مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

روابط فرا زناشویی ارمغان سریال‌های ماهواره‌ای

جام جم سرا:

به سراغ اصل موضوع می‌رویم. با سرنوشت خودمان و آینده فرزندان‌مان که شوخی نداریم، آیا می‌دانید گردانندگان سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای به دنبال عادی‌سازی دوستی دو جنس و روابط فرا زناشویی در جامعه ما هستند؟ آیا می‌دانید این برنامه‌ها می‌تواند باعث ایجاد اختلالات جنسی و شخصیتی در جوانان بخصوص زن و شوهرهای جوان شود؟ آیا می‌دانید پیامدهای وحشتناک و مخرب این سریال‌ها فحشا، خیانت، طلاق و جنایت است؟ پس اگر جویای واقعیت هستید و می‌خواهید به پاسخی منطقی و عقلانی برسید این گزارش را دقیق بخوانید.

ماهواره، رسانه‌ای است دیداری، شنیداری و برای دریافت پیام‌هایش نیازی به ​داشتن خواندن و نوشتن نیست و در نتیجه می‌تواند نقش یک آموزشگاه موثر را ایفا کند.

این سخن را فاطمه پایروند کریم‌تبار، کارشناس مشاوره خانواده می‌گوید و می‌افزاید: در جامعه جوانی مثل ایران، انتخاب نوع پوشش، سبک آرایش و برقراری دوستی‌های بی‌حد و مرز دو جنس و روابط فرا زناشویی، بی‌تاثیر از برنامه‌های ماهواره نیست. در حالی که وظیفه جوان ایرانی آن است که بداند آموزه‌های دینی و اعتقادی‌اش چیست؟ نگاه به نامحرم چه حکمی دارد و پیامدهای روانی آن چیست؟ فیلم بد چیست و فیلم خوب چه ویژگی‌هایی دارد. به گفته پایروند وقتی فردی واکسینه نشود براحتی ویروس وارد بدنش می‌شود.

وقتی خانواده‌ها زمینه آزاداندیشی و بی‌بند و باری را برای فرزندانشان مهیا کنند، بحران به وجود می‌آید و تعارض بین دو فرهنگ اتفاق می‌افتد و الگوگیری‌های غلط و ناصحیح به دلیل دستیابی آسان به ماهواره براحتی امکان‌پذیر می‌شود.

او می‌گوید این ما هستیم که باید پایه‌های فرهنگی‌مان را محکم کنیم، وگرنه​ آسیب‌ها به پیکره خانواده‌مان وارد می‌شود و دودش به چشم خودمان می‌رود.

ماهواره یا چاهواره؟

پایروند، کارشناس خانواده می‌گوید: تمایلات انسان‌ها دو وجه دارد یکی نیاز و دیگری خواسته است، نیازها همیشه در اولویت هستند و تخصص و اطلاعات می‌خواهند، اما خواسته‌ها با نیازها کاملا متفاوت است. ممکن است ما نیاز به استفاده از ماهواره داشته باشیم تا از نظر علمی، پژوهشی، اجتماعی و اقتصادی خود را بالا بکشیم. در نتیجه نمی‌شود گفت در این صورت گرایش انسان به ماهواره کار غلط، نادرست و زشت است، اما اگر خواسته باشیم ​ با استفاده از ماهواره، زندگی به کاممان شود و بیشتر بهمان خوش بگذرد آن موقع است که به بیراهه کشیده شده‌ایم، چراکه خواسته‌ها نامحدود است و متوقف نمی‌شو​د.وی می‌افزاید: به بیراهه کشیده شدن، تنها روابط فرازناشویی و فروپاشی خانواده‌ها نیست، بلکه تحقیر سنت‌های ملی و تعظیم به فرهنگ بیگانه، افزایش جرایم از طریق دیدن تصاویر خشونت بار و نزاع و کشتار، تغییر و تخریب معانی و مفاهیمی همچون آزادی عقیده و آزادی بیان، آموزش و جذاب جلوه دادن تفریحات ناسالم برای جوانان، ترویج مد گرایی و ارائه مدهای آرایشی و پوششی نابهنجار، القای شکاف میان مردم و حاکمیت، تحریف اخبار و ارایه اطلاعات ناروا و شایعه پراکنی، بزرگنمایی نقاط ضعف و بی‌اهمیت جلوه دادن نقاط قوت کشور، خلق هیجانات کاذب، از بین بردن روحیه اعتماد به نفس و ایجاد باورهای پوچ‌انگارانه میان جوانان و دین ستیزی ازجمله پیامدهای ناخوشایند این رسانه بیگانه است.

راهکارهای پیشنهادی

ـ تقویت فرهنگ اصیل و نشان دادن ارزش‌های بالای آن به سطوح پایین جامعه.

ـ ارتقای سطح آگاهی افراد و ترویج زندگی معنوی.

ـ ترویج الگوهای تربیتی و رفتاری صحیح در خانواده و جامعه.

ـ حرکت مقابله‌ای صدا و سیما، مطبوعات، انجمن اولیا و مربیان مدارس برای ساختن و بازنمایی مجدد ارزش‌های جامعه و صیانت از حریم خانواده به منظور مقابله با اثرات منفی فیلم‌های ماهواره‌ای.

ـ ایمن‌سازی افراد بویژه نوجوانان و جوانان در برابر هجــوم بیگانگــان و افزایــش قدرت مقــاومت آنان. ایمن‌سازی از طریق گسترش باورهای اعتقادی در جامعه ایجاد می‌شود. در واقع باید جوانان را به گونه‌ای تربیت کرد که آگاهانه و با اختیار کامل از گناه دوری کنند تا بتوانند از ماهواره به عنوان یک برنامه تکمیلی بهره‌مند شوند.

خیانت از 2 جنس متفاوت

پس از ازدواج، افراد از همسران خود انتظار دارند در طول زندگی مشترک، از نظر عاطفی و جنسی وفادار بمانند و برقراری روابط فرازناشویی را خیانت می‌دانند، اما تحقیقات نشان می‌دهد 30 الی 55 درصد مردان پس از ازدواج به دنبال ارتباط با زن دیگری هستند. یعنی به طور میانگین یک‌سوم مردان مرتکب روابط فرا زناشویی می‌شوند. این آمار در زنان بین 3 تا 30 درصد است.

پایروند اظهار می‌کند: بیشترین خیانت‌ها از سوی مردان است. برخی مردان در مدت کوتاهی می‌توانند با زنان ارتباط برقرار کرده و بیشتر به دنبال روابط جنسی‌اند، ولی در مقابل زنان برای به دست آوردن روابط عاطفی قوی، به سمت روابط فرازناشویی کشیده می‌شوند و برخلاف مردان زمان زیادی طول می‌کشد تا به فرد دیگری تعلق عاطفی پیدا کرده و پس از پایان این روابط نیز دچار ضربه‌های روحی- روانی می‌شوند. او می‌گوید زنان و مردانی بیشتر به برقراری روابط جنسی فرازناشویی کشیده می‌شوند که جو خانواده آسیب دیده باشد.

افراد در این گونه روابط ابتدا نکات اخلاقی طرف مقابل خود را مطلقا مثبت ارزیابی کرده، ولی پس از مدتی جلوه‌های منفی رفتار جنس مخالف سبب دلزدگی فرد از این ارتباط مقطعی می‌شود.

به گفته این مشاور خانواده، شکل‌گیری روابط فرا زناشویی شیپور بیدار باش یک رابطه است که گاهی به طلاق منجر می‌شود، اما در صورت برخورد مناسب می‌تواند سبب احیای یک زندگی مشترک شود. در این گونه روابط هر چه بیوشیمی عشق بیشتر باشد، دلزدگی از رابطه نیز زودتر است و در خانواده‌هایی که روابط فرازناشویی وجود دارد فرزندان نیز بسیار بیشتر در معرض این معضل قرار می‌گیرند. به توصیه پایروند به نظر می‌رسد در این زمینه باید با شکست برخی تابوها به ریشه‌یابی و چاره‌‌اندیشی درباره این معضل اجتماعی پرداخت و افراد مرتکب را از نظر روانشناختی مورد بررسی قرارداد و لازم است بدانید اغلب این روابط با گذشته فرد مرتبط بوده و همسران باید یاد بگیرند پس از ازدواج با تمایلات و خواسته‌های دوران قبل از ازدواج خداحافظی کرده و واقع‌بینانه‌تر به زندگی مشترک و مشکلات آن نگاه کنند.

این کارشناس ارشد مشاوره با اشاره به این که شالوده اصلی بنیان یک زندگی مشترک موفق براساس روابط بین فردی است، می‌گوید: صلح و صفا، عطوفت و صمیمیت، نشاط و شادابی و از همه مهم‌تر صداقت و راستی از مواردی است که باید در زندگی حکمفرما باشد، اما آموزه‌های برنامه‌های ماهواره‌ای خلاف این را ثابت کرده است و سبب حاکم‌سازی بی‌اعتمادی و انداختن سایه شوم شک و تردید در زندگی همسران شده و موجبات سست شدن روابط بین فردی و کمرنگ شدن محبت و صمیمیت زن و شوهرها را فراهم آورده و با سرعتی بسیار زیاد برای ریشه‌کنی صداقت و خشکانیدن راستی و درستی در اندیشه و عمل همسران گام برمی‌دارد.

چشم‌ها هم به کنترل نیاز دارند

از شما می‌پرسیم؛ اگر همین حالا یک لیوان نوشیدنی به شما تعارف کنند و بگویند این نوشیدنی بسیار خوشمزه است، اما قدری سم در آن ریخته شده، آیا آن را می‌نوشید؟ شاید در دل خود بگویید، این چه سوال خنده​داری است، خوب معلوم است. ما مراقب خوراک خودمان هستیم تا جسم سالمی داشته باشیم، اما پایروند می‌گوید خیلی عجیب است ما مراقب سلامت جسم هستیم، اما مراقب چشمان خود نیستیم، مراقب چشمانی که هر چه ببیند بر اعمال، رفتار، افکار، روحیه، اعتقادات و در نهایت سرنوشت ما تاثیر می‌گذارد.

این مشاور خانواده ادامه می‌دهد: در کشورهای غربی برنامه‌های مخرب و محرک ماهواره پس از نیمه‌شب یعنی زمانی که بیشتر مردم در حال استراحت هستند، پخش می‌شود تا از هدر رفت توان نیروهای انسانی جلوگیری شود. در حالی که این تحفه غربی در کشورهای جهان سوم بخصوص ایران بدون هیچ محدودیت زمانی و در اوقاتی که نیروی فعالی مانند جوان و نوجوان باید به تلاش‌های علمی برای ساختن آینده‌ای روشن بپردازد، پخش می‌شود و دیدگان مخاطبان خود را مسحور برنامه‌های محرک و سریال‌های مبتذل کرده و افکار آنان را به آینده‌ای خیالی و وهمی سوق می‌دهد.

روابط فرا زناشویی؛ اختلالات شخصیتی و جنایت

واقعیت را باید پذیرفت، سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای ازجمله برنامه‌های اغواکننده و گمراه‌کننده‌ای است که گردانندگان آن مستقیم و غیرمستقیم روی ضمیر ناخودآگاه خانواده‌ها بخصوص نسل جوان در حال پیاده‌سازی افکار غربی و عادی‌سازی روابط فرازناشویی هستند.

پایروند با اشاره به این که این سریال‌ها باعث افزایش کج رفتاری‌های اجتماعی شده و هیجانات کاذب آن عامل برقراری روابط جنسی نامشروع و بروز اختلالات شخصیتی می‌شود، بیان می‌کند: این برنامه‌ها می‌تواند سه نوع اختلال شخصیتی در افراد به وجود آورد؛ در نوع اول، فرد انزواطلب و بدبین می‌شود. در نوع دوم، فرد هیجان خواه و خود شیفته شده و نوع سوم، افراد دچار استرس و اضطراب می‌شوند. در نوع اول و سوم زیاد تمایلی به روابط فرازناشویی وجود ندارد، اما در نوع دوم گرایش به روابط فرازناشویی زیاد بوده و اغلب به صورت روابط جنسی خود را نشان می‌دهد.

این افراد دارای رفتاری تکانشی بوده و خود محور هستند. رفتاری اغواگرانه و انفجاری دارند. شاد و سرخوش بوده و خیلی زود ارتباط برقرار می‌کنند و پس از برقراری ارتباط از مشکلات خود در زندگی می‌گویند و اگر از آنها درباره گذشته‌شان سوال کنید، می‌توانند برای مدتی طولانی برای شما گریه کنند تا از پرسش خود منصرف شوید. آنها اگر وارد عشقی شوند، ویرانگرعمل کرده و می‌خواهند تمام زندگی معشوق باشند و گاهی برای جلب توجه طرف مقابل اقدام به خودزنی نیز می‌کنند، اما خطر اصلی اینجاست که اگر فرد جدیدی وارد زندگی معشوق شود، بشدت بدبین شده و بیشتر قتل‌هایی که به خاطر خیانت رخ می‌دهد از سوی این بیماران است و چون از لحاظ منطق حالت نرمالی ندارند نیاز به بستری شدن دارند. در ضمن این افراد اگر کم‌محلی ببینند بلافاصله با فرد دیگری وارد رابطه می‌شوند.(فاخره بهبهانی/ضمیمه چاردیواری/جام جم)

Share


ادامه مطلب ...

روش خواب این روزهای بازیگر سریال‌های طنز |عکس|

پنج شنبه 3 مهر 1393 ساعت 08:47

مجید صالحی، بازیگر فیلم‌ها و مجموعه‌های طنز در صفحه اینستاگرامش تصویری از خود و دوقلو‌هایش را منتشر کرده که زیر آن نوشته است: «خواب آرام با دو قلو‌ها...». طرز خوابیدن او همراه با فرزندانش را در ادامه ببینید.


ادامه مطلب ...

آسیب فرهنگی: ما مشتریان سریال‌های عشقی و پر از خیانت ترکی!

الف) پر واضح است که سواد به معنی خواندن و نوشتن یا تحصیلات‌عالی و آکادمیک، مراد نیست. سواد را که به معنی دانستگی و جویای ادراکی نو در میان دانسته‌های دیگران‌بودن بگیریم، خواهیم دید چه‌بسیار مهندسانی که در رشته‌شان دکترا گرفته‌اند یا بسیار پزشکانی که تخصص و فوق‌تخصص دارند، اما به غایت بی‌سوادند. چندسال پیش دوستی اصرار داشت مسئولیتی را در یکی از نشریات لایف‌استایل [سبک زندگی] برعهده بگیرم. به او گفتم آن جنس کاری که تو از من می‌خواهی با کم‌سوادی مخاطبت نمی‌خواند. اتفاقا گفت غالب مخاطبان ما پزشک و... هستند. بدیهی است دکتر و فوق‌لیسانس و... که فرهنگ و سواد فرهنگی و دانسته‌های جمعی او از هضم رابع گذشته باشد و شوق به تحصیل این دانستن و... در زمان و ذهنش جایگاهی ندارد، آدم باسوادی نیست.
ب) کم‌سوادیم چون تیراژ کتاب در ایران بدل به یک جوک دست‌سوم بی‌مزه شده که دیگر تذکردادن و بحث‌کردن و... هم در آن بی‌اثر است. این تیراژهای ۵٠٠، ۶٠٠ تایی که برخی مربوط به کتب اشخاصی است که حداقل نیم‌قرن است می‌نویسند یا ترجمه می‌کنند، بیانگر کم‌سوادی ما و مؤید این نکته است که با دانستن و فهم فرهنگی بیگانه‌ایم.

ما کم‌سوادیم چون حتی بخش فرهنگی طبقه متوسط شهری نیز فیلم‌های روز یا دیروز سینمای جهان را پیگیری نمی‌کنند. لازم نیست مردم دغدغه سینمایی داشته باشند. ما مشتری سریال‌های ترکی هستیم. به همین سادگی


تأسف‌آور‌تر از این تیراژهای مضحک، تلاش رسما مذبوحانه مؤلفان و مترجمان است که در این وانفسا بدل شده‌اند به ویزیتور و مشتری‌جورکن و بازاریاب درجه ششم کتاب‌های خود! و بیا و ببین چه دست‌وپاهایی که نمی‌زنند در فضای مجازی و فضای مطبوعات و... که شاید بتوانند چهار نفر را متقاعد کنند به خرید کتابشان. شأن مترجم و مؤلف هم در این میان گم‌گشته‌ای بیش نیست. رسما شوخی است. ناگفته پیداست که در فضای اینترنتی هم دوستان اغلب لایک می‌کنند و کتابی نمی‌خرند و این مسئله، به درام بلکه به تراژدی کتاب و سواد و فرهنگ در کشور ما رنگ کمدی هم می‌زند. کمدی سیاه یا طنز تلخ؟ کدام تعبیر را می‌پسندید؟
ج) ما کم‌سوادیم. چون نه عموم که حتی بخش فرهنگی طبقه متوسط شهری نیز فیلم‌های روز یا دیروز سینمای جهان را پیگیری نمی‌کنند. قطعا از آغاز دهه ٩٠ دیگر هیچ تبی در این زمینه در اجتماع قابل رؤیت نیست. دوستی را می‌شناسم که فیلم‌های سینمای جهان را از او می‌گیرم. مغازه‌ای کوچک داشت در فرهنگی‌ترین خیابان تهران. آن را بست. خودش می‌گفت لازم نیست مردم دغدغه سینمایی داشته باشند. بر فرض ٢٠٠ فیلم قابل بحث تاریخ سینما یا صد فیلم مطرح جهان یا... را بخرند. اگر ١٠ فیلم بر‌تر سینمای جهان و هرسال چندفیلم روز را می‌خریدند، من یک طبقه از این پاساژ را به‌نام ‌زده بودم! ایراد از دانلود هم نیست. ما مشتری سریال‌های ترکی هستیم. به همین سادگی. تیتر روزنامه‌ها را اگر در هفته‌های اخیر بازبینی کنید، لابه‌لای آن مکرر به وضعیت بد اقتصادی سینمای ایران اشاره شده. مردم ما سینما هم نمی‌روند. دلیلش هم فقط سانسور یا... نیست. دغدغه یا حوصله‌اش نیست.


د) به گمانم استفاده کالاهای فرهنگی اعم از فیلم، کتاب، ‌موسیقی، تئا‌تر و... هیچ‌گاه از بدل به عادت روزانه ما نشده. نمی‌گویم دغدغه یا دل‌مشغولی یا علاقه...، نه. یک عادت ساده اما نهادینه‌شده. از این‌رو اگر در سایر نقاط جهان تکنولوژی فراگیر می‌شود، عادات فرهنگی سر جای خود، با‌‌ همان قوت باقی می‌ماند اما در ایران ماهواره و اینترنت جایگزین کتاب، سینما، تئا‌تر و... می‌شود.

ما کم‌سوادیم چون اگر شلواری در آن سوی جهان با خشتکی در حوالی زانو و کمری در زیر باسن مد شود، با چنان سرعتی میان بخشی از ما فراگیر می‌شود که حیرت می‌کنی. گویی با یک کلیک، نصب در محل، تحویلت می‌دهند اما اگر از ظهور کتاب الکترونیکی در جهان سال‌ها بگذرد، اینجا ژست و پز آن را هم نمی‌بینی

اظهرمن‌الشمس است که ما در فضای سایبری دنبال کتاب و فیلم و... نیستیم. ما آنجا کم‌سواد، جوزده و سطحی، صرفا زمان را سر می‌بریم و وقت می‌کشیم. حتی این موج‌سواری ما در‌‌ همان حوزه هم عیان است. در سال ٩٣، رسما فیس‌بوک از مد افتاد و اینستاگرام مد شد. (دقت کنید، مد شد.)
ه) ما کم‌سوادیم چون بر فرض مثال اگر شلواری در آن‌سوی جهان با خشتکی در حوالی زانو و کمری در زیر باسن، مد شود، با چنان سرعتی میان بخشی از جماعت ذکور ما فراگیر می‌شود که حیرت می‌کنی. گویی با یک کلیک، نصب در محل، تحویلت می‌دهند اما اگر از ظهور e-book (کتاب الکترونیکی) در جهان سال‌ها بگذرد، اینجا انگار حتی بویی یا ادایی یا ژست و پز آن هم راه نمی‌یابد.
و) ما مردم کم‌سوادی هستیم. تیراژ مطبوعات در ایران به خودی‌خود یک طنز تمام‌عیار است. ملاحظه‌های مطبوعاتی و پرهیزهای حرفه‌ای اجازه نمی‌دهد و گرنه اگر تیراژ قابل اعلام و اعلان باشد، خواهید دید با جمع‌زدن تیراژ دو، سه روزنامه وزین قابل بحث کشور به عددی می‌رسیم که بیشتر مناسب صرفا یکی از مناطق ٢٢ گانه تهران است! نه کل تهران و نه سراسر کشور. همه ماجرا هم به فضای بسته و سانسور و... ربط ندارد. از روز ازل در مطبوعات در ایران تا امروز کمتر دوره‌ای فضا باز و آماده روزنامه‌نگاری بوده است. شاید در مجموع دو سال فضای مناسب داشته‌ایم. پس محدودیت‌ها همیشه بوده‌اند اما این بی‌اقبالی از سوی مخاطب مشخصا از دهه ٩٠ عیان است و نتیجه چنان شده که گاهی آدم می‌اندیشد قلم‌زدن در مطبوعات یک خودگویی و خودخندی بیش نیست.
مؤخره: یقه تکنولوژی را نگیریم و بی‌سوادی خود را در همگامی با سرعت روز جهان پنهان نکنیم. این اینترنت‌های کلنگی ما که حتی ١٢٨ آن را هم سرویس‌دهنده محترم با یک کرور آدم، اشتراکی در اختیارمان می‌گذارد و مدام کَمیت لنگی دارد و هزار مصیبت، با اینترنت در هیچ‌کجای جهان قابل‌قیاس نیست. اما به تیراژ کتاب در کشورهایی که سرعت نتشان رنگ از رخسار نید فور اسپید می‌برد، نگاهی بیندازید. به تیراژ مطبوعات در همین پاکستان بنگرید. به فروش فیلم‌ در سایر کشور‌ها نظری کنید. به رونق تئا‌تر، به اوضاع موسیقی، به....
ما افراد کم‌سوادی هستیم. یک‌بار هم که‌ شده وضع اسفبار خود را ببینیم، توجیه نکنیم. از دولت و وضعیت ارض و سما شکوه نکنیم، بر نهان و آشکار خود چشم بگشاییم و با اعتراف به واقعیت، گام اول را جهت تصحیح خود برداریم. (علی میرمیرانی/ شرق)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

زهر‌ سریال‌های ماهواره‌ای در‌ جان خانواده

او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریال‌های مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شب‌ها همسرش هم برای تماشای این سریال‌ها به او ملحق می‌شد.

همه چیز به نظرش خوب بود تا این‌که متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر می‌شد و دائم او را با هنرپیشه‌های آن سریال‌ها مقایسه می‌کرد و از او می‌خواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کم‌کم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامه‌های ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرف‌های او نشد، اصرار فایده‌ای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگی‌اش در آتشی بود که خود روشن کرد!

زنان خانه‌دار، مخاطب اصلی سریال‌های ماهواره‌ای

سریال‌های ماهواره‌ای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار داده‌اند.

سازندگان این سریال‌ها می‌خواهند با رواج بی‌بند و باری جنسی، دین‌زدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب می‌دانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود.

از آنجا که خانم‌های خانه‌دار وقت بیشتری برای تماشای این برنامه‌ها دارند، مخاطب اصلی محسوب می‌شوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریال‌ها و پیام‌های مخابره شده از طریق آنها قرار می‌گیرند.

شبکه‌های ماهواره‌ای تلاش می‌کنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانواده‌ها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانواده‌هاست. همچنین این سریال‌ها زمان زیادی از وقت خانم‌های خانه را به خود اختصاص می‌دهند و چنان آنها را علاقه‌مند و درگیر می‌کنند که این برنامه‌ها دغدغه فکری آنها می‌شود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل می‌شوند.

اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینه‌های سرسام‌آور، چیست کمی تیزهوشانه‌تر با آنها روبه‌رو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکه‌ها از تبلیغات وسط سریال‌ها تامین می‌شود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینه‌های آنها را تامین می‌کند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین می‌شود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.

تبلیغات ماهواره‌ای در لابه‌لای سریال‌ها

دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج می‌برید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریال‌های ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود می‌آورد که خیلی راحت می‌توان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند می‌توانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبه‌روی تلویزیون نشسته‌اند و یک سریال ماهواره‌ای را به همراه هم تماشا می‌کنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی می‌کنند؛ این‌که در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوال‌هایی در این باره نقش می‌بندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول می‌کند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانواده‌هایی است که هنوز مسخ این سریال‌ها نشده‌اند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.

بعضی از خانواده‌ها هم آن‌قدر این‌گونه مسائل را از شبکه‌های مختلف ماهواره دیده و شنیده‌اند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.

عادی شدن ضد ارزش‌ها

سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیت‌های سریال ترکیه‌ای اشاره می‌کند و می‌گوید: «من از او جوان‌ترم و حتما می‌توانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدم‌ها فقط یک بار به دنیا می‌آیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...

دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس، با اشاره به این‌که اولین عاملی که می‌تواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، می‌گوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیام‌هایی که از سریال‌های ماهواره‌ای مخابره می‌شود قرار می‌گیرید، به صورت ناخودآگاه پرونده‌ای در ذهنتان باز می‌گردد که باعث می‌شود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسان‌ها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.

دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره می‌گوید: متاسفانه در سال‌های اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده‌ است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم می‌تواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.

وی به موردی از این تبدیل ناهنجاری‌ها به هنجار اشاره می‌کند و می‌گوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش می‌گذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.

دکتر هادی می‌افزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاری‌اش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار می‌کرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود می‌دانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود این‌قدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ می‌داد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگی‌ام دارم!

وی در ادامه می‌گوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمی‌شود و به نظر می‌رسد تاثیر شدید سریال‌هایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار می‌کنند.

این کارشناس پزشکی قانونی تاکید می‌کند: در ابتدا بسیاری از سریال‌ها خیلی شدید و واضح به این موضوعات می‌پرداختند اما در سال‌های اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کرده‌اند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.

آنها با این سریال‌ها به نوعی روی مغز و روان افراد کار می‌کنند و به او تلقین می‌کنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد می‌شدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر می‌کند و با این طرز فکر خط‌ها را کنارتر می‌برند یا بهتر بگوییم تمام خط‌های قرمز را به خط سبز تبدیل می‌کنند.

به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار می‌گیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا می‌کند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل می‌کند و این کار را برای این انجام می‌دهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده می‌شود درونی می‌شود و مغز به فرد فرمان می‌دهد که: «تو نیز آن را بپذیر».

دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره می‌کند و می‌گوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز می‌دید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.

تربیت فرزندان روبه‌روی ماهواره!

ندا دختر 17 ساله‌ای است که بعد از دیدن یکی از سریال‌های ماهواره‌ای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذات‌پنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت می‌کند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل می‌دهد و قابل پیش‌بینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمی‌گذارد.

بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبه‌رو می‌شود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روان‌شناس مراجعه کند.

دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود می‌گوید: بهتر است خانواده‌ها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست می‌آورند.

وی می‌افزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامه‌های ماهواره‌ای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.

درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریال‌ها که از شبکه‌های مختلف پخش می‌شود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی می‌کنند.

گاهی مشاهده می‌شود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامه‌ها، ساعت‌ها به تماشای این سریال‌ها می‌نشینند و تحت تاثیر شخصیت‌های داستان قرار می‌گیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازی‌های روزمره خود ترجیح می‌دهند که نقش بازیگران سریال‌ها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری می‌کنند.

متاسفانه اکثر این برنامه‌ها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گسترده‌ای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامه‌ها را می‌بینند؛ در حالی‌که کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی می‌ماند.در سال‌های اخیر هم حذف صحنه‌های مبتذل از سریال‌هایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانواده‌ها به کنترل بچه‌های خود نسبت به دنبال کردن این سریال‌های مسموم شده است و در بعضی از خانواده‌ها به صورت خانوادگی این سریال‌ها را دنبال می‌کنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلم‌ها حتی بدون وجود صحنه‌های مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..

در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعال‌تر می‌شود و برخی مواردی از سریال‌ها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین می‌شود؛ به طور مثال باعث می‌شود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریال‌های مختلف ماهواره‌ای که اغلب به صورت اعتیاد در می‌آید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمی‌گذارند و در نتیجه مهارت‌های ارتباطی در این خانواده‌ها بسیار کاهش می‌یابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.

دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!

سال‌ها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیش‌های ماهواره به خانه‌های ایرانی‌ها باز می‌شد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامه‌های این شبکه‌ها صحبت کردند. در سال‌های دهه 70 که گسترش دیش‌های ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر می‌گرفت، عمق این فاجعه این‌طور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سال‌های دهه 80 بخصوص سال‌های پایانی این دهه، دیش‌های ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را می‌توان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیب‌پذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئی‌تر نگاه کنیم.

امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکه‌های ماهواره‌ای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنش‌های نابهنجار دچار محدودیت می‌کند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.

در سال‌های اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانواده‌ها ماهواره می‌بینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر می‌گذارد.

این‌که این روزها دیش‌های ماهواره به دور افتاده‌ترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبه‌روی نگاه روستایی‌ها گشوده می‌شود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسان‌های اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث می‌شود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگی‌اش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدل‌هایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش می‌بندد، مقایسه کند. در نتیجه از او می‌خواهد که مانند مدل‌های ماهواره‌ای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایده‌آل‌های ماهواره‌ای هماهنگ کند، مرد از این‌که همسرش با مدل‌های غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهواره‌ای زیبا نیست، احساس سرخوردگی می‌کند که کمترین نتیجه‌اش از هم پاشیدن خانواده است.

از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریال‌های ماهواره‌ای

بعضی افراد تصور می‌کنند دیدن فیلم‌های ماهواره‌ای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکه‌های ماهواره‌ای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانواده‌ها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانت‌ها هم در آقایان متاهل و هم در خانم‌ها، طلاق‌های عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.

اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوج‌ها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیب‌های شبکه‌های ماهواره‌ای است که بر بعضی از خانواده‌های ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس درباره تاثیر برنامه‌های ماهواره‌ای بر زندگی خانواده‌ها می‌گوید: مهم‌ترین مساله‌ای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده می‌گذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه می‌کند و بیشترین آسیب در این مقایسه‌ها به وجود می‌آید.

به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریال‌ها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریال‌های ماهواره‌ای این زندگی‌های دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته می‌شوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه می‌شوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم می‌گردد.

وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریال‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد می‌گوید: حالا که این‌طور است پس من هم می‌توانم این کار را انجام دهم و یا این‌که بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال این‌طور زندگی می‌کند چرا من این‌گونه زندگی نکنم و موارد دیگر.

تبلیغ خانه‌های مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکه‌ها به‌صورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد می‌خواهند جوانان را از مسئولیت‌پذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریال‌ها الگوهایی خانمان‌برانداز در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامه‌ها برانداختن بنیاد خانواده است.

و اما جایگزین برای سریال‌های ماهواره‌ای

در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامه‌ریزی و هزینه‌های میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیان‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کرده‌اند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.

دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره می‌گوید: اگر می‌خواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامه‌های ماهواره‌ای در امان باشند باید برای آن برنامه‌ها جایگزین داشته باشیم و اگر می‌خواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامه‌هایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر می‌رسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامه‌سازان فرهنگی و هنری و سازمان‌هایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان‌های تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگان‌های دولتی باید در بخش غنی‌سازی و سالم‌سازی فرهنگ سرمایه‌گذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامه‌سازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.

در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامه‌های مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامه‌سازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامه‌های ماهوارهای جزم کند به طوری که می‌بینیم در بیشتر خانواده‌هایی که کودکانشان با شبکه‌های کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکه‌های ماهواره‌ای مخصوص کودکان شده است.

الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

زهر‌ سریال‌های ماهواره‌ای در‌ جان خانواده

او از صبح تا پاسی از شب مشغول دیدن سریال‌های مختلف ترکی و آمریکایی و کلمبیایی و... بود که البته شب‌ها همسرش هم برای تماشای این سریال‌ها به او ملحق می‌شد.

همه چیز به نظرش خوب بود تا این‌که متوجه تغییرات هر روزه شوهر خود شد که روز به روز از او دورتر می‌شد و دائم او را با هنرپیشه‌های آن سریال‌ها مقایسه می‌کرد و از او می‌خواست مانند آنها لباس بپوشد و آرایش کند که البته به هیچ وجه این وضعیت خوشایند نبود، کم‌کم احساس خطر کرد و بعد از دیدن رفتارهای مشکوک و پی بردن به رابطه همسرش با فرد دیگری، از او خواست گیرنده ماهواره را جمع کند و از خانه ببرد اما حالا این همسرش بود که اشتیاق زیادی برای دیدن برنامه‌های ماهواره داشت و حاضر به پذیرفتن حرف‌های او نشد، اصرار فایده‌ای نداشت چون کار از کار گذشته و او هر روز بیشتر شاهد سوختن زندگی‌اش در آتشی بود که خود روشن کرد!

زنان خانه‌دار، مخاطب اصلی سریال‌های ماهواره‌ای

سریال‌های ماهواره‌ای با سعی در تغییر آداب و رسوم و شیوه زندگی افراد جامعه بویژه از طریق زنان که هسته اصلی خانواده هستند، محور خانواده را مورد هدف قرار داده‌اند.

سازندگان این سریال‌ها می‌خواهند با رواج بی‌بند و باری جنسی، دین‌زدایی و خانواده ستیزی نهاد خانواده را متلاشی کنند چون آنها خوب می‌دانند که از دست دادن نهاد خانواده به از دست دادن سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود.

از آنجا که خانم‌های خانه‌دار وقت بیشتری برای تماشای این برنامه‌ها دارند، مخاطب اصلی محسوب می‌شوند و متاسفانه تحقیقات نشان داده است که زنان سه برابر بیشتر از مردان تحت تاثیر این سریال‌ها و پیام‌های مخابره شده از طریق آنها قرار می‌گیرند.

شبکه‌های ماهواره‌ای تلاش می‌کنند با نابودی شخصیت زن مسلمان، خانواده‌ها را فروپاشیده و نسلی بی بند و بار برای آینده پرورش دهند. هدف اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره زدودن تقوا، حیا، شرم، وفاداری، تعهد و حس مسئولیت در خانواده‌هاست. همچنین این سریال‌ها زمان زیادی از وقت خانم‌های خانه را به خود اختصاص می‌دهند و چنان آنها را علاقه‌مند و درگیر می‌کنند که این برنامه‌ها دغدغه فکری آنها می‌شود و به دنبال آن از مسائل خانوادگی خود غافل می‌شوند.

اما اگر بانوان ما فکر کنند و به این مساله بیندیشند که واقعا دلیل این همه دلسوزی و ترجمه و دوبله صدها سریال چند صد قسمتی و به رایگان در اختیار آنها گذاشتن، آن هم با این هزینه‌های سرسام‌آور، چیست کمی تیزهوشانه‌تر با آنها روبه‌رو خواهند شد.ممکن است فکر کنید که درآمد این شبکه‌ها از تبلیغات وسط سریال‌ها تامین می‌شود، اما باید بگوییم این تبلیغات فقط قسمت کمی از هزینه‌های آنها را تامین می‌کند و بیشتر بودجه آنها از جایی تامین می‌شود که حاضرند برای این جنگ نرم فرهنگی خیلی بیشتر از اینها هزینه کنند.

تبلیغات ماهواره‌ای در لابه‌لای سریال‌ها

دیگر نگران اضافه وزن و چاقی خود نباشید! آیا از اضافه وزن رنج می‌برید؟ هموطن آیا از اعتیاد خود خسته شدید؟ براحتی با مصرف قرص های... خودتان را از دام اعتیاد رها کنید...اینها فقط چند نمونه کوچک از تبلیغات بی شمار رفع چاقی و ترک اعتیاد در میان سریال‌های ماهواره است. تبلیغات زیاد این تصور را برای بعضی از افراد جامعه به وجود می‌آورد که خیلی راحت می‌توان مواد مخدر را ترک کرد یا وزن اضافی خود را از دست داد پس ممکن است فکر کنند می‌توانند معتاد یا چاق شوند و بعد هم با این داروها اعتیاد را ترک یا خود را لاغر کنند.تبلیغات وسایل و داروهای مربوط به مسائل جنسی هم قصه متفاوتی دارد، شما فرض کنید کل خانواده روبه‌روی تلویزیون نشسته‌اند و یک سریال ماهواره‌ای را به همراه هم تماشا می‌کنند که ناگهان در میانه سریال یک داروی تجدید قوای جنسی و... را تبلیغ و معرفی می‌کنند؛ این‌که در ذهن فرزندان این خانواده زودتر از موقع چه سوال‌هایی در این باره نقش می‌بندد و چقدر فکر و ذهن آنها را مشغول می‌کند بحث جدایی است، البته مطرح کردن این مشکلات، مربوط به خانواده‌هایی است که هنوز مسخ این سریال‌ها نشده‌اند و حاضر نیستند به هر قیمتی به تماشای آنها بنشینند.

بعضی از خانواده‌ها هم آن‌قدر این‌گونه مسائل را از شبکه‌های مختلف ماهواره دیده و شنیده‌اند که به اصطلاح چشمشان پر شده و همه آنها برایشان عادی شده است.

عادی شدن ضد ارزش‌ها

سپیده بعد از 16 سال زندگی مشترک به این نتیجه رسیده است که نباید خود را اسیر زندگی یکنواخت خانوادگی کند، او به یکی از شخصیت‌های سریال ترکیه‌ای اشاره می‌کند و می‌گوید: «من از او جوان‌ترم و حتما می‌توانم مثل او زندگی جدیدی را برای خودم داشته باشم» بنابراین بدون توجه به سرنوشت دو فرزندش با این تصور که آدم‌ها فقط یک بار به دنیا می‌آیند و باید آن طور که دوست دارند زندگی کنند، با مرد همسایه، رابطه دوستی برقرار کرد...

دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس، با اشاره به این‌که اولین عاملی که می‌تواند بنیان خانواده را متزلزل کند، از بین رفتن قبح یک سری از مسائل است، می‌گوید: وقتی شما هر روز و هر شب با چند بار تکرار در معرض مجموعه پیام‌هایی که از سریال‌های ماهواره‌ای مخابره می‌شود قرار می‌گیرید، به صورت ناخودآگاه پرونده‌ای در ذهنتان باز می‌گردد که باعث می‌شود اگر در یک موقعیت مشابه قرار بگیرید دیگر متوجه زشتی آن نشوید و تنشی از مسائلی که با روان انسان‌ها سازگاری ندارد، برای شما به وجود نیاید.

دکتر محمدعلی هادی، متخصص پزشکی قانونی هم در این باره می‌گوید: متاسفانه در سال‌های اخیر تغییری در روند تفکر افراد به وجود آمده، به طوری که بسیاری از ناهنجاری اجتماعی رفته رفته به هنجار اجتماعی تبدیل شده‌ است، البته این مساله شیوع همگانی ندارد، اما مصادیق کم هم می‌تواند اهمیت داشته باشد چون ممکن است گسترش پیدا کند.

وی به موردی از این تبدیل ناهنجاری‌ها به هنجار اشاره می‌کند و می‌گوید: دختری را به یاد دارم که 21 ساله بود و حدود دو سال از ازدواجش می‌گذشت و زندگی بسیار خوبی داشت اما با ازدواج خواهر کوچکترش بشدت عاشق شوهر خواهر خود شده بود و با ابراز تمایل شوهر خواهرش هم این قضیه به یک رسوایی ختم شد و دختر به گفته خودش برای اثبات حقانیت خود دست به خودکشی با قرص برنج زد.

دکتر هادی می‌افزاید: نکته جالب در مورد این فرد، آن بود که وقتی در بیمارستان بستری بود، در زمان هوشیاری‌اش دائم با سرافرازی به این عشق اقرار می‌کرد و دوست داشتن یک فرد دیگر را حق خود می‌دانست و در پاسخ به این پرسش که آیا از شوهر خود این‌قدر بیزار بودی که دست به این کار زدی پاسخ می‌داد، نه. من هم شوهرم را دوست دارم و هم عشق دیگری در زندگی‌ام دارم!

وی در ادامه می‌گوید: این مساله نه تنها جزو هنجارهای طبیعی فرهنگ اسلامی ما نیست، بلکه در هیچ فرهنگ دیگری هم یک رفتار بهنجار محسوب نمی‌شود و به نظر می‌رسد تاثیر شدید سریال‌هایی باشد که به نوعی روی این مسائل کار می‌کنند.

این کارشناس پزشکی قانونی تاکید می‌کند: در ابتدا بسیاری از سریال‌ها خیلی شدید و واضح به این موضوعات می‌پرداختند اما در سال‌های اخیر این مساله را به نوعی تلطیف کرده‌اند تا هم باورپذیرتر باشد و هم تاثیرگذارتر.

آنها با این سریال‌ها به نوعی روی مغز و روان افراد کار می‌کنند و به او تلقین می‌کنند که چیزهایی که قبلا جزو خط قرمز آنها بوده به طوری که هیچ گاه نباید از آنها رد می‌شدند، اکنون اگر از آن بگذرند هم نباید کسی به آنها اعتراض کند و این قلب و دل آنهاست که در آن سوی خط سیر می‌کند و با این طرز فکر خط‌ها را کنارتر می‌برند یا بهتر بگوییم تمام خط‌های قرمز را به خط سبز تبدیل می‌کنند.

به گفته وی وقتی ما به طور مکرر در معرض یک رویداد قرار می‌گیریم مغز با آن رویداد کاملا تطابق پیدا می‌کند و آن را از حالت نابهنجاری به بهنجاری تبدیل می‌کند و این کار را برای این انجام می‌دهد که کمترین زحمت را بکشد و طبیعی است چیزی که زیاد دیده می‌شود درونی می‌شود و مغز به فرد فرمان می‌دهد که: «تو نیز آن را بپذیر».

دکتر هادی به پایان کار آن دختر اشاره می‌کند و می‌گوید: او که تمام خطوط را برای خودش سبز می‌دید بعد از تحمل 24 ساعت درد و زجر از دنیا رفت.

تربیت فرزندان روبه‌روی ماهواره!

ندا دختر 17 ساله‌ای است که بعد از دیدن یکی از سریال‌های ماهواره‌ای که ظاهرا در آن صدای پسری بعد از صحبت کوتاهی در هنگام خرید، مورد توجه کسی قرار گرفته و آن فرد او را به خواننده بزرگی تبدیل کرده است، با همذات‌پنداری کردن با او، با تحریک خانمی که در پارک با او آشنا شده از حساب بانکی پدرش مقدار زیادی پول برداشت می‌کند و برای خواننده شدن به آن خانم تحویل می‌دهد و قابل پیش‌بینی است که آن شخص بعد از گرفتن پول دیگر اثری از خود به جا نمی‌گذارد.

بعد از آن، ندا که به گفته دکتر مرضیه مشتاقی دختری باهوش و شاد بوده با صدمات روحی زیادی روبه‌رو می‌شود و مجبور است به طور مرتب برای مشاوره و درمان به روان‌شناس مراجعه کند.

دکتر مشتاقی، با اشاره به مشکل این بیمار خود می‌گوید: بهتر است خانواده‌ها بدانند چه چیزی را در برابر از دست دادن سلامت روحی و روانی فرزندانشان به دست می‌آورند.

وی می‌افزاید: مورد ندا از موارد خیلی کوچک و قابل جبران از صدمات ناشی از برنامه‌های ماهواره‌ای بر روی کودکان و نوجوانان است اما گاهی این صدمات ممکن است صدمات روحی و جسمی کاملا غیر قابل جبران باشند.

درست است که در حال حاضر مخاطب اصلی فیلم‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای بیشتر والدین هستند، اما وقتی پدر و مادر وابستگی شدید به دیدن این سریال‌ها که از شبکه‌های مختلف پخش می‌شود، دارند، فرزندان نیز ناخودآگاه والدین را در تماشای آنها همراهی می‌کنند.

گاهی مشاهده می‌شود کودکان و نوجوانان به دلیل استقبال گرم والدینشان از این برنامه‌ها، ساعت‌ها به تماشای این سریال‌ها می‌نشینند و تحت تاثیر شخصیت‌های داستان قرار می‌گیرند و حتی بسیاردیده شده که کودکان در بازی‌های روزمره خود ترجیح می‌دهند که نقش بازیگران سریال‌ها را بازی کنند و به این صورت اوقات فراغت خود را سپری می‌کنند.

متاسفانه اکثر این برنامه‌ها با موضوعاتی نظیر خیانت، مصرف مواد مخدر، مصرف الکل و نیز خشونت است که به شکل گسترده‌ای در آنها وجود دارد و کودکان نیز این برنامه‌ها را می‌بینند؛ در حالی‌که کودکان 12 - 10 ساله طبق نظریات روز دنیا پیامد درک رفتار را ندارند و این مسائل در ناخودآگاهشان باقی می‌ماند.در سال‌های اخیر هم حذف صحنه‌های مبتذل از سریال‌هایی که پیامی جز ترویج خیانت و بی بندباری ندارد موجب کاهش حساسیت خانواده‌ها به کنترل بچه‌های خود نسبت به دنبال کردن این سریال‌های مسموم شده است و در بعضی از خانواده‌ها به صورت خانوادگی این سریال‌ها را دنبال می‌کنند، غافل از این که اثرات مخرب این فیلم‌ها حتی بدون وجود صحنه‌های مبتذل بسیار زیاد است و به طور خزنده استحکام خانواده را نشانه رفته است..

در دوره بلوغ که در حال حاضر سن آن در کشور کاهش داشته است، غریزه جنسی فعال‌تر می‌شود و برخی مواردی از سریال‌ها که در ناخودآگاه کودک و نوجوان نقش بسته برایش مشکل آفرین می‌شود؛ به طور مثال باعث می‌شود مواردی مانند خشونت و لجبازی در فرزندان بیشتر خود را نشان دهد از سوی دیگر والدین در اثر تماشای پیش از حد سریال‌های مختلف ماهواره‌ای که اغلب به صورت اعتیاد در می‌آید، وقت زیادی را برای بودن با فرزندانشان نمی‌گذارند و در نتیجه مهارت‌های ارتباطی در این خانواده‌ها بسیار کاهش می‌یابد که خود مشکلاتی را به دنبال دارد.

دیش ماهواره بر فراز چادر عشایر!

سال‌ها پیش زمانی که تازه داشت رد پای دیش‌های ماهواره به خانه‌های ایرانی‌ها باز می‌شد، تا همین امروز، بارها و بارها همه از پیامدها و عوارض برنامه‌های این شبکه‌ها صحبت کردند. در سال‌های دهه 70 که گسترش دیش‌های ماهواره تنها قشر و طبقه خاصی از اجتماع را در بر می‌گرفت، عمق این فاجعه این‌طور که این روزها خود را نشان داده، نمایان نبود اما در سال‌های دهه 80 بخصوص سال‌های پایانی این دهه، دیش‌های ماهواره به حدی از گستردگی در کشور رسیدند که این روزها رد آنها را می‌توان گاهی حتی بیرون از چادر عشایر هم دید. شاید در نظر اول این پدیده، آنچنان زیاد نباشد و آسیب‌پذیر به نظر نیاید، اما برای درک عمق فاجعه کافی است تنها کمی جزئی‌تر نگاه کنیم.

امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکه‌های ماهواره‌ای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملا مشهود است، هرچند مسائل مالی برخی از این طبقات را در بروز این کنش‌های نابهنجار دچار محدودیت می‌کند. استفاده از ماهواره موجب شده تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول شده و آنها فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.

در سال‌های اخیر دیده شده حتی در جاهای دورافتاده و روستاها که باورهایشان با زندگی شهرنشینی نیز خیلی متفاوت است، بعضی از خانواده‌ها ماهواره می‌بینند بنابراین فرهنگ بیگانه براحتی در سبک زندگی شان اثر می‌گذارد.

این‌که این روزها دیش‌های ماهواره به دور افتاده‌ترین نقاط کشور هم رسیده یک پیامد بزرگ دارد. با ورود این مهمان تازه، جهانی روبه‌روی نگاه روستایی‌ها گشوده می‌شود که هیچ شباهتی به جهان پیشین و انسان‌های اطراف و جامعه محل زندگیشان ندارد. این تغییر باعث می‌شود که مرد روستایی که تا پیش از این از همسر و زندگی‌اش راضی بود، ظاهر همسرش را با مدل‌هایی که هر روز بر صفحه تلویزیون نقش می‌بندد، مقایسه کند. در نتیجه از او می‌خواهد که مانند مدل‌های ماهواره‌ای لباس بپوشد، آرایش کند و اندامی مانند آنها داشته باشد. این اتفاق مستلزم مصرف مبالغ زیاد پول برای خرید لوازم آرایش، لباس و داروهای لاغری و چاقی هم است. در این میان اگر زن در جامعه روستایی نتواند خود را با ایده‌آل‌های ماهواره‌ای هماهنگ کند، مرد از این‌که همسرش با مدل‌های غربی تفاوت دارد و بر اساس تعاریف ماهواره‌ای زیبا نیست، احساس سرخوردگی می‌کند که کمترین نتیجه‌اش از هم پاشیدن خانواده است.

از هم پاشیدن خانواده زیر سایه سریال‌های ماهواره‌ای

بعضی افراد تصور می‌کنند دیدن فیلم‌های ماهواره‌ای تاثیر مخربی بر افراد متاهل ندارد اما در حقیقت شبکه‌های ماهواره‌ای در چند سال اخیر تاثیر خود را تا حد زیادی بر خانواده‌ها گذاشته است که زیاد شدن آمار خیانت‌ها هم در آقایان متاهل و هم در خانم‌ها، طلاق‌های عاطفی و توافقی، گویای این مطلب است.

اختلافات زناشویی، رواج روابط فرازناشویی و روابط غیرمجاز، سردی بین زوج‌ها، انزواطلبی، کاهش روابط عاطفی و روابط خانوادگی تنها بخشی از آسیب‌های شبکه‌های ماهواره‌ای است که بر بعضی از خانواده‌های ما تحمیل شده است. دکتر مرضیه مشتاقی، روان‌شناس درباره تاثیر برنامه‌های ماهواره‌ای بر زندگی خانواده‌ها می‌گوید: مهم‌ترین مساله‌ای که در مورد وسایل و ابزار سمعی و بصری وجود دارد علاوه بر تاثیر کلی که بر خانواده می‌گذارد، مساله مقایسه است؛ به این معنا که بیننده، قهرمان، هنرپیشه و داستان سریال را با اطرافیان خود بویژه افراد خانواده و زندگی خود مقایسه می‌کند و بیشترین آسیب در این مقایسه‌ها به وجود می‌آید.

به طور مثال خانم ممکن است همسرش را با هنرپیشه مرد آن سریال‌ها مقایسه کند و آقا برعکس؛ و وقتی در سریال‌های ماهواره‌ای این زندگی‌های دستکاری شده که بیشتر آنها با هدف تخریب بنیان خانواده ساخته می‌شوند توسط اعضای خانواده دیده و مقایسه می‌شوند باعث دور شدن هر چه بیشتر آنها از هم می‌گردد.

وی همچنین به کارکرد مخرب دیگر این سریال‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: بحث دیگر در کمک به تخریب بنیان خانواده، یادگیری تخریبی است، یعنی فرد می‌گوید: حالا که این‌طور است پس من هم می‌توانم این کار را انجام دهم و یا این‌که بگوید حالا که فلان نقش در فلان سریال این‌طور زندگی می‌کند چرا من این‌گونه زندگی نکنم و موارد دیگر.

تبلیغ خانه‌های مجردی از دیگر اهدافی است که این شبکه‌ها به‌صورت خاص به دنبال هویت دادن به این نوع سبک زندگی غربی هستند. آنان با تحریک لذت طلبی افراد می‌خواهند جوانان را از مسئولیت‌پذیری و داشتن زندگی مشترک و خانواده سالم دور کنند، در واقع باید هوشیار باشیم که این سریال‌ها الگوهایی خانمان‌برانداز در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهند چرا که هدف اصلی از ساخت این برنامه‌ها برانداختن بنیاد خانواده است.

و اما جایگزین برای سریال‌های ماهواره‌ای

در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزار جدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق، برنامه‌ریزی و هزینه‌های میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیان‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کرده‌اند؛ باید بدانیم بهترین راهکار و روش مقابله با آن چیست.

دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری ایران، در این باره می‌گوید: اگر می‌خواهیم مردم کشورمان از اثرات سوء برنامه‌های ماهواره‌ای در امان باشند باید برای آن برنامه‌ها جایگزین داشته باشیم و اگر می‌خواهیم آنها تلویزیون خودمان را تماشا کنند فقط باید برنامه‌هایی را بسازیم که مردم نیاز دارند.به نظر می‌رسد در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامه‌سازان فرهنگی و هنری و سازمان‌هایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان‌های تبلیغات اسلامی، نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و دیگر ارگان‌های دولتی باید در بخش غنی‌سازی و سالم‌سازی فرهنگ سرمایه‌گذاری کنند و در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت، برنامه‌سازی، تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود.

در این زمینه صدا و سیما از ظرفیت بالایی برای پخش برنامه‌های مفرح برخوردار است و فقط کافی است کمی خلاقیت و تفکر را چاشنی برنامه‌سازی خود کرده و عزم خود را برای مقابله با برنامه‌های ماهوارهای جزم کند به طوری که می‌بینیم در بیشتر خانواده‌هایی که کودکانشان با شبکه‌های کارتونی ماهواره سرگرم بودند اما اکنون شبکه پویا جایگزین بسیار خوبی برای شبکه‌های ماهواره‌ای مخصوص کودکان شده است.

الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...

از بامشاد و قل مراد تا بهروز پیرپکاجکی، خانم شیرزاد همه کاراکترهای بامزه سریال‌های طنز

از بامشاد و قل مراد تا بهروز پیرپکاجکی، خانم شیرزاد/ همه کاراکترهای بامزه سریال‌های طنز

محبوبیت کاراکتر مالک بیمارستان با بازی جواد رضویان و همه گیر شدن تکیه کلام های او بهانه ای شد برای مرور ۲۰ شخصیت به یادماندنی کمدی های شبانه؛ از داود برره پاورچین تا زهتاب در حاشیه.
 همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

به بهانه گل کردن نقش زهتاب در در حاشیه، در پرونده ای تمام کاراکترهای مهم مجموعه های روتین کمدی را جمع آوری کردیم؛ کاراکترهای تاثیرگذاری که هنوز بعد از سالیان سال در ذهن هایمان مانده اند.

هنوز در مواقع مختلف، به یادشان می افتیم، از حرکاتشان تقلید می کنیم یا تکیه کلام هایی را از قول آنها می گوییم؛ کاراکترهایی که هنوز زنده اند و جان دارند.

در این پرونده روی ۲۰ شخصیت اصلی آثار کمدی که از ابتدای دهه هشتاد تا امسال در ذهن هایمان مانده اند دست گذاشته ایم؛ ۱۰ کاراکتر بسیار محبوب و ۱۰ کاراکتری که نه به اندازه قبلی ها اما همچنان برایمان زنده اند. البته کاراکتر سریال های کمدی از جنس آثار رضا عطاران، سعید آقاخانی یا … هم می توانستند در این بخش حضور داشته باشند؛ اما تصمیم گرفتیم فقط روی کاراکترهایی دست بگذاریم که در سریال های فانتزی و روتین نقش داشتند و وارد حیطه آن سریال ها نشدیم.

پاورچین

داود برره (جواد رضویان)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: داود در ظاهر یک جوان شهرستانی ساده بود که به خاطر وضعیت نامناسب مالی به تهران آمده و دنبال کار می گشت اما در واقعیت یکی از پیچیده ترین شخصیت های «پاورچین» را داشت.

برای رسیدن به منافعش از هیچ کاری فروگذار نمی کرد. همه را دور می زد. دروغ می گفت. زیرآب می‌زد و … اما دست آخر به خاطر موفقیت اش در مظلوم نمایی، کسی او را مقصر نمی دانست.
مهمترین ویژگی داود، تکیه کلام ها و صحبت با لهجه برره ای بود. در واقع بعد از آمدن داود بود که فرهنگی به نام برره در «پاورچین» شکل گرفت.

تکیه کلام: من چیکاره بیدم، منی ببر، نفس من بیده

مدت زمان پخش: «پاورچین» قرار بود سریالی ۹۰ قستی باشد اما نهایتا بالای ۱۰۰ قسمت روی آنتن رفت. البته رضویان از قسمت بیستم به بعد و تغییر ساختار سریال به عنوان یکی از شخصیت های جدید وارد شد و تا آخر ماند.

تکرار نقش: رضویان بارها و بارها در نقش های مختلف کمدی ظاهر شد اما هیچ وقت مجددا داود برره را تکرار نکرد.

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: بازی در نقش داود برره، بزرگترین اتفاق در زندگی جواد رضویان بود. با اینکه تا پیش از این سریال حضور در تلویزیون را تجربه کرده بود اما هیچ وقت به این اندازه نتوانسته بود مورد توجه قرار بگیرد. محبوبیت شخصیت داود یا همان «داوِنه» باعث شد تا بلافاصله برای کارهای کمدی بعدی پیشنهاد همکاری داشته باشد.


ساختمان پزشکان

خانم شیرزاد (شقایق دهقان)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: در تعریف کلی می شود خانم شیرزاد را یک منشی خنگ و اعصاب خرد معرفی کرد. منشی که آی کیوی به شدت پایینی داشت و کوچکترین مسائل را هم متوجه نمی شد. حماقت ها، سوال های ساده انگارانه، علاقه شدیدش به ازدواج و توهم اینکه همه دل شان می خواهد به او پیشنهاد ازدواج دهند و به طور کلی شیوه صحبت کردن و حرکات دست و سر و خلاصه تکیه کلام های جالب اش باعث شد تا بعد از مدت ها بتواند به عنوان یک بازیگر زن، مهر موفقیت یک سریال را به پیشانی بزند.

در واقع اگر خانم شیرزاد را از سریال «ساختمان پزشکان» بگیریم؛ بخش مهمی از جذابیتش را از دست می دهد. همین الان هم شبکه های مختلف برای میان برنامه هایشان سراغ سکانس هایی از این سریال می روند که حتما خانم شیرازد در آنها بازی کرده باشد.

تکیه کلام: واقعا؟

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: شقایق دهقان خیلی پیش از اینکه به خاطر بازی در نقش خانم شیرزاد مورد توجه قرار بگیرد به عنوان بازیگر کمدی شناخته می شد. او در «پاورچین» با نقش یاسمن، بسیار مورد توجه قرار گرفت اما کاراکتر خانم شیرزاد برای او یک برچسب به همراه آورد؛ یعنی از آن به بعد خیلی ها هنوز با این لقب صدایش می کنند.

تکرار نقش: با وجود بازی در موقعیت های مشابه، هیچ وقت آن را تکرار نکرد.

مدت زمان پخش: «ساختمان پزشکان» ۵۷ قسمت روی آنتن رفت و قرار بود به فصل دوم برسد که امکانپذیر نشد.


بدون شرح

آقای کاووسی (فتحعلی اویسی)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: آقای کاووسی از آن دسته مدیرانی بود که زیاد از اتفاق های دور و برش سر در نمی آورد. بیشتر اطرافیان بودند که وضعیت را تحت کنترل داشتند و آنها هم آدم های چندان موجهی نبودند.

غرغرهای مداوم او در تحریریه، تهدیدهایش درباره اینکه کشتی دارد به گل می نشیند، خساست او در خرید وسایل دیجیتال، اطلاعات ناقصی که از شعرها، ضرب المثل ها و زبان های مختلف داشت و صحبت کردن نصفه و نیمه به زبان عربی، همگی از ویژگی های جذاب شخصیت او بود. با وجود شخصیت های جوانی که در این سریال حضور داشتند، بیشتر از همه بازی خود کاووسی به چشم آمد.

تکیه کلام: دیجیتالم کجا بود، نمی دونم چی چی حافظا و …

مدت زمان پخش: بیشتر از ۱۰۰ قسمت

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: تجربه بازیگری فتحعلی اویسی به سال ها قبل از بازی در «بدون شرح» برمی گشت اما اهمیت نقش کاووسی به قدری بود که خیلی ها بعد از آن فامیلی اصلی او را از یاد بردند و صرفا با اسم کاووسی معرفی اش می کردند.

تکرار نقش: بعد از فصل اول و دوم «بدون شرح» و توجه فراوان مخاطبان به کاراکتر کاووسی، فتحعلی اویسی در سریال «کمربندها را ببندیم» هم همان کاراکتر را حفظ کرد. طرز صحبت کردن، خواندن شعرهای نصفه و نیمه، صحبت کردن به زبان عربی و خلاصه بی اطلاعی اش از اتفاقاتی که در اداره تحت مدیریتش می افتاد، همگی در این سریال هم تکرار شدند. او از این کاراکتر در سریال «بایرام» مسعود نوایی هم استفاده کرد.


زیر آسمان شهر

بهروز پیرپکاجکی (مهران غفوریان)

ویژگی بارز کاراکتر: مهران غفوریان پیش از ساخت و بازی در سریال زیر آسمان شهر، میان مردم چهره ای شناخته شده بود. به ویژه آن که با هژیر در این چند نفر نامش بیش از پیش سر زبان ها افتاد. با نقش بهروز پیرپکاجکی اما شهرتش همه گیر شد. به ویژه اینکه کارگردان سریال هم بود و این مجموعه جزو آثار پرمخاطب سال به شمار می رفت. در این سریال موفق، بهروز خیلی زود به چشم آمد. او جوانی خالی بند بود که در هر موضوعی ادعا داشت تبحر و تجربه دارد. نمونه عینی چنین آدمی در جامعه فراوان است و شکل طنزگونه اش در قالب بهروز پیرپکاجکی نمود یافت.

تکیه کلام: آنچه بهروز پیرپکاجکی را سر زبان ها انداخت، خالی بندی هایش بود. بعد از مدتی اگر کسی در بیان واقعیت اغراق می کرد یا ادعایی بی مورد به زبان می آورد، بهش می گفتند بهروز پیرپکاجکی.

مدت زمان پخش: ۹۰ قسمت

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: همانطور که نوشتیم غفوریان با این نقش جایگاه خود را به عنوان بازیگر تثبیت کرد و میان مردم محبوب شد.

تکرار نقش: غفوریان سری دوم و سوم زیر آسمان شهر را هم ساخت اما موفقیت قبل تکرار نشد. نقش بهروز هم جذابیت قبل را نداشت و شکستی تلخ برای او رقم زد.
این اتفاق تاثیر مستقیم روی مسیر حرفه ای غفوریان گذاشت و مدت ها طول کشید تا به مسیر اصلی بازگردد. دو سال پیش شوخی کردم و در حاشیه رمقی تازه به این بازیگر بخشیده و در اینده می توان شدهد موفقیت بیشترش بود.


نقطه چین

بامشاد (رضا شفیعی جم)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: مدیری «نقطه چین» را بعد از موفقیت «پاورچین» و در فضایی متفاوت آن کار را ساخت. حدود پانزده قسمت از این سریال روی آنتن رفت اما مورد استقبال قرار نگرفت و مدیری ناگزیر به تغییراتی در ساختار شد و همین تغییرات پای چند کاراکتر جدید را به مجموعه باز کرد.

یکی از آنها بامشاد با بازی رضا شفیعی جم بود. شکم برآمده بامشاد و نوع حرف زدنش از ویژگی های بارز کاراکتر شفیعی جم در این سریال بود. لباس های رنگ و وارنگ و اجق وجق بامشاد هم یکی دیگر از ویژگی های منحصر به فرد این کاراکتر بود.

تکیه کلام: بی وفایی بی وفایی دل من از غصه داغون شده

مدت زمان پخش: سریال ۹۰ قسمت بود و حدود ۳ ماه پخش آن از تلویزیون طول کشید.

تکرار نقش: شفیعی جم به شکل بارز مثلا مثل فتحعلی اویسی که کاراکتر «کاووسی» را عینا در چند فیلم وس ریال دیگر تکرار کرد، کاراکتر «بامشاد» را با وجود موفقیت زیادی که به دست آورده بود، تکرار نکرد اما از برخی تکیه کلام ها و ویژگی های شخصی او در خلق برخی دیگر از کاراکترهایش استفاده کرد.


در حاشیه

زهتاب (جواد رضویان)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: زهتاب در حاشیه، آدمی ملموس است. قابل لمس نه از این منظر که عین این شمایل را هر روز می بینیم بلکه رد پررنگش را در رفتار آدم های مثلا موجه جامعه پیدا کرد.

او آدمی است که بدون زحمت به مال و اموال رسیده و حالا خودش را محق می داند در جزیی ترین مسئله یک بیمارستان دخالت کند. در قسمت های اول، دوگانگی شخصیت، از زهتاب کاراکتری جذاب ساخته بود؛ جایی که تظاهر می کرد مایل به حفظ بیمارستان است و در عمل قصد فراری دادن دکترها و فروش آن را داشت. زهتاب در موقعیت جدید هم جذاب است.

تکیه کلام: پیش از شروع در حاشیه، خیلی ها منتظر جا افتادن تکیه کلام های مهران مدیری و حتی مهران غفوریان بودند. کمتر کسی فکر می کرد جواد رضویان به یکباره همه تصورات منفی چند سال اخیر را بشکند و ستاره سریال شود.

خیلی زود اصطلاحاتی مثل «واس ماس»، «آقایون و داداشام»، «داداشای گلم» و… سر زبان ها افتاد و کلمات شکسته اش مورد استقبال قرار گرفت: «اینجی به جای اینجا، رفتیتون به جای رفتید و دیگر اصطلاحات من درآوردی». همچنان می تواند منتظر تکیه کلام های جدید رضویان بود.

مدت زمان پخش: از ششم فروردین تا الان

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: در حاشیه بیش از همه به کام رضویان است و احتمالا بعد از یک دوره فترت با رضویانی متفاوت در آینده روبرو هستیم. او موفقیتش را مدیون همکاری دوباره با مدیری است که دو سال پیش از شوخی کردمش روع شد و حالا به اوج رسیده.


قهوه تلخ

بابا شاه و بابا اتی (هادی کاظمی و جواد عزتی)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: در میان شخصیت های متععدد سریال قهوه تلخ، دو شخصیت رفتارهای اغراق آمیزی داشتند و جنس فانتزی شان بیش از دیگران بود. بابا شاه و بابا اتی قرار بود مدتی در سریال باشند و بعد از آن حذف شوند اما این دو کاراکتر خیلی زود جای خود را میان مخاطبان باز کردند و تکیه کلام شان ورد زبان شد. برای همین مهران مدیری ترجیح داد آنها را تا آخر نگه دارد.

دوئل این دو آدم بازمانده از عهد دور، لحظاتی جذاب رقم می زد و از مخاطب خنده می گرفت. گریم سنگین هادی کاظمی و جواد عزتی هم روی نقش سایه نینداخت و این دو بازیگر یکی از بهترین بازی هایشان را ارائه کردند. برگ برنده دیگر این دو، صداسازی و استفاده از لحنی جذاب بود که به مرور روی چگونگی صحبت کردن برخی مخاطبان اثر گذاشت.

تکیه کلام: بابا شاه بیشتر از «عزیزی ام» استفاده می کرد و بابا اتی «کیه؟ کی بود؟ چی می گه؟» هر دو شخصیت هم این تکیه کلام را با لحنی منحصر به فرد بیان می کردند.

تکرار نقش: این دو بازیگر در کارهای بعدی نقش قهوه تلخ را تکرار نکردند.

مدت زمان پخش: نزدیک به سه سال

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: هادی کاظمی با این نقش جایگاه خودش را در سریال های کمدی یک بار دیگر تثبیت کرد و در بیشتر کارهای بعدی مدیری هم حضور داشت. جواد عزتی اما ترجیح داد در کنار کار کمدی در فیلم و سریال های جدی هم بازی کند. با این حال بابا شاه و بابا اتی از نقش های به یادماندنی این دو است.


زیر آسمان شهر

خشایار مستوفی (حمید لولایی)

ویژگی بارز کاراکتر: رفتن حمید لولایی در قالب پیرمردی ۸۰ ساله، شیوه راه رفتن، حرف زدن، لرزیدن دست و پا و خلاصه تمام ویژگی های رفتاری او از جمله جذابیت های نقش خشایار بود. سرایداری سمج که خودش را یک پا مالک ساختمان می دانست و اجازه نمی داد کسی کاری را بدون اجازه او انجام دهد. مدام غر می زد، رفتاری تهاجمی داشت، با جارو دنبال ساکنان خانه می دوید و از همه مخصوصا پسر خودش گله و شکایت داشت.

تکیه کلام: بزنم تو مخت؟ نه! غلام و …

مدت زمان پخش: «زیر آسمان شهر» در سه فصل ادامه پیدا کرد و حمید لولایی با کاراکتر خشایار مستوفی بیشتر از ۲۰۰ قسمت روی آنتن بود.

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: حمید لولایی با اینکه پیش از «زیر آسمان شهر» در «ساعت خوش» و بسیاری از آثار دیگر حضور پیدا کرده بود اما با نقش خشایار مستوفی وارد مرحله جدیدی از زندگی اش شد. او توانست کاراکتری کاملا متفاوت با خودش خلق کند و او را به حدی بالاتر از محبوبیت خودش به عنوان بازیگر برساند.

خشایار مستوفی حتی همین حالا هم فراتر از یک نقش، به عنوان یک اسم و فامیلی شناخته می شود. خیلی ها هنوز حمید لولایی را فراتر از نقش خشایار نمی شناسند.

تکرار نقش: او بعد از موفقیت نقش خشایار در «زیر آسمان شهر» همان کاراکتر را در سریال «زندگی به شرط خنده» هم عینا تکرار کرد.


ساختمان پزشکان

دکتر نیما افشار (بهنام تشکر)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: نیما افشار، روانشناسی بسیار قانونمند و مبادی آداب بود که خیلی بیشتر از آنچه در واقعیت بود، خودش را جدی می گرفت. مدام احساس می کرد که حقش را خورده اند اما حتی توانایی یک مشاوره دادن معمولی را هم نداشت. اتوکشیده بودن بیش از حد، سادگی و درستکاری او مقابل خانواده و همکارانی که همگی به فکر سوءاستفاده و کلاهبرداری و بهره کشی از دیگران بودند کاملا به چشم می آمد. در واقع بیشتر از اینکه خود شخصیت نیما افشار به چشم بیاید، این تضاد بود که مخاطب را به خنده وادار می کرد.

تکیه کلام: اساسا، من معتقدم

مدت زمان پخش: ۵۷ قسمت

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: بهنام تشکر تا پیش از بازی در این نقش، بازیگر تئاتر بود. در واقع اولین مواجهه مخاطبان با او در همین نقش اتفاق افتاد. با اینکه در قسمت های اول به نظر می رسید نتواند توجه ها را به سمت خودش جلب کند اما خیلی زود توانست خودش را در قالب این نقش ثابت کند و آمادگی این را داشته باشد که مدام از این و آن توسری بخورد. بعد از بازی در این سریال بود که از او مدام برای کارهای مختلف دعوت به همکاری شد. در طول یکی دو سال در چند سریال بازی کرد.


مرد هزار چهره

مسعود شصتچی (مهران مدیری)

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

ویژگی بارز کاراکتر: پیمان قاسمخانی از روی شخصیت داستان «پخمه» عزیز نسین دست به طراحی یکی از شخصیت های جذاب تلویزیون زد و نامش را مسعود شصتچی گذاشت. این کاراکتر، با فاصله بهترین نقش مهران مدیری هم هست. مهمترین ویژگی آن، باورپذیر بودن شخصیت است که در عین بی دست و پایی، مخاطب با کم شانسی و بدشانسی اش همراه می شد و او را در موقعیت های مختلف می پذیرفت.

تکیه کلام: مهران مدیری پیشتاز استفاده از تکیه کلام هایی است که خیلی زود در جامعه رایج می شوند. هنوز می توان ردی از تکیه کلام هایش از جنگ ۷۷ (می شه بسه؟) را در ادبیات شفاهی پیدا کرد.در مرد هزار چهره هم دو تکیه کلام او خیلی زود جا افتاد: به به و خیلی ممنون که هر دو را با لحنی موکد و با حرکت خاص دست بیان می کرد. هنوز هم در جامعه این نوع بیان شنیده می شود. «من اشتباهی بودم» در قسمت آخر مورد استفاده قرار گرفت اما خیلی زود جایش را در جامعه پیدا کرد.

مدت زمان پخش: ۱۳ قسمت

تکرار نقش در مرد دو هزار چهره این شخصیت تکرار شد اما به موفقیت سری اول نرسید و بعد از آن مدیری دنبال خلق کاراکترهای متفاوت برای خود رفت.

تاثیر موفقیت نقش روی بازیگر: مهران مدیری پیش از این نقش، هم به عنوان بازیگر و هم کارگردان خودش را تثبیت کرده بود و محبوبیتی فراوان میان مردم داشت. با مرد هزار چهره و مسعود شصتچی دامنه این محبوبیت تداوم یافت و حتی منتقدان سختگیر هم او را ستودند.


نیمکت ذخیره

رضا شفیعی جم، قل مراد/ باغ مظفر

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

یکی از محبوب ترین شخصیت های کمدی تلویزیون با قل مراد رقم خورده. رضا شفیعی جم در این سریال به تنهایی بخش عمده ای از بار طنز را به دوش کشید و در پاییز سال ۸۵ لحظاتی مفرح برای بیننده های شبکه سه پدید آورد. حتما یادتان هست که قل مراد، پسرعموئی مظفر خان (خان قدیم قلهک با بازی مدیری) برعکس او، آدمی ابله و نابرخوردار از آداب مدنیت بود و حال و احساسش هیچ تغییری نمی کرد.

قل مراد طعنه ای به جمود فکری هم تعبیر می شد اما برای مخاطب تلویزیونی فقط قل مراد به حساب می آمد. تکیه کلامش خیلی زود رایج شد: «ها؟ قل مراد داره می خنده، قل مراد داره گریه می کنه و …» طرز نگاه و سکناتش هم از او شخصیتی محبوب ساخت.

مدیری در گنج مظفر فضای باغ مظفر را ادامه داداما به دلیل پخش با تاخیر در شبکه نمایش خانگی موفق نبود.


هومن برق نورد، داود زییییی/ دزد و پلیس

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

هومن برق نورد پیش از «دزد و پلیس» نقش یک لمپن کوچه بازاری را در سریال «ساختمان پزشکان» بازی کرده بود و این بار قرار بود همان شخصیت را در قالب یک خرده قاچاقچی بی دست و پا در سریال «دزد و پلیس» بازی کند اما او کاراکتری کاملا متفاوت از شخصیت «ناصر» ساختمان پزشکان خلق کرد.

برق نورد در مجموعه «دزد و پلیس» برای داود صداسازی کرد، صدای ویژه ای که کاملا بلاهت و کودکی این کاراکتر را عیان می کرد و موجب شد تا مخاطبان از همان ابتدا با تیپ چدیدی که برق نورد خلق کرده بود ارتباط بگیرند.

موفقیت این تیپ آنقدر زیاد بود که این بازیگر در «روزهای بد به در» این تیپ را عینا تکرار کرد. در اینجا منتها کاراکتر جدید نه بلاهت داشت و نه آدم خلافکاری بود، منتها برق نورد آن را با همان لحن «داود زیییی» اجرا کرد و برای ایجاد تفاوت بین این دوتا تیپ، فقط یک حرکت گردن به کاراکترش در «روزهای بد به در» اضافه کرد.


مهران غفوریان، متهم/ شوخی کردم

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

مهران غفوریان با سریال شوخی کردم بازگشتی دوباره به بازیگری داشت و باعث شد ستاره این سریال لقب بگیرد. اگر شوخی کردم به جای شبکه خانگی از تلویزیون پخش می شد قطعا وضع برای این بازیگر بهتر هم می بود.

او در این سریال دو نقش بازی کرد که یکی از آن مربوط به آیتم آدم های اولیه بود و دیگری در نقش متهم. در اولی خوب بود و اما در نقش متهم توانست یکی از بهترین های کارنامه اش را ارائه دهد.
او در هر قسمت روبروی بازرس می نشست و به سوالات مختلف پاسخ می داد. اتهاماتش عجیب و غریب بود اما غفوریان با آرامشی خاص و انگار که اتفاق خاصی نیفتاده به یک یک آنها جواب می داد.

این گپ و گفت با بازی غفوریان به قدری دلچسب اجرا می شد که خیلی زود به عنوان یکی از برگ های برنده شوخی کردم لقب گرفت. نوع بیان و حرکات صورت این بازیگر در نهایت پختگی قرار داشت.


مهران مدیری، شیر فرهاد برره/ شب های برره

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

شیر فرهاد برره در میان شخصیت های متعددی که مارن مدیری بازی کرده، جایگاهی ویژه دارد. دلیل عمده آن به موفقیت سریال شب های برره برمی گردد که یک جامعه فرضی را به بهترین شکل پایه ریزی کرده بود. همه شخصیت ها به خاطر گویش برره ای محبوب بودند اما شیرفرهاد با تکیه کلام هایی مثل «ها… اییی که گفتی یعنی چه؟» نماینده شمال آدم های مدعی توخالی شد.

شیرفرهاد در آموزش زبان برره ای و برای سوم شخص جمع کلمه ای بسیار عجیب و غریب و منحصر به فرد استفاده کرد: «ووی گولنزجگ»، کلمه ای که هنوز هم در بعضی لطیفه ها و پیامک های طنز از آن استفاده می شود.

شیرفرهاد علاقه خاصی به درآوردن صداهای عجیب و غریب از گلو هم داشت و جالب آن که به ادبیات شفاهی هم راه یافت. به اینها لهجه برره ای را هم باید افزود که شیرفرهاد هم مثل دیگر شخصیت ها از آن استفاده می کرد.


رضا فیض نوروزی، کاپیتان اُف/ کمبرندها را ببندیم

با اینکه کاراکتر کاپیتان اُف به اندازه سایر کاراکترها نقش چندانی نداشت اما حضورش به همان اندازه هم آنقدر تاثیرگذار بود که هنوز به یادها مانده است. اُف یک خلبان روسی بود که از زمان جوانی با هواپیمایی روسی به اسم «وروشکا» پرواز می کرد. آنقدر به آن وفادار بود که حاضر نبود با هیچ هواپیمای دیگری پرواز کند.

یکی از ویژگی های بارز نقش کاپیتان، چشم های چپ او بود. اُف همه چیز را دوتا می دید و این مشکل بینایی آنقدر دراو نهادینه شده بود که حتی در دیالوگ هایش هم به آن اشاره می کرد. مثلا می گفت، هواپیما را از بین قله های دوقلوی دماوند رد کردم یا زیر لب شعر «دوتا چشم سیاه داری» را «چهارتا چشم سیاه داری» زمزمه می کرد و … در تمام طول مدت پخش سریال هیچ وقت نتوانست یک پرواز موفق داشته باشد. همیشه یا هواپیمایش خراب بود یا بنزین نداشت یا قبل از پرواز نقص فنی پیدا می کرد و … با وجود موفقیت این نقش، فیض نوروزی بعد از «کمربندها را ببندید» هیچ وقت آن را در جایی تکرار نکرد.


جواد رضویان، شنبه/ چارخونه

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

بعد از جدایی جواد رضویان از مهران مدیری، شنبه در چارخونه، جزو معدود نقش هایی است که باعث شد طیف گسترده مخاطبان او را دوست داشته باشند و با رفتار و گفتارش سرگرم شوند. ویژگی بارز نقش، فرو رفتن رضویان در کاراکتری افغانی است. او مظلوم نمایی را از داود سریال پاورچین وام گرفت و با لعاب گویش افغانی سعی کرد شخصیتی متفاوت عرضه کند. در نظر مخاطبان تلویزیون موفق هم بود چرا که تا مدت ها تکیه کلام هایش رد و بدل می شد.

حتما نوع واکنش شنبه بعد از اینکه «چهارشنبه» از او نیشگون می گرفت، یادتان هست که با داد و هوار می گفت: «قلوه قلوه» و یا زمانی که با سوز و گداز عشق خود «هینگامه» را مورد خطاب قرار داد.

دیالوگ های دیگر او مثل «چی کار می کنی؟» هم خیلی زود سر زبان ها افتاد. در مجموع موفقیت قالب شنبه مدیون لهجه افغانی او است.


هادی کاظمی، زهره/ شاهگوش

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

سریال خانگی شاهگوش چند شخصیت جذاب داشت که خیلی زود جای خود را میان مخاطبان باز کردند. یکی از آنها زهره خان با بازی هادی کاظمی است. این کاراکتر یک ویژگی منحصر به فرد داشت که باعث می شد در موقعیت های جدی از مخاطبان خنده گرفته شود و آن هم بیماری سلسله بولش بود.

زهره با فاصله کم به توالت احتیاج داشت و کارش برای انجام وظیفه و رساندن متهمان به کلانتری را سخت تر می کرد. زهره از ناحیه چشم هم دچار ضعف بود؛ شخصیتی صاف و ساده داشت و سعی می کرد هر آنچه در پایتخت یاد گرفته در حین انجام وظیفه به کار ببرد. «حرکت کن، حرکت کن…» ممحبوب ترین تکلیه کلامش بود که خیلی زود سر زبان ها هم افتاد. جذاب ترین بازی او در بده بستان هایش با صولت (احمد مهران فر) رقم می خورد.


امیر جعفری، فرید/ بدون شرح

یکی از بازیگران مطرح تئاتری بود که سال ۸۰ برای اولین بار با نقش فرید در سریال «بدون شرح» به تلویزیون آمد. بازی در همان یک اثر کافی بود تا برای همه شناخته شود و پشت سر هم در فیلم ها و سریال های مختلف بازی کند.

فرید سردبیر هفته نامه شهر قشنگ بود اما عملا از خودش اختیار چندانی نداشت. مدام تلاش می کرد، ایده های مختلف می داد و دلش می خواست از سواد ارتباطاتی اش برای بالا بردن سطح هفته نامه استفاده کند اما نهایتا از همه توسری می خورد و کاری از پیش نمی برد.

حتی خودشیرینی هایش برای جلب توجه آقای کاووسی هم جواب نمی داد و همیشه با تمسخر او روبرو می شد. او از طرف دیگر با خواهرزاده زن آقای کاووسی هم ازدواج کرده بود و حتی در خانه هم چندان جدی گرفته نمی شد.

امیر جعفری چند وقت بعد از بازی در «بدون شرح» آن را تا حدی در «کمربندها را ببندیم» تکرار کرد اما بعد از آن به طور کلی از این شخصیت دور شد.


حسن معجونی، بهرام/ مسافران

همسر رضا شفیعی جم همسر جواد رضویان قل مراد سریال شب های برره سریال باغ مظفر سانسور سریال در حاشیه

سریال «مسافران» رامبد جوان در بدترین زمان ممکن یعنی تابستان سال ۸۸ پخش شد و به خاطر همزمانی با حوادث انتخابات، آنطور که باید دیده نشد اما با این حال حسن معجونی با نقش بهرام، بسیار مورد توجه قرار گرفت.

بهرام یکی از چهار آدم فضایی بود که به زمین آمد تا درباره وضعیت این کره، اخباری به سیاره اش مخابره کند. سادگی، تعجب های گاه و بی گاه و شیوه قرار گرفتن او در قالب انسان های زمینی و سوال های جالبی که برایش پیش می آمد باعث۸ شد تا بیشتر از سایرین مورد توجه قرار بگیرد؛ مخصوصا اینکه حسن معجونی بازیگری تئاتری بود و تا پیش از «مسافران»، چهره اش برای بسیاری از مخاطبان آشنا نبود.

نقش بهرام برای معجونی اتفاق مهمی بود اما باعث نشد که او بازیگری در تلویزیون و سینما را ادامه دهد. معجونی بعد از «مسافران» در چند تله فیلم و فیلم سینمایی «خیابان های آرام» بازی کرد اما باز هم فعالیتش را در تئاتر ادامه داد.


رضا شفیعی جم، کامبیز باغی/ جایزه بزرگ

نام یکی دیگر از شخصیت های محبوب تلویزیون در کارنامه رضا شفیعی جم دیده می شود. کامبیز باغی نماینده اغراق شده لات های محل بود که با پشت مو و زنجیر چرخاندن و یکسری ادا و اصول برای خودشان اسم و رسمی به دست آورده بودند.

مهران مدیری این شخصیت را پروراند و در جایزه بزرگ به عنوان برگ برنده سریال رو کرد. خیلی هم محبوب شد و گفتارش به ادبیات عامه راه یافت.

شخصیت کامبیز باغی و آن لحن خاصش در بین شهرستانی ها خیلی محبوب شد؛ دلیلش هم این بود که این شخصیت در تمام برخوردهایش سعی می کرد با اصطلاح معروف «بچه تهرون» شوخی کند. مثلا با گفتن: «داداش بچه تهرونی؟؟ سوسولی که».

لحن لات گونه کامبیز باغی در معرفی خودش: «به من می گن کامبیز، کامبیز چی داداش؟؟ باغی» این شخصیت را بین مردم عادی حسابی محبوب کرد.

سانسور سریال در حاشیه سریال باغ مظفر سریال شب های برره قل مراد همسر جواد رضویان همسر رضا شفیعی جم


ادامه مطلب ...