مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

خودمان را فریب ندهیم

جام جم سرا: ممکن است بگویید که هرگز دروغ نمی‌گویید و از این کار نفرت دارید و چنین عملی را بشدت نکوهش می‌کنید، اما همه ما گاهی اوقات دروغ می‌گوییم و آن را «مصلحت‌آمیز» می‌دانیم. با این حال از یک چیز کاملا مطمئن هستیم و آن این‌که لااقل به خودمان دروغ نمی‌گوییم. فرض بر این است که انسان به تنها کسی که دروغ نمی‌گوید، خودش است. زیرا این کار درست مانند این است که جسم نوک‌تیزی بردارد و عمدا به چشم خود فرو کند. با این رفتار مسلما به خودش صدمه می‌رساند، اما برخی از افراد در دروغگویی چنان مهارت دارند که گاهی اوقات خودشان را نیز فریب می‌دهند. اگر اندکی تامل کرده و نگاهی به اطراف‌تان بیندازید، براحتی افرادی را می‌بینید که علائمی از خودفریبی دارند و خودشان را به گونه‌ای که شست‌شان هم خبردار نمی‌شود، می‌فریبند. آنها بیشتر مواقع متوجه دروغ‌هایشان نیستند و نمی‌توانند ماهیت آن دروغ‌ها را بخوبی بشناسند. حتی دروغ‌هایشان را بشدت باور کرده و گاهی اوقات بر مبنای همان دروغ‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند. البته کسانی هم هستند که با وجود آگاهی، خودشان را می‌فریبند. آنها اگرچه می‌دانند افکارشان فریبی بیش نیست، اما به دلایلی ـ مانند فرار از مشکلات ـ ترجیح می‌دهند به خود دروغ بگویند و از رویارویی با حقیقت دوری کنند. خودفریبی همانند دگر فریبی صدمه می‌زند و می‌تواند زندگی فرد را به تباهی بکشاند. در حقیقت افراد خودفریب به دلیل این‌که نمی‌توانند ارزش وجودشان را بدرستی درک کنند بسیار افسرده و غمگین هستند و کمتر از دیگران لب به خنده می‌گشایند.

چرا خودفریبی

خودفریبی دلایل بسیاری دارد، اما اصل مشکل در افکارمان و چیزی است که سعی داریم آن را از خودمان مخفی نگهداریم. آن مساله را دوست نداریم و به جای پذیرفتن و روبه‌رو شدن با آن و حل مشکل، سعی می‌کنیم وجودش را انکار کنیم. خودفریبی بیشتر اوقات در سطح ناخودآگاه فرد اتفاق می‌افتد و به او کمک می‌کند که تعادل روحی‌اش را با دور شدن از حقیقتی آزاردهنده حفظ کند و وقتی به چنین فردی بگویید در حال گول زدن خودش است، در حالت تدافعی قرار گرفته و رفتارهای تهاجمی از خود بروز می‌دهد و بشدت این موضوع را انکار می‌کند.

افراد به خود دروغ می‌گویند تا از نفس و وجود خود در برابر حقیقتی که گاه تحقیرکننده است، دفاع کنند. یکی از رایج‌ترین مثال‌های خودفریبی اعتقاد به شانس است. اگر کسی باور داشته باشد که به سبب بدشانسی در کاری شکست‌خورده است، خودش را گول می‌زند. او نمی‌خواهد این حقیقت را که اشتباه خودش موجب چنین شکستی شده است، بپذیرد و ارزش خود را در خطر می‌بیند. بنابراین سعی می‌کند با این ترفند، خود را از چنین حس مخربی محفوظ نگه دارد. در حقیقت با سرزنش عوامل بیرونی ـ عواملی که کوچک‌ترین ربطی به خود فرد ندارند ـ تلاش می‌کنند نسبت به خود احساس خوبی داشته باشند و بی‌کفایت و نالایق جلوه نکنند.

برخی نیز برای حفظ تعادل روحی دست به خودفریبی می‌زنند. مثلا وقتی فردی سیگار می‌کشد و می‌داند کار درستی نیست، هربار که لب به سیگار بزند، احساس بدی نسبت به خود خواهد داشت و دچار اضطراب می‌شود، بنابراین برای این‌که جلوی این احساس را بگیرد با ساختن دروغی، خودفریبی می‌کند و می‌گوید هر موقع که سیگار می‌کشد، احساس خوبی دارد. حتی ممکن است واقعا باور کند سیگار کشیدن برای سلامت‌‌اش خوب است. گاهی هم فرد وقتی با فاجعه و مصیبتی دردناک روبه‌رو می‌شود، با انکار آن به‌طور ناخودآگاه تا مدتی سعی می‌کند تعادل روانش را حفظ کند، مانند کسی که عزیزش را از دست داده است.

افرادی که کارهای خود را همیشه به تعویق می‌اندازند، در مقایسه با خودفریب‌ها از همه حرفه‌ای‌تر هستند. این افراد با این توجیه که منتظر رسیدن زمان مناسبی‌اند تا حال و روحیه‌شان در وضع خوبی قرار گیرد و بتوانند کارشان را به بهترین صورت انجام دهند، انجام کارهایشان را به تعویق می‌اندازند، اما حقیقت چیز دیگری است. بیشتر اوقات این افراد از شکست و عدم توانایی انجام کاری خاص می‌ترسند و نمی‌خواهند توانایی‌های خود را به بوته آزمایش بگذارند و با عدم موفقیت تحقیر شوند یا این‌که صرفا بسیار تنبل و از زیر کار دررو هستند و این موضوع را حتی خودشان دوست ندارند و سعی می‌کنند انکارش کنند. اکثر این افراد خودفریب با دروغگویی خود را از رویارویی با حقایق زندگی دور نگه می‌دارند.

برخی افراد نیز وقتی زندگی سخت و مشکل می‌شود و نمی‌توانند براحتی از پس مشکلاتشان برآیند و احساس می‌کنند مجبورند دست از رویاهایشان بکشند، اما از اعتراف به شکست خجالت می‌کشند، به‌دنبال راه‌حلی می‌گردند که این احساس شرمندگی را از خود دور کنند و از مشکلات بدون سرزنش کردن خود فرار کنند، بنابراین شروع به خودفریبی می‌کنند و می‌گویند این دنیا برایشان ارزشی ندارد و هرگز دنبال موفقیت‌های دنیوی نیستند و فقط به زندگی پس از مرگ می‌اندیشند. آنها بیش از پیش از زندگی دست می‌شویند و در این افکار خود غرق می‌شوند. در حقیقت با این روش از مشکلات و شکست‌هایشان می‌گریزند.

سفر کردم که از یادم بره...

برخی دیگر نیز با مسافرت‌های پی در پی خودفریبی می‌کنند. همه ما دوست داریم سفر کنیم و به محض به دست آوردن موقعیتی مناسب به سفرهای دوست‌داشتنی می‌رویم، اما برخی از مردم وقتی اوضاع محیط زندگی‌شان رو به وخامت می‌گذارد، تصمیم به سفر می‌گیرند. این افراد نمی‌توانند از پس مشکلات موجود برآیند یا حتی در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند و به این دلیل تصمیم به سفر می‌گیرند. آنها به اشتباه فکر می‌کنند با فرار می‌توانند خود را از این وضع اسفبار نجات دهند. سپس به دروغ به خود می‌گویند، من عاشق سفر هستم، اما در حقیقت عاشق فرار از مشکلات هستند.

یکی دیگر از خودفریبی‌ها که بسیار رواج دارد، پرکاری است. گاهی اوقات فرد نمی‌تواند درخصوص موضوع مورد علاقه‌اش موفقیتی کسب کند و بارها با شکست مواجه می‌شود و به علت این‌که درد این شکست‌ها خارج از تحملش است، سعی می‌کند خود را مشغول نگه ‌دارد. برخی افراد معتاد به کار به دلیل شکست در رویارویی با زندگی اجتماعی با این خودفریبی بسیار عالی که «من کار زیاد دارم» از دیگران فاصله می‌گیرند و در دنیای پر از اندوه خود تنها می‌مانند.

حتی برخی مجرمان بویژه دزدها با خودفریبی دست به این اعمال ناپسند می‌زنند. برخی سارقان با تصور این‌که از ثروتمندانی که پول خود را با فقرا تقسیم نمی‌کنند، دزدی می‌کنند، اعمالشان را توجیه و خودفریبی می‌کنند، زیرا در غیر این صورت باید این حقیقت شرم‌آور را بپذیرند که راه دیگری غیر از دزدی برای پول درآوردن بلد نیستند.

چگونه جلوی خودفریبی را بگیریم

تنها راه ممانعت از خودفریبی، شجاع شدن است. این افراد باید تصمیم بگیرند انواع خودفریبی‌ها را شناخته و با آنها مبارزه کنند. افکار و سیستم اعتقادی و باورهایشان را بدرستی مرور کنند و آن بخشی را که بوی خودفریبی می‌دهد از وجود خود بیرون کنند. موثرترین روش مبارزه با خودفریبی این است که برای خود ارزش قائل بوده و به خودتان افتخار کنید. سعی کنید توانایی‌های خود را بشناسید و با کمک آنها به جنگ مشکلات دیگرتان بروید. این زندگی شماست و باید نقش خود را در صحنه به بهترین وجه ممکن ایفا کنید و هرگز با مخفی کردن ترس‌هایتان لذت زندگی خوب را از خود نگیرید. در جهت اصلاح مشکلات‌تان قدم‌های آرام، اما مطمئن بردارید و خونسردی‌تان را حفظ کنید. هرگاه دست از خودفریبی برداشتید، لذت آزادی از خود را خواهید چشید و از زندگی‌تان رضایت کامل خواهید برد. شما بدون ترس و نگرانی با مبارزه با مشکلات احتمالی می‌توانید غرور خود را حفظ کنید و روزگارتان را آگاهانه و در نهایت با موفقیت سپری کنید.

بنابراین از همین امروز دیگر به خودتان دروغ نگویید!

‌knowmyself / مترجم: نادیا زکالوند


ادامه مطلب ...

10 دلیل برای این که همزمان چند کار انجام ندهیم

جام جم سرا: در جامعه مدرن امروزی، انجام دادن یک کار در یک زمان مشخص نه‌تنها عجیب به نظر می‌آید، بلکه اتلاف وقت هم محسوب می‌شود. بنابراین بیشتر مردم «چند وظیفه‌ای» هستند یا حداقل این‌طور تصور می‌کنند.

ممکن است بسیاری از شما فکر کنید با این روش می‌توانید به بیشتر کارهایتان بموقع رسیدگی کنید، اما تحقیقات چیز دیگری می‌گوید. بنابر تحقیقات مشخص شده است ویژگی چند وظیفه‌ای هرگز آن‌گونه که تصور می‌کنیم کارآمد نیست و حتی می‌تواند برای سلامت‌مان مضر باشد. در این نوشتار ده دلیل ذکر شده است که باید هرچه سریع‌تر دست از «چندوظیفه‌ای» بودن بردارید.

1ـ هیچ‌کس نمی‌تواند چندوظیفه‌ای باشد

آنچه را ​شما چند وظیفه‌ای می‌دانید در واقع تغییر وظیفه است. بنابرگفته روانشناسان وقتی پای توجه به کار و تولید در میان است، مغز ما محدود عمل می‌کند. فضای مغز را مانند نمودار دایره‌ای تصور کنید. هرگاه مشغول انجام کاری هستیم بخش زیادی از این دایره اشغال می‌شود و تنها جا برای رفتارهای خودکار مانند قدم زدن​ یا جویدن آدامس باقی می‌ماند. جابه جایی میان چند کار فقط به پایین آمدن مقدار تولید و هدر رفتن وقت منجر می‌شود. زیرا توجه‌تان روی چند کار پراکنده شده و نمی‌توانید هرکار را کامل و بدون نقص به پایان برسانید.

2ـ سرعت‌تان کم می‌‌شود

برخلاف عقاید عموم، چند وظیفه‌ای بودن هرگز موجب صرفه‌جویی در وقت نمی‌شود. در واقع باعث می‌شود برای به پایان رساندن دو کار با هم، زمان بیشتری صرف کنید. با انجام آزمایش ساده زیر می‌توانید به صحت این گفته پی ببرید:

روی یک خط، ابتدا چند حرف لاتین بنویسید.

A B C D E F G H I J​ وروی خط بعدی به تعداد حروف لاتین، عدد بنویسید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

مدت زمانی را که برای نوشتن حروف و اعداد صرف کردید، جایی یادداشت کنید. اکنون این دوکار را با هم تلفیق کرده و انجام دهید. یعنی به صورت زیر:

A 1 B 2 C 3 D 4 E 5 F 6 G 7 H 8 I 9 J 10

مدت زمان انجام این کار را نیز یادداشت و با قبلی مقایسه کنید. معمولا برای نوشتن ترکیب اعداد و حروف به زمانی دو برابر نیاز دارید. پس می‌توان گفت خوب بودن چند وظیفه‌ای، دروغی بیش نیست؛ در حقیقت با دسته‌بندی کارها و انجام دادن آنها، در وقت صرفه‌جویی می‌شود و وقتی شما یک کار را شروع می‌کنید باید روی همان کار باقی بمانید تا به سرانجام برسد.

3ـ احتمال خطا بالا می‌رود

کارشناسان تخمین می‌زنند که رفت و آمد بین وظایف گوناگون می‌تواند 40 درصد از تولید را کاهش و در عین حال میزان اشتباه و خطا را تا حد بسیار بالایی افزایش دهد؛ بخصوص​اگر آن کارها به فکر و اندیشه هم نیاز داشته باشند. از آنجا که مغز انسان دو بخش دارد، می‌تواند دو کار پیچیده را بدون دردسر زیاد انجام دهد، زیرا مسئولیت‌های این دو بخش به یک اندازه تقسیم شده‌اند ـ در این باره می‌توان به راه رفتن و در عین حال صحبت کردن با فردی اشاره کرد ـ اما وقتی وظیفه‌ای سوم وارد عمل می‌شود، قسمت قدامی مخ گرفتارشده و تعداد خطاهای فرد افزایش می‌یابد.

4ـ اضطراب‌آور است

در تحقیقی، ضربان قلب کارمندان وقتی همزمان با کار خود با پست الکترونیکی اداره در تماس دائم بودند و همچنین کارمندان دیگر که فقط مشغول کار خود بودند بررسی و مشخص شد، افرادی که دائم پیام دریافت می‌کردند در حالت هوشیاری و گوش به زنگی کامل بودند و تعداد ضربان قلب​شان بسیار بالا رفته بود. اما آن دسته از کارمندان که با پست الکترونیکی در تماس نبودند و چند کار را همزمان انجام نمی‌دادند کمتر اضطراب داشتند.

روانشناسان معتقدند «چند وظیفه‌ای بودن» نه‌تنها عوارض فیزیکی داشته و اضطراب‌آور است بلکه عواقب بد دیگری نیز دارد. مثلا اگر موقع تماشای مسابقه فوتبال خود را برای امتحان روز بعد آماده می‌کنید اول این‌که خود را گرفتار تشویش و نگرانی کرده و دوم این‌که مسلما نمی‌توانید در امتحان موفق شوید و با این شکست، عزت نفس‌تان پایین آمده و موجب افسردگی خود می‌شوید.

5 ـ تجربه زیبای زندگی از دست می‌رود

افرادی که همزمان دو کار انجام می‌دهند، حتی نمی‌توانند روبه‌روی خود را ببینند. در تحقیقی روی دانشجویان مشخص شد که 75 درصد از آنها در محوطه دانشکده وقتی راه می‌رفتند و با تلفن همراه‌شان نیز صحبت می‌کردند متوجه وجود دلقکی در نزدیکی خودشان نشدند؛ به این وضع نابینایی ناشی از بی‌توجهی می‌گویند. این حالت زمانی به‌وجود می‌آید که افراد در حال تمرکز روی موضوعی خاص هستند. در این مواقع به علت محدویت پردازش اطلاعات از سوی مغز، پیام‌های بصری به مغز نمی‌رسد و فرد با وجود این‌که به اطرافش می‌نگرد، اما عملا چیزی نمی‌بیند. در واقع آن دانشجویان اطراف خود و حتی دلقک را می‌دیدند، اما هیچ‌یک واقعا وجود آن دلقک را در مغزشان ثبت نکردند.

بنابراین وقتی چند وظیفه‌ای هستیم محیط اطراف‌مان و همچنین زیبایی‌های محیط زندگی مان را فراموش می‌کنیم.

6 ـ حافظه صدمه می‌بیند

البته خیلی عجیب نیست که دوست داشته باشید دو کار را در آن واحد انجام دهید، مثلا وقتی که تلویزیون تماشا می‌کنید، کتاب بخوانید، اما حتی اگر میان انجام دادن این کارها روی یکی بیشتر از دیگری متمرکز شوید، بازهم مضر است و حافظه کوتاه مدت‌تان صدمه می‌بیند. البته این موضوع برای کسانی که مسن‌تر هستند ضرر بیشتری دارد. زیرا با بالا رفتن سن، مغز برای رفتن از موضوعی به موضوع دیگر سختی بیشتری متحمل می‌شود.

7ـ روابط‌تان آسیب​می‌بیند

در حقیقت این کار اثری بسیار بدتر از آنچه ​فکرش را کنید روی روابط‌تان می‌گذارد. مثلا یک زن و شوهر درخصوص موضوع مهمی با هم صحبت می‌کنند، اما یک​دفعه یکی از آنها می‌گوید: یک لحظه صبر کن، من جواب این تلفن را بدهم. سپس طرف دیگر عصبانی می‌شود او هم سراغ کار خودش می‌رود و رابطه‌شان در اینجا کمرنگ می‌شود. چنانچه این اتفاق‌ها چندبار بیفتد دیگر آن دو رابطه گرم و صمیمی نخواهند داشت. در تحقیقات مشخص شده است هنگام گفت‌وگو حتی اگر تلفن همراه‌تان را نزدیک خود بگذارید، بدون این‌که از آن استفاده کنید ​یا حواستان به انجام دادن کار دیگری باشد، موجب حساسیت می‌شود. پس اگر رابطه‌تان را دوست دارید 10 دقیقه کامل توجه کنید و آن‌گاه می‌بینید چه تغییر مثبت و خوبی در زندگی و رابطه‌تان به‌وجود می‌آید.

8 ـ موجب پرخوری می‌شود

اگر وقت غذا خوردن حواستان به کار دیگر پرت باشد، مغز نمی‌تواند میزان غذای خورده شده را پردازش ‌کند و به همین دلیل شما به​موقع احساس سیری نمی‌کنید و در یک مدت کوتاه بیش از حد لازم غذا خواهید خورد. متخصصان تغذیه معتقدند از غذاخوردن جلوی رایانه یا تلویزیون دست بردارید و اندکی به مغزتان اجازه دهید روی غذا خوردن متمرکز شود تا روز به روز چاق نشوید.

9ـ باور کنید که شما در این کار اصلا خوب نیستید

بله شما. شما ممکن است فکر کنید که در انجام دادن چند کار همزمان، ماهر هستید، اما تحقیقات چیز دیگری می‌گوید. روانشناسان به‌طور مشخص روی استفاده از تلفن همراه هنگام رانندگی داوطلبانی که معتقد بودند چند وظیفه‌ای هستند، تحقیق کردند و معلوم شد حتی کسانی که در آزمون‌های «چند وظیفه‌ای» بالاترین امتیاز را کسب کرده بودند، بخوبی نتوانستند از پس رانندگی و به‌طور همزمان صحبت با تلفن همراه برآیند. برای این‌که ساختار مغز به‌گونه‌ای است که فقط می‌تواند در یک زمان روی یک موضوع خاص متمرکز شود.

10ـ خلاقیت از بین می‌رود

چند وظیفه‌ای بودن نیازمند ویژگی‌های بسیاری مانند «حافظه خوب» یا «ذخیره موقت مغز» است و وقتی کل حافظه موثر فرد به‌طور کامل مورد استفاده قرار می‌گیرد، ممکن است توانایی تفکر خلاق از او گرفته شود. در واقع با فکر کردن به موضوعات مختلف در آن واحد جلوی خیالپردازی و لحظه‌های بروز افکار بکر و خلاقانه گرفته می‌شود.​ بنابراین اگر می‌خواهید عوارض بالا را تجربه نکنید هرچه سریع‌تر دست از چند وظیفه‌ای بودن بردارید.

health.com / مترجم: نادیا زکالوند


ادامه مطلب ...