مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پیدایش کلام اسلامی

[ad_1]
عدم ذکر نام علی (علیه السلام) در قرآن

عدم-ذکر-نام-علی-(علیه-السلام)-در-قرآنهرچند نام حضرت علی (علیه السلام) در آیات قرآن مجید ذکر نشده است، اما آیات متعددی درباره آن حضرت نازل ادامه ...

آیا دلیلی بر نصب ائمه (ع) در قرآن هست؟

آیا-دلیلی-بر-نصب-ائمه-(ع)-در-قرآن-هستاین شبهه که یکی از شبهات قدیمی و معروف اهل سنت هم است، ادعای نبود نصب امامت حضرت علی (علیه السلام) در ادامه ...

دیدگاه‌های فلسفی ابراهیم نظّام

دیدگاه‌های-فلسفی-ابراهیم-نظّامنظّام به راستی از ذهنی بسیار دقیق و عمیق فلسفی برخوردار بوده و مسایل فلسفی را به شدت و قوّت به خود جلب ادامه ...

نخستین فیلسوف مسلمان

نخستین-فیلسوف-مسلمانابواسحاق ابراهیم بن سیّار بلخی بصری، مشهور به نظّام یکی از مشایخ و استادان نامدار فرقه‌ی معتزله است که ادامه ...

جبر و اختیار در کلام قدیم

جبر-و-اختیار-در-کلام-قدیماز مسایل مهم در علم کلام و فلسفه درباره‌ی افعال انسان. لغت جبر از اضداد، یعنی دارای معانی مقابل، است ادامه ...

قدریان نخستین

قدریان-نخستینمسئله‌ی قدر پیش از اسلام در میان قوم عرب مورد بحث بوده است. قول به قدر، که عقیده به نوعی جبر است، در ادامه ...

کلام سنّی و منازعات الهیّاتی

کلام-سنّی-و-منازعات-الهیّاتیمبحث کلام گسترده است و موضوعات متعدّدی را در برمی‌گیرد، از این روی، واکنش اهل سنّت به کلام پیچیده و متنوّع ادامه ...

نگاهی به کلام قدیم

نگاهی-به-کلام-قدیمکلام، یا علم الکلام (علم کلام)، در اسلام عنوان آن شاخه از علم است که معمولاً به «الهیّات نظری» ترجمه ادامه ...

پیدایش کلام اسلامی

پیدایش-کلام-اسلامیاز منابع معتبر اسلامی چنین برمی‌آید که در زمان حیات رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) بحث و جدال ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن …ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن زادهدانلود فیلمپیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآنعنوان مقاله پیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآنرشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادرشتهالهیاتومعارفرشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد بندر عباساخلاق اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداخلاقاسلامیخوی اسلامی اخلاقی است که در چارچوب اسلام است اخلاق اسلامی سه بخش اصلی دارد رابطه با جستار هویت اسلامیجستار بیانات رهبری کلیدواژه هویت اسلامی به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است پایگاه مجلات تخصصی نور پایگاه مجلات تخصصی نور از مجموعه پایگاه های مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی …طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی کتابهای اسلامی و عرفانیدانلود مذهبی معنای حق در نگاه اندیشمندان اسلامیدر اصطلاح حقوقی، حقوق و وظایف افراد و گروه ها به عنوان انسان هایی که موجودند و هر انقلاب اسلامی و جنبش دانشجویی دیگرانمقدّمه یافتن نخستین بارقه‌ها و نقطه عطف انقلاب اسلامی چندان آسان نیست همچنان که ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن زاده سایت ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن زادهدانلود فیلم رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش پیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآن عنوان مقاله پیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآن اخلاق اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد اخلاقاسلامی خوی اسلامی اخلاقی است که در چارچوب اسلام است اخلاق اسلامی سه بخش اصلی دارد رابطه با خدا دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد بندر عباس طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی کتابهای اسلامی طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی کتابهای اسلامی و عرفانیدانلود مذهبی طلاب جستار هویت اسلامی جستار بیانات رهبری کلیدواژه هویت اسلامی به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است؛ سعى شد پایگاه مجلات تخصصی نور پایگاه مجلات تخصصی نور از مجموعه پایگاه های مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است که آرام بخش دلها داستانی زیبا از امام علی علیه السلام درباره آرام بخش دلها داستانی زیبا از امام علی علیه السلام درباره نماز « الر ، کتاب انزلناه الیک معجزه دات کام آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشت کلام اسلامی جمیل مجله تخصصی کلام اسلامی کلام اسلامی مؤثر صور کلام اسلامی کلام اسلامی اجمل الصور کلام اسلامی کلام اسلامی ودینی فلسفه و کلام اسلامی


ادامه مطلب ...

نقش ابن قیم جوزیه در پیدایش اندیشه‌های تکفیری، تبدیعی، تشریکی

[ad_1]

چکیده

هرچند ابن قیم جوزیه ‌ادعا دارد که خوارج نخستین کسانی بودند که بر اساس سوء برداشت خود از قرآن به تکفیر عثمان و علی شاه و پیروان آن دو پرداختند و ما نباید به دلیل گناه و خطا مسلمانان را تکفیر کنیم و احتراز از تکفیر مسلمانان واجب است، ولی با کاوش در کتب و آثار او به دست می‌آید که در موارد متعددی، همچون زیارت قبور و بنای بر قبور و گنبد و بارگاه ساختن و توسل و تبرک و نذر و غیره، حکم به تکفیر و تبدیع و شریک و اباحه دماء و ناموس و اموال برخی مسلمانان داده ‌است. حتی او نخستین عالم و مفتی سلفی است که حکم به وجوب تخریب فوری گنبد و بارگاه‌های قبور انبیا و اولیا داده و گفته ‌است: «أنه لا یجوز إبقاء مواضع الشرک و الطواغیت بعد القدرة على هدمها و ابطالها یوما واحدا فإنها شعائر الکفر و الشرک». بنابراین، در این نوشتار، به مهم‌ترین اندیشه‌های او و جایگاه وی نزد سلفی گرایان تکفیری و میزان تأثیرپذیری آنها از ابن قیم جوزیه می‌پردازیم و نشان می‌دهیم که ‌ابن قیم جوزیه‌ از جمله عالمان سلفی گراست که در تکفیر و تبدیع و تشریک دیگر مسلمانان پیش تاز بوده، در پیدایش اندیشه‌های تکفیری نقش بسزایی داشته ‌است.
کلید واژه : ابن قیم جوزیه، سلفی گری، تکفیر، تبدیع، تشریک.

مقدمه

ابن قیم جوزیه ‌از جمله عالمان سلفی گرا و بنیان گذار اندیشه‌های تکفیری است که بعد از استادش ابن تیمیه حرانی، به تکفیر دیگر مسلمانان در اندیشه و نظر و عمل پرداخته ‌است و حکم به مشرک و کافر بودن و اباحه خون و مال و عرض آنها داده‌ است. در این نوشتار، به معرفی ابن قیم جوزیه و برخی از مهم‌ترین اندیشه‌های تکفیری و تبدیعی و تشریکی او در موضوع های مختلف و بررسی و نقد آنها پرداخته می‌شود.

ابن قیم جوزیه کیست؟

نام وی محمد بن ابی بکر بن ایوب بن سعد بن حریز زرعی دمشقی حنبلی است که به‌ ابن قیم جوزیه شهرت دارد. (2) او را به ‌اعتبار شغل پدرش که قیم (مباشر و مسئول) مدرسه جوزیه بوده‌ است ابن قیم خوانده‌اند. (3) ابن قیم در 691 ه.ق. به دنیا آمده ‌است (4) و از دوران کودکی و نوجوانی وی چندان اطلاعی در دست نیست. در بیشتر کتب تراجم و طبقات معمولاً به هویت و شخصیت دینی و علمی‌ او در روزگار پختگی و بلوغ فکری اشاره شده است. آنچه‌ از مجموع نوشته‌های ابن قیم و نیز از گفته‌های کوتاه و بلند دیگران درباره‌ او حاصل می‌شود این است که دانش و آموخته‌های علمی‌ وی آنگاه شکوفا و تکمیل شد که در اوج جوانی، یعنی در 21 سالگی، به جمع شاگردان ابن تیمیه پیوست او در 712 ه. ق. که‌ ابن تیمیه ‌از قاهره به دمشق باز آمد، به‌ او پیوست و مدت 16 سال، یعنی تا آخر عمر ابن تیمیه، ملازم او بود. (5) در طول این مدت، ابن قیم دو بار به دلیل برخی فتاوایش، از جمله رد مسافرت به قصد زیارت قبر خلیل الله (علیه السلام) و غیر آن، به زندان افتاد. حتی بار دوم هم زمان با استادش ابن تیمیه در 726 ه.ق. به زندان رفته‌ است. (6)
از میان اساتید وی ابن تیمیه را بدون شک می‌توان تأثیرگذارترین استاد وی به شمار آورد. زیرا ابن قیم در فقه و اعتقادات، شاگرد و تحت تأثیر اندیشه‌های او بوده ‌است و قسمتی از کتاب الاربعین و المحصل و اکثر تصانیف خود ابن تیمیه را نزد وی خوانده ‌است و در زیر نظر او تلاش و کوشش‌های خود را ادامه داد تا اینکه در تفسیر و حدیث و اصول فقه و کلام و فروعات و ادبیات عرب یکی از علمای بزرگ عصر و زمان خود شد. (7)
مطابق گزارش‌های تاریخی و آثار خود ابن قیم، وی حتی پس از مرگ استادش ابن تیمیه تا پایان عمر خود به ‌ابن تیمیه و آرای او وفادار مانده‌ است. ابن حجر عسقلانی می‌گوید: «حب ابن تیمیه حدی بر او غلبه کرده بود که ‌از اقوال او خارج نمی‌شد، بلکه همیشه ‌او را یاری می‌کرد و فقط او بود که کتاب‌های ابن تیمیه را تهذیب، و علوم او را منتشر کرد». (8) ابن حجر در جای دیگری گفته ‌است: «اگر ابن تیمیه هیچ منقبتی نداشته باشد به جز شاگردش ابن قیم، همین بر بزرگی منزلت او کفایت می‌کند» (9) و صفدی نیز گفته ‌است «ابن تیمیه چون او خلف و پیروی نداشته‌است». (10)
اکثر منابع برآنند که وی در 13 رجب(11) 751 ه. ق. در 60 سالگی از دنیا رفت و در مسجد جامع اموی و مسجد جراح بر جنازه ‌او نماز خوانده شد و بعد از تشییع جنازه در باب الصغیر در کنار قبر
مادرش دفن شد. (12)

اندیشه‌های تکفیری، تشریکی ابن قیم جوزیه

هر چند ابن قیم جوزی ادعا دارد که خوارج نخستین کسانی بودند که در اسلام حکم به تکفیر برخی از مسلمانان دادند و بر اساس سوء برداشت خود از قرآن به تکفیر عثمان و علی (علیه السلام) و پیروان آن دو پرداختند و ما نباید به دلیل گناه و خطا مسلمانان را تکفیر کنیم و احتراز از تکفیر مسلمانان واجب است، ولی خود در عمل برخی مسلمانان را تکفیر و تشریک کرده‌ است که به برخی موارد اشاره می‌کنیم.

زیارت قبور

ابن قیم جوزیه درباره جواز زیارت قبور با استدلال به روایاتی چون روایت ابوهریره ‌از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرموده: «زَورُوا القُبُورَ، فَإِنّهَا تذکرُ المَوتَ» و روایت علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که می‌فرماید: «إنی کنتُ نهَیتُکم عَن زِیارَة القُبُورِ فَزورُوهَا فَإِنّهَا تُذکرُکُم الآخِرَة» می‌گوید:
پیامبر اسلام، مردان را از زیارت قبور به دلیل سد ذرایع شرک، (13) ممنوع کرده بود ولی زمانی که توحید در نفوس مسلمانان استقرار یافت و تقویت شد پیامبر زیارت قبور توسط مردان را به شرط اینکه زیارت مشروع انجام دهند و از گفتن سخنان (هجر) فاحش پرهیز کنند، اجازه داد. پس اگر به گونه غیرمشروعی که مورد رضایت خدا و رسول خدا نیست زیارت کند زیارتش غیرمأذون است و از مصادیق بزرگ سخن هجر، شرک قولی و فعلی موقع زیارت کردن است. (14)
او زیارت را به دو قسم، زیارت موحدان و زیارت مشرکان، تقسیم کرده ‌است و در بیان فرق آنها می‌گوید:
مقصود از زیارت موحدان سه چیز است که عبارت‌اند از: اول، یادآوری آخرت و عبرت گرفتن از مردگان؛ دوم، احسان به میت و فراموش نکردن او؛ سوم، احسان زائر بر خودش. (15) اما منشأ و ریشه زیارت مشرکان پرستش بتان است. زیرا معتقدند روح مرده نزد خداوند مقام و منزلت و جایگاه دارد و روح او مجرای الطاف و فیوضات الاهی است. بنابراین، زمانی که زائر روحش را به روح او گره می‌زند فیوضاتی از روح مرده بر روح زائر افاضه می‌شود، همان گونه که شعاع نور از آینه صاف بر جسم منعکس می‌شود. بنابراین می‌گویند زیارت کامل زیارتی است که زائر با روح و قلبش متوجه میت بشود به گونه‌ای که به غیر از او به چیزی دیگر متوجه نشود و این زیارتی است که‌ابن سینا و فارابی و دیگران آن را ذکر کرده‌اند و ستاره پرستان بر آن تصریح کرده‌اند. چنین اعتقادی همان گونه که باعث می‌شود آنها بر عبادت ستارگان روی بیاورند و برای آنها صورت و شکل (هیکل) بسازند و دعاهایی را برایشان تدوین کنند و بر بتان سجده کنند، باعث می‌شود بندگان قبور، قبرها را محل تجمع خود قرار دهند و بر روی آنها پارچه‌هایی بکشند و چراغ‌هایی روشن کنند و مساجد بسازند و از آنها طلب شفاعت کنند. پس چنین زیارتی سر و فلسفه عبادت بتانی است که خداوند، پیامبران و کتب آسمانی را برای ابطال آن فرستاد و به تکفیر و لعن اصحاب آنها پرداخت و خون و مال آنها را مباح کرد و آتش جهنم را بر آنها واجب کرد؛ و همچنین پیامبر اسلام قصد داشت چنین زیارتی را باطل و به کلی محو، و راه‌هایی را که به‌ آن ختم می‌شوند مسدود کند. (16)

بررسی و نقد

چنانچه گذشت، ابن قیم زیارت رایج در بین مسلمانان را با اعمال مشرکان قبل از اسلام مقایسه کرده، علت شرک بودن زیارت آنها را مشابهت ظاهری آن با اعمال مشرکان قبل از اسلام می‌داند و حتی شرک مشرکان را منشأ آن دانسته‌ است، در حالی که در بررسی دقیق آشکار می‌شود که قیاس بین آن دو، قیاس مع الفارق، و در نتیجه باطل است. زیرا بر اساس آیات قرآن، هدف و غرض مشرکان عصر رسالت از عبادت بت ها و سایر آلهه، تقرب به خدا و شفاعت کردن آلهه در پیشگاه خدا بوده ‌است. چنان که قرآن می‌فرماید: (وَیعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَیقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ) ؛ (17) آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه به آنان زیان می‌رساند، و نه سودی می‌بخشد و می‌گویند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!
نیز می‌فرماید: (وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى) ؛ (18) آنها که غیرخدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که‌اینها را نمی‌پرستیم مگر به خاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند.
بر اساس این آیات، گمان مشرکان بر این بود که چون ذات الاهی قابل درک نیست و نمی‌توان بر حقیقت ذات او احاطه پیدا کرد، بنابراین، عبادت او به طور مستقیم و بدون واسطه ممکن نیست، بدین جهت، موجوداتی چون فرشتگان و صالحان و موجودات دیگری که برای آنها نوعی تأثیر در سرنوشت انسان و جهان قائل بودند، پرستش و عبادت می‌کردند، تا بدین وسیله، هم از شفاعت معبودان خود بهره مند و در زندگی کامیاب شوند و هم در پیشگاه رب الارباب تقرب جویند. بنابراین، اعمالی که مشرکان برای معبودان خود انجام می‌دادند با اعتقاد به ربوبیت و مالکیت بت‌ها و خدایان همراه بود و با انگیزه عبادت آنها انجام می‌گرفت، ولی کارهایی که مسلمانان در خصوص اولیای الاهی و قبور آنها انجام می‌دهند با هیچ گونه ‌اعتقادی به مالکیت و ربوبیت آنها همراه نبوده، غرض آنها عبادت خداوند از طریق تکریم و تعظیم آنها به عنوان تعظیم شعائر الاهی است، که مورد رضایت و عنایت خداوند است. پس مقایسه‌ اعمال مسلمانان (اعمالی که برای تعظیم شعائر الاهی و بزرگداشت اولیای الاهی انجام می‌دهند و قصد آنها عبادت خداست، نه ‌اولیای الاهی) با اعمال مشرکان (که به قصد عبادت بت‌ها و معبودان خود به جا می‌آوردند) کاملاً نادرست و بی پایه ‌است. زیرا هرگز مشابهت ظاهر دو عمل، دلیل بر وحدت حکم شرعی آن دو نیست، وگرنه باید طواف دور کعبه و استلام و بوسیدن حجرالأسود و مبارزه و جنگ در راه خدا و طاغوت و غیره، یک حکم داشته باشند. زیرا از نظر ظاهر یکسان هستند.

بناء بر قبور

ابن قیم درباره حرمت بناء بر روی قبور می‌گوید: «تعظیم کنندگان قبور، قبور را محل تجمع خود قرار می‌دهند و بر روی آنها چراغ روشن می‌کنند و بر روی آنها مساجد و گنبدهایی می‌سازند که ناقض اوامر رسول خدا و دشمنی با دین اوست». (19)
او درباره وجوب خراب کردن بناهایی که بر روی قبور ساخته می‌شوند می‌گوید:
حکم اسلام درباره مساجدی که بر روی قبور ساخته می شوند این است که باید به کلی تخریب، و با خاک یکسان شوند. همچنین باید گنبدهایی که بر روی قبور ساخته می‌شوند را به طور کلی نابود کرد. زیرا آنها از روی معصیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها ساخته شده‌اند و بنایی که بر اساس معصیت و مخالفت با رسول خدا ساخته شده باشد غیرمحترم است و برای تخریب اولی تر از بناء غصبی است. (20)
همچنین در جای دیگری با ذکر روایت «عَن أَبِی الاهیاجِ الأَسَدِی قَال: قَالَ لِی عَلِی بنُ أَبِی طَالِبٍ إَلاَّ إَبعَثُک عَلَی مَا بَعَثَنِی عَلَیهِ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) إَن لاَ تَدَعَ تِمثَالاً إِلاَّ طَمَستَهُ و لاَ قَبرًا مُشرِفًا إِلاَّ سَوَّیتَهُ» (21) می گوید:
پیامبر خدا به تخریب قبور مشرفه دستور داده ‌است. پس تخریب گنبدها و بناها و مساجدی که بر روی قبور ساخته شده‌اند اولی و شایسته ‌است. زیرا آن حضرت سازندگان مسجد بر روی قبور را لعن کرده‌ است و از بناء بر قبور نهی کرده‌ است. در نتیجه مبادرت ورزیدن و کمک کردن بر تخریب آنچه رسول خدا سازنده‌ آن را لعن کرده و از آن نهی کرده ‌است باعث اقامه دین و سنت رسول خدا می‌شود. (22)
او معتقد است «أنه لا یجوز إبقاء مواضع الشرک و الطواغیت بعد القدرة على هدمها و إبطالها یوما واحدا فإنها شعائر الکفر و الشرک»؛ (23) یعنی باقی گذاشتن مواضع شرک و ظلم به حالت خود، بعد از قدرت یافتن بر تخریب و ابطال آنها، حتی برای یک روز هم جایز نیست. زیرا آنها از شعائر کفر و شرک و بزرگ‌ترین منکر هستند. این حکم مشاهد و بناهایی است که بر روی قبور بنا می‌شوند. (24)

بررسی و نقد

دیدگاه ‌ابن قیم درباره بناء بر قبور دیدگاهی مردود و غیر قابل پذیرش است، زیرا:
اولاً، مسئله بناء بر قبور مسئله‌ای فقهی است و هیچ ربطی به عقاید اسلامی ‌ندارد، چه رسد به اینکه ملاک شرک و توحید باشد. بنابراین، مسئله‌ای فقهی است که حکم آن یکی از احکام خمسه است و صحیح نیست که روشی برای شرک و تکفیر دیگران واقع شود. زیرا اختلاف نظر در مسائل فقهی امری رایج است.
ثانیاً، هر گاه بخواهیم با حدیثی بر حکمی‌ از احکام الاهی استدلال کنیم باید حدیث واجد دو شرط باشد:
1. سند حدیث صحیح باشد. مقصود این است که راویان حدیث در هر طبقه‌ای افرادی باشند که بتوان به قول آنها اعتماد کرد.
2. دلالت حدیث بر مقصود روشن باشد؛ یعنی الفاظ و جمله‌های حدیث بر مقصود ما به خوبی دلالت کند، به طوری که ‌اگر همان حدیث را به دست یک فرد آشنا به زبان و آگاه‌ از خصوصیات آن بدهیم، همان را که ما از آن می‌فهمیم، او نیز بفهمد.
اما متأسفانه ‌احادیثی که‌ ابن قیم بر اساس آنها استدلال کرده، از هر دو نظر اشکال و ایراد دارد که به آنها اشاره می‌شود.

سند حدیث

از ابی الاهیاج در صحاح شش گانه‌ اهل سنت، فقط یک روایت نقل شده‌ است که‌ آن هم همین حدیث است که خود شک برانگیز است. علاوه بر آن، این حدیث از نظر سند اشکال دارد. زیرا، دانشمندان حدیث شناسی بر وثوق اشخاصی که ‌این حدیث را روایت کرده‌اند، اتفاق ندارند. چرا که در سند آن افرادی به نام‌های وکیع، سفیان الثوری، حبیب بن ابی ثابت، ابی وائل الاسدی و غیره به چشم می‌خورد، در حالی که حدیث شناسی چون ابن حجر عسقلانی از این افراد انتقاد کرده، از آنها با تعابیری همچون «خطاکار»، «غیرعرب»، «مدلّس در حدیث»، «غیرمضبوط» و ... یاد کرده‌ است، (25) به گونه‌ای که ‌انسان در صحت حدیث مذکور و دیگر احادیث در این باره شک و تردید می‌کند. اگر سند حدیث، با چنین اشکالاتی روبه روست، هیچ فقیهی نمی‌تواند با چنین سندی فتوا بدهد.

دلالت حدیث

دلالت حدیث، دست کمی ‌از سند آن ندارد، زیرا مورد استشهاد در حدیث جمله زیر است: «و لا قبرا مشرفا الاّ سوّیته». اکنون باید درباره معنای دو لفظ «مشرفا» و «سویته» دقت کنیم؛ لفظ «مشرف» در لغت به معنای عالی و بلند آمده و گفته‌اند: «مُشرِفٌ: عالٍ و الشَّرَفُ من الأَرض: ما أَشرَفَ لک». (26) مشرف، مکان بلند و زمین مشرف، زمین مسلط بر دیگری است. صاحب قاموس المحیط که اصالت بیشتری در تنظیم معانی الفاظ دارد می‌گوید: «الشرف محرّکة: العلّو و من البعیر سنامه»؛ (27) شرف با حرکت «راء» بلند و از شتر به قسمت کوهان آن می‌گویند. بنابراین، لفظ «مشرف» به معنای مطلق بلندی و بالأخص آن بلندی که به شکل کوهان شتر باشد، گفته می‌شود. لفظ «سویته» در لغت، مساوی قرار دادن و برابر کردن و کج و معوج را راست کردن است. (28)
حال پس از آگاهی از معانی مفردات حدیث می‌گوییم که در این حدیث دو احتمال وجود دارد. باید با توجه به معانی مفردات و قرائن دیگر یکی از آنها را تعیین کرد.

احتمال اول

مقصود این است که حضرت به‌ ابوالاهیاج دستور داد قبرهای بلند را ویران و آن را با زمین یکسان کند. این همان معنایی است که سلفیان از این حدیث فهمیده‌اند و این معنا از جهاتی مردود است زیرا:
اوّلا، لفظ «تسویه» در لغت و اصطلاح به معنای هدم و ویران کردن نیامده ‌است و اگر مقصود این باشد باید چنین بگویند: «و لا قبرا مشرف الاً سوّیته بالارض» آن را با زمین یکسان کنی، در صورتی که چنین لفظی در حدیث نیست.
ثانیاً اگر مقصود از این تخریب قبور باشد، همان گونه که‌ ابن قیم و سلفیان گفته‌اند، پس چرا احدی از علمای اسلام بر طبق آن فتوا نداده ‌است؟ زیرا برابری قبر با زمین برخلاف سنت اسلامی‌ است، و سنت اسلامی ‌این است که قبر مقداری بلندتر باشد و تمام فقهای اسلام بر استحباب بلندی قبر از زمین به مقدار یک وجب فتوا داده اند. چنانچه صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه می‌گوید: «و یندب ارتفاع التّراب فوق القبر بقدر شبر»؛ (29) مستحب است خاک قبر، به ‌اندازه یک وجب از زمین بلندتر باشد.

احتمال دوم

مقصود از اینکه قبر را مساوی کن، این است که روی قبر را صاف و هم سطح و یکسان و یکنواخت ساز، در برابر قبرهایی که به صورت پشت ماهی و یا بسان سنام (کوهان) شتر ساخته می‌شوند.
در این صورت حدیث ناظر به‌ این است که باید روی قبر صاف و مساوی باشد، نه به صورت پشت ماهی و یا مسنم که در میان برخی اهل تسنن مرسوم است، چنانچه صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه مى گوید: «و یجعل کسنام البعیر، باتفاق ثلاثة، و قال الشافعیة: جعل التراب مستویاً منظماً أفضل من کونه کسنام البعیر» (30) سه مکتب اهل سنت بر اینکه روی قبر را باید مانند کوهان شتر درست کرد، اتفاق نظر دارند ولی شافعی ها می‌گویند مساوی و صاف کردن خاک روی قبر از مثل کوهان شتر درست کردن آن افضل است.
در این صورت این حدیث مؤید فتوای علمای شیعه‌ است که می‌گویند باید قبر علی رغم ارتفاع از زمین، سطح آن صاف و یکنواخت باشد.

مؤیدات احتمال دوم

برخی دیگر از مؤیدات دیدگاه شیعه عبارت اند از:
1. شارح معروف صحیح مسلم در تفسیر حدیث ابی الاهیاج می‌گوید: «أن السنة أن القبر لا یرفع علی الأرض رفع کثیر و لا یسنم بل یرفع نحو شبر و یسطح»؛ (31) سنت این است که قبر از زمین زیاد بلند نباشد و به شکل کوهان شتر در نیاید، بلکه به مقدار یک وجب بلند و مسطح باشد. این جمله حاکی از آن است که شارح صحیح مسلم، از لفظ «سویته» همان معنا را فهمیده است که ما استظهار کردیم.
2. خود نویسندگان صحاح اهل سنت این احادیث را تحت عنوان «باب الامر بتسویة القبر» وارد کرده‌اند. بنابراین، مقصود از این عنوان این است که سطح قبر یکسان و یکنواخت باشد، و اگر مقصود این بود که قبرهای بلند را با زمین یکسان کند، لازم بود عنوان باب را تغییر دهد و بگوید باب «الامر بتدریب القبور و هدمها».
3. اگر مقصود از سفارش این بود که گنبدها و ابنیه‌ای را که روی قبرها قرار دارد، ویران کند، پس چرا علی (علیه السلام) قبه‌های موجود در زمان خود را که بر روی قبور پیامبران الاهی بود، ویران نکرد؛ علی (علیه السلام) در آن روز حاکم علی الاطلاق بر سرزمین‌های اسلامی‌ بود و سرزمین‌های فلسطین، سوریه، مصر، عراق، ایران و یمن، که مملو از بناهایی بر قبور پیامبران است، در برابر دیدگان او قرار داشت.
4. هیچ کدام از فقهای چهارگانه‌ اهل سنت به حرمت ساختن بناء بر روی قبور فتوا نداده‌اند و فقط حکم به کراهت آن داده‌اند، چنانچه صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة می‌گوید: «یکره‌ أن یبنى على القبر بیت أو قبة أو مدرسة أو مسجد أو حیطان تحدق به». (32)
5. ما از همه این گفته‌ها صرف نظر می‌کنیم، و فرض می‌کنیم که‌ امام به ‌ابی الاهیاج دستور داده ‌است تمام قبرهای بلند را با زمین یکسان کند، ولی هرگز حدیث گواه بر لزوم تخریب بناء و ساختمانی که روی قبرها قرار دارد، نیست، زیرا امام این چنین فرمود: «ولا قبر الاّ سوّیته»؛ یعنی قبرها را ویران سازد، و هرگز نفرمود: «و لا بناء و لا قبة الاً سوّیتهما»؛ در حالی که سخن ما درباره خود قبر نیست، بلکه بحث ما درباره بناها و ساختمان هایی است که روی قبر ساخته شده‌ است، و مردم در سایه ‌این بناء به تلاوت قرآن و خواندن دعا و گزاردن نماز اشتغال دارند. کجای این جمله گواه بر آن است که بناهای اطراف قبور را ویران کنند، و این آثار را که به زائر امکان انجام عبادت و تلاوت قرآن می‌دهد و مردم را از گرما و سرما حفظ می‌کند، ویران سازند؟
6. ممکن است این حدیث و امثال آن، ناظر به یک رشته‌ از قبور از ملل سابق باشد که قبور صالحان و اولیا را قبله‌ اتخاذ کرده، به جای اینکه به قبله واقعی نماز بگزارند بر قبر و تصویری که کنار آن قبر بود، نماز می‌گزاردند، و از نماز به قبله واقعی، که خدا معین کرده بود سر باز می‌زدند. در این صورت حدیث ربطی به قبوری که هرگز مسلمانی بر آن سجده نکرده، یا نماز نگزارده و فقط در کنار آن بر قبله‌ الاهی (کعبه) نماز می‌گزارد و قرآن تلاوت می‌کند، ندارد. همچنین ممکن است مقصود از «صورة» تمثال بت‌ها و از «قبر قبور مشترکان باشد که هنوز قبور آنها محل توجه بازماندگان و غیره بوده‌ است. (33)

دعا و نماز خواندن در کنار قبور

ابن قیم جوزیه دعا کردن و نماز خواندن در کنار قبور انبیا و اولیای الاهی را امری بدعت آمیز و غیرشرعی و در حکم جنگ با دین خدا می‌داند که به برخی از دیدگاه‌های او در این باره ‌اشاره می‌شود. وی می‌گوید: «از بزرگ‌ترین بدعت‌ها و اسباب شرک نماز خواندن در کنار قبور و مسجد قرار دادن قبور و بناء مسجد بر روی قبور است». (34) وی در جای دیگری می‌گوید:
اگر کسی در کنار قبور نماز بخواند به قصد اینکه نماز خواندن در آن بقعه متبرک است، این کار عین فریب دادن و نیرنگ زدن (مخادعه) بر خدا و رسول خدا و مخالفت کردن با دین خداست و بدعتی است که خداوند به آن اذن نداده ‌است و مسلمانان اجماع دارند که ‌از نماز خواندن در کنار قبور نهی شده ‌است و پیامبر خدا کسانی را که قبور را مساجد قرار می‌دهند لعن کرده‌ است. (35)
همچنین می‌گوید:
از محالات است که طلب از مردگان یا دعا کردن به وسیله‌ آنها یا دعا کردن در کنار قبور آنها، مشروع و عملی صالح باشد. زیرا در سه قرن اول که به گفته پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) افضل از دیگر قرون است چنین چیزی وجود ندارد و در سنت رسول خدا و خلفای راشدین و صحابه و تابعین چنین چیزی ممکن نیست و از هیچ کدام از آنها، به نقل صحیح و حسن و ضعیف و منقطع نقل نشده ‌است که در مواقع حاجت داشتن قصد قبور می‌کردند و در کنار قبور دعا می‌کردند یا بر آنها دست می‌کشیدند، تا چه رسد به‌ اینکه در کنار آنها نماز بخوانند یا به وسیله ‌اصحاب آنها از خداوند طلب حاجت کنند یا از خود آنها حاجت بخواهند. در نتیجه حتی یک اثر یا یک سخن از آنها برای تأیید این کار وجود ندارد، در حالی که برای ابطال آن دلایل فراوانی وجود دارد. (36)

بررسی و نقد

دیدگاه‌های این قیم درباره نماز خواندن در کنار قبور نیز باطل است. زیرا:

اولاً:

از روایات مورد استناد ابن قیم بیش از این استفاده نمی‌شود که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) از نماز خواندن به طرف قبور نهی کرده، ولی هرگز دلیل قطعی وجود ندارد که ثابت کند این نهی، نوعی نهی تحریمی است، بلکه ‌احتمال دارد این نهی، نوعی نهی تنزیهی و به ‌اصطلاح کراهتی باشد، چنانچه خود ابن قیم از شافعی و اثرم کراهت را نقل کرده‌ است (37) و همچنین علمای مذاهب چهارگانه‌ اهل سنت، از این نهی کراهت را استنباط کرده‌اند و فتوا داده‌اند که نماز خواندن بر روی قبرها مکروه است. (38)

ثانیاً:

چنانچه خود ابن قیم از شافعی و اثرم نقل کرده ‌است، (39) باید این روایات را بر مواردی حمل کرد که نماز خواندن بر قبور باعث فتنه یا تشابه به‌ اهل کتاب شود و الا اشکالی نخواهد داشت. به عبارت دیگر، زمانی نماز خواندن در کنار قبور حرام و بدعت است که هدف نمازگزار عبادت صاحب قبر یا قبله قرار دادن قبر او باشد، در این صورت به طور مسلم شرک خواهد بود، ولی در روی زمین هیچ مسلمانی در کنار قبر پیامبران و اولیا چنین کاری انجام نمی‌دهد؛ نه صاحب قبر را عبادت می‌کنند و نه ‌او را قبله قرار می‌دهند.

ثالثاً:

در علم اصول فقه به‌ اثبات رسیده ‌است که مطلق مقدمات حرام، حرام نیست، بلکه ‌مقدمه موصله، آن هم جزء آخرش که قطعاً به حرام منجر می‌شود، حرام است. زیرا به مقدمه زمانی حرام گفته می‌شود که موصله باشد و زمانی ایصال محقق می‌شود که جزء آخر را انجام داده باشد. (40) در خصوص بحث نیز نماز و دعا در کنار قبور زمانی که به شرک منجر شود حرام و ممنوع است، ولی اگر به شرک منجر نشود و فقط به قصد تبرک از آن مکان باشد نه تنها حرام و بدعت نیست، بلکه جایز و مستحب هم هست.

رابعاً:

موارد متعددی از سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه آن حضرت و تابعین وجود دارد که در کنار قبور به خواندن نماز و دعا پرداخته‌اند که با ادعای ابن قیم جوزیه متناقض‌اند. در ادامه به چند مورد اشاره می‌کنیم:
1. ابن عباس می‌گوید پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هفتاد پیامبر در مسجد خیف نماز خوانده‌اند». (41) همچنین در روایات دیگر آمده‌ است که خود آن حضرت در موارد متعددی در مسجد خیف نماز خوانده‌اند، (42) در حالی که ‌ابن عمر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده ‌است که در مسجد خیف قبر هفتاد پیامبر وجود دارد. (43)
2. این ادعای ابن قیم با دیگر گفته‌های او در کتاب هایش در تناقض است. زیرا خود او از مالک و عبدالله بن دینار نقل کرده‌ است که عبدالله بن عمر هر وقت قصد سفر می‌کرد یا از مسافرت برمی‌گشت به کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رفت و برای آن حضرت نماز می‌خواند و دعا می‌کرد و سپس راهی می‌شد. (44) نیز از سلمة بن وردان نقل کرده‌ است که مالک بن انس را در حالی دیدم که بر پیامبر سلام می‌کرد و سپس پشتش را به دیوار تکیه داد و دعا کرد. (45)
3. حاکم نیشابوری نقل می‌کند که حضرت فاطمه زهرا (س) ، دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، در روزهای جمعه به زیارت قبر عموی خود حمزه می‌رفت و در کنار قبر ایشان نماز می‌خواند و گریه می‌کرد. (46)
4. اگر به راستی، نماز در کنار قبر مشروع نباشد، چگونه ‌ام المؤمنین، عایشه، یک عمر در حجره خود که مدفن پیامبر است، نماز گزارد و به عبادت خدا پرداخت؟
5. منصور دوانیقی با امام مالک در مسجد رسول خدا، به مذاکره پرداخت و از او پرسید آیا موقع دعا رو به قبله بایستم و دعا کنم، یا رو به مدفن رسول خدا دعا کنم. مالک گفت: «چرا از پیامبر روی برگردانی، در حالی که ‌او وسیله تو و وسیله پدر تو آدم است، بلکه رو به قبر رسول خدا کن و او را شفیع قرار بده و از او درخواست کن تا در حق تو شفاعت کند. (47)
6. فقهای چهارگانه ‌اهل سنت، هرچند در خصوص کراهت و استحباب دعا و نماز خواندن در کنار قبور، اختلاف نظر دارند، ولی هیچ کدام از آنها حکم به بدعت و حرام بودن آن نداده‌اند (48) و همچنین معتقدند دعا کردن برای خود و دیگران در کنار قبر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ، یکی از آداب زیارت آن حضرت است (49) و اگر چنین چیزی بدعت و حرام بود آنها قطعاً حکم به جواز و استحباب آن نمی‌دادند.

روشن کردن چراغ بر قبور

ابن قیم جوزیه، همانند دیگر سلفیان، به شدت مخالف روشن کردن چراغ بر روی قبور است و معتقد است روشن کردن چراغ یکی از بدعت‌ها و گناهان کبیره ‌است. (50) او می‌گوید:
تعظیم کنندگان بر قبور که‌ آنها را محل تجمع خود قرار می‌دهند و بر روی آنها چراغ‌هایی روشن کرده، مساجد و گنبدهایی بنا می‌کنند، نقض کنندگان دستورهای رسول خدا و جنگ کنندگان با شریعت او هستند و بزرگ‌ترین مصداق آن مسجد قرار دادن قبور و روشن کردن چراغ بر روی آنهاست که یکی از گناهان کبیره ‌است و فقهای حنبلی و غیرحنبلی به حرمت آن تصریح کرده‌اند. (51)
ابن قیم درباره علت حرمت و بدعت بودن روشن کردن چراغ بر قبور، گفتار ابو محمد مقدسی را ذکر کرده است که‌ او گفته ‌است: «اگر روشن کردن چراغ بر روی قبور مباح بود پیامبر اسلام انجام دادن آن را لعن نمی‌کرد و این کار باعث ضایع کردن مال در کاری می‌شود که فایده‌ای ندارد و همچنین افراط در تعظیم قبور و تشابه به بت پرستان (52)

بررسی و نقد

ادعای ابن قیم درباره روشن کردن چراغ بر روی قبور از جهات مختلفی باطل و نامقبول است، زیرا:
اولاً، چنانچه شارحان حدیث (53) و خود ابن قیم نیز از ابومحمد مقدسی نقل کرده‌ است، این احادیث ناظر به صورتی است که برافروختن چراغ جز تضییع مال یا تشبّه به برخی ملل جهان، چیز دیگری نباشد، ولی اگر هدف از روشن کردن چراغ خواندن قرآن و دعا و ادای نماز و دیگر منافع مشروع باشد، قطعاً اشکال نخواهد داشت، بلکه برافروختن چراغ در این نقاط، آن هم برای این اهداف مقدس، مصداق روشن (وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى) (54) خواهد بود. در این صورت چرا حرام و ممنوع باشد؟ (55)
ثانیاً، صِرف مشابهت ظاهری این کارها با اعمال مشرکان و بت پرستان باعث حرمت و بدعت بودن آنها نمی‌شود و الا باید طواف بر دور خانه خدا و دیگر اعمال عبادی مانند جهاد و غیره را نیز حرام و بدعت خواند؛ چرا که با اعمال بت پرستان مشابهت دارند، در حالی که هیچ مسلمانی چنین اعتقادی ندارد.
ثالثاً، سیره مسلمانان بر این بوده که بر روی قبور بزرگان دینی چراغ و شمع قرار می‌داده‌اند، چنانچه خطیب بغدادی از ولید نقل کرده‌ است که پیرمردی از اهالی فلسطین برای من تعریف می‌کرد ساختمان سفیدی پایین‌تر از دیوار شهر قسطنطنیه بود و مردم می‌گفتند این قبر ابوایوب انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اسلام، است. من نیز به طرف آن ساختمان رفتم و قبرش را در آن بنا دیدم و بر روی قبر شمعدانی با یک زنجیر بسته شده بود. (56) همچنین محمد جوزی می‌گوید: «یکی از حوادث سال 386 ه. ق. این است که‌ اهل بصره مدعی شدند قبر زبیر بن عوام را پیدا کرده‌اند و بر روی قبر او بنا و مسجدی ساختند و برای آنجا شمعدان‌ها و حصیرها و فرش‌هایی بردند و خادمی ‌دائمی ‌برای محافظت از آن مکان گماردند و برای او وقفها کردند». (57) نیز ابن خلکان می‌گوید: «قبر موسی کاظم (علیه السلام) مشهور و مکان زیارتی است و بر روی قبر او بارگاهی عظیم بنا شده و در آن شمعدان‌هایی از طلا و نقره و نیز انواع وسایل و فرش‌های بی شماری وجود دارد». (58)

برگزاری مراسم سوگواری و عزا

ابن قیم جوزیه با برپایی مراسم سوگواری و عزا مخالف است و آن را امری بدعت آمیز می‌داند و در مقام استدلال بر سخن خود می‌گوید: «سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تعزیت گفتن بر صاحبان عزا بود و سیره ایشان این گونه نبود که برای عزا جمع شوند و در کنار قبر میت یا جای دیگری برای او قرآن بخوانند و تمام این کارها بدعت‌های مکروهی است که بعداً به وجود آمده ‌است». (59)

بررسی و نقد

اولاً، بر اساس عموم آیه (قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى) (60) یکی از نشانه‌های مهم مودت و دوستی همدردی و همدلی در سوگ آنها یا شادی در ایام شادی آنهاست.
ثانیاً، خداوند در قرآن تعظیم و بزرگداشت شعائر الاهی را از دستورهای اساسی دین اسلام می‌داند و می‌فرماید: (َمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ) ؛ (61) مقصود از بزرگ‌داشت شعائر الاهی بزرگ‌داشت نشانه‌های دین و اطاعت خداوند است. از این رو به طور عموم می‌توان گفت که هر زمان، مکان، فعل یا عملی که یاد خداوند و زمینه تقوا و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورهای الاهی باشد، جزء شعائر الاهی به شمار می‌رود.
ثالثاً، بر اساس آیات و روایات، خود انبیای الاهی هم در مواردی به سوگواری و عزاداری پرداخته‌اند که به چند مورد اشاره می‌کنیم.
خداوند در قرآن گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف را این گونه بازگویی می‌کند که: (وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یا أَسَفَى عَلَى یوسُفَ وَابْیضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ) ؛ (62) و از آنان کناره گرفت و گفت: دریغا بر یوسف! و در حالی که ‌از غصه لبریز بود دو چشمش از اندوه سپید شد. برخی مفسران گفته‌اند حضرت یعقوب هشتاد سال برای یوسف گریه کرد. (63) همچنین گفته شده‌ است که نه تنها یعقوب در فراق یوسف اشک می‌ریخت یوسف نیز در فراق پدر اشک می‌ریخته‌ است، چنانچه‌ از ابن عباس نقل شده ‌است که یوسف وقتی به زندان افتاد با گریه‌ی او در و دیوار و حتی سقف زندان هم با او گریه می‌کرد. (64)
رابعاً، در روایات مختلفی از طرق شیعه و سنی نقل شده ‌است که خود حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سوگ فرزندش ابراهیم (65) و طاهر (66) و عبدالمطلب، (67) ابوطالب (68) و حمزه (69) و علی (علیه السلام) در سوگ مالک اشتر (70) و عمر در سوگ برادرش زید بن خطاب و نعمان بن مقرن مزنی و خالد بن ولید گریه کرده ‌است. (71)

توسل به ‌انبیا و اوصیای الاهی

او توسل به غیرخدا را بدعت و شرک می‌داند. زیرا به طور کلی توسل و واسطه قرار دادن غیرخدا را یکی از اقسام شرک به حساب آورده و می‌گوید:
یکی از اقسام شرک، شرک وساطت است و آن عبارت است از اینکه قصد و هدف شخص مشرک تعظیم الاهی باشد نه ‌اهانت به خدا و بگوید من این واسطه‌ها را عبادت می‌کنم تا مرا به خدا نزدیک سازند و به خدا برسانند و آنها واسطه و شفیعی بیش نیستند. (72)
او همچنین در تبیین توحید پیامبران می‌گوید: «در توحید پیامبران، غیر خدا از مخلوقات، حق وکالت و ولایت و شفاعت ندارند. در رفع حوائج، باز شدن گرفتاری‌ها و اجابت خواسته‌ها هیچ واسطه‌ای بین خدا و مخلوقات وجود ندارد». (73)
او می‌گوید: «یکی از انواع شرک، طلب حاجت از مردگان و استغاثه و توجه کردن به آنهاست و این اصل شرک عالم است. زیرا عمل از میت قطع شده‌ است و او مالک هیچ نفع و ضرری برای خودش نیست تا چه رسد به کسی که به‌ آنها استغاثه می‌کند و از آنها طلب برآورده شدن حاجت‌ها را می‌کند». (74)

بررسی و نقد

شرک و بدعت دانستن توسل ادعایی نامقبول است. زیرا اولاً، تمام مسلمانان بر جواز توسل به‌ ذات و مقام و دعای پیامبران و صالحان در حال حیات آنها اتفاق نظر دارند. حتی برخی از خود سلفی گرایان نیز به ‌این مطلب اقرار کرده‌اند. (75)
ثانیاً، موارد متعددی از سیره عملی صحابه نیز جواز توسل به ذات مقدس و مقام و منزلت و دعای پیامبر اسلام در حال حیات ایشان را اثبات می‌کند، چنانچه در روایتی عثمان بن حنیف می‌گوید نابینایی خدمت پیامبر آمد و گفت دعا کن خدا به من شفا دهد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود اگر بخواهی دعا می‌کنم و اگر می‌توانی صبر کن و آن بهتر است. نابینا گفت خدا را بخوان، دعا کن، در این موقع پیامبر فرمود وضوی نیکو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و پس از آن چنین دعا کن: پروردگارا من از تو مسئلت می‌کنم و به سوی تو به پیامبرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که پیامبر رحمت است روی می‌آورم. ای محمد! من به وسیله تو به پروردگارم رو آورده‌ام تا حاجتم را برآورده کند. پروردگارا! شفاعت او را در حق من بپذیر، ابن حنیف می‌گوید ما در محضر رسول خدا بودیم. طولی نکشید که‌ این پیرمرد بر ما وارد شد. گویی اصلاً نابینا نبوده‌ است. (76) ابن ماجه و ترمزی بعد از نقل این روایت درباره سند این حدیث می‌گویند: «این حدیث صحیح است». (77)
همچنین بخاری در صحیح خود از انس بن مالک روایت کرده ‌است که عمر بن خطاب در مواقع قحطی باران به عباس، عموی پیامبر، توسل می‌کرد و می‌گفت: «اللَّهُمَّ إِنَّا کنّا نَتَوَسَّلُ إِلَیک بَنَبِینَا فَتَسقِینَا، وَ إِنَّا نَتَوَسَّل إلَیک بِعَم نَبِینَا فَاسقِنَا، قَالَ: فَیسقَونَ». (78)
ثالثاً، خداوند متعال در قرآن، رسول گرامی ‌اسلام را شریف‌ترین و گرامی‌ترین انسانی می‌داند که وجود او در میان مردم مایه مصونیت آنها از عذاب الاهی است و تصریح می‌کند که مادامی ‌که‌ او در میان مردم است، خدا آنها را با نزول عذاب مجازات نمی‌کند، چنانچه می‌فرماید: (وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یسْتَغْفِرُونَ) ؛ (79) هرگز تا تو در میان آنها هستی خدا آنها را مجازات نمی‌کند، همچنان که ‌ایشان را تا زمانی که طلب آمرزش می‌کنند عذاب نمی‌کند. به دلیل همین مقام قدسی پیامبر در پیش گاه خداوند است که دعای او رد نمی‌شود. لذا به گنهکاران دستور داده شده که به محضر پیامبر بروند و از او درخواست کنند که در حق آنها استغفار کند: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا) ؛ (80) این آیه ‌اختصاصی به زمان حیات رسول خدا ندارد و سیره عملی مسلمانان از عصر صحابه تا به ‌امروز مؤید آن است. فراتر از این، حتی خودداری از طلب استغفار از پیامبر را نشانه نفاق می‌داند و می‌فرماید: (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیتَهُمْ یصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ) . (81)

تبرک جستن به‌ آثار انبیا و اولیای الاهی

از دیدگاه‌ابن قیم جوزیه، تبرک جستن به قبور و خاک اطراف قبور انبیا و اولیای الاهی بدعت، و در حکم جنگ با خدا و رسول خدا و دین خداست. او در این باره می‌گوید: «اگر هدف انسان از نماز خواندن در کنار قبور، تبرک جستن به وسیله نماز از آن بارگاه باشد این کار عین جنگ با خدا و رسول خدا و مخالفت ورزیدن با دین خداست و بدعت نهادن در دین است که خداوند به آن اذن نداده‌ است». (82)
ابن قیم از ابی الوفاء بن عقیل نقل کرده ‌است که:
تعظیم و تکریم کنندگان قبور، که بر روی قبور چراغ روشن می‌کنند و آنها را می‌بوسند و از مردگان طلب حاجت می‌کنند و نوشته‌هایی برای آنها می‌نویسند و خاک قبر آنها را به عنوان تبرک برمی‌دارند و غیره، از نظر من کافر هستند و به لات و عزی اقتدا کرده‌اند. (83)
او درباره روایاتی که در آنها تبرک به نام مقدس پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح شده‌ است، مانند روایت «مَن وُلِدَ لَهُ مَولُودٌ فَسَمَّاهُ مَحَمَّدَا تَبَرُّکًا بِهِ کانَ هُوَ وَ الوَلَدُا فِی الجَنَة» می‌گوید: «همه ‌این روایات دروغ هستند». (84)

بررسی و نقد

در نقد دیدگاه‌های ابن قیم جوزیه درباره تبرک جستن به‌ آثار و قبور انبیا و اولیای الاهی باید گفت که ‌اولاً، تبرک جستن به آثار انبیای الاهی از دیدگاه قرآن و سنت و سیره عملی صحابه ‌امری جایز بلکه پسندیده ‌است. زیرا خداوند علاوه بر آنکه در قرآن برخی اشخاصی، از جمله نوح، (85) ابراهیم و فرزندش اسحاق، (86) عیسی، (87) و اهل بیت پیامبر (88) را موصوف به برکت کرده ‌است و همچنین از برخی زمان‌ها و مکان‌ها مانند مکه، (89) مقام ابراهیم، (90) مسجدالاقصی، (91) شب قدر، (92) به عنوان مبارک یاد فرموده است، در ماجرای حضرت یوسف (علیه السلام) و شفا پیدا کردن آن حضرت را چنین نقل می‌کند: (اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ) ؛ (93) (فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ) . (94)
ثانیاً؛ با مراجعه به روایات با طیف وسیعی از روایات مواجه می‌شویم که در آنها حضرت محمد و آل محمد را اشخاصی مبارک معرفی کرده‌اند. (95) نیز عایشه می‌گوید: صحابه دائماً فرزندان خود را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌آوردند تا پیامبر کام آنها را بردارد و مبارک گرداند. (96) حتی خود ابن قیم هم به‌ این مطلب تصریح کرده‌ است. (97)
در روایات فراوانی وارد شده‌ است که صحابه پیامبر به ‌آب وضوی آن حضرت و موی شریف ایشان (98) و کفش و ظروف (99) و منبر آن حضرت بعد از رحلت ایشان تبرک می‌جسته‌اند. (100) خود ابن قیم تصریح کرده ‌است که ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خودش را بر روی جنازه‌ آن حضرت انداخت و پیشانی آن حضرت را بوسید. (101)

نذر برای غیرخدا

از دیدگاه‌ ابن قیم نذر برای غیرخدا شرک است. او می‌گوید:
از اقسام شرک، نذر برای غیرخداست و این شرک است و شرک آن بزرگ‌تر از شرک به قسم به غیر خداست. بنابراین، اگر کسی به نام غیر خدا قسم بخورد مشرک می‌شود. پس چگونه کسی که برای غیرخدا نذر می‌کند مشرک نباشد؟. (102)
در جای دیگری می‌گوید:
اهل شرک که به غیرخدا از بت‌ها روی می‌آورند و می‌گویند این سنگ یا این درخت یا این چشمه نذر قبول می‌کند بدین معناست که غیرخدا عبادت قبول می‌کند. پس نذر، عبادت است و باعث تقرب، و نذرکننده به واسطه نذر به منذور له تقرب می‌جوید، در حالی که سلف، مسیح کردن حجرالاسود را که خداوند به نماز خواندن در کنار آن امر فرموده ‌است، انکار کرده‌اند. (103)

بررسی و نفد

دیدگاه‌های ابن قیم جوزیه درباره نذر برای غیرخدا باید گفت که‌ اولاً، باید بین نیت‌ها فرق گذاشت، زیرا محدثان از پیامبر گرامی ‌اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند که «انما الاعمال بالنیات»؛ (104) ارزش اعمال به نیت‌هاست. در نتیجه باید میان عمل فرد موحد که گوسفندی را برای پیامبر نذر می‌کند با عمل مشرک که گوسفندی را برای بت‌ها نذر می‌کرد فرق گذاشت. زیرا هرچند در ظاهر این دو عمل مشابه‌اند ولی باطن آنها با یکدیگر قابل قیاس نیست. انسان موحد برای خدا نذر کرده، در حالی که مشرکان به نام بت و برای درخواست پاداش از آنها نذر می‌کنند.
ثانیاً، اگر ظاهر عمل مقیاس قضاوت و داوری باشد باید مناسکی از حج را که کاملاً شبیه ‌اعمال مشرکان است از اعمال شرک آمیز به حساب آورد. زیرا، آنها بر گرد بت‌های خود می‌چرخیدند و می‌پرسیدند، ما نیز بر دور کعبه طواف می‌کنیم و حجرالاسود را می‌بوسیم. آنها گوسفندان خود را در منی به نام بت‌ها ذبح می‌کردند و ما نیز در همان روز قربانی می‌کنیم. ولی آیا رواست که ‌این دو عمل مشابه را یکسان تلقی کنیم؟ محرک بت پرست، جلب رضایت بتان است، در حالی که محرک موحد، جلب رضای خداوند است و موحد، ثواب عمل خود را به نبی و وصی او اهدا می‌کند. (105)
ثالثاً، در آیات و روایات نیز بر چنین عملی صحه گذاشته شده ‌است، چنان که خداوند در قرآن می‌فرماید: (وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ .... ذَلِکُمْ فِسْقٌ) ؛ (106) آنچه برای بت‌ها کشته می‌شود... فسق و گناه‌ است. از این آیه به دست می‌آید که‌ اگر برای بت‌ها کشته نشود فسق و گناه نیست. همچنین در زمان رسول خدا مردی نذر کرد که شتری را در «بوانته» (107) نحر کند. پیش رسول خدا آمد و جریان را به حضرتش عرض کرد. پیامبر فرمود: آیا در آنجا بتی که در دوران جاهلیت عبادت می‌شده وجود دارد؟ گفتند: خیر. فرمود: آیا در آنجا عیدی از عیدهای بت پرستان هست؟ گفتند: خیر. رسول خدا فرمود: به نذرت وفا کن که در معصیت خدا، نذر لازم الوفاء نیست و نه در آن دو مورد که در آنها فرزند آدم مالک نیست. (108)

قسم خوردن به غیر خدا

ابن قیم جوزیه قسم به نام غیرخدا را شرک می‌داند و معتقد است قسم خوردن به نام غیرخداوند باعث مشرک شدن شخص قسم خورنده می‌شود. (109) او قسم دادن خداوند به دیگری را یکی از حیله‌های شیطانی می‌داند و می‌گوید:
شیطان با مکر و حیله‌اش دعا کردن در کنار قبور را زیبا جلوه می‌دهد و به تدریج از دعا کردن در کنار قبور به دعا کردن به وسیله آنها می‌کشاند و خداوند را به‌ او قسم می‌دهد و این بزرگ‌تر از مرحله قبل است، در حالی که شان خداوند بزرگ‌تر از آن است که به کسی قسم داده شود یا به وسیله شخصی از مخلوقانش از او درخواست شود و بزرگان اسلام آن را انکار کرده‌اند. (110)

بررسی و نقد

در نقد این دیدگاه‌های ابن قیم درباره قسم به غیرخداوند، باید گفت که قسم به غیرخدا امری جایز است. زیرا دلایل فراوانی از قرآن و سنت بر جواز آن وجود دارد. در قرآن کریم خداوند متعال در بیش از ده مورد، قسم به غیرخود یاد کرده ‌است. برای مثال، در سوره شمس به هفت چیز از مخلوقات خود سوگند یاد کرده

عبارات مرتبط با این موضوع

نقش ابن قیم جوزیه در پیدایش اندیشه‌های تکفیری، تبدیعی، تشریکی نقش ابن قیم جوزیه در پیدایش اندیشه‌های تکفیری، تبدیعی، تشریکی


ادامه مطلب ...

تاریخچه پیدایش ضرب المثل

[ad_1]

بامداد- تاریخ پیدایش امثال و حکم
آنچه به صورت علم در تاریخ ثبت شده است، اندیشه پیشگامان فلسفه در صدهاسال قبل از میلاد مسیح است. فلسفه قبل از سقراط ناظر بر علوم طبیعی بود و با اخلاقیات و دین و آئین مردم و سایر اعتقادات فکری و تربیتی آن دوران، کاری نداشت. فلاسفه تمام کوشش و توان خود را به بحث و بررسی در مورد علوم مادی و فعل و انفعالات طبیعی نموده و توجه خود را صرف علم الاشیاء می کردند.

آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمی شد اخلاقیات و اصول اخلاقی و آراء معنوی جامعه بود. علی رغم بی توجهی به این مهم، از بدو تشکیل اجتماعات شهری و تمدن های باستانی، حتی قبل از ظهور ادیان بزرگ، انسان ها به ضرورت اخلاق و ادبیات و فرهنگ وابسته به آن پی برده و به اهمیت آن در زندگی خود، آگاهی داشتند. امثال و حکم نیز قبل از طبقه بندی علوم و قرن ها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشته است.

انسان اجتماعی، از تشخیص میان خوب و بد عاجز نبوده است و بر اساس تجربه و برخورداری از اساطیر و داستان های موجود، طبق نیاز و شرایط خود، به ساختن ضرب المثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداخته است. افکار سقراط در توسعه و رشد اخلاق نقش عمده دارد. وی اخلاق را مهم تر از سایر بخش های علوم و به طور کلی فلسفه نظری می داند. سیسرو گفته است که سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد.

این گفتار بدین معنی است که انسان را به عنوان مرکز ثقل و محور مباحثات فلسفی قرار می دهد. شاگردان سقراط یعنی ارسطو و افلاطون دنباله بحث اخلاق را گرفته و به آن شکل علمی و فلسفی دادند. علم اخلاق به خصوص مرهون مساعی ارسطو است که برای آن اصول و مبانی قائل شد و این قوائد را در دسترس مردم قرار داد.

براساس متون تاریخی اولین بار ارسطو به جمع آوری امثال و حکم و تحقیق علمی آن اقدام نمود که متأسفانه رساله او بنام «امثال و حکم»∗، از بین رفته است. در یونان باستان فلاسفه، شعرا و نویسندگانی مانند: افلاطون، آپولونیوس، سوفکلس، همر، آریستوفان، آیشیلس، اوریپیدس و دیگران با بکار بردن «امثال» در آثار خود، آن را به عنوان بخشی از ادبیات، هم ردیف امثال سایره قرار داده اند. نویسندگان و فلاسفه رومی مانند: پلاتوس، ترِنس، هوراس و سیسرو هم نوشته های خود را مزیّن به امثال و حکم نموده ولی هیچ کدام به جمع آوری یا تحقیق در پیرامون آن نپرداخته اند، ضمن اینکه اکثر مثل های موجود در ادبیات رومی، متکی بر امثال و حکم یونانی است که بعدأ اروپائیان به ترجمه آن ها اقدام نموده و به گنجینه فرهنگ عامیانه خود غنای بیشتری دادند.

نویسندگان معاصر نیز با استفاده از ضرب المثل در آثار خود و تغییر آنها بر اساس ولریسم، چهره ای طنزآمیز به ادبیات بخشیده اند. نویسندگانی چون برتولت برشت، گونتر گراس، مارتین والزر، اریش کستنر، هانس ماگنوس انسنبرگر و هاینریش بل در آلمان و صادق هدایت، محمدعلی جمال زاده، علی اکبر دهخدا، ایرج میرزا و عارف قزوینی و هنرمندان دیگر در ایران، ستارگان درخشان ادبیات و فرهنگ مردمی هستند و نامشان باقی.

در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه ای و ترواش برق آسای اندیشه انسان سخن گو بوده که به لحاظ مؤثربودن، دقیق بودن و دلنشین بودن آن در ذهن شنونده حک و سپس تکرار شده است. اولین گوینده یک عبارت مثلی به همان اندازه ناشناس است که گویندگان و نویسندگان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی.

کتب مقدس مانند تورات، انجیل و قرآن نه تنها یکی از سرچشمه های لایزال پند و اندرز می باشند بلکه بسیاری از امثال و حکم و اصطلاحات مثلی نیز این منابع اخذ شده اند. اگر اناجیل عهد عتیق و عهد جدید را به عنوان منبع امثال و حکم و اصطلاحات مثلی شناخته اند، به دلیل ترجمه آگاهانه آن به وسیله نابغه زبان آلمانی، دکتر مارتین لوتر∗ است. ترجمه لوتر یک برگردان تحت لفظی نیست بلکه تولّدی دیگر از کتاب مقدس مسیحیان است که عناصر فرهنگی و ادبیات مردم آلمان (اروپا) در آن مؤثر بوده است. به روایتی دیگر، مارتین لوتر ابتدا انجیل را آلمانی کرد و پس آنگاه به مردم آلمان هدیه نمود.

شایان ذکر است که حیات امثال و حکم به دوران قبل از کتابت و نوشتارهای ادیبانه باستانی رسیده که بعدأ به صورت نقل قول از گفتارهای ناب نوشته در ادبیات عتیق ملل متمدن ضبط شده اند. کتیبه های متعلق به سومری ها که با خط میخی نوشته شده، حاوی امثال و حکمی هستند که محققین «زبان شناس»∗ به کشف و ترجمه آن توفیق یافته اند.

با توجه به مطلب فوق، هر اثر ادیبانه ای که ضابط امثال و حکم باشد، نباید بدون تحقیق و بررسی، منشأ و مبدأ آن مَثَل تلقی گردد. بسیاری از امثال پیش از اینکه در آثار نویسندگان یا شعرا ظاهر شوند، مدت ها در زبان و گویش عامیانه مردم رایج و سایر بوده و همانند افسانه ها و قصه ها، سینه به سینه نقل شده اند. در کنار منابع شفاهی و گویشی، اهمیت ضبط و نگارش ادبی امثال و حکم، امثال سایره و اصطلاحات مثلی را نباید نادیده گرفت.

از این طریق نیز بسیاری از اشعار مردم پسند به لحاظ تکرار مداوم و انتشار آن ها در دور و نزدیک، به قلمرو امثال و حکم راه یافته و با اقبال مردم مواجه شده اند. اکثر قریب به اتفاق امثال و حکم اروپایی، ریشه در ادبیات قدیم یونان، روم و همچنین انجیل عهد قدیم و جدید دارد. قرن بیستم نیز زمینه ای بسیار مناسب برای ایجاد مثل و عبارات مثلی به وجود آورده است.

امثال و حکم و اصطلاحات مثلیِ متولد در قرن نوزده و بیست، در زبان های غیر اروپایی نیز رواج یافته است. در سال های اخیر به لحاظ توسعه تبلیغات و آگهی های تجارتی و استفاده از امثال به منظور کسب اعتبار برای کالاهای تجاری، و نقش رسانه های گروهی، اصطلاحات و امثال جدیدی به مِنَصّه ظهور رسیده، بنابراین دوران طرح و انتشار امثال و حکم به سر نیامده است.
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

ورزش فوتبال، پیدایش و تاریخچه ورزش فوتبال آکاپیدایش و تاریخچه ورزش فوتبال قوانین فوتبال مدرن و به شکل امروزی آن در کشور انگلستان زبان های هند و اروپاییهند و اروپاییان معرفی آریاییان، که ما آنها را هند و اروپایی می نامیم، مردمانی بودند متن کامل سرود ای ایران و تاریخچه سرود ملیمتن کامل سرود ای ایران و تاریخچه سرود ملی در شهریور زمانی که نیروهای انگلیسی و دیگر تاریخچه هنر کاشیکاری درایرانتاریخچه هنر کاشیکاری درایران هنر زیبای کاشیکاری از هنرهای دستی و قدیمی ایران است که تاریخچه اتومبیل در ایران تاریخچهاتومبیلایرانآفتابمنبعبودنددستگاهشاه در سفر خود به اروپامشاهدهدستگاه مردم بختیاری ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادمردمبختیاریمردم بختیاری یا لرهای بختیاری یا ایل بختیاری از مردمان ایرانی‌تبار به‌شمار می‌آیند معنی الفبا لغت‌نامه دهخداالفبامعنی واژهٔ الفبا در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یابسبک هندی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادسبکهندیعوامل پیدایش سبک هندی مذهب سفر به هند توسعهٔ اصفهان رفاه اقتصادی علاقهٔ شاهان صفوی بزرگترین سایت دانلود منابع زبان دانلود منابع …دانلود منابع آموزش زبان انگلیسی، آلمانی، زبان فرانسه، زبان عربی، زبان ترکی و اسپانیاییتصاویر شهدا و جانبازان جنگ ایران و عراقتصاویر شهدا و جانبازان جنگ ایران و عراق در سایت تالاب مشاهده میکنید جنگ عراق با ایران صنایع دستی ،مینیاتور ،معرق ،هنرهای دستی،هنرهای …صنایع دستی اصفهانصنایع دستیصنایع دستی ایرانخاتم کاریسرمه دوزی ملیله دوزیمعرق وکام در کوی ماشکسته دلی میخرند و بس بازارخودفروشی ازآن سوی دگر است رامین مرادی آموزگاری اس ام اس برای همهروزانه با جدیدترین و برترین اس ام اس ها و مطالب و عکس های جالب و دیدنی


ادامه مطلب ...

پیدایش سالک روی گونه کودکان در فارس

[ad_1]
سالک

بامداد – با وجود تلاش ها برای مهار بیماری سالک در استان فارس، ۶ هزار نفر از مردم این استان از جمله کودکان مبتلا به این بیماری هستند، موضوعی که نشان می دهد نیازمند عزم همگانی برای مقابله با این بیماری هستیم.

  همچنان شاهد زخم نیشتر پشه ناقل سالک بر گونه کودکان استان فارس هستیم، دختران و پسرانی که برای همیشه باشد داغ سالک بر گونه آنان بماند و خاطره تلخ آن برایشان ماندگار شود.

سالک یک بیماری پوستی است که پس از آنکه پشه خاکی آلوده به نوعی انگل انسان را گزید، منتقل می شود.
پشه خاکی بسیار کوچک است و اندازه آن حدود یک سوم پشه های معمولی است و به سختی دیده می شود.
در جامعه ما دو نوع سالک شهری (نوع خشک) و روستایی (نوع مرطوب) وجود دارد. در سالک نوع شهری (خشک) مخزن بیماری عمدتا بیماران مبتلا و به طور تصادفی سگ ها هستند. به این ترتیب پشه خاکی ماده پس از خونخواری از اطراف زخم سالک، آلوده شده و در خونخواری مجدد در فرد سالم باعث انتقال بیماری می شود.
در سالک نوع روستایی (مرطوب) موش های صحرایی مخزن بیماری هستند و پشه خاکی ماده پس از خونخواری از موش صحرایی مبتلا، آلوده شده و در خونخواری مجدد در فرد سالم باعث انتقال بیماری می شود.
پس از چند هفته تا چند ماه از گزش پشه خاکی آلوده، برجستگی کوچک قرمز رنگی ظاهر شده که به تدریج بزرگ و بزرگ تر شده و مرکز آن زخم می شود. تعداد ضایعات معمولا یکی است اما ممکن است متعدد نیز باشد. در سالک نوع روستایی ترشحات چرکی بر روی زخم وجود دارد و اطراف آن قرمز و برجسته است که به همین دلیل به آن نوع مرطوب گفته می شود.
در سالک نوع شهری ضایعه معمولا بدون ترشح و چرک است؛ بنابراین به آن نوع خشک نیز می گویند. احتمال عفونت ثانویه با باکتری ها نیز وجود دارد. ضایعات معمولا بدون درد و خارش است.
مدیر گروه مبارزه با بیماری های واگیر دانشگاه علوم پزشکی شیراز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا به بیان فراوانی و پراکندگی ابتلا به سالک در استان فارس پرداخت و گفت: شهرستان مرودشت به لحاظ شمار جمعیتی و همچنین به لحاظ شرایط اقلیمی بیشترین ابتلا به سالک دراستان فارس را دارد و علاوه بر این شهرها و روستاهای حاشیه تالاب بختگان به لحاظ تغییر اقلیمی و افزایش خشکسالی در معرض ابتلا به این بیماری قرار گرفته اند .
حسین فرامرزی با بیان اینکه حدود ۶ هزار نفر دراستان فارس مبتلا به سالک هستند گفت : علاوه بر تداوم خشکسالی و کم آبی افزایش دما و پدیده گرمایش زمین نیز می تواند عاملی برای افزایش بیماری سالک دراستان فارس باشد ، در تغییر اقلیم و افزایش دما جوندگان و حشرات موذی به اماکن نزدیک اماکن مسکونی مهاجرت می کنند ، آمدن حشرات موذی ، سگها ی ولگرد و موجودات ناقل در نزدیکی روستاها و شهرها بر اثر گرمایش زمین و تغییر اقلیم می تواند عاملی برای افزایش بیماری سالک باشد .
حاشیه شهرها و روستاها و مناطقی که سگهای ولگرد در آن فراوان باشند در معرض آسیب سالک قرار دارد که این مناطق در حاشیه شیراز و دیگر شهرهای استان فارس فراوان است .
فرامرزی بابیان اینکه با شروع فصل پاییز انتظار داریم بر شمار مبتلایان به سالک افزوده شود گفت : بیماری سالک یک دوره نهفته سه تا شش ماه دارد و چون بیشتر گزشها در فصول تابستان و بهار انجام می شود انتظار داریم از اوایل پاییز مراجعات به مراکز درمانی براثر این بیماری بیشتر شود و بیماری بیشتر خود را نشان دهد.
وی در باره رده سنی ابتلا به بیماری سالک گفت : ابتلا به بیماری در هر سنی امکان دارد ، اما معمولا کودکان بیشتر آسیب پذیر هستند ، لطافت پوست کودکان آنها را در برابر گزش پشه ناقل بیماری آسیب پذیر می کند ، کسانیکه در محیط های روباز و یا در کنار دامداری ها زندگی میکنند یا در مکان زندگی آنها محل انباشت زباله و نخاله ساختمانی و موارد اینچنین باشد بیشتر در معرض آسیب قرار دارند .
فرامرزی ادامه داد : در این میان دختران به لحاظ حساسیت و به لحاظ تبعات اجتماعی که ممکن است بر اثر گزش پشه گریبانگیر آنها شود بیشتر از سایرین در معرض آسیب قرار دارند.
مدیر گروه مبارزه با بیماری های واگیر دانشگاه علوم پزشکی شیراز با بیان اینکه مواردی از سالک در شهرستان سپیدان و منطقه بیضا نیز مشاهده شده است گفت : این بیماری ازمناطق شرق و مرکز استان فارس به سمت مناطق شمالی استان در حال حرکت است ، تفاوت اقلیمی استان فارس نسبت به ۱۰ سال قبل بسیار تغییر کرده است و کاهش تفاوت ها بین مناطق شمالی و مرکزی استان باعث شده است که مناطق شمالی که بر اثر سرما کمتر در معرض آسیب بود در حال حاضر در معرض آسیب باشد ، هر جا که امکان زیست پشه های خاکی و امکان زیست جوندگان و سگهای ولگرد وجود داشته باشد و در کناش محیط های آلوده و انباشت زباله هم تشکیل شود از خطرات سالک درامان نیست .
مدیر گروه مبارزه با بیماری های واگیر دانشگاه علوم پزشکی شیراز یکی دیگر از عوامل افزایش این بیماری را دستکاری درطبیعت دانست و گفت : در مناطقی که مزارع یونجه بیشتری وجود دارد امکان زیست جوندگان و پشه ناقل این بیماری بیشتر است بنا بر این اگر با دستکاری در طبیعت و تغییر آن مبادرت به ایجاد مزارع جدید از جمله گونه یاد شده نماییم باید انتظار داشته باشیم که حشرات و گونه های موذی نیست دراطراف این کشتزارها زیست کنند که می توانند ناقل بیماری سالک باشند .
وی با بیان اینکه دانشگاه علوم پزشکی شیراز ابزار اجرایی کافی برای مقابله با این بیماری دراختیار ندارد گفت : دستگاه های دیگری از جمله فرمانداری ها ، شوراها و دهیاری ها دراین زمینه مسئولیت دارند ، باید مکان های انباشت زباله و نخاله های ساختمانی به سرعت تسطیح و کوبیده شود تا موشها و حشرات موذی فرصت لانه گزینی پیدا نکنند ، این اقدامات اجرایی باید توسط سایر نهادها انجام شود.
فرامرزی بهسازی محیط شهری و روستایی و ایجاد اماکن خاص برای انباشت و دفع زباله و جلوگیری از مسکونی شدن اطراف این اماکن را در کاهش و کنترل سالک موثر دانست و گفت : در مناطقی که فاضلاب روباز در جریان است مانند حاشیه های شرقی شیراز امکان ابتلا به سالک بیشتراست ، انتهای رودخانه خشک شیراز و مناطق و روستاهای شرق شیراز که فاضلاب روباز و خندق های حاوی فاضلاب در این مناطق در جریان است بشدت در معرض ابتلا به سالک قرار دارند .
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز با بیان اینکه کنترل سالک نیاز به عزم همگانی و مشارکت سایر دستگاه ها دارد اظهار داشت : کنترل بیماری سالک با همکاری های بین بخشی نتیجه خواهد داد و بر این اساس هرکدام از ارگان های مرتبط باید در این راستا تلاش کنند تا به نتیجه مطلوب دست یابیم .
محمدهادی ایمانیه افزود: ارائه آموزش های عمومی، تشخیص و درمان بیماران مبتلا و نظارت بر برنامه های کنترلی ، از جمله وظایف دانشگاه علوم پزشکی شیراز در راستای کنترل سالک است که در این حوزه ها اقدامات مختلفی انجام شده است.
وی اظهار داشت: برنامه عملیاتی هرکدام از شبکه های بهداشتی درمانی برای کنترل این بیماری در سال جدید تنظیم و ارسال شده و علاوه بر این کمیته ای نیز فعال است که بهترین اساتید حشره شناس و انگل شناس استان در آن حضور دارند.
ایمانیه بر لزوم سرعت بخشیدن به تصمیم گیری ها و انجام جونده کشی ، با توجه به اینکه موش صحرایی یکی از عوامل مهم انتقال سالک است، تاکید کرد و گفت : برای هرکدام از این شهرستان ها اعتباری در جهت تلاش برای کنترل بیماری سالک در نظر گرفته شده است .
وی بیان کرد: دانشگاه علوم پزشکی شیراز نیز بودجه ویژه ای در زمینه سالک ندارد اما با توجه به اهمیت موضوع ، کنترل این بیماری را یکی از اولویت های برنامه های خود قرار داده است .
رئیس دانشگاه علوم پزشکی شیراز با اشاره به اینکه ابتلا به سالک در استان فارس نسبت به سال گذشته و سال قبل از آن کاهش داشته است، افزود: هم اینک نگرانی جدی در این خصوص وجود ندارد.
ایمانیه گفت: مناطق سپیدان، شیراز، زرقان، مرودشت، ارسنجان، آباده و طشک ازجمله مناطقی هستند که با سالک بیشتر مواجهه دارند.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شیراز نگهداری دام ها در محل مسکونی را عاملی برای رشد سالک در مناطق آلوده به این بیماری در استان فارس ذکر کرد و گفت : تا زمانی که موازین بهداشتی در این عرصه رعایت نشود و دام و انسان در یک محیط و در کنار هم زیست کنند چگونه انتظار داشته باشیم که سالک ریشه کن شود.
محسن مقدمی اظهار کرد: بسیاری از مناطق آلوده به سالک در شهرستان ها و روستاهای استان فارس شرایطی دارند که دام های کوچک و بزرگ در چند قدمی محل زیست مردم نگهداری می شود و پشه ها و موش و جوندگان ناقل بیماری به راحتی در این محل جولان می دهند.
وی اظهار کرد: کنترل بیماری سالک یک کار بین بخشی و بین دستگاهی می طلبد، هر چند در سال های اخیر این تلاش ها صورت گرفته و پیشرفت هایی نیز داشته است اما نمی توانیم ادعا کنیم که سالک در استان فارس ریشه کن شده است. بیماری سالک پیدایش سالک درمان سالک سالک سالک در ایران سالک در فارس علائم سالک عوارض سالک نحوه درمان سالک ۱۳۹۵-۰۸-۱۶
[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


1 روز پیش ... پیدایش سالک روی گونه کودکان در فارس - سالک,پیدایش سالک,درمان سالک,عوارض سالک,علائم سالک,بیماری سالک,نحوه درمان سالک,سالک در فارس ...1 روز پیش ... بامداد با وجود تلاش ها برای مهار بیماری سالک در استان فارس، 6 هزار نفر از مردم این استان از جمله کودکان مبتلا ب.22 ساعت قبل ... پیدایش روی گونه کودکان در فارس سالک روی گونه کودکان در فارس Account Suspended Account Suspended This Accounمذاکره کرد. t has been ...همچنان شاهد زخم نیشتر پشه ناقل سالک بر گونه کودکان استان فارس هستیم، دختران و .... از مهمترين نتايج مطالعهاي است که بر روي کودکان خياباني تهران انجام شده است. ... در صورت پیدایش یک یا چند زخم پوستی در مناطقی که سالک به عنوان بیماری بومی ...23 ساعت قبل ... پیدایش سالک روی گونه کودکان در فارس · خودنمایی سالک روی گونه .... آن را مخلوط با روغن نارگیل روی پنبه استریل ریخته و با آن موضع دردناک بر روی ...2 روز پیش ... داغ سالک بر گونه کودکان فارس ... در سالک نوع روستایی ترشحات چرکی بر روی زخم وجود دارد و اطراف آن قرمز و برجسته است که به همین دلیل به آن نوع ...2 روز پیش ... شیراز - ایرنا - با وجود تلاش ها برای مهار بیماری سالک در استان فارس، 6 هزار نفر ... پشه ناقل سالک بر گونه کودکان استان فارس هستیم، دختران و پسرانی که ... در سالک نوع روستایی ترشحات چرکی بر روی زخم وجود دارد و اطراف آن قرمز و ...1 ساعت قبل ... رویکردِ طولانیتر کار کردن، اصل خبر نیست، بلکه پیدایش انتظارات جدید دربارهی طول مدتی که .... خودنمایی سالک روی گونه کودکان استان فارس!امکان دارد در هر نقطه ای از پوست ظاهر شود، اما اغلب بر روی گردن، صورت، باسن و پستان ها پدید می آید. ... روی سطح آن چرک وجود دارد. .... داغ سالک بر گونه کودکان فارس ...


کلماتی برای این موضوع

بیماری واگیر مجله پزشکی دکتر گویا، با بیان اینکه ویروس‌های تنفسی در هوای سرد شیوع پیدا می‌کنند، گفت در صورت استفاده از هورمون رشد خوب یا بد، رشد، هورمون رشد، …استفاده از هورمون رشد قد خوب یا بد کوتاه قدی تا چه میزان نقص محسوب می شود همچنین اگر مضرات نسکافه، کافئین، مصرف کافئین، مضرات …مضرات نسکافهمضرات نسکافه در دوران بارداریمضرات نسکافه برای کودکانمضرات نسکافه در مرودشت آنلاینمرودشت نماگزارشی از وضعیت بیمارستان مرودشت و ماجراهایش گزارش مرودشت آنلاین از وضعیت مسکن مهر نمونه سوالات علوم پایه پنجم گام های بلندنمونه سوالات علوم پایه پنجم ۱کدام مورد از ویژگی های مولکول در مواد گاز می نوشته های خواندنی روح‌اله یکشنبه ‏ ‏ سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در به سایت افق روشن خوش آمدیدشب زنده داران، شکل نوین جنبش ضدسرمایه داری طبقۀ کارگر متن سخنرانی محسن حکیمی در پوست و مو پزشکان ایران زعفران همیشه به عنوان یک ماده غذایی مفید و خوش عطر و رنگ در سفره غذایی ما ایرانی‌ها کیهان نهاوندروشهای اهل بیت در مبارزه با جریان‏هاى انحرافى‏ مبارزه اهل بیت‏ علیهم السلام با گنجینه علوم اجتماعی شهرستان ششتمدکشتی خورشیدی سوئیسی در قالب سفر به دور دنیا از خطرناک ترین دریای جهان عبور کردکافه معماری پورتال تخصصی معماریبنابراین یک انسان با پوشش سبک و در حال استراحت با دمای ۲۳ درجه سانتیگراد در حالت تعادل زمان ظهور به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری در سرمقاله شماره امروز زبان و ادبیات فارسیهنر وازه سازی علمی در زبان فارسی دانش اصطلاح شناسی فارسی زبانی است هند و اروپایی با حسن مرتضوی عرفان عملی وتصوفمباحث ومطالب پیرامون عرفان عملی وتصوف ساعت ٢۱٤ ‎بظ روز شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸٦زبان و ادبیات فارسی ادبیات فارسیشماره‌ی نوشته ۵۴ ۴ مهدی ماحوزی اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی اسب‏ در ادبیات آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین


ادامه مطلب ...

چگونگی پیدایش ماه

[ad_1]

 

کد مطلب: 396799

چگونگی پیدایش ماه

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۶

محققانی که لایه‌های آهن و عناصر دیگر را مورد بررسی قرار دادند می‌گویند که ماه در حدود ۴.۵ میلیارد سال پیش از برخورد یک شیء سیاره ای با زمین جوان پدید آمده اســت.

به گزارش ایسنا به نقل از بیزینس استاندارد، نویسندگان این پژوهش استدلال می‌کنند که در پی این برخورد، یک ابر عظیم و غول آسا از سنگ و خاک به فضا پرتاب شده و از به هم پیوستن اجزای آن، ماه پدید آمده اســت.

به باور آنها کره ماه در پی یک برخورد که ۱۵۰ میلیون سال پس از پیدایش سامانه خورشیدی، میان زمین و یک جرم دیگر رخ داده پدید آمده اســت.

دانشمندان از شبیه سازی آزمایشگاهی تاثیر زمین به عنوان شواهدی استفاده کردند تا نشان دهند که لایه طبقه ای زیرین حجم سنگی که در داده های لرزه نگاری مشخص اســت هنگامی که زمین با یک شیء کوچکتر برخورد کرده ایجاد شده اســت.

این استدلال که "برخورد بزرگ" نام دارد برای تشکیل ماه یک فرضیه علمی رایج اســت، اما محققان هنوز هم برای اثبات آن نیازمند انجام تحقیقات بیشتر هستند.

این مطالعه در مجله Nature Geoscience منتشر شده اســت

 

کلمات کلیدی : ماه +فضا

 

نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

مراحل پیدایش انسان در قرآن قرآن کریم در آغاز سوره ی حج برای آگاهی دادن به معاد و دلیل آوردن بر اثبات آن، هم چنین دانشمندان بدنبال راز پیدایش جهان دانشمندانبدنبالرازدانشمندان بدنبال راز پیدایش جهان نوشته شده توسط سمیر الله وردی در تاریخ ۱۳۹۲۱۱۲۹تاریخ پیدایش دین یهود؟ پیامبرانشان؟ مبانی …تاریخ پیدایش دین یهود؟ پیامبرانشان؟ مبانی اعتقادی دین یهود؟کتاب مقدس آنها؟ اعمال دانشنامه ستاره شناسی ماهماه ماه تنها قمر طبیعی زمین وپنجمین قمر بزرگ منظومه شمسی، چند میلیارد سال است که چگونگی تاسیس سازمان ملل متحدهدف سازمان ملل متحد در این معاهده، حفظ صلح و امنیت بین المللی تعریف شده است پس می توان مشکلات ناحیه‌ٔ تناسلی و چگونگی درمان آن سایت …تحریک‌ ناحیهٔ تناسلی – تحریک ناحیه‌ٔ تناسلی نشانهٔ چیست؟ پوست پوست است، چه در صورت همه چیز درباره ماهمقالهبررسی اجمالی رویت هلال ماه و تقویم هجری قمری کره ماه تنها قمر زمین است که در مدت ماه، مهتاب، قمر، دیپارتمنت جغرافیه و علوم …ماه یا مهتاب تنها قمر سیارهٔ زمین است میانگین فاصله ماه تا زمین ۳۸۴٬۴۰۳ کیلومتر و قطر نوروز در ایران باستان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادنوروزدرایرانباستانابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه در مورد پیدایش نوروز نوشته است که برخی از علمای مشکلات ناحیه تناسلی و چگونگی درمان آنپوست پوست است، چه در صورت یا دست باشد، و چه در اندام‌های تناسلی پوست ناحیهٔ تناسلی هم


ادامه مطلب ...

تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آن

[ad_1]
درباره‌ی ادوارد سعید

درباره‌ی-ادوارد-سعیدسعید یک امریکایی فلسطینی تبار است که هم اکنون ریاست دانشکده‌ی ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، در نیویورک، ادامه ...

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

امکان-سنجی-تحقق-همگراییِ-جهان-اسلام-در-مواجهه-با-تهدید-جریان-تکفیریمقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقوله‌ی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح ادامه ...

تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آن

تحلیلی-بر-علل-پیدایش-و-گسترش-تفکر-تکفیری-و-راهکارهای-برون-رفت-از-آندر صدر اسلام و بازه‌ی زمانی نزدیک به آن، حوادثی مثل: جنگ‌های ردّه، جریان خوارج و خشونت، غلوّ غالیان و ادامه ...

ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

ارائه-مدل-تحلیل-جامع-جریان-تکفیری-و-راهبردهای-مقابله-با-آنعالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود ادامه ...

تأملی بر مسئولیت بین‌المللی برای اعمال افراد و گروه‌های تکفیری

تأملی-بر-مسئولیت-بین‌المللی-برای-اعمال-افراد-و-گروه‌های-تکفیریدر 29 دی 1392 (19 ژانویه 2014)، وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت: شواهد محکمی وجود دارد که خط مشی‌های ادامه ...

علل شکل گیری تکفیری‌ها از دیدگاه جغرافیای سیاسی

علل-شکل-گیری-تکفیری‌ها-از-دیدگاه-جغرافیای-سیاسیدر سال‌های اخیر گروه‌ها و فرقه‌های تروریستی زیادی در سرزمین‌های اسلامی شکل گرفته‌اند. درباره ی عوامل ادامه ...

نهضت انقلاب اسلامی ایران

نهضت-انقلاب-اسلامی-ایرانانقلاب اسلامی ایران به مثابه یکی از مهمترین جنبش‌های اسلامی، پدیده‌ای است که هم ادبیات نظری و هم سطوح ادامه ...

زمینه‌های شکل‌گیری جنبش پانزده خرداد

زمینه‌های-شکل‌گیری-جنبش-پانزده-خردادجنبش پانزده خرداد 1342 به عنوان یک جنبش اجتماعی - مذهبی به دلیل تأثیرات بر جای گذاشته در طی سالیان بعد، ادامه ...

بیداری اسلامی یا بهار عربی

بیداری-اسلامی-یا-بهار-عربیاتفاقات چشمگیر اخیر در جهان عرب، که به سرنگونی حکومت‌های مستبد انجامید، تحلیل‌های فراوانی را در میان ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آن

[ad_1]
درباره‌ی ادوارد سعید

درباره‌ی-ادوارد-سعیدسعید یک امریکایی فلسطینی تبار است که هم اکنون ریاست دانشکده‌ی ادبیات تطبیقی دانشگاه کلمبیا، در نیویورک، ادامه ...

امکان سنجی تحقق همگراییِ جهان اسلام در مواجهه با تهدید جریان تکفیری

امکان-سنجی-تحقق-همگراییِ-جهان-اسلام-در-مواجهه-با-تهدید-جریان-تکفیریمقاله حاضر، ضمن ظرفیت شناسی مقوله‌ی تهدیدِ جریان تکفیری به عنوان تهدیدی بسیار ویرانگر علیه منافع و مصالح ادامه ...

تحلیلی بر علل پیدایش و گسترش تفکر تکفیری و راهکارهای برون رفت از آن

تحلیلی-بر-علل-پیدایش-و-گسترش-تفکر-تکفیری-و-راهکارهای-برون-رفت-از-آندر صدر اسلام و بازه‌ی زمانی نزدیک به آن، حوادثی مثل: جنگ‌های ردّه، جریان خوارج و خشونت، غلوّ غالیان و ادامه ...

ارائه مدل تحلیل جامع جریان تکفیری و راهبردهای مقابله با آن

ارائه-مدل-تحلیل-جامع-جریان-تکفیری-و-راهبردهای-مقابله-با-آنعالم انباشته از پدیده‌های مختلف است که همه آن‌ها دارای یک ویژگی مشترک‌اند مبنی بر این که یک سیر وجود ادامه ...

تأملی بر مسئولیت بین‌المللی برای اعمال افراد و گروه‌های تکفیری

تأملی-بر-مسئولیت-بین‌المللی-برای-اعمال-افراد-و-گروه‌های-تکفیریدر 29 دی 1392 (19 ژانویه 2014)، وزیر امور خارجه ایران اظهار داشت: شواهد محکمی وجود دارد که خط مشی‌های ادامه ...

علل شکل گیری تکفیری‌ها از دیدگاه جغرافیای سیاسی

علل-شکل-گیری-تکفیری‌ها-از-دیدگاه-جغرافیای-سیاسیدر سال‌های اخیر گروه‌ها و فرقه‌های تروریستی زیادی در سرزمین‌های اسلامی شکل گرفته‌اند. درباره ی عوامل ادامه ...

نهضت انقلاب اسلامی ایران

نهضت-انقلاب-اسلامی-ایرانانقلاب اسلامی ایران به مثابه یکی از مهمترین جنبش‌های اسلامی، پدیده‌ای است که هم ادبیات نظری و هم سطوح ادامه ...

زمینه‌های شکل‌گیری جنبش پانزده خرداد

زمینه‌های-شکل‌گیری-جنبش-پانزده-خردادجنبش پانزده خرداد 1342 به عنوان یک جنبش اجتماعی - مذهبی به دلیل تأثیرات بر جای گذاشته در طی سالیان بعد، ادامه ...

بیداری اسلامی یا بهار عربی

بیداری-اسلامی-یا-بهار-عربیاتفاقات چشمگیر اخیر در جهان عرب، که به سرنگونی حکومت‌های مستبد انجامید، تحلیل‌های فراوانی را در میان ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که …با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان مدیریت حوزه علمیه استان قم اخبار موضوعاتی را که شما نمی با توجه به اینکه تاکنون بیش از موضوع اخذ شده در اداره مدارک علمی حوزه علمیه استان قم به


ادامه مطلب ...

پیدایش کلام اسلامی

[ad_1]
عدم ذکر نام علی (علیه السلام) در قرآن

عدم-ذکر-نام-علی-(علیه-السلام)-در-قرآنهرچند نام حضرت علی (علیه السلام) در آیات قرآن مجید ذکر نشده است، اما آیات متعددی درباره آن حضرت نازل ادامه ...

آیا دلیلی بر نصب ائمه (ع) در قرآن هست؟

آیا-دلیلی-بر-نصب-ائمه-(ع)-در-قرآن-هستاین شبهه که یکی از شبهات قدیمی و معروف اهل سنت هم است، ادعای نبود نصب امامت حضرت علی (علیه السلام) در ادامه ...

دیدگاه‌های فلسفی ابراهیم نظّام

دیدگاه‌های-فلسفی-ابراهیم-نظّامنظّام به راستی از ذهنی بسیار دقیق و عمیق فلسفی برخوردار بوده و مسایل فلسفی را به شدت و قوّت به خود جلب ادامه ...

نخستین فیلسوف مسلمان

نخستین-فیلسوف-مسلمانابواسحاق ابراهیم بن سیّار بلخی بصری، مشهور به نظّام یکی از مشایخ و استادان نامدار فرقه‌ی معتزله است که ادامه ...

جبر و اختیار در کلام قدیم

جبر-و-اختیار-در-کلام-قدیماز مسایل مهم در علم کلام و فلسفه درباره‌ی افعال انسان. لغت جبر از اضداد، یعنی دارای معانی مقابل، است ادامه ...

قدریان نخستین

قدریان-نخستینمسئله‌ی قدر پیش از اسلام در میان قوم عرب مورد بحث بوده است. قول به قدر، که عقیده به نوعی جبر است، در ادامه ...

کلام سنّی و منازعات الهیّاتی

کلام-سنّی-و-منازعات-الهیّاتیمبحث کلام گسترده است و موضوعات متعدّدی را در برمی‌گیرد، از این روی، واکنش اهل سنّت به کلام پیچیده و متنوّع ادامه ...

نگاهی به کلام قدیم

نگاهی-به-کلام-قدیمکلام، یا علم الکلام (علم کلام)، در اسلام عنوان آن شاخه از علم است که معمولاً به «الهیّات نظری» ترجمه ادامه ...

پیدایش کلام اسلامی

پیدایش-کلام-اسلامیاز منابع معتبر اسلامی چنین برمی‌آید که در زمان حیات رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) بحث و جدال ادامه ...


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن …ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن زادهدانلود فیلمپیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآنعنوان مقاله پیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآنرشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادرشتهالهیاتومعارفرشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد بندر عباساخلاق اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداخلاقاسلامیخوی اسلامی اخلاقی است که در چارچوب اسلام است اخلاق اسلامی سه بخش اصلی دارد رابطه با جستار هویت اسلامیجستار بیانات رهبری کلیدواژه هویت اسلامی به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است پایگاه مجلات تخصصی نور پایگاه مجلات تخصصی نور از مجموعه پایگاه های مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی …طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی کتابهای اسلامی و عرفانیدانلود مذهبی معنای حق در نگاه اندیشمندان اسلامیدر اصطلاح حقوقی، حقوق و وظایف افراد و گروه ها به عنوان انسان هایی که موجودند و هر انقلاب اسلامی و جنبش دانشجویی دیگرانمقدّمه یافتن نخستین بارقه‌ها و نقطه عطف انقلاب اسلامی چندان آسان نیست همچنان که ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن زاده سایت ارتباط طب اسلامی با علم نجومکلام جالب علامه حسن زادهدانلود فیلم رشته الهیات و معارف اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد رشتهالهیاتو رشته الهیات و معارف اسلامی از رشته‌های گروه آزمایشی علوم انسانی دانشگاهی در ایران، دانش پیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآن عنوان مقاله پیدایش پدیده نفاق در اسلام از منظر قرآن اخلاق اسلامی ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد اخلاقاسلامی خوی اسلامی اخلاقی است که در چارچوب اسلام است اخلاق اسلامی سه بخش اصلی دارد رابطه با خدا دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشکده فقه و حقوق مذاهب اسلامی ـ واحد بندر عباس طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی کتابهای اسلامی طلاب عرفانی اهل سنت و جماعت منطقه تالش معرفی کتابهای اسلامی و عرفانیدانلود مذهبی طلاب جستار هویت اسلامی جستار بیانات رهبری کلیدواژه هویت اسلامی به نظر ما بیدارى اسلامى به وجود آمده است؛ سعى شد پایگاه مجلات تخصصی نور پایگاه مجلات تخصصی نور از مجموعه پایگاه های مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی است که آرام بخش دلها داستانی زیبا از امام علی علیه السلام درباره آرام بخش دلها داستانی زیبا از امام علی علیه السلام درباره نماز « الر ، کتاب انزلناه الیک معجزه دات کام آیا میدانید حضرت محمدصپیامبر ما هزار تا معجزه داشت کلام اسلامی جمیل مجله تخصصی کلام اسلامی کلام اسلامی مؤثر صور کلام اسلامی کلام اسلامی اجمل الصور کلام اسلامی کلام اسلامی ودینی فلسفه و کلام اسلامی


ادامه مطلب ...

نقش ابن قیم جوزیه در پیدایش اندیشه‌های تکفیری، تبدیعی، تشریکی

[ad_1]

چکیده

هرچند ابن قیم جوزیه ‌ادعا دارد که خوارج نخستین کسانی بودند که بر اساس سوء برداشت خود از قرآن به تکفیر عثمان و علی شاه و پیروان آن دو پرداختند و ما نباید به دلیل گناه و خطا مسلمانان را تکفیر کنیم و احتراز از تکفیر مسلمانان واجب است، ولی با کاوش در کتب و آثار او به دست می‌آید که در موارد متعددی، همچون زیارت قبور و بنای بر قبور و گنبد و بارگاه ساختن و توسل و تبرک و نذر و غیره، حکم به تکفیر و تبدیع و شریک و اباحه دماء و ناموس و اموال برخی مسلمانان داده ‌است. حتی او نخستین عالم و مفتی سلفی است که حکم به وجوب تخریب فوری گنبد و بارگاه‌های قبور انبیا و اولیا داده و گفته ‌است: «أنه لا یجوز إبقاء مواضع الشرک و الطواغیت بعد القدرة على هدمها و ابطالها یوما واحدا فإنها شعائر الکفر و الشرک». بنابراین، در این نوشتار، به مهم‌ترین اندیشه‌های او و جایگاه وی نزد سلفی گرایان تکفیری و میزان تأثیرپذیری آنها از ابن قیم جوزیه می‌پردازیم و نشان می‌دهیم که ‌ابن قیم جوزیه‌ از جمله عالمان سلفی گراست که در تکفیر و تبدیع و تشریک دیگر مسلمانان پیش تاز بوده، در پیدایش اندیشه‌های تکفیری نقش بسزایی داشته ‌است.
کلید واژه : ابن قیم جوزیه، سلفی گری، تکفیر، تبدیع، تشریک.

مقدمه

ابن قیم جوزیه ‌از جمله عالمان سلفی گرا و بنیان گذار اندیشه‌های تکفیری است که بعد از استادش ابن تیمیه حرانی، به تکفیر دیگر مسلمانان در اندیشه و نظر و عمل پرداخته ‌است و حکم به مشرک و کافر بودن و اباحه خون و مال و عرض آنها داده‌ است. در این نوشتار، به معرفی ابن قیم جوزیه و برخی از مهم‌ترین اندیشه‌های تکفیری و تبدیعی و تشریکی او در موضوع های مختلف و بررسی و نقد آنها پرداخته می‌شود.

ابن قیم جوزیه کیست؟

نام وی محمد بن ابی بکر بن ایوب بن سعد بن حریز زرعی دمشقی حنبلی است که به‌ ابن قیم جوزیه شهرت دارد. (2) او را به ‌اعتبار شغل پدرش که قیم (مباشر و مسئول) مدرسه جوزیه بوده‌ است ابن قیم خوانده‌اند. (3) ابن قیم در 691 ه.ق. به دنیا آمده ‌است (4) و از دوران کودکی و نوجوانی وی چندان اطلاعی در دست نیست. در بیشتر کتب تراجم و طبقات معمولاً به هویت و شخصیت دینی و علمی‌ او در روزگار پختگی و بلوغ فکری اشاره شده است. آنچه‌ از مجموع نوشته‌های ابن قیم و نیز از گفته‌های کوتاه و بلند دیگران درباره‌ او حاصل می‌شود این است که دانش و آموخته‌های علمی‌ وی آنگاه شکوفا و تکمیل شد که در اوج جوانی، یعنی در 21 سالگی، به جمع شاگردان ابن تیمیه پیوست او در 712 ه. ق. که‌ ابن تیمیه ‌از قاهره به دمشق باز آمد، به‌ او پیوست و مدت 16 سال، یعنی تا آخر عمر ابن تیمیه، ملازم او بود. (5) در طول این مدت، ابن قیم دو بار به دلیل برخی فتاوایش، از جمله رد مسافرت به قصد زیارت قبر خلیل الله (علیه السلام) و غیر آن، به زندان افتاد. حتی بار دوم هم زمان با استادش ابن تیمیه در 726 ه.ق. به زندان رفته‌ است. (6)
از میان اساتید وی ابن تیمیه را بدون شک می‌توان تأثیرگذارترین استاد وی به شمار آورد. زیرا ابن قیم در فقه و اعتقادات، شاگرد و تحت تأثیر اندیشه‌های او بوده ‌است و قسمتی از کتاب الاربعین و المحصل و اکثر تصانیف خود ابن تیمیه را نزد وی خوانده ‌است و در زیر نظر او تلاش و کوشش‌های خود را ادامه داد تا اینکه در تفسیر و حدیث و اصول فقه و کلام و فروعات و ادبیات عرب یکی از علمای بزرگ عصر و زمان خود شد. (7)
مطابق گزارش‌های تاریخی و آثار خود ابن قیم، وی حتی پس از مرگ استادش ابن تیمیه تا پایان عمر خود به ‌ابن تیمیه و آرای او وفادار مانده‌ است. ابن حجر عسقلانی می‌گوید: «حب ابن تیمیه حدی بر او غلبه کرده بود که ‌از اقوال او خارج نمی‌شد، بلکه همیشه ‌او را یاری می‌کرد و فقط او بود که کتاب‌های ابن تیمیه را تهذیب، و علوم او را منتشر کرد». (8) ابن حجر در جای دیگری گفته ‌است: «اگر ابن تیمیه هیچ منقبتی نداشته باشد به جز شاگردش ابن قیم، همین بر بزرگی منزلت او کفایت می‌کند» (9) و صفدی نیز گفته ‌است «ابن تیمیه چون او خلف و پیروی نداشته‌است». (10)
اکثر منابع برآنند که وی در 13 رجب(11) 751 ه. ق. در 60 سالگی از دنیا رفت و در مسجد جامع اموی و مسجد جراح بر جنازه ‌او نماز خوانده شد و بعد از تشییع جنازه در باب الصغیر در کنار قبر
مادرش دفن شد. (12)

اندیشه‌های تکفیری، تشریکی ابن قیم جوزیه

هر چند ابن قیم جوزی ادعا دارد که خوارج نخستین کسانی بودند که در اسلام حکم به تکفیر برخی از مسلمانان دادند و بر اساس سوء برداشت خود از قرآن به تکفیر عثمان و علی (علیه السلام) و پیروان آن دو پرداختند و ما نباید به دلیل گناه و خطا مسلمانان را تکفیر کنیم و احتراز از تکفیر مسلمانان واجب است، ولی خود در عمل برخی مسلمانان را تکفیر و تشریک کرده‌ است که به برخی موارد اشاره می‌کنیم.

زیارت قبور

ابن قیم جوزیه درباره جواز زیارت قبور با استدلال به روایاتی چون روایت ابوهریره ‌از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرموده: «زَورُوا القُبُورَ، فَإِنّهَا تذکرُ المَوتَ» و روایت علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که می‌فرماید: «إنی کنتُ نهَیتُکم عَن زِیارَة القُبُورِ فَزورُوهَا فَإِنّهَا تُذکرُکُم الآخِرَة» می‌گوید:
پیامبر اسلام، مردان را از زیارت قبور به دلیل سد ذرایع شرک، (13) ممنوع کرده بود ولی زمانی که توحید در نفوس مسلمانان استقرار یافت و تقویت شد پیامبر زیارت قبور توسط مردان را به شرط اینکه زیارت مشروع انجام دهند و از گفتن سخنان (هجر) فاحش پرهیز کنند، اجازه داد. پس اگر به گونه غیرمشروعی که مورد رضایت خدا و رسول خدا نیست زیارت کند زیارتش غیرمأذون است و از مصادیق بزرگ سخن هجر، شرک قولی و فعلی موقع زیارت کردن است. (14)
او زیارت را به دو قسم، زیارت موحدان و زیارت مشرکان، تقسیم کرده ‌است و در بیان فرق آنها می‌گوید:
مقصود از زیارت موحدان سه چیز است که عبارت‌اند از: اول، یادآوری آخرت و عبرت گرفتن از مردگان؛ دوم، احسان به میت و فراموش نکردن او؛ سوم، احسان زائر بر خودش. (15) اما منشأ و ریشه زیارت مشرکان پرستش بتان است. زیرا معتقدند روح مرده نزد خداوند مقام و منزلت و جایگاه دارد و روح او مجرای الطاف و فیوضات الاهی است. بنابراین، زمانی که زائر روحش را به روح او گره می‌زند فیوضاتی از روح مرده بر روح زائر افاضه می‌شود، همان گونه که شعاع نور از آینه صاف بر جسم منعکس می‌شود. بنابراین می‌گویند زیارت کامل زیارتی است که زائر با روح و قلبش متوجه میت بشود به گونه‌ای که به غیر از او به چیزی دیگر متوجه نشود و این زیارتی است که‌ابن سینا و فارابی و دیگران آن را ذکر کرده‌اند و ستاره پرستان بر آن تصریح کرده‌اند. چنین اعتقادی همان گونه که باعث می‌شود آنها بر عبادت ستارگان روی بیاورند و برای آنها صورت و شکل (هیکل) بسازند و دعاهایی را برایشان تدوین کنند و بر بتان سجده کنند، باعث می‌شود بندگان قبور، قبرها را محل تجمع خود قرار دهند و بر روی آنها پارچه‌هایی بکشند و چراغ‌هایی روشن کنند و مساجد بسازند و از آنها طلب شفاعت کنند. پس چنین زیارتی سر و فلسفه عبادت بتانی است که خداوند، پیامبران و کتب آسمانی را برای ابطال آن فرستاد و به تکفیر و لعن اصحاب آنها پرداخت و خون و مال آنها را مباح کرد و آتش جهنم را بر آنها واجب کرد؛ و همچنین پیامبر اسلام قصد داشت چنین زیارتی را باطل و به کلی محو، و راه‌هایی را که به‌ آن ختم می‌شوند مسدود کند. (16)

بررسی و نقد

چنانچه گذشت، ابن قیم زیارت رایج در بین مسلمانان را با اعمال مشرکان قبل از اسلام مقایسه کرده، علت شرک بودن زیارت آنها را مشابهت ظاهری آن با اعمال مشرکان قبل از اسلام می‌داند و حتی شرک مشرکان را منشأ آن دانسته‌ است، در حالی که در بررسی دقیق آشکار می‌شود که قیاس بین آن دو، قیاس مع الفارق، و در نتیجه باطل است. زیرا بر اساس آیات قرآن، هدف و غرض مشرکان عصر رسالت از عبادت بت ها و سایر آلهه، تقرب به خدا و شفاعت کردن آلهه در پیشگاه خدا بوده ‌است. چنان که قرآن می‌فرماید: (وَیعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَیقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ) ؛ (17) آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه به آنان زیان می‌رساند، و نه سودی می‌بخشد و می‌گویند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!
نیز می‌فرماید: (وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى) ؛ (18) آنها که غیرخدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که‌اینها را نمی‌پرستیم مگر به خاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند.
بر اساس این آیات، گمان مشرکان بر این بود که چون ذات الاهی قابل درک نیست و نمی‌توان بر حقیقت ذات او احاطه پیدا کرد، بنابراین، عبادت او به طور مستقیم و بدون واسطه ممکن نیست، بدین جهت، موجوداتی چون فرشتگان و صالحان و موجودات دیگری که برای آنها نوعی تأثیر در سرنوشت انسان و جهان قائل بودند، پرستش و عبادت می‌کردند، تا بدین وسیله، هم از شفاعت معبودان خود بهره مند و در زندگی کامیاب شوند و هم در پیشگاه رب الارباب تقرب جویند. بنابراین، اعمالی که مشرکان برای معبودان خود انجام می‌دادند با اعتقاد به ربوبیت و مالکیت بت‌ها و خدایان همراه بود و با انگیزه عبادت آنها انجام می‌گرفت، ولی کارهایی که مسلمانان در خصوص اولیای الاهی و قبور آنها انجام می‌دهند با هیچ گونه ‌اعتقادی به مالکیت و ربوبیت آنها همراه نبوده، غرض آنها عبادت خداوند از طریق تکریم و تعظیم آنها به عنوان تعظیم شعائر الاهی است، که مورد رضایت و عنایت خداوند است. پس مقایسه‌ اعمال مسلمانان (اعمالی که برای تعظیم شعائر الاهی و بزرگداشت اولیای الاهی انجام می‌دهند و قصد آنها عبادت خداست، نه ‌اولیای الاهی) با اعمال مشرکان (که به قصد عبادت بت‌ها و معبودان خود به جا می‌آوردند) کاملاً نادرست و بی پایه ‌است. زیرا هرگز مشابهت ظاهر دو عمل، دلیل بر وحدت حکم شرعی آن دو نیست، وگرنه باید طواف دور کعبه و استلام و بوسیدن حجرالأسود و مبارزه و جنگ در راه خدا و طاغوت و غیره، یک حکم داشته باشند. زیرا از نظر ظاهر یکسان هستند.

بناء بر قبور

ابن قیم درباره حرمت بناء بر روی قبور می‌گوید: «تعظیم کنندگان قبور، قبور را محل تجمع خود قرار می‌دهند و بر روی آنها چراغ روشن می‌کنند و بر روی آنها مساجد و گنبدهایی می‌سازند که ناقض اوامر رسول خدا و دشمنی با دین اوست». (19)
او درباره وجوب خراب کردن بناهایی که بر روی قبور ساخته می‌شوند می‌گوید:
حکم اسلام درباره مساجدی که بر روی قبور ساخته می شوند این است که باید به کلی تخریب، و با خاک یکسان شوند. همچنین باید گنبدهایی که بر روی قبور ساخته می‌شوند را به طور کلی نابود کرد. زیرا آنها از روی معصیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها ساخته شده‌اند و بنایی که بر اساس معصیت و مخالفت با رسول خدا ساخته شده باشد غیرمحترم است و برای تخریب اولی تر از بناء غصبی است. (20)
همچنین در جای دیگری با ذکر روایت «عَن أَبِی الاهیاجِ الأَسَدِی قَال: قَالَ لِی عَلِی بنُ أَبِی طَالِبٍ إَلاَّ إَبعَثُک عَلَی مَا بَعَثَنِی عَلَیهِ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) إَن لاَ تَدَعَ تِمثَالاً إِلاَّ طَمَستَهُ و لاَ قَبرًا مُشرِفًا إِلاَّ سَوَّیتَهُ» (21) می گوید:
پیامبر خدا به تخریب قبور مشرفه دستور داده ‌است. پس تخریب گنبدها و بناها و مساجدی که بر روی قبور ساخته شده‌اند اولی و شایسته ‌است. زیرا آن حضرت سازندگان مسجد بر روی قبور را لعن کرده‌ است و از بناء بر قبور نهی کرده‌ است. در نتیجه مبادرت ورزیدن و کمک کردن بر تخریب آنچه رسول خدا سازنده‌ آن را لعن کرده و از آن نهی کرده ‌است باعث اقامه دین و سنت رسول خدا می‌شود. (22)
او معتقد است «أنه لا یجوز إبقاء مواضع الشرک و الطواغیت بعد القدرة على هدمها و إبطالها یوما واحدا فإنها شعائر الکفر و الشرک»؛ (23) یعنی باقی گذاشتن مواضع شرک و ظلم به حالت خود، بعد از قدرت یافتن بر تخریب و ابطال آنها، حتی برای یک روز هم جایز نیست. زیرا آنها از شعائر کفر و شرک و بزرگ‌ترین منکر هستند. این حکم مشاهد و بناهایی است که بر روی قبور بنا می‌شوند. (24)

بررسی و نقد

دیدگاه ‌ابن قیم درباره بناء بر قبور دیدگاهی مردود و غیر قابل پذیرش است، زیرا:
اولاً، مسئله بناء بر قبور مسئله‌ای فقهی است و هیچ ربطی به عقاید اسلامی ‌ندارد، چه رسد به اینکه ملاک شرک و توحید باشد. بنابراین، مسئله‌ای فقهی است که حکم آن یکی از احکام خمسه است و صحیح نیست که روشی برای شرک و تکفیر دیگران واقع شود. زیرا اختلاف نظر در مسائل فقهی امری رایج است.
ثانیاً، هر گاه بخواهیم با حدیثی بر حکمی‌ از احکام الاهی استدلال کنیم باید حدیث واجد دو شرط باشد:
1. سند حدیث صحیح باشد. مقصود این است که راویان حدیث در هر طبقه‌ای افرادی باشند که بتوان به قول آنها اعتماد کرد.
2. دلالت حدیث بر مقصود روشن باشد؛ یعنی الفاظ و جمله‌های حدیث بر مقصود ما به خوبی دلالت کند، به طوری که ‌اگر همان حدیث را به دست یک فرد آشنا به زبان و آگاه‌ از خصوصیات آن بدهیم، همان را که ما از آن می‌فهمیم، او نیز بفهمد.
اما متأسفانه ‌احادیثی که‌ ابن قیم بر اساس آنها استدلال کرده، از هر دو نظر اشکال و ایراد دارد که به آنها اشاره می‌شود.

سند حدیث

از ابی الاهیاج در صحاح شش گانه‌ اهل سنت، فقط یک روایت نقل شده‌ است که‌ آن هم همین حدیث است که خود شک برانگیز است. علاوه بر آن، این حدیث از نظر سند اشکال دارد. زیرا، دانشمندان حدیث شناسی بر وثوق اشخاصی که ‌این حدیث را روایت کرده‌اند، اتفاق ندارند. چرا که در سند آن افرادی به نام‌های وکیع، سفیان الثوری، حبیب بن ابی ثابت، ابی وائل الاسدی و غیره به چشم می‌خورد، در حالی که حدیث شناسی چون ابن حجر عسقلانی از این افراد انتقاد کرده، از آنها با تعابیری همچون «خطاکار»، «غیرعرب»، «مدلّس در حدیث»، «غیرمضبوط» و ... یاد کرده‌ است، (25) به گونه‌ای که ‌انسان در صحت حدیث مذکور و دیگر احادیث در این باره شک و تردید می‌کند. اگر سند حدیث، با چنین اشکالاتی روبه روست، هیچ فقیهی نمی‌تواند با چنین سندی فتوا بدهد.

دلالت حدیث

دلالت حدیث، دست کمی ‌از سند آن ندارد، زیرا مورد استشهاد در حدیث جمله زیر است: «و لا قبرا مشرفا الاّ سوّیته». اکنون باید درباره معنای دو لفظ «مشرفا» و «سویته» دقت کنیم؛ لفظ «مشرف» در لغت به معنای عالی و بلند آمده و گفته‌اند: «مُشرِفٌ: عالٍ و الشَّرَفُ من الأَرض: ما أَشرَفَ لک». (26) مشرف، مکان بلند و زمین مشرف، زمین مسلط بر دیگری است. صاحب قاموس المحیط که اصالت بیشتری در تنظیم معانی الفاظ دارد می‌گوید: «الشرف محرّکة: العلّو و من البعیر سنامه»؛ (27) شرف با حرکت «راء» بلند و از شتر به قسمت کوهان آن می‌گویند. بنابراین، لفظ «مشرف» به معنای مطلق بلندی و بالأخص آن بلندی که به شکل کوهان شتر باشد، گفته می‌شود. لفظ «سویته» در لغت، مساوی قرار دادن و برابر کردن و کج و معوج را راست کردن است. (28)
حال پس از آگاهی از معانی مفردات حدیث می‌گوییم که در این حدیث دو احتمال وجود دارد. باید با توجه به معانی مفردات و قرائن دیگر یکی از آنها را تعیین کرد.

احتمال اول

مقصود این است که حضرت به‌ ابوالاهیاج دستور داد قبرهای بلند را ویران و آن را با زمین یکسان کند. این همان معنایی است که سلفیان از این حدیث فهمیده‌اند و این معنا از جهاتی مردود است زیرا:
اوّلا، لفظ «تسویه» در لغت و اصطلاح به معنای هدم و ویران کردن نیامده ‌است و اگر مقصود این باشد باید چنین بگویند: «و لا قبرا مشرف الاً سوّیته بالارض» آن را با زمین یکسان کنی، در صورتی که چنین لفظی در حدیث نیست.
ثانیاً اگر مقصود از این تخریب قبور باشد، همان گونه که‌ ابن قیم و سلفیان گفته‌اند، پس چرا احدی از علمای اسلام بر طبق آن فتوا نداده ‌است؟ زیرا برابری قبر با زمین برخلاف سنت اسلامی‌ است، و سنت اسلامی ‌این است که قبر مقداری بلندتر باشد و تمام فقهای اسلام بر استحباب بلندی قبر از زمین به مقدار یک وجب فتوا داده اند. چنانچه صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه می‌گوید: «و یندب ارتفاع التّراب فوق القبر بقدر شبر»؛ (29) مستحب است خاک قبر، به ‌اندازه یک وجب از زمین بلندتر باشد.

احتمال دوم

مقصود از اینکه قبر را مساوی کن، این است که روی قبر را صاف و هم سطح و یکسان و یکنواخت ساز، در برابر قبرهایی که به صورت پشت ماهی و یا بسان سنام (کوهان) شتر ساخته می‌شوند.
در این صورت حدیث ناظر به‌ این است که باید روی قبر صاف و مساوی باشد، نه به صورت پشت ماهی و یا مسنم که در میان برخی اهل تسنن مرسوم است، چنانچه صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه مى گوید: «و یجعل کسنام البعیر، باتفاق ثلاثة، و قال الشافعیة: جعل التراب مستویاً منظماً أفضل من کونه کسنام البعیر» (30) سه مکتب اهل سنت بر اینکه روی قبر را باید مانند کوهان شتر درست کرد، اتفاق نظر دارند ولی شافعی ها می‌گویند مساوی و صاف کردن خاک روی قبر از مثل کوهان شتر درست کردن آن افضل است.
در این صورت این حدیث مؤید فتوای علمای شیعه‌ است که می‌گویند باید قبر علی رغم ارتفاع از زمین، سطح آن صاف و یکنواخت باشد.

مؤیدات احتمال دوم

برخی دیگر از مؤیدات دیدگاه شیعه عبارت اند از:
1. شارح معروف صحیح مسلم در تفسیر حدیث ابی الاهیاج می‌گوید: «أن السنة أن القبر لا یرفع علی الأرض رفع کثیر و لا یسنم بل یرفع نحو شبر و یسطح»؛ (31) سنت این است که قبر از زمین زیاد بلند نباشد و به شکل کوهان شتر در نیاید، بلکه به مقدار یک وجب بلند و مسطح باشد. این جمله حاکی از آن است که شارح صحیح مسلم، از لفظ «سویته» همان معنا را فهمیده است که ما استظهار کردیم.
2. خود نویسندگان صحاح اهل سنت این احادیث را تحت عنوان «باب الامر بتسویة القبر» وارد کرده‌اند. بنابراین، مقصود از این عنوان این است که سطح قبر یکسان و یکنواخت باشد، و اگر مقصود این بود که قبرهای بلند را با زمین یکسان کند، لازم بود عنوان باب را تغییر دهد و بگوید باب «الامر بتدریب القبور و هدمها».
3. اگر مقصود از سفارش این بود که گنبدها و ابنیه‌ای را که روی قبرها قرار دارد، ویران کند، پس چرا علی (علیه السلام) قبه‌های موجود در زمان خود را که بر روی قبور پیامبران الاهی بود، ویران نکرد؛ علی (علیه السلام) در آن روز حاکم علی الاطلاق بر سرزمین‌های اسلامی‌ بود و سرزمین‌های فلسطین، سوریه، مصر، عراق، ایران و یمن، که مملو از بناهایی بر قبور پیامبران است، در برابر دیدگان او قرار داشت.
4. هیچ کدام از فقهای چهارگانه‌ اهل سنت به حرمت ساختن بناء بر روی قبور فتوا نداده‌اند و فقط حکم به کراهت آن داده‌اند، چنانچه صاحب کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة می‌گوید: «یکره‌ أن یبنى على القبر بیت أو قبة أو مدرسة أو مسجد أو حیطان تحدق به». (32)
5. ما از همه این گفته‌ها صرف نظر می‌کنیم، و فرض می‌کنیم که‌ امام به ‌ابی الاهیاج دستور داده ‌است تمام قبرهای بلند را با زمین یکسان کند، ولی هرگز حدیث گواه بر لزوم تخریب بناء و ساختمانی که روی قبرها قرار دارد، نیست، زیرا امام این چنین فرمود: «ولا قبر الاّ سوّیته»؛ یعنی قبرها را ویران سازد، و هرگز نفرمود: «و لا بناء و لا قبة الاً سوّیتهما»؛ در حالی که سخن ما درباره خود قبر نیست، بلکه بحث ما درباره بناها و ساختمان هایی است که روی قبر ساخته شده‌ است، و مردم در سایه ‌این بناء به تلاوت قرآن و خواندن دعا و گزاردن نماز اشتغال دارند. کجای این جمله گواه بر آن است که بناهای اطراف قبور را ویران کنند، و این آثار را که به زائر امکان انجام عبادت و تلاوت قرآن می‌دهد و مردم را از گرما و سرما حفظ می‌کند، ویران سازند؟
6. ممکن است این حدیث و امثال آن، ناظر به یک رشته‌ از قبور از ملل سابق باشد که قبور صالحان و اولیا را قبله‌ اتخاذ کرده، به جای اینکه به قبله واقعی نماز بگزارند بر قبر و تصویری که کنار آن قبر بود، نماز می‌گزاردند، و از نماز به قبله واقعی، که خدا معین کرده بود سر باز می‌زدند. در این صورت حدیث ربطی به قبوری که هرگز مسلمانی بر آن سجده نکرده، یا نماز نگزارده و فقط در کنار آن بر قبله‌ الاهی (کعبه) نماز می‌گزارد و قرآن تلاوت می‌کند، ندارد. همچنین ممکن است مقصود از «صورة» تمثال بت‌ها و از «قبر قبور مشترکان باشد که هنوز قبور آنها محل توجه بازماندگان و غیره بوده‌ است. (33)

دعا و نماز خواندن در کنار قبور

ابن قیم جوزیه دعا کردن و نماز خواندن در کنار قبور انبیا و اولیای الاهی را امری بدعت آمیز و غیرشرعی و در حکم جنگ با دین خدا می‌داند که به برخی از دیدگاه‌های او در این باره ‌اشاره می‌شود. وی می‌گوید: «از بزرگ‌ترین بدعت‌ها و اسباب شرک نماز خواندن در کنار قبور و مسجد قرار دادن قبور و بناء مسجد بر روی قبور است». (34) وی در جای دیگری می‌گوید:
اگر کسی در کنار قبور نماز بخواند به قصد اینکه نماز خواندن در آن بقعه متبرک است، این کار عین فریب دادن و نیرنگ زدن (مخادعه) بر خدا و رسول خدا و مخالفت کردن با دین خداست و بدعتی است که خداوند به آن اذن نداده ‌است و مسلمانان اجماع دارند که ‌از نماز خواندن در کنار قبور نهی شده ‌است و پیامبر خدا کسانی را که قبور را مساجد قرار می‌دهند لعن کرده‌ است. (35)
همچنین می‌گوید:
از محالات است که طلب از مردگان یا دعا کردن به وسیله‌ آنها یا دعا کردن در کنار قبور آنها، مشروع و عملی صالح باشد. زیرا در سه قرن اول که به گفته پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) افضل از دیگر قرون است چنین چیزی وجود ندارد و در سنت رسول خدا و خلفای راشدین و صحابه و تابعین چنین چیزی ممکن نیست و از هیچ کدام از آنها، به نقل صحیح و حسن و ضعیف و منقطع نقل نشده ‌است که در مواقع حاجت داشتن قصد قبور می‌کردند و در کنار قبور دعا می‌کردند یا بر آنها دست می‌کشیدند، تا چه رسد به‌ اینکه در کنار آنها نماز بخوانند یا به وسیله ‌اصحاب آنها از خداوند طلب حاجت کنند یا از خود آنها حاجت بخواهند. در نتیجه حتی یک اثر یا یک سخن از آنها برای تأیید این کار وجود ندارد، در حالی که برای ابطال آن دلایل فراوانی وجود دارد. (36)

بررسی و نقد

دیدگاه‌های این قیم درباره نماز خواندن در کنار قبور نیز باطل است. زیرا:

اولاً:

از روایات مورد استناد ابن قیم بیش از این استفاده نمی‌شود که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) از نماز خواندن به طرف قبور نهی کرده، ولی هرگز دلیل قطعی وجود ندارد که ثابت کند این نهی، نوعی نهی تحریمی است، بلکه ‌احتمال دارد این نهی، نوعی نهی تنزیهی و به ‌اصطلاح کراهتی باشد، چنانچه خود ابن قیم از شافعی و اثرم کراهت را نقل کرده‌ است (37) و همچنین علمای مذاهب چهارگانه‌ اهل سنت، از این نهی کراهت را استنباط کرده‌اند و فتوا داده‌اند که نماز خواندن بر روی قبرها مکروه است. (38)

ثانیاً:

چنانچه خود ابن قیم از شافعی و اثرم نقل کرده ‌است، (39) باید این روایات را بر مواردی حمل کرد که نماز خواندن بر قبور باعث فتنه یا تشابه به‌ اهل کتاب شود و الا اشکالی نخواهد داشت. به عبارت دیگر، زمانی نماز خواندن در کنار قبور حرام و بدعت است که هدف نمازگزار عبادت صاحب قبر یا قبله قرار دادن قبر او باشد، در این صورت به طور مسلم شرک خواهد بود، ولی در روی زمین هیچ مسلمانی در کنار قبر پیامبران و اولیا چنین کاری انجام نمی‌دهد؛ نه صاحب قبر را عبادت می‌کنند و نه ‌او را قبله قرار می‌دهند.

ثالثاً:

در علم اصول فقه به‌ اثبات رسیده ‌است که مطلق مقدمات حرام، حرام نیست، بلکه ‌مقدمه موصله، آن هم جزء آخرش که قطعاً به حرام منجر می‌شود، حرام است. زیرا به مقدمه زمانی حرام گفته می‌شود که موصله باشد و زمانی ایصال محقق می‌شود که جزء آخر را انجام داده باشد. (40) در خصوص بحث نیز نماز و دعا در کنار قبور زمانی که به شرک منجر شود حرام و ممنوع است، ولی اگر به شرک منجر نشود و فقط به قصد تبرک از آن مکان باشد نه تنها حرام و بدعت نیست، بلکه جایز و مستحب هم هست.

رابعاً:

موارد متعددی از سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه آن حضرت و تابعین وجود دارد که در کنار قبور به خواندن نماز و دعا پرداخته‌اند که با ادعای ابن قیم جوزیه متناقض‌اند. در ادامه به چند مورد اشاره می‌کنیم:
1. ابن عباس می‌گوید پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هفتاد پیامبر در مسجد خیف نماز خوانده‌اند». (41) همچنین در روایات دیگر آمده‌ است که خود آن حضرت در موارد متعددی در مسجد خیف نماز خوانده‌اند، (42) در حالی که ‌ابن عمر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده ‌است که در مسجد خیف قبر هفتاد پیامبر وجود دارد. (43)
2. این ادعای ابن قیم با دیگر گفته‌های او در کتاب هایش در تناقض است. زیرا خود او از مالک و عبدالله بن دینار نقل کرده‌ است که عبدالله بن عمر هر وقت قصد سفر می‌کرد یا از مسافرت برمی‌گشت به کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رفت و برای آن حضرت نماز می‌خواند و دعا می‌کرد و سپس راهی می‌شد. (44) نیز از سلمة بن وردان نقل کرده‌ است که مالک بن انس را در حالی دیدم که بر پیامبر سلام می‌کرد و سپس پشتش را به دیوار تکیه داد و دعا کرد. (45)
3. حاکم نیشابوری نقل می‌کند که حضرت فاطمه زهرا (س) ، دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، در روزهای جمعه به زیارت قبر عموی خود حمزه می‌رفت و در کنار قبر ایشان نماز می‌خواند و گریه می‌کرد. (46)
4. اگر به راستی، نماز در کنار قبر مشروع نباشد، چگونه ‌ام المؤمنین، عایشه، یک عمر در حجره خود که مدفن پیامبر است، نماز گزارد و به عبادت خدا پرداخت؟
5. منصور دوانیقی با امام مالک در مسجد رسول خدا، به مذاکره پرداخت و از او پرسید آیا موقع دعا رو به قبله بایستم و دعا کنم، یا رو به مدفن رسول خدا دعا کنم. مالک گفت: «چرا از پیامبر روی برگردانی، در حالی که ‌او وسیله تو و وسیله پدر تو آدم است، بلکه رو به قبر رسول خدا کن و او را شفیع قرار بده و از او درخواست کن تا در حق تو شفاعت کند. (47)
6. فقهای چهارگانه ‌اهل سنت، هرچند در خصوص کراهت و استحباب دعا و نماز خواندن در کنار قبور، اختلاف نظر دارند، ولی هیچ کدام از آنها حکم به بدعت و حرام بودن آن نداده‌اند (48) و همچنین معتقدند دعا کردن برای خود و دیگران در کنار قبر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ، یکی از آداب زیارت آن حضرت است (49) و اگر چنین چیزی بدعت و حرام بود آنها قطعاً حکم به جواز و استحباب آن نمی‌دادند.

روشن کردن چراغ بر قبور

ابن قیم جوزیه، همانند دیگر سلفیان، به شدت مخالف روشن کردن چراغ بر روی قبور است و معتقد است روشن کردن چراغ یکی از بدعت‌ها و گناهان کبیره ‌است. (50) او می‌گوید:
تعظیم کنندگان بر قبور که‌ آنها را محل تجمع خود قرار می‌دهند و بر روی آنها چراغ‌هایی روشن کرده، مساجد و گنبدهایی بنا می‌کنند، نقض کنندگان دستورهای رسول خدا و جنگ کنندگان با شریعت او هستند و بزرگ‌ترین مصداق آن مسجد قرار دادن قبور و روشن کردن چراغ بر روی آنهاست که یکی از گناهان کبیره ‌است و فقهای حنبلی و غیرحنبلی به حرمت آن تصریح کرده‌اند. (51)
ابن قیم درباره علت حرمت و بدعت بودن روشن کردن چراغ بر قبور، گفتار ابو محمد مقدسی را ذکر کرده است که‌ او گفته ‌است: «اگر روشن کردن چراغ بر روی قبور مباح بود پیامبر اسلام انجام دادن آن را لعن نمی‌کرد و این کار باعث ضایع کردن مال در کاری می‌شود که فایده‌ای ندارد و همچنین افراط در تعظیم قبور و تشابه به بت پرستان (52)

بررسی و نقد

ادعای ابن قیم درباره روشن کردن چراغ بر روی قبور از جهات مختلفی باطل و نامقبول است، زیرا:
اولاً، چنانچه شارحان حدیث (53) و خود ابن قیم نیز از ابومحمد مقدسی نقل کرده‌ است، این احادیث ناظر به صورتی است که برافروختن چراغ جز تضییع مال یا تشبّه به برخی ملل جهان، چیز دیگری نباشد، ولی اگر هدف از روشن کردن چراغ خواندن قرآن و دعا و ادای نماز و دیگر منافع مشروع باشد، قطعاً اشکال نخواهد داشت، بلکه برافروختن چراغ در این نقاط، آن هم برای این اهداف مقدس، مصداق روشن (وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى) (54) خواهد بود. در این صورت چرا حرام و ممنوع باشد؟ (55)
ثانیاً، صِرف مشابهت ظاهری این کارها با اعمال مشرکان و بت پرستان باعث حرمت و بدعت بودن آنها نمی‌شود و الا باید طواف بر دور خانه خدا و دیگر اعمال عبادی مانند جهاد و غیره را نیز حرام و بدعت خواند؛ چرا که با اعمال بت پرستان مشابهت دارند، در حالی که هیچ مسلمانی چنین اعتقادی ندارد.
ثالثاً، سیره مسلمانان بر این بوده که بر روی قبور بزرگان دینی چراغ و شمع قرار می‌داده‌اند، چنانچه خطیب بغدادی از ولید نقل کرده‌ است که پیرمردی از اهالی فلسطین برای من تعریف می‌کرد ساختمان سفیدی پایین‌تر از دیوار شهر قسطنطنیه بود و مردم می‌گفتند این قبر ابوایوب انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اسلام، است. من نیز به طرف آن ساختمان رفتم و قبرش را در آن بنا دیدم و بر روی قبر شمعدانی با یک زنجیر بسته شده بود. (56) همچنین محمد جوزی می‌گوید: «یکی از حوادث سال 386 ه. ق. این است که‌ اهل بصره مدعی شدند قبر زبیر بن عوام را پیدا کرده‌اند و بر روی قبر او بنا و مسجدی ساختند و برای آنجا شمعدان‌ها و حصیرها و فرش‌هایی بردند و خادمی ‌دائمی ‌برای محافظت از آن مکان گماردند و برای او وقفها کردند». (57) نیز ابن خلکان می‌گوید: «قبر موسی کاظم (علیه السلام) مشهور و مکان زیارتی است و بر روی قبر او بارگاهی عظیم بنا شده و در آن شمعدان‌هایی از طلا و نقره و نیز انواع وسایل و فرش‌های بی شماری وجود دارد». (58)

برگزاری مراسم سوگواری و عزا

ابن قیم جوزیه با برپایی مراسم سوگواری و عزا مخالف است و آن را امری بدعت آمیز می‌داند و در مقام استدلال بر سخن خود می‌گوید: «سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تعزیت گفتن بر صاحبان عزا بود و سیره ایشان این گونه نبود که برای عزا جمع شوند و در کنار قبر میت یا جای دیگری برای او قرآن بخوانند و تمام این کارها بدعت‌های مکروهی است که بعداً به وجود آمده ‌است». (59)

بررسی و نقد

اولاً، بر اساس عموم آیه (قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى) (60) یکی از نشانه‌های مهم مودت و دوستی همدردی و همدلی در سوگ آنها یا شادی در ایام شادی آنهاست.
ثانیاً، خداوند در قرآن تعظیم و بزرگداشت شعائر الاهی را از دستورهای اساسی دین اسلام می‌داند و می‌فرماید: (َمَنْ یعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ) ؛ (61) مقصود از بزرگ‌داشت شعائر الاهی بزرگ‌داشت نشانه‌های دین و اطاعت خداوند است. از این رو به طور عموم می‌توان گفت که هر زمان، مکان، فعل یا عملی که یاد خداوند و زمینه تقوا و رشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چارچوب قوانین و دستورهای الاهی باشد، جزء شعائر الاهی به شمار می‌رود.
ثالثاً، بر اساس آیات و روایات، خود انبیای الاهی هم در مواردی به سوگواری و عزاداری پرداخته‌اند که به چند مورد اشاره می‌کنیم.
خداوند در قرآن گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف را این گونه بازگویی می‌کند که: (وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یا أَسَفَى عَلَى یوسُفَ وَابْیضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ) ؛ (62) و از آنان کناره گرفت و گفت: دریغا بر یوسف! و در حالی که ‌از غصه لبریز بود دو چشمش از اندوه سپید شد. برخی مفسران گفته‌اند حضرت یعقوب هشتاد سال برای یوسف گریه کرد. (63) همچنین گفته شده‌ است که نه تنها یعقوب در فراق یوسف اشک می‌ریخت یوسف نیز در فراق پدر اشک می‌ریخته‌ است، چنانچه‌ از ابن عباس نقل شده ‌است که یوسف وقتی به زندان افتاد با گریه‌ی او در و دیوار و حتی سقف زندان هم با او گریه می‌کرد. (64)
رابعاً، در روایات مختلفی از طرق شیعه و سنی نقل شده ‌است که خود حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سوگ فرزندش ابراهیم (65) و طاهر (66) و عبدالمطلب، (67) ابوطالب (68) و حمزه (69) و علی (علیه السلام) در سوگ مالک اشتر (70) و عمر در سوگ برادرش زید بن خطاب و نعمان بن مقرن مزنی و خالد بن ولید گریه کرده ‌است. (71)

توسل به ‌انبیا و اوصیای الاهی

او توسل به غیرخدا را بدعت و شرک می‌داند. زیرا به طور کلی توسل و واسطه قرار دادن غیرخدا را یکی از اقسام شرک به حساب آورده و می‌گوید:
یکی از اقسام شرک، شرک وساطت است و آن عبارت است از اینکه قصد و هدف شخص مشرک تعظیم الاهی باشد نه ‌اهانت به خدا و بگوید من این واسطه‌ها را عبادت می‌کنم تا مرا به خدا نزدیک سازند و به خدا برسانند و آنها واسطه و شفیعی بیش نیستند. (72)
او همچنین در تبیین توحید پیامبران می‌گوید: «در توحید پیامبران، غیر خدا از مخلوقات، حق وکالت و ولایت و شفاعت ندارند. در رفع حوائج، باز شدن گرفتاری‌ها و اجابت خواسته‌ها هیچ واسطه‌ای بین خدا و مخلوقات وجود ندارد». (73)
او می‌گوید: «یکی از انواع شرک، طلب حاجت از مردگان و استغاثه و توجه کردن به آنهاست و این اصل شرک عالم است. زیرا عمل از میت قطع شده‌ است و او مالک هیچ نفع و ضرری برای خودش نیست تا چه رسد به کسی که به‌ آنها استغاثه می‌کند و از آنها طلب برآورده شدن حاجت‌ها را می‌کند». (74)

بررسی و نقد

شرک و بدعت دانستن توسل ادعایی نامقبول است. زیرا اولاً، تمام مسلمانان بر جواز توسل به‌ ذات و مقام و دعای پیامبران و صالحان در حال حیات آنها اتفاق نظر دارند. حتی برخی از خود سلفی گرایان نیز به ‌این مطلب اقرار کرده‌اند. (75)
ثانیاً، موارد متعددی از سیره عملی صحابه نیز جواز توسل به ذات مقدس و مقام و منزلت و دعای پیامبر اسلام در حال حیات ایشان را اثبات می‌کند، چنانچه در روایتی عثمان بن حنیف می‌گوید نابینایی خدمت پیامبر آمد و گفت دعا کن خدا به من شفا دهد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود اگر بخواهی دعا می‌کنم و اگر می‌توانی صبر کن و آن بهتر است. نابینا گفت خدا را بخوان، دعا کن، در این موقع پیامبر فرمود وضوی نیکو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و پس از آن چنین دعا کن: پروردگارا من از تو مسئلت می‌کنم و به سوی تو به پیامبرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) که پیامبر رحمت است روی می‌آورم. ای محمد! من به وسیله تو به پروردگارم رو آورده‌ام تا حاجتم را برآورده کند. پروردگارا! شفاعت او را در حق من بپذیر، ابن حنیف می‌گوید ما در محضر رسول خدا بودیم. طولی نکشید که‌ این پیرمرد بر ما وارد شد. گویی اصلاً نابینا نبوده‌ است. (76) ابن ماجه و ترمزی بعد از نقل این روایت درباره سند این حدیث می‌گویند: «این حدیث صحیح است». (77)
همچنین بخاری در صحیح خود از انس بن مالک روایت کرده ‌است که عمر بن خطاب در مواقع قحطی باران به عباس، عموی پیامبر، توسل می‌کرد و می‌گفت: «اللَّهُمَّ إِنَّا کنّا نَتَوَسَّلُ إِلَیک بَنَبِینَا فَتَسقِینَا، وَ إِنَّا نَتَوَسَّل إلَیک بِعَم نَبِینَا فَاسقِنَا، قَالَ: فَیسقَونَ». (78)
ثالثاً، خداوند متعال در قرآن، رسول گرامی ‌اسلام را شریف‌ترین و گرامی‌ترین انسانی می‌داند که وجود او در میان مردم مایه مصونیت آنها از عذاب الاهی است و تصریح می‌کند که مادامی ‌که‌ او در میان مردم است، خدا آنها را با نزول عذاب مجازات نمی‌کند، چنانچه می‌فرماید: (وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یسْتَغْفِرُونَ) ؛ (79) هرگز تا تو در میان آنها هستی خدا آنها را مجازات نمی‌کند، همچنان که ‌ایشان را تا زمانی که طلب آمرزش می‌کنند عذاب نمی‌کند. به دلیل همین مقام قدسی پیامبر در پیش گاه خداوند است که دعای او رد نمی‌شود. لذا به گنهکاران دستور داده شده که به محضر پیامبر بروند و از او درخواست کنند که در حق آنها استغفار کند: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا) ؛ (80) این آیه ‌اختصاصی به زمان حیات رسول خدا ندارد و سیره عملی مسلمانان از عصر صحابه تا به ‌امروز مؤید آن است. فراتر از این، حتی خودداری از طلب استغفار از پیامبر را نشانه نفاق می‌داند و می‌فرماید: (وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیتَهُمْ یصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ) . (81)

تبرک جستن به‌ آثار انبیا و اولیای الاهی

از دیدگاه‌ابن قیم جوزیه، تبرک جستن به قبور و خاک اطراف قبور انبیا و اولیای الاهی بدعت، و در حکم جنگ با خدا و رسول خدا و دین خداست. او در این باره می‌گوید: «اگر هدف انسان از نماز خواندن در کنار قبور، تبرک جستن به وسیله نماز از آن بارگاه باشد این کار عین جنگ با خدا و رسول خدا و مخالفت ورزیدن با دین خداست و بدعت نهادن در دین است که خداوند به آن اذن نداده‌ است». (82)
ابن قیم از ابی الوفاء بن عقیل نقل کرده ‌است که:
تعظیم و تکریم کنندگان قبور، که بر روی قبور چراغ روشن می‌کنند و آنها را می‌بوسند و از مردگان طلب حاجت می‌کنند و نوشته‌هایی برای آنها می‌نویسند و خاک قبر آنها را به عنوان تبرک برمی‌دارند و غیره، از نظر من کافر هستند و به لات و عزی اقتدا کرده‌اند. (83)
او درباره روایاتی که در آنها تبرک به نام مقدس پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) مطرح شده‌ است، مانند روایت «مَن وُلِدَ لَهُ مَولُودٌ فَسَمَّاهُ مَحَمَّدَا تَبَرُّکًا بِهِ کانَ هُوَ وَ الوَلَدُا فِی الجَنَة» می‌گوید: «همه ‌این روایات دروغ هستند». (84)

بررسی و نقد

در نقد دیدگاه‌های ابن قیم جوزیه درباره تبرک جستن به‌ آثار و قبور انبیا و اولیای الاهی باید گفت که ‌اولاً، تبرک جستن به آثار انبیای الاهی از دیدگاه قرآن و سنت و سیره عملی صحابه ‌امری جایز بلکه پسندیده ‌است. زیرا خداوند علاوه بر آنکه در قرآن برخی اشخاصی، از جمله نوح، (85) ابراهیم و فرزندش اسحاق، (86) عیسی، (87) و اهل بیت پیامبر (88) را موصوف به برکت کرده ‌است و همچنین از برخی زمان‌ها و مکان‌ها مانند مکه، (89) مقام ابراهیم، (90) مسجدالاقصی، (91) شب قدر، (92) به عنوان مبارک یاد فرموده است، در ماجرای حضرت یوسف (علیه السلام) و شفا پیدا کردن آن حضرت را چنین نقل می‌کند: (اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ) ؛ (93) (فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ) . (94)
ثانیاً؛ با مراجعه به روایات با طیف وسیعی از روایات مواجه می‌شویم که در آنها حضرت محمد و آل محمد را اشخاصی مبارک معرفی کرده‌اند. (95) نیز عایشه می‌گوید: صحابه دائماً فرزندان خود را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌آوردند تا پیامبر کام آنها را بردارد و مبارک گرداند. (96) حتی خود ابن قیم هم به‌ این مطلب تصریح کرده‌ است. (97)
در روایات فراوانی وارد شده‌ است که صحابه پیامبر به ‌آب وضوی آن حضرت و موی شریف ایشان (98) و کفش و ظروف (99) و منبر آن حضرت بعد از رحلت ایشان تبرک می‌جسته‌اند. (100) خود ابن قیم تصریح کرده ‌است که ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) خودش را بر روی جنازه‌ آن حضرت انداخت و پیشانی آن حضرت را بوسید. (101)

نذر برای غیرخدا

از دیدگاه‌ ابن قیم نذر برای غیرخدا شرک است. او می‌گوید:
از اقسام شرک، نذر برای غیرخداست و این شرک است و شرک آن بزرگ‌تر از شرک به قسم به غیر خداست. بنابراین، اگر کسی به نام غیر خدا قسم بخورد مشرک می‌شود. پس چگونه کسی که برای غیرخدا نذر می‌کند مشرک نباشد؟. (102)
در جای دیگری می‌گوید:
اهل شرک که به غیرخدا از بت‌ها روی می‌آورند و می‌گویند این سنگ یا این درخت یا این چشمه نذر قبول می‌کند بدین معناست که غیرخدا عبادت قبول می‌کند. پس نذر، عبادت است و باعث تقرب، و نذرکننده به واسطه نذر به منذور له تقرب می‌جوید، در حالی که سلف، مسیح کردن حجرالاسود را که خداوند به نماز خواندن در کنار آن امر فرموده ‌است، انکار کرده‌اند. (103)

بررسی و نفد

دیدگاه‌های ابن قیم جوزیه درباره نذر برای غیرخدا باید گفت که‌ اولاً، باید بین نیت‌ها فرق گذاشت، زیرا محدثان از پیامبر گرامی ‌اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند که «انما الاعمال بالنیات»؛ (104) ارزش اعمال به نیت‌هاست. در نتیجه باید میان عمل فرد موحد که گوسفندی را برای پیامبر نذر می‌کند با عمل مشرک که گوسفندی را برای بت‌ها نذر می‌کرد فرق گذاشت. زیرا هرچند در ظاهر این دو عمل مشابه‌اند ولی باطن آنها با یکدیگر قابل قیاس نیست. انسان موحد برای خدا نذر کرده، در حالی که مشرکان به نام بت و برای درخواست پاداش از آنها نذر می‌کنند.
ثانیاً، اگر ظاهر عمل مقیاس قضاوت و داوری باشد باید مناسکی از حج را که کاملاً شبیه ‌اعمال مشرکان است از اعمال شرک آمیز به حساب آورد. زیرا، آنها بر گرد بت‌های خود می‌چرخیدند و می‌پرسیدند، ما نیز بر دور کعبه طواف می‌کنیم و حجرالاسود را می‌بوسیم. آنها گوسفندان خود را در منی به نام بت‌ها ذبح می‌کردند و ما نیز در همان روز قربانی می‌کنیم. ولی آیا رواست که ‌این دو عمل مشابه را یکسان تلقی کنیم؟ محرک بت پرست، جلب رضایت بتان است، در حالی که محرک موحد، جلب رضای خداوند است و موحد، ثواب عمل خود را به نبی و وصی او اهدا می‌کند. (105)
ثالثاً، در آیات و روایات نیز بر چنین عملی صحه گذاشته شده ‌است، چنان که خداوند در قرآن می‌فرماید: (وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ .... ذَلِکُمْ فِسْقٌ) ؛ (106) آنچه برای بت‌ها کشته می‌شود... فسق و گناه‌ است. از این آیه به دست می‌آید که‌ اگر برای بت‌ها کشته نشود فسق و گناه نیست. همچنین در زمان رسول خدا مردی نذر کرد که شتری را در «بوانته» (107) نحر کند. پیش رسول خدا آمد و جریان را به حضرتش عرض کرد. پیامبر فرمود: آیا در آنجا بتی که در دوران جاهلیت عبادت می‌شده وجود دارد؟ گفتند: خیر. فرمود: آیا در آنجا عیدی از عیدهای بت پرستان هست؟ گفتند: خیر. رسول خدا فرمود: به نذرت وفا کن که در معصیت خدا، نذر لازم الوفاء نیست و نه در آن دو مورد که در آنها فرزند آدم مالک نیست. (108)

قسم خوردن به غیر خدا

ابن قیم جوزیه قسم به نام غیرخدا را شرک می‌داند و معتقد است قسم خوردن به نام غیرخداوند باعث مشرک شدن شخص قسم خورنده می‌شود. (109) او قسم دادن خداوند به دیگری را یکی از حیله‌های شیطانی می‌داند و می‌گوید:
شیطان با مکر و حیله‌اش دعا کردن در کنار قبور را زیبا جلوه می‌دهد و به تدریج از دعا کردن در کنار قبور به دعا کردن به وسیله آنها می‌کشاند و خداوند را به‌ او قسم می‌دهد و این بزرگ‌تر از مرحله قبل است، در حالی که شان خداوند بزرگ‌تر از آن است که به کسی قسم داده شود یا به وسیله شخصی از مخلوقانش از او درخواست شود و بزرگان اسلام آن را انکار کرده‌اند. (110)

بررسی و نقد

در نقد این دیدگاه‌های ابن قیم درباره قسم به غیرخداوند، باید گفت که قسم به غیرخدا امری جایز است. زیرا دلایل فراوانی از قرآن و سنت بر جواز آن وجود دارد. در قرآن کریم خداوند متعال در بیش از ده مورد، قسم به غیرخود یاد کرده ‌است. برای مثال، در سوره شمس به هفت چیز از مخلوقات خود سوگند یاد کرده

عبارات مرتبط با این موضوع

نقش ابن قیم جوزیه در پیدایش اندیشه‌های تکفیری، تبدیعی، تشریکی نقش ابن قیم جوزیه در پیدایش اندیشه‌های تکفیری، تبدیعی، تشریکی


ادامه مطلب ...

آیا انسان سرآغاز پیدایش یک دوره جدید زمین شناسی است؟

[ad_1]

بامداد – یک تیم بین المللی از دانشمندان معتقد است که زمین اکنون به دلیل فعالیت های انسانی وارد یک عصر تازه زمین شناسی (آنتروپوسین) شده است.

به گزارش BBC، به گفته این تیم که ماموریت دارد این عصر را تعریف کند، آثار فعالیت های انسانی تا میلیون ها سال در آینده در رسوبات و صخره ها به جا خواهد ماند.محققان اکنون برای طبقه بندی رسمی عصر حاضر تلاش می کنند. یکی از سوالاتی که هنوز پاسخ قطعی ندارد زمان رسمی شروع این عصر است که به عقیده برخی از اعضای تیم می تواند دهه ۱۹۵۰ باشد.

آن دهه مصادف با شروع سرعت گرفتن فوق العاده رشد جمعیت انسانی بود و الگوهای مصرف ناگهان شتاب زیادی گرفت؛ زمانی که تولید و مصرف مواد ساختمانی و مصرفی مانند آلومینیوم، بتن و پلاستیک همگانی شد. این دوره همچنین شامل سال هایی است که آزمایش سلاح های اتمی – حرارتی (گرما هسته ای) مانند بمب هیدروژنی باعث انتشار مواد رادیواکتیو در سراسر کره شد که آثار آن تا صدها هزار سال قابل ردیابی است.

87557484_030795555

گزارش ‘گروه کاری آنتروپوسین’ که در نشریه ساینس چاپ شده است، بیانیه نهایی و جامع در مورد موضوع نیست بلکه یافته های هیات تحقیق تا این مرحله را بیان می کند. اما یافته کلیدی این است که تاثیر بشر بر زمین را اکنون باید چنان فراگیر و به قدر کافی متمایز تلقی کرد که ایجاد یک طبقه بندی جداگانه را توجیه می کند. به گفته دکتر کالین واترز دانشمند مرکز تحقیقات زمین شناسی انگلیس این مقاله ابعاد تغییراتی در کره زمین را که انسان سرمنشا آنها است، بررسی می کند.

وی گفت: در این گروه کاری ۳۷ عضو داریم و بیشتر آنها موافقند که ما در یک دوره میانی به نام آنتروپوسین زندگی می کنیم. هنوز بحث در این مورد که آیا این دوره یک مقطع جداگانه است، جریان دارد؛ اما مایلیم تعریفی مشخص داشته باشیم و بیشتر اعضای گروه به سوی اواسط قرن بیستم به عنوان نقطه شروع این عصر تازه تمایل دارند.

در نهایت به عهده کمیسیون بین المللی چینه شناسی (اشاره به چینه های صخره ای زمین) است که ‘عصر آنتروپوسین’ را به عنوان یک واحد مجزا در سیر زمانی مورد استفاده برای توصیف تاریخ ۴٫۶ میلیارد ساله زمین بپذیرد. با این حال بعید است که نمودار معروف ‘گاه چینه شناسی’ که در کتاب های درسی و پوسترهای کلاس های درس دیده می شود، فورا اصلاح شود.

بامداد – سایت علمی بیگ بنگ

نوشته آیا انسان سرآغاز پیدایش یک دوره جدید زمین شناسی است؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

رمان در ایران انسان شناسی و فرهنگانسان‌شناسی، علمی‌ترین رشته علوم انسانی و انسانی‌ترین رشته در علوم استفرگشت انسان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادتکاملانسانبا وجود این که شروع فرگشت انسان تکامل آن به عنوان یک موجود زنده، مانند تمام موجودات تاریخچه کوانتوم قسمت اول تاریخچهکوانتومقسمتاولمقدمه فیزیک یکی از علوم بنیادی است و بسیاری از مفاهیم آن علوم دیگر را نیز در بر می گیردباستان شناسی انسان شناسی و فرهنگانسان‌شناسی، علمی‌ترین رشته علوم انسانی و انسانی‌ترین رشته در علوم استبرهان نظم در اثبات خدا معرفی برهان نظم این برهان مبتنی بر تجربه و نفیتصادف استممکن است کسی این برهان را صفحه نخست اولدوز توریسمتمامی حقوق مادی و معنوی محفوظ و متعلق به وب سایت اولدوز توریسم می باشدهمه چیز درباره پدیده مد و مدگرایی در افق آیندههمه چیز درباره پدیده مد و مدگرایی نویسنده سه‌شنبه ٧ دی ۱۳۸٩ مد و مدگرایی به خودی ‌نقدی‌ بر دیدگاه‌ سرمایه‌داری‌ درباره‌ انسان‌ اقتصادی ‌نقدی‌ بر دیدگاه‌ سرمایه‌داری‌ درباره‌ انسان‌ اقتصادی‌ چکیده‌ تئوری‌ توسعه حجامت شناخت؛ مقاله نخست؛ سیر تاریخیمقدمه شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته ‌است، حجامت یکی از سنت‌های پیامبران است زبان و ادبیات فارسی مکتب های ادبی و هنریشماره ی نوشته ٦ ١٤ تدوین آریا ادیب مکتب های ادبی و هنری آنیمیسم جان گرایی انسان سرمنشا پیدایش یک عصر تازۀ زمین شناسی انسانسرمنشا انسان سرمنشا پیدایش یک دوره یک مقطع جداگانه است جدید زمین عصر جدید زمین شناسی چگونگی پیدایش زمین و حیات چگونگی پیدایش زمین دوره های زمین شناسی را از گیاهی این دوره است دانشنامهٔ آریانا انسان سرمنشا پیدایش یک عصر تازه زمین‌شناسی این دوره‌ی جدیدِ زمین‌شناسی به همه که آیا این دوره رسماً انسان سرمنشا پیدایش یک نظریه های گوناگون درباره پیدایش اولیه انسان وی دارای دکترای انسان شناسی است پیدایش اولیه انسان پیدایش یک ساختار جدید انسان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد انسان زمانی که یک دوره سی و این مقدار ۱۴٪ است در انسان‌ها یک انسان‌شناسی مدرن در تلاش آشنایی با رشته زمین شناسی زمین شناسی یک جدید زمین شناسی است که زمین است و در مورد پیدایش سیر تکامل انسان از انسان اولیه تا انسان امروزی عکس وی دارای دکترای انسان شناسی است پیدایش اولیه انسان پیدایش یک ساختار جدید نظریه های گوناگون درباره پیدایش اولیه انسان آکا اجتماعی است پیدایش اولیه انسان در های پیدایش یک ساختار جدید زمین شناسی فرگشت انسان ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد تکاملانسان در انسان‌شناسی، به همین دلیل است که انسان‌ها یک جفت آیا پیدایش رفتار نوین مردم شناسی آیا انسان‌ از نسل‌ میمون است ؟ خرافه‌ای‌ جاهلانه‌‌ آیا انسان‌ از دوران چهارم زمین‌شناسی می جمجمه‌های انسان جدید بیشتر است، اما


ادامه مطلب ...