بسترهای اجتماعی نامناسب، فقر اقتصادی، نبود فرهنگسازی مناسب بارها و بارها از علل این اتفاقات شناخته شدهاند اما کمتر به این مقوله پرداخته شده که مکان مدارس چه نقشی در به وجود آوردن این شرایط دارند؟
نادر روزرخ، استاد دانشگاه و مؤلف حوزهٔ معماری، میگوید: «بر اساس قانون، در بحث طراحی و ساخت فضاهای آموزشی باید پیش از هر چیز به سوابق آن در نظام فنی و اجرایی کشور مراجعه کنیم. در بحث مدرسهسازی آییننامه و دستورالعمل تنظیمشده وجود دارد، بنابراین اگر به دنبال کشف پاسخ این سؤال هستیم که آیا فضای آموزشی یا مدرسه میتواند واجد ویژگیهای منفی باشد، ابتدا باید سؤال را به این شکل تغییر بدهیم که اجرای آن قانون باعث بروز این ویژگی میشود یا اجرا نکردن آن.»
اینجاست که تصویر مدرسهای در پاکدشت مهم میشود که در آن معلم بچهها را وادار میکند برای تنبیه دستشان را در توالت فروببرند، تصویری که بیشتر مدارس دولتی در ایران به آن شکل هستند: ساختمانی مانند همهٔ ساختمانهای مدارس دولتی؛ بزرگ با کلاسهای متعدد، حیاطی آسفالتشده که گوشهای از آن دروازهای قدیمی با تورهای پاره قرار گرفته. گل و گیاهی نیست. چمنی وجود ندارد. دیوارها کوتاه است. آن سوی دیوارها بیابانی برهوت قرار گرفته.
روزرخ میگوید: «حد و حدود قانونی ساخت مدارس در ایران را دستورالعمل و آییننامهٔ سال ۸۲ سازمان مدیریت، برنامه و بودجه تشکیل میدهد و از آن زمان مدیران، مجریان و مهندسان مشاور طرحها ملزم به اجرای آن شدهاند. در بحث مدرسهسازی باید سازوکاری را برای تصمیمگیری مشخص کنیم. باید توجه کرد که طراحی مدرسه با تولید آپارتمان مسکونی متفاوت است اما ازآنجاکه نود درصد دانشجویان ما در حوزهٔ معماری، برای ساختوساز در حوزهٔ مسکونی تربیت میشوند، انتخاب تیمی که از عهدهٔ چنین کار پرمحاسبهای بر بیاید سخت است.»
گفتههای روزرخ برآمده از سالیان سال مدرسهسازی در ایران است که اصولی دارد، اصولی که شاید جهانی هم باشد اما مسأله اینجاست که دیگر برای بچههای امروز و شرایط کنونی جوابگو نخواهند بود، شاید برای همین هم هست که این استاد دانشگاه تأکید میکند: «اگر مدرسهای با این دستورالعمل ساخته شود میتوان چالش آن را بررسی کرد و برای رفع آن خواستار تغییر در محاسبات این قانون شد.»
به گفته او، در معماری نمیشود با اغراق پروژهای را تحویل داد. باید برای آدمهایی که قرار است از این مکان بهرهبرداری کنند، امکانات لازم فراهم شود و برای همین نیاز به اعدادِ واقعی داریم. در تحقیقی که در زمینهٔ استانداردهای فضای نمایشگاهی کشور انجام شد، دریافتیم که وقتی چگالی جمعیت در مکانی از سی درصد بیشتر میشود، یعنی از مرز سی نفر در هر صد مترمربع میگذرد، آن فضا مخاطرهآمیز میشود و بنابراین لازم است که برای آن تمهیدات حفاظتی در نظر گرفته شود. حالا مقایسه کنید که در بعضی فضاهای معماری عمومی، ازدحام جمعیت از سی درصد هم گذشته و به دویست درصد رسیده، اینطور میشود که فاجعه رخ میدهد.
او طراحی مدارس را دغدغهای جدی میداند: «تیپهایی که برای ساخت مدارس میشود به آنها استناد کرد قدیمی هستند و با موج جمعیتی جامعه حرکت نمیکنند. در این سی سال، جمعیت دانشآموز کشور بارها دچار افتوخیز شده؛ در برهههایی، مدارس کشور مملو از دانشآموزان بودهاند و امروز، تعدادشان بهمراتب کمتر از آن موقع است. برای چنین تغییری در رفتار جمعیتی، ساختمانهای آموزشی ما چه تغییراتی کردهاند؟ نه به سمت کیفیسازی فضا حرکت کردهاند و نه در ساختارشان تغییری به وجود آمده.»
در برابر مدارس بزرگِ بیدانشآموز اما مدارسی کوچک نیز در حال شکلگیری هستند: «دانشآموزانی که در مدرسهای کوچک و فضایی سرپوشیده نیمی از روز خود را میگذرانند، عملاً از تحرک لازم باز ماندهاند و انرژیشان را صرف جابهجایی صدادار نیمکتها میکنند یا با دستگیرههای در و پنجره ور میروند. دانشآموزانی که در مدارس بیحیاط و بیسبزه درس میخوانند بهنوعی زندانی زندگی اجباراً مدرنشدهٔ ما هستند اما در واقع آنها در فضایی درس میخوانند که با اشتباه محاسباتی ساخته شدهاند یا زمینش بدون در نظر گرفتن کاربری آن خریداری شده است.»
روزرخ، با شرح این دو حالت مدارس، رابطهٔ خشونت و فضای آموزشی را شرح میدهد: «در هر دو حالت امکان بروز خشونت در فضاهای معماریشدهٔ تنگ با چیدمانهای اشتباه و مسیرهای باریک بیشتر از وقتی است که دانشآموز را آزاد میگذاریم تا در محوطهای باز و سرسبز انرژی خود را خالی کند. این روزها حتی درِ مدارس هم بهنوعی کوچک شدهاند، درحالیکه بر اساس همان قواعد قدیمی و دستورالعملهای پیشین، درِ مدرسه باید بهاندازهای بزرگ باشد که دانشآموزان برای ورود به آن دچار حس رقابت نشوند و همدیگر را مجروح نکنند. فاصلهٔ کلاسها، فاصلهٔ میزها، فاصلهٔ دفتر مدرسه و محل اجتماع معلمان با حیاط مدرسه و راهروهایش، فاصله سرویسهای بهداشتی و اندازهٔ آنها از مواردی هستند که اگرچه جزئی به نظر میرسند، وقتی پای طراحی محیط ایدهآل آموزشی به میان میآید، بدل به عدد واقعی و کارشناسیشده میشوند که اندازهها را به ما یادآوری میکنند.»
مدرسهٔ بزرگ هم خشونتساز است
اگر دو حالت خشونتساز در مدارس در نظر گرفته شود، مدرسه بزرگ بدون المانهای بهروز معماری و مدرسهٔ کوچک بدون در نظر گرفتن قاعدهٔ چگالی، اینکه در جنوب تهران معلمی به دانشآموزان تجاوز کند حیرتانگیز نمیشود؛ مدرسهای که در نگاه هر بینندهای ایدهآل به شمار میرود، مدرسهای با رنگهای متنوع، بزرگ، در شهرکی تمیز و آرام که حتی برخلاف مدرسهٔ قبلی وسایل آموزشی هم دارد که میتوانست محلی برای آرامش دانشآموزان باشد.
اینجاست که سعید خراطها، جرمشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی، در گفتوگو با شبکه آفتاب میگوید: «اگر فضا تغییر کند، مثل دستهگلی است که سر قبری بگذارید یا ریسهای که در مراسم عزاداری روشن کنید. فرقی نمیکند چراکه جامعهٔ آسیبدیده آدم آسیبدیده به وجود میآورد. جامعهٔ آسیبدیده بحرانهای اجتماعی و فرهنگی به وجود میآورد.»
او مدرسه را بزرگترین نمود کودکآزاری میداند: «بسیاری مردم از سالهای گذشته تاکنون تحتتأثیر کودکآزاری در مدارس قرار گرفتهاند. بچهها خودشان را به مرگ میزنند تا یک روز به مدرسه نروند یا یک ساعت زودتر از مدرسه بیرون بیایند. مدارس آموزشهای غیرکاربردی میدهند. در آنها به دانشآموزان اطلاعات کارآمدی داده نمیشود. بچهها مسیر جبر را طی میکنند.»
به گفتهٔ او، جامعهٔ آسیبدیده آدم آسیبدیده به وجود میآورد. از همین بابت افرادی که در مدارس کار میکنند، مسائل اجتماعی خودشان را دارند و همینطور خانوادههای بچهها، به این ترتیب است که آسیبهای اجتماعی را منتقل میکنند، مدارس به دلیل ارتباط چهرهبهچهرهای که دانشآموزان با هم دارند و همچنین با معلمان، انتقال جرم بهمثابه فرهنگ انتقال پیدا میکند. فحشهای رکیک و اولین زدوخوردهای جدی در مدارس صورت میگیرد.
او دربارهٔ رابطهٔ جرم و مکان میگوید: «فضای مدارس به بچهها تحمیل میشود. بچهها باید آموزههایی را بپذیرند. در مدارس میان بچهها تعامل به وجود میآید و باید دید این تعامل چگونه ایجاد میشود، اما من موافق نیستم که بگوییم با ساخت مدارس با امکانات بهتر شرایط خشونت تغییر میکند. باید چرخهٔ خشونت از جامعه به مدرسه را متوقف کرد.»
بااینحال هنوز نمیشود شهرک دورافتاده و بدون نوری را که معلم مدرسهای در شهرکی خلوت از آن به خانه برمیگردد یا بیابان برهوت پشت مدرسهٔ پاکدشت یا شلوغی مدرسهٔ بروجرد را از یاد برد. هشدارهایی که ممکن است روزی به فجایعی بزرگتر ختم شوند. (فاطمه علیاصغر/شبکه آفتاب)
58
اینجا پیشنهادهایی برایتان آوردهایم که به صبر از دیدی فراتر از انفعالی نگاه کنید و آن را به یکی از مهمترین مهارتهای زندگی کردن تبدیل کنید.
از زمانهای خیلی قدیم گفتهاند که صبر یکی از فضیلتهای اخلاقی اســت. شاید یکی از چیزهایی که باعث آزارتان میشود همین اســت که همیشه گفتهاند باید صبر داشته باشید. در دنیای مدرن امروز نیاز داریم که کمی بیشتر در این مورد توجیهمان کنند. ما به شواهد و مدارکی نیاز داریم که نشانمان دهد صبر کردن در زندگی به نفعمان خواهد بود.
در دنیای به شدت رقابتی امروز، صبور بودن یعنی دوم شدن یا شاید هم آخر شدن. به عبارت دیگر، صبر شاید به چشم «ضعف» دیده شود.
لغتنامه مریاموبستر، صبر را اینطور معنی میکند، «توانایی حفظ آرامش و اذیت نشدن در زمان انتظار طولانی یا در برخورد با مشکلات یا افراد سرسخت». نکته خاصی در این معنی دیده نمیشود. با اینکه «حفظ آرامش» یا «اذیت نشدن» در مواجه با «مشکلات» یا «افراد سرسخت» عالی به نظر میرسد ولی واقعاً مشخص نیست که اینکار چطور باید انجام شود و چه حسی در فرد ایجاد میکند.
ایجاد مهارت تمرکز حواس و ملاحظهکار بودن روش ایجاد صبر اســت. ایجاد صبر سه مولفه اصلی دارد:
۱) پذیرش آنچه که در زمان حال وجود دارد.
۲) درک اینکه همه چیز تغییر میکند.
۳) تصور نکردن اینکه شما تنها و جدا از دیگران هستید.
صبر شاید به نظر چندان جذاب نرسد ولی برای سلامت و کارایی شما ضروری اســت. و تصور نکنید که فقط افرادی مثل حضرت ایوب و دالایلاما از پس آن برمیآیند. علوم روانشناسی جدید بر آن تاکید دارند و وقتی منتظر اتفاق بعدی در زندگیتان هستید، تنها کاری اســت که باید انجام دهید.
بیصبری و بیحوصلگی شما را نه تنها از مقاصد خوبتان بلکه از افراد مهم زندگیتان دور میکند.
وقتی در خانه یا هر جای دیگری دچار خشم و کلافگی میشوید، دلیل آن این اســت که از این سه مولفه که در بالا اشاره کردیم دور شدهاید.
در زیر توصیهها و پیشنهادهایی آوردهایم که کمکتان میکند به صبر از دیدی فراتر از فقط منفعل بودن و انتظار کشیدن نگاه کنید و بتوانید آن را به یکی از مهمترین مهارتهای زندگیتان تبدیل کنید.
۱. از خودتان سوال کنید: آیا خشمتان در مقابل فردی دیگر حس خوبی به شما میدهد؟
آیا این خشم باعث میشود کنترل بهتری روی اوضاع پیدا کنید؟ آیا قدرت فکر کردنتان را تقویت میکند یا مسدود؟ لبریز شدن صبر و در رفتن از کوره چه تاثیرات منفی بر خودتان و دیگران خواهد داشت؟ اینکار چه هزینههایی برایتان به دنبال دارد؟
۲. از خودتان سوال کنید: از این از کوره در رفتن چه درسی میگیرید؟
این واکنشها چطور میتواند شما را درمورد مرزهای ظرفیت صبرتان آگاه کند؟ لازم نیست دردی که ممکن اســت اینکار برایتان به همراه داشته باشد را دوست داشته باشید ولی آیا اصلاً دوست دارید بخاطر این فرصت برای تقویت صبر و ظرفیت سلامتتان قدردان باشید؟
۳. برای خودتان هدف قرار دهید که در جمع از واکنشهای احساسی و لحظهای خودداری کنید.
خودتان را به تمرین کردن صبر متعهد کنید.
۴. سنگر بگیرید.
سعی کنید خودتان را در موقعیتهایی که لازم اســت درمقابل میل به واکنشهای احساسی در زمان خستگی و کلافگی مقاومت کنید، قرار ندهید. تمرینات صبر را برای زمانهایی نگه دارید که احتمال لبریز شدن صبرتان کمتر اســت.
منبع مقاله : mindful.org
مترجم : زینب آرمند
اینجا پیشنهادهایی برایتان آوردهایم که به صبر از دیدی فراتر از انفعالی نگاه کنید و آن را به یکی از مهمترین مهارتهای زندگی کردن تبدیل کنید.
از زمانهای خیلی قدیم گفتهاند که صبر یکی از فضیلتهای اخلاقی اســت. شاید یکی از چیزهایی که باعث آزارتان میشود همین اســت که همیشه گفتهاند باید صبر داشته باشید. در دنیای مدرن امروز نیاز داریم که کمی بیشتر در این مورد توجیهمان کنند. ما به شواهد و مدارکی نیاز داریم که نشانمان دهد صبر کردن در زندگی به نفعمان خواهد بود.
در دنیای به شدت رقابتی امروز، صبور بودن یعنی دوم شدن یا شاید هم آخر شدن. به عبارت دیگر، صبر شاید به چشم «ضعف» دیده شود.
لغتنامه مریاموبستر، صبر را اینطور معنی میکند، «توانایی حفظ آرامش و اذیت نشدن در زمان انتظار طولانی یا در برخورد با مشکلات یا افراد سرسخت». نکته خاصی در این معنی دیده نمیشود. با اینکه «حفظ آرامش» یا «اذیت نشدن» در مواجه با «مشکلات» یا «افراد سرسخت» عالی به نظر میرسد ولی واقعاً مشخص نیست که اینکار چطور باید انجام شود و چه حسی در فرد ایجاد میکند.
ایجاد مهارت تمرکز حواس و ملاحظهکار بودن روش ایجاد صبر اســت. ایجاد صبر سه مولفه اصلی دارد:
۱) پذیرش آنچه که در زمان حال وجود دارد.
۲) درک اینکه همه چیز تغییر میکند.
۳) تصور نکردن اینکه شما تنها و جدا از دیگران هستید.
صبر شاید به نظر چندان جذاب نرسد ولی برای سلامت و کارایی شما ضروری اســت. و تصور نکنید که فقط افرادی مثل حضرت ایوب و دالایلاما از پس آن برمیآیند. علوم روانشناسی جدید بر آن تاکید دارند و وقتی منتظر اتفاق بعدی در زندگیتان هستید، تنها کاری اســت که باید انجام دهید.
بیصبری و بیحوصلگی شما را نه تنها از مقاصد خوبتان بلکه از افراد مهم زندگیتان دور میکند.
وقتی در خانه یا هر جای دیگری دچار خشم و کلافگی میشوید، دلیل آن این اســت که از این سه مولفه که در بالا اشاره کردیم دور شدهاید.
در زیر توصیهها و پیشنهادهایی آوردهایم که کمکتان میکند به صبر از دیدی فراتر از فقط منفعل بودن و انتظار کشیدن نگاه کنید و بتوانید آن را به یکی از مهمترین مهارتهای زندگیتان تبدیل کنید.
۱. از خودتان سوال کنید: آیا خشمتان در مقابل فردی دیگر حس خوبی به شما میدهد؟
آیا این خشم باعث میشود کنترل بهتری روی اوضاع پیدا کنید؟ آیا قدرت فکر کردنتان را تقویت میکند یا مسدود؟ لبریز شدن صبر و در رفتن از کوره چه تاثیرات منفی بر خودتان و دیگران خواهد داشت؟ اینکار چه هزینههایی برایتان به دنبال دارد؟
۲. از خودتان سوال کنید: از این از کوره در رفتن چه درسی میگیرید؟
این واکنشها چطور میتواند شما را درمورد مرزهای ظرفیت صبرتان آگاه کند؟ لازم نیست دردی که ممکن اســت اینکار برایتان به همراه داشته باشد را دوست داشته باشید ولی آیا اصلاً دوست دارید بخاطر این فرصت برای تقویت صبر و ظرفیت سلامتتان قدردان باشید؟
۳. برای خودتان هدف قرار دهید که در جمع از واکنشهای احساسی و لحظهای خودداری کنید.
خودتان را به تمرین کردن صبر متعهد کنید.
۴. سنگر بگیرید.
سعی کنید خودتان را در موقعیتهایی که لازم اســت درمقابل میل به واکنشهای احساسی در زمان خستگی و کلافگی مقاومت کنید، قرار ندهید. تمرینات صبر را برای زمانهایی نگه دارید که احتمال لبریز شدن صبرتان کمتر اســت.
منبع مقاله : mindful.org
مترجم : زینب آرمند