مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تفکر خلاق در کودکان: خلاقیت شناختی، خلاقیت عاطفی

[ad_1]

مقدمه

خلاقیت (2) بعنوان یک نیاز فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه محققان، نظریه پردازان و متخصصان بوده اسـت. اینکه این سازه ی اساسی و مهم چگونه تحقیق و تعریف شود، در طول تاریخ تغییرات اساسی بنیادینی یافته اسـت. در این راستا دهه ی 1950 نقطه ی عطف در تحقیقات خلاقیت بشمار می آید. در این دهه گیلفورد (3) ( 1967 ) با تأکید بر محدودیتهای آزمونهای هوشی مبنی بر اندازه گیری و سنجش استعدادهای انسانی و مطرح کردن تفکر واگرا (4) حوزه ی جدیدی در تحقیقات خلاقیت ایجاد کرد. پیش از این تصور بر آن بود که خلاقیت، تواناییی اسـت که مخصوص عده یی خاص می باشد و قابلیت آموزش و پرورش ندارد ( والاس (5)، 1926؛ رامر (6) و برولین (7)، 1999؛ سیمونتون (8)، 1984 ) این دیدگاه موجب محدود شدن بسیاری از تحقیقات و پژوهشها در خلاقیت گردید. اما امروزه بر مبنای عقاید مطرح شده توسط گیلفورد و بسیاری از نظریه پردازان اعتقاد بر آن اسـت که خلاقیت، تواناییی اسـت که قابلیت آموزش و پرورش دارد و هر فردی متناسب با ظرفیت و توانمندی خود از آن برخوردار اسـت ( سلتزر (9) و بنتلی (10)، 1999؛ استرنبرگ (11)، 1988؛ رنزولی (12)، 1999 ). تسلط این دیدگاه بر پژوهشها و تعاریف خلاقیت نتایج مفیدی در برداشت از جمله ارائه ی رویکردها و مدلهای نظری متفاوت از خلاقیت که خود منجر به ایجاد و توسعه ی روشهای متعدد پرورش خلاقیت گردیدند ( اسبورن (13)، 1953؛ سویج (14) و استری (15)، 1990). از مهمترین رویکردها در این زمینه نظریات روانشناسان شناختی اجتماعی در خلاقیت با عنوان رویکردهای نظام یافته اسـت که بر نقش تعاملی ویژگیهای شخصیتی، شناختی و محیطی در پرورش خلاقیت تأکید دارند ( آمابیل (16)، 1996، کرافت (17)، 2002، هنسی (18)، 2004 ). براساس تعاریف این گروه از محققان خلاقیت براساس محصول خلاق تعریف می شود و از دو ویژگی اساسی بداعت و ارزشمندی برخوردار اسـت ( آمابیل، 1996 ). از دیگر نتایج این دیدگاه بسط مفهوم خلاقیت در حوزه هایی فراتر از هنر و علوم از جمله عواطف بوده اسـت. از جمله عوامل زمینه ساز در بسط مفهوم خلاقیت، پاسخگویی به تناقضات اساسی در ارتباط با نوع فرایندهای شناختی در افکار خلاقانه، نقش دانش و اطلاعات در بروز افکار خلاقانه و نوع مهارتها و توانمندیهایی موجود در افکار خلاقانه ( خاص یا عام ) بوده اسـت ( فینک (19)، وارد (20) و اسمیت (21)، 1992 ).

1- خلاقیت عاطفی (22)

تا سالهای اخیر عواطف بعنوان پاسخهای بیولوژیکی اولیه که ناشی از برانگیختگی فیزیولوژیکی بودند تعریف می شدند. در این دیدگاه عواطف و شناخت دو قطب مخالف یکدیگر بودند که براساس آن خلاقیت و هوش فرایند ذهنی سطح بالا و عواطف فرایندهای بیولوژیکی، ناخودآگاه و غیرقابل کنترل محسوب می شدند. سالوی (23) و مآیر (24) در سال ( 1992 ) مفهوم هوش عاطفی (25) را بمعنای توانایی هدایت عواطف خود و دیگران بطور صحیح و کاربرد این اطلاعات برای هدایت فکر و عمل بکار بردند. ارائه ی چنین مفهومی تغییری بنیادی در رابطه ی شناخت و عواطف ایجاد کرد. این دو محقق عناصر متعددی برای هوش عاطفی مطرح نمودند که عبارتند از:
1- توانایی دریافت عواطف بطور صحیح، بمعنای توانایی تعیین محتوای عاطفی بطور صحیح در تصاویر و چهره ها.
2- توانایی کاربرد عواطف، برای افزایش تفکر که بر کاربرد عواطف بعنوان منابع اطلاعاتی کمکی در تفکر و تصمیم گیری مطرح می باشد.
3- فهم و برچسب زدن به عواطف بر نامگذاری مناسب عواطف متمرکز اسـت.
4- تنظیم عواطف در خود و دیگران بمعنای اداره ی مؤثر احساسات در خود و دیگران که موجب افزایش بهزیستی در خود و دیگران می گردد.
همزمان با ارائه ی مفهوم هوش عاطفی، آوریل (26) ( 1999، 1994، 1980، 2002 ) ، آوریل و نانلی (27) ( 1992 ) و آوریل و توماس نالز (28) ( 1991 ) مفهوم خلاقیت عاطفی را مطرح نمودند. بر اساس نظر این اندیشمندان خلاقیت عاطفی به توانایی یا ظرفیت فرد برای خلاق بودن در عواطف تعریف شده اسـت. براساس نظر آوریل و نانلی ( 1992 ) عواطف بیش از آنکه محصول نیروهای بیولوژیکی باشند شکلی از تعاملات اجتماعی هستند که توسط هنجارها و قواعد اجتماعی ساخته می شوند. در این راستا سه قانون بر شکل گیری و بروز عواطف در افراد حاکم می باشد. براساس قانون اکتساب عواطف شناخته شده و استاندارد در یک فرهنگ و جامعه توسط افراد آن فرهنگ آموخته می شود. افراد در یک جامعه نیاز به درونی کردن عواطف پذیرفته شده برای ایجاد ارتباطات مؤثر با دیگران دارند در غیر اینصورت نوعی بی نظمی و اختلال در ارتباطات ایجاد می شود. در قانون دوم که قانون تهذیب اسـت هر فرد نیاز به آن دارد که عواطف استاندارد شده را بگونه یی بیان کند که از سوی دیگران مناسب و صحیح شناسایی شود. در نهایت در قانون سوم با عنوان قانون تغییر، افراد ممکن اسـت در زمانهایی در عواطف استاندارد تغییراتی ایجاد نمایند. بفرض ممکن اسـت شما برخی اوقات نوع جدیدی از عاطفه را تجربه کنید که در طبقات عواطف استاندارد شده قرار نمی گیرد مثل تجارب اوج یا عرفانی که مازلو از آن سخن می گوید. در این حالت، فرد احساسات و افکاری را که بطور منطقی مخالف یکدیگرند، بطور همزمان تجربه می کند. بفرض در تجارب افراد عارف ترکیبی از عواطف لذت و درد با هم تجربه می شوند و فرد به اوج می رسد یا در تجربه ی عشق رنج کشیدن از معشوق برای عاشق لذت بخش اسـت و این حالتی اسـت که در هر کس وجود ندارد. از دیدگاه آوریل ( 1999 ) افراد در مرحله ی سوم خلاقیت عاطفی را تجربه می نمایند.
او در تعریف خود از خلاقیت عاطفی بیش از آنکه عواطف را بعنوان متغیر میانجی یا واسطه یی (29) در خلاقیت معرفی نماید، بر این باور اسـت که عواطف محصول و نتیجه ی خلاقیت اسـت. در این نوع نگرش عواطف خود زمینه یی برای خلاقیت هستند. زمانی که خلاقیت بعنوان محصول مورد بررسی قرار می گیرد می تواند یا شکل عینی و فیزیکی مثل نقاشی داشته باشد یا آنکه مثل حرکات موزون ابتکاری باشد. آوریل با استناد به تعریفی که از عواطف دارد و مراحلی که برای شکل گیری نشانه های عاطفی متأثر از باورهای وجودی و قواعد اجتماعی بیان می کند، خلاقیت عاطفی را بعنوان خلاقیت یا بداعت در عواطف نه براساس نقش میانجی گری، بلکه بعنوان محصول خلاقیت معرفی می نماید و معتقد اسـت خلاقیت عاطفی توانایی فرد برای احساس و بیان عواطف صادقانه بگونه یی اسـت که نیازهای درون فردی و برون فردی را برآورده سازد. از دیدگاه وی افراد در توانایی برای تجربه و بیان عواطف بطور خلاقانه تفاوتهای فردی بسیاری دارند. آوریل و نانلی ( 1992 ) در تعریفی که از خلاقیت عاطفی ارائه می کنند ابعاد و عناصر این نوع خلاقیت را تعیین کرده اند:
« خلاقیت عاطفی عبارت اسـت از بیان خود ( صداقت ) (30) به روشی جدید ( بداعت ) که براساس آن خط فکری فرد بسط داده شود و روابط بین فردی وی افزایش یابد ( سودمندی )».
در این تعریف سه اصطلاح کلیدی بداعت، صداقت و سودمندی وجود دارد که در واقع تعیین کننده های ملاکهای ارزیابی خلاقیت در حوزه عواطف هستند.

1- بداعت (31)

منظور از بداعت عاطفی بروز عاطفه یی خارج از استاندارد اسـت. براساس شرایط و موقعیت می توان پیش بینی نمود که بفرض در یک رویداد عاطفی فرد چه نوع عاطفه یی را ابراز دارد. اما گاهی اوقات عواطف غیرقابل پیش بینی و جدیدی بروز می کند که خارج از استاندارد پذیرفته شده اسـت. بر این اساس بداعت در خلاقیت عاطفی یعنی تغییر در عواطف عام و ایجاد عاطفه یی جدید توسط فرد که به دو شکل ایجاد می شود؛ یا فرد یک پاسخ عاطفی جدید می دهد یا پاسخهای عاطفی آشنا را به روشی جدید ترکیب می کند. بفرض بروز عاطفه یی در روابط بین دو دوست برخلاف شرایط حاکم موجب افزایش نیرومندی ارتباطات دوستانه بین آنان گردد. براساس تعریف آوریل از چگونگی ساخت عواطف توسط قواعد اکتساب، تهذیب و تغییر که در قسمتهای پیشین گفته شد، هر چه تجربه عاطفی به تغییر و تبدیل نزدیکتر باشد تا سطح اکتساب و تهذیب، بدیعتر اسـت. این بعد بتنهایی برای خلاقیت عاطفی کافی نیست، زیرا پاسخهای عاطفی غیرمعمول نشانه هایی از بیماریهای روانی محسوب می شوند نه خلاقیت.

2- سودمندی (32)

در تعریفی که آوریل و نانلی از خلاقیت عاطفی ارائه دادند بروز پاسخ عاطفی جدید را منوط به بسط خط فکری و افزایش روابط بین فردی کردند که این بمعنی سودمندی پاسخ عاطفی اسـت. در واقع در این ملاک صحبت بر سر ارزش پاسخ اسـت. اگر پاسخ ارزش نداشته باشد خلاقانه نیست. در ارتباط با پاسخ عاطفی، آوریل علاوه بر بداعت و سودمندی که ملاکی مهم برای همه ی پدیده های خلاق هستند بُعد سومی را نیز اضافه می نماید که در تعریف ذکر شده از آوریل و نانلی با عنوان « بیان خود » ذکر گردید و نیز این با عنوان صداقت در پاسخ عاطفی توصیف می گردد.

3- صداقت

صداقت نمایانگر ارزشها و باورهای فردی در پاسخ عاطفی اسـت؛ بدین معنا که میزان صحت و درستی عاطفه ابراز شده چگونه اسـت. ملاک صداقت در خلاقیت عاطفی بمعنای آن اسـت که یک احساس عاطفی تا چه حد صادقانه و با خلوص بیان می گردد. فرض کنید فردی از نقاشی کسی کپی برداری کند، در اینجا دو نقاشی وجود دارد یکی نقاشی کپی و دیگری اصل اسـت. هر دو این آثار هم نو و هم مناسب هستند لیکن در نقاشی کپی صداقت وجود ندارد و جایزه ی اصلی باید به نقاشی اصل داده شود. در نقاشی کپی صرفاً شایستگی فنی وجود دارد. نقاشی اصل انعکاس دهنده ی ارزشها و باورهای هنرمند نسبت به دنیاست اما نقاشی کپی بدون توجه به اینکه چقدر و چگونه خوب ترسیم شده اسـت یک تقلید از دیگری اسـت و به باورها و ارزشهای فردی ارتباطی ندارد.
فزون بر سه ملاک ذکر شده، آوریل یک شرط اضافی برای خلاقیت عاطفی با عنوان آمادگی مطرح می کند. منظور از آمادگی عاطفی میزان درک و فهم افراد از عواطف خود و تمایلات و انگیزه یی که برای کشف عواطف دارند، می باشد. وی با الهام از مدل چهار مرحله یی خلاقیت والاس (1926 ) مفهوم آمادگی را مطرح نمود. بر این اساس آوریل معتقد اسـت ملاکهای بداعت، سودمندی و صداقت همگی مربوط به مرحله ی چهارم مدل والاس تحت عنوان مرحله ی بازنگری می باشد؛ بدین معنا که وقتی یک محصول خلاق تولید می شود باید تازگی، سودمندی و صداقت آن محصول در این مرحله مورد ارزیابی قرار گیرد. لیک بهمان اندازه که این مرحله در فرایند خلاقیت حائز اهمیت می باشد، مرحله ی اول نیز از نظر آوریل که در مدل والاس مرحله ی آمادگی نامگذاری شده دارای اهمیت اسـت. این مرحله نمایانگر میزان زمان و تلاشی اسـت که برای عواطف صرف شده اسـت.
آنچه عامل تمایز کننده خلاقیت عاطفی از خلاقیت شناختی می باشد حوزه یی اسـت که خلاقیت در آن بروز می کند. در خلاقیت شناختی بداعت و سودمندی در حیطه ی شناخت و استدلال می باشد اما در خلاقیت عاطفی افکار خلاق در حوزه ی عواطف بارز می شود. خلاقیت شناختی حاکی از قدرت حل مسئله افراد در مسائل مختلف زندگی از جمله تصمیم گیریهایی اسـت که با توانمندیها و شایستگیهای ذهنی افراد سروکار دارد. در حالی که خلاقیت عاطفی بیشتر در حیطه ی روابط بین فردی، موقعیتهای اجتماعی و مسائل هیجانی مطرح می باشد.

خلاقیت عاطفی در کودکان

براساس پاسخهایی که محققان شناختی به سؤالات و تناقضات اساسی مطرح شده در خلاقیت دادند، نگارنده ی مقاله مدلی پیشنهادی از خلاقیت عاطفی در کودکان برای اولین بار ارائه نموده اسـت. از مهمترین سؤالات و تناقضات مطرح شده توسط بسیاری از محققان و نظریه پردازان خلاقیت آن بود که آیا فرایندهای شناختی افکار خلاقانه خاص هستند یا ویژگی عامی می باشند که در هر نوع تفکر شناختیی وجود دارند؟
پاسخی که به این سؤال داده شد آن بود که خلاقیت علاوه بر فرایندهای شناختی مشابه خود از جمله استدلال، قضاوت و حل مسئله، شامل فرایندهای شناختی خاصی از جمله بینش و بصیرت نیز می شود. این نتیجه، نقش بسیاری در تبیین افکار خلاقانه در حیطه های مختلف از جمله هنر و علوم داشته اسـت که بر مبنای آن در افراد خلاق علاوه بر اینکه یک سری مهارتهای عام و مشترک وجود دارد، مهارتها و توانمندیهای خاصی نیز حاکم اسـت که موجب تفاوت در حوزه یی که خلاقیت در آن ابراز می شود از جمله هنر، علوم و عواطف می گردد. بر این اساس می توان گفت اشکال مختلفی از خلاقیت وجود دارد که ناشی از فرایندهای ذهنی متفاوتی هستند و باعث ارائه ی پاسخ ها و محصولات مختلفی می شوند.
بر این اساس چگونگی خلاقیت عاطفی در کودکان براساس نمودار زیر پیشنهاد و توصیف می شود:
همانگونه که گفته شد در کلیه ی افکار و حیطه های خلاقانه دو بُعد وجود دارد:
1- مهارتهای کلی و عام خلاقانه از جمله ریسک پذیری، یافتن راه حلهای متعدد برای مسائل، قدرت ایده یابی و جستجوی اطلاعات، کنجکاوی برای کسب دانش و تنظیم دانش و در نهایت تحمل ابهام و علاقمندی به مسائل کنکاش برانگیز اسـت که منجر به توانمندی فرد برای حل مسائل بطور خلاقانه می شود که این امر در هر حوزه یی چه هنر، چه علوم و چه عواطف مشترک می باشد.
2- مهارتهای خاص و ویژه که جوزف (33) و استرین (34) ( 2005 ) در توصیف کودکانی که برای بروز عواطف و تنظیم آن شایستگی دارند، از اصطلاح سواد عاطفی (35) استفاده می کنند. همانطور که نمودار نشان می دهد از دیدگاه این اندیشمندان سواد عاطفی دارای دو بخش اساسی شایستگی اجتماعی در زمینه ی ابراز همدلی و مهارتهای اجتماعی مناسب و شایستگی فردی بمعنای آگاهی فردی از خود، انگیزش درونی و خودتنظیمی اسـت.
زمانی که دو بُعد مطرح شده با عنوان مهارتهای حل مسئله ی خلاق و سواد عاطفی با یکدیگر ترکیب شوند زمینه را برای بروز خلاقیت عاطفی در کودکان فراهم می سازند. بر این اساس انتظار می رود کودکانی که خلاقیت عاطفی دارند علاوه بر آنکه بخوبی قادر باشند با عواطف خود را شناسایی، تنظیم و کنترل نمایند بتوانند در موقعیتهای عاطفی برای بروز و بیان عواطف خود بصورت خلاقانه و کاملاً غیرقابل پیش بینی عمل نمایند. آنان می توانند عواطف بدیع و سودمندی چه برای خود و چه برای دیگران بروز دهند. جوزف و استرین ( 2005 ) در توصیف کودکانی که سواد عاطفی دارند باستناد پژوهشهای متعدد بر این باورند که این کودکان وابستگی ایمن به والدین خود دارند ( توانایی برقراری ارتباطات عاطفی )، قدرت تحمل محرومیت و ناکامی دارند ( تنظیم عواطف )، رفتارهای پرخاشگرانه و درگیریهای کمتری نشان می دهند ( هدفمندی عاطفی )، رفتارهای خودتخریبی کمتری نسبت به سایر کودکان بروز می دهند و علاوه بر قدرت تمرکز و توجه، توانایی انتخابی بالایی دارند ( کنجکاوی عاطفی ) و در موقعیتهای مبهم راه حلهای بدیع و سودمندی ارائه می کنند ( اطمینان از خود ). گزینه آخر تأییدی بر خلاقیت عاطفی کودکان می باشد.
در ارتباط با رابطه ی بین خلاقیت عاطفی و خلاقیت شناختی در کودکان همانطور که مدل پیشنهادی نشان می دهد اساس مشترکی بین مهارتهای خلاقانه یا عام در دو حوزه ی شناخت و عواطف وجود دارد، لیکن آنچه عامل تمایز اسـت حوزه عواطف در خلاقیت عاطفی اسـت که متفاوت از مهارتهای حوزه ی شناختی می باشد.
با توجه به اینکه حوزه ی عواطف جزء حوزه های متعددی اسـت که در آموزش و پرورش کودکان مورد غفلت قرار گرفته، پرداختن به آن و چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان همچون خلاقیت شناختی مهم اسـت. در برخورد بزرگسالان با کودکان همیشه آنچه مبهم اسـت عواطف، برخورد صادقانه با آن، پذیرش بی قید و شرط و در نهایت پرورش آن بوده اسـت. بنابراین پرداختن به چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی اهمیت بسزایی دارد.

پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان

با توجه به ابعاد مطرح شده در خلاقیت عاطفی و نقش مهارتهای عام و خاص در آن می توان چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان را براساس نمودار زیر پیشنهاد نمود:
از آنجایی که بیشتر یادگیریهای کودکان در زمینه های متعدد شناختی، انگیزشی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی در دو مکان بسیار مهم شامل مدرسه و خانواده صورت می گیرد، بنابراین پرورش خلاقیت عاطفی نیز باید با ارتباط متقابل و سودمند بین خانه و مدرسه انجام شود. اساس کار در برنامه های آموزشی خانه و مدرسه برای پرورش خلاقیت عاطفی کودکان باید بر پایه دو بُعد اساسی باشد: 1- پرورش مهارتهای خلاقانه با ابزارهایی همچون قصه، ادبیات، نقاشی، بازی، موسیقی، نمایش خلاق و حرکات موزون می باشد که اساس کار بسیاری از رویکردهای پرورش خلاقیت از جمله روش بارش مغزی اسبورن ( 1953 )، روش شش کلاه تفکر دی بونو (36) ( 1992 )، روش صورتهای تطبیقی اسکمپر (37) و روش حل مسئله ی خلاق اسـت. 2- پرورش شایستگیهای عاطفی اسـت که در آن بر مهارتهای اجتماعی درون فردی و بین فردی مناسب برای برخورد در موقعیتهای متعدد تأکید می گردد. در این راستا برای پرورش خلاقیت عاطفی در مدرسه پیشنهاد می شود از برنامه های مداخله یی مناسبی که برای پرورش سواد یا هوش عاطفی مطرح شده اسـت، استفاده گردد. اساس کار در این برنامه ها شناخت عواطف، تنظیم عواطف، مدیریت عواطف و بروز عواطف می باشد که از جمله مهمترین این برنامه ها، طرح رشد کودک (38) (CDP)، طرح رشد اجتماعی سیاتل (39) و استراتژیهای ترویج تفکرات جایگزین (40) (PATHS) اسـت. در ارتباط با چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در خانواده نیز علاوه بر همانند سازی کودکان با الگوها و مدلهای مناسب عاطفی، چگونگی تعاملات اجتماعی مناسب نیز مورد توجه قرار می گیرد. متاسفانه در این ارتباط حتی والدین نیز شیوه ی صحیح شناخت و بروز عواطف را در خود نمی شناسند و در نتیجه نمی توانند الگوهای مناسبی در این زمینه باشند. بجاست که برای پرورش خلاقیت عاطفی نیز همچون خلاقیت شناختی سرمایه گذاریها و روشهای متعدد ارائه گردد و آموزشهای لازم به معلمان و والدین داده شود.

پی‌نوشت‌ها:

1-دکترای روانشناسی تربیتی وعضو هیئت علمی دانشگاه شیراز.
2-Creativity
3- Guilford
4- Divergent thinking
5- Wallas
6- Ryhammar
7- Brolin
8- Simonton
9- Seltzer
10- Bentley
11- Strenberg
12- Renzulli
13- Osborn
14- Sauvaje
15- Estrey
16- Amabile
17- Craft
18- Hennessey
19- Fink
20- Ward
21- Smith
22- Emotional Creativity
23- Salovey
24- Mayer
25- Emotional intelligence
26- Averill
27- Nunly
28- Thomas Knowles
29-Mediator
30- Authenticity
31- Novelty
32- Effectiveness
33-Joseph
34- Strain
35- Emotional Literacy
36- De Bono
37- Scamper
38-Child Development Project
39- Seatel Social Development Project
40- Prompting Altemative Thinking Strategies

منابع تحقیق:
1- Amabile. T M. Greativity in context Westview Press, Boulder Co. (1996)
2- Averill J.R. Emotional Creativity Toward spiritualizaing the passions. In C.R.Snyder & S.J.Lopez (EDS) Handbook of postitive-psychology (pp.172-185) New York: Oxford
University Press. )2000)
3- Idem, Creativity in the domain of
emotional, in. T. Dalgleish & M. j.
Power (Eds) handbook of
cognition and emotion (pp.765-782)
New York: John Wiley
& Sons (199)
4- Idem Emotional Creativity Inventory: Scale construction on validation Paper Presented at the meeting of the International Society for Research on Emotion. Cambridge MA. (1994)
5- Idem A constructivist view of emotion In R.plutchik and H.Kellerrman (Eds) Emotion:Theory research and experience Vol I.Theories of emotion (pp.305-339) New York: Academic Press, (1980)
6- Avrill. J. R. & Nunley E.P.Voyages of the heart: Living an emotionally creative life, New York: Macmillan, (1992)
7- Averill J.R. & Thomas- Knowles, C. Emotional creativity In K.T.Strongman (ED) International review of studies on emotion Vol.I (pp.269-299) London:Wiley (1991)
8- Craft,A.Creativity Early Years Education London:Continuum (2002)
9- De Bono E, Serious Creativity New York, Ny, HarperBusiness (1992)
10- Finke, R.A Ward. T.B. and Smith, S.M Creative Cognition: Theory, research and applications Cambridge MA:MIT Press (1992)
11- Guilford J.P. The Nature of Human Intelligence, New York: McGraw-Hill (1967)
12- Hennessey B.A. The Social Psychology of Creativity The Beginnings of a Multi-Cultural Perspective In S.Lau (ED.) Creativity: When East Meets West (pp. 201-226) Hong Kong: World Scientific publishing (2004).
13- Osborn. A. Applied Imagination, New York: Charles Scribner, (1953)
14- Renzulli, J.S. What is this thing called giftedness and how do we develop it? A twenty-Five year perspective Journal for the Edication of the Gifted, Vol. 23, No.I.pp.3-54. (1999)
15- Ryhammar, L. & Brolin, C. Creativity research:Historical considerations and main lines of development Scandinavian Journal of Educational Research, Vol. 43. pp. 259-273. (1999)
16- Savage, E. & Sterry, L. A conceptual framework for technology education Reston. VA: International Technology Education Association (1990)
17- Salover.p. & Mayer J.D. Emotional intelligence Imaginaation cognition an personality 9 (3). 185-211. (1990)
18- Seltzer, K. & Bentley T. The Creative age: Knowledge and Slills for the new economy London Demos. (1999)
19- Simonton, D.K. Genius creativity and leadership: Historiometric enquiries, Harvard University Press Cambridge MA. (1984)
20- Sternberg R.J.A three-facet model of creativity: The Nature of Creativity. New York: Cambridge University Press p. 125-143. (1988)
21- Wallas, R. G. The art of thought New York: Harcourt Bruce and Company (1926)

منبع مقاله :
خامنه ای، سیدمحمد؛ (1389)، تربیت فلسفی و فلسفه تربیت، تهران: نشر بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 مارس 2015 ... خلاقيت بعنوان يک نياز فردي و اجتماعي از ديرباز مورد توجه محققان، نظريه پردازان و متخصصان بوده است. اينکه اين سازه ي اساسي و مهم چگونه تحقيق و ...خلاقیت، مهارت های "شناختی" مانند ریاضی و تفکر خلاق را به کودک آموزش می دهد. ... ولی به مانند هر مهارت دیگری ، تمرین می تواند کمک شایانی به تفسیر عاطفی کودک کند.با انتخاب اسباب بازيهاي مناسب خلاقيت را در كودكان برانگيزيد ... بررسي رابطه جو عاطفي خانواده با خلاقيت كودكان ... تكنيك،خلاقيت و تفكر موازي ... خطاهای شناختی.نقاشی برای کودکان - روان شناسی نقاشی کودک - معرفي كارتونيست ها و هنرمندان خردسال. ... گیلفورد " دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به .... روانكاوان معتقدند هنر از نظر عاطفی موجب كاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگری در كودك ...نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند كه خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی مرتبط ... به نظر فروید، تفكر خلاق شكل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوره كودكی است. ... از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیك شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص ...این سؤال و صدها سؤال دیگر از این دست از جمله موضوعات مهم حوزه اندیشه و تفکر خلاق ... هر کودک حق دارد تفريح و بازي کند و در فعاليتهاي خلاقانه مناسب سنش شرکت ..... ويليامز (1970) نيز براي رشد خلاقيت در كودكان الگوي شناختي- عاطفي را طراحي نمود.در کار بررسی رشد خلاقیت در کودکان کمسال، داشتن برخی از اطلاعات مهم و بنیادی ضرورت دارد. ... اگر این را بپذیریم که خلاقیت یک فرآیند شناختی و اندیشمندانه است، باید به این .... (۱ هوش عمومی : توانایی تفکر انتزاعی و حل مسئله منطقی و منظم که همان نمره هوشی است که .... آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. ... و براي پرورش خلاقيت (سندرز و سندرز) بايد به كودكان و نوجوانان امكان تفكر داد و آنان را از .... (,Parot,F1991) خلاقيت استعداد پيچيدهاي است متمايز از هوش و كنش وري شناختي و .... و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصويري، شنوائي و عاطفي سر و كار دارد .بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان می دهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد ، اما اینکه کدام سبک تفکر با خلاقیت رابطه و ...


کلماتی برای این موضوع

آموزش ابتدایی خلاقیتکلید واژه ها خلاقیت ـ معلم – هوش – مدرسه – خانواده – موانع خلاقیت – عوامل بروز خلاقیتفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر تعلیم وتربیت اصول ومبانی تعلیم وتربیت پیش …مقدماتی از تعاریف آموزش و پرورش تعریف آموزش وپرورش در این مباحث ، تعریفی از آموزش و میگنا راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در …برخی از مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست مهارت تفکر انتقادی منظور از اختلالات یادگیری درمان اختلال یادگیری کار درمانی و اختلالات یادگیری هدف از کاردرمانی کودکان اصلاح نقص ها و بالا بردن خرید کتابهای مبتکران خلاصه کتاب این کتاب شامل پرسش چهارگزینه ای پنجم ابتدایی می باشد که پرسش های آن در سایت فروش عطر و عطر فروشی یار ،مطالب جالب و عکس …عطر فروشی ، پخش و فروش عطر در ایران ، سایت فروش عطر ، آدرس عطر یار ، آدرس نمایندگی عطر تحقیقات آموزشی تحقیقات آموزشی مقاله در زمینه آموزش و پرورش تعلیم و تربیت علل گرایش به مواد مخدر در نوجوانان و جوانانبیگانگی یا طردشدگی در برخی موارد مصرف مواد مخدر به وسیله نوجوانان حاکی از احساس میگنا اختلال در املا نویسی و شیوه های رفع آنمقدمه تعریف املا املا کلمه ای است عربی ومصدر این کلمه در ترجمه ی فارسی به معنای پر


ادامه مطلب ...

تفکر خلاق در کودکان: خلاقیت شناختی، خلاقیت عاطفی

[ad_1]

مقدمه

خلاقیت (2) بعنوان یک نیاز فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه محققان، نظریه پردازان و متخصصان بوده اسـت. اینکه این سازه ی اساسی و مهم چگونه تحقیق و تعریف شود، در طول تاریخ تغییرات اساسی بنیادینی یافته اسـت. در این راستا دهه ی 1950 نقطه ی عطف در تحقیقات خلاقیت بشمار می آید. در این دهه گیلفورد (3) ( 1967 ) با تأکید بر محدودیتهای آزمونهای هوشی مبنی بر اندازه گیری و سنجش استعدادهای انسانی و مطرح کردن تفکر واگرا (4) حوزه ی جدیدی در تحقیقات خلاقیت ایجاد کرد. پیش از این تصور بر آن بود که خلاقیت، تواناییی اسـت که مخصوص عده یی خاص می باشد و قابلیت آموزش و پرورش ندارد ( والاس (5)، 1926؛ رامر (6) و برولین (7)، 1999؛ سیمونتون (8)، 1984 ) این دیدگاه موجب محدود شدن بسیاری از تحقیقات و پژوهشها در خلاقیت گردید. اما امروزه بر مبنای عقاید مطرح شده توسط گیلفورد و بسیاری از نظریه پردازان اعتقاد بر آن اسـت که خلاقیت، تواناییی اسـت که قابلیت آموزش و پرورش دارد و هر فردی متناسب با ظرفیت و توانمندی خود از آن برخوردار اسـت ( سلتزر (9) و بنتلی (10)، 1999؛ استرنبرگ (11)، 1988؛ رنزولی (12)، 1999 ). تسلط این دیدگاه بر پژوهشها و تعاریف خلاقیت نتایج مفیدی در برداشت از جمله ارائه ی رویکردها و مدلهای نظری متفاوت از خلاقیت که خود منجر به ایجاد و توسعه ی روشهای متعدد پرورش خلاقیت گردیدند ( اسبورن (13)، 1953؛ سویج (14) و استری (15)، 1990). از مهمترین رویکردها در این زمینه نظریات روانشناسان شناختی اجتماعی در خلاقیت با عنوان رویکردهای نظام یافته اسـت که بر نقش تعاملی ویژگیهای شخصیتی، شناختی و محیطی در پرورش خلاقیت تأکید دارند ( آمابیل (16)، 1996، کرافت (17)، 2002، هنسی (18)، 2004 ). براساس تعاریف این گروه از محققان خلاقیت براساس محصول خلاق تعریف می شود و از دو ویژگی اساسی بداعت و ارزشمندی برخوردار اسـت ( آمابیل، 1996 ). از دیگر نتایج این دیدگاه بسط مفهوم خلاقیت در حوزه هایی فراتر از هنر و علوم از جمله عواطف بوده اسـت. از جمله عوامل زمینه ساز در بسط مفهوم خلاقیت، پاسخگویی به تناقضات اساسی در ارتباط با نوع فرایندهای شناختی در افکار خلاقانه، نقش دانش و اطلاعات در بروز افکار خلاقانه و نوع مهارتها و توانمندیهایی موجود در افکار خلاقانه ( خاص یا عام ) بوده اسـت ( فینک (19)، وارد (20) و اسمیت (21)، 1992 ).

1- خلاقیت عاطفی (22)

تا سالهای اخیر عواطف بعنوان پاسخهای بیولوژیکی اولیه که ناشی از برانگیختگی فیزیولوژیکی بودند تعریف می شدند. در این دیدگاه عواطف و شناخت دو قطب مخالف یکدیگر بودند که براساس آن خلاقیت و هوش فرایند ذهنی سطح بالا و عواطف فرایندهای بیولوژیکی، ناخودآگاه و غیرقابل کنترل محسوب می شدند. سالوی (23) و مآیر (24) در سال ( 1992 ) مفهوم هوش عاطفی (25) را بمعنای توانایی هدایت عواطف خود و دیگران بطور صحیح و کاربرد این اطلاعات برای هدایت فکر و عمل بکار بردند. ارائه ی چنین مفهومی تغییری بنیادی در رابطه ی شناخت و عواطف ایجاد کرد. این دو محقق عناصر متعددی برای هوش عاطفی مطرح نمودند که عبارتند از:
1- توانایی دریافت عواطف بطور صحیح، بمعنای توانایی تعیین محتوای عاطفی بطور صحیح در تصاویر و چهره ها.
2- توانایی کاربرد عواطف، برای افزایش تفکر که بر کاربرد عواطف بعنوان منابع اطلاعاتی کمکی در تفکر و تصمیم گیری مطرح می باشد.
3- فهم و برچسب زدن به عواطف بر نامگذاری مناسب عواطف متمرکز اسـت.
4- تنظیم عواطف در خود و دیگران بمعنای اداره ی مؤثر احساسات در خود و دیگران که موجب افزایش بهزیستی در خود و دیگران می گردد.
همزمان با ارائه ی مفهوم هوش عاطفی، آوریل (26) ( 1999، 1994، 1980، 2002 ) ، آوریل و نانلی (27) ( 1992 ) و آوریل و توماس نالز (28) ( 1991 ) مفهوم خلاقیت عاطفی را مطرح نمودند. بر اساس نظر این اندیشمندان خلاقیت عاطفی به توانایی یا ظرفیت فرد برای خلاق بودن در عواطف تعریف شده اسـت. براساس نظر آوریل و نانلی ( 1992 ) عواطف بیش از آنکه محصول نیروهای بیولوژیکی باشند شکلی از تعاملات اجتماعی هستند که توسط هنجارها و قواعد اجتماعی ساخته می شوند. در این راستا سه قانون بر شکل گیری و بروز عواطف در افراد حاکم می باشد. براساس قانون اکتساب عواطف شناخته شده و استاندارد در یک فرهنگ و جامعه توسط افراد آن فرهنگ آموخته می شود. افراد در یک جامعه نیاز به درونی کردن عواطف پذیرفته شده برای ایجاد ارتباطات مؤثر با دیگران دارند در غیر اینصورت نوعی بی نظمی و اختلال در ارتباطات ایجاد می شود. در قانون دوم که قانون تهذیب اسـت هر فرد نیاز به آن دارد که عواطف استاندارد شده را بگونه یی بیان کند که از سوی دیگران مناسب و صحیح شناسایی شود. در نهایت در قانون سوم با عنوان قانون تغییر، افراد ممکن اسـت در زمانهایی در عواطف استاندارد تغییراتی ایجاد نمایند. بفرض ممکن اسـت شما برخی اوقات نوع جدیدی از عاطفه را تجربه کنید که در طبقات عواطف استاندارد شده قرار نمی گیرد مثل تجارب اوج یا عرفانی که مازلو از آن سخن می گوید. در این حالت، فرد احساسات و افکاری را که بطور منطقی مخالف یکدیگرند، بطور همزمان تجربه می کند. بفرض در تجارب افراد عارف ترکیبی از عواطف لذت و درد با هم تجربه می شوند و فرد به اوج می رسد یا در تجربه ی عشق رنج کشیدن از معشوق برای عاشق لذت بخش اسـت و این حالتی اسـت که در هر کس وجود ندارد. از دیدگاه آوریل ( 1999 ) افراد در مرحله ی سوم خلاقیت عاطفی را تجربه می نمایند.
او در تعریف خود از خلاقیت عاطفی بیش از آنکه عواطف را بعنوان متغیر میانجی یا واسطه یی (29) در خلاقیت معرفی نماید، بر این باور اسـت که عواطف محصول و نتیجه ی خلاقیت اسـت. در این نوع نگرش عواطف خود زمینه یی برای خلاقیت هستند. زمانی که خلاقیت بعنوان محصول مورد بررسی قرار می گیرد می تواند یا شکل عینی و فیزیکی مثل نقاشی داشته باشد یا آنکه مثل حرکات موزون ابتکاری باشد. آوریل با استناد به تعریفی که از عواطف دارد و مراحلی که برای شکل گیری نشانه های عاطفی متأثر از باورهای وجودی و قواعد اجتماعی بیان می کند، خلاقیت عاطفی را بعنوان خلاقیت یا بداعت در عواطف نه براساس نقش میانجی گری، بلکه بعنوان محصول خلاقیت معرفی می نماید و معتقد اسـت خلاقیت عاطفی توانایی فرد برای احساس و بیان عواطف صادقانه بگونه یی اسـت که نیازهای درون فردی و برون فردی را برآورده سازد. از دیدگاه وی افراد در توانایی برای تجربه و بیان عواطف بطور خلاقانه تفاوتهای فردی بسیاری دارند. آوریل و نانلی ( 1992 ) در تعریفی که از خلاقیت عاطفی ارائه می کنند ابعاد و عناصر این نوع خلاقیت را تعیین کرده اند:
« خلاقیت عاطفی عبارت اسـت از بیان خود ( صداقت ) (30) به روشی جدید ( بداعت ) که براساس آن خط فکری فرد بسط داده شود و روابط بین فردی وی افزایش یابد ( سودمندی )».
در این تعریف سه اصطلاح کلیدی بداعت، صداقت و سودمندی وجود دارد که در واقع تعیین کننده های ملاکهای ارزیابی خلاقیت در حوزه عواطف هستند.

1- بداعت (31)

منظور از بداعت عاطفی بروز عاطفه یی خارج از استاندارد اسـت. براساس شرایط و موقعیت می توان پیش بینی نمود که بفرض در یک رویداد عاطفی فرد چه نوع عاطفه یی را ابراز دارد. اما گاهی اوقات عواطف غیرقابل پیش بینی و جدیدی بروز می کند که خارج از استاندارد پذیرفته شده اسـت. بر این اساس بداعت در خلاقیت عاطفی یعنی تغییر در عواطف عام و ایجاد عاطفه یی جدید توسط فرد که به دو شکل ایجاد می شود؛ یا فرد یک پاسخ عاطفی جدید می دهد یا پاسخهای عاطفی آشنا را به روشی جدید ترکیب می کند. بفرض بروز عاطفه یی در روابط بین دو دوست برخلاف شرایط حاکم موجب افزایش نیرومندی ارتباطات دوستانه بین آنان گردد. براساس تعریف آوریل از چگونگی ساخت عواطف توسط قواعد اکتساب، تهذیب و تغییر که در قسمتهای پیشین گفته شد، هر چه تجربه عاطفی به تغییر و تبدیل نزدیکتر باشد تا سطح اکتساب و تهذیب، بدیعتر اسـت. این بعد بتنهایی برای خلاقیت عاطفی کافی نیست، زیرا پاسخهای عاطفی غیرمعمول نشانه هایی از بیماریهای روانی محسوب می شوند نه خلاقیت.

2- سودمندی (32)

در تعریفی که آوریل و نانلی از خلاقیت عاطفی ارائه دادند بروز پاسخ عاطفی جدید را منوط به بسط خط فکری و افزایش روابط بین فردی کردند که این بمعنی سودمندی پاسخ عاطفی اسـت. در واقع در این ملاک صحبت بر سر ارزش پاسخ اسـت. اگر پاسخ ارزش نداشته باشد خلاقانه نیست. در ارتباط با پاسخ عاطفی، آوریل علاوه بر بداعت و سودمندی که ملاکی مهم برای همه ی پدیده های خلاق هستند بُعد سومی را نیز اضافه می نماید که در تعریف ذکر شده از آوریل و نانلی با عنوان « بیان خود » ذکر گردید و نیز این با عنوان صداقت در پاسخ عاطفی توصیف می گردد.

3- صداقت

صداقت نمایانگر ارزشها و باورهای فردی در پاسخ عاطفی اسـت؛ بدین معنا که میزان صحت و درستی عاطفه ابراز شده چگونه اسـت. ملاک صداقت در خلاقیت عاطفی بمعنای آن اسـت که یک احساس عاطفی تا چه حد صادقانه و با خلوص بیان می گردد. فرض کنید فردی از نقاشی کسی کپی برداری کند، در اینجا دو نقاشی وجود دارد یکی نقاشی کپی و دیگری اصل اسـت. هر دو این آثار هم نو و هم مناسب هستند لیکن در نقاشی کپی صداقت وجود ندارد و جایزه ی اصلی باید به نقاشی اصل داده شود. در نقاشی کپی صرفاً شایستگی فنی وجود دارد. نقاشی اصل انعکاس دهنده ی ارزشها و باورهای هنرمند نسبت به دنیاست اما نقاشی کپی بدون توجه به اینکه چقدر و چگونه خوب ترسیم شده اسـت یک تقلید از دیگری اسـت و به باورها و ارزشهای فردی ارتباطی ندارد.
فزون بر سه ملاک ذکر شده، آوریل یک شرط اضافی برای خلاقیت عاطفی با عنوان آمادگی مطرح می کند. منظور از آمادگی عاطفی میزان درک و فهم افراد از عواطف خود و تمایلات و انگیزه یی که برای کشف عواطف دارند، می باشد. وی با الهام از مدل چهار مرحله یی خلاقیت والاس (1926 ) مفهوم آمادگی را مطرح نمود. بر این اساس آوریل معتقد اسـت ملاکهای بداعت، سودمندی و صداقت همگی مربوط به مرحله ی چهارم مدل والاس تحت عنوان مرحله ی بازنگری می باشد؛ بدین معنا که وقتی یک محصول خلاق تولید می شود باید تازگی، سودمندی و صداقت آن محصول در این مرحله مورد ارزیابی قرار گیرد. لیک بهمان اندازه که این مرحله در فرایند خلاقیت حائز اهمیت می باشد، مرحله ی اول نیز از نظر آوریل که در مدل والاس مرحله ی آمادگی نامگذاری شده دارای اهمیت اسـت. این مرحله نمایانگر میزان زمان و تلاشی اسـت که برای عواطف صرف شده اسـت.
آنچه عامل تمایز کننده خلاقیت عاطفی از خلاقیت شناختی می باشد حوزه یی اسـت که خلاقیت در آن بروز می کند. در خلاقیت شناختی بداعت و سودمندی در حیطه ی شناخت و استدلال می باشد اما در خلاقیت عاطفی افکار خلاق در حوزه ی عواطف بارز می شود. خلاقیت شناختی حاکی از قدرت حل مسئله افراد در مسائل مختلف زندگی از جمله تصمیم گیریهایی اسـت که با توانمندیها و شایستگیهای ذهنی افراد سروکار دارد. در حالی که خلاقیت عاطفی بیشتر در حیطه ی روابط بین فردی، موقعیتهای اجتماعی و مسائل هیجانی مطرح می باشد.

خلاقیت عاطفی در کودکان

براساس پاسخهایی که محققان شناختی به سؤالات و تناقضات اساسی مطرح شده در خلاقیت دادند، نگارنده ی مقاله مدلی پیشنهادی از خلاقیت عاطفی در کودکان برای اولین بار ارائه نموده اسـت. از مهمترین سؤالات و تناقضات مطرح شده توسط بسیاری از محققان و نظریه پردازان خلاقیت آن بود که آیا فرایندهای شناختی افکار خلاقانه خاص هستند یا ویژگی عامی می باشند که در هر نوع تفکر شناختیی وجود دارند؟
پاسخی که به این سؤال داده شد آن بود که خلاقیت علاوه بر فرایندهای شناختی مشابه خود از جمله استدلال، قضاوت و حل مسئله، شامل فرایندهای شناختی خاصی از جمله بینش و بصیرت نیز می شود. این نتیجه، نقش بسیاری در تبیین افکار خلاقانه در حیطه های مختلف از جمله هنر و علوم داشته اسـت که بر مبنای آن در افراد خلاق علاوه بر اینکه یک سری مهارتهای عام و مشترک وجود دارد، مهارتها و توانمندیهای خاصی نیز حاکم اسـت که موجب تفاوت در حوزه یی که خلاقیت در آن ابراز می شود از جمله هنر، علوم و عواطف می گردد. بر این اساس می توان گفت اشکال مختلفی از خلاقیت وجود دارد که ناشی از فرایندهای ذهنی متفاوتی هستند و باعث ارائه ی پاسخ ها و محصولات مختلفی می شوند.
بر این اساس چگونگی خلاقیت عاطفی در کودکان براساس نمودار زیر پیشنهاد و توصیف می شود:
همانگونه که گفته شد در کلیه ی افکار و حیطه های خلاقانه دو بُعد وجود دارد:
1- مهارتهای کلی و عام خلاقانه از جمله ریسک پذیری، یافتن راه حلهای متعدد برای مسائل، قدرت ایده یابی و جستجوی اطلاعات، کنجکاوی برای کسب دانش و تنظیم دانش و در نهایت تحمل ابهام و علاقمندی به مسائل کنکاش برانگیز اسـت که منجر به توانمندی فرد برای حل مسائل بطور خلاقانه می شود که این امر در هر حوزه یی چه هنر، چه علوم و چه عواطف مشترک می باشد.
2- مهارتهای خاص و ویژه که جوزف (33) و استرین (34) ( 2005 ) در توصیف کودکانی که برای بروز عواطف و تنظیم آن شایستگی دارند، از اصطلاح سواد عاطفی (35) استفاده می کنند. همانطور که نمودار نشان می دهد از دیدگاه این اندیشمندان سواد عاطفی دارای دو بخش اساسی شایستگی اجتماعی در زمینه ی ابراز همدلی و مهارتهای اجتماعی مناسب و شایستگی فردی بمعنای آگاهی فردی از خود، انگیزش درونی و خودتنظیمی اسـت.
زمانی که دو بُعد مطرح شده با عنوان مهارتهای حل مسئله ی خلاق و سواد عاطفی با یکدیگر ترکیب شوند زمینه را برای بروز خلاقیت عاطفی در کودکان فراهم می سازند. بر این اساس انتظار می رود کودکانی که خلاقیت عاطفی دارند علاوه بر آنکه بخوبی قادر باشند با عواطف خود را شناسایی، تنظیم و کنترل نمایند بتوانند در موقعیتهای عاطفی برای بروز و بیان عواطف خود بصورت خلاقانه و کاملاً غیرقابل پیش بینی عمل نمایند. آنان می توانند عواطف بدیع و سودمندی چه برای خود و چه برای دیگران بروز دهند. جوزف و استرین ( 2005 ) در توصیف کودکانی که سواد عاطفی دارند باستناد پژوهشهای متعدد بر این باورند که این کودکان وابستگی ایمن به والدین خود دارند ( توانایی برقراری ارتباطات عاطفی )، قدرت تحمل محرومیت و ناکامی دارند ( تنظیم عواطف )، رفتارهای پرخاشگرانه و درگیریهای کمتری نشان می دهند ( هدفمندی عاطفی )، رفتارهای خودتخریبی کمتری نسبت به سایر کودکان بروز می دهند و علاوه بر قدرت تمرکز و توجه، توانایی انتخابی بالایی دارند ( کنجکاوی عاطفی ) و در موقعیتهای مبهم راه حلهای بدیع و سودمندی ارائه می کنند ( اطمینان از خود ). گزینه آخر تأییدی بر خلاقیت عاطفی کودکان می باشد.
در ارتباط با رابطه ی بین خلاقیت عاطفی و خلاقیت شناختی در کودکان همانطور که مدل پیشنهادی نشان می دهد اساس مشترکی بین مهارتهای خلاقانه یا عام در دو حوزه ی شناخت و عواطف وجود دارد، لیکن آنچه عامل تمایز اسـت حوزه عواطف در خلاقیت عاطفی اسـت که متفاوت از مهارتهای حوزه ی شناختی می باشد.
با توجه به اینکه حوزه ی عواطف جزء حوزه های متعددی اسـت که در آموزش و پرورش کودکان مورد غفلت قرار گرفته، پرداختن به آن و چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان همچون خلاقیت شناختی مهم اسـت. در برخورد بزرگسالان با کودکان همیشه آنچه مبهم اسـت عواطف، برخورد صادقانه با آن، پذیرش بی قید و شرط و در نهایت پرورش آن بوده اسـت. بنابراین پرداختن به چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی اهمیت بسزایی دارد.

پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان

با توجه به ابعاد مطرح شده در خلاقیت عاطفی و نقش مهارتهای عام و خاص در آن می توان چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان را براساس نمودار زیر پیشنهاد نمود:
از آنجایی که بیشتر یادگیریهای کودکان در زمینه های متعدد شناختی، انگیزشی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی در دو مکان بسیار مهم شامل مدرسه و خانواده صورت می گیرد، بنابراین پرورش خلاقیت عاطفی نیز باید با ارتباط متقابل و سودمند بین خانه و مدرسه انجام شود. اساس کار در برنامه های آموزشی خانه و مدرسه برای پرورش خلاقیت عاطفی کودکان باید بر پایه دو بُعد اساسی باشد: 1- پرورش مهارتهای خلاقانه با ابزارهایی همچون قصه، ادبیات، نقاشی، بازی، موسیقی، نمایش خلاق و حرکات موزون می باشد که اساس کار بسیاری از رویکردهای پرورش خلاقیت از جمله روش بارش مغزی اسبورن ( 1953 )، روش شش کلاه تفکر دی بونو (36) ( 1992 )، روش صورتهای تطبیقی اسکمپر (37) و روش حل مسئله ی خلاق اسـت. 2- پرورش شایستگیهای عاطفی اسـت که در آن بر مهارتهای اجتماعی درون فردی و بین فردی مناسب برای برخورد در موقعیتهای متعدد تأکید می گردد. در این راستا برای پرورش خلاقیت عاطفی در مدرسه پیشنهاد می شود از برنامه های مداخله یی مناسبی که برای پرورش سواد یا هوش عاطفی مطرح شده اسـت، استفاده گردد. اساس کار در این برنامه ها شناخت عواطف، تنظیم عواطف، مدیریت عواطف و بروز عواطف می باشد که از جمله مهمترین این برنامه ها، طرح رشد کودک (38) (CDP)، طرح رشد اجتماعی سیاتل (39) و استراتژیهای ترویج تفکرات جایگزین (40) (PATHS) اسـت. در ارتباط با چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در خانواده نیز علاوه بر همانند سازی کودکان با الگوها و مدلهای مناسب عاطفی، چگونگی تعاملات اجتماعی مناسب نیز مورد توجه قرار می گیرد. متاسفانه در این ارتباط حتی والدین نیز شیوه ی صحیح شناخت و بروز عواطف را در خود نمی شناسند و در نتیجه نمی توانند الگوهای مناسبی در این زمینه باشند. بجاست که برای پرورش خلاقیت عاطفی نیز همچون خلاقیت شناختی سرمایه گذاریها و روشهای متعدد ارائه گردد و آموزشهای لازم به معلمان و والدین داده شود.

پی‌نوشت‌ها:

1-دکترای روانشناسی تربیتی وعضو هیئت علمی دانشگاه شیراز.
2-Creativity
3- Guilford
4- Divergent thinking
5- Wallas
6- Ryhammar
7- Brolin
8- Simonton
9- Seltzer
10- Bentley
11- Strenberg
12- Renzulli
13- Osborn
14- Sauvaje
15- Estrey
16- Amabile
17- Craft
18- Hennessey
19- Fink
20- Ward
21- Smith
22- Emotional Creativity
23- Salovey
24- Mayer
25- Emotional intelligence
26- Averill
27- Nunly
28- Thomas Knowles
29-Mediator
30- Authenticity
31- Novelty
32- Effectiveness
33-Joseph
34- Strain
35- Emotional Literacy
36- De Bono
37- Scamper
38-Child Development Project
39- Seatel Social Development Project
40- Prompting Altemative Thinking Strategies

منابع تحقیق:
1- Amabile. T M. Greativity in context Westview Press, Boulder Co. (1996)
2- Averill J.R. Emotional Creativity Toward spiritualizaing the passions. In C.R.Snyder & S.J.Lopez (EDS) Handbook of postitive-psychology (pp.172-185) New York: Oxford
University Press. )2000)
3- Idem, Creativity in the domain of
emotional, in. T. Dalgleish & M. j.
Power (Eds) handbook of
cognition and emotion (pp.765-782)
New York: John Wiley
& Sons (199)
4- Idem Emotional Creativity Inventory: Scale construction on validation Paper Presented at the meeting of the International Society for Research on Emotion. Cambridge MA. (1994)
5- Idem A constructivist view of emotion In R.plutchik and H.Kellerrman (Eds) Emotion:Theory research and experience Vol I.Theories of emotion (pp.305-339) New York: Academic Press, (1980)
6- Avrill. J. R. & Nunley E.P.Voyages of the heart: Living an emotionally creative life, New York: Macmillan, (1992)
7- Averill J.R. & Thomas- Knowles, C. Emotional creativity In K.T.Strongman (ED) International review of studies on emotion Vol.I (pp.269-299) London:Wiley (1991)
8- Craft,A.Creativity Early Years Education London:Continuum (2002)
9- De Bono E, Serious Creativity New York, Ny, HarperBusiness (1992)
10- Finke, R.A Ward. T.B. and Smith, S.M Creative Cognition: Theory, research and applications Cambridge MA:MIT Press (1992)
11- Guilford J.P. The Nature of Human Intelligence, New York: McGraw-Hill (1967)
12- Hennessey B.A. The Social Psychology of Creativity The Beginnings of a Multi-Cultural Perspective In S.Lau (ED.) Creativity: When East Meets West (pp. 201-226) Hong Kong: World Scientific publishing (2004).
13- Osborn. A. Applied Imagination, New York: Charles Scribner, (1953)
14- Renzulli, J.S. What is this thing called giftedness and how do we develop it? A twenty-Five year perspective Journal for the Edication of the Gifted, Vol. 23, No.I.pp.3-54. (1999)
15- Ryhammar, L. & Brolin, C. Creativity research:Historical considerations and main lines of development Scandinavian Journal of Educational Research, Vol. 43. pp. 259-273. (1999)
16- Savage, E. & Sterry, L. A conceptual framework for technology education Reston. VA: International Technology Education Association (1990)
17- Salover.p. & Mayer J.D. Emotional intelligence Imaginaation cognition an personality 9 (3). 185-211. (1990)
18- Seltzer, K. & Bentley T. The Creative age: Knowledge and Slills for the new economy London Demos. (1999)
19- Simonton, D.K. Genius creativity and leadership: Historiometric enquiries, Harvard University Press Cambridge MA. (1984)
20- Sternberg R.J.A three-facet model of creativity: The Nature of Creativity. New York: Cambridge University Press p. 125-143. (1988)
21- Wallas, R. G. The art of thought New York: Harcourt Bruce and Company (1926)

منبع مقاله :
خامنه ای، سیدمحمد؛ (1389)، تربیت فلسفی و فلسفه تربیت، تهران: نشر بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 مارس 2015 ... خلاقيت بعنوان يک نياز فردي و اجتماعي از ديرباز مورد توجه محققان، نظريه پردازان و متخصصان بوده است. اينکه اين سازه ي اساسي و مهم چگونه تحقيق و ...خلاقیت، مهارت های "شناختی" مانند ریاضی و تفکر خلاق را به کودک آموزش می دهد. ... ولی به مانند هر مهارت دیگری ، تمرین می تواند کمک شایانی به تفسیر عاطفی کودک کند.با انتخاب اسباب بازيهاي مناسب خلاقيت را در كودكان برانگيزيد ... بررسي رابطه جو عاطفي خانواده با خلاقيت كودكان ... تكنيك،خلاقيت و تفكر موازي ... خطاهای شناختی.نقاشی برای کودکان - روان شناسی نقاشی کودک - معرفي كارتونيست ها و هنرمندان خردسال. ... گیلفورد " دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به .... روانكاوان معتقدند هنر از نظر عاطفی موجب كاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگری در كودك ...نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند كه خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی مرتبط ... به نظر فروید، تفكر خلاق شكل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوره كودكی است. ... از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیك شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص ...این سؤال و صدها سؤال دیگر از این دست از جمله موضوعات مهم حوزه اندیشه و تفکر خلاق ... هر کودک حق دارد تفريح و بازي کند و در فعاليتهاي خلاقانه مناسب سنش شرکت ..... ويليامز (1970) نيز براي رشد خلاقيت در كودكان الگوي شناختي- عاطفي را طراحي نمود.در کار بررسی رشد خلاقیت در کودکان کمسال، داشتن برخی از اطلاعات مهم و بنیادی ضرورت دارد. ... اگر این را بپذیریم که خلاقیت یک فرآیند شناختی و اندیشمندانه است، باید به این .... (۱ هوش عمومی : توانایی تفکر انتزاعی و حل مسئله منطقی و منظم که همان نمره هوشی است که .... آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. ... و براي پرورش خلاقيت (سندرز و سندرز) بايد به كودكان و نوجوانان امكان تفكر داد و آنان را از .... (,Parot,F1991) خلاقيت استعداد پيچيدهاي است متمايز از هوش و كنش وري شناختي و .... و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصويري، شنوائي و عاطفي سر و كار دارد .بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان می دهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد ، اما اینکه کدام سبک تفکر با خلاقیت رابطه و ...


کلماتی برای این موضوع

آموزش ابتدایی خلاقیتکلید واژه ها خلاقیت ـ معلم – هوش – مدرسه – خانواده – موانع خلاقیت – عوامل بروز خلاقیتفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر تعلیم وتربیت اصول ومبانی تعلیم وتربیت پیش …مقدماتی از تعاریف آموزش و پرورش تعریف آموزش وپرورش در این مباحث ، تعریفی از آموزش و میگنا راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در …برخی از مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست مهارت تفکر انتقادی منظور از اختلالات یادگیری درمان اختلال یادگیری