تیره بودن شن‌ها شاید به همین دلیل باشد.

بازی Death Stranding

کوجیما قبلاً هم علاقه‌ی خود را نسبت به طبیعت ایسلند ابراز کرده بود؛ مثلاً در یکی از توییت‌هایش می‌بینیم که فیلم ایسلندی و دانمارکی Rams را تحسین کرده و از مناظر آن تعریف می‌کند. در توییت دیگری هم می‌توانیم شاهد تمجیدهای او از سه‌گانه رمان ایسلندی Roddin باشیم. همچنین باید در نظر گرفت که ایسلند صلح‌آمیزترین کشور دنیاست و شاید علاقه‌ی کوجیما به این کشور به همین دلیل باشد. همچنین او زمانی که مشغول ساخت Silent Hills بود، برای پیدا کردن محل مناسب، عکسی از ایسلند توییت کرده بود.

البته محیط می‌تواند در نواحی قطبی آنتارکتیکا باشد؛ چون آنتارکتیکا تمامی خصوصیات ایسلند را که ذکر شد داراست. در آنتارکتیکا دو کوه آتش‌فشان فعال وجود دارد که یکی‌شان کوه Erebus است که به دلیل دور بودنش از مناطق ساحلی نمی‌تواند کوه مورد نظر باشد؛ بنابراین به جزیره‌ی حلالی‌ مانند Deception می‌رسیم. سازمان سید نهنگ «هکتور» در سال ۱۹۱۲ نهنگ‌های زیادی را بخاطر روغن‌شان شکار کرد و اکنون در این جزیره منطقه‌ای وجود دارد به نام گورستان نهنگ‌ها. اما مهم‌تر از همه، تصویر پس‌زمینه‌ی این عکس توییت شده توسط کوجیما است که با جست‌وجو در گوگل به تصویری از مزرعه‌ی Vík í Mýrdal می‌رسیم. 

بازی Death Stranding

اما ایسلند تنها محل داستان نخواهد بود و به پایتخت آمریکا هم می‌رویم. روی لباس دل‌تورو در تریلر دوم بازی که نقشه‌ی آمریکا حک شده، اسم «شهرهای متحده‌ی آمریکا» به چشم می‌خورد و می‌توانیم بندهایی را ببینیم که بیشتر از همه شبیه تار عنکبوت هستند و منشأ این تارها از واشنگتن شروع می‌شوند و واشنگتن تنها جای شهرهای متحده‌ی آمریکاست که با نقطه‌ای تیره مشخص شده است. آیا واشنگتن تنها نقطه‌ی جنگ‌زده یا شاید سالم آمریکاست؟ نمی‌دانیم. اما این را می‌دانیم که سازمان، جنبش یا هر چیزی دیگری وجود دارد به اسم «پل‌ها». 

با توجه به این‌که می‌دانیم «ایالات متحده» (US) به «شهرهای متحده» (UC) تغییر پیدا کرده است، اما روی کوله‌پشتی سربازهای نظامی بازی، عبارت US به معنای ایالات متحده حک شده است؛ یعنی آن‌ها از گذشته و احتمالاً از زمان جنگ جهانی دوم وارد آمریکا شده‌اند یا شاید برعکس، دل‌تورو و میکلسن کسانی‌اند که از آینده می‌آیند.

Hideo Kojima

اسماعیل صدایم کن

شما اغلب، نقش اصلی ماجرا را می‌بینید که با چالش بزرگ یا دشمن یا حریفی روبه‌رو می‌شود و نهنگ استعاره‌ای از این دشمن بزرگ است

کوجیما علاقه‌‌مند به نهنگ‌ عنبر است و این ماجرا به سال ۲۰۱۲ برمی‌گردد؛ زمانی که در مراسم جوایز بازی‌های ویدئویی، اثری به اسم The Phantom Pain معرفی و گفته می‌شد توسط استودیوی سوئدی موبی دیک در دست ساخت است که البته بعدها مشخص شد حقه‌ای از سوی کوجیما بوده است و همان متال گیر سالید ۵ است. در اثر نهایی هم این بازی الهامات زیادی از موبی دیک گرفته بود.

اما کار کوجیما با نهنگ‌ها هنوز تمام نشده است. نهنگ سفید مرده در میان نهنگ‌های سیاه به موبی دیک اشاره می‌کند. آیا دوباره داستانی شبیه سرگذشت ونوم اسنیک در بازی مشاهده خواهیم کرد؟ یا داستانی درباره‌ی پدیده‌ی خودکشی دسته‌جمعی نهنگ‌ها؟ بعید است؛ زیرا کوجیما دلیل علاقه‌اش به نهنگ‌ها را طور دیگری توصیف می‌کند: 

نهنگ‌ها بزرگ‌ترین پستان‌دارهای روی زمین هستند. همیشه احساس خاصی نسبت به آن‌ها داشتم. این موضوع رمان موبی دیک است، اما در خیلی از مانگاها و انیمه‌های ژاپنی دیگر نیز از نهنگ‌ها استفاده می‌شود. شما اغلب، نقش اصلی ماجرا را می‌بینید که با چالش بزرگ یا دشمن یا حریفی روبه‌رو می‌شود و نهنگ استعاره‌ای از این دشمن بزرگ است. وقتی با چیز بزرگی روبه‌رو می‌شوید، بیشتر مردم آن را به یک نهنگ نسبت می‌دهند.

داستان دن کیشوت هم همین‌طور است. وقتی شوالیه با آسیاب‌های بادی روبه‌رو می‌شود، همان دشمن بزرگی است که شخصیت داستان باید علیه او بایستد. چنین چیزی در قصه‌ی پینوکیو که توسط نهنگی بزرگ خورده می‌شود هم وجود دارد. به‌طورکلی، [نهنگ‌ها] چیزی بودند که از بچگی ذهنم با آن‌ها درگیر بوده است.

Death Stranding

تکامل

رد پای لودنس در آخرین تریلر بازی وجود دارد؛ مانند نوزاد موجود در رحم مصنوعی که از همان تکنولوژی‌های لودنس استفاده می‌کند. در تیزر مربوط به لودنس، می‌توانستیم ببینیم که کلاه لودنس با افکتی مخصوص از حالت شفاف بودن خارج می‌شود. در تریلر دوم نیز چنین افکتی وجود دارد؛ یعنی رحم مصنوعی ابتدا سیاه و به‌مرور شفاف می‌شود و حتی افکت صدایی که می‌شنویم همان افکت صدای لودنس است.

لودنس و رحم مصنوعی جفتشان از یک فناوری پیروی می‌کنند

با زوم روی رحم مصنوعی، می‌توانیم عبارت «از محکم بودن قفل مطمئن شوید» را ببینیم. چنین عبارتی روی پوسترهای لودنس نیست، اما در مراسم کامیک‌کان توکیو، روی مجسمه‌ی لودنس عبارت مذکور در دو قسمت وجود دارد؛ یعنی لودنس و رحم مصنوعی جفتشان از یک فناوری پیروی می‌کنند و لودنس در بازی نهایی نیز وجود دارد. 

اگر لودنس را همان نورمن بدانیم، پس نوزاد داخل رحم مصنوعی نیز نورمن است؛ یعنی ما شاهد تکامل نورمن از جوانی تا پیری در دوره‌های مختلف خواهیم بود که با معادلات فضایی امکان‌پذیر است (رجوع به بخش «معادله‌ی سوم). در واقع، تریلرها اشاره‌ای شبیه به معمای ابوالهول هستند. وقتی ابوالهول وارد شهر می‌شود با این معمای پراستعاره روبه‌رو می‌شود: «صبح روی چهار پا، عصر روی دو پا و شب روی سه پا یعنی چه؟» پاسخ می‌شود «تکامل بشر». صبح روی چهار پا، استعاره‌ای از تولد انسان است که فقط می‌تواند روی چهار دست و پا راه برود. سپس در عصر روی دو پا می‌ایستد و در شب به پیری می‌رسد و عصا حکم پای سوم را پیدا می‌کند. در تریلر اول، نورمن را در عصر می‌بینیم که روی دو پاه راه می‌رود، سپس وی را در تیزر لودنس می‌بینیم که از نیزه‌ای شبیه به عصا استفاده می‌کند و در تریلر آخر شاهد طفولیتش هستیم. 

بازی Death Stranding

حال می‌توان گفت بازی در برهه‌های زمانی زیادی روایت می‌شود؛ مثل جنگ جهانی دوم، انسان اولیه، دوره‌ی لودنس و دوره‌ی نامشخص دیگری که میکلسن از آن آمده است. همچنین با توجه به آرت‌ورک کشیده شده توسط شینکاوا، کلاهی می‌بینیم به نام Pickelhaube که ارتش آلمان در قرن نوزدهم و بیستم استفاده می‌کرد. حتی در تریلر دوم صدای یک رادیو شنیده می‌شد که طبق بررسی کاربرها به زبان آلمانی بوده است. حال اگر سربازهایی که ما دیدیم آمریکایی بودند و در واشنگتن، پس چرا باید صدای آلمانی‌ها را بشنویم؟ آیا آمریکا توسط آلمان تصرف شده است یا برعکس؟ به‌هرحال، معنای رادیو این است:

"...Du darfst nicht rum stehen und rum trödeln und so. So etwas will ich nicht haben"

نمی‌توانید بایستید و هیچ‌کاری نکنید. باید آن‌چه به‌نظر درست می‌رسد را انجام دهید؛ یعنی...

همچنین کوبو آبه که احتمالاً منبع الهام‌گیری کوجیما برای بازی‌اش است، حدود بیست سال از عمر خود را یعنی از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۹، صرف سه‌گانه‌ای کرد که به‌طور نمادین تکامل انسان را نشان می‌داد. «چمدان»، قسمت اول، درباره‌ی تولد است. «صخره زمان»، قسمت دوم، درباره‌ی داستان طناب است. قسمت آخر هم با اسم «مردی که تبدیل به چوب شد» شناخته می‌شود و از چوب صحبت می‌کند.

باران سیاه

همچنین کوجیما در بیانیه‌اش با نام «از هومو ساپینس تا هومو لودنس» به مضمون احتمالی بازی اشاره می‌کند:

حتی اگر زندگی در زمین از بین برود و تبدیل به زمین‌های بایر و بی‌ثمر شود، تمایلمان برای خلق کردن همچنان زنده می‌ماند و حتی فراتر. به ما امید می‌دهد که شاید یک روزی دوباره گل‌ها شکوفه بزنند. با اختراع بازی، تکامل جدیدمان در انتظار است.

می‌توان نتیجه گرفت که دنیای Death Stranding در زمین جریان دارد و شاید به دلیل برخورد بمب‌های اتمی از بین رفته است. کوجیما ساخت متال گیر و درون‌مایه‌ی ضدجنگش را از خاطره‌های پدرش هنگام بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی ژاپن تأثیر گرفته و همواره در متال گیر بیشتر هدف داستان جلوگیری از یک جنگ اتمی بود. به‌نظر می‌رسد که بازی جدید این سازنده دوباره به بمب اتم ارتباط داشته باشد؛ به دلیل این‌که بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی، مدتی باران سیاه رنگ از آسمان می‌بارید و موجودات دریایی را از بین می‌برد. باران سیاه شباهت زیادی به آب‌ها و ماده‌ی سیاه موجود در Death Stranding دارد.

هنگام ورود به سایت کوجیما پروداکشنز، در صفحه‌ی بارگذاری عبارت «از هومو ساپینس تا هومو لودنس» دیده می‌شود. هومو ساپینس جزو انسان‌های اولیه بوده‌اند و هومو لودنس هم که می‌دانیم موجودی فوق‌العاده تکامل‌یافته‌تر است. این پیام قوی‌ترین دلیلی است که ثابت می‌کند مضمون بازی درباره‌ی تکامل خواهد بود. 

Death Stranding

معادله‌ی سوم

با اثری طرفیم که خالقش تأکید می‌کند از بچگی می‌خواسته فضانورد شود و بارها ارادت خود را نسبت به سری جنگ ستارگان ابراز کرده بود. حتی دوستانی نظیر جی‌جی آبرامز دارد. البته نباید فراموش کرد که کوجیما علاقه‌ی زیادی هم به «۲۰۰۱: ادیسه‌ی فضایی» دارد و از آن در سری متال گیر الهام گرفته است؛ مانند استفاده از اسم هال و دیوید. جالب این‌که این فیلم، درباره‌ی تکامل انسان است و فصل افتتاحیه‌‌‌اش اختصاص دارد به چوب و این‌که چگونه اولین ابزار بشر بود.  

کوجیما در واکنش به سه‌تا از معروف‌ترین تئوری‌های بازی، همه را تکذیب می‌کند جز معادلات فضایی و درباره‌ی آن می‌گوید «می‌خواهم آن‌ها را پیدا کنید» و ما هم همین کار را انجام می‌دهیم. 

با زوم روی گردن‌بند نورمن در اولین پوستر منتشر شده، دو معادله‌ی فضایی می‌بینیم. معادله‌ی اول، فرمول «شعاع شوارتزشیلد» است که به لحاظ تاریخی با نام شعاع گرانشی هم شناخته می‌شود. شوارتزشیلد از شعاع جسمی کروی مانند صحبت می‌کند که اگر همه‌ی جرم یک شی در این جسم کروی مانند فشرده شود، سرعت خارج شدن از سطح جسم کروی، برابر با سرعت نور می‌شود. یک مثال از این جسم کروی مانند که جرم یک شی را درون خود قرار می‌دهد، سیاه‌چاله‌ها هستند. زمانی که عمر ستاره‌ای به پایان رسیده و بقایایش در زیر این شعاع قرار بگیرد، دیگر نور نمی‌تواند از آن بیرون بیاید و شی به‌طور مستقیم قابل دیدن نیست و در نتیجه سیاه‌چاله تشکیل می‌شود. شوارتزشیلد که توسط کارل شوارتزشیلد، ستاره‌شناس آلمانی، مطرح شد، پاسخی به فرضیه‌ی «نسبیت عام» آلبرت اینشتین بود. فرمول شعاع شوارتزشیلد به شکل زیر است:

displaystyle r_s=frac 2GMc^2

G می‌شود ثابت گرانش، M جرم جسم و C سرعت نور.  

بازی Death Stranding

معادله‌ی دوم، «معادله‌ی دیراک» است. در فیزیک ذرات، معادله دیراک یک معادله‌ی موج نسبیتی است که توسط فیزیک‌دان انگلیسی پل دیراک در سال ۱۹۲۸ مطرح شد. در مکانیک‌ کوانتومی، اشیا و سیستم‌های کوانتومی توسط چیزی به نام «تابع موج» توصیف می‌شوند. این تابع موج، احتمال پیدا کردن یک سیستم را در یک حالت خاص رمزگذاری می‌کند؛ مانند مکان یک ذره یا میزان انرژی یک سیستم. تابع موج توسط «معادله‌ی شرودینگر» توصیف شده و این‌گونه موجب تشکیل یک وضعیت فیزیکی می‌شود. معادله‌ی S. بخشی از معادله‌ی دیفرانسیل است که برای پیدا کردن فرم تابع موج باید حل شود. معادله‌ی دیراک نیز با هدف انجام چنین کاری ساخته شده است، اما این بار با درنظرگرفتن نسبیت خاص؛ زیرا در معادله‌ی شرودینگر، نسبیت خاص در نظر گرفته نمی‌شود. نسبیت خاص نظریه‌ای است که توسط اینشتین مطرح شد و در آن فرض می‌شود که سرعت نور بدون در نظر گرفتن سرعت نسبی‌شان یا حرکت تولیدکننده‌ی منبع نور، ثابت است. 

ihbar gamma ^mu partial _mu psi -mcpsi =0

یکی از کاربرهای ردیت توانسته معادله‌ی سوم گردن‌بند را هم پیدا کند که معادله‌ی نسبیت عام اینشتین است؛ با این تفاوت که عدد هشت در این معادله وجود ندارد که البته در فرمول تداخلی ایجاد نکرده و واحدها می‌توانند چیزهای دیگری جز هشت باشند. 

G_mu nu +Lambda g_mu nu =8pi G over c^4T_mu nu

وارد شدن به این مقوله، بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد و طولانی بودنش از حوصله‌ی مطلب خارج است. اما بدانید که با اثری روبه‌رو خواهیم شد که سفر در زمان و سیاه‌چاله‌ها نقش پررنگی در آن دارند. اما علاوه‌بر پوسترها، تریلر دوم هم سرنخی دارد که نشان می‌دهد میکلسن از سیاه‌چاله وارد شده است. زوم روی اسلحه‌ی وی، نتیجه‌ی زیر را می‌دهد.

بازی Death Stranding

شهر‌های متحده‌ی آمریکا اشاره به برنامه‌ای است که رفت‌وآمد سریع را بین شهرهای آمریکا در کسری از ثانیه فراهم می‌کند. برای این سفر سریع، نیاز به استفاده از مکانیک‌های کوانتومی هستیم. همچنین در متال گیر سالید ۵، افکت ظاهر شدن و غیب شدن سلاح‌های در دستِ اسکال‌ها با غیب شدن دوربین میکلسن و سوختن بند ناف‌ها یکی است. ولی مهم‌تر این بود که در این بازی می‌توانستیم با استفاده از کرم‌چاله سربازها را به مادر بیس تلپورت کنیم. افکت ظاهر شدن کرم‌چاله‌ نیز بی‌شباهت به غیب شدن دوربین میکلسن نیست. آیا کوجیما ایده‌ی استفاده از کرم‌چاله را در بازی جدیدش گسترش خواهد داد؟ 

بازی Metal Gear Solid V

ابر انسان و رگه‌هایی از مذهب

Metal Gear Solid V

کوجیما بارها از آثار دیوید بویی الهام گرفته است و اوج این الهام‌ها را در متال گیر سالید ۵ می‌توانستیم ببینیم؛ مثل استفاده از آهنگ «مردی که دنیا را فروخت» و جالب آن است که قسمتی از متن آهنگ از «من» به «ما» در بازی عوض شد تا با سرگذشت بیگ باس و ونوم اسنیک شباهت پیدا کند. در آلبوم مردی که دنیا را فروخت، شاهد ترک‌هایی هستیم مثل «سگ‌های الماسی» (Diamond Dogs) که اسم ارتش ونوم اسنیک است. حتی در کتاب راهنمای نسخه‌ی سوم متال گیر سالید نوشته شده بود که نه‌تنها این نسخه، بلکه سری متال گیر سالید بر اساس نظریه‌ی «بازگشت جاودانه‌ی همان» نیچه بنا شده است. 

حال با توجه به کشفیات کاربر Johnny_Monsanto در ردیت، به‌نظر می‌رسد کار کوجیما با این آلبوم تمام نشده و قرار است شاهد الهام بازی از آهنگ «سوپرمن» دیوید بویی باشیم. آهنگ سوپرمن، درباره نظریه‌ی «ابر انسان» فردریش نیچه است که در کتاب «چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه و هیچ‌کس» از آن صحبت می‌شود. دیوید بویی درباره‌ی آن گفته بود: «من می‌خواستم نیچه را از دیدگاه خودم بررسی کنم و این‌گونه بود که آهنگ سوپرمن متولد شد.» حتی فیلم موردعلاقه‌ی کوجیما، ۲۰۰۱: ادیسه‌ی فضایی، از ایده‌ی ابر انسان نیچه الهام گرفته بود و آهنگی در آن وجود دارد به نام «چنین گفت زرتشت». تعدادی از دیالوگ‌های این کتاب که به طناب، رنگین کمان، ابر انسان، پل و یارهای مرده اشاره می‌کند را در زیر می‌توانید بخوانید. 

انسان طنابی هست بین حیوان و ابر انسان؛ طنابی بر فراز گودال. آن‌چه در انسان بزرگ است این است که او پل است نه غایت و آن‌چه در انسان خوش است این است که او فراشدی و فروشدی است.

دوست دارم آن را که از جان بهر خویش بازنمی‌گذارد، خواه می‌خواهد سراپا جان فضیلت خویش باشد. بدین جهت، در مقام جان بر پل قدم می‌گذارد.

دوست دارم آن را که روانش در زخم‌پذیری نیز عمیق است و پیشامدی کوچک او را می‌تواند نابود کند. پس خوشحال روی پل قدم می‌گذارد.

نوری بر من تابیده است. مرا به یارها نیاز است؛ یارهایی زنده، نه یارهایی مرده و نعش‌ها که هر جا خواهم با خود ببرم. من به یارهای زنده‌ای نیازمندم که هر جا بروم با من بیایند.

نگاه کنید برادرهای من، آیا رنگین کمان و پل‌های ابر انسان را نمی‌بینید؟

کتاب نیچه از آیین زرتشت صحبت می‌کند و با توجه به علامت J روی پل تریلر دوم که عکس آن را آخر مطلب می‌بینید، احتمال می‌رود که این حرف مخفف کلمه‌ی قضاوت/عدالت باشد. در آیین زرتشت، هر شخص بعد از مرگ برای قضاوت باید از پل چینود عبور کند و با عدالت معنوی روبه‌رو شود. کورنلیس پتروس تیله در کتاب «تاریخ ادیان» می‌آورد که پل چینود اغلب با کهکشان راه شیری یا «رنگین کمان» تشخیص هویت داده می‌شود. همچنین قطعه‌ی Auguries of Innocence از ویلیام بلیک که در تریلر نخست بازی نشان داده شد، مضامین مذهبی زیادی داشت.

همین‌طور در انجیل، گفته شده است که در قیامت چهار اسب‌سوار وارد دنیا می‌شوند تا به جهان خاتمه دهند؛ یکی از اسب‌سوارها، قحطی است که جهان را وارد نوعی «طاعون سیاه» می‌کند و دنیا در پایان وارد انبوهی از آب‌های سیاه می‌شود که هر چه در آن است (موجودات دریایی) می‌میرد. 

Decima

اساطیر و افسانه‌ها

معمولاً‌ قسمتی از افراد مُرده در این دنیا، دوباره در قالب یک شخصیت دیگر متولد می‌شود

در اساطیر نورس، Aesir (خدایان) از طریق پلی رنگین کمانی به اسم Bifröst میان دنیاهای گوناگون سفر می‌کنند. نُه دنیای مختلف در اساطیر نورس وجود دارد و سه تایشان مربوط به دنیای پس از مرگ‌اند. هِل، به معنای پنهان، یکی از همین دنیاهاست و الهام گرفته از جهنم توصیف شده در مسیحیت است. گمان می‌رود که دنیای Death Stranding از هِل برگرفته شده باشد، اما جهنمِ اساطیر نورس با جهنم ادیان الهی تفاوت دارد و مخصوص گناه‌کارها نیست. معمولاً‌ قسمتی از افراد مُرده در این دنیا، دوباره در قالب یک شخصیت دیگر متولد می‌شود؛ یعنی نوزادهایی که در دست نورمن و دل‌تورو دیدیم، نسخه‌ی دوباره متولد شده‌ی خودشان است و مدس میکلسن هم با استفاده از رنگین کمان و پلی که دیدیم وارد دنیاهای مختلف می‌شود تا به دلیل نامعلومی این نوزادها را بدزدد.  

اینهریار یا همان سربازهای شجاع که کشته می‌شوند، به دنیای والهالا و به نزد خدای اودین می‌آیند؛ بنابراین، از جهتی دیگر می‌شود گفت دنیای بازی شبیه والهالاست و سربازهای مرده‌ای که زنده شده‌اند، سربازهای اودین (مدس میکلسن) هستند.  

Decima

دِسیما در افسانه‌ی رومی، یکی از Parcaهاست. Parcaها زن‌هایی هستند که زندگی هر موجود فانی و حتی جاودانه را از تولد تا مرگ کنترل می‌کنند و حتی خدایان نیز از این موجودات می‌ترسند. دسیما با عصا (چوب) خود زندگی بقیه را اندازه‌گیری کرده و از همه مهم‌تر این است که با عنوان الهه‌ی زایمان و تولد نوزاد شناخته می‌شود. آیا شخصیت مونثی که در طرح‌های شینکاوا دیدیم و وعده داده یک شخصیت مونث در بازی حضور دارد، همان دسیما است؟ کوجیما در مصاحبه با ساگوی ژاپن توضیح می‌دهد: 

در حقیقت این اسم از کلمه‌ی «دجیما»، جزیره‌ای مصنوعی در ناگاساکی، برگرفته شده است. ولی تلفظ «ج» برای ژاپنی‌ها سخت است و برای همین ما اسم را به دسیما تغییر دادیم. دلیل دیگر استفاده از این نام، اشاره به الهه‌ی سرنوشت بوده است که چرخه‌ی عمر انسان‌ها را می‌تواند افزایش دهد و فکر کردیم که این اسم می‌تواند برای ما سازندگان مناسب باشد.

همین‌طور لوگوی دسیما، شبیه یک دکمه‌ی پاور برعکس بوده و خطی از آن آویزان است که آن را شبیه نقشه‌ی جزیره‌ی دجیما کرده است؛ جزیره‌ای که یک «پل» دو بخش جزیره را به یکدیگر وصل کرده و ازاین‌رو می‌توان خط آویزان از لوگو را همان پل در نظر گرفت. در تاریخچه‌ی این جزیره آمده است که محل تبادل کالا بین دجیما و ژاپن است؛ مانند تبادل موتور گرافیکی بین کوجیما پروداکشنز و گوریلا گیمز. البته این لوگو را حتی به دست‌بندهای گیلرمو و نورمن نیز می‌شود شبیه دانست. 

Metal Gear Solid

شبیه‌ساز نظامی

در طرحی که شینکاوا از لودنس کشیده است، می‌شود عبارت «مأموریت پل‌ها» را روی شانه‌ی لودنس دید که ارتباط لودنس با ارگان «پل‌ها» را بیشتر می‌کند. کلمه‌ی DSTS نیز به چشم می‌خورد که احتمال می‌رود مخفف کلمات Dismounted Soldier Training System باشد؛ شبیه‌سازی که سربازها با گذاشتن یک دوربین مانند دوربین مدس میکلسن روی سر خود، وارد شبیه‌سازی از جنگ می‌شوند. حالا می‌توان احتمال داد که تریلر دوم بازی صرفاً در یک فضای شبیه‌سازی شده به‌وقوع پیوست.

در اولین نسخه‌ی متال گیر سالید شاهد مراحلی بودیم که در واقعیت مجازی رخ می‌داد و متال گیر سالید ۲ درباره‌ی نقشه‌ی شبیه‌سازی شده‌ی S3 بود تا صرفاً با شبیه‌سازی وقایع شَدو موزِس، رایدن را مانند سالید اسنیک تبدیل به سربازی حرفه‌ای کند. همچنین دل‌تورو معتقد است که واقعیت مجازی سازگاری فوق‌العاده‌ای با بازی‌ها دارد و کوجیما نیز واقعیت مجازی را آینده‌ی صنعت بازی‌سازی می‌دانست. او اذعان داشت که می‌خواهد «احساسات منحصربه‌فردی که تنها از طریق واقعیت مجازی امکان‌پذیرند» را برای کاربرها فراهم کند.

بیست سال پیش من مأموریت‌های واقعیت مجازی را در بازی‌ام قرار دادم و امروز می‌بینم که واقعیت مجازی تبدیل به واقعیت می‌شود.

اولین باری که سوار دوچرخه شدید را به یاد بیاورید. شما دنیای کاملاً‌ متفاوتی از آنچه قبلاً تجربه کرده بودید را دیدید. واقعیت مجازی هم چنین لحظه‌ای را تداعی خواهد کرد و رویاهای مختلفی را می‌توان در آن گسترش داد. کجا باید بروم؟ سمت یک ساحل یا درخت‌هایی با شکوفه‌ی گیلاس؟ این‌ها سؤالاتی‌اند که هنگام وارد شدن به واقعیت مجازی از خودتان می‌پرسید و این فانتزی لذت دیگری را برایمان فراهم می‌کند.

ایده‌پردازی از ۲۰۰۸

کاراکتر اسنیک‌من (Snake-Man) در پروسه‌ی ساخت متال گیر سالید ۴ در سال ۲۰۰۸ لغو و از بازی حذف شد. ولی لباس آن بی‌شباهت به لودنس نیست. حتی کابل‌هایی مثل بند ناف از لباس او آویزان است که علی‌رغم این‌که طراح آن، یوجی شینکاوا، از آن‌ها به‌عنوان «دست‌های مار» یاد می‌کند، اما بیشتر از همه به بند ناف‌هایی که به لباس مدس میکلسن وصل بودند شبیه است؛ بنابراین امکان دارد که ایده‌ی بازی‌ای شبیه به Death Stranding قبلاً در ذهن کوجیما شکل گرفته باشد.

بازی Death Stranding

بازیگرهای احتمالی

روایت نانوشته‌ای می‌گوید هر وقت کوجیما با بازیگر یا کارگردانی عکس می‌گیرد با او در ادامه همکاری می‌کند؛ مانند نورمن ریداس، دل‌تورو و میکلسن. اکنون طبق شایعاتی به‌نظر می‌رسد که بازیگرهای بعدی Death Stranding کوین دوراند، ادریس آلبا و اِما استون باشند؛ زیرا در کامیک‌کان ۲۰۱۶، کوجیما با کوین دوراند و ادریس آلبا عکس گرفته است و حتی در دست کوین دوراند بادبزن لودنس وجود دارد. حتی او در عکس دیگری با کوجیما در یک رستوران نشسته‌اند و کوجیما می‌گوید که با او مشغول بحث است. همچنین کوین دوراند و ادریس آلبا جفتشان توییتر کوجیما را به‌تازگی دنبال می‌کنند. اما این‌که از حضور اما استون حرف می‌زنیم، به دلیل توییت‌های دنباله‌دار کوجیما بوده است که در آن از ملاقات با بازیگر مونثی صحبت کرده و سپس در بخش سوم همین توییت اشاره به فیلم لالاند می‌کند که در آن اما استون به ایفای نقش پرداخته بود. 

همچنین مصادف با روزی که گوریلا گیمز عکسی از استودیوی خود که در آن کوجیما حضور دارد منتشر می‌کند، استفانی جوستن (بازیگر کوآیت) نیز تصویری از خود در توییتر به اشتراک گذاشته که نشان می‌دهد او نیز با این استودیو ملاقات کرده است. از‌این‌رو، شایعاتی مبنی بر حضور دوباره‌ی استفانی جوستن در Death Stranding وجود دارد.

Death Stranding

آواره‌های زمان

بازی در آینده‌ی نزدیکی است که مردم رشته‌هایشان [بند ناف‌ها؟] را از دست می‌دهند.

کوجیما در توییتر

هومو لودنس

لودنس که مفرد آن می‌شود لودِن، نژادی انسان‌نما در دنیای علمی تخیلی «یونیورس نقطه‌ی نهایی» (Noon Universe) است (Noon در اینجا معنی ظهر یا روز نمی‌دهد و در واقع اشاره به «نقطه نهایی» تمدن بشریت دارد). این یونیورس توسط برادرهای بوریس و آرکادی استروگاتسکی در سلسله کتاب‌هایشان ساخته و نوشته شد. لودنس عمدتاً در رمان «آواره‌های زمان» (The Time Wanderers) که توسط همین دو برادر روسی نوشته شده حضور پیدا کرده است. لودنس می‌تواند اشاره‌ای به کتاب «هومو لودنس» نوشته‌ی یوهان هیزینگا باشد و از قضا کوجیما نیز در وب‌سایت خود در نامه‌‌اش به طرفدارها، نوشته‌ی خود را با عبارت هومو لودنس (کسانی که بازی می‌کنند) شروع می‌کند.

کتاب هیزینگا در چندین فصل به اهمیت بازی کردن و ارتباط آن با جامعه می‌پردازد و به‌ظاهر ارتباطی با بازی ندارد؛ هرچند کوجیما تأیید می‌کند عبارت «کسانی که بازی می‌کنند» از کتاب هیزینگا گرفته شده است.

با توجه به داستان‌های برادرهای استروگاتسکی، لودن‌ها موجوداتی‌اند انسان‌نما و دارای قدرت‌های نهفته‌ی ذهنی و قابل‌رشد که برتر از انسان‌های معمولی است. آن‌ها خودشان را نژادی متمایز از انسان‌ها و اخلاق سنتی‌شان می‌دیدند. لودن‌ها اغلب، با آزمایش‌های مختلف روی مغز انسان‌ها از آن‌ها در راه اهداف خودشان استفاده می‌کنند و دنیل لُوُوِنکو که یک لودن است، می‌گوید بیش از نود درصد لودن‌ها از انسان‌ها متنفرند. حال نمی‌توان گفت که دلیل زخم روی پیشانی دل‌تورو به‌خاطر همین است که توسط لودنس جراحی شده است تا او را کنترل کنند؟ مخصوصاً این‌که بخیه در لوب پیشانی ایجاد شده است؛ بخشی از مغز که محتوای شخصیتی و حرکات ارادی انسان را شامل می‌شود. 

لودن‌ها مخفیانه در کمتر از صد سال روی زمین بودند و آن را اداره می‌کردند تا بلکه از بین انسان‌ها افراد شایسته را استخدام کرده و آموزش دهند. میانگین از هر صدهزار نفر، تنها یک نفر می‌تواند این شانس را پیدا کند. پس از این‌که دو شخصیت نخست داستان لودن‌ها را پیدا کردند، این ماجرا تبدیل به تغییری در ذهنیت و درک بشریت شد که در داستان با نام «افشای بزرگ» شناخته می‌شود. 

کتاب «رنگین کمان دوردست» که نویسنده‌هایش برادرهای استروگاتسکی بوده‌اند، قصه‌ای نوشته‌اند که در سال ۲۱۵۶ روایت می‌شود و از فاجعه‌ای محیطی ناشی از رنگین کمان صحبت می‌کنند. حتی روی جلد کتاب، عکس مردم اسکلت شده را می‌بینیم؛ بنابراین می‌توان گفت محیط‌های جنگ‌زده و سربازهای اسکلت شده‌ی تریلر دوم، ناشی از رنگین کمان برعکسی بودند که دیدیم. هرچند رنگین کمان وارونه می‌تواند به پدیده‌ی نوری نادری اشاره می‌‌کند که شبیه رنگین کمان است، اما در حقیقت از خانواده‌ی هاله‌هاست و ناشی از شکست نور و گذر از کریستال‌های یخ تشکیل می‌شود. 

ِCetacean Stranding

در آواره‌های زمان، سازمان «وقایع غیرقابل‌توضیح» (پل‌ها؟) وجود دارد و یکی از این وقایع غیرقابل‌توضیح درباره‌ی مرگ مرموز موجودات دریایی است که باید متوجه شوند دلیلش چیست. موضوع بعدی، درباره‌ی سیزده جنین و نوزاد سر راهی است که در محفظه‌ای تابوت مانند رشد می‌کنند. آشنا نیست؟ آیا دلیل این‌که بچه‌ی دل‌تورو در یک محفظه (رحم مصنوعی) قرار دارد الهام از آواره‌های زمان است؟ مرگ مرموز موجودات دریایی چطور؟

حتی تئوری «تکامل» در یونیورس نقطه‌ نهایی وجود دارد. این یونیورس، ابتدا انسان‌های اولیه را نشان می‌دهد که هیچ ایده‌ای از دنیای خود ندارند و قبیله‌ای زندگی می‌کنند و به دنبال خوراک برای «خوردن» و بقا هستند. سپس به دوره‌ی میانی و سیاره‌ی سائولا می‌رسیم که برگرفته از دوران اولیه‌ی فئودالی انسان‌هاست. تکامل انسان همچنان پیدا می‌کند تا به سیاره‌ی آرکانار می‌رسیم که بر اساس دوره‌ی رنسانس انسان‌ها نوشته شده است. 

بخش اعظم داستان در قرن بیستم می‌گذرد و انسان‌ها به سیاره‌ی گیگاندا می‌رسند؛ سیاره‌ای که همیشه و به‌طور جهانی در جنگ است و جنگ‌هایش برگرفته از جنگ جهانی دوم هستند. بر این اساس، نمی‌توان گفت که تریلر دوم بازی که در عین نشان دادن انسان‌های مدرن، جنگی مانند جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد برگرفته از جنگ سیاره‌ی گیگاندا است؟ و شاید تریلر دوم در سیاره‌ای بیگانه باشد تا زمین؛ زیرا بیشتر سیاره‌های توصیف شده در یونیورس نقطه نهایی شباهت غیرقابل‌انکاری با زمین دارند. اگر هنوز فکر می‌کنید Death Stranding و داستان‌های برادران استروگاتسکی بی‌ربط هستند، تئوری بعدی را بخوانید.

Silent Hills

۲۰۴۸۶۳

تریلر اول Death Stranding را به‌نوعی می‌شد ادامه‌ی معنوی وقایع .P.T در نظر گرفت. شاید قبلاً خوانده‌اید که این بازی از «دنیای دیگر» که در داستان Silent Hill وجود داشت الهام گرفته است تا رد دست‌های نامرئی را توجیه کند. صحبت‌های رادیو در .P.T خبر از دار زدن پدر با شلنگ باغچه می‌داد، اما در ارتعاشی نازک‌تر از این صدا، عبارت «دار زدن با بند ناف» به گوش می‌رسید؛ بند نافی که در سرتاسر تریلرهای Death Stranding وجود دارد. همین‌طور، یادتان باشد که همه‌ی نسخه‌های اصلی سری سایلنت هیل پایانی پیرامون م

عبارات مرتبط با این موضوع

بررسی تئوری های بازی زومجیبازی مثل تابلوی مونالیزای داوینچی مملو از رمز و راز است و زومجی در این مطلب بررسی تئوری های بازی سرمایه گذاری میلیارد دلاری هیوندای کیا در کارخانه های خود در آمریکا سرمایه گذاری بررسی تئوری های بازی زومیتزومجی در این مطلب سعی کرده تا تمام تئوری‌های پیرامون بازی مرموز ، اثر جدید صواحی بررسی تئوری های بازی تئوری های بازی بازی مرموز ، اثر جدید کوجیما، را بررسی بررسی تئوری های بازی سایت …بررسیتئوریهایبازیبررسی تئوری های بازی بررسی تئوری های بازی نمایشگرهای آینده ال خبرخوان تازه‌یاب بررسی تئوری های بازی خبرخوان تازه یابزومیت بررسی تئوری های بازی زومجی در این مطلب سعی کرده تا بررسی تئوری های بازی زومجی در این مطلب سعی کرده تا تمام تئوری‌های پیرامون بازی مرموز ، اثر جدید بررسی تئوری های بازی بررسیتئوریهایبازیاستودیو تریپ‌وایر اینتراکتیو بروزرسانی بازی را به صورت رایگان بررسی تئوری های بازی بازی مثل تابلوی مونالیزای داوینچی مملو از رمز و راز است و زومجی در این مطلب بررسی تئوری های بازی سرویس خبریبررسی تئوری های بازی زومجی در این مطلب سعی کرده تا تمام تئوری‌های پیرامون بررسی تئوری های بازی رمز های بازی کانتر بازی های بازی آنلاین سک نقشه های بازی کلش اف کلنز عکس های بازی جی تی ای جواب های بازی افتابه جواب های بازی باقلوا قیمت کنسول های بازی شخصیت های بازی تیکن


ادامه مطلب ...

نظریه پردازان برجسته تئوری ریسمان

[ad_1]

بامداد – هیچ نظریه ی جدیدی نمی تواند، بدون دانشمندانی از خود گذشته که به سختی روی بهبود و تعبیر آن کار می کنند، شکل بگیرد. حال زمان آن است که در مورد برخی از خود این دانشمندان صحبت کنیم، کسانی که با پژوهش روی اسرار جهان در قالب این علم نوپا، نظریه ی ریسمان را به جلو می رانند. همین طور که این نظریه شناخته تر می شود، شاید بعضی از این افراد به اسطوره هایی در حد اینشتین و نیوتن بدل شوند که برای عامه ی مردم قابل درک باشد.

ادوارد ویتن

از دید خیلی ها، مغز متفکر نظریه ی ریسمان است. ویتن در سال ۱۹۹۵، مفهوم نظریه ی M را معرفی کرد تا تئوری ریسمان موجود را در یک نظریه ی جامع به هم پیوند دهد.از دیگر کارهای ویتن در تئوری ریسمان ، به کار گیری خمینه های کالابی-یا ئو در سال ۱۹۸۴ برای توضیح فشردگی ابعاد اضافه بود. در سال ۱۹۵۱، ویتن به نوعی در دنیای فیزیک متولد شد. پدرش لوئیس ویتن، فیزیکدان نظری با تخصص نسبیت عام بود. همین طور که ویتن بزرگ تر می شد، علاقه ای ذاتی به ریاضیات نشان می داد. با وجود این، سالهای جوانی اش را به مطالعه ی تاریخ گذراند و به عنوان فعال سیاسی به ستاد جورج مک گاورن برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۲ کمک کرد. مدرک کارشناسی اش از دانشگاه براندایس، در زمینه ی تاریخ و زبان شناسی بود.

در پاییز ۱۹۷۳، ویتن برای گذراندن دوره ی کارشناسی ارشد در رشته ی ریاضیات کاربردی به دانشگاه پرینستون رفت. به رغم اینکه مدرک کارشناسی فیزیک نداشت، به سرعت توانایی خود را در ریاضیات پیچیده ی مربوط به فیزیک نظری نشان داد. او به دانشکده ی فیزیک نقل مکان و در سال ۱۹۷۶ مدرک دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد.

ویتن از آن زمان، بیش از ۳۰۰ مقاله ی تحقیقاتی چاپ کرده است. بر اساس گزارش بعضی منابع، او بالاترین شاخص h(بیشترین ارجاع به مقاله) را در بین فیزیکدان های زنده ی دنیا دارد. در سال ۱۹۸۲ بورس بنیاد مک آرتور با نام بودجه ی نوابغ به او اعطا شد. در سال ۱۹۹۰ اولین فیزیکدانی بود که مدال فیلدز را دریافت کرد که گاهی به طور غیر رسمی جایزه ی نوبل ریاضیات نامیده می شود. ادوارد ویتن در بین نظریه پردازان ریسمان، به منزله ی چراغ راهنماست، زیرا کمتر کسی توانایی او را در درک مفاهیم نهفته در ریاضیات دارد. حتی سرسخت ترین منتقدان نظریه ی ریسمان هم از هوش و شهامت ریاضی او با احترام یاد می کنند که نشان می دهد ذهن او در نسل خودش بی نظیر است.

جان هنری شوارتس

اگر تئوری ریسمان یک مذهب بود، جان هنری شوارتس، جایگاهی مانند پولس می داشت.در زمانی که تقریبا هر فیزیکدان دیگری نظریه ی ریسمان را رها کرده بود، شوارتس حدود یک دهه از معدود رهروان ماندگار بود که سعی می کرد روی جزئیات ریاضی نظریه کار کند،با اینکه به موقعیت شغلی اش لطمه می زد. کار او سرانجام به اولین انقلاب ابر ریسمان منجر شد.

شوارتس از جمله فیزیکدانهایی بود که متوجه شد ابرتقارن چندین مشکل تئوری ریسمان را حل میکند. او بعدها این ایده را مطرح کرد که شاید ذرات اسپین۲ که نظریه ی ریسمان توصیفشان میکرد، گراویتون باشند، به این معنا که نظریه ی ریسمان می توانست همان نظریه ی متحد کننده ی فیزیک کوانتوم و گرانش باشد که مدتها در جستجویش بودند.

در سال ۱۹۸۴، شوارتس به همراه مایکل گرین تحقیقی را انجام داد که نشان میداد نظریه ی ریسمان سازگار است، چیزی که جرقه ی اولین انقلاب ابرریسمان را زد. بدون یک دهه کار فداکارانه ی شوارتس، بنیانی برای شکل گیری نظریه ی ابر ریسمان در دهه ی۱۹۸۰ وجود نداشت. نظریه ی اخیر در همان زمان در میان فیزیکدانان ذرات، اهمیت و جایگاهی اساسی پیدا کرد.

یوشیرو نامبو

یوشیرو نامبو از بنیان گذاران نظریه ی ریسمان است که مستقلا توصیف فیزیکی مدل ونزیانو را به صورت ریسمان مرتعش، کشف کرد. نامبو از قبل هم به دلیل کار پیشین اش در توصیف مکانیسم شکست خودبه خودی تقارن در فیزیک ذرات، فیزیکدان محترمی در این حوزه به شمار می رفت. او به خاطر این کار جایزه ی نوبل فیزیک سال ۲۰۰۸ را دریافت نمود.

هرچند به این ترتیب او تنها موسس نظریه ی ریسمان است که جایزه ی نوبل گرفته، اما باید بدانید که در این جایزه، اشاره ای به نظریه ی ریسمان نشده است. در واقع جایزه ی نوبل، به کارهای نظری ای که درستی یا مفید بود نشان به صورت تجربی تایید نشده باشد تعلق نمی گیرد. یوشیرو نامبو، پنجم جولای ۲۰۱۵ در سن ۹۴ سالگی درگذشت.

لئونارد ساسکیند

از دیگر بانیان نظریه ی ریسمان لئونارد ساسکیند است. او با دیدن معادلات مدل تشدید دوگان اولیه تصور کرد که آنها شبیه معادلات نوسانگرها هستند که باعث شد، همزمان با یوشیرو نامبو و هالگر نیلسون، توصیف ریسمانی را ابداع کند. همچنین او چندین مفهوم را در نظریه ی ریسمان به وجود آورده است: نظریه ی ریسمان مربوط به آنتروپی سیاهچاله، اصل هولوگرافی، نظریه ی ماتریسی، کاربرد اصل انسانی در گستردگی نظریه ی ریسمان و…. به جز کارهای گسترده ی او در نظریه ی ریسمان، ساسکیند برای مخالفتهایش با استیون هاوگینگ درباره ی سرنوشت نهایی اطلاعاتی که به درون سیاهچاله ها می رود، مشهور است.

گراس از فیزیکدان هایی بود که نظریه ی ریسمان هتروتیک را به وجود آورد که از مهم ترین یافته های اولین انقلاب ابرریسمان بود. در سال ۲۰۰۴ گراس جایزه ی نوبل فیزیک را به خاطر کشف آزادی مجانبی در برهم کنش قوی هسته ای کوارک ها که در ۱۹۷۳ به آن دست یافته بود، دریافت کرد. دکتر گراس به عنوان یک مدافع سرسخت نظریه ی ریسمان می باشد.

جو پولچینسکی

پولچینسکی ثابت کرد که نظریه ی ریسمان به اجسامی با بیش از یک بعد احتیاج دارد که غشا نامیده می شود. با اینکه مفهوم غشاها قبلا معرفی شده بود، اما این پولچینسکی بود که ماهیت D-غشاها را بررسی کرد. این کار برای انقلاب دوم ابر ریسمان در سال ۱۹۹۵  ضروری بود. کار او پایه ای برای ایجاد نظریه ی M، سناریوهای جهان غشایی و اصل هولوگرافی محسوب می شود.

خوآن مالداسنا

مالداسنا فیزیکدانی آرژانتینی است که ایده ی وجود دوگانی بین تئوری ریسمان و نظریه ی میدان کوانتومی را مطرح کرد. ایده ای که دوگانی مالداسنا(Ads/CFT)نامیده می شود. دوگانی مالداسنا که در سال ۱۹۹۷ پیشنهاد شد، تنها به حالتهای خاصی اعمال شده است، اما اگر بتوان آن را به همه ی نظریه ی ریسمان تعمیم داد، اجازه می دهد ابزاری برای داشتن نظریه ی ریسمان کوانتومی دقیقی در اختیار داشته باشیم.

به عبارتی نظریه پردازان ریسمان باید بتوانند اصول شناخته شده ی نظریه ی میدان پیمانه ای را به زبان معادلات تئوری ریسمان ترجمه کنند، یعنی نقطه ی شروعی عالی برای یک نظریه ی گرانش کوانتومی کامل.

لیزا رندال

فیزیک نظری حوزه ای است که غالبا در اختیار مردان است و حتی در بین معدود زنانی که آن را بر می گزینند نیز، لیزا رندال با بقیه متفاوت است. او اوقات فراغت اش را به صخره نوردی سرعتی می پردازد، اما روزهای کاری اش در جایگاه پدیده شناس، به بررسی مفاهیم جهان های غشایی چند بعدی می گذرد. رندال اولین زنی بود که در دانشکده ی فیزیک دانشگاه پرینستون سمت استادی را به دست آورد.

او همچنین اولین استاد فیزیکدان نظری زن درMIT و سپس دانشگاه هاروارد بود. با توجه به موفقیت های او در جایگاه یک زن در جمع مردانه ی این حوزه، تعجب آور نیست که وی اعتبار چشمگیری داشته باشد. از جذاب ترین مدل هایی که از تحلیل او از سناریو های جهان غشایی به دست آمد، مدل های رندال-ساندرام است که احتمال این که گرانش، خارج از ۳-غشای خودمان، به طرز متفاوتی رفتار کند را بررسی می کند.

میچیو کاکو

میچیو کاکو از سخنورترین فیزیکدانان حامی نظریه ی ریسمان بوده است. او از اوایل دهه ی ۱۹۷۰ روی نظریه ی ریسمان کار می کرده و با نوشتن نظریه ی ریسمان به شکل میدانی، در واقع همکار پایه گذار موسسه ی نظریه ی میدان ریسمانی بوده است.

سپس به گفته ی خود کار روی تئوری ریسمان را رها کرد زیرا به ابعاد اضافه ای که در نظریه ی ریسمان لازم می شد اعتقاد نداشت. کاکو در خلال اولین انقلاب ابرریسمان، به نظریه ی ریسمان بازگشت و از آن پس، به سخنگویی دلنشین و صادق تبدیل شده است.

برایان گرین

آخرین اما مطمئنا نه کم اهمیت ترین فرد این فهرست، احتمالا شناخته شده ترین نظریه پرداز ریسمان، به ویژه در بین غیر فیزیکدان هاست. شهرت برایان گرین در جایگاه نویسنده و سخنگوی این حیطه، به کتاب سال ۱۹۹۹ او با نام جهان زیبا بر میگردد. کتابی که در سال ۲۰۰۳ بر اساس آن ویژه برنامه ی سه قسمتی را در شبکه ی پی بی اس ساخته شد.

گرین مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه هاروارد گرفت و مدرک دکترایش را از دانشگاه آکسفورد دریافت نمود. تحقیقات وی در طول دوران حرفه ای اش، بر هندسه ی کوانتومی و تلاش برای درک معنای فیزیکی ابعاد اضافه ی ناشی از نظریه ی ریسمان متمرکز بوده است. گرین علاوه بر تلاش برای توضیح نظریه ی ریسمان به توده ی مردم، نایب رئیس موسسه ی دانشگاه کلمبیا برای ریسمانها، کیهان شناسی و فیزیم اختر ذرات، از زمان تاسیس آن در سال ۲۰۰۰ بوده است. گرین یکی از بنیان گذاران فستیوال علم جهان در شهر نیویورک می باشد که در سال ۲۰۰۸ راه اندازه ی شد.

سایت علمی بیگ بنگ


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان دهنظریهپردازده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان نوشته شده توسط محمد پرگلی در تاریخ ۱۳۹۴۰۹۳۰مه‌بانگ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…نظریه مِه‌بانگ مدل کیهان‌شناسی پذیرفته‌شده جهان، از کهن‌ترین دوران شناخته‌شده و مجموعه مقالات گردآوری شده اینترنتیمجموعه مقالات اینترنتی جمع آوری شده توسط اعضای جامعه مهندسان معمار جوانهنر طراحی و نقاشی هنرواقعیت این است که هرکسی آزرده ات خواهد کرد، باید کسانی را پیدا کنی که ارزش تحمل درد را آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟ شهر سوالپاسخ با سلام و تشکر در این باره در ابتدا باید گفت نظام های اجتماعی در هر دوران الف آقای شریعتمداری بیدار شوید با عرض سلام بر شما اقای شریعت مداری در این مدت سال بارها بر این جمله تاکید نمودید که وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژوبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ مطالبی جامع ازشکار و تیراندازی به اهداف پروازی ده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان دهنظریه ده نظریه پرداز برجسته ی ریسمان نوشته شده توسط محمد پرگلی در تاریخ ۱۳۹۴۰۹۳۰ مه‌بانگ ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد نظریه مِه‌بانگ مدل کیهان‌شناسی پذیرفته‌شده جهان، از کهن‌ترین دوران شناخته‌شده و تکامل مجموعه مقالات گردآوری شده اینترنتی مجموعه مقالات اینترنتی جمع آوری شده توسط اعضای جامعه مهندسان معمار جوان هنر طراحی و نقاشی هنر واقعیت این است که هرکسی آزرده ات خواهد کرد، باید کسانی را پیدا کنی که ارزش تحمل درد را داشته آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟ شهر سوال پاسخ با سلام و تشکر در این باره در ابتدا باید گفت نظام های اجتماعی در هر دوران تابعی از الف آقای شریعتمداری بیدار شوید شریعتمداری هر چی باشه اونقدر مرد هست که دوره قبل انقلاب خاتمی احمدی نژاد و روحانی آزاده وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ وبلاگ تخصصی شکار و تیراندازی شاهین دژ مطالبی جامع ازشکار و تیراندازی به اهداف پروازی تراپ


ادامه مطلب ...

آیا دستیابی به تئوری همه چیز در دنیای فیزیک واقعا ممکن است؟

[ad_1]

آزمایشی کلاسیک در فیزیک کوانتوم وجود دارد که شاید در نهایت بتواند ما را در دستیابی به «تئوری همه چیز» یاری کند.

به تازگی یک آزمایش فیزیکی جالب برای نشان دادن خواص عجیب جهان کوانتومی انجام شده است. در حال حاضر برایمان مشخص شده که دنیای کوانتومی حتی عجیب‌تر از آن چیزی است که ما پیش از این می‌پنداشتیم. این امر نه‌تنها می‌تواند ما را مجبور به تجدید نظر در برخی از جنبه‌های بنیادین مکانیک کوانتومی کند، بلکه می‌تواند در نهایت به‌عنوان کلیدی برای یکپارچه‌ ساختن دو مورد از بزرگ‌ترین نظریه‌های فیزیک مدرن باشد.

 فیزیکدانان به شواهدی دست یافته‌اند که نشان می‌دهند یک بخش کلیدی از «آزمایش دو شکاف کلاسیک»، در واقع می‌تواند در دنیای واقعی مورد تست قرار بگیرد و پس از آن می‌توانیم بررسی کنیم آیا از قوانین اخیر فیزیکی پیروی می‌کند یا خیر. تست کردن چنین آزمایشی می‌تواند روشی کاملا جدید برای تحقیق و پژوهش روی حفره‌های فعلی موجود در مکانیک کوانتومی پیش روی ما بگذارد.

 اجازه بدهید در ابتدا توضیح خود را با اشاره به آزمایش دو شکاف شروع کنیم. آزمایش یادشده یکی از عجیب‌ترین نتایج تجربی به ‌دست آمده در دنیای فیزیک مدرن را ارائه داد. مفهوم نسبتا ساده است: فرض کنید که شما یک تخته با یک شکاف در وسط آن دارید و توپ‌های پینگ‌پنگ را از میان آن شکاف به‌طور پیوسته شلیک می‌کنید! این توپ‌ها هنگامی که به قسمت پشتی تخته برسند، یک علامت ایجاد خواهند کرد؛ پس از آن نیز خیلی زود الگویی بر روی صفحه نمایش پدیدار خواهد شد؛ الگویی به شکل خطی مستقیم و عمودی که بازتاب‌دهنده‌ی شکل شکاف یادشده است.

 اگر شما آزمایش فوق را با دو شکاف عمودی روی تخته تکرار کنید، این بار احتمالا با دو خط عمودی در پشت تخته در پایان آزمایش روبرو خواهید شد. در ادامه شما تخته با شکاف منفرد را برداشته و این بار یک موج (مانند موج آب یا صدا) به آن شلیک می‌کنید. موج از میان شکاف جریان خواهد یافت و روی صفحه‌ای که این بار هم در پشت تخته واقع شده است و با نقطه‌ای که با این شکاف در یک راستا قرار دارد، به بیشترین شدت برخورد خواهد داشت.

به عبارت دیگر نقطه‌ی اوج موج همیشه در نقطه‌ای درست در پشت این شکاف با صفحه‌ی مذکور برخورد خواهد کرد. این در واقع همان اتفاقی است که در توپ‌های پینگ‌پنگ هم رخ داده بود.

اما زمانی که شما امواج را از میان دو شکاف رها کنید، در این صورت آن‌ها شروع به تصادم و مخلوط شدن با هم می‌کنند و درنهایت به ایجاد الگویی منتهی خواهند شد که به‌عنوان الگوی تداخل شناخته شده است. گفته‌ی اخیر بدان معنا است که دیگر دو خط واضح و مشخص در پشت شکاف وجود نخواهد داشت، اما به‌جای آن الگویی از خطوط مختلف با فضاهای خالی در میانشان ایجاد خواهد شد. شما می‌توانید تصویر چنین الگویی را در تصویر بالای مقاله مشاهده کنید.

 البته این اتفاق خیلی هم عجیب نیست. ما می‌دانیم که ماده (در مثال اولیه‌ی ما به منزله‌ی همان توپ پینگ‌پنگ فرض می‌شود) لزوما رفتاری مشابه رفتار امواج از خود نشان نمی‌دهد. اما زمانی که فیزیکدانان ذراتی مانند الکترون‌ها و فوتون‌ها را در دو شکاف شلیک می‌کنند، همواره انتظار دارند که آن‌ها رفتاری همانند ماده از خود نشان دهند؛ اما آن‌ها در عوض کنشی شبیه امواج از خود بروز می‌دهند و الگوهای تداخلی را به وجود می‌آوردند.

 در ادامه خواهیم دید که ماجرا حتی عجیب‌تر از این نیز می‌شود. درست است که الکترون‌ها و فوتون‌هایی که به آن‌ها اشاره شد، همانند ماده رفتار نمی‌کنند، اما آن‌ها به‌طور کامل شبیه امواج هم رفتار نمی‌کنند. زیرا آن‌ها برای شکل دادن الگوهای تداخلی با همدیگر آمیخته نمی‌شوند.

 ما از برداشت فوق اطمینان داریم. زیرا وقتی‌که الکترون‌ها یا فوتون‌ها به یک صفحه‌ی دوشکافی به‌صورت هم‌زمان شلیک شوند، در آن صورت آن‌ها همچنان  در انتها الگوهای تداخلی را تشکیل خواهند داد.

آزمایش دوشکاف

به نظر می‌رسد که این امر غیرممکن باشد، چون واقعیت این است که ذره‌های منفرد فوق احتمالا نمی‌توانند تشخیص دهند که ذره‌ی بعدی خودش را به‌طور دقیق در چه محلی جای خواهد داد. یا حتی می‌توان چنین مطرح کرد که این ذره‌ها نمی‌توانند تشخیص بدهند ذره‌ی پیش از خودشان به‌طور دقیق در چه محلی جای گرفته است. حال پرسشی که پیش می‌آید این است که آن‌ها واقعا چطور می‌توانند بدون هیچ برهم‌کنشی این الگوها را شکل دهند؟  

آزمایش فوق نمونه‌ای کامل از چگونگی رفتار کاملا متفاوت جهان کوانتومی با ماده در مقیاس بزرگ‌تر است، اما در عین حال نمونه‌ای از وجود شکاف‌های جدی در درک ما از مکانیک کوانتومی را پیش رویمان می‌گذارد؛ چراکه ما به‌سادگی نمی‌توانیم آن را توضیح دهیم. در همین راستا فیزیکدان نظری ریچارد فاینمن گفته بود که این آزمایش ارائه‌دهنده‌ی رمز و رازهای مرکزی دنیای کوانتومی است. در واقع فاینمن حتی تا آنجا پیش رفت که آن را «تنها رمز و راز» دنیای مکانیک کوانتومی قلمداد کرد که می‌تواند کلیدی برای پی بردن به پاسخ پرسشی کلیدی باشد: چرا دو نظریه‌ی اساسی ما از فیزیک (مکانیک کوانتومی و نسبیت عام) به‌سادگی با هم مطابقت ندارند؟

 ما به‌راحتی و به‌ طور بسیار جالبی می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که یک الکترون یا فوتون در طول آزمایش دو شکاف در چه محلی روی صفحه جای خواهد گرفت؛ حتی اگر نتوانیم سازوکار و علت آن را به‌خوبی درک کنیم. پیش‌بینی‌های ما بر یک اصل به نام اصل برن استوار است، اما اصل برن مشکلات مختص به خود را دارد. در همین زمینه آنیل آنانتاسوارمی (Anil Ananthaswamy) برای نیوساینتیست چنین توضیح می‌دهد:

در اینجا هیچ دلیل اساسی برای این که چرا قانون برن باید برقرار باشد، وجود ندارد. به نظر می‌رسد که این قانون در تمام شرایطی که ما تست کرده‌ایم، جواب می‌دهد؛ اما هیچ‌کس به‌طور دقیق نمی‌داند که به چه دلیل.

 برخی تلاش کرده‌اند تفسیرهایی از خوانش «جهان‌های بی‌شمار» از مکانیک کوانتومی استخراج کنند.  تئوری جهان‌های بی‌شمار پیشنهاد می‌کند که تمام حالت‌های ممکن از یک سیستم کوانتومی می‌تواند در جهان‌های مختلف و موازی وجود داشته باشد. اما چنین تلاش‌های تاکنون بی‌نتیجه بوده است.

از آنجا که اصل برن نمی‌تواند توسط هیچ‌کدام از برداشت‌های فعلی ما از فیزیک توضیح داده شود؛ شاید بتوان آن را به‌عنوان کلیدی برای توضیح برخی از شکاف‌های اساسی در قوانین فعلی مکانیک کوانتومی به شمار آورد. این موضوع همچنین می‌تواند دلیلی را پیش رو بگذارد؛ برای اینکه هیچ فیزیکدانی تابه‌حال موفق به یکپارچه‌سازی این قوانین با نظریه‌ی نسبیت عام اینشتین به‌منظور ایجاد یک «نظریه‌ی همه چیز» (theory of everything) -که نظریه‌ای پرطرفدار یکپارچه‌کننده تصور می‌شود- نشده است.

 در واقع، اگر بتوانید پی ببرید به چه شکلی می‌توانیم قانون برن را «بشکنیم» یا اینکه آن را نقض کنیم؛ در آن صورت شما به‌طور بالقوه نقطه‌ی دقیقی را پیدا خواهید کرد  که در آن درک فعلی ما از مکانیک کوانتومی ناقص است. جیمز کواچ (James Quach) از انستیتوی علم و صنعت بارسلونِ اسپانیا در گفتگو با آنانتاسوارمی در این باره گفت:

 در صورتی که قانون برن نقض شود؛ به این معنی خواهد بود که یک اصل بنیادین از مکانیک کوانتومی نقض می‌شود و این امر می‌تواند در ادامه ما را به جایی برساند که نیاز به یافتن برخی تئوری‌های کوانتومی جدید در حوزه‌ی گرانش داشته باشیم.

او در حال حاضر یک راه جدید را پیشنهاد کرده است که می‌توانیم از طریق آن قانون برن را نقض کنیم و در واقع این نقض را در طی یک آزمایش مورد سنجش قرار دهیم.

 کواچ در مقاله‌ی علمی جدید خود توضیح می‌دهد که اگر شما تمامی احتمالات را برای محل‌هایی که در آن یک الکترون یا فوتون می‌تواند بر روی صفحه‌ی مورد آزمایش در حین شلیک الکترون‌ها یا فوتون‌ها از میان تخته‌ی دوشکافی جای گیرد، در نظر بگیرید؛ در آن صورت برخی از مسیرهای عجیب و «غیر کلاسیک» وجود خواهند داشت که منجر به الگوهای تداخلی گوناگونی شوند که حتی قانون برن هم نتواند آن‌ها را پیش‌بینی کند.

 این درواقع همان چیزی است که خود فاینمن در سال ۱۹۴۸ پیشنهاد کرده بود. به تعبیر کواچ، پیشنهاد وی به این صورت بود که تمامی مسیرهای بین نقاط دارای تابع موجی هستند. وی همچنین اضافه می‌کند که گفته‌ی فوق حتی شامل مسیرهایی می‌شود که ابتدا از میان یک شکاف و سپس شکاف دیگر شکل می‌گیرند؛ پیش از اینکه به صفحه برخورد کنند.

 این برداشت به‌جای دو مسیر، سه مسیر ممکن را برای ذرات پیش روی ما می‌گذارد: مسیر اول مسیری است که از میان شکاف A شکل می‌گیرد؛ مسیر دوم به سمت شکاف B می‌رود و مسیر سوم هم از میان شکاف B به‌سوی صفحه می‌رود.

آزمایش دوشکاف

آنانتاسوارمی در این باره چنین توضیح داده است:

کواچ به ما نشان می‌دهد که اگر ما تداخل‌های این سه مسیر را به‌حساب آوریم، در آن صورت احتمالات به‌دست‌ آمده با پیش‌بینی‌های حاصل‌شده بر پایه‌ی قانون برن متفاوت خواهد بود.

کواچ پیشنهاد می‌دهد که می‌توانیم حالت پیشنهادی وی را با جای دادن دو آشکارساز پس از تخته‌ی دو شکافی تست کنیم. یکی از این تخته‌ها برای آشکارسازی این امر به کار‌ می‌رود که آیا ذره‌ای از میان شکاف‌های A یا B‌ گذشته است یا خیر و آشکارساز دیگر هم برای این تعبیه شود که تشخیص دهیم آیا ذره از تنها یک شکاف عبور کرده یا اینکه از دو شکاف هم رد شده است، البته توانایی تشخیص اینکه از کدام‌یک عبور کرده را ندارد.

وی در این باره چنین نتیجه‌گیری می‌کند:

احاطه شدن این مسیرهای نامتداول که به‌صورت کلاسیک نیستند، منجر به توسعه‌ی تصحیح‌هایی با درجه‌ی بالاتر روی الگوهای تداخلی خواهد شد.

اگر بخواهیم واضح‌تر بگوییم، پیشنهاد او باید به‌طور رسمی مراحل بررسی اولیه از سوی داوران و متخصصان رو پشت سر بگذارد. پس باید در نظر داشته باشیم که این یافته‌ها صرفا به‌منزله‌ی آغاز یک ایده هستند و جامعه‌ی فیزیک دنیا باید آن‌ها را به‌دقت مورد بررسی و سنجش قرار دهد و نظر خود را اعلام کند. نسخه‌ی اولیه و پیش از انتشار مقاله‌ی مرتبط با این ایده در حال حاضر منتشر شده است و شما می‌توانید از این لینک به آن دسترسی داشته باشید.

اما نمی‌توان منکر این حقیقت شد که یافته‌های فوق، از مواردی هستند که ذهن فیزیکدانان را برای بیش از نیم قرن اخیر به خود مشغول کرده‌اند و ما هم‌اکنون برای نخستین بار به سرنخ‌ها و نشانه‌هایی از تئوری‌هایی رسیده‌ایم که شاید واقعا بتوانند برای توجیه ابهامات ما به‌خوبی کار کنند.

به‌طور امیدوارانه‌ای افرادی پیدا شده‌اند که پیشنهاد کواچ را کاملا جدی گرفته‌اند و سعی دارند تا آن را در دنیای واقعی و به‌صورت عملی امتحان کنند؛ زیرا این آزمایش‌ها واقعا می‌توانند برخی حفره‌های موجود در برداشت‌های بنیادی ما از حقیقت جهان هستی را پر کنند. همان‌طور که اشاره کردیم، مقاله‌ی کواچ  به‌صورت آنلاین در دسترس است و علاوه بر آن در صورتی‌ که علاقه داشته باشید درباره‌ی آزمایش دوشکاف و سایر موارد مشابه فیزیک کوانتوم بیشتر بدانید، می‌توانید یک ویدیوی جالب را در انتهای این گزارش مشاهده کنید:


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

همه چیز درباره جهان های موازی آیا واقعا وجود دارند مقدمه اخترشناسان و منجمان بزرگ در طول تاریخ با جستجو در آسمان بی کران به دنبال کشف آیا بختک از نظر دینی واقعیت دارد؟ شهر سوالبختک یک پدیده طبیعی است که عده بسیاری آن را تجربه کرده اند به این شکل که از خواب بیدار مهندسی معکوس چیست ؟ آرمان شهر دانش و فرهنگبا سلام و درود فراوان به شما بنده واقعا از مطالب سایت شما در مورد مهندسی معکوس استفاده نوربخش برای یادگیری دیر نیست – گفتگوی …اگر بخواهیم دقیق به سئوال شما نگاه کنیم، باید ببینیم که واقعا موفقیت در زمینه آشنایی با رشته‌ی دانشگاهی مهندسی فناوری اطلاعات …آموزشمقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در کشور مقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در در امریکا راهنمای تحصیل در امریکاخودسازی و خودباوری به نظر من شخصیت فردی پیش نیاز بسیار مهمی در موفقیت در یک کار استآشنایی با رشته مدیریت و گرایش های آن وبلاگ علی …اشناییرشتهگرایشمدیریتعلی حسین زاده هستم؛ در این وبلاگ در مورد علائق و عقایدم می‌نویسم گاهی هم مطالبی را که سوالات و کلید آزمون نظام مهندسی برق هم بصورت …در لینک زیر که مربوط به وزارت مسکن و شهرسازی است می توانید پاسخ سوالات برق را ببینیدمیگنا زندگینامه ژان پیاژه ژان پیاژه در نهم اوت در شهر نیوشاتل در کشور سوئیس به دنیا آمد از همان دوران کودکی نقاشی ساختمان نقاشی ساختمان قلی پور بلکا …در سبک های کلاسیک بهتر است که این کوسنها از همان جنس و بافت روتختی باشند به هماهنگی همه چیز درباره جهان های موازی آیا واقعا وجود دارند ؟ گجت نیوز مقدمه اخترشناسان و منجمان بزرگ در طول تاریخ با جستجو در آسمان بی کران به دنبال کشف ناشناخته کابالا ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد کابالیست قبّاله، کابالا یا کبالا به عبری קַבָּלָה به معنی لغوی دریافت کردن و یا سنت، روشی، مکتبی و آیا بختک از نظر دینی واقعیت دارد؟ شهر سوال بختک یک پدیده طبیعی است که عده بسیاری آن را تجربه کرده اند به این شکل که از خواب بیدار شده و مهندسی معکوس چیست ؟ آرمان شهر دانش و فرهنگ با سلام و درود فراوان به شما بنده واقعا از مطالب سایت شما در مورد مهندسی معکوس استفاده کردم نوربخش برای یادگیری دیر نیست – گفتگوی هارمونیک اگر بخواهیم دقیق به سئوال شما نگاه کنیم، باید ببینیم که واقعا موفقیت در زمینه نوازندگی یعنی در امریکا راهنمای تحصیل در امریکا خودسازی و خودباوری به نظر من شخصیت فردی پیش نیاز بسیار مهمی در موفقیت در یک کار است آشنایی با رشته‌ی دانشگاهی مهندسی فناوری اطلاعات از آموزش مقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در کشور مقطع کارشناسی ارشد فناوری اطلاعات در واحد و آشنایی با رشته مدیریت و گرایش های آن وبلاگ علی حسین زاده اشناییرشتهگرایش مقدمه به دلایل گوناگون نمی‌توان واژه مدیریت را به سادگی تعریف کرد از این دلایل می‌توان به برق قدرت کنترل الکترونیک مخابرات تاسیسات سوالات و در لینک زیر که مربوط به وزارت مسکن و شهرسازی است می توانید پاسخ سوالات برق را ببینید میگنا زندگینامه ژان پیاژه ژان پیاژه در نهم اوت در شهر نیوشاتل در کشور سوئیس به دنیا آمد از همان دوران کودکی پیش رس


ادامه مطلب ...

از تئوری تا واقعیت کاشت تراشه درون مغز

[ad_1]

بامداد – آژانس پروژه‌های تحقیقات پیشرفته دفاعی آمریکا در حال ساخت تراشه و اجرای برنامه ی جدیدی است که در بدن کاشته شده و ارتباط میان مغز و کامپیوتر را فراهم می‌کنند.

آژانس پروژه‌های تحقیقات پیشرفته دفاعی موسوم به دارپا(DARPA) برنامه تحقیقاتی جدیدی راه اندازی کرده است که هدف از آن توسعه و گسترش یک سطح‌مشترک عصبی قابل کاشت است. این ابزار کاشتی در بدن قادر به فراهم ساختن وضوح سیگنالی و پهنای باند انتقال اطلاعات بی‌سابقه‌ای بین مغز انسان و دنیای دیجیتال شده است. سطح‌ مشترک به عنوان یک مترجم، برای تبدیل زبان الکتروشیمیایی مورد استفاده توسط نورون‌ها در مغز به صفر و یک‌های تشکیل دهنده زبان فناوری اطلاعات عمل می‌کند.

20160129_highlight_75200407

هدف این پروژه دستیابی به این پل ارتباطی از طریق یک ابزار زیست‌تجزیه پذیر است که ابعاد آن از یک سانتی‌متر بزرگ‌تر نیست. این برنامه (طراحی سیستم مهندسی عصبی (NESD) توانایی‌های تحقیقاتی در فناوری عصبی را تقویت می‌کند و یک بستری برای روش‌های درمانی جدید فراهم می‌کند. آلولدا ، مدیر برنامه NESD می‌گوید:« امروزه سیستم‌های سطح‌مشترک مغز-انسان مشابه با دو ابرکامپیوتر هستند که تلاش می‌کنند با استفاده از یک مودم ۳۰۰-باودی ( واحد انتقال اطلاعات) با یکدیگر صحبت کنند. تصور کنید اگر ما ابزارهایمان را آنقدر ارتقاء دهیم تا یک کانال بین مغز انسان و ابزارهای الکترونیکی باز شود، چه چیزهایی امکان‌پذیر خواهد شد.»

به‌عنوان مثال می‌توان به ابزارهایی اشاره کرد که می‌توانند نقص‌های دیداری یا شنیداری را از طریق احساس اطلاعات دیداری یا شنیداری دیجیتالی درون مغز با یک وضوح و کیفیت بسیار بالاتر از فناوری‌های امروزی، برطرف کنند. سطح‌های مشترک عصبی کنونی تایید شده برای استفاده انسان، حجم بسیار زیادی از اطلاعات را تنها در ۱۰۰ کانال ذخیره‌سازی می‌کنند و در هر کانال در هر لحظه سیگنال‌های ناشی از ده‌ها هزار نورون متراکم و جمع‌آوری می‌شوند. نتایج چنین سیستم‌هایی نامرتب و غیردقیق هستند. از سوی دیگر، برنامه NESD ، گسترش سیستم‌هایی را دنبال می‌کند که قادر هستند آشکارا و با هر یک از نورون‌ها در هر منطقه از مغز ارتباط برقرار کنند.

دستیابی به هدف‌های جاه‌طلبانه این برنامه و اطمینان یافتن از اینکه ابزارهای مدنظر پتانسیل کاربردی شدن را خواهند داشت یا نه، نیازمند چندین نوآوری در زمینه‌های بین‌رشته‌ای همچون علوم عصبی، زیست‌شناسی سنتزی، ابزارهای الکترونیکی کم مصرف، فوتونیک، ابزارهای پزشکی و مهندسی سیستم‌ها و تست‌های بالینی است. علاوه‌بر چالش‌های سخت‌افزاری برنامه، محققان NESD نیازمند گسترش روش‌های ریاضی و محاسبات عصبی پیشرفته به منظور انتقال اطلاعات بین ابزار الکترونیکی و نورون‌های غشایی هستند.

برای سرعت بخشیدن به این فرایند، برنامه NESD در نظر دارد تا با چندین صنعت پیشرو همکاری و شراکت کند. در فازهای بعدی برنامه، این شرکا می‌توانند در انتقال فناوری‌های حاصل از بخش تحقیقاتی به کاربردهای تجاری کمک شایانی کنند. ضمن اینکه برای آشناسازی شرکای احتمالی با اهداف فنی NESD، یک جلسه یک‌روزه به میزبانی DAPA برگزار خواهد شد.

منبع:سایت علمی بیگ بنگ

نوشته از تئوری تا واقعیت کاشت تراشه درون مغز اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان


عبارات مرتبط با این موضوع

قانون ارشمیدس – بخش اول قانونارشمیدسبخشتوجه هرگونه استفاده از این مطلب بدون ذکر نام سایت علمی بیگ بنگ و لینک به این مقاله دندان پزشکی پزشکان ایراناستفاده از نخ دندان‌، بخشی اساسی در حفظ سلامت دندان است توصیه می‌شود که دست‌ کم یک مکتب خونه فیلم‌های رایگان دروس دانشگاه‌های برتر …مکانیکمیتوانید با استفاده از فیلترهای زیر نتایج جستجو را محدود کنیدبه مرکز رزرواسیون گروه هتلهای هما در شهرهای تهران …رزرو اینترنتی هتل در سراسر جهان، رزرو هتلها بصورت آنلاین به همراه پرداخت اینترنتی مکتب خونه فیلم‌های رایگان دروس دانشگاه‌های برتر …جمعی از اساتیدمیتوانید با استفاده از فیلترهای زیر نتایج جستجو را محدود کنیددانلود متن کامل مقالات در رشته های مختلف بصورت رایگان از دانلودمتنکاملمقالاتدربرای دانلود مقالات خود از پایگاه های علمی از سرویس دانلود مقالات علمی استفاده کنیدبرچسب‌ها کاربران کتابناک بر روی کتاب‌هایشان برچسب‌هایی می‌زنند تا دیگران آنها را راحت‌تر کاشت ِ تراشه درون مغز به واقعیت بدل می شود کاشتِتراشه کاشت ِ تراشه درون مغز به واقعیت بدل کاشت ِ تراشه درون مغز به ریاضی از پایه تا گیتارنوازی مرد فلج پس از کاشت تراشه‌ای درون مغز گیتارنوازی مرد فلج پس از کاشت تراشه‌ای درون مغز از طریق کاشت تراشه درون مغز واقعیت کاشت میکرو تراشه در انسان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد کاشتمیکرو در ورودی‌ها نصب شدند تا از نظر تئوری تراشه قبل از کاشت میکرو تراشه‌ها کاشت تراشه برای درمان بیماران قطع نخاعیاحتمال حرکت افراد فلج استفاده از تراشه‌های درونکاشت ایمپلنت در مغز دو از تراشه‌های درونکاشت است تا حرکت مقالات تراشه‌های بیونیک، درمانی برای ضایعات نخاعی از تراشه‌هایی که در مغز یا کاشت تراشه‌های تراشه‌‌هایی است که درون امواج وای‌فای کلید درمان قطع نخاع سلامت دیجیتال پیام‌های عصبی از مغز به پا یافته تراشه‌های درون کاشت واقعیت مجازی نیز برای خبرآنلاین دانش پزشکی استفاده از واقعیت مجازی با کاشت یک ایمپلنت در مغز یک زن از تراشه‌های درونکاشت دانشمندان با کاشت ایمپلنت مغزی قادر به درمان میمون های فلج علمی فلج، با استفاده از کاشت فلج با استفاده از تراشه‌های درون کاشت این سیستم به مغز روشی برای درمان بیماران قطع نخاعی روشیبرایدرمانبیماران دانشمندان با استفاده از تراشه‌های درونکاشت تا حرکت پاهای تراشه هایی را در مغز دو مخچه مصنوعی قابل کاشت ابداع شد بسیج جامعه پزشکی بسیج پزشکی مخچهمصنوعی تا به این شکل رویای استفاده از تراشه های کاشتنی مغز را یک قدم به واقعیت از تراشه های é é é


ادامه مطلب ...