فرقان:
این کلمه در عربی همچون کلمهای اصیل از ریشهی فَرَقَ (باب ضرب) به کار رفته، مثل خَسَرَ و خسران. در این صورت، مصدری اســت به جای اسم فاعل بر سبیل مبالغه. چنانکه گویند: «رجلٌ عدلٌ» یعنی مرد خیلی عادل و معنی فرقان میشود «بسیار فرق گذار» که در مورد قرآن مجید مفسّران، آن را فرق گذار میان حق و باطل تفسیر کردهاند. گذشته از آن، معانی «نجات-نصرت» و فصل و مخرج را هم برای آن ذکر نمودهاند. اما به قول طبری هر سه تأویل با اختلاف لفظی که دارند از نظر معنی با هم نزدیکند. کسی که در تنگنائی، گریزگاهی یافته، این محل خروج مایهی نجات او اســت. به هر صورت، اصل فرقان فرق گذاردن میان دو چیز و جدا کردن آنهاست و قرآن را از آن جهت فرقان خوانند که با دلایل و احکامش میان حق و باطل فرق میگذارد. (36)فَجاءَ بِفُرقانٍ مِنَ اللهِ مُنزلٍ *** مُبِیّنَةُ آیاتُهُ لذَوِی العَقل (43)
کتاب
یکی دیگر از نامهای رایج قرآن کتاب اســت.ذکر
دیگر از نامهای قرآن «ذکر» اســت که فرمود:حکمت
کتاب خدا بنام «حکمت» نیز نامیده شده.نامهای دیگر قرآن:
آیات (2: 252 و 3: 101 و 45: 5)، احسن الحدیث (39: 23)، امام مبین (36: 12)، ام الکتاب (3: 7)، امر (65: 5)، ایمان(3: 193)، برهان (4: 174)، بُشْری (16: 89... )، بشیر (41: 4)، بصائر (7: 203)، بلاغ (14: 52)، بیان (3: 138)، بیّنه (6: 157)، تبصره (50: 8)، تبیان (16: 89)، تذکره (69: 48)، تنزیل (26: 192... )، تفصیل (12: 111)، حبل (3: 103)، حدیث (39: 23)، حکم (13: 37)، حکمة (33: 34... )، حکیم (36: 2)، حق (4: 170 و 28: 48... )، حق الیقین (69: 51)، ذکر الحکیم (3: 58)، ذکر مبارک (21: 50)، ذکری (51: 55)، ذی الذکر (38: 1)، رحمة (16: 89... )، روح (42: 52)، شفاء (10: 57)، صحف مکرمه (80: 13)، صحف مطهره (2:98)، صدق (33:39)، صراط المستقیم (1: 6)، عدل (6: 115)، عربی (39: 28)، عروة الوثقی (31: 22)، عزیز (41: 41)، عَجَب (72: 1)، عِلم (13: 37)، عَلیّ(43: 4)، فصل (86: 13)، القرآن الحکیم (36: 2)، القرآن العظیم (15: 87)، قرآن کریم (56: 77)، قرآن مبین (15: 1... )، القرآن المجید (50: 1... )، القصص (12: 3)، القول (28: 51)، قیّم (18: 2)، کتاب الله (3: 23)، الکتاب الحکیم (10: 1... )، کتاب عزیز (41: 41)، کتاب مبین (5: 15... )، کریم (56: 77)، کلام الله (2: 75... )، کوثر (108: 1)، مبارک (6: 92... )، مبین (6: 59)، متشابه (39: 23)، مَثانی (39: 23)، مجید (85: 21)، مرفوعه (80: 14)، مصدق (2: 89)، مطهرة (80: 14)، مفصّل (6: 114)، مکرمه (80: 13)، مُهَیمِن (5: 48)، موعظة (10: 57)، نبأ (38: 67)، النجوم (56: 75)، نذیر (41: 4)، نعمة (93: 11)، نور (4: 174)، هادی (17: 9)، الهدی (2:2)، وحی (53: 4).پینوشتها:
36. تفسیر طبری1: 33 بولاق.
37. آرتور جفری: لغات بیگانهی قرآن. نولدکه: تاریخ قرآن1: 34. گیب: مختصر دائره المعارف اسلام: 109.
Bell "s Introduction,145.
Schwally,ZDMG,lii/p. 134sq
J. Horovits:Koranosche Untersuchungen,p. 76sq
38. Bell"s Intr. p. 145
39. K. Wagtendonk,Fasting in the Koran,143.
40. طبقات ابن سعد 1/ 2/ 6 و8. تاریخ یعقوبی1: 400.
مقریزی پس از اینکه آورده اســت که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از یکی دو روز که روزه گرفته بود به قصد جنگ «بدر» از مدینه بیرون رفت اضافه میکند: «ثم نادی منادیه: یا معشر العصاة انّی مفطر فافطروا...
41. طبری9: 148.
42. مجمع البیان و المیزان، ذیل آیهی 185 سورهی بقره.
43. ابن هشام 3: 11 قاهره حلبی: 518 گوتینگن.
44. عرفاء عقل اول را از جهت احاطهای که به اشیاء دارد به نحو اجمال «ام الکتاب» گویند (شرح فصوص قیصری 27).
45. النباء العظیم دکتر محمد عبدالله دراز: 12.
اچتیسی امروز از دو اسمارتفون جدید رونمایی کرد. این دو تلفن همراه که با نامهای اچتیسی U Play و اچتیسی U Ultra معرفی شدهاند به بدنهای شیشهای مجهز هستند که با یک فریم آلومینیومی همراهی میشود. انتخاب این متریال پیشتر در اچتیسی سابقه نداشته و میتواند نشان دهنده تغییرات گسترده در بخش طراحی اسمارتفونهای این کمپانی تایوانی باشد. هر دو اسمارتفون در چهار رنگ متفاوت از جمله مشکی براق، صورتی، سفید یخی و آبی یاقوتی عرضه خواهند شد.
دکمه ولوم به صورت یکپارچه و دکمه پاور در سمت راستی هر دو اسمارتفون قرار گرفتهاند تا دسترسی به آنها برای کابران راحتتر باشد. باید بگوییم شایعاتی که پیشتر در رابطه با این دو اسمارتفون منتشر میشد حقیقت داشته و در این دو مدل پورت 3.5 میلیمتری جک هدفون حذف شده و برای استفاده از هندزفری میبایست از USB نوع C استفاده کنید.
اچتیسی U Play که نسخه کوچکتر محسوب میشود به یک نمایشگر 5.2 اینچی مجهز شده است که وضوح آن 1080p و چگالی پیکسلی آن به 423PPI میرسد، پنل به کار رفته برای نمایشگر این مدل از نوع IPS LCD است. نسخه گرانتر و بزرگتر یعنی اچتیسی U Ultra از یک نمایشگر 5.7 اینچی با وضوح 1440p استفاده میکند که چگالی آن به 515PPI میرسد. U Ultra به یک نمایشگر ثانویه مجهز شده که 2 اینچ بوده و وضوح آن 160 در 1040 خواهد بود و عملکردی مشابه نمایشگر دوم الجی V20 خواهد داشت. در این نمایشگر شما میتوانید به شورتکات مخاطبین، برنامهها و اطلاعیهها دسترسی داشته باشید.
HTC U Play به یک سنسور 12 مگاپیکسلی به عنوان دوربین اصلی مجهز شده است، از ویژگیهای این سنسور میتوان به تشخیص فاز و فوکوس خودکار، گشودگی دیافراگم f/2.0، لرزشگر اپتیکال تصویر و فلاش LED دوگانه اشاره کرد. دوربین سلفی مورد استفاده در این اسمارتفون 16 مگاپیکسلی بوده که از نوع UltraPixel است و با داشتن پیکسلهایی بزرگتر میتواند عملکردی بهتر در جذب نور در محیطهای باشرایط نوری نامناسب داشته باشد. دو سنسور اصلی و سلفی به قابلیت HDR خودکار مجهز هستند.
دوربین جلویی مورد استفاده در اچتیسی U Ultra همانند نسخه Play بوده اما در بخش دوربین اصلی از یک سنسور 12 مگاپیکسلی استفاده شده است که بزرگی پیکسلهای آن به 1.55µm میرسد. مشخصات این دوربین همچون اچتیسی 10 به نظر میرسند اما محصول تازه نفس اچتیسی کیفیت بسیار بالاتری را ارایه میدهد. سنسور مورد استفاده در HTC U Ultra ساخته سونی و مدل IMX377 Exmor R است. از ویژگیهای این سنسور میتوان به فوکوس خودکار هیبریدی، لرزشگیر اپتیکال تصاویر و دیافراگم f/1.8 اشاره کرد که توانایی بسیار بالایی در جذب نور دارد.
هر دو گوشی به سنسور اثر انشگت مجهز هستند که ظاهری همانند اچتیسی 10 داشته و متاسفانه بازهم به بخش انتهایی گوشی نزدیکتر است، همین امر موجب میشود کارکردن با این سنسور کمی سخت باشد.
اچتیسی U Play از یک چیپست ساخته مدیاتک استفاده میکند، پردازنده به کار رفته در این اسمارتفون مدل Helio P10 است که به پردازشگر Cortex-A53 و پردازشگر گرافیکی Mali-T860MP2 مجهز شده است. دیگر یار تازه نفس اچتیسی یعنی HTC U Ultra از چیپست اسنپدارگون 821 استفاده میکند؛ چیپستی که پیشتر مشابه آن را در گوگل پیکسل مشاهده کردهایم.
اچتیسی U Play از یک باتری 2500 میلیآمپری استفاده میکند که چندان قدرتمند به نظر نمیرسد؛ وظیفه تولید نیرو در U Ultra نیز بر عهده یک باتری 3000 میلیآمپری گذاشته شده است.
اچتیسی U Play در فصل اول سال 2017 به صورت جهانی وارد بازار خواهد شد. قیمت این اسمارتفون هنوز مشخص نشده است اما میدانیم که در دو نسخه با رم 3 و 4 گیگابایتی و حافظه داخلی 32 یا 64 گیگابایتی وارد بازار میشود. همچنین اچتیسی U Ultra در نسخه 64 گیگابایتی از محافظ گوریلا گلس 5 استفاده میکند و نسخه 128 گیگابایتی آن به وسیله یاقوت کبود سخت محافظت میشود. این مدل از 12 ژانویه به صورت انحصاری در ایالات متحده آمریکا پیشفروش خواهد شد، گفتنی است که قیمت پایه آن 749 دلار خواهد بود.
نخستین نام:
دربارهی این که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مجموعهی وحی الهی به چه نام مشخصی یاد میشده، سخن قطعی و روشنی در دست نیست. چه، هنوز باب وحی مسدود نشده بود. البته در همان آیاتِ صدر نزول هم کلمهی «قرآن» نازل شده بود و این نام بر تمام و یا قسمتی از کلام الهی هر دو اطلاق میشد، اما نام های دیگری همچون کتاب، ذکر، فرقان و غیره از نام های بسیار مذکور در قرآن بود. بنابراین نام رایجِ مشخصی که همه در ان زمان بر ان اتفاق نظر داشته باشند، بازگو نشده اســت.قرآن در لغت
کلمهی قرآن:
میان تمام اسامی و یا صفاتِ این کتاب آسمانی، نام «قرآن بیشتر از نامهای دیگر این کتاب رواج یافته و امروز در سراسر گیتی این نام برای کتاب خدا شناختهتر اســت. به همین دلیل این نام را پیش از اسامی دیگر در قرآن مجید و روایات و اخبار و از نظر دانشمندان اسلامی و حتی از دیدهی خاورشناسان بررسی میکنیم: این نام را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا صحابه بدان ندادهاند.«ذِراعَیْ عَیْطَلِ ادماء بکْرٍ *** هِجان اللَوْن، لَم تَقْرأْ جَنینا»
«بازوانی سپید مانند دست و پای ناقهای که هنوز جنینی را در برنگرفته، فربه و استوار» در اینجا وصف شتری میکند که هرگز بار نگرفته. شاهد بر سر «لمْ تَقرَأْ جَنینا» اســت. یعنی خود بر هیچ بچهای جمع نکرده. (20) هیچ بچهای بر رَحِم خود ضمیمه نکرده اســت.
اما مناسبت این معنی را با «قرآن»گفتهاند این اســت که حروف و کلمات و آیات و سورهها همه در آن جمع آمده اســت و یا اینکه حقایق و احکام و معارف و تعالیم عالیهی دینی که در کتب پیشین پراکنده بوده، در این یک مجموع شده و بهم پیوسته اســت.
در میان این دو قول، طبری و بیشتر مفسّران دیگر، قول ابن عباس را اولی شناختهاند. زیرا اگر منظور جمع آوری و تألیف قرآن باشد که پیش از این گردآوری، نیز پیروی از آیات آن فرض و واجب بوده اســت.
این اختلاف نظر در معنیِ آیات الهی نیز اثر میگذارد. مثلاً آنجا که خداوند فرمود:
«فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» (75: 18)
به تأویل قتاده میشود: «چون آن را تألیف کردیم، از آن جمع پیروی کن» و حال آنکه دیدیم به قول طبری پیش از تألیف هم پیروی قرآن واجب بوده. اما به قول ابن عباس میشود: «چون آن را بر قرائت خود بیان کردیم، پس از آنچه بر قرائتِ خود برای تو روشن ساختهایم پیروی کن.»
پس از صحابه و تابعین نوبت دانشمندانِ فن میرسد:
3-زجّاج (م311) میگوید قرآن مهموز اســت و وصفی اســت بر وزن فُعْلان مثل غفران مشتق از «القَرء» به معنی جمع. چنانکه «قُرِءَ الماءُ فی الحوض» یعنی آب در حوض جمع شد. چه قرآن ثمره و مجموعهی کتب پیشین باشد. (21) جوهری (393) و پیش از او، سفیان بن عُییْنه (م198) هم آن را تأیید می کنند (22). این تقریباً همان قول قتاده اســت و نشان می دهد که عرب کلمهی «قرء» را پیش از اسلام میشناخت منتها به معنی جمع و ضمیمه.
4-لحیانی (م 215) و چند تن دیگر میگویند: کلمهی «قرآن» مصدر مهموزی اســت بر وزن رجحان و غفران، مشتق از «قَرَءَ» به معنی «تَلا» یعنی خواند. و کتابی که خوانده میشود بدین اسم (مصدر) نامیده می شود. چنانکه مفعول را به نام مصدرش میخوانند. مثلاً مکتوب که نوشته شده اســت، «کتاب» خوانده میشود. در اینجا هم «مَقْروء» که خوانده شده اســت «قرآن» نامیده شده. (23)
تا اینجا سخن از طرفداران وجودِ همزه در این کلمه بود. اما دستهی دیگر که آنرا غیر مهموز میدانند یعنی همزه را در ریشهی این کلمه قبول ندارند عبارتند از:
1-شافعی (م204): خطیب بغدادی در ترجمهی شافعی گوید که او گفت: «قرآن را بر اسماعیل بن قسطنطین (معروف به قسط) میخواندم. اسماعیل میگفت: کلمهی قرآن اسم اســت و مهموز نیست از «قرأت» گرفته نشده و اگر از «قرأت» میآمد آنچه خوانده میشد قرآن بود.
بیهقی (م458) نیز میگوید: شافعی قرآن را اسمی غیرمهموز برای کتاب خدا میدانست، ابن کثیر (م774) و سیوطی (م911) هم از این نظر پیروی میکنند. (24)
چنین پیداست که امام شافعی برای بحث در اصل تسمیه انگیزهای نداشته و آنرا مشتق و مهموز ندانسته بلکه اسم خاصی برای کلام الهی میدانسته، چنانکه کتاب موسی تورات خوانده میشد نام کتاب آسمانی ما هم قرآن اســت. یعنی در اسامی بحث و علت یابی روا نیست اما علمای دیگر برحسب عادتی که بر بحث از اصول اسماء دارند متعرّض بحث از این اسم شدهاند.
2-اشعری (م324) و پیروانش معتقدند که لفظ قرآن از «قَرَنَ» مشتق اســت. عرب چون چیزی را به چیز دیگری ضمیمه کند گوید: «قَرَنْتُ الشَّیءَ بالشَّیءِ» و به جمع سورهها و آیهها هم قرآن گویند. از اینجا جمع میان حج و عمره را نیز «قِران» خوانند. (25) یعنی چون آیات قرآنی به یکدیگر مقرون میگردند و به هم میپیوندند مجموع و یا قسمتی از آیات را «قرآن» میخوانند. (26) یا به عبارت دیگر، میان سورهها و آیات و حروف آن مقارنه وجود دارد و یا اینکه در قرآن الفاظِ فصیح با معانی صحیح تقارن یافتهاند. در این صورت نون جزء حروف اصلی کلمه اســت و همزهی ممدوده زائد اســت. پس میشود گفت «قُران» بدون همزه که این ضعیف اســت.
البته به کار رفتن کلمهی «قُرآن» در این معنی، در صدر اسلام سابقهای دارد. (27) اما توجه کنیم که در خود قرآن، این کلمه به معنی «مجموعهی آیات نوشته شده و مدوّن» به کار نرفته اســت. گذشته از آن، تسمیهی قرآن اولین بار در سورهی «بروج» و یا «المزمل» آمده و در آن هنگام هنوز آیات به قدری نازل نشده بود که به مناسبت اجتماع آیات و مقارنهی آنها نام قرآن بر آنها اطلاق گردد.
3-قول فَرّاء (م207): قرآن مشتق از قرائن جمع قرینه اســت. چنانکه آیاتش پارهای شبیه پارهی دیگر و برخی از آن قرینهی بعضی دیگر اســت. واضح اســت که نون در قرائن اصلی و این کلمه در اصل بدون همزه اســت. قرطبی (م671) هم این قول را تأیید میکند. ولی زجّاج و ابوعلی فارسی (م377) آن را رد میکنند. مثلاً زجّاج این گفته را اشتباه دانسته و ترک همزه را در آن از باب تخفیف و نقل حرکت همزه به ساکن ماقبلش دانستهاند. ولی به هر حال این هم همان قول قبلی میشود:
4-بعضی هم آن را بدون همزه دانسته ولی از کلمهی «قری» میگیرند به معنی ضیافت و مهمانی. در این صورت قرآن خوان گستردهی الهی اســت که هرکس به سهم خود از آن بهره مند گردد. چنانکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«إنَّ هذا القُرآنَ مأْدَبَةٌ فَخُذُوا مِنْه» (28)
این قرآن سفرهای اســت گشاده، از آن برگیرید.
چنین بود نظر دانشمندان و مفسران اسلامی و استدلالاتی که در زمینهی لغت داشتند. اما خاورشناسان نیز در این زمینه نظریاتی ابراز داشتهاند که نقل آن خالی از فایده نیست.
نخستین بار تئودور نولدکه (م1349) آلمانی در «تاریخ قرآن» خود معتقد بود که کلمهی «إقْرَءْ» در صدر سورهی علق به معنی تبلیغ کن و وعظ کن آمده اســت. (29) بعد، رژی بلاشر (م1375) فرانسوی آن را تأیید کرد که معنای اولیهی قرآن «تبلیغ» بود (30) و اندک اندک مردم عادت کردند که این کلمه را به معنای کتابِ محتوی تبلیغ به کار ببرند. (31) برگشتراسر (م1352) آلمانی میگوید: لغتهای آرامی، حبشی و فارسی در زبان عربی آثار غیرقابل انکاری بجای گذاشتهاند. زیرا پیش از اسلام، در طول قرنها، اینها همسایگان عرب شمرده میشدند و با هم روابط زیادی داشتهاند. پس این تأثیر و تأثرها عجب نیست. آرامیها با اختلاف لهجه در سرتاسر فلسطین و بین النهرین پراکنده بودند. یهود مجاور عرب نیز لغت دینی آرامی داشتند که انتشار آنرا در عربستان تسهیل میکرد. چنانکه سریانی نیز به انتشار مسیحیت کمک مینمود. کرنکو (م1372) نیز بدین معنی اشاره دارد. (32) خلاصه، کلمهی قَرءَ به معنی «خواند» را عربی اصیل ندانسته و آنرا کلمهای عربی شده از سریانی و یا عبرانی میدانند. زیرا کلمهی قِرْیانا Qiryānā در این زبانها به معنی «قرائت، خواندنی، خوانده شده» آمده و قرائت یا تدریس کتب مقدسه در کلیساها را قِرْیانا میگفتهاند. (33) بلاشر نیز نمونههای دیگری از کلمات دینی آرامی و غیرآرامی که به حکم جوار در زبان عربی رواج یافته ذکر میکند. از آن جمله: «قرء، کتب، کتاب، تفسیر، تلمیذ، قلم، فرقان، قیوم، زندیق، دجّال» (34). اما دانشمندان اسلامی چون ابن السبکی و ابن حجر و سیوطی کلمهی قرآن را جزء کلمات اصیل عربی حساب کردهاند.
در واقع، معنی دقیق کلمه را باید در استعمالات خود قرآن یافت که در موارد بسیاری نام قرآن را به معانی مختلف و بسیار جاها نیز فعل «قَرَءَ» را به صورت های مختلف به کار برده اســت.
کلمهی قرآن در آیات الهی به معانی مختلفی به کار رفته اســت.
1-نُبی، کتاب معجز خداوند که بر دل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی شده (73: 20 و غیره): «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»یعنی القرآن بعینه.
2-نماز: نماز بامداد، «قرآن الفجر» خوانده شده (17: 78). زیرا نماز رکن دین اســت و به همین جهت رکوع و سجود هم خوانده شده. قرآن الفَجْر را قراءة الفجر و صلاة الفجر توان گفت.
3-قرآن به معنی قرائت هم آمده، از جمله:
«إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» (75: 17 و 18)
جمع قرآن و قرائت آن بر ماست و چون آن را بر تو خواندیم از آن قرائت پیروی کن. (35) و یا مطلق «خواندن»، آشکار و یا نهان (جهراً او سراً) منظور اســت (10: 94 و 17: 14، 71 و 69: 19 و 73: 20... ).
4-خطبهی خطیب را هم گفتهاند. بعضی از مفسران معتقدند که منظور از قرآن مذکور در آیهی 204 سورهی اعراف خطبهی خطیب اســت.
5-نوشتهی لوح محفوظ هم قرآن خوانده شده (85: 21).
6-گاهی یک آیه، قرآن نامیده شده (مثلاً در 10: 61 و 13: 31).
7-زمانی دستهای از آیات بدین نام خوانده شدهاند (مثل10: 15 و 12: 3 و 72: 1).
8-وقتی هم به عنوان نامی برای تمام وحی الهی که ابلاغ شده و یا ابلاغ خواهد شد، به کار رفته اســت.
اما روح و لُبّ همهی این موارد را که در نظر بگیریم می بینیم که در واقع قرآن به معنی قرائت به کار رفته اســت. در معنی قرائت توسعی هست که شامل همهی موارد میشود.
در سورهی 17 آیهی 93 فعل «نَقْرَؤُهُ= آن را قرائت کنیم»، به روشنی، فعل قرائت برای خواندن به کار رفته اســت. اما معنی دیگر در قرآن «از بر خواندن» و «تدریس» اســت که البته الزاماً این حفظ خوانی، خواندن از روی یک متن نوشتهای را نمیرساند و بیشتر خواندن از حفظ اســت. خداوند میفرماید: «با شتاب، زبان به قرائت قرآن مگشای که ما خود آن را جمع و حفظ کرده و بر تو فرو میخوانیم» (75: 16-18). میبینیم که اینجا قرائتی اســت از حفظ بدون نوشته. باید توجه کرد که معنی قرائت در لغت نامهها دقیقاً با شرایط جاری در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه تطبیق نمیکند. نوشتن آیات احتمالاً در آغاز وحی مرسوم نبود، اما شروع وحی با امری از ریشهی همین کلمه، یعنی با اقْرَءْ (96: 1) بود. بعد هم که نوشتن مرسوم شد، بیشتر چیزی به صورت یار و یاور حافظه بود. یعنی بدون حفظ و دانستنِ مطلب از پیش، خواندنِ یک آیه بسیار مشکل بود. این اســت که میبینیم در قرآن، قرائت به صدای بلند خواندن و از حفظ خواندن آمده اســت (69: 19 و 73: 20 و غیره). یعنی چنانکه مرسوم بود آن را از حفظ و به صدای خوش و بلند میخواندند. پس قرآن میتواند اسم فعل قَرَءَ و اشارهای به معنی قرائت از حفظ باشد. چنانکه در (75: 16-18) گذشت که اشاره بدین معنی اســت و یا قرآن الفجر (78:17) که گفتیم نماز بامدادی اســت و اشاره به قرائت قرآن اســت که رکن و اساس نماز اســت. هم چنین این کلمه در مورد آیاتی به کار رفته که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل میشد و او (صلی الله علیه و آله و سلم) بلند قرائت می کرد (7: 204 و 16: 98 و 17: 45 و 84: 21) و یا وقتی که مؤمنان آیات را در نماز قرائت میکنند (73: 20) (در آیهی 46 سورهی اسراء میتوان گفت که فی القرآن نیز حاکی از این معنی اســت). گذشته از آن، اشاره اســت بدانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دریافت میکرد و برای مؤمنان (مثل 75: 18 و 87: 6) و در حضور مردم تکرار میفرمود.
پس در میان همهی این آرای مختلف، رأیی که بیشتر قابل قبول به نظر میرسد همان اســت که لحیانی گفت. اسم فعل یا مصدری اســت به معنی اسم مفعول (از باب اطلاق مصدر بر مفعولش). قرآن از ریشهی «قَرَءَ» به معنی خوانده و یا خواندنی اســت. شاید بتوان گفت که عرب پیش از اسلام «قَرءَ» را به معنی جمع و ضمّ می شناخت و در این باره به کار میبرد. و وقتی با اصطلاحِ «قِریانا» برای قرائت و تدریس مواجه شد، آن کلمه را در این معنی تازه هم به کار برده اســت. به هر حال، این معنی از همان آغاز نزول وحی در این کلمه دیده میشود. نخستین وحی (به قول اکثر)، «إقرء» اســت و از همان اوایل بعثت مجموعهی وحی الهی به نام قرآن خوانده شده اســت. در آیهی چهارم سورهی المزمل که از نخستین وحیهاست آمده که «قرآن را با درنگ بخوان.» پس این نام از همان آغاز رواج بیشتری داشته اســت. چقدر فراوان اســت اخبار و احادیثی که این نام را بر این مجموعهی وحی الهی از زبان رسول خدا نقل کردهاند. نمونهی کوچکی از آن، فرمان مفصلی اســت که پیامبراکرم برای عمروبن حزم (م53) صادر فرمود. وقتی او را به یمن فرستاد تا دین و سنت را به مردم بیاموزد، نامهای بدو داد که در آن آمده بود «فلا یمسّ القرآن انسان الا و هو طاهر» (به قرآن کسی دست نزند مگر اینکه پاک باشد). هرچند هم که در کم و زیادیِ بعضی از جملاتِ این نامه گفتگو باشد، در این جمله که بازگوی آیتی از قرآن اســت جای حرفی نمیتواند باشد. از این موارد نمونهها بسیار اســت. پس از همان اوایل این نام رواج خاصی داشته اســت.
جمع میان این نظرهای مختلف لغوی نیز ممکن اســت. قرآن از ریشهی «قَرَأَ» به معنی «خواندنی» میشود و یا مجموعهای اســت که از وحی جمع شده و یا آن را اسم خاصی بدانیم که در ریشهاش بحثی نیست و یا همهی آیات را قرینه و مقارن هم بگیریم. مطلب دیگری که میماند دربارهی مشخصهی «عربی» برای کتاب خداست.
آنجا که «قرآن عربی» به کار رفته (مثلاً 39: 27) شاید بیشتر منظور کتابی آسمانی به عربی در برابر کتب مقدسه به زبانهای دیگر بوده تا تعالیم عالیهای برتر از آنچه به مسیحیان و یهود داده میشد، به مسلمانان داده شود. می دانیم که قرآن از آغاز اسلام در نمازها خوانده میشد (17: 78 و 73: 20) و آموزش و فهم آیات الهی مسابقهای میان یاران پیامبر بود و البته منظور نه این اســت که قرآن نظیر و مانند کتب پیشین بوده، بلکه به طور اساسی در برابر سایر وحی ها صاحب هویّت اســت (چنانکه در 10: 37 تأیید میشود). تعالیم عالیهی قرآن در کتب اولیه نیز یافته میشده (26: 196 و 53: 36 و 87: 18 و19) و این توافقها خود بیّنه و دلیلی محکم بر نبوت محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) اســت (20: 133).
کافران میگفتند: «چرا آیات و دلیلی روشن (بر نبوت خود) از جانب پروردگارش نمیآورد؟ آیا آیات بیّنهی کتب پیشین بر آنان نیامد؟» قرآن عربی نازل شد تا در آن اندیشه و خرد را به کار گیرند (43: 3) و اخطاری باشد بر مردم مکه (42: 7). طبیعی اســت که اگر به زبانی غیر عربی (عجمی) نازل میشد، میگفتند چرا به عربی نیامده (41: 44) کلام عجمی اســت و مخاطب عربی!
به هر صورت، این قرآن به هر معنایی که گرفته شود کلمه به کلمه از طرف خداوند وحی شده (12: 3) از جانب او فرستاده شده (4: 82 و 16: 102 و 27: 6 و 76: 23) از طریق دیگری نمیتواند که پدید آمده باشد (10: 37) و اگر همهی جن و انس پشت به پشت هم دهند که مانند آن آورند، البته که نتوانند (17: 88) این وحیی اســت که توسط پیامبر تلاوت میشده (16: 98 و 17: 45 و 27: 92 و 87: 6 و 96: 3 و1) باید که به احترام و تعظیم بدان گوش فرا دارند (7: 204 و 47: 24 و 84: 21) با مجد اســت و عظمت (50: 1و 85: 21) عظیم (15: 87) اســت و (56: 77) و مبارک (6: 156) و مبین (15: 1 و 27: 1 و 36: 69)، در لوح محفوظ (85: 21) و کتاب مکنون (56: 77) نوشته شده. عزیز اســت (41: 41) و حکیم (36: 2) و همان حقیقت یقین اســت (69: 51).
قرآن، جز این نام به نامهای دیگر هم خوانده شده که به نامهای «فرقان» و «کتاب» و «ذکر» که رایجترند اشارهای میکنیم و نامهای دیگر هم در پایان یاد می شوند. اما این نکته در خور ذکر اســت که نام «قرآن» به عنوان کتاب آسمانی به صورت نام خاصی برای کلام خدا آمده بدون اینکه با کتب آسمانی دیگر اشتراکی داشته باشد. ولی سایر نامها و یا صفات هریک به گونهای میان قرآن و کتب آسمانی دیگر اشتراکی پیدا میکند.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1. ببینید: دیوان هذیل، ش3 چاپ کوزه گارتن، مُتلّمس چاپ ولرس 2/2 و 9/ 6، اغانی 20: 24.
2. لقیط از اعراب ساکن عراق و از قبیلهی اِیاد بود که در زمان انوشروان راهزنی میکردند و خراج نمیدادند. حتی کار بجائی رسید که کاروانی پادشاهی را غارت کردند. انوشروان لشکریانی چند برای سرکوبی آنها فرستاد و آنها به جزیره نقل مکان کردند. لقیط این شعر را خطاب به آنها فرستاد:
«سلامٌ فی الصحیفَةِ مِن لقیطٍ *** إلی من بالجزیرةِ من اِیادِ
بأن اللیث کسری قد اتاکم ***فلا یشغَلْکُمُ سَوْقُ التّقادِ...»
(الشعر و الشعراء ابن قتیبه 97 به بعد، اغانی20: 24، الاشتقاق: 168، المؤتلف: 175: «معبد»، ابن الشجری: مختارات الشعراء 2-7، ترجمهی تاریخ یعقوبی 1: 284).
Nöldeke:Orient and Occident,I,p. 708.
3. جریربن عبدالعُزّی (یا عبدالمسیح) شاعر جاهلی (متوفای حدود 50 ق. هـ) معروف به متلمّس در قصیدهای عمرو بن هند پادشاه حیره (تا سال 568 یا 569م) را هجو کرد. پادشاه بعد نامهای بدو داد که به حاکم بحرین برساند. او در راه نامه را به کودکی داد که خواند. معلوم شد نامه فرمان قتل خود او اســت. نامه را پاره کرد و گریخت به شام. از آنجا مَثَل «اشامُ من صحیفه متلمّس» بر سر زبانها افتاد. (تاریخ الادب بروکلمن1: 93 به بعد، الاعلام2: 111).
4. دیده شود سنن ابن ابی داود: زکوة 24، مسند احمد بن حنبل4: 181.
پس از اسلام هم مجموعهی احادیث ابوهریره (م 58هـ) را که همام بن منبّه (101هـ) نقل کرده «صحیفهی ابوهریره» خواندهاند.
5. التراتیب الادرایة کتانی2: 281.
6. در یکی از اشعار منسوب به امرؤالقیس چنین آمده اســت:
«أتت حجج بعدی علیه فأصبحت *** کخط زبور فی مصاحف رهبان»
(العقد الثمین: 161)
حکیم بن عیاش الاعور الکلبی نیز در سرزنش قوم مضر به علت وجود سجّاح میگوید:
«اتوکم بدینٍ قائمٍ و أتیتُمُ *** بِمُنتَسخ الآیاتِ فی مُصْحَفٍ طبّ»
(تاریخ طبری1: 1919 س12)
7. المزهر و الاشتقاق.
8. النصرانیه: 181.
Fraenkel,S. Aram. Fremdw. S. 248.
Goldziher;Muh. Studien. I. S. 111(or p. 107),Nöldeke,Th,Neue Beiter. S. 49 F. Jeffery;The For. Voca of the Qur`an. Sohof
9. سیوطی (م911) این روایت را به دو گونه از تاریخ مظفری و کتاب المصاحف ابن اشته (م306) نقل میکند و میگوید که ابن بُریده آن را از طریق دیگری هم بازگفته اســت.
(الاتقان1: 184 به بعد نوع 17، شبیه آن را ابوشامه (م665) از قول موسی بن عقبه (م141) نقل مینماید (المُرشدالعزیز64).
10. الاتقان1: 205 نوع 18.
11. نمونهی آن حدیث عمارة بن غزیه (تفسیر طبری1: 20) و در فضائل القرآن بخاری 3 و احکام 37.
12. فضائل القرآن ابن کثیر15، برهان1: 239.
13. مصاحف سجستانی5 و همان منابع.
14. طبقات ابن سعد3/ 1: 242.
15. الاتقان2: 84، اواخر نوع 47.
16. مجمع البیان صیدا 3: 433 طهران2: 65، بیضاوی1: 708، تبیان 2: 214، فخر رازی5: 628.
17. 2: 185 و 4: 82 و 5: 101 و 6: 19 و 204:7 و 111:9 و 37:10 و 3:12 و 15: 87، 91 و 16: 98 و 17: 9، 41، 45، 46، 60، 82، 88، 89 و 18: 54 و 20: 2، 114 و 25: 30، 32 و 27: 1، 6، 76، 92 و 28: 85 و 30: 58 و 34: 31 و 36: 2 و 38: 1 و 39: 27 و 41: 26 و 43: 31 و 46: 29 و 47: 24 و 50: 1، 45 و 54: 17، 22، 32، 40 و 55: 2 و 59: 21 و 73: 4، 20 و 76: 23 و 84: 21.
18. 10: 15، 61و 12: 2 و 13: 31 و 15: 1 و 17: 106 و 20: 113 و 36: 69 و 39: 28 و 41: 3، 44 و42: 7 و 43: 3 و 56: 77 و 72: 1 و 85: 21.
19. نِوی به کسر اول و ثانی به تحتانی مجهول کشیده، کلام خدا و مصحف و قرآن مجید باشد (برهان قاطع) نُبی بضم اول و ثانی به تحتانی کشیده، کلام خدا و مصحف باشد... با بای فارسی (پ)هم آمده اســت و بکسر اول نیز گفتهاند- پهلوی NipÉk(NiwÉk) نوشته، نامه، ادبیات«اونوالا: 71»... برهان قاطع یادداشت دکتر محمدمعین 4: 2117.
20. این به روایت ابوعبیده اســت. تفسیر طبری 1: 32 تا 34 بولاق، و نیز در سورهی قیامت آیهی 17 و 18 جلد 29: 118 بولاق. مقدمهی ابن عطیه در مقدمتان 282، غریب القرآن سجستانی:162. القُرَطَیْن 2: 194. ابن قتیبه: غریب القرآن33. لسان العرب1: 124. مَجاز القرآن:2. شرح القصائد السبع: 380. در تفاسیر: ابوالفتوح رازی 1: 7. مجمع البیان5: 383. بیضاوی2: 567. فتح القدیر5: 328.
21. البرهان1: 277، الاتقان1: نوع 17 ص51، مفردات411 «قرء».
22. البرهان1: 277 و 278، الاتقان1: 51، سفیان بن عینیه گفت: «برای آن این کتاب را قرآن خوانند که در او معنی جمع اســت. نبینی که حروف جمع کرد تا کلمه باشد و کلمات جمع کرد تا آیه باشد و آیه جمع کرد تا سوره باشد و سوره جمع کرد تا قرآن باشد. پس جمله و ابعاض او از جمع خالی نیست. ابوالفتوح رازی1: 8.
23. مجمع البیان طبرسی1: 14 و طبری1: 33.
24. تاریخ بغداد2: 62، البرهان1: 278، الاتقان1: نوع 17 ص51.
25. قِران (به کسر قاف) به معنی مقارنت و وصل اســت. در علم نجوم هنگامی که دو ستاره از سیارات در یک برج باشند آن را قِران گویند و «حج قِران» در فقه، اتصال عمره و حج را گویند. در نماز نیز قرائت دو سوره را بعد از حمد قِران اطلاق کنند.
26. البرهان1: 278.
27. چنانکه حسّان بن ثابت (م54 به قول مشهور)، مدیحه سرای محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) در اشعارش چندین بار آن را ذکر میکند: «جحَدوا القرآنَ و کذّبوا بمحمدٍ (ابن هشام و وستفلد 526) و «کَفَرتم بالقُرآنِ و قد اُتیتم.» (ابن هشام713، دیوانش ص45 س9).
28. سنن الدارمی، فضائل القرآن: 1.
29. نولدکه: تاریخ قرآن1: 31 به بعد و 81 به بعد.
30. بلاشر: در آستانهی قرآن، ح133.
31. ایضاً ص 136، ترجمهی فارسی 157.
32. دائره المعارف اسلام، کلمهی «کتاب».
33. شووالی، و لها وزن در ZDMG 67: 634 و هوروویتس در ISLAMICA 13:67 آرتور جفری در لغات بیگانهی قرآن، کلمهی «قرآن» بِل: اصول90، نولدکه1: 82.
34. در آستانهی قرآن، ص5 ترجمهی فارسی ص19.
35. در این مورد شاهد شعری هم از حسّان بن ثابت انصاری اســت که در مقتل عثمان (ذی حجه سال 35) گفته و قرآن را به معنی قرائت گرفته.
ضَحّوا باشْمَطَ عُنوانُ السجودِ بهِ *** یُقَطعُ اللیلَ تَسبیحاً و قُرآناً
دیوان حسّان: 410 بعنوان: الاثر الذی یظهر فتستدل به علی الشیء.
و لسان 17: 168 و 19: 211 و الاقتضاب: 98 و البیان و التبیین1: 220 و 3: 262.
این شعر به اوس بن مغراء (م55) هم نسبت داده شده و نیز بغدادی در خزانه4: 118 از ابن یعیش نقل میکند که این شعر از کثیر بن عبدالله النهشلی (م70) اســت. عینی هم در مقاصد (حاشیهی خزانه 4: 17) همین قول را از ابن السیرافی نقل میکند.
فرقان:
این کلمه در عربی همچون کلمهای اصیل از ریشهی فَرَقَ (باب ضرب) به کار رفته، مثل خَسَرَ و خسران. در این صورت، مصدری اســت به جای اسم فاعل بر سبیل مبالغه. چنانکه گویند: «رجلٌ عدلٌ» یعنی مرد خیلی عادل و معنی فرقان میشود «بسیار فرق گذار» که در مورد قرآن مجید مفسّران، آن را فرق گذار میان حق و باطل تفسیر کردهاند. گذشته از آن، معانی «نجات-نصرت» و فصل و مخرج را هم برای آن ذکر نمودهاند. اما به قول طبری هر سه تأویل با اختلاف لفظی که دارند از نظر معنی با هم نزدیکند. کسی که در تنگنائی، گریزگاهی یافته، این محل خروج مایهی نجات او اســت. به هر صورت، اصل فرقان فرق گذاردن میان دو چیز و جدا کردن آنهاست و قرآن را از آن جهت فرقان خوانند که با دلایل و احکامش میان حق و باطل فرق میگذارد. (36)فَجاءَ بِفُرقانٍ مِنَ اللهِ مُنزلٍ *** مُبِیّنَةُ آیاتُهُ لذَوِی العَقل (43)
کتاب
یکی دیگر از نامهای رایج قرآن کتاب اســت.ذکر
دیگر از نامهای قرآن «ذکر» اســت که فرمود:حکمت
کتاب خدا بنام «حکمت» نیز نامیده شده.نامهای دیگر قرآن:
آیات (2: 252 و 3: 101 و 45: 5)، احسن الحدیث (39: 23)، امام مبین (36: 12)، ام الکتاب (3: 7)، امر (65: 5)، ایمان(3: 193)، برهان (4: 174)، بُشْری (16: 89... )، بشیر (41: 4)، بصائر (7: 203)، بلاغ (14: 52)، بیان (3: 138)، بیّنه (6: 157)، تبصره (50: 8)، تبیان (16: 89)، تذکره (69: 48)، تنزیل (26: 192... )، تفصیل (12: 111)، حبل (3: 103)، حدیث (39: 23)، حکم (13: 37)، حکمة (33: 34... )، حکیم (36: 2)، حق (4: 170 و 28: 48... )، حق الیقین (69: 51)، ذکر الحکیم (3: 58)، ذکر مبارک (21: 50)، ذکری (51: 55)، ذی الذکر (38: 1)، رحمة (16: 89... )، روح (42: 52)، شفاء (10: 57)، صحف مکرمه (80: 13)، صحف مطهره (2:98)، صدق (33:39)، صراط المستقیم (1: 6)، عدل (6: 115)، عربی (39: 28)، عروة الوثقی (31: 22)، عزیز (41: 41)، عَجَب (72: 1)، عِلم (13: 37)، عَلیّ(43: 4)، فصل (86: 13)، القرآن الحکیم (36: 2)، القرآن العظیم (15: 87)، قرآن کریم (56: 77)، قرآن مبین (15: 1... )، القرآن المجید (50: 1... )، القصص (12: 3)، القول (28: 51)، قیّم (18: 2)، کتاب الله (3: 23)، الکتاب الحکیم (10: 1... )، کتاب عزیز (41: 41)، کتاب مبین (5: 15... )، کریم (56: 77)، کلام الله (2: 75... )، کوثر (108: 1)، مبارک (6: 92... )، مبین (6: 59)، متشابه (39: 23)، مَثانی (39: 23)، مجید (85: 21)، مرفوعه (80: 14)، مصدق (2: 89)، مطهرة (80: 14)، مفصّل (6: 114)، مکرمه (80: 13)، مُهَیمِن (5: 48)، موعظة (10: 57)، نبأ (38: 67)، النجوم (56: 75)، نذیر (41: 4)، نعمة (93: 11)، نور (4: 174)، هادی (17: 9)، الهدی (2:2)، وحی (53: 4).پینوشتها:
36. تفسیر طبری1: 33 بولاق.
37. آرتور جفری: لغات بیگانهی قرآن. نولدکه: تاریخ قرآن1: 34. گیب: مختصر دائره المعارف اسلام: 109.
Bell "s Introduction,145.
Schwally,ZDMG,lii/p. 134sq
J. Horovits:Koranosche Untersuchungen,p. 76sq
38. Bell"s Intr. p. 145
39. K. Wagtendonk,Fasting in the Koran,143.
40. طبقات ابن سعد 1/ 2/ 6 و8. تاریخ یعقوبی1: 400.
مقریزی پس از اینکه آورده اســت که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از یکی دو روز که روزه گرفته بود به قصد جنگ «بدر» از مدینه بیرون رفت اضافه میکند: «ثم نادی منادیه: یا معشر العصاة انّی مفطر فافطروا...
41. طبری9: 148.
42. مجمع البیان و المیزان، ذیل آیهی 185 سورهی بقره.
43. ابن هشام 3: 11 قاهره حلبی: 518 گوتینگن.
44. عرفاء عقل اول را از جهت احاطهای که به اشیاء دارد به نحو اجمال «ام الکتاب» گویند (شرح فصوص قیصری 27).
45. النباء العظیم دکتر محمد عبدالله دراز: 12.
اچتیسی امروز از دو اسمارتفون جدید رونمایی کرد. این دو تلفن همراه که با نامهای اچتیسی U Play و اچتیسی U Ultra معرفی شدهاند به بدنهای شیشهای مجهز هستند که با یک فریم آلومینیومی همراهی میشود. انتخاب این متریال پیشتر در اچتیسی سابقه نداشته و میتواند نشان دهنده تغییرات گسترده در بخش طراحی اسمارتفونهای این کمپانی تایوانی باشد. هر دو اسمارتفون در چهار رنگ متفاوت از جمله مشکی براق، صورتی، سفید یخی و آبی یاقوتی عرضه خواهند شد.
دکمه ولوم به صورت یکپارچه و دکمه پاور در سمت راستی هر دو اسمارتفون قرار گرفتهاند تا دسترسی به آنها برای کابران راحتتر باشد. باید بگوییم شایعاتی که پیشتر در رابطه با این دو اسمارتفون منتشر میشد حقیقت داشته و در این دو مدل پورت 3.5 میلیمتری جک هدفون حذف شده و برای استفاده از هندزفری میبایست از USB نوع C استفاده کنید.
اچتیسی U Play که نسخه کوچکتر محسوب میشود به یک نمایشگر 5.2 اینچی مجهز شده است که وضوح آن 1080p و چگالی پیکسلی آن به 423PPI میرسد، پنل به کار رفته برای نمایشگر این مدل از نوع IPS LCD است. نسخه گرانتر و بزرگتر یعنی اچتیسی U Ultra از یک نمایشگر 5.7 اینچی با وضوح 1440p استفاده میکند که چگالی آن به 515PPI میرسد. U Ultra به یک نمایشگر ثانویه مجهز شده که 2 اینچ بوده و وضوح آن 160 در 1040 خواهد بود و عملکردی مشابه نمایشگر دوم الجی V20 خواهد داشت. در این نمایشگر شما میتوانید به شورتکات مخاطبین، برنامهها و اطلاعیهها دسترسی داشته باشید.
HTC U Play به یک سنسور 12 مگاپیکسلی به عنوان دوربین اصلی مجهز شده است، از ویژگیهای این سنسور میتوان به تشخیص فاز و فوکوس خودکار، گشودگی دیافراگم f/2.0، لرزشگر اپتیکال تصویر و فلاش LED دوگانه اشاره کرد. دوربین سلفی مورد استفاده در این اسمارتفون 16 مگاپیکسلی بوده که از نوع UltraPixel است و با داشتن پیکسلهایی بزرگتر میتواند عملکردی بهتر در جذب نور در محیطهای باشرایط نوری نامناسب داشته باشد. دو سنسور اصلی و سلفی به قابلیت HDR خودکار مجهز هستند.
دوربین جلویی مورد استفاده در اچتیسی U Ultra همانند نسخه Play بوده اما در بخش دوربین اصلی از یک سنسور 12 مگاپیکسلی استفاده شده است که بزرگی پیکسلهای آن به 1.55µm میرسد. مشخصات این دوربین همچون اچتیسی 10 به نظر میرسند اما محصول تازه نفس اچتیسی کیفیت بسیار بالاتری را ارایه میدهد. سنسور مورد استفاده در HTC U Ultra ساخته سونی و مدل IMX377 Exmor R است. از ویژگیهای این سنسور میتوان به فوکوس خودکار هیبریدی، لرزشگیر اپتیکال تصاویر و دیافراگم f/1.8 اشاره کرد که توانایی بسیار بالایی در جذب نور دارد.
هر دو گوشی به سنسور اثر انشگت مجهز هستند که ظاهری همانند اچتیسی 10 داشته و متاسفانه بازهم به بخش انتهایی گوشی نزدیکتر است، همین امر موجب میشود کارکردن با این سنسور کمی سخت باشد.
اچتیسی U Play از یک چیپست ساخته مدیاتک استفاده میکند، پردازنده به کار رفته در این اسمارتفون مدل Helio P10 است که به پردازشگر Cortex-A53 و پردازشگر گرافیکی Mali-T860MP2 مجهز شده است. دیگر یار تازه نفس اچتیسی یعنی HTC U Ultra از چیپست اسنپدارگون 821 استفاده میکند؛ چیپستی که پیشتر مشابه آن را در گوگل پیکسل مشاهده کردهایم.
اچتیسی U Play از یک باتری 2500 میلیآمپری استفاده میکند که چندان قدرتمند به نظر نمیرسد؛ وظیفه تولید نیرو در U Ultra نیز بر عهده یک باتری 3000 میلیآمپری گذاشته شده است.
اچتیسی U Play در فصل اول سال 2017 به صورت جهانی وارد بازار خواهد شد. قیمت این اسمارتفون هنوز مشخص نشده است اما میدانیم که در دو نسخه با رم 3 و 4 گیگابایتی و حافظه داخلی 32 یا 64 گیگابایتی وارد بازار میشود. همچنین اچتیسی U Ultra در نسخه 64 گیگابایتی از محافظ گوریلا گلس 5 استفاده میکند و نسخه 128 گیگابایتی آن به وسیله یاقوت کبود سخت محافظت میشود. این مدل از 12 ژانویه به صورت انحصاری در ایالات متحده آمریکا پیشفروش خواهد شد، گفتنی است که قیمت پایه آن 749 دلار خواهد بود.