البته تاثیرات طلاق لزوما منفی نیست، تحقیقات نشان داده اســت کودکانی که از وضعیت پرآشوب خانواده، جایی که در آن شاهد مشاجرات و زد و خوردهای والدین، آزار و اذیت جسمانی خود و سوءاستفاده های مکرر یا نادیده گرفتن خود بودند، به وضعیت بهتر و شادتری در پی طلاق انتقال می یابند، نه تنها با مشکلات کمتری رو به رو می شوند بلکه آرامش و بالندگی بیشتری از خود نشان می دهند.
در علت یابی سازگاری کودکان و نوجوانان با طلاق خطرزای کلیدی وجود دارد مانند سن کودک که در همین مجله بارها به تفاوت های سنی کودکان در برخورد با طلاق اشاره شده اســت. اما این مطلب در مورد تفاوت شخصیتی اســت. درواقع کودکان از همان ابتدای تولد با هم متفاوتند.
خُلق و خوی سخت یا خُلق و خوی راحت؟
ابتدا کمی در مورد اینکه خلق و خو چیست توضیح دهم. خلق و خو تفاوت های فردی تقریبا با ثبات در واکنش های کودک در برابر محیط و خود گرانی اســت که از همان ابتدای زندگی آشکار می شود. کودکان را براساس خلق و خود به سه دسته راحت، دشوار و کندجوش تقسیم می کنند.
کودکان راحت در مقایسه با کودکان دشوار در نوباوگی به سرعت با برنامه های روزمره مثل خوابیدن و خوردن، خو می گیرند و درمجموع سرحال هستند و راحت می شود با آن ها تعامل کرد. پدر و مادرها از همان ابتدا متوجه می شوند که آیا کودک دشواری دارند یا کودک راحت. از این بگذریم، واکنش های این کودکان به طلاق متفاوت اســت همان طور که به بقیه جنبه های زندگی واکنش متفاوت دارند.
کودکان راحت، کمتر به دنبال بحران هستند و اگر هم دچار بحران شوند راحت تر با خشم و اضطراب آن کنار می آیند. تحقیقات نیز نشان می دهد که کودکان با خلق و خوی راحت که در خانواده مورد حمایت قرار دارند، قادر به تحمل فشار بیشتری پس از جدایی و طلاق هستند که این توانایی می تواند قدرت آن ها را در رویارویی با چالش های سازگاری در مراحل بَعد بالا برد.
با بچه سخت چه کنیم؟
پیشنهاد ما این اســت که برای بچه های سخت شما باید:
یاد بدهید هیجانش را کنترل کند: برای این کار می توانید از تصویر، داستان، نمایش و مواردی از این قبیل استفاده کنید تا ضمن آموزش انواع هیجانات به کودک، به او یاد دهید که چگونه می تواند به صورت سالم هیجانات خود مانند خشم را بروز دهد.
صبور باشید: این کودکان ممکن اســت گاهی با پرخاشگری و فاصله گرفتن از دیگران باعث ناراحتی شما و اطرافیان بشوند اما از طرفی اگر شما نیز آنان را طرد کنید عملا شاهد بیشتر شدن بدرفتاری خواهید بود. همچنین این بچه ها ممکن اســت بعد طلاق در خورد و خوراک و حتی خواب دچار بی نظمی شدید شوند، باید آنان را با حوصله همراهی کنید.
فرصت دهید: به آنان فرصت بیشتری برای سازگاری با طلاق بدهید: بچه های سخت کلا سخت با تغییرات کنار می آیند، تغییرات طلاق هم که گسترده و فشارزا اســت. باید کمی بیشتر به آنان مهلت دهید تا شرایط جدید را بپذیرید.
کودکان برون گرا یا درون گرا؟
کودکان از نظر میزان تمایل به تعاملات اجتماعی به دو گروه برون گرا و درون گرا تقسیم می شوند. البته بسیاری از کودکان در حد وسط این تفاوت ها قرار دارند. کودکان برون گرا تعامل بیشتری برای حضور در جمع دارند، بازی های گروهی را می پسندند، مهارت های کلامی بیشتر دارند، راحت تر ارتباط برقرار می کنند، دوستان بیشتری دارند، هیجانات خود را بهتر ابراز می کنند و البته حمایت اجتماعی بیشتری، در مقایسه با کودکان درون گرا دارند.
همین تفاوت ها می تواند واکنش این کودکان به طلاق را نیز تحت تاثیر قرار دهد. به طوری که کودکان برون گرا، بحران طلاق را راحت تر طی می کنند زیرا تفاوت های مورد اشاره باعث سازگاری بهتر آنان می شود. البته قابل تصور اســت که برقراری رابطه بهتر و بیشتر و همچنین ابراز هیجانات در این کودکان می تواند بسیار کمک کننده در عبور از تنش طلاق باشد. در مقابل کودکان درون گرا به دلیل کم رویی سخت تر با طلاق کنار می آیند و در صورتی که در این کودکان کم رویی ادامه یابد، به احتیاط زیاد، عزت نفس پایین و تنهایی منجر می شود؛ در نوجوانی نیز خطر اضطراب شدید افزایش می یابد.
برای والدین کودکان درون گرا نیز چند پیشنهاد دارم تا بتوانند به سازگاری فرزند خود بهتر کمک کنند:
مهارت های اجتماعی را به آن ها بیاموزید: آنان را بیشتر به دریافت حمایت اجتماعی ترغیب کنید. آموزش مهارت های اجتماعی به این کودکان بسیار ضروری اســت. برای این امر بهتر اســت موقعیت های اجتماعی بیشتری برای آنان فراهم کنید و از تشویق و ترغیب های لازم استفاده کنید. البته این کودکان را نباید مجبور به تعامل اجتماعی کرد بلکه فقط باید آموزش داد و بستر را آماده کرد. هر چه بیشتر وارد تعامل اجتماعی کرد بلکه فقط باید آموزش داد و بستر را آماده کرد. هرچه بیشتر وارد تعامل اجتماعی شوند، راحت تر هم حمایت اجتماعی دریافت می کنند. حمایتی که هم بعد از طلاق شما نیاز دارید و هم فرزندتان.
کمکشان کنید احساساتشان را بروز دهند: به آنان کمک کنید تا احساسات خود در مورد طلاق را بیان کنند. این کودکان کمی سخت به بیان احساسات می پردازند. بخشی از آن به دلیل این اســت که فکر می کنند نباید این احساسات را داشته باشند. یا گمان دارند که پذیرفته نشوند. لازم اســت با احساسات آنان همدلی کنید و به طرق مختلف مانند نقاشی اجازه بروز احساسات بدهید. همیشه نیز احساسات آنان را طبیعی جلوه دهید.
رنجشان را درک کنید: سعی کنید رنج آنان را درک کنید. در نهایت این بچه ها بیشتر مایل هستند تا در خود فرو روند و با خودشان هم خلوت کنند. به این رفتار تا جایی که می توانید احترام بگذارید و بیشتر شنوا باشید و نصیحت گر.
* دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی
اگر مادر در سنین پایین ازدواج کرده باشد، فرزندان او نیز در سنین جوانی ازدواج می کنند و ازدواج والدینی که به طلاق ختم شود باعث می شود تا فرزندانشان برای اینده تصمیم گیری بهتری را اتخاذ کنند.
تحقیقات دانشگاه ایالتی اوهایو نشان می دهد اگر مادر در سنین پایین ازدواج کرده باشد، فرزندان او نیز در سنین جوانی ازدواج می کنند و ازدواج والدینی که به طلاق ختم شود باعث می شود تا فرزندانشان برای اینده تصمیم گیری بهتری را اتخاذ کنند.
این گزارش آماری توسط سازمان ملی جوانان طی نظرسنجی از زنان و مردان 14 الی 22 ساله متولد شده در سالهای 1957 الی 1964 بدست آمد.
محققان معتقدند پس از اینکه فرزندان شاهد طلاق والدین خود هستند آن ها شاید به زمان و مراقبت بیشتری برای انتخاب شریک زندگی خود نیاز داشته باشند.
بر اساس آمار مرکز ملی پژوهش های ازدواج و خانواده، ازدواج مردم ایالات متحده از میانگین سنی 29.2 سال برای مردان و 27.5 سال برای زنان برخوردار اســت.
ازدواج های سالم برای سلامت جسمی و روانی زوجین مهم اســت و انجمن روانشناسی آمریکا اشاره می کند که رشد در یک خانه شاد از فرزندان در برابر مشکلات روانی، فیزیکی، آموزشی و اجتماعی محافظت می کند.
باشگاه خبرنگاران
تکلیف بچهها چه میشود؟ بچههایی که یک عمر آرزوی داشتنشان را داشتهاید و سالها مراقبتشان کردهاید تا به اینجا برسند و دوست داشتهاید جلوی چشم شما بزرگ شوند. حالا این گلهای کوچک در میانه توفانی که خودتان بهپا کردهاید گرفتار شدهاند و هر لحظه به سویی کشیده میشوند. قطعا شما و همسرتان، نگران بچهها هستید اما شاید ندانید که چگونه میتوانید میزان آسیبپذیری بچهها را در این اتفاق شوم به حداقل برسانید.
تأثیرات طلاق بر فرزندان
طلاق و مجموعه مشکلات قبل و بعد از آن یکسری اثرات نامناسب بر روح و روان فرزندان میگذارد که باید با شناخت دقیق آنها برای کاهششان برنامهریزی کرد. احساس ناامنی و هراس از آینده، ترس از ترکشدن، احساس طردشدگی، احساس گناه و مقصر بودن در اختلاف بین پدر و مادر، بلاتکلیفی، اندوه، اضطراب، تنهایی، خشم و افسردگی اثرات کلی طلاق بر فرزندان اسـت. به دلایل مختلف این نشانهها در پسرها بیش از دختران بروز میکند. اما این اثرات را میتوان در دورههای سنی مختلف فرزندان نیز تفکیک کرد. در هر دوره سنی، پارهای از مشکلات شدیدتر و محتملتر هستند که درزیر آنها را بررسی میکنیم.
2 تا 6 سالگی :
بچهها در این سنین بیشتر با خشم و افسردگی نسبت به طلاق والدین واکنش نشان میدهند. آنها همچنین افسرده و ناراحت بهنظر رسیده و زود به گریه میافتند و گاهی در رفتارهایشان زیاده خواهی و لجبازی به چشم میخورد.
بسیاری از دخترها در این سنین عصبی و تندخو میشوند اما عدهای دیگر رفتارهای بزرگسالانه در پیش میگیرند. این دسته از بچهها بیش از حد مراقب رفتارها و نظافت خود هستند و دیگر بچهها را مانند بزرگترها سرزنش و تنبیه میکنند و گاه آنها را پند و اندرز میدهند. پسرها ناآرام و خشن میشوند و رفتارهای شیطنتآمیز آنها بیشتر میشود. این کودکان بیشتر ترجیح میدهند تنها باشند و شوقی به بازی نشان نمیدهند و در محیطهای جمعی مثل مهدکودک، به جای بازی و همراهی با دیگران لجبازی میکنند و اخلال و بینظمی بهوجود میآورند.
7 تا 11سالگی:
بچههای 8 - 7 ساله معمولا پس از جدایی دچار افسردگی شدید میشوند. پسرها معمولا شدیدتر واکنش نشان میدهند و خیلی زود به گریه میافتند.
با بالاتر رفتن سن بچهها افسردگی و غم، جای خود را به خشونت و انتقامگیری میدهد. بچههای 9 تا 11ساله پس از جدایی واکنشهای خشمگینانه شدیدی از خود بروز میدهند و درگیریهایی در مدرسه با معلمین و اولیای مدرسه پیدا کرده و کارکرد آموزشیشان پایین میآید. پسرها از ملاقات با پدر استقبال نمیکنند و بهشدت در مدرسه دچار مشکل میشوند.
12تا 17سالگی (نوجوانی):
نوجوانان در این سنین به نسبت بچههای کوچکتر، سازش بیشتری با مسئله طلاق نشان میدهند. این ممکن اسـت بهدلیل حس استقلالطلبی و نداشتن ارتباط نزدیک با والدین در این سنین یا بهدلیل درک بیشتر آنها نسبت به مشکلات میان پدر و مادر باشد. آنها در این شرایط معمولا خود را از پدر و مادر دور نگه میدارند و تلاش میکنند برنامه و چارچوب زندگی مستقل و متفاوتی را دنبال کنند. پارهای از آنها در دوران ابتدای جدایی احساس فریبخوردگی کرده و واکنشهای خشمگینانهای از خود بروز میدهند و سعی میکنند تا حد ممکن از خانه و پدر و مادر دور باشند.
چطور فرزندان را از تصمیم طلاق با خبر کنیم؟
هرچند بچهها از اختلافات شما باخبرند اما احتمالا اعلام صریح این موضوع که شما قصد دارید از یکدیگر جداشوید یکی از سختترین کارهایی اسـت که در زندگیتان قرار اسـت انجام بدهید. احتمالا بچهها از شنیدن این موضوع شوکه خواهند شد و شما باید مراقبت و دقت زیادی در این مرحله از کار داشته باشید. این یکی از سختترین مراحل زندگی بچههاست. پس دقت داشته باشید تا در شرایط دشواری نباشند یا آمادگی لازم را برای شنیدن آن داشته باشند. زمان تغییر مدرسه یا مهدکودک، بیماری، عید نوروز، امتحانات مدرسه و یا زمانهایی از این دست به هیچ وجه زمان مناسبی برای شنیدن چنین خبری نیست.
اگر چند فرزند در خانه دارید بهتر اسـت این یک جلسه دسته جمعی باشد و همه فرزندان حضور داشته باشند. احتمالا بچهها پس از شنیدن این خبر مدتی سکوت خواهند کرد و پس از آن سؤالات زیادی از شما و همسرتان خواهند داشت. سعی کنید با آرامش به سؤالات آنها پاسخ دهید.
بچهها در هر سنی که باشند حق دارند بدانند والدینشان به چه دلیل نمیخواهند با هم زندگی کنند. البته با بچهها با زبان خودشان صحبت کنید. آنها باید 2 چیز را بدانند: آنچه اتفاق افتاده و اینکه چرا اتفاق افتاده.
مهمترین پیامی که باید به بچهها منتقل کنید این اسـت که «مامان و بابا قرار اسـت در خانههای جداگانه زندگی کنند».
مهم اسـت که فرزندانتان یکباره و ناگهانی در جریان حرفهای شما قرار نگیرند.
به بچهها اطمینان بدهید که هروقت بخواهند میتوانند با هردوی شما صحبت و سؤالاتشان را مطرح کنند.
مهمترین کاری که شما میتوانید در این لحظات برای آنها بکنید این اسـت که بدانند هر دوی شما آنها را دوست دارید و دوست خواهید داشت و برای برنامههای مربوط به آنها با هم همکاری خواهید کرد و هر وقت که بخواهند میتوانند هرکدام از شما را ببینند.
فهرستی از تصمیماتی که باید بگیرید
فهرست زیر به شما کمک میکند تا همچنان که به جدایی و مشکلاتتان فکر میکنید، بچهها و مسائل مربوط به آنها را هم درنظر داشته باشید.
قوانین و تدابیری که برای زندگیتان اندیشیدهاید، چه تأثیری بر دیدارهای شما با فرزندانتان و مراقبت از آنان خواهد داشت؟
بچهها باید به دیدن کدامیک از اعضای خانواده و بستگان بروند؟
آیا بچهها هر وقت بخواهند میتوانند به والدین خود دسترسی داشته باشند؟
چه موقع بچهها میتوانند با والد دیگر خود ملاقات کنند؟
آیا تدابیری که برای زندگیتان درنظر گرفتهاید ثابت و از پیش تعیین شده هستند یا به اقتضای زمان تغییر میکنند؟
تعهدات و محدودیتهای مالیتان کدامند؟
بچهها در زمان تعطیلات مدرسه چه خواهند کرد؟
برای برگزاری جشنها و اعیاد، مانند روزهای تولد و عید، چه تدابیری اندیشیدهاید؟
والدین تا چه اندازه نزدیک هم زندگی خواهند کرد؟
برای انجام دادن کارهای خانه چه روش مؤثری درنظر گرفتهاید؟
آیا بچهها میتوانند با دوستان و بستگان در ارتباط باشند؟
کدام یک از فعالیتهای خارج از مدرسه بچهها ادامه خواهد داشت و چهکسی بر آنها نظارت میکند؟
کدام یک از والدین قصد دارد در جلسات مدرسه حضور داشته باشد؟
بچهها چگونه میتوانند ارتباط خود را با والدی که با آنان زندگی نمیکند، حفظ کنند؟
بچهها چگونه میتوانند ارتباط خود را با سایر بستگانشان حفظ کنند؟
سؤالاتی که باید برای آنها آماده باشید
در این مرحله احتمالا بچهها سؤالات زیادی از شما خواهند داشت. ما سعی کردهایم تعدادی از مهمترین این سؤالات را برای شما فهرست کنیم. دقت کنید که بچهها در هر سنی که باشند شما باید با زبان خودشان و با صبر و شکیبایی به سؤالاتشان پاسخ دهید. البته شما ممکن اسـت پاسخ بعضی از سؤالات را ندانید یا نتوانید برای آنها توضیح دهید. این را صادقانه به آنها بگویید، احتمالا آنها درک خواهند کرد.
چه موقع میتوانم پدر/ مادر را ببینم؟
مادر، وقتی من در خانه هستم، آیا اجازه میدهید که شبها تا دیروقت بیدار بمانم، مثل زمانی که در خانه پدر هستم؟
نظر مادربزرگ در اینباره چیست؟
اگر من قول بدهم که تا آخر عمرم واقعا بچه خوبی باشم، با هم آشتی میکنید؟
پدر/ مادر چرا ما را ترک میکنید؟
آیا پول توجیبی من تغییر خواهد کرد؟
چرا شما بهخاطر اشتباهات و مشکلات خودتان میخواهید ما را عذاب بدهید؟
زمان تعطیلات آیا باز هم به مسافرت خواهیم رفت؟
وقتی قرار اسـت از هم جدا شوید، چطور میتوانید بگویید که ما را دوست دارید؟
آیا من میتوانم انتخاب کنم که با چهکسی زندگی کنم؟
چهکسی در انجام دادن تکالیف مدرسه به من کمک میکند؟
طلاق پیشنهاد کدامیک از شما بود؟
چهکسی مقصر اسـت؟
کارهایی که پس از گفتن خبر طلاق باید انجام دهید
در این شرایط اهمیت دانستن اینکه شما بچهها را دوست دارید دوچندان میشود. پس سعی کنید با انواع گفتار و رفتار این موضوع را به آنان نشان دهید. زمانی را برای تنها بودن با بچهها، بازی کردن یا گردش رفتن با آنها اختصاص دهید و بیشتر مراقب احساسات آنها باشید.
سعی کنید به بچهها تفهیم کنید که طلاق شما قطعی اسـت و امکانی برای بازگشت وجود ندارد. احتمال بازگشت به زندگی پدر و مادر در ذهن بچهها باعث احساس بلاتکلیفی و وضعیت احساسی نامناسبی میشود که شما با تفهیم قطعیت طلاقتان میتوانید از این احساس نامناسب جلوگیری کنید.
به خاطر داشته باشید که بههرحال شما از همسرتان جدا شدهاید و دیگر زندگی گذشته شما پایان یافته، اختلافات را کنار بگذارید و برای تربیت صحیح فرزندانتان با یکدیگر همکاری کنید. البته توجه داشته باشید که شما باید در برابر بچهها، رفتاری محترمانه اما جدی داشته باشید. رفتار صمیمانه شما با هم به امیدواری بیهوده بچهها به زندگی مجدد شما با هم میانجامد و آنها را دچار بلاتکلیفی میکند.
بار ذهنی طلاق شما بر دوش بچهها سنگینی میکند. برای اینکه این بار را از دوش بچهها بردارید، به آنها تأکید کنید که هیچ نقشی در طلاق شما نداشتهاند برای نرسیدن اوضاع به چنین وضعی هیچ کاری نمیتوانسته بکنند و طلاق تصمیمی اسـت که شما و همسرتان شخصا به آن رسیدهاید.
با معلمین و اولیای مدرسه یا مهدکودک در تماس باشید. اکثر آنها با درک گرفتاری شما، خوشحال خواهند شد تا ایدهها و نظرات خود را با شما در میان بگذارند. آنها همچنین میتوانند اطلاعات خوبی در مورد رشد کودک و مسائل و مشکلات او پس از طلاق در اختیار شما بگذارند.
در اسرع وقت هر دو خانه را مرتب و آراسته کنید و سعی کنید زندگی به روال عادی برگردد. بچهها در هر سنی که باشند به قوانین مشخص برای زندگی و تربیت احتیاج دارند. سعی کنید زندگی را به روال گذشته برگردانده و این قوانین را اجرا کنید.
به بچهها اجازه بدهید احساساتشان را بیان کنند و در برابر احساسات آنها نسبت به والد دیگر موضعگیری نکنید. به هیچ وجه از همسرتان بدگویی نکنید و او را بهعنوان پدر یا مادر فرزندتان محترم بشمارید.
بچهها باید بدانند در هر شرایطی چگونه میتوانند به شما یا همسرتان دسترسی داشته باشند و مطمئن باشند که هر وقت بخواهند، هرچند با تأخیر، اما میتوانند پدر یا مادر خود را ببینند.
لطفا این اشتباهات را مرتکب نشوید
بدترین کاری که شما میتوانید بکنید این اسـت که یک روز صبح که فرزند دلبندتان از خواب برمیخیزد به او بگویید پدر یا مادرش از این خانه رفته و دیگر برنمیگردد. در چنین موقعیتی کودک علاوه بر اینکه علت رفتن پدر یا مادر را نمیداند دیگر اطمینانی هم به ماندن والدی که در کنار اوست هم نمیتواند بکند؛ یعنی به لحاظ روحی امنیت ذهنی داشتن پدر و مادر، هر دو را توأمان از دست میدهد و این ضربه بزرگی به کودک وارد میکند. اشتباهات دیگری که شما باید سعی کنید مرتکب آنها نشوید اینهاست:
- پرسیدن سؤال از فرزندانتان، مخصوصا درباره زندگی شخصی همسر سابقتان - لغو قرارهای ملاقات با بچهها بهگونهای که فکر کنند برای شما مهم نیستند.
- برگزاری مناسبتهای ویژه و جشنهای مهم با همان سبک و آیین قدیمی، بهگونهای که غیبت یکی از والدین بیشتر به چشم بیاید.
- خریدن هدایایی که میدانید همسر سابقتان را ناراحت میکند و بچهها را در وضعیت دشواری قرار میدهد.
- قرار دادن همسر سابقتان در مقابل بچهها یا ابراز خصومت و دشمنی نسبت به او
- استفاده از بچهها بهعنوان پیامآور و جاسوس
- استفاده از بچهها بهعنوان سنگ صبور و محرم اسرار
- سختگیری نسبت به دیدن پدر یا مادری که دور از فرزند زندگی میکند.
بهخاطر این چشمان معصوم
به چشمهای فرزندتان نگاه کنید. این چشمها، آن چشمهایی نیستند که شما میخواستید از او ببینید. به زندگی دو پاره شده او دقت کنید. قطعا این آن چیزی نیست که شما بخواهید برای پاره جگرتان بسازید. یکبار دیگر و با نگاهی جدید نگاه کنید؛ بهخاطر چشمان اشک بار دخترکتان؛ بهخاطر غرور جریحهدار شده پسرتان؛ بهخاطر مهری به نام «فرزند طلاق» که تا ابد بر پیشانی فرزندانتان خواهد خورد.
آیا از همه ظرفیتهای اطرافتان استفاده کرده اید؟ آیا از بهترین مشاوری که میتوانستهاید به آن دسترسی داشته باشید کمک گرفتهاید؟ آیا از صمیم قلب به خدا و ائمه اطهار متوسل شدهاید؟ آیا از کمک خانوادهها استفاده کردهاید؟ یکبار دیگر نگاه کنید. شاید هنوز راهی باقی مانده باشد. شاید هنوز چراغ امیدی در این شرایط سخت روشن باشد.
ایمان داشته باشید که پشت دروازههای طلاق هم زندگی آرمانی چشمانتظار شما نیست و سختیها یکباره از بین نخواهند رفت. یکبار دیگر از نو شروع کنید؛ بهخاطر این چشمان معصوم...
کاهش اعتمادبهنفس، اختلالات روانی، گوشهگیری و انزوا، بروز رفتارهای پرخاشگرانه، احساس حقارت نسبت به سایر دوستان و افزایش احتمال بزهکاری در آنان از مهمترین ویژگیهای فرزندان طلاق اسـت.
وی افزود: بهطورکلی طلاق در دو دوره از زندگی رخ میدهد، نخستین دوره حساس برای طلاق هفت سال اول زندگی اسـت بهطوریکه نیمی از کل طلاقها در این دوره اتفاق میافتد، دومین دوره حساس طلاق نیز میانسالی اسـت یعنی زمانی که زوجها فرزند نوجوان دارند.
این کارشناس اجتماعی با تأکید براینکه زن و شوهرها معمولاً به این دلیل که یکی از آنها یا هر دو نفر فکر میکنند که پایان دادن به زندگی مشترکشان آنها را آزاد میکند و میتوانند زندگی شادتر و از نظر احساسی سالمتری برای خود و فرزندانشان فراهم آورند از هم جدا میشوند خاطرنشان کرد: خیانت یا عهدشکنی زناشویی یکی از علل طلاق اسـت.
وی با بیان اینکه مشکلات اقتصادی، تجملگرایی، بیماریهای جسمی و روحی، اعتیاد همسر، بیتوجهی به اصول دینی و مذهبی یکی از زوجین از دیگر علتهای طلاق اسـت، تصریح کرد: فرزندان طلاق دید خوبی نسبت به زندگی و آینده خود ندارند و کاهش اعتمادبهنفس، اختلالات روانی، گوشهگیری و انزوا، بروز رفتارهای پرخاشگرانه، احساس حقارت نسبت به سایر دوستان و افزایش بزهکاری در آنان از مهمترین ویژگیهای فرزندان طلاق اسـت.
این کارشناس اجتماعی مشورت جوانان با خانوادههای خود و مراجعه به مراکز مشاوره ازدواج پیش از ازدواج، شناخت هر دو طرف از خصوصیات روانی و شخصیتی یکدیگر پیش از ازدواج، ایجاد کلینیکهای تخصصی در زمینهٔ تربیت و آموزش و درمان مسائل جنسی، روشن کردن اهداف و ارزشها و بیان انتظارات هر یک از طرفین برای دیگری، آموزش مهارتهای برقراری رابطه مؤثر برای زوجین، تعیین اولویتها و برنامهریزی امور خانواده و شغل، کنترل فشار روانی توسط زوجین، مشورت کردن با همسر، ازدواج باهم قشر و همطبقه خود، گذشت و بخشش مهمترین راهکارهای پیشگیری از طلاق دانست.
ایسنا
یک پژوهشگر اجتماعی گفت: مردان هم از طلاق آسیب می بینند و در واقع در پدیده طلاق آنها از زنان آسیب پذیرترند و آسیب های جدی روحی و روانی غیر قابل جبرانی به آنان وارد می شود.