اگر فساد مالی و رانتخواری را به کناری نهیم، معمولا و به شکل قانونی دو شیوه برای میلیونر شدن وجود دارد. یکی بهره گرفتن از مزایای آقازادگی و فوت “دلخراش” و “نابهنگام” پدری ثروتمند است و دیگری داشتن ایده و پشتکار.
نمونه اول میلیونر شدن برای ناپلئون هیل، نویسنده کتاب “بیندیشید و ثروتمند شوید” جذاب نبوده. اما نمونه “افراد خودساخته” موضوع تحقیق و پژوهشی بوده که در کتاب یادشده منتشر شده است. کتابی که از زمان انتشار آن تا به امروز هفتاد میلیون از آن منتشر شده است.
میلیونرها هم مثل سایر انسانها “فردیت” خود را دارند. اما آیا میتوان در بین آنها نکات مشترکی هم یافت؟ مثل عادات مشابهی که الگوی زندگیشان باشد؟ اصولا این میلیونرها که به افراد خودساخته شهرهاند، چگونه انسانهایی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
ناپلئون هیل برای پاسخ به این پرسشها زندگی و کار و کارنامه ۵۰۰ میلیونر را زیر ذرهبین برده است. خصوصیت بارز همه این افراد توانایی تصمیمگیری و عزمی جزم برای تحقق تصمیمهایشان است.
شنوندگانی خوب!
یکی از ویژگیهای میلیونرها توانایی فوقالعاده آنها در شنوایی است. آنها شنوندگان بسیار خوبی هستند. به قول ناپلئون هیل راز اصلی مشترک در همه این میلیونرها را باید در این توانایی جست: “گوشهایت را خوب تیز کن، چشمهایت را هم کاملا باز و دهنات را ببند و بیخود حرف نزن!“
مگر نه آنکه کسانی که خیلی حرف میزنند، عملا فرصت زیادی برایشان نمیماند که دست به کاری دیگر بزنند؟ حال آنکه عمل مهمتر از کلام و حرف است و نتیجه بیشتری هم به بار میآورد. ریشسفیدان هم همواره گفتهاند که خداوند به آدمی یک دهان داده و دو گوش و حکمت آن هم این بوده که انسان بیشتر بشنود تا حرف بزند.
نویسنده میگوید که حتما آدم باید درباره دستآوردهایش حرف بزنند و به جهانیان بگوید که چه کرده است. اما پسندیده آن است که اول کاری بکند و بعد درباره آن حرف بزند.
دیگر رازهای مشترک میلیونرها
ناپلئون هیل سایر رازهای مشترک میلیونرها را این چنین دستهبندی کرده است:
هدف مالی خود را باید هر چه دقیقتر تعیین کنید. این که بیاییم و مدعی شویم که مایل به ثروتمند شدن هستیم، کفایت نمیکند. هدف مسیر را تعیین میکند و هر چه هدف دقیقتر تعیین شده باشد، مسیر روشنتر ترسیم خواهد شد.
در زندگی به هیچ کسی هیچ چیزی را به رایگان نمیدهند. بدیهی است که برای رسیدن به هدف تعیینشده باید از خود مایه گذاشت. باید برای خودتان روشن کنید که برای رسیدن به هدف خود حاضر به چه کاری هستید؟ به سخن دیگر حاضرید از چه چیزهایی در زندگی بگذرید. تنها تلاش و پیگیری شماست که دست آخر رسیدن به هدف را میتواند ممکن سازد.
برای رسیدن به هدفی که تعیین کردهاید، حتما زمان مشخص کنید. مثلا بگویید که کی میخواهید به این هدف دست یابید. عدم تعیین زمان عملا باعث آن میشود که زمان تحقق هدفتان به آینده نامشخص موکول شود و عملا هرگز به آن دست نیابید.
حال که هدف و زمان تحقق آن را تعیین کردید، میباید برنامهای روشن برای این دوره تنظیم کنید و مسیر را ترسیم کنید. و مهمتر اینکه پس از تنظیم برنامه، بدون فوت وقت دست به کار شوید. هیچ چیز بدتر از آن نیست که آدمی برنامه را برای کشوی میز کارش تنظیم کند!
مهم این است که برنامه را دقیق به روی کاغذ بیاورید. برنامهای ثبتشده در اوهام و تخیل به همان شکل که تنظیم میشود، نقض خواهد شد. همه چیز را بنویسید. از همه کارهایی که حاضرید برای رسیدن به هدف انجام دهید و گامهای برنامهای را که برای رسیدن به هدف تعیین کردهاید، دقیق و روشن ثبت کنید.
روزی دو بار این برنامه را با صدای بلند بخوانید. یک بار صبحها پس از بیدار شدن و یک بار شامگاهان و پیش از رفتن به بستر. خواندن برنامه در صبحها یادآور گامها و اقداماتی است که برای خود تعیین کردهاید و شبها جمعبست همه آن چیزهایی است که در طول روز به دست آوردهاید.
و فراتر از این توصیهها، ناپلئون هیل نکات مشترک دیگری در شیوه و نوع زندگی میلیونرها را تشخیص میدهد. مثلا اینکه همه آنها صبحها خیلی زود از خواب بیدار میشوند، مرتب و مستمر ورزش میکنند، آماده آموختن هستند و برای این کار وقت کافی در نظر میگیرند و به گونهای منظم و مستمر با همفکران خود نشست و برخاست دارند و از کمی وقت نمینالند.
حدس بزنید که وجه اشتراک میلیونرها و ثروتمندان خودساخته ی آمریکایی در چیست؟ بیشتر ثروتمندان و میلیونرها برای هر کاری، بودجه ای در نظر می گیرند.
بنا بر این گزارش، یکی از اولین کتاب های اقتصادی غیر درسی که من همیشه می خواندم، کتاب «میلیونری در همسایگی» بود. اگر به دنبال یکی از بهترین کتاب ها در مورد ثروتمندان و راه های ثروتمند شدن هستید، این کتاب همان کتابی است که می خواهید.
توماس استنلی (Thomas Stanley) و ویلیام دانکو (Wiliam Danko) نویسندگان این کتاب، اساتیدی هستند که تمام عمر خود را صرف مطالعه و تحقیق در مورد عادت ها و شخصیت های آدم های ثروتمند و میلیونرهای خود ساخته کرده اند. این دو بدون اینکه ارثی به آنها رسیده باشد، خود را به جرگه ی ثروتمندان و میلیونر ها رساندند.
استنلی و دانکو به چندین موضوع مشترک بین میلیونرها و افراد ثروتمند دست یافتند؛ اما این موضوعات مشترک بین ثروتمندان؛
• میلیونرها با صرفه جویی و میانه روی زندگی می کنند.
• این ثروتمندان، خودروهای کارکرده سوار می شوند.
• افراد ثروتمند به جای خرید خودروهای نو و صفر، ماشین های کارکرده و دسته دوم خریداری می کنند.
• ثروتمندان به ویژه در زمان گردآوری ثروت و جمع آوری سرمایه، در خانه ای محقرتر که می توانند از پس تأمین آن بر بیایند، زندگی می کنند. جالب است بدانید که آنها در جایی زندگی می کنند که اغلب همسایگان آنها میلیونر نیستند.
• به بیش از نیمی از این میلیونرها، حتی یک دلار هم ارث نرسیده است.
• ۹۰ درصد آنها هرگز مالکیتی به ارزش یک دلار هم از تجارت های خانوادگی نداشته اند.
• میلیونرهای خود ساخته، همسران صرفه جو و اعتدالگرایی هم دارند. این نویسندگان حتی به شخصی گفته بودند که مردی را می شناختند که پس از بررسی دارایی خالص به همسر خود گفته بود که از حالا به بعد ما میلیونر هستیم و همسر این مرد سری تکان داده بود و بازگشته بود تا برگه های کوپن را به هم متصل کند.
ثروتمندان خودشان صاحب یک تجارت و کسب و کار هستند. بعضی این میلیونرها در کنار کسب و کار خود، یک شغل تمام وقت هم دارند و بقیه ی این افراد نیز صاحب یک کسب و کار تمام وقت هستند. بر اساس این کتاب، شغل آزاد در میان کارگران و کارمندان در آمریکا، کمتر از ۲۰ درصد است اما دو سوم میلیونر ها، شغل آزاد دارند.
این میلیونر ها تمایل دارند تا صاحب تجارت های خسته کننده و غیر زرق و برق دار باشند؛ همان نوعی از تجارت که در آن حلوا تقسیم نمی کنند. این کتاب می گوید: ما همان پیمانکاران جوشکاری، دلالان حراجی ها، کشاورزان و برنج کاران، مؤسسات کنترل آفات، کلکسیونرهای تمبر و سکه و پیمانکاران راه سازی هستیم.
• آموزش فرزندان تنها حوزه ای است که ثروتمندان و افراد میلیونر با گشاده دستی پول خرج می کنند.
میلیونرها و افراد ثروتمند، حساب دخل و خرج خود را دارند.
و اما ملاحظه و نکته ی مورد علاقه ی من؛
اغلب میلیونرهای خود ساخته حساب دخل و خرج خود را دارند و هر دلار از پول خود را می دانند کجا خرج شده است. آنها می دانند که چه مقدار در فروشگاه خوار و بار فروشی، چه مقدار برای بنزین و چه مقدار برای سایر خرده خرج های خانواده، هزینه خواهند داشت.
این نویسندگان می گویند: برنامه ریزی و کنترل مصرف عوامل اساسی هستند که در پشت ثروت اندوزی قرار دارند. اداره یک خانواده بدون حساب و کتاب شبیه به راه اندازی یک تجارت بدون برنامه ریزی، بدون هدف و بدون جهت گیری است.
چه چیزی، چرا و چگونه
افراد ثروتمند با یک تصویرسازی بزرگ از هدف خود، کار را آغاز می کنند. آنها تجسم می کنند که چطور امید به پس انداز، سرمایه گذاری و زیاد کردن دارایی های خود دارند. این تصویرسازی از اهداف بزرگ، نشان می دهد که آنها می خواهند به «چه چیزی» برسند و همچنین »چرا» می خواهند به آن دست پیدا کنند.
حساب و کتاب دخل و خرج، کلمه «چطور» را نشان می دهد. میلیونرهای خود ساخته جریان و حرکت پول خود را رصد می کنند تا ببینند که آیا هزینه ها و خرج کرد آنها، در راستای همان تصویرسازی از اهداف بزرگ می باشد یا خیر.
آنها از کوپن های خود استفاده می کنند، پوشاک غیر گران قیمت می پوشند و ماء الشعیرهای معمولی می خورند و یا همان طور که نویسنده کتاب می گوید: ثروتمندان اغلب در محیط های دارای کمبود نسبی و البته خود خواسته، زندگی می کنند.
آنها حساب و کتاب خود را دارند، می دانند پول خود را کجا خرج می کنند و حتی آنها می دانند که چطور می توانند برخی از هزینه ها را برای سرمایه گذاری بیشتر، کاهش دهند و یا حذف کنند.
اگر این مطلب انگیزه ای برای حساب و کتاب داشتن نیست، پس من واقعاً نمی فهمم چه چیزی هست؟
منبع : تابناک باتو
این بهشت میلیونرها اکنون به مجموعه شهر ارواح تبدیل شده اسـت.
این منطقه در قرن 19 مسیر تجاری مهمی بوده که در آن 50 کاخ و عمارت باشکوه ساخته شد بود تا محل زندگی ساکنان قدرتمند و البته متمول آن زمان باشد.
در سال 1950 بود که دیگر ساکنان ثروتمند از منطقه و کاخ هایشان دلزده و خسته شدند وبی خیال آن همه زیبایی ،تجارت را به بمبئی و دهلی کشاندند.
این شهر ارواح با نمونه کاخ های زیبا امروزه مورد بازدید توریست ها،هنرمندان و عکاسانی اسـت که می خواهند بقایای عصر طلایی و کاخ هایی که با وجود متروکه بودن هنوز باشکوهند را ببینند.
این منطقه در شمال غرب هند-جنوب شهر قدیمی جایپور- قرار دارد و در اختیار یک هنرمند فرانسوی اسـت و گردشگران از آن بازدید می کنند.
میلیونرها با عادتهایی همچون برنامهریزی دقیق برای خرج پول، دائما خود را آموزش دادن، سحرخیزی و مراقبت از سلامت خود مشهور هستند. اما همه ما میلیونرهایی را دیدهایم که این عادات را ندارند. این میلیونرها از ازدواج یا ارث پدری میلیونر میشوند! بنابراین عادتهای میلیونرها را ندارند و ممکن است دیر یا زود، ثروت آنها را باد ببرد. در زیر چهار عادتی را میخوانید که موجب ورشکست شدن میلیونرها میشود.
چه شما نویسنده فریلنس باشید یا بیل گیتس، نیاز به بودجه دارید. زمانی که به پول خود نگاه میکنید، باید بدانید که هر ریال را چگونه خرج کنید. برنامه ریزی کنید و بدانید که هر ریال شما چگونه مصرف شده است. سعی کنید که به چیزهایی فکر کنید که تا بحال فکر نکردهاید. به عنوان مثال یک حساب کاربری با هزینه ۱۰ دلار در ماه، در طول زمان زیاد خواهد شد.
گرچه این عادتی است که میلیونرها دارند، اما میلیونرهایی که در حال ورشکست شدن هستند، این عادت را ندارند یا ترک میکنند. آنها حتی نمیتوانند بگویند که پولشان را کجا خرج کردهاند. این میلیونرها حتی خبر ار حساب بانکی و قبضهای خود ندارند. آنها به قبض رستوران، هتل و یا سوپرمارکت نگاه نمیکنند. آنها قیمت را مقایسه نمیکنند و خریدهای معمول خود را کنترل نمیکنند.
در نهایت این میلیونرها، هزینههای خود را کنترل نمیکنند. این مشکل ممکن است در ابتدا چندان خود را نشان ندهد، اما در طول زمان اثر خودش را میگذارد.
خریدهای احساسی و گران
میلیونرهای که ورشکست میشوند عادت به خریدهای احساسی دارند. به عنوان مثال، بعد از یک روز بد، دست به خرید زیاد از آمازون میزنند و یا در فستفودها غذاهایی میخرند که احتیاجی به آنها ندارند.
بیشتر میلیونرها، صرفهجو هستند. آنها از خریدهای احساسی پرهیز میکنند، چون خریدهای آنها ممکن است قیمتی بالاتر از خرید مردم عادی داشته باشد. یک نکته جالب در مورد میلیونرها این است که آنها اغلب از کوپن استفاده میکنند، دنبال بهترین قیمتها هستند و اگر پول زیادی از آنها گرفته شود، سرو صدا بر پا میکنند. یک از دوستان چندین میلیون پول دارد. هفته گذشته دیدم که با یک هتلدار بر سر ۴۰ دلار چانه میزد! همیشه در همه مراحل زندگی، صرفهجو باشید.
وابسته بودن به یک منبع درآمد
مطالعات نشان میدهد که میلیونرها چندین منبع درآمد دارند. بر اساس یک مطالعه، ۶۵ درصد میلیونرها سه منبع درآمد و ۳۵ درصد، چهار منبع درآمد دارند. اما همه میلیونرها این مسیر را دنبال نمیکنند. به عنوان مثال، ایک باتیستا تاجر برزیلی را در نظر بگیرید که ۳۵ میلیارد دلار ثروت داشت. باتیستا واقعا اعتقاد داشت که چیزی نمیتواند تجارت نفت و گاز او را از بین ببرد. اما تولید نفت کاهش پیدا کرد و ورشکست شد.
یکی از محققان میگوید:
داشتن چند منبع درآمد معقولانه است. زمانی که یک منبع درآمد خود را به دلیل بحران اقتصادی از دست بدهید، منبع دیگر میتواند به حفظ ثروت شما کمک کند.
به طور خلاصه، همه تخممرغهای خود را درون یک سبد قرار ندهید.
سرمایهگذاری بیصبرانه و تهاجمی
بر خلاف سرمایه گذاران واقعی که بلندمدت فکر میکنند و همیشه آرام هستند، سرمایهگذاران تهاجمی «گرگ والاستریت» را الگوی خود قرار میدهند. آنها بسرعت سهام خرید و فروش میکنند و بدتر اینکه فکر میکنند چون میلیونر هستند نیازی به متخصصان تحصیل کرده سرمایهگذاری ندارند و اسیر خیالبافیهای خود میشوند.
در نهایت، در مورد پول، خود را آموزش دهید. از پول خود محافطت کنید تا ورشکست نشوید.
چه شما نویسنده فریلنس باشید یا بیل گیتس، نیاز به بودجه دارید. زمانی که به پول خود نگاه میکنید، باید بدانید که هر ریال را چگونه خرج کنید. برنامه ریزی کنید و بدانید که هر ریال شما چگونه مصرف شده است. سعی کنید که به چیزهایی فکر کنید که تا بحال فکر نکردهاید. به عنوان مثال یک حساب کاربری با هزینه ۱۰ دلار در ماه، در طول زمان زیاد خواهد شد.
گرچه این عادتی است که میلیونرها دارند، اما میلیونرهایی که در حال ورشکست شدن هستند، این عادت را ندارند یا ترک میکنند. آنها حتی نمیتوانند بگویند که پولشان را کجا خرج کردهاند. این میلیونرها حتی خبر ار حساب بانکی و قبضهای خود ندارند. آنها به قبض رستوران، هتل و یا سوپرمارکت نگاه نمیکنند. آنها قیمت را مقایسه نمیکنند و خریدهای معمول خود را کنترل نمیکنند.
خریدهای احساسی و گران
میلیونرهای که ورشکست میشوند عادت به خریدهای احساسی دارند. به عنوان مثال، بعد از یک روز بد، دست به خرید زیاد از آمازون میزنند و یا در فستفودها غذاهایی میخرند که احتیاجی به آنها ندارند.
بیشتر میلیونرها، صرفهجو هستند. آنها از خریدهای احساسی پرهیز میکنند، چون خریدهای آنها ممکن است قیمتی بالاتر از خرید مردم عادی داشته باشد. یک نکته جالب در مورد میلیونرها این است که آنها اغلب از کوپن استفاده میکنند، دنبال بهترین قیمتها هستند و اگر پول زیادی از آنها گرفته شود، سرو صدا بر پا میکنند. یک از دوستان چندین میلیون پول دارد. هفته گذشته دیدم که با یک هتلدار بر سر ۴۰ دلار چانه میزد! همیشه در همه مراحل زندگی، صرفهجو باشید.
وابسته بودن به یک منبع درآمد
مطالعات نشان میدهد که میلیونرها چندین منبع درآمد دارند. بر اساس یک مطالعه، ۶۵ درصد میلیونرها سه منبع درآمد و ۳۵ درصد، چهار منبع درآمد دارند. اما همه میلیونرها این مسیر را دنبال نمیکنند. به عنوان مثال، ایک باتیستا تاجر برزیلی را در نظر بگیرید که ۳۵ میلیارد دلار ثروت داشت. باتیستا واقعا اعتقاد داشت که چیزی نمیتواند تجارت نفت و گاز او را از بین ببرد. اما تولید نفت کاهش پیدا کرد و ورشکست شد.
یکی از محققان میگوید:
«داشتن چند منبع درآمد معقولانه است. زمانی که یک منبع درآمد خود را به دلیل بحران اقتصادی از دست بدهید، منبع دیگر میتواند به حفظ ثروت شما کمک کند.»
به طور خلاصه، همه تخممرغهای خود را درون یک سبد قرار ندهید.
سرمایهگذاری بیصبرانه و تهاجمی
بر خلاف سرمایه گذاران واقعی که بلندمدت فکر میکنند و همیشه آرام هستند، سرمایهگذاران تهاجمی «گرگ والاستریت» را الگوی خود قرار میدهند. آنها بسرعت سهام خرید و فروش میکنند و بدتر اینکه فکر میکنند چون میلیونر هستند نیازی به متخصصان تحصیل کرده سرمایهگذاری ندارند و اسیر خیالبافیهای خود میشوند.
در نهایت، در مورد پول، خود را آموزش دهید. از پول خود محافطت کنید تا ورشکست نشوید.
میلیونرها با عادتهایی همچون برنامهریزی دقیق برای خرج پول، دائما خود را آموزش دادن، سحرخیزی و مراقبت از سلامت خود مشهور هستند. اما همه ما میلیونرهایی را دیدهایم که این عادات را ندارند. این میلیونرها از ازدواج یا ارث پدری میلیونر میشوند! بنابراین عادتهای میلیونرها را ندارند و ممکن است دیر یا زود، ثروت آنها را باد ببرد. در زیر چهار عادتی را میخوانید که موجب ورشکست شدن میلیونرها میشود.
چه شما نویسنده فریلنس باشید یا بیل گیتس، نیاز به بودجه دارید. زمانی که به پول خود نگاه میکنید، باید بدانید که هر ریال را چگونه خرج کنید. برنامه ریزی کنید و بدانید که هر ریال شما چگونه مصرف شده است. سعی کنید که به چیزهایی فکر کنید که تا بحال فکر نکردهاید. به عنوان مثال یک حساب کاربری با هزینه ۱۰ دلار در ماه، در طول زمان زیاد خواهد شد.
گرچه این عادتی است که میلیونرها دارند، اما میلیونرهایی که در حال ورشکست شدن هستند، این عادت را ندارند یا ترک میکنند. آنها حتی نمیتوانند بگویند که پولشان را کجا خرج کردهاند. این میلیونرها حتی خبر ار حساب بانکی و قبضهای خود ندارند. آنها به قبض رستوران، هتل و یا سوپرمارکت نگاه نمیکنند. آنها قیمت را مقایسه نمیکنند و خریدهای معمول خود را کنترل نمیکنند.
در نهایت این میلیونرها، هزینههای خود را کنترل نمیکنند. این مشکل ممکن است در ابتدا چندان خود را نشان ندهد، اما در طول زمان اثر خودش را میگذارد.
خریدهای احساسی و گران
میلیونرهای که ورشکست میشوند عادت به خریدهای احساسی دارند. به عنوان مثال، بعد از یک روز بد، دست به خرید زیاد از آمازون میزنند و یا در فستفودها غذاهایی میخرند که احتیاجی به آنها ندارند.
بیشتر میلیونرها، صرفهجو هستند. آنها از خریدهای احساسی پرهیز میکنند، چون خریدهای آنها ممکن است قیمتی بالاتر از خرید مردم عادی داشته باشد. یک نکته جالب در مورد میلیونرها این است که آنها اغلب از کوپن استفاده میکنند، دنبال بهترین قیمتها هستند و اگر پول زیادی از آنها گرفته شود، سرو صدا بر پا میکنند. یک از دوستان چندین میلیون پول دارد. هفته گذشته دیدم که با یک هتلدار بر سر ۴۰ دلار چانه میزد! همیشه در همه مراحل زندگی، صرفهجو باشید.
وابسته بودن به یک منبع درآمد
مطالعات نشان میدهد که میلیونرها چندین منبع درآمد دارند. بر اساس یک مطالعه، ۶۵ درصد میلیونرها سه منبع درآمد و ۳۵ درصد، چهار منبع درآمد دارند. اما همه میلیونرها این مسیر را دنبال نمیکنند. به عنوان مثال، ایک باتیستا تاجر برزیلی را در نظر بگیرید که ۳۵ میلیارد دلار ثروت داشت. باتیستا واقعا اعتقاد داشت که چیزی نمیتواند تجارت نفت و گاز او را از بین ببرد. اما تولید نفت کاهش پیدا کرد و ورشکست شد.
یکی از محققان میگوید:
داشتن چند منبع درآمد معقولانه است. زمانی که یک منبع درآمد خود را به دلیل بحران اقتصادی از دست بدهید، منبع دیگر میتواند به حفظ ثروت شما کمک کند.
به طور خلاصه، همه تخممرغهای خود را درون یک سبد قرار ندهید.
سرمایهگذاری بیصبرانه و تهاجمی
بر خلاف سرمایه گذاران واقعی که بلندمدت فکر میکنند و همیشه آرام هستند، سرمایهگذاران تهاجمی «گرگ والاستریت» را الگوی خود قرار میدهند. آنها بسرعت سهام خرید و فروش میکنند و بدتر اینکه فکر میکنند چون میلیونر هستند نیازی به متخصصان تحصیل کرده سرمایهگذاری ندارند و اسیر خیالبافیهای خود میشوند.
در نهایت، در مورد پول، خود را آموزش دهید. از پول خود محافطت کنید تا ورشکست نشوید.
این بهشت میلیونرها اکنون به مجموعه شهر ارواح تبدیل شده اسـت.
این منطقه در قرن 19 مسیر تجاری مهمی بوده که در آن 50 کاخ و عمارت باشکوه ساخته شد بود تا محل زندگی ساکنان قدرتمند و البته متمول آن زمان باشد.
در سال 1950 بود که دیگر ساکنان ثروتمند از منطقه و کاخ هایشان دلزده و خسته شدند وبی خیال آن همه زیبایی ،تجارت را به بمبئی و دهلی کشاندند.
این شهر ارواح با نمونه کاخ های زیبا امروزه مورد بازدید توریست ها،هنرمندان و عکاسانی اسـت که می خواهند بقایای عصر طلایی و کاخ هایی که با وجود متروکه بودن هنوز باشکوهند را ببینند.
این منطقه در شمال غرب هند-جنوب شهر قدیمی جایپور- قرار دارد و در اختیار یک هنرمند فرانسوی اسـت و گردشگران از آن بازدید می کنند.