۲٫ حجت الهی و انسان کامل: حجت الهی خود عامل آگاهیبخش درباره مرگ است که در دو سطح حجت درون و حجت برون مطرح میشود. حجت برون در واقع همان اهل ذکر است که از آن سخن به میان آمد. اما حجت درون همان عقل است که سبب تشخیص و معرفت است: «عقل تو را همین بس که برای تو راه گمراهی را از راه رستگاری نمایان میسازد» (تمیمی آمدی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۱۳۹).
دراینباره که عقل و فرزانگی چگونه در مرگآگاهی مۆثر است، حضرت می فرماید: «با ایمان علم آباد می شود، و با علم انسان از مرگ میهراسد، و با مرگ دنیا پایان میپذیرد» (خطبه۱۵۶). توضیح مطلب آنکه عقل سبب علم و معرفت است و از این طریق موجب مرگآگاهی، و در نتیجه، سبب عاقبتاندیشی می گردد.
۳٫ عبرت از تاریخ: تاریخ و عبرتآموزی از آن، بخش مهمی از منطق امیر مۆمنان(علیه السلام ) در ارشاد و هدایت انسان است: «خدا رحمت کند کسی را که میاندیشد و عبرت میگیرد، و عبرت میگیرد تا بصیرت پیدا کند» (نهجالبلاغه، خطبه۱۰۲). همچنین در جایی میفرماید: «پس از عبرتها پند بگیرید، و از دگرگونیها عبرت بگیرید، و از هشداردهندگان بهرهمند شوید» (همان، خطبه۱۵۷). این شیوه طریقی دیگر برای تذکر و یادآوری مرگ است و آن حضرت بارها در جایجای سخنان خود آن را در مورد مخاطبان بهکار میبندد.
عوامل غفلتآفرین
در مجموع میتوان جهل و زیادهروی در حب دنیا را سبب اصلی غفلت از مرگ و حیات اخروی دانست. این دو سبب است که بذر آرزوهای بلند را در دل بشر میکارد و تقویت میکند. از اینرو گاهی در تعابیر حضرت حب دنیا، گاهی آرزوهای بلند و گاهی دیگر ندانستن قدر خویشتن یا خودناشناسی سبب غفلت از آخرت دانسته شده است. شایسته است که در این بخش به برخی اسباب غفلت اشاره شود.
۱٫ جهل و نادانی: اگر انسان نسبت به خویشتن و دنیا آگاه باشد، گرفتار دنیازدگی نمیشود. امام متقیان علی(علیه السلام) در سخنی میفرماید: «کسی که به دوری سفر توجه داشته باشد، خود را آماده میکند» (همان، حکمت۲۸۰). البته جهل و نادانی مراتبی دارد و چنین برمیآید که بدترین نوع آن، جهل نسبت به نفس است. از آنجا که در روایات شناخت نفس سودمندترین شناخت خوانده شده است (تمیمی آمدی، ۱۳۸۷، ج۲، ص۱۰۹)، ناآگاهی نسبت به آن زیان بارترین جهل خواهد بود. در سخنان حضرت نیز دراین باره می خوانیم: «هلاک گشت کسی که قدر خود را نشناخت» (نهج البلاغه، حکمت۱۴۱).
۲٫ هوای نفس:
هوای نفس یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و دنیای آخرت است. در واقع، حب دنیا نیز از این عامل نشئت میگیرد؛ همانگونه که مقابله و عناد با حق چنین است. اگر هواهای نفسانی مهار شود، دنیازدگی و حقستیزی آگاهانه بهوقوع نخواهد پیوست. آن حضرت در تعبیری اینگونه از هوای نفس تعبیر کرده است: «هواى نفس تو دشمنترین دشمنان توست؛ بر آن غالب شو وگرنه، تو را هلاک میکند» (تمیمی آمدی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۶۰۰). همچنین میفرماید: «دشمنى براى انسان بدتر از نفس او نیست» (همان، ص۵۰۰).
۳٫ دوستی دنیا:
یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و آخرت، دوستی و میل مفرط نسبت به دنیاست؛ آن حضرت در مقام اشاره به این عامل میفرماید: «بپرهیز از آنکه مرگ تو فرارسد، در حالی که از پروردگارت گریزان و در دنیاپرستی غرق باشی» (نهجالبلاغه، نامه۶۹).
۴٫ خیالزدگی:
هرگاه زمام امور انسان به دست وهم و خیال سپرده شود، سراب آب پنداشته میشود و شیءنمای عاری از حقیقت، حقیقت انگاشته میشود:
بسیارى زندهها تو را از خویشتن غافل نسازد؛ تو خود دیدهاى کسى که پیش از تو به گردآورى مال پرداخت، و از فقر و تهیدستى دورى جست، و با آرزوهاى دور و دراز، و دور پنداشتن مرگ، خود را از عواقب امور ایمن دید، چگونه مرگ او را فرا گرفت، و از وطنش برکند، و از جاى امنش بربود (همان، خطبه۱۳۲).
۵٫ آرزوهای طولانی:
از هشدارهای معروف امیرالمۆمنین(علیه السلام ) دراینباره جایی است که میفرماید: بدترین چیزی که میترسم دامنگیر شما شود، دو چیز است: پیروی از هوای نفس و بلندی آرزو. پیروی از هوای نفس شما را از رسیدن به حق باز میدارد، اما بلندی آرزو سبب فراموشی آخرت میشود (همان، خطبه۴۲).
ثمره یاد مرگ
توجه امیرالمۆمنین(علیه السلام) به مسئله مرگ، نوعی آموزش عملی آینده بینی است؛ یعنی نگاه به آینده آن هم نه آینده شصت سال دیگر بلکه آینده ای که با ابدیت انسان گره می خورد. سفارش به یاد مرگ بودن در فرمایشات همه ائمه(علیهم السلام) به خصوص در کلام حضرت علی(علیه السلام) یک نقطه ایجابی است نه سلبی، بلکه به وجود آورنده حالتی است که آن حالت، تقوا نام دارد و ما با یاد مرگ فقط رفع غفلت نمی کنیم، بلکه خوبی ها را درخود پرورش می دهیم. برترین زهد، ذکر مرگ است و کسی که می خواهد ارتقا و ترقی پیدا کند باید یاد مرگ باشد اظهار کرد: یاد مرگ فقط برای گناه سوزی نیست بلکه یاد مرگ هم برای زندگی سازی و هم برای گناه سوزی است این در حالی که بعضی افراد یاد مرگ را نوعی زندگی سوزی و بی توجهی به زندگی دنیایی می پندارند.
و سخن آخر از زبان آن حضرت، خطاب به پسرش که فرمودند:
پسرم، بدان تو برای آخرت آفریـده شدی نه دنیا، برای رفتـن از دنیا، نه پایـدار ماندن در آن، برای مرگ، نه زندگی جاودانـه در دنیـا، که هر لحظه ممکن است از دنیـا کـوچ کنی، و به آخرت در آیی و تو شکـار مرگی هستی که فرار کننده آن نجاتی ندارد، و هر که را بجوید به آن می رسد، و سرانجام او را می گیرد پس، از مرگ بترس! نکند زمانی سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشی و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد، که در این حال خود را تباه کرده ای.
منابع:
۱)مجله انسان پژوهی دینی
۲) سایت rastegaran
۳)سایت شیعه نیوز
بامداد – تیمی از محققان انجمن روانشناسی آمریکا با انجام یک پژوهش در مقیاس بزرگ توانستهاند دلیل علمی تکرار بیاختیار یک شعر یا آهنگ در ذهن را کشف کنند.کرم گوش، کرم مغزی، خارش گوش و حتی سندرم تکرارهای غیراختیاری، بعضی از اسمهایی هستند که در مورد این موضوع بهکار میروند.
اصطلاح «کرم گوش» یا (earworm) در حقیقت مشتق از یک کلمه آلمانی با همین نام هست. در موسیقی آلمان این اصطلاح در مورد گونهای از آهنگها به کار میرود که ریتم تندی دارند و در آنها بعضی از جملات موسیقی بارها و بارها تکرار میشوند. به گونهای که در عین جذابیت و زیبایی، حالتی آزار دهنده به خود میگیرند. در اصطلاح بینالمللی کرم گوش به بخشهای معمولا کوتاهی از یک ترانه یا آهنگ گفته میشود که بهصورت ناخودآگاه وارد ذهن شخص شده و او احساس میکند در حال شنیدن آن موسیقی است. اما در حقیقت هیچ منبع صوتی در حال پخش آن نیست. در بسیاری موارد افرادی که به این موضوع دچار میشوند حتی دلیل و خاطرهای از چگونگی ابتلا به آن را ندارند. یعنی در خاطرشان نیست کجا، چه وقت و یا حتی از چه منبعی آن را شنیده و به قولی به آن مبتلا شدهاند.
محققان به مقایسه این تکرارهای بیاختیار با سایر آهنگهایی پرداختند که در همان زمان شهرت یافته بودند اما در ذهن تکرار نمیشدند.کلی جاکوبوفسکی، مولف ارشد این تحقیق اظهار کرد: این آهنگهای جذب کننده دارای چند ویژگی مشترک هستند از جمله اینکه ضرب آهنگ تندی دارند که با یک شکل ملودیک مشترک و فواصل یا تکرارهای غیر معمول همراه است.
برای مثال برخی از آنها از یک الگوی مکرر گام بالا و پائین پیروی میکنند و برخی دیگر، نتهای بیشتری را تکرار میکنند که با فواصل غیرمنتظره همراه هستند. محققان با بررسی این تکرارهای آهنگین غیراختیاری همچنین توانستند شیوه عملکرد شبکههای مغزی دخیل در احساسات، حافظه و افکار خودانگیخته را در افراد مختلف درک کنند.
راهحل:
محققان به عنوان راهحلهایی برای خلاصی از این تکرارهای ذهنی میگویند بهتر است حواس خود را پرت کرده و اجازه دهید تا بطور طبیعی این حالت کمرنگ شود یا آهنگ مورد نظر را تا انتها گوش دهید یا شعر را تا انتها بخوانید تا دیگر گرفتار تکرار آن نشوید.
مبع : گروه سلامت سیمرغ
۲٫ حجت الهی و انسان کامل: حجت الهی خود عامل آگاهیبخش درباره مرگ است که در دو سطح حجت درون و حجت برون مطرح میشود. حجت برون در واقع همان اهل ذکر است که از آن سخن به میان آمد. اما حجت درون همان عقل است که سبب تشخیص و معرفت است: «عقل تو را همین بس که برای تو راه گمراهی را از راه رستگاری نمایان میسازد» (تمیمی آمدی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۱۳۹).
دراینباره که عقل و فرزانگی چگونه در مرگآگاهی مۆثر است، حضرت می فرماید: «با ایمان علم آباد می شود، و با علم انسان از مرگ میهراسد، و با مرگ دنیا پایان میپذیرد» (خطبه۱۵۶). توضیح مطلب آنکه عقل سبب علم و معرفت است و از این طریق موجب مرگآگاهی، و در نتیجه، سبب عاقبتاندیشی می گردد.
۳٫ عبرت از تاریخ: تاریخ و عبرتآموزی از آن، بخش مهمی از منطق امیر مۆمنان(علیه السلام ) در ارشاد و هدایت انسان است: «خدا رحمت کند کسی را که میاندیشد و عبرت میگیرد، و عبرت میگیرد تا بصیرت پیدا کند» (نهجالبلاغه، خطبه۱۰۲). همچنین در جایی میفرماید: «پس از عبرتها پند بگیرید، و از دگرگونیها عبرت بگیرید، و از هشداردهندگان بهرهمند شوید» (همان، خطبه۱۵۷). این شیوه طریقی دیگر برای تذکر و یادآوری مرگ است و آن حضرت بارها در جایجای سخنان خود آن را در مورد مخاطبان بهکار میبندد.
عوامل غفلتآفرین
در مجموع میتوان جهل و زیادهروی در حب دنیا را سبب اصلی غفلت از مرگ و حیات اخروی دانست. این دو سبب است که بذر آرزوهای بلند را در دل بشر میکارد و تقویت میکند. از اینرو گاهی در تعابیر حضرت حب دنیا، گاهی آرزوهای بلند و گاهی دیگر ندانستن قدر خویشتن یا خودناشناسی سبب غفلت از آخرت دانسته شده است. شایسته است که در این بخش به برخی اسباب غفلت اشاره شود.
۱٫ جهل و نادانی: اگر انسان نسبت به خویشتن و دنیا آگاه باشد، گرفتار دنیازدگی نمیشود. امام متقیان علی(علیه السلام) در سخنی میفرماید: «کسی که به دوری سفر توجه داشته باشد، خود را آماده میکند» (همان، حکمت۲۸۰). البته جهل و نادانی مراتبی دارد و چنین برمیآید که بدترین نوع آن، جهل نسبت به نفس است. از آنجا که در روایات شناخت نفس سودمندترین شناخت خوانده شده است (تمیمی آمدی، ۱۳۸۷، ج۲، ص۱۰۹)، ناآگاهی نسبت به آن زیان بارترین جهل خواهد بود. در سخنان حضرت نیز دراین باره می خوانیم: «هلاک گشت کسی که قدر خود را نشناخت» (نهج البلاغه، حکمت۱۴۱).
۲٫ هوای نفس:
هوای نفس یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و دنیای آخرت است. در واقع، حب دنیا نیز از این عامل نشئت میگیرد؛ همانگونه که مقابله و عناد با حق چنین است. اگر هواهای نفسانی مهار شود، دنیازدگی و حقستیزی آگاهانه بهوقوع نخواهد پیوست. آن حضرت در تعبیری اینگونه از هوای نفس تعبیر کرده است: «هواى نفس تو دشمنترین دشمنان توست؛ بر آن غالب شو وگرنه، تو را هلاک میکند» (تمیمی آمدی، ۱۳۷۸، ج۲، ص۶۰۰). همچنین میفرماید: «دشمنى براى انسان بدتر از نفس او نیست» (همان، ص۵۰۰).
۳٫ دوستی دنیا:
یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و آخرت، دوستی و میل مفرط نسبت به دنیاست؛ آن حضرت در مقام اشاره به این عامل میفرماید: «بپرهیز از آنکه مرگ تو فرارسد، در حالی که از پروردگارت گریزان و در دنیاپرستی غرق باشی» (نهجالبلاغه، نامه۶۹).
۴٫ خیالزدگی:
هرگاه زمام امور انسان به دست وهم و خیال سپرده شود، سراب آب پنداشته میشود و شیءنمای عاری از حقیقت، حقیقت انگاشته میشود:
بسیارى زندهها تو را از خویشتن غافل نسازد؛ تو خود دیدهاى کسى که پیش از تو به گردآورى مال پرداخت، و از فقر و تهیدستى دورى جست، و با آرزوهاى دور و دراز، و دور پنداشتن مرگ، خود را از عواقب امور ایمن دید، چگونه مرگ او را فرا گرفت، و از وطنش برکند، و از جاى امنش بربود (همان، خطبه۱۳۲).
۵٫ آرزوهای طولانی:
از هشدارهای معروف امیرالمۆمنین(علیه السلام ) دراینباره جایی است که میفرماید: بدترین چیزی که میترسم دامنگیر شما شود، دو چیز است: پیروی از هوای نفس و بلندی آرزو. پیروی از هوای نفس شما را از رسیدن به حق باز میدارد، اما بلندی آرزو سبب فراموشی آخرت میشود (همان، خطبه۴۲).
ثمره یاد مرگ
توجه امیرالمۆمنین(علیه السلام) به مسئله مرگ، نوعی آموزش عملی آینده بینی است؛ یعنی نگاه به آینده آن هم نه آینده شصت سال دیگر بلکه آینده ای که با ابدیت انسان گره می خورد. سفارش به یاد مرگ بودن در فرمایشات همه ائمه(علیهم السلام) به خصوص در کلام حضرت علی(علیه السلام) یک نقطه ایجابی است نه سلبی، بلکه به وجود آورنده حالتی است که آن حالت، تقوا نام دارد و ما با یاد مرگ فقط رفع غفلت نمی کنیم، بلکه خوبی ها را درخود پرورش می دهیم. برترین زهد، ذکر مرگ است و کسی که می خواهد ارتقا و ترقی پیدا کند باید یاد مرگ باشد اظهار کرد: یاد مرگ فقط برای گناه سوزی نیست بلکه یاد مرگ هم برای زندگی سازی و هم برای گناه سوزی است این در حالی که بعضی افراد یاد مرگ را نوعی زندگی سوزی و بی توجهی به زندگی دنیایی می پندارند.
و سخن آخر از زبان آن حضرت، خطاب به پسرش که فرمودند:
پسرم، بدان تو برای آخرت آفریـده شدی نه دنیا، برای رفتـن از دنیا، نه پایـدار ماندن در آن، برای مرگ، نه زندگی جاودانـه در دنیـا، که هر لحظه ممکن است از دنیـا کـوچ کنی، و به آخرت در آیی و تو شکـار مرگی هستی که فرار کننده آن نجاتی ندارد، و هر که را بجوید به آن می رسد، و سرانجام او را می گیرد پس، از مرگ بترس! نکند زمانی سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشی و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد، که در این حال خود را تباه کرده ای.
منابع:
۱)مجله انسان پژوهی دینی
۲) سایت rastegaran
۳)سایت شیعه نیوز