مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نوروز را برای خودتان زهر‌ نکنید

آن دوران خیلی با مساله‌ای به نام مسئولیت آشنا نبودیم و فقط می‌دانستیم عید نوروز از راه می‌آید تا عالمی از زیبایی و شادی را به ما هدیه کند، مانند پیکره‌ای خوش‌تراش و چشمنواز که پرده‌ای روی آن قرارگرفته و آن را پوشانده و حالا چیزی به اسم عید می‌خواهد آن پرده را از جلویش به کناری بزند و آن پیکره بی‌نظیر را در اختیارمان قراردهد.

اما آیا همچنان همان حس را درباره نوروز داریم. آیا مانند دوران کودکی از دو ماه قبل از عید روزشماری می‌کردیم تا به سال تحویل نزدیک شویم و به آرزوهایی که چشم انتظارشان بوده‌ایم دست یابیم، یا روزهای آخر سال برای ما معنایی متفاوت پیداکرده و به جای آن که اوقاتی خوش و خرم را برایمان همراه داشته باشد، پر از استرس و دلنگرانی شده است؟

الهه، زنی سی و هفت ساله، متاهل و صاحب دو فرزند، دل‌خوشی از شب عید ندارد. شوهرش از آن دسته مردهاست که توقع دارد در ماه اسفند خانه‌اش تکانده شود و برق بیفتد، اما به بهانه مشغولیت‌های زیاد به هیچ‌وجه حاضر نیست کوچک‌ترین کمکی در انجام کارهای خانه بکند و هربار که الهه از او می‌خواهد هزینه یک یا دو روز دستمزد کارگر را بپردازد، یادآوری می‌کند که او هنوز جوان است و اگر قرار است یک زن خانه‌دار نتواند کارهای خانه‌اش را انجام دهد، پس دیگر چه کاری از دست او برمی‌آید؟ خلاصه این که الهه مجبور است یک‌تنه شیشه‌ها را تمیز کند، پرده‌ها را بشوید و آویزان کند، فرش‌ها را به ایوان ببرد و به جانشان بیفتد، رومبلی‌ها را شست‌وشو کند، وسایل داخل کابینت‌ها را بیرون بیاورد و یکی‌یکی گردگیری کند و سر جایشان بگذارد، تک‌تک اتاق‌ها را زیر و رو کند، آینه‌ها را تمیز کند، بوفه و کتابخانه را نظم و ترتیبی جدید بدهد، کاشی‌های دیوار آشپزخانه، حمام و سرویس بهداشتی را برق بیندازد، و هر کار ریز و درشت دیگر که در آن خانه وجود دارد، انجام دهد تا از دید شوهرش، وظایف زنانه‌اش را‌ انجام داده باشد.

ماجرای مرتضی هم از او بهتر نیست. او متاهل و صاحب یک فرزند کوچک است. همسرش او را هرسال تحت فشار قرار می‌دهد که تغییری در دکوراسیون دهد، هزینه لباس‌ها‌ی بسیار شیک و مارک‌دار را برای هر سه عضو خانواده ‌ بپردازد و آنها را به مسافرتی ویژه ببرد. مرتضی، توانایی تامین همه این مخارج را ندارد، اما به محض آن که کلامی مخالف نظر همسرش بر زبان آورد، زن به او یادآوری می‌کند که یک‌سال در آن خانواده سختی کشیده و تلاش کرده و انواع زخم زبان‌ها و کنایه‌ها را از قوم شوهر شنیده و حالا وقت آن رسیده که با این تنوع‌های کوچک، کمی شارژ شود.

امین هم از استرس ماه اسفند شاکی است. او در یک شرکت در قسمت پخش مواد بهداشتی کار می‌کند. هر سال در هفته‌های آخر، مدیر شرکت فشار کاری شدیدی به کارمندان وارد می‌آورد و اصرار دارد یک‌سری کارها باید تا پیش از اتمام سال انجام شوند. او هیچ عذر و بهانه‌ای را نمی‌پذیرد و کلی منت بر کارمندان خود می‌گذارد که دستمزد اضافه کاری‌ها را می‌پردازد. درست است که همه طالب هستند، اما شب عید اعضای خانواده احتیاج بیشتری به یکدیگر دارند و امین هم دوست دارد فرصت کافی برای خانواده داشته باشد.

حوریه تا چند سال پیش در تهران زندگی می‌کرد، اما مدتی است که به خاطر بیماری تنفسی شوهرش به شهرستانی در شمال ایران نقل مکان کرده است. او دوست دارد شکفتن شکوفه‌ها در روزهای نخست بهار را در باغچه زیبای خانه‌اش تماشاکند و از عطر یاس‌های آن لذت ببرد، اما نمی‌تواند روزهای عید را در منزل خود به سر برد، زیرا فامیل تهرانی‌اش به این نتیجه رسیده‌اند که راحت‌ترین و کم‌هزینه‌ترین روش مسافرت عید این است که خانه حوریه را نشان کنند و در آنجا کنگر بخورند و لنگر بیندازند. حوریه و شوهرش در سنی نیستند که توانایی پذیرایی از تعداد زیادی مهمان را به مدت چند روز داشته باشند. برای همین مجبورند در روزهای عید، فرار را بر قرار ترجیح بدهند و از مهلکه‌ای که اقوام برایشان در نظر گرفته‌اند، بگریزند.

از ماست که بر ماست. اگر به این چند نمونه دقت کنید، متوجه می‌شوید یکی باید فدا شود تا دیگری از عید لذت ببرد. مردی می‌خواهد خانه و زندگی‌اش ‌تمام و کمال تمیز شود، اما خود حاضر به همکاری نیست. زنی از شوهرش درخواست مبالغی هنگفت را دارد تا بتواند به مخارج تجملاتی‌اش رسیدگی کند. مدیری بی‌منطق که جز سودرسانی شرکت خود به چیز دیگری نمی‌اندیشد و اقوامی بی‌ملاحظه که ترجیح می‌دهند به جای پرداخت هزینه و اقامت در هتل یا مسافرخانه به خانه زن و مرد بروند و چند روز آنجا خوش بگذرانند. خانه‌تکانی سنتی نیکو و پسندیده برای اقوام مختلف ایرانی است. تمام خانواده‌ها به این سنت اهمیت می‌دهند و تا آنجا که برایشان مقدور است به نظافت زندگی‌شان می‌پردازند. اما قرار نیست تمام کارهای سنگین در شب عید انجام شود. برخی کارهای سخت مانند تمیزکردن دیوارها و شستن فرش‌ها که در سال یک‌بار انجام می‌شود ، به جای شب عید، به اواسط سال، آن هنگامی که سرتان خلوت‌تر است موکول کنید. به خاطر داشته باشید که خانه‌تکانی سنگین از عهده یک نفر خارج است و اگر می‌خواهید در عید در منزلی تمیز و درخشان از مهمانان‌تان پذیرایی کنید، کارها را بین اعضای خانواده تقسیم کنید و هریک به نحوی در انجام وظایف بکوشید. به این ترتیب خانه‌تکانی سریع‌تر انجام می‌شود و فشار کار کاهش خواهدیافت.

تحمیل هزینه‌های سنگین در شب عید، عبث و بی‌معناست. در دوران قدیم، تعداد بچه‌های خانواده زیاد بود و به همین دلیل پدر و مادر، دل کودکان را به لباس نوی شب عیدشان خوش می‌کردند. اما امروز که خانواده‌ها کم جمعیت‌تر شده‌اند، سهمیه لباس و کفش به مراتب افزایش یافته؛ پس چه نیازی است که هر کدام از اعضای خانواده به طور کامل برای خود خرید کنند، در حالی که عید خود به خود یک‌سری هزینه‌ها را در بر دارد؟!

از این گذشته، تنوع در دکوراسیون الزاما به معنی خرج کردن مبالغ گزاف نیست و یک زن بادرایت می‌تواند با کمترین هزینه‌ها، به زندگی تنوع ببخشد. حتی تغییر رومیزی‌های پلاستیکی یا دوختن کوسن‌هایی نو از پارچه‌های باقی مانده نیز می‌تواند ظاهری جدید به منزل شما ببخشد. اگر هم اهل مسافرت هستید می‌توانید طرح یک مسافرت کم‌هزینه و لذت‌بخش به نواحی اطراف شهر را بریزید. لطف و لذت سفر کم‌هزینه به مراتب بیش از مسافرت سراسر تجملات است.

اگر قوم و خویشی در شهرستانی خوش آب و هوا دارید، برای اتراق در خانه‌اش خط و نشان نکشید. به همان دلیل که شما مایلید چند روز را آنجا بگذرانید، او مایل به پذیرایی از شما نیست. تنها در صورتی راضی به این کار شوید که خودتان هم متقابلا در ماه دیگری از سال او رادر منزل‌تان به مدت چند روز بپذیرید.

سال خوبی در پیش داشته باشید و همواره این نکات را آویزه گوش‌تان کنید که لذت بردن از بهار را با این استرس‌ها عوض نکنید. به افکارتان در سال نو بهبود ببخشید و مطمئن باشید با تغییر در ذهن خود می‌توانید زندگی را آسان و شیرین کنید.

چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

زهر‌ سریال‌های ماهواره‌ای در‌ جان خانواده

او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریال‌های مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شب‌ها همسرش هم برای تماشای این سریال‌ها به او ملحق می‌شد.

همه چیز به نظرش خوب بود تا این‌که متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر می‌شد و دائم او را با هنرپیشه‌های آن سریال‌ها مقایسه می‌کرد و از او می‌خواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کم‌کم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامه‌های ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرف‌های او نشد، اصرار فایده‌ای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگی‌اش در آتشی بود که خود روشن کرد!

زنان خانه‌دار، مخاطب اصلی سریال‌های ماهواره‌ای

سریال‌های ماهواره‌ای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار داده‌اند.

سازندگان این سریال‌ها می‌خواهند با رواج بی‌بند و باری جنسی، دین‌زدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب می‌دانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود.

از آنجا که خانم‌های خانه‌دار وقت بیشتری برای تماشای این برنامه‌ها دارند، مخاطب اصلی محسوب می‌شوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریال‌ها و پیام‌های مخابره شده از طریق آنها قرار می‌گیرند.

شبکه‌های ماهواره‌ای تلاش می‌کنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانواده‌ها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانواده‌هاست. همچنین این سریال‌ها زمان زیادی از وقت خانم‌های خانه را به خود اختصاص می‌دهند و چنان آنها را علاقه‌مند و درگیر می‌کنند که این برنامه‌ها دغدغه فکری آنها می‌شود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل می‌شوند.

اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینه‌های سرسام‌آور، چیست کمی تیزهوشانه‌تر با آنها روبه‌رو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکه‌ها از تبلیغات وسط سریال‌ها تامین می‌شود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینه‌های آنها را تامین می‌کند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین می‌شود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.

تبلیغات ماهواره‌ای در لابه‌لای سریال‌ها

دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج می‌برید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریال‌های ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود می‌آورد که خیلی راحت می‌توان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند می‌توانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبه‌روی تلویزیون نشسته‌اند و یک سریال ماهواره‌ای را به همراه هم تماشا می‌کنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی می‌کنند؛ این‌که در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوال‌هایی در این باره نقش می‌بندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول می‌کند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانواده‌هایی است که هنوز مسخ این سریال‌ها نشده‌اند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.

بعضی از خانواده‌ها هم آن‌قدر این‌گونه مسائل را از شبکه‌های مختلف ماهواره دیده و شنیده‌اند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.

عادی شدن ضد ارزش‌ها

سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیت‌های سریال ترکیه‌ای اشاره می‌کند و می‌گوید: «من از او جوان‌ترم و حتما می‌توانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدم‌ها فقط یک بار به دنیا می‌آیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...

دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس، با اشاره به این‌که اولین عاملی که می‌تواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، می‌گوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیام‌هایی که از سریال‌های ماهواره‌ای مخابره می‌شود قرار می‌گیرید، به صورت ناخودآگاه پرونده‌ای در ذهنتان باز می‌گردد که باعث می‌شود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسان‌ها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.

دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره می‌گوید: متاسفانه در سال‌های اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده‌ است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم می‌تواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.

وی به موردی از این تبدیل ناهنجاری‌ها به هنجار اشاره می‌کند و می‌گوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش می‌گذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.

دکتر هادی می‌افزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاری‌اش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار می‌کرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود می‌دانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود این‌قدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ می‌داد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگی‌ام دارم!

وی در ادامه می‌گوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمی‌شود و به نظر می‌رسد تاثیر شدید سریال‌هایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار می‌کنند.

این کارشناس پزشکی قانونی تاکید می‌کند: در ابتدا بسیاری از سریال‌ها خیلی شدید و واضح به این موضوعات می‌پرداختند اما در سال‌های اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کرده‌اند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.

آنها با این سریال‌ها به نوعی روی مغز و روان افراد کار می‌کنند و به او تلقین می‌کنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد می‌شدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر می‌کند و با این طرز فکر خط‌ها را کنارتر می‌برند یا بهتر بگوییم تمام خط‌های قرمز را به خط سبز تبدیل می‌کنند.

به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار می‌گیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا می‌کند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل می‌کند و این کار را برای این انجام می‌دهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده می‌شود درونی می‌شود و مغز به فرد فرمان می‌دهد که: «تو نیز آن را بپذیر».

دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره می‌کند و می‌گوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز می‌دید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.

تربیت فرزندان روبه‌روی ماهواره!

ندا دختر 17 ساله‌ای است که بعد از دیدن یکی از سریال‌های ماهواره‌ای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذات‌پنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت می‌کند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل می‌دهد و قابل پیش‌بینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمی‌گذارد.

بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبه‌رو می‌شود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روان‌شناس مراجعه کند.

دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود می‌گوید: بهتر است خانواده‌ها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست می‌آورند.

وی می‌افزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامه‌های ماهواره‌ای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.

درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریال‌ها که از شبکه‌های مختلف پخش می‌شود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی می‌کنند.

گاهی مشاهده می‌شود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامه‌ها، ساعت‌ها به تماشای این سریال‌ها می‌نشینند و تحت تاثیر شخصیت‌های داستان قرار می‌گیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازی‌های روزمره خود ترجیح می‌دهند که نقش بازیگران سریال‌ها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری می‌کنند.

متاسفانه اکثر این برنامه‌ها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گسترده‌ای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامه‌ها را می‌بینند؛ در حالی‌که کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی می‌ماند.در سال‌های اخیر هم حذف صحنه‌های مبتذل از سریال‌هایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانواده‌ها به کنترل بچه‌های خود نسبت به دنبال کردن این سریال‌های مسموم شده است و در بعضی از خانواده‌ها به صورت خانوادگی این سریال‌ها را دنبال می‌کنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلم‌ها حتی بدون وجود صحنه‌های مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..

در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعال‌تر می‌شود و برخی مواردی از سریال‌ها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین می‌شود؛ به طور مثال باعث می‌شود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریال‌های مختلف ماهواره‌ای که اغلب به صورت اعتیاد در می‌آید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمی‌گذارند و در نتیجه مهارت‌های ارتباطی در این خانواده‌ها بسیار کاهش می‌یابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.

دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!

سال‌ها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیش‌های ماهواره به خانه‌های ایرانی‌ها باز می‌شد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامه‌های این شبکه‌ها صحبت کردند. در سال‌های دهه 70 که گسترش دیش‌های ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر می‌گرفت، عمق این فاجعه این‌طور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سال‌های دهه 80 بخصوص سال‌های پایانی این دهه، دیش‌های ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را می‌توان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیب‌پذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئی‌تر نگاه کنیم.

امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکه‌های ماهواره‌ای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنش‌های نابهنجار دچار محدودیت می‌کند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.

در سال‌های اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانواده‌ها ماهواره می‌بینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر می‌گذارد.

این‌که این روزها دیش‌های ماهواره به دور افتاده‌ترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبه‌روی نگاه روستایی‌ها گشوده می‌شود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسان‌های اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث می‌شود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگی‌اش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدل‌هایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش می‌بندد، مقایسه کند. در نتیجه از او می‌خواهد که مانند مدل‌های ماهواره‌ای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایده‌آل‌های ماهواره‌ای هماهنگ کند، مرد از این‌که همسرش با مدل‌های غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهواره‌ای زیبا نیست، احساس سرخوردگی می‌کند که کمترین نتیجه‌اش از هم پاشیدن خانواده است.

از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریال‌های ماهواره‌ای

بعضی افراد تصور می‌کنند دیدن فیلم‌های ماهواره‌ای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکه‌های ماهواره‌ای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانواده‌ها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانت‌ها هم در آقایان متاهل و هم در خانم‌ها، طلاق‌های عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.

اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوج‌ها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیب‌های شبکه‌های ماهواره‌ای است که بر بعضی از خانواده‌های ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس درباره تاثیر برنامه‌های ماهواره‌ای بر زندگی خانواده‌ها می‌گوید: مهم‌ترین مساله‌ای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده می‌گذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه می‌کند و بیشترین آسیب در این مقایسه‌ها به وجود می‌آید.

به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریال‌ها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریال‌های ماهواره‌ای این زندگی‌های دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته می‌شوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه می‌شوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم می‌گردد.

وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریال‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد می‌گوید: حالا که این‌طور است پس من هم می‌توانم این کار را انجام دهم و یا این‌که بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال این‌طور زندگی می‌کند چرا من این‌گونه زندگی نکنم و موارد دیگر.

تبلیغ خانه‌های مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکه‌ها به‌صورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد می‌خواهند جوانان را از مسئولیت‌پذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریال‌ها الگوهایی خانمان‌برانداز در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامه‌ها برانداختن بنیاد خانواده است.

و اما جایگزین برای سریال‌های ماهواره‌ای

در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامه‌ریزی و هزینه‌های میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیان‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کرده‌اند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.

دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره می‌گوید: اگر می‌خواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامه‌های ماهواره‌ای در امان باشند باید برای آن برنامه‌ها جایگزین داشته باشیم و اگر می‌خواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامه‌هایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر می‌رسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامه‌سازان فرهنگی و هنری و سازمان‌هایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان‌های تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگان‌های دولتی باید در بخش غنی‌سازی و سالم‌سازی فرهنگ سرمایه‌گذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامه‌سازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.

در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامه‌های مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامه‌سازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامه‌های ماهوارهای جزم کند به طوری که می‌بینیم در بیشتر خانواده‌هایی که کودکانشان با شبکه‌های کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکه‌های ماهواره‌ای مخصوص کودکان شده است.

الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

زهر‌ سریال‌های ماهواره‌ای در‌ جان خانواده

او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریال‌های مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شب‌ها همسرش هم برای تماشای این سریال‌ها به او ملحق می‌شد.

همه چیز به نظرش خوب بود تا این‌که متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر می‌شد و دائم او را با هنرپیشه‌های آن سریال‌ها مقایسه می‌کرد و از او می‌خواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کم‌کم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامه‌های ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرف‌های او نشد، اصرار فایده‌ای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگی‌اش در آتشی بود که خود روشن کرد!

زنان خانه‌دار، مخاطب اصلی سریال‌های ماهواره‌ای

سریال‌های ماهواره‌ای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار داده‌اند.

سازندگان این سریال‌ها می‌خواهند با رواج بی‌بند و باری جنسی، دین‌زدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب می‌دانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود.

از آنجا که خانم‌های خانه‌دار وقت بیشتری برای تماشای این برنامه‌ها دارند، مخاطب اصلی محسوب می‌شوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریال‌ها و پیام‌های مخابره شده از طریق آنها قرار می‌گیرند.

شبکه‌های ماهواره‌ای تلاش می‌کنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانواده‌ها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانواده‌هاست. همچنین این سریال‌ها زمان زیادی از وقت خانم‌های خانه را به خود اختصاص می‌دهند و چنان آنها را علاقه‌مند و درگیر می‌کنند که این برنامه‌ها دغدغه فکری آنها می‌شود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل می‌شوند.

اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینه‌های سرسام‌آور، چیست کمی تیزهوشانه‌تر با آنها روبه‌رو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکه‌ها از تبلیغات وسط سریال‌ها تامین می‌شود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینه‌های آنها را تامین می‌کند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین می‌شود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.

تبلیغات ماهواره‌ای در لابه‌لای سریال‌ها

دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج می‌برید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریال‌های ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود می‌آورد که خیلی راحت می‌توان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند می‌توانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبه‌روی تلویزیون نشسته‌اند و یک سریال ماهواره‌ای را به همراه هم تماشا می‌کنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی می‌کنند؛ این‌که در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوال‌هایی در این باره نقش می‌بندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول می‌کند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانواده‌هایی است که هنوز مسخ این سریال‌ها نشده‌اند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.

بعضی از خانواده‌ها هم آن‌قدر این‌گونه مسائل را از شبکه‌های مختلف ماهواره دیده و شنیده‌اند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.

عادی شدن ضد ارزش‌ها

سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیت‌های سریال ترکیه‌ای اشاره می‌کند و می‌گوید: «من از او جوان‌ترم و حتما می‌توانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدم‌ها فقط یک بار به دنیا می‌آیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...

دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس، با اشاره به این‌که اولین عاملی که می‌تواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، می‌گوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیام‌هایی که از سریال‌های ماهواره‌ای مخابره می‌شود قرار می‌گیرید، به صورت ناخودآگاه پرونده‌ای در ذهنتان باز می‌گردد که باعث می‌شود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسان‌ها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.

دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره می‌گوید: متاسفانه در سال‌های اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده‌ است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم می‌تواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.

وی به موردی از این تبدیل ناهنجاری‌ها به هنجار اشاره می‌کند و می‌گوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش می‌گذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.

دکتر هادی می‌افزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاری‌اش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار می‌کرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود می‌دانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود این‌قدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ می‌داد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگی‌ام دارم!

وی در ادامه می‌گوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمی‌شود و به نظر می‌رسد تاثیر شدید سریال‌هایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار می‌کنند.

این کارشناس پزشکی قانونی تاکید می‌کند: در ابتدا بسیاری از سریال‌ها خیلی شدید و واضح به این موضوعات می‌پرداختند اما در سال‌های اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کرده‌اند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.

آنها با این سریال‌ها به نوعی روی مغز و روان افراد کار می‌کنند و به او تلقین می‌کنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد می‌شدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر می‌کند و با این طرز فکر خط‌ها را کنارتر می‌برند یا بهتر بگوییم تمام خط‌های قرمز را به خط سبز تبدیل می‌کنند.

به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار می‌گیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا می‌کند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل می‌کند و این کار را برای این انجام می‌دهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده می‌شود درونی می‌شود و مغز به فرد فرمان می‌دهد که: «تو نیز آن را بپذیر».

دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره می‌کند و می‌گوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز می‌دید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.

تربیت فرزندان روبه‌روی ماهواره!

ندا دختر 17 ساله‌ای است که بعد از دیدن یکی از سریال‌های ماهواره‌ای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذات‌پنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت می‌کند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل می‌دهد و قابل پیش‌بینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمی‌گذارد.

بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبه‌رو می‌شود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روان‌شناس مراجعه کند.

دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود می‌گوید: بهتر است خانواده‌ها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست می‌آورند.

وی می‌افزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامه‌های ماهواره‌ای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.

درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریال‌ها که از شبکه‌های مختلف پخش می‌شود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی می‌کنند.

گاهی مشاهده می‌شود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامه‌ها، ساعت‌ها به تماشای این سریال‌ها می‌نشینند و تحت تاثیر شخصیت‌های داستان قرار می‌گیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازی‌های روزمره خود ترجیح می‌دهند که نقش بازیگران سریال‌ها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری می‌کنند.

متاسفانه اکثر این برنامه‌ها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گسترده‌ای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامه‌ها را می‌بینند؛ در حالی‌که کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی می‌ماند.در سال‌های اخیر هم حذف صحنه‌های مبتذل از سریال‌هایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانواده‌ها به کنترل بچه‌های خود نسبت به دنبال کردن این سریال‌های مسموم شده است و در بعضی از خانواده‌ها به صورت خانوادگی این سریال‌ها را دنبال می‌کنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلم‌ها حتی بدون وجود صحنه‌های مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..

در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعال‌تر می‌شود و برخی مواردی از سریال‌ها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین می‌شود؛ به طور مثال باعث می‌شود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریال‌های مختلف ماهواره‌ای که اغلب به صورت اعتیاد در می‌آید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمی‌گذارند و در نتیجه مهارت‌های ارتباطی در این خانواده‌ها بسیار کاهش می‌یابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.

دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!

سال‌ها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیش‌های ماهواره به خانه‌های ایرانی‌ها باز می‌شد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامه‌های این شبکه‌ها صحبت کردند. در سال‌های دهه 70 که گسترش دیش‌های ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر می‌گرفت، عمق این فاجعه این‌طور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سال‌های دهه 80 بخصوص سال‌های پایانی این دهه، دیش‌های ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را می‌توان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیب‌پذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئی‌تر نگاه کنیم.

امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکه‌های ماهواره‌ای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنش‌های نابهنجار دچار محدودیت می‌کند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.

در سال‌های اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانواده‌ها ماهواره می‌بینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر می‌گذارد.

این‌که این روزها دیش‌های ماهواره به دور افتاده‌ترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبه‌روی نگاه روستایی‌ها گشوده می‌شود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسان‌های اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث می‌شود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگی‌اش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدل‌هایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش می‌بندد، مقایسه کند. در نتیجه از او می‌خواهد که مانند مدل‌های ماهواره‌ای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایده‌آل‌های ماهواره‌ای هماهنگ کند، مرد از این‌که همسرش با مدل‌های غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهواره‌ای زیبا نیست، احساس سرخوردگی می‌کند که کمترین نتیجه‌اش از هم پاشیدن خانواده است.

از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریال‌های ماهواره‌ای

بعضی افراد تصور می‌کنند دیدن فیلم‌های ماهواره‌ای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکه‌های ماهواره‌ای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانواده‌ها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانت‌ها هم در آقایان متاهل و هم در خانم‌ها، طلاق‌های عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.

اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوج‌ها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیب‌های شبکه‌های ماهواره‌ای است که بر بعضی از خانواده‌های ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس درباره تاثیر برنامه‌های ماهواره‌ای بر زندگی خانواده‌ها می‌گوید: مهم‌ترین مساله‌ای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده می‌گذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه می‌کند و بیشترین آسیب در این مقایسه‌ها به وجود می‌آید.

به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریال‌ها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریال‌های ماهواره‌ای این زندگی‌های دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته می‌شوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه می‌شوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم می‌گردد.

وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریال‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد می‌گوید: حالا که این‌طور است پس من هم می‌توانم این کار را انجام دهم و یا این‌که بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال این‌طور زندگی می‌کند چرا من این‌گونه زندگی نکنم و موارد دیگر.

تبلیغ خانه‌های مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکه‌ها به‌صورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد می‌خواهند جوانان را از مسئولیت‌پذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریال‌ها الگوهایی خانمان‌برانداز در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامه‌ها برانداختن بنیاد خانواده است.

و اما جایگزین برای سریال‌های ماهواره‌ای

در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامه‌ریزی و هزینه‌های میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیان‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کرده‌اند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.

دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره می‌گوید: اگر می‌خواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامه‌های ماهواره‌ای در امان باشند باید برای آن برنامه‌ها جایگزین داشته باشیم و اگر می‌خواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامه‌هایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر می‌رسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامه‌سازان فرهنگی و هنری و سازمان‌هایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان‌های تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگان‌های دولتی باید در بخش غنی‌سازی و سالم‌سازی فرهنگ سرمایه‌گذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامه‌سازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.

در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامه‌های مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامه‌سازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامه‌های ماهوارهای جزم کند به طوری که می‌بینیم در بیشتر خانواده‌هایی که کودکانشان با شبکه‌های کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکه‌های ماهواره‌ای مخصوص کودکان شده است.

الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...