بامداد – در چند مقاله به تفصیل آیات قرآن را بررسی کردیم تا نظر قرآن را در موضوع جبر و اختیار بفهمیم و دیگر شکی در این زمینه باقی نمی ماند که انسان بعضی از کارهایش را به دست خود و با اختیار خود انجام می دهد. از طرفی برای کسی سستی و وهنی هم در کار نباشد که ما کاره ای نیستیم و هر چه خدا می خواهد همان خواهد شد یا اینکه ما مجبوریم. جبر داخلی و خارجی فرق نمی کند.
آخرین دسته از آیات ، آیاتی است که دلالت بر استغفار پیامبران دارد. اگر اختیار نبود دیگر به خاطر ترک اولی معنا نداشت کسی استغفار بکند. ما هرگز استغفار نمی کنیم که چرا رنگ من سفید شده یا رنگ من سیاه شده؟ هرگز کسی به خاطراینکه مرد شده یا زن شده استغفار نمی کند. استغفار جایی معنا دارد که اختیار باشد.
آیات فراوانی داریم که در این آیات پیامبران به خاطر ترک اولی هایی که انجام شده یا احتمال انجام شدنش بوده طلب مغفرت کردند از جمله می فرماید:
“ربنا ظلمنا أنفسنا ، از قول حضرت آدم و حوا می فرماید که گفتند پروردگارا ما بر خودمان ستم کردیم پس ما را ببخش.
” سبحانک إنی کنت من الظلمین (۸۸ / انبیا )، از قول حضرت یونس که فرمود پروردگارا تو منزهی به درستی که من از ستمکاران بودم “.
یا از قول حضرت موسی می فرماید: ” رب إنی ظلمت نفسی ، پروردگارا من بر خودم ستم کردم “.
” رب إنی أعوذبک أن أسئلک ما لیس لی به علم (هود / ۴۷ )، حضرت نوح (علیه السلام) می فرماید پروردگارا من به تو پناه می برم از اینکه آنچه بدان علم ندارم از تو بخواهم “.
قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند. نه اینکه اینها تأثیر ندارند اما از انسان سلب اختیار نمی کنند. اینها هر کدام تأثیراتی بر محدود کردن اختیار انسان دارند و اختیار را محدود می کنند اما سلب نمی کنند و انسان را مسلوب الاختیار نمی کنند
جریان این بود که وقتی که حضرت نوح (علیه السلام) دید پسرش غرق شد گفت: خدایا تو به من قول داده بودی که اهل من محفوظ بمانند و غرق نشوند و این پسر هم از اهل من بود. خداوند فرمود: نه او از اهل تو نبود. اهل تو کسی است که ایمان داشته باشد. اهلیت به زاد و ولد نیست بلکه به ایمان است. سپس حضرت نوح (علیه السلام) بلافاصله اظهار عذرخواهی کرد و گفت: خدایا من را ببخش که چنین تقاضایی کردم.
این آیات دلیل براین است که حضرت نوح (علیه السلام) می توانست چنین تقاضایی را از خدا نکند ولی اگر کرده تقاضای او حرام نبود.
این آیات دلیل بر این است که اینها اختیار داشتند می توانستند این کارها را نکنند. حضرت موسی(علیه السلام) می توانست آن ساعت وارد شهر نشود و آن اتفاقها نیفتد، حالا که وارد شده و آن اتفاق ها رخ داد می گوید: خدایا من اشتباه کردم آن زمان، زمان ورود من به شهر نبود.
حضرت آدم (علیه السلام) می توانست آن ترک اولی را نکند حالا که کرده می گوید خدایا من را ببخش.
حضرت یونس (علیه السلام) می توانست یک مقدار بیشتر تحمل کند و کمی دیرتر قوم خود را رها بکند.. بعد از رفتن حضرت یونس (علیه السلام) توبه کردند و خدا هم توبه آنها را قبول کرد.
قضا و قدر و تاریخ باعث جبر نمی شوند. نه اینکه اینها تأثیر ندارند اما از انسان سلب اختیار نمی کنند. اینها هر کدام تأثیراتی بر محدود کردن اختیار انسان دارند و اختیار را محدود می کنند اما سلب نمی کنند و انسان را مسلوب الاختیار نمی کنند که اگر چنین کردند دیگر مسئولیتی نیست.
اگر این عوامل، عوامل درونی، بیرونی، طبیعی، ماوراء طبیعی ، اقتصاد ،غریزه یا هر عامل دیگری کاملاً اراده انسان را سلب کرد دیگر مسئولیتی وجود ندارد. عذاب و ثوابی هم ندارد. اما آیا این عوامل به چنین حدی از تاثیر می رسند ؟
غالبا چنین نیست اکثر قریب به اتفاق انسان ها به این حد تحت فشار این عوامل قرار نمی گیرند. ولی به همان اندازه که محدود می شود به همان اندازه هم سوالی نخواهد بود و مسئولیت کمتر می شود. ولی اینکه سلب اختیار کامل بشود تقریباً قریب به محال است.
به هر حال یک بخشی برای اختیار انسان باقی می ماند. به عبارت دقیق تر جزء اخیر علت تامه در افعال اختیاری انسان باز اختیار و اراده انسان است ولو اینکه یک درصد باشد یا یک در هزار باشد. گاهی ممکن است که نود درصد باشد. نود درصد به اختیار انسان مربوط می شود. ده درصد به عواملی که گفتیم مربوط است. گاهی ممکن است این عوامل آنقدر قوی بشود که اختیار انسان را به یک درصد تقلیل بدهد. ولی به هر حال حرف آخر را اختیار انسان می زند.
استغفار پیامبران به خاطر ترک اولی نشانه وجود اختیار است. برخی عوامل اگر چه بر اختیار تاثیر می گذارند اما ازانسان بطور کامل سلب اختیار نمی کنند.
منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف
بامداد – چرا برای برآورده شدن حاجات نذر می کنیم؟ در صورتی که اگر خداوند بخواهد حاجتی را پاسخ دهد، نیاز به امداد مالی ما ندارد تا در راهش خرج کنیم.
۱٫ همان گونه که می دانید خداوند نیاز به کمک مالی ما ندارد، اما در عین حال همان طور که در قرض الحسنه، خدا آن را به حساب خود نوشته و به عنوان عمل خیری به شمار می آورد، در مسئله نذر نیز همین گونه رفتار می کند: «إِنْ تُقْرِضُوا اللهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللهُ شَکُورٌ حَلیم »؛(تغابن، ۱۷) اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف می سازد و شما را می بخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است
۲٫ شایان توجه است که تمام نذرها جنبه مالی ندارند. انسان هر نذری را می تواند در قبال کارهای عبادی و معنوی شرط کند؛ مانند نماز، روزه، صلوات و… که بار مالی برای نذر کننده نداشته باشد. البته برای کسانی که توان مالی ندارند. اما کسانی که توان و قدرت مالی دارند شاید تکلیفشان چیز دیگری باشد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ ءٍ فَإِنَّ اللهَ بِهِ عَلیمٌ»؛(آل عمران، ۹۲) هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمی رسید، مگر این که از آنچه دوست می دارید، (در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق می کنید، خداوند از آن آگاه است.
۳٫ مستحضرید که انسان به عنوان جانشین خدا در روی زمین معرفی شده است؛ لذا باید بعضی از صفات خدایی را در خود بروز و ظهور دهد. چطور انسان توقع دارد هر وقت با مشکلی مواجه شد، خداوند گرفتارهایش را برطرف سازد، اما او هیچ نقشی در برطرف نمودن نیاز مردم نداشته باشد.
۴٫ گذشته از همه اینها، خداوند مسائلی؛ مانند نذر، قرض، انفاق و… را وسیله ای برای رشد و سعادت ما قرار داده است. اگر نذر، یا قرض، و یا انفاق ما برای خدا باشد، عبادت و بندگی محسوب شده و موجب رشد و تعالی معنوی ما خواهد شد.
بسیاری از خانم ها به راحتی از اموال شوهر، سخاوتمندانه می بخشند و صدقه می دهند، در حالی که زن در خانه شوهر دستوری برای پرداخت صدقات مستحبی و یا نذر ندارد و باید با هماهنگی و اجازه شوهر انجام شود
شکی نیست که انسان می تواند هر چیز مباحی را وسیله نذر خود قرار دهد، اما بسیاری از خانم ها نذرهای خاصی می کنند که هیچ اساس درستی ندارد و در عین حال قداستی برای آن قائلند، در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می شود:
۱- آجیل مشکل گشا، و آن آجیلی است که برای برآورده شدن حاجات خود نذر حضرت علی علیه السلام می کنند و عقیده دارند باید ماهی یک تا هفت مرتبه آن را انجام دهند.
۲- سفره های بی بی سه شنبه، حضرت ابوالفضل علیه السلام، حضرت رقیه سلام الله علیها، آش امام زین العابدین علیه السلام و … که حتما باید به شیوه مخصوص تهیه شود.
۳- نذر کردن شمع برای زیارت گاه ها و گاهی برای بعضی از درختان و خواب نماها.
بسیاری از نذرها برای برآورده شدن حاجات اساس درستی ندارد، مانند:
۱- نذرهای بی صیغه و لفظ، نذرهای چشم و هم چشمی
۲- نذر دیگران برای انسان
۳- نذر در خواب
بسیاری از زن های خانه دار بدون رضایت همسر خود نذر می کنند. در حالی که نذر بدون اذن شوهر حتی اگر از مال خودش هم باشد باطل است.
اذن شوهر سه گونه است:
۱- اذن صریح
۲- اذن فحوی، بدین صورت که شوهر به نحوی اجازه داده که در جزئیات می توان یقین نمود که شوهر راضی است.
۳- اذن شاهد حال و رضایت ظاهری شوهر و عدم مخالفت او
حال ممکن است این سوال پیش آید که اگر زن کارمند باشد و حقوق بگیرد و از کارکرد خودش در صورتی که با حق شوهر هم منافات نداشته باشد نذر نماید بازهم باید نذرش با رضایت شوهر باشد؟ که باید گفت طبق نظر اکثر مراجع در این صورت هم نذر بدون اذن شوهر باطل است.
همچنین اگر بدون اذن شوهر نذر صورت گرفته باشد و بعد ایشان راضی شده باشند نیز این نذر باطل بوده واجراه بعدی آن را تصحیح نمی کند.
اینجا نذر با اهمیتی هم نیز وجود دارد که مورد توجه قرار نمی گیرد و آن نذر میت است، در حالی که نذر میت نوعی بدهی است که باید از اصل مال وی ادا شود.
منبع:
اسلام کوئست
پایگاه خبری فرهنگ انقلاب اسلامی
وبسایت آی تی رسان - امید مروتی: به این فکر کنید که چرا کارمندان شما رفتار متفاوتی را در هنگام ورود به اداره از خود بروز میدهند. آیا با خوشحالی و نشاط پشت میز خود مینشینند؟ یا اینکه مثل افراد بیحال به فعالیت خود ادامه میدهند؟
اگر نظر شما این اسـت که، "الزامی برای علاقهمندی به کار وجود ندارد و کارمندان فقط باید مشغول وظیفه خود باشند”، به یاد داشته باشید که کارمندان ناراضی کمتر درگیر کار میشوند، خلاقیت کمتری دارند و احتمال این وجود دارد که از کار خود استعفا دهند.
در ادامه دلایلی را بررسی میکنیم که به سبب آنها کارمندان از فعالیت خود ناخوشنود هستند، بنابراین با توجه به این موارد میبایست راهکاری را برای رضایت و خرسندی آنها ایجاد کنید.
در صورتی که کارکنان در مورد از دست دادن شغل خود نگران باشند، سخت اسـت که آنها به جایگاهی که دارند احساس دلبستگی کنند و به آن وفادار بمانند. در عوض تمرکز روی کار، هر لحظه ترس این را دارند که اتفاقی برای شغلشان بیفتد.
اگر شرکت شما در حال حاضر از پایداری لازم برخوردار نیست، مطمین شوید که اعتماد کارمندان را نسبت به فعالیتی که انجام میدهند جلب کرده باشید. در برقراری ارتباط با آنها مثبتاندیش و راستگو باشید تا به شک و تردید خود پاسخ دهند.
کارمندان شما بالغ هستند. نیازی نیست تا به طور منظم و در هر ساعت یک مدیر بالای سر آنها قرار داشته باشد. وجود اعتماد باعث میشود که تمرکز کارمندان افزایش پیدا کند. از این رو بدون اینکه فردی بالای سر آنها به فعالیتشان نظارت داشته باشد، به آنها آزادی عمل بدهید.
این طبیعت انسان اسـت که تصور کند همیشه مورد بهتری خارج از جایی که در آن اسـت وجود دارد (و به قول معروف مرغ همسایه را غاز میبیند). این موضوع به ویژه زمانی صحت دارد که کارمند شما هیجان کمتری را با شغل خود تجربه میکند. آنها با دوستان خود درباره رفتار رییسشان گفتوگو میکنند و تمام تلاش خود را به کار میبندند تا فرصت شغلی جدیدی را پیدا کنند.
اگر از آنچه که سایر رقیبان شما برای جذب و حفظ کارکنانتان تلاش میکنند آگاه باشید، میتوانید شرایط لازم را برای رضایت کارمندان و به کنار زدن رقیبان فراهم کنید. علاوه بر این، سعی کنید که احتیاجات نیروی کاری خود را پیدا کرده و آنها را تامین کنید. ممکن اسـت حتی با تغییرات اندکی که در شرکت خود به وجود میآورید سطح رضایت کارکنان را تا حد زیادی بالا ببرید.
هویت شغلی میتواند یک محرک قدرتمند محسوب شود. این موضوع به کارمندان اجازه میدهد تا با فعالیت روزمره خود ارتباط بهتری داشته باشند و به جایگاهی که دارند با اطمینان تکیه کنند. با این حال، در صورتی که آنها برای شرکت ارزشی قائل نباشند، طولی نمیکشد که به مشکل برخورد خواهند کرد. رسیدگی به این موارد در روند استخدامی، موجب میشود که رسالت شرکت را با وضوح بیشتری برای آنها مشخص کنید.
هیچکس کاری را انجام نمیدهد که احساس کند تا ۵ سال آینده هم در همین وضعیت قرار خواهد داشت. کارمندان دوست دارند که در حرفه خود پیشرفت داشته باشند، رو به جلو حرکت کنند و حس رقابت درونیشان ادامهدار باشد. اگر برای شرکت سیاستی در این زمینه وجود نداشته باشد، کارکنان شما به مرور احساس رکود و عدم دستیابی به موفقیت خواهند داشت.
بر کسی پوشیده نیست که همه دوست دارند حقوق بیشتری را دریافت کنند، اما این موضوع زمانی که احساس کنید کمتر از حد منصفانه دستمزد میگیرید، نارضایتی بیشتری را در پی خواهد داشت و شما را آزرده خاطر خواهد کرد. پاسخ این مشکل وجود شفافیت در پرداخت حقوق و مزایا اسـت. درباره نحوه تصمیمگیری برای پرداخت دستمزد کارکنان صادقانه به آنها توضیح دهید. با این کار هرکس میتواند نسبت به معقول بودن حقوق مورد انتظار خود دید بهتری داشته باشد.
چرا یک کارمند میبایست به عملکرد خود اهمیت بیشتری بدهد، در حالی که کسی به آن توجه نمیکند؟! قدردانی و تشکر مواردی هستند که باید نسبت به کارمندان وجود داشته باشند. این مورد به ارزشهای شرکت شما اضافه میکند و به کارکنان میفهماند که سختی کار آنها را درک میکنید. واکنشهای معنیدار شما هرچند هم که کوچک باشند، احساس رضایت طولانی مدت را برای آنها بوجود میآورند.
چه احساسی به کارمند شما دست میدهد اگر که هر روز پشت میز خود بنشیند و همان کارهای تکراری و همیشگی را انجام دهد؟ طولی نمیکشد که آنها از این وضعیت خسته خواهند شد. اگر این حس در آنها وجود نداشته باشد که برای انجام هر چه بهتر وظیفه خود باید تلاش کنند، کاری که مشغول آن هستند مانند یک فعالیت بیارزش برای آنها خواهد بود.
هنگام مواجه با رکود اقتصادی، اکثر مردم هرکاری را که از پس انجام آن بربیایند، انجام میدهند، حتی اگر علاقهای هم به آن نداشته باشند. اما در شرایطی غیر از این، کارکنان تحمل انزجار از کار خود را نخواهند داشت. این امکان را برای کارمندان خود فراهم کنید تا بتوانند همسو با شرکت شما حرکت کنند. بدین وسیله آنها جایگاهی را که نسبت به آن احساس خوشحالی میکنند، پیدا خواهند نمود.
در صورتی که با عدم برخورد صحیح ریاست مواجه شوید، مهم نیست که تا چه اندازه به کاری که انجام میدهید عشق میورزید، چرا که سرانجام آن شکست خواهد بود. بهتر اسـت نگاه دقیقی به شیوه مدیریت و رهبری شرکت و حتی رفتار خود بیندازید.
نارضایتی کارمندان مسایل مختلفی را برای کسب و کار شما ایجاد خواهد کرد. با این حال اگر دلایل اصلی تنفر کارمندان نسبت به شغلشان را پیدا کنید، شناسایی و رفع مسایل شرکت شما با سهولت بیشتری همراه خواهد بود.