مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نام‌های قرآن (2)

[ad_1]

فرقان:

این کلمه در عربی همچون کلمه‌ای اصیل از ریشه‌ی فَرَقَ (باب ضرب) به کار رفته، مثل خَسَرَ و خسران. در این صورت، مصدری اســت به جای اسم فاعل بر سبیل مبالغه. چنانکه گویند: «رجلٌ عدلٌ» یعنی مرد خیلی عادل و معنی فرقان می‌شود «بسیار فرق گذار» که در مورد قرآن مجید مفسّران، آن را فرق گذار میان حق و باطل تفسیر کرده‌اند. گذشته از آن، معانی «نجات-نصرت» و فصل و مخرج را هم برای آن ذکر نموده‌اند. اما به قول طبری هر سه تأویل با اختلاف لفظی که دارند از نظر معنی با هم نزدیکند. کسی که در تنگنائی، گریزگاهی یافته، این محل خروج مایه‌ی نجات او اســت. به هر صورت، اصل فرقان فرق گذاردن میان دو چیز و جدا کردن آنهاست و قرآن را از آن جهت فرقان خوانند که با دلایل و احکامش میان حق و باطل فرق می‌گذارد. (36)
توجه مفسران به معنی «نجات» در این کلمه، موجب شده که بعضی شباهتی میان این کلمه و نظیر آن در ریشه‌ی آرامی- عبری یعنی پُرقان purqān و یا سُریانی پُرقانه purqāna به معنی نجات بیابند. (37) هرچند هم که در لهجه‌ی هذیل، فرقان به معنی مخرج و یا احیاناً «نجات» به کار رفته باشد، اما این شباهتِ مختصر و نظایر آن به هیچ وجه نمی‌تواند دلیل آن باشد که این کلمه از اساس غیرعربی اســت. آری، در یکی از معانی مختلفی که این کلمه به کار رفته شباهتی با مصطلح سریانی و عبری، یعنی زبان اصلی یهود و نصارا، دیده می‌شود، ولی این شباهت دلیل تأثیر مستقیم و نافذ نیست. از این، رایج‌تر و مرسوم‌تر توسل به قاعده‌ی ابدال اســت. نظیر این کلمه را در عربی‌«فلق» داریم که با ریشه‌ی این کلمه قرابت معنوی دارد. هم چنانکه فرقان جدا کننده‌ی حق از باطل اســت، فَلق نیز روشنی روز را از تاریکی شب جدا می‌کند و تبدیل حرف لام به راء در عربی سابقه‌ای قدیم دارد. پروردگار را نیز «فالق الحبّه» گویند. یعنی شکافنده‌ی دانه در زیر خاک. چه بسا که «فلق» به «فرق» تبدیل شده باشد هرچند که فلق به انشقاق باشد و فرق به انفصال. به هر صورت لغت شناسان عرب چون ابن السبکی، ابن درید، ابن حجر و سیوطی این کلمه را عربی اصیل دانسته‌اند و جزء عربی شده ها (معربّات) به حساب نیاورده‌اند. بحث در این زمینه گاهی کار را به تخیلات واهی می‌رساند. مثلاً گفته شود که «استعمالات مختلف این کلمه «فرقان» کوتاه مدتی قبل و بعد از غزوه‌ی بدر بوده اســت» (38) و حال آنکه این کلمه در صدر سوره‌ی فرقان و حدود هشت سال پیش از وقعه‌ی بدر و یا در اوایل سوره‌ی آل عمران (یکی دو سال بعد از آن) به یک معنی نازل شده اســت. و یا اینکه گفته شده: روز بدر «یوم الفرقان» نامیده شده و روزه احتمالاً به عنوان شکرگزاری از این پیروزی مقرر گردیده اســت. (39) در حالی که می‌دانیم روزه حدود پانزدهم شعبان سال دوم هجرت و پیش از آغاز جنگ برقرار شده بود. (40)
برای روشن شدن معنی و بهترین راه شناسائی کلمه، توسل به خود قرآن مجید و ملاحظه‌ی کاربرد این کلمه در قرآن اســت. این کلمه به ترتیب نزول در قرآن مجید بدین سان به کار رفته اســت:
1-در آیه‌ی اول سوره‌ی فرقان خداوند خود کتابش را «فرقان» می‌نامد:
«تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً» (25: 1)
برتر اســت آنکه این فرقان بر بنده‌ی خود نازل کرد، تا بر جهانیان «نذیر» باشد.
در این نخستین آیه، فرقان معادل قرآن آمده که به منظور انذار و بیم دادن جهانیان فرو فرستاده‌اند.
2-در سوره‌ی مکی 21 (انبیاء) آیه‌ی 48 فرمود:
وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَ هَارُونَ الْفُرْقَانَ وَ ضِیَاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ‌
و همانا که به موسی و هرون فرقان را دادیم و ضیاء و ذکری برای متقین.
در این آیه فرقان به معنی احکام عشره و الواح آمده و با نور و ذکری برای متقین همراه شده، و یا آن معجزه‌ای اســت که میان حق موسی و باطل فرعون فرق گذاشت و یا نصرت و مخرج و نجات بود.
3-در سوره‌ی مدنی بقره آیه‌ی 53 فرماید:
وَ إِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَ الْفُرْقَانَ
و چون به موسی کتاب و فرقان را دادیم. که به همان معنی آیه‌ی پیش اســت.
4-در آیه‌ی 185 همان سوره:
أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ
قرآن در آن نازل شده برای هدایت مردم و نشانه‌های هدایت و فرقان.
در اینجا میان هدایت مردم و بیّنات هدایت و فرقان مقابله‌ای اســت. یعنی فرقان یک مرتبه به هدایت مردم وصف شده و باز شاهد و گواه هدایت قرار گرفته که منظور همان قرآن اســت. هر چند بعضی آن را به معنی مخرج گرفته باشند.
5-در سوره‌ی 8 (انفال)‌آیه‌ی 29 آمده:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَاناً
ای گروندگان اگر خدا ترس و پرهیزگار شوید، خدای به شما فرقان بخشد. بعضی باز فرقان را در اینجا به معنی «مخرج» گرفته‌اند، یعنی مخرجی از ضلالت به هدایت و یا نجات و فصل معنی کرده‌اند. (41) ولی بهتر آن اســت که گفته شود: نور بصیرتی اســت که در اثر تقوا برای مؤمن حاصل می‌شود و وعده‌ای اســت که از پیش به مسلمانان داده شده، چنانکه چند آیه‌ی بعد می‌فرماید:
6-آیه‌ی 41 سوره‌ی 8 (انفال):
وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ
بدانچه روز فرقان، روزی که دو جمع (در جنگ بدر) با هم روبرو شدند، فرو فرستادیم.
در اینجا روز بدر (صبح جمعه‌ی 17 رمضان، به قول امام حسن (علیه السلام)) روز فرقان نامیده شده و اشاره به نصرتی اســت که به مسلمانان داده شد.
7-در سوره‌ی 3 (ال عمران) آیه‌ی 3 و4:
نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ... وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ‌ مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقَانَ
فرستاد بر تو کتاب را... و فرستاد تورات و انجیل را پیش از آن، برای هدایت مردم و فرستاد فرقان را.
مرور در آیات قرآنی به خوبی روشن می‌کند که فرقان به تمام آنچه برای هدایت مردم بر انبیاء وحی شده (اعم از کتاب و غیر از آن) اطلاق گردیده اســت. جای تردید نیست که قرآن، همچون وحی‌های پیشین، فرق گذار میان حق و باطل اســت و خود میان خوبی و بدی، زشتی و زیبائی، حق و باطل حکومت می‌کند و مبدأ تشخیص حسنات و سیئات اســت. در همین رابطه اســت که در آیتی دیگر از قرآن بجای فرقان، میزان آمده:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (57 (حدید) 25).
همانا پیامبران را با گواهان و معجزه‌ها فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت گرایند.
در اینجا کتاب میزان تشخیص و مبدأ تمیز اســت، هرچند که بدان تصریح نشده باشد. در میان این عقاید مختلف، نظر دقیقی نیز از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: قرآن همه‌‌ی کتاب اســت و فرقان تنها احکامی اســت که عمل بدانها واجب اســت و یا فرقان آیات محکمه‌ی قرآن اســت. (42) بعضی هم می‌گویند: از آن جهت به کتاب خدا قرآن می‌گویند که یک حالت جمعی دارد و از این جهت فرقان گفته می‌شود که حالت فردی و تفصیلی دارد که به همین صورت آیات و کلمات نازل شده اســت.
خلاصه کنیم: این لغت در معنی وحی در آرامی به کار نرفته و اگر شباهتی هم باشد در معنی «نجات» اســت که مصطلح فرقانای آرامی و یِشَعْ عبری اســت. در صورتی که در قرآن مجید معنی وحی موردنظر اســت و بدین جهت نامی برای کتاب خدا قرار گرفته. در استعمالات قرآنی هم نخستین بار در سوره‌ی فرقان (چهل و دومین سوره‌ی نازل شده در حدود سال ششم بعثت) ‌به همین معنی قرآن به کار رفته و در آخرین بار هم در اوایل سوره‌ی آل عمران (حدود سال سوم هجرت) باز به همین معنی وحی نازل شده اســت. این نام از همان آغاز اسلام نیز رایج بوده چنانکه در روز بدر علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمود:

فَجاءَ بِفُرقانٍ مِنَ اللهِ مُنزلٍ *** مُبِیّنَةُ آیاتُهُ لذَوِی العَقل (43)

کتاب

یکی دیگر از نامهای رایج قرآن کتاب اســت.
کتاب، خواه عربی اصیل و یا مأخوذ (مُعرّب) باشد در اصل مصدری اســت به معنی مکتوب (نوشته شده) و در قرآن مجید معانی وسیعی دارد: به معنی «نامه‌ی نوشته شده» (27: 28)، مصدری به معنی کتابت و حکم و تقدیر (8: 75)، نامه‌ی اعمال (17: 13)، مکاتبه‌ی عبد یا قراری که میان مولا و بنده برای آزادی برده گذاشته می‌شود (24: 33)، قرآن مجید، تورات (11: 17 و 17: 4)، کتب آسمانی (3: 23 و 2: 101) (وقتی اهل کتاب گفته می‌شود (3: 65) منظور معتقدان به تورات و انجیل اســت)، لوح محفوظ (6: 59)، قضا و تقدیر الهی (8: 68)، دلیل واضح مستند به کتب آسمانی (22: 8).
گاهی هم به معنی «مُقدّر» (13: 38)، «نوشته‌ی مدت دار» (3: 145) و یا مفروض و واجب (4: 103) تفسیر شده اســت.
پیش از این که تمام قرآن نازل و جمع شود چندین بار لفظ کتاب بر آن اطلاق گردیده که نخستین بار آن (در نزول) در آیات سوره‌ی مریم دیده می‌شود. مسلماً فرامین الهی به صورت «واذکر فی الکتاب» یادآور در کتاب مریم را... ابراهیم را... موسی را... اسمعیل را... ادریس را (19: 16، 41، 51، 54 و 56) می‌تواند نشانه‌ی آن باشد که در هنگام نزول این آیات، وحی‌ها به تعدادی رسیده بود که عرفاً اطلاق کتاب بدان روا باشد و مهمتر اینکه در این هنگام یعنی حدود سال ششم بعثت و شش هفت سالی پیش از هجرت، نوشتن آیات الهی چنان رایج بوده که بدانها کتاب گفته شده اســت.
اصل قرآن در امّ الکتاب نزد خداوند اســت و بسی بلندپایه اســت که دست کوتاه خرَد بدان نمی‌رسد و پراکندگی و تفرقه بدان راه ندارد (43: 4 و ببینید 3: 7 و 13: 39 و 56: 77و 78). وحی قرآن از این «ام الکتاب» (44) نازل شده و خداوند از آن «نسخ می‌کند و تأیید می‌کند هرچه را که بخواهد» (13: 39).
برای این نسخه‌ی اصلی، نامهای دیگری هم خداوند یاد فرموده، مانند لوح محفوظ (که از تغییر و تبدیل و گزند محفوظ اســت)، کتاب مکنون، کتاب مبین، صحف مکرمه. همه یک دفتر هستند و آن نسخه‌ی اصلی کتاب اســت. همه چیز در آن هست و از آنجا نازل می‌شود (15: 22). امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود: «إنَّ اللهَ کتبَ کتاباً فیه ما کانَ و مَا یَکُون... خداوند کتابی نوشت که آنچه بوده و خواهد بود در آن اســت.» قرآن مجید نیز از لوح محفوظ و علم ازلی خداوند آمده (85: 22). قرآن کریم مرتبه‌ای در کتاب مکنون دارد که جز دست پاکان بدان نمی‌رسد (56: 77-79). این کتاب تذکره‌ای اســت برای هر که پند گیرد. در صُحُف مکرّمه‌ای اســت که بسی بلندمرتبه و پاک و منزّه اســت بدست سفیران با کرامت و پاکیزه‌ی الهی (80: 11-16). کتابی اســت نوشته در رَقّ منشور صحیفه‌ی گشوده (52: 2 و3). قرآن به تمامی در لوح محفوظ نوشته شده و این دفتر آسمانی نه تنها شامل تمام قرآن و کتب وحی پیشین اســت، هرچند بعدها تحریف شده باشند، بلکه هیچ ذره‌ای در جهان هستی نیست که خداوند نداند و در کتاب مُبین ثبت نباشد (10: 61).
از جهتی این کتابِ مُبین در رابطه با علم خداوندی اســت. هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست جز اینکه روزیش بر خدا باشد. خداوند قرارگاه و آرامشگاه او را می‌داند و همه چیز در کتاب مبین (دفتر علم ازلی خدا) ‌ثبت اســت (11: 6). حتی سرنوشت اگر کشته شدن باشد، آنها هم که به خانه نشسته‌اند دچار آن خواهند شد (3: 154 و 7: 34). هیچ‌ تر و خشکی نیست که در کتاب مبین نباشد (6: 59، ایضاً 5: 15 و 6: 38 و 22: 70 و 27: 75 و 34: 3، ببینید 20: 51 به بعد و 17: 58 و 35: 11 و 55: 57 و غیره) هیچ رنج و مصیبتی در جهان نیست که از پیش در «کتاب» نوشته نشده باشد (57: 22). هیچ ذره‌ای نیست که خدا نداند و در کتاب مبین نباشد (10: 61).
در این آیات شاید مراد از کتاب علم ازلی خداوند باشد و یا مرکزی در عالم غیب اســت که فقط خدا بدان داناست. اما جالب توجه اســت که تعبیر از آن به کتاب می‌شود. کتاب به معنی نوعی نامه نیز آمده (24: 33 و 27: 29) ولی مهمتر، نامه‌ی اعمال انسانی اســت که در روز رستاخیز که آن هم کتاب خوانده شده اســت.
در روز قیامت، هرکس کتاب اعمال خود را بدست دارد (17: 13، 14، 71 و 18: 49 و 39: 69 و 45: 28، 29 و 69: 19، 25 و84: 7، 10). فرشتگان نگهبان و کاتبان کرام شما هرچه بکنید همه را می‌دانند و بر این نامه‌ها نوشته‌اند (82: 10-12) در روز قیامت این کتاب را پیش می‌نهند (18: 49). نامه‌ی اعمال خلق گشوده اســت (81: 10). هر امتی کتابی دارد (45: 28). کتاب فُجّار در سِجّین اســت (83: 7) و کتاب ابرار در علیّین (83: 18).
چنین اســت که خداوند مجموعه‌ی وحی خود را کتاب می‌خواند تا نشانه‌ای از آن دفتر الهی باشد. بنابراین کتاب پدیده‌ای اســت همچون حیات و همچون طبیعت نظم و ترتیب خاص خود را دارد و راهنمای نظم و ترتیب انسانهاست.
نکته‌ی جالب توجه دیگر اینکه در آغاز تمام 29 سوره‌ای که با حروف مقطعه «فواتح سور» شروع می‌شود (جز در چهار مورد) به تصریح و یا اشاره از کتاب الهی نام برده شده تا عظمت آن بهتر مشخص شود. در مورد آن چهار سوره هم می‌توان گفت که در سوره‌ی ن بلافاصله قلم و ارزش و اهمیت آن یاد می‌شود. در سه مورد دیگر هم (سوره‌های عنکبوت و مریم و روم) مسائل مهم و با عظمتی چون داستان شگفت آور زکریا و اخطار و انذار مؤمنان و یا خبری معجزه سان از آینده برای تنبّه و بیداری مؤمنان یاد می‌گردد.
به هر صورت، در میان این نام‌های مختلف، قرآن و کتاب نام‌های رایج‌تری هستند و به قول نویسنده‌ی معروف عرب: «این که کلام خدا قرآن و کتاب نامیده شده بدان سبب اســت که هم به زبان باید تلاوت شود و هم با قلم نوشته گردد. این نامگذاری اشاره بدین حقیقت اســت که کلام الهی باید هم در میان سینه‌ها حفظ شود و هم در دلِ دفترها. زیرا تکیه بر حافظه‌ی تنها، بدون نوشته‌ای که همه بر آن اتفاق دارند و نسل به نسل بر آن تکیه زده‌اند کافی نیست. هم چنین اعتماد بر نوشتاری بدون عنایت به توافق حفّاظ قرآن که با اسناد صحیح و متواتر نقل شده، اعتباری ندارد. همین اهتمام دو گانه‌ بوده که قرآن را از انقطاع سند و هرگونه تبدیل و تحریف نگهداری نموده اســت.» (45)

ذکر

دیگر از نامهای قرآن «ذکر» اســت که فرمود:
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ‌» (15: 9)
این مائیم که ذکر را بر تو نازل کرده‌ایم و خود نگهدار آنیم.» (و نیز 3: 58 و 15: 6 و 16: 44 و 38: 4 و غیره). ذکر یاد کردن اســت خواه به زبان باشد و یا به دل، خواه به ادامه‌ی حضور ذهن باشد و یا یادآوری بعد از فراموشی. و چون قرآن ذکر خداست این نام را نیز یافته اســت.
علاوه بر تسبیح خداوند و یاد کردن نام او، این کلمه به معانی مختلف زیر نیز در قرآن آمده اســت: وحی (54: 25 و 77: 5) تورات (16: 43 و 21: 7) لوح محفوظ (21: 105) طاعت (2: 152) نماز جمعه (62: 9) نمازهای پنجگانه (2: 239) بزرگواری و شرف (21: 10 و 23: 71 و 43: 44) آگاهی (18: 83 و 21: 24) به زبان یاد کردن (2: 20 و 4: 103 و 33: 41)‌به دل یاد کردن (3: 135) حفظ کردن و نگاهداشتن (2: 63 و 3: 103) پند دادن (6: 44 و 7: 165 و 36: 19) اندیشه کردن، تفکر (38: 87 و 81: 27) بیان (7: 63 و 38: 1) توحید (20: 124) پیامبر (21: 2 و 65: 10) و لذکر الله اکبر (29: 45) و یاد خدا بزرگتر اســت.
اگر خدا بنده را ذکر کند همه تفضیل اســت و تشریف، رحمت اســت و مغفرت، نشانه‌ی قبول و لطف. ذکر او از سر استغناء اســت. فضل اســت و کرم و توفیق.
و اگر بنده ذکر خدا کند: همه تعبد اســت و تذلل، دعاء اســت و تضرّع. نشانه‌ی خلوص و صفا. ذکر خدا از هر چیزی مهمتر و بهتر. یاد خدا مشوّق حلال و باز دارنده‌ی از منهیات اســت. فَاذکرونی... اذکُرکُم. اگر قدمی به سوی من آید فرسنگها به سویش روم.
قرآن ذکر اســت و باید همیشه آن را به یاد داشت و بدان عمل کرد. قرآن عزیز اســت و گرامی (41: 41) ذکر اســت و مبین (36: 69) خداوند آن را نازل کرده (15: 6) و خود نگهدارش اســت (15: 9).

حکمت

کتاب خدا بنام «حکمت» نیز نامیده شده.
بعضی موارد در این وصف با کتب آسمانی پیشین شرکت دارد.
و بعضی موارد دیگر این وصف خاص قرآن اســت (2: 129 و 151 و 3: 164 و62: 2).
کتاب و حکمت نیز از جانب خداوند نازل شده (2: 231 و 4: 113).
و در خانه‌ها تلاوت می‌شوند (33: 34)

نامهای دیگر قرآن:

آیات (2: 252 و 3: 101 و 45: 5)، احسن الحدیث (39: 23)، امام مبین (36: 12)، ام الکتاب (3: 7)، امر (65:‌ 5)، ایمان‌(3: 193)، برهان (4: 174)، بُشْری (16: 89... )، بشیر (41: 4)، بصائر (7:‌ 203)، بلاغ (14: 52)، بیان (3: 138)، بیّنه (6: 157)، تبصره (50: 8)، تبیان (16: 89)، تذکره (69: 48)، تنزیل (26: 192... )، تفصیل (12: 111)، حبل (3: 103)، حدیث (39: 23)، حکم (13: 37)، حکمة (33: 34... )، حکیم (36: 2)، حق (4: 170 و 28: 48... )، حق الیقین (69: 51)، ذکر الحکیم (3: 58)، ذکر مبارک (21: 50)، ذکری (51: 55)، ذی الذکر (38: 1)، رحمة (16: 89... )، روح (42: 52)، شفاء (10: 57)، صحف مکرمه (80: 13)، صحف مطهره (2:98)، صدق (33:39)، صراط المستقیم (1: 6)، عدل (6: 115)، عربی (39: 28)، عروة الوثقی (31: 22)، عزیز (41: 41)، عَجَب (72: 1)، عِلم (13: 37)، عَلیّ(43: 4)، فصل (86: 13)، القرآن الحکیم (36: 2)، القرآن العظیم (15: 87)، قرآن کریم (56: 77)، قرآن مبین (15: 1... )، القرآن المجید (50: 1... )، القصص (12: 3)، القول (28: 51)، قیّم (18: 2)، کتاب الله (3: 23)، الکتاب الحکیم (10: 1... )، کتاب عزیز (41: 41)، کتاب مبین (5: 15... )، کریم (56: 77)، کلام الله (2: 75... )، کوثر (108: 1)، مبارک (6: 92... )، مبین (6: 59)، متشابه (39: 23)، مَثانی (39: 23)، مجید (85: 21)، مرفوعه (80: 14)، مصدق (2: 89)، مطهرة (80: 14)، مفصّل (6: 114)، مکرمه (80: 13)، مُهَیمِن (5: 48)، موعظة (10: 57)، نبأ (38: 67)، النجوم (56: 75)، نذیر (41: 4)، نعمة (93: 11)، نور (4: 174)، هادی (17: 9)، الهدی (2:2)، وحی (53: 4).

پی‌نوشت‌ها:

36. تفسیر طبری1: 33 بولاق.
37. آرتور جفری: لغات بیگانه‌ی قرآن. نولدکه: تاریخ قرآن1: 34. گیب: مختصر دائره المعارف اسلام: 109.
Bell "s Introduction,145.
Schwally,ZDMG,lii/p. 134sq
J. Horovits:Koranosche Untersuchungen,p. 76sq
38. Bell"s Intr. p. 145
39. K. Wagtendonk,Fasting in the Koran,143.
40. طبقات ابن سعد 1/ 2/ 6 و8. تاریخ یعقوبی1: 400.
مقریزی پس از اینکه آورده اســت که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از یکی دو روز که روزه گرفته بود به قصد جنگ «بدر» از مدینه بیرون رفت اضافه می‌کند: «ثم نادی منادیه: یا معشر العصاة انّی مفطر فافطروا...
41. طبری9: 148.
42. مجمع البیان و المیزان، ذیل آیه‌ی 185 سوره‌ی بقره.
43. ابن هشام 3: 11 قاهره حلبی: 518 گوتینگن.
44. عرفاء عقل اول را از جهت احاطه‌ای که به اشیاء دارد به نحو اجمال «ام الکتاب» گویند (شرح فصوص قیصری 27).
45. النباء العظیم دکتر محمد عبدالله دراز: 12.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

نام های قرآن ـ قرآن به معنى باصداى بلند وخوش خواندن است پطروفشسکى ما تصور مى کنیم که قرآن اسم نامهای قرآن در قرآن فرقان‏ یکی دیگر از نام‏های قرآن‏فرقان‏است که در چندین آیه از قرآن کریم‏ این اسم نام‌های قرآن …این کلمه در عربی همچون کلمه‌ای اصیل از ریشه‌ی فَرَقَ باب ضرب به کار رفته، مثل نام های قرآن قرآن و مصحف نامى که بشر بر قرآن نهاده است بعد از ظهر نمایش مشخصاتاسامی قرآن کدامند؟ گنجینه پاسخ‌ها اسلام کوئست …اسامی زیادی برای قرآن مجید ذکر شده که در میان مسلمانان فقط بعضی از آنها مشهور استفرهنگ نام های قرآنی برای فرزنداندر قرآن کریم بار این کلمه آمده است و زندگانی او توضیح داده دیگر نام‌های خدا در قرآننام دختر و پسر قرآنی انتخاب اسم فرزند، از روی قرآن کریم براساس احمد صف یکی از نام‌های صمد توحید فهرست سوره های قرآن کریم سورة البقرة فهرست ترجمه سوره های قرآن اسامی قرآنی نامقرآنیاسامی قرآنی – اسم قرانی – نام های داخل قرآن – اسامی قشنگ داخل قرآن – انتخاب اسم عناوین و اسامی قرآن کریمعناوینوعناوین مشهور قرآن کریم کلام الهی یعنی قرآن کریم به اسامی و عناوین متعددی نام برده می


ادامه مطلب ...

اچ‌تی‌سی از دو اسمارت‌فون جدید به نام‌های U Play و U Ultra پرده برداشت

[ad_1]

اچ‌تی‌سی امروز از دو اسمارت‌فون جدید رونمایی کرد. این دو تلفن همراه که با نام‌های اچ‌تی‌سی U Play و اچ‌تی‌سی U Ultra معرفی شده‌اند به بدنه‌ای شیشه‌ای مجهز هستند که با یک فریم آلومینیومی همراهی می‌شود. انتخاب این متریال پیش‌تر در اچ‌تی‌سی سابقه نداشته و می‌تواند نشان دهنده تغییرات گسترده در بخش طراحی اسمارت‌فون‌های این کمپانی تایوانی باشد. هر دو اسمارت‌فون در چهار رنگ متفاوت از جمله مشکی براق، صورتی، سفید یخی و آبی یاقوتی عرضه خواهند شد.

HTC_U_Play-Back

دکمه ولوم به صورت یکپارچه و دکمه پاور در سمت راستی هر دو اسمارت‌فون قرار گرفته‌اند تا دسترسی به آنها برای کابران راحت‌تر باشد. باید بگوییم شایعاتی که پیش‌تر در رابطه با این دو اسمارت‌فون منتشر می‌شد حقیقت داشته و در این دو مدل پورت 3.5 میلی‌متری جک هدفون حذف شده و برای استفاده از هندزفری می‌بایست از USB نوع C استفاده کنید.

HTC_U_Play-Bottom

اچ‌تی‌سی U Play که نسخه کوچکتر محسوب می‌شود به یک نمایشگر 5.2 اینچی مجهز شده است که وضوح آن 1080p و چگالی پیکسلی آن به 423PPI می‌رسد، پنل به کار رفته برای نمایشگر این مدل از نوع IPS LCD است. نسخه گران‌تر و بزرگ‌تر یعنی اچ‌تی‌سی U Ultra از یک نمایشگر 5.7 اینچی با وضوح 1440p استفاده می‌کند که چگالی آن به 515PPI می‌رسد. U Ultra به یک نمایشگر ثانویه مجهز شده که 2 اینچ بوده و وضوح آن 160 در 1040 خواهد بود و عملکردی مشابه نمایشگر دوم ال‌جی V20 خواهد داشت. در این نمایشگر شما می‌توانید به شورتکات مخاطبین، برنامه‌ها و اطلاعیه‌ها دسترسی داشته باشید.

HTC_U_Ultra-Secondary_Display

HTC U Play به یک سنسور 12 مگاپیکسلی به عنوان دوربین اصلی مجهز شده است، از ویژگی‌های این سنسور می‌توان به تشخیص فاز و فوکوس خودکار، گشودگی دیافراگم f/2.0، لرزشگر اپتیکال تصویر و فلاش LED دوگانه اشاره کرد. دوربین سلفی مورد استفاده در این اسمارت‌فون 16 مگاپیکسلی بوده که از نوع UltraPixel است و با داشتن پیکسل‌هایی بزرگ‌تر می‌تواند عملکردی بهتر در جذب نور در محیط‌های باشرایط نوری نامناسب داشته باشد. دو سنسور اصلی و سلفی به قابلیت HDR خودکار مجهز هستند.

دوربین جلویی مورد استفاده در اچ‌تی‌سی U Ultra همانند نسخه Play بوده اما در بخش دوربین اصلی از یک سنسور 12 مگاپیکسلی استفاده شده است که بزرگی پیکسل‌های آن به 1.55µm می‌رسد. مشخصات این دوربین هم‌چون اچ‌تی‌سی 10 به نظر میرسند اما محصول تازه نفس اچ‌تی‌سی کیفیت بسیار بالاتری را ارایه می‌دهد. سنسور مورد استفاده در HTC U Ultra ساخته سونی و مدل IMX377 Exmor R است. از ویژگی‌های این سنسور می‌توان به فوکوس خودکار هیبریدی، لرزشگیر اپتیکال تصاویر و دیافراگم f/1.8 اشاره کرد که توانایی بسیار بالایی در جذب نور دارد.

HTC_U_Play-Lower_Bezel

هر دو گوشی به سنسور اثر انشگت مجهز هستند که ظاهری همانند اچ‌تی‌سی 10 داشته و متاسفانه بازهم به بخش انتهایی گوشی نزدیک‌تر است، همین امر موجب می‌شود کارکردن با این سنسور کمی سخت باشد.

اچ‌تی‌سی U Play از یک چیپست ساخته مدیاتک استفاده می‌کند، پردازنده به کار رفته در این اسمارت‌فون مدل Helio P10 است که به پردازشگر Cortex-A53 و پردازشگر گرافیکی Mali-T860MP2 مجهز شده است. دیگر یار تازه نفس اچ‌تی‌سی یعنی HTC U Ultra از چیپست اسنپدارگون 821 استفاده می‌کند؛ چیپستی که پیش‌تر مشابه آن را در گوگل پیکسل مشاهده کرده‌ایم.

اچ‌تی‌سی U Play از یک باتری 2500 میلی‌آمپری استفاده می‌کند که چندان قدرتمند به نظر نمی‌رسد؛ وظیفه تولید نیرو در U Ultra‌ نیز بر عهده یک باتری 3000 میلی‌آمپری گذاشته شده است.

اچ‌تی‌سی U Play در فصل اول سال 2017 به صورت جهانی وارد بازار خواهد شد. قیمت این اسمارت‌فون هنوز مشخص نشده است اما می‌دانیم که در دو نسخه با رم 3 و 4 گیگابایتی و حافظه داخلی 32 یا 64 گیگابایتی وارد بازار می‌شود. هم‌چنین اچ‌تی‌سی U Ultra‌ در نسخه 64 گیگابایتی از محافظ گوریلا گلس 5 استفاده می‌کند و نسخه 128 گیگابایتی آن به وسیله یاقوت کبود سخت محافظت می‌شود. این مدل از 12 ژانویه به صورت انحصاری در ایالات متحده آمریکا پیش‌فروش خواهد شد، گفتنی است که قیمت پایه آن 749 دلار خواهد بود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تک شات اخبار داغ فناوریگجت با و آشنا شوید؛ اسپیکر و پرینتر قابل حمل جدید سامسونگ سامسونگ به تک شات اخبار داغ فناوری گجت با و آشنا شوید؛ اسپیکر و پرینتر قابل حمل جدید سامسونگ سامسونگ به تازگی دو


ادامه مطلب ...

نام‌های قرآن (1)

[ad_1]

نخستین نام:

درباره‌ی این که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از مجموعه‌ی وحی الهی به چه نام مشخصی یاد می‌شده، سخن قطعی و روشنی در دست نیست. چه، هنوز باب وحی مسدود نشده بود. البته در همان آیاتِ صدر نزول هم کلمه‌ی «قرآن» نازل شده بود و این نام بر تمام و یا قسمتی از کلام الهی هر دو اطلاق می‌شد، اما نام های دیگری همچون کتاب، ذکر، فرقان و غیره از نام های بسیار مذکور در قرآن بود. بنابراین نام رایجِ مشخصی که همه در ان زمان بر ان اتفاق نظر داشته باشند، بازگو نشده اســت.
از فحوای عبارات احادیث و اخبار چنین فهمیده می‌شود که نام اوّلی که پس از رحلت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ بر مجموعه‌ی آیات الهی نهاده‌اند ظاهراً مُصْحَف بوده اســت. این کلمه به همین صورت در قرآن مجید نیامده اما همریشه‌ی این کلمه، صُحُف هشت بار بدین صورتها آمده اســت:
صحف ابراهیم و موسی (87: 19)، صحف موسی (53: 36)، صحف اولی (کتب اوایل 20: 133 و 87: 18)، صحف مکرّمه (نامه‌های گرامی، لوح محفوظ یا کتب انبیاء 80: 13)، صحف منّشَرَه (نامه‌های سرگشاده و افراخته 74: 52 و به صورت نُشِرَت (81: 10)، صحف مطهّره (نامه‌های پاکیزه 98: 2)
صُحُف جمع صَحیفه اســت و صحیفه چیزی اســت که گسترده و گشاده باشد. از اینجا صفحه‌ای را هم که بر آن می‌نویسند صحیفه گویند.
صحف و صحیفه از کلمات رایج عربی پیش از اسلام اســت (1) و از جمله در بیتی منسوب به «لقیط إیادی» از شاعران عربِ زمانِ انوشروان این کلمه را باز گفته‌اند. (2) اما معروف‌تر مثَل «صحیفة مُتَلَمّس» در تاریخ عرب پیش از اسلام اســت (3) که هر نامه‌ی شومی را بدان مثَل می‌زدند. (4)
مصحف (به ضم و فتح و کسر میم هم خوانده شده) مجموعه‌ی صحیفه‌های نوشته شده اســت که بین دو جلد قرار گرفته باشد، گرچه گاهی هم صُحُف همین معنی را می‌دهد، و بعد این کلمه‌ی مصحف اسم قرآن مجید قرار گرفته اســت. (5) این کلمه برای عرب پیش از اسلام ناشناخته نبود. در اشعار زمان جاهلیّت، اسفار نصارا «مَصاحِف» نامیده شده اســت. (6)
به عقیده‌ی عده‌ای از دانشمندان فن، در میان دانشمندان عرب مثل سیوطی و مغربی (7) و از غربی‌ها فرانکل، نُلدکه و جِفِری (8)، مصحف نیز همچون صُحف به معنی کُتُب از اصلی حبشی و یا آرامی اســت. البته اگر این نظر درست باشد، صحیفه و صحائف هم از همین ریشه اســت.
اما چگونه شد که این نام، با وجودی که در خود قرآن نیامده، بر این کتاب آسمانی نهاده شد؟ روایات می‌گویند: وقتی ابوبکر قرآن را جمع آورد به یاران ارجمند پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت که نامی بر آن بگذارند. پاره‌ای خواستند که آن را «انجیل» بخوانند ولی دیگران را خوش نیامد. کسانی پیشنهاد کردند که آن را «سِفْر» بنامند مثل سِفْرهای پنجگانه‌ی یهود. این پیشنهاد هم رد شد. سرانجام عبدالله بن مسعود صحابی جلیل القدر گفت: در مهاجرتی که به حبشه کردیم کتابی دیدم که آنرا «مصحف» می‌خواندند... این نام آن هنگام پذیرفته شد و بر «قرآن کریم» اطلاق گردید. (9) اما شبیه این داستان را هم ابن اشته در مورد سالم (م2 هـ) نقل می‌کند که وقتی سالم (مَوُلی اَبی حُذَیْفه) مصحف خود را گرد آورد با دوستان مشورت کرد که چه نامی بر آن بگذارند. یکی پیشنهاد کرد که آن را «سِفْر» بخوانند اما دیگران این نام یهودی را نپذیرفتند و سرانجام تصمیم گرفتند آن را مصحف بخوانند. (10)
گرچه اسناد این حدیث منقطع اســت و در اصالت آن جای سخن بسیار اســت، اما این روایت و روایات نظیر آن نشان می‌دهد که پس از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و در زمان خلفای راشدین نام مصحف رایج‌ترین نام قرآن بوده اســت.
مرور مختصری در روایات نشان می‌دهد که معمولاً جمع آوری قرآن را به زمان ابوبکر به نام «صحف» خوانده‌اند و از مجموعه‌ی دوره‌ی عثمان بیشتر به عنوان «مصحف» یاد کرده‌اند. (11) نسخه‌های قرآن را هم که عثمان به اطراف فرستاد «مصاحف» خوانده اند و بعدها همین نسخه‌ها «مصاحف عثمانی» نام یافت. مجموعه‌ی خصوصی هر یک از صحابه را هم مصحف می‌گفتند مثل مصحف اُبیّ بن کعْب یا مصحف مَعاذ. البته در خبری که از علی (علیه السلام) نقل کرده‌اند از مجموعه‌ی زمان ابوبکر به عنوان «جمع بین اللوحین» یاد می‌کنند (12)، اما دیگران همین خبر را با ذکر کلمه‌ی «مُصْحَف» نقل کرده‌اند. (13)در گفتگوها و خطبه‌ها هم نیز به طور معمول قرآن را مصحف می‌گفتند. دو نمونه از آن، یکی وقتی اســت که عمر از منی به مدینه وارد شد و خطبه‌ای برای مردم خواند و در آن، درباره‌ی آیه‌ی رَجْم سخن گفت. در آنجا از کتاب خدا به نام مصحف یاد شده اســت. (14) دیگری، در داستان مُسلمة بن مُخلَّد انصاری اســت که او در فرمانروایی مصر (در سالهای 47 تا 62هـ)‌روزی سراغ دو آیه را در مصحف از دوستانش گرفت. (15)
در این دو نمونه، از مصحف به طور مطلق یاد می‌شود و معلوم اســت که حتی مردم مصر در آن سالها این نام را برای کتاب آسمانی بخوبی می‌شناخته‌اند.
خلاصه اینکه از زمان ابوبکر قرآن را نخستین بار به نام مصحف خواندند، ولی چیزی نگذشت که این نام جای خود را به کلی به نامی اصیل‌تر، یعنی «قرآن» داد.

قرآن در لغت

کلمه‌ی قرآن:

میان تمام اسامی و یا صفاتِ این کتاب آسمانی، نام «قرآن بیشتر از نامهای دیگر این کتاب رواج یافته و امروز در سراسر گیتی این نام برای کتاب خدا شناخته‌تر اســت. به همین دلیل این نام را پیش از اسامی دیگر در قرآن مجید و روایات و اخبار و از نظر دانشمندان اسلامی و حتی از دیده‌ی خاورشناسان بررسی می‌کنیم: این نام را پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا صحابه بدان نداده‌اند.
خداوند خود این کتاب آسمانی را قرآن نامید، چنانکه در همان سالهای نخستین نزول وحی فرمود:
«بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ. فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ (85: 21 و22)
آری، این قرآن بزرگوار الهی اســت، نوشته در لوح محفوظ» و یا
«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ‌. فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ‌ 56: 77 و78)
که این قرآنی ارجمند، در نوشته‌ای نهفته اســت» و پیش از یک چنین توصیف عالی و تعریف زیبنده‌ای از قرآن که نوشته در لوح محفوظ و کتاب مکنون اســت، به همان سالهای آغاز وحی فرمود:
«یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ‌. قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً. نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً. أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً (73: 1-4)
ای جامه به خود پیچیده، شب را زنده‌دار جز اندکی. نیمی از شب و یا کمتر از آن. یا بر آن بیفزای و قرآن را بخوان شمرده و با درنگ.» این فرمانی اســت که راحت شب پیش از وحی را ترک گوید و شب را به پا خیزد و قرآن را با درنگ و روشنی بخواند تا آماده‌ی ابلاغ مهم رسالت گردد، رسالت مسؤولیتی دارد که آمادگی می‌خواهد. و از آن پس اســت که این نام بارها و بارها در قرآن تکرار می‌شود.
کلمه‌ی قرآن شصت و هشت بار (به حالات مختلف نحوی) در خود این کتاب آمده اســت. از این 68 بار، دو مرتبه‌ مجازاً بر نماز اطلاق شده اســت (17: 78 دوبار) (به نظر مفسّران (16)‌منظور از قرآن الفجرِ مذکور در این آیه، قراءة الفجر یعنی نماز بامدادی اســت. ) این نام پنجاه بار نیز به صورت معرفه (یعنی با الف و لام حرف تعریف)‌(17) و شانزده مرتبه هم بدون حرف تعریف در کتاب خدا آمده، (18) اضافه بر اینها، دوبار نیز کلمه‌ی قرآن به معنی قرائت و یا خواندن قرآن (75: 17 و18) یاد شده اســت.
میان علمای اسلامی در تلفظ و اشتقاق و معنی این کلمه، اتفاق نظر وجود ندارد، هرکدام طوری آن را تلفظ می‌کنند و به گونه‌ای استدلال می‌نمایند. بعضی آن را با همزه یعنی قرآن می‌گویند و برخی بدون همزه یعنی «قرآن» می‌خوانند. معمولاً اهل تسنّن آن را با صفت کریم همراه می‌آورند و آن را القرآن الکریم می‌نامند و اهل تشیّع بیشتر صفت «مجید» را برای آن انتخاب می‌کنند و قرآن مجید می‌گویند.
در پارسی کلام الله را نُبی و نُپی و یا نِوی گویند (19). در زبان‌های اروپائی نیز این کلمه به گونه های مختلفی نوشته می‌شود. مثلاً: در لاتین Alcoranus در انگلیسی قدیم AIcoran، در انگلیسی جدید به صورت‌های
AIQuŕ an, al- Coran, al-Kuran, al-Quŕ an- و گاهی هم با صفات Glorius,Holy یا The Noble همراه آورده می‌شود. در آلمانی Der Koran و یا Koŕ aan در فرانسه L" Alcoran و یا Le Corān، آلبانی Kurani، اسپانیائی El-Coran، ایتالیائی L" Alcorano و یا IL Corano و در سوئدی Korânen و...
البته اختلاف در این باره بیشتر بستگی دارد به تغییر تدریجی خط و مهمتر از آن تبدیل الفبای خط عربی به لاتینی. زیرا تاکنون برای ضبط کلمات‌ عربی به حروف لاتین، الفبای مورد اتفاقی به وجود نیامده اســت. گذشته از آن، در قدیم بیشتر در ترجمه‌های اروپائی «قرآن محمدی» می‌گفتند که امروز بیشتر قرآن به صفتی چون مقدس و یا کریم و یا مجید خوانده می‌شود.
اما اختلاف نظر دانشمندان اسلامی بر سر تلفظ کلمه‌ی قرآن، بستگی دارد به استنباطی که از ریشه‌ی کلمه دارند، به طور کلی نظریات دانشمندان در این باره بر دو پایه‌ی اساسی اســت: آیا در ریشه‌ی این کلمه همزه وجود دارد یا ندارد؟
دسته‌ای معتقدند که در ریشه‌ی این کلمه همزه وجود دارد و عده‌ای بدان اعتقاد ندارند و در ریشه‌ی این کلمه همزه‌ای نمی‌بینند.
آنها که معتقدند این کلمه به اصطلاح مهموز اســت، یعنی در ریشه و بنیاد خود همزه دارد، آنها هم در معنی این کلمه با هم اتفاق نظر ندارند. زیرا این کلمه معانی متعددی دارد.
1-قولی از عبدالله بن عباس (متوفی 68هـ) یکی از صحابه‌ی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده‌اند که قرآن بر وزن «رجحان» از قرائت مصدر قَرَءَ یَقْرءُ به معنی خواندن آمده اســت. به عبارت دیگر، اسمی اســت برای آنچه خوانده می‌شود.
2-قول دیگری از قتاده (م118) که جزء تابعان (طبقه‌ی دوم) و یا نسل بعد از صحابه اســت، بازگفته‌اند. او می‌گوید: قرآن مصدر و یا صفتی اســت برای قَرءَ (از باب نصر و فتح) به معنی جمع کردن. چنانکه عرب وقتی چیزی را گرد آورده و پاره‌ای را بر پاره‌ی دیگر می‌افزاید می‌گوید: «قرَأتُ الشیءَ قُرآناً»، چیزی بر آن افزودم. شاهد مثالی هم می‌آورند از عمروبن کلثوم التغلبی (م40 ق. هـ) شاعر عهد جاهلی که در معلقّه‌ی معروف خود گفته:

«ذِراعَیْ عَیْطَلِ ادماء بکْرٍ *** هِجان اللَوْن، لَم تَقْرأْ جَنینا»

«بازوانی سپید مانند دست و پای ناقه‌ای که هنوز جنینی را در برنگرفته، فربه و استوار» در اینجا وصف شتری می‌کند که هرگز بار نگرفته. شاهد بر سر «لمْ تَقرَأْ جَنینا» اســت. یعنی خود بر هیچ بچه‌ای جمع نکرده. (20) هیچ بچه‌ای بر رَحِم خود ضمیمه نکرده اســت.
اما مناسبت این معنی را با «قرآن»‌گفته‌اند این اســت که حروف و کلمات و آیات و سوره‌ها همه در آن جمع آمده اســت و یا اینکه حقایق و احکام و معارف و تعالیم عالیه‌ی دینی که در کتب پیشین پراکنده بوده، در این یک مجموع شده و بهم پیوسته اســت.
در میان این دو قول، طبری و بیشتر مفسّران دیگر، قول ابن عباس را اولی شناخته‌اند. زیرا اگر منظور جمع آوری و تألیف قرآن باشد که پیش از این گردآوری، نیز پیروی از آیات آن فرض و واجب بوده اســت.
این اختلاف نظر در معنیِ آیات الهی نیز اثر می‌گذارد. مثلاً آنجا که خداوند فرمود:
«فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ‌» (75: 18)
به تأویل قتاده می‌شود: «چون آن را تألیف کردیم، از آن جمع پیروی کن» و حال آنکه دیدیم به قول طبری پیش از تألیف هم پیروی قرآن واجب بوده. اما به قول ابن عباس می‌شود: «چون آن را بر قرائت خود بیان کردیم، پس از آنچه بر قرائتِ خود برای تو روشن ساخته‌ایم پیروی کن.»
پس از صحابه و تابعین نوبت دانشمندانِ فن می‌رسد:
3-زجّاج (م311) می‌گوید قرآن مهموز اســت و وصفی اســت بر وزن فُعْلان مثل غفران مشتق از «القَرء» به معنی جمع. چنانکه «قُرِءَ الماءُ فی الحوض» یعنی آب در حوض جمع شد. چه قرآن ثمره و مجموعه‌ی کتب پیشین باشد. (21) جوهری (393) و پیش از او، سفیان بن عُییْنه (م198) هم آن را تأیید می کنند (22). این تقریباً همان قول قتاده اســت و نشان می دهد که عرب کلمه‌ی «قرء» را پیش از اسلام می‌شناخت منتها به معنی جمع و ضمیمه.
4-لحیانی (م 215) و چند تن دیگر می‌گویند: کلمه‌ی «قرآن» مصدر مهموزی اســت بر وزن رجحان و غفران، مشتق از «قَرَءَ» به معنی «تَلا» یعنی خواند. و کتابی که خوانده می‌شود بدین اسم (مصدر) ‌نامیده می شود. چنانکه مفعول را به نام مصدرش می‌خوانند. مثلاً مکتوب که نوشته شده اســت، «کتاب» خوانده می‌شود. در اینجا هم «مَقْروء» که خوانده شده اســت «قرآن» نامیده شده. (23)
تا اینجا سخن از طرفداران وجودِ همزه در این کلمه بود. اما دسته‌ی دیگر که آنرا غیر مهموز می‌دانند یعنی همزه را در ریشه‌ی این کلمه قبول ندارند عبارتند از:
1-شافعی (م204): خطیب بغدادی در ترجمه‌ی شافعی گوید که او گفت: «قرآن را بر اسماعیل بن قسطنطین (معروف به قسط) می‌خواندم. اسماعیل می‌گفت: کلمه‌ی قرآن اسم اســت و مهموز نیست از «قرأت» گرفته نشده و اگر از «قرأت» می‌آمد آنچه خوانده می‌شد قرآن بود.
بیهقی (م458) نیز می‌گوید: شافعی قرآن را اسمی غیرمهموز برای کتاب خدا می‌دانست، ابن کثیر (م774) و سیوطی (م911) هم از این نظر پیروی می‌کنند. (24)
چنین پیداست که امام شافعی برای بحث در اصل تسمیه انگیزه‌ای نداشته و آنرا مشتق و مهموز ندانسته بلکه اسم خاصی برای کلام الهی می‌دانسته، چنانکه کتاب موسی تورات خوانده می‌شد نام کتاب آسمانی ما هم قرآن اســت. یعنی در اسامی بحث و علت یابی روا نیست اما علمای دیگر برحسب عادتی که بر بحث از اصول اسماء دارند متعرّض بحث از این اسم شده‌اند.
2-اشعری (م324) و پیروانش معتقدند که لفظ قرآن از «قَرَنَ» مشتق اســت. عرب چون چیزی را به چیز دیگری ضمیمه کند گوید: «قَرَنْتُ الشَّیءَ بالشَّیءِ» و به جمع سوره‌ها و آیه‌ها هم قرآن گویند. از اینجا جمع میان حج و عمره را نیز «قِران»‌ خوانند. (25) یعنی چون آیات قرآنی به یکدیگر مقرون می‌گردند و به هم می‌پیوندند مجموع و یا قسمتی از آیات را «قرآن» می‌خوانند. (26) یا به عبارت دیگر، میان سوره‌ها و آیات و حروف آن مقارنه وجود دارد و یا اینکه در قرآن الفاظِ فصیح با معانی صحیح تقارن یافته‌اند. در این صورت نون جزء حروف اصلی کلمه اســت و همزه‌ی ممدوده زائد اســت. پس می‌شود گفت «قُران» بدون همزه که این ضعیف اســت.
البته به کار رفتن کلمه‌ی «قُرآن» در این معنی، در صدر اسلام سابقه‌ای دارد. (27) اما توجه کنیم که در خود قرآن، این کلمه به معنی «مجموعه‌ی آیات نوشته شده و مدوّن» به کار نرفته اســت. گذشته از آن، تسمیه‌ی قرآن اولین بار در سوره‌ی «بروج» و یا «المزمل» آمده و در آن هنگام هنوز آیات به قدری نازل نشده بود که به مناسبت اجتماع آیات و مقارنه‌ی آنها نام قرآن بر آنها اطلاق گردد.
3-قول فَرّاء (م207): قرآن مشتق از قرائن جمع قرینه اســت. چنانکه آیاتش پاره‌ای شبیه پاره‌ی دیگر و برخی از آن قرینه‌ی بعضی دیگر اســت. واضح اســت که نون در قرائن اصلی و این کلمه در اصل بدون همزه اســت. قرطبی (م671) هم این قول را تأیید می‌کند. ولی زجّاج و ابوعلی فارسی (م377) آن را رد می‌کنند. مثلاً زجّاج این گفته را اشتباه دانسته و ترک همزه را در آن از باب تخفیف و نقل حرکت همزه به ساکن ماقبلش دانسته‌اند. ولی به هر حال این هم همان قول قبلی می‌شود:
4-بعضی هم آن را بدون همزه دانسته ولی از کلمه‌ی «قری» می‌گیرند به معنی ضیافت و مهمانی. در این صورت قرآن خوان گسترده‌ی الهی اســت که هرکس به سهم خود از آن بهره مند گردد. چنانکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«إنَّ هذا القُرآنَ مأْدَبَةٌ فَخُذُوا مِنْه» (28)
این قرآن سفره‌ای اســت گشاده، از آن برگیرید.
چنین بود نظر دانشمندان و مفسران اسلامی و استدلالاتی که در زمینه‌ی لغت داشتند. اما خاورشناسان نیز در این زمینه نظریاتی ابراز داشته‌اند که نقل آن خالی از فایده نیست.
نخستین بار تئودور نولدکه (م1349) آلمانی در «تاریخ قرآن» خود معتقد بود که کلمه‌ی «إقْرَءْ» در صدر سوره‌ی علق به معنی تبلیغ کن و وعظ کن آمده اســت. (29) بعد، رژی بلاشر (م1375) فرانسوی آن را تأیید کرد که معنای اولیه‌ی قرآن «تبلیغ» بود (30) و اندک اندک مردم عادت کردند که این کلمه را به معنای کتابِ محتوی تبلیغ به کار ببرند. (31) برگشتراسر (م1352) آلمانی می‌گوید: لغت‌های آرامی، حبشی و فارسی در زبان عربی آثار غیرقابل انکاری بجای گذاشته‌اند. زیرا پیش از اسلام، در طول قرنها، اینها همسایگان عرب شمرده می‌شدند و با هم روابط زیادی داشته‌اند. پس این تأثیر و تأثرها عجب نیست. آرامی‌ها با اختلاف لهجه در سرتاسر فلسطین و بین النهرین پراکنده بودند. یهود مجاور عرب نیز لغت دینی آرامی داشتند که انتشار آنرا در عربستان تسهیل می‌کرد. چنانکه سریانی نیز به انتشار مسیحیت کمک می‌نمود. کرنکو (م1372) نیز بدین معنی اشاره دارد. (32) خلاصه، کلمه‌ی قَرءَ به معنی «خواند» را عربی اصیل ندانسته و آنرا کلمه‌ای عربی شده از سریانی و یا عبرانی می‌دانند. زیرا کلمه‌ی قِرْیانا‌ Qiryānā در این زبانها به معنی «قرائت، خواندنی، خوانده شده» آمده و قرائت یا تدریس کتب مقدسه در کلیساها را قِرْیانا می‌گفته‌اند. (33) بلاشر نیز نمونه‌های دیگری از کلمات دینی آرامی و غیرآرامی که به حکم جوار در زبان عربی رواج یافته ذکر می‌کند. از آن جمله: «قرء، کتب، کتاب، تفسیر، تلمیذ، قلم، فرقان، قیوم، زندیق، دجّال» (34). اما دانشمندان اسلامی چون ابن السبکی و ابن حجر و سیوطی کلمه‌ی قرآن را جزء کلمات اصیل عربی حساب کرده‌اند.
در واقع، معنی دقیق کلمه را باید در استعمالات خود قرآن یافت که در موارد بسیاری نام قرآن را به معانی مختلف و بسیار جاها نیز فعل «قَرَءَ» را به صورت های مختلف به کار برده اســت.
کلمه‌ی قرآن در آیات الهی به معانی مختلفی به کار رفته اســت.
1-نُبی، کتاب معجز خداوند که بر دل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وحی شده (73: 20 و غیره): «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»‌یعنی القرآن بعینه.
2-نماز: نماز بامداد،‌ «قرآن الفجر» خوانده شده (17: 78). زیرا نماز رکن دین اســت و به همین جهت رکوع و سجود هم خوانده شده. قرآن الفَجْر را قراءة الفجر و صلاة الفجر توان گفت.
3-قرآن به معنی قرائت هم آمده، از جمله:
«إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ‌. فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ‌» (75: 17 و 18)
جمع قرآن و قرائت آن بر ماست و چون آن را بر تو خواندیم از آن قرائت پیروی کن. (35) و یا مطلق «خواندن»، آشکار و یا نهان (جهراً او سراً) منظور اســت (10: 94 و 17: 14، 71 و 69: 19 و 73: 20... ).
4-خطبه‌ی خطیب را هم گفته‌اند. بعضی از مفسران معتقدند که منظور از قرآن مذکور در آیه‌ی 204 سوره‌ی اعراف خطبه‌ی خطیب اســت.
5-نوشته‌ی لوح محفوظ هم قرآن خوانده شده (85: 21).
6-گاهی یک آیه، قرآن نامیده شده (مثلاً در 10: 61 و 13: 31).
7-زمانی دسته‌ای از آیات بدین نام خوانده شده‌اند (مثل10: 15 و 12: 3 و 72: 1).
8-وقتی هم به عنوان نامی برای تمام وحی الهی که ابلاغ شده و یا ابلاغ خواهد شد، به کار رفته اســت.
اما روح و لُبّ همه‌ی این موارد را که در نظر بگیریم می بینیم که در واقع قرآن به معنی قرائت به کار رفته اســت. در معنی قرائت توسعی هست که شامل همه‌ی موارد می‌شود.
در سوره‌ی 17 آیه‌ی 93 فعل «نَقْرَؤُهُ= آن را قرائت کنیم»، به روشنی، فعل قرائت برای خواندن به کار رفته اســت. اما معنی دیگر در قرآن «از بر خواندن» و «تدریس» اســت که البته الزاماً این حفظ خوانی، خواندن از روی یک متن نوشته‌ای را نمی‌رساند و بیشتر خواندن از حفظ اســت. خداوند می‌فرماید: «با شتاب، زبان به قرائت قرآن مگشای که ما خود آن را جمع و حفظ کرده و بر تو فرو می‌خوانیم» (75: 16-18). می‌بینیم که اینجا قرائتی اســت از حفظ بدون نوشته. باید توجه کرد که معنی قرائت در لغت نامه‌ها دقیقاً با شرایط جاری در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه تطبیق نمی‌کند. نوشتن آیات احتمالاً در آغاز وحی مرسوم نبود، اما شروع وحی با امری از ریشه‌ی همین کلمه، یعنی با اقْرَءْ (96: 1) بود. بعد هم که نوشتن مرسوم شد، بیشتر چیزی به صورت یار و یاور حافظه بود. یعنی بدون حفظ و دانستنِ مطلب از پیش، خواندنِ یک آیه بسیار مشکل بود. این اســت که می‌بینیم در قرآن، قرائت به صدای بلند خواندن و از حفظ خواندن آمده اســت (69: 19 و 73: 20 و غیره). یعنی چنانکه مرسوم بود آن را از حفظ و به صدای خوش و بلند می‌خواندند. پس قرآن می‌تواند اسم فعل قَرَءَ و اشاره‌ای به معنی قرائت از حفظ باشد. چنانکه در (75: 16-18) گذشت که اشاره بدین معنی اســت و یا قرآن الفجر (78:17) که گفتیم نماز بامدادی اســت و اشاره به قرائت قرآن اســت که رکن و اساس نماز اســت. هم چنین این کلمه در مورد آیاتی به کار رفته که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می‌شد و او (صلی الله علیه و آله و سلم)‌ بلند قرائت می کرد (7: 204 و 16: 98 و 17: 45 و 84: 21) و یا وقتی که مؤمنان آیات را در نماز قرائت می‌کنند (73: 20) (در آیه‌ی 46 سوره‌ی اسراء می‌توان گفت که فی القرآن نیز حاکی از این معنی اســت). گذشته از آن، اشاره اســت بدانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دریافت می‌کرد و برای مؤمنان (مثل 75: 18 و 87: 6) و در حضور مردم تکرار می‌فرمود.
پس در میان همه‌ی این آرای مختلف، رأیی که بیشتر قابل قبول به نظر می‌رسد همان اســت که لحیانی گفت. اسم فعل یا مصدری اســت به معنی اسم مفعول (از باب اطلاق مصدر بر مفعولش). قرآن از ریشه‌ی «قَرَءَ» به معنی خوانده و یا خواندنی اســت. شاید بتوان گفت که عرب پیش از اسلام «قَرءَ» را به معنی جمع و ضمّ می شناخت و در این باره به کار می‌برد. و وقتی با اصطلاحِ «قِریانا» برای قرائت و تدریس مواجه شد، آن کلمه را در این معنی تازه هم به کار برده اســت. به هر حال، این معنی از همان آغاز نزول وحی در این کلمه دیده می‌شود. نخستین وحی (به قول اکثر)، «إقرء» اســت و از همان اوایل بعثت مجموعه‌ی وحی الهی به نام قرآن خوانده شده اســت. در آیه‌ی چهارم سوره‌ی المزمل که از نخستین وحی‌هاست آمده که «قرآن را با درنگ بخوان.» پس این نام از همان آغاز رواج بیشتری داشته اســت. چقدر فراوان اســت اخبار و احادیثی که این نام را بر این مجموعه‌ی وحی الهی از زبان رسول خدا نقل کرده‌اند. نمونه‌ی کوچکی از آن، فرمان مفصلی اســت که پیامبراکرم برای عمروبن حزم (م53) صادر فرمود. وقتی او را به یمن فرستاد تا دین و سنت را به مردم بیاموزد، نامه‌ای بدو داد که در آن آمده بود «فلا یمسّ القرآن انسان الا و هو طاهر» (به قرآن کسی دست نزند مگر اینکه پاک باشد). هرچند هم که در کم و زیادیِ بعضی از جملاتِ این نامه گفتگو باشد، در این جمله که بازگوی آیتی از قرآن اســت جای حرفی نمی‌تواند باشد. از این موارد نمونه‌ها بسیار اســت. پس از همان اوایل این نام رواج خاصی داشته اســت.
جمع میان این نظرهای مختلف لغوی نیز ممکن اســت. قرآن از ریشه‌ی «قَرَأَ» به معنی «خواندنی» می‌شود و یا مجموعه‌ای اســت که از وحی جمع شده و یا آن را اسم خاصی بدانیم که در ریشه‌اش بحثی نیست و یا همه‌ی آیات را قرینه و مقارن هم بگیریم. مطلب دیگری که می‌ماند درباره‌ی مشخصه‌ی «عربی» برای کتاب خداست.
آنجا که «قرآن عربی» به کار رفته (مثلاً 39: 27) شاید بیشتر منظور کتابی آسمانی به عربی در برابر کتب مقدسه به زبانهای دیگر بوده تا تعالیم عالیه‌ای برتر از آنچه به مسیحیان و یهود داده می‌شد، به مسلمانان داده شود. می دانیم که قرآن از آغاز اسلام در نمازها خوانده می‌شد (17: 78 و 73: 20) و آموزش و فهم آیات الهی مسابقه‌ای میان یاران پیامبر بود و البته منظور نه این اســت که قرآن نظیر و مانند کتب پیشین بوده، بلکه به طور اساسی در برابر سایر وحی ها صاحب هویّت اســت (چنانکه در 10: 37 تأیید می‌شود). تعالیم عالیه‌ی قرآن در کتب اولیه نیز یافته می‌شده (26: 196 و 53: 36 و 87: 18 و19) و این توافقها خود بیّنه و دلیلی محکم بر نبوت محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) اســت (20: 133).
کافران می‌گفتند: «چرا آیات و دلیلی روشن (بر نبوت خود) از جانب پروردگارش نمی‌آورد؟ آیا آیات بیّنه‌ی کتب پیشین بر آنان نیامد؟» قرآن عربی نازل شد تا در آن اندیشه و خرد را به کار گیرند (43: 3) و اخطاری باشد بر مردم مکه (42: 7). طبیعی اســت که اگر به زبانی غیر عربی (عجمی) نازل می‌شد، می‌گفتند چرا به عربی نیامده (41: 44) کلام عجمی اســت و مخاطب عربی!
به هر صورت، این قرآن به هر معنایی که گرفته شود کلمه به کلمه از طرف خداوند وحی شده (12: 3) از جانب او فرستاده شده (4: 82 و 16: 102 و 27: 6 و 76: 23) از طریق دیگری نمی‌تواند که پدید آمده باشد (10: 37) و اگر همه‌ی جن و انس پشت به پشت هم دهند که مانند آن آورند، البته که نتوانند (17: 88) این وحیی اســت که توسط پیامبر تلاوت می‌شده (16: 98 و 17: 45 و 27: 92 و 87: 6 و 96: 3 و1) باید که به احترام و تعظیم بدان گوش فرا دارند (7: 204 و 47: 24 و 84: 21) با مجد اســت و عظمت (50: 1و 85: 21) عظیم (15: 87)‌ اســت و (56: 77) و مبارک (6: 156) و مبین (15: 1 و 27: 1 و 36: 69)، در لوح محفوظ (85: 21) و کتاب مکنون (56: 77) نوشته شده. عزیز اســت (41: 41) و حکیم (36: 2) و همان حقیقت یقین اســت (69: 51).
قرآن، جز این نام به نام‌های دیگر هم خوانده شده که به نام‌های «فرقان» و «کتاب» و «ذکر» که رایج‌ترند اشاره‌ای می‌کنیم و نام‌های دیگر هم در پایان یاد می شوند. اما این نکته در خور ذکر اســت که نام «قرآن» به عنوان کتاب آسمانی به صورت نام خاصی برای کلام خدا آمده بدون اینکه با کتب آسمانی دیگر اشتراکی داشته باشد. ولی سایر نام‌ها و یا صفات هریک به گونه‌ای میان قرآن و کتب آسمانی دیگر اشتراکی پیدا می‌کند.

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1. ببینید: دیوان هذیل، ش3 چاپ کوزه گارتن، مُتلّمس چاپ ولرس 2/2 و 9/ 6، اغانی 20: 24.
2. لقیط از اعراب ساکن عراق و از قبیله‌ی اِیاد بود که در زمان انوشروان راهزنی می‌کردند و خراج نمی‌دادند. حتی کار بجائی رسید که کاروانی پادشاهی را غارت کردند. انوشروان لشکریانی چند برای سرکوبی آنها فرستاد و آنها به جزیره نقل مکان کردند. لقیط این شعر را خطاب به آنها فرستاد:

«سلامٌ فی الصحیفَةِ مِن لقیطٍ *** إلی من بالجزیرةِ من اِیادِ
بأن اللیث کسری قد اتاکم ***فلا یشغَلْکُمُ سَوْقُ التّقادِ...»
(الشعر و الشعراء ابن قتیبه 97 به بعد، اغانی20: 24، الاشتقاق: 168، المؤتلف: 175: «معبد»، ابن الشجری: مختارات الشعراء 2-7، ترجمه‌ی تاریخ یعقوبی 1: 284).
Nöldeke:Orient and Occident,I,p. 708.
3. جریربن عبدالعُزّی (یا عبدالمسیح) شاعر جاهلی (متوفای حدود 50 ق. هـ) معروف به متلمّس در قصیده‌ای عمرو بن هند پادشاه حیره (تا سال 568 یا 569م) را هجو کرد. پادشاه بعد نامه‌ای بدو داد که به حاکم بحرین برساند. او در راه نامه را به کودکی داد که خواند. معلوم شد نامه فرمان قتل خود او اســت. نامه را پاره کرد و گریخت به شام. از آنجا مَثَل «اشامُ من صحیفه متلمّس» بر سر زبانها افتاد. (تاریخ الادب بروکلمن1: 93 به بعد، الاعلام2: 111).
4. دیده شود سنن ابن ابی داود: زکوة 24، مسند احمد بن حنبل4: 181.
پس از اسلام هم مجموعه‌ی احادیث ابوهریره (م 58هـ) را که همام بن منبّه (101هـ) نقل کرده «صحیفه‌ی ابوهریره» خوانده‌اند.
5. التراتیب الادرایة کتانی2: 281.
6. در یکی از اشعار منسوب به امرؤالقیس چنین آمده اســت:
«أتت حجج بعدی علیه فأصبحت *** کخط زبور فی مصاحف رهبان»
(العقد الثمین: 161)
حکیم بن عیاش الاعور الکلبی نیز در سرزنش قوم مضر به علت وجود سجّاح می‌گوید:

«اتوکم بدینٍ قائمٍ و أتیتُمُ *** بِمُنتَسخ الآیاتِ فی مُصْحَفٍ طبّ»
(تاریخ طبری1: 1919 س12)
7. المزهر و الاشتقاق.
8. النصرانیه: 181.
Fraenkel,S. Aram. Fremdw. S. 248.
Goldziher;Muh. Studien. I. S. 111(or p. 107),Nöldeke,Th,Neue Beiter. S. 49 F. Jeffery;The For. Voca of the Qur`an. Sohof
9. سیوطی (م911) این روایت را به دو گونه از تاریخ مظفری و کتاب المصاحف ابن اشته (م306) نقل می‌کند و می‌گوید که ابن بُریده آن را از طریق دیگری هم بازگفته اســت.
(الاتقان1: 184 به بعد نوع 17، شبیه آن را ابوشامه (م665) از قول موسی بن عقبه (م141) نقل می‌نماید (المُرشدالعزیز64).
10. الاتقان1: 205 نوع 18.
11. نمونه‌ی آن حدیث عمارة بن غزیه (تفسیر طبری1: 20) و در فضائل القرآن بخاری 3 و احکام 37.
12. فضائل القرآن ابن کثیر15، برهان1: 239.
13. مصاحف سجستانی5 و همان منابع.
14. طبقات ابن سعد3/ 1: 242.
15. الاتقان2: 84، اواخر نوع 47.
16. مجمع البیان صیدا 3: 433 طهران2: 65، بیضاوی1: 708، تبیان 2: 214، فخر رازی5: 628.
17. 2: 185 و 4: 82 و 5: 101 و 6: 19 و 204:7 و 111:9 و 37:10 و 3:12 و 15: 87، 91 و 16: 98 و 17: 9، 41، 45، 46، 60، 82، 88، 89 و 18: 54 و 20: 2، 114 و 25: 30، 32 و 27: 1، 6، 76، 92 و 28: 85 و 30: 58 و 34: 31 و 36: 2 و 38: 1 و 39: 27 و 41: 26 و 43: 31 و 46: 29 و 47: 24 و 50: 1، 45 و 54: 17، 22، 32، 40 و 55: 2 و 59: 21 و 73: 4، 20 و 76: 23 و 84: 21.
18. 10: 15، 61و 12: 2 و 13: 31 و 15: 1 و 17: 106 و 20: 113 و 36: 69 و 39: 28 و 41: 3، 44 و42: 7 و 43: 3 و 56: 77 و 72: 1 و 85: 21.
19. نِوی به کسر اول و ثانی به تحتانی مجهول کشیده، کلام خدا و مصحف و قرآن مجید باشد (برهان قاطع) نُبی بضم اول و ثانی به تحتانی کشیده، کلام خدا و مصحف باشد... با بای فارسی (پ)‌هم آمده اســت و بکسر اول نیز گفته‌اند- پهلوی NipÉk(NiwÉk) نوشته، نامه، ادبیات‌«اونوالا: 71»... برهان قاطع یادداشت دکتر محمدمعین 4: 2117.
20. این به روایت ابوعبیده اســت. تفسیر طبری 1: 32 تا 34 بولاق، و نیز در سوره‌ی قیامت آیه‌ی 17 و 18 جلد 29: 118 بولاق. مقدمه‌ی ابن عطیه در مقدمتان 282، غریب القرآن سجستانی:‌162. القُرَطَیْن 2: 194. ابن قتیبه: غریب القرآن33. لسان العرب1: 124. مَجاز القرآن:2. شرح القصائد السبع: 380. در تفاسیر: ابوالفتوح رازی 1: 7. مجمع البیان5: 383. بیضاوی2: 567. فتح القدیر5: 328.
21. البرهان1: 277، الاتقان1: نوع 17 ص51، مفردات411 «قرء».
22. البرهان1: 277 و 278، الاتقان1: 51، سفیان بن عینیه گفت: «برای آن این کتاب را قرآن خوانند که در او معنی جمع اســت. نبینی که حروف جمع کرد تا کلمه باشد و کلمات جمع کرد تا آیه باشد و آیه جمع کرد تا سوره باشد و سوره جمع کرد تا قرآن باشد. پس جمله و ابعاض او از جمع خالی نیست. ابوالفتوح رازی1: 8.
23. مجمع البیان طبرسی1: 14 و طبری1: 33.
24. تاریخ بغداد2: 62، البرهان1: 278، الاتقان1: نوع 17 ص51.
25. قِران (به کسر قاف) به معنی مقارنت و وصل اســت. در علم نجوم هنگامی که دو ستاره از سیارات در یک برج باشند آن را قِران گویند و «حج قِران» در فقه، اتصال عمره و حج را گویند. در نماز نیز قرائت دو سوره را بعد از حمد قِران اطلاق کنند.
26. البرهان1: 278.
27. چنانکه حسّان بن ثابت (م54 به قول مشهور)، مدیحه سرای محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) در اشعارش چندین بار آن را ذکر می‌کند: «جحَدوا القرآنَ و کذّبوا بمحمدٍ (ابن هشام و وستفلد 526) و «کَفَرتم بالقُرآنِ و قد اُتیتم.» (ابن هشام713، دیوانش ص45 س9).
28. سنن الدارمی، فضائل القرآن: 1.
29. نولدکه: تاریخ قرآن1: 31 به بعد و 81 به بعد.
30. بلاشر: در آستانه‌ی قرآن، ح133.
31. ایضاً ص 136، ترجمه‌ی فارسی 157.
32. دائره المعارف اسلام، کلمه‌ی «کتاب».
33. شووالی، و لها وزن در ZDMG 67: 634 و هوروویتس در ISLAMICA 13:67 آرتور جفری در لغات بیگانه‌ی قرآن، کلمه‌ی «قرآن» بِل: اصول90، نولدکه1: 82.
34. در آستانه‌ی قرآن، ص5 ترجمه‌ی فارسی ص19.
35. در این مورد شاهد شعری هم از حسّان بن ثابت انصاری اســت که در مقتل عثمان (ذی حجه سال 35) گفته و قرآن را به معنی قرائت گرفته.
ضَحّوا باشْمَطَ عُنوانُ السجودِ بهِ *** یُقَطعُ اللیلَ تَسبیحاً و قُرآناً
دیوان حسّان: 410 بعنوان: الاثر الذی یظهر فتستدل به علی الشیء.
و لسان 17: 168 و 19: 211 و الاقتضاب: 98 و البیان و التبیین1: 220 و 3: 262.
این شعر به اوس بن مغراء (م55) هم نسبت داده شده و نیز بغدادی در خزانه4: 118 از ابن یعیش نقل می‌کند که این شعر از کثیر بن عبدالله النهشلی (م70) اســت. عینی هم در مقاصد (حاشیه‌ی خزانه 4: 17) همین قول را از ابن السیرافی نقل می‌کند.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


اسامی زیادی برای قرآن مجید ذکر شده که در میان مسلمانان فقط بعضی از آنها مشهور است. البته بعضی از الفاظی که از آنها به عنوان نام های قرآن تعبیر می شود، در قرآن به ...18 سپتامبر 2016 ... البته در همان آیاتِ صدر نزول هم كلمهی قرآن نازل شده بود و این نام بر تمام و یا ... صحف و صحیفه از كلمات رایج عربی پیش از اسلام است (1) و از جمله در ...و اینک بیست نام )دوازده اسم و هشت صفت( را با آیات مربوط ذیال نقل و ترجمه مي کنیم. الف نامها. )سوره بقره،آیه شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن 1. قرآن به معناي ...قرآن کتاب مقدس دین اسلام است و در باور مسلمانان سخنان خداست که به صورت وحی از .... در نتیجه آنچه را که پس از قرآن به نام کتاب آسمانی خوانده شود کذب و ظلم خواندهاست.فرقان یکی دیگر از نام های قرآن "فرقان "است که در چندین آیه از قرآن کریم این اسم آمده ... بپردازیم،دو نکته را خاطرنشان می کنیم: 1-فرقان اسم خاص قرآن نیست و به کتب ...عناوین مشهور قرآن کریم : کلام الهی یعنی قرآن کریم به اسامی و عناوین متعددی نام برده میشود که از این اسامی نیز در قرآن یاد شده است. میان این اسامی چند نام دارای شهرت ...اينك صفاتى را كه ميتوان از آنها به عنوان نام هاى قرآن ياد كرد، مورد بحث قرار مى دهيم: 1 قـرآن معروفترين نام مجموعه وحى محمدى همان قرآن است واين نام بيشتر از همه نام هاى ...صفحه 31 ﴾ فصل اول: عناوين و اوصاف قرآن درس اول: اوصاف و عناوين قرآن (1) درس ... صورت الفاظ خواندني درآمد، و اطلاق نام قرآن بر آن براي آگاهي دادن به اين مطلب است؛ ...13 فوریه 2014 ... از قاضی ابوالمعالی عزیزی بن عبدالملک نیز 55 نام و عنوان برای قرآن نقل ... آن عده از اسامی و صفات قرآن که از کتابهای مذکور بدست میآید به شرح ذیل است: ... صراط مستقیم: (سوره حمد/6); عَجَب: (سوره جن/1); عدل: (سوره انعام/115); عربی: ...قران داراي 114 سوره است; قران داراي 6236 ايه استتست; قران 114 بسم الله الرحمن ... 70بار نام قران در قران بكار رفته است; بزرگترين سوره قران بقره است; بهترين ...


کلماتی برای این موضوع

نامهای قبایل و اقوام در قرآن یأجوج و مأجوج؛ این دو کلمه عجمی و معرب گاگ مگاگ است این دو کلمه دو بار در قرآن کریم قرآن ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادقرآنمشخصات عنوان کتاب آسمانی دین اسلام لقبها قرآن کریم، قرآن مجید نام‌های مشهور قرآن تحزیب و تجزئه قرآن تحزیب و تجزئه قرآن نام های تقسیمات قرآنی جزء، حزب، ورد نصف الحزب و ربع سیر تاریخی نجوم در قرآن آیاتی از قرآن مرتبط با آسمان و ستاره … آیاتی از قرآن مرتبط با آسمان و ستاره شناسی وَالشَّمس تَجری لِمُستَقَر نام‌های خدا در اسلام ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد…اسماء حُسنی یا نام‌های نیکوی خداوند نام‌هایی هستند که در اسلام برای الله به کار رفته معماهای سوره ها قرآن چند سوره با الحمدلله شروع می شود؟ کدام سوره به مادر قرآن معروف است؟ کدام معناشناسی و نشانه شناسی در در قرآن کریم خلیج …حوزه معنایی نام‌های گناه در قرآن کریم و سیر تحول آن در ترجمه‌های فارسی پیشنهادی در نام های مختلف حضرت علی در میان اقوام مختلفلطفا بعد از واردشدن در جیمیل و کلیک بر آیکن گوگل انجمن گفتگوی دینی را در جستجوی گوگل فهرست کامل بهترین و زیباترین نام های ایرانی همراه …از نام های برگزیده مهرآور از نام های برگزیده مهراسا از نام های برگزیده مهرافروز از تفسیر چند آیه مرتبط با امام حسین ع در قرآن کرب …بسیاری از وقایع و اتفاقات در قرآن کریم به گونه‌ای آمده است که برای انسان‌های عادی


ادامه مطلب ...

نام‌های قرآن (2)

[ad_1]

فرقان:

این کلمه در عربی همچون کلمه‌ای اصیل از ریشه‌ی فَرَقَ (باب ضرب) به کار رفته، مثل خَسَرَ و خسران. در این صورت، مصدری اســت به جای اسم فاعل بر سبیل مبالغه. چنانکه گویند: «رجلٌ عدلٌ» یعنی مرد خیلی عادل و معنی فرقان می‌شود «بسیار فرق گذار» که در مورد قرآن مجید مفسّران، آن را فرق گذار میان حق و باطل تفسیر کرده‌اند. گذشته از آن، معانی «نجات-نصرت» و فصل و مخرج را هم برای آن ذکر نموده‌اند. اما به قول طبری هر سه تأویل با اختلاف لفظی که دارند از نظر معنی با هم نزدیکند. کسی که در تنگنائی، گریزگاهی یافته، این محل خروج مایه‌ی نجات او اســت. به هر صورت، اصل فرقان فرق گذاردن میان دو چیز و جدا کردن آنهاست و قرآن را از آن جهت فرقان خوانند که با دلایل و احکامش میان حق و باطل فرق می‌گذارد. (36)
توجه مفسران به معنی «نجات» در این کلمه، موجب شده که بعضی شباهتی میان این کلمه و نظیر آن در ریشه‌ی آرامی- عبری یعنی پُرقان purqān و یا سُریانی پُرقانه purqāna به معنی نجات بیابند. (37) هرچند هم که در لهجه‌ی هذیل، فرقان به معنی مخرج و یا احیاناً «نجات» به کار رفته باشد، اما این شباهتِ مختصر و نظایر آن به هیچ وجه نمی‌تواند دلیل آن باشد که این کلمه از اساس غیرعربی اســت. آری، در یکی از معانی مختلفی که این کلمه به کار رفته شباهتی با مصطلح سریانی و عبری، یعنی زبان اصلی یهود و نصارا، دیده می‌شود، ولی این شباهت دلیل تأثیر مستقیم و نافذ نیست. از این، رایج‌تر و مرسوم‌تر توسل به قاعده‌ی ابدال اســت. نظیر این کلمه را در عربی‌«فلق» داریم که با ریشه‌ی این کلمه قرابت معنوی دارد. هم چنانکه فرقان جدا کننده‌ی حق از باطل اســت، فَلق نیز روشنی روز را از تاریکی شب جدا می‌کند و تبدیل حرف لام به راء در عربی سابقه‌ای قدیم دارد. پروردگار را نیز «فالق الحبّه» گویند. یعنی شکافنده‌ی دانه در زیر خاک. چه بسا که «فلق» به «فرق» تبدیل شده باشد هرچند که فلق به انشقاق باشد و فرق به انفصال. به هر صورت لغت شناسان عرب چون ابن السبکی، ابن درید، ابن حجر و سیوطی این کلمه را عربی اصیل دانسته‌اند و جزء عربی شده ها (معربّات) به حساب نیاورده‌اند. بحث در این زمینه گاهی کار را به تخیلات واهی می‌رساند. مثلاً گفته شود که «استعمالات مختلف این کلمه «فرقان» کوتاه مدتی قبل و بعد از غزوه‌ی بدر بوده اســت» (38) و حال آنکه این کلمه در صدر سوره‌ی فرقان و حدود هشت سال پیش از وقعه‌ی بدر و یا در اوایل سوره‌ی آل عمران (یکی دو سال بعد از آن) به یک معنی نازل شده اســت. و یا اینکه گفته شده: روز بدر «یوم الفرقان» نامیده شده و روزه احتمالاً به عنوان شکرگزاری از این پیروزی مقرر گردیده اســت. (39) در حالی که می‌دانیم روزه حدود پانزدهم شعبان سال دوم هجرت و پیش از آغاز جنگ برقرار شده بود. (40)
برای روشن شدن معنی و بهترین راه شناسائی کلمه، توسل به خود قرآن مجید و ملاحظه‌ی کاربرد این کلمه در قرآن اســت. این کلمه به ترتیب نزول در قرآن مجید بدین سان به کار رفته اســت:
1-در آیه‌ی اول سوره‌ی فرقان خداوند خود کتابش را «فرقان» می‌نامد:
«تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً» (25: 1)
برتر اســت آنکه این فرقان بر بنده‌ی خود نازل کرد، تا بر جهانیان «نذیر» باشد.
در این نخستین آیه، فرقان معادل قرآن آمده که به منظور انذار و بیم دادن جهانیان فرو فرستاده‌اند.
2-در سوره‌ی مکی 21 (انبیاء) آیه‌ی 48 فرمود:
وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَ هَارُونَ الْفُرْقَانَ وَ ضِیَاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ‌
و همانا که به موسی و هرون فرقان را دادیم و ضیاء و ذکری برای متقین.
در این آیه فرقان به معنی احکام عشره و الواح آمده و با نور و ذکری برای متقین همراه شده، و یا آن معجزه‌ای اســت که میان حق موسی و باطل فرعون فرق گذاشت و یا نصرت و مخرج و نجات بود.
3-در سوره‌ی مدنی بقره آیه‌ی 53 فرماید:
وَ إِذْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَ الْفُرْقَانَ
و چون به موسی کتاب و فرقان را دادیم. که به همان معنی آیه‌ی پیش اســت.
4-در آیه‌ی 185 همان سوره:
أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ
قرآن در آن نازل شده برای هدایت مردم و نشانه‌های هدایت و فرقان.
در اینجا میان هدایت مردم و بیّنات هدایت و فرقان مقابله‌ای اســت. یعنی فرقان یک مرتبه به هدایت مردم وصف شده و باز شاهد و گواه هدایت قرار گرفته که منظور همان قرآن اســت. هر چند بعضی آن را به معنی مخرج گرفته باشند.
5-در سوره‌ی 8 (انفال)‌آیه‌ی 29 آمده:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَاناً
ای گروندگان اگر خدا ترس و پرهیزگار شوید، خدای به شما فرقان بخشد. بعضی باز فرقان را در اینجا به معنی «مخرج» گرفته‌اند، یعنی مخرجی از ضلالت به هدایت و یا نجات و فصل معنی کرده‌اند. (41) ولی بهتر آن اســت که گفته شود: نور بصیرتی اســت که در اثر تقوا برای مؤمن حاصل می‌شود و وعده‌ای اســت که از پیش به مسلمانان داده شده، چنانکه چند آیه‌ی بعد می‌فرماید:
6-آیه‌ی 41 سوره‌ی 8 (انفال):
وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ
بدانچه روز فرقان، روزی که دو جمع (در جنگ بدر) با هم روبرو شدند، فرو فرستادیم.
در اینجا روز بدر (صبح جمعه‌ی 17 رمضان، به قول امام حسن (علیه السلام)) روز فرقان نامیده شده و اشاره به نصرتی اســت که به مسلمانان داده شد.
7-در سوره‌ی 3 (ال عمران) آیه‌ی 3 و4:
نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ... وَ أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ‌ مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقَانَ
فرستاد بر تو کتاب را... و فرستاد تورات و انجیل را پیش از آن، برای هدایت مردم و فرستاد فرقان را.
مرور در آیات قرآنی به خوبی روشن می‌کند که فرقان به تمام آنچه برای هدایت مردم بر انبیاء وحی شده (اعم از کتاب و غیر از آن) اطلاق گردیده اســت. جای تردید نیست که قرآن، همچون وحی‌های پیشین، فرق گذار میان حق و باطل اســت و خود میان خوبی و بدی، زشتی و زیبائی، حق و باطل حکومت می‌کند و مبدأ تشخیص حسنات و سیئات اســت. در همین رابطه اســت که در آیتی دیگر از قرآن بجای فرقان، میزان آمده:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (57 (حدید) 25).
همانا پیامبران را با گواهان و معجزه‌ها فرستادیم و برایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت گرایند.
در اینجا کتاب میزان تشخیص و مبدأ تمیز اســت، هرچند که بدان تصریح نشده باشد. در میان این عقاید مختلف، نظر دقیقی نیز از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: قرآن همه‌‌ی کتاب اســت و فرقان تنها احکامی اســت که عمل بدانها واجب اســت و یا فرقان آیات محکمه‌ی قرآن اســت. (42) بعضی هم می‌گویند: از آن جهت به کتاب خدا قرآن می‌گویند که یک حالت جمعی دارد و از این جهت فرقان گفته می‌شود که حالت فردی و تفصیلی دارد که به همین صورت آیات و کلمات نازل شده اســت.
خلاصه کنیم: این لغت در معنی وحی در آرامی به کار نرفته و اگر شباهتی هم باشد در معنی «نجات» اســت که مصطلح فرقانای آرامی و یِشَعْ عبری اســت. در صورتی که در قرآن مجید معنی وحی موردنظر اســت و بدین جهت نامی برای کتاب خدا قرار گرفته. در استعمالات قرآنی هم نخستین بار در سوره‌ی فرقان (چهل و دومین سوره‌ی نازل شده در حدود سال ششم بعثت) ‌به همین معنی قرآن به کار رفته و در آخرین بار هم در اوایل سوره‌ی آل عمران (حدود سال سوم هجرت) باز به همین معنی وحی نازل شده اســت. این نام از همان آغاز اسلام نیز رایج بوده چنانکه در روز بدر علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمود:

فَجاءَ بِفُرقانٍ مِنَ اللهِ مُنزلٍ *** مُبِیّنَةُ آیاتُهُ لذَوِی العَقل (43)

کتاب

یکی دیگر از نامهای رایج قرآن کتاب اســت.
کتاب، خواه عربی اصیل و یا مأخوذ (مُعرّب) باشد در اصل مصدری اســت به معنی مکتوب (نوشته شده) و در قرآن مجید معانی وسیعی دارد: به معنی «نامه‌ی نوشته شده» (27: 28)، مصدری به معنی کتابت و حکم و تقدیر (8: 75)، نامه‌ی اعمال (17: 13)، مکاتبه‌ی عبد یا قراری که میان مولا و بنده برای آزادی برده گذاشته می‌شود (24: 33)، قرآن مجید، تورات (11: 17 و 17: 4)، کتب آسمانی (3: 23 و 2: 101) (وقتی اهل کتاب گفته می‌شود (3: 65) منظور معتقدان به تورات و انجیل اســت)، لوح محفوظ (6: 59)، قضا و تقدیر الهی (8: 68)، دلیل واضح مستند به کتب آسمانی (22: 8).
گاهی هم به معنی «مُقدّر» (13: 38)، «نوشته‌ی مدت دار» (3: 145) و یا مفروض و واجب (4: 103) تفسیر شده اســت.
پیش از این که تمام قرآن نازل و جمع شود چندین بار لفظ کتاب بر آن اطلاق گردیده که نخستین بار آن (در نزول) در آیات سوره‌ی مریم دیده می‌شود. مسلماً فرامین الهی به صورت «واذکر فی الکتاب» یادآور در کتاب مریم را... ابراهیم را... موسی را... اسمعیل را... ادریس را (19: 16، 41، 51، 54 و 56) می‌تواند نشانه‌ی آن باشد که در هنگام نزول این آیات، وحی‌ها به تعدادی رسیده بود که عرفاً اطلاق کتاب بدان روا باشد و مهمتر اینکه در این هنگام یعنی حدود سال ششم بعثت و شش هفت سالی پیش از هجرت، نوشتن آیات الهی چنان رایج بوده که بدانها کتاب گفته شده اســت.
اصل قرآن در امّ الکتاب نزد خداوند اســت و بسی بلندپایه اســت که دست کوتاه خرَد بدان نمی‌رسد و پراکندگی و تفرقه بدان راه ندارد (43: 4 و ببینید 3: 7 و 13: 39 و 56: 77و 78). وحی قرآن از این «ام الکتاب» (44) نازل شده و خداوند از آن «نسخ می‌کند و تأیید می‌کند هرچه را که بخواهد» (13: 39).
برای این نسخه‌ی اصلی، نامهای دیگری هم خداوند یاد فرموده، مانند لوح محفوظ (که از تغییر و تبدیل و گزند محفوظ اســت)، کتاب مکنون، کتاب مبین، صحف مکرمه. همه یک دفتر هستند و آن نسخه‌ی اصلی کتاب اســت. همه چیز در آن هست و از آنجا نازل می‌شود (15: 22). امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمود: «إنَّ اللهَ کتبَ کتاباً فیه ما کانَ و مَا یَکُون... خداوند کتابی نوشت که آنچه بوده و خواهد بود در آن اســت.» قرآن مجید نیز از لوح محفوظ و علم ازلی خداوند آمده (85: 22). قرآن کریم مرتبه‌ای در کتاب مکنون دارد که جز دست پاکان بدان نمی‌رسد (56: 77-79). این کتاب تذکره‌ای اســت برای هر که پند گیرد. در صُحُف مکرّمه‌ای اســت که بسی بلندمرتبه و پاک و منزّه اســت بدست سفیران با کرامت و پاکیزه‌ی الهی (80: 11-16). کتابی اســت نوشته در رَقّ منشور صحیفه‌ی گشوده (52: 2 و3). قرآن به تمامی در لوح محفوظ نوشته شده و این دفتر آسمانی نه تنها شامل تمام قرآن و کتب وحی پیشین اســت، هرچند بعدها تحریف شده باشند، بلکه هیچ ذره‌ای در جهان هستی نیست که خداوند نداند و در کتاب مُبین ثبت نباشد (10: 61).
از جهتی این کتابِ مُبین در رابطه با علم خداوندی اســت. هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست جز اینکه روزیش بر خدا باشد. خداوند قرارگاه و آرامشگاه او را می‌داند و همه چیز در کتاب مبین (دفتر علم ازلی خدا) ‌ثبت اســت (11: 6). حتی سرنوشت اگر کشته شدن باشد، آنها هم که به خانه نشسته‌اند دچار آن خواهند شد (3: 154 و 7: 34). هیچ‌ تر و خشکی نیست که در کتاب مبین نباشد (6: 59، ایضاً 5: 15 و 6: 38 و 22: 70 و 27: 75 و 34: 3، ببینید 20: 51 به بعد و 17: 58 و 35: 11 و 55: 57 و غیره) هیچ رنج و مصیبتی در جهان نیست که از پیش در «کتاب» نوشته نشده باشد (57: 22). هیچ ذره‌ای نیست که خدا نداند و در کتاب مبین نباشد (10: 61).
در این آیات شاید مراد از کتاب علم ازلی خداوند باشد و یا مرکزی در عالم غیب اســت که فقط خدا بدان داناست. اما جالب توجه اســت که تعبیر از آن به کتاب می‌شود. کتاب به معنی نوعی نامه نیز آمده (24: 33 و 27: 29) ولی مهمتر، نامه‌ی اعمال انسانی اســت که در روز رستاخیز که آن هم کتاب خوانده شده اســت.
در روز قیامت، هرکس کتاب اعمال خود را بدست دارد (17: 13، 14، 71 و 18: 49 و 39: 69 و 45: 28، 29 و 69: 19، 25 و84: 7، 10). فرشتگان نگهبان و کاتبان کرام شما هرچه بکنید همه را می‌دانند و بر این نامه‌ها نوشته‌اند (82: 10-12) در روز قیامت این کتاب را پیش می‌نهند (18: 49). نامه‌ی اعمال خلق گشوده اســت (81: 10). هر امتی کتابی دارد (45: 28). کتاب فُجّار در سِجّین اســت (83: 7) و کتاب ابرار در علیّین (83: 18).
چنین اســت که خداوند مجموعه‌ی وحی خود را کتاب می‌خواند تا نشانه‌ای از آن دفتر الهی باشد. بنابراین کتاب پدیده‌ای اســت همچون حیات و همچون طبیعت نظم و ترتیب خاص خود را دارد و راهنمای نظم و ترتیب انسانهاست.
نکته‌ی جالب توجه دیگر اینکه در آغاز تمام 29 سوره‌ای که با حروف مقطعه «فواتح سور» شروع می‌شود (جز در چهار مورد) به تصریح و یا اشاره از کتاب الهی نام برده شده تا عظمت آن بهتر مشخص شود. در مورد آن چهار سوره هم می‌توان گفت که در سوره‌ی ن بلافاصله قلم و ارزش و اهمیت آن یاد می‌شود. در سه مورد دیگر هم (سوره‌های عنکبوت و مریم و روم) مسائل مهم و با عظمتی چون داستان شگفت آور زکریا و اخطار و انذار مؤمنان و یا خبری معجزه سان از آینده برای تنبّه و بیداری مؤمنان یاد می‌گردد.
به هر صورت، در میان این نام‌های مختلف، قرآن و کتاب نام‌های رایج‌تری هستند و به قول نویسنده‌ی معروف عرب: «این که کلام خدا قرآن و کتاب نامیده شده بدان سبب اســت که هم به زبان باید تلاوت شود و هم با قلم نوشته گردد. این نامگذاری اشاره بدین حقیقت اســت که کلام الهی باید هم در میان سینه‌ها حفظ شود و هم در دلِ دفترها. زیرا تکیه بر حافظه‌ی تنها، بدون نوشته‌ای که همه بر آن اتفاق دارند و نسل به نسل بر آن تکیه زده‌اند کافی نیست. هم چنین اعتماد بر نوشتاری بدون عنایت به توافق حفّاظ قرآن که با اسناد صحیح و متواتر نقل شده، اعتباری ندارد. همین اهتمام دو گانه‌ بوده که قرآن را از انقطاع سند و هرگونه تبدیل و تحریف نگهداری نموده اســت.» (45)

ذکر

دیگر از نامهای قرآن «ذکر» اســت که فرمود:
«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ‌» (15: 9)
این مائیم که ذکر را بر تو نازل کرده‌ایم و خود نگهدار آنیم.» (و نیز 3: 58 و 15: 6 و 16: 44 و 38: 4 و غیره). ذکر یاد کردن اســت خواه به زبان باشد و یا به دل، خواه به ادامه‌ی حضور ذهن باشد و یا یادآوری بعد از فراموشی. و چون قرآن ذکر خداست این نام را نیز یافته اســت.
علاوه بر تسبیح خداوند و یاد کردن نام او، این کلمه به معانی مختلف زیر نیز در قرآن آمده اســت: وحی (54: 25 و 77: 5) تورات (16: 43 و 21: 7) لوح محفوظ (21: 105) طاعت (2: 152) نماز جمعه (62: 9) نمازهای پنجگانه (2: 239) بزرگواری و شرف (21: 10 و 23: 71 و 43: 44) آگاهی (18: 83 و 21: 24) به زبان یاد کردن (2: 20 و 4: 103 و 33: 41)‌به دل یاد کردن (3: 135) حفظ کردن و نگاهداشتن (2: 63 و 3: 103) پند دادن (6: 44 و 7: 165 و 36: 19) اندیشه کردن، تفکر (38: 87 و 81: 27) بیان (7: 63 و 38: 1) توحید (20: 124) پیامبر (21: 2 و 65: 10) و لذکر الله اکبر (29: 45) و یاد خدا بزرگتر اســت.
اگر خدا بنده را ذکر کند همه تفضیل اســت و تشریف، رحمت اســت و مغفرت، نشانه‌ی قبول و لطف. ذکر او از سر استغناء اســت. فضل اســت و کرم و توفیق.
و اگر بنده ذکر خدا کند: همه تعبد اســت و تذلل، دعاء اســت و تضرّع. نشانه‌ی خلوص و صفا. ذکر خدا از هر چیزی مهمتر و بهتر. یاد خدا مشوّق حلال و باز دارنده‌ی از منهیات اســت. فَاذکرونی... اذکُرکُم. اگر قدمی به سوی من آید فرسنگها به سویش روم.
قرآن ذکر اســت و باید همیشه آن را به یاد داشت و بدان عمل کرد. قرآن عزیز اســت و گرامی (41: 41) ذکر اســت و مبین (36: 69) خداوند آن را نازل کرده (15: 6) و خود نگهدارش اســت (15: 9).

حکمت

کتاب خدا بنام «حکمت» نیز نامیده شده.
بعضی موارد در این وصف با کتب آسمانی پیشین شرکت دارد.
و بعضی موارد دیگر این وصف خاص قرآن اســت (2: 129 و 151 و 3: 164 و62: 2).
کتاب و حکمت نیز از جانب خداوند نازل شده (2: 231 و 4: 113).
و در خانه‌ها تلاوت می‌شوند (33: 34)

نامهای دیگر قرآن:

آیات (2: 252 و 3: 101 و 45: 5)، احسن الحدیث (39: 23)، امام مبین (36: 12)، ام الکتاب (3: 7)، امر (65:‌ 5)، ایمان‌(3: 193)، برهان (4: 174)، بُشْری (16: 89... )، بشیر (41: 4)، بصائر (7:‌ 203)، بلاغ (14: 52)، بیان (3: 138)، بیّنه (6: 157)، تبصره (50: 8)، تبیان (16: 89)، تذکره (69: 48)، تنزیل (26: 192... )، تفصیل (12: 111)، حبل (3: 103)، حدیث (39: 23)، حکم (13: 37)، حکمة (33: 34... )، حکیم (36: 2)، حق (4: 170 و 28: 48... )، حق الیقین (69: 51)، ذکر الحکیم (3: 58)، ذکر مبارک (21: 50)، ذکری (51: 55)، ذی الذکر (38: 1)، رحمة (16: 89... )، روح (42: 52)، شفاء (10: 57)، صحف مکرمه (80: 13)، صحف مطهره (2:98)، صدق (33:39)، صراط المستقیم (1: 6)، عدل (6: 115)، عربی (39: 28)، عروة الوثقی (31: 22)، عزیز (41: 41)، عَجَب (72: 1)، عِلم (13: 37)، عَلیّ(43: 4)، فصل (86: 13)، القرآن الحکیم (36: 2)، القرآن العظیم (15: 87)، قرآن کریم (56: 77)، قرآن مبین (15: 1... )، القرآن المجید (50: 1... )، القصص (12: 3)، القول (28: 51)، قیّم (18: 2)، کتاب الله (3: 23)، الکتاب الحکیم (10: 1... )، کتاب عزیز (41: 41)، کتاب مبین (5: 15... )، کریم (56: 77)، کلام الله (2: 75... )، کوثر (108: 1)، مبارک (6: 92... )، مبین (6: 59)، متشابه (39: 23)، مَثانی (39: 23)، مجید (85: 21)، مرفوعه (80: 14)، مصدق (2: 89)، مطهرة (80: 14)، مفصّل (6: 114)، مکرمه (80: 13)، مُهَیمِن (5: 48)، موعظة (10: 57)، نبأ (38: 67)، النجوم (56: 75)، نذیر (41: 4)، نعمة (93: 11)، نور (4: 174)، هادی (17: 9)، الهدی (2:2)، وحی (53: 4).

پی‌نوشت‌ها:

36. تفسیر طبری1: 33 بولاق.
37. آرتور جفری: لغات بیگانه‌ی قرآن. نولدکه: تاریخ قرآن1: 34. گیب: مختصر دائره المعارف اسلام: 109.
Bell "s Introduction,145.
Schwally,ZDMG,lii/p. 134sq
J. Horovits:Koranosche Untersuchungen,p. 76sq
38. Bell"s Intr. p. 145
39. K. Wagtendonk,Fasting in the Koran,143.
40. طبقات ابن سعد 1/ 2/ 6 و8. تاریخ یعقوبی1: 400.
مقریزی پس از اینکه آورده اســت که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از یکی دو روز که روزه گرفته بود به قصد جنگ «بدر» از مدینه بیرون رفت اضافه می‌کند: «ثم نادی منادیه: یا معشر العصاة انّی مفطر فافطروا...
41. طبری9: 148.
42. مجمع البیان و المیزان، ذیل آیه‌ی 185 سوره‌ی بقره.
43. ابن هشام 3: 11 قاهره حلبی: 518 گوتینگن.
44. عرفاء عقل اول را از جهت احاطه‌ای که به اشیاء دارد به نحو اجمال «ام الکتاب» گویند (شرح فصوص قیصری 27).
45. النباء العظیم دکتر محمد عبدالله دراز: 12.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

نام های قرآن ـ قرآن به معنى باصداى بلند وخوش خواندن است پطروفشسکى ما تصور مى کنیم که قرآن اسم نامهای قرآن در قرآن فرقان‏ یکی دیگر از نام‏های قرآن‏فرقان‏است که در چندین آیه از قرآن کریم‏ این اسم نام‌های قرآن …این کلمه در عربی همچون کلمه‌ای اصیل از ریشه‌ی فَرَقَ باب ضرب به کار رفته، مثل نام های قرآن قرآن و مصحف نامى که بشر بر قرآن نهاده است بعد از ظهر نمایش مشخصاتاسامی قرآن کدامند؟ گنجینه پاسخ‌ها اسلام کوئست …اسامی زیادی برای قرآن مجید ذکر شده که در میان مسلمانان فقط بعضی از آنها مشهور استفرهنگ نام های قرآنی برای فرزنداندر قرآن کریم بار این کلمه آمده است و زندگانی او توضیح داده دیگر نام‌های خدا در قرآننام دختر و پسر قرآنی انتخاب اسم فرزند، از روی قرآن کریم براساس احمد صف یکی از نام‌های صمد توحید فهرست سوره های قرآن کریم سورة البقرة فهرست ترجمه سوره های قرآن اسامی قرآنی نامقرآنیاسامی قرآنی – اسم قرانی – نام های داخل قرآن – اسامی قشنگ داخل قرآن – انتخاب اسم عناوین و اسامی قرآن کریمعناوینوعناوین مشهور قرآن کریم کلام الهی یعنی قرآن کریم به اسامی و عناوین متعددی نام برده می


ادامه مطلب ...

اچ‌تی‌سی از دو اسمارت‌فون جدید به نام‌های U Play و U Ultra پرده برداشت

[ad_1]

اچ‌تی‌سی امروز از دو اسمارت‌فون جدید رونمایی کرد. این دو تلفن همراه که با نام‌های اچ‌تی‌سی U Play و اچ‌تی‌سی U Ultra معرفی شده‌اند به بدنه‌ای شیشه‌ای مجهز هستند که با یک فریم آلومینیومی همراهی می‌شود. انتخاب این متریال پیش‌تر در اچ‌تی‌سی سابقه نداشته و می‌تواند نشان دهنده تغییرات گسترده در بخش طراحی اسمارت‌فون‌های این کمپانی تایوانی باشد. هر دو اسمارت‌فون در چهار رنگ متفاوت از جمله مشکی براق، صورتی، سفید یخی و آبی یاقوتی عرضه خواهند شد.

HTC_U_Play-Back

دکمه ولوم به صورت یکپارچه و دکمه پاور در سمت راستی هر دو اسمارت‌فون قرار گرفته‌اند تا دسترسی به آنها برای کابران راحت‌تر باشد. باید بگوییم شایعاتی که پیش‌تر در رابطه با این دو اسمارت‌فون منتشر می‌شد حقیقت داشته و در این دو مدل پورت 3.5 میلی‌متری جک هدفون حذف شده و برای استفاده از هندزفری می‌بایست از USB نوع C استفاده کنید.

HTC_U_Play-Bottom

اچ‌تی‌سی U Play که نسخه کوچکتر محسوب می‌شود به یک نمایشگر 5.2 اینچی مجهز شده است که وضوح آن 1080p و چگالی پیکسلی آن به 423PPI می‌رسد، پنل به کار رفته برای نمایشگر این مدل از نوع IPS LCD است. نسخه گران‌تر و بزرگ‌تر یعنی اچ‌تی‌سی U Ultra از یک نمایشگر 5.7 اینچی با وضوح 1440p استفاده می‌کند که چگالی آن به 515PPI می‌رسد. U Ultra به یک نمایشگر ثانویه مجهز شده که 2 اینچ بوده و وضوح آن 160 در 1040 خواهد بود و عملکردی مشابه نمایشگر دوم ال‌جی V20 خواهد داشت. در این نمایشگر شما می‌توانید به شورتکات مخاطبین، برنامه‌ها و اطلاعیه‌ها دسترسی داشته باشید.

HTC_U_Ultra-Secondary_Display

HTC U Play به یک سنسور 12 مگاپیکسلی به عنوان دوربین اصلی مجهز شده است، از ویژگی‌های این سنسور می‌توان به تشخیص فاز و فوکوس خودکار، گشودگی دیافراگم f/2.0، لرزشگر اپتیکال تصویر و فلاش LED دوگانه اشاره کرد. دوربین سلفی مورد استفاده در این اسمارت‌فون 16 مگاپیکسلی بوده که از نوع UltraPixel است و با داشتن پیکسل‌هایی بزرگ‌تر می‌تواند عملکردی بهتر در جذب نور در محیط‌های باشرایط نوری نامناسب داشته باشد. دو سنسور اصلی و سلفی به قابلیت HDR خودکار مجهز هستند.

دوربین جلویی مورد استفاده در اچ‌تی‌سی U Ultra همانند نسخه Play بوده اما در بخش دوربین اصلی از یک سنسور 12 مگاپیکسلی استفاده شده است که بزرگی پیکسل‌های آن به 1.55µm می‌رسد. مشخصات این دوربین هم‌چون اچ‌تی‌سی 10 به نظر میرسند اما محصول تازه نفس اچ‌تی‌سی کیفیت بسیار بالاتری را ارایه می‌دهد. سنسور مورد استفاده در HTC U Ultra ساخته سونی و مدل IMX377 Exmor R است. از ویژگی‌های این سنسور می‌توان به فوکوس خودکار هیبریدی، لرزشگیر اپتیکال تصاویر و دیافراگم f/1.8 اشاره کرد که توانایی بسیار بالایی در جذب نور دارد.

HTC_U_Play-Lower_Bezel

هر دو گوشی به سنسور اثر انشگت مجهز هستند که ظاهری همانند اچ‌تی‌سی 10 داشته و متاسفانه بازهم به بخش انتهایی گوشی نزدیک‌تر است، همین امر موجب می‌شود کارکردن با این سنسور کمی سخت باشد.

اچ‌تی‌سی U Play از یک چیپست ساخته مدیاتک استفاده می‌کند، پردازنده به کار رفته در این اسمارت‌فون مدل Helio P10 است که به پردازشگر Cortex-A53 و پردازشگر گرافیکی Mali-T860MP2 مجهز شده است. دیگر یار تازه نفس اچ‌تی‌سی یعنی HTC U Ultra از چیپست اسنپدارگون 821 استفاده می‌کند؛ چیپستی که پیش‌تر مشابه آن را در گوگل پیکسل مشاهده کرده‌ایم.

اچ‌تی‌سی U Play از یک باتری 2500 میلی‌آمپری استفاده می‌کند که چندان قدرتمند به نظر نمی‌رسد؛ وظیفه تولید نیرو در U Ultra‌ نیز بر عهده یک باتری 3000 میلی‌آمپری گذاشته شده است.

اچ‌تی‌سی U Play در فصل اول سال 2017 به صورت جهانی وارد بازار خواهد شد. قیمت این اسمارت‌فون هنوز مشخص نشده است اما می‌دانیم که در دو نسخه با رم 3 و 4 گیگابایتی و حافظه داخلی 32 یا 64 گیگابایتی وارد بازار می‌شود. هم‌چنین اچ‌تی‌سی U Ultra‌ در نسخه 64 گیگابایتی از محافظ گوریلا گلس 5 استفاده می‌کند و نسخه 128 گیگابایتی آن به وسیله یاقوت کبود سخت محافظت می‌شود. این مدل از 12 ژانویه به صورت انحصاری در ایالات متحده آمریکا پیش‌فروش خواهد شد، گفتنی است که قیمت پایه آن 749 دلار خواهد بود.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تک شات اخبار داغ فناوریگجت با و آشنا شوید؛ اسپیکر و پرینتر قابل حمل جدید سامسونگ سامسونگ به تک شات اخبار داغ فناوری گجت با و آشنا شوید؛ اسپیکر و پرینتر قابل حمل جدید سامسونگ سامسونگ به تازگی دو


ادامه مطلب ...