مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهیعکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکرانسلفی بازیگر زن با گربه

[ad_1]

هم قصد دارد گلچینی از پست های به روز شده هنرمندان و ورزشکاران را در اختیار شما کاربران قرار دهد.

هومن حاجی عبداللهی نوشت:

"دیشب با امیر خونه بیژن اینا بودیم، تا صبح از سرما مردیم،به خاطر صرفه جویی همه شوفاژا خاموش بود."


عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

مهران رنجبر نوشت:
"در ٩٠ سالگی هم بحث بر انگیز ترین آرتیست جهان بود. نمی دونم چرا بعضیامون تو ٢٠ سالگی می خوایم بحث بر انگیز باشیم اونم از نوع تقلبی....حالا ما که ٣٥ سالمون شد.
پی نوشت: وقتی زندگی معنایی نداره چرا من تصویری رو باید نقاشی کنم که معنا داشته باشه؟ پیکاسو"

عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

علیرضا بیرانوند نوشت:
"خیلی دوست داشتم این هفته در اختیار تیم باشم ولی به جهت احتیاط این هفته رو صبر میکنم تا بدون ریسک و با سلامت کامل در ادامه راه در خدمت ارتش سرخ باشم."

عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

مهران رجبی نوشت:
"سلام به همگی. در ادامه ساخت مجموعه مهمان ما باشید با دوستان اردبیلی این مجموعه که میهمان شهرکردیها بودند و به سیاه چادر رهنون شدیم نکته اینکه هوای سرد و برفی بارانی و کرسی گرم و دل خوشی و همه چی آرروووووووووووووووووم."
عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

مسعود ده نمکی نوشت:

"حلب آزاد شد. جای شهدا خالی"


عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

مهرداد میناوند نوشت:
"ﺩﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؛ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪ، ﻣﺜﻞ ﺁﻭﯾﺨﺘﻦ ﺑﻪ ﻃﻨﺎﺑﯽ ﭘﻮﺳﯿﺪﺳﺖ، ﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؛ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ، ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﻭﺭﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؛ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ،ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﯽ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﺮﻭﯼ، ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﻭﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ ﻧﻤﺎﻧﯽ، ﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؛ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺧﻮﺏ ﺍﺳت، ﺳﺎﯾﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﻄﻠﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺑﺪﯼ ﻧﯿﺴﺖ."
عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

عکس یادگاری نادر طالب زاده در مسجد جمکران

عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

داریوش فرضیایی نوشت:
"۹ چیز که مانع ٩ چیز دیگر است: با دقت و تفکر بخوانید.١. غرور، مانع یادگیری٢. تعصب، مانع نوآورى٣. کم رویی، مانع پیشرفت٤. ترس، مانع ایستادن٥. عادت کردن، مانع تغییر٦. بدبینی، مانع شادی٧. خودشیفتگی، مانع معاشرت٨. شکایت، مانع تلاش گری٩. خودبزرگ بینی، مانع محبوبیت.چندین بار مرور کنید موارد بالا را تا ملکه ذهنتان شود."

عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

نعیمه نظام دوست نوشت:
"اینم گربه محله گل و بلبل ما که خیلی دوستش دارم ،همیشه با حیوانات مهربان باشیم و ازشون یه عالمه عشق و مهربونی هدیه بگیریم .من مخالف خشونت علیه حیوانات هستم و دوست دارم این فرهنگ سازی رو از بچه هامون شروع کنیم و بهشون یاد بدیم از حیوانات نترسند و باهاشون مهربون باشند."
عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهی/عکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکران/سلفی بازیگر زن با گربه

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهیعکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکرانسلفی بازیگر زن با گربه عکسی جالب از هومن حاجی عبداللهیعکس یادگاری نادر طالب زاده در جمکرانسلفی بازیگر زن با گربه


ادامه مطلب ...

بازیگر تلویزیون و خانواده‌اش در تخت جمشید|عکس|

یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 14:11

امیر جعفری چهره نام آشنایی در عرصه سینما و تلویزیون برای ما ایرانیهاست. تصویری از او را همراه با همسرش، ریما رامین فر و نیز پسرش آیین ببینید که در سفری به شیراز و بازدید از تخت جمشید ثبت کرده‌اند.


ادامه مطلب ...

بازیگر تلویزیون و خانواده‌اش در تخت جمشید|عکس|

یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 ساعت 14:11

امیر جعفری چهره نام آشنایی در عرصه سینما و تلویزیون برای ما ایرانیهاست. تصویری از او را همراه با همسرش، ریما رامین فر و نیز پسرش آیین ببینید که در سفری به شیراز و بازدید از تخت جمشید ثبت کرده‌اند.


ادامه مطلب ...

اشک و لبخند در جشن تولد آقای بازیگر |مجموعه عکس|

شنبه 31 خرداد 1393 ساعت 16:04

آقای بازیگر از آن ور رودخانه هشتاد سالگی پایش را به این ور رود گذاشت و وارد دهه 90 سالگی عمرش شد. دوستانش هم به همین مناسبت جشن تولدی برای او گرفتند که منتخبی از تصاویر آن را در ادامه برایتان فراهم آورده‌ایم. اشک‌ها و لبخندهای عزت الله انتظامی را در 90 سالگی ببینید و اگر از علاقه‌مندان این هنرمند نام‌آشنا بودید (البته بدون آن‌که دلتان را برای خوردن کیک تولدش صابون بزنید!)، مثل ما بگوئید: «سالگرد تولدت مبارک، آقای بازیگر. امید که سال‌های سال پاینده باشی»


ادامه مطلب ...

بازیگر زن ایرانی در کلیپ فشن یاهو +عکس

دوشنبه 9 تیر 1393 ساعت 15:00

یاهو در سایت خود و زیر مجموعه مطالب مرتبط با جام جهانی، تصاویری از لاله اسکندری، بازیگر سینما و تلویزیون ایران را در کلیپ فشن جام جهانی منتشر کرد.


ادامه مطلب ...

بازیگر سینما: پولی ندارم، ۳ روز در چادر زندگی کردم!

جام جم سرا: وی با بیان اینکه در سال گذشته سه روز در چادر زندگی کرده است، گفت: آن موقع هم به‌دلیل اینکه اجاره خانه‌ام عقب افتاده بود، صاحبخانه از پول ودیعه‌ام کم کرده بود که دیگر پولی برای خانه گرفتن نداشتم. بعد از کمک پنج میلیونی ارشاد توانستم جایی را اجاره کنم.

این بازیگر با بیان اینکه با مشکلات زیادی زندگی را می‌گذراند، ادامه داد: سال گذشته تصمیم گرفتم دو بار خودم را از بین ببرم و اقدام به این کار هم کردم اما موفق نشدم. الان کل دندان‌هایم را کشیده‌ام و هزینه درمان آن‌ها را ندارم. برای گرفتن بودجه‌ای برای زندگی به همه‌جا رفته‌ام. حتی چندی پیش به‌سراغ همسر آقای انصاری که مالک بازار مبل هستند رفتم اما باز هم اتفاقی نیفتاد و نمی‌دانم این همه بودجه که در مملکت جابه‌جا می‌شود، چرا من بعد از این همه سال فعالیت هنری نباید سهمی از آن داشته باشم؟

به نقل از ایسنا، او برای خلاصی از مشکلات مالی مراجعاتی نیز به چند محل مرتبط داشته: به خانه سینما رفتم، گفتند خودمان ۵۰۰ میلیون تومان بدهی داریم و نمی‌توانیم کمک کنیم. خانه پیشکسوتان هنر هم می‌گوید چون به‌عنوان هنرمند درجه دو معرفی شده‌ام، نمی‌توانند کمک کند. در صورتی که در فیلم‌های زیادی نقش اول بازی کرده‌ام. البته با صحبت‌هایی که با مسئولان آنجا شده قرار است ۱۵۰ هزار تومان به من بدهند. به وزارت ارشاد نامه نوشتم و درخواست کمک کرده‌ام. زمانی آقای (عزت الله) انتظامی به ما کمک می‌کرد اما دیگر خسته شد و الان دیگر جواب تلفن را هم نمی‌دهد. اخیرا آقای ایوبی ماهی ۳۵۰ هزار تومان ماهیانه تعیین کرده‌اند و ۱۸۰ هزار تومان هم از طرح تکریم می‌گیرم اما این مبلغ حتی نصف اجاره خانه‌ام هم نمی‌شود.

به گزارش جام جم سرا، این بازیگر همچنین بیش از ۱۰ سال است فعالیت بازیگری ندارد در آثار دیگری چون «نقطه ضعف»، «تصویر آخر»، «خواستگاری»، «نیش» و فیلم به‌یاد ماندنی «ای ایران» ناصر تقوایی به ایفای نقش پرداخته است. «آواز قو» آخرین فعالیت سینمایی ثریا حکمت محسوب می‌شود.


ادامه مطلب ...

بازیگر سینما: کسی نمی‌خواهد حتی در خانه‌اش کارگری کنم+عکس

جام جم سرا: ماجرای ثریا حکمت به نوعی تلنگری است به مسوولان و نهادهای مرتبط که علاج واقعه را قبل از وقوع بکنند. گفت‌وگوی پیش‌رو هر چند بهانه‌اش انتشار همان خبر است اما در دل خود نقاط تلخ دیگری هم دارد؛ نکاتی که حکمت خیلی از آنها را درددل‌گونه بیان کرد. آن خبر را پیشتر، جام جم سرا نیز منتشر کرد که برای اطلاع از آن می‌توانید از بخش اخبار مرتبط در سمت بالا/چپ صفحه یا کلیک روی عنوان «بازیگر سینما: پولی ندارم، ۳ روز در چادر زندگی کردم!» بخوانید. در این مصاحبه نیز از بخشهایی که بیشتر موضوعاتی در حیطه خاص سینما را دربرداشته کاسته شده و قسمتهایی در ادامه نقل شده است که احوال شخصی و خانوادگی و اوضاع کنونی زندگی ثریا حکمت را بیان کرده است:

بهتر است از زمانی که وارد سینما شدید شروع کنیم؟
سال۵۳ بود. من در دبیرستان امیرکبیر درس می‌خواندم که کنار تالار فرهنگ بود و از طرف مدرسه در تالار فرهنگ تئاتر بازی می‌کردیم. اما آقای مطلبی مرا در خیابان دید. گویا برای فیلمی دنبال یک زن کرد می‌گشتند که چشم‌وابرو مشکی باشد و از من پرسید: دوست داری در فیلم بازی کنی؟ من هم عاشق این کار بودم و قبول کردم، البته گفتم هنوز درسم تمام نشده و گفتند در تعطیلات تابستان فیلمبرداری می‌کنیم.

بدون تجربه بازیگری چطور رفتید جلو دوربین؛ آن هم برای نقش اول؟
یادم هست روز اول فیلمبرداری در اولین صحنه سیلی خوردم، چون جلو دوربین شوکه شده بودم. بعد از آن کمی به خودم آمدم و کار را شروع کردیم. بعد از فیلم اول ازدواج کردم اما زندگی کوتاهی داشتیم. وقتی فیلم «ناجورها» به نمایش درآمد از هم جدا شدیم چون خانواده همسرم خیلی مذهبی بودند و شغل من را نمی‌توانستند قبول کنند. من عاشق بازیگری بودم حتی دوسال هم در رشته تئاتر دانشگاه رفتم که انقلاب شد و دانشگاه‌ها تعطیل شدند... دیگر دوست نداشتم کار کنم. بعدها فیلمی را کارکردم که نوعی ترور حرفه‌ای برایم بود.
زمانی که وارد سینما شدم خانواده و اقوامم مرا طرد کردند. همسرم هم سال۵۹ وقتی بار‌دار بودم مرا ترک کرد؛ من ماندم و دخترم و دیگر هم ازدواج نکردم
کارگردان مرا خرد کردند؛ برای یکی از نقش‌های اصلی مرا صدا کردند، اما یک سکانس بیشتر به من ندادند. به نوعی مرا تحقیر کردند. در سریالی هم همین‌طور بود. همه ادعا می‌کردند ما شما را دوست داریم ولی نمی‌دانستند با این کار مرا نابود می‌کنند، بعد از آن فیلم دیگر من هیچ پیشنهادی نداشتم.


چرا قبول کردید که فقط یک سکانس بازی کنید؟
به‌خاطر نیاز مالی. همه وقتی به موقعیتی می‌رسند دیگران را فراموش می‌کنند. فلانی که سر سریالی دایم تماس می‌گرفت و از من تقدیر می‌کرد. الان جواب سلامم را هم نمی‌دهد.

واقعا جواب سلامتان را نمی‌دهند!
چرا... . جواب که می‌دهند. منظورم این است که دیگر مثل قبل نیستند.

جوان‌های دیگری هم بودند که کارهای اولشان با شما بود مثل بهرام رادان و امین حیایی و... .
امین خیلی بچه باادبی است و حقش است موفق باشد ولی امین نمی‌توانست برای من کاری کند. امین را من وارد این کار کردم. سرباز بود. دانشجو هم بود، او را به آقای اصغر هاشمی معرفی کردم و خیلی او را پسندید، چون خوش‌سروزبان بود. در خیابان خیلی‌ها برای بازیگری به من رجوع می‌کردند. یکی از بازیگران مرد، مقابل بیمارستان ساسان جلوی مرا گرفت و از من خواست که کاری کنم که وارد سینما شود. چون در دهه‌های۶۰ و ۷۰ من جزو بازیگران پرکار بودم.

زمانی که کار می‌کردید و مطرح بودید درآمدتان خوب بود؟
مثل الان نبود که دستمزدها میلیونی باشد. بالاترین دستمزد من در ماه‌پیشونی ۸۰۰هزارتومان بود.

همیشه نقش خانم‌های شیک و ثروتمند را بازی کرده‌اید. آن زمان وضع زندگی واقعی و شخصی‌تان چطور بود؟
ما در محله گیشا زندگی می‌کردیم. پدرم در گیشا ساخت‌وساز می‌کرد.؛ پدرم ورشکسته شد و زندگی‌اش را باخت. زمانی که من سریال «خانه‌به‌خانه» را به کارگردانی آقای کیانوش عیاری بازی می‌کردم خانه‌ام فرمانیه بود. یادم هست آقای عیاری، امین تارخ را دعوت کرد و گفت: «اگر می‌خواهی یک بازی عالی ببینی باید بیایی و بازی حکمت را ببینی.» سال ۷۵ بود. هم زمان سریال «امام‌علی» هم پخش می‌شد و باز از بین زنان من برای بازی در سریال «خانه‌به‌خانه» و شهره لرستانی به‌خاطر بازی در سریال «امام‌علی» اول شدیم.

خانواده‌تان نمی‌توانست از شما حمایت کند؟
زمانی که وارد سینما شدم خانواده و اقوامم مرا طرد کردند. چون مذهبی بودند و دوست نداشتند من فیلم بازی کنم. همسرم هم سال۵۹ وقتی بار‌دار بودم مرا ترک کرد و به آمریکا رفت؛ من ماندم و دخترم و دیگر هم ازدواج نکردم.

بعد که معروف شدید با پدر و مادرتان ارتباط برقرار نکردید؟
نه، یک برادر دارم که گاهی اوقات تلفن می‌کند، البته بعد از انقلاب و قبل از اینکه پدر و مادرم فوت کنند آنها را دیدم و ارتباطمان بیشتر شد.

کسانی که از قبل در سینما می‌شناختید هم کاری برایتان نکردند...
بیشترشان مهاجرت کردند و کسانی هم که بعد با آنها آشنا شدم مثل بهاره رهنما، مهناز افشار و بهنوش بختیاری به من کمک کردند.

بله، در تئاترشان از شما تقدیر کردند...
بعد از خبری که منتشر شد بهاره رهنما زنگ زد و گفت می‌خواهند از من تقدیر کنند؛ کاری که در اصل وظیفه خانه سینما بود. از همه جای دنیا، حتی از ده‌کوره‌های شهرستان‌های دور در ایران با من تماس گرفتند بجز خانه سینما و انجمن بازیگران. سینما خیلی بی‌رحم است. به نظرم فقط باید به چشم شغل دوم آن را دید یا اینکه پیه خیلی چیزها را به تن مالید... .

در دولت قبل شما برای حقوق حرفه‌ای‌تان به ارشاد یا جای دیگری مراجعه کردید؟
بله، وقتی که سکته مغزی کرده بودم؛ چون قدرت تکلم و حرکتم را از دست داده بودم که بعد به کمک دخترم بهتر شدم.

کی؟
تقریبا شش‌سال پیش. دقیق یادم نیست... . به هر حال به وزارت ارشاد رفتم. بعد از آن زمانی هم که به‌خاطر وضعیت بد روحی و معیشتی خودکشی کرده و در بیمارستان بستری بودم ارشاد به من کمک کرد.

چرا قبل از این وضعیت به ارشاد مراجعه نکرده بودید؟
قبل از آن هم رفته بودم و به من یک مقدار کمک کرده بودند.

بعد از انتشار خبر، آقای انتظامی اولین‌نفری بودند که تماس گرفتند و از دخترم پرسیدند: الان کجایید؟ بگو مادرت الان کجاست؟ آنقدر عصبی شده بودند که فکر می‌کردند ما در چادریم. صدایشان می‌لرزید

چه کمکی؟
الان هم وزارت ارشاد کمک کرده است اما در نهادی گفتند: «به شما قبر هم تعلق نمی‌گیرد.» گفتم: من قبر نمی‌خواهم. تا وقتی ما زنده هستیم باید به فکر ما باشید. تنها من نیستم، خیلی از هنرمندان وضعیت مرا دارند.

اولین مراجعه کی بوده برای مشکلاتتان؟
۱۰سال است مشکل دارم و دایم به مراجع مختلف مراجعه می‌کنم و به صندوق کمک به هنرمندان هم مراجعه کردم. دوبار از طرف صندوق هنرمندان به من وام دادند که نتوانستم پرداخت کنم. و دوسال پیش هم پنج‌میلیون‌تومان وام دادند. و از همان زمان هم ماهی ۳۵۰هزارتومان می‌دهند و ۱۸۰هزارتومان هم طرح تکریم می‌گیرم.

بیمه تامین‌اجتماعی نیستید؟
چون سنم بالا بود مرا بیمه نکردند. خانم مریلا زارعی، علی دهکردی و هدیه تهرانی هم در این سال‌ها به من کمک کردند.

چرا زودتر این مشکلاتتان را رسانه‌ای نکردید؟
پنج‌سال پیش هم این معضل را رسانه‌ای کردم.

کجا؟ چه رسانه‌ای؟
خبرگزاری ایسنا.

پس چرا توجهی نشد؟
برای اینکه یک‌خبر کوتاه بود.

فکر کنم به‌خاطر اینکه در خبر اخیر گفته بودید می‌خواهید در خیابان چادر بزنید اینقدر بازتاب داشته... .
شاید. به‌هرحال باید محل سکونت ما را تامین می‌کردند... .

بعد از انتشار خبر چه شد؟
از خانه سینما تماس گرفتند که آقای عسگرپور را ملاقات کنم ولی گفتم آن زمان که وقت ملاقات می‌خواستم هنوز آبرویم نرفته بود. سخت است در خبرگزاری اعلام کنند که چقدر به من کمک شده. ارشاد ۱۵میلیون‌‌تومان پول به من داد.

چرا گذاشتید این مبلغ رسانه‌ای شود؟
به من گفتند اگر اعلام نکنید ممکن است همه تصور کنند صدمیلیون‌تومان پول به من داده‌اند!

دیگر دوست ندارم اینجا بمانم می‌خواهم از ایران بروم. اینجا کسی قبول نمی‌کند بروم خانه‌اش کارگری. خسته شدم از این مصاحبه‌ها، حرف‌ها و نگاه‌های مردم

الان ۱۵میلیون دادند؟
بله، به‌اضافه هزینه درمان دندان‌هایم که یک دکتر قبول کرده این کار را انجام دهد، البته هفت‌میلیون می‌شود که دومیلیون می‌گیرد و ارشاد آن را می‌پردازد. قبلا یک‌بار آقای انتظامی با آنکه حالشان خیلی مساعد نبود مرا برد دندانپزشکی خودش که تخصصش گذاشتن دندان نبود و نتوانست کاری کند. استاد خیلی همیشه به من لطف داشتند من نمی‌دانم چطور بزرگواری‌شان را با کلمات بیان کنم. بعد از انتشار خبر، اولین‌نفری بودند که تماس گرفتند و از دخترم پرسیدند: الان کجایید؟ بگو مادرت الان کجاست؟ آنقدر عصبی شده بودند که فکر می‌کردند ما در چادریم. صدایشان می‌لرزید.

الان با این ۱۵میلیون‌تومان مشکلاتتان حل شده؟
الان پول پیش خانه‌ام را داده‌ام، اما سال دیگر چه‌کار کنم؟! این مشکل باید از ریشه حل شود در غیر این صورت سال بعد هم وضعیت همین است. دلم می‌سوزد وقتی می‌بینم در جایی زندگی می‌کنیم که می‌توان یک‌نفر را یک‌شبه از اوج به قعر کشاند و خرد کرد و برعکس.

در چه شرایطی تصمیم گرفتید تمام این مسایل را رسانه‌ای کنید؟
در سال‌های گذشته من با کمک بعضی‌ها و وام و... به سختی اجاره خانه‌ام را داده‌ام. سه‌، چهارماه است من دنبال پول پیش و دایم در رفت‌وآمد بودم که کارم به مطبوعات کشیده نشود. وقتی همه جوابم کردند، تصمیم به این کار گرفتم چون دوسال پیش هم وقتی ارشاد به من وام داد گفت این آخرین کمک ماست. من هم دیگر آنجا نرفتم و بعد از انتشار خبر گفتند نامه بنویسم برای وزیر ارشاد که خیلی زود پیگیری شد. یعنی نامه را دستی بردند. من اگر نمی‌توانستم پول پیش خانه را بدهم باید از دخترم جدا می‌شدم. مونا را باید می‌گذاشتم خوابگاه. دیگر توان اجاره‌دادن را نداشتم. برای جدانشدن از دخترم این کار را کردم. این فقط مشکل من نیست. باید کاری می‌کردم تا به یاد هنرمندانی که در این وضعیت هستند، بیفتند. دیگر دوست ندارم اینجا بمانم می‌خواهم از ایران بروم.

با چه پشتوانه‌ای؟
آنجا کارگری می‌کنم، چون اینجا زمانی بازیگر نقش اول فیلم‌ها بودم، اینجا کسی قبول نمی‌کند بروم خانه‌اش کارگری. خسته شدم از این مصاحبه‌ها، حرف‌ها و نگاه‌های مردم. (مرجان صائبی/عکس: امیر جدیدی/ شرق)


ادامه مطلب ...

تصویری قدیمی از دوره جوانی یک بازیگر سینما |عکس|

شنبه 15 شهریور 1393 ساعت 13:42

صحبتهای شب گذشته ابوالفضل پورعرب در یک برنامه سینمایی تلویزیون باعث شد امروز اغلب رسانه‌ها حرفهای متفاوت او را از شایعاتی بازتاب دهند که درباره این بازیگر سر‌شناس و دوست داشتنی طی سالهای اخیر به گوش می‌رسید. یک عکس قدیمی از گذشته پورعرب را که قابی از دوران جوانی وی است، در ادامه ببینید که احتمالا متفاوت از تصاویر منتشر شده در رسانه‌های امروز به نظر می‌رسد.


ادامه مطلب ...

بازیگر سینما: همه آگاهیم که در معرض آسیبیم اما...

جام جم سرا: پرستو صالحی، بازیگر سینما در یادداشتی که شهروند آن را منتشر کرده، این جملات خود را چنین ادامه داد: در این فکر بودم که تمام رخدادهای اجتماعی از خود یک سری ترکش‌هایی دارد که تمام افراد یک جامعه را در بر می‌گیرد زیرا بدنه یک جامعه مانند یک زنجیر به یکدیگر وصل است. در این فکر بودم که زندگی ما اکنون به چه حدی دچار مشکل شده است و تمام این مشکلات نشات گرفته از معضلات اجتماعی ما در جامعه است.

من عقیده دارم مشکلات اجتماعی به غیر از به وجود آمدن یک سری ناهنجاری‌ها در جامعه، در بخش‌های مختلف اجتماع تاثیر منفی می‌گذارد. چندی پیش برای گرفتن خانه مجبور شدم به چند مشاور املاک مراجعه کنم و با آنها زمانی را قرار بگذارم از من سئوالاتی کردند که برایم بسیار ناراحت کننده بود و باعث بروز ناراحتی در من شد.

من معتقدم آنها تقصیری ندارند بلکه تمام آن رفتارها و گفتاری که با من داشتند، برگرفته از مشکلات اجتماعی بود که صرفا توسط آن فرد بازگو می‌شد و تمام اشارات و سئوال‌هایی که از من می‌کردند بر گرفته از یک سری باورهای اجتماعی بود که در آن افراد حاکم شده بود.

امروزه بیش از هر زمان دیگر ما با مشکلات عدیده‌ای روبه رو هستیم. موضوعات مختلفی در مردم امروز تاثیر گذار است . اگر از یک جنبه این فشارها باشد باز قابل تامل است اما مشکلی که وجود دارد این مساله است که مردم از جهات مختلفی در فشار هستند.

هوای ناپاک ما، ترافیک ما، رانندگی کردن ما، رفتارهای اجتماعی و تعاملات ما در این شهر همه و همه دچار نقص است و همه از این نوع برخورد در معرض آسیب های اجتماعی و فرهنگی هستیم. اکنون امنیت شغلی در کشور ما به صفر رسیده است. مشکلاتی از این منظر را هم می‌توان به تعاملات اجتماعی مرتبط دانست.

امروزه خیلی راحت از روی هم رد می‌شویم، برای پشیزی هم این کار را صورت می‌دهیم و مهم نیست که چگونه یا به چه قیمتی؛ مهم این است که دیگر ارزشی برای با هم بودن در این شهر نداریم

افراد در ادارات، در شرکت‌های مختلف، فرقی نمی‌کند، هر کسی در هر حرفه‌ای که هست امنیت شغلی ندارد و نداشتن این امنیت بازگوکننده مشکلات عدیده در یک جامعه است. منظور این است که خانه اشتغال، از پای بست ویران است و در بسیاری دیگر زمینه‌ها نیز همین مثال، حال این روزهای شهر ما است.

او اضافه کرد: امروز خیلی راحت از روی هم رد می شویم، برای پشیزی این کار را صورت می‌دهیم و مهم هم نیست که چگونه یا به چه قیمتی این کار را صورت می دهیم؛ مهم این است دیگر ارزشی برای با هم بودن در این شهر نداریم. در هر کاری یا رابطه‌ای مادی و معنوی، دیگر مهم ترین بخش یعنی اخلاقیات، حایز اهمیت نیست بلکه این موضوع مهم است که شما چقدر پول دارید یا چقدر می توانید سودرسان باشید و منفعت به وجود بیاورید.

این حرفهایی که می زنم برای همه روشن است همه هم بهتر از من می‌دانند اما مشکلی که هست، اینجاست که همه آگاه هستند اما روز به روز هم بدتر می‌شود؛ طوری که گاهی با خودم می‌گویم شاید این نوع رفتار، موضوعی لازم‌الاجرا است.


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

بازیگر سریال «مدینه»: عاشق غذاهای ناشناخته‌ام

جام جم سرا: آخرین حس خوبی که از انجام یک کار داشتید، چه بوده است؟

همین امروز برای خانه‌ام گل خریدم و گل خریدن همیشه به من حس خوبی می‌دهد.

پر افتخار‌ترین فیلمی که بازی کرده‌اید، چه بوده است؟
شیار ۱۴۳.

بد‌ترین تجربه کاریتان چه بوده است؟
مربوط به اوایل کارم در بازیگری است.

بهترین فیلم ایرانی از نظر شما کدام است؟
فیلم‌های بانو و هامون.

بهترین همکاری که با او بازی کرده‌اید، چه کسی است؟
تمام کسانی که با آن‌ها بازی کرده‌ام خوب بوده‌اند و نقش‌های مقابلم هم همیشه خوب بوده‌اند.

آخرین باری که خرید کرده‌اید و از آن خرید پشیمان شده‌اید؟
من همیشه از خرید کردن لذت می‌برم و به همین دلیل هیچ‌وقت پشیمان نمی‌شوم با خرید کردن حالم خوب می‌شود.

آخرین باری که جلوی دوربین قرار گرفتید، چه زمانی بوده است؟
آخرین سکانس سریال مدینه.

بهترین همکاری که با یک مجموعه داشتید چه بوده است؟
در تلویزیون سریال‌های شیدایی و مدینه را دوست داشتم و در کارهای سینمایی فیلم «اشیا از آنچه درآیینه می‌بینید به شما نزدیکترند.»

شگفت‌انگیز‌ترین شغلی که تا به حال درباره آن شنیده‌اید، چه بوده است؟
من فکر می‌کنم شگفت‌انگیز‌ترین شغل در دنیا بازیگری است.

بهترین نقدی که در مورد خودتان شنیده‌اید، چه بوده است؟
من همیشه بهترین نقد‌ها را از مردم می‌شنوم که معمولا برایم ای‌میل می‌کنند. من با مردم خیلی در ارتباطم و همیشه هوشمندانه‌ترین نقد‌ها را از مردم شنیده‌ام و همه نظراتشان حرفه‌ای و به دور از هر حاشیه و جهت‌گیری است.

آخرین کتابی که خوانده‌اید، چه بوده است؟
آخرین کتابی که در حال خواندنش هستم به نام مدرک، دروغ سوم اثر کریستوف است که کتاب خیلی فوق‌العاده‌ای است.

آخرین باری که برای خودتان وقت گذاشته‌اید، چه موقع بوده است؟
همین امروز که برای خانه‌ام گل خریدم.

خوشمزه‌ترین غذا از نظر شما چیست؟
من عاشق غذاهای محلی هستم. غذا هرچه محلیتر و ناشناخته‌تر باشد برای من لذیذ‌تر است و البته غذاهای دریایی.

بهترین نقدی که در مورد سریال مدینه خوانده‌اید، چه بوده است؟
نقد‌های زیادی خوانده‌ام اما ما واقعا در مورد هیچ کاری نقد خوب نمی‌شنویم. در هیچ نقدی با واقعیت‌ها روبه‌رو نمی‌شویم. قطعا مهم‌ترین نقدی که هر بازیگری می‌تواند بخواند نقدی است که از او تعریف کرده باشند اما من نقدی را دوست دارم که بدون غرض ایرادات کار مرا بگوید که متاسفانه تا به حال پیش نیامده است.

سخت‌ترین کار دنیا، «نه» گفتن بدون رودربایستی است


ویژه‌ترین نکته سریال مدینه از نظر شما چیست؟
اینکه در تلویزیون به کاراکترهای زن پرداخته بود، نکته مثبت سریال است؛ اتفاقی که در تلویزیون ما کم می‌افتد که شخصیت‌های اصلی داستان زن‌هایی باشند که قهرمان هستند. مسئله، منفی یا مثبت بودن نقش‌ها نیست؛ مسئله این است که نقش‌های خوب همیشه برای مردهاست.

آخرین باری که شهربازی رفتید، چه موقع بوده است؟
سر فیلمبرداری در کرمان بودیم که در زمان استراحتمان به شهربازی مس سرچشمه رفتیم.

اولین باری که مقابل دوربین رفتید، چه حسی داشتید؟
اولین‌بار تا حدی لذت‌بخش بود که هنوز وقتی یادش می‌افتم دلشوره می‌گیرم و حالی که داشتم قابل توصیف نیست؛ یک چیزی شبیه راه رفتن روی ابر‌ها بود.

بهترین کارگردانی که با او کار کرده‌اید؟
بیشتر کارگردانانی که با آن‌ها کار کرده‌ام را دوست دارم.

دوست‌داشتنی‌ترین کاراکتری که بازی کرده‌اید، کدام است؟
لیلاهایی که بازی کرده‌ام را دوست داشتم، لیلا در فیلم شیدایی و لیلا در فیلم «اشیا از آنچه در آیینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند.»

مهم‌ترین وسیله خانه از نظر شما چیست؟
در حال حاضر ظروف قدیمی که مادربزرگم آن‌ها را به من داده است، بهترین وسایل خانه‌ام هستند.

سخت‌ترین کار دنیا از نظر شما چیست؟
به نظر من سخت‌ترین کار دنیا نه گفتن بی‌رودربایستی است.

خوشمزه‌ترین دستپختی که خورده‌اید؟
دستپخت مادربزرگم.

آخرین باری که عصبانی شده‌اید، چه موقع بوده است؟
خیلی به ندرت عصبانی می‌شوم و الان آخرین بارش را به خاطر نمی‌آورم.

انسان‌دوستانه‌ترین کار به نظر شما چیست؟
کار خیری که آدمی که آن کار را برایش انجام می‌دهیم، اصلا نشناسیم و کمی آن طرف‌تر از خودمان و اقوام درجه یکمان را ببینیم.

بهترین و مهم‌ترین فداکاری که در زندگیتان انجام داده‌اید، چه بوده است؟
وقتی فکر می‌کنم بیشتر فداکاری‌هایی که دیگران برایم انجام داده‌اند را به خاطر می‌آورم.

بد‌ترین جانور از نظر شما چیست؟
قطعا گربه و غیر از گربه از هیچ حیوان و جانور دیگری نمی‌ترسم.

گلاره عباسی از زندگی چه می‌خواهد؟
اینکه بازیگر خوبی باشم و دوم اینکه فرزند خوبی برای پدر و مادرم باشم و در آینده مادر و همسر خوبی باشم. همیشه هم تلاش می‌کنم خواهر خوبی باشم اما خیلی موفق نیستم.

چه آینده‌ای برای خودتان تصور می‌کنید؟
دلم می‌خواهد در عرصه بازیگری و نوشتن پیشرفت کنم و در این راستا تلاش می‌کنم.

جایگاه الان گلاره با آنچه در نوجوانی آرزو داشته است، چقدر به هم نزدیک هستند؟
به آرزوهای دوران نوجوانی‌ام خیلی نزدیک هستم اما از آرزوهای آینده‌ام خیلی دورم.

بهترین تصویری که همیشه در ذهن شما ماندگار است؟
بهترین تصویر متعلق به زمانی است که تمام کسانی که از دست داده‌ام هنوز بوده‌اند و خانه مادربزرگم که همه در آن جمع می‌شدیم.

از مرگ چقدر می‌ترسید؟
نقطه ضعف من، خانواده‌ام هستند و از مرگ خودم فقط به خاطر بازماندگانم می‌ترسم.

به دلیل اینکه خیلی بیش از حد خوشبین هستم معمولا خیلی دیر متوجه بدی رفتار افراد می‌شوم اما وقتی متوجه شوم، آن آدم برای من تمام می‌شود و بدون هیچ نوع توضیحی از زندگی‌ام بیرونش می‌کنم


دوست دارید چه نقشی را بازی کنید که تا به حال به شما پیشنهاد نشده است؟
همیشه دوست دارم در نقش شخصیت‌های واقعی بازی کنم؛ زندگینامه آدم‌های چهره. کاراکترهایی مثل یک نقاش یا یک نویسنده معروف را بازی کنم.

ترسناک‌ترین خوابی که دیده‌اید چه بوده است؟
گاهی خواب می‌بینم که فیلمبرداری دارم، سر صحنه‌ام، دیالوگ‌هایم را حفظ نکرده‌ام و متن آماده ندارم.

الگوی رفتاریتان در زندگی چه کسی است؟
هیچ کسی نیست که همه جوره قبولش داشته باشم اما کسی که خیلی قبولش دارم پدرم است که تاثیر زیادی روی من داشته است و فکر می‌کنم بسیار درستکار و شریف است و همیشه در تمام مراحل زندگی‌ام نظر او برایم مهم است.

از طرف خانواده چقدر نقد می‌شوید؟
خیلی زیاد تقریبا از صبح تا شب که معمولا هم بی‌رحمانه این کار را می‌کنند.

چه زمانی خیلی به خودتان افتخار کرده‌اید؟
در اکران فیلم شیار ۱۴۳ بعد از فیلم همه در حال تشویق کردن بودند که پدرم آمد و با چشمان گریان مرا بغل کرد و بهترین لحظه در زندگی من بود؛ اینکه روی پدرم تاثیر گذاشتم. در کل هر زمان که احساس می‌کنم پدر و مادرم از من راضی هستند به خودم افتخار می‌کنم.

وقتی حالتان بد است برای خوب شدن آنچه کاری انجام می‌دهید؟
خرید می‌کنم، غذا می‌خورم و اگر خیلی حالم بد باشد، می‌خوابم.

وقتی حالتان خوب است، چه کارهایی انجام می‌دهید؟
بیشتر ترجیح می‌دهم با دوستانم و در جمع باشم.

با کسانی که قصد آسیب زدن به شما را دارند چگونه رفتار می‌کنید؟
به دلیل اینکه خیلی بیش از حد خوشبین هستم معمولا خیلی دیر متوجه نیت این نوع افراد می‌شوم اما وقتی متوجه شوم آن آدم برای من تمام می‌شود و بدون هیچ نوع توضیحی از زندگی‌ام بیرونش می‌کنم.

بهترین دوستتان در حیطه کاریتان چه کسی است؟
لاله اسکندری نزدیک‌ترین دوست من است. (برترین‌ها به نقل از زندگی ایده آل)


ادامه مطلب ...