مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

تبیین مساله شر در تفکر استاد جوادی آملی

[ad_1]
جنگ جهانی اول و دوم در خاورمیانه

جنگ-جهانی-اول-و-دوم-در-خاورمیانهجنگ جهانی اول در سال 1914 تا 1918 میلادی، نقطه عطفی در سرنوشت ملل غرب بود. هنگامی که ناقوس جنگ جهانی ادامه ...

نتایج عملکرد فرانسه و انگلیس در خاورمیانه

نتایج-عملکرد-فرانسه-و-انگلیس-در-خاورمیانهیکی از نتایج مصیبت بار استعمار در خاورمیانه، تبدیل فلسطین به پایگاهی جهت حفظ منافع آن‌ها بود. اروپاییان، ادامه ...

تحکیم و سلطه قدرت‌های اروپایی در خاورمیانه

تحکیم-و-سلطه-قدرت‌های-اروپایی-در-خاورمیانهبه طور حتم، مورخین، تلاش و اقدام‌های کشورهای اروپایی در جهت مستعمره کردن و تحت سلطه در آوردن کشورهای ادامه ...

سلفی‌گری و نظام بین المللی؛ چالش‌ها و راهکارها

سلفی‌گری-و-نظام-بین-المللی-چالش‌ها-و-راهکارهادر تاریخ تحولات جهان اسلام، اهل سنت و شیعیان، سلفی‌گری را به عنوان جریانی ضد عقل و تعقل و متکی به ظواهر ادامه ...

بررسی گفتمان سید قطب و تأثیر آن بر شکل گیری جریان‌های تکفیری مصر

بررسی-گفتمان-سید-قطب-و-تأثیر-آن-بر-شکل-گیری-جریان‌های-تکفیری-مصرجریان‌های تکفیری یکی از خطرناک‌ترین جریان‌های دوران معاصر است که سهم عمده‌ای در ایجاد اسلام هراسی دارد. ادامه ...

سلفی‌گری اخوان المسلمین و تقریب

سلفی‌گری-اخوان-المسلمین-و-تقریباخوان المسلمین مصر، که خود را سلفی معرفی می‌کند، جریانی است که در اصل سلفی‌گری با سایر سلفیه مشترک است، ادامه ...

فتاوای تکفیری، چالشی در برابر نهاد افتاء: بازخوانی برخی شرایط افتاع از منظر مذاهب اسلامی

فتاوای-تکفیری-چالشی-در-برابر-نهاد-افتاء-بازخوانی-برخی-شرایط-افتاع-از-منظر-مذاهب-اسلامیبه شهادت آیات و روایات فراوان، یکی از شئون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مقام افتاء بوده‌ است. ادامه ...

چیستی نسبت پدیده تکفیر با آموزه کرامت انسانی اسلام

چیستی-نسبت-پدیده-تکفیر-با-آموزه-کرامت-انسانی-اسلامکرامت یا شرافت انسان، در بافت فلسفی بر خصلت والایی (شرافت) او از دیگر موجودات دلالت می‌کند و در بافت ادامه ...

صنعانی؛ سلفی تکفیری یا سلفی میانه‌رو

صنعانی-سلفی-تکفیری-یا-سلفی-میانه‌روابن الامیر صنعانی یکی از علمای زیدی سلفی در قرن دوازدهم به شمار می‌آید. دیدگاه‌های اعتقادی او در مسئله ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

بخش اول روان‌شناسی شخصیت سالم از منظر قرآنویژگی‌های شخصیت سالم در قرآن مجید در سه بعد عقل، قلب و رفتار بیان و تبیین شده استپرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیشرایط زندگی انسان‌ها نسبت به سال پیش تغییر کرده است در دنیای متمدن و متجدد امروزی آنچه درباره سید مجتبی خامنه ای باید بدانیم …ساندیس خور هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زندماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی … روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ فراموش و به یاد آوری حقی٢ آسودگى برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناکدانلود کتب فرهنگی مذهبینوشته شده در جمعه ۲۸ مهر۱۳۹۱ساعت توسط چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟ …چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان پایگاه تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذبمرتاض ها از جن و شیاطین کمک می‌گیرند حضرت آیت الله جوادی آملی گفت کار مرتاض‌ها با تیر سیر الی الله یکی از علمای اخلاق ایران برای استاد نقل کردند در مشهد در قسمت بالا سر حضرت مشغول بخش اول روان‌شناسی شخصیت سالم از منظر قرآن ویژگی‌های شخصیت سالم در قرآن مجید در سه بعد عقل، قلب و رفتار بیان و تبیین شده است شخصیت پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسی ضمن گرامیداشت حق طلبی و مقاومت ضداستبدادی جنبش دانشجویی در روز دانشجو، فهرست مطالبی که در آنچه درباره سید مجتبی خامنه ای باید بدانیم ساندیس خور ساندیس خور هیئتی که در آن دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد؛ ابن زیاد هم سینه می زند ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه س ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و در کدام برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناک دانلود کتب فرهنگی مذهبی نوشته شده در سه شنبه ۱۲ شهریور۱۳۹۲ساعت توسط چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟ شهر سوال چرا مرتد باید اعدام شود در حالیکه در دین اجبار نیست؟ مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به پایگاه تخصصی نقد و بررسی عرفانهای کاذب مرتاض ها از جن و شیاطین کمک می‌گیرند حضرت آیت الله جوادی آملی گفت کار مرتاض‌ها با کمک جن و فرهنگ آموزش قرآن در آموزش و پرورش ایران طرح و پیشنهاد « نخبه گرایی » یـا « آموزش عمومی » در وزارت آموزش و پرورش اشاره


ادامه مطلب ...

تفکر به شیوه موش‌های تافلر

جام جم سرا: آیا جوکی که درباره شیرازی، یزدی، کرمانی، قزوینی و ترک و لر و عرب تعریف می‌شود و با توجه به کارآیی شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی به سرعت انتقال می‌یابد و بسیاری از ما به‌طور ناخودآگاه و داوطلبانه با آن همنوایی کرده و در تکثیر آن می‌کوشیم، بی‌خطر است؟ آیا دست‌های پنهانی در کار است؟ تمام اینها حساب شده است یا مانند خسی است رها شده در جامعه‌ای وانهاده و اسیر طوفان؟
الوین تافلر، در کتاب «ثروت انقلابی»، واقعیتی را در چگونگی درک حقیقت در یک اجتماع مطرح می‌کند و مثالی می‌زند از رفتار موش‌های قطبی. این موش‌ها به‌شکل گروهی حرکت می‌کنند و در زمان‌هایی که به یک پرتگاه می‌رسند و پیشروان آنها سقوط می‌کنند، موش‌های دیگر حرکت خود را متوقف نمی‌کنند و به روند حرکت خود ادامه می‌دهند و آنها هم سقوط می‌کنند.

تافلر از این مثال و متافور برای همانندسازی چنین رفتاری در جوامع استفاده می‌کند. ما به خاطر یک لبخند، راحت‌تر هستیم که گفت‌وگوهای جمعی را باور کنیم و در دام و مرداب آن اسیر و غوطه‌ور شویم و فرو رویم. بدون تفکر، هر جوک و نقل‌قولی را شفاهی یا ایمیلی یا وایبری انعکاس می‌دهیم و برای آن استیکر گل و لبخند و لایک حواله می‌کنیم. ما همرنگ جماعت می‌شویم.
واقعیت این است که جوک‌های محلی و قومی و نژادی، انگ و استریوتایپ و ذات می‌سازند و درواقع خصوصیات واقعی افراد یک منطقه جغرافیایی یا قومیت یا مذهب و نژاد را پنهان می‌کنند. جوک‌ها کاری می‌کنند که ما فقط یک یا چند تصورِ محدودِ معمولا منفی از بخشی از جامعه داشته باشیم که مانع از وحدت و همدلی همگانی و آرمانی در کشور می‌شود. به روایت صریح‌تر، ما مدام از طرف انگ‌های خودساخته فرهنگ مسلط تهدید می‌شویم و راه منطقی آن است که اگر با آن مقابله نمی‌کنیم با آن هم‌آوایی هم نکنیم. این امر هم می‌تواند بخشی از فرهنگ داوطلبی باشد. داوطلبانه وظیفه خود بدانیم که به‌رغم این‌که خود را نهی از شنیدن و بیان این‌گونه جملات می‌کنیم، به دیگران این امر را نیزگوشزد کنیم.
فراموش نکنیم حماقت وقتی جمعی شد، ناپدید می‌شود! و اگر این روند تخریبی ادامه پیدا کند و با عکس‌العملی از سوی تک‌تک ما مواجه نشود، این حماقت ما مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران و وضع موجود شده و ویژگی‌های تقلبی و خاصی را به بخشی از جامعه نسبت می‌دهد و موجب ناکارآمدی آن بخش در چرخه مشارکتی جامعه می‌شود. پس از آن ما بر پایه اطلاعاتی اشتباه و تصورهای کلیشه‌ای خود که غالباً برگرفته رسانه‌ها و فضای مجازی است، بدون آن‌که شناخت کافی از دیگران و توانایی‌های بالقوه و بالفعل آنان داشته ‌باشیم، به قضاوت می‌پردازیم.

این کلیشه‌ها احترام یا مشروعیت را از اشخاص به دلیل تعلّقشان به آن گروه می‌گیرند و یا برعکس، کلیشه مثبت احترام، ارزش و محبوبیتی غیرواقعی و برپایه‌ای غیرمنطقی برای عده‌ای بدون دلیل خاصی به‌وجود می‌آورد.
به‌طورکلی انگ‌ها را به دو نوع می‌توان طبقه‌بندی کرد:
نوع اول که بیشتر در شبکه‌های اجتماعی این روزها انتقال داده می‌شود، «انگ‌های اجتماعی» (Public stigma) است، یعنی برچسب‌هایی که از سوی اجتماع به فرد نسبت داده می‌شود و عناصر مهم آن تفکر کلیشه‌ای، پیش‌داوری و تبعیض در تفکر رایج اجتماعی است.
نوع دوم، یعنی «انگ به فرد» (Self Stigma) یا ذهنیت منفی فرد به خود است. در نوع دوم تفکر کلیشه‌ای در درون فرد همراه با پاسخ غلط و گاه خشم‌آلود به پیشداوری‌ها از طریق طفره رفتن از زیر بار انجام مسئولیت‌های روزمره و شخصی دیده می‌شود.
به دلیل درونی و نهان بودن انگیزه این پاسخ‌ها از یک طرف و فراوانی و سهولت دستیابی به افکارعمومی از طرف دیگر، معمولا کفه تحقیقات انجام گرفته درباره انگ‌های اجتماعی، سنگین‌تر از انگ به خود است. امروزه با بررسی گروه‌هایی که بیشتر در معرض انگ اجتماعی قرار دارند، مثل اقلیت‌های نژادی، جنسی، مبتلایان به ایدز و ناتوانان حرکتی و... دریافته‌اند که عزت‌نفس این افراد به‌طور قطع و صورت‌های مختلف در طول زندگیشان جریحه‌دار می‌شود.
ما چه انگ‌زنی‌های رایج این روزها را در قالب جوک و نقل‌قول و... ناخودآگاه بدانیم و چه حساب شده، چه آن را توطئه دشمنی خارجی بدانیم یا وسوسه‌ای داخلی، می‌توانیم داوطلبانه در مقابل آن بایستیم. (سعید اصغرزاده)


ادامه مطلب ...

زن و شوهرهایی با تفکر آتش زدن قیصریه!

حقیقت این است که مفهوم عشق در دنیای مدرن، همانند روزگاران گذشته نیست. اگر بپذیریم که شعر و ادبیات آیینه تمام‌نمای هر جامعه محسوب می‌شود، امروزه در ادبیات جهان و برای مثال در جامعه ایرانی عشق‌هایی از آن دست که در گذشته وجود داشته تقریبا مطرح نمی‌شوند. زیرا فضای صنعتی و پیشرفته دیگر مجال پدیدآمدن عشق‌هایی از آن دست را به وجود نمی‌آورد. علت آن است که مسائل مختلف دنیای مادی که امروز بر آدمیان چیره شده، آنها را بیشتر به‌سوی عقلگرایی سوق داده تا به سمت گرایشهای قلبی.
این تأثیر را حتی در ارتباط‌های افراد با یکدیگر مشاهده می‌کنیم. برای مثال به خلاف گذشته آن همدلی و وفاقی که بیشتر در میان مردم دیده می‌شد، امروز تقریبا از میان رفته و‌ ای بسا همسایه‌هایی در یک مجتمع مسکونی که به‌درستی همدیگر را نمی‌شناسند و از احوال هم بی‌خبر‌ند.
منظور از عقل‌گرایی بیشتر عقل معاش است، یعنی عقلی که در پس گذران زندگی و تأمین مایحتاج زندگی است. بنابراین چیرگی چنین عقلی بر جامعه و افراد، سبب می‌شود مسائل قلبی کمرنگ شود و عواطف و احساسات انسانی تحت‌الشعاع مسائل معیشتی و زندگی واقعی قرار گیرد.
باید توجه داشت که امروزه چنین احوالی تقریبا در همه جهان و جوامع دیده می‌شود. علت این امر در ماشینی‌شدن زندگی و تحت سلطه قرار گرفتن انسان به‌وسیله ماشین است که اگر نگوییم همه زندگی او را، لااقل می‌توان گفت بخش مهمی از زندگی او را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. ماشینی‌شدن به این معنا که فرد ملزم به رعایت ضوابط و اصولی است که به حکم زندگی قسری و مکانیکی انجام می‌دهد تا بتواند زندگی خود را تأمین کند.
اخیرا آماری منتشر شده که حاکی از وقوع ١٨ طلاق در هر ساعت (در ایران) است، از سوی دیگر آمارهای دیگر هم گواه افزایش معنادار تعداد طلاق‌ها در کشور است.
اگر بخواهیم قضیه را به‌درستی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، بیشتر باید بر این موضوع تأکید کنیم که امروز مفهوم واقعی عشق از میان رفته است. به‌طوری که گفته شده، سالیانه تقریبا چیزی حدود ١٥٠‌هزار طلاق در کشور ثبت می‌شود. این آمار هر ساله درحال افزایش است.


بررسی چنین معضلی در یک گفتار مختصر ممکن نیست اما می‌توان گفت عوامل متعددی در این مسأله سهیم هستند.
باید از مشکلات اقتصادی که گاه سبب می‌شود همسران به‌دلیل فعالیت‌های اجتماعی متفاوت از همدیگر دور بیفتند و نتوانند نیازهای روحی و جسمی یکدیگر را تأمین کنند یاد کرد. بدین‌ترتیب چنین زندگانی، چنان که گفته شد به‌ نوعی گذران زندگی مکانیکی مبدل می‌شود که رفته‌رفته عواطف و احساسات خانوادگی را مورد تعدی قرار می‌دهد و درنهایت همسران را از یکدیگر جدا می‌سازد؛ گرچه نام این جدایی طلاق (در معنای قانونی) نیست و می‌توان آن را در زمره طلاق‌های عاطفی قرار داد.
از چنین زندگانی طبیعتا مسائلی مانند عقده‌های جنسی، میان همسران پدید می‌آید و سبب افسردگی روحی می‌شود که خود در خانه اثرگذاری منفی دارد و فرزندان را هم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، پدر و مادر دیگر حوصله و انگیزه‌ای برای ایجاد نشاط در محیط خانه ندارند.


امروز، کمبود تفریحات و سرگرمی‌های لازم در جامعه که به عیان می‌توان آن را مشاهده کرد، افراد جامعه را سر در گریبان کرده است، به‌طوری‌که در بسیاری از شهرهای بزرگ شاهدیم جوانان از داشتن مراکزی برای گذراندن اوقات‌فراغت خود محروم‌اند و در نتیجه به راه‌هایی کشیده‌ می‌شوند که از حقیقت و معنای واقعی زندگی به‌دور است.

مشکلات زندگی مشترک، ریشه در تربیت خانوادگی، نحوه تعلیم و تربیت در نظام آموزش‌وپرورش، و مشکلات اقتصادی و کمبود تفریحات دارد


از همه اینها گذشته، مشکلات اقتصادی باعث شده سن ازدواج از ٣٥‌سال هم بگذرد و جوانانی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند با معضل بسیار بزرگی به‌نام تهیه‌مسکن روبه‌رو باشند که در کشور به دیوی که جوانان را چندان هراسان کرده، تبدیل شده. سخن از دیوی است که با به‌یاد آوردن وجودش، غالب جوانان تن به ازدواج نمی‌دهند.
به همه اینها باید مسائل فرهنگی را هم افزود. این مسائل غالبا بین همسران پدید می‌آید و آنها را در مسأله داشتن تفاهم دچار معضل می‌کند. اگر هرکدام از این مسائل یک‌به‌یک مورد بررسی قرار گیرد، دارای ریشه‌هایی درون آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت در سطح کلان است.
اگر کودکان از آغاز در مدارس با ضوابط و تعالیم و آموزه‌های درست و صحیح برای زندگی سالم تربیت شوند، طبیعتا در آینده، زندگی مشترک بهتری خواهند داشت. مسأله این‌جاست که در شرایط کنونی، نقش آموزش‌وپرورش در ایران به‌شدت کمرنگ است. نوجوانان و جوانان در این طریق درس کافی نمی‌آموزند و آموزش کافی نمی‌بینند. بنابراین وقتی وارد زندگی مشترک می‌شوند، چیزی به‌نام تفاهم میان همسران وجود ندارد و غالبا بحث‌ها و گفت‌وگوها بر سر منیت‌هایی است که هریک برای دیگری می‌تراشند.


در چنین شرایطی از یک مسأله بسیار کوچک ناگهان مشکلات عظیم برمی‌خیزد و وضع بدانجا می‌رسد که «برای یک دستمال قیصریه آتش می‌زنند!»
بنابراین باید بگوییم، مشکلات زندگی مشترک پیوسته ریشه در تربیت‌های اولیه به‌خصوص تربیت خانوادگی و نحوه تعلیم و تربیت در نظام آموزش‌وپرورش دارد. از سوی دیگر، باید توجه داشت که آزادی‌های بی‌‌اندازه که برای مردان درخصوص تعدد زوجات در نظر گرفته شده و تسهیلاتی که از لحاظ ارتباط‌های جنسی به مردان داده شده، یکی از مهم‌ترین عوامل در تزلزل ارکان خانواده است.
همین امر سبب شده بسیاری از مردان که دارای شخصیت استوار نیستند و تعلق‌خاطر و پایبندی کامل به اصول اخلاقی و خانوادگی ندارند، بدل به مردانی عشرت‌طلب شوند و در نتیجه همسرانشان عطای چنین شوهرانی را به لقایشان ترجیح دهند.
آمارهای منتشر شده نشان می‌دهد، بسیاری از طلاق‌ها سر در همین آزادی‌های بی‌حد و حصری که به مردان درخصوص تعدد زوجات و ایجاد هرگونه ارتباط جنسی به دلخواه داده می‌شود، دارد.
از سوی دیگر، چون طلاق به اراده مرد صورت می‌گیرد و نیازی به موافقت زن ندارد، نوعی حاکمیت و استیلا بر زنان از سوی بسیاری از مردان به وجود می‌آید. همین امر غالبا باعث بروز مناقشه‌های خانوادگی می‌شود. این مناقشات معمولا در میان همسرانی پیش می‌آید که هنوز چند سالی از ازدواج آنان نگذشته، از همین‌روست که به دلیل عدم‌تجربه، وجود ناپختگی و البته مداخلات نا‌بجای اطرافیان و چشم و هم‌چشمی‌هایی که غالبا بین همسران جوان به وجود می‌آید میانگین طلاق به زیر ٢٥‌سال برسد.
از سوی دیگر مجموع این مسائل سبب شده تا جوانانی که قصد ازدواج دارند، با تشویش، دلهره و تردید گام در این طریق بگذارند و سن ازدواج هم فزونی بیابد یا به‌طورکلی کاهش چشمگیری در میزان اقدام به ازدواج پدید‌ آید. (محمد بقایی ماکان - نویسنده و پژوهشگر فرهنگ/شهروند)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

تأثیر تفکر جهادی «عبدالله عزّام» در گسترش خشونت‌های «القاعده»

[ad_1]

چکیده

اعضای «القاعده» همگی، از مسلمانان اهل سنت‌اند و قرائتی افراطی و متعصبانه از اسلام و گرایش‌های افراطی ضد شیعی با رگه‌های فکری وهابی و تفکر افراطی سلفی دارند که در مجموع، از افراد و جریان‌های گوناگونی در مصر، عربستان، پاکستان و افغانستان تأثیر پذیرفته‌اند. در این میان، «عبدالله عزّام» از رهبران جهادی مصر و فلسطین که در زمان جهاد مردم افغانستان ضد شوروی، در این منطقه فعالیت داشت، مهم‌ترین فرد تأثیرگذار در شکل‌گیری تفکر رهبران و اعضای القاعده به شمار می‌آید. او که بیانِ گیرا و قلم روانی داشت، با نوشتن ده‌ها عنوان کتاب و ارائه سخنرانی‌ها و بیانیه‌ها در وصف جهاد، نقش زیادی در جذب نیروهای جهادی از کشورهای اسلامی داشت که بعداً همین نیروها به عضویت القاعده درآمدند. پی بردن به نقش تفکر جهادی عبدالله عزّام در گسترش رفتارهای خشونت‌آمیز القاعده، مهم‌ترین مسئله‌ای است که در این نوشتار تبیین می‌گردد.

مقدمه

عبدالله عزّام فلسطینی تبار، (2) تئوریسین اصلی سلفیه جهادی و القاعده به شمار می‌آید و مهم‌‎ترین فردی بود که با قلم روان و بیان شیوای خود، خط و مشی فکری نیروهای جهادی را تعیین می‌کرد. عزّام به جریان «اخوان‌المسلمین مصر» (3) وابسته بود و بیشتر از افکار «سید قطب» و همین‌طور «ابن تیمیه» پیروی می‌کرد و بر همان اساس، به تعریف کفر و ایمان و جهاد و حکومت و مسائل کلامی دیگر می‌پرداخت، اما او از نظر خط مشی سیاسی به هیچ وجه با رفتار مسالمت‎‌آمیز اخوانی‌های مصر موافق نبود، بلکه تحت تأثیر جریان‌های افراطی مصر، جهاد و مبارزه را تنها راه دست‌یابی به حکومت اسلامی و نابودی کفار می‌دانست. در همین راستا، او با همکاری افرادی در مصر و فلسطین برای سامان‌دهی جبهه مبارزه بر ضد اسرائیل فعالیت می‌کرد، اما به دلایل گوناگون، از جمله اختلافات سیاسی و فکری موجود میان رهبران مبارز در فلسطین و مصر، به انجام دادن این کار موفق نشد. هم زمان، آغاز جهاد در افغانستان بهانه‌ای شد تا او بتواند به دور از اختلافات موجود در زادگاهش، از طریق این کشور اهداف خود را پی گیرد. (4) به همین جهت او در اوایل دهه شصت شمسی شخصاً در افغانستان و پاکستان حضور یافت و «پیشاور» را مرکز فرماندهی خود کرد. در آغاز، وی مؤسسه «مکتبة الخدمات» را با هدف ارائه خدمات بهتر به نیروهای اعزّامی از کشورهای دیگر و همین طور کمک مادی و معنوی به مجاهدان و مردم افغانستان تأسیس کرد. (5) سپس از برای اولین بار نام «سلفیه جهادی» را با اقتدا بر تفکر جهادی حاکم در مصر و فلسطین، بر مجموع این نیروها به کار برد. (6)
او با نوشتن ده‌ها عنوان کتاب و مقاله و ارائه سخنرانی‌ها و بیانیه‌های گوناگون در وصف جهاد و ضرورت بیداری اسلامی، شمار زیادی از اهل سنت، به خصوص نسل جوان را تحت تأثیر قرار داد. مجله «الجهاد» او که در پیشاور منتشر می‌شد و همین ‌طور کتاب‌های وی در توصیف جهاد برای جهان عرب، نقشی بسیار مؤثر داشت، تا جایی که بیشتر رهبران القاعده نیز از افکار او تأثیر پذیرفته بودند؛ از جمله بن لادن، ایمن الظواهری، ابوحفص، خطاب (فرمانده عرب تبار چچن)، ابوسیّاف (رهبر جماعت اسلامی چچن)، ابوسیّاف فلیپینی، ابوهانی (از فرماندهان القاعده در سومالی که نقش محوری را در ترور احمدشاه مسعود داشته است)، ابوهاجر (از یاران نزدیک عبدالله عزّام که در امریکا زندانی است) و بسیاری دیگر، تماماً از کسانی بودند که کم‌وبیش از خط فکری عبدالله عزّام پیروی می‌کردند. (7)
هر چند عزّام در سال 1989م ترور شد، اما فعالیت‌ها و افکار نیروهای وابسته به او در قالب گروه القاعده به رهبری اسامه بن لادن، نشان‌دهنده‌ی تأثیرگذاری خط مشی او میان نیروهای جهادی بود؛ به خصوص آن که آثار وی برای همگان قابل دسترس بود و مطالعه آن‌ها می‌توانست تأثیر زیادی در تقویت و پیش‌برد اهداف عبدالله عزّام داشته باشد.
نوشتار حاضر درصدد است ضمن تبیین ابعاد تفکر جهادی عبدالله عزّام، تأثیر آن را در رویکردهای جهادی و تکفیری القاعده با روش توصیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و بر اساس اطلاعات کتاب‌خانه‌ای بررسی نماید. به خصوص آن که بر اساس جست و جوهای انجام داده شده، پیشینه‌ای برای این بحث یافت نشد، درحالی که تبیین درست آن ما را با بخشی از مبانی اصلی تندروی‌های القاعده، بیش از پیش آشنا خواهد کرد.
آرای عزّام، بیشتر با استناد به کتاب‌های گوناگون او مطرح شده است که فایل‌های آن تماماً در سایت «عبدالله عزّام» (8) موجود می‌باشد. این کتاب‌ها، چنان که مشخصات نشر آن در فهرست منابع آمده است، تماماً از سوی مؤسسه «مکتبة الخدمات» در پیشاور منتشر شده است و سایت مذکور به نام «عزّام» را نیز همین نهاد اداره می‌کند. گزارش‌های شفاهی در خصوص میزان اعتبار بالای این آثار نزد القاعده و حتی سایر اهل سنت، در شرایط کنونی القاعده در دست است. طبق این گزارش‌ها، هم اکنون نوشته‌های عزّام به زبان‌های گوناگون، ترجمه و در سطح وسیع منتشر می‌شود که نسخه‌های آن در دست بیشتر جوانان اهل سنت قرار دارد، نکته مهم‌تر گزارش‌های مؤثق و مستند مربوط به زمان حیات عزّام و اندکی پس از آن (زمان تشکیل و رشد القاعده)، بیان کننده آن است که این آثار نقش اصلی را در شکل‌گیری القاعده، هدایت و جهت‌دهی نیروهای آن (حتی رهبرانشان) داشته است که در این خصوص، در ادامه به تفصیل بیشتر بحث خواهد شد.

سیر تاریخی و تطوّر فکری القاعده

پیشینه شکل‌گیری سازمان‌های جهادی، اساساً به تحولات مصر در سال‌های برمی‌گردد، رهبران اخوان المسلمین مصر برای مبارزه با «انورسادات» حاکم مصر، سازمان‌های «الجهاد»، «جماعت اسلامی» و غیره را تشکیل دادند، (9) اما نام‌گذاری گروهی به نام «سلیفه جهادی» و «القاعده»، به طور مشخص به جریانی به نام «عرب- افغان‌ها» در دوران جهاد افغانستان با ارتش سرخ شوروی در حدود سه دهه پیش (سال 1358- 1367 ش) مربوط می‌شود، (10) زیرا از آن جا که تسلط کمونیسم در مهم‌ترین کشور مسلمان آسیایی برای مسلمانان جهان نگران کننده و برای کشورهای دیگر خطر‌ساز بود، جهاد مردم افغانستان بسیار زود مورد حمایت مسلمانان و کشورهای جهان قرار گرفت. علمای اسلامی با صدور فتاوایی، مشروعیت جهاد ضد روسی مردم افغانستان را تأیید کردند و در پی آن، هزاران نفر از جوانان مسلمان کشورهای دیگر به نیروهای جهادی افغانستان پیوستند. کشورهای اسلامی و برخی کشورهای غیر اسلامی نیز حمایت مادی و نظامی از نیروهای مبارز افغانستان را در دستور کار خود قرار دارند واین امر باعث تقویت بیشتر گروه‌های جهادی شد.
حضور مستقیم برخی رهبران سلفی و جهادی از کشورهای عربی، به خصوص عبدالله عزّام، بن لادن و أیمن الظواهری در افغانستان، از وقایع مهمی بود که در این دوران اتفاق افتاد، زیرا آنان با فعالیت‌ها و برنامه‌ریزی‌های گسترده خود، ضمن آن که باعث تشویق و سامان‌دهی نیروهای جهادی غیر بومی گردیدند، زمینه را برای راه افتادن جریان جهادی فراگیر به نام «القاعده» نیز فراهم کردند.
بن لادن، میلیاردر و ناراضی عربستانی (11) که هم زمان با عبدالله عزّام در افغانستان حضور داشت، برای تقویت جبهه‌های جهاد افغانستان، گروهی به نام «قاعدة الأنصار» را متشکل از نیروهای غیر بومی عمدتاً عرب تأسیس کرد. (12) اسامه بیشتر با تحصیلات آکادمیک در رشته اقتصاد و تجارت و سرمایه‌های میلیاردی‌اش مورد توجه بود. زیرا او با استفاده از تخصص آکادمیک و منابع مالی خود، به خوبی از عهده سامان‌دهی و حمایت مالی گروه برآمد. به همین جهت، او بیش از عبدالله عزّام توجه جامعه جهانی و منطقه‌ای، به خصوص آمریکا، عربستان و پاکستان را به خود جلب کرد و آنان با حمایت مالی و لجستیکی گسترده از بن لادن، او را نماینده اصلی خود در جهاد افغانستان می‌شناختند و از سازمان او در جهت تأمین منافع خاص خود حمایت می‌کردند. (13)
اعضای القاعده، از نظر فکری و اعتقادی، بیشتر تحت تأثیر عبدالله عزّام بودند تا بن‌لادن، زیرا بن لادن نه اطلاعات مذهبی عزّام را داشت و نه از بیان شیوای او بهره‌مند بود؛ هم چنان که هیچ اثر مکتوب، جز شماری از بیانیه‌ها و سخنرانی‌های عمومی از بن‌لادن به جا نمانده است. حتی شخص بن لادن نیز از افکار عبدالله عزّام تأثیر پذیرفته بود و عزّام از بن لادن در راستای اهداف خاص خود در افغانستان استفاده می‌کرد، تا جایی که گفته شده است که بن‌لادن، تحت تأثیر عزّام، به جای مبارزه با کشورهای عربی، جهاد خود را بر ضد شوروی و سپس عرب متمرکز کرده بود.(14)
ایمن‌الظواهری (متولد 1951م.) از مؤسسان و رهبران سازمان «الجهاد» مصر (15) نیز پس از حضور در افغانستان، این کشور را مناسب‌ترین مکان برای سامان‌دهی عملیات جهادی تشخیص داد. (16) هدف مشترک بن‌لادن، عبدالله عزّام و أیمن الظواهری در ضرورت جهاد و مبارزه با کفار و تلاش یکسان آنان برای هدایت و سامان‌دهی نیروهای جهادی غیر بومی، مهم‌ترین انگیزه‌هایی بود که زمینه همکاری آنان با هم دیگر را فراهم کرد. (17) بر همین اساس، «مکتبة الخدمات» عزّام و «قاعدة الأنصار» بن لادن با همکاری یکدیگر، در راستای هدف مشترک به فعالیت پرداختند تا آن که در زمان طالبان، همکاری و مذاکرات بن‌لادن با ایمن الظواهری،معاون جماعت الجهاد مصر، باعث شد که آنان نام «قاعدة الجهاد» را برای گروه مشترک خود برگزینند که اسامه، رهبر و ظواهری، معاون آن تعیین شد. (18)
تشکیلاتی شدن نیروهای جهادی بیرونی در کنار عوامل دیگر، از جمله پیوستن افرادی مانند أیمن الظواهری و پس از آن «زرقاوی» (19) به القاعده، نقش مهمی در تقویت و پیش‌برد اهداف آن داشت، تا اندازه‌ای که در مدت کوتاهی، ده‌ها هزار نفر از مسلمانان کشورهای دیگر به این گروه پیوستند. (20)

ضرورت جهاد از نگاه عبدالله عزّام

مهم‌ترین تئوری عبدالله عزّام، گسترش فرهنگ جهاد و شهادت با هدف تشکیل حکومت اسلامی بود. تا جایی که او را مجدّدِ فرهنگ جهاد در عصر حاضر دانسته‌اند. (21)
اشتیاق او به جهاد باعث شد که از تدریس در دانشگاه‌های ریاض و اسلام‌آباد دست بردارد و به جهاد افغانستان بپیوندد و معتقد بود که این تنها راهی است که خداوند از طریق آن، مسلمانان را از مظلومیت نجات خواهد داد. (22) جهاد از نظر او، تنها به مبارزه با کفار شرق و غرب محدود نمی‌شد، بلکه او فلسفه حضور خود در افغانستان را مقدمه‌ای برای گسترش جهاد در کشورهای دیگر، به خصوص فلسطین و همین طور حکومت‌های کشورهای عربی می‌دانست، زیرا معتقد بود که جهاد افغانستان، قطعاً به تشکیل حکومت اسلامی در این کشور می‌انجامد و پس از آن، تجربه‌های فراوان جوانان عرب از جهاد افغانستان برای ادامه مبارزه، سرنوشت‌ساز خواهد بود. (23) بر همین اساس، او از رهبران جهادی افغانستان پیمان گرفته بود که پس از شکست شوروی و تشکیل حکومت اسلامی در افغانستان، در جهاد فلسطین بای نابودی اسرائیل و همین‌طور حاکمان خائن کشورهای عربی، او را یاری کنند؛ هم چنان که با آشکار شدن نشانه‌های شکست شوروی در افغانستان، عبدالله عزّام پیوسته به رهبران جهادی یاد‌آوری می‌کرد که زمان آغاز جهاد در فلسطین نزدیک است. (24) احتمال ارتباط ترور او در سال 1989م. با افکار جهادی وی بر ضد اسرائیل و سایر کشورهای اسلامی دور از ذهن نیست، زیرا به احتمال یاد، کشورهای عربی و غربی با احساس خطر از گسترش تفکر عبدالله عزّام برای آینده حیات خود و اسرائیل، زمینه نابودی او را فراهم کرده بودند. چنان که عزّام نیز، از نگرانی شدید غرب در خصوص گسترش جهاد افغانستان به کشورهای دیگر خبر داده بود. (25)
وی با واجب عینی دانستن جهاد حتی بر زنان، البته با رعایت شرایط خاص، (26) آن را به معنای مبارزه با شمشیر در برابر کفار می‌دانست و تأکید داشت که مطابق نص صریح قرآن کریم، جهاد تا وقتی ادامه می‌یابد که کفار یا تسلیم شوند و یا با ذلت به پرداخت جذیه تن بدهند (توبه، آیه 29). (27) به اعتقاد وی جهاد بهترین و برترین فریضه و عبادت الهی است که باید با نیت خالص و کاملاً مطابق سنت الهی باشد؛ (28) و تنها راهی است که خداوند وعده داده است که از طریق آن، مسلمانان را از مظلومیت نجات خواهد داد. (29)
به همین جهت، فریضه جهاد بر انجام دادن تمامی عبادت‌های دیگر الهی و حتی بر حق‌الناس، همانند پرداخت دیون، مقدّم است. (30) البته به شرطی که مجاهد از ویژگی‌های نیت درست، عزم راسخ، استقامت در برابر سرزنش‌گران، محبت به دوستان و غلظت و جدیت در برابر دشمنان (مائده، آیه 54)، کاملاً بهره‌مند باشد، و گرنه موفقیتی نخواهد داشت. (31) به همین دلیل وی علت موفق نبودن جهاد فلسطین را دخالت انگیزه‌های ملی‌گرایی عربی و مسائل دیگر مانند این‌ها می‌دانست که باعث شده بود که اساساً اسلام در مبارزه فلسطینیان حضور رسمی نیابد و در نتیجه، جهاد آنان نیز به سرانجام نرسد. (32)
وی بر اهمیت جهاد تا آن جا تأکید داشت که معتقد بود که احادیث در باره اصغر دانستن جهاد با دشمن در مقایسه با جهاد اکبر نامیدن مبارزه با نفس، نادرست است و اعتباری ندارد. (33) هم چنان که شیخ عبدالرحمان نیز که بن‌‎لادن و ایمن الظواهری به شدت از او تأثیر پذیرفته‌اند، در رساله‌ای دو هزار صفحه‌ای در وصف جهاد، روایات منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) درباره جهاد اصغر و اکبر را جعلی و ساخته دست دشمنان دین دانسته است! او می‌گوید که جهاد صرفاً یک مفهوم دارد و آن دست بردن به اسلحه و وداشتن کفار به پذیرفتن اسلام می‌باشد و تفسیر غیر از این، صرفاً در اثر ترس از قدرت‌های استعماری به وجود آمده است.
(34)
هر چه عبدالله عزّام در موردی، جهاد را به عنوان آخرین راه حل و از باب اضطرار در نظر گرفته است و معتقد می‌باشد که تا وقتی که ساقط کردن نظام‌های فاسد بدون کشتار و مبارزه مسلحانه ممکن باشد، نباید به کشتار اقدام نمود، (35) اما در موارد دیگر، توسعه معنای جهاد به مباحث علمی، سخنرانی، تبلیغ و همانند آن را تحریف در معنای آن می‌دانست که بیشتر از سوی افراد ترسو با هدف توجیه نادرست ترک این واجب الهی صورت می‌گیرد. (36) همین طور از نظر او، اعتقاد برخی علمای اهل سنت در جهاد نامیدن تبلیغات ضد شیعی و ضد نصیری‌ها و اکتفا کردن به اظهار بغض و دشمنی در مورد آنان از طریق رسانه‌ها نادرست است، زیرا این کارها اعمالی ریاکارانه است که هیچ نتیجه عملی برای تضعیف و یا نابودی مخالفان ندارد. (37)
بر همین اساس، بسیاری از رهبران القاعده نیز جهاد را از فرایض مهم الهی و وظیفه اصلی دینی خود می‌دانند. چنان که سخن‌گوی القاعده به نام «سلیمان ابوغیث» می‌گوید:
خداوند به ما فرمان جهاد داده و ما نیز در راه او جهاد کردیم. خداوند به ما فرمان داد به مستضعفین کمک و یاری برسانیم و ما نیز به مستضعفین یاری رساندیم. خداوند به ما فرمان داد کافرین را به وحشت اندازیم و ما نیز کفار را به وحشت انداختیم. خداوند سبحان به ما فرمان داده با امامان و پیشوایان کفر بجنگیم و معتقدیم که ما دین خداوند را یاری کردیم و معتقدیم که ما فریاد و ندای مستضعفین فلسطین، چچن و غیره را در تمام نقاط جهان اجابت کردیم و توانستیم رأس هرم کفر را که شبانه‌روز و به شکل آشکار خصومت و دشمنی خود را با اسلام بیان می‌کند، هدف قرار دهیم. (38)
بن لادن با استناد به آیات قرآن درباره جهاد، بر مشروعیت جهاد تأکید می‌کرد و معتقد بود که جهاد واجب عینی است و اگر کسی نتواند به مجاهدان بپیوندد، گناه کبیره‌ای مرتکب شده است. او مهم‌ترین وظیفه مؤمن را پس از ایمان آوردن، دفع دشمن متجاوز می‌دانست و این که تمام امت باید امکانات، فرزندان و پول خود را به نبرد با کفار و بیرون راندن آن‌ها از سرزمین‌های اسلامی اختصاص دهند. (39)
ایمن‌الظواهری نیز جهاد و مقاومت مسلحانه را تنها راه ساقط کردن حکومت‌های نامشروع و جای‌گزینی آن‌ها به حکومت اسلامی می‌داند. (40)

فلسفه جهاد

عبدالله عزّام با استناد به آیات و روایات، دلایل گوناگونی برای ضرورت تداوم جهاد ذکر می‌کند؛ از جمله جلوگیری از تسلط کفار و حاکم کردن اسلام؛ (41) کمبود مرد عمل (زیرا به تعبیر او افراد آگاه در جامعه اندکند و اهل عمل کمتر از آن و کسانی که به جهاد بپردازند، بسیار نادرند و آن‌هایی که در راه جهاد، صبر و مقاومت داشته باشند، گاهی اصلاً یافت نمی‌شوند.)؛ ترس از آتش جهنم و ضرورت نجات از آن؛ (42) لبیک به ندای الهی برای جهاد؛ (43) پیروی از سیره سلف صالح؛ تأسیس پایگاه محکم برای حفاظت از دارالاسلام؛ حمایت از مستضعفان؛ (44) آرزوی شهادت و رسیدن به بهشت؛ (45) حفظ عزت امت و از بین بردن زمینه‌های ذلت و خواری؛ (46) حفظ هیبت و ابهت امت و رد مکر دشمنان؛ (47) اصلاح زمین و جلوگیری از فساد آن؛ (48) حمایت از شعائر الهی؛ (49) حفظ امت از عذاب و مسخ شدن؛ (50) بی‌نیاز کردن امت و افزایش ثروت آن؛ (51) تحقق بخشیدن برتری اسلام بر سایر ادیان؛ (52) بهترین عبادت بودن جهاد؛ (53) اجماعی بودن وجوب عینی جهاد. (54)
بر همین اساس، وی جهاد افغانستان را برترین نوع جهاد می‌دانست که تنها با هدف تشکیل حکومت اسلامی مستقل، بدون وابستگی به غرب صورت می‌گرفت. به همین جهت از تمام مسلمانان می‌خواست که به هر نحوی در این جهاد سهم بگیرند. او تلاش می‌کرد، زمینه را برای جهاد کاملاً اسلامی، مانند آنچه در افغانستان اتفاق افتاد، در فلسطین نیز به وجود بیاورد و تأکید داشت که آزادی فلسطین و از بین رفتن فتنه یهودیان، تنها از راه جهاد مسیر است. (55) وی جهاد افغانستان را نقطه شروع برای سرنگونی نظام‌های طاغوت و دیکتاتور عربی و تغییر در تمام دنیا می‌دانست. (56)
به گفته عبدالله عزّام، جهاد برای دست‌یابی به خلافت اسلامی و تعیین خلیفه، امر ضروری است، زیرا قرار نیست که خلیفه از آسمان فرود آید و یا از دل زمین بروید، بلکه با جهاد، زمینه تحقق خلافت و تعیین خلیفه اسلامی محقق می‌گردد. (57)
یکی از دلایل سلفیان در تجویز جهاد، عمل به قاعده «دفع صائل» است. صائل یعنی کسی که به دین، جان، مال، عقل و یا ناموس مردم تجاوز می‌کند. از نظر آنان، صائل هر چند مسلمان باشد، باید کشته شود و اگر کسی در مبارزه با او جان خود را از دست دهد، شهید است. (58) همین تفکر در اندیشه جهادی عزّام نیز کاملاً مشهود می‌باشد.

شاخصه‌ها، شرایط و اهداف جهاد

از نظر عزّام، جهاد تنها به معنای مبارزه با شمشیر است و خارج از آن فقط فتوای جهاد را از مصادیق جهاد می‌دانست؛ منتهی به شرط آن که افرا خبره و آگاه به مسائل اسلامی و شرایط و اوضاع جنگی و قادر به استنباط احکام شرعی، فتوای جهاد را صادر کنند و کسی دیگر غیر از آنان، صلاحیت صدور فتوای شرعی را ندارد. (59) وی با عبادت جمعی دانستن فریضه جهاد، معتقد است که تنها امیر جماعت، یعنی «امیرالمؤمنین» حق صدور فتوای جهاد دارد، زیرا او نایب رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) در حفظ دین و سیاست دنیاست، اما اگر خلیفه و امام در زمین وجود نداشته باشد، جهاد بر زمین نمی‌ماند، بلکه علما و یا بزرگان مطاع‌ قوم، به عنوان اولوالامر، دستور جهاد را صادر می‌کنند. زیرا عمل به فریضه جهاد در صورتی محقق می‌گردد که حداقل سالی یک بار سپاه مسلمانان برای جهاد گسیل شوند. (60)
از نظر عزّام، وجوب جهاد به زمان و مکان خاصی منحصر نیست، بلکه مانند سایر واجبات اسلامی (نماز و روزه و حج و...) وجوب استمراری دارد. به همین جهت، جهاد در افغانستان یا فلسطین و یا هر نقطه دیگر موضوعیت ندارد، بلکه در هر جای جهان که دشمنان اسلام مشکلی برای مسلمانان به وجود آورده باشند، باید جهاد را گسترش داد. در این جهت، میان کشورهای غربی و غیر آن و همین طور میان کشور خاص عربی با دیگر کشورها فرقی نیست. (61) وی با تأکید به دستور اسلام بر ضرورت جهاد و مهاجرت، از تمام برادران اخوانی خود خواهش می‌کرد که نگذارند که جهاد متوقف شود، بلکه در گسترش فرهنگ جهاد و شهادت وانتقال آن به نسل‌های بعد تلاش کنند، (62) زیرا حیات و نجات مسلمانان در گرو کارهای نیکی مانند جهاد و مبارزه است (63) و تا وقتی دشمنان به مبارزه‌ی خود پایان نداده‌اند، جهاد و هجرت نیز برای مسلمانان هیچ‌گاه متوقف نخواهد شد. (64)
عزّام جهاد را مانند سایر فریضه‌های الهی در تمام عمر واجب می‌داند، منتهی کفایی و عینی بودن آن متناسب با شرایط فرق می‌کند و در عصر حاضر، جهاد با جان و مال بر تمام مسلمانان واجب عینی است و تا وقتی تمام سرزمین‌های اسلامی آزاد نشده است وجوب عینی آن باقی می‌باشد و ترک جهاد بدون عذر، مانند افطار روزه ماه رمضان، بدون عذر می‌ماند. وقتی جهاد به معنای قیام مسلحانه واجب عینی باشد، تفاوتی میان آن با سایر فریضه‌های الهی نیست. اذن والدین برای جهاد فرزند ضرورتی ندارد و مکلف باید شخصاً در جهاد حاضر شود و پرداخت مال نیز به تنهایی کفایت نمی‌کند و هیچ عذری به جز مریضی و پیری و امثال آن در ترک جهاد پذیرفته نیست. جهاد، عبادت جمعی است و به امیر واجب الاطاعه نیاز دارد و تنها افرادی از شرکت در جهاد معذورند که برای تأمین نفقه عیال و والدین خود و یا خدمت به آن‌ها کسی را نداشته باشد یا حکومت مانع خروج آنان برای جهاد شود. حتی وجوب عینی جهاد از افراد زمین‌گیر و مریض نیز ساقط نمی‌شود، بلکه آنان می‌توانند در بخش آموزش و یا پرستاری از مجروحان و مریض‌ها و تهیه و توزیع غذا میان مجاهدان خدمت کنند. (65)
تحت تأثیر همین افکار، أیمن الظواهری در آغاز، قدرت را شرط اصلی شروع جهاد می‌دانست، اما پس از تجربه‌های ناموفق در فعالیت‌های سیاسی خود در مصر، فوراً دستور توقف جهاد را صادر کرد و اعضای خود را به تبلیغ از راه رسانه و چاپ کتاب و مقاله تشویق نمود. (66) حضور «الظواهری» در جهاد افغانستان بر ضد شوروی، تحول مهمی در تفکر جهادی او به وجود آورد و رسماً اعلام کرد که شرایط افغانستان، بستر مناسبی برای ساماندهی جهاد و گسترش آن به کشورهای دیگر است. بر همین اساس، فعالیت‌های سرّی را کنار گذاشت، با القاعده هم پیمان شد و از این طریق، عملیات نظامی خود را در مناطق گوناگون از سر گرفت. (67)

جهاد ابتدایی و شرایط کشتن کافر از نگاه عبدالله عزّام

از نظر عبدالله عزّام، جهاد ابتدایی با کفار چند حالت دارد:
1. کفاری که اهل کتاب و کافر ذمی هستند کشتن آن‌ها هیچ گاه جایز نیست، مگر آن که با توهین به مقدسات اسلامی، ارتکاب جاسوسی، زنا با زن مسلمان و با راهزنی از مسلمانان، نقض پیمان کنند. در این صورت، حکم کافر حربی می‌یابد که اختیارش کاملاً در دست حاکم اسلامی است و از جهت ارتکاب جرایم نیز باید کشته شوند.
2. کافر حربی که بنا به مصالحی، از جمله آشنایی آن‌ها با حقیقت اسلام و یا رفتن به مکان امن، پیمان امان موقت به آنان داده می‌شود. (68) این پیمان اولاً: بر اساس مصالح مسلمانان صورت می‌گیرد و ثانیاً: حداکثر زمان آن یک سال است. این جا هرگاه حاکم اسلامی کوچک‌ترین خیانتی از کفار مشاهده کند، می‌تواند پایان زمان امان موقت را به آنان اطلاع دهد. (69) و پس از آن، اختیار کافر به دست حاکم اسلامی است که می‌تواند او را بکشد یا با فدیه و یا تبادل اسرا آزاد کند و یا آن‌ها را به بردگی بگیرد.
کفاری که هیچ پیمانی میان آنان با مسلمانان وجود ندارد، اما مسلمانان یکی از سه راه را به آنان پیشنهاد می‌کند: پذیرفتن اسلام، جهاد و جنگ یا پرداختن جزیه. اگر راه جنگ را برگزیدند، هنگام جنگ نباید به کشتن افرادی اقدام کنند که نقشی در جنگ نداشته‌اند؛ همانند: اطفال، سال‌خوردگان، راهبان، زنان و افراد عاجز، مگر آن که دشمن از آنان به عنوان سپر دفاعی استفاده کند. (70) اما کشتن حیوانات، اگر امکان بیرون آوردن آن‌ها وجود ندارد، جایز است، زیرا باقی گذاشتن آن‌ها باعث تقویت دشمنان می‌شود. (71)
عزّام در موردی گفته است که هنگام جهاد نه تنها نیروهای دشمن که در حال جنگ هستند باید کشته شوند، بلکه تمام کسانی که اندک فایده‌ای برای مشرکان در مبارزه با مسلمانان می‌رسانند، واجب است که از بین بروند، چه راهب معبد باشد یا پیرمرد و افراد مریض زمین‌گیر. او حتی کشتن زنان کمونیست‌ها را در افغانستان واجب می‌دانست، هر چند آنان هیچ نقشی در جنگ نداشته باشند، زیرا معتقد بود که افکار و عقاید آنان باعث آزار و اذیت مسلمانان می‌شود. همین طور وی از بین بردن درختان، حیوانات و هر چیز دیگر را که اندک فایده‌ای برای مشرکان داشته باشند، لازم می‌دانست، مگر آنکه بقای هر کدام از آن‌ها تنها به منفعت مسلمانان باشد و نفعی به حال مشرکان نداشته باشد که در این صورت نباید از بین بروند. (72)

حکم جهاد با دشمن نزدیک و دور

از نگاه عبدالله عزّام، دشمنانی که باید با آنان مبارزه شود دو دسته‌اند: دشمنان نزدیک که عبارتند از نظام‌های فاسد اسلامی که در این مرحله باید با حاکمان کنونی کشورهای عربی در لیبی و سوریه و عراق و غیره مبارزه کرد تا با ساقط کردن آنان؛ حکومت اسلامی را تشکیل داد. دسته دوم، دشمن دور است که در رأس آن‌ها، آمریکا و اسرائیل قرار دارد. در این مرحله، دامنه جهاد به تمام جهان همه‌ی کفار گسترش می‌یابد، زیرا اسلام دین جهانی و دین انسانیت است و حکومت اسلامی، به زمان و مکان خاصی محدود نیست، بلکه بر اساس وعده الهی، اسلام به زودی بر تمام دنیا مسلط می‌شود و آن زمان، پیروان تمام ادیان از حکومت واحد اسلامی پیروی خواهند کرد. (73)
ضمن آن که حق، امر واحد، اصیل و نافع است و باطل، متعدد، زاید و بی‌فایده می‌باشد. (74) از این رو، بشارت‌ها در فراگیر شدن دین اسلام و از بین رفتن ادیان و آیین‌های دیگر، (75) نشان از حقانیت و تحقق حاکمیت دین اسلام بر جهان و نابودی سایر ادیان و تمدن غرب دارد. (76) به همین جهت، مسلمانان موظفند که با تمام کسانی که مانع گسترش حاکمیت اسلام بر جهان می‌گردند، مبارزه کنند؛ و حتی مسلمانان همکار با کفار را نیز از بین ببرند. (77) عبدالله عزّام با اعتماد به نفس کامل، حتی اعلام کرده بود که ما برای جهاد به کمک کسی نیاز نداریم، بلکه در آینده بسیار نزدیک، تمام کشورهای جهان را به حمایت از خود مجبور خواهیم کرد و با گسترش جهاد افغانستان، اسلام را بر تمام جهان گسترش خواهیم داد. (78)
البته در اولویت‌بندی جهاد با دشمن دور و نزدیک، اختلاف‌نظرهایی میان رهبران القاعده وجود داشت و اولویت هر کدام از آنان نیز تحت تأثیر تحولات بعدی تغییر می‌یافت. به اعتقاد أیمن الظواهری، اولویت در مبارزه با دشمن نزدیک است و پس از نابودی آن، نوبت به جهاد با دشمن دور می‌رسد. (79)
اسامه بن لادن، مبارزه با غرب را در رأس برنامه‌های خود می‌دانست. بر همین اساس، اولین فتوای جنگ علیه آمریکایی‌های اشغال‌گر در سرزمین حرمین شریفین را صادر کرد و در فوریه سال 1998م. با صدور فتوایی، خواستار تأسیس «جبهه جهانی برای جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» با هدف توسعه بیشتر اهداف القاعده و افزایش قدرت آن شد. (80) بن لادن در سال‌های 1989- 1996م. مبارزه با نیروهای شوروی در افغانستان را با هدف گسترش آن به کشورهای عربی و سپس به تمام جهان دنبال کرد. چنان که از سال 1996 تا 2001 م.، او ضمن صدور فتوای جهاد بین‌المللی علیه غربی‌ها به رهبری آمریکا با هدف کمک به مسلمانان جهان، در سخنرانی خود به مناسبت استقرار آمریکاییان در عربستان گفته بود: «... باید شخصاً و مستقیماً به آمریکا و اسرائیل ضربه بزنیم. از آنچه در توان دارید، دریغ مدارید تا کلام خدا غالب شود.» (81) پس از آن، در زمان تسلط طالبان بر افغانستان و استقرار القاعده در آن جا، بن لادن بیانیه‌های گوناگونی بر ضرورت جهاد و قیام مسلحانه با نیروهای غربی صادر کرد. (82) و کشتن هر آمریکایی و یهودی در هر نقطه از جهان را مجاز دانست، زیرا آنان از یک سو بر حرمین شریفین تسلط یافته بودند و از سوی دیگر، به کشتن مسلمانان در گوشه‌های مختلف جهان اقدام می‌کردند. (83) او اعلام کرد که مسیحیان و یهودیان با زور و جنگ، فلسطین را از ما گرفتند، نه با گفت و گو و مذاکره؛ بنابراین، ما نیز باید از راه زور آنان را خارج کنیم. (84) بن لادن با توصیف بغداد به «دارالخلافة» گفته بود: «امروز جهاد در فلسطین و عراق، وظیفه همه مردم این دو کشور و دیگر مسلمانان است». (85)
همین امر تحولی اساسی در رتبه‌بندی جهاد از نگاه «ظواهری» نیز پدید آورد و او با امضای فتوای بن‌لادن، مبارزه با آمریکا و اسرائیل (دشمن دور) را در اولویت قرار داد (86) و با صدور فتوایی، رسماً اعلام کرد: «مقاومت مسلحانه بر ضد شوروی در افغانستان و اسرائیل در فلسطین، واجب شرعی و از ارکان دین و جهاد است». (87) هم چنان که در بیانیه‌های منتسب به زرقاوی و ظواهری، بر اهمیت منازعه عراق در اهداف جهادگرایان نیز پیوسته تأکید می‌شد. الزرقاوی در مه 2005 م. با بن‌لادن تجدید بیعت کرد و موفقیت شورش‌ها در عراق را نمادی ازموفقیت القاعده خواند. (88)
یکی از عوامل مهم افزایش خشونت دینی و انتقال آن از جهاد محلی به جهاد جهانی، فشارهای جدید نظام جهانی به رهبری ایالات متحده علیه ملت‌ها و تمدن‌های مختلف می‌باشد؛ عاملی که موجب شد گروه‌های جهادی از خشونت ملی یا جنگ علیه دشمن نزدیک (حکومت‌های جهان اسلام) به جنگ با دشمن دور یا قدرت‌های غربی مسلط بر جهان و سرکوب‌گر حکومت‌های مردمی رو آورند. در این میان، حملات ایالات متحده علیه اعتراض‌های مردمی در بسیاری از نقاط جهان عرب و جهان اسلام که بیشتر نیز مسالمت‌آمیز برگزار می‌شوند، باعث تقویت بیشتر این رویکرد میان طیفی وسیعی از مسلمانان گردید. (89)
استراتژی جهاد با دشمن به جهاد با دشمن نزدیک تغییر کرد. در این میان، سرنگونی حاکمان غربی که از قوانین شریعت اسلامی پیروی نمی‌کنند، در دستور کار نیروهای القاعده قرار گرفت و آنان در بسیاری از تحولات کشورهای عربی حضور فعال داشتند. چنان که هم اکنون در سوریه چند سال است که برای سرنگونی نظام بشّار اسد تلاش می‌کنند. پیش از آن نیز مبارزه برای سرنگونی نظام‌های عربی از اهداف مهم جهاد جهانی ظواهری و اسامه به شمار می‌آمد. (90) بن‌لادن در فتوایی، کشتن هم پیمانان مسلمان آمریکایی‌ها را نیز واجب دانسته بود و با صدور بیانیه‌ای در 12 اکتبر 1996م. اعلام کرد: «کشتن آمریکایی و هم پیمانان نظامی آن، واجب دینی بر مسلمانان است [و] تا خروج ارتش آمریکا از اراضی مسلمین، این واجب باید ادامه یابد. مسلمان باید بر آمریکایی‌، یعنی سربازان شیطان حمله کنند.» (91)

تکفیر و کشتن شیعیان

عبدالله عزّام، با اشاره به جنگ ایران و عراق، با وجود آن که تمام بعثی‌ها را کافر می‌دانست و معتقد بود، تنها برخی از ایرانی‌ها کافرند و عده‌ای دیگر مسلمان و یا فاسقند، اما در عین حال، حمایت از این علیه رژیم صدام را اجازه نمی‌داد، زیرا معتقد بود که عراق، آخرین مانع برای گسترش شیعه است و اگر این سد برداشته شود، بسیار زود تفکر شیعی گسترش می‌یابد. به خصوص آن که حافظ اسد و حزب حاکم سوریه و همین‌طور جنبش «امل» لبنان نیز به شیعیان تعلق دارند. هم چنین او ایران را مخالف تشکیل حکومت اسلامی سنی در افغانستان می‌دانست و سعی داشت که با کم‌رنگ نشان دادن و حتی انکار نقش ایران و حتی شیعیان افغانستان در جهاد ضد شوروی و پر رنگ کردن رفتارهای نادرست دولت ایران با مهاجرین افغانستان مقیم آن کشور، به تحریک اختلاف شیعه و اهل سنت بپردازد. به همین علت از کشورهای عربی می‌خواست که به جای برگزاری کنفرانس‌های گوناگون برای بیان خطر شیعه و روس و غیره، به تقویت جبهه‌های جهاد افعانستان بپردازند تا با تشکیل حکومت اسلامی (سنی) در آن و گسترش جهاد به کشورهای دیگر، زمینه گسترش شیعه نیز از بین برود، اما در عین حال، او رویارویی مستقیم با شیعه، به خصوص ایران، را در توان اهل سنت نمی‌دانست. (92)
برخی رهبران القاعده با کافر دانستن شیعه، هرگونه اقدام برای کشتن شیعیان را واجب می‌دانند، از جمله زرقاوی که تفکری افراطی‌تر نسبت به بسیاری از رهبران القاعده داشت، یکی از بزرگترین دغدغه‌های او، مشروعیت بخشی مبارزه با شیعیان بود. گروه «التوحید و الجهاد» زرقاوی، یکی از مهم‌ترین جریان‌های وابسته به القاعده بود که در عراق شکل گرفت. این گروه با همکاری سایر تندروان، پایگاهی عملیاتی به نام «القاعده در سرزمین بین‌النهرین» با هدف مبارزه با آمریکا و شیعیان در عراق به وجود آوردند. (93) آنان با تحریک آمریکایی‌ها و تحت تأثیر فتاوای علمای وهابی بر اختلاف میان شیعه و سنی دامن می‌زدند و با تکفیر شیعیان، رسماً از عربستان می‌خواستند که با حمله نظامی، اقلیت سنی عراق را مانند بحرین حمایت کنند. (94) در این زمان، گروه‌های مختلف القاعده با همکاری وهابی‌ها و سلفی‌ها و نیز عناصر حزب بعث عراق در یک ائتلاف نامقدس، تلاش کردند تا با راه‌اندازی انفجارها، کشتن شیعیان و رهبران دینی، تخریب اماکن متبرکه و ترور شخصیت‌های سیاسی عراق، روند سیاسی این کشور را تغیر دهند. (95) هم چنین زرقاوی با تکفیر شیعیان و حتی بدتر دانستن آنان از مسیحیان، در 14 سپتامبر 2005م. علیه شیعیان اعلام جهاد کرد (96) و در پی آن، بیشترین عملیات تروریسی بر ضد آنان و همین طور نیروهای آمریکایی را به راه انداخت که باعث کشته و زخمی شدن شمار زیادی از آنان گردید. (97) زرقاوی با تقسیم دشمن به چهار دسته‌ی آمریکایی‌ها، کردها، سربازان پلیس عراق و شیعیان، تأکید می‌کند که خطر شیعیان برای اهل سنت به مراتب بدتر از خطر آمریکاست، زیرا آمریکایی‌ها از عراق خواهند رفت و جهاد با آن‌ها بسیار آسان‌تر خواهد بود، اما مشکل اصلی، شیعیانند که از خود مردم عراق هستند و پس از آمریکا با همکاری و نمایندگی آمریکا با سنی‌ها خواهند جنگید تا زمینه گسترش تشیع را از ایران به عراق و سوریه و غیره فراهم کنند او با استناد به سخنان «ابن تیمیه» در شرور خواندن شیعیان و اتهام آنان به فساد عقیده و همکاری با مغولان در قلع و قمع اهل سنت، پیروان خود را بر ضرورت مبارزه با جهاد برای نابودی شیعیان با هدف ایجاد رویارویی میان شیعه و اهل سنت، تحریک می‌کرد و قتل آن‌ها را از کشتن خوارج واجب‌تر می‌دانست. (98) ایمن الظواهری نیز در نوار ویدئویی خود، زرقاوی را به سبب انجام دادن عملیات‌های گوناگون ستایش می‌کند و لقب «قهرمان اسلام» را برای او به کار می‌برد. (99) هر چند او در موردی با ابراز نگرانی از اقدامات ضد شیعی زرقاوی، جهاد با کفار اهل کتاب و بی‌دین را مقدم می‌دانست و معتقد بود که تا پایان نیافتن مبارزه با آنان، پرداختن به کشتار شیعیان و دیگر مسلمانان مخالف، به صلاح نیست. (100)
با مرگ زرقاوی، القاعده عراق با مشکلات جدی در زمینه رهبری مواجه شد. هم زمان با افزایش یافتن اختلافات و شکاف‌ها میان رهبر اصلی القاعده عراق و گروه‌های سنی، موفقیت القاعده شدیداً کاهش یافت تا جایی که زمینه تضعیف آن را در عرصه سیاسی و نظامی نیز فراهم کرد، (101) ولی به وجود آمدن گروه «داعش» یا همان حکومت عراق و شام و تلاش‌ آن‌ها برای تسلط بر سوریه و عراق، بار دیگر اوضاع را متشنج و فضا را برای رویارویی بیشتر آنان با شیعیان فراهم کرده است.
جنگ‌های گسترده نیروهای القاعده در قالب گروه‌های «النصرة» و «داعش» و ده‌ها گروه دیگر در چند سال اخیر با هدف نابودی حکومت بشار اسد نیز به عنوان حکومت کافر صورت می‌گیرد. تکفیر آنان، یکی به خاطر بعثی بودن حکومت سوریه است که از نظر عزّام هر بعثی کافر است (102) و دیگری به خاطر انتساب آنان به شیعه صورت می‌گیرد که تکفیر گسترده شیعیان، هم اکنون یکی از شعارهای اصلی سلفیان تکفیری به شمار می‌آید. هم چنان که در سال 1982م نیز وهابی‌های سلفی با هم دستی اخوان‌المسلمین سوریه، با هدف سرنگونی حکومت حافظ اسد، بر مبنای تکفیر و واجب القتل دانستن علویان سوری، شورش مسلحانه کردند و در پی این شورش، هزاران نفر از اخوانی‌ها و سلفی‌ها به دست نیروهای دولتی کشته شدند. (103) همین مسئله باعث تضاد بیشتر میان اخوانی‌ها و سلفیان با علویان سوری شد که حوادث چند سال آن نیز از کشتار اخوانی‌ها در چند دهه پیش بی‌تأثیر نیست، تا اندازه‌ای که أیمن الظواهری هم تحت تأثیر تفکرهای افراطی حاکم بر جریان سلفی، از سوری‌های تندرو و افراد مسلح در کشورهای هم جوار خواسته بود که با تمام توان به یاری مردم سوریه (گروه‌های مبارز ضد دولتی) بپیوندند. (104) چنان که عبدالله عزّام نیز پیش از آن با انتقاد از سکوت عرب‌ها در قبال کشتار اخوانی‌ها در سوریه، تسلط حکومت‌های سوری و غیره را نتیجه عملکرد منفعلانه عرب‌ها دانسته بود. (105)
رویکرد ضد شیعی داعش تحت تأثیر افکار امثال زرقاوی و همانند او، از زمان حمله گسترده به عراق بیشتر نمایان شد، زیرا در این مرحله، هدف مستقیم آن‌ها، از بین بردن حاکمیت شیعیان بر عراق و احیای خلافت اسلامی با مرکزیت بغداد است که خلیفه آن را نیز تعیین کرده‌اند.

حکم عملیات تروریستی و انتحاری

با وجود تأکید رهبران القاعده بر گسترش جهاد علیه کفار و بسیاری از مسلمانانی که مخالف تفکر آنان هستند، عبدالله عزّام در مواردی با استناد به برخی آیات و روایات، هر نوع عملیات تروریستی ضد مسلمانان و اقدام به کشتن فرد مسلمان و مؤمن را حرام قطعی دانسته و آن را پس از کفر، از گناهان بزرگ تلقی کرده است. (106) وی با استناد به روایاتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، تأکید می‌کند که ایمان با ترور نمی‌سازد، (107) کشتن مؤمن نزد خداوند از نابودی تمام دنیا بدتر است، (108) اگر آسمان و زمین در خون مؤمنی مشارکت داشته باشند، خداوند تمام آن‌ها را وارد جهنم می‌کند، (109) هر کسی با حمل سلاح، مؤمنی را بترساند مسلمان نیست، خداوند هیچ عمل نیکی را از قاتل مؤمن نمی‌پذیرد، (110) هر گناهی بخشیده می‌شود، مگر گناه مشرک و یا کسی که مؤمنی را عمداً به قتل برساند. (111) و خداوند لعنت می‌کند کسی را که با آهن به برادر خود اشاره کند. (112) هرگاه کسی چنین کند بر پرتگاه جهنم قرار می‌گیرد و اگر به قتل برادر مؤمن خود اقدام بکند، در آتش می‌افتد. (113) به همین دلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به اصحاب دستور می‌داد که نوک‌های تیرهای کمان را در جمع با دست بگیرد تا به طرف کسی نشانه نرود، (114) اما در عین حال، وی عملیات انتحاری را در صورتی که به مصلحت اسلام باشد، از بهترین اعمال می‌داند و معتقد است که صحابه نیز گاهی در مبارزه با دشمن، در حالی که به کشته شدن یقین داشتند، تنها وارد میدان می‌شدند و طبق حدیث نبوی، فرشتگان به چنین فردی مباهات می‌کند. (115) هم چنین از او نقل شده است که در جملات حماسی خود در مورد «ارهاب» چنین گفته است:
«باکی نداریم اگر یهود و نصارا ما را ارهابی (تروریست) بخوانند، زیرا قرآن می‌گوید: (تُرهِبُونَ بِهِ عَدوَّاللهِ وَعَدُوَّکُم). پس ارهاب فریضه‌ای بر گردن ماست.» (116)
البته حرمت قتل مسلمان و مؤمن از نگاه عزّام، باید بر مبنای معیار کفر و ایمان از نگاه وی بررسی شود. طبق سخنان پیشین، بسیاری از مسلمانان در دایره کفار قرار می‌گیرند و در نتیجه، حرمت کشتن مسلمانان نیز به طیف خاصی محدود می‌شود که بیشتر، مسلمانان همسو با آنان را در برمی‌گیرد. هم چنان که ترورهای گسترده اعضای القاعده در کشورهای مختلف، نشان دهنده‌ی همین عمومیت دایره کفار در دیدگاه‌شان است.

نقد، بررسی و نتیجه‌گیری

مهم‌ترین معضل جهان اسلام، جریان‌های جهادی تندرو است که در زمان‌های مختلف، به خصوص در عصر حاضر، حضور فعال داشته و دارند در این میان، القاعده و رهبران آن از مهم‌ترین جریان‌های جهادی تندرو معاصرند که همگی از مسلمانان اهل سنت هستند و قرائتی افراطی و متعصبانه از اسلام دارند و تحت تأثیر سید قطب و ابن تیمیه، به تعریف کفر و ایمان و جهاد و حکومت و مسائل کلامی دیگر پرداخته‌اند. آنان از نظر خط مشی سیاسی با رفتار مسالمت‌آمیز موافق نیستند، بلکه جهاد و مبارزه را تنها راه دست‌یابی به حکومت اسلامی و نابودی کفار می‌دانند. عامل اصلی تندروی‌های آن‌ها را می‌توان در رویکرد نص‌گرایی افراطی‌شان پی‌گیری کرد که در افکار عبدالله عزّام ریشه دارد. برداشت نص‌گرایانه عزّام و همین طور سایر رهبران القاعده از نصوص جهادی اسلام، باعث شده است که پیروان آنان بدون توجه به هیچ نوع سازندگی و طرح جامع در این زمینه، همواره در حال اعتراض باشند. (117)
متأسفانه در این میان، مبارزه با شیعیان، چنان که به تفصیل از آن بحث شد، در رأس برنامه‌های برخی از رهبران القاعده قرار گرفته است که در چند سال اخیر، هر روز به اشکال گوناگون درکشورهای مختلف گسترش می‌یابد. خشونت‌های گسترده برخی رهبران واعضای القاعده با برداشت نادرست آنان از «جهاد اسلامی» و گسترش غلط دامنه جهاد در مورد مسلمانان و یا حاکمان جائر، ضمن آن که باعث تقویت گروه‌های تندرو و ایجاد اختلاف بیشتر در این میان گردیده است، چهره خشن و نامعقولی نیز از اسلام در جهان ارائه داده است، تا جایی که خشم طرفداران پیشین آن در مصر و عربستان را نیز برانگیخته است؛ از جمله «شیخ سلمان العوده سعودی» در سخنرانی زنده تلویزیونی در تاریخ 14 سپتامبر 2007م، رهبر القاعده را به دلیل کشتار بی‌گناهان، مورد حمله قرار داد. العوده خطاب به بن‌لادن گفته بود: «فکر می‌کنی با بار سنگینی که بر دوش‌داری، خشنودی الله را به دست خواهی آورد؟ کشتن حداقل صدها هزار نفر بی‌گناه، بار بسیار سنگینی است». (118) هم چنین هشت تن از رهبران اصلی جماعت اسلامی مصر با نوشتن کتابی به نام «استراتیجیة تفجیرات القاعدة الأخطاء و الأخطار» (استراتژی انفجارهای القاعده: اشتباهات و هشدارها) در سال 2004م، خطاهای استراتژیک القاعده را در ایجاد انفجارها و سایر برنامه‌ها تشریح و مورد انتقاد قرار داده‌اند. (119) سلفیان اخوانی مصری، همانند «شیخ محمد طنطاوی» و «یوسف قرضاوی» نیز در مواردی با انتقاد از رویکرد جهانی القاعده، جهاد مورد نظر آنان را غیر قانونی دانسته‌اند. زیرا به اعتقاد آنان، جهاد تکلیف جمعی است که تحت شرایط خاص انجام می‌گیرد، نه تکلیف شخصی و تهاجمی. همین‌طور روشن فکران اهل سنت نیز حملات تروریستی و کشتارهای القاعده را باعث تضعیف و بدنام کردن بیشتر اسلام می‌دانند، زیرا تحت تأثیر آن، امروز اسلام در غرب با تروریسم مساوی شده است. (120)
برخی مبشران مسیحی، هم اکنون با استناد به رفتارهای جریان‌های افراطی اسلامی، از جمله القاعده و پخش تصاویر جنایت‌های آنان در رسانه‌ها، می‌خواهند که تساوی اسلام با خشونت را عیناً به مخاطبان خود القا کنند و اسلام را نزد غیر مسلمانان، دین خشونت‌طلب معرفی نمایند. هم چنان که آمریکا نیز پس از حادثه یازده سپتامبر با شعار تفکیک میان خیر و شر و یا افراد خوب و بد و تروریست نامیدن افراد تندرو، به مبارزه با مسلمانان برخاست، در حالی که مرز خیر و شر در دین مبین اسلام و در تمام ادیان آسمانی نیز به خوبی روشن شده است. هم چنین در روایات اسلامی، مکرراً خشونت و ترور نهی شده و تروریسم مورد سرزنش قرار گرفته است که مجال طرح آن‌ها در این جا نیست، (121) اما غرب بدون توجه به آموزه‌های دینی، با تفسیر نادرست خود از مسائل فوق و تروریست نامیدن برخی مسلمانان، بسیاری از بی‌گناهان و حق‌طلبان را مورد حمله قرار می‌دهد. (122) در حالی که شعار غرب در مبارزه با تروریسیم و خشونت به خصوص در کشورهای اسلامی که سرآغاز آن به اتهام مسلمانان در حوادث یازده سپتامبر باز می‌گردد، خود عامل مهم در ترویج تروریسم و خشونت در منطقه و جهان به شمار می‌آید. چنان که القاعده که تا پیش از یازده سپتامبر، فعالیتش به برخی کشورهای اسلامی منحصر می‌شد و احیاناً عملیاتی را نیز در گوشه و کنار جهان انجام می‌دادند، هم اکنون در حال تبدیل شدن به نیرویی قدرت‌مند جهان است، تا آن جا که رهبران آن در کشورهای اسلامی به راحتی می‌توانند جوانان اسلامی را برای تشکیل گروه‌های جهادی جهانی بسیج کنند و آن‌ها را آماده هر نوع عملیات انتحاری نمایند.
از موضع‌گیری‌های علمای اهل سنت در خصوص رفتار القاعده، به دست می‌آید که رفتارهای تروریستی و تکفیری این گروه به نام «جهاد اسلامی»، برای هیچ یک از مسلمانان دلسوز و واقع‌بین قابل توجیه نیست. بنابراین،از آنجا

عبارات مرتبط با این موضوع

تأثیر تفکر جهادی عبدالله عزّام در گسترش خشونت‌های القاعده تأثیر تفکر جهادی «عبدالله عزّام» در گسترش خشونت‌های «القاعده»


ادامه مطلب ...

تفکر خلاق در کودکان: خلاقیت شناختی، خلاقیت عاطفی

[ad_1]

مقدمه

خلاقیت (2) بعنوان یک نیاز فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه محققان، نظریه پردازان و متخصصان بوده اسـت. اینکه این سازه ی اساسی و مهم چگونه تحقیق و تعریف شود، در طول تاریخ تغییرات اساسی بنیادینی یافته اسـت. در این راستا دهه ی 1950 نقطه ی عطف در تحقیقات خلاقیت بشمار می آید. در این دهه گیلفورد (3) ( 1967 ) با تأکید بر محدودیتهای آزمونهای هوشی مبنی بر اندازه گیری و سنجش استعدادهای انسانی و مطرح کردن تفکر واگرا (4) حوزه ی جدیدی در تحقیقات خلاقیت ایجاد کرد. پیش از این تصور بر آن بود که خلاقیت، تواناییی اسـت که مخصوص عده یی خاص می باشد و قابلیت آموزش و پرورش ندارد ( والاس (5)، 1926؛ رامر (6) و برولین (7)، 1999؛ سیمونتون (8)، 1984 ) این دیدگاه موجب محدود شدن بسیاری از تحقیقات و پژوهشها در خلاقیت گردید. اما امروزه بر مبنای عقاید مطرح شده توسط گیلفورد و بسیاری از نظریه پردازان اعتقاد بر آن اسـت که خلاقیت، تواناییی اسـت که قابلیت آموزش و پرورش دارد و هر فردی متناسب با ظرفیت و توانمندی خود از آن برخوردار اسـت ( سلتزر (9) و بنتلی (10)، 1999؛ استرنبرگ (11)، 1988؛ رنزولی (12)، 1999 ). تسلط این دیدگاه بر پژوهشها و تعاریف خلاقیت نتایج مفیدی در برداشت از جمله ارائه ی رویکردها و مدلهای نظری متفاوت از خلاقیت که خود منجر به ایجاد و توسعه ی روشهای متعدد پرورش خلاقیت گردیدند ( اسبورن (13)، 1953؛ سویج (14) و استری (15)، 1990). از مهمترین رویکردها در این زمینه نظریات روانشناسان شناختی اجتماعی در خلاقیت با عنوان رویکردهای نظام یافته اسـت که بر نقش تعاملی ویژگیهای شخصیتی، شناختی و محیطی در پرورش خلاقیت تأکید دارند ( آمابیل (16)، 1996، کرافت (17)، 2002، هنسی (18)، 2004 ). براساس تعاریف این گروه از محققان خلاقیت براساس محصول خلاق تعریف می شود و از دو ویژگی اساسی بداعت و ارزشمندی برخوردار اسـت ( آمابیل، 1996 ). از دیگر نتایج این دیدگاه بسط مفهوم خلاقیت در حوزه هایی فراتر از هنر و علوم از جمله عواطف بوده اسـت. از جمله عوامل زمینه ساز در بسط مفهوم خلاقیت، پاسخگویی به تناقضات اساسی در ارتباط با نوع فرایندهای شناختی در افکار خلاقانه، نقش دانش و اطلاعات در بروز افکار خلاقانه و نوع مهارتها و توانمندیهایی موجود در افکار خلاقانه ( خاص یا عام ) بوده اسـت ( فینک (19)، وارد (20) و اسمیت (21)، 1992 ).

1- خلاقیت عاطفی (22)

تا سالهای اخیر عواطف بعنوان پاسخهای بیولوژیکی اولیه که ناشی از برانگیختگی فیزیولوژیکی بودند تعریف می شدند. در این دیدگاه عواطف و شناخت دو قطب مخالف یکدیگر بودند که براساس آن خلاقیت و هوش فرایند ذهنی سطح بالا و عواطف فرایندهای بیولوژیکی، ناخودآگاه و غیرقابل کنترل محسوب می شدند. سالوی (23) و مآیر (24) در سال ( 1992 ) مفهوم هوش عاطفی (25) را بمعنای توانایی هدایت عواطف خود و دیگران بطور صحیح و کاربرد این اطلاعات برای هدایت فکر و عمل بکار بردند. ارائه ی چنین مفهومی تغییری بنیادی در رابطه ی شناخت و عواطف ایجاد کرد. این دو محقق عناصر متعددی برای هوش عاطفی مطرح نمودند که عبارتند از:
1- توانایی دریافت عواطف بطور صحیح، بمعنای توانایی تعیین محتوای عاطفی بطور صحیح در تصاویر و چهره ها.
2- توانایی کاربرد عواطف، برای افزایش تفکر که بر کاربرد عواطف بعنوان منابع اطلاعاتی کمکی در تفکر و تصمیم گیری مطرح می باشد.
3- فهم و برچسب زدن به عواطف بر نامگذاری مناسب عواطف متمرکز اسـت.
4- تنظیم عواطف در خود و دیگران بمعنای اداره ی مؤثر احساسات در خود و دیگران که موجب افزایش بهزیستی در خود و دیگران می گردد.
همزمان با ارائه ی مفهوم هوش عاطفی، آوریل (26) ( 1999، 1994، 1980، 2002 ) ، آوریل و نانلی (27) ( 1992 ) و آوریل و توماس نالز (28) ( 1991 ) مفهوم خلاقیت عاطفی را مطرح نمودند. بر اساس نظر این اندیشمندان خلاقیت عاطفی به توانایی یا ظرفیت فرد برای خلاق بودن در عواطف تعریف شده اسـت. براساس نظر آوریل و نانلی ( 1992 ) عواطف بیش از آنکه محصول نیروهای بیولوژیکی باشند شکلی از تعاملات اجتماعی هستند که توسط هنجارها و قواعد اجتماعی ساخته می شوند. در این راستا سه قانون بر شکل گیری و بروز عواطف در افراد حاکم می باشد. براساس قانون اکتساب عواطف شناخته شده و استاندارد در یک فرهنگ و جامعه توسط افراد آن فرهنگ آموخته می شود. افراد در یک جامعه نیاز به درونی کردن عواطف پذیرفته شده برای ایجاد ارتباطات مؤثر با دیگران دارند در غیر اینصورت نوعی بی نظمی و اختلال در ارتباطات ایجاد می شود. در قانون دوم که قانون تهذیب اسـت هر فرد نیاز به آن دارد که عواطف استاندارد شده را بگونه یی بیان کند که از سوی دیگران مناسب و صحیح شناسایی شود. در نهایت در قانون سوم با عنوان قانون تغییر، افراد ممکن اسـت در زمانهایی در عواطف استاندارد تغییراتی ایجاد نمایند. بفرض ممکن اسـت شما برخی اوقات نوع جدیدی از عاطفه را تجربه کنید که در طبقات عواطف استاندارد شده قرار نمی گیرد مثل تجارب اوج یا عرفانی که مازلو از آن سخن می گوید. در این حالت، فرد احساسات و افکاری را که بطور منطقی مخالف یکدیگرند، بطور همزمان تجربه می کند. بفرض در تجارب افراد عارف ترکیبی از عواطف لذت و درد با هم تجربه می شوند و فرد به اوج می رسد یا در تجربه ی عشق رنج کشیدن از معشوق برای عاشق لذت بخش اسـت و این حالتی اسـت که در هر کس وجود ندارد. از دیدگاه آوریل ( 1999 ) افراد در مرحله ی سوم خلاقیت عاطفی را تجربه می نمایند.
او در تعریف خود از خلاقیت عاطفی بیش از آنکه عواطف را بعنوان متغیر میانجی یا واسطه یی (29) در خلاقیت معرفی نماید، بر این باور اسـت که عواطف محصول و نتیجه ی خلاقیت اسـت. در این نوع نگرش عواطف خود زمینه یی برای خلاقیت هستند. زمانی که خلاقیت بعنوان محصول مورد بررسی قرار می گیرد می تواند یا شکل عینی و فیزیکی مثل نقاشی داشته باشد یا آنکه مثل حرکات موزون ابتکاری باشد. آوریل با استناد به تعریفی که از عواطف دارد و مراحلی که برای شکل گیری نشانه های عاطفی متأثر از باورهای وجودی و قواعد اجتماعی بیان می کند، خلاقیت عاطفی را بعنوان خلاقیت یا بداعت در عواطف نه براساس نقش میانجی گری، بلکه بعنوان محصول خلاقیت معرفی می نماید و معتقد اسـت خلاقیت عاطفی توانایی فرد برای احساس و بیان عواطف صادقانه بگونه یی اسـت که نیازهای درون فردی و برون فردی را برآورده سازد. از دیدگاه وی افراد در توانایی برای تجربه و بیان عواطف بطور خلاقانه تفاوتهای فردی بسیاری دارند. آوریل و نانلی ( 1992 ) در تعریفی که از خلاقیت عاطفی ارائه می کنند ابعاد و عناصر این نوع خلاقیت را تعیین کرده اند:
« خلاقیت عاطفی عبارت اسـت از بیان خود ( صداقت ) (30) به روشی جدید ( بداعت ) که براساس آن خط فکری فرد بسط داده شود و روابط بین فردی وی افزایش یابد ( سودمندی )».
در این تعریف سه اصطلاح کلیدی بداعت، صداقت و سودمندی وجود دارد که در واقع تعیین کننده های ملاکهای ارزیابی خلاقیت در حوزه عواطف هستند.

1- بداعت (31)

منظور از بداعت عاطفی بروز عاطفه یی خارج از استاندارد اسـت. براساس شرایط و موقعیت می توان پیش بینی نمود که بفرض در یک رویداد عاطفی فرد چه نوع عاطفه یی را ابراز دارد. اما گاهی اوقات عواطف غیرقابل پیش بینی و جدیدی بروز می کند که خارج از استاندارد پذیرفته شده اسـت. بر این اساس بداعت در خلاقیت عاطفی یعنی تغییر در عواطف عام و ایجاد عاطفه یی جدید توسط فرد که به دو شکل ایجاد می شود؛ یا فرد یک پاسخ عاطفی جدید می دهد یا پاسخهای عاطفی آشنا را به روشی جدید ترکیب می کند. بفرض بروز عاطفه یی در روابط بین دو دوست برخلاف شرایط حاکم موجب افزایش نیرومندی ارتباطات دوستانه بین آنان گردد. براساس تعریف آوریل از چگونگی ساخت عواطف توسط قواعد اکتساب، تهذیب و تغییر که در قسمتهای پیشین گفته شد، هر چه تجربه عاطفی به تغییر و تبدیل نزدیکتر باشد تا سطح اکتساب و تهذیب، بدیعتر اسـت. این بعد بتنهایی برای خلاقیت عاطفی کافی نیست، زیرا پاسخهای عاطفی غیرمعمول نشانه هایی از بیماریهای روانی محسوب می شوند نه خلاقیت.

2- سودمندی (32)

در تعریفی که آوریل و نانلی از خلاقیت عاطفی ارائه دادند بروز پاسخ عاطفی جدید را منوط به بسط خط فکری و افزایش روابط بین فردی کردند که این بمعنی سودمندی پاسخ عاطفی اسـت. در واقع در این ملاک صحبت بر سر ارزش پاسخ اسـت. اگر پاسخ ارزش نداشته باشد خلاقانه نیست. در ارتباط با پاسخ عاطفی، آوریل علاوه بر بداعت و سودمندی که ملاکی مهم برای همه ی پدیده های خلاق هستند بُعد سومی را نیز اضافه می نماید که در تعریف ذکر شده از آوریل و نانلی با عنوان « بیان خود » ذکر گردید و نیز این با عنوان صداقت در پاسخ عاطفی توصیف می گردد.

3- صداقت

صداقت نمایانگر ارزشها و باورهای فردی در پاسخ عاطفی اسـت؛ بدین معنا که میزان صحت و درستی عاطفه ابراز شده چگونه اسـت. ملاک صداقت در خلاقیت عاطفی بمعنای آن اسـت که یک احساس عاطفی تا چه حد صادقانه و با خلوص بیان می گردد. فرض کنید فردی از نقاشی کسی کپی برداری کند، در اینجا دو نقاشی وجود دارد یکی نقاشی کپی و دیگری اصل اسـت. هر دو این آثار هم نو و هم مناسب هستند لیکن در نقاشی کپی صداقت وجود ندارد و جایزه ی اصلی باید به نقاشی اصل داده شود. در نقاشی کپی صرفاً شایستگی فنی وجود دارد. نقاشی اصل انعکاس دهنده ی ارزشها و باورهای هنرمند نسبت به دنیاست اما نقاشی کپی بدون توجه به اینکه چقدر و چگونه خوب ترسیم شده اسـت یک تقلید از دیگری اسـت و به باورها و ارزشهای فردی ارتباطی ندارد.
فزون بر سه ملاک ذکر شده، آوریل یک شرط اضافی برای خلاقیت عاطفی با عنوان آمادگی مطرح می کند. منظور از آمادگی عاطفی میزان درک و فهم افراد از عواطف خود و تمایلات و انگیزه یی که برای کشف عواطف دارند، می باشد. وی با الهام از مدل چهار مرحله یی خلاقیت والاس (1926 ) مفهوم آمادگی را مطرح نمود. بر این اساس آوریل معتقد اسـت ملاکهای بداعت، سودمندی و صداقت همگی مربوط به مرحله ی چهارم مدل والاس تحت عنوان مرحله ی بازنگری می باشد؛ بدین معنا که وقتی یک محصول خلاق تولید می شود باید تازگی، سودمندی و صداقت آن محصول در این مرحله مورد ارزیابی قرار گیرد. لیک بهمان اندازه که این مرحله در فرایند خلاقیت حائز اهمیت می باشد، مرحله ی اول نیز از نظر آوریل که در مدل والاس مرحله ی آمادگی نامگذاری شده دارای اهمیت اسـت. این مرحله نمایانگر میزان زمان و تلاشی اسـت که برای عواطف صرف شده اسـت.
آنچه عامل تمایز کننده خلاقیت عاطفی از خلاقیت شناختی می باشد حوزه یی اسـت که خلاقیت در آن بروز می کند. در خلاقیت شناختی بداعت و سودمندی در حیطه ی شناخت و استدلال می باشد اما در خلاقیت عاطفی افکار خلاق در حوزه ی عواطف بارز می شود. خلاقیت شناختی حاکی از قدرت حل مسئله افراد در مسائل مختلف زندگی از جمله تصمیم گیریهایی اسـت که با توانمندیها و شایستگیهای ذهنی افراد سروکار دارد. در حالی که خلاقیت عاطفی بیشتر در حیطه ی روابط بین فردی، موقعیتهای اجتماعی و مسائل هیجانی مطرح می باشد.

خلاقیت عاطفی در کودکان

براساس پاسخهایی که محققان شناختی به سؤالات و تناقضات اساسی مطرح شده در خلاقیت دادند، نگارنده ی مقاله مدلی پیشنهادی از خلاقیت عاطفی در کودکان برای اولین بار ارائه نموده اسـت. از مهمترین سؤالات و تناقضات مطرح شده توسط بسیاری از محققان و نظریه پردازان خلاقیت آن بود که آیا فرایندهای شناختی افکار خلاقانه خاص هستند یا ویژگی عامی می باشند که در هر نوع تفکر شناختیی وجود دارند؟
پاسخی که به این سؤال داده شد آن بود که خلاقیت علاوه بر فرایندهای شناختی مشابه خود از جمله استدلال، قضاوت و حل مسئله، شامل فرایندهای شناختی خاصی از جمله بینش و بصیرت نیز می شود. این نتیجه، نقش بسیاری در تبیین افکار خلاقانه در حیطه های مختلف از جمله هنر و علوم داشته اسـت که بر مبنای آن در افراد خلاق علاوه بر اینکه یک سری مهارتهای عام و مشترک وجود دارد، مهارتها و توانمندیهای خاصی نیز حاکم اسـت که موجب تفاوت در حوزه یی که خلاقیت در آن ابراز می شود از جمله هنر، علوم و عواطف می گردد. بر این اساس می توان گفت اشکال مختلفی از خلاقیت وجود دارد که ناشی از فرایندهای ذهنی متفاوتی هستند و باعث ارائه ی پاسخ ها و محصولات مختلفی می شوند.
بر این اساس چگونگی خلاقیت عاطفی در کودکان براساس نمودار زیر پیشنهاد و توصیف می شود:
همانگونه که گفته شد در کلیه ی افکار و حیطه های خلاقانه دو بُعد وجود دارد:
1- مهارتهای کلی و عام خلاقانه از جمله ریسک پذیری، یافتن راه حلهای متعدد برای مسائل، قدرت ایده یابی و جستجوی اطلاعات، کنجکاوی برای کسب دانش و تنظیم دانش و در نهایت تحمل ابهام و علاقمندی به مسائل کنکاش برانگیز اسـت که منجر به توانمندی فرد برای حل مسائل بطور خلاقانه می شود که این امر در هر حوزه یی چه هنر، چه علوم و چه عواطف مشترک می باشد.
2- مهارتهای خاص و ویژه که جوزف (33) و استرین (34) ( 2005 ) در توصیف کودکانی که برای بروز عواطف و تنظیم آن شایستگی دارند، از اصطلاح سواد عاطفی (35) استفاده می کنند. همانطور که نمودار نشان می دهد از دیدگاه این اندیشمندان سواد عاطفی دارای دو بخش اساسی شایستگی اجتماعی در زمینه ی ابراز همدلی و مهارتهای اجتماعی مناسب و شایستگی فردی بمعنای آگاهی فردی از خود، انگیزش درونی و خودتنظیمی اسـت.
زمانی که دو بُعد مطرح شده با عنوان مهارتهای حل مسئله ی خلاق و سواد عاطفی با یکدیگر ترکیب شوند زمینه را برای بروز خلاقیت عاطفی در کودکان فراهم می سازند. بر این اساس انتظار می رود کودکانی که خلاقیت عاطفی دارند علاوه بر آنکه بخوبی قادر باشند با عواطف خود را شناسایی، تنظیم و کنترل نمایند بتوانند در موقعیتهای عاطفی برای بروز و بیان عواطف خود بصورت خلاقانه و کاملاً غیرقابل پیش بینی عمل نمایند. آنان می توانند عواطف بدیع و سودمندی چه برای خود و چه برای دیگران بروز دهند. جوزف و استرین ( 2005 ) در توصیف کودکانی که سواد عاطفی دارند باستناد پژوهشهای متعدد بر این باورند که این کودکان وابستگی ایمن به والدین خود دارند ( توانایی برقراری ارتباطات عاطفی )، قدرت تحمل محرومیت و ناکامی دارند ( تنظیم عواطف )، رفتارهای پرخاشگرانه و درگیریهای کمتری نشان می دهند ( هدفمندی عاطفی )، رفتارهای خودتخریبی کمتری نسبت به سایر کودکان بروز می دهند و علاوه بر قدرت تمرکز و توجه، توانایی انتخابی بالایی دارند ( کنجکاوی عاطفی ) و در موقعیتهای مبهم راه حلهای بدیع و سودمندی ارائه می کنند ( اطمینان از خود ). گزینه آخر تأییدی بر خلاقیت عاطفی کودکان می باشد.
در ارتباط با رابطه ی بین خلاقیت عاطفی و خلاقیت شناختی در کودکان همانطور که مدل پیشنهادی نشان می دهد اساس مشترکی بین مهارتهای خلاقانه یا عام در دو حوزه ی شناخت و عواطف وجود دارد، لیکن آنچه عامل تمایز اسـت حوزه عواطف در خلاقیت عاطفی اسـت که متفاوت از مهارتهای حوزه ی شناختی می باشد.
با توجه به اینکه حوزه ی عواطف جزء حوزه های متعددی اسـت که در آموزش و پرورش کودکان مورد غفلت قرار گرفته، پرداختن به آن و چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان همچون خلاقیت شناختی مهم اسـت. در برخورد بزرگسالان با کودکان همیشه آنچه مبهم اسـت عواطف، برخورد صادقانه با آن، پذیرش بی قید و شرط و در نهایت پرورش آن بوده اسـت. بنابراین پرداختن به چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی اهمیت بسزایی دارد.

پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان

با توجه به ابعاد مطرح شده در خلاقیت عاطفی و نقش مهارتهای عام و خاص در آن می توان چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان را براساس نمودار زیر پیشنهاد نمود:
از آنجایی که بیشتر یادگیریهای کودکان در زمینه های متعدد شناختی، انگیزشی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی در دو مکان بسیار مهم شامل مدرسه و خانواده صورت می گیرد، بنابراین پرورش خلاقیت عاطفی نیز باید با ارتباط متقابل و سودمند بین خانه و مدرسه انجام شود. اساس کار در برنامه های آموزشی خانه و مدرسه برای پرورش خلاقیت عاطفی کودکان باید بر پایه دو بُعد اساسی باشد: 1- پرورش مهارتهای خلاقانه با ابزارهایی همچون قصه، ادبیات، نقاشی، بازی، موسیقی، نمایش خلاق و حرکات موزون می باشد که اساس کار بسیاری از رویکردهای پرورش خلاقیت از جمله روش بارش مغزی اسبورن ( 1953 )، روش شش کلاه تفکر دی بونو (36) ( 1992 )، روش صورتهای تطبیقی اسکمپر (37) و روش حل مسئله ی خلاق اسـت. 2- پرورش شایستگیهای عاطفی اسـت که در آن بر مهارتهای اجتماعی درون فردی و بین فردی مناسب برای برخورد در موقعیتهای متعدد تأکید می گردد. در این راستا برای پرورش خلاقیت عاطفی در مدرسه پیشنهاد می شود از برنامه های مداخله یی مناسبی که برای پرورش سواد یا هوش عاطفی مطرح شده اسـت، استفاده گردد. اساس کار در این برنامه ها شناخت عواطف، تنظیم عواطف، مدیریت عواطف و بروز عواطف می باشد که از جمله مهمترین این برنامه ها، طرح رشد کودک (38) (CDP)، طرح رشد اجتماعی سیاتل (39) و استراتژیهای ترویج تفکرات جایگزین (40) (PATHS) اسـت. در ارتباط با چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در خانواده نیز علاوه بر همانند سازی کودکان با الگوها و مدلهای مناسب عاطفی، چگونگی تعاملات اجتماعی مناسب نیز مورد توجه قرار می گیرد. متاسفانه در این ارتباط حتی والدین نیز شیوه ی صحیح شناخت و بروز عواطف را در خود نمی شناسند و در نتیجه نمی توانند الگوهای مناسبی در این زمینه باشند. بجاست که برای پرورش خلاقیت عاطفی نیز همچون خلاقیت شناختی سرمایه گذاریها و روشهای متعدد ارائه گردد و آموزشهای لازم به معلمان و والدین داده شود.

پی‌نوشت‌ها:

1-دکترای روانشناسی تربیتی وعضو هیئت علمی دانشگاه شیراز.
2-Creativity
3- Guilford
4- Divergent thinking
5- Wallas
6- Ryhammar
7- Brolin
8- Simonton
9- Seltzer
10- Bentley
11- Strenberg
12- Renzulli
13- Osborn
14- Sauvaje
15- Estrey
16- Amabile
17- Craft
18- Hennessey
19- Fink
20- Ward
21- Smith
22- Emotional Creativity
23- Salovey
24- Mayer
25- Emotional intelligence
26- Averill
27- Nunly
28- Thomas Knowles
29-Mediator
30- Authenticity
31- Novelty
32- Effectiveness
33-Joseph
34- Strain
35- Emotional Literacy
36- De Bono
37- Scamper
38-Child Development Project
39- Seatel Social Development Project
40- Prompting Altemative Thinking Strategies

منابع تحقیق:
1- Amabile. T M. Greativity in context Westview Press, Boulder Co. (1996)
2- Averill J.R. Emotional Creativity Toward spiritualizaing the passions. In C.R.Snyder & S.J.Lopez (EDS) Handbook of postitive-psychology (pp.172-185) New York: Oxford
University Press. )2000)
3- Idem, Creativity in the domain of
emotional, in. T. Dalgleish & M. j.
Power (Eds) handbook of
cognition and emotion (pp.765-782)
New York: John Wiley
& Sons (199)
4- Idem Emotional Creativity Inventory: Scale construction on validation Paper Presented at the meeting of the International Society for Research on Emotion. Cambridge MA. (1994)
5- Idem A constructivist view of emotion In R.plutchik and H.Kellerrman (Eds) Emotion:Theory research and experience Vol I.Theories of emotion (pp.305-339) New York: Academic Press, (1980)
6- Avrill. J. R. & Nunley E.P.Voyages of the heart: Living an emotionally creative life, New York: Macmillan, (1992)
7- Averill J.R. & Thomas- Knowles, C. Emotional creativity In K.T.Strongman (ED) International review of studies on emotion Vol.I (pp.269-299) London:Wiley (1991)
8- Craft,A.Creativity Early Years Education London:Continuum (2002)
9- De Bono E, Serious Creativity New York, Ny, HarperBusiness (1992)
10- Finke, R.A Ward. T.B. and Smith, S.M Creative Cognition: Theory, research and applications Cambridge MA:MIT Press (1992)
11- Guilford J.P. The Nature of Human Intelligence, New York: McGraw-Hill (1967)
12- Hennessey B.A. The Social Psychology of Creativity The Beginnings of a Multi-Cultural Perspective In S.Lau (ED.) Creativity: When East Meets West (pp. 201-226) Hong Kong: World Scientific publishing (2004).
13- Osborn. A. Applied Imagination, New York: Charles Scribner, (1953)
14- Renzulli, J.S. What is this thing called giftedness and how do we develop it? A twenty-Five year perspective Journal for the Edication of the Gifted, Vol. 23, No.I.pp.3-54. (1999)
15- Ryhammar, L. & Brolin, C. Creativity research:Historical considerations and main lines of development Scandinavian Journal of Educational Research, Vol. 43. pp. 259-273. (1999)
16- Savage, E. & Sterry, L. A conceptual framework for technology education Reston. VA: International Technology Education Association (1990)
17- Salover.p. & Mayer J.D. Emotional intelligence Imaginaation cognition an personality 9 (3). 185-211. (1990)
18- Seltzer, K. & Bentley T. The Creative age: Knowledge and Slills for the new economy London Demos. (1999)
19- Simonton, D.K. Genius creativity and leadership: Historiometric enquiries, Harvard University Press Cambridge MA. (1984)
20- Sternberg R.J.A three-facet model of creativity: The Nature of Creativity. New York: Cambridge University Press p. 125-143. (1988)
21- Wallas, R. G. The art of thought New York: Harcourt Bruce and Company (1926)

منبع مقاله :
خامنه ای، سیدمحمد؛ (1389)، تربیت فلسفی و فلسفه تربیت، تهران: نشر بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 مارس 2015 ... خلاقيت بعنوان يک نياز فردي و اجتماعي از ديرباز مورد توجه محققان، نظريه پردازان و متخصصان بوده است. اينکه اين سازه ي اساسي و مهم چگونه تحقيق و ...خلاقیت، مهارت های "شناختی" مانند ریاضی و تفکر خلاق را به کودک آموزش می دهد. ... ولی به مانند هر مهارت دیگری ، تمرین می تواند کمک شایانی به تفسیر عاطفی کودک کند.با انتخاب اسباب بازيهاي مناسب خلاقيت را در كودكان برانگيزيد ... بررسي رابطه جو عاطفي خانواده با خلاقيت كودكان ... تكنيك،خلاقيت و تفكر موازي ... خطاهای شناختی.نقاشی برای کودکان - روان شناسی نقاشی کودک - معرفي كارتونيست ها و هنرمندان خردسال. ... گیلفورد " دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به .... روانكاوان معتقدند هنر از نظر عاطفی موجب كاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگری در كودك ...نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند كه خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی مرتبط ... به نظر فروید، تفكر خلاق شكل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوره كودكی است. ... از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیك شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص ...این سؤال و صدها سؤال دیگر از این دست از جمله موضوعات مهم حوزه اندیشه و تفکر خلاق ... هر کودک حق دارد تفريح و بازي کند و در فعاليتهاي خلاقانه مناسب سنش شرکت ..... ويليامز (1970) نيز براي رشد خلاقيت در كودكان الگوي شناختي- عاطفي را طراحي نمود.در کار بررسی رشد خلاقیت در کودکان کمسال، داشتن برخی از اطلاعات مهم و بنیادی ضرورت دارد. ... اگر این را بپذیریم که خلاقیت یک فرآیند شناختی و اندیشمندانه است، باید به این .... (۱ هوش عمومی : توانایی تفکر انتزاعی و حل مسئله منطقی و منظم که همان نمره هوشی است که .... آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. ... و براي پرورش خلاقيت (سندرز و سندرز) بايد به كودكان و نوجوانان امكان تفكر داد و آنان را از .... (,Parot,F1991) خلاقيت استعداد پيچيدهاي است متمايز از هوش و كنش وري شناختي و .... و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصويري، شنوائي و عاطفي سر و كار دارد .بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان می دهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد ، اما اینکه کدام سبک تفکر با خلاقیت رابطه و ...


کلماتی برای این موضوع

آموزش ابتدایی خلاقیتکلید واژه ها خلاقیت ـ معلم – هوش – مدرسه – خانواده – موانع خلاقیت – عوامل بروز خلاقیتفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر تعلیم وتربیت اصول ومبانی تعلیم وتربیت پیش …مقدماتی از تعاریف آموزش و پرورش تعریف آموزش وپرورش در این مباحث ، تعریفی از آموزش و میگنا راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در …برخی از مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست مهارت تفکر انتقادی منظور از اختلالات یادگیری درمان اختلال یادگیری کار درمانی و اختلالات یادگیری هدف از کاردرمانی کودکان اصلاح نقص ها و بالا بردن خرید کتابهای مبتکران خلاصه کتاب این کتاب شامل پرسش چهارگزینه ای پنجم ابتدایی می باشد که پرسش های آن در سایت فروش عطر و عطر فروشی یار ،مطالب جالب و عکس …عطر فروشی ، پخش و فروش عطر در ایران ، سایت فروش عطر ، آدرس عطر یار ، آدرس نمایندگی عطر تحقیقات آموزشی تحقیقات آموزشی مقاله در زمینه آموزش و پرورش تعلیم و تربیت علل گرایش به مواد مخدر در نوجوانان و جوانانبیگانگی یا طردشدگی در برخی موارد مصرف مواد مخدر به وسیله نوجوانان حاکی از احساس میگنا اختلال در املا نویسی و شیوه های رفع آنمقدمه تعریف املا املا کلمه ای است عربی ومصدر این کلمه در ترجمه ی فارسی به معنای پر


ادامه مطلب ...

شش تفکر اشتباه جنسی درباره زنان

[ad_1]

این 6 افسانه جنسی در مورد خانم‌ها را فراموش کنید؛

sexual-myths-about-women

رسیدن به رضایت کامل از زندگی زناشویی از تمام جهات باید بررسی شود و رابطه جنسی نیز یکی از مهم‌ترین قسمت‌های زندگی زناشویی اســت که هردو زوج باید به آن توجه کنند در این میان برخی از تفکرات اشتباه در مورد خانم‌ها میتواند مشکل ساز باشد که در این مقاله میخواهیم این طرز تفکرات اشتباه را اصلاح کنیم:

به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ راضی کردن یک زن در تخت‌خواب کار سختی خواهد بود اگر او رازهای لذتش را آشکار نکند. بدون راهنمایی واضح و مشخص، ممکن اســت زوج او سردرگم بماند. و افسانه‌های مرسوم درباره آنچه او را تحریک یا سرد می‌کند، می‌تواند منجر به ایجاد اضطرابی ناگفته شود. اینجا می‌توانید چند مورد از این افسانه‌ها و حقیقت‌شان را بخوانید.

افسانه ۱:

اگر اندام مرد به اندازه کافی بزرگ یا برانگیخته باشد، زن به ارگاسم واژنی خواهد رسید.

حقیقت: فقط ۱۵٪ از خانم‌ها با دخول واژنیِ صرف به ارگاسم می‌رسند؛ و آنها هم اغلب باید در سطح بسیار بالایی از برانگیختگی هستند که در ادامه پیش‌نوازش و تحریک زیاد اتفاق می‌افتد. برای بیشتر خانم‌ها، سکس پیش‌نوازش اســت. در واقع پیش‌نوازش فرآیندی اســت که در آن آنها برانگیختگی را تجربه می‌کنند، و اغلب به ارگاسم می‌رسند؛ چون کلیتوریس، و نه واژن، جنسی‌ترین و تحریک‌پذیرترین اندام بدن آنهاست.

افسانه ۲:

اگر نعوظ مرد برای چند ساعت دوام بیاورد زن ارضا خواهد شد.

حقیقت: برخلاف آنچه فیلم‌های پورن نشان می‌دهند، برای بیشتر خانم‌ها حتی ۳۰ دقیقه ارتباط جنسی خیلی بیش از حد خواهد بود. تماس و اصطکاکی که در ابتدای کار حس خوبی ایجاد می‌کند کم کم باعث ایجاد احساس درد و آزار خواهد شد. وقتی ارتباط جنسی بیش از حد طولانی باشد، با جذب رطوبت و روانی طبیعی ایجاد شده، اندام جنسی زن خشک خواهد شد و این منجر به ناراحتی و احتمالا ایجاد زخم می‌شود. میانگین زمان دوام در ارتباط جنسی ۸ دقیقه اســت. باز تأکید می‌کنیم، تحریک کلیتوریس زن توسط مرد در حین ارتباط جنسی (با دست یا…) می‌تواند زن را به اوج برساند.

افسانه ۳:

انزال نابهنگام مرد به شدت برای زن ناامید کننده خواهد بود.

حقیقت: ناامیدی شدیدی که بعد از انزال نابهنگام مرد در زن ایجاد می‌شود، اغلب بر اثر کنار کشیدن شرمگینانه مرد از فضای رابطه جنسی ایجاد می‌شود، و نه با این حقیقت که او زود به اوج رسیده. اگر او در رابطه بماند، و به تحریک جنسی زوجش ادامه داده و از نظر احساسی حاضر باشد، ۹۹٪ مواقع، زن همچنان راضی خواهد بود.

افسانه ۴:

«این‌کاره‌ها» می‌دانند چطور با یک زن تماس بدنی داشته باشند.

حقیقت: کسانی رابطه جنسی خوبی دارند که از زن می‌پرسند چطور دوست دارد لمس شود. فشار فرهنگی روی مردان وجود دارد که باید بدانند زنان کی و چطور رابطه جنسی می‌خواهند. اغلب مردان به طور پیش‌فرض وظیفه شروع کردن رابطه و مدیریت تجربه جنسی را بر عهده دارند. اما حساسیت‌های اندام جنسی زنان بر اساس اینکه در کدام مرحله از چرخه ماهانه‌شان باشند، چه زمانی از روز باشد یا حتی خود روز، متغیر اســت. هیچ راهی نیست که یک مرد از قبل بداند یک زن چه نوع تماسی را دوست دارد، جز اینکه زن بی‌پرده به او بگوید – مهم نیست که مرد از قبل چه تجربه‌ها و شنیده‌هایی دارد.

افسانه ۵:

تحریک سریع و شدید کلیتوریس زن را به اوج می‌رساند.

حقیقت: گاهی. اما متاسفانه، مردان فرض را بر همیشگی بودن این موضوع می‌گذارند. در واقع، زنان ترجیح می‌دهند اول ذهنشان تحریک شود، و این با اغواگری‌های هوشمندانه، تحریکات کلامی و صرف زمانی برای صمیمیت با یکدیگر اتفاق می‌افتد. بعد از آن آنها مایل به تحریک تمام بدن هستند، همراه با آغوش، بوسه، و برهنه کنار هم خوابیدن. حدود ۲۰ دقیقه بعد از شروع رابطه اســت که زنان به حدی از برانگیختگی می‌رسند که تحریکات مستقیم بتواند احساس خوبی برایشان ایجاد کند. بعد از آن، زن ممکن اســت مایل به تماس‌های فیزیکی از قبیل حرکات آرام و دایره‌ای شکل انگشت مرد روی بدنش، تماس‌های کوچک و لحظه‌ای نوک انگشت مرد، فشار بر روی اطرف واژن یا… باشد. بعضی وقت‌ها زن لحظات نزدیک پایان رابطه را شدید و سریع می‌پسندد و گاهی فقط یک ریتم ثابت را ترجیح می‌دهد. از او بپرسید تا به شما بگوید.

افسانه ۶:

بیشتر زنان از رابطه مقعدی لذت می‌برند، فقط خودشان نمی‌دانند.

حقیقت: حدود ۲٪ از زنان واقعا به این شکل رابطه تمایل دارند. و اگر چنین باشد حتما خودشان خواهند دانست.

ADS


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


16 سپتامبر 2016 ... شش تفکر اشتباه جنسی درباره زنان:رسیدن به رضایت کامل از زندگی زناشویی از تمام جهات باید بررسی شود و رابطه جنسی نیز یکی از مهمترین ...سیب موز: شش تفکر اشتباه جنسی درباره زنان سیب موز رسیدن به رضایت کامل از زندگی زناشویی از تمام جهات باید بررسی شود و رابطه جنسی نیز یکی از مهم ترین ...10 مه 2013 ... شش تفکر اشتباه زنان در رابطه جنسی ... حین عمل جنسی ، اگر فلان کار را بکنید ، همسرتان درباره شما چه فکری می کند ! ... زنان این اشتباه را نکنند .شش تفکر اشتباه جنسی درباره زنان. شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ق.ظ. sexual-myths-about-women. رسیدن به رضایت کامل از زندگی زناشویی از تمام جهات باید ...16 سپتامبر 2016 ... رسیدن به رضایت کامل از زندگی زناشویی از تمام جهات باید بررسی شود و رابطه جنسی نیز یکی از مهمترین قسمتهای زندگی زناشویی است که هردو زوج ...16 سپتامبر 2016 ... شش تفکر اشتباه جنسی درباره زنان:رسیدن به رضایت کامل از زندگی زناشویی از تمام جهات باید بررسی شود و رابطه جنسی نیز یکی از مهم ترین قسمت ...افکار اشتباه زنان در مورد رابطه جنسی ... رابطه جنسی,تصورات اشتباه زنان,سکس ... باید تفکرات قدیمی در روابط جنسی نظیر عدم جذابیت جنسی طرفین را کنار ... من حدود هشت سال است که ازدواج کردم وبعد چهارسال اکنون درسازمانی دولتی مشغولم اما اینقدر ...در اکثر فرهنگ ها، زنان در روابط جنسی مشکلاتی را تجربه می کنند و بر اساس ... گذشته درباره نقش های جنسی مانع از این می شود که زن و مرد تجربه رضایت بخشی از ...12 آوريل 2016 ... اشتباهات جنسی خانمها ، نگران وضعیت ظاهر ، رابطه جنسی برای مردان ، راهنمایی نکردن مرد ، مسئولیت رابطهجنسی ,6 اشتباه زنان در رابطه جنسی. ... گفتگو با محمدرضا گلزار درباره خشکسالی و دروغ! تصاویر ...آقایون باید بدانند که تغییر در تفکر آنها زندگی جنسیشان را به شدت تغییر خواهد داد. ... اشتباه ششم این است که مردها تنها به تحریک جنسی زن می پردازند و تحریک روحی که اهمیتی دو چندان دارد ... شاید بتوان گفت که رایجترین تصوری که درباره افراد .


کلماتی برای این موضوع

سی و شش روش برای جذابیت بیشتر زنانسقط جنین چه عوارضی را برای زنان به دنبال خواهد داشت؟ زنان مطلقه و مشکلات روحی که آنچه درباره کاندوم باید بدانیددلایل استفاده از …سلامت سلامت جنسی سلامت جنسی در خانواده آنچه درباره کاندوم باید بدانیددلایل چگونه شوهر خود را علاقمند نگه دارید؟ صفحه چگونه همسر خود را علاقمند نگه دارید؟ برای کنترل مردان عشق ابزار کارا تری از شهوت است آیا برای برقراری رابطه جنسی اضطراب دارید؟ …برخی افراد در رابطه ی جنسی خود دچار اضطراب می شوند که به دلیل تصویر ذهنی آن ها از راهنمای آمیزش جنسی موفق برای باردار شدنسایر مطالب زنان ، مردان ، کودکان تغذیه مناسب برای مردان چه ویژگی هایی دارد؟ موی زیر تمام آنچه میخواهید درباره ی ایدز بدانید تاپیک مرجع …هر آنچه لازم است درباره ایدز بدانید برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد بررسی رفتارهای جنسی محمد بن عبدالله – بخش …جنسیپیامبراسلاماو علاوه بر این تنوع طلبی، از رفتارهای چندش آور جنسی نیز برخوردار بوده و هر از گاهی مسائل جنسی روابط زناشوئیروابطزناشوئیمسائل جنسی روابط زناشوئی اگر بگوییم زنان از نظر جنسی موجوداتی بسیار پیچیده هستند روش های تحریک جنسی و عشق بازی با همسر روابط …آیا روزی حداقل یک بار به رابطۀ جنسی فکر می کنید؟ بله خیر هر انسان سالم، چه زن و چه مرد تجاوز، حادثه تجاوز، تجاوز به عنف، تجاوز به زنان، تجاوز …تجاوز داعشتجاوز به عنفتجاوز جنسی داعشتجاوز به فاطما گلتجاوز به دخترتجاوز به زنان


ادامه مطلب ...

پایان شکست با تفکر برتر

[ad_1]
مفیدستان:
پایان شکست با تفکر برتر

خبرگزاری آریا -

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هر روز با موجی از اخبار ناخوشایند روبه‌رو می‌شویم؛ اما بارها در مقالات و کتاب‌های مختلف خوانده‌ایم که نباید بر افکار منفی و حوادث ناگوار متمرکز شویم و باید تفکر مثبت داشته باشیم؛شاید معترض‌‌شویم که «این همه درباره مثبت‌اندیشی خوانده‌ام ولی مشکلاتم همچنان پابرجاست یا اینکه من در کارم موفق نیستم و بارها شکست خورده‌ام.

تفکر مثبت را هم امتحان کرده‌ام اما تغییری در کارم حاصل نشده، دیگر ناامید شده‌ام و نمی‌توانم به خودم دروغ بگویم که اوضاع بد نیست و حقیقت را انکار کنم و...». ولی در حقیقت بیشتر مردم ماهیت تفکر مثبت را درک نمی‌کنند.

تفکر مثبت شیوه ای از فکر کردن است که فرد را قادر میسازد نسبت به رفتارها، نگرش ها، احساس ها، علایق و استعدادهای خود و دیگران برداشت و تلقی مناسبی داشته باشند و با حفظ آرامش و خونسردی بهترین و عاقلانه ترین تصمیم را بگیریم.

افکارمثبت، افکاری سازنده،انگیزه و انرژی بخش هستند که بر اثرتلقین، تکرار و تمرین به ذهن راه می یابد و باعث می شود ذهن و فکر مثبت شود. در این صورت کنترل فکر دراختیار ماست.

افراد مثبت نگر با وجود تفکر درباره گذشته و آینده، در زمان حال زندگی می کنند و از آن چه دارند راضی و خشنود هستند . در گفتار خود از کلمات و عبارات مثبت و امید بخش استفاده می کنند و همیشه سعی می کنند با تلاش و کوشش به موفقیت برسند و اگر در کاری موفق نشدند عامل را ابتدا در خود وسپس در شرایط بیرونی جستجو می کنند.

همیشه قبل از عمل یا صحبت کردن فکر می کنند، به همین دلیل کمتر دچار خطا و اشتباه با ضد و نقیض گویی می شوند.

اگر از آنها خواسته شود در باره موضوعی اظهار نظر کنند، با وجود تفکر در جنبه های منفی، موارد مثبت آن را بیان می کنند و موضوع را به فال نیک می گیرند به عبارت دیگر "نیمه پر لیوان را می بینند" .

مشکلات را ناچیز شمرده و برای حل آنها از توانایی خود و راهنمایی دیگران استفاده می کنند.

همه چیز در نظر آنها زیبا و لذت بخش بوده و سعی می کنند از مواهب زندگی بیشترین استفاده را ببرند. در ارتباط های اجتماعی خود با دیگران حسن ظن دارند(مگر خلاف آن را ببینند) و سعی می کنند در حد توان به دیگران خدمت و کمک کنند.

شیوه تفکر مثبت، شکست‌ناپذیر است و باعث می‌شود که بتوانیم به بسیاری از موفقیت‌هایی که در زندگی می‌خواهیم، دست یابیم. مثبت‌اندیشی به شما کمک می‌کند تا ترس خود را به شجاعت و ضعف خود را به قدرت تبدیل کنید. بهتر است موفقیت را پیش شرط ذهنی خود فرض کنید. این یکی از اصول اولیه تفکر مثبت است.

مهم نیست چه کسی هستید یا چندبار شکست خورده‌اید حتی اهمیتی ندارد چند سال دارید؛ زندگی همیشه می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. موفقیت در دسترس همه ماست؛ البته اگر از اصول اولیه تفکر مثبت و اندیشه سالم و صحیح پیروی کنیم.

هیچ‌گاه نباید گمان کنید همه‌چیز به آخر رسیده است، حتی زمانی که همه چیز برخلاف میل شما باشد و نتوانید به موفقیت دست یابید؛ حتی در بدترین شرایط هم راه گریزی وجود دارد.

راهکار های عملی برای مثبت اندیشی
- احساس شادکامی و خوشبختی. هیچ چیز مثل زندگی مثبت‌نگرانه نمی‌تواند احساس شادکامی و خوشبختی را در انسان بوجود بیاورد. انسانهایی که احساس خوشبختی می‌کنند افرادی هستند که کمتر با افکار و مسائل منفی سروکار دارند و اجازه نمی‌دهند بیش از مقدار لازم و طبیعی با مسائل منفی درگیر شوند. با نیمه پر لیوان زندگی می‌کنند و اتفاقات را از جانب مثبت ارزیابی می‌کنند. افکار روزانه آنها حول و حوش مسائل خوب دور می‌زند و با دیدگاهی مثبت کارها و امور زندگی خود را دنبال می‌کنند. آنها کمتر از نمی‌شود، نمی‌توان و ... استفاده می‌کنند. مثبت‌بینی نیروی انسان و اراده او را در جهت رسیدن به اهداف و خواسته‌هایش تامین می‌کند.

- معنویات نقش مهمی در شادکامی دارند. امور معنوی و پیوندهای قلبی انسان با آنها بسیار موثر هستند. این پیوندها علاوه بر کمک به انسان در جهت داشتن نگرشی مثبت به زندگی به او کمک می‌کنند در شرایط سخت و منفی و آزار دهنده نیز تسلط بیشتری روی مسائل داشته باشند. انسان بدون معنویات و ارتباطش با این منابع بی‌تکیه‌گاه است. در مراسم معنوی شرکت کنید، هر چند وقت به اماکن متبرکه و زیارت‌گاهها بروید.

- انگیزه خود را تقویت کنید. انگیزه موتور حرکتی انسان انسان بی‌انگیزه راکد و کسل و بی‌تحرک است. با عوامل مخل انگیزه بجنگید و عواملی را که انگیزه شما را قدرتمند و قوی می‌سازند را تقویت کنید.

- شبکه اجتماعی خود را وسعت دهید. داشتن روابط گسترده برای زندگی سالم و کم استرس مفید است. افراد تنها بیشتر دچار استرس می‌شوند و بیشتر دچار کسالت و بی‌حوصلگی می‌شوند. روابط خود را بیشتر و بیشتر کنید. این نوع روابط علاوه بر پر کردن اوقات فراغت شما در شرایط سختی و ناراحتی نیز تکیه‌گاه خوبی را برای شما فراهم می‌کند.

- برنامه ریزی داشته باشید. بدون برنامه ریزی زندگی بهم ریخته و نامنظم است و بی‌نظمی مخل آسایش و خوشبختی. نظمی به زندگی خود بدهید کارها و وظایف خود را مشخص کنید و هر چیز را سر جای خود قرار دهید و برای هر کاری وقتی تنظیم کنید. به این ترتیب شما در بین کارها و وظایف و مشغله‌های مختلف گیر نخواهید افتاد و کمتر و کمتر دچار ناراحتی و استرس خواهید شد طبعا شادمان‌تر و شاداب‌تر خواهید بود.

- به ظاهر خود توجه کنید. ظاهر انسان ، آینه‌ای از درون اوست. افرادی که به ظاهر آراسته خود اهمیت نمی‌دهند علاوه بر تاثیر منفی خود روی اطرافیان روی روحیه خود نیز تاثیر منفی دارند. به لباس ، زیبایی و جوانی خود توجه کنید. زمانی را برای حفظ زیبایی و جوانی اختصاص دهید.

- هدفمند باشید. داشتن اهداف بیشتر برنامه‌ها و امور زندگی انسان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. راه و روش زندگی شما در راستای اهداف‌تان از زندگی شکل می‌گیرد. اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را معین کنید. خلاقیت بیشتری به خرج بدهید و روشهای جدیدی را برای رسیدن به اهداف خود یاد بگیرید. اهداف به شما انگیزه می‌دهند و شیوه‌های خوب زندگی را برایتان ترسیم می‌کنند.

- تمرین. به‌طور مرتب در طی روز لحظاتی توقف کنید و ببینید مشغول فکر کردن به چیزی هستید. اگر متوجه شدید که بیشتر افکار شما منفی هستند سعی کنید یک نکته مثبت در آنها پیدا کرده و فکرتان را تصحیح کنید.

این قانون ساده را به یاد داشته باشید: هیچ‌وقت به خودتان حرفی نزنید که حاضر نباشید آن حرف را به دیگران بزنید.

- مثبت فکر کردن را تمرین کنید. هر روز! اگر بدبین هستید و افکاری منفی دارید توقع نداشته باشید که در عرض یک شب، به یک فرد مثبت‌نگر و خوش‌بین تبدیل شوید. اما با تمرین کردن گفت‌وگوی ذهنی شما، کم‌کم مثبت می‌شود و از حالت خودانتقادی بیرون می‌آید و خودپذیری جای آن را می‌گیرد و همین‌طور نسبت به جهان اطرافتان کمتر دیدگاهی بدبینانه خواهید داشت و زیباتر به نظر خواهد آمد. تمرین تفکر مثبت، دید بهتری به شما می‌بخشد. وقتی حالت ذهنی مثبت باشد قادرید از پس هر مسئله‌ای هرچه‌قدر هم استرس‌زا و ناراحت‌کننده باشد به نحو مۆثری برآئید. این توانائی (مثبت‌نگری) به سلامت جسم و روح شما کمک می‌کند و درهای جدیدی را به رویتان می‌گشاید. تمرین روزانه را به یاد داشته باشید.
منبع: همشهری آنلاین همراه با تغییرات و اضافات/تبیان




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

روزنامه خبرورزشیگزارش تصویری کلاس مربیگری با حضور چهره های سرشناس لیگ برتر لیگ برتریک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایتبا درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام …مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری پارسی نیوزپایگاه بزرگ و پیشرفته خبری تابناک از شب گذشته و در پی انتشار خبر فوت آیت الله هیئت والیبال استان تهران۱۳۴۰ گزارش از آغاز لیگ برتر والیبال زنان ایران ۰۱۰۸ اسامی داوران و ناظران هفته انواع روشهای تدریس،مقایسه تدریس در مدارس …روشهای تدریس،شیوه های نوین تدریس،تجربیاتی از تدریس موفق،روش تدریس معلمان در کلاس سایت فروش عطر و عطر فروشی یار ،مطالب جالب و عکس …محصولات شون آلمان زیبایی و مراقبت پوست و مو با قیمت رقابتی و با مُهر تضمین اصالت ثبت نام فراگیر پیام نور بر اساس اعلام سازمان سنجش ثبت نام ازمون کارشناسی ارشد از دی ماه آغاز شده و تا دی ماه چگونه با تجاوز جنسی مقابله کنیممادر با ما چه رفتاری دارد و ما با اون چه رفتاری داریم حتما بخونید از دور بر آتش مافیاى مقدس و مفسران رسانه‌اى اگر ادعا کنم که روح الله خمینى در دوره ‌ ى امامتش بیش روزنامه خبرورزشی گزارش تصویری کلاس مربیگری با حضور چهره های سرشناس لیگ برتر لیگ برتر مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام پروپوزال سمینار مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری، گروه هیئت والیبال استان تهران ۱۳۴۰ گزارش از آغاز لیگ برتر والیبال زنان ایران ۰۱۰۸ اسامی داوران و ناظران هفته دوم لیگ کافی نت دانشجویان چکیده این تحقیق درشهرستان مرند انجام یافته است در این پژوهش نفر از دانش آموزان که انواع روشهای تدریس،مقایسه تدریس در مدارس ایران،آمریکا،ژاپن روشهای تدریس،شیوه های نوین تدریس،تجربیاتی از تدریس موفق،روش تدریس معلمان در کلاس درس چگونه با تجاوز جنسی مقابله کنیم مادر با ما چه رفتاری دارد و ما با اون چه رفتاری داریم حتما بخونید از دور بر آتش مافیاى مقدس و مفسران رسانه‌اى اگر ادعا کنم که روح الله خمینى در دوره ‌ ى امامتش بیش از هزار سایت فروش عطر و عطر فروشی یار ،مطالب جالب و عکس عطر فروشی محصولات شون آلمان زیبایی و مراقبت پوست و مو با قیمت رقابتی و با مُهر تضمین اصالت کالا ی یک ابزار مرجع ابزار وبلاگ و سایت با درج این ابزار در سایت و وبلاگ خود ، می توانید صفحاتی که بیشترین بازدید را در بازه زمانی عکس های شکست با متن ترکی


ادامه مطلب ...

احیاء جوامع بشری، از راه تفکر صحیح

[ad_1]

بحث در مضمون مشترک سوره‌های هفتگانه‌ای است که با «حم» شروع می‌شوند و به نام «حوامیم سبعه» معروفند. مضمون مشترک این هفت سوره تبیین ضرورت مسأله وحی، خصوصیات وحی، و بیان مبدأ وحی و ره‌آورد آن می‌باشد.
و همچنین تشریح اینکه مردم در برابر وحی به دو دسته تقسیم می‌شوند. و نتیجه‌ی پذیرش وحی چیست؟ و ثمره‌ی لذت‌بخش پذیرش وحی چه خواهد بود و نتیجه‌ی مقاومت در برابر وحی آسمانی چه خواهد شد؟

در این سوره‌ها؛ این مطلب بیان شده، که چون انسان یک موجود متفکر است یعنی با اندیشه کار می‌کند، و با اندیشه زندگی می‌کند، و اگر سود یا زیانی می‌بیند از راه افکار و اندیشه‌اش بهره‌مند یا متضرر می‌شود، لذا وحی آسمانی که برای هدایت انسان آمد، می‌کوشد که از راه فکر؛ منافع مادی و معنوی او را به او تفهیم کند و همچنین امور زیانبار به حال وی را هم برای او تشریح کند، تا هر چه در سعادت او نقش دارد، از راه فکر به او بفهماند و از راه دل در او شوقی ایجاد کند که با فکر بفهمد و با دل به آن گرایش پیدا کند و هر چه به حال او زیانبار است از راه فکر توجیهش کند که به زبان آن امر پی ببرد و از راه دل هم منزجر باشد.

چون مهمترین هدف نزول وحی الهی تربیت انسان است و تربیت انسان هم جز از راه فکر میسر نیست. زیرا انسان، مانند درختی نیست که با آب و هوا تغذیه شود. مانند حیوان نیست، که با مرتع و دامگاه رشد کند بلکه موجودی است اندیشمند. تا فکرش تأمین نشود، نمی‌توان او را هدایت کرد. لذا در این سور؛ استدلال‌های فراوانی راجع به توحید و ضرورت وحی و معاد تبیین شده تا جوامع انسانی را با تفکر، به این اصول اولیه آشنا کند و آن‌ها را از جهل و شک برهاند و به یقین و طمأنینه برساند.
به استناد آیه «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَ شِفَاءٌ وَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى» (1) قرآن نسبت به مؤمنین هدایت و شفاء است، چون نسبت به آن گوش فرا دادند، و مطالب آن را با تأمل فهمیدند و قوانین آن را با دل پذیرفتند و نسبت به کفار نابینایی است، چون گوش فرا ندادند و ندیدند. هم گوششان سنگین بود، و هم چشمشان نابینا. نشنیدند و ندیدند.
اگر انسان از راه چشم و گوش بهره‌ای نبرد، راه دیگری برای رشد و هدایت او نیست، اگر انسان بخواهد هدایت شود، باید بفهمد و بشنود و ببیند، تا از این مجاری ادراک و اندیشه، هدایت شود.
کسی که، گوش به سخنان قرآن نمی‌دهد، و استدلال‌های آن را نادیده می‌انگارد، از چه راه هدایت شود؟ آنکه می‌گوید «قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ وَ فِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنَا وَ بَیْنِکَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ‌» (2) که در صدر همین سوره «حم فصلت» مطرح شد، او از چه راه بتواند معارف قرآن را درک کند؟
چون انسان؛ موجودی است متفکر. اگر بخواهد منحرف گردد از راه فکر منحرف می‌شود. و اگر بخواهد هدایت شود، از راه اندیشه و فکر هدایت می‌یابد. شیطان اگر بخواهد در انسان راه پیدا کند، تنها راه نفوذ شیطنت، اندیشه اوست. فرشته؛ اگر بخواهد در انسان راه پیدا کند، تنها عامل نفوذی فرشتگان، راه اندیشه اوست.
خدا اگر بخواهد شیطان را، بر یک انسان تبهکار مسلط کند از راه افکار و اندیشه‌اش، شیطنت را نسبت به او اغراء می‌کند، و اگر خواست فرشتگان را به حمایت از مؤمن پارسا اعزام کند، آنها را از راه فکر و اندیشه به حمایت مؤمن وارسته اعزام می‌کند. انسان جز قلمرو فکر و فهم و اندیشه راهی برای تکامل او نیست.
دشمن انسان اگر بخواهد به وی آسیب برساند، از راه فکر وارد می‌شود. دوست اگر بخواهد سودی به او برساند، از راه اندیشه وارد می‌شود. لذا خدای سبحان؛ تأیید فرشته‌ها را از راه اندیشه بیان می‌کند، و دشمنی شیطان‌ها را هم از راه اندیشه معرفی می‌کند. و استدلالهای قرآن کریم را هم که ضامن هدایت مردم است از راه اندیشه تبیین می‌کند.
سراسر قرآن؛ که نور است، احتجاج در پیرامون مبدأ و معاد و ضرورت وحی می‌باشد. گاهی به عنوان نقل استدلال‌های انبیاء پیشین، و گاهی به عنوان دستور ابتدائی که به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید؛ این چنین استدلال کن. گاهی هم بدون اینکه به پیغمبر بفرماید؛ تو این چنین بگو، خود مطلب را به عنوان احتجاج بیان می‌کند.
لکن برای نیل به معارف بلند آن؛ دلی باز، و گوشی شنوا، و چشمی بینا، لازم است. بنابراین؛ اگر کسی گوشش به طرف قرآن بسته بود، حتماً به طرف شیطنت و اغواء باز است.
در سوره‌ی مبارکه‌ی نساء، جریان اغوا و گمراهی شیطنت را این چنین بیان می‌کند که؛ شیطان از راه فکر و اندیشه، انسان را فریب می‌دهد «وَ قَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیباً مَفْرُوضاً» (3) یعنی شیطان گفت؛ من بخشی از بندگان تو را سهم خود قرار داده‌ام. گروه قابل توجهی از بندگانت را بنده‌ی خود کردم و می‌کنم. اگر عده‌ای عبد خدایند عده‌ی فراوانی هم بنده‌ و مطیع شیطانند.
آن‌گاه بیان می‌کند که از چه راه شیطان عده‌ای را بنده‌ی خودش می‌کند؟ «لَأُضِلَّنَّهُمْ» (4) شیطان به خدا می‌گوید من بسیاری از اینها را گمراه می‌کنم. «وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ» (5) من اینها را با امید و آرزو سرگمشان می‌کنم.
یعنی از راه آرزو وارد می‌شوم، از راه فکر وارد می‌شوم. چیزهایی که زشت است برای او زیبا جلوه می‌دهم. چیزهایی که حق و زیبا است برای او زشت معرفی می‌کنم. و او را به آینده‌ی موهوم امیدوار می‌نمایم. او را؛ از یک آینده‌ی قطعی ناامید می‌کنم، او را از یک امری که پناهگاه قطعی است منقطع می‌کنم.
آری؛ راه نفوذ شیطنت، آرمان و اهداف و آرزوهای باطل است. «وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ» من، در اینها امنیه و آرزو ایجاد می‌کنم. اینها می‌شوند اهل تمنی، و آرزو.
بیانی را امیرالمؤمنین مولی الموحدین علیه أفضل صلوات المصلین دارد که فرمود: «ایاک و الاتکال علی المنی فانها بضائع النوکی» (6) فرمود؛ برحذر باش از تکیه بر آرزوی محض، زیرا آرزو و سرمایه زنان سالمند و کهنسال و فرتوت است. یک انسان فعال؛ به اعتقاد و عمل، زنده است، نه به آرزوی محض.
انسان؛ حیات فکریش به ایمان و عمل صالح، بسته است، نه به آرمان پوچ. آن پیرزن فرتوت کهنسالی که، اهل کوشش و فعالیت نیست، به آرزو زنده است. آن انسان خردمند، زنده‌ی به ایمان و عمل است، نه زنده‌ی به آرزو.
فرق امنیه و رجاء، این است که؛ اگر کسی مقدمات کاری را فراهم کرد و به انتظار ثمره آن به سر برد، او راجی و امیدوار است. ولی اگر کسی مقدمات کار را فراهم نکرد، و به انتظار بیهوده به سر برد، او بر تمنی محض تکیه کرده است.
شیطان؛ دست انسان را، از اعتقاد و عمل کوتاه می‌کند. وقتی دست انسان از اعتقاد و عمل کوتاه شد در حد یک سالمند فرتوت می‌شود، و به آرزوی محض زندگی می‌کند.
شیطان می‌گوید: «وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ» من با آرزو اینها را فریب می‌دهم، از راه آرزو اینها را صید می‌نمایم. قرآن وقتی که می‌خواهد با انسان سخن بگوید، می‌گوید؛ نظام آفرینش با آرزوی هیچ فردی عوض نمی‌شود. سعادت آینده، به آرزوی کسی وابسته نیست. «لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَ لاَ أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَابِ» (7) آینده ثمربخش؛ نه به آرزوهای شما است، و نه به آرزوهای یهودان و ترسایان.
آرزو؛ در نظام از حرمت خاص برخوردار نیست. آن اعتقاد و عمل صالح است که، محترم و ارجمند است. آن ایمان و کار شایسته است که، سودمند است. آرزو مال کسی است که نه سرمایه‌ی ایمان را در دل و نه سرمایه‌ی عمل صالح را در جوارح دارد. یک انسان منقطع و محروم است که به آرزو زنده است.
شیطان می‌گوید؛ من عمل صالح را، از اینها می‌گیریم. راه اعتقاد صحیح را به روی آنان می‌بندم، چشم گوششان را می‌بندم، راه دل را می‌بندم، اینها را به آرزو زنده نگه می‌دارم. قهراً گمراه می‌شوند.
«وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ» وقتی اینها را به آرزو زنده نگه داشتم آنگاه به این‌ها فرمان می‌دهد «وَ لَآمُرَنَّهُمْ» (8) اینها مأمور منند و من هم فرمانروای مطلق اینها هستم. به چشم اینها، می‌گویم خیانت بکن. تهدید الهی را، که فرمود؛ خداوند خیانت چشمان و چشم‌های خائن را می‌شناسد «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ» (9) پشت سر بگذار. چشم اطاعت می‌کند.
به دل اینها می‌گویم؛ انفاق در راه خدا را که غنیمت الهی است غرامت، و خسارت بدان. او هم انفاق در راه خدا را غرامت و خسارت می‌پندارد. به قلب اینها می‌گویم؛ از گذشته غمگین و نسبت به آینده هراسناک باش. قلب آنها نیز اطاعت می‌کند.
چه اینکه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره پیروان شیطان فرمود «اتخذوا الشیطان لامرهم ملاکاً... فیاض و فرخ فی صدورهم... فنظر بأعینهم و نطق بألسنتهم» (10) یعنی آن‌ها شیطان را ملاک و اسوه کار خود قرار دادند، و شیطان در سینه‌های آنان تخم نهاد و جوجه درآورد... و با چشم آن‌ها نگاه کرد، و با زبان آنان سخن گفت.
قرآن؛ راه نفوذ شیطنت در انسان را از لحاظ تمنی و آرزو و مجاری فکری، قدم به قدم تبیین کرده، می‌گوید: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» (11) شیطان شما را از فقر می‌ترساند. می‌گوید اگر فلان انفاق را کردی خودت به تنگدستی مبتلا می‌شوی. علی بن ابی طالب (علیه السلام) می‌گوید؛ انفاق بکن که روزی تو نازل گردد، شیطان می‌گوید؛ اگر انفاق کردی به فقر گرفتار می‌شوی.
تفاوت بین این دو سخن همان فرق بین حق و باطل است، امیرالمؤمنین می‌فرماید: «استنزلوا الرزق بالصدقة» (12) یعنی رزق حلال را با صدقه دادن نازل نمایید. مثلاً اگر خدای سبحان؛ علیم به شما داد و آن را در راه خدا منتشر کردید روزی علمیتان افزوده می‌شود. و اگر مالی، به شما داد و آن مال را، در راه خدا صرف کردید روزی مالیتان افزوده می‌شود.
رزق شما در مخزن غیب است، و به اندازه صلاحدید خداوند سبحان نازل می‌شود «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلاَّ عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ‌» (13) «وَ فِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ‌» (14) رزق را از مخزن غیب به وسیله‌ی صدقه دادن نازل کنید.
«فتاجروا الله بالصدقه» (15) با خدا از راه صدقه تجارت و داد وستد کنید. صدقه بدهید تا خدا روزی شما را فراوان کند. این یک بینش الهی است که، در جوامع روائی ما از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) رسیده است.
و اما بینش مادی شیطان این است که از کمک به دیگران خودداری کنید، تا فقیر نشوید. «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» شیطان شما را وعید به فقر می‌دهد. از فقر آینده می‌ترساند. ولی وحی آسمانی می‌گوید؛ شما در راه خیر قدم بردارید تا چند برابر آن پاداش دریافت کنید «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» (16).
شیطان از نثار و ایثار می‌ترساند و می‌گوید؛ اگر در راه خیر جانت را نثار کردی یا مالت را ایثار نمودی به غرامت گرفتار شدی. ولی وحی آسمانی می‌گوید؛ اگر در راه حق جان یا مال دادی تقرب الهی است که به غنیمت بردی.
در سوره‌ی توبه، جریان شیطنت و نفوذ اغوایی شیطان را این چنین بیان می‌کند: «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ یَتَّخِذُ مَا یُنْفِقُ مَغْرَماً»
(17) برخی از اعراب آنچه را که در راه خدا و جنگ حق علیه باطل، انفاق می‌کنند آن را غرامت می‌دانند. خدمات دینی را، به حساب خسارت می‌آورند. خیال می‌کنند چیزی از آنها کم شده و ضرر کرده‌اند. این یک بینش مادی است.
عده‌ای دیگر هم، آنچه در راه خدا اعطاء می‌کنند به عنوان تجارت می‌دانند. «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ‌ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» (18) ایمان به خدا، و انجام عمل صالح را، تجارت سودمند می‌دانند.
هر دو بینش؛ از راه فکر، وارد محدوده‌ی جان انسان می‌شوند. شیطان از راه فکر، فرشته و امام و پیامبر و وحی الهی هم از راه فکر وارد نهان‌خانه آدمی می‌شوند. شیطان از راه امنیه، و از راه تهدید به تنگدستی اغواء می‌کند. فرشتگان هم از راه طمأنینه و از راه آرامش دل هدایت می‌نمایند.
فرشتگان بر مؤمنین پایدار نازل می‌شوند و چنین می‌گویند: «أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ‌ نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» (19) که نترسید، غمگین نباشید ما دوستان و دستیاران شمائیم.
شیاطین هم بر کفار و منافقین وارد می‌شوند و می‌گویند: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» «ذلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ» (20) «تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ» (21) شیطان بر پیروان خود، نازل می‌شود و آنان را از پیکار علیه باطل؛ می‌ترساند و می‌گوید، در برابر قدرتمندی زورمند ایستادگی نکنید که شکست می‌خورید. فرشتگان بر پارسایان الهی نازل می‌شوند و آن‌ها را تشجیع می‌کنند.
اگر شیطان، بخواهد انسان را گمراه کند او را از راه فکرش می‌فریبد و اگر فرشتگان بخواهند انسان را هدایت نمایند، از راه فکر حمایتش می‌کنند.
یک انسان متفکر الهی می‌گوید، من تا زنده‌ام علیه باطل مبارزه می‌کنم تا آن را از بین ببرم، زیرا این کار هم مرا زنده و تثبیت می‌کند، و هم جامعه را احیاء می‌نماید و این فداکاری جان و مال غنیمت است. و یک انسان متفکر مادی و دنیاپرست می‌گوید؛ من هر چه در این راه صرف بکنم غرامت است.
اگر کسی؛ جنگ علیه باطل را غنیمت بداند، و دیگری آن را غرامت به شمار آورد معلوم می‌شود؛ اولی در تحت ولایت رحمان است، و دومی در تحت ولایت شیطان است، که «ذلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ».

چه اینکه نسبت به اولی چنین وارد شده است «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا»(22) آن کس که گفت؛ خدا، و ایستادگی نشان داد، فرشتگان بر او نازل می‌شوند؛ که نه ترسی داشته باشید، نه اندوهی، و این تنزل ملائکه بر مؤمنان اختصاصی به حال احتضار و مرگ آنها ندارد، چه اینکه اختصاصی به حال برزخ و قیامت هم نخواهد داشت، بلکه در تمام شئون زندگی آن‌ها، جلوه می‌کند، زیرا آنان کسانی‌اند که محیا و ممات آنها برای خداست. و همین تنزل فرشتگان موجب آرامش آنان خواهد بود.

هیچ نعمتی؛ بالاتر از طمأنینة قلب نیست «أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ‌» (23) طمأنینه فقط در پرتو یاد خدا حاصل می‌شود. شیطان می‌کوشد از راه فکر و اندیشه این تکیه‌گاه آرامش را با نسیان یاد حق ویران کند چه اینکه خداوند فرمود: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ» (24) شیطان بر آنها چیره شد و یاد خدا را از دلهای آنان بیرون برد، و در نتیجه تکیه‌گاه آرامش را از دست دادند.
لذا همواره مضطربند، گاهی به شرق می‌گرایند، گاهی به غرب می‌گرایند. گاهی به دامن این دشمن چنگ می‌زنند، گاهی به دام آن دشمن می‌افتند. کسی که، تکیه‌گاه عزت و طمأنینه را از دست داد، حیران خواهد بود.
قرآن کریم؛ انسان را از راه تفکراتش می‌پروراند و فرشتگان از راه فکر انسان را حمایت می‌کنند و شیطان هم از راه فکر او را گمراه می‌کند. چون انسان یک موجود متفکر است. و برای تحصیل سعادت انسان هیچ امری مهمتر از طرز تفکر صحیح او نیست. یک متفکر مادی، نه تنها انفاق را غرامت می‌داند، بلکه همواره منتظر فرصت انتقام‌گیری است «وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوَائِرَ» (25). منتظر است که روزی نظام اسلامی دگرگون گردد، تا علیه اسلام کوشش کند و به مسلمین آسیب برساند.
ولی حامیان این طرز تفکر هرگز از این آرزوی خام طرفی نمی‌بندند «عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌» (26) بلکه هر چه زشتی است، علیه اینها دور می‌‎زند، و بر محور اینها می‌گردد. اینها نمی‌دانند که، حقیقت برای همیشه زنده است، و خداوند سبحان همواره شنوا و دانا است. هم از تصمیم‌های سوء آنان باخبر است، و هم آن تصمیم‌ها را علیه خودشان قرار می‌دهد.
متفکران الهی هر قدمی را که برمی‌دارند، هر خدمتی را که می‌کنند آن را غنیمت می‌دانند، نه غرامت. «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَتَّخِذُ مَا یُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌». (27)
چون مطمئنند خدا عمل خیر را به ده برابر پاداش می‌دهد «من أیقن بالخلف جاد بالعطیة» (28) اگر کسی یقین داشته باشد، کار خیر و انفاقی که، در راه خدا می‌کند، جای او فوراً پر می‌شود و خالی نمی‌ماند، در عطا، و بخشش؛ جواد و سخی خواهد شد.
کار خیر مانند سنگ‌ سخت نیست، که اگر آن را از زمین سفت بردارید جایش خالی بماند، بلکه کار خیر مانند آن است که شما مقداری آب از رود روان بردارید، که فوراً جای او پر می‌شود و هرگز خالی نمی‌ماند. انفاق، چون آب جاری است که فوراً خلاء آن پر می‌شود، و هرگز مانند سنگ جامد و ایستا نیست بلکه پویا است.
عنایت الهی، همواره در حرکت است تا ببیند کجا انفاق شده است که فوراً همان جا را پر کند. نه بهمان اندازه؛ بلکه ده برابر.
پس دو طرز تفکر در افراد و جوامع بشری وجود دارد؛ یکی خدمت به اسلام را غرامت می‌داند، دیگر خدمت به دین را غنیمت. شیطان با دید اول وسوسه می‌کند، فرشتگان با دید دوم حمایت و هدایت می‌نمایند.
اگر خدای سبحان طرز نفوذ شیطنت را چنین بیان کرد: «لَأُمَنِّیَنَّهُمْ» و در جای دیگر فرمود: «ذلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءَهُ» شیطان دوستان خود را می‌ترساند و می‌گوید در برابر کفر و کفار به مبارزه برنخیزید که شکست می‌خورید، و در جای سوم فرمود: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» شیطان شما را از فقر می‌ترساند و می‌گوید کمک مالی نکنید که آینده‌تان به فقر و تنگدستی می‌رسید، راه هدایت و تنزل فرشتگان را هم چنین بیان نمود که؛ فرشتگان بر قلب مؤمنین نازل می‌شوند «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا» مگر نه آن است که، شما و هر چه دارید مال خدائید، مگر نه آن است که، خدا فرمود؛ اگر شما این کار را در راه خدا انجام دادید، خدا ده برابر جبران می‌کند. پس هیچ‌گونه هراس و حزنی به خود راه ندهید.
از این طرف فرشتگان، اولیای الهی را از خطر خوف و غم می‌رهانند، و آنان را تشجیع و تقویت می‌کنند. از آن طرف شیطان با سلاح خوف و حزن اولیای خود را تضعیف می‌کند.
عده‌ای که به خدا و قیامت معتقدند آنچه را که در راه خدا انفاق می‌کنند، چه انفاق مالی، و چه انفاق علمی و خدماتی، و مانند آن؛ آن‌ها را عامل تقرب و نزدیکی به کمال محض، و حق صرف می‌دانند. و خدای سبحان نیز سخنان اینها را تصدیق کرد؛ فرمود: «أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ» آگاه باشید! قدمهای خیر؛ که روی ایمان باشد، صاحب‌قدم را به خدا نزدیک می‌کند. پس کار خیر هم تقرب است و هم غنیمت. گر چه شیطان آن را به عنوان غرامت بر پیروان خود تلقین کند.
خدای سبحان در این سوره‌های هفتگانه با بیانات گوناگون درصدد احیای جوامع بشری، از راه تفکر صحیح آن‌ها است، گاهی با تشویق متفکران راستین، و گاهی با تقبیح متفکران دروغین.
در همین سوره‌ی فصلت؛ دو مطلب مهم را؛ که هر کدام عامل فتنه و خطرند گوشزد کرد. یکی طرز تفکر بد، و دیگری مبدأ پیدایش تفکر سوء. اول شناخت فکر پلید، دوم معرفت آموزنده‌ی آن فکر ناپسند. همچنین دو مطلب مهم را؛ که هر کدام عامل خیر و سعادت‌اند تذکر می‌دهد، یکی شناخت تفکر صحیح، و دیگری آشنایی با مبدأ آموزش فکر درست.
«وَ قَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ» (29) افراد تبهکار؛ که در اثر انحرافات فکری، حاضر نشدند که در مجلس وحی حضور یابند و وحی الهی را بفهمند و به مقتضای آن عمل کنند، نه تنها خود حاضر نشدند، بلکه مانع حضور دیگران هم شدند. «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لاَ تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ» (30) اینها کسانی‌اند که خدا درباره‌ی آنها چنین می‌فرماید؛ ما نسبت به اینها شیاطینی را اعزام کرده‌ایم که رفیق درونی اینها باشند و در نهان‌خانه‌ی قلب اینها اهرمن خانه کند.
اگر در نهانخانه انسان؛ شیطان لانه کند، هرگز آسایش فکری برای او نخواهد بود. زیرا در تمام حالات شب و روز، خواب و بیداری، او را به وسوسه مبتلا می‌کند. زشتی‌ها را، برای او زیبا جلوه می‌دهد. زیباها را، برای او زشت و ناپسند معرفی می‌کند. او را به آرزوی خام زنده نگه می‌دارد. دستش را از ایمان و عمل صالح کوتاه می‌کند.
«وَ قَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ» فرمود؛ این تبهکاران، گرفتار عذابی شدند، و آن این است که؛ ما برای اینها دوستان و قرین‌های بدی را، گماردیم و برانگیختیم و این دوستان، گاهی به صورت انسان، گاهی به صورتهای دیگر، می‌کوشند آنچه که فعلاً دارند همان را برای آنها زینت دهند «فَزَیَّنُوا لَهُمْ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ» آنها را به آینده‌ی موهوم آرزومند می‌کنند. آنها را به فکر آنچه که بعد از ایشان می‌ماند خوشحال و خرسند نگه دارند.
در بخش دیگر؛ قرآن کریم، فرمود: «وَ مَنْ یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِیناً فَسَاءَ قَرِیناً»
(31) کسی که، شیطان قرین و رفیق او باشد، رفیق بدی خواهد بود. زیرا او می‌داند انسان از چه راه فریب می‌خورد. خصوصیت‌های روانی هر کسی را می‌داند. و آگاه است که هر کسی از چه راه گرفتار نیرنگ می‌شود. از همان راه وارد می‌شود و او را اغوا می‌کند.
اگر انسان، حق را باطل و باطل را حق دید، چاره‌ای جز آن نیست، که بر اساس بینش خاص خود کار کند. انسان متفکر، تا مطلبی را نیاندیشد، بر اساس آن اقدام نمی‌کند. و همین‌که مطلبی برای او از طرز اندیشه و فکر خاص مربوط او حل شد، در اقدام بر اساس آن درنگ نمی‌کند. و شیطان هم؛ از راه تفکر انسان، وارد می‌شود، و حق را باطل معرفی می‌کند و زشت را زیبا نشان می‌دهد و فقط از طرز تفکر ناصواب، او را می‌فریبد.
آری؛ یک موجود فکری، از ریشه‌ی فکر آسیب می‌بیند، یا تغذیه می‌شود. اگر درختی در کنار نهر غرس شده باشد، هر چه شاخه‌های او را به درون آب فرو ببرید، هرگز عطش طبیعی او، برطرف نمی‌شود و رشد نمی‌کند، و میوه نمی‌دهد، زیرا درخت فقط از راه ریشه تغذیه می‌کند باید آب را به ریشه‌اش رساند تا نمو کند و ثمر دهد. نه آنکه به شاخه‌های او برسانید و ریشه‌اش را تشنه نگه بدارید.
انسان را؛ هرگز نمی‌توان، با چشم و گوش هدایت یا گمراه نمود. زیرا چشم و گوش، و سایر حواس ظاهری، وسیله‌اند که ادراک؛ در نهان‌خانه دل او، راه پیدا کند. وقتی؛ سخن در دل ننشست، و از دل نشأت نگرفت، ریشه ندارد، و میوه نمی‌دهد.
شیطان؛ کاری که می‌کند، ریشه‌ی اندیشه‌ی انسان را می‌خشکاند، زیرا گفت: «وَ لَأُمَنِّیَنَّهُمْ» از راه آرزو وارد می‌شوم. زشت را، در محدوده‌ی ریشه‌ی اندیشه‌ی او، زیبا جلوه می‌دهد. و زیبا را زشت معرفی می‌کند.
و اگر اهرمن، با راه‌یابی به محور اندیشه انسان، او را گمراه کرد و فریب داد، دیگر شناخت راه صحیح، برای انسان تبهکار گمراه، آسان نخواهد بود. ولی تمام سیئات این بدآموزی، به دست خود انسان فراهم شده است «بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ» (32). «بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» (33).
چه اینکه؛ گروهی در اثر پرهیز از بد‌آموزی، زمینه تنزل فرشتگان را فراهم نموده‌اند و از حمایت خاص فرشتگان، برخوردارند. «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ‌» کسانی که، منطق آن‌ها اعتقاد به خدا و پایداری آن‌ها به اتکای خدای سبحان بود، فرشتگان الهی بر آن‌ها تنزل می‌کنند، و از راه آموزش تفکر صحیح، خوف و حزن را، از حرم امن قلب آنان برمی‌دارند. و با سلاح امن و نشاط، او را تشجیع و حمایت می‌نمایند.
و سر تنزل فرشتگان این است که؛ انسان‌های وارسته را به همراه خود بالا ببرند. ولی شیطان، به این منظور بر قلب تبهکاران، فرود می‌آید که؛ آن‌ها را به همراه خود پایین ببرد. کار شیطان تدلی‌دادن است: «فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ» (34) و کار فرشتگان تعالی بخشیدن است «تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ» (35).
قرآن کریم این مطلب ظریف را چنین بیان کرده است که شیطان به آدم و همسرش گفت: «وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ‌» (36) سوگند یاد کرد، که من برای نصیحت شما عامل سودمندیم. به آدم ابوالبشر گفت: «یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لاَ یَبْلَى» (37) آیا حاضری که من تو را دلالت کنم به درختی؛ که ثمرش زندگی ابدی، و سلطنت زوال‌ناپذیر است؟
با نیرنگ دلالت کردن، وسوسه کرد. اما «فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ» با فریب؛ این دو بزرگوار را متدلی کرد، یعنی متنزل کرد. اینها را معلق کرد و آویزان کرد.
تدلی یعنی آویختن. متدلی یعنی آویزان شده، شیطان به بهانه دلالت وارد صحنه نصیحت شد، ولی تدلی داد. چون کارش تدلیه است. اما فرشتگان متنزل می‌شوند که انسان را بالا ببرند.
این انسان متفکر است، که بین فراز فرشتگی و نشیب شیطنت مخیر است. باید بیندیشد، که آیا دست به فرشتگان بدهد تا بالا برود! یا پا به اهرمنان بسپارد تا ساقط گردد؟!
خلاصه آنکه یک عده «قَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَیَّنُوا لَهُمْ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ» و عده دیگر «تُتنَزِّلَ عَلَیْهِمْ لِلْمَلاَئِکَةِ» فرشتگان وقتی نازل می‌شوند که اهرمنان صحنه را ترک کرده باشند.

منظر دل نیست جای صحبت اغیار *** دیو چو بیرون رود فرشته درآید

کی فرشتگان نازل می‌شوند؟ در صورتی که «الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» کی اهرمن وارد می‌شود؟ در صورتی که انسان بگوید «قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ وَ فِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنَا وَ بَیْنِکَ حِجَابٌ». کسی که، در برابر وحی الهی به خودسری پرداخت، و مبارزه را آغاز کرد، می‌گوید گوش شنوا به وحی فرا ندهید «لاَ تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ» نه خود آن را می‌شنود، و نه می‌گذارد دیگران بشنوند.
این متفکر مادی چون راه وحی را بسته است راه شیطنت را با دست خود گشوده است و آن متفکران الهی، چون راه اهرمنان را بسته‌اند، راه تنزل فرشتگان را باز کرده‌اند.
نتیجه آنکه خدای سبحان در این حوامیم به خوبی تبیین فرمود که، انسان یک موجودی است متفکر، و هدف وحی آن است که، انسان را از راه فکر و اندیشه صحیح بپروراند. هم در بخش مسائل علمی، او را از خوف و حزن و شک و مشکلات دیگر نجات بدهد. زیرا قرآن ذاتاً هدایت همه جانبه است، نسبت به متفکران راستین «قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَ شِفَاءٌ» اما «وَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى».
امیدواریم، که خدای متعالی به برکت قرآن کریم، دلهای همه را به معارف قرآن و معارف اولیائش منور بفرماید. اسلام و رزمندگان اسلامی را، ظفرمند و پیروز بفرماید. رهبر عظیم‌الشأن اسلام و امت مسلمان و متدین ایران را، در سایه ولی عصر ارواحناه فداه از امدادهای غیبی برخوردار بفرماید. شهدای اسلام را، با انبیاء و اولیای الهی محشور بفرماید. اساتید و معلمین ما را غریق رحمت بفرماید. پایان امور همه را، به خیر و سعادت ختم بفرماید.

پی‌نوشت‌ها

1. سوره فصلت، آیه‌ی 44.
2. سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 5.
3. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 118.
4. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 119.
5. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 119.
6. نهج‌البلاغه، نامه‌ی 31.
7. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 123.
8. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 119.
9. سوره‌ی غافر، آیه‌ی 19.
10. نهج‌البلاغه فیض، خطبه 7.
11. سوره‌ی بقره، آیه‌ی 268.
12. نهج‌البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار 132.
13. سوره‌ی حجر، آیه‌ی 21.
14. سوره‌ی ذاریات، آیه‌ی 22.
15. نهج‌البلاغه فیض‌الاسلام، کلمات قصار 250.
16. سوره‌ی بقره، آیه‌ی، 261.
17. سوره‌ی توبه، آیه‌ی 98.
18. سوره‌ی صف، آیات 10و 11.
19. سوره‌ی فصلت، آیات 30و 31.
20. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 175.
21. سوره‌ی شعراء، آیه‌ی 222.
22. سوره‌ی فصلت، آیات 30و 31.
23. سوره‌ی رعد، آیه‌ی 28.
24. سوره‌ی مجادله، آیه‌ی 19.
25. سوره‌ی توبه، آیه‌ی 98.
26. سوره‌ی توبه، آیه‌ی 98.
27. سوره‌ی توبه، آیه‌ی 99.
28. نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار 133.
29. سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 25.
30. سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 26.
31. سوره‌ی نساء، آیه‌ی 38.
32. سوره‌ی روم، آیه‌ی 41.
33. سوره‌ی شوری، آیه‌ی 30.
34. سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 22.
35. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 64.
36. سوره‌ی اعراف، آیه‌ی 21.
37. سوره‌ی طه، آیه‌ی 120.

منبع مقاله :
جوادی، آملی، (1366)، تفسیر موضوعی قرآن مجید، قم: مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مطالعات فرهنگی سیاسی محمد حقی نگاهی جامع …کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه مفید قم کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه مهدی قدیانی جرم شناسی بالینیجرمشناسی رشته معطوف به انسان است و جرم نیز از سوی هم او شکل می گیرد فلذا لاجرم راه ایجاد انگیزه برای حضور دانش آموزان در نماز جماعت …نتایج تحقیقات بیش از فرهنگی اسفرورین قزوین پیرامون راهکارهای جذب دانش آموزان به ما با ولایت زنده ایم مقاله ای در مورد شهید وشهادت …شهادت قلّه کمال شهادت از برترین واژه های فرهنگ اسلامی و از مقدّس ترین مفاهیم معارف اخلاق سیاسی در رفتار پیامبرصلوات الله علیه و آله …چکیده اخلاق سیاسی و شیوه حکومت‌داری پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، گونه‌ای متفاوت خلاصه کتاب موج سوم الوین تافلر خبرنگاری شغل …موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به مفسران نامدار قرآن قرن دوم اسلامی علم تفسیر از توسعه و گسترش نسبتا بیشتری برخوردار بوده است، این قرن که اهمیت و ضرورت درس خواندن منتظران و یاوران حضرت …اهمیتوضرورتدرسمنتظران و یاوران حضرت مهدی عج روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ تفاوت‌های اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکاییامام خمینی اسلام را به اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی تقسیم کرد آیا تضعیف اسلام و نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و …نقد و بررسی مبانی فکری فمینیسم از منظر آیات و روایات کریمه گل گلی مطالعات فرهنگی سیاسی محمد حقی نگاهی جامع به علل کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه مفید قم کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه باقرالعلوم ع قم مهدی قدیانی جرم شناسی بالینی جرمشناسی رشته معطوف به انسان است و جرم نیز از سوی هم او شکل می گیرد فلذا لاجرم، جرمشناس یک ما با ولایت زنده ایم مقاله ای در مورد شهید وشهادت وشهادت طلبی شهادت قلّه کمال شهادت از برترین واژه های فرهنگ اسلامی و از مقدّس ترین مفاهیم معارف الهی است راه ایجاد انگیزه برای حضور دانش آموزان در نماز جماعت مدارس خاطرات و نصیحت های من نتایج تحقیقات بیش از فرهنگی اسفرورین قزوین پیرامون راهکارهای جذب اخلاق سیاسی در رفتار پیامبرصلوات الله علیه و آله دیگران کلیپ صوتی شاخص‌های انقلابی‌گری دعوت گفت‌وگو با حمایت رهبر انقلاب راه برای تولیدات طنز حجاب وعفاف برای آموزش، ترویج، گسترش و نهادینه‌سازی فرهنگ حجاب و عفاف، به بهره‌گیری از همه توانایی خلاصه کتاب موج سوم الوین تافلر خبرنگاری شغل انبیاست شهرام موج سوم خواننده را در گستره ای وسیع از داده ها و عقاید و مسائل تازه قرار می دهد، به نحوی که او مفسران نامدار قرآن عبد الله بن عباس بن عبد المطلب بن هاشم پسر عم پیامبر اسلام سه سال قبل از هجرت متولد گردید، او اهمیت و ضرورت درس خواندن منتظران و یاوران حضرت مهدی عج اهمیتوضرورت منتظران و یاوران حضرت مهدی عج « روزی طلبان را در کسب روزی یکسان گردانید ۱ « فراموش» و دین وزندگی تایباد باسمه‌تعالی این پست به درخواست یکی از عزیزان برای شرکت در مصاحبه دانشگاه فرهنگیان قرار


ادامه مطلب ...

تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آن

[ad_1]
درباره‌ی ادوارد سعید

درباره‌ی-ادوارد-سعیدسعید یک امریکایی فلسطینی تبار است که هم اکنون ریاست دانشکده‌ی ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، در نیویورک، ادامه ...

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

امکان-سنجی-تحقق-همگراییِ-جهان-اسلام-در-مواجهه-با-تهدید-جریان-تکفیریمقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقوله‌ی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح ادامه ...

تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آن

تحلیلی-بر-علل-پیدایش-و-گسترش-تفکر-تکفیری-و-راهکارهای-برون-رفت-از-آندر صدر اسلام و بازه‌ی زمانی نزدیک به آن، حوادثی مثل: جنگ‌های ردّه، جریان خوارج و خشونت، غلوّ غالیان و ادامه ...

ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

ارائه-مدل-تحلیل-جامع-جریان-تکفیری-و-راهبردهای-مقابله-با-آنعالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود ادامه ...

تأملی بر مسئولیت بین‌المللی برای اعمال افراد و گروه‌های تکفیری

تأملی-بر-مسئولیت-بین‌المللی-برای-اعمال-افراد-و-گروه‌های-تکفیریدر 29 دی 1392 (19 ژانویه 2014)، وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت: شواهد محکمی وجود دارد که خط مشی‌های ادامه ...

علل شکل گیری تکفیری‌ها از دیدگاه جغرافیای سیاسی

علل-شکل-گیری-تکفیری‌ها-از-دیدگاه-جغرافیای-سیاسیدر سال‌های اخیر گروه‌ها و فرقه‌های تروریستی زیادی در سرزمین‌های اسلامی شکل گرفته‌اند. درباره ی عوامل ادامه ...

نهضت انقلاب اسلامی ایران

نهضت-انقلاب-اسلامی-ایرانانقلاب اسلامی ایران به مثابه یکی از مهمترین جنبش‌های اسلامی، پدیده‌ای است که هم ادبیات نظری و هم سطوح ادامه ...

زمینه‌های شکل‌گیری جنبش پانزده خرداد

زمینه‌های-شکل‌گیری-جنبش-پانزده-خردادجنبش پانزده خرداد 1342 به عنوان یک جنبش اجتماعی - مذهبی به دلیل تأثیرات بر جای گذاشته در طی سالیان بعد، ادامه ...

بیداری اسلامی یا بهار عربی

بیداری-اسلامی-یا-بهار-عربیاتفاقات چشمگیر اخیر در جهان عرب، که به سرنگونی حکومت‌های مستبد انجامید، تحلیل‌های فراوانی را در میان ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

تفکر خلاق در کودکان: خلاقیت شناختی، خلاقیت عاطفی

[ad_1]

مقدمه

خلاقیت (2) بعنوان یک نیاز فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه محققان، نظریه پردازان و متخصصان بوده اسـت. اینکه این سازه ی اساسی و مهم چگونه تحقیق و تعریف شود، در طول تاریخ تغییرات اساسی بنیادینی یافته اسـت. در این راستا دهه ی 1950 نقطه ی عطف در تحقیقات خلاقیت بشمار می آید. در این دهه گیلفورد (3) ( 1967 ) با تأکید بر محدودیتهای آزمونهای هوشی مبنی بر اندازه گیری و سنجش استعدادهای انسانی و مطرح کردن تفکر واگرا (4) حوزه ی جدیدی در تحقیقات خلاقیت ایجاد کرد. پیش از این تصور بر آن بود که خلاقیت، تواناییی اسـت که مخصوص عده یی خاص می باشد و قابلیت آموزش و پرورش ندارد ( والاس (5)، 1926؛ رامر (6) و برولین (7)، 1999؛ سیمونتون (8)، 1984 ) این دیدگاه موجب محدود شدن بسیاری از تحقیقات و پژوهشها در خلاقیت گردید. اما امروزه بر مبنای عقاید مطرح شده توسط گیلفورد و بسیاری از نظریه پردازان اعتقاد بر آن اسـت که خلاقیت، تواناییی اسـت که قابلیت آموزش و پرورش دارد و هر فردی متناسب با ظرفیت و توانمندی خود از آن برخوردار اسـت ( سلتزر (9) و بنتلی (10)، 1999؛ استرنبرگ (11)، 1988؛ رنزولی (12)، 1999 ). تسلط این دیدگاه بر پژوهشها و تعاریف خلاقیت نتایج مفیدی در برداشت از جمله ارائه ی رویکردها و مدلهای نظری متفاوت از خلاقیت که خود منجر به ایجاد و توسعه ی روشهای متعدد پرورش خلاقیت گردیدند ( اسبورن (13)، 1953؛ سویج (14) و استری (15)، 1990). از مهمترین رویکردها در این زمینه نظریات روانشناسان شناختی اجتماعی در خلاقیت با عنوان رویکردهای نظام یافته اسـت که بر نقش تعاملی ویژگیهای شخصیتی، شناختی و محیطی در پرورش خلاقیت تأکید دارند ( آمابیل (16)، 1996، کرافت (17)، 2002، هنسی (18)، 2004 ). براساس تعاریف این گروه از محققان خلاقیت براساس محصول خلاق تعریف می شود و از دو ویژگی اساسی بداعت و ارزشمندی برخوردار اسـت ( آمابیل، 1996 ). از دیگر نتایج این دیدگاه بسط مفهوم خلاقیت در حوزه هایی فراتر از هنر و علوم از جمله عواطف بوده اسـت. از جمله عوامل زمینه ساز در بسط مفهوم خلاقیت، پاسخگویی به تناقضات اساسی در ارتباط با نوع فرایندهای شناختی در افکار خلاقانه، نقش دانش و اطلاعات در بروز افکار خلاقانه و نوع مهارتها و توانمندیهایی موجود در افکار خلاقانه ( خاص یا عام ) بوده اسـت ( فینک (19)، وارد (20) و اسمیت (21)، 1992 ).

1- خلاقیت عاطفی (22)

تا سالهای اخیر عواطف بعنوان پاسخهای بیولوژیکی اولیه که ناشی از برانگیختگی فیزیولوژیکی بودند تعریف می شدند. در این دیدگاه عواطف و شناخت دو قطب مخالف یکدیگر بودند که براساس آن خلاقیت و هوش فرایند ذهنی سطح بالا و عواطف فرایندهای بیولوژیکی، ناخودآگاه و غیرقابل کنترل محسوب می شدند. سالوی (23) و مآیر (24) در سال ( 1992 ) مفهوم هوش عاطفی (25) را بمعنای توانایی هدایت عواطف خود و دیگران بطور صحیح و کاربرد این اطلاعات برای هدایت فکر و عمل بکار بردند. ارائه ی چنین مفهومی تغییری بنیادی در رابطه ی شناخت و عواطف ایجاد کرد. این دو محقق عناصر متعددی برای هوش عاطفی مطرح نمودند که عبارتند از:
1- توانایی دریافت عواطف بطور صحیح، بمعنای توانایی تعیین محتوای عاطفی بطور صحیح در تصاویر و چهره ها.
2- توانایی کاربرد عواطف، برای افزایش تفکر که بر کاربرد عواطف بعنوان منابع اطلاعاتی کمکی در تفکر و تصمیم گیری مطرح می باشد.
3- فهم و برچسب زدن به عواطف بر نامگذاری مناسب عواطف متمرکز اسـت.
4- تنظیم عواطف در خود و دیگران بمعنای اداره ی مؤثر احساسات در خود و دیگران که موجب افزایش بهزیستی در خود و دیگران می گردد.
همزمان با ارائه ی مفهوم هوش عاطفی، آوریل (26) ( 1999، 1994، 1980، 2002 ) ، آوریل و نانلی (27) ( 1992 ) و آوریل و توماس نالز (28) ( 1991 ) مفهوم خلاقیت عاطفی را مطرح نمودند. بر اساس نظر این اندیشمندان خلاقیت عاطفی به توانایی یا ظرفیت فرد برای خلاق بودن در عواطف تعریف شده اسـت. براساس نظر آوریل و نانلی ( 1992 ) عواطف بیش از آنکه محصول نیروهای بیولوژیکی باشند شکلی از تعاملات اجتماعی هستند که توسط هنجارها و قواعد اجتماعی ساخته می شوند. در این راستا سه قانون بر شکل گیری و بروز عواطف در افراد حاکم می باشد. براساس قانون اکتساب عواطف شناخته شده و استاندارد در یک فرهنگ و جامعه توسط افراد آن فرهنگ آموخته می شود. افراد در یک جامعه نیاز به درونی کردن عواطف پذیرفته شده برای ایجاد ارتباطات مؤثر با دیگران دارند در غیر اینصورت نوعی بی نظمی و اختلال در ارتباطات ایجاد می شود. در قانون دوم که قانون تهذیب اسـت هر فرد نیاز به آن دارد که عواطف استاندارد شده را بگونه یی بیان کند که از سوی دیگران مناسب و صحیح شناسایی شود. در نهایت در قانون سوم با عنوان قانون تغییر، افراد ممکن اسـت در زمانهایی در عواطف استاندارد تغییراتی ایجاد نمایند. بفرض ممکن اسـت شما برخی اوقات نوع جدیدی از عاطفه را تجربه کنید که در طبقات عواطف استاندارد شده قرار نمی گیرد مثل تجارب اوج یا عرفانی که مازلو از آن سخن می گوید. در این حالت، فرد احساسات و افکاری را که بطور منطقی مخالف یکدیگرند، بطور همزمان تجربه می کند. بفرض در تجارب افراد عارف ترکیبی از عواطف لذت و درد با هم تجربه می شوند و فرد به اوج می رسد یا در تجربه ی عشق رنج کشیدن از معشوق برای عاشق لذت بخش اسـت و این حالتی اسـت که در هر کس وجود ندارد. از دیدگاه آوریل ( 1999 ) افراد در مرحله ی سوم خلاقیت عاطفی را تجربه می نمایند.
او در تعریف خود از خلاقیت عاطفی بیش از آنکه عواطف را بعنوان متغیر میانجی یا واسطه یی (29) در خلاقیت معرفی نماید، بر این باور اسـت که عواطف محصول و نتیجه ی خلاقیت اسـت. در این نوع نگرش عواطف خود زمینه یی برای خلاقیت هستند. زمانی که خلاقیت بعنوان محصول مورد بررسی قرار می گیرد می تواند یا شکل عینی و فیزیکی مثل نقاشی داشته باشد یا آنکه مثل حرکات موزون ابتکاری باشد. آوریل با استناد به تعریفی که از عواطف دارد و مراحلی که برای شکل گیری نشانه های عاطفی متأثر از باورهای وجودی و قواعد اجتماعی بیان می کند، خلاقیت عاطفی را بعنوان خلاقیت یا بداعت در عواطف نه براساس نقش میانجی گری، بلکه بعنوان محصول خلاقیت معرفی می نماید و معتقد اسـت خلاقیت عاطفی توانایی فرد برای احساس و بیان عواطف صادقانه بگونه یی اسـت که نیازهای درون فردی و برون فردی را برآورده سازد. از دیدگاه وی افراد در توانایی برای تجربه و بیان عواطف بطور خلاقانه تفاوتهای فردی بسیاری دارند. آوریل و نانلی ( 1992 ) در تعریفی که از خلاقیت عاطفی ارائه می کنند ابعاد و عناصر این نوع خلاقیت را تعیین کرده اند:
« خلاقیت عاطفی عبارت اسـت از بیان خود ( صداقت ) (30) به روشی جدید ( بداعت ) که براساس آن خط فکری فرد بسط داده شود و روابط بین فردی وی افزایش یابد ( سودمندی )».
در این تعریف سه اصطلاح کلیدی بداعت، صداقت و سودمندی وجود دارد که در واقع تعیین کننده های ملاکهای ارزیابی خلاقیت در حوزه عواطف هستند.

1- بداعت (31)

منظور از بداعت عاطفی بروز عاطفه یی خارج از استاندارد اسـت. براساس شرایط و موقعیت می توان پیش بینی نمود که بفرض در یک رویداد عاطفی فرد چه نوع عاطفه یی را ابراز دارد. اما گاهی اوقات عواطف غیرقابل پیش بینی و جدیدی بروز می کند که خارج از استاندارد پذیرفته شده اسـت. بر این اساس بداعت در خلاقیت عاطفی یعنی تغییر در عواطف عام و ایجاد عاطفه یی جدید توسط فرد که به دو شکل ایجاد می شود؛ یا فرد یک پاسخ عاطفی جدید می دهد یا پاسخهای عاطفی آشنا را به روشی جدید ترکیب می کند. بفرض بروز عاطفه یی در روابط بین دو دوست برخلاف شرایط حاکم موجب افزایش نیرومندی ارتباطات دوستانه بین آنان گردد. براساس تعریف آوریل از چگونگی ساخت عواطف توسط قواعد اکتساب، تهذیب و تغییر که در قسمتهای پیشین گفته شد، هر چه تجربه عاطفی به تغییر و تبدیل نزدیکتر باشد تا سطح اکتساب و تهذیب، بدیعتر اسـت. این بعد بتنهایی برای خلاقیت عاطفی کافی نیست، زیرا پاسخهای عاطفی غیرمعمول نشانه هایی از بیماریهای روانی محسوب می شوند نه خلاقیت.

2- سودمندی (32)

در تعریفی که آوریل و نانلی از خلاقیت عاطفی ارائه دادند بروز پاسخ عاطفی جدید را منوط به بسط خط فکری و افزایش روابط بین فردی کردند که این بمعنی سودمندی پاسخ عاطفی اسـت. در واقع در این ملاک صحبت بر سر ارزش پاسخ اسـت. اگر پاسخ ارزش نداشته باشد خلاقانه نیست. در ارتباط با پاسخ عاطفی، آوریل علاوه بر بداعت و سودمندی که ملاکی مهم برای همه ی پدیده های خلاق هستند بُعد سومی را نیز اضافه می نماید که در تعریف ذکر شده از آوریل و نانلی با عنوان « بیان خود » ذکر گردید و نیز این با عنوان صداقت در پاسخ عاطفی توصیف می گردد.

3- صداقت

صداقت نمایانگر ارزشها و باورهای فردی در پاسخ عاطفی اسـت؛ بدین معنا که میزان صحت و درستی عاطفه ابراز شده چگونه اسـت. ملاک صداقت در خلاقیت عاطفی بمعنای آن اسـت که یک احساس عاطفی تا چه حد صادقانه و با خلوص بیان می گردد. فرض کنید فردی از نقاشی کسی کپی برداری کند، در اینجا دو نقاشی وجود دارد یکی نقاشی کپی و دیگری اصل اسـت. هر دو این آثار هم نو و هم مناسب هستند لیکن در نقاشی کپی صداقت وجود ندارد و جایزه ی اصلی باید به نقاشی اصل داده شود. در نقاشی کپی صرفاً شایستگی فنی وجود دارد. نقاشی اصل انعکاس دهنده ی ارزشها و باورهای هنرمند نسبت به دنیاست اما نقاشی کپی بدون توجه به اینکه چقدر و چگونه خوب ترسیم شده اسـت یک تقلید از دیگری اسـت و به باورها و ارزشهای فردی ارتباطی ندارد.
فزون بر سه ملاک ذکر شده، آوریل یک شرط اضافی برای خلاقیت عاطفی با عنوان آمادگی مطرح می کند. منظور از آمادگی عاطفی میزان درک و فهم افراد از عواطف خود و تمایلات و انگیزه یی که برای کشف عواطف دارند، می باشد. وی با الهام از مدل چهار مرحله یی خلاقیت والاس (1926 ) مفهوم آمادگی را مطرح نمود. بر این اساس آوریل معتقد اسـت ملاکهای بداعت، سودمندی و صداقت همگی مربوط به مرحله ی چهارم مدل والاس تحت عنوان مرحله ی بازنگری می باشد؛ بدین معنا که وقتی یک محصول خلاق تولید می شود باید تازگی، سودمندی و صداقت آن محصول در این مرحله مورد ارزیابی قرار گیرد. لیک بهمان اندازه که این مرحله در فرایند خلاقیت حائز اهمیت می باشد، مرحله ی اول نیز از نظر آوریل که در مدل والاس مرحله ی آمادگی نامگذاری شده دارای اهمیت اسـت. این مرحله نمایانگر میزان زمان و تلاشی اسـت که برای عواطف صرف شده اسـت.
آنچه عامل تمایز کننده خلاقیت عاطفی از خلاقیت شناختی می باشد حوزه یی اسـت که خلاقیت در آن بروز می کند. در خلاقیت شناختی بداعت و سودمندی در حیطه ی شناخت و استدلال می باشد اما در خلاقیت عاطفی افکار خلاق در حوزه ی عواطف بارز می شود. خلاقیت شناختی حاکی از قدرت حل مسئله افراد در مسائل مختلف زندگی از جمله تصمیم گیریهایی اسـت که با توانمندیها و شایستگیهای ذهنی افراد سروکار دارد. در حالی که خلاقیت عاطفی بیشتر در حیطه ی روابط بین فردی، موقعیتهای اجتماعی و مسائل هیجانی مطرح می باشد.

خلاقیت عاطفی در کودکان

براساس پاسخهایی که محققان شناختی به سؤالات و تناقضات اساسی مطرح شده در خلاقیت دادند، نگارنده ی مقاله مدلی پیشنهادی از خلاقیت عاطفی در کودکان برای اولین بار ارائه نموده اسـت. از مهمترین سؤالات و تناقضات مطرح شده توسط بسیاری از محققان و نظریه پردازان خلاقیت آن بود که آیا فرایندهای شناختی افکار خلاقانه خاص هستند یا ویژگی عامی می باشند که در هر نوع تفکر شناختیی وجود دارند؟
پاسخی که به این سؤال داده شد آن بود که خلاقیت علاوه بر فرایندهای شناختی مشابه خود از جمله استدلال، قضاوت و حل مسئله، شامل فرایندهای شناختی خاصی از جمله بینش و بصیرت نیز می شود. این نتیجه، نقش بسیاری در تبیین افکار خلاقانه در حیطه های مختلف از جمله هنر و علوم داشته اسـت که بر مبنای آن در افراد خلاق علاوه بر اینکه یک سری مهارتهای عام و مشترک وجود دارد، مهارتها و توانمندیهای خاصی نیز حاکم اسـت که موجب تفاوت در حوزه یی که خلاقیت در آن ابراز می شود از جمله هنر، علوم و عواطف می گردد. بر این اساس می توان گفت اشکال مختلفی از خلاقیت وجود دارد که ناشی از فرایندهای ذهنی متفاوتی هستند و باعث ارائه ی پاسخ ها و محصولات مختلفی می شوند.
بر این اساس چگونگی خلاقیت عاطفی در کودکان براساس نمودار زیر پیشنهاد و توصیف می شود:
همانگونه که گفته شد در کلیه ی افکار و حیطه های خلاقانه دو بُعد وجود دارد:
1- مهارتهای کلی و عام خلاقانه از جمله ریسک پذیری، یافتن راه حلهای متعدد برای مسائل، قدرت ایده یابی و جستجوی اطلاعات، کنجکاوی برای کسب دانش و تنظیم دانش و در نهایت تحمل ابهام و علاقمندی به مسائل کنکاش برانگیز اسـت که منجر به توانمندی فرد برای حل مسائل بطور خلاقانه می شود که این امر در هر حوزه یی چه هنر، چه علوم و چه عواطف مشترک می باشد.
2- مهارتهای خاص و ویژه که جوزف (33) و استرین (34) ( 2005 ) در توصیف کودکانی که برای بروز عواطف و تنظیم آن شایستگی دارند، از اصطلاح سواد عاطفی (35) استفاده می کنند. همانطور که نمودار نشان می دهد از دیدگاه این اندیشمندان سواد عاطفی دارای دو بخش اساسی شایستگی اجتماعی در زمینه ی ابراز همدلی و مهارتهای اجتماعی مناسب و شایستگی فردی بمعنای آگاهی فردی از خود، انگیزش درونی و خودتنظیمی اسـت.
زمانی که دو بُعد مطرح شده با عنوان مهارتهای حل مسئله ی خلاق و سواد عاطفی با یکدیگر ترکیب شوند زمینه را برای بروز خلاقیت عاطفی در کودکان فراهم می سازند. بر این اساس انتظار می رود کودکانی که خلاقیت عاطفی دارند علاوه بر آنکه بخوبی قادر باشند با عواطف خود را شناسایی، تنظیم و کنترل نمایند بتوانند در موقعیتهای عاطفی برای بروز و بیان عواطف خود بصورت خلاقانه و کاملاً غیرقابل پیش بینی عمل نمایند. آنان می توانند عواطف بدیع و سودمندی چه برای خود و چه برای دیگران بروز دهند. جوزف و استرین ( 2005 ) در توصیف کودکانی که سواد عاطفی دارند باستناد پژوهشهای متعدد بر این باورند که این کودکان وابستگی ایمن به والدین خود دارند ( توانایی برقراری ارتباطات عاطفی )، قدرت تحمل محرومیت و ناکامی دارند ( تنظیم عواطف )، رفتارهای پرخاشگرانه و درگیریهای کمتری نشان می دهند ( هدفمندی عاطفی )، رفتارهای خودتخریبی کمتری نسبت به سایر کودکان بروز می دهند و علاوه بر قدرت تمرکز و توجه، توانایی انتخابی بالایی دارند ( کنجکاوی عاطفی ) و در موقعیتهای مبهم راه حلهای بدیع و سودمندی ارائه می کنند ( اطمینان از خود ). گزینه آخر تأییدی بر خلاقیت عاطفی کودکان می باشد.
در ارتباط با رابطه ی بین خلاقیت عاطفی و خلاقیت شناختی در کودکان همانطور که مدل پیشنهادی نشان می دهد اساس مشترکی بین مهارتهای خلاقانه یا عام در دو حوزه ی شناخت و عواطف وجود دارد، لیکن آنچه عامل تمایز اسـت حوزه عواطف در خلاقیت عاطفی اسـت که متفاوت از مهارتهای حوزه ی شناختی می باشد.
با توجه به اینکه حوزه ی عواطف جزء حوزه های متعددی اسـت که در آموزش و پرورش کودکان مورد غفلت قرار گرفته، پرداختن به آن و چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان همچون خلاقیت شناختی مهم اسـت. در برخورد بزرگسالان با کودکان همیشه آنچه مبهم اسـت عواطف، برخورد صادقانه با آن، پذیرش بی قید و شرط و در نهایت پرورش آن بوده اسـت. بنابراین پرداختن به چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی اهمیت بسزایی دارد.

پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان

با توجه به ابعاد مطرح شده در خلاقیت عاطفی و نقش مهارتهای عام و خاص در آن می توان چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در کودکان را براساس نمودار زیر پیشنهاد نمود:
از آنجایی که بیشتر یادگیریهای کودکان در زمینه های متعدد شناختی، انگیزشی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی در دو مکان بسیار مهم شامل مدرسه و خانواده صورت می گیرد، بنابراین پرورش خلاقیت عاطفی نیز باید با ارتباط متقابل و سودمند بین خانه و مدرسه انجام شود. اساس کار در برنامه های آموزشی خانه و مدرسه برای پرورش خلاقیت عاطفی کودکان باید بر پایه دو بُعد اساسی باشد: 1- پرورش مهارتهای خلاقانه با ابزارهایی همچون قصه، ادبیات، نقاشی، بازی، موسیقی، نمایش خلاق و حرکات موزون می باشد که اساس کار بسیاری از رویکردهای پرورش خلاقیت از جمله روش بارش مغزی اسبورن ( 1953 )، روش شش کلاه تفکر دی بونو (36) ( 1992 )، روش صورتهای تطبیقی اسکمپر (37) و روش حل مسئله ی خلاق اسـت. 2- پرورش شایستگیهای عاطفی اسـت که در آن بر مهارتهای اجتماعی درون فردی و بین فردی مناسب برای برخورد در موقعیتهای متعدد تأکید می گردد. در این راستا برای پرورش خلاقیت عاطفی در مدرسه پیشنهاد می شود از برنامه های مداخله یی مناسبی که برای پرورش سواد یا هوش عاطفی مطرح شده اسـت، استفاده گردد. اساس کار در این برنامه ها شناخت عواطف، تنظیم عواطف، مدیریت عواطف و بروز عواطف می باشد که از جمله مهمترین این برنامه ها، طرح رشد کودک (38) (CDP)، طرح رشد اجتماعی سیاتل (39) و استراتژیهای ترویج تفکرات جایگزین (40) (PATHS) اسـت. در ارتباط با چگونگی پرورش خلاقیت عاطفی در خانواده نیز علاوه بر همانند سازی کودکان با الگوها و مدلهای مناسب عاطفی، چگونگی تعاملات اجتماعی مناسب نیز مورد توجه قرار می گیرد. متاسفانه در این ارتباط حتی والدین نیز شیوه ی صحیح شناخت و بروز عواطف را در خود نمی شناسند و در نتیجه نمی توانند الگوهای مناسبی در این زمینه باشند. بجاست که برای پرورش خلاقیت عاطفی نیز همچون خلاقیت شناختی سرمایه گذاریها و روشهای متعدد ارائه گردد و آموزشهای لازم به معلمان و والدین داده شود.

پی‌نوشت‌ها:

1-دکترای روانشناسی تربیتی وعضو هیئت علمی دانشگاه شیراز.
2-Creativity
3- Guilford
4- Divergent thinking
5- Wallas
6- Ryhammar
7- Brolin
8- Simonton
9- Seltzer
10- Bentley
11- Strenberg
12- Renzulli
13- Osborn
14- Sauvaje
15- Estrey
16- Amabile
17- Craft
18- Hennessey
19- Fink
20- Ward
21- Smith
22- Emotional Creativity
23- Salovey
24- Mayer
25- Emotional intelligence
26- Averill
27- Nunly
28- Thomas Knowles
29-Mediator
30- Authenticity
31- Novelty
32- Effectiveness
33-Joseph
34- Strain
35- Emotional Literacy
36- De Bono
37- Scamper
38-Child Development Project
39- Seatel Social Development Project
40- Prompting Altemative Thinking Strategies

منابع تحقیق:
1- Amabile. T M. Greativity in context Westview Press, Boulder Co. (1996)
2- Averill J.R. Emotional Creativity Toward spiritualizaing the passions. In C.R.Snyder & S.J.Lopez (EDS) Handbook of postitive-psychology (pp.172-185) New York: Oxford
University Press. )2000)
3- Idem, Creativity in the domain of
emotional, in. T. Dalgleish & M. j.
Power (Eds) handbook of
cognition and emotion (pp.765-782)
New York: John Wiley
& Sons (199)
4- Idem Emotional Creativity Inventory: Scale construction on validation Paper Presented at the meeting of the International Society for Research on Emotion. Cambridge MA. (1994)
5- Idem A constructivist view of emotion In R.plutchik and H.Kellerrman (Eds) Emotion:Theory research and experience Vol I.Theories of emotion (pp.305-339) New York: Academic Press, (1980)
6- Avrill. J. R. & Nunley E.P.Voyages of the heart: Living an emotionally creative life, New York: Macmillan, (1992)
7- Averill J.R. & Thomas- Knowles, C. Emotional creativity In K.T.Strongman (ED) International review of studies on emotion Vol.I (pp.269-299) London:Wiley (1991)
8- Craft,A.Creativity Early Years Education London:Continuum (2002)
9- De Bono E, Serious Creativity New York, Ny, HarperBusiness (1992)
10- Finke, R.A Ward. T.B. and Smith, S.M Creative Cognition: Theory, research and applications Cambridge MA:MIT Press (1992)
11- Guilford J.P. The Nature of Human Intelligence, New York: McGraw-Hill (1967)
12- Hennessey B.A. The Social Psychology of Creativity The Beginnings of a Multi-Cultural Perspective In S.Lau (ED.) Creativity: When East Meets West (pp. 201-226) Hong Kong: World Scientific publishing (2004).
13- Osborn. A. Applied Imagination, New York: Charles Scribner, (1953)
14- Renzulli, J.S. What is this thing called giftedness and how do we develop it? A twenty-Five year perspective Journal for the Edication of the Gifted, Vol. 23, No.I.pp.3-54. (1999)
15- Ryhammar, L. & Brolin, C. Creativity research:Historical considerations and main lines of development Scandinavian Journal of Educational Research, Vol. 43. pp. 259-273. (1999)
16- Savage, E. & Sterry, L. A conceptual framework for technology education Reston. VA: International Technology Education Association (1990)
17- Salover.p. & Mayer J.D. Emotional intelligence Imaginaation cognition an personality 9 (3). 185-211. (1990)
18- Seltzer, K. & Bentley T. The Creative age: Knowledge and Slills for the new economy London Demos. (1999)
19- Simonton, D.K. Genius creativity and leadership: Historiometric enquiries, Harvard University Press Cambridge MA. (1984)
20- Sternberg R.J.A three-facet model of creativity: The Nature of Creativity. New York: Cambridge University Press p. 125-143. (1988)
21- Wallas, R. G. The art of thought New York: Harcourt Bruce and Company (1926)

منبع مقاله :
خامنه ای، سیدمحمد؛ (1389)، تربیت فلسفی و فلسفه تربیت، تهران: نشر بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


8 مارس 2015 ... خلاقيت بعنوان يک نياز فردي و اجتماعي از ديرباز مورد توجه محققان، نظريه پردازان و متخصصان بوده است. اينکه اين سازه ي اساسي و مهم چگونه تحقيق و ...خلاقیت، مهارت های "شناختی" مانند ریاضی و تفکر خلاق را به کودک آموزش می دهد. ... ولی به مانند هر مهارت دیگری ، تمرین می تواند کمک شایانی به تفسیر عاطفی کودک کند.با انتخاب اسباب بازيهاي مناسب خلاقيت را در كودكان برانگيزيد ... بررسي رابطه جو عاطفي خانواده با خلاقيت كودكان ... تكنيك،خلاقيت و تفكر موازي ... خطاهای شناختی.نقاشی برای کودکان - روان شناسی نقاشی کودک - معرفي كارتونيست ها و هنرمندان خردسال. ... گیلفورد " دانشمند آمریکایی خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به .... روانكاوان معتقدند هنر از نظر عاطفی موجب كاهش احساس خشم و نفرت و پرخاشگری در كودك ...نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند كه خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی مرتبط ... به نظر فروید، تفكر خلاق شكل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوره كودكی است. ... از نظر عاطفی در حد اعتدال به آنها نزدیك شوید و بر روی ارزشهای اخلاقی و نه قوانین خاص ...این سؤال و صدها سؤال دیگر از این دست از جمله موضوعات مهم حوزه اندیشه و تفکر خلاق ... هر کودک حق دارد تفريح و بازي کند و در فعاليتهاي خلاقانه مناسب سنش شرکت ..... ويليامز (1970) نيز براي رشد خلاقيت در كودكان الگوي شناختي- عاطفي را طراحي نمود.در کار بررسی رشد خلاقیت در کودکان کمسال، داشتن برخی از اطلاعات مهم و بنیادی ضرورت دارد. ... اگر این را بپذیریم که خلاقیت یک فرآیند شناختی و اندیشمندانه است، باید به این .... (۱ هوش عمومی : توانایی تفکر انتزاعی و حل مسئله منطقی و منظم که همان نمره هوشی است که .... آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.خلاقيت نه فقط به هوش و تفكر بلكه به سازمان شخصيت فرد نيز مربوط مي شود. ... و براي پرورش خلاقيت (سندرز و سندرز) بايد به كودكان و نوجوانان امكان تفكر داد و آنان را از .... (,Parot,F1991) خلاقيت استعداد پيچيدهاي است متمايز از هوش و كنش وري شناختي و .... و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصويري، شنوائي و عاطفي سر و كار دارد .بررسی پژوهش های مرتبط با خلاقیت نشان می دهد که عوامل شناختی از جمله سبک های تفکر بر خلاقیت تاثیر دارد ، اما اینکه کدام سبک تفکر با خلاقیت رابطه و ...


کلماتی برای این موضوع

آموزش ابتدایی خلاقیتکلید واژه ها خلاقیت ـ معلم – هوش – مدرسه – خانواده – موانع خلاقیت – عوامل بروز خلاقیتفهرست مقالات سایت فکر نو بیش از سیصد مقاله در …تا چه حدی می توانیم غیرمنطقی باشیم تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان در آینده تاثیر تعلیم وتربیت اصول ومبانی تعلیم وتربیت پیش …مقدماتی از تعاریف آموزش و پرورش تعریف آموزش وپرورش در این مباحث ، تعریفی از آموزش و میگنا راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در …برخی از مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست مهارت تفکر انتقادی منظور از اختلالات یادگیری درمان اختلال یادگیری