مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دیالوگ های ماندگار و زیبا از فیلم پاپیون

دیالوگ های ماندگار استیو مک کویین و داستین هافمن در فیلم پاپیون

دیالوگ های ماندگار و زیبا از فیلم پاپیوندیالوگ های ماندگار و زیبا از فیلم پاپیون

جالب ترین و برترین دیالوگ های ماندگار فیلم پاپیون

– استیو مک کویین : در این دنیا برای کفری کردن آدمهای رذلی که می خواهند همه چیز را از آنچه هست برایت سخت تر کنند، راهی بهتر از این نیست که وانمود کنی از هیچ چیز دلخور نیستی !

– مرد جزامی : سیگار دوست داری؟
پاپیون : اگه بتونم پیدا کنم !
مرد جزامی : سعی کن بکشی(درحال سیگار تعارف کردن)…(پاپیون سیگار را میگیرد و می کشد) …..جزامی: از کجا میدونستی من جزام خشک دارمُ واگیر نداره ؟
پاپیون : نمیدونستم !

– لوییس : این تنها راه نجات ماست، مگه نه؟
پاپیون : آره
لوییس : فکر میکنی موفق بشیم؟
پاپیون : مگه فرقیم میکنه؟!

– در سکانسی از فیلم؛ پاپیون در جزیره ای دور افتاده که جذامیان در آن زندگی می کنند با شجاعت می گوید :

اگه قراره جذام بگیری چه بهتر که اونو از پول بگیری نه از دست یک جذامی !

– پاپیلون ( آخرین دیالوگ فیلم ) : هی حرومزاده ها ، من هنوز زنده ام !


ادامه مطلب ...

دیالوگ های زیبا و ماندگار فیلم منچستر کنار دریا

دیالوگ های زیبا و به یاد ماندنی کیسی افلک و میشل ویلیامز در فیلم منچستر کنار دریا

دیالوگ های زیبا و ماندگار فیلم منچستر کنار دریادیالوگ های زیبا و ماندگار فیلم منچستر کنار دریا

کوکا: جالب ترین دیالوگ ها و جملات فیلم منچستر کنار دریا

_ لی چندلر: من نمی تونم بزنمش من نمی تونم بزنمش. متاسفم.

_ رندی چندلر به لی چندلر: من چیزهای بدی به تو گفتم. قلب من شکسته و من می دونم که قلب تو هم خیلی شکسته.

لی چندلر: نه، قضیه این نیست ….

رندی: این حقیقت نداره.

_ جنین: خیلی خب، من میخوام که یخ این پسره را باز کنم!

_ پاتریک به لی: عمو لی تو واقعا مریضی؟

_ دکتر بتانی به جوی چندلر: این بیماری خوبی نیست.

جویی: مگه بیماری خوبم داریم دکتر؟

_ پاتریک به لی: دستت چی شده؟

لی : بریدمش.

پاتریک: اوه، متشکرم. من نمی دونستم اینجا چه اتفاقی افتاده.

_ لی چندلر: من نمی تونم سرپرستی اونا بر عهده بگیرم.

پاتریک: تو یه احمق لعنتی هستی.


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار فیلم ابد و یک روز : سمیه نرو اگه بری

دیالوگ های نوید محمد زاده، پریناز ایزدیار و پیمان معادی در فیلم ابد و یک روز

دیالوگ های ماندگار فیلم ابد و یک روزدیالوگ های ماندگار فیلم ابد و یک روز

بهترین دیالوگ های فیلم ابد و یک روز

– محسن :
سمیه نرو …
تو بری این آبجیات به مامان آب و غذا نمیدن
که دستشوییش نگیره ….

– می دونی چرا مرتضی همیشه با خوشحالی از بدبختیای مردم حرف میزنه؟ میخواد ما فکر کنیم خیلی هم بدبخت نیستیم!

– (پریناز ایزدیار) : داداش ابد و یک روز یعنی چی؟ / مرتضی (پیمان معادی) : یعنی کل عمرتو تو زندونی، حبس ابد که بهت بخوره ممکنه عفو بخوره بهت بعد ده ـ پونزده سال آزاد بشی،‌ ولی ابد و یک روز که بهت بخوره، امکان نداره آزاد بشی. یه روز بعد مرگت آزادت میکنن

– سمیه(پریناز ایزدیار):لیلا یه کم پاک کن اون ماتیکو مرتضی و محسن نبیننت اینجوری تو خیابون , لیلا …

– مرتضی(پیمان معادی) به برقکار:اوستا بزنم این کنتور رو برق قطه شه؟ برقکار:شما دست به برق نزن نمی خواد کمک کنی. مرتضی:میگم برق شماها رو نمیگیره نه؟ برقکار:شما چشم نزنی، تا حالا نگرفته!

– تو این خونه هیچی تمومی نداره… از ظرفای کثیف بگیر تا حرفای نیش دار آدما به همدیگه… اینجا همه چی ادامه داره !…


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوری

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوری

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوریدیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوری

دیالوگ های به یاد ماندنی فیلم لانتوری با بازی نوید محمدزاده در نقش پاشا، مریم پالیزبان در نقش مریم، باران کوثری در نقش باران

وقتی میتونی توقع بخشش داشته باشی که خودت چیزی با ارزش تر رو بخشیده باشی

” توو وجود هر کدوم از ما یه هیتلر هست یه ماندلا!
جامعه ست که باعث میشه کدومو بیرون بیاریم ! …”

خلاصه داستان

این فیلم داستان مردی به نام پاشا است که در گروه تبهکاری به نام لانتوری که متشکل از دو مرد و یک زن دیگر است اقدام به دزدی و زورگیری می‌کند عضویت دارد، پاشا ناخواسته عاشق زنی به نام مریم می‌شود اما پس از بی‌توجهی وی اقدام به اسیدپاشی به صورت دختر می‌کند.


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم راننده تاکسی

دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم راننده تاکسیدیالوگ های ماندگار و معروف فیلم راننده تاکسی

دیالوگ های معروف و مشهور یکی از برترین فیلم های تاریخ سینمای جهان و هالیوود به نام راننده تاکسی با بازی رابرت دنیرو و جودی فاستر و به کارگردانی مارتین اسکورسیزی

– تنهایی همه ی عمر با من بوده، همه جا…توی بارها، ماشین ها، پیاده روها، مغازه ها، همه جا.
راه فراری نیست. من مرد تنهای خدا هستم

– یکی باید این شهر رو بگیره بیندازه توی چاه توالت، سیفون کوفتی رو هم بکشه.

– 12 ساعت کار، باز هم خوابم نمیبره… لعنتی روزا فقط میگذرن.. تموم نمیشن!

– حالا به وضوح می‌بینم، زندگیم رو یه خط صاف پیش میره به سمت یه نقطهٔ مشخص، هیچوقت هیچ انتخابی نداشتم…

– شب ها تمام حیوون ها میان بیرون، همه جور حیوونی، فاحشه ها، بدکاره ها، عوضی ها، پولدارا، معتادا، مرض، فساد. یه روزی بارون میاد و تمام این کثافت های توی خیابان رو میشوره…

– تمام عمرم نیاز به جایی برای رفتن داشتم ، باور نمیشه که یک نفر تمام عمرش رو صرف خودآگاهی آزار دهنده بکنه! من معتقدم که یه نفر میتونه مثل بقیه باشه.

– مسافر ( مارتین اسکورسیزی ) : اون نور رو اون بالا می بینی ؟
نور پنجره طبقه دوم ، اون زن رو توی پنجره می بینی ؟
تراویس ( رابرت دنیرو ) : آره
مسافر : می خواهم اون زن رو ببینی چونکه
اون زن منه ،
اما اونجا خونه من نیست!

– مسئول دفتر تاکسیرانی :خیلی خب ، بذار گواهینامه رانندگیت رو ببینم . سابقه رانندگیت چطوره ؟
تراویس : پاک پاکه ، مثل وجدانم
+ جسمی ؟ پاک
+ سن ؟ 26
+ تحصیلات ؟ یه کم اینور ، یه کم اونور ، میفهمی که ….
+ سابقه نظامی ؟ خروج محترمانه ، می 1973
+ تو توی ارتش بودی ؟ نیروی دریایی

– 12 ساعت کار کردم ولی هنوز خوابم نمیاد ، لعنتی ، روزا میان و میرن . تمامی ندارن .


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنک

دیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنکدیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنک

دیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنک، برترین فیلم تاریخ سینمای جهان با بازی تیم رابینز و مورگان فریمن

– اندی: «یادت باشه رد، امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمی‌میرند.»

– اندی: «اما بعضی وقت‌ها، زندگی تا اندازه‌ای برایم یکنواخت و ملال آور می شه. دلم برای دوستانم خیلی تنگ شده.»

– اندی به رد (در نامه): «امیدواری چیز خوبیه و امید هرگز نمی میره.»

– رد: «بذار یه چیزی بهت بگم رفیق. امید چیز خطرناکیه. امید میتونه یه آدمو دیوونه کنه.»

– رد: «این دیوارها یه جورایی مسخره ان. اول از اونا بدت میاد. بعدا بهشون عادت می‌کنی. بعد یه مدتی هم جوری میشه که به اونا وابسته میشی. این قانونشه. اونا برای زندگی میارنت اینجا و این دقیقا همون چیزی که ازت میگیرن.»

– رد: «صادقانه می تونم بگم که یه آدم دیگه هستم.»

– نورتون: «من به دو چیز اعتقاد دارم: انضباط و کتاب مقدس.»

– اندی: «مراقب باشید، چون نمی‌دانید ارباب خانه چه وقت می‌آید.»

– نورتون: «رستگاری داخل اینه (در حالی که به کتاب انجیل اشاره میکنه)»

– اندی: «من کشتمش رد، من بهش شلیک نکردم، امااز خودم طردش کردم.»

– اندی: «بدشانسی رو هوا معلقه و باید رو یک نفر بشینه —-نوبت من بود فقط همین»

– اندی: «تلاش کن برای زندگی کردن، یا به استقبال مرگ برو.»

– رد: «اندی دوفرین! کسی که توی رودخونه پر از کثافت شنا کرد و از اون طرفش تمیز بیرون اومد.»

– رد: «بعضی پرنده‌ها برای قفس آفریده نشده‌اند، پرو بالشون بیش از اندازه نورانیه.»

– اندی: «یادت باشه رد امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمی‌میرند.»

– می دونی وقتی آزاد بشم کجا میرم ؟
کجا ؟
زیواتنو … توو مکزیکه !
یه جای کوچیک توو اقیانوس ِ آرام …
می دونی مکزیکیا راجع به این اقیانوس چی میگن ؟
میگن هیچ خاطره ای نداره …
دلم می خواد بقیه ی عمرمُ اونجا بگذرونم …
یه جای گرم که هیچ خاطره ای در اون نباشه …


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم باشگاه مشت زنی (fight club)

زیباترین جملات و دیالوگ های ماندگار فیلم باشگاه مشت زنی با بازی برد پیت و ادوارد نورتون

دیالوگ های فیلم باشگاه مشت زنیدیالوگ های فیلم باشگاه مشت زنی

– تایلر(برد پیت) : به باشگاه مشت زنی خوش اومدین
قانون اول باشگاه این هست : در مورد باشگاه مشت زنی با هیچکس صحبت نمی کنین
قانون دوم : در مورد این باشگاه با هیچکس صحبت نمی کنین!
قانون سوم : اگه یکی فریاد زد «دیگه کافیه!»، یا چلاق شد یا جونش در رفت، دعوا تموم هست.
قانون چهارم : دعواها فقط دو نفره هست
قانون پنجم : در هر زمان فقط یه دعوا باید باشه، نه بیشتر
قانون ششم : دعوا باید بدون دستکش و باند و محافظ باشه، بدون پیراهن، بدون کفش و بدون اسلحه
قانون هفتم : دعوا تا هر زمانی که لازم هست طول می کشه
و قانون هشتم و آخرین قانون : اگه این اولین باری هست که توی باشگاه هستین، باید دعوا کنین

– وقتی یه خراش کوچیک تـو سقف دهنت ایجاد می شه اگه بهش زبـون نـزنی و بی خیالش بشی ، خود به خود خوب می شه .
اون زن ؛ برای من مثل اون خراش بود که نمی تونستم بی خیالش بشم …!!

– تایلر دردن (برد پیت): فقط بعد داغون شدنه که ما می تونیم دوباره احیا بشیم.

– راوی : باب رو کشتن. با تیر زدن تو سرش.
تایلر : اگه بخوای املت درست کنی بالاخره باید چند تا تخم مرغ بشکونی!

– فلسفه زندگی مارلا اینه که تو هر لحظه امکان داره بمیره!

– تایلر: میدونی چرا تو هواپیما ماسک اکسیژن میذارن؟
راوی:برای اینکه نفس بکشیم.
تایلر: اکسیژن تو رو نئشه میکنه.
تو یه موقعیت فاجعه بار شروع میکنی به نفسای وحشت زده کشیدن یه دفعه سرخوش و مطیع میشی،
تقدیرتو قبول میکنی

– فقط وقتی همه چیزو از دست دادیم آزادیم هرکاری که میخوایم بکنیم

– تایلر :
شخصیت تو کارت نیست
به پولی که تو بانک داری نیست
به اون ماشینی که می رونی نیست
به محتویات کیف پولت نیست
نه به لباس ارتشیت
تو یه آشغال پر از ادا و اصولی

– ما چیزایی رو میخریم که بهشون احتیاجی نداریم تازه اونم با پولی که نداریم برای اینکه افرادی رو تحت تاثیر قرار بدیم که ازشون خوشمون نمیاد

– تایلر : مرد… من توی باشگاه مشت زنی قوی ترین و باهوش ترین مردا رو دیدم.. همه ی این پتانسیل ها رو دیدم، همه ی این هدر رفتگی ها رو. خدا لعنت کنه، همه ی یک نسل، به ماشین ها گاز می زنن، سر میزها منتظرن؛ برده های یقه سفید…
تبلیغات مجبورمون می کنه دنبال ماشین و لباس باشیم، [تبلیغات] باعث میشه کارهایی رو بکنیم که ازشون متنفریم و با پول اش چیزهایی رو بخریم که نیاز نداریم. مرد، ما بچه وسطی های نسلیم. نه هدفی نه جایی. ما جنگ بزرگی نداریم. رکود بزرگی هم نداریم. جنگ بزرگ ما جنگ روحیِ ماست! همه ی ما جلوی تلویزیون بزرگ شدیم، به این امید که یه روز میلیونر بشیم، یه روز خدای فیلم بشیم، که یه روزی ستاره ی راک بشیم؛ ولی نمی شیم. و به آرومی با این حقیقت رو می شیم و از این قضیه خیلی، خیـلی عصبانی ایـم.

– تایلر دردن: ما بچه وسط تاریخیم…
نه هدفی، نه جایی..
ما هیچ جنگ بزرگی نداشتیم ,ما هیچ رکود اقتصادی نداشتیم
جـنگ بزرگ ما جـنگ بر سر روحه .
رکود بزرگ ما زندگی ماست.
از بچگی تلویزیون به خورد ما داد که ی روزی میلیونر و خدای سینما و ستاره راک می‌شیم
ولی هیچ وقت نمی‌شیم
ما تازه داریم این حقیقت رو می‌فهمیم
و خیلی خیلی عصبانی هستیم.


ادامه مطلب ...

بهترین دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم هامون از خسرو شکیبایی

بهترین دیالوگ های ماندگار و جملات معروف و ماندگار فیلم هامون با بازی به یاد ماندنی مرحوم خسرو شکیبایی و بیتا فرهی

بهترین دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم هامون از خسرو شکیباییبهترین دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم هامون از خسرو شکیبایی

– حمید هامون (زنده یاد خسرو شکیبایی) : آقای رئیس، این خانوم ، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه… انگار من جنایت کردم. حالا هم باید نفقشو بدم … هم خونه رو بدم ، هم مهریه رو بدم … هم بچه مو بدم ، هم شرفمو بدم . چرا؟ چرا؟ من نمی تونم طلاق بدم؟ من نمی تونم . این زن ، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه … من طلاق نمی دم…

– (رویای هامون اولین مونولوگ) : خواب می بینم که در کنار دریا هستم و با عده ای آشنا و غریبه به سویی می روم. انسان از آن چیزی که بسیار دوست می دارد خود را جدا می سازد. در اوج خواستن نمی خواهد…دراوج تمنا نمی خواهد.
دوست می دارد اما در عین حال می خواهد که متنفر باشد. امیدوار است اما امیدواراست امیدوار نباشد.
همواره بیاد می آورد اما می خواهد که فراموش کند.

– تو می‌خوای من اونی باشم که واقعن تو می‌خوای من باشم ؟ اگه من اونی باشم که تو می‌خوای ، پس دیگه من ، من نیست . یعنی من خودم نیستم …

– همیشه بهت می گفتم زن خوشگل نگیر،گرفتی ،حالا نمی خوادت، چقدر گفتم عنترشو بگیر تا کنارت برا همیشه بمونه،گوش ندادی،گوش ندادی…

– حمید هامون :

خب پدر مادرو جد و آباد اگه مطرحه خب من مادرم خیلی زود رفت
پدرمم انقد ساده بود که آسه می رف آسه می یومد که گربه شاخش نزنه
ولی من درس ضد بابامم
من مرتب شیلنگ تخته می ندازم ولی به هیچ جایی نمی رسم دکتر
دارم فرو میرم
به هیچی اعتماد ندارم به هچی اعتقاد ندارم
دارم هدر میرم این یعنی چی؟
دکتر من یه زمانی فکر می کردم یه گهی میشم اما هیچ پخی نشدم.
چهل و خورده ای ازم گذشته بدتر آویزونم؛
ما آویخته ها به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده و کپک زده ی خودمونو؟

– هامون(مرحوم خسرو شکیبایی): تو عوض شدی!

مهشید(بیتا فرهی): عوض نشدم..تو رو دیگه دوس ندارم!

هامون: یعنی همه اون زمزمه ها،زندگیا،عشقا..همه دروغ بود؟!


ادامه مطلب ...

زیباترین دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم مارمولک

دیالوگ های ماندگار و به یادماندنی فیلم مارمولک با بازی زیبای پرویز پرستویی و به کارگردانی کمال تبریزی

زیباترین دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم مارمولکزیباترین دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم مارمولک

– بنده به عنوان نماینده تام‌الاختیار خداوند در این محله و تمام محله‌ها، به شما می‌گم که برو حالتو بکن فقط مواظب باش اسراف نکنی.

– می دونی چیه حاجی ، اگر جهنمی هم تو کار باشه ما جامون ته موتورخونشه

– راه‌های رسیدن به خدا به عدد آدم هاست

– اصلا به این حرفا نیست، دل آدم باید پاک باشه

– آقا جان بهشت که زورکی نمی‌شه! آنقدر فشار می‌دین که از اون ور جهنم می‌زنه بیرون …

– من دهن شما را… سلام بنده رو به مادرتون ابلاغ بفرمایید!

– نگفتم؟ من فکر کردم گفتم

– خداوند به ما خدمت بدهد به شما توفیق کنیم!

– من اصلا به تو فکر نمی‌کنم ، بچه جان خریت خودت را بگردن خدا ننداز

– تو اگر دوست می‌خواهی مرا اهلی کن

– ای شیطون! نکنه گناهی کردی

– سلام عرض می‌کنم خدمت حضار محترم، بالاخص دوستان عزیز خلافکار

– … خواهر مادر آدم رو به هم وصلت می‌دهند

دیالوگ معروف رضا مارمولک در زندان

– خدا که فقط متعلق به آدم‌های خوب نیست،خدا ، خدای آدم‌های خلاف‌کار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی‌گذارد فی‌الواقع خداوند اند لطافت اند بخشش اند بیخیال‌شدن و اند چشم‌پوشی و اند رفاقت است.رفیق خوب و با مرام همه چیزش را پای رفاقت می‌گذارد. اگر آدم‌ها مرام داشته باشند هیچ‌وقت دزدی نمی‌کنند ولی متأسفانه بعضا آدم ها تک‌خوری می‌کنند و این بدِ روزگار است … بایستی ما یک فکری به حال اهلی‌شدن آدم‌ها بکنیم اهلی‌کردن یعنی ایجاد علاقه‌کردن و این تنها راه رسیدن به خداست و خیلی هم مهم است…

– آدم ها اگه مرام داشتن گناه نمی‌کردن.

– من نمی‌دانم این آقا مجتبی این سوال‌ها را از کجایش در می‌آورد.

– و اصلا گور بابای قطب شمال ماستت رو بخور.

– علی ای حال، هیچ انسانی نیست که راه برای رسیدن به خدا نداشته باشه…

– حالا برو اوستاتو بتکون!


ادامه مطلب ...

بهترین دیالوگ های ماندگار و عاشقانه فیلم تایتانیک

زیباترین جملات و دیالوگ های عاشقانه به یادماندنی فیلم تایتانیک با بازی لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت یکی از برترین فیلم های تاریخ سینمای جهان کارگردانی جیمز کامرون

دیالوگ های ماندگار و عاشقانه فیلم تایتانیکدیالوگ های ماندگار و عاشقانه فیلم تایتانیک

– رز به جک : دوستت دارم جک

جک : این کارا با من نکن خداحافظی نکن تو هنوز من را نشناختی!

رز : من سردمه

جک : گوش کن رز تو باید از اینجا بری، تو باید بچه های زیادی داشته باشی که بزرگ شدنشون را ببینی. تو وقتی که پیر میشی میمیری فهمیدی

رز : من بدنما حس نمیکنم

جک : من بلیط سفر با این کشتی را برنده شدم و این بهترین اتفاق زندگی من بود اما تو به من قول بده که زنده میمونی و از اینجا میری

رز : قول میدم

– جک به رز : رز، تو پیک نیک نیومدی! می فهمی. تو مثل یه دختر بچه بداخلاق و لوسی اما در عین حال حیرت انگیزترین و فوق العاده ترین زنی هستی که من توی عمرم دیدم.

– رز به جک : وقتی که کشتی به اسکله برسه من و تو با هم از کشتی پیاده می شیم.

جک : این احمقانه ست!

– جک : من حالا میخوام با این دختر برقصم، باشه؟

جک : بیا.

رز : چی؟

جک : بیا، با من بیا.

رز : جک! جک، صبر کن. من نمی تونم این کار را انجام بدم

جک : این فرصتیه که به هم نزدیکتر بشیم.

– رز به جک : تو داری میلرزی!

جک : نگران نباش من حالم خوبه

– رز سالخورده : من هیچ عکسی ازش ندارم اما او تا ابد توی ذهن من میمونه

– رز : قلب زن اقیانوسی عمیق از رازهاست …

– تو سر تموم پول هامون شرط بستی؟
جک : وقتی آدم چیزی نداره چیزی هم از دست نمیده !

– تو خودتو نمیندازی توی آب
یعنی چی خودمو نمی تونم بندازم؟ تو که منو نمی شناسی
خب اگه می تونی پس می تونی بندازی
برو عقب حواس منو پرت می کنی
نه دیگه منم هستم، منم می خوام خودمو بندازم تو آب
چرند نگو…کشته میشی !

– دی کاپریو: پس دروغ گفتی که قایقی هم هست. آره؟؟
بیلی زین: نه. دروغ نبود.هست اما برای نصفه ی بهتر…!!


ادامه مطلب ...