مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟

[ad_1]
آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟

خبرگزاری آریا -
ما می‌توانیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم

کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کرده‌اند که می‌توانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم...

احتمالا شنیده‌اید که می‌گویند شخصیت ما از اوایل کودکی شکل می‌گیرد و بعد از آن دیگر قابل تغییر نیست. اما مثل همیشه کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کرده‌اند که اینطور هم نیست و خوشبختانه می‌توانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم.

اما اصلا شخصیت چیست؟ شخصیت، الگوهای کلی برای فکر کردن، احساس کردن و رفتارهاست که هر کس را به شخصی منحصربه‌فرد تبدیل می‌کند. وقتی می‌گوییم کسی «شخصیت خوبی» دارد، منظورمان این است که بودن در کنار او دوست داشتنی، جالب و دلپذیر است. همه‌ی ما می‌خواهیم برای بقیه جذاب باشیم، پس باید علاوه بر ظاهر به فکر شخصیتمان هم باشیم. در واقع قسمت زیادی از موفقیت و خوشحالی ما به ارتباط ما با دیگران وابسته است و شخصیت ما تعیین می‌کند که آدم‌ها را به خودمان جذب کنیم یا فراری دهیم. پس یک کاغذ و قلم بردارید و شروع کنید.

بخش اول: شناسایی صفات
1. بنشینید و یک لیست از صفت‌های مثبتتان تهیه کنید. سعی کنید آنها را به ترتیبی شماره‌گذاری کنید که مطمئنید بیشتر از همه این صفات را دارید. مثلا شنونده‌ی خوبی بودن، دوستانه و راحت بودن، درون‌گرا بودن، متفکر و هوشمند بودن.

2. یک لیست از صفات منفی‌تان تهیه کنید. اینها همان چیزهایی هستند که بقیه به آنها عکس‌العمل نشان می‌دهند، یا چیزهایی که فکر می‌کنید سر راه شما قرار دارند، مثلا خجالتی بودن، عصبی بودن، یا پرحرف بودن. فقط یادتان باشد که صفات مثبت و منفی در موقعیت‌های مختلف متفاوت هستند. مثلا دوستانه یا پرحرف بودن از نظر من ممکن است مثبت باشد ولی به شدت روی اعصاب شما باشد.

تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواسته‌های خود شما باشند. مطمئنا درست کردن این لیست از لیست صفات مثبت سخت‌تر است. پس عجله نکنید و سر فرصت ویژگی‌های رفتاریتان را وقتی که تنها هستید یا وقتی که با دیگران هستید در نظر بیاورید و چیزهایی را که فکر می‌کنید بد هستند، لیست کنید.

3. دور چیزهایی که اصلا یا حداقل فعلا نمی‌خواهید تغییر دهید خط بکشید. همه چیز را که نمی‌خواهید یا نمی‌توانید با هم تغییر دهید، پس فعلا آنهایی را که اولویت کمتری دارند بی‌خیال شوید.

4. کنار چیزهایی که می‌خواهید تغییر دهید یا بهتر کنید ستاره بگذارید. مثلا ممکن است شخص باهوشی باشید، اما بخواهید باهوش‌تر شوید، پس کنار باهوش ستاره یا قلب بگذارید.

5. موارد ستاره‌دار را اولویت‌بندی کنید. بهتر است که تغییرات را آرام آرام انجام دهید، مثلا هر بار یکی از موارد را انتخاب کنید و به خودتان قول بدهید با تکرار و تمرین روی همان یک مورد کار کنید.

روانشناسی شخصیت
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواسته‌های خود شما باشند

بخش دوم: تغییر رفتارها
1. صفتی را که می‌خواهید تغییر دهید، انتخاب کنید. مثلا فرض کنید که خجالتی هستید و اول از همه می‌خواهید کمتر خجالتی باشید.

2. لیستی از رفتارهایی تهیه کنید که نشان‌دهنده‌ی خجالتی بودن شما هستند. مثلا خیلی زود از مهمانی‌ها پا می‌شوید، سر صحبت را با کسی باز نمی‌کنید، نظر نمی‌دهید، از آدم‌های جدید دوری می‌کنید یا برای هیچ کاری داوطلب نمی‌شوید.

3. رفتارهایی متضاد با لیست قبلی انتخاب کنید و پیش بگیرید. مثلا برای یک نقش جدید سرِ کارتان داوطلب شوید یا به مهمانی‌های بیشتری بروید.

4. از کسی که تحسین می‌کنید و این ویژگی شخصیتی را دارد، الگوبرداری کنید. بهتر است که این کار را برای یک ویژگی انجام دهید، نه برای همه‌ی ویژگی‌ها. یعنی یک نفر را برای همه‌ی ویژگی‌های شخصیتی انتخاب نکنید، چون قرار است منحصربه‌فرد باشید نه اینکه خودتان را به شکل یک نفر دیگر دربیاورید. هر چند همیشه می‌توانید از آدم‌هایی که شخصیت خوبی دارند، چیزهای خوب یاد بگیرید.

5. مدام به خودتان یادآوری کنید که رفتارهای جدید را ادامه دهید. برای خودتان یک شعار جدید اختراع کنید، مثلا «اجتماعی خواهم شد». روی موبایلتان هم یادآورهایی بگذارید که بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنید.

بخش سوم: خودتان را بهتر کنید
1. مثبت فکر کنید و مثبت رفتار کنید. رفتار منفی اطمینان و تعهد شما به بهتر شدن را کم می‌کند.

2. چیزهای جدید یاد بگیرید. به یک سازمان، کلاس، کلوپ، تیم یا گروه جدید بپیوندید. اگر همان کارهای قبلی را بکنید، احتمال اینکه به رفتار‌های قبلی هم برگردید زیاد است. اما چون آدم‌های جدید از شما انتظار هیچ رفتار خاصی ندارند، احتمال اینکه در عادت کردن به یک رفتار جدید موفق باشید بیشتر می‌شود.

3. به خودتان سخت نگیرید. شخصیت آدم یک شبه عوض نمی‌شود. به خودتان کُلی وقت و فضا بدهید تا یک رفتار را به بخشی از شخصیتتان تبدیل کنید.

4. تظاهر کنید. احتمالا شنیده‌اید که به هر چیزی خیلی تظاهر کنید به واقعیت بدل می‌شود. در واقع یک ضرب‌المثل انگلیسی هست که می‌گوید "!Fake it till make it” یعنی آنقدر تظاهر کنید تا بالاخره آن رفتار واقعی شود. بعضی وقت‌ها که ادای کسی را در می‌آورید که با شما تفاوت زیادی دارد، دوستان، موقعیت‌ها و موفقیت‌های جدیدی هم به وجود خواهند آمد. اما یادتان باشد ویژگی‌ای که به داشتنش تظاهر می‌کنید با اهدافتان همراستا باشد، جوری نشود که آخرش عادت بدِ ادا درآوردن را هم به عادات بدتان اضافه کرده باشید.

این کار به خیلی از افراد کمک می‌کند. اگر شخصی با ویژگی مثبتی که می‌خواهید نمی‌شناسید، فیلمی تماشا کنید که چنین شخصیتی داشته باشد. بعد از مدتی که ادای خجالتی نبودن یا آرام بودن را دربیاورید، کاملا برایتان طبیعی می‌شود.

5. بعد از یک ماه دوباره بنشینید و ببینید چقدر موفق بوده‌اید. وقتی که حس کردید در یکی از ویژگی‌ها استاد شده‌اید، ویژگی دیگری انتخاب کنید و از نو شروع کنید. مثلا اگر چند دوست جدید پیدا کرده‌اید و حالا دیگر سرِ کار نظراتتان را ابراز می‌کنید، تبریک می‌گوییم، شما موفق بوده‌اید. وقت را از دست ندهید، این بار یک ویژگی منفیِ بزرگ‌تر را انتخاب کنید و دست به کار شوید.

منبع: چطور/برترینها




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟ آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟


ادامه مطلب ...

در مورد قلدری چه کار می‌توانیم بکنیم؟

[ad_1]

با یک دید کلی درمی‌یابیم که اولین هدف در یک برنامه مداخله، می‌تواند ارزیابیهای خاص باشد، با وجود این، قبلاً نیز به آن اشاره نموده‌ام که از سالها پیش این برنامه مداخله‌ای با تمام جزئیاتش به 540 معلم در 20 مدرسه مختلف در سوئد ارسال شد و به آنها فرصت داده شد تا نقطه نظرات خود را در ارتباط با اهداف ارزیابی مداخله‌ای (در یک پرسشنامه) بیان نموده و تمایل خود برای استفاده از برنامه مداخله‌ در کلاس گزارش کنند. به طور خلاصه 87 درصد معلمان برنامه مداخله‌ای را خوب یا خیلی خوب ارزیابی کردند. بعد، بیشتر از دو سوم معلمان برنامه‌ریزی کردند تا حداقل تعدادی از اهداف مداخله‌ای را در کلاس اجرا استفاده کنند و 25 درصد دیگر پذیرفتند که آنها نیز همین کار را انجام دهند. سودمندی نتایج آن، در انطباق با واقعیات زندگی روزانه‌ی مدرسه مورد تأیید قرار گرفت و معلمان احساس نمودند که هم احتمال و هم تمایل وجود دارد که اهداف برنامه مداخله‌ای را در کلاس و مدارس خود اجرا و متحقق سازند. مشابه همین نتایج تقریباً از گروه 500 نفری معلمان نروژ نیز بدست آمد.

مرور برنامه مداخله

شرایط عمومی

• آگاهی و درگیر شدن

ارزیابیها در سطح مدرسه

• اجرای پرسشنامه زمینه‌یابی
• برگزاری سخنرانیهای متعدد در رابطه با مسائل قلدری/ قربانی در مدرسه
• نظارت بهتر در ساعات تنفس و زمان ناهار
• بهبودی سازی امکانات زمین بازی در مدرسه
• برقراری تماس تلفنیش
• برگزاری جلسات والدین با اولیای مدرسه
• تشکیل گروه معلمان برای رشد محیط اجتماعی در مدرسه
• برگزاری جلسات توسط والدین

ارزیابیها در سطح کلاس

• ایجاد مقررات در کلاس برای مقابله با قلدری: روشن‌سازی، تحسین و تشویق، حمایتها و ضمانت اجرایی
• بحث و گفتگوهای منظم در کلاس
• ایفای نقش و تهیه مقاله
• یادگیری با روش مشارکتی
• افزایش فعالیتهای مثبت در کلاس
• برگزاری جلسات سخنرانی با حضور معلمان - والدین/ کودکان

ارزیابیها در سطح فردی

• صحبتهای جدی با مرتکبان قلدری و زورگویی و کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند
• گفتگوی جدی با والدین دانش‌آموزانی که درگیر رفتارهای زورگویی و آزار و اذیت هستند
• معلمان و والدین از روش تصویرسازی استفاده کنند
• کمک گرفتن از دانش‌آموزان بی‌طرف
• کمک و حمایت از والدین (تشکیل پرونده، غیره)
• بحث و گفتگوهای گروهی برای والدین دانش‌آموزانی که درگیر مسائل زورگویی، پرخاشگری و آزار و اذیت می‌باشند.
• تغییر کلاس یا مدرسه
مجموعه‌ گزارشهای ارائه شده در بالا، بیانگر اهداف ارزیابیهای به عمل آمده در یک برنامه مداخله‌ای گسترده می‌باشد. همه‌ی آنها می‌تواند در یک برنامه‌ریزی انجام شده برای مقابله با مسائل قلدری/ قربانی سودمند باشد. در عین حال، ما هم اکنون می‌دانیم که براساس تجربیات و تحلیلهایی که [در اختیار داریم]، ممکن اسـت اهمیت این ارزیابیها برای افراد بیشتر از نتایج مورد انتظار روشن شود.

هدفها

هدفهای عمده برنامه مداخله‌ای «به طور ایده‌آل، کاهش هر چه بیشتر احتمال و حذف کامل وجود مسائل قلدری در شرایط مدرسه‌ای و خارج از مدرسه و پیشگیری از گستردگی مسائل جدید اسـت». طبیعی اسـت که توجه در درجه اول معطوف به چیزی باشد که قلدری مستقیم خوانده می‌شود. با توجه به تذکرات پیشین، قلدری مستقیم در ارتباط اسـت با حملات آشکار دانش‌آموزانی به یکدیگر که ممکن اسـت به صورت کلامی، ژست وحالت، ابزاری با انواع حالتهای صورت یا برخوردها فیزیکی باشد. همچنین پیشگیری از قلدری غیرمستقیم نیز باید شامل اهداف ما باشد. دانش‌آموزی که در معرض قلدری غیرمستقیم قرار دارد از گروه همسالان محروم می‌شود و مسائلی را در رابطه با دوستان و دیگر دانش‌آموزان در کلاس دارد.
آشکار اسـت که رابطه میان قلدری مستقیم و غیرمستقیم در دانش‌آموزانی که در معرض قلدری مستقیم قرار دارند، موجب منزوی شدن و طرد توسط همسالانشان در آنها می‌گردد. اما دانش‌آموزان کمی هم هستند که بدون اینکه در معرض حملات آشکار دیگر دانش‌آموزان قرار گرفته باشند، تنها و منزوی هستند. همچنین برنامه مداخله‌ای باید اشکال ناپیداتر قربانی کردن را نیز در برگیرد.
اهداف مورد توصیف در بالا باید به صورت منفی تنظیم و بیان شوند: کاهش مسائل و نگرانیها و حذف و پیشگیری از مسائل قلدری/ قربانی. همچنین در ماهیت و به طور ذاتی باید اهداف به صورت مثبت نیز بیان گردد: دست‌یابی به بهترین روابط میان همسالان در مدرسه، و ایجاد شرایطی برای کاهش احتمالی بروز آزار و اذیت و قلدری در طول سال و بهبود بخشی عملکرد دانش‌آموزان در مدرسه و خارج از مدرسه (الویوس، 1978).
برای قربانیان آزار و اذیت بدین معناست که احساس امنیت در مدرس، افزایش اعتماد به نفس و احساس نداشتن تفاوت با دیگر دانش‌آموزان و انتخاب حداقل یک یا دو نفر دوست از میان همسالانشان، ایجاد گردد. برای مرتکبان قلدری، بهبودی عملکرد، ناظر اسـت بر کاهش هر چه بیشتر پاسخهای پرخاشگرانه در محیط، و ابراز خود به شیوه‌هایی که از نظر اجتماعی بیشتر قابل قبول اسـت. این امر موجب کاهش و تعدیل میزان بروز پاسخهای تهاجمی و منفی قلدری گردیده و از سوی دیگر در همان زمان، رفتارهای مثبت مورد تقویت قرار خواهد گرفت.

آگاهی و مشارکت

برای واقعیت بخشیدن به چنین اهدافی در برنامه مداخله‌ای در مدرسه، دو شرط کلی از اهمیت خاصی برخوردار اسـت: (1) آگاه شدن از گستردگی مسائل قلدری/ قربانی توسط بزرگسالان در مدرسه و تا حدی در منزل؛ (2) اینکه بزرگسالان تصمیم بگیرند خودشان را درگیر سازند، به طوری که تغییر جدی را در شرایط ایجاد کنند.
نتایج تحقیقات اولیه آشکارا نشان داده اسـت که قلدری از مسائل قابل توجه در مدارس سوئد می‌باشد (به همان صورت در بسیاری از مدارس کشورهای دیگر) و این که هیچ مدرسه‌ای نمی‌تواند از خطر قلدری در امان باشد. در هر زمانی تعدادی از دانش‌آموزان که با هم هستند، به خصوص موقعی که به عنوان عضو گروه خود انتخاب نمی‌شوند و موقعی که افراد بزرگسال حضور ندارند، احتمالاً گرایشهای آنها در جهت بروز رفتارهای قلدری افزایش می‌یابد.
این یک فرض کلی منطقی اسـت. اما برای کار متمرکز بر روی مسائل در یک مدرسه خاص، نیاز به این اسـت که اطلاعات با جزئیات بیشتری درباره موقعیت ویژه‌ای که در یک مدرسه وجود دارد، جمع آوری شود. یک روش خوب برای تحقق این امر اجرای پرسشنامه‌ی قلدری/ قربانی به طور معمول می‌باشد. نتایج حاصل از اجرای پرسشنامه می‌تواند در گسترش مسائل قلدری/ قربانی در مدرسه داده‌های قابل توجهی را به دست دهد که آن نیز با مداخله معلمان و صحبت با دانش‌آموزان درگیر و با میزان آگاهی والدین از رفتار فرزندان خود و تجربیات مربوط به مدرسه همراه اسـت. علاوه بر آن، نتایج حاصل از گزارشها، می‌تواند مشخص کننده تعداد دانش‌آموزانی (پسران/ دختران) باشد که در پایه‌های کلاسی مختلف درگیر این مسائل هستند. این نکته نیز آموزنده می‌باشد که نتایج حاصل از مدارس مختلف، می‌تواند قابل مقایسه با یکدیگر باشد. مشخص کردن گستره مسائل قلدری/ قربانی در مدارس خاص، می‌تواند نقطه شروع خوبی برای برنامه‌های مداخله‌ای باشد. حتی اگر میزان بروز قلدری در مدارس بسیار محدود باشد، نباید از آن خشنود بود و بایستی در برنامه مداخله‌ای نهایی در مدرسه، از هر جهت آن را اصلاح و حذف کرد.
ثبت میزان مسائل قلدری/ قربانی در هر مدرسه خاص بستگی به توجه معلمان و والدین و میزان علاقه آنها به فعالیتهای مداخله‌ای دارد. درگیر شدن بزرگسالان در مقابله با مسائل قلدری/ قربانی از پیش شرطهای اساسی در برنامه‌های مداخله‌ای اسـت و مهم این اسـت که بزرگسالان نباید به قلدری به عنوان بخشی از زندگی فرزندان خود نگاه کنند و متقاعد شوند که تا حد زیادی مسائل قلدری مربوط به گروههای خاص می‌باشد. در همان موقع قصد من این بود که شناخت مربوط به علت واقعی مسائل قلدری و اقدامات متقال مناسب را هم که تا حد زیادی در دست‌یابی به نتایج مطلوب تأثیرگذار خواهد بود، افزایش دهم.

ارزیابی در سطح مدرسه

همان‌طوری که در مرور کلی برنامه مداخله‌ای نشان داده شد، ارزیابیهای مقابله با قلدری می‌تواند در سطح مدرسه، کلاس و به طور انفرادی، اجرا گردد. در اصل، گروه هدف در سطح مدرسه می‌تواند به همه جمعیت دانش‌آموزان مربوط باشد، و هیچ تمرکز خاصی بر دانش‌آموزانی که از نظر رفتارهای قلدری/ قربانی مورد شناسایی و توجه قرار بگیرند، نیست. ارزیابیها معطوف به گسترش نگرشها و ایجاد شرایطی اسـت که گسترش قلدری در مدرسه را کاهش دهد.
بخشی از این ارزیابی هدفهای اضافی را در جهت پیشگیری از گسترش مسائل جدید قلدری/ قربانی را شامل می‌شود.
«ارزیابیها در سطح کلاس»، می‌تواند به همین شکل توصیف شود، به جز اینکه کل دانش‌آموزان کلاس را به عنوان یک گروه مدنظر قرار می‌دهند.
«هدف ارزیابیها در سطح انفرادی» مربوط اسـت به تغییر رفتار یا شرایطی که هر یک از دانش‌آموزان در آن قرار دارند. اهداف در اینجا دانش‌آموزانی هستند که در مسائل قلدری/ قربانی درگیر بوده و مورد شناسایی قرار گرفته و یا خواهند گرفت.
ارزیابی در سطح مدرسه اولین مبحث ما می‌باشد.

سمینار روزانه در مدرسه

زمانی که تصمیم گرفته می‌شود تا ارزیابیهای منظم برای مقابله با قلدری انجام گیرد، برگزاری جلسات روزانه سخنرانی به طور منظم در رابطه با مسائل مربوط به قلدری مفید خواهد بود. علاوه بر اهمیت شرکت معلمان، باید روان‌شناس مدرسه، مشاور و پرستار مدرسه، والدین و دانش‌آموزانی که می‌توانند بخشی از فعالیتها را برعهده بگیرند، انتخاب شوند و بهتر اسـت همه شرکت کنندگان برای آمادگی سخنرانی، این کتاب را مطالعه کنند.
اگر نتایج حاصل از اجرای پرسشنامه قلدری/ قربانی بر روی دانش‌‌آموزان در دسترس بود، ارزشمند خواهد که همراه با جزئیات مربوط در جلسه سخنرانی ارائه شده و مورد بحث قرار گیرد. همچنین استفاده از نوار ویدئویی خاص مربوطه به قلدری (موبینگ (1)، 1983) مهم می‌باشد که می‌توان این نوار ویدئویی از طریق تماس با مولف کتاب تهیه نمود.
هدف از سخنرانی باید رسیدن به یک طرح عملی بلندمدت برای مدرسه باشد. این برنامه‌ریزی باید همراه با جزئیات، به حد کافی مشخص و ملموس باشد، و زمان کافی برای بحث در مورد ارزیابیهایی که برای اجرا در یک مدرسه خاص انتخاب می‌شوند، پیش‌بینی شود. ممکن اسـت نیاز باشد که برخی از ارزیابیها، با توجه به شرایط مدرسه، تغییر کند.
حتی اگر لازم اسـت معلمان مختلف بر مؤلفه‌های تاحدودی متفاوت برنامه برای استفاده در کلاسهای خود متمرکز شوند، مطلوب خواهد بود که بر سر ارزیابیها و اصول توافق حاصل شود. البته اگر مدرسه‌ای بتواند از طریق چنین سخنرانیهایی تا حدی احساس تعهد و مسؤولیت‌پذیری را برای برنامه انتخاب شده ایجاد کند، بسیار سودمند خواهد بود.

نظارت در خارج از ساختمان مدرسه

بیشتر رفتارهای قلدری در مدرسه رخ می‌دهد نه در راه آمدن به مدرسه یا رفتن از آن (ص 21). همان‌طور که قبلاً گزارش شد، در صورت نظارت جدّی معلم در ساعات زنگ تفریح و وقت ناهار، رخداد رفتارهای قلدری در آن مدارس کمتر خواهد بود، بر همین اساس مهم اسـت که تعدادی از افراد بزرگسال همراه با دانش‌آموزان در موقع زنگ تفریح و ناهار، نظارت کافی را بر فعالیتهای دانش‌آموزان داشته باشند (حتی برای موقعی که بسیاری از دانش‌آموزان بدون ناظر می‌خواهند مدرسه را ترک کنند). یکی از تدابیر پیشگیرانه این اسـت که برای اطمینان خاطر در یک مدرسه باید یک طرح نظارتی عملی را در موقع ناهار و تعطیلی کامل مورد پیش‌بینی قرار داد.
آشکارا، کافی نیست که معلمان یا دیگر بزرگسالان فقط در ساعات تنفس حضور داشته باشند: آنها باید مداخله سریع همراه با جزئیاتش را در شرایط بروز قلدری یا در موقعیتهایی که احتمال وقوع رفتارهای آزار و اذیت وجود دارد، مورد آماده‌سازی قرار داده باشند. از نظر اطمینان، حتی موقع ظهور آزار دیدگی هر چند به صورت یک شوخی ساده، نباید بدون قید و شرط پذیرفته شود. این قبیل اتفاقات باید در رفتار دانش‌آموزان به عنوان، سؤال به شدت مورد توجه بوده و پی‌گیری شود. با توجه به تن صدا، حالات چهره و در اوضاع و احوالی که فعالیتها انجام می‌گیرد، باید تصمیم گرفته شود که آیا آن رخداد با آن ویژگیها، قلدری بوده اسـت یا خیر. قواعد هدایت کننده فعالیتها برای مداخله در آغاز یا پایان قلدری باید فراهم شود.
مداخله توسط بزرگسالان تعیین کننده و از جنبه نگرشی بسیار مهم و اثرگذار می‌باشد و آن این اسـت. «ما رفتارهای قلدری را نمی‌پذیریم». این قبیل مداخلات، پیامهایی را به صورت هشدارهای واضح، هم برای مرتکبان قلدری و هم برای دیگر دانش‌آموزانی که ممکن اسـت درگیر فعالیتهای قلدری باشند، ارسال می‌کند. مداخله بزرگسالان، همچنین به طور ضمنی جنبه‌های مختلف احتمال وقوع آزار و اذیت قربانیان قلدری را نیز مورد توجه قرار می‌دهد.
اگر معلم ناظر برای اجتناب از درگیر شدن در کل مسأله قلدری فقط در داخل ساختمان در موقع زنگ تفریح حضور داشته باشد، این بدین معناست که در واقع او با این تصمیم خود، دانش‌آموزان قربانی را به سبب ترحم، رها می‌کند، به عبارت دیگر از مداخله خودداری می‌نماید و با این رفتار خود به طور تلویحی و به آرامی از قلدری چشم‌پوشی می‌کند. این هشدارها باید به وضوح به دانش‌آموزان مرتکب قلدری که فعالیتهای خود را بدون توجه به خطرات و پیامدهای منفی آن ادامه می‌دهند، رسانده شود. موقعی که برخی از معلمان در رابطه با نظارت جسارت‌آمیز در ساعات تنفس و تعطیلی، نگرش منفی داشته و دوست ندارند که مانند یک مأمور انتظامی عمل کنند. به آنها از دید دانش‌آموزان، به عنوان ناظران ضعیف نگریسته می‌شود. این نگرش با این واقعیت که نظارت دقیق و هشیارانه فرد بزرگسال می‌تواند به طور مؤثری، شرایطی را که دانش‌آموزان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، اصلاح کند، انطباق ندارد. حتی اگر این قبیل ناظران تمایلی نداشته باشند که در نهایت منجر به ایجاد تغییر در ویژگیهای شخصیتی پرخاشگرانه مرتکبان قلدری بشوند، نتایج غیرقابل انتظار را به دنبال خواهد داشت که قابل پیش‌بینی نیست و اگر هم نظارت موقع تنفس و تعطیلی افزایش یابد، جهت رفتارها نمی‌تواند مورد ارزیابی و درک و فهم قرار بگیرد.
این جا تأکید من بر این نکته اسـت که نمی‌توان امر مداخله را در هر وضعیتی انجام داد و این منطقی اسـت که این نقطه نظر به معلمان انتقال داده شده و مورد بحث و گفتگو قرار گیرد، این بسیار مهم اسـت که مدرسه باید ناظران بزرگسان خوبی را برای دانش‌آموزان با استفاده از معلمان و یا دیگر افراد فراهم کند.
برای ایجاد امنیت در دانش‌آموزان، بزرگسالان ناظر باید اطلاعاتی را درباره حوادثی که در زمان زنگ تفریح و تعطیلی رخ می‌دهد جمع‌آوری کنند. معلمی که مشاهده‌گر قلدری یا اقدام برای قلدری اسـت، علاوه بر مداخله، باید پیشامد مذکور را به معلم دانش‌آموزان درگیر گزارش کند. در چنین صورتی گرایشهای مربوط به ارتکاب قلدری می‌تواند مورد کشف قرار گرفته و در همان مراحل اولیه خنثی‌سازی شود.
گزارشهای پیشین نشان داده اسـت که با کنترل کارآمد قلدری دانش‌آموزان بزرگتر بر روی دانش‌آموزان می‌توان از وقوع بسیاری از رفتارهای قلدری را که در زمانها و مکانهای خاص مورد برنامه‌ریزی و اقدام قرار خواهند گرفت، پیشگیری نمود. برای مثال، می‌توان دانش‌آموزان بزرگتر و جوان‌تر را در زنگ تفریح و یا با تخصیص زمین بازی جدا، نظارت کرد. در صورت دیگر جداسازیها در محوطه مدرسه، احتمال افزایش رخداد قلدری و کم کردن شانس مداخله، باید مراقبت ویژه‌ای به عمل آمده و یا احتمال بروز، از میان برداشته شود. همچنین برای مقابله با بروز قلدری باید شرایط و لوازم مطلوب و جذابی فراهم شود که موجب بروز فعالیتهای مثبت گردد. یکی از عوامل احتمالی بروز قلدری در برخی از دانش‌آموزان این اسـت که به سبب کسلی و بی‌حوصلگی، برای ایجاد هیجان بیشتر، مرتکب رفتارهای قلدری می‌شوند. به علاوه فراهم‌سازی و یک برنامه‌ریزی خوب در زمین بازی، گیرایی بیشتری را برای بزرگسالان ایجاد می‌کند تا در فعالیتهای دانش‌آموزان مشارکت کنند.

ارتباط تلفنی

زمانی که دانش‌آموزی در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، طبیعی اسـت که مسأله با والدین، معلم یا هر دو در میان گذاشته شود. با این وجود با کمال تأسف دانش‌آموزی که مورد قلدری قرار می‌گیرد معمولاً دچار اضطراب مفرط و ناامنی شده و به سبب ترس تلافی‌جویانه توسط دانش‌آموزان زورگو، ممکن اسـت جسارت این را نداشته باشند که درباره آن موقعیت چیزی به کسی بگوید هر چند که اگر بزرگسالان در آن جا بودند، تا حدی وارد عمل می‌شدند. همچنین احتمال آن نیز هست که توسط قربانی آزار و آذیت و یا والدین در رابطه با مسأله توجه و نظارت، به معلم کلاس اتهام زده شود، اما باید آن را به دست فراموشی سپرد و یا توجیه کرد.
در چنین موقعیتهایی «ارتباط تلفنی» می‌تواند بسیار مفید باشد. یک فرد قابل اعتماد همراه با روان‌شناس مدرسه، مشاور و یا یک معلم علاقه‌مند در هر هفته، چند ساعتی به طور ناشناس در مورد شرایطی که می‌خواهند، با دانش‌آموزان یا والدین صحبت کنند. به عنوان اولین کار دراین تماس شخصی، خوب گوش کردن مهم اسـت و باید تلاش نمود تا یک تصویری از آن موقعیت به دست آورد. در مواردی که تماس شخصی به نظر می‌رسد نیاز به بحث گسترده دارد و به همین سبب باید دانش‌آموز یا والد را ترغیب کرد که در تلفن بیشتر صحبت کند. در خیلی از موارد که تا حدی هدف دست نیافتنی به نظر می‌رسد و باید در کنار تماس تلفنی، حضوری نیز صحبت شود. این تماس تلفنی را ممکن اسـت معلم یا فرد دیگری انجام دهد. بسیار مهم اسـت که در این گونه شرایط، با ارتباط شخصی، مسأله پیگیری شود، و نباید اجازه داد که موضوع ادامه پیدا کرده و به صورت نشانگان جدی در بیاید و باید با شیوه‌هایی که وجود دارد موضوع را حل کرد. اگر فردی به صورت قوی ارتباط تلفنی را برقرار کند، احتمالاً نیاز کمی برای برقراری ارتباط شخصی وجود خواهد داشت. برای تشویق دانش‌آموز درگیر که تحت حمایت افراد مهم یا معلم یا شخص تلفن کننده قرار می‌گیرد، ممکن اسـت تماس تلفنی کافی باشد.
در صورتی که یک ارتباط باز و خوب میان معلمان، دانش‌آموزان و والدین باشد به احتمال زیاد نیازی به ارتباط تلفنی نخواهد بود. اما در مدارس و کلاسهایی که موقعیت کمتر مساعد اسـت، ترتیب دادن چنین تماسهایی به دانش‌آموزان یا والدینی که قادر نیستند و یا تمایل ندارند که به طریق شیوه‌های معمول در مدرسه حضور بیابند، می تواند کمک کننده باشد. همچنین این نوع روش ارتباط برای والدین دانش‌آموزان زورگو و قلدر که به دنبال کمک‌‌اند، سودمند اسـت و می‌توان توصیه‌هایی را در مورد چگونگی نظارت بر رفتار فرزندانشان ارائه نمود.
در مدارسی که تعداد دانش‌آموزان آن کمتر اسـت، ارتباط تلفنی کافی نیست. و برقراری ارتباط با روشهای معمول بهتر اسـت. اگر مدرسه‌ای تصمیم گرفت ارتباط تلفنی را تثبیت کند بایستی والدین دانش‌آموزان در جریان قرار بگیرند.

تشکیل جلسه عمومی

برای مقابله مؤثر با مسائل قلدری/ قربانی، ارتباط نزدیک میان خانه و مدرسه بسیار مطلوب خواهد بود. این همکاری می‌تواند تحت عنوان جلسه عمومی میان همه والدین در مدرسه و یا به صورت گروههایی کوچکتر (کودکان و والدینشان با تعداد کمتر) برای شرکت در جلسات کلاسی، سازماندهی شوند. در کنار بحث و گفتگوهای انفرادی میان معلم کلاس و والدین، می‌توان برای دیگر احتمالات از ارتباط تلفنی استفاده کرد. انجام چنین ارتباطهایی هم زمان و در دوره‌های زمانی مختلف، برای مقابله با قلدری در مدرسه امری توجیه‌پذیر اسـت. آن همچنین برای دانش‌آموزانی که در تعدادی از ارتباطات میان مدرسه و خانه شرکت می‌کنند، مناسب خواهد بود.
اگر یک مدرسه‌ای تصمیم بگیرد که تلاش برای مبارزه با زورگویی قلدری را تشدید کند، باید والدین دانش‌آموزان در جریان بوده و برای شرکت در این تصمیم‌گیری دعوت شوند. یک روش خوب برای مطرح کردن این موضوع، طرح آن در یک جلسه عمومی اسـت. اگر دانش‌آموزان به پرسشنامه قلدری پاسخ داده باشند، نتایج (برای مدرسه و در سطوح کلاسی مختلف) می‌تواند در این قبیل موقعیتها طرح شود. آن همچنین برای روان‌شناس مدرسه و یا کسان دیگری که دعوت شده‌اند مناسب خواهد بود که برای ایجاد یک رویکرد کلی، مطالبی را در زمینه گستره سازوکارها و علل قلدری، ارائه نمایند.
حاضران در جلسه باید در گفتگوهای مربوط به برنامه‌ریزی جهت اقدام و ارزیابیهای خاص در مدارس، که برای تحقیق این امرو تلاش برای مقابله با قلدری تأکید می‌نمایند فعالانه شرکت کنند.
همچنین مدرسه باید والدین و معلمان را که هم اکنون درگیر حتی مسائل جزئی زورگویی و قلدری و موارد خاص اجتماعی هستند، مطلع کند. این می‌تواند موجب افزایش تماس والدین با تعدادی از معلمان گردد. مدرسه باید والدینی را که احساس می‌کنند فرزندشان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و یا دیگر دانش‌آموزان را مورد زورگویی و تهدید قرار می‌دهد، تشویق کند تا با معلمان تماس برقرار نمایند رویکرد باز و مثبت مدرسه نسبت به این مسأله ممکن اسـت تشکیل جلسات غیرضروری را موجب گردد که معلمان احساس فشار کنند امّا، طبیعی اسـت که این افزایش تماس، شروع خوبی اسـت برای همکاری نزدیکتر میان مدرسه و والدین و این که قلدری و موضوعات مهم مربوط به آن مرکز محور توجه قرار بگیرد.
نکات طرح شده در جلسه عمومی و اطلاعات مربوط به برنامه‌ریزی جهت مقابله با قلدری، بعد از جلسه، برای والدین ارسال شود. اگر تصمیم گرفته شد که جلسه عمومی در کلاس برگزار گردد باید والدین در جریان باشند. در این شیوه به والدینی که نمی‌توانند در جلسه عمومی شرکت نمایند، فرصت داده خواهد شد که در فعالیتهای آینده مشارکت کنند.

تشکیل گروههای معلمی برای توسعه‌ی قلمرو اجتماعی یا محیط اجتماعی - فرهنگی مدرسه

مهم اسـت که اقدام علیه قلدری در مدرسه یا جامعه، اقدامی نمایشی، عجولانه و کوتاه‌مدت نباشد که اقدامی عجولانه‌تر جایگزین آن شود. با توجه به اینکه زورگویی و قلدری می‌تواند هنگام با هم بودن توسط چندین فرد ظاهر شود، باید آمادگی همیشگی برای برخورد با چنین تنیدگیهایی در محیط مدرسه، وجود داشته باشد. باید برای مداخله، شوق و علاقه را حفظ کرد. به علاوه همان طور که قبلاً تذکر داده شده اسـت، ضروری اسـت که معلمان، والدین و دانش‌آموزان شناخت کافی را درباره روشهای مناسب برای برخورد با این‌گونه مسائل کسب نمایند.
یکی از روشهای دست‌یابی به این اهداف وادار کردن معلمان برای عضویت در گروه توسعه اجتماعی مدرسه اسـت. تعداد گروه 5 تا 10 نفر بوده و می‌توانند با توافق، به طور منظم در هفته یک بار برای چندین هفته دور هم جمع شوند. این جلسات می‌تواند برای بحث و تبادل‌نظر در مورد مسائل مختلف مدرسه و انتقال تجربیات و یادگیری از موفقیتها و شکستهای یکدیگر برگزار گردد.
طبیعتاً برای شروع، یکی از فعالیتهای مورد تمرکز می‌تواند مربوط به جنبه‌های مختلف زورگویی و قلدری باشد: مسأله به طور کلی، همراه با مسائل قلدری/ قربانی و انواع مقوله‌های مربوط به نتایج پرسشنامه، مشاهدات معلمان و به خصوص مسائل در ارتباط با ارزیابیهای مناسب و افزایش همکاری جهت برنامه‌ریزی در مدرسه مورد بحث و گفتگو قرار گیرد.
شرکت کردن در چنین گروهی، برای معلمانی که مسائل زورگویی و قلدری را در طول سال در میان دانش‌آموزان خود کمتر مشاهده کرده‌اند، بسیار ارزشمند خواهد بود؛ به خصوص بیشتر معلمانی که مسؤولیت نظارت در ساعات تنفس را برعهده داشته و با مسائل احتمالی در حیاط مدرسه مواجه خواهند گردید. لازم به یادآوری اسـت که برای معلمان شرکت کننده در این جلسات، بررسی مسائل قلدری بسیار سودمند خواهد بود. ارتباط میان معلمان و مدرسه و مسائل عمومی مربوط به تدریس، از زمینه‌هایی اسـت که می‌تواند مورد ملاحظه و بررسی قرار گیرد.
بعد از بحث و گفتگو در مورد یک یا چند موضوع، بازگشت به موضوع اصلی قلدری منطقی خواهد بود. آن نیز فرصتی اسـت برای بررسی وضعیت کنونی مدرسه، چگونگی موفقیت‌آمیز بودن ارزیابیهای به عمل آمده و این که چه تلاشهای اضافی، لازم می‌باشد.
دعوت روان‌شناس مدرسه (یا مشاور و یا مددکار اجتماعی) به برخی از این جلسات ضروری اسـت. به خصوص اگر در یک یا چند کلاس مسائل جدی قلدری رخ داده و به صورت موفقیت‌آمیز برطرف نشده باشد، چنین حضوری ارزشمند خواهد بود.
تعداد افراد هر گروه توسعه اجتماعی نباید بیش‌تر از حد و حداکثر شامل 10 - 12 نفر معلم باشد. به همین سبب در مدارسی که تعداد معلمان بیشتر می‌باشد، لازم اسـت چند گروه تشکیل شود در چنین مواردی مفید آن خواهد بود که گروههای مختلف برای تبادل اطلاعات و یکپارچه‌سازی نقطه نظرات مربوط به تجربیات کسب شده، جلسات سخنرانی خود را در روزهای خاص و با هماهنگی یکدیگر برگزار کنند. به دلیل استفاده از نظرات مختلف افراد، برای شرکت همه معلمان در یکی از گروههای توسعه محیط اجتماعی می‌توان مزایای اقتصادی و عملی در نظر گرفت که این امر منطقی می‌باشد. برای هدفمند بودن فعالیت چنین گروههایی ضروری اسـت که معلمان براساس علاقه خاص به این گروهها بپیوندند. پس از بررسی عملکرد چنین گروههایی، می‌توان گروههای دیگر را نیز با این شرایط هماهنگ ایجاد کرد. البته احتمال آن هست که یک گروه، از چندین روش مختلف در عملکرد خود استفاده کند. ولی برای نقطه شروع، با روش یکسان کار کردن، طبیعی خواهد بود. همچنین در جهت بهبودبخشی رهبری و سازماندهی درون گروهی با تصمیم مدرسه، تعدادی از افراد گروه می‌تواند کنار گذاشته شود. برای دست‌یابی مطلوب به اهداف، لازم اسـت که محدوده جهت و ساختار سخنرانی گروههای مذکور مشخص شود.
گروههای توسعه محیط اجتماعی می‌تواند ابزاری مهم در جهت تلاش مقابله‌ای با قلدری در مدرسه باشد. آنها می‌توانند تجربیات ارزشمند جدیدی را کسب نموده و آن را به معلمانی که درگیر فعالیتهای مربوط هستند، ارائه کنند. معلمانی که در تلاش خودشان درگیر مسائلی هستند، می‌توانند خود را به عنوان بخشی از گروه حمایتی مدرسه‌‌ای تلقی نمایند؛ و می‌توانند از مشوقها و حمایتهای دیگر افراد بهره‌مند شوند. در جلسات گروه، گستره محیط اجتماعی مدرسه می‌تواند مشخص شود، این فعالیتها برای کارهای درونی مدرسه و به همان صورت، واقعی‌سازی اهداف اصلی طرح مورد مطالعه بسیار مهم اسـت.
گروههای توسعه اجتماعی همچنین می‌توانند زمینه‌های معمول در میان معلمانی که درگیر مقابله با قلدری در مدرسه هستند، ارتقا دهند. آشکارا اگر بزرگسالان در محیط مدرسه بخواهند به صورت موفقیت‌آمیز و نسبتاً پایدار به کنترل موقعیتهای مشابه بپردازند ضروری اسـت به صورت متقابل عمل کنند. انواعی از رفتار از یک رخداد به رخدادی دیگر و از معلم به معلمی دیگر که مورد توجه دانش‌آموزان قرار خواهد گرفت شاید، اثرات احتمالی ارزیابیها را ضعیف کند. بنابراین با سهیم شدن معلمان در نکته نظرات یکدیگر، به رشد هر چه بیشتر رفتارهای مقابله با موقعیتهای بروز قلدری در میان بزرگسالان، به مدرسه کمک خواهد کرد. بعلاوه اجرای یک طرح به صورت فراگیر، احساس امنیت را در هر معلم افزایش خواهد که تأثیر آن در عملکردشان بسیار معنادار خواهد بود.

تشکیل گروههای مطالعه در جلسات والد - معلم

تلاش برای ایجاد یک نگرش مشترک در رابطه با قلدری، در میان کارکنان مدرسه و والدین بسیار مهم اسـت. اگر معلمان و والدین با روش منطقی مشابه، نسبت به زورگویی و قلدری عکس‌العمل نشان دهند، نتایج مطلوب به دست آمده به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
یک روش طبیعی برای دست‌یابی به این امر، این اسـت که والدین (همچنین معلمان) به تدریج دانش و اطلاعات خود را نسبت به مسائل و اقداماتی که می‌توانند در مورد قلدری انجام دهند، افزایش دهند. جلسات والد - معلم یک وظیفه مهم اسـت که باید مورد توجه قرار گیرد. والدین و معلمان می‌توانند مجموعه جلسات مشترکی را برگزار نموده و مطالب این کتاب و دیگر یافته‌ها را در زمینه مسائل قلدری/ قربانی مورد بحث و گفتگو قرار دهند. همچنین دیگر معلمان و نمایندگان مدرسه می‌توانند به تعدادی از این جلسات دعوت شوند و در مورد کارهایی که مدرسه می‌خواهد در این زمینه انجام دهد، مطلع شوند. یک گروه فعال از این نوع می‌تواند عملکردهای مشابه را برای والدین محقق سازد، همان‌طوری که گروههای توسعه اجتماعی نیز این کار را می‌توانند برای معلمان انجام دهند.

پی‌نوشت‌:

1. Mobing

منبع مقاله :
الویوس، دان؛ (1392)، شناخت دنیای کودکان، ترجمه‌ی نادر باقری؛ مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، شرکت به‌نشر، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

بافق فردا حاج محمد جواد عسکری استعفا بده و …حاج محمد جواد عسکری یا استعفا بده و قهرمان شو؛ مگر نمی دانی ما ملتی هستیم، اسیر دست … غرایز جنسی و ارتباطات همسری اهمیت و ضرورت طرح مسئله ی ارتباطات غریزی چیست ؟ پاسخ – یکی از عوامل ایجاد اختلاف بین سایر مطالب تربیت کودک اگر کودکتان دروغ می گوید چه کار باید بکنید بازی مناسب ماههای اول زندگی آشنایی با الف می گویند قرار است همه چیز و مشکلات بانکی …حاجی شما دچار توهم شدی اینکه پتانسل یه چیری رو داشته باشی یک جرفه و اینکه در عمل اونو بیانیه شماره میرحسین موسوی در آستانه آبان …چکیده چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویمدر آغوش کشیدن اهریمنان ذهن درآمدی بر درمان مبتنی … در آغوش کشیدن اهریمنان ذهن درآمدی بر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد راس هریس مترجم علی الف چند واقعیت رانندگی در ایران و یک راهکار جهانیتعداد کشته شدگان حوادث رانندگی در سال ۱۳۹۰ حدود ۲۰ هزار نفر و تعداد مجروحان این حوادث جستار امنیت ملّی جستار بیانات رهبری کلیدواژه امنیت ملّی وقتی‌که یک ملّتی مورد تهدید دشمن قرار دارد همکاری با ما فضول محلههمکاریبامادر خواست همکاری از هم میهنان در فرستادن مقاله و نوشتار برای چاپ در فضول محله


ادامه مطلب ...

برای اطمینان از سلامت روانی دختران چه می‌توانیم بکنیم؟

[ad_1]
برای اطمینان از سلامت روانی دختران چه می‌توانیم بکنیم؟

خبرگزاری آریا -
چگونه از سلامت روانی دخترمان محافظت کنیم

دوران ترسناکی برای بزرگ‌کردن دختران است. براساس تحقیقی جدید در سرویس سلامت همگانی انگلستان، از هر چهار زن 16 تا 24 ساله بیش از یک زن به بیماری‌های روانی مبتلاست. این گروه همچنین بیش از سایرین در معرض خطر مشکلات روانی قرار دارند: زنان جوان سه برابر بیش از مردان نشانه‌های افسردگی و اضطراب گزارش می‌دهند. و در سال 2014 میزان خودآزاری زنان سه برابر میزانی بود که در سال 2007 رواج داشت.

خب، برای اطمینان از سلامت روانی دختران چه می‌توانیم بکنیم؟ تیم متخصصان ما 10 روش پیشنهاد می‌کند.

فشار مدرسه را مضاعف نکنید
«مدارس برای دسترسی به اهداف تحت فشار شدیدی هستند و بخش عمده‌ای از آن به والدین نیز منتقل شده است.» این نظر سارا کندریک است، از خیریه Place2Be که حمایت عاطفی از دانش‌آموزان مدارس را فراهم می‌کند. «و البته طبیعی است که ما والدین برای پیشرفت فرزندانمان انتظاراتی داشته باشیم. ولی خانه باید جایی امن باشد، پناهگاهی که در آن کودکان می‌دانند ارزششان خیلی بیشتر از توانایی‌های آکادمیک آنهاست.»

درباره قوانین استفاده از موبایل و کامپیوتر با هم تصمیم بگیرید
به‌جای حساسیت درباره استفاده دخترتان از موبایلش، ببینید که خودتان چطور از موبایلتان استفاده می‌کنید. جین لونن، مدیر دبیرستان دخترانه ویمبلدون، می‌گوید: «گاهی دخترها تعریف می‌کنند که چطور تلاش می‌کرده‌اند چیزی به مادرشان بگویند و مادرشان درواقع گوش نمی‌کرده چون داشته با موبایلش ایمیل‌هایش را چک می‌کرده، یا موبایل با پیغام‌های جدیدش یکسره داشته وزوز می‌کرده.» او اضافه می‌کند: «ما برای استفاده از تکنولوژی در زندگی خودمان باید چهارچوب داشته باشیم.»

لازم است والدین با کنار گذاشتن دستگاه‌هایشان هنگام مکالمه یا غذاخوردن در این راه پیشرو باشند. لونن می‌گوید که برای استفاده از تکنولوژی قوانینی داشته باشید، ولی آنها را با هم وضع کنید. «از فرزندتان بپرسید به‌نظرش چه روشی جواب می‌دهد. به این ترتیب قوانینی می‌گذارید که برای او نیز نفع شخصی دارد و علاقه‌مند می‌شود که رعایتش کند.»

برای خودتان وقت بگذارید
فراموش نکنید که مراقب خودتان و سلامت روانی خودتان باشید. «حواستان باشد که زندگی خودتان سراسر استرس و نگرانی نباشد.» این گفته جاستین رابرتز است، بنیانگذار سایت mumsnet که خودش دو دختر دوقلوی 17 ساله دارد. «لازم است دختران ببینند که مادرشان برای خودش وقت می‌گذارد، به‌اندازه کافی می‌خوابد و دائما وحشت‌زده نیست. و سعی کنید همیشه در پی رژیم و مدهای غذایی نباشید. برای دختران نوجوان خوب نیست که ببینند مادرشان بیش‌ازحد سرگرم این چیزهاست، چون باعث می‌شود آنها هم دلواپس رژیم غذایی خودشان شوند؛ همان چیزی که هیچ‌کدام از ما نمی‌خواهیم.»

نشانشان دهید که طبیعی است شکست بخورند
فراموش نکنید که به آنها نشان دهید شکست اشکالی ندارد. لازم است دختران بدانند که شکست خوردن خوب است، که همه ما گاهی در زندگی‌مان شکست می‌خوریم، و این که آنچه اهمیت دارد خود شکست نیست بلکه روش کنار آمدن با آن است. «حتما شما هم نمی‌خواهید شکست چنان چیز وحشتناکی باشد که ممکن نیست اتفاق بیفتد.» این نظر رابرتز است که این‌طور ادامه می‌دهد: «سراغ چالش‌های جدید بروید، به دخترتان نشان دهید چطور باید ماجراجویی کرد. و وقتی کاری به نتیجه نمی‌رسد – چون همه کارها نمی‌توانند به نتیجه برسند – دخترتان می‌بیند که شما دوباره سر پا می‌ایستید و راهتان را ادامه می‌دهید. همه‌چیز به ایجاد انعطاف‌پذیری مربوط است که برای دخترانمان واقعا اهمیت بسیار دارد.»

,تفاوتهاى تربیت دختر و پسر,تربیت دختر بچه
خودتان را با دنیای دخترانتان تنظیم کنید و درباره‌اش سوال کنید

وقتتان را با آنها بگذرانید
هیچ کاری نکنید، و این هیچ‌کار را هم با یکدیگر انجام دهید. رابرتز معتقد است «کالای ارزشمندی به‌نام وقت خالی از فشار و نگرانی بهترین چیزی است که می‌توانید به آنها بدهید. به این ترتیب متوجهشان می‌کنید که فقط به این دلیل دارید وقتتان را با آنها می‌گذرانید که می‌خواهید در کنارشان باشید. همه ما مقصریم بابت برنامه‌ریزی‌های فشرده و نگاه مدام به ساعت، یا تلاش برای انجام دادن دو کار هم‌زمان، ولی هیچ‌چیز مهم‌تر از آن زمانی نیست که شما فقط کنار یکدیگرید، بدون هیچ برنامه‌ای.»

با هم غذا بخورید
سعی کنید همگی موقع غذاخوردن لپ‌تاپ و موبایلتان را کنار بگذارید و دست‌کم چند بار در هفته با هم به غذاخوردن و صحبت‌کردن بپردازید. اگر نمی‌توانید با هم غذا بخورید، بنشینید یک لیوان چای بخورید و حرف بزنید. همان‌طور که لونن می‌گوید، «موضوع مهم درباره رسانه‌های اجتماعی این نیست که دختران وقتی در آنها هستند چه کارهایی می‌کنند، بلکه مهم این است که وقتی در آنها هستند چه کارهایی نمی‌کنند. و آن شامل وقتی هم می‌شود که صرف گفتگو با پدرومادر و خواهروبرادر خود نمی‌کنند؛ کاری که لازم است انجام دهند.»

خوب گوش کنید
نگذارید دختران شما را پس بزنند. «گاهی تلاش می‌کنند شما را کنار بزنند یا بگویند که علاقه‌ای به صحبت درباره موضوعی ندارند، ولی لازم نیست شما هم حتما قضیه را این‌طور رها کنید.» این نظر دکتر کارولین شستر است، روانشناس خبره‌ای که با کودکان 11 تا 18 ساله کار می‌کند. «لازم است با آنها وارد مکالمه شوید و ببینید مشکل چیست. خیلی مهم است که بادقت گوش کنید. موضوع این نیست که شما به آنها بگویید چطور از عهده مشکل بربیایند، موضوع این است که گوش کنید و ببینید مشکل از دید آنها چیست. بله، شما می‌توانید چیزها را سر جای خود قرار دهید و راه‌حل ارائه کنید، که البته ممکن است خیلی هم مفید باشد، ولی همیشه به یاد داشته باشید که اول گوش کنید.»

به‌اعتقاد کندریک، هیچ مشکلی آن‌قدر کوچک یا آن‌قدر بزرگ نیست که نشود درباره‌اش حرف زد. و آنچه دخترتان را اذیت می‌کند، هرچه که باشد، بی‌اهمیت نشمارید و از آن نگذرید. اگر در زندگی او مهم است، یعنی که مهم است.
سلامت روانی دختر,بزرگ‌کردن دختر
مراقب نشانه‌های هشداردهنده مشکلات سلامت روانی دخترتان باشید

با رسانه‌های آنها همراه شوید
خودتان را با دنیای آنها تنظیم کنید و درباره‌اش سوال کنید. به تماشای فیلمی به‌انتخاب آنها بروید، وب‌سایت‌هایی را بگردید که آنها می‌بینند، کنارشان بنشینید و با هم برنامه تلویزیونی موردعلاقه‌شان را ببینید.

شستر می‌گوید: «نکته مهم به‌دست‌ آوردن درکی است از تصاویر، برنامه‌ها و رسانه‌هایی که می‌بینند تا بتوانید با آنها وارد گفتگو شوید. خود گفتگوست که مهم است.» مراقب باشید از کنار آنچه مصرف و دریافت می‌کنند به‌سادگی نگذرید. از ایشان بخواهید به پیام‌هایی فکر کنند که در پشت چیزهایی است که تماشا می‌کنند. چرا در تبلیغات یا برنامه‌های تلویزیون زنان این‌طور به‌نظر می‌رسند؟ آیا زندگی واقعی را نشان می‌دهند؟ با صحبت درباره آنچه ارسال‌کردنش برای دیگران پذیرفته است، از دخترتان درمقابل سوءاستفاده جنسی از طریق عکس‌ها و مکالمات خصوصی‌اش* محافظت کنید.

توصیه رابرتز این است: «به دخترتان بگویید که قبل از فرستادن هر پست، تصور کند همه اعضای مدرسه‌اش دارند آن را می‌بینند.» علاوه‌براین، درباره حق داشتن حریم شخصی با او صحبت کنید و این واقعیت را گوشزد کنید که هیچ‌وقت نباید احساس کند مجبور است رفتار خاصی نشان دهد یا به‌شکل خاصی وارد تعامل شود. اطمینان حاصل کنید که می‌داند همیشه می‌تواند سراغ شما بیاید و هیچ‌چیزی وجود ندارد که نخواهید درباره‌اش حرف بزنید.

لونن نیز توصیه می‌کند درباره مسائل مربوط به تکنولوژی «خیلی سختگیر» باشید. «به دخترتان یادآوری کنید که هزینه موبایلش را شما می‌دهید. قبل از خریدن اولین گوشی هوشمندش، قوانین را وضع کنید: دسترسی در اتاق خواب نامحدود نخواهد بود، و والدین باید اجازه داشته باشند که گاهی موبایلش را چک کنند.»

از طریق تزریق کمی واقع‌گرایی به زندگی دخترتان، با فرهنگ به‌شدت جنسیت‌زده و تحت‌تاثیر پورنوگرافی مقابله کنید. پیشنهاد لونن این است: «از الگوهای زنانه کاملا مثبت و غیرفیزیکی حمایت کنید.»

حواستان به نشانه‌های مشکلات روانی باشد
مراقب نشانه‌های هشداردهنده مشکلات سلامت روانی باشید. دکتر شستر می‌گوید: «گوشه‌گیری موضوع مهمی است که باید درباره‌اش احتیاط کرد، خصوصا اگر دختری نوجوان از وقایعی کناره‌گیری کند که دوستانش را درگیر می‌کند. طبیعی است که نوجوان نخواهد به دورهمی‌های خانوادگی برود، ولی در آن سن دوستانش انگار مهم‌ترین افراد زندگی‌اش هستند. پس اگر دعوت دوستانش را برای بیرون رفتن و دیدن آنها رد می‌کند، علامت هشداردهنده‌ای است.»

خانم شستر می‌گوید اینها نیز نشانه‌هایی هشداردهنده‌اند: مشکلات تکرارشونده معده و همچنین تغییر اشتها، رفتار، سطح انرژی، خواب و عملکرد تحصیلی. تعداد زیادی از این علائم در کنار یکدیگر ممکن است نشانه افسردگی باشد. اگر خودتان هم درباره سلامت روانی فرزندتان نگران بودید، این نشانه‌ها را جدی بگیرید.

زندگی باید خوش باشد
لونن می‌گوید: «لازم است همه‌مان به‌یاد داشته باشیم زندگی اساسا سرگرم‌کننده است، یا باید این‌طور باشد. لازم است این را به دخترها یادآوری کنیم. از فرصت خندیدن با آنها لذت ببرید و خودتان را زیاد جدی نگیرید. مهم است که دخترها را تشویق کنید به خودشان بخندند.» انجام دادن کارهای خنده‌دار در کنار یکدیگر و به‌عنوان خانواده برای دختران عالی است؛ این کار به پرورش مفهوم واحد خانواده کمک می‌کند، یعنی همان گروه کوچک ما دربرابر جهان، و این برای احساس هویتشان مهم است.

منبع: salamatnews.com




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آموزش تخصصی مصرف استروئید در بدنسازی …داروهایاستروئیدی مشتق خوراکی قدرتمندی از هورمون می باشد که سال ها قبل و توسط شرکت آموزش تخصصی مصرف استروئید در بدنسازی داروهای استروئیدی داروهای اکسید نیتریک یا فرآورده مشترکی از متابولیسم یک اسید آمینه اولیه بدن بنام آرژینین هست


ادامه مطلب ...

آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟

[ad_1]
آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟

خبرگزاری آریا -
ما می‌توانیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم

کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کرده‌اند که می‌توانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم...

احتمالا شنیده‌اید که می‌گویند شخصیت ما از اوایل کودکی شکل می‌گیرد و بعد از آن دیگر قابل تغییر نیست. اما مثل همیشه کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کرده‌اند که اینطور هم نیست و خوشبختانه می‌توانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم.

اما اصلا شخصیت چیست؟ شخصیت، الگوهای کلی برای فکر کردن، احساس کردن و رفتارهاست که هر کس را به شخصی منحصربه‌فرد تبدیل می‌کند. وقتی می‌گوییم کسی «شخصیت خوبی» دارد، منظورمان این است که بودن در کنار او دوست داشتنی، جالب و دلپذیر است. همه‌ی ما می‌خواهیم برای بقیه جذاب باشیم، پس باید علاوه بر ظاهر به فکر شخصیتمان هم باشیم. در واقع قسمت زیادی از موفقیت و خوشحالی ما به ارتباط ما با دیگران وابسته است و شخصیت ما تعیین می‌کند که آدم‌ها را به خودمان جذب کنیم یا فراری دهیم. پس یک کاغذ و قلم بردارید و شروع کنید.

بخش اول: شناسایی صفات
1. بنشینید و یک لیست از صفت‌های مثبتتان تهیه کنید. سعی کنید آنها را به ترتیبی شماره‌گذاری کنید که مطمئنید بیشتر از همه این صفات را دارید. مثلا شنونده‌ی خوبی بودن، دوستانه و راحت بودن، درون‌گرا بودن، متفکر و هوشمند بودن.

2. یک لیست از صفات منفی‌تان تهیه کنید. اینها همان چیزهایی هستند که بقیه به آنها عکس‌العمل نشان می‌دهند، یا چیزهایی که فکر می‌کنید سر راه شما قرار دارند، مثلا خجالتی بودن، عصبی بودن، یا پرحرف بودن. فقط یادتان باشد که صفات مثبت و منفی در موقعیت‌های مختلف متفاوت هستند. مثلا دوستانه یا پرحرف بودن از نظر من ممکن است مثبت باشد ولی به شدت روی اعصاب شما باشد.

تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواسته‌های خود شما باشند. مطمئنا درست کردن این لیست از لیست صفات مثبت سخت‌تر است. پس عجله نکنید و سر فرصت ویژگی‌های رفتاریتان را وقتی که تنها هستید یا وقتی که با دیگران هستید در نظر بیاورید و چیزهایی را که فکر می‌کنید بد هستند، لیست کنید.

3. دور چیزهایی که اصلا یا حداقل فعلا نمی‌خواهید تغییر دهید خط بکشید. همه چیز را که نمی‌خواهید یا نمی‌توانید با هم تغییر دهید، پس فعلا آنهایی را که اولویت کمتری دارند بی‌خیال شوید.

4. کنار چیزهایی که می‌خواهید تغییر دهید یا بهتر کنید ستاره بگذارید. مثلا ممکن است شخص باهوشی باشید، اما بخواهید باهوش‌تر شوید، پس کنار باهوش ستاره یا قلب بگذارید.

5. موارد ستاره‌دار را اولویت‌بندی کنید. بهتر است که تغییرات را آرام آرام انجام دهید، مثلا هر بار یکی از موارد را انتخاب کنید و به خودتان قول بدهید با تکرار و تمرین روی همان یک مورد کار کنید.

روانشناسی شخصیت
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواسته‌های خود شما باشند

بخش دوم: تغییر رفتارها
1. صفتی را که می‌خواهید تغییر دهید، انتخاب کنید. مثلا فرض کنید که خجالتی هستید و اول از همه می‌خواهید کمتر خجالتی باشید.

2. لیستی از رفتارهایی تهیه کنید که نشان‌دهنده‌ی خجالتی بودن شما هستند. مثلا خیلی زود از مهمانی‌ها پا می‌شوید، سر صحبت را با کسی باز نمی‌کنید، نظر نمی‌دهید، از آدم‌های جدید دوری می‌کنید یا برای هیچ کاری داوطلب نمی‌شوید.

3. رفتارهایی متضاد با لیست قبلی انتخاب کنید و پیش بگیرید. مثلا برای یک نقش جدید سرِ کارتان داوطلب شوید یا به مهمانی‌های بیشتری بروید.

4. از کسی که تحسین می‌کنید و این ویژگی شخصیتی را دارد، الگوبرداری کنید. بهتر است که این کار را برای یک ویژگی انجام دهید، نه برای همه‌ی ویژگی‌ها. یعنی یک نفر را برای همه‌ی ویژگی‌های شخصیتی انتخاب نکنید، چون قرار است منحصربه‌فرد باشید نه اینکه خودتان را به شکل یک نفر دیگر دربیاورید. هر چند همیشه می‌توانید از آدم‌هایی که شخصیت خوبی دارند، چیزهای خوب یاد بگیرید.

5. مدام به خودتان یادآوری کنید که رفتارهای جدید را ادامه دهید. برای خودتان یک شعار جدید اختراع کنید، مثلا «اجتماعی خواهم شد». روی موبایلتان هم یادآورهایی بگذارید که بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنید.

بخش سوم: خودتان را بهتر کنید
1. مثبت فکر کنید و مثبت رفتار کنید. رفتار منفی اطمینان و تعهد شما به بهتر شدن را کم می‌کند.

2. چیزهای جدید یاد بگیرید. به یک سازمان، کلاس، کلوپ، تیم یا گروه جدید بپیوندید. اگر همان کارهای قبلی را بکنید، احتمال اینکه به رفتار‌های قبلی هم برگردید زیاد است. اما چون آدم‌های جدید از شما انتظار هیچ رفتار خاصی ندارند، احتمال اینکه در عادت کردن به یک رفتار جدید موفق باشید بیشتر می‌شود.

3. به خودتان سخت نگیرید. شخصیت آدم یک شبه عوض نمی‌شود. به خودتان کُلی وقت و فضا بدهید تا یک رفتار را به بخشی از شخصیتتان تبدیل کنید.

4. تظاهر کنید. احتمالا شنیده‌اید که به هر چیزی خیلی تظاهر کنید به واقعیت بدل می‌شود. در واقع یک ضرب‌المثل انگلیسی هست که می‌گوید "!Fake it till make it” یعنی آنقدر تظاهر کنید تا بالاخره آن رفتار واقعی شود. بعضی وقت‌ها که ادای کسی را در می‌آورید که با شما تفاوت زیادی دارد، دوستان، موقعیت‌ها و موفقیت‌های جدیدی هم به وجود خواهند آمد. اما یادتان باشد ویژگی‌ای که به داشتنش تظاهر می‌کنید با اهدافتان همراستا باشد، جوری نشود که آخرش عادت بدِ ادا درآوردن را هم به عادات بدتان اضافه کرده باشید.

این کار به خیلی از افراد کمک می‌کند. اگر شخصی با ویژگی مثبتی که می‌خواهید نمی‌شناسید، فیلمی تماشا کنید که چنین شخصیتی داشته باشد. بعد از مدتی که ادای خجالتی نبودن یا آرام بودن را دربیاورید، کاملا برایتان طبیعی می‌شود.

5. بعد از یک ماه دوباره بنشینید و ببینید چقدر موفق بوده‌اید. وقتی که حس کردید در یکی از ویژگی‌ها استاد شده‌اید، ویژگی دیگری انتخاب کنید و از نو شروع کنید. مثلا اگر چند دوست جدید پیدا کرده‌اید و حالا دیگر سرِ کار نظراتتان را ابراز می‌کنید، تبریک می‌گوییم، شما موفق بوده‌اید. وقت را از دست ندهید، این بار یک ویژگی منفیِ بزرگ‌تر را انتخاب کنید و دست به کار شوید.

منبع: چطور/برترینها




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟ آیا می‌توانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟


ادامه مطلب ...