برای دوستداران خودرو، داشتن محصولی در کلاس کوپه لوکس، یک آرزوی دیرینه است. هرچند سالها است بنتلی، گزینه برتر شمرده میشود؛ اما امسال با معرفی DB11 و S63، انتخاب برای علاقهمندان ساده نیست.
در ابتدا، بیایید از قیمت و قوای محرک هرکدام از این سه جواهر دنیای خودرو صحبت کنیم. استون مارتین با دریافت ۲۰۲ هزار دلار، به شما یک DB11 مدرن میدهد که پیشرانه ۱۲ سیلندر تنفس طبیعی ۶۰۰ اسب بخار دارد. داخل آن ۲ صندلی بیشتر نیست؛ اما در عوض، فضای داخلی مانند یک مجسمه هنری، خوشتراش و هنرمندانه ساخته شده است. در مقایسه با پرچمدار سابق این برند DB9، محل نشیمن به زمین نزدیکتر شده اما کنسول وسط، طرح در و دکمههای روی داشبورد عوض نشدهاند. تنظیم برقی صندلیها همچنان حالتی ساده و ارزانقیمت دارد؛ ولی میتوان گفت همه چیز زیبا و چشمنواز است.
در حدود ۲۰ هزار دلار ارزانتر از نسخه پایهی DB11، میتوان کاملترین و قدرتمندترین نمونه مرسدس بنز کوپه کلاس S را خرید. یک اسپرت چهار سرنشینه، با قدرت ۵۷۷ اسب بخار که با استفاده از توربوی دوگانه، توانی نزدیک اما مصرف سوختی کمتر از DB11 دارد. هرچند استون مارتین حالتی اصیل و سنتی را القاء میکند، فضای داخلی مرسدس، احساسی مدرن و آیندهنگر به راننده میدهد.
میتوان با هزینه ۱۸۰ هزار دلار، یک بنتلی کنتینتال GT خرید. بیش از ۱۳ سال است که ثروتمندان جهان چنین کاری میکنند و این فروش هنوز ادامه دارد؛ گویی طراحی این خودرو قدیمی نمیشود. جالب است که با وزن نسبتا سنگین ۲۳۰۰ کیلوگرم، پیشرانه ۸ سیلندر ضعیفترین عضو گروه محسوب میشود و فقط ۵۲۰ اسب بخار قدرت دارد. میتوان حدس زد که قرار نیست کنتیننتال GT به اندازه DB11 سریع باشد؛ اما واضح است که شکوه و آرامش بینظیر بنتلی برای خریدار آن اولویت دارد.
بعد از شش ساعت رانندگی با استونمارتین، هنوز نمیتوان با نمایشگر تاچاسکرین آن ارتباط برقرار کرد. دکمههای کنترلی روی کنسول پیچیده و متعدد هستند و به خاطر سپردن آنها ساده نیست؛ اما تاچپدی که جای سابق دستهدنده قرار گرفته است، تا حد زیادی کار را ساده میکند. نکته عجیب، کلید سوئیچ و ریموت بزرگ آن است که نهتنها حجیم و سنگین به نظر میرسد که در جایگاه ویژهاش روی کنسول هم بهراحتی جا نمیگیرد. این کلید حتی در فضای پاکتی کنار در و زیر کنسول هم جا نمیشود.
رانندگی با DB11، به نرمی لمس ابریشم نیست و میتوان آن را مخملی تعبیر کرد. صدای پیشرانه ۱۲ سیلندر زیبا است اما آرامبخش نیست و به هنگام فشار بر پدال گاز بهخوبی شنیده میشود. شاید استونمارتین عمدا، اتاق DB11 را ایزوله نکرده است تا با سکوت مطلق یک اتاق نشیمن متفاوت باشد. در رانندگی طولانیمدت، صدای دائمی پیشرانه عادی خواهد شد؛ اما طراحی ارگونومیک این خودرو، خصوصا در محلهایی که برای گذاشتن آرنج، روی در و بین صندلیها وجود دارد، با نهایت ظرافت و توجه مهندسین استونمارتین همراه میشود. به عقیده بسیاری، صندلیهای DB11 بهترین و بیعیبترین در تاریخ خودروسازی هستند.
برای آزمایش، ۳ ساعت هر سه خودرو دریک مسیر مشخص و با تعویض دنده اتوماتیک، با سرعت ۸۰ مایل بر ساعت (معادل ۱۲۸ کیلومتر در ساعت که نهایت سرعت مجاز در بسیاری از اتوبانهای انگلستان است) حرکت کردند که پایینترین دور موتور به بنتلی به ۱۷۰۰ دور بر دقیقه رسید. پیشرانههای مرسدس ۱۰۰ دور بالاتر و DB11 هم ۱۰۰ دور بالاتر از بنز کار کردند که میتوان آرامش فنی بالاتر و استهلاک کمتر بنتلی را در درازمدت پیشبینی کرد.
همانطور که انتظار میرفت، طراحی داخلی بنتلی علاقهمند مدرنیزم نیست و زمان در آن متوقف شده است. گرافیک نمایشگر آن، انگار که در یک فولکس گلف مدل ۱۰ سال پیش باشید، چنگی به دل نمیزند. به نظر میرسد استفاده از جهتیاب تلفن همراه، کارایی بهتری از نویگیشن ماهوارهای بنتلی دارد. حتی یک درگاه USB در کنتیننتال وجود ندارد و برای اتصال تلفن همراه به کامپیوتر خودرو، باید آن را در محل مخصوصی داخل داشبورد گذاشت.
در وقار و کلاس تجملی کنتیننتال شکی نیست. درها آنقدر سنگین هستند که در صورت پارک روی مسیر شیبدار، باز کردنشان کمی مشکل میشود. این وزن زیاد، حس امنیت و استحکام به راننده آن میدهد و در حرکت روی مسیر ناهموار، بنتلی آرامش کمنظیر خود را نشان میدهد. در سرعتهای بالا، هیچ حرکت ناخواستهای از این خودرو مشاهده نمیشود و همه چیز تحت کنترل است. میتوان ساعتها و حتی سالها از رانندگی و آرامش آن لذت برد. به عقیده بسیاری، راندن بنتلی کنتیننتال، نوعی سعادت است.
سکوت کابین مرسدس، از هر نظر جالب است. نهتنها غرش پیشرانه، که صدای شلوغی و ازدحام شهر هم در داخل کلاس S شنیده نمیشود. باور این واقعیت مشکل است که با درهایی که پنجره آنها قاب ندارد و شیشهها محدود نشدهاند، چگونه مرسدس به این سطح از سکوت و آرامش در یک خودرو رسیده است. پنل سری جدید، عقربه فیزیکی سرعت و دور موتور ندارد و صرفا از نمایشگر دیجیتال پشت فرمان استفاده شده است که در شب، حالتی شبیه دیسکو و باشگاه شبانه را به همراه دارد. راحتی بنتلی و استونمارتین در کوپه S63 دیده نمیشود و حتی ماساژور داخل صندلی هم آنطور نیست که مانع از خستگی طولانیمدت شود.
تعداد و کیفیت آپشنهای مرسدس کلاس S فراتر از انتظار است. رادار هدایتکننده خودرو بین خطوط و کروز کنترل هوشمند خوب است؛ اما نمیگذارد شما در رانندگی آزاد باشید و با آلارمهای پیاپی، مثل یک معلم سختگیر از شما ایراد میگیرد. میتوان بسیاری از این آپشنهای گران را خاموش کرد تا آرامش خودرو بیشتر شود؛ اما بعضی از آنها هر وقت بخواهند با هدف افزایش امنیت، شروع به کار کرده و هشدار میدهند.
مرسدس S63 کوپه نه برای آرامش و راحتی اشرافی، که برای سرعت و شتابگیری ناگهانی طراحی شده است. فنربندی هم طبیعتا سختتر از DB11 و کنتیننتال عمل میکند. فناوری هدایت بین خطوط، حتی سر پیچهای تند عالی عمل کرده و با کاهش سرعت و گذر از بهترین زاویه، راننده را مبهوت خود میکند. اگر قویترین پیشرانه بنز در کلاس S همراه با بهینهسازی AMG، باز هم ضعیفتر از استون مارتین است، در عوض ترمزهای بینظیر S63 از خجالت DB11 درآمدهاند. در این میان بهتر است بنتلی و بدنه سنگینش، حرفی از قدرت ترمزگیری نزند.
وقتی سه کوپه اشرافی، مسافتی بیش از ۱۰۷۶ کیلومتر طی کردند و تنها سه بار در پمپ بنزین توقف داشتند، اندازهگیری دقیق مصرف سوخت نشان داد که مرسدس، استونمارتین و بنتلی به ترتیب ۱۰.۸۴، ۱۱.۲۵ و ۱۱.۶ لیتر در صد کیلومتر بنزین مصرف کردهاند. نکته جالب در این آزمون، ضعف کامپیوتر بنتلی در تخمین مصرف سوخت بود که به جای ۱۱.۶، عدد ۹.۷ را نشان داد، درحالیکه S63 و DB11 با کمی اختلاف، به واقعیت نزدیک بودند.
در پایان این آزمون طولانی که سه روز و در مسیرهای مختلف دور فرانسه انجام شد، میتوان نتیجه گرفت که دو کوپه انگلیسی، در مقایسه با رقیب آلمانی، اصیلتر و باوقار هستند، لذت رانندگی واقعی و طبیعی به سرنشینان هدیه میدهند و هنوز در فنآوری غرق نشدهاند. بنتلی کنتیننتال ۱۳ سال است که بدون تغییر خاصی تولید میشود و آرامش و امنیت آن در کلاس کوپه، هنوز بیرقیب احساس میشود؛ هرچند نسل جدید آن هم بهزودی از راه خواهد رسید. در سوی دیگر DB11 جوانترین عضو این کلاس است و فقط چند ماه از ظهور آن میگذرد. اصالت بنتلی و مدرنیزم مرسدس در آن دیده نمیشود و امیدواریم در نسخههای بعدی روی بدنه و خصوصا سطوح جانبی آن، دستی نوازشگر و هنرمندانه کشیده شود. میتوان از استونمارتین در سفرهای طولانی لذت برد، اما استفاده روزانه از آن اشتباه است.
نظر شما چیست؟ اگر پول و امکانات لازم را در اختیار داشتید، به سراغ کدامیک میرفتید؟
طبق گزارشهای موجود، مصرف ماهی در دنیا متغیر بوده و در کشورهایی مانند کانادا، آلمان، فرانسه و ایالاتمتحده کمترین مقدار مصرف وجود داشته و کشورهای ژاپن، تایوان و کره بیشترین میزان مصرف وجود داشته است.
در گزارش دیگر که سازمان جهانی بهداشت (WHO) منتشر کرده است، مردم مجارستان، بلغارستان و اتریش کمترین میزان مصرف را داشتهاند و ژاپن، پرتغال، هنگکنگ، کره و نروژ بیشترین مصرف سرانه ماهی را داشتهاند و آمریکا و کانادا، ایتالیا و استرالیا و سوئد در بین این دو گروه قرار داشتند.
بر این اساس، مصرف جهانی سرانه ماهی به طور متوسط از 9.9 کیلوگرم (21.8 پوند) در سال 1960 به 14.4 کیلوگرم (31.7 پوند) در سال 1990 افزایش یافته است. این میزان در سال 2013 بالغ بر 19.7 کیلوگرم (43.3 پوند) و در سال 2014، در حدود 20.1 کیلوگرم (44.2 پوند) برآورد شده است.
مدیرکل فائو، «خوزه گرازیانو داسیلوا» در این رابطه گفته است که در حال حاضر پرورش ماهی و یا آبزیپروری -با استفاده از شیوه ساحلی و یا استخر به منظور بالابردن گونههای آب شیرین و آبشور- نیمی از مصرف ماهی مردم جهان را تامین میکند.
بنا به آمارها، سالانه 191میلیون تن ماهی در جهان تولید میشود؛ از این میزان 51 درصد آبزیپروری و 49 درصد از دریا هستند. در ایران نیز سالانه حدود ۹۴۶ هزار تن انواع آبزی تولید میشود که از این میزان ۳۷۱ هزار تن در مرکزهای آبزیپروری و ۵۷۵ هزار تن در بخش صید و صیادی است. بقیه این میزان نیز با تولید قزلآلا محقق میشود.
برپایه برآوردها و محاسبه رشد جمعیت، به نظر میرسد تولید ماهی از طریق صید و آبزیپروری در سال ۲۰۳۰ میلادی به ۲۶۰ میلیون تن برسد که آن زمان به دلیل محدودیت ذخایر، نسبت صید و آبزیپروری به ترتیب ۹۰ میلیون و ۱۷۰ میلیون تن خواهد بود.
در این میان، تازهترین گزارش بانک مرکزی از شاخص بهای تولیدکننده در ایران، از بالا رفتن شاخص بهای ماهیگیری و آبزیپروری حکایت دارد؛ بهطوری که شاخص بهای ماهی آبهای جنوب 26 درصد و ماهی آبهای شمال 8.8 درصد نسبت به سال گذشته بالا رفته است.
خبرگزاری آریا -
قیاس خود با دیگران نشانگر آن است که به خویشتن اعتماد نداریم
مقایسه خود با دیگران؛ خصلتی که می تواند مشکل آفرین شود یکی از معضلات شخصیتی که می تواند برای زندگی فرد در خانواده و جامعه مشکل ایجاد کند مقایسه کردن خود با دیگران است.
بدون شک "قیاس خود با دیگران" نشانگر آن است که به خویشتن اعتماد نداریم و دچار نوعی کم خودبینی هستیم. در حقیقت افرادی که دچار حقارت نفس هستند و خود را حقیر و زبون می پندارند، تنها از راه مقایسه خود با دیگران مسیر زندگی خویش را تعیین می کنند. برای جلوگیری ازسقوط در دام مقایسه ضرورت دارد که ضمن تقویت اعتماد به نفس از تدابیری که در زیر برمی شماریم شخصیت خودمان را متجلی کنیم.
مقایسه خود با دیگران یک بیماری رایج و متداول است. در زمان قیاس، تعادل روحی، جذابیت، ارزشمندی و موفقیت خود را در مقایسه با دیگران ارزیابی می کنیم. حتی ممکن است تا بدانجا پیش برویم که تمام ابعاد زندگی خویش را با معیارها و استانداردهای دیگران بسنجیم. اما در این رهگذر از نکته مهمی غافل می شویم، اینکه ازمعیارها و ارزشهای انسانی خود فاصله گرفته و رضایت باطنی خویش را نادیده می انگاریم.
به هر حال مقایسه خود با دیگران بازی خطرناکی است و به طور قطع به قربانی شدن می انجامد. چرا که در چنین شرایطی آدمی ویژگی های منحصر به فرد خود را نفی کرده و با منابع بیرون از خود هدایت می شود. مقایسه خود با دیگران وسوسه انگیز و فریبنده است، زیرا راه آزمون شده دیگران تقریبا تضمین شده و فراز و نشیب های آن شناخته شده است. به علاوه تلاش برای شباهت و همانندی با دیگران به ظاهر بر اعتبار و موجودیت انسان می افزاید.
خود را با دیگران مقایسه نکنید
چطور مقایسه خود با دیگران را ترک کنیم؟
آگاه و هشیار باشید: نمیتوانیم انکار کنیم که مقایسه کردن جزئی از طبیعت بشر است و گاهی هم مقایسه بدون آگاهی صورت میپذیرد. اما ترک عادت مقایسه نیاز به تمرین و ممارست بسیار دارد و باید با آگاهی انجام شود. مثلا وقتی ویژگیها یا داراییهای خود را با دیگری مقایسه میکنید، کاری که باید با آگاهی انجام بدهید این است که قدری درنگ کرده و به خود یادآوری کنید که " شاید مقایسه یک امر طبیعی باشد اما درست و منطقی نیست" و آگاهانه هر بار که به سمت مقایسه کردن رفتید این هشدار را به خود بدهید.
منحصر به فرد بودن خود را بپذیرید: مهمترین گام برای احتراز از دام مقایسه توجه به این واقعیت است که ما از هر حیث در جهان منحصر به فرد هستیم و هیچ کس از نظر ظاهری و باطنی با ما یکسان نیست. با درک این حقیقت به این نکته واقف می شویم که در انتخاب شیوه ی کار نبایستی کورکورانه از دیگران تقلید کرد.
در جوامع مختلف، افرادی که بر خلق وخوی منحصر به فرد خود متکی هستند همواره مورد تهدید قرار می گیرند و اشخاصی که به سادگی همرنگ جماعت می شوند و دست رد به سینه استواری و ارجمندی خود می زنند مورد استقبال واقع می شوند. ما می توانیم به رغم فشارهای اجتماعی که از هر سو احاطه مان کرده و یادآوری مکرر اطرافیانمان مبنی بر همرنگی با جماعت، فکر و عمل خود را آزادانه انتخاب کرده و معطوف به ارزشهایی باشیم که به دقت به آن اندیشیده و آن را درونی ساخته ایم.
بر روی شایستگیها و ویژگیهای مثبت خود متمرکز شوید: تنها در سایه اعتماد به نفس، میتوانید شاد باشید و پرداختن به نقاط ضعف، تنها غصه به همراه دارد. کسی که اقدام به نوشتن یک داستان میکند، نباید در همان گام نخست بتواند مانند نویسندههای بنام بنویسد، بلکه چیزی که مهم و باارزش است تصمیم و اقدام او برای نوشتن است و لزوما هم همه نباید کار او را بپسندند.
زمانی که به این آگاهی برسید که "بدون اینکه بهترین باشید هم میتوانید خوب باشید" شانس موفقیت شما افزایش مییابد. باید توانایی و استعداد خود را بشناسید و چیزهایی که واقعا ارزش دارند که زیربنای زندگی قرار گیرند را درک کنید. اگر نتوانید تواناییهای خود را تشخیص دهید، هرگز نمیتوانید در راه خواستههای خود ثابت قدم و محکم باشید.
قدرشناس و شکرگذار باشید: وقتی صبح از خواب بیدار میشوید،لحظاتی وقت بگذارید و تمام نعمتهایی را که در اختیار دارید، مرور کرده و بابت آنها شکرگذار باشید.وقتی عادت کردید که نعمتهایی را که در اختیار دارید ببینید و برای آنها شکرگذاری کنید، درمییابید که مقایسه کردن چه کار بیهودهای است. بنا بر این تکریم تواناییها، داراییها و پیشرفتها یک تمرین خوب و مفید است و میتوان با به کار گرفتن آنها مهیای موفقیتهای بزرگتر شد.
قدردان نقیصههای خود باشید: منطقا هم همه میدانند که مطلق بودن و کامل بودن غیرممکن است. برای اینکه احساس رضایتمندی و شادی داشته باشید، باید یاد بگیرید که این حقیقت را بپذیرید که شما موجودی کامل، مطلق و بی عیب نیستید. پذیرش این مطلب بدان معنا نیست که شما نمیتوانید آرزوهای بزرگ داشته باشید یا برای موفقیتهای بزرگ نباید تلاش کنید. بلکه در کلام ساده یعنی اگر شما توقع مطلق بودن داشته باشید، همواره ناامید میشوید.
اگر شما خانهای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است
به هر اندازه که کافی است، شاد باشید: صاحبان تجارت و شرکتهای بزرگ دقیقا میدانند چگونه از رسانهها استفاده کنند و از حس نارضایتی مردم،وقتی خود را با دیگران مقایسه میکنند، بهره ببرند. آنها با استفاده از آگهیهای تجاری مردم را متقاعد میکنند که اگر از محصولات یا خدمات آنها استفاده کنند، موفقتر خواهند بود و در غیر این صورت توفیق کمتری دارند. قاعدتا کسی که درگیر این آگهیهای زیرکانه میشود، دچار زیادخواهی شده و هیچگاه احساس رضایت نمیکند.اگر شما خانهای برای زندگی کردن، لباسی برای پوشیدن، غذایی برای خوردن و احساس محبت و عشق نسبت به همنوعان خود دارید،کاملا کافی است و هر آنچه بیش از این دارید هم لطف و نعمت خدای بزرگ است.
ای انسان بکوش تا "منحصر به فرد بودنت" را ببینی نه چیز دیگر. خودت باش و با هیچ چیز روی زمین خود را مقایسه نکن!
گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته
منابع:
tebyan.net
titronline.ir
دو پرچمدار شرکت های خودرو سازی مرسدس بنز و بی ام دبلیو، اس 500 و گرن کوپه 650 هستند؛ در واقع هر دو خودرو تحت عنوان مدل های لوکس این دو خودروساز به شمار می آیند.
مرسدس بنز اس 500
مرسدس
برای این محصول از هیچ تلاشی فروگذار نکرده تا محیطی با بالاترین کیفیت
مواد و پیشروترین تکنولوژی ها را در اختیار مشتریان خود قرار دهد.
طراحی داخلی S-class ترکیبی از زیبایی و بکارگیری بهترین مواد اولیه و انبوه امکانات رفاهی و ایمنی برای سرنشینان می باشد، گواه این ادعا نیز استفاده از چرم اعلای Nappa و بکارگیری چوپ گردو در کنار صفحات لمسی دوقلو و انبوه است.
کلاس S از برخی ویژگی های منحصر بفردی استفاده می کند که شامل صدای قویتر اگزوز، سیستم Airmatic 4matic یا سامانه تنظیم عملکرد، ویژگی کج شدن بدنه خودرو در پیچها، سامانه Curve tilting یا تنظیم زاویه خودرو بصورت هوشمند که راحتی سرنشینان در مسیرهای پر پیچ و خم را تضمین می کند.
نمای جلو
نمای پشت
نمای داخل
لازم به ذکر است قیمت این خودروی فوق لوکس بیش از دو میلیارد تومان است.
بی ام دبلیو 650 گرن کوپهبی ام دبلیو سری 6 گرن کوپه یکی ازجدیدترین و گرانترین مدل بی ام دبلیو بوده که در تعداد محدود به بازار داخلی راه یافته است، این خودرو در کلاس خودروهای کوپه چهار درب قرار دارد و کابین آن فقط برای نشستن چهار سرنشین در نظر گرفته شده است.
طراحی جذاب و اسپرت در کنار قابلیت های بالای فنی و همچنین انبوه تجهیزات و امکانات رفاهی از جمله محاسن این مدل منحصر بفرد هستند اما علی رغم هندلینگ و فرمان پذیری قابل توجه باز هم وزن نسبتا زیاد و ابعاد بزرگ آن در پیچ ها اندکی مشکل ساز می شود.
همچنین قیمت این خودرو تا یک میلیارد تومان نیز می رسد.
نمای جلو
نمای پشت
نمای داخل
جدول مقایسه مشخصات فنی
مشخصات فنی مرسدس بنز S500 کوپه - 2015
مشخصات فنی مرسدس بنز S500 کوپه - 2015 |
ابعاد و وزن |
طول (mm) 5026 |
عرض (mm) 2108 |
ارتفاع (mm) 1417 |
جرم (kg) 2030 |
عملکرد خودرو |
سرعت (km/h) 250 |
شتاب صفر تا صد (s) 4.6 |
مشخصات موتور |
حجم موتور (cc) 4663 |
قدرت (hp) 449 (5500 rpm) |
گشتاور (Nm) 700 (در 3500 rpm) |
سیستم تولید و انتقال توان |
V8 / 32 |
گیربکس7 دنده اتوماتیک |
محور محرک چهار چرخ محرک |
مصرف سوخت در 100 کیلومتر و حجم باک |
شهری (lit) 11.5 |
جاده ای (lit) 6.4 |
ترکیبی (lit) 8.3 |
باک (lit) 80 |
مشخصات تایرها و استاندارد آلایندگی |
تایر جلو245/50R18 |
تایر عقب245/50R18 |
استاندارد آلایندگی یورو 6 |
امکانات ایمنی و رفاهی |
کیسه های هوا : راننده / سرنشین جلو / جانبی / پرده ای |
ترمز و پایداری : ABS-EBD-ESP / ASR-BAS-TCS |
سیستم امنیتی : کلید ضد سرقت / دزدگیر / استارت دکمه ای |
سیستم فرمان : فرمان سروترونیک / فرمان قابل تنظیم با گرمکن / دکمه های چند کاره روی فرمان |
تهویه مطبوع : تهویه دوگانه اتومات جلو (چهارگانه سفارشی) |
سیستم صوتی تصویری : رادیو CD-MP3 / ورودی USB-AUX-ipod / بلوتوث / تلویزیون / نمایشگر 12.3 اینچ / نمایشگر صندلی عقب |
سیستم صندلی : صندلی های برقی جلو با حافظه / صندلی های برقی عقب / کنسول عقب / گرمکن زیر آرنجی برای کنسول و دربها / (گرمکن صندلی عقب، ماساژور، محفظه گرمکن و سردکن عقب سفارشی) |
آینه ها و شیشه ها : آینه تاشوی برقی با گرمکن / سقف پانوراما / پرده برقی عقب / سنسور باران / بالابر برقی |
روشنایی : نورپردازی داخلی با قابلیت تغییر رنگ / چراغهای روز / مه شکن جلو و عقب / روشن و خاموش شدن اتوماتیک چراغها (چرخش چراغها در پیچ سفارشی) |
سایر امکانات : سنسور جلو و عقب / سیستم مکش دربها / دسترسی به اینترنت و wi-fi داخلی / درب برقی صندوق با سنسور (سیستم کمکی پارک، کروز کنترل، هشدار دهنده نقطه کور، هشدار دهنده تغییر لاین) |
شخصات فنی بی ام و 650i گرن کوپه - 2011-2014
شخصات فنی بی ام و 650i گرن کوپه - 2011-2014 |
ابعاد و وزن |
طول (mm) 5009 |
عرض (mm) 1894 |
ارتفاع (mm) 1392 |
جرم (kg) 2009 |
عملکرد خودرو |
سرعت (km/h) 250 |
شتاب صفر تا صد (s) 4.7 |
مشخصات موتور |
حجم موتور (cc) 4395 |
قدرت (hp) 445 (در 6400 rpm) |
گشتاور (Nm) 651 (در 2000-4500 rpm) |
سیستم تولید و انتقال توان |
تعداد سیلندر / سوپاپ V8 / 32 |
گیربکس8 دنده اتوماتیک استپ ترونیک |
محور محرک دیفرانسیل عقب |
مصرف سوخت در 100 کیلومتر و حجم باک |
شهری (lit) 13.8 |
جاده ای (lit) 9.4 |
ترکیبی (lit) 12.4 |
باک (lit) 70 |
مشخصات تایرها و استاندارد آلایندگی |
تایر جلو245/45R18 |
تایر عقب245/45R18 |
استاندارد آلایندگی یورو 5 |
امکانات ایمنی و رفاهی |
کیسه های هوا : سرنشینان جلو / جانبی / پرده ای / زانو |
ترمز و پایداری : ABS-EBD-ESP-ASR-BAS-TCS |
سیستم امنیتی : ایموبلایزر / دزدگیر / باز و بسته کردن درها و روشن شدن خودرو بدون کلید |
سیستم فرمان : سیستم حرکت بین خطوط / سیستم کمکی نقطه کور / سیستم فرمان پذیری فعال / فرمان پذیری چرخ های عقب به میزان حداکثر 2 درجه / سیستم تعلیق تطبیقی و تنظیم شونده |
تهویه مطبوع : کنترل اتوماتیک، سیستم تهویه مطبوع اتوماتیک 2 نقطه ای و 4 نقطه ای (مدل گرن کوپه) |
سیستم صوتی تصویری : TV تیونر دیجیتال |
سیستم صندلی : تنظیم برقی صندلی های جلو با حافظه / گرمکن و تهویه صندلی های جلو / ماساژور صندلی های جلو / گرمکن صندلی های عقب (مدل گرن کوپه) |
آینه ها و شیشه ها : شیشه های جانبی دودی |
روشنایی : چراغ جلو LED با چرخش در پیچ ها |
سایر امکانات : نایت ویژن / پرده برقی عقب / سانروف برقی / مکش درب ها / نویگیشن / سیستم کمک پارک با دوربین دید عقب |
35223
باشگاه حبرنگاران جوان؛ گوشی HTC دیزایر 828 به عنوان یکی از بهترین گوشی های شرکت HTC است که به بازار اندروید عرضه شده است. این گوشی تمام مشخصات یک تلفن هوشمند حرفه ای را دارد که با قیمتی عالی به بازار عرضه شده است.
طراحی
جنس بدنه گوشی HTC دیزایر 828 از پلاستیک و جنس بدنه گوشی Huawei P8 از آلومینیوم است.
صفحه نمایش
گوشی HTC دیزایر 828 دارای صفحه نمایش 5.5 اینچی از نوع سوپر LCD3 با فن آوری محافظ corning Gorilla Glass 4 با رزولوشن 1080 در 1920 و با قابلیت مولتی تاچ است.
گوشی HTC دیزایر 828 دارای دوربین 13مگاپیکسلی با دیافراگم f/2.2 در عقب و دوربین 4 مگاپیکسلی جلو با دیافراگم f/2.0 است. ( توضیح اینکه هر چقدر عدد دیافراگم کوچکتر باشد نور بیشتری به سنسور دوربین می رسد و در نتیجه عکس هایی با کیفیت بهتر ثبت می شود) .
گوشی Huawei P8 نیز دارای دوربین 13مگاپیکسلی در عقب با دیافراگم f/2.0 می باشد. همچنین دارای دوربین 8 مگاپیکسلی جلو با دیافراگم f/2.4 است که برای گرفتن سلفی عالی است.
نرم افزار
در حالی که گوشی HTC دیزایر 828 با نسخه اندروید 5.0.1 به بازارعرضه شده و قابلیت آپگریت به نسخه 6.0.1 مارشمالو را دارد، گوشی Huawei P8 با اندروید 4.4.2 و 5.0.2 عرضه شده و قابلیت آپگریت به نسخه 6.0 مارشمالو را داراست.
سخت افزار
گوشی HTC دیزایر 828 مجهز به پردازنده اسنپدراگون 615 از نوع Qualcomm است. باتری آن 2600 میلی آمپری و غیر قابل تعویض توسط کاربر است. RAM آن 2 گیگ است. این گوشی در یک مدل با حافظه داخلی 16GB عرضه شده است. همچنین گوشی HTC دیزایر 828 قابلیت افزایش حافظه با میکرو اس دی تا 256GB را دارد.
رنگ و قیمت
گوشی HTC دیزایر 828 در رنگ های مشکی و سفید با قیمت 200 یورودر بازار موجود است.
نتیجه گیری
اگرچه هر دو گوشی جز بهترینهای بازار اندروید محسوب می شوند اما در نگاه دقیق تر به نظر می رسد گوشی Huawei P8 از لحاظ طراحی، دوربین و سخت افزاری نسبت به رقیب خود از امتیازات بهتری برخوردار است.
استفاده از پردازنده بالارده Hisil con kirin 930/935 دارای رتبه های 50 و 52 نسبت به پردازنده میان رده Snapdragon 615 دارای رتبه 63 در میان پردازنده ها، وزن کمتر، دوربین سلفی با کیفیت بهتر، باتری به نسبت پرقدرت تر، RAM بیشتر و تنوع در حافظه داخلی، امتیازات ویژه برای این پرچمدار چینی در مقایسه با HTC 828 به حساب می آید. در مقابل گوشی تایوانی HTC 828 نیز از لحاظ نرم افزاری و همچنین صفحه نمایش بزرگتر نسبت به رقیب خود برتری دارد.
گزارش و ترجمه از : حسین فلاحی
انتهای پیام/
به گزارش ستاره ها؛ در این بین نیز کراس اوور های زیبا و کوچکی با قیمت بسیار مناسب در بازار وجود دارند که عبارتند از آئودی Q5، ب ام و X3 ، لکسوس LX . قیمت این کراس اوورها تقریبا 36000 دلار است و قابلیت دو محوری بودن نیز در آنها به صورت اختیاری قرار داده شده که یک موتور 2 لیتری توربوشارژ با سیستم انتقال قدرت به چهار چرخ نیز در آنها دیده می شود.
BMW اولین سری از ماشین های مدل X خود را در سال 2013 با نام X1 روانه بازار آمریکا کرد و در تنها در فاصله سه سال رویکردش نسبت به ساخت این نوع ماشین ها به کلی عوض شد به طوری که X1 ی که این روزها تولید می شود با مدل نمونه سال 2013 تفاوت بسیار دارد چرا که مدل فعلی دو محوره است ولی مدل 2013 از یک محور در جلو استفاده می کرد.
در این کلاس، که bmw حالت پویا در رانندگی را برای راحتی سرنشینان عقب طراحی کرده و امکانات زیادی نیز برای راحتی سرنشینان به آن اضافه کرده است، کمی سخت است که بتوان به تصمیم BMW خرده گرفت. ماشین تستی که در اختیار ما قرار گرفت آپشن های اختیاری زیادی را در خود می دید که ارزش آنها مجموعاً 10 هزار دلار می شد؛ برخی از این آپشن ها عبارتند از قابلیت پارک خودکار ماشین، سیستم صوتی هارمان/کاردون، شیشه زیبای پانورامایی برای سقف که مجموعا قیمت این ماشین را به 45000 دلار افزایش می داد.
شاید تصور کنید که آئودی برای رقابت با دیگر خودروسازان شانسی برای عرضه کراس اوورهای کوچک و ویژه خود در بازار امریکا نداشته باشد اما این طور نیست. کراس اوور شاسی بلند A3، در این رقابت شرکت کرده است؛ اگرچه Q3 از جدید ترین پلتفرم گروه خودروسازی فولکس واگن موسوم به MQB در این مدل استفاده نکرده است ولی به جای آن از معماری PQ35 که مغرف نسل پنجم خودروهای فولکس واگن هستند بهره برده است.
لکسوس NX200t از لحاظ طولی، تقریبا 10 اینچ بلند از از آئودی و از لحاظ وزنی نیز 500 پوند سنگین تر از مرسدس بود. از آنجایی که NX، تنها مدلی از کراس اورهای لکسوس است که از بدنه دو جداره استفاده میکند، این برند در حال گرفتن فیدبک از بازار در رابطه با این تغییر نیز است. کراس اوور دیگر لکسوس یعنی RX که از NX نیز بزرگتر است، حدود 20 سال به عنوان یک ماشین لوکس و زیبا در بازار مطرح است. ماشین تستی NX ی که از طرف لکسوس در اختیار ما قرار گرفت از تمامی اپشن های ماشین های اسپورت بهره می برد که نشستن در صندلی جلوی این ماشین را لذت بخش تر از دیگر ماشین ها می کرد.در این ماشین همچنین پکیج تایرهای مخصوصا فصل تابستان نیز قرار داده شده بود که برای تست ما چندان کاربردی نداشت. از دیگر امکانات این ماشین می توان به سیستم کنترل تطبیقی سفر،صندلی های چرمی،شارژر بی سیم،و یک سان روف کارت پستالی زیبا اشاره کرد که قیمت این ماشین را به 46500 دلار افزایش می داد که این موضوع این ماشین را گران ترین ماشین حاضر در تست می کرد.
مرسدس بنز GLA250 ارزان ترین ماشین در تست حاضر به شمار می رود چرا که قیمت آن 41975 دلار است. از آپشنهایی که در این ماشین به کار رفته می توان به پایش نقطه کور،تایرهای 19 اینچی،دوربین عقب،سان روف پانورامایی، ترمز ضربدری اشاره کرد. برای ساخت GLA، طراحان مرسدس خط سقف این ماشین را به مانند کلاس A طراحی کرده اند و علت این کار را کمک به سیستم تعلیق ماشین عنوان نمودند.
در پایان به اینفینیتی QX30 می رسیم که جدیدترین طراحی را در بین ماشین های قبلی دارا می باشد. با اینکه طراحی این ماشین برای سال 2017 است اما به نظر می آید خیلی هم طراحی ویژه ای محسوب نمی شود. بد نیست به قسمت اتصال A-pillar به کاپوت و گلگیر ماشین نگاهی بیاندازید و سپس آن را با مرسدس مقایسه کنید؛ به سادگی در می یابید که این دو ماشین در این قسمتها بسیار شبیه هم هستند.QX30 محصول مشترک دایملر AG و رنو نیسان محسوب می شود و جای تعجبی ندارد که در ساخت آن از همان پلتفرمی استفاده شود که در مرسدس به کار رفته است.
در مقایسه ای که در ادامه خواهیم داشت، سعی کرده ایم چند رقیب اصلی در این کلاس را با هم بسنجیم. البته ماشین MKC لینکلن نیز با موتور 2.3 لیتری که داشت می توانست در این مقایسه قرار گیرد اما قیمت 50 هزار دلاری آن مانع از هم کلاس بودن آن با این ماشینها شد.
آئودی Q3 کواترو 2016
جایگاه پنجم
در روزگاری که اکثر خودروها به سمت استفاده از سوخت با کمترین میزان آلایندگی حرکت می کنند؛ این ماشین حرفی برای گفتن ندارد. این به خاطر ان است که اگرچه فروش Q3 در آمریکا از سال 2015 شروع شد اما طراحی آن متعلق به سه سال قبل از آن است که هنوز بحث استفاده از سوخت پاک در خودروها به این شدت داغ نشده بود.طراحی داخلی این ماشین به شکل خال خالی است و رانندگی با آن با امکانات عجیبی که در آن قرار داده شده است کمی سخت است؛ بدون اغراق باید گفت که تا به حال رانندگی با هیچ ماشین لوکسی را به این سختی ندیده بودم.
نکته منفی که در این ماشین به چشم می خورد این است که در پیچ ها به شدت آسیب پذیر است و سیستم تعلیق ضعیفی دارد. این ماشین عموما در جاده های پر پیچ و خم که پیچش های تندی دارند با کمی سرعت، چپ می کند.از دیگر نکات منفی این ماشین می توان به این نکته اشاره کرد که اگر شدت باد کمی زیاد باشد به سادگی قادر است بر روی هدایت ماشین اثر بگذارد. اما نکته مثبتی که می توان به آن اشاره کرد این است که پدال ترمز در Q3 بسیار نرم است و در سرعت های بسیار پایین در شهرهای شلوغ نیز می توانید بر روی ان حساب کنید.
وقتی سوار Q3 می شوید انگار سوار یک اتوبوس شده اید. ارتفاع صندلی ها در Q3 بالا است و جای قرار گیری فرمان نیز شما را در وضعیتی قرار می دهد که به جاده مسلط هستید. بسیاری از رانندگان از این شکایت دارند که وقتی فرما نرا به سمت پایین می چرخانند با مشکل مواجه می شوند و اینکار برای آنها راحت نیست. با این اوصاف در مورد این ماشین، حداقل می توان گفت این ماشین یک اتوبوس کوچک با صندلی های پشت راحت است.
Q3 یک ناهمگونی در خط تولید ماشین های آئودی محسوب می شود. چرا که این ماشین برای رانندگی اصلا راحت نیست و رانندگی با آن سختی های خاصی دارد در صورتی که مدل های دیگر آئودی اصلا اینگونه نیستند. طراحی و تقسیم بندی قسمت های مختلف آن ضعیف و طراحی داخلی آن نیز تا حدی قدیمی به نظر می رسد.
اینفینیتی QX30 AWD مدل 2017
این ماشین به شدت مشتری پسند ساخته شده است. این ماشین در واقع تلفیقی از دو ماشین است و تعداد کمی از خریداران آن این نکته را می دانند که در واقع سوار بر یک GLA هستند.
با تشکر از طراحی موزونی که اینفینیتی در این مدل خود به کار برده استمرغوبیت فلز به کار رفته در بدنه و خطوط موزون و همگون روی بدنه ها شخصیت خاصی به این ماشین داده است به طوری که می توان گفت QX30 شبیه هیچ ماشینی در دنیا نیست و بی همتا است.
در فضای داخلی این ماشین، اینفینیتی از داشبورد جدیدی استفاده کرده است که با سیستم سرگرمی که در ماشین تعبیه شده است سازگار تر باشد که همین امر می تواند بسیاری از رقیبان را از میدان خارج کند. اما سیستم کنترل آب و هوا،سوییچ های پنجره، و کلیدهای باز و بسته شدن در همه از GLA الهام گرفته شده اند به نوعی کپی از آن هستند. فرمان QX30 با GLA250 متفاوت است و این هم به خاطر آن است که این قسمت مرسدس کمی قدیمی به نظر می رسد.
وجه تمایز بین QX30 و مرسدس GLA در عمق رنگ بدنه آن است.اینفینیتی ادعا می کند بهترین سیستم تنظیم خروج هوا، تعلیق، فرمان و انتقال را دارد. اما با رانندگان چیره دستی که هر دوی این ماشین ها را سوار شده اند که صحبت کردیم، مدعی بودند که اینفینیتی هنوز راه درازی دررسیدن به نمونه آلمانی خود یعنی مرسدس GLA دارد. نکته منفی که در مورد اینفینیتی وجود دارد این است که QX30، در حین حرکت در مسیرهای سنگ فرش شده لیز می خورد و به گوشه ها متمایل می شود و این موضوع رانندگی با آن را در این مسیرها سخت می کند.
سیستم انتقال این ماشین که دو حالت اکونومیک و اسپورت را در خود می بیند، به شدت نیاز به حالتی به نام نرمال دارد که بتواند حالت دنده ها را در بین حالت اسپورت و اکونومیک قرار دهد.در حال حاضر چنین حالتی وجود ندارد و بر روی سوییچ تغییر حالت ماشین فقط حرف E,S,M نوشته شده که M مخفف manual یا دستی به حساب می آید و E و S نیز بیانگر حالت اکونومیک و اسپورت هستند.به طور متوسط این ماشین به ازای هر گالن سوخت 25 مایل مسافت را طی می کند که 1 واحد کمتر از مرسدس به حساب می آید که شاید این به خاطر آن بوده است که ما در دور تستی خیلی بین حالت های اسپورت و اکونومیک سوییچ کردیم.
اما برونسپاری پروژه Qx30 به مرسدس بنز، شمشیر دولبی برای اینفینیتی محسوب می شود که ممکن است با شکست یا موفقیت آن همراه شود. همانطور که دربالا اشاره کردیم بسیاری از نقص های QX ریشه در GLA دارد و از نظر طراحی داخلی هم این ماشین به صورت غیر قابل تحملی فضای داخلی کوچکی دارد که همین امر باعث شد از جایگاه سوم به جایگاه چهارم سقوط کند.
جایگاه سوم: هاچبک های مغرور
آلمان ها با کوپه های چهار دار و کوپه های SUV، سلطان زیبایی در این کلاس محسوب می شوند. اما بر خلاف پیش بینی ها، آنها بازار بزرگ کراس اوورهای کوچک را به سادگی از دست دادند. GLA یکی از این نمونه ها است.این مدل از مرسدس یک کراس اوور واگن مانند کوچک است که سقف آن نیز 5 اینچ کوتاه تر از نمونه لکسوس است.برای افراد با اندازه متوسط این ماشین یک ماشین دو نفره محسوب میشود و از این ماشین 42000 دلاری می توان برای مسافرت های دو نفره استفاده کرد.
علاوه بر اینکه این ماشین از امکانات اولیه رفاهی در مدل های مشابه خود بی بهره است،کمبود جا برای بار، عدم داشتن صندلی عقب قابل نشستن و صندلی های قدیمی و دکمه های proximity نیز از نقاط ضعف این ماشین به شمار می رود. اما از بسیاری جهات از لحاظ زیبایی و طراحی این ماشین زیباتر از مزدا 3 است چرا که مواد به کار رفته در ساخت بدنه این ماشین اصلا قابل مقایسه با مدل های دیگر نیست.
رانندگی با GLA خیلی خشک به نظر می رسید اما نه در حد اینفینیتی!در این ماشین نقص رانندگی سفت و خشک با کنترل آسان ماشین و بدنه در پیچ ها پوشش داده شده و قابل اغماض است.(این مدل از مرسدس از تایرهای بزرگتر اما با عرض کمتر استفاده می کند) چراغ و فرمان دقیق این خودرو، راننده را در کنترل ماشین بسیار کمک می کند. جعبه دنده 7 دنده ای این ماشین، تعویض دنده روانی را در افزایش یا کاهش دنده در اختیار راننده، قرار می دهد. برنامه راه انداز این خودرو، آن را قادر می سازد تا ظرف 6.1 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر در ساعت برسد که این نرخ در اینفینیتی QX30 حدود نیم ثانیه بالاتر است.
در مقایسه با QX30 می توان گفت که GLA250 سواری روان تری به راننده می دهد اما به سختی می توان گفت همه امکانات آن تکمیل است چرا که یک ماشین لوکس باید هم زیبا باشد و هم امکانات و آپشن های بالایی در اختیار راننده قرار دهد که GLA250 هیچ کدام از این موارد را در حد عالی ندارد.
لکسوس NX200t F AWD اسپورت مدل 2016
تنها ماشین اسپورت حاضر در این لیست که اسم اسپورت را در نام خود یدک می کشید لکسوس بود. لکسوس NX200t تقریبا در عملکرد در پیچ ها یک دهم BMW X1 است. این ماشین برای توقف از سرعت 70 مایل بر ساعت حدود 183 فوت مسیر را طی میکند تا توقف کامل انجام دهد در حالی که 20 فوت بیشتر از QX30 محسوب می شود. بر خلاف اینکه قدرت موتورش 235 اسب بخار است اما این مدل از لکسوس دومین خودروی کند این گروه محسوب می شود. در کل این ماشین هیچ وجه مشترکی با لکسوس مدل IS350 اسپورت F ندارد.
F اسپورت لکسوس هرگز در رقابت سرعتی در پیست با دیگر ماشین های این گروه در رده اول قرار نگرفت چرا که لکسوس تمرکز خود را در ساخت این ماشین بیشتر بر روی زیبایی و لوکس بودن آن قرار داده و نه عملکرد سرعتی آن. صندلی های این ماشین اسپورت به خوبی تقویت شده اند و افراد بلند قد نیز در این ماشین احساس راحتی خواهند کرد. با این حال صندلی عقب BMW کمی بزرگتر است اما صندلی های NX ظاهری آراسته تر و زیبا تر دارند که فضای مناسبی برای سواری دو فرد بالغ فراهم می کند.
کابین NX بسیار بی سرو صدا است و در هر جاده ای که شما برانید کمترین سر و صدایی از کابین به گوش نمی رسد. چهار سیلندر تقویت شده لکسوس بسیار روان تر از هر ماشین دیگری در این گروه بود و سیستم انتقال 6 دنده ای آن تعویض دنده را برای هر راننده ای چه به بالا و چه به پایین اسان کرده است.
لکسوس از یک صفحه نمایش یک چهارم لپتاپی در داشبورد استفاده کرده است که در حین لپتاپ کار یک لپتاپ را برای راننده انجام می دهد و این تنها مورد خاصی بود که در این ماشین می تواند فشار خون شما را بالا ببرد و از رانندگی با آن هیجان زیادی به شما دست دهد.
BMW X1 xDriver28i مدل 2016
رتبه اول
X1 تمام کراس اوورهای لوکس سایز کوچک را پشت سر می کذارد چرا که پکیجی که در ساخت آن استفاده شده است برای هر راننده ای راحت،موثر و کاربردی است. ما دلیل خوبی برای این داریم که چرا X1 رده اول را به خود اختصاص داد و با فاصله 27 امتیازی نسبت به رقبا در جایگاه اول قرار گرفت. BMW تنها خودروسازی بود که توانست نسل دوم ماشین ها را در این رده به بازار عرضه کند. آخرین مدل از z1 درسهایی دارد که مرسدس و اینفینیتی تازه در ابتدای یادگیری آنها هستند.
X1 اصلی فقط از محور عقب برای حرکت خودرو استفاده میکند(دیفرانسیل عقب) و شش دنده است و از لحاظ ظاهری شباهت کمی به واگن ها دارد و صندلی عقب آن هم بسیار تنگ و کم جا است.BMW در اقدامی انقلابی تصمیم گرفت نسل دوم این ماشین ها را با دیفرانسیل جلو روانه بازار کند که این کار،خریداران زیادی را جذب این ماشین کرد. در این مدل جدید، فضای صندلی عقب نیز بسیار راحت و مناسب است. جای نشستن شما در این ماشین مثل اینفینیتی و مرسدس ارتفاع پایینی دارد و ارتفاع سر با سقف ماشین نیز بیشتر از ماشین های دیگر این گروه است و همین امر به ایجاد فضای بیشتر در آن کمک کرده است.
نظر برخی منتقدان در مورد این ماشین درست است چرا که برخی از قابلیتهای شاسی های E91 سری 3 را در خود نمی بیند.کمپانی های کمی دیفرانسیل جلو را به صورت داینامیک در خودرو تعبیه می کنند که میتوان از کلابمن در مینی به عناون یکی از این موارد نادر اشاره کرد که چنین کاری را انجام داده است. جالب ترین موردی که در این ماشین ما را تحت تاثیر قرار داد، احساس آسودگی خیال در بزرگراه ها با سرعت زیاد و پیچ های تند بود که ماشین کوچکترین تکانی نمی خورد. سیستم انتقال آیسین با اپلیکیشنی برای تعویض 8 دنده، راننده را قادر می سازد در هر لحظه هر کدام از دنده را انتخاب کند.
با وجود موتوری به قدرت 228 اسب بخار و ظرفیت دو لیتری و 4 سیلندر آن، X1 توانست ظرف مدت 6.3 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت برسد. و بهترین عملکرد را در نرخ مصرف بهینه سوخت از خود به جای گذاشت به طوری که در هر گالن توانست 27 مایل را طی کند.
تصمیم برای خرید تلفن همراه، آن هم از بین این همه برند متنوع موجود در بازار کار سختی است. برندهای شناخته شده ای مثل سامسونگ، ال جی، سونی و هوآوی. در این میان چند سالی است که شرکت هوآوی به رقیبی جدی و باکیفیت برای برندهای معتبر جهان تبدیل شده است.
نخستین موضوعی که با در دست گرفتن هر دو محصول مورد توجه قرار می گیرد، وزن آنها است. تلفن همراه هوآوی 160 گرم وزن و بدنه ای فلزی با 7.3 میلی متر ضخامت دارد. گوشی گلکسی 169 گرم وزن و ضخامتی 6.8 میلی متری دارد؛ وزنی که برای تلفن همراهی با سایز نمایشگر 5.5به بالا وزن مناسبی به نظر می رسد. صفحه نمایش دیگر معیاری است که کاربران را در انتخاب مناسب یاری می کند.
هوآوی با صفحه نمایش 5.5 اینچی LCD با فناوری IPS به کاربر این فرصت را می دهد که از هر زاویه ای تصویری واضح و شفاف ببیند. سامسونگ نیز با صفحه نمایش 5.7 اینچی SUPER AMOLED، دل مخاطبان را می برد. مزایای این نوع صفحه نمایش کیفیت رنگ های بالاتر و مصرف انرژی پایین تر است.
رزولشن هر دو 1920 * 1080 است، و تفاوت تراکم اندکی بین دو محصول وجود دارد. تراکم پیکسل سامسونگ 386 و هوآوی 401 است.
سیم کارت و پردازنده
هر دو دستگاه از شبکه پرسرعت LTE پشتیبانی می کنند. سامسونگ دارای دو شیار سیم کارت است. دو تلفن همراه از پردازنده های مرکزی مشابه اسنپدراگون 8 هسته ای 625 با فرکانس پردازش 2 گیگاهرتز و گرافیک آدرنو 506 استفاده می کنند.
سامسونگ دارای 4 گیگابایت رم است و هوآوی 3 گیگابایت، بنابراین می توان سامسونگ را برای بازی و استفاده همزمان از چند نرم افزار مفید تر دانست. سامسونگ برای مدل C7 دو حافظه داخلی در نظر گرفته؛ یک حافظه داخلی 32 گیگابایت و یک حافظه داخلی 64 گیگابایت دارد.
افزون بر اینها این محصول یک شیار کارت حافظه در اختیار کاربر قرار داده تا در صورت نیاز بتوانند تا 256 گیگابایت به حافظه خود اضافه کند. اما یک محدودیت نیز وجود دارد؛ درواقع این شیار همان شیار مخصوص سیم کارت دوم است که یا باید از دو سیم استفاده کرد یا یک سیم کارت و حافظه جانبی، هوآوی هم یک نسخه 32 گیگابایت عرضه کرده، بنابراین می توان از کارت حافظه نیز در صورت نیاز استفاده کنید.
دوربین و صفحه کلید
دوربین هر دو محصول 16 مگاپیکسل است و هر دو دارای دوربین سلفی 8 مگاپیکسلی هستند. البته ویدئوهایی که هوآوی ذخیره می کند کیفیت بیشتری دارد و می توان در یک نتیجه گیری کلی گفت هوآوی دوربین قابل قبول تری به نسبت سامسونگ روی گوشی خود قرار داده است.
دو تلفن همراه اندروید 6 مارشمالو دارند و باید دید که سامسونگ و هوآوی آپدیت نسخه 7 یا همان نوقا را برای این دو مدل در آینده منتشر می کنند یا نه!
تمام کلید های جانبی بر بخش کناره گوشی قرار گرفته است. در بخش پایینی هر دو محصول جک هدفون 3.5 میلی متری و اسپیکر گوشی قرار گرفته است. افزون بر اینها هر دو تلفن همراه دارای شبکه های ارتباطی مانند WIFI، بلوتوث، GPS، NFC ، رادیو و پورت ورودی هستند. در تلفن همراه سامسونگ یو اس بی و در هوآوی از پورت تایپ C استفاده شده است.
سنسور و قدرت شارژ
هر دو تلفن همراه شامل سنسور اثر انگشت هستند. هر دو دستگاه دارای بخش فست شارژر یا همان شارژ سریع هستند. سامسونگ از نسخه 3 شارژ سریع استفاده می کند که به گفته شرکت در مدت 30 دقیقه 83درصد دستگاه را شارژ می کند. باتری استفاده شده در گوشی سامسونگ یک باتری 3300 میلی آمپر و گوشی هوآوی 3340 میلی آمپر است که غیر قابل تعویض توسط کاربر هستند.
سامسونگ مدل C7 را با رنگ های طلایی، صورتی براق و خاکستری تیره به بازار عرضه کرده است.
هوآوی نیز برای مدل نوا پلاس خود رنگ های طلایی، نقره ای تیتانیوم و خاکستری را در اختیار کاربران قرار داده است.
نتیجه گیری
با در نظر گرفتن توضیحاتی که در خصوص هر دو تلفن همراه ارائه شد، می توانیم نتیجه گیری کنیم که کاربری روزانه برای مواردی مثل بازی، موزیک، وبگردی و استفاده از نرم افزارهای مختلف در هر دو محصول به یک کیفیت وجود دارد.
اما اگر به دنبال صفحه نمایش بزرگ و حافظه بالاتر هستید سامسونگ انتخاب مناسب تری است. از سوی دیگر اگر به دنبال یک تلفن همراه جدید هستید که بتواند انتقال دهنده تجربه ای مثبت و متفاوت باشد هوآوی نوا پلاس می تواند انتخاب مناسب تری باشد.
الیاف طبیعی
پنبهای:خنک و قابل لکه گیریالیاف مصنوعی
ویسکوز: هادی گرماالیاف طبیعی
گاباردین: نوعی پارچه با بافت ریز از پنبه، پشم یا الیاف مصنوعی با نقوش برجسته تیغ ماهی، جناقی یا مخلوط راه راه اریب اســت که همواره از سمت راست به چپ یا پایین به بالا بافته میشود.طبق گزارشهای موجود، مصرف ماهی در دنیا متغیر بوده و در کشورهایی مانند کانادا، آلمان، فرانسه و ایالاتمتحده کمترین مقدار مصرف وجود داشته و کشورهای ژاپن، تایوان و کره بیشترین میزان مصرف وجود داشته است.
در گزارش دیگر که سازمان جهانی بهداشت (WHO) منتشر کرده است، مردم مجارستان، بلغارستان و اتریش کمترین میزان مصرف را داشتهاند و ژاپن، پرتغال، هنگکنگ، کره و نروژ بیشترین مصرف سرانه ماهی را داشتهاند و آمریکا و کانادا، ایتالیا و استرالیا و سوئد در بین این دو گروه قرار داشتند.
بر این اساس، مصرف جهانی سرانه ماهی به طور متوسط از 9.9 کیلوگرم (21.8 پوند) در سال 1960 به 14.4 کیلوگرم (31.7 پوند) در سال 1990 افزایش یافته است. این میزان در سال 2013 بالغ بر 19.7 کیلوگرم (43.3 پوند) و در سال 2014، در حدود 20.1 کیلوگرم (44.2 پوند) برآورد شده است.
مدیرکل فائو، «خوزه گرازیانو داسیلوا» در این رابطه گفته است که در حال حاضر پرورش ماهی و یا آبزیپروری -با استفاده از شیوه ساحلی و یا استخر به منظور بالابردن گونههای آب شیرین و آبشور- نیمی از مصرف ماهی مردم جهان را تامین میکند.
بنا به آمارها، سالانه 191میلیون تن ماهی در جهان تولید میشود؛ از این میزان 51 درصد آبزیپروری و 49 درصد از دریا هستند. در ایران نیز سالانه حدود ۹۴۶ هزار تن انواع آبزی تولید میشود که از این میزان ۳۷۱ هزار تن در مرکزهای آبزیپروری و ۵۷۵ هزار تن در بخش صید و صیادی است. بقیه این میزان نیز با تولید قزلآلا محقق میشود.
برپایه برآوردها و محاسبه رشد جمعیت، به نظر میرسد تولید ماهی از طریق صید و آبزیپروری در سال ۲۰۳۰ میلادی به ۲۶۰ میلیون تن برسد که آن زمان به دلیل محدودیت ذخایر، نسبت صید و آبزیپروری به ترتیب ۹۰ میلیون و ۱۷۰ میلیون تن خواهد بود.
در این میان، تازهترین گزارش بانک مرکزی از شاخص بهای تولیدکننده در ایران، از بالا رفتن شاخص بهای ماهیگیری و آبزیپروری حکایت دارد؛ بهطوری که شاخص بهای ماهی آبهای جنوب 26 درصد و ماهی آبهای شمال 8.8 درصد نسبت به سال گذشته بالا رفته است.